|
نگاهی به فیلم نبات (Nabat) ساخته الچین موسیاوغلو در جشنواره بینالمللی فجر
اینجا چراغی روشن نیست!
مرتضی اسماعیلدوست: در ایام برگزاری جشنوارههای بینالمللی، آثاری از کشورهای مختلف و با نگرههایی متمایز از کارگردانهای سینمایی عرضه میشود که هر کدام از زاویهای مماس با اندیشه و حس درونی خالق، مخاطب را وارد جهان تصاویر خود میکنند و قصهای از دفتر بزرگ زندگی را پیش چشم بیننده میگشایند اما فیلم «نبات» ساخته الچین موسی اوغلو از جمهوری آذربایجان در جشنواره بینالمللی فیلم فجر کاملا وابسته به رویکرد سینمای خاص ایران در همنشینی انسان با طبیعت است، چنانکه در فیلم دوم کارگردان اهل باکو میتوان به ترکیبی از میزانسن آثار کیارستمی در تپههای مارپیچی دشت و داستانی همزاد با فیلم «گیلانه» رسید و از این جهت رویکردی خلاقانه و نگاهی متکی به سینمایی متفاوت در این فیلم وجود ندارد. فیلم «نبات» درباره مقاومت زنی در بحبوحه جنگی خانمانسوز است، وقتی صدای گلوله، نبض آدمیان را گرفته و همه چیز در تاریکی مطلق فرو رفته است اما نبات در این میان به دنبال کورسوی امیدی در روستایی دورافتاده است و به اندازه روشن کردن چراغ نفتی خانههای خالی از سکنه، در پی برافراشتن نور است. این فیلم با ریتم کشدار و ساکن ابتدایی که ناهمخوان با روایت وهمناک جنگ است، در بیان رسیدن به نگاهی پایدار درجا میزند و توان ارائه روایتی ملموس را ندارد، گویی کارگردان خود به قطعیت در توصیف جهان روایتمندش نرسیده و نمیداند در پی نفی جنگ و نمایش آتشی برافراشته است یا درصدد آن است که مقاومت زنی را به تصویر درآورد. از این رو فیلم به یک تشخص و دیدگاه روشن و تفکری غایتمند نمیرسد و تنها باید دلخوش به قاببندیهای زیبایی بود که به تنهایی نمیتواند بار هدایت فیلم را برعهده بگیرد؛ انتخاب لوکیشنی مهگرفته که میتواند نشانهای از حس مرگزا باشد و تاریکی مطلق روستایی که فضایی مخوف میسازد. در این کارزار غریب که جوانان روستا به جنگ رفته و پیران هم از ترس پا به فرار گذاشتهاند، تنها پیرزنی باقیمانده که به دنبال حفظ خانه و کاشانه و نگاهش، دل به تپههای ناهموار زندگی در روستا نهاده است و با فروش شیر گاوی که تنها دارایی زندگیاش است، روزگار سختی را تحمل میکند. فیلمساز به دنبال نمایش تصویری قهرمانانه از این پیرزن است و این نگاه، گاه بیرون از شمایل فیلم و به نحوی تصنعی به اثر وارد میشود. زنی که در آوردگاه جنگ، رنج از دست دادن فرزند و تیمارداری از اسکندر- همسر پیر و بیماری که مرگ را تجربه میکند- را به دوش میکشد. در این فیلم، خاله نبات به دنبال حفظ میراث و رسیدن به خاطرههایی دور و دراز است، جایی که در جستوجوی تنها عکس یادگاری فرزند شهیدش به عکاسخانه غبار گرفته «حسن عکاس» میرود، چرا که جای خالی قاب فرزند را در میان عکسهای به دیوار نشسته خود و همسرش با تمام وجود حس میکند. از طرفی نبات با سیمایی مادرانه میتواند پرترهای نمادین از مام وطن باشد که با تمام وجود سعی در نگهداری ارزشهای نهفته از روزهایی دور دارد. فیلم نبات با همین ایده و اجرای مناسب کارگردان میتوانست تبدیل به اثری فوقالعاده شود، اما ضعف روایتپردازی و ناپختگی داستان موجب شد این فیلم تنها در حد یک تجربه مطلوب از خلاقیت بصری فیلمساز باقی بماند و از انتقال مفاهیم ارزشمند نهفته در طرح فراتر نرود. فیلم سعی در تقبیح جنگ داشته و از طرفی به دنبال آن است تا پایمردیهای زنی را در کنار دلهرههای جنگ به تماشا درآورد. در «نبات» ترکیببندی بصری و وجود نمادهای قابل تعریف در بافت داستان و صحنهپردازی و استفاده از عناصر نور، صدا و موسیقی به نحو مطلوب رقم خورده و بازیها همگام با حس فغانزده کاراکترهاست اما فیلم، شکل و بسط داستانی موثری نیافته و تبدیل به مساله برای مخاطب نمیشود. به عبارت دیگر حضور موثر دوربین بهعنوان عاملی روایتگر در خدمت هسته واحدی نیست و در این بین، نه میتوان به زمینههای دلسپاری نبات برای پسرش رسید و نه مفهوم عمیق جنگ به عینیت میرسد اما برخلاف فیلمنامه از هم گسسته «نبات» باید از قابهای چشمنواز و ترکیب فوقالعاده نورپردازی با صحنه آرایی یاد کرد. به طور نمونه میتوان به قاب خوشفکر کاراکتر نبات با سایه درخت بر دیوار یا وجود میوههای انتظاری که در اواسط فیلم بر زمین میریزد و نیز نمای غروب گرفته حرکت پیرزن در بالای صفحه تصویر اشاره کرد یا از قاب بسیار زیبای دری آویزان در دشتی غریب بهعنوان نشانهای از حس زیباییشناسی فیلمساز یاد کرد. فیلم نبات اگر چه در رسیدن به فضای شاعرانه توانسته به توفیق دست یابد اما نمیتواند از این حس زیبای بصری بهعنوان پشتوانهای در رسیدن به روایتی ساختارمند استفاده کند، از طرفی نمای انتهایی فیلم در گنجاندن قاب ارنستو چهگوآرا به دیوار به جای عکس گمشده پسر، خارج از فضای فکری فیلم محسوب شده و از این جهت کاملا شعارزده مینماید. اگر چه فیلمساز درصدد این بوده با این تصویر، پیام خود را از زنده بودن آرمانها صادر کند و فیلم را به این مسیر هدایت کند که در کنار همه شوربختیهای زمانه برای نبات که منجر به مرگ همسرش، از بین رفتن محصول و در نهایت یخزدگی و مرگش بوده است، میتوان قهرمانانه با تقدیر روبهرو شد. ارسال به دوستان
مادر شهید احمدیروشن در مراسم اکران فیلمهای هستهای جشنواره «عمار»:
اگر پسرم زنده بود، مطمئن هستم راضی نبود
مادر شهید احمدیروشن گفت: ساخت این گونه مستندها در این زمان نوعی جهاد است؛ من مستند «از هیروشیما تا لوزان» را دیدهام. با هر کسی که این مستند را دیده حرف زدم از آن راضی بود. به گزارش تسنیم، نشست آغاز اکران مردمی جشنواره فیلم عمار با حضور مادر و همسر شهید مصطفی احمدیروشن، محسن مقصودی و سیدمحمدحسین میری از مستندسازان جشنواره عمار در دانشگاه الزهرا برگزار شد. همسر شهید احمدیروشن در ابتدای نشست گفت: پیش از جشنواره عمار فقدان آن در عرصه سینما و موسیقی حس میشد. این جشنواره فتح بابی برای ورود جوانان انقلابی به عرصه سینما بود. وی افزود: برگزاری جشنواره عمار یک کار جهادی است. من فیلمهای مقصودی را از جمله مستند «از هیروشیما تا لوزان» دیدهام. این مستند در زمان کوتاهی حقایق بسیاری را بازگو میکند. در ادامه مادر شهید احمدیروشن گفت: ساخت فیلم مستند در این زمان نوعی جهاد است و من «از هیروشیما تا لوزان» را دیدهام. با هر کسی که این مستند را دیده حرف زدم از آن راضی بود. مردم باید حواسشان را جمع کنند و به مسائل مطرحشده درباره انرژی هستهای توجه کنند زیرا این موضوع برای سرنوشت کشور تعیینکننده است. وی افزود: برخی لوزان را با قطعنامه 598 مقایسه میکنند. باید بدانیم در قطعنامه 598 با اینکه تمامیت ارضی ما حفظ شد و حتی یک سانت از کشور را به دشمن ندادیم و قرار شد مقصر جنگ شناسایی شود و غرامت بپردازد، با این حال امام(ره) گفتند این جام زهری بود که من نوشیدم. در قطعنامه 598 هم دشمن نشان داد نمیشود به او اعتماد کرد. با این همه میگویند ما درباره لوزان چیزی نگوییم. پیشرفت هستهای ما میتواند علاوه بر کمک به اقتصاد ما باعث داشتن نیرویی بازدارنده در برابر اسرائیل شود. تفاهمنامه هستهای آزادی ما را محدود میکند به صورتی که آنها میتوانند از مراکز نظامی ما بازدید کنند. آیا آمریکاییها هم اجازه میدهند ایرانیها به هر جای کشورشان که میخواهند بروند و بازدید کنند؟ ما چگونه میخواهیم جواب بچههایمان را بدهیم؟ بچههای ما از ما انتظار دارند چیزهایی که به دست آوردهایم را حفظ کنیم. در ادامه مقصودی، تهیهکننده مستند «از هیروشیما تا لوزان» گفت: ما شرمنده آرمیتا و علیرضا میشویم اگر 20 سال بعد بخواهیم به آنها بگوییم چیزی از فناوری هستهای که پدرانتان به خاطر آن شهید شدند باقی نمانده است. این نشست برای کمک به مذاکرهکنندگان هستهای کشور است که ایامی مانند شب قدر را میگذرانند. این مذاکرات پیچ تاریخی برای ایران است که باید از آن به سلامت عبور کنیم تا شرمنده رزمندگان خود نشویم. وی افزود: ما 12 سال پای این فناوری ایستادیم و پای آن خون دادیم. جناحهای مختلف سعی کردند این فناوری با تاکتیکهای مختلف پیش برود. ما باید از گذشته درس بگیریم و ببینیم پیشرفت در این فناوری مدیون کدامیک از تاکتیکهاست و آن را ادامه دهیم. اعتماد به غربیها در این 12 سال جواب نداده است. این مستندساز گفت: نگرانیهای رهبری را ما هم داریم. ما نگران خیانت یک نفر نیستیم بلکه نگاه سادهانگارانه به غرب و دیدن آمریکا به عنوان یک رقیب و نه دشمن مسالهای است که ما را نگران میکند. تمام موضوعاتی که درباره آن مذاکره میشود حق ملت ایران است و حتی نباید یک درصد از آن هم ضایع شود؛ چه منافعی که توسط تحریمها مورد آسیب قرار میگیرند و چه حق غنیسازی 20 درصد. من از کسانی که بعد از انجام این توافقات جشن میگیرند تعجب میکنم. حتی اگر این مذاکرات به نتیجه برسد نمیتوانیم شادی کنیم. ما باید ببینیم در حوزه اقتصادی چه کمکاریهایی کردیم که امروز باید بخشی از حقوقمان را بدهیم تا حق دیگری از ما ضایع نشود و شاید 10 تا 15 سال آینده این حق را به ما بدهند. مقصودی تاکید کرد: مشکلات اقتصادی ما به خاطر تحریمها نیست. اصلا اینگونه نیست که بگویم اگر مذاکرات نتیجه داد وضعیت اقتصادی ما خوب میشود. چند ماه بعد از توافق هستهای هم اقتصاد ما به همین شکل خواهد بود. وی ادامه داد: از 28 تحریمی که علیه ایران تصویب شده است تنها 5 تحریم درباره هستهای است. اینکه انتظار را در مردم ایجاد کنیم که لغو این 5 تحریم باعث ایجاد رونق اقتصادی ایران میشود کار غلطی است. این نوع نگرش موجب میشود تیم مذاکرهکننده مجبور باشد به هر قیمتی زیر بار توافق برود. باید دید با این نوع اطلاعرسانی که درباره لغو تحریمها میشود چگونه میتوانیم با یأس اقتصادی پس از آن مواجه شویم. اگر نظام بانکی ما ضعف دارد هیچ ربطی به تحریمها ندارد. عدهای در حوزه اقتصادی و کشاورزی و... کمکاری کردند و به گردن تحریمها انداختند. مقصودی گفت: معوقات بانکی کشور معادل یک سوم تا یک چهارم نقدینگی کشور است. اقتصادی که اینگونه است، مشکلاتش ربطی به تحریمها ندارد. 30 درصد نقدینگی کشور به جای اینکه به سمت کشاورزی و تولید برود به سمت بازرگانی و بازار ارز و سکه رفته است. این اقتصاد دیگر نیاز به دشمن ندارد. البته هنر دشمن این است که این مشکلات را به تحریمها ربط میدهد. دشمن دیگر به جایی رسیده که میداند تحریمها جواب نمیدهد و باعث میشود تولیدکنندگان به سمت تولید آن در داخل بروند. وی افزود: زمانی میتوان گفت مذاکرات ارسال به دوستان
اخبار
«حماسه امام علی(ع)» رونمایی میشود ارسال به دوستان
رویدادها
ساخت«دوردستها» نزدیک است ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|