|
طرح کورکر - کاردین اختلافهایی بهوجود آورده است
اختلافی عجیب بر سر طرح کورکر - کاردین که به کنگره امکان رایگیری درباره توافق هستهای با ایران را میدهد در حال شکلگیری است. این طرح ماه گذشته [میلادی] به اتفاق آرا در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان تصویب شد. این مصالحه که «باب کورکر» رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان و «بن کاردین» از اعضای ارشد این کنگره آن را تدوین کردهاند، موجب تعدیل برخی مفاد در طرح قبلی کورکر شد. در حالی که دموکراتها از این طرح حمایت میکنند، کاخ سفید شاید متوجه احتمال روی دادن اتفاقی بد شد و از مخالفت و تهدید به وتوی نسخه جدید طرح دست برداشت. با این حال، جمهوریخواهان تندرو در کنگره درصدد ایجاد اصلاحاتی در این طرح هستند که قطعا موجب وتوی آن میشود. این وظیفه به عهده سناتور «تام کاتن» جمهوریخواه از ایالت آرکانزاس است. کاتن قول داده است اصلاحاتی در این طرح صورت دهد که موافقت کنگره با هر گونه توافق هستهای ایران را عملا غیرممکن میکند. چند نفر دیگر از سناتورهای جمهوریخواه نیز قول دادهاند همین کار را انجام دهند. موضوع جالب اینکه، آیپک (کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل) از مصالحه کورکر - کاردین حمایت میکند. این گروه طرفدار اسرائیل احتمالا این طرح را گام نخست و خوبی برای از بین بردن توافق نهایی هستهای میداند که از همان ابتدا مخالف آن بود. منطقی که وجود دارد، این است که اجرای طرح کورکر - کاردین زمینه را فراهم میکند و بعد آیپک تلاش خواهد کرد تعداد کافی از دموکراتها را برای حمایت از موضع ضددیپلماسی این گروه جلب کند. این دموکراتها، کنگره را وادار خواهند کرد در زمان مقتضی به توافق نهایی رای منفی بدهند. ارسال به دوستان
گسترش نارضایتی از هزینههای هنگفت رقابتهای انتخاباتی در آمریکا
رقابتهای انتخاباتی در آمریکا برای انتخابات ریاست جمهوری 2016 از مدتها قبل آغاز شده است: اگرچه هنوز بیش از 18ماه تا خط پایان باقی است ولی هزینهای که صرف خواهد شد، گیجکننده است. در انتخابات میاندورهای کنگره در سال 2014 احزاب و نامزدها بالغ بر 3 میلیارد و 700 میلیون دلار هزینه کردند. اینبار که موضوع کاخسفید مطرح است، این رقم به مراتب بالاتر خواهد بود و احتمالا به 5 میلیارد دلار یا بیشتر بالغ خواهد شد. 40 سال قبل در میان انزجار عمومی از طمعورزیهای فاششده با رسوایی «واترگیت» این روند ظاهرا تغییر کرد. کمکهای سیاسی محدود شد و یک نهاد نظارتی قدرتمند موسوم به «کمیسیون انتخاباتی فدرال» همراه با یک سیستم تامین هزینههای عمومی انتخابات بویژه با پولهای مالیاتدهندگان تاسیس شد. اما این تدابیر با یکسری تصمیمات دیوان عالی خنثی شده است که معروفترین آنها حکمی در سال 2010 در لغو ممنوعیت صرف هزینههای سیاسی توسط شرکتها و اتحادیهها بود. 2 حکم دیگر در واقع چراغ سبزی برای کمککنندگان مالی ناشناس بود و محدودیت کمکهای شخصی را لغو کرد. در عوض ابزارهای جدیدی برای صرف هزینههای انتخاباتی موسوم به کمیتههای اقدام سیاسی (پیایسی) به شکل قارچگونهای گسترش یافته که ظاهرا مستقل از احزاب یا نامزدهای خاص عمل میکنند (اما در واقع اینگونه نیست) و از اختیار جمعآوری بیحد و حصر کمکهای مالی برای مبارزات انتخاباتی برخوردارند. همچنین افراد «فوقثروتمندی» مانند برادران چارلز و دیوید کوچ وجود دارند که شبکه محافظهکارشان تقریبا یک میلیارد دلار برای مبارزات انتخاباتی 2016 در نظر گرفته است. اما اتفاقی در حال وقوع است. چنین ولخرجیهایی واکنش عموم و حتی برخی سیاستمداران را برانگیخته است و آنها افشاگریهای هرچه بیشتر در این زمینه را ضروری میدانند. همیشه جوکهایی درباره خرید نظام سیاسی آمریکا با پول رواج داشته و رأیدهندگان به این حقیقت واقفند که هر که پول بیشتری داشته باشد بهطور اجتنابناپذیری به این فرآیند راه پیدا میکند. سیاستمدارانی مانند اوباما، رئیسجمهور قول اقداماتی را دادهاند اما پس از انتخاب هیچ اقدامی بهعمل نیاوردند. اما اینبار ممکن است با همیشه متفاوت باشد. اول آنکه، رسانهها بهطور بیسابقهای پولهایی را که صرف رقابتهای انتخاباتی میشود، ردیابی میکنند و هیچ نامزدی نمیخواهد موضوع یکسری مقالاتی باشد که او را آلت دست برخی سودجویان پولدار جلوه دهد. دوم و مهمتر آنکه، مباحث بر سر پولهای کلان در عرصه سیاست، بخشی از یک مساله مورد بحث در رقابتهای انتخاباتی 2016 است که به نابرابری اجتماعی فزاینده بین ثروتمندان و فقرا و این حس غالب مربوط میشود که نظام سیاسی آمریکا در جهت منافع ثروتمندان هدایت میشود. گفته میشود همه آرا با هم برابرند- اما نه آرای رأیدهندگانی که حاضرند میلیونها دلار برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات صرف کنند- در عرصه سیاست مانند عرصه زندگی، چیزی بهعنوان «ناهار مجانی» وجود ندارد. کمککنندگان مالی بزرگ، تلویحا یا صراحتا، انتظار پاداش دارند، در غیر اینصورت کسی نمیتواند هیچ انتظاری داشته باشد. ارسال به دوستان
افراد ناشایست، حکومت بر آمریکا را برعهده دارند
مارک هنسش: «مارکو روبیو» نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 استدلال کرد در 2 دوره رهبری «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا، تردیدهایی درباره فوقالعاده بودن و برتر بودن آمریکاییها به وجود آمده است. روبیو در نشست ائتلاف آزادی و عقیده در شهر واکویی واقع در ایالت آیوا با ابراز نگرانی از مسیری که این کشور در پیش گرفته است، اظهار داشت: «افرادی ناشایست، بر آمریکا حکومت میکنند». وی در ادامه افزود: «بسیاری از افرادی که در صدر امور هستند، حقایق اساسی و بنیادین درباره آمریکا را فراموش کردهاند». روبیو تاکید کرد: «کشور ما در آستانه قرن آمریکایی است و این قرن آمریکایی با برگرداندن صفحه و عبور از رهبران دیروز امکانپذیر است». این نامزد جمهوریخواه متعهد شد تنها یک رهبر خوب است که میتواند عزت مردم آمریکا را به آنها بازگرداند. روبیو اذعان کرد: «ما در گذشته رؤسایجمهوری بد و دولتهای بد داشتهایم و من معتقدم باید به این نسل وعده داده شود که پیام آمریکا بیش از پیش برای افراد بیشتری فرستاده میشود». روبیو در ادامه از سیاست خارجی و اقتصاد اوباما انتقاد کرده و آن را عامل نگرانیها درباره فرسایش نفوذ آمریکا توصیف کرد. این قانونگذار فلوریدایی استدلال کرد اولین چیز و مهمترین چیز برای مردم آمریکا بازار کار است. وی در ادامه ادعا کرد: «سازگاری با قرن بیست و یکم به معنای فهم این است که اتوماسیون اداری و تکنولوژی در نهایت، ماهیت کار را تغییر داده است». روبیو بعد از آن به انتقاد از سیاستهای اوباما در صحنه جهانی پرداخت. او ادعا کرد آمریکا در زمینه برنامه انرژی هستهای ایران، گامهای اشتباه برداشته است. وی تاکید کرد: «ما نمیتوانیم کشور قدرتمندی باشیم، اگر با متحدان خود دمدمیمزاج رفتار کنیم و با دشمنان خود مسامحه کنیم». او همچنین به انتقاد از تفاوت تعامل اوباما با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم ایران پرداخت و اظهار داشت: «رئیسجمهوری چطور میتواند به آیتالله در ایران بیش از متحدان ما در اسرائیل احترام بگذارد». او از وضعیت جهانی اینگونه نتیجهگیری کرد: «همواره شرارت وجود داشته است، اما تاکنون اینقدر گسترده و با شیوههای مختلف نبوده است». او گفت: «اگر بهعنوان رئیسجمهور آینده آمریکا انتخاب شوم، کشور را در عرصه بینالمللی به درجه رفیعتری سوق خواهم داد». وی در ادامه با اشاره به مساله مهاجران اظهار داشت: «من به آمریکا به دلیل اینکه از خانواده مهاجرم با آغوش باز استقبال کرده است، مدیونم». او گفت: «من به آمریکا یک بدهی دارم که هرگز نمیتوانم آن را پرداخت کنم و آن پذیرش پدر و مادر کوبایی من بوده است». ارسال به دوستان
فشار بر مذاکرات هستهای، به آزادی جیسون رضاییان کمک نمیکند
هاله اسفندیاری: سناتورها «مارکو روبیو» و «مارک کرک» از دولت اوباما خواستهاند هرگونه معامله هستهای نهایی با ایران را به آزادی «جیسون رضاییان» خبرنگار «واشنگتنپست» و دیگر آمریکاییهایی که در بند رژیم ایران هستند، مشروط کند. اما اگر این پیشنهاد جدی گرفته شود، به احتمال زیاد بیشتر توافق را از بین میبرد تا اینکه موجب آزادی آمریکاییهای ایرانیتبار از زندان شود. «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران و «جواد ظریف» وزیر خارجه و مذاکرهکننده ارشد ایران، ممکن است کاملا خواهان آزادی جیسون رضاییان باشند تا ببینند یکی از موضوعات دیگری که بر روابط آمریکا و ایران سایه افکنده، حل شده است اما آنها قدرتی برای تصمیمگیری در این باره ندارند. روحانی، قوهقضائیه را کنترل نمیکند. این سازمان که بر همه بازداشتها نظارت دارد و آقای رضاییان و دیگر زندانیان آمریکایی را متهم میکند، به آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران پاسخگو است. او آیتالله صادق لاریجانی رئیس تندرو قوهقضائیه و آیتالله غلامحسین محسنیاژهای دادستان کل ایران را منصوب کرد. پیوند زدن مذاکرات هستهای -که اکنون موفقیت آن در دسترس مینماید- با آزادی زندانیان، فقط آب به آسیاب تندروهای ایران ریختن است. وزارت اطلاعات با حمایت قوهقضائیه میتواند آقای رضاییان را به علل مختلف نگه دارد. برخی مسؤولان ایرانی در فکر «ثابت کردن» این مسالهاند که دولت آمریکا از خبرنگاران، فرهیختگان و تحلیلگران برای توطئه به منظور براندازی جمهوری اسلامی استفاده میکند. یکسری تندروهای شناختهشده در این سازمانها، فکر میکنند ایران بیش از حد در مذاکرات هستهای امتیاز داده است و برای تضعیف توافق به دست آمده، تلاش میکنند. آنها میخواهند مانع توافق هستهای بین ایران و جامعه بینالملل شوند؛ توافقی که قطعا به دنبال خود توسعه روابط با آمریکا، افزایش سرمایهگذاری آمریکا و اروپا در ایران و گشایش در جامعه مدنی ایران را خواهد داشت. برخی از این افراد از شرایطی که بتواند این دورنما را بشکند، استقبال میکنند. کسانی که میخواهند به جیسون کمک کنند، باید بر بینالمللی کردن رسانهای زندانی بودن او تمرکز کنند. پس از آنکه من در طول سفرم به ایران در سال 2007 بازداشت شدم و به زندان اوین و حبس انفرادی منتقل شدم، «لی همیلتون» مدیر وقت مرکز ویلسون (که من همچنان در آنجا کار میکنم)، از طریق واسطههایی کارآمد به ایران نزدیک شد. این اقدام مفید واقع شد. تبلیغات علنی نیز یک عامل تاثیرگذار بود. ادامه بازداشت من، وجهه ایران را خراب میکرد. تمرکز امروز رسانهها بر حبس جیسون رضاییان و دیگران به آنها نیز کمک خواهد کرد. ارسال به دوستان
توهم رسانههای غربی درباره سوریه ادامه دارد
لیونل بینر: پایان درگیریها در سوریه نزدیک است. این یکی از تیترهای خوشبینانه است که در برخی منابع خبری غربی از جمله «گاردین» و «واشنگتنپست» دیده میشد. گزارشهایی هم از جبهه مخالفان در سوریه از جمله جبههالنصره وجود دارد که گفته میشود این شبهنظامیان شهرهای بیشتری در ادلب را به تصرف خود درآوردهاند که به تردیدها درباره اینکه رژیم اسد آخرین نفسهای خود را میکشد، دامن میزند. هر چند این خبرها دلگرمکننده است، اما مشکل اینجاست که ما در گذشته نیز خبرهایی از این دست بسیار شنیدهایم. بارها تحلیلگران غربی نشانههای افول قدرت اسد را مطرح کرده بودند و تنها چند ماه بعد از آن خبرها حاکی از نیرومندتر شدن اسد بود. بیایید جولای 2012 را به یاد بیاوریم، یعنی زمانی که 4 عضو کلیدی در دولت اسد توسط شورشیان کشته شدند. در آن زمان روزنامه «استراتفور» تیتر زد: «به پایان بازی در سوریه نزدیک میشویم». «فایننشال تایمز» هم نوشت: «دیگر این وضعیت دوام نخواهد داشت. او بزودی و به شکلی از صحنه خارج میشود». با همه این حرفها و با وجود اعلام پیروزیهای متعدد توسط شبهنظامیان در سوریه و گروههای خارجی، همواره شاهد تداوم حضور اسد در قدرت بودهایم. به این ترتیب میتوان گفت همه آنچه درباره سقوط احتمالی بشار اسد گفته میشود، اغراقآمیز است. ارسال به دوستان
برخی اعضای انپیتی برای احیای مسأله خلع سلاح تلاش خواهند کرد
آندره ویولاز: کشورهای امضاکننده پیمان ممنوعیت گسترش تسلیحات هستهای اوایل ماه مه در نیویورک برای احیای مساله خلع سلاح هستهای تلاش کردند؛ در حالی که روابط بین 2 قدرت بزرگ هستهای یعنی آمریکا و روسیه متشنج شده است و مذاکرات با ایران مرحله حساسی را میگذراند. ارسال به دوستان
ارنست مونیز سلاح مخفی آمریکا در مذاکرات با ایران
استیون مافسون : میتوان گفت عنوان شغلی «وزیر انرژی آمریکا» تا حدی اسمی بیمسما بوده است، زیرا تقریباً دوسوم بودجه وزارت انرژی آمریکا صرف مواردی میشود که هیچ ربطی به انرژی ندارد! در عوض، این بودجهها در فعالیتهایی از قبیل نگهداری از زرادخانه هستهای آمریکا و پاکسازی زبالههای رادیواکتیو از تأسیسات قدیمیِ تولید سلاحهای هستهای این کشور، هزینه میشود. در ماههای اخیر، مذاکرات هستهای آمریکا با ایران باعث شده «ارنست مونیز» فیزیکدان دانشگاه «امآیتی» از شغل نسبتاً پشت پرده و ساکتش، ناگهان به وسط معرکه و کانون توجهات رسانهها پرتاب شود، دولت اوباما امیدوار است نظرات کارشناسانه مونیز درباره توافق هستهای با ایران بویژه در رابطه با مسائل فنیِ آن، به آن دسته از اعضای نگران و عصبیِ کنگره، اطمینان دوباره در رابطه با توافق هستهای ایران بدهد، زیرا اعضای کنگره طی ارزیابیهای خود، این توافق را سبک- سنگین خواهند کرد. «کارول براونر» یکی از مقامات کاخسفید در دوره اول ریاست جمهوری اوباما گفت: «یکی از ویژگیهای مونیز این است که میتواند موضوعات فنی بسیار پیچیده را به زبان ساده، به نحوی که افراد غیرکارشناس نیز آن را بهخوبی درک کنند، توضیح دهد. این ویژگی مونیز برای دولت اوباما بسیار حائز اهمیت است، زیرا کاخسفید باید قادر باشد مفاد توافق هستهای با ایران را برای اعضای کنگره با شفافیت و روشنیِ هرچه تمامتر تشریح کند تا نظر مثبت آنان را به تایید این توافق جلب کند». هنگامی که ایران تصمیم گرفت علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی این کشور را به مذاکرات هستهای اعزام کند، دولت آمریکا نیز مونیز را به این مذاکرات فرستاد. صالحی نیز از دانشگاه امآیتی فارغالتحصیل شده است و در آنجا روی رآکتورهای نوترون سریع مطالعه و تحقیق میکرده است. با این حال، صالحی و مونیز در دانشگاه امآیتی باهم آشنا نشدند ولی اکنون با زبان فنی مشابهی با یکدیگر صحبت میکنند و روند مذاکرات فنی را در خلال گفتوگوهای هستهای ایران به صورت روانتر پیش بردند. این دو نفر (صالحی و مونیز) در رأس گروههای کوچکی از کارشناسان (ایرانی و آمریکایی) باهم مذاکره میکردند. علاوه بر این، مونیز و صالحی ساعتها در ملاقاتهای 2 نفره رودررو باهم صحبت کردهاند که باعث شد سایر مذاکرهکنندگان بر سایر موضوعات مجزای غیرفنی، مانند نحوه کاهش تحریمها، تمرکز کنند. صالحی در برخی موارد از منتقدان مذاکرات هستهای بود و از این رو، شرکت دادن او در این مذاکرات به عنوان تلاش ایران برای دستیابی به توافقی مورد قبولِ همه، ارزیابی شده است. مونیز هنگامی که پس از مذاکرات لوزان به واشنگتن بازگشت به این مساله اشاره کرد و گفت: «نقش ما اصولاً این بود که ابعاد فنی این توافق را حل و فصل کنیم. اگر ما بتوانیم این کار را انجام دهیم، قادر خواهیم بود آن بخش (فنی) را از ابعاد سیاسیِ توافق منفک کنیم». البته وزارت خارجه آمریکا، غیر از مونیز، از کارشناسان آزمایشگاههای مختلف ملی آمریکا نیز استفاده کرده است. در ضمن مونیز خودش نیز از گروه کارشناسان وزارت انرژی آمریکا کمک گرفته است. وی از این کارشناسان و همچنین آزمایشگاههای ملی آمریکا خواسته است محاسبات درباره زمان مورد نیاز ایران برای تولید اورانیوم با غنای بالا برای تولید سلاح هستهای را بار دیگر بررسی کنند تا از صحت نتایج آن (که ایران به یک سال زمان برای تولید سلاح هستهای نیاز دارد) مطمئن شوند. مونیز از گروههای کارشناسی موسوم به «تیمهای قرمز» استفاده کرده است تا با دقت کامل تلاش کنند متوجه شوند آیا شرایط توافق هستهای قابل دور زدن و تخطی (توسط ایران) هست یا خیر؟ ارسال به دوستان
از فانتزی رفراندوم تا فکتشیت محرمانه!
مجتبی اصغری: هر چه به زمان عقد توافق نهایی میان ایران و کشورهای 1+5 نزدیکتر میشویم، اظهارات مدیران ارشد دولت اوباما درباره مفاد توافق، رسمیت بیشتری یافته و وخامتآفرین میشود. جدیدترین روایت آمریکاییها از شیوه بازرسیها، محدوده و زمان بازرسی و راستیآزمایی، نحوه ارائه «تخفیف تحریمی» و آنچه در ایران «لغو یکباره همه تحریمها» ترجمه شده؛ هیچ نسبتی با خواستههای طرف ایرانی و قولهای ارائه شده به مردم و منتقدان ندارد. احتمالا مدیران دولت یازدهم در پاسخ به گزارههای جدی و رسمی مطرح شده توسط جان کری و وزرای انرژی و خزانهداری آمریکا باز هم خواهند گفت: «این عبارات تکاندهنده تنها مصرف داخلی دارد و برای راضی نگه داشتن صهیونیستها و جمهوریخواهان مطرح شده است».
مسیری که به واسطه بیانگیزگی طرف مقابل به حفظ چارچوبهای محرمانگی تا همین بخش از کار نیز صدماتی جدی به اعتماد ملی به دولتمردان کشورمان وارد ساخته است. هر چند منتقدان تاکنون بسیار کوشیدهاند تیم مذاکرهکننده ایرانی را به پاسخ دادن به ادعاهای حریف درباره «عدم لغو تحریمها» و «بازرسی از مراکز نظامی» و «نامحدود بودن پروسه راستیآزمایی»، مجاب کنند با انتشار گزارهبرگ ایرانی، روایت خود را از توافق لوزان منتشر کنند اما متاسفانه به نظر میرسد دولت هنوز به اصل قدیمی «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» پایبند است. ارسال به دوستان
دفاع ابتکار از آییننامه شکار مقامات خارجی
در واکنش به گزارش انتقادی «وطن امروز» درباره شکار آزادانه اتباع خارجی در ایران، سازمان حفاظت محیطزیست جوابیهای به روزنامه ارسال کرده است. در این جوابیه آمده است: «در پاسخ به مطلب «در هیاهوی فعالیتهای تبلیغاتی سازمان حفاظت محیطزیست شکارچیان خارجی در ایران جولان میدهند؛ بانوی شکار ویژه» در صفحه اول آن روزنامه به تاریخ 13/2/94، ضمن تأکید بر اینکه چنین مطلبی بهتان و دروغ آشکار است، توضیح میدهد: متأسفانه مدتی است برخی رسانههای متعلق به یک طیف خاص، برخلاف بیان حقایق و اعمال اصول حرفهای و اخلاقی در عرصه اطلاعرسانی، با تمسک به مطالبی جعلی موضوع حضور بیضابطه شکارچیان خارجی در ایران را با استناد به مطالب غیرواقع و غیرمستند مطرح کرده و سعی در تهییج افکارعمومی و ایجاد موجی کاذب از واکنشهای عمومی دارند تا شاید سوار بر این موج، به اغراض سیاسی خود و نه دلسوزی برای محیطزیست و حیاتوحش ایران، دست یابند. مطلب «شکارچیان خارجی در ایران جولان میدهند» مورخ 13/2/94 روزنامه «وطنامروز» نیز ظاهراً از همین قاعده پیروی مینماید و به هیچ عنوان حقیقت ندارد.
3- استاکر گروپ: یک آژانس شکار روسی است و عکسهای هولناکی از شکار در ایران در تارنمای آن به چشم میخورد. در لیست گونههای قابل شکار این آژانس در ایران گونههای در معرض خطر انقراضی همچون قوچ لارستان، قوچ اوریال، قوچ قرمز، گراز وحشی اوراسیا که در اروپا و شمال آفریقا نسلش منقرض شده و مواردی همچون قوچ ارمنستان، قوچ اصفهان، بز کوهی کویری، آهو و... به چشم میخورد. گفتنی است اغلب گونههای ذکرشده، در سالهای اخیر به علت بروز خشکسالیهای بادوام، توسط خود سازمان در معرض خطر اعلام شدهاند. ارسال به دوستان
توافق ردای یوسف نیست ...
حسین قدیانی: «عاقبت ایران و 1+5 در زمینه هستهای توافق میکنند یا نه؟» چندی است میان افکارعمومی حتی رسانههای مدعی حمایت از دولت، جای خود را به گزاره دیگری داده است؛ «بر فرض توافق هم خیلی نمیتوان از آن انتظار معجزه داشت». آن اوایل که گزاره اول مجال قیل و قال بیشتری داشت، حدس زده میشد که ناظر بر اشتیاق یکسوی میز مذاکره بر صرف توافق، حتماً توافقی حاصل میشود لیکن مستند بر زیادهخواهی، سیریناپذیری و عدم وفای به عهد مشهود سوی دیگر میز مذاکره، پا به پای حدس حصول توافق، این گمانه هم مطرح بود که اساساً توافقی شکل نخواهد گرفت. ما اما همان روزها مکرر در «وطن امروز» نوشتیم که بسی مهمتر از دمیدن در سؤال «توافق میشود یا نه؟» این است که دیپلماتهای خود را تشویق کنیم به بستن یک «توافق خوب» مبتنی بر حفظ منافع ملی، عزت ملی، غرور ملی و اقتدار ملی؛ یعنی توافقی که دادههایش با ستاندههایش بخواند. برای ما آنچه اصل بود، فراتر از توافق یا عدم توافق، حفظ منفعت ملت بود. هنوز هم همه حرف ما به دستاندرکاران مربوط این است که تا راه باز است و جاده دراز، بروید و یک «توافق خوب» برای مردم بیاورید. توافق خوب از نظر ما فقط این نیست که تو بروی یک توافق جلوی مردم بگذاری که در آن صنعت هستهای کاملاً یا حتی نسبتاً حفظ شده باشد. ما از آنجا که مثل آحاد مردم، مثل آحاد منتقدان و صد البته مثل آحاد جماعتی که به هر دلیل رأی به رئیس فعلی قوه مجریه دادهاند، شغلی غیر از «دلالی تحریم» داریم، توافقی را توافق خوب میدانیم که هم بر اساس آنچه مرقوم میدارند و هم بر اساس اساسیترین واقعیتهای موجود، لرزه سفت و سخت بر ساختمان تحریم بیندازد. پس دغدغه ما فقط بسط دانش هستهای، حفظ صنعت هستهای و افزودن بر پیشرفتهای علمی و عملی در بحث هستهای نیست، بلکه به جد دغدغه یعنی آرزو داریم در خلال یک توافق خوب، سایه بیرحم و ظالمانه تحریم از سر ملت ما برداشته شود. به اذعان دوست و اعتراف دشمن، بخش اعظم تحریمهای این سالیان، نتیجه خوشرقصی جنایتگونه سران فتنه در سال 88 و یکی ـ دو سال بعد از آن است. «تقلب» اشتباه است که فکر کنیم فقط «اسم رمز آشوب» بوده، این تهمت زشت، بسی بالاتر از این حرفها «اسم رمز تحریمهای جدید» نیز هست و دقیقاً از همین زاویه، همان دشمن جلاد تحریم که میخواهد سر به بدن ملت ایران و انقلاب اسلامی خمینی نباشد، از اصحاب فتنه به عنوان دوست و متحد خود یاد میکند.
حال به مطلع یادداشت بازگردیم و بررسی کنیم که چرا گزاره «توافق میشود یا نه؟» جای خود را به این گزاره داده است: «برفرض توافق هم خیلی نمیتوان از آن انتظار معجزه داشت»؟! واقعیت آن است آنچه افکارعمومی را به این گزاره دوم رسانده، هم مشاهده هر روزه بدعهدیها و خباثتهای لاینقطع 1+5 بویژه رژیم منفور آمریکا بوده و هم مشاهده سلسلهوار بیتدبیریهای دولت. مردم این روزها از خود میپرسند «واقعاً انتظار چه معجزهای را میتوان از توافق با رژیمی داشت که مهمترین حامی داعش است؟»... یکی مثل سردار سلیمانی با داعش میجنگد که یکی مثل آقای ظریف از دل مذاکره با مهمترین حامی داعش، مثلاً چه توافقی را برای ملت به ارمغان بیاورد و چه گلی به سر مملکت بزند؟!... به راستی با وجود این اوباما، این جان کری، این وندی شرمن، این نتانیاهو و این همه دروغ و دغل و بدعهدی و حرف متناقض و اتخاذ مواضع بسیار خصمآلودتر از قبل، گیرم هم که توافق بشود؛ اولاً تا یک ساعت آیا دوام خواهد داشت؟! ثانیاً بر فرض دوام، کدام گره را میخواهد بگشاید؟! این همه البته تنها یک روی سکه پرسشهای ملت است. روی دیگر سکه، سؤالات افکار عمومی را فهرستوار در ادامه مینویسم: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|