|
کربلا درس «گندم ری» است
حسین قدیانی: لحظه آزادی. مدخل ورودی شهر. چند شب بیخوابی. پوتینهای داغان. پل شناور. هلهله کارون. هُرم گرمای جنوب. نفربرهای شلوغ. آسفالت داغ. جیپ آهوی آشنا. رد ترکشهای وحشی روی دیوار خانهها. رجز «خرمشهر ما برمیگردیم». حجم آخرین آتش بعثیها. خمپارههای سرگردان. صفیر گلولههای بیهدف. ترافیک مکالمات بیسیمها. بیترمزها. موتوریها. بچههای نترس خمینی بالای خاکریزها درست بالاترین نقطه خاکریز. در تیررس. به بازی گرفتن مرگ آنهم آنِ فتح. چندخیابان مانده به مسجد جامع. گلدستههای مجروح... یعنی که تمام! ارسال به دوستان
دعوای بنزین ادامه دارد
محمدرضا کردلو : عجیب نبود که امروز در تاکسی صداها بلند نشود. روزنامهای روی داشبورد بود که تیتر زده بود: بنزین تاکسیها هم آزاد شد. «سهمیه پَر». راننده را کارد میزدی خونش در نمیآمد. حق داشت بنده خدا. این وسط یکی هم (X)هی پارازیت میانداخت. از اینهایی که بدجور روی مخ هستند. هرچیزی را که از هرکجا شنیده بود؛ درست یا غلط میگفت و راننده هم به زور خودش را نگه داشته بود. روز اعصاب خرد کنی بود، روز اول آزادسازی بنزین. آن یکی که کنار راننده نشسته بود(X) هی پارازیت وسط درددلهای راننده میآمد و با خنده اعصاب خردکن میگفت: غصه نخور آقای راننده قراره پول بنزینت رو بدن یمن! بغل دستی من گفت: چه ایرادی داره بدن یمن. به یمن نمیدن، مگه سربازی رو فروختن پولشو دادن یمن؟ مگه پول یارانه رو که قطع کردن دادن یمن؟ ارسال به دوستان
توضیحات عراقچی درباره دستمالی شدن مراکز نظامی
گروه سیاسی: سیدعباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای دوشنبهشب در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما حضور یافت و به تشریح آخرین وضعیت مذاکرات هستهای پرداخت و به برخی سوالات مطرح پاسخ داد. ارسال به دوستان
چشمبندی!
مهدی محمدی: تماشای مصاحبه دوشنبهشب آقای عباس عراقچی، عضو محترم تیم مذاکرهکننده هستهای با شبکه 2 سیما، این موضوع را کاملا روشن کرد که تیم مذاکرهکننده هستهای بهرغم همه روشنگریهای انجام شده و تذکرات پی در پیای که دریافت کرده است، نه راهبردها و نه حتی تاکتیکهای مذاکراتی خود را تغییر نداده و همچنان در پی تحقق شعار «هر توافقی بهتر از توافق نکردن» است. مشخصا در موضوع دسترسیها و بازرسیها، سخنان ایشان نشان داد تیم مذاکرهکننده بیتوجه به منافع کشور سر خویش گرفته و به راه خود میرود و قصد ندارد به هیچوجه پروژه نخنمای توجیهتراشی برای اتفاقات ناگواری را که در مذاکرات رخ داده، متوقف کند.
پاسخ این است که: ارسال به دوستان
دورویی و تزویر آمریکا و اسرائیل بر سر توافق هستهای با ایران
رامونا وادی: در حالی که آمریکا تلاشهای خود را برای حصول توافق نهایی با ایران افزایش میدهد، در همان حال دنبال این است که اسرائیل را با وعدههای بیشتر کمکهای نظامی به دولت نتانیاهو راضی نگه دارد تا در مسیر توافق نهایی خللی ایجاد نکند. به گزارش نشریه «تایمز» اسرائیل، تلآویو و واشنگتن هماکنون سرگرم مذاکرات مقدماتی درباره بستهای جبرانی هستند که از جمله شامل افزایش تعداد جتهای جنگنده اف 35 است که آمریکا به اسرائیل میدهد. همچنین در چارچوب این بسته که به جبران توافق هستهای با ایران به اسرائیل ارائه میشود، سکوهای بیشتر برای پرتاب موشکهای سامانه گنبد آهنین، مساعدت برای سامانه موشکی آرو 3 و خرید فناوری جمعآوری اطلاعات، پیشبینی شده است. یکشنبه گذشته، نتانیاهو اعلام کرد: «هم ضروری است و هم امکان دارد توافقی بهتر به دست آورد زیرا نمیتوان اجازه داد تندروها چه در ایران و چه در یمن و چه در اورشلیم [بیتالمقدس] به اهداف خود برسند.» نقزدنهای بیوقفه نتانیاهو در رابطه با ایران و ادعای توسعه تسلیحات هستهای در ایران، تاکنون به معنای میل شدید اسرائیل برای گرفتن مساعدتهای نظامی بیشتر از آمریکا بوده است. با چنین نگاهی میتوان گفت توافق هستهای با ایران میتواند به عنوان تلاشی تلقی شود که هدف آن حفظ پروژه استعماری اسرائیل در فلسطین است. یکی از خواستههای مضحک نتانیاهو که قبلا داشت، این بود که میخواست در توافقنامه هستهای، ایران حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد، موضعی که ایران همیشه در سطح بینالمللی رد کرده و در عمل نیز با حمایت مالی از جنبشهای مقاومت فلسطینی مخالفت خود را با این خواسته نشان داده است. بنابراین اسرائیل دنبال این است با تحمیل خواستههای خود بر توافق پیش رو، موجودیت خود را بهعنوان قدرتی استعماری حفظ کند. هر چند ثابت شده است تلاش اسرائیل برای کسب مشروعیت از جانب ایران صرفا مقدمهای برای بحثهایی است که هماکنون میان دولت استعماری اسرائیل و متحد امپریالیست آن یعنی آمریکا جریان دارد. بنابراین آمریکا باید حقالسکوت سنگینی به نتانیاهو پرداخت کند که نتیجه آن تقویت استعمار اسرائیل در سرزمینهای اشغالی است. در حالی که مردم غزه به علت محاصره چند ساله و چندین جنگ ویرانگر اسرائیل بشدت تحت فشار و مضیقه هستند، نتانیاهو همچنان دنبال این است هر چه زودتر قتلعام دیگری را در این باریکه به راه اندازد که البته تا حدودی افزایش مساعدتهای نظامی آمریکا نیز، نتانیاهو را به سمت این حملات بیشتر سوق میدهد. گزارشهای مختلفی در رسانههای اسرائیلی درباره احتمال حمله مجدد اسرائیل به غزه پخش شده است. بنابراین در حالی که ایران قطار سیاسی خود را با مهارت پیش میراند یعنی هم با آمریکا درباره توافق هستهای مذاکره میکند و هم تعهدات خود را به مبارزه ضداستعماری فلسطینیان حفظ میکند، اسرائیل از مساله دیپلماتیک دیگری برای گسترش دستاوردهای توسعهطلبانه خود بهره میبرد که در نهایت در جهت مداخلات آمریکا در منطقه است. آیتالله علی خامنهای، رهبر معظم ایران یک بار دیگر شروط توافقنامه هستهای را بیان کرد و گفت ما قبلا گفتهایم اجازه نخواهیم داد خارجیها از سایتهای نظامی ما بازرسی کنند. او آمریکا را دشمن گستاخ خواند و گفت آنها همچنین میگویند ما باید اجازه دهیم با دانشمندان هستهای کشورمان مصاحبه کنند. این بازجویی است. من اجازه نخواهم داد خارجیها بیایند و با دانشمندانمان که این علم را تا این حد پیشرفت دادهاند، صحبت کنند. در هر حال هیاهویی که اسرائیل درباره ایران به راه انداخته است، بهترین استتار را برای اسرائیل و همدستی بینالمللی در حفظ استثمار و قتلعام فلسطینیان در غزه فراهم کرده است. ارسال به دوستان
آتشبس یمن میتواند باب گفتوگو میان ایران و عربستان را باز کند
سیدحسین موسویان: نشست «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا با رهبران شورای همکاری در «کمپدیوید» از هر نظر به تلاش واشنگتن برای حفظ آبرو شبیه بود. این نشست که تبلیغات فراوان درباره آن شد و در سطح مقامات عالیرتبه برگزار شد، شامل تضمینهای دوباره، شاید وعدههایی برای حمایت سیاسی بیشتر و ارائه برخی جنگافزارهای پیشرفته بود. از این نشست انتظار بیشتری نمیتوان و نباید داشت؛ آنها نمیتوانند مانع معامله هستهای ایران و 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان شوند. دعوت سران کشورهای عربی به واشنگتن، در بیانیهای دقیقا پیش از آنکه توافق چارچوب هستهای با ایران اعلام شود، ظاهرا با این هدف صورت گرفت که به کشورهای عربی خلیجفارس مجددا اطمینان داده شود معامله با تهران، به معنای ترک کردن آنها نیست. جنبه روانی- احساسی این پیشنهاد، کاملا مشخص بود. اظهارنظرهای اولیه عربها در ابراز نارضایی از معاملهای که انتظار آن میرود - و مهمتر از آن، تاثیر بلندمدتتری چون آشتی احتمالی ایران و آمریکا- واکنشهای غیرمنطقی به این تحول بود که آثار بسیار جدی برای همه، یعنی آمریکا، ایران و همسایگان عربش در ساحل جنوبی خلیج راهبردی فارس و در مقیاس بزرگتر در خاورمیانه خواهد داشت. اگرچه ماهیت دقیق تحولات آینده هنوز روشن نیست اما این قضیه قطعی است که محاسبات جدید قدرت در منطقه، به شکل اجتنابناپذیری با آنچه از انقلاب 1979 ایران و شروع خصومت و تنش بین تهران و واشنگتن، حاکم بوده، متفاوت است. در عین حال درک علل و منطق این نگرانی در منطقه با توجه به عینیتر شدن دورنمای معامله هستهای نهایی و بهرغم همه منفیبافیهای تلآویو، کنگره و صداهایی در تهران، ابدا دشوار نیست. چنانکه بهطور گسترده تحلیلگران در منطقه و در مطبوعات آمریکا، بحث کردهاند، کشورهای شورای همکاری ظاهرا نگران آن هستند که این معامله و به تبع آن برداشته شدن تحریمها، مزایای اقتصادی عمده حتمی برای ایران به همراه خواهد داشت که کمک میکند این کشور با شور بیشتری «جاهطلبیهای منطقهای» خود را - به زیان آنها- دنبال کند. این واقعیت وجود دارد که معامله هستهای، ماورای عناصر خاص و مولفههای تکنیکی خود، زمانی که نهایی و مهر شود، فینفسه موجب شکلگیری شرایط تازهای در منطقه میشود. در یک جو نسبتا تغییریافته بین ایران و آمریکا و تصورات و انتظارات آنها از یکدیگر، رسیدگی و تمرکز بر ضروریات پس از معامله هستهای میتواند زمینه خنثی شدن سهم عمدهای از تنش فیمابین را که سایه بلند آن سراسر منطقه را در بر گرفته است، فراهم کند. نیاز چندانی نیست که محوریت ایران در صلح و ثبات خلیجفارس و خاورمیانه بزرگ، به آمریکا و طرفهای سنتیاش در منطقه، یادآوری شود. اگرچه اقتصاد ایران پس از معامله از شرایط قویتری برخوردار خواهد بود، استنباط کشورهای شورای همکاری از تهدیدهای -سیاسی و امنیتی- ایران موجه نیست. هر ناظر آگاهی میداند تهران نیازهای داخلی فراوانی دارد و بیشتر درآمدهای نفتی صرف بهبود اقتصاد ملی شدیدا آسیبدیده و رفع خسارات اجتماعی جمعی آن خواهد شد. تهران علاوه بر مسائل اقتصادی، همچنین ناگزیر خواهد بود برای تثبیت اوضاع در محیط پیرامون خود و از جمله آنها بهبود روابط با همسایگانش به منظور مهار تهدیدهای امنیتی احتمالی نظیر داعش اقدام کند. نگاهی نزدیکتر به وضعیت موجود همچنین فاش میکند موفقیت عملیات ضدداعش- که تاکنون تا حدی به علت تنشهای ادامهدار بین تهران و ریاض از جمله درباره مناقشه یمن، محدود شده است- به ترمیم روابط بین ایران و عربستان نیاز دارد. «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه ایران اخیرا در دانشگاه نیویورک تاکید کرد: «ایران و عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه نفع مشترکی در مبارزه با این مساله دارند». اظهارات او نشانهای از خواست سیاسی تهران برای حرکت کردن در مسیر درست است. آتشبس موقت در یمن اگر سازمان ملل بر آن نظارت داشته باشد و در صورت لزوم تمدید شود، میتواند راه را برای گفتوگوهای مستقیم ایران و عربستان سعودی بهعنوان گام نخست در باز کردن کلاف اختلافات دیرین ایفا کند. با درس گرفتن از گذشته و در نظر گرفتن شرایط ناخوشایند فعلی در خلیجفارس، منطقی است این استدلال را مطرح کنیم که مشارکت فعال و موثر ایران و عربستان در شکلگیری سازوکار امنیتی جمعی- چنانکه در بند 8 قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل آمده- ضروری است. با در نظر گرفتن مزایای بلندمدت چنین چارچوبی برای امنیت و همکاری منطقه، آیا میتوان انتظار داشت نتایج نشست کمپدیوید موجب رسیدگی به نیازهای واقعی منطقه خلیجفارس شود و گامهای اولیه را در این راه بردارد؟ ارسال به دوستان
هیچ محدودیتی نمیتواند مانع از پیشرفت هستهای ایران شود
شریف سمیر: وقتی یک مشکل بحرانی میشود و از یافتن راه برونرفتی برای آن عاجز میشویم و راه پس و پیش نداریم، همواره بازی «دومینو» که معمولا در آن هیچ راهحلی وجود ندارد، تا پایان مسیر ادامه مییابد، آنچه بخواهد اتفاق میافتد و روند آن بدون هیچ تغییری به پایان میرسد، در ذهن ما تداعی میشود. به این ترتیب گفتوگوهای هستهای ایران و قدرتهای بزرگ نیز چنین روندی پیدا کرده و به مجموعهای از دورههای تکراری دومینووارِ مذاکرات تبدیل شده است که اگرچه در ماههای اخیر صحنه آنها متفاوت بوده اما حوادث، جزئیات و قهرمانان آن همان رویکرد را دارند بهگونهای که به علت دست نیافتن به راهحل نهایی، این بحران پیچیده چندوجهی، یک انرژی منفی و حالتی از خستگی و سستی به وجود آورده است. پس از توافق لوزان که ایران و قدرتهای بزرگ در ماه مارس گذشته به آن دست یافتند و به محض اعلام بندهای توافق که براساس آن، ایران ظاهرا مجبور شده است اجازه نظارت بازرسان بینالمللی بر فعالیتهای هستهای خود با استفاده از مدرنترین تجهیزات را بدهد، سلاح هستهای تولید نکند، به تولید اورانیوم غنیشده در سطح پایین که صرفا کاربرد صلحآمیز دارد، پایبند بماند، اورانیوم غنیشده 20 درصد خود را رقیق کند، تعداد سانتریفیوژهای فعال خود را به یکسوم کاهش دهد، غنیسازی در سایت زیرزمینی فردو را به مدت 15 سال متوقف کند بهگونهای که دوره لازم برای فرار هستهای و تولید بمب از 3 ماه کنونی به یک سال کامل تبدیل شود، یک حالت شور و نشاط ناشی از پیروزی در محافل بینالمللی به وجود آمد. در وهله اول با خواندن این شروط، انسان یقین پیدا میکند که شبح دستیابی ایران به سلاح هستهای دستکم به مدت 10 سال دور شده است و این چیزی است که خود ایرانیها هم با خوشحالی از آن استقبال کردند. این مساله آشکارا از جشنهای خیابانی پیداست که در تهران و دیگر شهرهای ایران در پی امضای توافق به راه افتاد. این صحنهها بیانگر آن بود که ایران تسلیم آمریکا شده و اراده اروپاییها را نیز پذیرفته است. ولی با اندکی دقت و تامل در ابعاد مختلف این تصویر، روشن میشود که ایران بهعنوان یک بازیگر، برگههای مخفی خود را برای به شکست کشاندن «بازی جدید دومینو» با ابرقدرتها آماده میکند و این خوشحالی و سرخوشی خیرخواهانه، چیزی جز ترفندی گمراهکننده و وسیلهای برای منحرف کردن نگاه غرب از پروژه بزرگ، ضروری و غیرقابل چشمپوشی، نبوده است. همواره این اتهام به ایران زده میشد که این کشور ممکن است به موازات برنامه اعلام شده بوشهر، یک برنامه مخفیانه هستهای زیر نظر نهادهای نظامی خود داشته باشد و این چیزی بود که دولت آمریکا را نگران کرده بود و واشنگتن میترسید این کشور از تاسیسات هستهای بوشهر بهعنوان سرپوشی برای فعالیتهای مخفیانه هستهای خود استفاده کند و در سالهای آتی این کشور نیز همانند فعالیتهای هستهای سال 1991 عراق [احتمالا 1981 صحیح است]، شگفتی هستهای بیافریند. نگرانیهای غرب از برنامههای ایران در طول ماههای اخیر با انتشار چند روز پیش گزارش کمیته تحریمهای سازمان ملل متحد که اقدامات و فریبکاریهای ایران را برای به دست آوردن مخفیانه مواد شیمیایی به منظور تکمیل برنامه هستهای خود برخلاف میل جهانیان افشا میکند، به اوج رسید. گزارش این کمیته، پروندههای قدیمی و وقایع و اطلاعاتی را که رویکرد ایران را اثبات میکند، فاش کرده است که بارزترین مصداق آن واردات 5/1 تن اورانیوم طبیعی در آغاز دهه 90 بدون اعلام به آژانس بینالمللی انرژی هستهای و همچنین آغاز برنامه توسعه فناوری تولید آب سنگین در تاسیسات اراک است. این اطلاعات همچنین نشاندهنده تلاش ایران برای ذخیره اورانیوم طبیعی موجود در معدنی در نزدیکی یزد بهعنوان منبع داخلی مواد هستهای، تلاش برای به دست آوردن مواد هستهای خاص از طریق بازفرآوری سوخت هستهای در سال 2000 و کمک گرفتن از کارشناسان و دانشمندانی از پاکستان، کرهشمالی و برخی کشورهای غربی در برخی بخشهای برنامه هستهای خود است. این اطلاعات ما را به این حقیقت آشکار میرساند که ایران هر مقدار هم مانع و دام بر سر راهش باشد، دست از بلندپروازیهای هستهای خود برنخواهد داشت. براساس همین واقعیات است که روزنامه آمریکایی واشنگتنتایمز در گزارشی نوشت تاریخ این اقدامات خلاف مقررات در ایران، نشان میدهد تهران به «توافق هستهای» امضا شده با غرب پایبند نخواهد ماند. این روزنامه در گزارش 10 آوریل گذشته خود میافزاید: طبق گزارش سال 2014 وزارت خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحات، ایران به تعهدات خود براساس معاهده منع سلاحهای هستهای و پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای و قطعنامههای مربوط شورای امنیت پایبند نیست. این روزنامه برای بسیج افکار عمومی جهان علیه تهران به استفاده از شیوه تشبیه روی آورده و ایران را در بیتوجهی به تعهدات خود برای کنترل تسلیحات و توسل به «تقلب و باجخواهیهای هستهای و نپذیرفتن محدودیتهای بینالمللی»، به کره شمالی تشبیه کرده و هشدار داده است پایان یافتن تحریمهای وضع شده علیه تهران، قطعا توان ایران را برای دستیابی مخفیانه به سلاح هستهای افزایش خواهد داد. دیپلماتها و کارشناسان هستهای معتقدند تفسیرهای مختلف پس از توافق لوزان نشان میدهد که مذاکرات آینده- براساس همان منطق دومینو- دشوار خواهد بود بویژه با توجه به آنکه آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران- که حرف آخر را در ایران میزند- اخیرا تاکید کرد هیچگونه نظارت ویژه بر فعالیتهای هستهای را نمیپذیرد و بازرسی از مراکز نظامی را بشدت رد کرد. این موضع نشاندهنده آن است که جعبه جادویی ایران، حامل شگفتیهای بسیاری است که موانع جدیدی را مقابل حریفان بزرگ این کشور ایجاد میکند. ارسال به دوستان
نقش آمریکا در شکلگیری داعش به استناد گزارش پنتاگون
استیو شوانیچ : ائتلاف تحت امر آمریکا که اکنون تلاش میکند اینگونه نشان داده شود که آنها در حال نبرد با داعش هستند، عمدا به ظهور داعش کمک کرد چون هدفشان منزوی کردن «بشار اسد» و مقابله با نفوذ فزاینده ایران بود. دستکم میتوان گفت از آگوست2012 میلادی، همین ائتلاف ضدداعش به طور کامل میدانست پیشدرآمد داعش یعنی گروههایی مثل القاعده عراق، به همراه سایر گروههای وابسته به القاعده بر مخالفان سوری سلطه دارند. آمریکا و همپیمانانش میدانستند القاعده عراق در فاصله سالهای 2009 تا 2010 افول کرده بود اما به علت شبهنظامیگری در سوریه دوباره احیا شد. با وجود همه این تحولات، آمریکا و همپیمانانش همچنان به کمک مالی، تسلیحاتی و آموزشی خود به همین گروههای تندرو ادامه دادند، آنها به طور خاص این کار را کردند چون از دیدگاه آنها ظهور این گروهها دارایی مهمی برای رسیدن آمریکا به اهداف ژئوپلیتیکش محسوب میشد، هرچند در همین زمان این گروهها مرتکب جنایات شنیعی میشدند. ظهور داعش نه تنها پیشبینی شده بود بلکه هدف اعلامشده قدرتهایی بود که از مخالفان فرقهگرای دولت سوریه، با هدف مخالفت با بشار اسد و مهارکردن ایران، حمایت میکردند. با وجود آنکه پیشبینی میشد ظهور داعش در عراق پیامدهای وخیمی برای این کشور داشته باشد از جمله اینکه ممکن است شهرهای موصل و رمادی سقوط کنند، اما حمایت آمریکا و همپیمانانش از مخالفان سوری همچنان ادامه یافت. این امر منجر به این نتیجهگیری میشود که شکلگیری داعش، یا هدف اعلامشده آنها بود یا اینکه بهعنوان یک نتیجه ثانویه این سیاستها، مورد پذیرش قرار گرفته بود. گزارش ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|