نگاهی به بلندپروازی منطقهای ترکیه
به دنبال امپراتوری
سیدمهرداد سیدبرزگر: تحولات منطقه خاورمیانه از سال 2011 به این سمت همه کشورهای عربی و غیرعربی منطقه را متأثر کرد و به کل نظم منطقهای را تغییر داد؛ تحولات بیداری اسلامی و وقایع پس از آن به سمت احیای یک نظم منطقهای جدید در خاورمیانه حرکت میکنند، از همین رو منطقه شاهد تقابل بین گروههای موافق و مخالف این تحولات است و هر گروه و کشوری سعی در بیشینهسازی قدرت و تضعیف رقبای خود دارد؛ این بهترین موقعیت است تا کشورها با مدیریت و بهرهبرداری از این فرصت یا تهدید بزرگ، آن را به یک سکوی پرش و موقعیت طلایی برای خود بدل کنند که نظم آینده منطقه و ژئوپلیتیک آن را قائم به خود نمایند. در همین چارچوب رقابت در 2 سطح صورت میگیرد: یکی رقابت نظامی و سیاسی که به دنبال تغییر نقشه جغرافیایی خاورمیانه است که اتاق فکر غربی- صهیونیستی پشت آن است و دیگری رقابت اندیشهها برای شکلگیری ایدئولوژی غالب که کدام تفکر قابلیت انطباق و تبیین این تحولات و کانالیزه کردن آن را دارد و این نیز مدیریت غربی و صهیونیستی را در پشت خود دارد.
ترکیه از جمله کشورهایی است که سعی فراوان دارد در 2 جبهه فوق به پیروزی دست یابد تا از طریق آن به هدف اصلی خود یعنی احیای امپراتوری عثمانی جامه عمل بپوشاند. ترکیه در حوزه نظامی و سیاسی با برنامهریزی دقیق و از پیش طراحی شده تلاش دارد قلمرو جغرافیایی خود را از سمت جنوب و با تضعیف دولتهای سوریه و عراق، گسترش دهد؛ لذا ترکیه با ورود تمامقد به تحولات داخلی سوریه و عراق و حمایت علنی و همهجانبه از گروههای تروریستی
وهابی- تکفیری در این 2 کشور در کنار غرب، به یک بازی حساس و پرخطر پرداخته و در این راه به بازوی عملیاتی ناتو در منطقه تبدیل شده است. اقدام ترکیه در سوریه و عراق دارای ریشههای تاریخی است که در تحولات بیداری اسلامی از سال 2011 و آغاز بحران تروریسم در سوریه مجدداً نمایان شد، تا با بهرهبرداری از تنشهای داخلی، سیر تحولات این کشورها را به نفع خود تغییر دهد. در حوزه اندیشه و نظریه، ترکیه با ارائه الگوی
اسلامی- اخوانی حکومت و نشان دادن خود بهعنوان یک دولت الگو که دارای 2 پایه اسلامی و لیبرالیستی است، به دنبال تبدیل شدن به هژمون منطقه است، لذا این ایدئولوژی را برای پایهریزی دولتهای جدید ارائه میکند و سعی دارد نقش رهبری را در جهان اسلام و خاورمیانه ایفا کند. نظریه اسلام اخوانی ترکیه که حمایت غرب و آمریکا را به همراه خود دارد تمام استراتژی و اهداف غرب و رژیم صهیونیستی را در خود گنجانده و یکی از وجوه آن تعدیل روحیه غربستیزی و صهیونیسمستیزی در میان امت اسلامی است که بشدت پیگیر آن میباشد. الگوی مطروحه، از اسلام تنها چهرهای مسالمتجو و مصالحهگر را که فقط در سیاست اعلانی میتواند قاطع، مقاوم و محکم باشد، نشان میدهد، ولی در سیاست اعمالی کاملاً همسو و پیرو غرب و آمریکا است؛ از سوی دیگر این مدل روند شکلگیری خاورمیانه جدید را نیز سرعت میبخشد. از این رو ترکیه در مقابل الگوی قدرتمند اسلام سیاسی، معتدل و عقلانی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است تا توان صدور و پخش الگوی ایرانی را به حداقل برساند. ترکیه کنونی به رهبری رجب طیب اردوغان برای توسعه سیاسی، امنیتی، گسترش عمق استراتژیک و افزایش توان منطقهای خود و همچنین ایجاد یک حیاط خلوت و حوزه نفوذ در شرق، غرب و شمال سرزمین خود با دیوارهای نفوذناپذیر و قدرتمند اتحادیه اروپایی، روسیه و جمهوری اسلامی ایران روبهرو است، لذا تنها جنوب ترکیه است که میتواند پذیرای احیای امپراتوری عثمانی باشد؛ پس سوریه و عراق بحرانزده میتوانند بستر و زمینه مناسبی برای توسعهطلبی و زیادهخواهی «ترکیه اردوغان» باشند. در همین راستا بلافاصله بعد از شروع بحران در سوریه بشار اسد، ترکیه با حمایت سیاسی، تسلیحاتی و نظامی از تروریستهای خارجی وهابی، سناریوهای خود را کلید زد. ترکیه بعد از اینکه رجب طیب اردوغان به ریاستجمهوری رسید و به بازتعریف ساختار قدرت به نفع پست ریاستجمهوری پرداخت، استراتژی خصمانه خود را در قبال سوریه تشدید کرد، و با حمایت از مخالفان دولت بشار اسد در کنار پشتیبانی تمامعیار از تروریستهای داعش و جبهه النصره به تضعیف و تلاش برای نابودی دولت بشار اسد پرداخت. ترکیه پیش از این نیز منطقه استراتژیک اسکندرون و خلیج مربوط به آن را با اعمال زور از سوریه گرفته و آن را تحت عنوان استان هاتای و سی و یکمین استان ترکیه معرفی کرده است. همچنین ترکیه درباره مسائل مربوط به اَکراد، آب رودخانه دجله و فرات و آب رودخانه عاصی نیز با سوریه اختلافات اساسی دارد و اینها بهانه لازم را برای دولت اردوغان فراهم میآورد تا سوریه را تحت فشار قرار دهد و عملاً حاکمیت و استقلال سوریه را نقض و تهدید کند. در چارچوب همین استراتژی، ترکیه در اول اسفند 93/20 فوریه 2015، توافقی را با آمریکا صورت داد که طی آن وظیفه آموزش نظامی تروریستهای تکفیری و مخالفان سوریه را به طور مشترک با آمریکا به عهده بگیرد؛ همچنین ترکیه در سوم اسفند 93 / 22 فوریه 2015 نیز با تجاوز و ورود غیرقانونی به خاک سوریه تلاش داشت آرامگاه سلیمانشاه مؤسس امپراتوری عثمانی را به ترکیه منتقل کند و مدعی شد این بخش قسمتی از خاک ترکیه محسوب میشود و ترکیه هر زمان اراده کند میتواند وارد آن شود. این اقدام مجدداً در تاریخ 20 اردیبهشت 94/10 مه 2015 از سوی نخستوزیر این کشور داووداغلو و بازدید وی از مقبره سلیمانشاه تکرار شد و باز هم ترکیه حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه را نقض کرد. این شرایط بهخوبی نشان میدهد اردوغان و ترکیه به دنبال تضعیف سوریه و گسترش قلمرو جغرافیایی خود هستند و این هدف تنها از طریق نابودی سوریه با حمایت از تروریستها صورت میگیرد لذا حمایت و پشتیبانی نظامی، سیاسی و تسلیحاتی از تروریستهای تکفیری در دستور کار ترکیه قرار گرفته است.
عراق نیز گزینه بعدی برای توسعهطلبی ترکیه محسوب میشود؛ درباره عراق نیز ترکیه سالیان متمادی است نسبت به شمال این کشور چشم طمع دوخته است، هر زمانی که عراق دچار بحران داخلی شده یا دولت مرکزی عراق دچار ضعف گردیده باشد و همچنین زمانی که دولت عراق با غرب روابط خوبی نداشته و متحد غرب محسوب نشود، این توسعهطلبی و تجاوزگری ترکیه بروز میکند و شمال عراق محل تاخت و تاز ترکها میشود تا آن را تصرف کرده و ضمیمه خاک ترکیه کند. ماجرای «طرح کنابن» که با همکاری ترکیه و آمریکا برای تصرف شمال عراق و مناطق نفتخیز کرکوک و موصل در زمان عبدالکریم قاسم طرحریزی و پیگیری شده بود یا «طرح لوییس» در 1977 که به دنبال بالکانیزه کردن و تجزیه عراق بود و قصد داشت عراق به 3 بخش کردنشین، سنینشین و شیعهنشین تجزیه شود ـ و با همکاری ترکیه، آمریکا و اسرائیل صورت گرفته بود ـ یا طی جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران و جنگ دوم خلیجفارس که ترکیه با حمایت کامل غرب به شمال عراق وارد شد و مناطق وسیعی از این کشور را تحت اشغال و کنترل خود قرار داده بود؛ اینها از جمله طرحها و برنامههایی بود که ترکیه با همکاری غرب بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی برای رسیدن به اهداف خود در خاک عراق پیریزی کرده بود و هماکنون نیز این طرحها در حال پیادهسازی است و طرح تجزیه عراق و دسترسی ترکیه به شمال عراق و منابع نفتی آن، این بار با حمایت از تروریستهای تکفیری پیگیری میشود.
در اصل چند عامل باعث شده است ترکیه رؤیای تصرف شمال عراق و دستاندازی به سوریه را پیگیری کند.
1 - تحولات گسترده خاورمیانه و تغییر حکومتهای منطقهای که فضای مناسبی را برای قدرتگیری و تغییر موازنه قدرت به نفع ترکیه فراهم آورده است.
2 - وجود گروههای تروریستیِ تکفیری در عراق و سوریه که منجر به بیثباتی و بحران در این کشورها شده است و این فرصت مناسبی شکل میدهد تا ترکیه را به هدف غایی خود یعنی احیای امپراتوری عثمانی نزدیک کند.
3 - تلاش آمریکا برای ایجاد نظم نوین منطقهای با حضور ثابت رژیم صهیونیستی در خاورمیانه که ترکیه را بهعنوان بازوی عملیاتی آمریکا و ناتو مشخص کرده است تا در این ساختار تعریفشده ایفای نقش کند.
4 - تلاش ترکیه برای ورود به اتحادیه اروپایی از طریق همراهی با غرب و ناتو در بحرانهای مذکور به منظور اینکه خود را به طرف غربی ثابت کند.
5 - ترس از تشکیل یک دولت قدرتمند کُرد در مرزهای جنوبی خود در اقلیم کردستان عراق که منجر به تحریک هرچه بیشتر اکراد ترکیه میشود و نوعی وابستگی بین کردها پدید میآورد و همین عامل باعث ایجاد یک معضل بزرگ امنیتی برای ترکیهای میشود که درصد قابل توجهی از جمعیت آن را کردها تشکیل میدهند.
6 - ترس از قدرتگیری بیشتر جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت که سوریه و عراق نیز عضوی از آن هستند. در این چارچوب ترکیه از سالیان پیش به منظور حفظ قدرت خود و کاهش قدرت محور مقاومت در خاورمیانه عربی و هسته اصلی عربی منطقه با دیگر دولت غیرعربی منطقه یعنی رژیم صهیونیستی پیمانها و قراردادهای متعدد نظامی، امنیتی و تسلیحاتی منعقد کرده است. بر این اساس ترکیه اولین کشور اسلامی بود که سال 1948 موجویت اسرائیل را به رسمیت شناخت و سال 1959 اولین پیمان نظامی و امنیتی را به منظور اتحاد با این رژیم منعقد کرد.
2 دولت غیرعرب پیرامونی، ترکیه و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه دارای همپوشانی منافع در حوزههای حیاتیِ امنیتی و نظامی هستند و هر دو نیز نسبت به محور مقاومت بویژه سوریه و عراق و جمهوری اسلامی ایران نگاه کاملاً امنیتی و تقابلی دارند. سوریه و عراق مأمن مخالفان و معارضان ترکیه و اسرائیل هستند و گروههای کرد و مقاومت فلسطینی و لبنانیِ ضداسرائیلی در آنجا حضور فعال دارند. درباره جمهوری اسلامی نیز ترکیه ایران را بهعنوان رقیب اصلی منطقهای خود میبیند که قدرت و توازن منطقهای را به نفع خود رقم زده است و در طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران دشمن اصلی و ایدئولوژیک رژیم صهیونیستی است که هدفی جز نابودی این رژیم ندارد. لذا ائتلاف ترکیه و اسرائیل در منطقه در مقابل ائتلاف ایران، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین قرار میگیرد که یک موازنه کلاسیک را ایجاد کرده است؛ در اصل این تهدید مشترک است که منافع مشترک را خلق میکند و منجر به تشکیل ائتلاف و ضدائتلاف میشود. در این میان سوریه به دلیل هممرزی با ترکیه و رژیم صهیونیستی بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است و از طرف دیگر به دلیل همین موقعیت ژئوپلیتیک، یک مهره اساسی در محور مقاومت محسوب میشود، پس حمایت محور مقاومت را میطلبد و در نتیجه یک صفآرایی را در منطقه شاهد هستیم.
با توجه به این توضیحات حزب عدالت و توسعه ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان که ریاست جمهوری ترکیه را در اختیار دارد، تلاش دارد قدرت سیاسی را به طور کامل در ترکیه قبضه کند و در حوزه خارجی نیز احیای امپراتوری عثمانی را دنبال نماید. در این راستا حمایت کامل آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی نیز همراه ترکیهِ اردوغان است، چراکه ورود ترکیه به معادلات منطقهای علاوه بر اینکه به طور غیرمستقیم اهداف غرب را دستیافتنی میکند و هزینه کمتری را نیز به آمریکا و غرب تحمیل میکند، محور مقاومت که بزرگترین چالش امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی است را هم نابود میکند و از طرف دیگر روند گسترش اسلام اخوانی نیز آمریکا را به ایجاد خاورمیانه جدید امیدوار میکند؛ در ضمن آمریکا به کمک خود کشورهای اسلامی توانسته است جهان اسلام را تضعیف و تجزیه کند و به این صورت کنترل کشورهای اسلامی و خاورمیانه آسانتر میشود.