|
چه عواملی انحراف و شکست جنبش مشروطیت را رقم زد؟
از مشروطه تا انقلاب اسلامی
انقلاب مشروطه را میتوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران دانست. این جنبش که با دخالت بیگانگان از مسیر اصلی خود منحرف شد، در نهایت به دیکتاتوری رضاخان ختم شد. آیتالله شهید «شیخفضلالله نوری» از پیشگامان نظریه مشروطه مشروعه، با انتقاد از دخالت بیگانگان خواستار تطبیق قوانین با شریعت اسلام شد. در این بین آرای وی با مخالفت بسیاری از مشروطهخواهان مواجه شد. اگرچه مشروطه مشروعه و انقلاب اسلامی دارای مبانی مشترکی با هم بودند اما در عین حال تفاوتهایی نیز داشتند. در همین زمینه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با انتشار کتابی تحت عنوان «اندیشه سیاسی شیخفضلالله نوری» به بررسی مبانی اندیشه شیخ و نیز روند تاریخی انقلاب مشروطه پرداخت. در ادامه میتوانید بخشی از این کتاب را ذیل عنوان «مشروطه مشروعه در آینه انقلاب اسلامی» مورد مطالعه قرار دهید. ارسال به دوستان
اولین کسی که گفت «خلیج ع ر ب ی»
درباره خلیجفارس و نام آن تاکنون آثار بسیاری چون کتاب و مقاله از دیدگاههای گوناگون نگاشته شده است و بیشتر کسانی که درباره خلیجفارس سخن گفته و نوشتهاند از بیگانگان بویژه انگلیسیها بودهاند، زیرا به لحاظ جایگاه ویژهای که در این منطقه داشتهاند، بیشتر کوشیدهاند حقیقت، پنهان ماند و نام ساختگی و نادرست را به جای نام اصیل و درست خلیجفارس به کار برند. بیشتر مأموران انگلیسی نیز در گزارشها و سخنرانیهای خود از واژه ساختگی و نادرست خلیج به جای خلیجفارس که نام درست، باستانی، مستند و نگهداریشده در تاریخ است، استفاده کردهاند. به علاوه داستان تغییر نام خلیج فارس در سالهای اخیر نیز از ترفندهای همان بازیهای پنهان سیاست بود که خوشبختانه مورد پذیرایی جهانیان قرار نگرفت. سر «چارلز بلگریو» که از سال 1926 تا 1957، کارگزار انگلستان در خلیجفارس بود، کتابی نوشت که در سال 1966م/1345ش چاپ و منتشر شد. وی در نوشتهها و پژوهشهای خود، بیشتر از یادداشتهای سر «فرانسیس ارسکینلاخ» که یکی دیگر از کارگزاران و پیروان مکتب سیاست شناخته شده بیگانگان در خلیجفارس بود، بهره برده است. لرد «بلگریو» که بیش از 30 سال، سیاست استعماری انگلستان را در خلیجفارس رهبری کرد و با ایران و ایرانی نیز چندان خوب نبود، نخستین کسی بود که آشکارا واژه خلیج ع ر ب ی را به جای نام درست و اصیل خلیجفارس جعل کرد و آن را با زیرکی ویژهای به کار برد. وی در کتاب خود مینویسد: «خلیجفارس که تازیان اینک آن را خلیج عربی گویند...» و بدین ترتیب میخواهد واژه ساختهشده «خلیج ع ر ب ی» را بین مردم و کشورهای منطقه خلیجفارس بویژه عربها، زبانزد کند. پیش از استفاده او از این نام نادرست، واژه خلیج العربی، هرگز در نوشتههای معتبر به چشم نمیخورد، مگر در موارد اندکی که برخی تاریخ و جغرافیانگاران از دریای سرخ به نام خلیجالعربی یاد کردهاند.(1) لرد بلگریو در اواخر فرمانروایی خویش بر کرانههای باختری خلیجفارس، برای نخستین بار در مجله صوتالبحرین، از خلیجفارس به نام خلیجالعربی یاد کرده، سپس با تلاش بسیار آن را گسترش داد.«بلگریو» در دومین کتاب خود به نام «به بحرین خوش آمدید» (1955م) از خلیجفارس با نام درست و اصیلش یاد کرده است.(2) لازم به توضیح است موضع تغییر نام خلیجفارس، پیشینه درازتری داشته است، زیرا پیش از اقدام آشکار بلگریو در جریان سیاسی در ابعاد گوناگون در شرف تکوین بوده است که چگونگی آن، در پروندهای زیر عنوان تغییر نام خلیجفارس، مربوط به سال 1937م/1346ش در وزارت خارجه انگلستان وجود دارد. با این حال، بعضی تاریخنگاران، جغرافیانگاران، سیاستمداران و مأموران کشورهای بیگانه، در کتابها، مقالهها و سخنرانیهای خود، از این دریا بارها به نام خلیجفارس یاد کردهاند که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود. «بارون تاورنیه» معروف به «ژان باپتیس» جهانگرد فرانسوی که در سده 17م چندین بار به ایران سفر کرده است، درباره دریانوردی در خلیجفارس مینویسد: «دریانوردی در خلیجها خطرناکتر از دریاهای بزرگ است، به جهت اینکه در موقع انقلاب و تلاطم، امواج کوتاهترند و سریعتر رفت و آمد میکنند، از این رو کشتی نمیتواند عرض آب را بپیماید و در خلیجفارس خطر از سایر خلیجها بیشتر است، زیرا در چندین نقطه عمق دریا خیلی کم است و کشتیهایی که داخل این خلیج میشوند بایستی از هرموز[هرمز] یا بندر لنگه ملاحان بومی استخدام کنند تا بصره و همچنین از بصره تا هرموز [هرمز]...»(3) در کتاب «تاریخ اقتصادی ایران» (1780 تا 1960م) که توسط «چارلز عیسوی» لبنانیالاصل ویراستاری شده است، نام درست خلیجفارس دهها بار تکرار شده و در صفحه 25 آن آمده است: «راههای ارتباطی ایران با دنیای خارج، با برقراری خطوط تلگرافی به اروپا و راه افتادن کشتیهای تجاری در دریای مازندران و خلیجفارس رو به بهبود گذاشت».(4) لرد کرزن(5)، وزیر خارجه انگلستان به سال 1892م/1271ش در کتاب «ایران و قضیه ایران» خود به خلیجفارس اشاره کرده، مینویسد: «از لحاظ من تفویض بندری به دولت روس در خلیجفارس از ناحیه هر دولتی که باشد لطمه و اهانت ارادی نسبت به انگلستان و سبب اختلاف بیجهت وضع موجود و انگیزهای غرضآلود در پیدایش جنگ و جدال خواهد ارسال به دوستان
روند تدوین قانون اساسی مشروطیت
در مجلس اول، 3 قدرت مختلف حضور داشتند که عقاید و نظرهای متضادی نسبت به تدوین قانون اساسی ابراز میکردند. این 3 طبقه عبارت بودند از: 1- مستبدان، 2- روحانیان، 3- آزادیخواهان (روشنفکران). تضاد منافع میان این طبقات مختلف در تدوین قانون اساسی خود را نشان داد. روحانیون که طرفدار مشروطیت و حقوق عامه بودند، سعی میکردند دستورها و احکام دین، مبنای حکومت و حکمرانی قرار گیرد. از سوی دیگر درباریان و اشراف تلاش میکردند با تأسیس و افزایش اختیارات مجلس سنا، قدرت مجلس ملی را کم کرده و دایره نفوذ و قدرت خود را حفظ کرده و نسبت به آزادیخواهان و مشروطهخواهان از قدرت بیشتری برخوردار باشند و سرانجام طیف روشنفکران و آزادیخواهان در صدد تقلید و اقتباس از قوانین اساسی کشورهای اروپایی بویژه فرانسه و بلژیک بودند تا بدین ترتیب زمینه تدوین حقوق ملت و آزادیهای اساسی از قبیل بیان، عقیده، قلم، مطبوعات و نیز برقراری امنیت و نظم فراهم شود. بدینترتیب صف متحد مشروطهخواهان که تا قبل از استقرار نظام مشروطیت مستحکم و استوار بود، به یکباره بر اثر تضاد منافع و اختلافنظرهای عمیق از هم پاشید و زمینه بروز اختلافات میان آنان از این زمان آغاز شد. دیدگاه روشنفکران و کسانی که تمایل به غرب، تجددمآبی، آزادیخواهی و اقتباس از قوانین اروپایی داشتند و سعی میکردند از اندیشهها و الگوهای غربی در تدوین قانون اساسی استفاده کنند، سرانجام بر سایر جریانات غلبه کرد. ابتدا، مجلس که لزوم تصویب قانون اساسی را احساس کرده بود تا با حاکمیت قانون، نهادهای سیاسی - اداری قانونمند شده و حقوق و اختیارات هیات حاکمه و مردم در آن مشخص و معین شود، دولت را به تنظیم و تدوین «نظامنامه اساسی» (قانون اساسی را در آن زمان به این نام میشناختند) وادار کرد. بدین ترتیب «طرح نخستین قانون اساسی 51 مادهای را «حسن پیرنیا» و برادرش «حسین پیرنیا» (مؤتمنالملک)، فرزندان «میرزانصراللهخان نائینی مشیرالدوله»، صدراعظم وقت تهیه کردند. در جلسه اول رمضان 1324، 12 روز پس از افتتاح مجلس، 4 ساعت به غروب مانده، مجلس بهارستان منعقد شد. همه منتظر بودند تا نظامنامه اساسی از طرف صدراعظم وقت، مشیرالدوله برسد. وقتی قانون رسید، از آنجا که مواد آن را مبتنی بر همان اصول قدیمی و استبدادی دانستند، مجلس موافقت نکرد و قرار بر این شد خود نمایندگان مجلس به تهیه و تدوین قانون اساسی بپردازند. بنابراین قانون اساسی 51 مادهای که فعلاً در دست ماست، کلاً نوشته مشیرالدوله و مؤتمنالملک نیست و این نکتهای است که بسیاری از تاریخنویسان به مسامحه از آن گذشتهاند اما اینکه چه کسانی قانون اساسی را تهیه و تدوین کردند و کدامیک از نمایندگان در نوشتن آن دخیل بودند، مشخص نیست، زیرا به دلیل واقعه به توپ بستن مجلس در دوره حکومت محمدعلی شاه، بسیاری از اسناد و مدارک، از جمله صورت مشروح مذاکرات مجلس اول از بین رفت و آنچه بعداً درج و نوشته میشود، شرح مختصری بر آن است که بسیار مبهم و تاریک است و درباره نویسندگان قانون اساسی و نام آنها چیز مشخصی در دست نیست. مجلس کمیسیونی را مأمور تهیه قانون اساسی کرد. پس از تهیه پیشنویس قانون اساسی در ذیالقعده 1324، برای شور و بررسی در صحن مجلس آورده شد. تاریخنویسان این جلسات را از پرشورترین جلسات مجلس اول میدانند. در هر صورت نظامنامه اساسی با تمام تلاشهای مشروطهخواهان در 51 ماده تدوین شد و از آنجا که همه بویژه نمایندگان نگران حال شاه بیمار و وخامت وضع وی بودند، در تدوین و تصویب اصول آن عجله کرده و پس از تصویب، نظامنامه را به حضور شاه بردند. با ورود نمایندگان ولایات به ویژه تبریز که بسیار پرشور و انقلابی بودند، بحث و شور درباره قانون اساسی در روز نهم ذیالقعده 1324 آغاز شد. اما از آنجا که محمدعلیمیرزا برخی از اصول را حذف و در متن برخی از آنان تغییراتی به وجود آورده بود، مجلس طی نامهای به صدراعظم نوشت: «چون اسقاط و تغییر برخی اصول نظامنامه موضوع بحث و مذاکره در مجلس شد، اکثریت آرا و اتفاق قاطبه وکلا بر این شد که یا همان نسخه اولی را دولت به ما مرحمت نماید، یا صورت کمیسیون مزبور را قبول نماید، تا در این ماده ختم مذاکره مباحثه شود». منظور از کمیسیون، هیاتی بود 5 نفره مرکب از نمایندگان مجلس و نماینده دولت که قرار بود به رفع اختلاف بین مجلس و دولت درباره قانون اساسی بپردازد. این کمیسیون مرکب بود از 5 نفر: سیدعبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی به علاوه یک نفر از جانب دولت، یک نفر از طرف وکلا و یکی هم سعدالدوله که پیشنهاددهنده چنین کمیسیونی بود، به علاوه حضور یک منشی. نمایندگان مجلس نیز حق حضور داشتند ولی حق صحبت کردن نداشتند. بدین ترتیب طرح قانون اساسی در 3 جلسه 9، 11 و 13 ذیالقعده 1324 با حضور مشیرالملک، حاج محتشمالسلطنه و مؤیدالسلطنه به وکالت از جانب دولت، برای مباحثه و مذاکره درباره فصول قانون اساسی و موارد مورد اختلاف دولت و مجلسیان مورد بحث و مداقه قرار گرفت و مذاکرات مفصلی بر سر اختلافات انجام شد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|