|
تعارض گفتمانی نومحافظهکاران با انقلاب در 2 حوزه سیاستخارجی و فرهنگ عمومی
لیبرالها زندهاند
سعید درویشی: «روحانیون وابسته و مقدسنما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزههای علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی(ص) فعالیت دارند... من به طلاب عزیز هشدار میدهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانینماها و مقدسمآبها باشند، از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابینماها و به ظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکردهاند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهای بیمورد و سادهاندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشتساز نظام شود» این جملات صریح امام خمینی(ره) در منشور روحانیت گویی بیان حال و احوال امروز ما است. حالی که سخت نگران انقلاب و نظام است و در این میان تنها سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی آرامشش ارسال به دوستان
سکان مدیریت سیاست خارجی را بچرخانید
ساسان سینایی: با لباسهای سفید احرام روی یکدیگر افتادهاند. تا ساعاتی پیش در مسیر منا در حرکت بودند تا در زیباترین اجتماع انسانی مناسک حج را به جای آورند اما به یکباره همه چیز تغییر کرد. با بستهشدن راهها جمعیت انبوهی که در محیطی محدود گرفتار شده بودند آنقدر به هم فشرده شدند که به ناگاه و با زمین خوردن عدهای فاجعه بزرگ منا رقم خورد. فاجعهای که در نهایت با انتشار تصاویری غمانگیز از حجاجی که غریبانه و بر اثر بیکفایتی و نالایقی سعودیها جانباخته بودند، کام مردم ایران را در روزهای گذشته تلخ کرد. پس از این فاجعه انسانی بود که افکار عمومی انتظار داشت سعودیها به عنوان کشور میزبان و مسؤول برگزاری حج همچون رویهای که در چنین حوادثی معمول است از کشورهای آسیبدیده بویژه کشورمان که بیشترین تعداد جانباختگان را داشت به صورت رسمی عذرخواهی کرده و تمام سعی خود را برای تسکین آلام آسیبدیدگان به کار گیرند. برخلاف این انتظار اما مقامهای دولتی و مذهبی آلسعود راهی دیگر را در پیش گرفتند و بهجای پذیرش مسؤولیت فاجعه منا از قضا و قدر الهی سخن گفتند و بدتر از آن با سخنانی وقیحانه سعی در مقصر جلوه دادن حجاج ایرانی در فاجعه منا کردند! پس از چند روز پادشاه عربستان هم در پیامی به ولیعهد این کشور برگزاری آرام مراسم حج امسال را تبریک گفت و محمد بننایف، ولیعهد سعودیها هم در پیامی به پادشاه این کشور اعلام کرد عربستان توانسته حج امسال را در کمال امنیت و اطمینان برگزار کند! فاجعه منا و کشتهشدن تعداد زیادی از حجاج ایرانی و به دنبال آن رویکرد مقامهای سعودی در قبال بیاعتنایی به اعتراض مقامهای دولتی کشورمان حالا اذهان عمومی را به این سمت سوق داده که آیا واکنشها و سخنان توهینآمیز مقامهای سعودی ریشه در رویکرد دستگاه دیپلماسی کشور و به تعبیری جهتگیری سیاست خارجی دولت یازدهم در عرصه منطقهای ندارد؟ دولت یازدهم زمانی که روی کار آمد بیش از هر چیز موضوع سیاست خارجی و تغییر و تحول در رویکرد منطقهای و بینالمللی ایران را به عنوان یکی از اولویتهای اساسی خود مطرح کرد. رئیس دولت در کارزار تبلیغات انتخاباتی تا میتوانست بر سیاست خارجی دولت پیشین خرده گرفت و از فضایی جدید در عرصه دیپلماتیک سخن گفت. با آغاز مذاکرات هستهای و نشستن تیم دولت پای میز مذاکره با کشورهای عضو گروه 1+5 و اعلام سیاست خارجی مبتنی بر تعامل، جهتگیری جدید در عرصه سیاست خارجی هم رنگ واقعیت به خود گرفت. با تعقیب چنین سیاستی بود که سکانداران سیاست خارجی کشور در تلاش برآمدند تا در مقابل رقبا و دشمنان منطقهای و فرامنطقهای کشورمان از در دوستی وارد شوند. دیدارها و سفرهای دیپلماتیک به مقصد کشورهای مختلف یکی پس از دیگری انجام شد تا به قول مسؤولان دولتی مناسبات مبتنی بر ارسال به دوستان
روحانی، هستهای، اقتصاد و دیگر هیچ
حامد پهلوانی: انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 بود که هر یک از کاندیداها با شعارهای خودشان وارد میدان شدند. شیخ حسن روحانی با شعار رونق اقتصادی در 100 روز با کلید تدبیر به صحنه آمد و مردم هم اعتماد را چاشنی این شعار کرده و دل را در گرو یک دوره 4 ساله قرار دادند تا بلکه در عرض 100 روز مشکلات اقتصادی که گریبانگیرشان شده بود حل شود. حجتالاسلام حسن روحانی در اولین برنامههای تبلیغاتی خود از راهحل ارسال به دوستان
درس تفسیر دعای ابوحمزه در لانه جاسوسی
بعد از 13آبان 58 و در ایامی که دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا در لانه جاسوسی حضور داشتند به این دلیل که اجازه بیرون رفتن از سفارت کمتر داده میشد، فرصت مناسبی برای تشکیل کلاسهای آموزشی و عقیدتی به دست آمده بود. محمدهاشم پوریزدانپرست درباره کلاسهایی که در دوره گروگانگیری و تسخیر سفارت در داخل لانه جاسوسی تشکیل میشود، اینطور تعریف میکند: به علت اینکه آنچا بچهها حق خروج از لانه را نداشتند، فرصت خوبی پیدا شده بود برای برگزاری کلاسهای آموزشی. آقای «محیالدین حائریشیرازی» که بعداً امام جمعه شیراز شد نیز بودند که البته فقط در ماه رمضان یک کلاس عمومی تفسیر قرآن داشتند و تفسیر سوره آلعمران میگفتند و گاهگاهی جلساتی تقریباً خصوصی و با تعدادی اندک از دانشجویان نیز داشتند. متن یادداشتهایم از سخنان ایشان در تفسیر سوره آلعمران را هنوز در اختیار دارم. معصومه نورمحمدی یکی از پاکترین و تأثیرگذارترین روابط را روابطی میداند که بچهها با آقای حائری داشتند: ایشان کلاسهای اخلاق را برای بچهها گذاشتند و واقعاً هم خودشان مجسمه اخلاق اسلامی بودند. من خیلی استفاده کردم و یادم هست ایشان شبها بلند میشدند، حالا یا برای خواندن نماز یا به هر دلیلی، میآمدند بیرون و یک خسته نباشید به بچههایی که پاس میدادند میگفتند. این برای ما خیلی ارزشمند و شیرین بود که ایشان را میبینیم. محمدهاشم پوریزدانپرست ادامه میدهد: آقای «حسین شریعتمداری» مدیر مسؤول کنونی کیهان مدتی تفسیر دعای «ابوحمزه ثمالی» داشتند و تعدادی نهچندان زیاد از دانشجویان در آن شرکت میکردند. یادم هست جلسهای برگزار شد. درباره ماهیت امپریالیسم که استاد را هم نمیشناختم، شرکتکنندگان در کلاس هم زیاد نبودند. شاید 20-15 نفری بودند. من یک جلسه بیشتر نرفتم. دلیلش هم آن بود که به نظرم بحثهایش بسیار روشنفکری میآمد و من هم در آن مقطع از بحثهای روشنفکری شدیداً متنفر شده بودم. بعداً فهمیدم به فردی که ظاهراً تدریس میکرد و با دانشجویان هم تفاوت سنی زیادی نداشت، «سعید حجاریان» میگویند البته جزو دانشجویان خط امام نبود و فقط برای تدریس به آنجا آمده بود. «شیخ علی تهرانی» بود که آن موقع ماهیتش رو نشده بود. در کلاسهای او من احساس بیفایدگی میکردم. فکر میکردم من سطح علمیام پایین است و مشکل از من است. اما کمکم متوجه شدم مطالب اصلاً انسجام ندارد. یک بار ایشان گفت من چند روزی نیستم و میخواهم به مشهد بروم. رفت و بعد از 2 هفته برگشت. متأسفانه در این سفر منافقین که از مدتی قبل اطراف او را گرفته بودند، کار خودشان را کردند و توانستند او را که شدیداً مخالف آقای خامنهای بود و به ایشان که برادر همسرشان بود و بهتازگی با وجود سن کم از جانب امام به امامت جمعه تهران برگزیده شده بود نیز شدیداً حسادت میکرد، علیه 3 بزرگواری که تمام دشمنان انقلاب آنان را میکوبیدند، یعنی آقایان بهشتی، خامنهای و هاشمی، تحریک کنند. یک روز در محوطه داخلی سفارت، مقابل در جنوبی (خیابان طالقانی) ایستاده بودم، دیدم در باز شد و شیخ علی تهرانی به داخل آمد. از همان لحظه ورود به هر کسی که میرسید کاغذی (که اطلاعیه بود) میداد. من تعجب کردم. «شیخ علی تهرانی» خودش دارد اطلاعیه پخش میکند؟! خلاصه به من که رسید، گفت: «رسوایشان کردم»! یک نامه نوشته بود و کلی اهانت کرده بود به شهید آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای و آقای هاشمی. شاید من در عمرم چند ساعت به شهید بهشتی شک کردم که مبادا آنگونه که دیگران میگویند، باشد و من تا حالا در مورد ایشان اشتباه کردهام که این هم به خاطر همین اعلامیه بود، چون شیخ علی هم قبلاً شاگرد امام بود و هنوز ماهیتش معلوم نشده بود و مخالفت او با شهید بهشتی با مخالفت گروههای ضدانقلاب فرق میکرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|