|
نگاهی به رمان «دختران آفتاب»
به حرمت زنان ایرانی
فهمیه اسماعیلی: «جماعت بیکاری که همیشه دنبال چنین موضوعهایی بودند و کنار پیادهرو جمع شده بودند، مرا مطمئن کردند که درست آمدهام. نزدیکتر آمدم و به سختی از میان جمعیت رد شدم. همه ساکت ایستاده بودند و فقط تماشا میکردند. همه چشمها به مادر بود که گوشه پیادهرو ایستاده بود و رو به «بابایی» فریاد میزد: این یه قدم رو دیگه کوتاه نمیآم. به هیچ قیمتی حاضر به از هم پاشیده شدن زندگیم نیستم. نه اینکه فکر کنی عاشق این زندگی نکبتی و مزخرفم، یا عاشق چشم و ابروی توأم، نه! فقط به خاطر شکوفهاس که نمیذارم زندگیمون رو از هم بپاشونی. نمیخوام اون به پای اشتباهها و ندونمکاریهای ما بسوزه.» این پاراگراف ابتدایی رمان «دختران آفتاب» است که بهتازگی از تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب رونمایی شده است. با نگاهی به همین ورودیه میتوان پی برد با اثری روبهرو هستیم که قرار است حرفهایی برای گفتن داشته باشد. به عبارتی ضربه اولی که کتاب هنگام مواجهه اول خواننده با متن به او میزند ضربه محکم و غافلگیرکنندهای است که خواننده را به داخل داستان پرتاب میکند و مخاطب تا سر از کار قصه در نیاورد کتاب را زمین نخواهد گذاشت. این کتاب که به سبک «داستان مقاله» توسط ۳ نویسنده نگاشته شده میخواهد در بطن یک داستان که فراز و فرودهای داستانی دارد و عناصر داستانی در آن لحاظ شده حرفش را به خواننده بزند. در حقیقت این بار نویسندگان کتاب با استفاده از زبان هنر در نظر دارند مفاهیم ارزشمند را به خواننده و مخاطب خود منتقل کنند.کتاب «دختران آفتاب» میخواهد زن، منزلت، شخصیت و هویت او را بشناساند؛ به خودش، به مَردَش، به جامعهاش و به تاریخ گذشته و سرنوشت آیندهاش؛ همان گونه که هست و همان گونه که باید باشد و همین گونه است که او را از طفیلی مرد بودن میرهاند و نشان میدهد در عین زن بودن هیچ از مراتب و کمالات انسانی کم ندارد. در این کتاب قصه در دل یک اردوی چند روزه دانشجویی روایت میشود و تمام حرفها و پیامها در برخوردهای شخصیتهای داستان که در همان فصلهای ابتدایی معرفی شدهاند قرار گرفته و خواننده در طول این سفر و اردوی زیارتی متوجه موضوع اصلی خواهد شد. شخصیت اصلی «دختران آفتاب» که در حقیت راوی داستان نیز هست و قصه از زاویه دید او برای خواننده روایت میشود، «مریم عطوفت» است. او دختر جوانی است که در این اردو بر حسب تقدیر در آخرین لحظات با گروه همراه میشود. او در خانوادهای زندگی میکند که پدر و مادر هرکدام سرشان به کار خود گرم است و توجهی به کانون خانواده ندارند و این دختر جوان از این بیتوجهیها ناراحت است و در سفر قرار است مباحث مرتبط به زن و خانواده از زبان همسفران اردو مطرح و خواننده غیرمستقیم با آنها مواجه شود. این کتاب که برای اولین بار در سال ۸۲ منتشر شده و چندی پیش از تقریظ رهبر انقلاب بر آن رونمایی شد تا پیش از انتشار این تقریظ و بدون تبلیغ گسترده رسانهها، بیش از ۱۰ نوبت چاپ شده و به فروش رفته بود. نکته جالب توجه در تقریظ رهبری این است که این کتاب از سوی ایشان در سال ۸۷ خوانده شده بوده و نشان از توجه رهبری به مساله کتاب دارد. محوریت بحث زن و خانواده در این کتاب نکته اصلی است که باید به آن توجه شود. رهبر انقلاب با نوشتن تقریظ بر این کتاب میخواهند این پیغام را به جامعه و اهالی قلم ارسال کنند که توجه به مسائلی از این دست باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، زیرا با آثار هنری میتوان پیامهای ارزشمند و غنی را به مخاطب منتقل کرد. نکته جالب توجه اینکه این کتاب توسط ۳ نفر نوشته شده است. این کتاب توسط امیرحسین بانکیپورفرد، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند نوشته شده است. به گونهای که دو نفر اول و سوم بیشتر کارهای پژوهشی و تحقیقی کتاب را آماده کردهاند و بهزاد دانشگر نوشتن متن را برعهده داشته است. از همین رو میتوان بدون تردید گفت «دختران آفتاب» دارای یک محتوای محکم، مستند و مستدل است که خواننده را میتواند به مقصد برساند و پاسخ بسیاری از شبهات مطرحشده در کتاب را میدهد. مخاطب در جایجای رمان پاسخ شبهات و پرسشهای خود را در مسائلی چون کنوانسیون زنان، زن در غرب، فمینیسم و جنبش زنان، زن در اسلام، قضاوت و حکومت زن، ارث، شهادت و دیه، نقصان عقل، تعدد زوجات، تنبیه زنان، کار در منزل، طلاق، اشتغال، همسران نمونه، تفاوتهای زن و مرد، حجاب، حیا، ارتباط دختر و پسر، عرف برخورد، اقسام ارتباط و نمونههای راستین زنان مییابد بدون آنکه از اصل داستان و قصه دور شود و به آهنگ داستان آسیبی برسد.در مجموع «دختران آفتاب» اثری است که خواننده میتواند آن را در چند نوبت بخواند و با آن علاوه بر اینکه در یک سفر زیارتی همراه میشود پاسخ پرسشهای خود را پیدا کند و در کنار و قبل از اینها لذت مطالعه یک اثر ادبی را نیز به دست بیاورد. این رمان در ۴۷۸ صفحه از سوی انتشارات سروش منتشر شده و چاپ دوازدهم آن با تقریظ رهبر انقلاب در دسترس مخاطبان است. ارسال به دوستان
بررسی کتابهایی غریب! در جایزه امسال جلال آلاحمد
آمدیم خانه نبودید!
جایزه جلال آلاحمد یکی از مهمترین جوایز سالانه ادبی در کشور است که به دلیل بعد رسانهای و نیز جوایز بسیار آن همیشه پر حرف و حدیث بوده است. به گزارش فارس، چندی پیش نامزدهای امسال این جایزه در 4 بخش معرفی شدند که در بخش داستان کوتاه کتابهای «آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» اثر مهدی اسدزاده، «بزهایی از بلور» اثر علی چنگیزی، «پلها» اثر احمد ابوالفتحی، «سمفونی سهشنبهها» اثر افسانه احمدی و «نگهبان تاریکی» اثر مجید قیصری معرفی شدند. در بخش رمان نیز «پاییز فصل آخر سال است» نوشته نسیم مرعشی، «دختر لوتی» اثر شهریار عباسی، «در خواب دویدن» از مریم حاجیلو، «عاشقی به سبک ونگوگ» تالیف محمدرضا شرفیخبوشان و «یاشماق» به قلم نادر ساعیور جزو نامزدها شدند. در بخش مستندنگاری، «آب هرگز نمیمیرد» حمید حسام، «آمدیم خانه نبودید» نسرین ظهیری، «تو در قاهره خواهی مرد» حمیدرضا صدر، «سفرنگاره» بهمن نامورمطلق و «هدایت سوم» سیدحمید سجادیمنش برگزیده شدند. همچنین کتابهای «ادبیات انقلاب اسلامی و دفاعمقدس»، «بومیگرایی در ادبیات منثور»، «روایتشناسی کاربردی»، «کلک خیالانگیز» و «نقد، تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان» در بخش نقد ادبی معرفی شدند. حضور برخی آثار با مضامین غریبه با هویت ایرانی در میان کاندیداها جای سوال باقی خواهد گذاشت که در ادامه گزارش به آنها پرداخته میشود. ارسال به دوستان
یادداشتی بر مجموعه شعر «چشمانمان به تاریکی عادت میکنند»
در اعماق خاموشی
«چشمانمان به تاریکی عادت میکنند» مجموعه شعری سروده فاطمهسادات قطب است که به تازگی توسط سوره مهر منتشر شده است. این شاعر جوان در سالهای گذشته توانسته بود با حضور در جشنوارهها، نامی از خود در شعر جوان کشور بگذارد. مجموعه شعر «چشمانمان به تاریکی عادت میکنند» از جنگ شروع میشود و به عشق میرسد و در نهایت با ناامیدی به پایان میرسد. در 33 شعر این مجموعه موضوع مرگ و مرگاندیشی به چشم میخورد، آنقدر که مردمک چشمها، خود را با شعرها وفق میدهند و عادت میکنند به تاریکی. ارسال به دوستان
اخبار
توصیههای جدید رهبری به نویسندگان دفاعمقدس ارسال به دوستان
رویدادها
زوج انگلیسی به ترجمه بیانات رهبر انقلاب درباره «خانواده» پرداختند ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|