|
نقد نمایش «دپوتات» اثر اتابک نادری
هنر ابزاری برای کسب گیشه!
نام مجید جعفری برای جامعه تئاتری، نامی بسیار آشناست. جعفری پس از دوران نسبتاً طولانی حضورش در تئاتر شهر- که از آن نیز با عنوان دوران طلایی یاد میشود- ناگهان فاز کاری خود را تغییر داد و عنوان تئاتر آزاد یا کمدی موزیکال با مدیریت او سر زبانها افتاد. نمایشهایی که برخی معتقدند صرفاً به دنبال خنداندن مخاطب به هر قیمتی است. جعفری اینگونه نمایش را اثری حرفهای میداند و حتی در مصاحبهای ادعا کرده بود شیوه کار گروههای تئاتر آزاد همان کمدی دلاآرته است. خروج مجید جعفری از بدنه رسمی تئاتر ارسال به دوستان
یادداشتی برای نمایش «اودیسه» به نویسندگی امین طباطبایی
خیره به انتهای دنیا
امین طباطبایی، بازیگر و نویسنده نمایش «اودیسه» که با اجرای آرش دادگر از روز 16 فروردین اجرای مجدد خود را در سالن حافظ آغاز کرده است، برای معرفی جهان درونی اثر نگاشته شدهاش، یادداشتی را به رشته تحریر درآورده که چنین است: «جهان نمایش اودیسه یک ویرانه است، یک خرابه است، اودیسه نمایشی است تکهتکه و مثله شده. همانند مخلوق فرانکشتاین هر تکهاش از گوری و ویرانهای کش رفته شده است. حتی زمانها و مکانها از این سرقت در امان نبودهاند. همه چیز چپاول شده است، از کهکشانهای دور گرفته تا اعماق اقیانوس. چنین مخلوقی زمخت و نابهنجار است. در دست جای نمیگیرد و گریزان است. اودیسه سعی دارد فاصلهاش را با مخاطب حفظ کند، او تن به نمادینه شدن نمیدهد و تمایلی ندارد به چنگ بیاید. این اثر در یک فرار بزرگ نوشته و اجرا شده است، همانگونه که تم اسطورهایاش حرکت و سفر را بر ذهن، متبادر میکند. کار نمایش اودیسه بازنمایی جهانی که پیشاپیش آن را در دستهایمان داریم نیست، بلکه این اثر تلاش دارد جهانهای جدید به وجود آورد. لذا این نمایش، سخت و سفت است. نمایش اودیسه در راستای اقبال عمومی گام برنمیدارد، تابع عقاید عام و کاربردهای روزانه نیست، اودیسه پیش از آنکه بازنمایانه باشد، انتقادی است. به باور ما اقبال عمومی و عقاید عام بیشتر ایستایی یا قصور اندیشه را نشان میدهند. اودیسه نمایش ویرانی و خرابی است. همین انهدام و خرابی اودیسه را تفسیرپذیر میکند. این ویرانی تنها با تفسیر رستگار میشود. گروه نمایشی اودیسه دقیقاً در کناره یک مغاک ایستاده است در کنار خلأ. تماشاچی تمایل دارد این گودال و این خلأ را پر کند اما تفسیر تلاش میکند تماشاچی را در کنار همان گودال و حفره نگه دارد. از این لحظه به بعد نمایش ما دو گونه تماشاچی دارد، گروهی که تن به این ویرانی میدهد و آن را میپذیرد و گروهی دیگر که نمیتواند یا نمیخواهد ویرانه را تحمل کند و سعی دارد این خلأ را پر کند. گروه کوانتوم دست همه تماشاچیانش را به گرمی میفشرد تا صبور باشند و اثر را تفسیر و نقد کنند، گروه از تماشاچیانش میخواهد در تصاویر پیکارسکگونه این ویرانه حرکت کنند تا فهم و اندیشه را آزاد کند. حتماً گروهی از تماشاچیان در این سفر اودیسهوار ما را ترک میگویند اما این بهایی است که گروه کوانتوم با دل و جان میپردازد تا آزادی بیان را در فضای راکد و ایستای تئاتر کشورمان بنشاند تا با همسفرانش وارد گفتوگو شود. در پایان، این نوشته را با دیالگویی از کاراکتر پنه لوپه که در نمایش حذف شده است به پایان میبرم: پنه لوپه: «داستان زندگی تو اولیس، سیاهی عمیق بزرگیه که نمیشه روبهروش نایستاد و بهش خیره نشد. تو درست مثل یک مغاک میمونی. میشه ساعتها روبهروی تو ایستاد و به سیاهی درونت نگاه کرد، بدون اینکه بفهمی انتهای این تاریکی کجاست! یک متر جلوتر یا صدها کیلومتر دورتر؟ انگار که آدم داره به انتهای دنیا نگاه میکنه». ارسال به دوستان
نگاهی به نمایش «لیلی نام تمام دختران ایرانزمین است» با اجرای امیر مهندسیان
بازی دلهرهها!
«لیلی نام تمام دختران ایرانزمین است» داستان 4 سرباز در جبهه جنگ است. 4 سرباز در شهری زیر آتش دشمن که هر روز از جمعیتش کاسته میشود. این4 سرباز هر یک به نوعی ذهن و فکرشان در این است که به محض پایان خدمت ازدواج کنند. به گزارش تسنیم، «لیلی نام تمام دختران ایرانزمین است» نمایش جذابی است و البته یک گام به جلو در حوزه تئاتر دفاعمقدس. این گام رو به جلو در ساختار نیست؛ بلکه در مضمون است. این بار امیر مهندسیان چیزی را کاوش کرد که شاید در دهه گذشته یک تابو بوده است. این گام رو به جلو بشدت وامدار درامنویسی علیرضا نادری بویژه نمایشنامه «پچپچههای پشت خط نبرد» است. علت این نزدیکی و تقارب را از همان شروع میتوان دریافت. یک شخصیت ناتو که مدام میان افراد اختلاف ایجاد میکند، برآمده از آثار نادری است. نمایش با شوخی آغاز میشود- البته منهای تصویر گفتاری که بر پرده سفید پیش از آغاز نمایش میبینید- که باز یادآور نادری است اما این اثر در نهایت یک کپی از درام علیرضا نادری نیست. اگرچه نادری نیز در «پچپچهها...» به جهان چند سرباز- به جای گریز به زندگانی رزمنده داوطلب- پرداخته است و مهندسیان نیز همین رویه را انتخاب کرده است اما این دو به سبب اختلاف نسل 2 رویه کاملاً متضاد را برگزیدهاند. بخش مهمی از تجربه نادری درباره اختلافات فکری 2 جریان انقلابی در کنار نوعی تلاش برای بقا و ترس از مرگ است. در واقع نگرش نادری از درونیات توأم با اندیشه همراه است. اما نمایش «لیلی نام تمام دختران ایرانزمین است» شق دیگری را دنبال میکند. مهندسیان به دنبال مناسبات روانی و کنکاش تمایلات انسانی است؛ البته این تمایلات همواره در لفافهای بوده که صحبت از آن مشکل بوده است. لیکن مهندسیان برای بیان حرفش به سمت و سوی استعاره و کنایه رفته است. حال اینکه آیا این حرف درست است یا غلط به تاویل تماشاگر مرتبط است. آنچه پیداست انتخاب موضوع مهندسیان بجا و درست بوده است. او به دنبال خلق تصویری انسانی از یک سرباز است و این تصویر کاملاً نشأت گرفته از باور عمومی است. ولی این همه حرف نیست. شاید این یک گفته تا اینجا یک تاویل تکبعدی باشد و البته این تاویل بشدت با ساختار نمایش گره خورده است. بیاییم اول و آخر نمایش را در نظر بگیریم. در ابتدای نمایش بر پرده سفید اطلاعاتی از تجاوزات جنسی نیروهای بعثی به زنان ایرانی ارائه میشود. این اطلاعات میتواند هر ایرانی را تحریک کند و او را درگیر سیلان عاطفی کند. در انتهای نمایش یکی از شخصیتها ساکی مملو از لباسهای زنانه را نشان میدهد که صاحبان آن به دست دشمن بعثی به قتل رسیدهاند! یک ظلم آشکار و یک غارت هویت انسانی که آدمی را درگیر و کینهتوز ظالمان بعثی میکند و در اینجا تمایلات درونی افراد گره بر احوال بیرونی رخداده از اتفاقی تلخ خواهد داشت. «لیلی نام تمام دختران ایرانزمین است» نمایشی است که با همه سادگی و گاه نقصانها مخاطب را به سمت تاملی از خود میبرد تا باور هویت، ملیت و انسانیت را دوباره بازتعریف کند، از این رو تلاش نویسنده و کارگردان در این اثر نمایشی میتواند مورد توجه قرار گیرد، هر چند میتوان نقدهایی هم بر آن داشت. نمایش دارای داستانهایی به فراخور احوال کاراکترها بوده و در فاصله این آغاز و پایان اما رخداد دیگری را شاهدیم. مخاطب مجموعهای از شوخیهایی را میبیند که چندان با آغاز و پایان سنخیتی ندارد. البته این فقدان اگر چه دارای المانهای مشترکی است اما نمیتواند دارای ترتیب نظمپذیری در دل روایت شود و در نهایت این سوال را برای مخاطب ایجاد میکند که میانه نمایش چه کارکردی دارد؟ جواب دوگانه است و این دوگانگی باز میتوانسته عامل توقیف کوتاهمدت نمایش باشد. به هر روی محدودیتها و معضلات کارگردان برای اجرای اثرش، نگاهی همراه با لکنت هم به اثر داده است. البته از یکسو، میتوان استنباط کرد از لحاظ روایی و فرمی نمایش ایجاد کاتارسیس میکند. این کاتارسیس در تجربه تماشای اثر با مخاطب ملموس است. یک بازه طولانی صدای خنده مخاطب را میشنوید و ناگهان سکوت سنگین ایجاد میشود و اتفاق نهایی ضربهای کاری است که نمایش به بیننده وارد میکند اما همین تفاوت میتواند نگرش دومی را ایجاد کند که نسبت به فضای کمیک به هدف نمایش عادلانه نیست و در نهایت مخاطب صرفا به یک فضای جنگی و خاص میخندد. به هر روی نمایش «لیلی نام تمام دختران ایرانزمین است» نمایشی است قابل تامل از تغییر نگاه درامنویس جوان به مقوله دفاعمقدس و البته غور در شخصیتهای همسن و سال خود. نمایش برحسب تیم اجرایی پذیرفتنی است و امید باز شدن دریچههایی نو بر مقوله دفاعمقدس را نوید میدهد. ارسال به دوستان
اخبار
محمدامین همدانی، تهیهکننده انیمیشن «بچرخ تا بچرخیم»: ارسال به دوستان
رویدادها
معرفی کتاب «نقش نگار»؛ بیانات رهبر انقلاب درباره حضرت علی(ع) ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|