|
پیرامون نفوذ و ماهیت براندازی نرم
عملیات کیف سیاه
سجاد عابدی: اصطلاح «براندازی نرم» را میتوان یکی از واژههای سیاسی جدید در ادبیات دانست. براندازی نرم در واقع به معنای اقداماتی در چارچوب قانون، با حداقل خشونت یا بدون خشونت و دخالت مبهم بیگانگان جهت دگرگونی نظام سیاسی حاکم یا نخبگان اجرایی در کشور است. تفاوت آن نیز با براندازی سنتی تنها در شکل آن است، در حالی که نتیجه آن یکسان است.در براندازی سنتی، عواملی از قبیل ابزار نظامی و خشونتآمیز مانند ترور و بمبگذاری مبنای عمل است ولی در براندازی نرم متغیرهای اجتماعی مانند آموزش، ایجاد شناخت و آگاهی نسبت به مسائل مختلف، فراخوان افکار عمومی و... مورد تأکید قرار میگیرد. در این نوع براندازی، تلاش میشود در بستری از چارچوبهای قانونی و ارتباطات اجتماعی، ابتدا میزان مشروعیت و مقبولیت مهاجم در جامعه هدف افزایش یابد و سپس از طریق کانالهای بهاصطلاح دموکراتیک و با پشتوانه قدرت اجتماعی، دگرگونی نظام سیاسی یا نخبگان اجرایی محقق شود. از آنچه گفته شد مشخص میشود همواره در براندازی نرم، نقش قدرتهای بیگانه ضروری و بسیار «پراهمیت» است. رسانهها و نقش تاثیرگذار آنها در حکومتها، مورد توجه همه احزاب و جریانات سیاسی بوده و هست. در دهههای اخیر نقش رسانه از عرصه اطلاعرسانی به عرصه تاثیرگذاری بر حکومتها و سیاستهای کلان کشورها ارتقا یافته است. در انقلابهای رنگی یا مخملین در دهه اخیر [مانند فتنه 88] این نقش کاملاً مشخص و مشهود شده و صاحبنظران را بر آن داشته به بررسی ابعاد قدرت رسانهها در تحولات سیاسی اخیر بپردازند. نومحافظهکاران تندرو آمریکایی یکی از گزینههای خویش را در برخورد با ایران در موضوعات چالشبرانگیز تغییر حکومت ایران، روش تغییر از طریق «قدرت نرم» میدانند. هرگاه قدرتی قصد داشت حکومتی را از میان بردارد چنانچه توان نظامی این کار را نداشت یا هزینه آن را سنگین میدیـد، سـعـی مـىکـرد بـا روشهای مـخـتـلفـی غیر از حمله نظامی به هدف خویش نـائل آید؛ گـاه از روشهـای امـنـیـتی و گـاه از روشهـای فـرهـنـگـی و تـبلیغی استفاده میکرد. امـروز بـه دلیـل پـیـشـرفـتهای شـگـرف بـشـری در دانـشهای مختلف و پیدایش نسل جـدیـدی از رسـانهها و نیز گسترش جوامع آزاد و دموکراتیک، همچنین افزایش قدرت دولتها در مـقـابـله بـا تـهـدیـدات نـظـامـی و امـنـیـتـی، رویکرد حکومتهای استکباری به براندازی نرم بیش از سابق شده است. استفاده از شیوههای نو در این باره نیز کار را چـنـان جـلوه میدهـد که گویی براندازی نرم، روشی نو برای ساقط کردن حکومتهای مخالف قدرتهای استکباری است. در اهـمـیـت ایـن مطلب همین قدر باید گفت که امروز خواسته مهم و راهبردی دشمنان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسـلامـی ایران، تـحقق این نوع براندازی است. براندازی نرم مانند موریانه هوشیارانه عمل میکند، عجله نشان نمیدهد و از درون میپوکاند. ارسال به دوستان
سعودیها، تکیهگاه سلطنتطلبان
«احمدعلی مسعودانصاری» در کتاب «پس از سقوط» که به شرح آوارگی «محمدرضا پهلوی» و همراهانش در خارج از کشور پرداخته، به نقش سعودیها در پشتیبانی مالی از آنان میپردازد. در جایی از کتاب «پس از سقوط» آمده است: ارسال به دوستان
من از زندان مصدق میآیم
دکتر محمدحسن سالمی: هنوز آب کفن شهدای 30 تیر خشک نشده بود که در ششم مرداد 31 به کاشانی که به او هشدار داده بود مردم عصبانیاند و آوردن وثوق دهانکجی به آنهاست، نوشت در کارها دخالت نکنید! و جلوی انتقادات مردی را گرفت که جراید خارجی نوشته بودند بزرگترین مجاهد است و باعث شد ایشان برای مدتی تهران را ترک کند و به نارون برود. پس از شهمات کردن شاه و کاشانی هم نوبت به مجلس رسید و مصدق با تبلیغات زهرآگین طرفدارانش، 6 ماه اختیارات قانونی از مجلس گرفت و در حالی که قانون اساسی تفکیک قوا را امری مسلم و غیر قابل دستکاری میداند، قوه مقننه، قضائیه و مجریه را قبضه کرد. کسی که ادعا کرده بود اختیار قانونگذاری مانند اجتهاد است و نمیتوان وکیل در توکیل کرد! با این عمل، دادگستری را بههمریخت تا کسی نتواند علیه او اقدام کند. قبلاً هم مجلس هفدهم را نیمبند و فقط با 86 نماینده افتتاح کرده بود. هدف مصدق این بود که اگر مخالفان مانع کارش شدند، مجلس با خارج شدن چند نماینده جبهه ملی از اکثریت بیفتد و «آبستراکسیون» جلوی مخالفان را بگیرد. مصدق پس از شاه، کاشانی و مجلس به سراغ شخصیتها رفت. بقایی را که رئیس کمیسیون تحقیق بود و برای احقاق حق بازماندگان شهدای 30 تیر در مجلس فعالیت میکرد، بییاور گذاشت و قوامالسلطنه را که مجلس او را محکوم کرده بود، در کنف حمایت خود گرفت و مدعی شد قانون مجلس، دخالت قوه مقننه در قوهقضائیه است، در حالی که خود هر 3 قوه را در اختیار گرفته بود! با این کار دست بقایی را هم کوتاه و حتی او را در مجلس مجازات کرد! مکی از نگاه مصدق تبدیل به سرباز خطاکار و حائریزاده بیاثر شدند. هنوز یک ماه از اختیارات 6 ماهه باقی مانده بود که مصدق از مجلس اختیارات یکساله گرفت و با دوز و کلک و تحریک مردم و تبلیغات دروغ و سنگباران خانه کاشانی، مجلس را با رفراندوم بست تا به شاه اختیار عزل بدهد. آنها مرا که با پای خود به زندان رفته بودم قاتل حدادزاده کردند! در حالی که این مصدق بود که خرده احزاب خلقالساعه را برای تحریک ملت به خیابانها ریخت و جلوی خانه کاشانی صدها پلیس گماشت که 100 متر آنطرفتر بایستند و دخالتی در جلوگیری از کلوخاندازان به منزل آیتالله کاشانی نکنند! مهاجمان با چوبهای درازی که به سرشان چاقوی تیز بسته بودند، حدادزاده را که از خانه کاشانی خارج شده و گفته بود: «مردم! آمدهاید امام زمان را بکشید!» با 16 ضربه چاقو از پا درآوردند و افسران بازجوی تودهای، مرا قاتل او معرفی کردند و با نمرهای بر سینه و سری تراشیده از من عکس گرفتند! بنده در 26 مرداد 65 سال پیش با کمک مرحوم نادعلی کریمی- برادر شوهر خواهرم- و مهندس رضوی و با ضمانت ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|