|
نقش رسانهها در بیفرهنگیهای دنیای مجازی
وقتی مروج بیفرهنگی میشویم
مهدی طاهرخانی: به دلیل نوپا بودن اینترنت در ایران و طبیعتا شبکههای اجتماعی، هنوز فرهنگ لازمه و خاص چنین بستری در جامعه ما رشد پیدا نکرده است و از این رو شاهد عجیبترین اتفاقات در عالم مجازی هستیم که باعث بدنامی ما شده است. اگر تا دیروز به واسطه مسائلی همچون خاویار، کورش و حتی هستهای نام کشور ایران برای اهالی سایر کشورها شناخته شده بود حالا متاسفانه سفیران مجازی در عالم اینترنت در حال معرفی ضدفرهنگی هستند که اول و آخر بدنامیاش به نام کشورمان نوشته میشود. از فوتبالیست تا والیبالیست و مجری و بازیگر. ایرانی یا غیر ایرانی. بدون کوچکترین بخششی فقط تنها لازم است یک اتفاق بیفتد تا ایرانیها با هجوم چند صدهزار نفری خود در صفحه اجتماعی آن فرد یک کودتای فحاشی تمام عیار راه بیندازند. آخرین نمونه دمدستی که موجب حیرت بسیاری از فعالان فرهنگی کشورمان هم شد موضوع بازیکن تیمملی فرانسه بود که طی یک برخورد کریس رونالدو را در بازی تیمملی فرانسه و پرتغال مصدوم کرد. بعد از این اتفاق بود که ناگهان چندصد ایرانی با هجوم به صفحه اینستاگرام «پایت» بدترین الفاظ را به زبان ایرانی، انگلیسی و حتی به لطف گوگل ترنسلیت، فرانسوی نثار این بازیکن کردند. طبیعتا او که هیچ شناختی از ایران و ایرانی نداشته بعد از این هجوم درباره فرهنگ مردم کشور ما قضاوت سختی خواهد داشت. اما نقش رسانه در این بین بسیار تاثیرگذار است. اگر مجری و کارشناسان برنامه شبکه 3 در اواسط انجام بازی فینال یورو به این موضوع(هجوم ایرانیها به صفحه پایت) اشاره نمیکردند طبیعتا ایرانیهای کمتری، ولو برای کنجکاوی به اینستاگرامش هجوم میبردند. اما متاسفانه از طریق رسانه ملی و شبکه 3 که در آن هنگام طبیعتا بیشترین مخاطب را داشت شاهد یک تبلیغ ناآگاهانه و بیموقع بودیم. به همین دلیل بود که بسیاری از ایرانیها که طرفدار ستاره تیمملی فوتبال پرتغال بودند با ورود به صفحه بازیکن فرانسوی، راحتترین کار ممکن را کردند. کاری که هر نوجوان ارسال به دوستان
صندلی لرزان مدیرعامل استقلال
همه علیه یک نفر
باندی در باشگاه استقلال تشکیل شده که هدفش خالی کردن زیرپای بهرام افشارزاده است تا با کنار گذاشتن وی از سرپرستی باشگاه، گزینه مورد نظرش را به عنوان مدیرعامل انتخاب کند! ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
چرا طارمی رفت و چرا به این زودی بازگشت؟
بازیکنان بزرگ و مدیران کوچک
محمدحسین عباسی : درخشان اما تکاملنیافته، پراستعداد اما پرنوسان. او مهدی طارمی است. بازیکنی که برای چسبیدن به تیترهای یک ساخته شده. تشخیص حرکت بعدیاش در زمین همیشه غیرممکن بوده و حالا این ویژگی به نقشههای بیرون از زمین او هم سرایت کرده است. اگر جدایی طارمی از پرسپولیس بعد از توافق اولیه با باشگاه حرکتی اشتباه بود، ترک اردوی ریزهاسپور بعد از امضای قرارداد رسمی، اشتباه به مراتب بزرگتری به نظر میرسید. حتی اگر همه آدمهایی که تا دیروز سرسختانه منتقد پشتکردن مرد شماره 9 به باشگاه بودند، حالا او را برای تکرار همین راه و رسم در باشگاهی دیگر ترغیب کنند، خیانت با خیانت جبران نخواهد شد. او مهدی طارمی است. بازیکنی که ماههاست روند پیشرفتش متوقف شده. که دویدن و نرسیدن را روی تردمیل یاد گرفته است. ستارهای که با هر امضا به صورت خودش مشت میزند و با هر تصمیم، بیشتر میشکند. در مسابقه دوستانه تیم ملی با مقدونیه، مهدی برای چند دقیقه به زمین فرستاده میشود و در همین لحظات کوتاه، بهسادگی چند موقعیت ایدهآل و ساده برای گلزنی را از دست میدهد. اگر سردار آزمون که در همین مسابقه هتتریک کرده و فصل شگفتانگیزی را در فوتبال روسیه پشت سر گذاشته، در سال برگزاری همزمان یورو و کوپا، هیچ شانسی برای رویاپردازی درباره پیوستن به لیگهای درجه یک اروپایی ندارد، طبیعتا مهدی طارمی نیز فرصتی برای امضای یک قرارداد بزرگ را پیش روی خودش نخواهد دید. با این وجود دور شدن طارمی از اتمسفر فوتبال ایران، بدون تردید به سود این بازیکن خواهد بود. حتی اگر مقصد، تیم سیزدهم لیگ ترکیه باشد. سقوط مهدی از لحظهای آغاز میشود که به این تصمیم وفادار نمیماند. زمانی که به ساختمان باشگاه میرود، در مقابل خبر تمدید قرارداد سکوت میکند، به بهانه تفریح به ترکیه میرود و در تست پزشکی ریزهاسپور، پرسپولیسیها را شوکه میکند. آنچه یک بازیکن فوتبال را میسازد، تنها قواعد مربوط به بازی در محدوده زمین نیست. مهرهای که هنوز زمان درست سکوتکردن و موقعیت مناسب حرفزدن را یاد نگرفته، به درد آینده هیچ باشگاهی نمیخورد. باید ترسید از بازیکنی که همزمان با آغاز مرحله مقدماتی جامجهانی، از یک سال محرومیت نمیترسد. باید ترسید از بازیکنی که به هیچ قراردادی پایبند نمیماند. به خودش هم. باید ترسید از بازیکنی که پاهایش روی زمین نیست و باشگاهی که برای چند گل بیشتر، همه پرستیژش را به حراج میگذارد. لیگ پانزدهم، فصل امیدوارکنندهای برای فوتبال ایران بود اما تلنگر رفت و آمد طارمی، بهترین بهانه برای یادآوری بحران مدیریت در فوتبال ایران است. تا وقتی که شأن باشگاهها، قربانی جای خالی ستارههای نوظهور شود، خبری از مواجهه منطقی با بازیکنسالاری و قراردادهای نجومی نخواهد بود. فوتبالیستهای کودتاچی، محصول مدل باشگاهداری در ایران هستند. سرگردان بین فرصت اشتباه و توهم جبران. آنچه برای مهدی طارمی اتفاق افتاده، یک روایت معمولی دیگر از ماجرای باشگاههایی با نامهای بزرگ و مدیران کوچک است. چیزی شبیه سریالهای شبکههای ترک. پر از دروغ. سرشار از خیانت. مهدی با ترک تهران و امضای قرارداد با ریزهاسپور، به پرسپولیس خیانت میکند. مدیران پرسپولیس، با منتظر ماندن، نخریدن جانشین و ساختن یک دروغ بزرگ برای بازگشت طارمی، مشغول خیانت به هوادار میشوند و هوادار با فراموشکردن اشتباه طارمی و چشمبستن روی افتضاح او، به خودش خیانت میکند. ارسال به دوستان
اخبار
دوباره جلسه افشارزاده و شهباززاده بینتیجه باقی ماند ارسال به دوستان
بهترین ترانسفرهای تابستان اروپا
هنوز فرصت زیادی تا بسته شدن پنجره نقل و انتقالات تابستان 2016 باقی مانده است. اما بسیاری از باشگاههای بزرگ اروپایی تا همین جای کار خریدهای مهمی انجام دادهاند، خریدهایی از رناتو سانچس 18 ساله گرفته تا دنی آلوس 33 ساله. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|