|
رفتار آمریکا در برابر ایران یک سال بعد از برجام
همیشه دشمن
رضا رحمتی*: یک سال از شروع «برجام» میگذرد. در این یک سال همانطور که «آمانو»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اظهار داشت، «پایبندی ایران به تعهداتش فراتر از توافقات رسمیاش با آژانس بوده است». بالعکس، طرف مقابل یعنی آمریکاییها، همانطور که رهبر انقلاب پیشبینی میکردند، در بسیاری موارد متعهد به این سند نبودهاند. رفتار خصمانه این کشور نسبت به تجارت بینالمللی با ایران و ایجاد التهاب نسبت به تجارت با کشورمان، نمونهای از ادامه دشمنیهاست، و بعید هم هست که این رفتار خصومتآمیز و دشمنی پایان یابد. در حقیقت حالا بعد از گذشت یک سال از توافق برجام، بهتر میتوان فهمید که «هستهای بهانه است» و آمریکاییها پشت این توافق، به موضوعات مهمتر دیگری میاندیشیدهاند. بهطور کلی میتوان مدل رفتاری آمریکاییها در قبال ایران را بهصورت یک هرم ترسیم کرد که در رأس این هرم، «تغییر رژیم» قرار دارد که طی هیچ دوره زمانی از رفتار آمریکاییها نسبت به ایران کنار گذاشته نشده، اگرچه روشها و تاکتیکهای آن تغییراتی داشته است. در پایین این هرم نیز مدلهای دیگر رفتاری آنها قرار میگیرد که عبارتند از: «نرمالیزه کردن رفتار ایران»، «ایدئولوژیزدایی از رفتار ایران» و «حفظ وضعیت هشدار برای مبادلات تجاری و اقتصادی». ارسال به دوستان
خصوصیسازی؛ از افزایش بهرهوری تا ورشکستگی
دکتر حسن خلیلخلیلی: بنا به گزارش کارشناسان «بیش از ۹۰ درصد خصوصیسازیهایی که تاکنون انجام شده، ظاهری بوده است»! ورشکستگی حالت یک بازرگان یا شرکت تجاری است که از پرداخت بدهیهای خود ناتوان شده و نمیتواند پیمانهای بازرگانی خود را عملی کند. اما چرا بسیاری از شرکتهایی که خصوصی شدهاند، پس از مقطعی اعلام ورشکستگی کرده یا بهطور پنهان ورشکستهاند؟ تعیین دلیل یا دلایل دقیق ورشکستگی و مشکلات مالی در هر مورد خاص، کار آسانی نیست. در اغلب موارد، دلایل متعددی- با هم- منجر به پدیده ورشکستگی میشوند اما طبق تحقیقات؛ دلایل اصلی ورشکستگی مشکلات مالی و مدیریتی است. با بررسی دقیق روند خصوصیسازی در ایران و موارد عملی و تجربیات متعدد وکالت در پروندههای مربوط به شرکتهای تجاری، به نکات جالبی در این زمینه پی برده شده است. به طور کلی، ورشکستگی را میتوان در ارسال به دوستان
لولوی سر خرمن!
حسن روانشید*: قدیمها زیاد بود، امروز هم هنوز در بعضی از روستاها دیده میشود که با چوبی بلند تندیسی صلیبیشکل ساخته و روی سرش کلاهی نهادهاند. از دستانش دو تکه پارچه ترجیحاً قرمز آویزان کرده و این ساخته بیجان دست بشر، درست وسط مزارع سرسبز کار گذاشته میشد تا پرندگان و بویژه کلاغها به خیال اینکه آدمی ایستاده است، بهسوی دانهها و محصول بهدستآمده آن مزرعه نروند. شاید در عصر اینترنت پیشپاافتاده و غیرقابل استفاده به نظر آید اما در زمان خود و در عمل معجزه میکرد و تأثیر فراوانی داشت! این تئوری موفق و ساده به مرور زمان به اموری دیگر از جمله سیاست و مملکتداری جهانی تسری نمود و در دیگر جوامع مدنی نیز رسوخ کرد. مجریان قوانین نیز مدلهای مدرنیزه آن را سفارش دادند تا بتوانند وظایفشان را راحتتر انجام دهند. چراغهای دریایی یا چشمکزنهای باند فرودگاه و اصولاً هر نوع وسیلهای که بتواند جای انسان زنده کاری را انجام دهد و بیشتر مؤثر باشد، در نهایت میتواند نوعی لولوی سر خرمن را تداعی کند! چراغهای راهنمایی و رانندگی و تابلوهای آن همراه با دوربینهای ثبت جرائم و نگهبانان ساختمانها و مجموعههای غیردولتی و غیرانتظامی که به روایتی لباسهایشان شباهت زیادی به مأموران نیروی انتظامی دارد، از این جمله است. شاید بتوان ادعا کرد سازمان امور مالیاتی کشور یکی از بزرگترین استفادهکنندگان از سمبل لولوی سر خرمن در امور جاری خود است که قادر است مؤدیان را ناچار کند در موعد مقرر اظهارنامه خود را همراه با مالیات ابرازی ارائه دهند. این مترسک نوظهور باعث شده همه ساله در پایان تیرماه رقم کلانی به خزانه بانک ملی ایران سرازیر شود و ترافیک کمنظیری در سایت این سازمان به وجود آید اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود که پس از آن به سراغ یکبهیک مؤدیان رفته و خواهان دفاتر قانونی آنها میشوند و رقمهای جدیدی را برایشان تعیین و تبیین میکنند و در کمال رشادت و شجاعت حضور لولوی سر خرمنی را تحت عنوان اظهارنامه مالیاتی نادیده میگیرند که این درست همان ترس از لولوهای سر خرمن جالیز است که پرندگان با اینکه میدانند این مترسک یک موجود بیحرکت و ناتوان است اما از آن حذر کرده و از آن تمکین میکنند! و در این میان هزاران میلیارد تومان توسط پرندگانی که این مترسک را دور میزنند، جابهجا میشود! در لابهلای قوانین جاری دستگاههای دولتی یا وابسته به دولت مصوباتی وجود دارد که بوی کهنگی و عتیقه بودن آنها از چند فرسخی به مشام میخورد که بعضی از آنها یادگاری تلخ از رژیم گذشته است، یا اگر مربوط به این دوران هستند توسط بعضی ناظران بر قوانین، غیرشرعی شناخته شدهاند! اگرچه رسماً اجرا نمیشود اما هنوز بهصورت مترسک و لولوی سر خرمن در لابهلای اسناد و مدارک خودنمایی و ایجاد وحشت میکنند! پیرامون اینگونه قوانین میتوان طومارها نوشت اما مشت نمونه خروار است. سازمان تأمین اجتماعی از ارگانهایی است که خود را متکی به قانون مدنی میداند و همچون امور مالیاتی و بلکه قویتر از آن عمل میکند و مطالبات خود را از کارفرمایان ناکام در هر صنف، مسلک و موقعیتی که باشند، دریافت میکنند. مسؤولان آن معتقدند چشم فرشته عدالت بسته است و تنها به اجرای قوانین میاندیشد اما نمیگویند استخوان لای زخم گذاشتن، تمکین در مقابل قانون نیست بلکه نوعی به زانو درآوردن کارفرما برای تسلیم در برابر برگهای تشخیص این ارگان است! دفاتر ثبت اسناد و املاک طبق قانون برای هرگونه نقلوانتقال، نیازمند گواهی تسویهحساب مالکان از این سازمان هستند که البته به وظایف قانونی خود عمل میکنند اما چگونه میشود ماده ۳۷ قانون تأمین اجتماعی را که از عتیقههای دوران گذشته بجا مانده و گویا از طریق شورای نگهبان نیز اجرای آن غیرشرعی تشخیص داده شده، در سرفصلهای خود داشته باشند و هرکس برای دریافت «مفاصاحساب» مراجعه میکند، صدور گواهی را منوط به پرداخت آن کنند؟ وقتی مالکی یک واحد از مجموعه خود را برای تأمین معاش به شرکت یا کارگاهی اجاره داده و مستأجر پس از یکی- دو سال به دلایل مختلف کار را تعطیل میکند و بدهیهای خود را از بابت اجاره، هزینه آب و برق و گاز و... پرداخته و ملک را تحویل مالک میدهد، در حقیقت رابطه حقوقی این دو قطع شده است اما پس از چند سال که صاحبملک قصد فروش یا تغییراتی را دارد، با بنبست این سازمان و قوانین مربوط روبهرو شده که از مالک میخواهند حق بیمه و جرایم بهجامانده از مستأجر را که حالا رقم کلانی شده پرداخت کند! در صورتی که اگر در زمان فک رهن یا اجاره هم همچون آغاز کار مالک و مستاجر، مجبور بودند به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کنند، مفاصاحسابهای مربوط دریافت و پرونده برای همیشه بسته میشد و اینگونه قوانین فریزشده عهد دقیانوس نمیتوانست مالکان را از هستی ساقط کند. لولوهای سر خرمن را کنار بگذارید و با مردم شفاف برخورد کنید تا دادگاهها ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|