|
تور تراکتور برای بازیکن پرسپولیس
مصائب برانکو
احمد نوراللهی تصور میکرد امسال بازی بیشتری به او برسد اما فعلا چنین نشده است. برانکو اعتقاد چندانی به بازی نوراللهی ندارد و شاید همین سبب شود او در نیمفصل روانه تراکتورسازی شود. احمد نوراللهی امید فراوانی داشت با درخشش در ترکیب پرسپولیس پیراهن تیمملی را برتن کند اما 10 هفته از لیگ شانزدهم گذشته و تنها در روزهایی که کامیابینیا مصدوم و محروم بوده به نوراللهی بازی رسیده است. در ابتدای فصل زمزمههایی مبنی بر جدایی او شنیده شد که برانکو صریحا عنوان کرد به هیچوجه اجازه جدایی به این هافبک مازندرانی را نمیدهد، چرا که او آلترناتیتو کمال به حساب میآید اما مشکل بزرگ این است که نوراللهی نمیخواهد بازیکن ذخیره باشد و انتظارش حضور بهعنوان بازیکن فیکس است. برخلاف فصل قبل که او را بیشتر به عنوان وینگر چپ مشاهده میکردیم در این فصل با توجه به حضور وحید امیری به خود عالیشاه هم چندان بازی نمیرسد و این یعنی جایی برای نوراللهی در آن منطقه نیست. اگر وضعیت به همین منوال پیش برود شاید نوراللهی بتواند با یک راهکار قانونی خیلی راحت به تراکتورسازی برود. این بازیکن فعلا به خاطر تحصیل، معاف از سربازی است اما اگر از تحصیل استعفا دهد آن وقت باید سریعا به سربازی برود و با این حربه براحتی قادر است در نیمفصل لباس قرمز تراکتورسازی را بر تن کند. با توجه به مصدومیت طولانیمدت سینا عشوری، تراکتورسازی نیاز مبرمی به یک هافبک دفاعی خوب دارد و احمد نوراللهی میتواند بهترین گزینه باشد. برانکو یک بار اعلام کرده اجازه جدایی را نمیدهد بویژه اینکه امسال تراکتورسازی مهمترین رقیب پرسپولیس به شمار میرود و تقویت این تیم به معنای کم شدن شانس قهرمانی قرمزهای تهران است. ولی در این بین احمد نوراللهی به فکر خودش و آیندهاش است و احتمال بسیار زیاد میرود او در نیمفصل فوتبال ایران با ترک تحصیل به صورت قانونی بازیکن تراکتورسازی شود. حالا باید دید باشگاه پرسپولیس برای متقاعد کردن این بازیکن چه راهکاری را در پیش میگیرد. نوراللهی میخواهد فوتبال بازی کند و برانکو باید این مشکل را یک جور حل کند؛ قبل از اینکه نوراللهی دست به کار شود. ارسال به دوستان
چرا مهاجم استقلال ناگهان پیشنهاد چین را رو کرد؟
نمایش رقتانگیز
هومن جعفری: فوتبال ایران درگیر ویروسی شده که نامی هم نمیشود برایش گذاشت. بگوییم ویروس تبلیغات، گویای منظور نیست؛ چه ویروس تبلیغات تنها در موضوعی خلاصه نمیشود که این مطلب در پی انتقال آن است. ما درباره اپیدمی انتشار اخباری صحبت میکنیم که هدفشان حمایت کردن رسانهای یک بازیکن، مربی یا یک جریان است. تاریخ ثابت کرده این ابزار در دست آدمهای غیرحرفهای و بازیکنان تازه به دوران رسیده نتیجهای غیر از ویرانی به دنبال ندارد. بیشتر توضیح میدهیم. خبر آمده که کاوه رضایی قرار است به چین برود. خبر منتشر میشود و رسانهها و فضای مجازی را درگیر خود میکند. بازی با مس تحتالشعاع این خبر قرار میگیرد. مدیر برنامههای بازیکن مصاحبه میکند. رسانهها ضعف مدیران باشگاه استقلال در عقد قرارداد را زیر سوال میبرند. هزار بحث روی خبر صورت میگیرد و در پایان بازی هیچ اتفاق خاصی رخ نمیدهد. نه کاوه در رختکن از همبازیان خداحافظی میکند نه باشگاه رضایتنامهای صادر میکند و نه دعوتنامهای از تیم چینی ارسال میشود. همه اینها در حد حرف و همه این حرفها هم قفل گنجهای را باز میکند که به حرفهای بیشتر ختم میشود. حالا مسؤولان باشگاه استقلال از این ناراحتند که در رسانهها زیر سوال رفته و برای یک شوآف بازیکنمحورانه، مورد نقد قرار گرفتهاند. سرمربی استقلال در کنفرانس مطبوعاتی علیه مدیربرنامههای بازیکن صحبت کرده و بابت برهم زدن تمرکز تیمش گلایههایی را بر زبان آورده. قطعا این وسط کسی بردی نمیکند. کاوه رضایی در بازیهای اخیر دستکم در گلزنی کمفروغ بوده و چند روز قبل از رسانهای شدن این پیشنهاد به یکی از سوژههای طنز فضای مجازی در روزهای اخیر بدل شده بود. زمانبندی رسانهای شدن خبر جدایی او با افزایش انتقادات از این بازیکن هم از آن دست مواردی است که نمیتوان به پای تصادف گذاشت. مرسوم است وقتی انتقادات از یک بازیکن بالا میرود راههایی برای اثرگذاشتن روی افکار عمومی به منظور شکستن این فضا امتحان میشود اما برای یک بازیکن که کمتر گل زده و در آخرین بازی در لیگ هم عملکردی بسیار انتقادبرانگیز را از خود برجا گذاشته، انتشار خبری از این دست چیزی جز ضد تبلیغ نیست! تبلیغ کردن برای یک بازیکن فاکتورهای خاصی دارد که مدیران برنامه و مشاوران رسانهای کهنهکار از آن مطلعند. گاهی اوقات انتشار خبری درباره جدایی یک بازیکن از یک باشگاه سبب میشود رسانههای زیادی پیگیر این موضوع شوند و بازیکن یادشده مدتی بورس خبری شود و روی جلد روزنامهها جا خوش کند. گاهی اوقات انتشار خبری درباره اخراج شدن یک بازیکن از یک باشگاه سبب میشود اتفاقا فشار داخل باشگاه روی بازیکن شکسته شود و باشگاه که از اول هم قصد اخراج نداشته در تنبیهات انضباطی هم کوتاه بیاید. با این همه خبر انتقال کاوه رضایی به لیگ چین اگر با هدف فشار به باشگاه برای پرداخت مالی صورت گرفته یا اگر برای کم کردن فشار انتقادات روی بازیکن منتشر شده، در هر حال اثری که باید را منتقل نکرده. شاید باشگاه برای حفظ بازیکن پولی جور کند و شاید هم نکند. شاید فشار روی بازیکن کمی کاهش یابد و شاید هم نیابد اما ورود به بازیهایی از این دست برای مهاجم جوانی مثل او خیلی زود بود. آیا مدیر برنامههای او مطمئن است که این بازیکن که همین الانش هم بابت نمایش بازیهای اخیر زیر تیغ انتقادات است، توان تحمل کردن فشار اخبار و پیگیریهای رسانهای و حتی نقدهایی را که مستقیما کیفیت فنی او را برای این انتقال زیر سوال میبرند، داراست؟ ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
اخبار
نکونام: هیچکس حق ندارد سوریه را دست کم بگیرد ارسال به دوستان
رونالدو را هو نکنید
دیگو فورلان: مدتی بعد از اینکه کریس رونالدو در سال 2003 به منچستریونایتد پیوست، پدرم از اروگوئه آمد تا بازی مرا ببیند. چند بازی در اولدترافورد را تماشا کرد و بعد به او اجازه دادند تمریناتمان را در کرینگتون تماشا کند. پدرم قبلا فوتبالیست بود و از اینکه فوتبال از زمان او تا به آن سال چقدر تغییر داشته خیلی متعجب بود. او میخواست پیشرفت مرا از نزدیک ببیند. سر الکس، مربیمان هم با او رابطه خیلی خوبی داشت. حتی سعی کرد چند کلمه اسپانیایی هم با پدرم صحبت کند. بعد از یک هفته در منچستر و تماشای یک جلسه تمرین، پدرم رونالدو را به من نشان داد و گفت دیگو، وقتی این بازیکن جوان گل زدن را شروع کند مهار کردنش غیرممکن خواهد بود. او به رونالدو نگاه میکرد چون رونالدو هم مانند من حتی بعد از تمام شدن تمرینات باز هم میماند و تمرین میکرد. هر دوی ما میخواستیم بهترین عملکرد را داشته باشیم. بارها تمرین شوتزنی میکردیم، این تمرین عالی بود و من از وقتی بچه بودم با توپ تنیس تمرین شوتزدن به دیوار میکردم. این کار به من کمک کرد 2 پا شوم. رونالدو هم از فاصله دور به توپ شوت میزد اما هر بار توپش از بالای دروازه به بیرون میرفت. وقتی دیوار تمرینی چیده میشد او به توپش کات (پیچش) نمیداد اما توپ را درست به جایی که میخواست میفرستاد. خیلی محکم و خیلی سریع. آن زمان بیشتر توپهایش وارد دروازه نمیشد. پدرم اما همان زمان معتقد بود رونالدو از همه همتیمیهایش بهتر است و درست هم میگفت. وقتی رونالدو تازه به منچستر آمده بود قرار شد من برایش همه چیز را ترجمه کنم، چون انگلیسی بلد نبود. هم مترجم او باشم و هم کلبرسون برزیلی که او هم تازه به تیم آمده بود. قرار بود یک برزیلی دیگر به نام رونالدینیو به اولدترافورد بیاید اما او به بارسلونا رفت و خیلی هم بد نشد. حتی با من صحبت کرده بودند که صحبتهای او را هم ترجمه کنم. رونالدو انسان خوبی بود و هنوز هم هست. وقتی بازی میکردیم همیشه با هم صحبت میکردیم. او توانست مسیر طولانی موفق شدن در یونایتد را خیلی زود طی کند. هر دوی ما خیلی اجتماعی نبودیم اما گاهی او را در ماترامهال، هتلی در نزدیکی منچستر میدیدم. بیشتر زمانی که برای گلف بازی کردن به آنجا میرفتم میدیدمش. او هم آنجا بیلیارد بازی میکرد، معمولا با برادرش بود که از مادیرا آمده بود. او حتی میخواست همیشه در بیلیارد هم برنده باشد. این روحیه برنده بودن او را تبدیل به بازیکنی کرده که این روزها هست و تبدیلش کرده به یکی از بهترین بازیکنان جهان در کنار لیونل مسی. علاقهای که رونالدو به بهترین بودن داشت را هر کسی ندارد. هرکسی هم او را دوست ندارد اما اینها فاکتورهایی هستند که به او کمک کردند تا بهترین باشد. به همه بازیکنان جوان توصیه میکنم رفتار او را بیشتر مورد توجه قرار دهند؛ حرفهای بودن و تمایلش به پیشرفت کردن را. هرگز بیرون از فوتبال خبر بد یا اینکه کار بدی کرده باشد از او نمیشنوید. همیشه ورزش میکند و تمرکزش را از دست نمیدهد. در حال حاضر رونالدو بهترین دوران بازیگریاش را تجربه نمیکند. میانگین یک گل در هر بازی نمیزند و این برخلاف کاری است که در سالهای اخیر کرده است اما هر فوتبالیستی بالا و پایین دارد. من تعجب میکنم برخی هواداران او را هو میکنند. آن هم برای از دست دادن یک موقعیت. به نظرم این منصفانه نیست. از هواداران حریف انتظار میرود که او را هو کنند، چون میخواهند عملکردش را تضعیف کنند اما اینکه هواداران خودی هو کنند دقیقا به معنی بیاحترامی است و البته احترام آخرین چیزی است که هر بازیکنی میخواهد. همیشه دوستداری هواداران خودی حمایتت کنند، به تو ایمان داشته باشند و وقتی اوضاع خوب پیش نمیرود به تو اعتماد به نفس بدهند. آیا این معنی کلمه «حمایت» نیست؟ آنهایی که رونالدو را هو میکنند باید از خودشان بپرسند آیا خودشان هر روز سر کارشان 100 درصد هستند؟ دوست دارند مقابل دیگران هو شوند؟ انسان یعنی اشتباه و همیشه انسان روزهای بد هم دارد. وقتی آلوارو موراتا گل زد واقعا به واکنشها میخندیدم. رونالدو دستش را بالا برد که نشان دهد گل آفساید بوده است. یک شبکه تلویزیونی کاتالانی سوءاستفاده کرد و گفت او از گلزنی دیگر هم تیمیهایش ناراحت میشود. این کار خوب نبود و باعث شد در شبکههای اجتماعی هم از او انتقاد شود اما ناعادلانه بود. به نظرم او در حال شادی کردن بود، نگفت گل آفساید است، بلکه بازوهایش را بالا برد تا شادی کند. رونالدو هنوز بازیکن بزرگی است. عاشق فوتبال است و همیشه امیدوار است انتقادات باعث پیشرفتش شوند و به همه ثابت کند دربارهاش اشتباه فکر میکنند، چون همین طور هم هست. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|