مهدی محمدی: چندی پیش آقای روحانی گفت انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا از دید وی رقابت میان بد و بدتر است. اگرچه او وارد مصادیق نشد اما می‌توان حدس زد روحانی و تیمش، هیلاری کلینتون را بد و دونالد ترامپ را بدتر می‌دانند. در این باره البته اختلاف‌نظرهای فراوانی وجود دارد طوری که می‌توان گفت بخش اعظم نخبگان آشنا با حوزه سیاست خارجی و دست‌اندرکاران سیاست‌گذاری امنیت ملی کشور به احتمال بسیار زیاد با روحانی موافق نیستند.
هیلاری کلینتون نماینده رادیکالیسم دموکرات علیه ملت ایران است که مهم‌ترین اصل حاکم بر رفتارهای آن حمایت بی‌چون و چرا، حداکثری و متعصبانه از اسرائیل است. در میان برنامه‌های او نیز آنچه از همه چشمگیرتر است، تلاشی است که وعده داده برای احیای برتری منطقه‌ای اسرائیل از جمله از طریق بدل کردن اعراب به اقمار همیشگی آن، انجام خواهد داد.
اگر تنها یک تفاوت کوچک میان کلینتون و اوباما وجود داشته باشد مربوط به این است که هیلاری عقیده دارد آمریکا باید گام‌هایی جدی برای تقویت اعراب در مقابل ایران بردارد بویژه حالا که سعودی تقریبا تمام مرزها و ملاحظات پیشین در شراکت با اسرائیل و بدل شدن به «ابزار منطقه‌ای آمریکا برای مهار ایران» را کنار گذاشته و برای ضربه زدن به ایران چنان حریص است که منابع خود را تا مرز ورشکستگی هدر داده است.
روی کار آمدن کلینتون بی‌شک به تشدید تنش‌های منطقه‌ای و شتابان‌تر شدن روند تشکیل جبهه مشترک سعودی- اسرائیل علیه همه کشورهای منطقه بویژه ایران خواهد انجامید و وضعیت ژئوپلیتیکی غرب آسیا را از اینکه هست بسیار وخیم‌تر خواهد کرد.
همین حالا مهم‌ترین سرچشمه ضربات جدیدی که هیلاری کلینتون دریافت می‌کند فردی است به نام هما عابدین که اگرچه ظاهرا هندی-پاکستانی معرفی می‌شود اما در واقع یک سعودی است که کلینتون بشدت به او وابسته است و حتی به قیمت وارد آمدن خسارت بی‌سابقه به کمپینش حاضر نیست او را از خود دور کند.
علاوه بر این، کلینتون نماینده آن دسته از سیاستمداران آمریکایی است که خود را معمار استراتژی‌تحریم می‌دانند و به کارآیی آن در پیشبرد سیاست‌های بین‌المللی آمریکا باور دارند. درباره ایران نیز تردیدی نیست که رژیم جنایتکارانه و بی‌سابقه تحریم‌ها بیش و پیش از هر کس دیگر توسط تیم کلینتون در وزارت خارجه آمریکا طراحی و اعمال شد و کسانی که پس از او آمدند چیز چندانی بر این بنای منحوس نیفزودند. اکنون کار از این هم فراتر رفته است. موسسه رند که ارتباطاتی عمیق با تیم کلینتون دارد اخیرا نسخه‌ای از یک راهبرد جدید را عرضه کرده که تحریم را با دیگر ابزارهای قدرت ملی آمریکا از جمله عملیات اطلاعاتی، حمله سایبری، تهدید نظامی، فشار روانی و رسانه‌ای، هجمه دیپلماتیک و... مخلوط می‌کند و ماحصل آن راهبرد جدیدی است که «استراتژی اعمال فشار» (P2C: The power to coerce) نامیده می‌شود. در این راهبرد جدید- که اجرای آن اولویت تیم کلینتون در قبال ایران خواهد بود- همه ابزارهای قدرت ملی آمریکا بدل به ابزار جنگ علیه ایران می‌شود و بی‌سابقه‌ترین رویارویی میان ایران و آمریکا شکل خواهد گرفت.
همه اینها را باید در کنار اراده‌ای قرار داد که تیم کلینتون برای استفاده حداکثری از ابزارهای خصمانه نهفته در برجام علیه ایران دارد. دولت اوباما در استفاده از بخش‌های مربوط به دسترسی و بازرسی و همچنین اعمال معیارهای سختگیرانه درباره روند رسیدن به «ارزیابی گسترده‌تر» (BC) درباره برنامه هسته‌ای ایران احتیاط کرد، چرا که نمی‌خواست دستاوردهای سیاسی ناشی از برجام را به سرعت به خطر بیندازد. تیم هیلاری با این پیش‌فرض سر کار می‌آید که دولت روحانی در ایران تحت هیچ شرایطی از برجام خارج نخواهد شد، بنابراین آمریکا باید برجام را هم به بخشی از راهبرد P2C  تبدیل کند.
همه این شواهد به ما می‌گوید هیلاری بسیار تندروتر از آن است که به نظر می‌رسد. یک جنبه دیگر این موضوع که هنوز به آن نپرداخته‌ایم اراده بسیار روشن او برای مداخله در امور داخلی ایران از طریق تقویت نخبگان سیاسی غربگرا و جامعه مدنی هوادار آمریکاست که وظیفه آن  ایجاد پیوند سیستماتیک میان بخش‌های سازمان‌یافته جامعه ایرانی با غرب و تبدیل کردن آنها به موتور محرکه تغییر و مجری عملیات براندازانه در ایران خواهد بود. می‌دانیم که این شبکه به ظاهر مدنی، در واقع ابزاری در دست آمریکا خواهد بود تا وقتی که اگر زمانی اراده کرد وارد رویارویی مستقیم با ایران شود، آن را به سرعت بدل به «میلیشیا» و «تجربه عراق» را تکرار کند.
اگرچه می‌توان هر یک از موارد بالا را تا حد قابل توجهی بسط داد ولی هیچ‌یک از آنها به این اندازه مهم نیست که هیلاری کلینتون خطرناک‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا از این حیث است که روی کار آمدن او به احتمال بسیار زیاد به وقوع یک جنگ بسیار بزرگ- به تعبیر جان کری «جنگ سوم جهانی»- در غرب آسیا خواهد انجامید.
تیم کلینتون (تا جایی که آنها را می‌شناسیم) این موضوع را روشن کرده‌اند که هدف نهایی آنها در منطقه بازتعریف نقشه سیاسی و ترسیم مجدد مرزهای برخی کشورها از جمله عراق و سوریه است و گام نخست برای رسیدن به این هدف را نیز ایجاد منطقه امن و برقراری منطقه پرواز ممنوع در سوریه می‌دانند. این ایده‌ای است که اوباما هم چندین بار برای اجرای آن خیز برداشته اما واقعیت‌های میدانی در لحظات آخر آن را از ورود به این ورطه هولناک بازداشته است. هیلاری به صراحت وعده داده در صورت ورود به کاخ سفید منطقه پرواز ممنوع را در سوریه برقرار خواهد کرد. برقراری چنین مکانیسمی در حلب- اگر واقعا از سوی آمریکا با جدیت اجرا شود- به وقوع مهیب‌ترین جنگی در منطقه خواهد انجامید که تاریخ به خاطر دارد. نه ایران، نه دولت سوریه و نه حتی روس‌ها چنین مداخله‌ای را نخواهند پذیرفت و بویژه حالا که در آستانه یک پیروزی تاریخی در سوریه قرار دارند، به اعمال هر نوع مکانیسم پرواز ممنوع بی‌اعتنایی خواهند کرد. در این صورت وقوع برخورد میان آمریکا و متحدان سوریه قطعی است و وقتی چنین برخوردی رخ بدهد دیگر روشن نیست پای چه بازیگران دیگری به منازعه بازخواهد شد، دامنه بحران تا کجا رشد خواهد کرد و ابعاد درگیری چقدر شدید خواهد شد.
اگر از همه موارد دیگر صرف‌نظر کنیم، هیلاری کلینتون را به همین یک دلیل می‌توان «رئیس‌جمهور جنگ» نامید. او کمپین خود را به گونه‌ای پیش برده که مجبور به مداخله در منطقه خواهد بود و این مداخله با هر سناریویی که رخ دهد، رویارویی اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. رویارویی هم با هر شدتی که آغاز شود، دیگر نمی‌توان ابعاد آن را کنترل کرد و کار به سرعت به جنگ تمام‌عیار خواهد کشید.
صفحه 15 را هم بخوانید

حسین قدیانی: ان‌شاءالله حضرات محترم ناظر بر سطور پیش‌رو، نگارنده را به «نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی» متهم نکنند لیکن وقتی با گذشت بیش از 5 ماه از ماجرای حقوق‌های نجومی، مقامات دولتی هنوز یک نفر را به قوه‌قضائیه معرفی نکرده‌اند، وقتی آقای روحانی، بزرگ‌ترین فساد ممکن آن هم از جیب قشر دلسوز معلم را تقلیل می‌دهد به «معوقه بانکی»، وقتی مدیر نجومی اگر هم کنار گذاشته می‌شود، مدیری با حقوق نجومی‌تر جایگزین می‌شود، وقتی خزانه برای خدمت به ملت خالی اما برای برخی همچین پر است که نگو، وقتی از سویی ادعای مبارزه با کاسبان تحریم را دارند و از دیگر سو، توافق را معطوف به لغو تحریم، در ضعیف‌ترین صورت ممکن می‌بندند، وقتی هم با تحریم و هم با توافق، کاسبی دونبش راه می‌اندازند، وقتی خانم ابتکار هدف دولت از توافق را در درددل با رسانه اجنبی به روشنی لو می‌دهد که ناظر بر پیروزی در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری است، نه برداشته شدن تحریم‌ها، وقتی آقای ظریف با ادبیاتی دیگر، صحه بر همین مهم می‌گذارد، وقتی رئیس قوه مجریه، یک روز مدعی می‌شود دولت اعتدال در مواجهه با فساد، حتی به نزدیکان خود هم رحم ندارد و دگر روز، شاهد شکایت رسمی مقامات ارشد قضایی از عدم برخورد دولت اعتدال با مقوله فساد هستیم، وقتی به بهانه خالی بودن خزانه، اینگونه وانمود می‌شود که ما در جریان مذاکره، ناچاریم مدام به دشمن امتیاز بیشتر بدهیم و اندکی بعد معلوم می‌شود خزانه آنقدر پر هست که حتی از صندوق متعلق به گچ و تخته معلم زحمتکش هم می‌توان در مقوله فساد رکوردشکنی کرد، وقتی برای نوشتن از فساد فراوان و خسران فراوان‌تر نهفته در قرارداد «کرسنت»، دست و دل قلم خبرنگار متعهد باید بلرزد، وقتی فریاد مردم در شکایت از «بیکاری» شعار خوانده می‌شود اما ملت ظاهرا چاره‌ای ندارند الا باور وعده سر خرمن گلابی، وقتی نشر اکاذیب کردند که در همان روز توافق، همه تحریم‌ها بالمره لغو می‌شود، اینک اما مردم را حواله به افق می‌دهند، وقتی جیب مردم، هیچ کدام از آمارهای اقتصادی را تایید نمی‌کند، وقتی نه چرخ سانتریفیوژها می‌چرخد و نه چرخ بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌ها، وقتی کارگر بیکار من‌باب آن دستور کذا، باید شکر کند که متاثر از تدابیر دولت محترم، به کاروان افراد بیکار اضافه شده، وقتی معلوم شد که مشکلات اقتصادی را بی‌خود گردن صنعت هسته‌ای انداخته بودند و فی‌الواقع مشکل از ناحیه خود حضرات است، وقتی هسته‌ای را دادند لیکن لغو تحریم را نگرفتند، وقتی در برخورد با دشمن، دوستانه عمل می‌کنند اما از تیغ‌زدن جیب زائر اربعین، آن ‌هم با خنده‌دارترین بهانه‌ها اندک ابایی ندارند، وقتی به منتقد که می‌رسد، با فرستادن او به محکمه، جواب تحلیل درست او را می‌دهند لیکن در مقام رویارویی با مصادره اموال ملت ایران توسط دشمن جلاد، نهایتا 2 تا ایمیل به جان‌کری و دیگر هیچ، وقتی اختلاس را بلدند معوقه بنامند اما اقتصاد را حتی در سال چهارم دولت خود، آگاه نیستند که مساله اول کشور است، وقتی برای وام ازدواج، بانک‌های‌شان، ولو یک آه در بساط ندارند اما همان بانک‌ها وقتی به دردانه‌های بنفش که می‌رسند، سر کیسه را همچین شل می‌کنند که بیا و ببین، دقیقا چه باید گفت در وصف این بساط که حق مطلب ادا شود؟! دولت راستگویان؟! دولت تدبیر و امید؟! دولت اعتدال؟! اگر «اعتدال» یعنی اینکه بگذاری «فرنگی» در قرارداد فلان، سر تو را کلاه بگذارد و تو هم در عوض، «فرهنگی» ملت خود را در بزرگ‌ترین تخلف ممکن بچاپی، آری! نام این دولت، «دولت اعتدال» است! اگر «تدبیر و امید» یعنی اینکه با تدبیر حضرتعالی و شرکا، در قلب رآکتور خودکفایی «سیمان» ریخته شود لیکن امید به لغو تحریم‌ها درجه آخر ختم شود به وعده سیب و افق گلابی، آری! نام دیگر این دولت، «دولت تدبیر و امید» است!
و اگر «راستگویی» یعنی اینکه به اعتراف خود دولتمردان و البته دولتزنان، توافق فی‌الواقع در حال و هوای انتخابات تنظیم شده باشد لیکن جنابعالی مدعی باشی که در همان روز توافق، همه تحریم‌ها بالمره لغو می‌شود، آری! برازنده‌ترین نام برای این دولت، «دولت راستگویان» است! آهای رئیس بانک مرکزی! عایدی توافق این دولت با دشمن جلاد را برای‌مان گفتی، سپاس! لیکن مساله اینجاست؛ دولت راستگوی اعتدالی مدبر سرشار از امید و گلابی، خودش برای ملت کدام عایدی را داشته که متوقع باشیم عایدی توافقش با دشمن، چیزی بیش از «تقریبا هیچ» باشد؟! نهایتا رونمایی می‌کنم از مدل جدید دولتمردی؛ با «فرنگی» از سر «اخلاص» و با «فرهنگی» از در «اختلاس»!

 

احمد طالقانی: خبر اختلاس هنگفت و بی‌سابقه 8 هزار میلیارد تومانی از صندوق ذخیره فرهنگیان آنقدر تکان‌دهنده بود که به محض انتشار از مجاری رسمی، افکار عمومی را در نگرانی فزاینده‌ای فرو برد. این دست‌درازی بی‌سابقه که رکورد همه اختلاس‌های قبلی را زیر و رو کرد، بویژه از آن جهت که از محل اندوخته قشر نجیب و مظلوم فرهنگیان کشور صورت گرفت و ذخیره صدها هزار نفر از این قشر زحمتکش  را به تاراج برد، تاسف هموطنان را برانگیخت. این اختلاس بی‌سابقه در کنار رسوایی حقوق‌های نجومی برخی مدیران، زمینه ناامیدی مردم را از دولتی که با شعار راستگویی و مقابله با فساد روی کار آمد، فراهم کرده است. کارنامه 3 ساله دولت حاضر نشان می‌دهد برخی مدیران دولتی  که همواره تحریم‌ها و معضلات اقتصادی به ارث رسیده از دولت‌های قبلی را  برای توجیه رکود و تنگناهای معیشتی مردم مطرح می‌کردند، نه‌تنها خود از این رکود و سختی‌ها برکنار بوده‌اند بلکه در سایه این توجیهات و البته سوءاستفاده از برخی اختلافات سیاسی و ضعف‌های نظارتی برای خود و نزدیکان‌شان حقوق‌های چند صد میلیونی، امتیازات ویژه از جمله وام  و پاداش‌های‌ ده‌ها میلیونی و البته دست‌درازی‌های غیرقانونی به منابع دولتی تعریف کرده‌اند.
آخرین نمونه از این سوءاستفاده‌ها هجمه به صندوق ذخیره فرهنگیان است که چند وقتی است زمینه‌های نگرانی و جریحه‌دار شدن افکار و احساسات قشر کثیری از هموطنان را فراهم کرده است. نگاهی به تاریخچه و اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان نشان می‌دهد موسسه‌ای که در سال 1374 از محل اندک اندوخته نزدیک به یک میلیون فرهنگی شاغل و بازنشسته متولد شد و برای روز مبادای جماعتی آبرومند که صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‌دارد، ماموریت یافت، نه‌تنها در رسیدن به اهداف خود موفق نبود بلکه در سایه بی‌توجهی‌ها و ضعف نظارت، به حیاط خلوت برخی نورچشمی‌ها برای ریخت و پاش و دست‌درازی به توشه هزاران معلم و بازنشسته فرهنگی تبدیل شد!
دورهمی خانوادگی!
پس از تشکیل کمیته تحقیق و تفحص از صندوق  ذخیره فرهنگیان، ابعاد و زوایای پنهان سوءاستفاده‌ها آشکار شد و موجی از حیرت افکار عمومی را در برگرفت. بویژه  آنکه مشخص شد برخی از مدعیان اصلاحات صندوقی را که از حقوق قشر زحمتکش و مظلوم معلمان ایجاد شد به پاتوق بستگان خود برای بالا کشیدن توشه روزهای پیری و ازکارافتادگی معلمان تبدیل کردند. «علی ادیانی»  نماینده مردم سوادکوه در خانه ملت و عضو کمیته تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان  پس از رسوایی اختلاس بی‌سابقه در این صندوق تصریح  کرد: 70درصد مجموع پول صندوق ذخیره فرهنگیان در اختیار کمتر از 7 نفر است و صندوق ذخیره، مجموعه شرکت‌ها و مؤسسات مالی زیرپوشش این صندوق،  اغلب به شکل رانتی، خانوادگی و فامیلی اداره شده است. ادیانی افزود: سرمایه این صندوق پول فرهنگیانی است که عضو آن هستند و سوءمدیریت، حیف و میل اموال و نقدینگی‌ها و مجموعه تسهیلات و اعتبارات منقول و غیرمنقول در اداره این صندوق جای تأسف دارد. وی با بیان اینکه بیش از 3 هزار میلیارد تومان از موجودی صندوق ذخیره فرهنگیان تنها در اختیار 5 نفر قرار داشت، خاطرنشان کرد: این موضوع به منزله نهایت سوء‌تدبیر و تاراج مجموعه فرهنگیان در این صندوق تلقی می‌شود.
رکورد اختلاس زده شد!
پیکره نحیف آموزش‌وپرورش که با نهایت کمبودها، تبعیض‌ها و تنگناهای مادی  دست به گریبان است کماکان به لطف حضور متعصبانه و ایثارگرانه فرهنگیان یکی از آبرومندترین  وزارتخانه‌های دولت به حساب می‌آید. با این حال این وزارتخانه پرعائله که همیشه در ردیف اعتبارات دولتی در انتهای صف قرار دارد، با اختلاسی که در صندوق اندوخته کارکنانش رخ داده رکوردشکن شده است، رکورد بالاترین نرخ اختلاس در کشور با ثبت رقم باورنکردنی  8هزار میلیاردتومان!«حسن غفوری‌فرد» رئیس هیات نظارت و بازرسی شورایعالی انقلاب فرهنگی در همین باره معتقد است که ماجرای اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان بشدت پرسش‌برانگیز است و رکورد اختلاس در کشور با رقم 8 هزار میلیارد تومان، در این صندوق زده شد. به گفته وی، 8 هزار میلیارد تومان یعنی اینکه اگر یک فردی همزمان با حضرت آدم متولد شده بود و از همان روز تاکنون به‌صورت ماهانه حقوق‌های نجومی می‌گرفت، باز هم رقم 8 هزار میلیارد تومان به‌دست نمی‌آمد! ماجرای غم‌انگیز این است که اختلاس 8 هزار میلیارد تومانی در صندوقی رخ داده که متعلق به قشر مستضعف و زحمتکش جامعه است. این موضوع نگرانی شدیدی در میان جامعه فرهنگی کشور به وجود آورده است.
پای درددل‌های فرهنگیان
پای صحبت معلمان که می‌نشینی مشکلات خود را به دست فراموشی می‌سپاری؛ قشر زحمت‌کشی که در محاسبات دولتی‌ها  همیشه در ردیف آخر به حساب می‌آید، گاه و بی‌گاه در رسانه‌ها اخبار فداکاری‌هایش که در برخی موارد با نثار جانش توام می‌شود، می‌خوانیم و خیلی زود به دست فراموشی می‌سپاریم اما خطاهایش را که از فشار کاری، تنگی معیشت، تبعیض و دشواری‌های کار معلمی نشأت می‌گیرد نمی‌بخشیم و بدترین توهین‌ها و سخت‌ترین مجازات‌ها را برایش در نظر می‌گیریم.جماعتی خاطره‌ساز که سهمش از بالندگی شاگردان، غبار سفید نشسته بر موی و چین و چروکی است که با گذر ایام بر رخسارش جا خوش کرده. حالا با سوءتدبیرها اندک اندوخته روزهای پیریش را نیز از کف رفته می‌بیند.  «کرامت - م» یکی از فرهنگیانی است که در آستانه بازنشستگی قرار دارد. وی که با 30 سال تجربه آموزگاری از سختی‌های روزگار و دشواری‌های کار معلمی خاطرات زیادی دارد، مانند بسیاری دیگر از همکارانش از خبر اختلاس در صندوق فرهنگیان آزرده‌خاطر است. این معلم به خبرنگار «وطن‌امروز» می‌گوید: چنین اختلاسی از صندوق ذخیره فرهنگیان باورنکردنی و تاسفبار است، دولت به جای جبران کم‌کاری‌هایش در ارتباط با قشر فرهنگی، افرادی را بر تارک صندوق ذخیره فرهنگیان نشاند که به اندک اندوخته صدها هزار معلم چشم طمع داشتند.
پاداش پایان خدمت نگرفته‌اند!
 وی می‌افزاید: همکاران فرهنگی که 2سال قبل بازنشسته شدند، هنوز پاداش پایان خدمت خود را دریافت نکرده‌اند و دولت به بهانه کمبود اعتبارات از پرداخت پاداش پایان خدمت آنها طفره می‌رود اما ناگهان خبر اختلاس 8 هزار میلیارد تومانی بر سر معلمان آوار می‌شود!  «اسرافیل - ح» یکی دیگر از فرهنگیانی است که امسال در شغل معاونت دبیرستان  در یکی از آموزشگاه‌های شهر تهران مشغول به‌کار است. وی نیز به «وطن‌امروز» می‌گوید همکارانش هنوز حق‌التدریس سال گذشته را دریافت نکرده‌اند اما بر سر کار حاضر هستند، آنها صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‌دارند تا شاید به رگ غیرت مسؤولان بر بخورد.  این فرهنگی که از خبر اختلاس صورت‌گرفته ناراحت است، خاطرنشان کرده با وجود عضویت طولانی‌مدت هیچ تسهیلاتی از صندوق ذخیره دریافت نکرده است و چندی پیش هم که برای دریافت خودروی پراید  به مسؤول تعاون اداره مراجعه کرده متوجه شده مدیران  به دلیل شمار اندک خودرو و تعداد زیاد متقاضیان قرعه‌کشی کرده‌اند و اسمش درنیامده! وی می‌افزاید: مدیران صندوق ذخیره در حالی از واگذاری خودروی بی‌کیفیت پراید آن هم با نرخ سود 15درصد به معلمان خودداری کردند که  برای خود و نزدیکانشان خودروهای لوکس چندصد میلیونی  به عنوان پاداش در نظر گرفتند!  بی شک در یک گزارش کوتاه رسانه‌ای نمی‌توان نظرات و دیدگاه‌های تمام اقشار فرهنگیان را جویا شد اما از قدیم گفته‌اند مشت نمونه خروار است، بی‌شک این روزها تعداد زیادی از فرهنگیان و معلمان این کشور، چشم‌انتظار معرفی متخلفان در ماجرای صندوق دخیره فرهنگیان هستند. بی‌شک در آینده‌ای نه‌چندان دور ابعاد تازه‌تری از این ماجرا برای همگان مشخص می‌شود.
 

از ابتدای سال جاری ارزش کل واردات ایران از چین به مبلغی معادل 6 میلیارد و ۹۷ میلیون و ۶۴ هزار دلار می‌رسد. به گزارش نسیم‌آنلاین، ایران در روز یازدهم آبان‌ماه سال جاری معادل 62 میلیون و 629 هزار دلار کالا از چین وارد کرده است. از ابتدای سال جاری تا این روز نیز ارزش کل واردات ایران از این کشور به مبلغی معادل 6 میلیارد و 97 میلیون و 64 هزار دلار می‌رسد. براساس آمارهای مندرج در سامانه گزارش‌های روزانه تجاری گمرک، ارزش صادرات ایران به چین نیز در روز یازدهم آبان ماه به مبلغی معادل 5 میلیون و 963 هزار دلار می‌رسد. همچنین ارزش کل صادرات ایران به چین از آغاز سال جاری تا این روز معادل 4 میلیارد و 630 میلیون و 632 هزار دلار است.
 

گروه سیاسی: سی‌وهشتمین راهپیمایی میلیونی و باشکوه 13 آبان، روز مبارزه با استکبار جهانی صبح پنجشنبه و با حضور دانشجویان، دانش‌آموزان و قشرهای مختلف مردم، پرشورتر از سال‌های قبل در تهران و سراسر کشور برگزار شد. در تهران همانند سال‌های گذشته کانون راهپیمایی بزرگ «مرگ بر آمریکا» مقابل لانه جاسوسی بود.  به گزارش «وطن‌امروز» آنچه سی‌وهشتمین راهپیمایی ملت ایران را باشکوه و گسترده‌تر کرده بود، رنگ باختن چهره بزک کرده آمریکا که طی سال‌های اخیر برخی جریان‌های سیاسی به دنبال تطهیر آن بودند بود. افکار عمومی در ایران واضح‌ترین چهره از استکبار را در چند سال اخیر و بویژه پس از برجام به نظاره نشسته‌اند؛ آنان وعده و وعیدهای پیش از برجام و همچنین بدعهدی‌ها و خصومت‌های طرف غربی را در پسابرجام دیده‌اند و بر همین اساس امسال حضور ویژه‌تری در مراسم مبارزه با استکبار جهانی داشتند.
صبح روز پنجشنبه دانش‌آموزان، دانشجویان و اقشار مختلف مردم مقابل لانه جاسوسی جمع شدند تا شعار «مرگ بر آمریکا» را بار دیگر سردهند. مراسم تظاهرات ضداستکباری یوم‌الله 13 آبان از ساعت 10 صبح پنجشنبه مقابل لانه جاسوسی سابق آمریکا با شعار «آمریکا مصداق اتم استکبار» آغاز شد. اقشار مختلف مردم از ساعت‌ها پیش از شروع رسمی مراسم در محل حضور یافته بودند و با حمل پلاکاردهایی حاوی شعارهای استکبارستیزی از جمله «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا»، «هیهات منا‌الذله» و «لبیک یا خامنه‌ای» انزجار خود را از استکبار جهانی اعلام کرده و آمادگی خود را برای مقابله با دشمنی‌های استکبار فریاد زدند. در این مراسم نماینده دانش‌آموزان و نماینده دانشجویان بیانیه خود را درباره روز استکبارستیزی قرائت کردند. در راهپیمایی ملت استکبارستیز ایران، مساله برجام و بدعهدی‌های طرف غربی نمود ویژه‌ای داشت. دانش‌آموزان و دانشجویان با سر دادن شعارهایی مانند «مرگ‌بر آمریکا»، «به آمریکای شیاد نمی‌کنیم اعتماد» و «برگ برنده ما دشمنی با آمریکاست» نفرت خود را از سیاست‌های استکباری آمریکا نشان دادند و از مسؤولان خواستند به این شیطان اعتماد نکنند. آنان روی پلاکاردهای خود نوشته‌ بودند برجام نباید زمینه نفوذ دشمن شود و دشمن را از پنجره بیرون کرده‌ایم و نباید از در وارد شود. جمعی از دانشجویان حتی ماکت موشک و سانتریفیوژ را به عنوان نماد انرژی هسته‌ای به راهپیمایی آورده‌ بودند. همچنین دانشجویان، کاسته شدن از احترام پاسپورت ایرانی و پر شدن سانتریفیوژها با سیمان، قرارداد FATF و برجام را نیز نتیجه اعتماد به کدخدا اعلام کردند. در این مراسم علاوه بر دانشجویان، دانش‌آموزان و اقشار مختلف مردم، برخی از مسؤولان نیز حضور داشتند. دانش‌آشتیانی وزیر جدید آموزش‌وپرورش، حجت‌الاسلام محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان، محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی و... از جمله شرکت‌کنندگان در مراسم 13 آبان بودند.
از برجام تا قدرت موشکی
سخنران مراسم 13 آبان، سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. او در سخنانش گزینه نظامی آمریکا را باطل‌شده خواند و به طرف غربی درباره عمل نکردنش به تعهداتش در برجام هشدار داد و گفت ایران در مقابل، سانتریفیوژهای خود را فعال خواهد کرد. سردار سلامی اشاره‌ای هم به توان موشکی ایران داشت و آن را نقطه قوت کشور دانست.
جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جمع راهپیمایان یوم‌الله 13 آبان در تهران، با تاکید بر اینکه جغرافیای انقلاب ما تا شمال آفریقا پیش رفته است، ادامه داد: انقلاب اسلامی تا شرق مدیترانه پیش رفته و سازه‌های قدرت در برابر زیاده‌خواهی آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل گرفته است، از طرف دیگر نیز آمریکایی‌ها در سوریه دچار ابهام در استراتژی‌های‌شان و سرگردان شده‌اند؛ هیچ راهی برای خروج آبرومندانه از این بحران ندارند و غلبه میدانی در سوریه با انقلاب اسلامی است. به‌گفته سردار سلامی ابتکار عمل میدانی و سیاسی در یمن، بحرین، عراق، سوریه و لبنان با انقلاب اسلامی است و همه دیدند در 2 روز گذشته چگونه کاندیدای مورد نظر حزب‌الله (میشل عون) و مورد نفرت آمریکا در لبنان رئیس‌جمهور شد و این تحمیل اراده انقلاب اسلامی بر آمریکاست که به‌نوعی فتح‌های آشکار و نشانه‌های نصرت الهی در بلاد اسلامی است.
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به آمادگی نیروهای مسلح برابر هرگونه تجاوز احتمالی به کشور تصریح کرد: ما امروز دارای یک سیستم دفاعی و بازدارنده بزرگ و همچنین یک رهبری بزرگ هستیم. قدرت نظامی‌مان را براساس جنگ طولانی با قدرت‌های همتزار آمریکا شکل داده‌ایم و برای تعقیب آرمان‌های‌مان در جامعه اسلام و کشور ایران هیچ نقطه توقف و خط قرمزی را نمی‌شناسیم. سردار سلامی ادامه داد: امروز امنیت ایران و کشورهای اسلامی به هم گره خورده است. ما سرنشینان یک کشتی هستیم. امروز اگر در سوریه، لبنان، عراق و یمن برای پیروزی مسلمانان کمک نکنیم، دشمنان، مسلمانان را از یکدیگر مجزا می‌کنند و یک فاجعه می‌آفرینند. ما باید از آوارگی مسلمانان جلوگیری کنیم و این به‌معنای دور کردن تهدید از ایران و از سرزمین‌های اسلامی است. وی خطاب به مقامات آمریکایی گفت: ما سخنی جدی با آمریکایی‌ها داریم؛ آنها می‌دانند انتخاب گزینه نظامی چیزی جز یک آرزوی باطل‌شده، چیزی جز هوس ناممکن دفن‌شده، چیزی جز واقعیتی که حتی دیگر آمریکایی‌ها هم به آن اعتقاد ندارند، نیست و در این زمینه ما نگران نیستیم. در هر کجا می‌توانیم حوزه‌های متعلق به دشمنان بزرگ را با هر درجه و شدتی از تهاجم تخریب کنیم و این قدرت ویرانگر نظامی انقلاب ما و واقعیتی روی زمین،‌ آسمان، دریا و زیر زمین است و همه این را می‌دانند؛  این مساله واقعیتی توقف‌ناپذیر است. جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران به برجام اشاره کرد و اظهار داشت: برجام معیار و محکی برای نشان دادن شخصیت آمریکا در معاهدات بین‌المللی است و به آمریکایی‌ها تأکید می‌کنیم تعهدات خود را بی‌‌کم و کاست اجرا کنید. اینجا ایران، سرزمین مردمانی است که اراده کردند در پرتو اسلام و انقلاب باشکوه‌شان به هیچ قدرت بیگانه‌ای باج ندهند. سردار سلامی بر همین اساس خاطرنشان کرد: تعهدات ملت ایران یک‌سویه نیست، صبر ملت ایران هم بی‌انتها نیست. ما انتظار داریم مقامات آمریکایی لنز و عینک دوران جنگ سرد را کنار بگذارند و با عینکی جدید واقعیت‌های امروز ایران و جهان را ببینند. وی تصریح کرد: آنها در طول  38 سال حرف و عمل ملت ایران را دیدند که یکی است، دیدند ملت ایران واقعیت را اول عمل می‌کند بعد حرف می‌زند. این ملت، ملت عمل است. آمریکایی‌ها آزموده را دیگر نیازمایند و عاقلانه فکر کنند. ما حقوق‌مان را تا آخرین لحظه‌ها تعقیب می‌کنیم. دشمنان‌مان را تا هر نقطه‌ای از جهان برای احقاق حقوق مشروع‌مان تعقیب می‌کنیم. سردار سلامی اضافه کرد: آمریکایی‌ها باید بدانند اگر به تعهدات خود در برجام عمل نکنند ما برجام را به موزه خواهیم فرستاد. این نکته را بدانند اگر به تعهدات‌شان کامل عمل نکنند به نقطه اول باز خواهیم گشت و سانتریفیوژ‌های غیرفعال مجدداً فعال خواهند شد، بدانند تنها در آن نقطه اول در موضوع فعالیت هسته‌ای متوقف نخواهیم شد و پیش خواهیم رفت. جانشین فرمانده کل سپاه با بیان اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران فقط در مقابل آمریکا متعهد نیست، اظهار داشت: من به مقامات آمریکایی به‌عنوان خادم کوچکی از ملت بزرگ ایران اعلام می‌کنم دولت ایران فقط برابر 1+5 در برجام متعهد نیست، بلکه برابر ملت ایران هم متعهد است. تعهد او به ملت ایران یک تعهد ذاتی و ماندگار، عمیق و مستحکم و ریشه‌دار است. او به ملت ایران تعهد داده اگر شما (آمریکایی‌ها) به تعهدات عمل نکنید برجام را از اعتبار ساقط خواهد کرد و دوباره چرخه جریان هسته‌ای به‌طور کامل در کشور فعال خواهد شد. سردار سلامی در بخش پایانی سخنانش به موضوع توان موشکی ایران اشاره و خاطرنشان کرد: به آمریکایی‌ها سفارش می‌کنم از موشک و مهار قدرت بازدارنده ایران سخنی نگویند. اراده ملت ایران به‌گونه‌ای است که دشمنان وقتی بر نقطه‌ای متمرکز می‌شوند، می‌فهمیم آن نقطه، نقطه واقعی و حقیقی ما است و آن را باید تقویت کرد و این درس عبرت به  آمریکایی‌هاست، با این حال ما مصمم هستیم تا مرز احقاق حقوق حقه خود و تا از بین بردن ادبیات تهدید در ذهن و دل دشمنان، مسیر جهاد را که مسیر سعادت همه امت اسلامی است ترک نکنیم. ما هرگز میدان جهاد و دفاع از شرف و کرامت ملت ایران و ملت‌های مسلمان عالم را ترک نخواهیم کرد. بر اساس این گزارش، در پایان راهپیمایی روز مبارزه با استکبار جهانی، راهپیمایان قطعنامه‌ای صادر کردند. به گزارش فارس، در بخشی از این قطعنامه آمده است: ملت بیدار ایران، با شناخت ماهیت استکبار و با مشاهده جنایات بی‌وقفه شیطان بزرگ این ام‌الفساد قرن، آمریکا را همچنان دشمن شماره یک بشریت و مصداق اتم استکبار دانسته و با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه کسی حق ندارد دست دوستی به سوی آمریکا دراز کند، هرگونه اقدام خلاف را مردود دانسته و با بصیرت و چشمان باز تمام زمینه‌های نفوذ شیطان را سد کرده و دشمنان را آرام نخواهیم گذاشت. در پایان این قطعنامه آمده است: نظر به تقابل همه‌جانبه استکبار با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، فراهم‌کردن امکان حضور فتنه‌گران و حامیان فتنه استکباری در جایگاه‌های مدیریتی و تصمیم‌سازی را خیانت به استقلال کشور و ملت دانسته و هرگونه تخطی از اوامر امام‌المسلمین، رهبر عزیزتر از جانمان در این زمینه و همچنین مسامحه و مماشات برابر تحرکات مذبوحانه ضدانقلاب عنود بی‌هویت و تفاله‌های دلداده به مستکبران را شدیداً محکوم می‌کنیم.

نیروهای عراقی روز جمعه  برای نخستین بار از زمان اشغال موصل توسط داعش، وارد مناطق شهری موصل شده و بخش مهمی از نبردهای اصلی میان آنها و عناصر داعش آغاز شد. سرهنگ تحسین ابراهیم، سخنگوی وزارت دفاع عراق با اعلام این خبر، افزود: یگان‌هایی از لشکر 9 زرهی ارتش عراق وارد محله الانتصار واقع در شرق موصل شده‌اند. فرماندهی عملیات آزادسازی نینوا نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد نیروهای یگان مبارزه با تروریسم توانستند پس از وارد کردن خسارات و تلفات سنگین به داعش، پرچم عراق را در مناطق الملایین، السماح، الخضراء، کرکوکلی، القدس و الکرامه در شرق موصل به اهتزاز درآورند. همزمان الحشدالشعبی که عملیات در محور غربی موصل با هدف جلوگیری از فرار تروریست‌ها به سوریه به آن واگذار شده است، از پیروزی‌های گسترده نیروهایش خبر داد. هادی العامری، دبیرکل سازمان بدر و یکی از فرماندهان حشدالشعبی عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد: ما به تقاطع استراتژیک تل‌الزلط رسیدیم و کنترل جاده‌های ارتباطی مهم و مسیر تلعفر- المحلبیه- موصل را در دست گرفته‌ایم. وی افزود: با کنترل نیروهای‌مان بر مسیر تل‌عبطه- البعاج، مهم‌ترین مسیر ارتباطی داعش با سوریه را در دست گرفتیم. فرماندهی گردان‌های حشدالشعبی همچنین در بیانیه‌ای اعلام کرد نیروهای حشد جاده بین‌المللی نینوا-رقه را که 2 پایگاه اصلی داعش در عراق و سوریه را به هم ربط می‌دهد، از تروریست‌ها بازپس گرفته و به کنترل خود درآوردند. در بیانیه نیروهای حشدالشعبی آمده است که این نیروها توانستند راه‌های کمک‌رسانی میان تروریست‌های داعش را بعد از به دست گرفتن کنترل «خط‌اللاین» در جنوب غربی موصل قطع کنند. شهر رقه، مرکز استانی به همین نام در سوریه مرکز خلافت خودخوانده داعش و اصلی‌ترین پایگاه این گروه تروریستی است و شهر موصل، مرکز استان نینوا در عراق نیز با 5/1 میلیون نفر جمعیت بزرگ‌ترین شهری است که داعش در اختیار دارد. در 2 سال گذشته تروریست‌های داعش در مواقع فشار در هر یک از جبهه‌های سوریه یا عراق از جاده مواصلاتی نینوا- رقه برای انتقال نیرو و تجهیزات استفاده می‌کردند. با کنترل حشدالشعبی بر این بزرگراه عملا ارتباط میان تروریست‌های داعش در عراق و سوریه قطع می‌شود. گفتنی است، حشدالشعبی عزیمت نیروهایش به سوریه برای جنگ علیه تروریسم را در صورت تحقق 2 شرط اعلام کرده است: درخواست نظام دمشق و موافقت فرمانده کل نیروهای مسلح عراق با این امر. از سوی دیگر در ادامه تحولات میدانی در عراق، جودت، رئیس پلیس فدرال عراق در بیانیه‌ای اعلام کرد: از آغاز عملیات نیروهای عراقی در محور جنوبی موصل بیش از یکهزار تروریست کشته، ۷۴ روستا آزاد، ۱۳۰ بمب منهدم و ۴۵۰۰ خانواده نیز از این شهر خارج شده‌اند. در این میان سخنگوی ائتلاف آمریکایی تأکید کرد: با رسیدن نیروهای عراقی به ورودی‌های موصل، ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش دیگر کنترل نیروهایش را در دست ندارد.
عقب‌نشینی داعش به غرب دجله
عبدالغنی الاسدی، فرمانده دستگاه مبارزه با تروریسم عراق نیز تأکید کرد: نیروهای ما سریع‌تر از حد انتظار توانستند در موصل پیشروی کنند. احتمالا تروریست‌های داعش به مقر خود در کرانه غربی رود دجله فرار کنند.
استفاده داعش از زنان به‌عنوان سپر انسانی سازمان ملل، روز جمعه اعلام کرد داعش 400 زن را که در بین آنها زنان کرد و ایزدی هستند، در تلعفر زندانی کرده و به عنوان سپر انسانی استفاده خواهد کرد. سازمان ملل افزود: داعش همچنین 200 نفر را در موصل اعدام کرده است.
حمله آمریکایی‌ها  به غیرنظامیان موصل
جنگنده‌های آمریکا و متحدانش در پی آغاز عملیات آزادسازی موصل، به این شهر حمله می‌کنند و گاهی مناطق مسکونی نیز در این حملات بمباران می‌شود. جنگنده‌های آمریکایی پنجشنبه گذشته در تازه‌ترین حمله خود به مناطق مسکونی، روستای جربول را در شرق موصل بمباران کردند که در این حمله یک جوان 25 ساله به نام ماهر ابراهیم پای چپ خود را از دست داد.  ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه از بمباران غیرنظامیان در موصل انتقاد کرد و گفت: «تروریست‌ها پس از حملات هوایی آمریکا در حال فرار به سوریه هستند. غالباً مناطق غیرنظامی و مسکونی در حملات هوایی ائتلاف آمریکایی به موصل هدف قرار می‌گیرد».
پشت پرده آخرین پیام البغدادی
داعش روز پنجشنبه پیامی را از ابوبکر البغدادی منتشر کرد که در آن از نیروهایش خواسته در موصل پایدار باشند. البغدادی در این پیام با تهدید ترکیه، از سربازان خود خواست علیه این کشور دست به عملیات بزنند و تأکید کرد ترکیه «وارد دایره جهاد» داعش شده است. این در حالی است که رئیس کمیسیون امنیت و دفاع در پارلمان عراق، درخواست سرکرده داعش از عناصر خود برای حمله به ترکیه را یک نقشه علیه موصل دانست. حاکم الزاملی  گفت: دعوت ابوبکر البغدادی برای حمله به ترکیه، در واقع یک سرپوش امنیتی و اطلاعاتی به هدف ورود ترکیه به موصل است. الزاملی افزود: ورود ترکیه (در موصل) به بهانه نبرد علیه تروریسم، قبل از رسیدن آن به اراضی ترکیه خواهد بود.

 

دامنه بازداشت‌ها در جنوب شرق ترکیه طی هفته‌های گذشته به اتهام دست داشتن افراد در فعالیت‌های تروریستی یا حمایت از حزب کارگران کردستان ترکیه (پ‌ک‌ک) افزایش یافته است. نیروهای پلیس ترکیه شامگاه پنجشنبه و سحرگاه جمعه ۱۱ نفر از اعضای حزب دموکراتیک خلق‌ها، بزرگ‌ترین نماینده سیاسی کردها،‌ از جمله 2 رهبر این حزب را بازداشت کردند. صلاح‌الدین دمیرتاش در منزلش در دیاربکر در جنوب ترکیه بازداشت شده است و فیگن یوکسک‌داغ، دیگر رهبر حزب دموکراتیک خلق‌ها نیز در آنکارا تحت بازجویی قرار دارد. وزارت کشور ترکیه اعلام کرده است  ۱۱ نفر از اعضای حزب دموکراتیک خلق‌ها از جمله 2 رهبر آن بازداشت شده‌اند. در میان بازداشت‌شدگان ادریس بالوکن، رئیس فراکسیون و سیری ثریا اوندر، نماینده شناخته‌شده کرد پارلمان نیز حضور دارند. همزمان با بازداشت نمایندگان حزب دموکراتیک خلق‌ها، دسترسی به شبکه‌های اجتماعی در ترکیه محدود شده است. دستگیری‌ اعضای پارلمان پس از آن صورت گرفته که دولت رجب طیب اردوغان در قالب وضعیت اضطراری پس از کودتا در ترکیه، مصونیت قضایی اعضای پارلمان را لغو کرد. این اقدام که در پارلمان ترکیه نیز تصویب شد با مخالفت‌های بین‌المللی زیادی روبه‌رو شد. این حزب هم‌اکنون ۵۹ کرسی پارلمان ترکیه را در اختیار دارد. اتهاماتی که علیه رهبران حزب دموکراتیک خلق‌ها اعلام شده «تبلیغات تروریستی» و نیز «عضویت در یک سازمان مسلح تروریستی» است. دولت ترکیه حزب دموکراتیک خلق‌ها را شاخه سیاسی حزب ممنوع پ‌ک‌ک می‌داند ولی این حزب همواره این اتهام را رد کرده است. در حالی بازداشت رهبران حزب دموکراتیک خلق‌های ترکیه انجام شده است که در این کشور قانون «وضعیت اضطراری» برقرار است. این قانون از زمان کودتای نافرجام در ۱۵ جولای اعلام شد. به دنبال این اقدام نظامی، تنش‌های سیاسی در سطح کشور به میزان کم‌سابقه رسیده و تاکنون نیروهای پلیس هزاران نفر را دستگیر کرده‌ و ده‌ها هزار نفر از کار خود اخراج شده‌اند. روز دوشنبه ۱۳ نفر از اعضای تحریریه روزنامه جمهوریت از جمله سردبیر آن بازداشت شدند.
انفجاری مهیب در دیاربکر
ساعاتی پس از بازداشت شماری از اعضای حزب دموکراتیک خلق‌ها، انفجاری مقابل یک پاسگاه پلیس در شهر دیاربکر واقع در جنوب شرقی ترکیه رخ داد. به گفته منابع خبری، در این انفجار، مرکز پلیسی که 11 نماینده این حزب به آنجا منتقل شدند، هدف قرار گرفت. حزب کارگران کردستان ترکیه مسؤولیت این انفجار را برعهده گرفت. بن‌علی ییلدیریم، نخست‌وزیر ترکیه از کشته شدن 8 تن و زخمی شدن 100 تن دیگر خبر داد.
خروج ترکیه از بعشیقه
در بحبوحه تشدید تنش میان بغداد و آنکارا بر سر عملیات موصل، نایب رئیس پارلمان و سخنگوی دولت ترکیه گفت مقامات این کشور تصمیم دارند پایگاه نیروهای ترکیه در شهر بعشیقه عراق را به نقطه دیگری در این کشور منتقل کنند. حدود  2 هزار سرباز ترک به بهانه کمک به روند بازپس‌گیری موصل، به آموزش گروه‌های عراقی در بعشیقه عراق مشغولند. این حضور نظامی ترک‌ها با مخالفت شدید مقام‌های سیاسی، نظامی و دینی عراقی همراه شده است. در ادامه همین واکنش‌ها، آیت‌الله محمدتقی المدرسی از مراجع شیعه عراق دیروز در شهر کربلا، حضور نیروهای ترکیه در خاک عراق را ماجراجویی و دشمنی برخی کشورهای منطقه با عراق دانست. او در سخنانی گفت: ترکیه دانسته یا ندانسته در حال بازی در پازل کشورهایی است که ذات آنها دخالت و سوءاستفاده از شرایط فعلی عراق است.  آیت‌الله المدرسی ادامه داد: کشورهای منطقه که امروز ترکیه را به سمت اشغالگری در عراق کشانده‌اند، پیش از این صدام را برای حمله به ایران تشویق می‌کردند  اما سپس او را تنها گذاشتند تا سقوط کند.
 

گروه فرهنگ و هنر: اظهارنظر اخیر محمدهادی رضوی یکی از 2 سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده شهرزاد، درباره ساخت سری دوم شهرزاد و اعلام شکایت وی از عوامل این مجموعه حاشیه‌های تازه‌ای را برای این مجموعه به وجود آورده است. به گزارش «وطن‌امروز»، در حالی که امامی دیگر تهیه‌کننده «شهرزاد» به اتهام فساد در ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان، مشهور به اختلاس 8000 میلیاردی در بازداشت به‌سر می‌برد، تهیه‌کننده دیگر این مجموعه نیز اعلام کرده است شرعا از ساخت شهرزاد 2 راضی نیست و بدون پرداخت حق و حقوق وی نسبت به ساخت سری دوم این مجموعه اقدام شده است. هادی رضوی به تسنیم گفته است: در رابطه با ساخت سری دوم شهرزاد، شنبه (15 آبان ماه) شکایتی را از این سریال در سازمان سینمایی ارائه می‌کنم، به‌خاطر اینکه من و آقای امامی قراردادی برای سریال شهرزاد داشتیم که اگر این سریال در آینده ادامه پیدا کرد امتیاز آن در اختیار سرمایه‌گذاران باشد. وی با ارائه توضیحات بیشتری درباره «شهرزاد» اضافه کرده است: 50 درصد از سهام سریال شهرزاد در اختیار بنده است و چنانچه اگر بخواهند این سریال را ادامه دهند باید زیر نظر سرمایه‌گذاران ادامه پیدا کند. وقتی شهرزاد2 شروع شد گفتند ما این فیلم را جلو می‌بریم اما حق شما محفوظ است اما این فیلم روز به روز جلو می‌رود و هیچ حقی از ما محفوظ نشده است. کاری که عوامل شهرزاد دارند انجام می‌دهند مانند نماز خواندن در خانه غصبی است. رضوی همچنین گفته است: چند روز گذشته شنیدم برای این سریال اسپانسر گرفته‌اند، من نمی‌دانم اگر اسپانسر گرفته‌اند چرا حق و حقوق من را نمی‌دهند.
بازیگر شهرزاد سخنگوی «شهرزاد»؟
این حواشی جدی در شرایطی برای شهرزاد به وجود آمده است که ترانه علیدوستی چند روز پیش با اظهارنظری عجیب، به نوعی خود را سخنگوی مجموعه «شهرزاد» معرفی کرده و گفته است: «هر خبری شد، خودمان در اختیار می‌گذاریم». بازیگر نقش شهرزاد گفته است: «فصل دوم شهرزاد یک ماه است در حال فیلمبرداری بوده، اسمش هم شهرزاد2 است. به شایعات هم توجه نکنید». با این همه خبر درباره سوءاستفاده تهیه‌کننده «شهرزاد» از «صندوق ذخیره فرهنگیان» و بازداشت وی، ترانه علیدوستی تصمیم گرفته خود «خبرها را در اختیار بگذارد!».
اسپانسرهای تازه و دستمزدهای نجومی!
اظهارنظر تازه محمدهادی رضوی درباره «اسپانسرهای تازه» برای شهرزاد، در حالی مطرح می‌شود که چندی پیش سیدضیا هاشمی در گفت‌وگو با «وطن امروز» از ساخته شدن «شهرزاد2» با دستمزدهای چند برابر سری اول خبر داده بود. سیدضیا هاشمی تهیه‌کننده سینمای ایران که از ورود سرمایه‌های غیرشفاف به سینما و حضور تهیه‌کنندگان ناشناخته در سینما گلایه می‌کرد، درباره تهیه‌کننده شهرزاد گفته بود: آدم‌هایی مثل امامی که سرمایه‌شان را به سینما می‌آورند آسیب‌های جدی به سینما وارد می‌کنند. دستمزدها را بشدت بالا برده‌اند. آنطور که بنده اطلاع دارم همین شهرزاد 2 گویا قرار است با دستمزدهای چند برابر سری اول ساخته شود. «شهرزاد» که توانست تهیه‌کننده‌اش را به سرعت به شهرت برساند، البته نتوانست به پوششی برای فعالیت‌های اقتصادی امامی تبدیل شود و بازداشت وی در هفته‌های گذشته حرف و حدیث‌های فراوانی را درباره این مجموعه و سایر فیلم‌هایی که وی در ماه‌های اخیر سرمایه‌گذاری آن را برعهده گرفته به وجود آورد. حضور او در کنار داماد محمد شریعتمداری، معاون اجرایی رئیس‌جمهور نیز فضایی مناسب برای فعالیت‌های او ایجاد کرد.
 

توضیحات رضوی به «وطن‌امروز»
بعد از انتقادات من به آقای فتحی در سری اول مجموعه شهرزاد، آقای امامی گفتند آقای فتحی صلاح نمی‌دانند همکاری‌شان با بنده ادامه داشته باشد. گفتم عیبی ندارد، فقط این برند محفوظ باشد و حق و حقوق بنده حتما لحاظ شود چون 50درصد این برند برای من است. آقای فتحی حق ساختن اثری که 50درصدش متعلق به من است را نخواهند داشت. این صحبت بنده با آقای امامی مربوط به اردیبهشت‌ماه امسال است.  همینطور که پیش رفتیم دیدیم تعیین تکلیفی صورت نمی‌گیرد. در نهایت وقتی برای آقای امامی مشکل پیش آمد، برای من سوال به وجود آمد که وقتی تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار این کار نیست، این پروژه با چه پولی جلو می‌رود؟ اگر پولی گذاشته شده که حق و حقوق بنده را باید بدهند، یا حداقلش بگویند که تا زمان معین تسویه حساب خواهند کرد. در آن صورت من هم می‌گویم وکلای بنده تا آن زمان معین صبر کنند. اما حقوق مرا در نظر نمی‌گیرند و به تعیین تکلیف آقای امامی موکول می‌کنند. سوال مشخص من از سازمان سینمایی این است که چطور کاری که تهیه‌کننده‌اش نیست، جلو می‌رود؟ چون اگر کار به این شکل پیش برود و به مشکلی بخورد در عدم حضور تهیه‌کننده به آقای امامی هم آسیب می‌زند چرا که اگر بحثی به وجود بیاید تهیه‌کننده مسؤول کار است، چرا که تهیه‌کننده یعنی مدیرعامل یک شرکت اجرایی و باید بالای سر کار حضور داشته باشد. قاعده یک کار حرفه‌ای این است که صبر کنند تا تهیه‌کننده حضور داشته باشد. در غیر این صورت اگر تهیه‌کننده صوری است، بگویند مردم بفهمند! اگر هم شخص دیگری تهیه‌کننده است، بگویند تا اطلاع داشته باشیم، چرا که من از بحث حق و حقوق خودم نمی‌توانم بگذرم. خارج از فضای تنش باید تکلیف حق و حقوق‌ها روشن شود.  ابتدای کار باید به شکل شرعی و منطقی و قانونی مشخص شود. در ثانی حالا مشخص شده که  در شهرزاد یک هم دوستان به‌رغم اینکه به بنده گفته بودند همه کارها در ارشاد ثبت می‌شود اما هیچ اسمی از سیدمحمدهادی رضوی در حوزه سرمایه‌گذاری و مالکیت نیست. بنده حسب رفاقت و ادبی که بین و من امامی حاکم بود گفتم دوستان کار را خودشان جلو می‌برند اما در غیاب ایشان مسیر جور دیگری جلو می‌رود؛ انگار نه انگار که رضوی هم وجود دارد! از طرفی به  مفاهیم مورد نظر بنده هم توجه نشده است به همین جهت به شکل قانونی پیگیری خواهم کرد. در حال حاضر یکی از ناراحتی‌هایی که من دارم این است که 70، 80خانواده درگیر این پروژه‌اند و من باعث نشوم اینها از نان خوردن بیفتند. تنها دغدغه‌ام این است که کار ابتر انجام ندهند و با کج‌سلیقگی و خودخواهی  جلو نروند. اگر پولی هست و سرمایه‌گذار جدید آمده باید حق مرا قطعا پرداخت کند. این شفاف‌سازی‌ها برای مردم باید صورت بگیرد تا ببینند چه چیزی را تماشا می‌کنند! نکته دیگر هم درباره آقای فتحی است که این کار را پیش می‌برند چون ایشان یک بار نامه زده بودند به آقای امامی که «رضوی چه‌کاره است؟» حالا که من هیچکاره‌ام می‌خواهم بدانم عاقبت سرمایه‌ام چه می‌شود؟

محمد  زعیم‌زاده: به نظر می‌رسد در سال پایانی دولت یازدهم جمع‌بندی در حلقه‌ای نزدیک به جناب رئیس‌جمهور مبتنی بر 2 انگاره در حال شکل‌گیری است؛ اول اینکه به دلیل برخی اقدامات نسنجیده منتقدان دولت، اپوزیسیون‌نمایی و مخالف‌خوانی توسط دولت در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی همچنان موضوعیت و جای کار دارد؛ و دوم اینکه در حوزه معیشت و مبارزه با فساد قافیه حسابی به تنگ آمده است و باید درباره برخی اقدامات که از صفر تا صدش در همین دولت رخ داده مواجهه دیگری داشت و توجیهاتی تراشید و احتمالا همین مشاوره سبب شد در سخنان روز سه‌شنبه جناب روحانی در مجلس شورای اسلامی 2 فراز مهم و تاریخی به ثبت برسد و منطقی جدید برای مقابله با فساد پدید‌ آید؛ منطقی که می‌توان حتی با اندکی تسامح نام «مانیفست نظری مکتب مدیریتی سرخه» را برای آن برگزید.
1- جناب روحانی خیلی جدی و مصمم روز سه‌شنبه فرمودند آنچه در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داده و رکورد فساد اداری را در کشور جابه‌جا کرده یک اختلاس نبوده بلکه مقدار مشخصی وام بوده که به عده‌ای خاص تعلق گرفته و هنوز پس گرفته نشده است، جناب رئیس‌جمهور البته به اعداد و ارقام اشاره نکردند و نگفتند 8 هزار میلیارد تومان فقط به 30 نفر وام داده شده است. استدلال رئیس‌جمهور درباره آنچه در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داده است دقیقا شبیه همان استدلال امیرمنصور آریاست؛ او هم معتقد بود اختلاسی نکرده بلکه صرفا بخشی از بدهی‌اش معوق شده، در واقع حتی وضع امیرمنصور آریا از این 30 نفر بهتر هم بود چون او معتقد بود آنچه انجام داده تنها تلاش برای جلوگیری از معوق شدن بدهی ناشی از گشایش ال‌سی با ایجاد ال‌سی جدید بوده است، آن هم با اندکی تلاش سازمان‌یافته برای تسهیل و تسریع کار! در این میان فقط یک اختلاف قرائت کوچک بین فرمایشات آریا و قوه قضائیه وجود داشت که سبب شد جناب آریا امروز در قید حیات نباشد و احتمالا نتواند از وام‌گیرندگان هزار میلیاردی باشد و آن هم این بود که آریا اعتقادی نداشت به شکل غیرقانونی و با رشوه وام گرفته و ال‌سی باز کرده و الخ و بنده خدا فکر می‌کرد دارد خیلی قانونی بدهی‌هایش را غیرمعوق می‌کند.
تنها گناه جناب خاوری، عضو محترم ستاد هاشمی‌رفسنجانی در سال 84 و شهروند محترم جدید کشور دوست و برادر کانادا هم تسهیل شرایط برای جلوگیری از معوق شدن ال‌سی‌های امیرمنصور آریا بوده است یا حتی همین بابک زنجانی مولتی‌میلیاردر تازه به دوران رسیده، همان کارآفرین نمونه دولت سازندگی، کاری که کرده بود شبیه همین 30 نفر بود، او هم فراموش کرده بود به وزارت فخیمه نفت بدهی معوقی دارد و فلذا با منطق جناب روحانی او فقط یک بدهکار است نه مجرم.
2- جناب حسن روحانی پس از ارائه تعریف جدید از مفهوم فساد و اختلاس در فرازی دیگر از سخنان خود هم فرمودند که اینقدر فساد را گنده نکنید!
به اینکه ایشان در گرماگرم رقابت‌های انتخاباتی سال 92 و حتی لختی پس از پیروزی در انتخابات و در حالی که هنوز معجزه مکتب نیاوران در امر اقتصاد به خلق‌الله رخ نشان نداده بود فرموده بودند «باید نام مفسدان بر سر زبان‌ها باشد» و دستور حمله به وام‌گیرندگان مورد اشاره بالا را صادر کرده بودند و حالا این حرف را می‌زنند، فعلا کاری نداریم و حقیقتا نمی‌دانیم داد از این همه تناقض را باید به کجا ببریم؟ ولی می‌دانیم جناب روحانی موقعی حق دارند چنین فرمانی برای افکار عمومی صادر کنند که دولت فخیمه‌شان گامی برای مقابله با فساد سازماندهی شده برداشته باشد نه اینکه نجومی‌بگیران را ذخیره انقلاب بخوانند و مورد تکریم قرار دهند و ضمن تاکیدات فراوان دلسوزان انقلاب با 90 درصد آنها هم کاری نداشته باشند. جناب روحانی موقعی می‌توانند از سیاهنمایی شکایت کنند که خودشان و دولتمردان‌شان تندیس ما نمی‌توانیم نباشند و نخواهند از خارج مدیر وارد کنند و دستاورد‌های ملت ایران را فقط آبگوشت بزباش ندانند و آب خوردن مردم را هم به برجام گره نزنند.

مهدی طاهرخانی: سرانجام قصه سیم‌های رنگی و مانیتوری که خط‌های شکسته را نشان می‌داد تمام شد. حالا همه خط‌ها راست و مستقیم‌ است، درست شبیه خود منصور پورحیدری. بدون کوچک‌ترین زاویه‌ای به چپ و راست، بالا و پایین. مردی که یک عمر برای باشگاه استقلال چه به‌عنوان بازیکن چه در کسوت مربی و سرپرست، افتخارآفرینی کرده بود ظهر جمعه 14 آبان‌ماه بی‌آنکه چیزی به دنیا بدهکار باشد با خیال آرام چشمانش را روی هم گذاشت و رفت. رفت تا ابد در تاریخ بماند. تاریخ باشگاه استقلال همانند پرسپولیس لبریز از بازیکنان و مربیان بزرگی است که اگر قرار باشد یکی از آنها را بالاتر از دیگری بنویسی با سرگیجه و وسواس مواجه می‌شوی اما داستان منصور پورحیدری با همه بزرگان استقلال یک تفاوت اساسی دارد. منهای افتخارات و عناوینش چه به‌عنوان بازیکن و چه مربی که از او یک چهره بی‌بدیل و بی‌تکرار می‌سازد، آنچه موجب شده او به تنهایی بر صدر خوب‌ها تکیه بزند، مرامی بود که نمونه‌اش در فوتبال ما یافت نمی‌شود. آخرین باری که استقلال در آسیا قهرمان شد با هدایت او بود اما در دو سه دهه اخیر مصاحبه‌ای را پیدا نمی‌کنید که پورحیدری به این عنوان فاخر اشاره کرده باشد و بخواهد با آن فخر بفروشد. پورحیدری بارها به اشکال مختلف از باشگاه استقلال به بیرون رانده شد اما هرگاه به کمکش نیاز بود بی‌آنکه بخواهد گذشته را پیش بکشد و تسویه کند، بی‌هیچ منتی آمد و یک گوشه کار را گرفت. استقلال پر از اسطوره است اما او از بین این همه چهره و افتخارآفرین لقب پدر را به ارث برد. به او پدر گفته شد چون پدر اهل تلافی بدی فرزند نیست، پدر بی‌منت برای اولادش کار می‌کند، پدر خستگی‌ناپذیر است. پدر اهل دو دو تا چهار تا برای فرزندانش نیست.  پدر استقلال به او گفته شد چون بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در وضعیتی که صحبت از انحلال تیم تاج می‌شد او یک‌تنه پای کار ایستاد و با تغییر نام باشگاه به استقلال، فصل جدیدی را برای تیم محبوب پایتخت آغاز کرد. کسی چه می‌داند اگر آن روز پورحیدری و پورحیدری‌ها نبودند شاید تاج سابق به چند شعبه مختلف با عناوین گوناگون منشعب می‌شد و حالا تیم واحدی که مقابل پرسپولیس با هواداران میلیونی‌اش ایستادگی کند کلا وجود خارجی نداشت.  همان نام سابق برای آبی‌ها کافی بود تا برای همیشه نسخه‌شان پیچیده شود و برود اما مردان واقعی تاریخ باشگاه استقلال بسان منصور پورحیدری پای کار ایستادند و به بهترین نحو دوران گذار را مدیریت کردند. درست شبیه پدری که فرزندش را در بدترین وضعیت ممکن به زندگی بازمی‌گرداند.
منصور پورحیدری در دورانی موفق به قهرمان کردن استقلال در آسیا شد که همه بودجه یک سال تیم به اندازه رقم قرارداد یک بازیکن ذخیره امروز نبود. با جیبی خالی بدون ذره‌ای توجه دولتی، پرواز چارتر، چمن مناسب، تدارکات خوب، او بهترین‌ها را گرد هم آورد و به بزرگ‌ترین افتخار ممکن باشگاهی در سطح قاره رساند. قصه‌ای که حتی با تیم‌ملی فوتبال ایران هم تکرار شد.
این قصه مردی است که رازهای بسیاری را در زندگی‌اش داشت و از آنجا که اهل فخرفروشی و مصاحبه‌های هدفدار برای خودنمایی نبود، خیلی‌ها از آن رازها بی‌خبر‌ند اما خبر اصلی همان بزرگی مردی بود که هیچگاه خودش را متقدم بر محبوب آبی‌اش ندید.