|
باری که جشنواره عمار از دوش سینمای انقلاب بر می دارد
«سازمان تماشا» همان نگاه «فرصت محور» است
اظهارات اخیر وحید جلیلی در نشست خبری جشنواره عمار پیرامون «سازمان تماشا» و واکنشهایی که در پی داشت، یکی از مسائل اصلی و دغدغههای جدی سینمای ایران است. ارسال به دوستان
نگاهی به رمان جذابیت عشق
پشت پرده زندگی روشنفکران به روایت یک روزنامهنگار
عینک پنسی، سیگار، موی نامرتب و ریش ژولیده، طرح کردن نظرات شاذ و حتی گاهی غیر خود را فاقد درک و شعور محسوب کردن همه مقدمات و ابزاری است که برای تبدیل شدن به یک روشنفکر تمامعیار نیاز است و بخشی که به ظاهر فرد باز میگردد گام بزرگی برای تبدیل شدن به روشنفکر محسوب میشود. دنیایی که شاید برای جوانان جذابیت بیشتری داشته باشد و از این رو سعی میکنند با تشبه به برخی افراد این طیف پایگاهی برای خود دست و پا کنند اما گاهی بیخبر هستند که این ظواهر هیچ ارتباطی با عالم روشنفکری ندارد و پوستهای از عالم روشنفکری است و روشنفکران واقعی که سرشناس هستند بدون توجه به این ظاهرسازیها مشغول فعالیتهای اصیل خود هستند. آنهایی که بیشتر به ظاهر توجه دارند بیشتر طیفی از روشنفکران هستند که بهتر است با عنوان «شبهروشنفکر» جدا شوند زیرا این گروه نه تنها سودی برای جامعه ندارند بلکه پیوسته در حال القای یاس و ناامیدی به اطراف خود هستند و در مسیر رشد جامعه قدم بر نمیدارند. به گزارش فارس، تورج زاهدی با نگارش رمانی با عنوان «جذابیت عشق» سعی داشته تصویری از فضای روشنفکری به خواننده نشان دهد. او در این رمان 728 صفحهای خواننده را با خود به دنیای تعاملات میان روشنفکران از هر طیفی برده و نشان داده بسیاری از آنها برخلاف آن چیزی که در افواه رایج است رفتار میکنند. زاهدی در «جذابیت عشق» خواننده را وارد یک دفتر نشریه میکند و از آنجا اتفاقات را گسترش میدهد و خواننده را به دنیای روشنفکری میبرد. نشریه «ادب معاصر» که مورد توجه تمام گروههای روشنفکری است محل رقم خوردن رویدادهای رمان است. در این رمان که اثری روان و خواندنی است و اتفاقات بدون پیچ و تاب اضافی پیش میرود زاهدی در کنار سرک کشیدن به پشت پرده زندگی شبهروشنفکران، اتفاقات را طوری رقم میزند تا خواننده جدا از اطفای حس کنجکاوی برای سر در آوردن از زندگی شخصی جماعت منورالفکر، وارد بازی پیچیده یکی از همین شخصیتها شود تا بتواند گرهای از زندگی او باز کند. «فریدون شباهنگ» که راوی و شخصیت اصلی رمان است وارد بازیهای پیچیدهای میشود که بخشی از آن به قتل همسر دوستش مربوط میشود و همین میتواند تعلیق کافی برای خواننده ایجاد کند تا رمان را به پایان ببرد. علاوه بر این شخصیتهای داستان درگیریهایی عشقی نیز پیدا میکنند و همین وجه تسمیه رمان محسوب میشود. در این اثر خواننده با دعواهای میان گروههای مختلف روشنفکران روبهرو میشود و اینکه در همین جماعت نیز چه میزان گوناگونی و تنوع وجود دارد که هیچ یک نمیتواند فردی از گروه دیگری را تحمل کند تا جایی که نزدیکترین افراد که دوستیهای عمیقی دارند نیز به خاطر اختلاف عقیده منکوب میشوند. تمسخر باورهای مذهبی، یکی از عمده کارهایی است که در این جماعت باب است، هرچند در همین رمان میبینیم که گروهی که به ظاهر مذهبی هستند نیز تحمل گروه غیرمذهبی را ندارند و رفتارهایی خلاف باورهای مذهبی از آنها سر میزند. اما در همین رمان شخصیتهایی هستند که از جمله روشنفکران اصیل هستند و رعایت انصاف از جمله ویژگیهای بارز آنها است. دکتر مفتون یا روحانی که فریدون به او ارادت دارد از جمله شخصیتهایی هستند که علاوه بر دارا بودن صفت روشنفکری شخصیتهای معقول رمان زاهدی نیز محسوب میشوند. شرب خمر، استعمال مواد مخدر، روابط بیقید و بند با یکدیگر و... تنها بخشی از ویژگیهای شخصیتهای رمان زاهدی است که در رمان بروز یافته است. اتفاقات درون رمان معقول بوده و شخصیتپردازیها نیز باورپذیر است، هرچند در بخشی که سرهنگ فکری و همسرش پرستو بهاران در کتاب حضور دارند کمی غیرمعقول به نظر میرسد اما همینها نیز از قاعده منطقی رمان پیروی میکنند و در پایان رمان این رابطه غیر معقول نیز برای خواننده کشف میشود. رمان «جذابیت عشق» فاقد زمان بوده و خواننده میتواند آن را به هر دورهای تسری دهد و شاید بتوان گفت نویسنده برای اینکه بگوید ویژگی اغلب روشنفکران این رفتارها است دست به چنین اقدامی زده و شاید هم برای اینکه شخصیتهای رمانش قابل شناسایی نباشند این تمهید را به کار بسته است. خواننده در این رمان به پشتپرده زندگی روشنفکران دست در دست نویسنده سرک میکشد. این اثر را انتشارات کتاب نیستان با قیمت 43 هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است. ارسال به دوستان
نظر یک منتقد سینما درباره «سلام بمبئی»
میانگین سینمای هند در داستانگویی و تکنیک از این فیلم بالاتر است
یک منتقد سینما گفت: «سلام بمبئی» کاملا یک فیلمفارسی ضعیف است و حتی در حد یک فیلم هندی یا یک فیلمفارسی قابل بحث هم نیست. به گزارش نسیم، امیر ابیلی درباره تجاری بودن فیلم «سلام بمبئی» گفت: فروش روزانه در هفته اخیر و رسیدن به رقم بالای 6 میلیارد تومان در کمتر از 2 هفته نشان میدهد سازندگان فیلم توانستهاند به هدفشان در بحث تجاری بودن اثر برسند البته نباید فراموش کنیم بحث اصلی میزان فروش فیلم نیست، چرا که چالش اصلی این روزها این است که تجاری نگاه کردن به سینما و هدفگذاری برای فروش بیشتر، اساسا قابل تقدیر است یا لایق سرزنش. حتی توجه به سینمای جریان اصلی و ساختن یک فیلم به منظور فروش هرچه بیشتر هدفگذاری مذمومی نیست و حتی قابل تقدیر هم هست اما سوال این است که ما برای فروش بیشتر مجازیم تا چه اندازه به ابتذال تن دهیم. وی افزود: بسیاری از فیلمفارسیها هم به فروشی بالا دست یافتند اما در تاریخ سینما به نیکی از آنها یاد نمیشود. فروش و جذب مخاطب شرط لازم در سینماست اما طبعا کافی نیست. این منتقد سینما با اشاره به قصه فیلم ادامه داد: «سلام بمبئی» از منظر قصه و داستان یکی از تکراریترین دستمایههای عاشقانه سینمای ایران و سینمای هند را محور قرار داده است، چرا که روایت داستان دختری و پسری که با موانعی برای رسیدن به هم دست و پنجه نرم میکنند نه در سینمای ایران داستان تازهای است و نه در سینمای هند و متاسفانه فیلمساز هم نهتنها هیچ روایت تازهای از این قصه تکراری ندارد بلکه از بسیاری از تجربههای پیشین هم عقبتر است. ابیلی اظهار داشت: تنها برگ برنده فیلم برای جذب مخاطب بیشتر هم در این بین نه قصه تازه و جذاب بلکه عبور از خط قرمزهای معمول سینمای ایران و رابطه نزدیکتر و راحتتر بیشتر بازیگر زن و مرد به واسطه استفاده از بازیگر غیرایرانی است. وی تصریح کرد: قطعا بزرگترین عامل فروش بالای «سلام بمبئی» نه قصه و ساختار فنی، بلکه حضور محمدرضا گلزار، بنیامین بهادری و همسرش و همینطور دیامیرزای هندی است، چرا که اساسا حاشیهها و جذابیتهای فرامتنی این چهرهها باعث میشود بخش عمده مخاطبها به سینما بیایند. این منتقد سینما با بیان اینکه «سلام بمبئی» کاملا یک فیلمفارسی ضعیف است، نه حتی فیلم هندی یا فیلمفارسی قابل بحث، بیان داشت: بسیاری از فیلمهندیها هم در داستانگویی خلاقیت بیشتری دارند و میتوانند به داستان پیچ و خمهای جذاب اما با کمی اغراق، بدهند و میانگین سینمای هند طبعا هم در داستانگویی هم در ساختار تکنیکی از «سلام بمبئی» بسیار بالاتر است. متاسفانه این فیلم جز 2 بازیگر اصلی یعنی گلزار و دیامیرزا که آنها هم کاملا متوسطند و فقط خندهدار نیستند، باقی بازیها رسما خندهدار بوده و این ضعف حتما به چشم مخاطب عام هم خواهد آمد. ارسال به دوستان
اخبار
روایتی از شهدای غواص «خاطرات ما» روی آنتن شبکه افق ارسال به دوستان
رویدادها
مارتین اسکورسیزی دنیرو را دیجیتالی جوان میکند ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|