|
چرا رسانههای غربی انقلاب اسلامی را تحریف میکنند؟
مقتدر یا سازشکار مسأله این است
«اسلامهراسی» اصطلاحی است که بهطور خاص در زمینه رابطه اسلام با غرب، ترویج یافته است. پدیدهای که به نظر در تاریخ روابط ناآرام میان غرب و اسلام ریشه دارد. در این تاریخ بلندمدت تقابل و تنافر، تلاش شده هراس از اسلام در ذهنیت غربی، امری نهادینه شود و آنان اسلام را بهمثابه تهدید غرب بنگرند.اسلامهراسی در دنیای معاصر بهلحاظ تاریخی دارای چند مرحله است. یک مرحله آن بهطور مشخص اواخر دهه 1980 میلادی آغاز شد. چرایی عملیاتی شدن اسلامهراسی نیز به موضوعاتی چون پیروزی انقلاب اسلامی و رشد و ازسرگیری جریانهای اسلامگرا و بنیادگرای اسلامی در جهان اسلام برمیگشت. در واقع ترس از تأثیر انقلاب اسلامی ایران در سالهای نخست پیروزی و مقابله با صدور انقلاب و مهار آن، موجب شد اسلامهراسی بهمنزله هدف، از سوی رسانهها دنبال شود. مرحله دوم آن نیز به پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بازمیگشت. این نوشتار سعی دارد به بررسی تصویر ترسیمی از انقلاب اسلامی ایران در رسانههای غربی بپردازد. ارسال به دوستان
درباره مکتبخانهها
در گذشته نه چندان دور مکتبخانه به نخستین محل آموزش و تربیت گفته میشد و مدیر آن را معلم، مکتبدار، ادیب، ملا یا آخوند مینامیدند که در ولایتها، قصبهها و حتی آبادیهای دورافتاده برقرار بودند. این کانونها در هر جایی همانند گوشه یک مسجد قدیمی و کوچک، یا کنج حیاط یک خانه میتوانست بهوجود آید. از وسایل و امکانات تحصیلی، فقط فضای مسقفی داشتند که شاگردان را از گرما، سرما، باد و باران حفظ میکرد و چند حصیر یا نمد کهنه کف مکتبخانه را میپوشاند. ارسال به دوستان
نایبالتولیه نگونبخت
مظفر شاهدی: محمدولیخان اسدی مفتخر به القاب مصباح دیوان، مصباحالسلطنه و در نهایت مصباحالتولیه در سال ۱۲۵۷ شمسی متولد شد و در ۲۹ آذر ۱۳۱۴ به جرم همکاری و مساعدت با مسببان و به وجودآورندگان واقعه مسجد گوهرشاد در صحن مطهر حضرت رضا(ع) در شهر مشهد اعدام شد. او که در زمان مرگ حدود ۵۷ سال سن داشت از سال ۱۳۰۵ش تا واپسین روزهای آذر ۱۳۱۴ مقام نیابت تولیت آستان قدس رضوی در مشهد را از سوی رضاشاه برعهده داشت و چنانکه از اسناد و مدارک متقن موجود برمیآید تا پایان عمر در خدمت صادقانه به مخدومش رضاشاه از هیچ کوششی فروگذار نکرد و شخص رضاشاه هم همواره از صداقت، درستکاری و پشتکار او نسبت به خودش رضایت خاطری تام داشت. محمدولیخان اسدی تا واپسین زمان تصدی این سمت تقریباً همیشه قدرتمندترین مقام استان خراسان محسوب میشد و عموماً استانداران و رؤسای وقت قشون و سایر مقامات ریز و درشت محلی بالاخص به خاطر جایگاه رفیع او نزد رضاشاه اعتبار ویژهای برای او قائل بودند. فقط از اوایل سال ۱۳۱۴ش و همزمان با آغاز استانداری فتحالله پاکروان در خراسان بود که این نظم برهم خورد و برخلاف استانداران سابق پاکروان نسبت به اسدی عنایتی نداشت و در همان حال اسدی هم اعتباری برای استاندار قائل نبود و کماکان خود را شخص اول خراسان میدانست که در نزد شاه هم قرب و منزلتی شایان توجه دارد. بدین ترتیب از ماهها قبل از واقعه مسجد گوهرشاد میان مقامات محلی خراسان نقاری پدید آمده و هر یک از طرفین برای بیاعتبار ساختن دیگری تلاشهایی را آغاز کرده بودند. در این میان بویژه پاکروان توانسته بود با همراهی برخی مقامات سیاسی ـ نظامی استان بتدریج مشکلاتی برای نایبالتولیه قدرتمند آستان قدس رضوی فراهم آورد و احتمالاً توانسته بود در روندی تدریجی ولی مداوم ذهن رضاشاه را نسبت به اسدی مشوب کرده، او را از چشم رضاشاه بیندازد. بدین ترتیب و به رغم اینکه تمام شواهد و قرائن و اسناد و مدارک موجود حاکی از آن است که در واقعه مسجد گوهرشاد اسدی از هیچ تلاشی برای پایان دادن به حادثه فروگذار نکرده است، با این احوال بویژه با دسایس استاندار و برخی مقامات سیاسی و نظامی استان چنین به رضاشاه وانمود شد که اسدی به طور پیدا و پنهان از شورشیان حمایت کرده و حتی موجبات فرار رهبر مخالفان «شیخ محمدتقی گنابادی» معروف به «بهلول» را از مشهد تا مرز افغانستان فراهم آورده است. لازم به ذکر است که به دنبال اعلام تغییر لباس اجباری مردان و کشف حجاب زنان از سوی حکومت مرکزی که با تصویب برخی قوانین جدید درباره سن ازدواج دختران و پسران هم مقارن بود مخالفتهایی در گوشه و کنار کشور شکل گرفت که مهمترین آن در مشهد اتفاق افتاد. در ۱۷ تیر ماه ۱۳۱۴ شیخ بهلول که پس از تحت تعقیب قرار گرفتن در برخی شهرهای جنوبی خراسان وارد مشهد شده بود در حرم مطهر حضرت رضا(ع) پناه گرفت و زمانی که مأموران شهربانی در صحن حرم به او تکلیف میکنند همراه آنان به شهربانی مشهد برود استنکاف کرده و بتدریج با گرد آمدن جمعیت سخنانی از انتقاد از سیاستهای رضاشاه و حکومت درباره موضوع کشف حجاب و تغییر لباس مردان و نظایر آن بر زبان آورده، مقدمات شورش فراهم میشود، بهلول با ارائه چند سخنرانی انتقادی در مسجد گوهرشاد که با استقبال بسیاری از حاضران روبه رو میشود موجبات حمله گسترده نیروهای نظامی مشهد به حرم مطهر حضرت رضا و مسجد گوهرشاد را فراهم میآورد که طی آن بیش از۶۷ تن کشته و مجروح میشوند ولی شخص بهلول صحنه درگیری را ترک کرده موفق به فرار میشود. به دنبال این واقعه استاندار با کمک برخی مقامات محلی، محمد ولیخان اسدی، نایبالتولیه آستان قدس رضوی را متهم میکند که در گسترش شورش و بویژه فرار نهایی شیخ بهلول از کشور به افغانستان دست داشته است. به رغم اینکه هیچگونه سند و مدرک معتبری دال بر این ادعا وجود نداشت و شیخ بهلول هم بعدها در خاطراتش صراحتاً موضوع کمک احتمالی اسدی به خود را رد میکند اما از آنجایی که احتمالا رأی رضاشاه هم بر لزوم محکومیت و برانداختن نهایی اسدی قرار گرفته بود، با پروندهسازیهای مقامات محلی در نهایت دادگاه نظامی در روز ۲۸ آذر ۱۳۱۴ اسدی را مجرم اعلام و محکوم به مرگ کرد که این حکم ساعت 6:30 روز ۲۹ آذر ۱۳۱۴ اجرا شد. ارسال به دوستان
تاریخ مشروطه
دکتر موسی نجفی: ... که یک نفر منشی تندنویس در مساجدی که ایشان وعظ میکنند، بگمارد و عین کلمات و عبارات را نوشته و اگر لازم به توضیح باشد، جرح و تعدیل نموده، هر هفته یک ورق به طبع برسانند و محض آنکه طالبین این جریده مجبور به اشتراک روزنامه «ندای وطن» نباشند، قیمت اشتراک سالانه او را نیز علیحده قرار دادیم از قرار سالانه در دارالخلافه طهران 8 قران و سایر بلاد یک تومان و بعدها نیز انشاءالله بر عده اوراق افزوده خواهد شد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|