|
وقتی وعدهها به در بسته میخورد
مسکن، کابوس معلولان شاهرودی
سفر رئیس سازمان بهزیستی به شاهرود بهانهای برای بررسی مشکلات معلولان این شهرستان است، قشری که امروز مسکن و عدم تحقق وعدهها را کابوسی برای خود میبینند. استان سمنان ۱۳هزار معلول شناساییشده دارد که از این تعداد 5 هزار و ۲۵۰ نفر مشکل حسی- حرکتی، یکهزار و ۴۲۲ نفر نقص بیانی، 2 هزار و ۹۰۰ نفر مشکل ذهنی، یکهزار و ۴۱۱ نفر مشکل روانی و یکهزار و ۷۴۷ نفر مشکل شنوایی دارند اما مطالبه این قشر در یک خط خلاصه میشود؛ شرایطی برای زیست بهتر... درست آنچه مسؤولیت تأمین آن با سازمان بهزیستی است. این روزها اما مسؤولان بهزیستی استان سمنان در تدارک سفر انوشیروان محسنیبندپی به این دیار هستند. وی قرار است بزودی وارد شاهرود شود تا از روند رسیدگی به معلولان و مددجویان بهزیستی مطلع شود اما آیا در این سفر مجالی نیز برای بیان مشکلات معلولان خواهد بود یا خیر؟ محمد ملکی، سرپرست وقت اداره کل بهزیستی استان سمنان در سال۹۴ در مصاحبهای با مهر، تأکید کرده بود: در راستای رفاه حال این معلولان اجرای طرح ملی نهضت مسکن این قشر با سهمیه 2 هزار و ۴۱ واحدی از سال ۱۳۸۹در دستور کار اداره کل قرار گرفت لذا باید گفت تا سال ۱۳۹۲ از این تعداد یکهزار و ۶۰۰ واحد مسکن ساخته شده و آماده بهرهبرداری است، همچنین در شهرستانهای شاهرود و دامغان نیز ۲۵۴ واحد مسکن معلولان در دست ساخت است که در حال حاضر بهطور میانگین ۶۰ درصد پیشرفت فیزیکی دارد. تیرماه ۹۵ این بار نوبت ایزدپور بود که بهعنوان مدیرکل جدید بهزیستی استان سمنان از مسکنمهر معلولان سخن بگوید آن هم در نشست خبری به مناسبت هفته بهزیستی. وی در این نشست که 23 تیرماه برگزار شد، گفت: مسکن یکی از مهمترین دغدغههای معلولان است که در این راستا ۶۵۰ واحد مسکونی در استان ساخته میشود. ایزدپور از ساخت ۶۹۱ واحد مسکن معلولان در این استان در سال ۹۱ خبر داد و تصریح کرد: بهزیستی استان سمنان علاوه بر تحویل این واحدها در سال ۹۲ بیش از ۶۰۰ واحد مسکن معلولان در استان سمنان احداث کرده که تا سال قبل (یعنی ۹۴) ۱۰۷ واحد آن تحویل شده است. اینها نمونههایی از وعدههای رنگارنگ مسؤولان بهزیستی استان سمنان در سالهای اخیر بود وعدههایی که تحققشان امیدی را در دل معلولانی که امروز کسری از جمعیت استان هستند، زنده کرد. اما نظر این قشر درباره وعدههای مسؤولان چیست و تا چه اندازه این وعدهها تحققیافته است؟ سرپرست یک خانواده دارای معلول در شاهرود درباره مسکن میگوید: بزرگترین اشتباه بهزیستی این بود که برای تهیه مسکن معلولان کار را به مسکنمهر سپرد و از این بابت، اجرا به دست پیمانکاران مسکن و شهرسازی افتاد. اگر مدیران بهزیستی خودشان دلسوزی میکردند و به صورت پیمانی یا امانی زمینی را میگرفتند و مجتمعی میساختند امروز همهمان در خانههایمان بودیم نه اینکه در سیر باطل درگیریهای مسکنمهر باشیم. حمید اشرفی میگوید: ماهی نیست که بهاتفاق متقاضیان مسکنمهر مقابل فرمانداری تجمع نکنیم، چرا که مسکن و شهرسازی بدهیهایش را به پیمانکار نداده، پیمانکار کار را تعطیل کرده و در حالی که در تمام شهرهای استان، مسکنمهر به معلولان تحویل شده در شاهرود هنوز ما اندر خم یک کوچه هستیم. وی میافزاید: ما بارها اعلام کردیم پولهای واریزیمان را بدهید، اصلاً خانه نمیخواهیم... من یکبار سال گذشته 5 میلیون تومان و بار دیگر 4 میلیون تومان واریز کردم؛ وقتی تاکنون خبری نشده و آجر روی آجر نهاده نمیشود چرا نباید پولم را پس بگیرم؟ مادر 3 فرزند معلول که حال یکی از آنها به دلیل دفرمه شدن بدن چندان مساعد نیست نیز گفت: درآمدمان آنقدر کافی نیست که بتوانیم اقساط مسکنمهر را بدهیم، باید مسؤولان فکری به حال ما کنند نه اینکه سنگی جلوی پایمان بگذارند. چندی پیش یکی از اتاقهایمان توسط فرزند بزرگم که از معلولیت کمتری به نسبت 2 فرزند دیگر برخوردار است، به گیمنتی بدل شد تا بتوانیم کمی درآمد کسب کنیم که آن نیز توسط شهرداری پلمب شد. درآمدمان آنقدر زیاد نیست که بتوانیم اقساط مسکنمهر را بدهیم، باید مسؤولان فکری به حال ما کنند نه اینکه سنگی جلوی پایمان بگذارند. مادر 3 معلول بیان میکند: چندی پیش باکمک نماینده شاهرود و با حضور شهردار، این اتاق از خانه که میتوانست حداقل درآمدی برای تهیه پوشک بزرگسالان فرزندانم باشد، رفع پلمب شد اما این امر نیز نیازمند پرداخت جریمهای بالای ۱۰ میلیون تومان است، در حالی که من حتی در تهیه دارو و پوشک بزرگسالان فرزندانم نیز ماندهام چه رسد به جریمه... . این حال و روز معلولان است، حال شما فکر کنید یک معلول که در انتظار مسکن است با چه برخوردی از سوی مسؤولان روبهرو میشود. وی میافزاید: برای دریافت یک کپسول اکسیژن که فرزندم به آن نیازمند است باید دهها اتاق را سر بزنم، از بهزیستی تا ذوبآهن تا در نهایت بتوانم یک کپسول بگیرم و باز ۴۰ روز بعد همین داستان... . ارسال به دوستان
اخبار
بازدید مدیرعامل سازمان بنادر از اداره بنادر و دریانوردی بندرلنگه ارسال به دوستان
قشم پیشرو در ارتقای شاخصهای بهرهوری
مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم در آیین افتتاح مرکز درمانی خلیجفارس در روستای جیجیان گفت: ریاست محترم جمهوری در سفر فروردینماه سال ۹۴ به جزیره قشم 4 ماموریت مهم را با هدف خدمت به مردم قشم به سازمان منطقه آزاد ابلاغ کرد. حمیدرضا مومنی از طرح آبرسانی به روستاهای جزیره، توسعه راهها، خدمات حوزه آموزشوپرورش و توسعه مسائل حوزه بهداشت و درمان به عنوان این 4 ماموریت نام برد و افزود: در حوزه آموزشوپرورش با کسب موفقیتهای دانشآموزان در المپیادها و قبولی دانشگاهها بسیار موفق بودهایم. مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم از آبرسانی به ۷۰ درصد روستاهای جزیره و توسعه راههای برونشهری و راههای دسترسی به روستاها به عنوان تحقق بخش دیگری از ماموریتهایی نام برد که به دستور دکتر روحانی در قشم انجام شده است. او به موضوع مهم بهداشت و درمان قشم اشاره کرد و افزود: افتتاح بیمارستان پیامبر اعظم (ص) در فروردین ۹۴ با حضور ریاست محترم جمهوری سرآغاز توسعه شاخصهای بهداشت و درمان در این منطقه بود و افتتاح درمانگاه خلیجفارس در روستای جیجیان که تا ۲۲ بهمن به بیمارستان تبدیل خواهد شد نیز خدمت دیگری از دولت تدبیر و امید به مردم جزیره قشم است. به گفته مومنی، یکی از امتیازات بیمارستان خلیجفارس در روستای جیجیان قشم، اداره این مرکز درمانی به صورت هیات امنایی است. او از ایجاد ۳۰۰ کیلومتر راه و آسفالت در نقاط مختلف جزیره قشم طی 2 سال گذشته به عنوان توسعه زیرساختها برای توسعه فعالیتهای اقتصادی و افزایش درآمدهای مردم نام برد. ارسال به دوستان
اخبار
امکان دریافت نذورات آستان حضرت معصومه(س) در بانک ملت ارسال به دوستان
مظلومنمای کی بودی تو؟
طناز خجسته: امروز میخواهم یک تکنیک جدید به شما یاد بدهم که در تمام امور زندگانیتان به کار بگیرید و کیفش را ببرید و آن، «مظلومنمایی» است که از امور خانوادگی و اجتماعی تا اقتصادی و بانکی کاربرد دارد. نگویید تا به حال از آن استفاده نکردهاید که بینمان دلخوری پیش میآید. شما اگر یک آریایی اصیل باشید، عارتان میآید که از این دمدستیترین اهرم راه انداختن کارها غافل شده باشید. ارسال به دوستان
تقلب، «صبح بدون تحریم» بود
حسین قدیانی: عبرتآموزتر از روز امضای برجام، گمانم فردای توافق بود که زنجیرهایها در درشتترین و البته نادرستترین تیتر یکهای ممکن، عزم خود را جزم کردند تا سمن را یاسمن، نشان دهند! یکی نوشت: «صبح بدون تحریم»! و چه درشت هم! این درشتگویی اما همراه با مخلفات اضافه بود، آنجا که زیر تیتر یک خود، گویی بنا دارد مبدأ جدیدی برای تاریخ بشر بتراشد یا برای لحظه ناب نوروز، رقیبی نو دست و پا کند، شرح داد: «به گفته برخی، اعلام رسمی اجرای برجام، ساعت یک بامداد 27 دی 1394 بود»! به سایر تیترها دقت کنید! «تحریم تمام شد»! «تحریمها به تاریخ پیوست»! «تحریمها هم رفت»! «فروپاشی تحریم»! «اینک بدون تحریم»! «تحریم رفت»! «خلاص شدیم»! «یک روز خوب برای دنیا»! خوشخیال اگر باشیم، باید اینها را دال بر این بگیریم که زنجیرهایها، آرزوی خود را تیتر یک کردند اما «واقعگرایی» حکم دیگری میدهد؛ آنجا که به یاد آوریم واقعیت 88 را که چگونه همین زنجیرهایها، با دمیدن در دروغ تقلب، هم آتشبیار فتنه شدند و هم از آتش فتنه، سبزترین چراغ ممکن را به دشمن آمریکایی نشان دادند و به اوباما و هیلاری کلینتون، چشمک زدند که اوضاع در داخل ایران، آنقدر آشفته هست که کاخ سفید، تحریمهای موسوم به «فلجکننده» را علیه ملت ایران کلید بزند و عملیاتی کند! آری! واقعیت و البته حقیقت تلخ است! تلخ مثل دروغ بزرگ «تقلب»! و مثل دروغ بزرگ «تحریم رفت»! اولا مبتنی بر سابقه و تجربه، هیچ امیدی به یانکیها نبود که به قول و قرارهای برجامی، وفای به عهد داشته باشند و ثانیا خود توافق هم ناظر بر لغو تحریمها، مدبرانه تنظیم نشده بود! معالاسف، وزیر امور خارجه، چنان اصرار داشت بگوید «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و چنان مصر بود به این گزاره که «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» که گاهی در کمال حیرت، با خود زمزمه میکردیم: «برای مردمان دستگاه دیپلماسی، توافق آیا وسیلهای برای لرزه انداختن بر ساختار تحریمهاست یا نه، صرف توافق، هدف است؟!» و باز با خود زمزمه میکردیم: «مگر اذن مذاکرات به آقایان داده نشد، تنها و تنها برای نیل به هدف لغو تحریمهای ظالمانه بر گرده ملت ایران؟!» و هنوز هم با خود زمزمه میکنیم: «براستی اگر قرار بود با وجود توافق، هم شاکله تحریمهای گذشته حفظ شود و هم مجدد و بلکه هم مشدد تحریم شویم، پس اصلا و اساسا برای چه مذاکره کردیم؟! و منبعث از آن، برای چه در قلب رآکتور خودکفایی، سیمان ریختیم؟!» شگفتا! هم برجام هست و هم کلیت تحریمهای موسوم به «فلجکننده» که دیروز تصویب شد و هم مصوبه «مادر تحریمها» که امروز! واقعا جا دارد بپرسیم: «حرارت این آفتاب تابان برجام، دقیقا قرار بود کدام تحریمها را ذوب کند و از بین ببرد؟! و مگر قرار نبود برجام، هم لغوکننده تحریمهای دیروز باشد و هم مانع تحریمهای جدید؟!» لطفا شما خوانندگان عزیز، برگردید به مطلع این یادداشت! تیتر یک کدام یک از این زنجیرهایها محقق شد؟! «صبح بدون تحریم»؟! یا «تحریم تمام شد»؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که وعده سر خرمن دشمن را تیتر یک میکنند اما عهدشکنی او را سانسور؟! آیا جز جماعتی که خود را رفیق گرمابه و گلستان روحانی و ظریف جا میزنند لیکن خدا نکند همین روحانی و همین ظریف، علیه ذات پلید دشمن آمریکایی، چند کلامی حرف حساب بزنند؟! ناگهان همان که «امیرکبیر» میخواندندش، میشود «دلواپس»! پس برای زنجیرهایها، آنچه اهمیت ذاتی دارد، بزککردن آمریکای جلاد است و الا وزیر خارجه هم بخواهد سخن مبتنی بر واقعیت بگوید، همان چوب را میخورد و همان تهمت را میشنود و همان طعنه را دشت میکند که جناح منتقد! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که به اسم طرفداری از دولت ایران، اغلب برای دولت آمریکا خوشرقصی میکنند؟! در پسابرجام، 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران، زمان تصدی اوبامای دموکرات، مصادره شد و زنجیرهایها انگار نه انگار! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|