|
نگاهی به رمان «خوشنشین» اثر علی مؤذنی
روایتی از واقعیتی به نام مسکن
سیفالله نجاریان: در ادوار مختلفیکیاز رسالتهایی که برای هنر بیان کردهاند مردمی بودن آن بوده است. به این معنا که یک اثر هنری در فضایی انتزاعی و به عبارتی در خلأ خلق نشود و نسبتی با جامعه و روزگار خود داشته باشد. از این رو هرگاه اثری خلق شده که نسبتی با مردم همان روزگار نداشته معمولا مورد انتقاد گرفته و منتقدان و مخاطبان به آن تاختهاند. به این خاطر که هنر و هنرمند با موهبتی که در اختیارش است باید بازگوکننده دردهای مردم باشد و از این رهگذر صدای طبقات مختلف جامعه را به گوش دیگر افراد برساند. از این رو تعهد هنری مسالهای است که اغلب منتقدان و نظریهپردازان هنری روی آن اجماع دارند و بر آن تاکید میکنند. هر چند برخی هنرمندانی که خود را تافته جدابافته میدانند علاقهای به نوشتن از مسائل زمینی ندارند و رسالتهای خود را چیزی فراتر از موضوعات روزگار خود میپندارند و به همین سبب شاهدیم این گروه، اغلب آثاری خلق میکنند که کاملا شخصی است و کسی با آن ارتباط برقرار نمیکند و زمانی که اثرشان مورد نقد قرار میگیرد دهان به مذمت مخاطب باز میکنند و بعضا دیده شده عنوان کردهاند مخاطب فهم درک اثر ما را ندارد. از این نکته که گذر کنیم یکی دیگر از دلایلی که بر خلق نشدن اثری منفصل از شرایط روز اثر دارد «بی دردی» هنرمند و بیخبری او از درد مردم روزگار خود است. این مساله در تاریخ هنر سبب شده همواره آثاری وجود داشته باشد که ارتباطی ارگانیک با زمان خود ندارند و وصله ناچسبی محسوب میشوند. علی مؤذنی، یکی از نویسندگانی است که همواره با توجه به شرایط زمانه خود حرکت کرده است. او که آثار بسیاری را در موضوعات مختلف خلق کرده، در آثار اخیرش سراغ موضوعاتی رفته که در ساخت جامعه پیرامون او تاثیر داشته و از آنجا که نویسنده به عنوان یک هنرمند از اطراف خود متاثر است و نمیتواند نسبت به آنچه پیرامون خود رخ میدهد بیتفاوت باشد از این رو علی موذنی دست به نگارش آثاری زده که پیوند محکمی با جامعه روزگار خود دارد. او نتوانسته در روزگار کنونی زندگی کند و نسبت به اتفاقاتی که بر زندگی شهروندان اثر میگذارد بیتفاوت باشد. به تعبیری او درد مردم خود را لمس کرده و با اثری که خلق کرده، هم با آنها همزادپنداری کرده و هم صدای آنها را در یک اثر هنری به گوش مخاطبان اعم از خاص و عام رسانده است. ارسال به دوستان
28 شهریور سالروز درگذشت ابوالفضل سپهر
اتل متل یه شاعر
بهزاد سپهر در روز پانزدهم خردادماه سال 1352 چشم به جهان گشود. در نوجوانی در اثر سانحهای سایه پدر را از دست داد و در کنار تحصیل با وجود سن کم، به کار پرداخت تا مادر را در تأمین معاش خانواده یاری رساند. بنگاه تهیه و فروش قطعات اوراقی ماشینهای سنگین، کارگاه تزریق پلاستیک، طلاسازی، تأسیس و اداره ارزانفروشی خواروبار و کار در شرکت مخابرات از جمله فعالیتهای اقتصادی او بود. در سال 1377 نخستین شعرش را در مدح شهدا نوشت و آن را با نام «ع، سپهر» امضا کرد. نام عبدالله را به تأسی از وجود حضرت امیرمؤمنان که نامههای مکتوب در نهجالبلاغه را «عبدالله، علی بنابیطالب» امضا میکرد، انتخاب کرد. اما دوست داشت او را ابوالفضل صدا بزنند. اشعار سوزناک او با برند «اتل متل» خیلی زود در میان مخاطبان جای گشود. سپهر سرانجام به علت بیماری کلیوی در بیمارستان سینا دار فانی را وداع گفت، پیکر پاکش را در سالروز ولادت حضرت ابوالفضلالعباس(ع) در گلزار شهدا، قطعه 44 (قطعه شهدای گمنام) به خاک سپردند تا این شاعر به آرزوی خود یعنی همجواری با شهدا نایل شود. در ادامه شعر «دارا و سارا» را از این شاعر میخوانیم: ارسال به دوستان
اخبار
آغاز فیلمبرداری «زنانی که با گرگها دویدهاند» ارسال به دوستان
بهبهانه پاسداشت استاد مسعود نجابتی
نهضت نجابتی
مسعود شجاعی طباطبایی: برای من مایه افتخار است درباره هنرمندی صحبت کنم که در حال حاضر یکی از بهترینهای حوزه گرافیک مذهبی است. ایشان در حوزه تایپوگرافی و خوشنویسی از اساتید برجسته این مرزوبوم است. تصویر دقیقی از نخستین مواجههام با استاد را به یاد ندارم اما به نظرم سال ارسال به دوستان
نگاهی به مجموعه شعر «بهدرک عشق رسیدن»
عاشقانههای یک سیمیندخت انقلابی
سورنا جوکار: نمیدانم چند سال است یا چطور و توسط چه کسی به من هدیه داده شده اما مجموعه شعر «به درک عشق رسیدن» یکی از قدیمیترین کتابهایی است که در کتابخانهام دارم. بیآنکه دلیل موجهی داشته باشم، حتی یک بار هم تلاشی برای خواندن آن نکردهام. پس طبیعی است وقتی کتاب را ورق میزنم هنوز بوی تندی و تازگی کاغذ، مشامم را نوازش دهد اما از خودم میپرسم مگر بیشتر مجموعه شعرهای دیگری که مطالعه کردهای چه ویژگیای داشتهاند که زودتر نظرت را جلب کردهاند؟ کتاب را ورق میزنم و با هر بیت و غزلی تعجب میکنم که چرا تا به حال از خواندن شعرهای خانم «سیمیندخت وحیدی» غافل بودهام. شعرهایی که از تمام جهات بسیار بهتر از بسیاری از شعرهایی است که امروز به گوشمان میرسد یا در جلسات از سر تعارف مجبوریم از آنها تعریف کنیم تا مبادا به گوشه قبای شاعری که احتمالاً استاد هم هست بربخورد. حقیقتش را بخواهید ما نسل جوان در اغلب موارد نمیدانیم در چه خاکی ریشه ارسال به دوستان
رویدادها
نامه رئیس فرهنگستان هنر بهرؤسای 3قوه ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|