|
یادداشتی بر مجموعه شعر «ناگهان زلال» محمدرضا سهرابینژاد
درگیر با زبان دیروز
وارش گیلانی: 1- اشعار آیینی یا مذهبی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران چنان رشد چشمگیری داشته که اگر تاریخ شعر آیینی را به 2 تاریخ پیش از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم کنیم، شاید حتی کفه کمی و کیفی اشعار آیینی بعد از انقلاب به پیش از خود بچربد! علاوه بر این، 2 ویژگی برجسته و خاص شعر آیینی بعد از انقلاب دارد که یکی تفسیر، تحلیل و در کل برخورد دیگرگونه و انقلابی با مفاهیم و مسائل و تاریخ اسلام، بویژه مذهب تشیع است. یعنی آن دسته از اندیشههایی که عدالتخواهی و ظلمستیزی را رواج میدادند و نگاه انقلابی را تبلیغ میکردند، چنان بر شعر شاعران بعد از انقلاب تاثیر گذاشتند که سوگسرودها را به شعرهای حماسی و شعرهایی صرفاً عاطفی را به اندیشههای انقلابی و انسانی تبدیل کردند. هرچند که به مرور، وجه سوگواری و عاطفی نیز آرامآرام بهصورت طبیعی به شعر آیینی بعد از انقلاب بازگشت. در واقع میتوان گفت شعر آیینی بعد از انقلاب، به انقلاب و شعر انقلابی گره خورده است، چرا که شاعر انقلاب، انقلاب را برخاسته از اسلام و انقلاب حسینی میداند. یعنی گاه چنان شعر آیینی و شعر انقلاب و پس از آن شعر دفاعمقدس به هم گره میخورند که تفکیکشان از هم دشوار است. وجه برجسته و خاص دیگر، زبان شعر انقلاب است که باز به شعر انقلاب و شعر آیینی گره میخورد. یعنی شعر انقلابی و دفاعمقدسی و آیینی شاعران نسل اول از زبانی برخوردار است که در عین تنوع، نشان میدهد تازه و بیسابقه است و شباهت بسیاری به خود انقلاب دارد؛ یعنی شبیه شعر شاعرانی نیست که فقط زبانشان در خدمت انقلاب است. ارسال به دوستان
نقدی بر مجموعه شعر «باغ وحش» سروده «افسانه غیاثوند»*
شعر در قفس
حمیدرضا شکارسری: گاه مجموعه شعرها حاصل گردش مدام شاعر به گرد یک موتیف یا برعکس حاصل گردش آن موتیف به گرد شاعر است؛ عامل و برانگیزاننده شاعر در مدت زمانی طولانی یا کوتاه که مدام در شعرهای او ظاهر و تکرار میشود. در واقع در این مدت شعرها در فرم آثاری متمرکز با هسته شکلی یا محتوایی واحد سروده میشوند و شکل میگیرند. شعرهای برجامانده از این دوره غالبا دارای فضا، ساختار و فرمهایی مشابهاند و در اتمسفری همانند نفس میکشند. مجموعه شعر حاوی این آثار در واقع یک کتاب شعر است که حسی خاص و همنواخت بر آن حاکم است و به مخاطبان نیز منتقل میشود. مجموعه شعر «باغ وحش» حاصل چنین فرآیندی است. «افسانه غیاثوند» مدتها در یک باغوحش، زیستی ذهنی داشته و با حیوانات آن فراوان دمخور بوده، آنقدر که نهتنها برای آنها و با موضوع آنها مینویسد، بلکه گاه شعر را از دهان آنها روایت میکند. مثلا از دهان (ببخشید از منقار) شترمرغ شاعر و غمگینی میخوانیم: ارسال به دوستان
عباس خوشعمل، طناز و غریب
رندانه و قلندرانه
رضا تبریزی: نهتنها نان را که شهرت را هم بیشتر در تهران تقسیم میکنند. همین است که شاعری هر قدر خوب باشد به نسبت دوری از تهران باید بیشتر جای خود را به رقبای مرکزنشین بدهد. حتی شهریار روزی که گفت «روم به شهر خود و شهریار خود باشم» نمیدانست که با دور شدن از تهران، از نان و شهرت خود میکاهد. صد البته اگر شهریار معروف است حاصل 30-20 سال اقامت او در تهران قدیم است. البته تهران، یعنی پایتخت. زمانهایی هم که پایتخت، شهرهای دیگر بود، خیلی از شاعران در حسرت نان و شهرتی که در تختگاه، تقسیم میشد میسوختند. خاقانی بزرگ با آن عظمت تا پایان عمر در آرزوی خراسان ماند. همام در تبریز از این ناله میکرد که چرا شاعران شیراز- که هیچ کم از آنان ندارد- ارسال به دوستان
آوینی و شعر
رضا شیبانی: آوینی که پس از انقلاب میگفت «من از یک راه طی شده با شما سخن میگویم» گذشتهای بشدت شاعرانه داشت که در آن سروده بود: ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|