|
بی اطلاعم!
پس از صحبتهای حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی در کمیسیون فرهنگی مجلس مبنی بر اینکه سازمان سینمایی قصد دارد فیلم «ریگی ۲» را در ادامه فیلم «شبی که ماه کامل شد» با مضمون عملیات دستگیری ریگی بسازد، محمدحسین قاسمی، تهیهکننده فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» گفت: در رابطه با تولید اثری به نام «ریگی ۲» بیاطلاعم و فیلم «شبی که ماه کامل شد» بهطور صددرصد در بخش خصوصی سرمایهگذاری و تولید شده و هیچ نهاد و سازمانی در ساخته شدن این فیلم نقش نداشت. به گزارش «وطنامروز»، او ادامه داد: «ریگی» نام یک طایفه بزرگ در سیستان و بلوچستان است و همه تلاش ما هنگام ساخت فیلم «شبی که ماه کامل شد» این بود که طایفه بزرگ و اصیل ریگی و مردم بلوچ را از گروههای افراطی جدا کنیم تا تندروی و افراطیگری به این طایفه بزرگ نسبت داده نشود اما متأسفانه بار دیگر نام یک طایفه به خطا با افراطیگری مطرح شد. این تهیهکننده همچنین افزود: بدیهی است که هرگز ما ایرانیان جنگطلب نبودهایم و ملت ما تفکر تفرقه، ترور و افراطیگری را در طول تاریخ نفی کرده است و فیلم «شبی که ماه کامل شد» هم سعی کرده صدایی جهانی در راستای نفی خشونت داشته باشد و پیام فیلم هم در همین راستاست و هدف این بوده که ندای صلح، آرامش و عشق به زندگی را در دنیایی بدون خشونت سر دهد. آخرین ساخته نرگس آبیار به تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و بیشترین سیمرغهای این جشنواره را از آن خود کرد. این فیلم قرار است از ۱۵ خردادماه و همزمان با عید سعید فطر در سینماهای کشور اکران شود. ارسال به دوستان
چرا باید ادامه «شبی که ماه کامل شد» متفاوت از قسمت اول آن باشد
ریگی در ژانری دیگر
محسن شهمیرزادی: «بیاطلاعم!» این عبارت بخشی از پاسخ محمدحسین قاسمی، تهیهکننده فیلم «شبی که ماه کامل شد» به شایعههایی بود که این روزها درباره ساخت قسمت دوم این فیلم مطرح شده است. موضوع ساخت قیمت دوم: «شبی که ماه کامل شد» را حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی در نشست کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مطرح کرد و اعلام داشت با حمایت بنیاد فارابی «ریگی 2» در ادامه داستان «شبی که ماه کامل شد» ساخته میشود اما وقتی اهالی رسانه درباره جزئیات قسمت دوم این فیلم از تهیهکننده آن سؤال پرسیدند، با بیاطلاعی وی روبهرو شدند و قاسمی در کنایهای اظهار داشت: «وقتی که ماه کامل شد بهطور صد درصد در بخش خصوصی سرمایهگذاری و تولید شده و هیچ نهاد و سازمانی در ساخته شدن این فیلم نقش نداشت». با این وجود اگرچه قاسمی درباره «ریگی 2» اظهار بیاطلاعی کرده اما این مسأله منکر نیت گروه سازنده برای ساخت ادامه داستان «وقتی که ماه کامل شد» نیست، چرا که از اساس پایانبندی این فیلم بهگونهای رقم میخورد که مخاطب انتظار ساخت قسمت بعدی آن را دارد. داستان ریگی در فیلم نرگس آبیار به اتمام نمیرسد، بلکه روایت زندگی ریگیها به یک یا چند قسمت دیگر نیاز دارد تا پایان حقیقی برادران ریگی و گروهشان را ترسیم کند. «ریگی 2» به احتمال فراوان ساخته خواهد شد؛ چه با تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی، چه به سرمایهگذاری بنیاد فارابی. حتی دور از ذهن نیست که این سرمایهگذار و آن تهیهکننده مشترکا پروژه ریگی 2 را رقم بزنند. با وجود احتمالات مختلف و فارغ از اینکه تهیهکننده و سرمایهگذار ریگی 2 چه شخص یا گروهی باشد، قصه این فیلم یعنی ماجرای دستگیری و خاتمه زندگی برادران ریگی اقتضائاتی با خود به همراه دارد که زاویه نگاه و شیوه روایت متفاوتی از داستان «وقتی که ماه کامل شد» را میطلبد؛ داستانی که شیوه روایت آن مختص نرگس آبیار و سینمای او در این سالهاست. بعد از ساخت فیلم «شیار 143» نرگس آبیار در یکی از مجلههای خارجی بهعنوان یکی از فمینیستترین کارگردانهای دنیا معرفی شد که مفهوم فمینیسم در آثار او کاملاً محسوس است. البته که اصطلاح «فمینیست» لزوماً عبارتی منفی و در معنای ضدمردانه زیستن نیست، بلکه فمینیسم اصالتاً به زیستن با نگاهی زنانه به جهان ارجاع پیدا میکند. میتوان ادعا کرد تمام آثار نرگس آبیار زیستی زنانه دارد و از همین رو فمینیستیترین فیلمهای سینمای ایران را خلق کرده است. این در حالی است که در عمده فیلمها ایران و جهان، «زن» صرفاً نوعی پوشش جنسی محسوب میشود که از زاویه نگاه مردانه در فیلم ایفای نقش میکند. این روایت لزوماً جنسی و جنسیتزده نیست، بلکه فیلمهای اینچنین- که زنان از زاویه مردان روایت میشوند- ناتوان از آنند که فهمی درست از دنیای زنان و شیوه نگریستن به جهان از نگاه آنها داشته باشند، در حالی که در فیلمهای نرگس آبیار زنانگی نهفقط در کاراکتر، بلکه در نوع روایت و شیوه نگاه به اتفاقات مشهود است. این اتفاق در تمام فیلمهای آبیار رخ داده است. «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند»، «شیار ۱۴۳»، «نفس» و فیلم آخر او یعنی«شبی که ماه کامل شد» همگی صرفاً شخصیت اولشان زن نیست، بلکه در آنها دنیا به شیوهای زنانه نگریسته و تفسیر میشود. مشکلات و راهحل رویدادها همگی روایتی از دریچه زنان دارد و از همین جهت است که میتوان ادعا کرد آبیار توانسته جایگاه زن در سینمای جهان را به شیوهای درست ترسیم کند. تفسیر زنانه از گروههای تکفیری نیز همان است که در فیلم آخر آبیار مشاهده میکنیم. اما اهمیت آبیار و سینمای او نمیتواند برای هر ژانر و قصهای کاملاً کارآمد باشد. شاید بهترین انتخاب برای آغاز قصه فیلمسازی پیرامون گروههای تکفیری روایتی بود که نرگس آبیار در «شبی که ماه کامل شد» ارائه داد. البته این نگاه با خود آسیبهایی نیز داشت که نمیتوان چندان آن را عامدانه دانست. در این فیلم نیروهای امنیتی بیش از وضعیت موجود ناکارآمد نشان داده شدند و در سکانسهای مختلف بدون اشاره مستقیم، تشکیلات نظامی و امنیتی ایران به شکلی اگزجره منفعل و کمتوان به نظر میآمد. قسمت دوم ریگی بناست تمام عرصه تقابل نیروهای امنیتی و نظامی باشد. فیلمی که بیشک در تریلری جاسوسی- اکشن توانایی روایت شدن دارد و اگر به سیاق قسمت نخست آن به قصه پرداخته شود، کاری عبث از آب درخواهد آمد. کما اینکه به نظر هم نمیرسد آبیار اقبال چندانی به روایت قصههایی داشته باشد که از جهانبینی و چارچوب علایق او دور است. ماجرای هیجانانگیز دستگیری ریگی توسط نیروهای امنیتی، نفوذ تشکیلاتی جمهوری اسلامی ایران در میان نیروهای تکفیری و تقابل نظامی ایران و این گروهکها به گونهای است که روایت آن به دست کارگردانهایی کامل میشود که تجربه توانایی خلق اثر در ژانر جاسوسی- اکشن را دارند؛ تجربه موفقی که سیدمحمود رضوی در خلق سهگانه منافقین حاصل کرد. «سیانور» با روایت انسانمحور و ملودرامی عاشقانه و اجتماعی خلق شد که مخاطبان مخصوص به خود را داشت و مورد اقبال هم قرار گرفت. پس از آن «ماجرای نیمروز 1» توسط محمدحسین مهدویان خلق شد که سینمایی متفاوت از شعیبی داشت. قطع بهیقین اگر بنا بود شعیبی قصه «ماجرای نیمروز 1» را بسازد، با اثری کماقبال روبهرو میشد، چرا که از اساس قصه با سینمای کارگردان و جهانبینیاش متفاوت بود. قصه «ماجرای نیمروز 1» به این دلیل مورد توجه قرار گرفت که کارگردانی اکشنساز چون مهدویان به آن ورود کرد. در داستان «ریگی 2» نیز با روندی مشابه مواجه هستیم و به نظر میرسد اگر تیم سازنده و مدیران سینمایی بنا دارند اثری شایسته و پرمخاطب خلق کنند، باید به ژانری متفاوت بیندیشند که تجربه موفق آن در «ماجرای نیمروز 1» ثابت شد. هرچند که نمیتوان دقیقاً پیشنهاد داد کدام کارگردان میتواند بهصورت شایستهتری این اثر را تولید کند اما ابراهیم حاتمیکیا با خلق «به رنگ ارغوان»، «موج مرده» و «بهوقت شام»، احد کاوری با ساخت «نفوذی»، محمدحسین مهدویان با کارگردانی «ماجرای نیمروز 1» و ابوالقاسم طالبی با ساخت «ویرانگر» و «قلادههای طلا» از جمله کارگردانهایی هستند که در تجربه کاری خود ثابت کردند از پس ساخت تریلرهای جاسوسی- اکشن بر خواهند آمد. لازم به تکرار نیست که قطعاً ساخت فیلمهایی در این ژانر صرفاً خلق موقعیتهای اکشن و هیجانانگیز نیست، چرا که آبیار در این زمینه نشان داد در خلق موقعیتهای اینچنینی و جسارت و شجاعت کارگردانی دستکمی از کارگردانهای مرد درجه یک سینمای ایران ندارد. ارسال به دوستان
کنایه قابل تأمل مریم امیرجلالی به محتوای برخی آثار نمایشی
خانواده «خانه به دوش» حجب و حیا داشتند
هنرپیشه سینما و تلویزیون ضمن اشاره به دلایل حضور کمرنگش در آثار طنز سالهای اخیر سیما، یکی از ویژگیهای مهم سریالهای ماندگاری مانند «خانه بهدوش» را حجب و حیای کاراکترها توصیف کرد. به گزارش «وطنامروز»، در شرایطی که این روزها بحث نقد محتوای برخی محصولات نمایشی تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی و تناسب نداشتن آنها با فرهنگ و عرف جامعه ایرانی در رسانهها داغ شده، مریم امیرجلالی در گفتوگویی با مهر به نکات جالبی در ارتباط با تفاوت محتوای محصولات نمایشی در دورههای قبلی با شرایط فعلی اشاره کرده است. مریم امیرجلالی، بازیگر سریال «خانه به دوش» که بتازگی بازپخش آن از شبکه آیفیلم روی آنتن رفته، با اشاره به یک نکته درباره رابطه زوجی که در سریال «خانه به دوش» وجود داشت، بیان کرد: «موضوع جالبی در این سریال اتفاق میافتد که به نظر من خاص است. حجب و حیای خاصی در این سریال وجود دارد. وقتی من به عنوان همسر ماشاءالله، قربان صدقهاش میروم، سریع دیالوگم را عوض میکنم، چون نوعی خجالت بین من و او حاکم است. حتی وقتی ماشاءالله به خارج از کشور رفته و من با عکسش داخل حیاط صحبت میکنم، دوست ندارم حرفهایم را بچهها بشنوند. این حیا چیز خوبی است و منحصر به فرد است اما در سریالهای جدید این حجب و حیا را نمیبینیم. من تصورم این است که مردم بیحیایی و دریدگی را دوست ندارند و اشتباه است که فکر کنیم با دیالوگهای بیپرده میتوانیم آنها را به سمت خودمان جلب کنیم». ارسال به دوستان
جوانترین ابرقهرمان بر پرده بزرگ
رابرت پتینسون بتمن میشود؟
بازیگر بریتانیایی فیلم سینمایی «گرگومیش» در فیلم «بتمن» و در نقش این ابرقهرمان جلوی دوربین میرود. به گزارش «وطن امروز»، کاراکتر «بتمن» را میتوان مهمترین ابرقهرمان تاریخ سینما از منظر علاقه فیلمسازان به ساخت قصههایی تازه در ارتباط با آن دانست؛ ابرقهرمانی که بازیگران نامداری تاکنون شانس ایفای نقش آن را داشتهاند. حالا اما خبر رسیده که «رابرت پتینسون» بازیگر مجموعه فیلمهای محبوب «گرگومیش» قرار است به «بتمن» جدید بدل شود. گفته شده این بازیگر در حال مذاکره است تا در نقش بتمن در فیلم ابرقهرمانی به کارگردانی «مت ریوز» نقشآفرینی کند. در حالی که گفته شده هنوز قراردادی در این زمینه به امضا نرسیده اما در شرایط فعلی پتینسون اصلیترین انتخاب برای ایفای این نقش است و انتظار میرود بزودی این نقش را بپذیرد. البته کمپانی برادران وارنر، سازنده این فیلم، اظهارنظری نکرده است. این فیلم که در مرحله پیشتولید است، گفته شده همین تابستان جلوی دوربین میرود. ریوز فیلمسازی است که 2 ادامه اخیر بر فیلم «سیاره میمونها» را ساخته و قرار است همزمان تهیهکننده و کارگردان «بتمن» جدید باشد. پتینسون که بازیگر «گرگ و میش» و دنبالههایش بود اکنون ۳۲ ساله است و جوانترین بازیگری خواهد بود که در نقش بتمن روی پرده بزرگ دیده خواهد شد. همه این اتفاقات در شریطی قرار است به وقوع بپیوندد که کاراکتر بتمن در 2 فیلم اخیر خود یعنی «بتمن در برابر سوپرمن» و «لیگ عدالت» ناامیدکننده ظاهر شده بود. پتینسون اکنون در حال بازی در فیلم جدید «کریستوفر نولان» است. ارسال به دوستان
مأموریتهای جدید هنری ناجا
شهرک سینمایی پلیس بزودی ساخته میشود
سردار ایوب سلیمانی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ساخت شهرک سینمایی پلیس را از اولویتهای کاری «ناجی هنر» دانست. به گزارش «وطنامروز»، ساخت «شهرک سینمایی پلیس» از جمله اتفاقات مثبتی است که میتواند زمینه ساخت آثار پلیسی با کیفیتتر در حوزه سینما و تلویزیون را فراهم آورد؛ اتفاق مثبتی که نیروی انتظامی به حمایت از آن پرداخته و جانشین ناجا در تازهترین صحبتهای خود با اعلام خبر ساخت «شهرک سینمایی پلیس» در توضیح این تصمیم گفت: «از جمله اقدامهایی که در حوزه ساخت فیلم و سریال باید مدنظر باشد، فراهم کردن زیرساختهای لازم یعنی ساخت یک شهرک سینمایی پلیس است». وی با بیان اینکه ناجا درباره تهیه و تولید فیلم و سریال سرشار از سناریوهای متنوع است، اظهار کرد: «موضوعات پلیسی از جمله موضوعات جذاب و مورد علاقه مردم است و این برای ما یک فرصت استثنایی است که فقط باید هنر ارائه این قابلیت را داشته باشیم. باید در سال ۹۸ در یک اقدام کوتاهمدت برای مابقی سال بویژه در هفته نیروی انتظامی و ایام پایانی سال در حوزههای مختلف (کودک، مستند، فیلم و سریال) برنامههای خود را ارائه و اجرایی کنیم و در مرحله بعد برای سالهای آینده برنامهریزی کرده و در قالب زبان شیوای هنر سبک زندگی عمومی را ارتقا دهیم». ورود جدی نیروی انتظامی به این حوزه بدون شک میتواند روند ساخت آثار نمایش پلیسی را که در چند سال اخیر هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی افت کرده، دوباره احیا کند. ارسال به دوستان
یادداشتی بر مجموعه شعر «خبرهایخوب» سروده مریم کرباسی
یک عاشقانه پاک
حسنا محمدزاده: شاعر به منزله نقاشی است که باید تصاویر ذهنیاش از واقعیات یا جهان انتزاع را به بهترین شکل ممکن نقاشیکند. «مریم کرباسی» در مجموعه «خبرهایخوب» مضامین اشعار را غالبا از جهان زیستهاش میگیرد. او تمایل زیادی به بیان حالات روحی خود و بازتاب حقیقی غم، عشق و آنچه در اطرافش میگذرد، دارد و اصالت واقعیت برایش از هر چیزی مهمتر است. حتی وقتی که شعری مذهبی با محوریت حضرت رقیه(س) مینویسد از دنیای اطرافش جدا نمیشود: «یک شمع، یک عروسک و یک روسری سبز/ آوردم و کنار اتاقم گذاشتم/ روی دلم که حسرت دختر همیشه داشت/ این شعر را به نیت مرهم گذاشتم». او مفاهیم ذهنیاش را با بیپردهترین شکل ممکن آن هم با صداقتی دوستداشتنی بیانمیکند: «من یقیندارم به تعداد تمام شاعران/ بارگاهت تا همین امروز شاعر داشته» یا «خستهام از راه طولانی بگو جا میدهی/ گوشه خاک خراسانت «نجفآباد» را؟» از طرفی میدانیم که در پرتو تغییر و تکامل ساختارهای فرهنگی در دنیای امروز، همسر در نقش معشوق، جایگاه قابل تأملی در شعر یافته است که عاشقانههای «خبرهای خوب» هم از این شاخصه برخوردارند: «مینشینم در آشپزخانه که بیایی و بعد عصرانه/ هم به فکر من و خودت باشی، هم به اوضاع خانه فکرکنی». با یک بررسی اجمالی میتوان پی برد که مریم کرباسی تمایلی به پیچاندن مفهوم در لایههای تصویر و تخیل ندارد؛ بهعلاوه کمتر سراغ بازیهای زبانی برای تشخص بخشیدن به شعرش میرود. اما چند نمونه موفق از این دست لابهلای ابیات به چشم میخورد که نشان میدهد شاعر میتواند از ظرفیتهای هنریاش بخوبی کار بکشد. یکی از این ظرفیتها، آشناییزدایی است که نوعی هنجارشکنی در حوزه زبان است. در واقع شاعر با غریبه کردن مفاهیم آشنا و مشکل کردن فرمها میتواند لحظه ادراک مخاطب را به تعویق بیندازد و باعث ایجاد لذت و ذوق ادبی در او شود: «چقدر پنجره خشکیده پشت گلدانها/ چقدر چشمه شد آواره از روایتشان»، اولین ویژگی این تصویر، تناقضی است که ذهن مخاطب را درگیر میکند. معمولاً گلدانها پشت پنجره خشک میشوند. پس چگـونه شاعـر، پنجره را پشت گلدانها خشکیده میبیند؟ و چه اتفاقی در دنیای بیرون ممکن است باعث اینگونه دیدن شود؟ یا اینکه چشمهها معمولا خشک میشوند، چگونه میتوان چشمه را آواره تصور کرد؟ در واقع پنجره خشکیده و چشمه آواره، چارچوبهای عادت را در ذهن و ضمیـر مخاطب میشکند. در غزلی که به شهید محمد حجتی تقدیم شده میخوانیم: «پرنده رفت و نیامد، پرنده بال نداشت/ پرنده آمدنش دیگر احتمال نداشت». این هم غزلی تصویری است. اما شبکه خیال آن، سادهتر است و ابهامی را برای خواننده به دنبال ندارد. پرنده، تصویر نوجوانی است که شهادتش کوچی بدون بازگشت قلمداد شده، در واقع این تصویر در سطح، شکل گرفته است. تصویری واقعی و قابل درک در قلمرو محسوسات که نیازی به تبیین آن نیست یا تصاویری که در این بیت است: «داشت در من زندگی شور قشنگی مینواخت/ رفتی و هم دل شکست و هم شکستی ساز را»؛ همینطور تشخیص و جانبخشی که شاعر برای تانکها قائل شده: «چه نخلها و رطبهای نارسی که نکرد/ دهان پر طمع تانکها رعایتشان». هرچند سالم نبودن زبان (حذف «را» مفعولی و فاصله افتادن میان اجزای فعل مرکب) توانسته اندکی از لذت تصویری شعر بکاهد اما توانایی شاعر را در خلق تصویر نمیتوان انکار کرد. مسلما هدف از این نوشتار، بارز کردن برخی اشکالات زبانی و فرمی نبوده است، بلکه مقصود بررسی جهان ذهنی شاعر و تحلیل نگاه او است. مریم کرباسی میداند که یک شعر، برای تأثیرگذاری بیشتر و ماندگاریاش باید از حیث تخیل عمیقتر باشد و شاعر باید با شگردهای گوناگونی که در دست دارد خواننده خود را به فضاهای ذهنی و انتزاعی سوق دهد. او میداند که باید به سالم بودن زبان اهمیت بیشتری بدهد و علاوه بر آن به هنجارشکنیها و نوآوریهایی در حوزه زبان هم نیاز دارد. مجموعه «خبرهای خوب» توسط انتشارات شهرستان ادب در بهار 95 منتشر شده است. ارسال به دوستان
انتشار چند نمای خواندنی از تاریخ درخشان آلسعود!
کتاب «تاریخ درخشان آلسعود!» تألیف جعفر البکلی، نویسنده و روزنامهنگار لبنانی است که حاوی مطالبی خواندنی از تاریخ آلسعود است که با ترجمه وحید خضاب در 184 صفحه و با قیمت 18 هزار تومان از سوی انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. به گفته مترجم، این کتاب تحلیلی- تخصصی نیست، بلکه حاوی چند نما از یک تاریخ طولانی با ابعادی مختلف است. ارسال به دوستان
اخبار
کدام فیلمها مجوز نمایش گرفتند؟ ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|