|
بایدها و نبایدهای سیاستگذاری در زبان فارسی در گفتوگو با دکتر اسماعیل آذر
کتاب های درسی بچهها را بزرگترینها بنویسند
نشان شعر و ادب این سالهای صداوسیمای ما استادی دغدغهمند است که حالا بیشتر او را با برنامه پرمخاطب مشاعره میشناسند؛ با یک اجرای دوستداشتنی که حکمت و ادب فارسی را به هم پیوند میزند؛ آنچنان که برنامه مشاعره برای بیننده جنبه آموزشی و تربیتی نیز پیدا میکند. پیرامون یک دغدغه همیشگی که گاه در میان خبرهای روزمره فراموش میشود، گفتوگویی کوتاه با دکتر اسماعیل آذر داشتهایم.
رهبر انقلاب در دیدار اخیر شاعران و اهالی ادب، مسألهای را مطرح کردند که البته همواره مورد تاکید ایشان بوده است؛ مسأله زبان فارسی. اینبار البته ابراز نگرانی جدیای پیرامون این موضوع داشتند و با این جمله که «در جریان عمومی، زبان دارد دچار فرسایش میشود» پیرامون زبان فارسی صحبت کردند. به نظر شما این فرسایش در زبان فارسی چگونه اتفاق میافتد و از چه جنبههایی مورد تهدید قرار میگیرد؟ ارسال به دوستان
8 توصیه رهبر انقلاب درباره وظایف رسانهها پیرامون زبان فارسی
حراست از زبان فارسی به حکم وظیفه انقلابی
«راجع به زبان، بنده حقیقتش [این است که] نگرانم؛ واقعاً نگرانم. ... من از صداوسیما گلهمندم بهخاطر اینکه به جای اینکه زبان صحیح را، زبان معیار را، زبان صیقلخورده کاملاً درست را ترویج کنند، زبان بیهویت، گاهی غلط، تعبیرهای غلط و بدتر از همه پر از تعبیرات فرنگی و خارجی و مانند اینها را دارند ترویج میکنند. وقتی مثلاً فلان لغت فرنگی را که حالا یک نویسندهای، یک مترجمی- که ترجمه میکرده یک مقاله انگلیسی یا فرانسوی را- آورده و عیناً به کار برده و مجری شما این را در تلویزیون، در رادیو یک بار، دو بار تکرار میکند، این میشود عمومی؛ ما بیخود و مُفتامفت داریم زبان خودمان را آلوده میکنیم به زواید مضر... من حتی گاهی اوقات میبینم در رژیم طاغوت که خب! همه چیزشان به فرنگیها و به خارجیها بسته بود، روی مساله زبان، یک گوشهای بود یک تعصبی وجود داشت، یک چیزهایی داشتند؛ ما هم اوایل انقلاب از این جهت خیلی خوب بودیم، بعد یواشیواش خیلی ولنگ و باز شد». گزارههای بالا بخشی از صحبتهای رهبری در دیدار با اهالی شعر و ادب است که از یک نگرانی جدی در حوزه زبان و ادبیات فارسی حکایت میکند. نگرانیای که البته پیش از این بارها ابراز شده است. آنقدر که یک مجلد کتاب پیرامون تلاشهای آیتالله خامنهای در حفظ و حراست از زبان فارسی نیز با عنوان «امین زبان و ادب پارسی» به چاپ رسیده است؛ کتابی کاربردی که جنبههای مهمی از موضوع زبان و ادبیات فارسی را مورد توجه قرار داده است. ارسال به دوستان
انگلیسیها گفتند گور بابای زبان فارسی
آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده زبان فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته و شعر در سبک هندی... شما تا بخواهید یک مصرع دیگری را بفهمید... شماهایی که زبان مادریتان هست، شما که بعضیهایتان فوقلیسانس و دکترای ادبیات فارسی هستید، محال است شعر بیدل را بفهمید. بیدل یک منظومه بسیار بسیار منسجم و پیچیدهای است که کدهای هنریاش را هر ذهنی نمیتواند اینکود کند به اصطلاح زبانشناسها. و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی... آدم باورش نمیشود که اینقدر اینها... بعد آن وقتی که مسلط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اردو را که یک زبان محلی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. میدانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، میتواند با شکسپیر کشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کشتی بگیرد. بعد از مدتی بچه هندی میگوید: گور بابای این زبان اردو. من که میتوانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی... را بخوانم، اصلاً زبانم را انگلیسی میکنم، چنانکه کردند. ببینید! آنهایی که روی زبانهای محلی ما فشار میآورند که من آقا به لهجه کدکنی بهتر است شعر بگویم، او میداند چکار میکند، او میداند که در لهجه کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود 4 تا داستان کوتاه و 3-2 تا شعر بندتنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم میگوید من فاتحه این را خواندم. من شکسپیر میخوانم یا پوشکین میخوانم. الان شما فکر میکنید روسها چه کار میکنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روسها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال میدهند. میگویند خلق قزاق و... بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجه خودتان را، موسیقی خودتان را... و ما برایتان کف میزنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل میدهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی... آن بچه قزاق مدتی که خواند میگوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین میخوانم. لرمانتف میخوانم. فاتحه میخوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس میشود. زبان فارسی... این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کره زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلالالدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و... شناخته میشود در همه دنیا. شکسپیر با آن نمیتواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمیتواند کشتی بگیرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|