|
گسل تمدنی و تنازع انتخاباتی، ایالات متحده را در آستانه یک جنگ داخلی دیگر قرار داده است
نوامبر خونین آمریکا
* گزارش «وطن امروز» درباره رویکرد انتخاباتی مردم ایالتهای مختلف آمریکا در ۵ دوره گذشته انتخابات ریاستجمهوری
شروین طاهری*: روز به روز بر تعداد آمریکاییهایی افزوده میشود که سوم نوامبر 2020 یعنی موعد انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده را تاریخ آغاز دومین جنگ داخلی در کشورشان برمیشمارند. جامعه یانکیها چنان له و علیه ترامپیسم دوقطبی شده که احتمالا 13 آبان، روز نمایش پر سروصداترین دموکراسی دنیا به روز ختم دموکراسی به سبک آمریکاییاش تبدیل خواهد شد.
نکته اینجاست که مرور سابقه 250 ساله دموکراسی در ینگه دنیا، خوشبینترین تحلیلگران اوضاع سیاسی و اجتماعی آمریکا را نیز خلع سلاح میکند. تاریخچه این دموکراسی که از ابتدا نیز بشدت مسلح بوده، بیش از آنکه تصویرگر کلیشه سیاسی قرن بیستمی آمریکایی یعنی یک نظام پیشرو مردمسالار باشد، کلیشه سینمایی غرب وحشی را در نظر ما مجسم میکند.
159 سال پیش که جنگ داخلی آمریکا بین شمالیها و جنوبیها در میگرفت، در حقیقت نطفهاش در دعوای جناحها بر سر انتخابات ریاستجمهوری بسته شده بود.
در آن موقع ایالات متحده بتازگی دوران انتقال سیاسی دهه 1850 را پشت سر گذاشته بود و حزب جمهوریخواه که «آبراهام لینکلن» با آن متحد شده بود، حزبی نوپا محسوب میشد. انتقال سیاسی آن زمان تا حدی مشابه تحولی بود که آمریکای جورج بوش پسر در فضای پس از رکود سپتامبر سیاه 2008 با روند «تغییر» اوباما پشت سر گذاشت. در نتیجه افول مشروعیت حزب جمهوریخواه، سپس حضور یک رئیسجمهور دموکرات تیرهپوست غیرمتعارف در کاخ سفید و معرفی نخستین زنی که بختی جدی برای رسیدن به پست ریاستجمهوری آمریکا داشت، مشروعیت مرکزیت سیاسی هر ۲ حزب در جامعه به کمترین حد خود رسید و فضا برای به قدرت رسیدن نامتعارفترین رئیس قوه مجریه در ینگه دنیا هموار شد. دونالد ترامپ هم نه از بخش سنتی رو به افول حزب جمهوریخواه بلکه از دل جریانی حاشیهای در GOP بر آمد و به موازات نزاع با دموکراتها و لیبرالها، یک جنگ درونحزبی تمامعیار به راه انداخت.
در آمریکای قرن نوزدهم در آستانه جنگ داخلی اول نیز وضعیت مشابه از هم گسیختگی حزب جمهوریخواه در سالهای نخست قرن بیستویکم را شاهد بودیم با این تفاوت که این حزب قدیمیتر دموکرات بود که به خاطر اختلاف میان شمالیها و جنوبیها بر سر بردهداری دوپاره شده بود.
حزب نوپای جمهوریخواه هم با بهرهبرداری از افت مشروعیت حاکمیت سیاسی کنگره و سوار بر شعارهای عصر مدرن، گوی سبقت را در انتخابات 1961 از رقبای دموکرات دچار اختلاف ربود. مهمترین شعار کارزار لینکلن، یعنی مبارزه با بردهداری در واقع نماد برتری اقتصاد صنعتی ایالات سردتر شمالی مبتنی بر واحدهای صنعتی نیازمند به نیروی کارگر ارزان و متخصص بود بر اقتصاد زراعتمحور ایالات گرمتر جنوبی مبتنی بر نظام اربابی و ملکی نیازمند به شکل قدیمی نیروی کار یعنی بردهها.
اگر چه با محدود شدن تجارت برده از قاره آفریقا به آمریکا و افزایش هزینههای مادی نگهداری بردهها، برتری زمینداران بزرگ ایالات جنوبی و اقتصاد زراعیشان در معرض خطر قرار گرفته بود اما آنها هنوز چشماندازی امیدوارانه برای تسلط بر سرزمینهای تازه تصرف شده غرب وحشی به کمک نظام بردهداری داشتند.
دموکراتهای بردهدار جنوبی که توسط شمالیها «آتشخوار» نامیده میشدند، با اینکه در قلمرو خود هم در اقلیت بودند اما با استفاده از فضای سنتیتر جنوب و ایجاد دوقطبی در مقابل جمهوریخواهان تازهوارد به عرصه سیاسی، بخش مهمی از جامعه ملاکان را علیه آنها شوراندند. طرفه آنکه در شعارهایشان جمهوریخواهان و حامیان لغو بردهداری را تندرو مینامیدند تا با حاکم کردن جو ارعاب، جلوی شورش یا فرار احتمالی بردههایشان را بگیرند که طبیعتا جذب شعار لینکلن شده بودند.
وقتی لینکلن بهار سال 1961 میلادی به عنوان رئیسجمهور جدید با شعار لغو بردهداری در واشنگتن سوگند یاد کرد، جنوبیها این را به منزله اعلان جنگ مرکز و شمال علیه خود برشمردند. در نتیجه ایالات جنوبی آمریکا در قالب یک کنفدراسیون مقابل تصمیم کاخ سفید ایستادند و اعلام کردند که از کشور ایالات متحده جدا میشوند.
این مقدمه آغاز جنگ داخلی خونینی بود که از آوریل سال 1861 تا 1865 ادامه یافت و حدود یک میلیون نفر را به واسطه جنگ مستقیم و بیماری و قحطی و آوارگی ناشی از آن به کام مرگ کشید و باعث مجروحیت و معلولیت نزدیک به ۲ میلیون نفر در دورانی شد که کل جمعیت ایالات آمریکایی 5/31 میلیون نفر برآورد میشد.
واقعیات نگرانکننده امروز این احتمال را قوت میبخشد که تاریخ آمریکا به محتومترین شکل ممکن در حال تکرار است.
واقعه ۳ سال پیش شارلوتسویل در ایالت ویرجینیا فقط یک کشته و 19 زخمی داشت اما الگویی نسبی از نحوه جنگهای خیابانی آتی بین متعصبترین طیفهای جمهوریخواه و دموکرات یعنی نئونازیها و آنتیفا به دست داد. از آن زمان شاهد صفبندیهای هر چه متعددتر و خطرناکتر حامیان متعصب و بعضا مسلح حزب جمهوریخواه که روز به روز ترامپیتر میشوند، در مقابل جنبشهای اعتراضی زیرمجموعه دموکراتها شامل گروههای ضدنژادپرستی، لیبرالهای دگرباش و آنارشیست هستیم.
از آن بدتر رهبران و رسانههای ۲ طرف هستند که مدام طرف مقابل را به خون به پا کردن، شورش و نافرمانی و حتی جنگ و کودتا در صورت پیروز نشدن نامزد مورد حمایتشان تهدید میکنند.
حتی واشنگتنپست، یکی از روزنامههای بشدت ضدترامپی، حدود 20 روز پیش در مقالهای تاریخی، هشدار داد که میل فزاینده ۲ جناح به عدم پذیرش نتایج انتخابات میتواند به دومین جنگ داخلی آمریکا منجر شود.
پروفسور آرون شینان- دین، محقق دانشگاه دولتی لوئیزیانا و مولف کتاب «محاسبات خشونت: چطور آمریکاییها در جنگ داخلی مبارزه کردند» در این مقاله نوشت که باید افشاگریهای مطبوعاتی درباره آماده شدن جناح رقیب برای ایجاد نزاع پساانتخاباتی را جدی گرفت. بارتون گلمان پیشتر در نشریه آتلانتیک فاش کرده بود که حلقههای تندروهای جمهوریخواه موسوم به وفاداران به ترامپ تصمیم گرفتهاند در صورت ناکامی او در انتخابات سوم نوامبر به شکل سیستماتیک نتایج انتخابات را رد کرده و دست به نافرمانی بزنند.
شینان- دین در مقاله واشنگتن پست میآورد: «ما امروز با بحرانی مشابه (جنگ داخلی اول) مواجه هستیم. این آتشخوران جدید (وفاداران به ترامپ) از او الگو گرفتهاند تا تزی ریاکارانه را توسعه دهند که هیچ حد توقفی ندارد. از نظر آنها اگر ترامپ انتخابات را ببرد، پس سیستم دارد درست کار میکند. اگر ببازد سیستم فاسد است. هر انتقادی به این منطق نیز فقط میتواند دلیلی باشد بر نیروهای نهانی توطئهگر علیه ترامپ. خطری که این طرز تفکر برای ایالات متحده دارد همان قدر جدی است که خطر جداییطلبان جنوبی در سال 1861».
همانند جنگ داخلی اول، امروز هم آمریکا در یک دو راهی ایدئولوژیک قرار گرفته که جوامع مختلف و متضاد آن را به سوی جنگ تمدنی سوق میدهد. اگر جنگ داخلی 1861 بر گسل میان صنعتسالاری و زراعتسالاری و در بستر کلیتر کشاکش میان سنت و مدرنیته کمرکش قرن نوزدهم میلادی در جهان غرب به راه افتاده بود، این جنگ داخلی نیز بر گسل میان ایده قرن بیستویکمی «حکومت جهانی» با ذهنیت ملیگرایانه «آمریکای بزرگ» به جا مانده از قرن بیستم نضج میگیرد.
در حالی که دموکراتها با نرمافزارهای حقوق بشری و دیگر ابزار جنگ نرم علیه ملتهای مستقل- که از صهیونیسم جهانی عاریت گرفتهاند- به دنبال ادغام حکومت واشنگتن در حکومت جهانی یهود هستند، ترامپ نماینده تفکری رو به افول است که برای حفظ آمریکا به عنوان تک ابرقدرت دنیا تقلا میکند و به این امید واهی حتی حاضر است از همه سازمانها و پیمانهای بینالمللی 100 سال اخیر که خود واشنگتن بانی آنها بوده، بیرون بکشد.
جبر زمانه ما را یاری میکند که با نگاه به پیروز جنگ داخلی اول آمریکا، پیروز نهایی این جنگ داخلی احتمالی جدید را هم حدس بزنیم. مشکل اینجاست که ترامپ و حامیانش میدانند جبر زمانه این بار علیه جمهوریخواهان عمل میکند نه به نفع آنها.
* وحشت متقابل
شاید تصور شود که مهمترین عامل برانگیزاننده جنگ داخلی، اصرار ترامپ بر ماندن در کاخ سفید تحت هر شرایط ممکن یا مطرح کردن احتمال وقوع تقلب، بر همان تز مزورانه شکستناپذیری فوقالذکر استوار است اما در واقع ریشههای برخورد احتمالی میان نیروهای اجتماعی جمهوریخواه و دموکرات به شکل یک جنگ شهری را باید در وحشت متقابل رهبران آنها نسبت به وقوع کودتا از سوی طرف مقابل جستوجو کرد.
به کرات اظهار نظرهایی را از سوی دیگر شخصیتهای جمهوریخواه و دموکرات دیدهایم که تهدید به تقابل اجتماعی یا نظامی در صورت شکست خود یا عدم پذیرش شکست توسط طرف مقابل کردهاند. سناتور تد کروز، یکی از مهمترین چهرههای مدیریتی و امنیتی ساختار جدید حزب که نه جزو طیف ترامپیستها، بلکه از شاخه جکسونیهای قانونمدار است نیز اخیرا به صراحت گفته اگر کسی جز ترامپ از صندوقها در بیاید، در آمریکا خون به پا میشود.
از طرف دیگر جو بایدن نیز بارها به جهت القای تز مزورانه شکستناپذیری خود گفته است اگر ترامپ بعد از انتخابات کنارهگیری نکند، نه مردم و نه نهادهای آمریکا نخواهند پذیرفت؛ یعنی تهدید طرف مقابل به شورش یا کودتا. حتی مقامات دولتی کانادا هم که طرفدار پیروزی بایدن هستند، اعلام کردهاند جنگ داخلی در همسایه جنوبی محتمل بوده و در آمادهباش قرار دارند.
جمهوریخواهان در این زمینه دموکراتها را متهم میکنند که از خدمات یک گروه ویژه از تحلیلگران برای مطالعه کودتای احتمالی بهره میبرند. این گروه با عنوان «تیایپی» (پروژه انتقال تمامیت حکومت) همه حالات ممکن انتخابات ریاستجمهوری 2020 را بررسی کرده است. طبق اطلاعاتی که به بیرون درز کرده، «تیایپی»سرنگونی ترامپ از قدرت با اعمال قوای نظامی یا شورش مردمی را جزو برنامههای اصلی دموکراتها اولویتبندی کرده است.
* گروههای میلیشیا، کاتالیزور جنگ داخلی
آنچه خطر جنگ داخلی دوم آمریکا را جدیتر میکند، این است که بر خلاف جنگ داخلی اول، این بار نیروی راهاندازنده جنگ نه در مقابل حاکمیت، بلکه خود در مرکز واشنگتن و در رأس قوه مجریه قرار دارند و دسترسی نامحدودی هم به قوای نظامی، انتظامی و میلیشیا و گروههای شبهنظامی دارند.
طبق بند اول از اصل دوم قانون اساسی آمریکا که به حدود اختیارات قوه مجریه میپردازد، رئیسجمهور حق فرماندهی نیروهای مردمی یا همان نیروهای شبهنظامی را دارد که در اغلب ایالات، متمم چهارم قانون اساسی به همراه قوانین فدرال به وجود آنها به عنوان مدافعان حقوق جوامع محلی مشروعیت بخشیده است.
آنچه باعث میشود نقش گروههای شبه نظامی در نزاعی به گستردگی همه ایالات برجستهتر شود، اصراری است که نهاد نظامی حکومت (پنتاگون) بر بیطرفی در مناسبات داخلی مطابق قانون اساسی دارد. ارتش آمریکا قانونا به دولت و کنگره وفادار است نه رئیسجمهور. مارشالهای ایالتی تنها قوای نظامی و انتظامی هستند که طبق قانون میتوانند از رئیسجمهور دفاع کنند اما شرح وظایف آنها در مواقع بحرانی مثلا کودتا در واشنگتن بسیار مبهم است و آنها نیروهای تعیینکنندهای محسوب نمیشوند.
پس با وجود همه چنگ و دندانهایی که ترامپ و جمهوریخواهان حامی او مبنی بر استفاده از قوای نظامی رسمی علیه مخالفان و دموکراتها نشان میدهند، امید او در نهایت به شبهنظامیان است.
نخستینبار ترامپ در ماه مه با فراخوان نیروهای شبهنظامی راستگرا در ایالت میشیگان برای نافرمانی علیه فرماندار دموکرات که زیر بار فرمان بازگشایی متعاقب قرنطینه عمومی نمیرفت، ثابت کرد در صورت لزوم در بهرهبرداری از این مسلحین در هر نقطه از کشور تردید نخواهد کرد.
برای آنکه متوجه تفاوت رویکرد ترامپ با رؤسایجمهور قبل از خود بویژه دموکراتها به گروههای شبهنظامی شویم باید به واکنش بیل کلینتون به حمله یکی از همین گروهها به مرکزی تجاری در اوکلاهاما بازگردیم. ربع قرن پیش، رئیسجمهور وقت چنین گروههایی را تروریستی خوانده و هشدار داده بود ظهور قارچگونه آنها نشاندهنده عمیقتر شدن اختلافات سیاسی در جامعه آمریکاست که این میتواند سرآغاز یک جنگ داخلی در این کشور باشد. برخی تحلیلگران نومحافظهکار واشنگتن تقریبا در همان دوران بر این ایده کلینتون صحه گذاشته و بر این اساس راهبرد جنگافروزی جهانی دولت پس از او به ریاست جورج بوش پسر را تایید میکردند، چرا که از نظر آنان، حملات آمریکا به دیگر نقاط جهان میتواند به صادرات خشنترین و مهاجمترین افراد یک جامعه بشدت مسلح به خارج تحت عنوان نیروهای نظامی پنتاگون کمک کند و از بار خشونت و جنگ در داخل ایالات متحده بکاهد.
به نظر میرسد این ایده پر بیراه هم نبوده، چرا که وقتی اوباما تلاش کرد از حجم درگیریهای نظامی پنتاگون در گوشه و کنار جهان بکاهد، یک گروه مسلح به نام «وحشت» علیه او قیام کرد و با شعار براندازی دولت و ترور اوباما، به یک پایگاه نظامی حمله برد. دوران اوباما تشکیل چنین نیروهای خطرناکی رکورد زد. از یک سو سفیدبرترپنداران در جوامع اروپاییتبار آمریکا که بزرگترین خاستگاه گروههای مسلح هستند، به قدرت رسیدن یک آفریقاییتبار را تهدیدی علیه حق حاکمیت سنتی خود تلقی کرده و فعالیتهای خود را افزایش میدادند و از طرف دیگر اقلیتهای نژادی بویژه سیاهان نیز در تلاش برای مقابله به مثل، گروههای خاص خود را تشکیل میدادند. گروه مشهور به «پلنگ سیاه» را که در ماههای اخیر دست به رژههای خیابانی متشکل از مسلحین سیاهپوست در خیابانهای لوئیزویل و جورجیا زده است میتوان نمادینترین آنها دانست.
تحقیقات «مرکز مطالعات فقر در جنوب» نشاندهنده رشد قارچگونه این گروهها از 809 گروه در سال 1995 به 1360 گروه در سال 2012 و بیش از ۲ برابر شدن آنها تا امسال است. اگر چه فقط حدود 10 درصد از این میلیشیاها در ابعاد ایالتی فعالیت میکنند اما این ارقام هم برای به آشوب کشیدن کشوری با 50 ایالت کفایت خواهد کرد.
۴ سال پیش با نامزدی ترامپ به نمایندگی از جمهوریخواهان در انتخابات 2016، گروههای میلیشیای عمدتا دست راستی نیز به حمایت از او به طور عریان و با تهدید به قتل هیلاری کلینتون وارد کارزار شدند. ترامپ پس از راهیابی به کاخ سفید هم مشخصا از گروههایی مثل کوکلوکس کلانها ( KKK) و نونازیها حمایت میکند. در نتیجه یک تحول مهم در شکلگیری میلیشیاهای ضدترامپی به وجود آمد: آنتیفا!
این جنبش جدید در حقیقت پاسخ دموکراتها و لیبرالهای حامی حکومت جهانی بود به طیف وفاداران تندرو ترامپ. آنتیفا که مخفف «آنتی فاشیسم» است، در حقیقت گروهی عمدتا سفیدپوست و با رویکردی بیشتر سیاسی تا شبهنظامی است که در آمریکای دهه 1930 به تقلید از جنبش ضدفاشیسم آلمان به راه افتاد. پس از کارزار جنگی بزرگ واشنگتن در جنگ دوم جهانی علیه نازیها، اعضای این جنبش عملا در نیروهای نظامی رسمی آمریکا مستحیل شدند تا اینکه در سال 2017 به دنبال ورود ترامپ به کاخ سفید دوباره قدم علم کردند. این بار آنتیفا از مفهوم اولیه خود فراتر رفته و نقش لشکر پیادهنظام تمام گروههای اقلیت شامل سیاهان و معترضان به نژادپرستی، دگرباشها و آنارشیستهای چپ را در مواجهه با ترامپیها بازی میکند که توسط حلقه رهبری دموکراتها و سازمانهای متخصص انقلابهای رنگی جهانی هدایت میشود. مثلا شبکه آرتی تابستان گذشته فاش کرد جورج سوروس، سرمایهدار صهیونیست فقط برای کارزار انتخابات 2020 نزدیک به یک میلیارد دلار به آنتیفا کمک مالی کرده است.
از 5 ماه پیش با تظاهرات وسیعی که متعاقب قتل فجیع جورج فلوید، شهروند تیرهپوست توسط پلیس فدرال مینیاپولیس در واشنگتن، ایالات و بسیاری از کشورها برپا شد، آنتیفا وارد فاز تازهای شد. در بسیاری از تظاهرات ضدنژادپرستی پس از قتل فلوید، در حالی که شبهنظامیان سفیدبرترپندار در قالب نیروهای لباس شخصی به نفع پلیس جلوی معترضان میایستادند، آنتیفا و شعبههایش از جمله در جریان تصرف مرکز شهر ویژه سیاتل و اعلام خودمختاری موقت آن، جایگاه خود را به عنوان ارتش مسلح دموکراتها در نزاعهای کف خیابانی مقابل ترامپیها ارتقا بخشیدند.
از همان مقطع بود که ذهنیت تکرار یک جنگ داخلی دیگر در ینگه دنیا در میان سیاستمداران و افکار عمومی شکل گرفت، چرا که به لطف آنتیفا، حالا دموکراتها و لیبرالها نیز امکان بسیج گسترده پیادهنظامی را یافتهاند که میتواند در سراسر ایالات با گروههای شبهنظامی دست راستی که عمدتا هر یک پایگاههای ایالتی خاصی دارند هماوردی کند. این توازن قوا نه تنها نشانه خوبی نیست، بلکه احتمال رویارویی نظامی همهجانبه ۲ جناح را افزایش میدهد.
* روزنامهنگار
***
خطرناکترین گروههای شبهنظامی دست راستی آمریکا
* گروه پرود بویز (پسران باافتخار)
پرود بویز در سال 2016 توسط گوین مکیننس، خبرنگار، تحلیلگر سیاسی و از اعضای هیأت تحریریه مجله وایس بنیان گذاشته شد. اعضای اصلی آن همگی مذکر بوده و خود را به عنوان شووینیستهای غربی معرفی میکنند. حدود 3 هزار عضو مسلح دارد که در جریان سرکوب جنبشهای ضدنژادپرستی اخیر نقشی فراتر از سربازان فدرال و پلیس ایفا کرده و باعث مرگ برخی از معترضان شدند. یونیفرمشان آنچنان مشهور شده که در آمریکا و کانادا معادل لباس جنایتکاران شناخته میشود. ترامپ اخیرا از آنها به خوبی یاد کرده و در جریان مناظره با بایدن حاضر به محکوم کردنشان نشد.
* گروه پسران بوگالو
یکی از مهمترین گروههای شبهنظامی است که ترامپ روی آنها حساب ویژهای کرده است. سابقهشان از پرود بویز بیشتر است و به قبل از 2012 بازمیگردد. شعار اصلی آنها بازگشت جنگ داخلی به آمریکاست. آنها سودای پیروزی ایالات جنوبی بر شمالی را دارند و در این جهت تبلیغات زیادی میکنند. اعضای این گروه غالبا نژادپرست بوده و به برتری سفیدپوستان اعتقاد دارند. معمولا لباس هاوایی یا یونیفرم نظامی میپوشند و طرفدار مبارزه مسلحانه با گروههای چپ و دموکراتهای تندرو هستند. اخیرا با کشتن ۲ مامور امنیتی فدرال و کشیدن نقشه ربودن فرماندار میشیگان که از مخالفان سرسخت ترامپ است، در فهرست گروههای مظنون به تروریسم «افبیآی» قرار گرفتهاند.
* کوکلوکس کلانها ( KKK)
یکی از معروفترین گروههای شبهنظامی و نژادپرست آمریکایی است که مهمترین هدف آن جلوگیری از آزادی بردگان سیاهپوست بود. اوج قدرت و فعالیت این گروه در دهه 20 قرن گذشته بود. این گروه اگرچه به ظاهر از دهه 50 به بعد فعالیتهایش کمرنگ شد اما افکار و دیدگاههایش در جامعه آمریکا بویژه داخل حزب جمهوریخواه نفوذ و جریان دارد.
* گروه شبهنظامی دشمن شماره یک ملت
اعضای این گروه را آمیزهای از افراد نژادپرست و اوباش و اراذل خیابانی و جنایتکار تشکیل میدادند. این گروه فعالیت گستردهای در ایالت کالیفرنیا داشت و بر این باور بود از چنان قدرتی برخوردار است که میتواند دست به هر اقدامی بزند، به همین دلیل دست به جنایات خشونتبار زیادی بویژه علیه سیاهپوستان زدند.
* گروه نئونازی فولکسورونت
مهمترین کانون فعالیت این گروه سواحل غربی آمریکاست و مهمترین دیدگاه آن تشکیل حکومتی خودمختار و مخصوص سفیدپوستان در شمال غرب اقیانوس آرام است.
* گروه شبهنظامی اوریجنس
این گروه در مناطقی چون مونتانا، میشیگان، تگزاس، کنتاکی، اوهایو و اورگون فعالیت داشت. در برخی مناطق دفاتر ارائه مشاوره دایر کرده بود و مهمترین هدفش براندازی دولت مرکزی بود.
* گروه مرگ
این گروه در لسآنجلس تشکیل شد. دارای دیدگاههای نژادپرستانه بویژه علیه سیاهپوستان است و مرتکب جنایات بسیاری بویژه علیه سیاهپوستان آمریکا شده است.
ارسال به دوستان
آمار روزانه قربانیان کرونا به عدد وحشتناک ۳۳۷ نفر رسید سیاست دولت در ایجاد توازن میان معیشت و سلامت بدون اعمال تعطیلی متناوب شکست خواهد خورد
نان گران، جان ارزان
گروه اجتماعی: وقتی معاون کل وزارت بهداشت اعلام کرد اگر برای قطع زنجیره انتقال کرونا فکری نشود، تعداد مرگومیرهای روزانه در کشور به بیش از 300 نفر میرسد، فکرش را نمیکرد این پیشبینی در کمتر از یک هفته محقق شود.
به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته سخنگوی وزارت بهداشت آمار بیسابقه و وحشتناک مرگ 337 نفر در 24 ساعت را اعلام کرد تا زنگ خطر کرونا رساتر از روزهای گذشته شنیده شود.
اعضای نظام سلامت و جامعه پزشکی در کنار دعوت مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی بارها و بارها اعلام کردند بهترین راه قطع زنجیره انتقال کرونا، تعطیلی شهرهای بحرانی و وضع محدودیتهای سختگیرانه است اما دولت با ایجاد موقعیت دوگانه «نان و جان»، این ذهنیت را در جامعه ایجاد کرد که چارهای جز بازگشاییها نیست و عملا عادیسازی در کنار برخی محدودیتها را سیاست اصلی خود قرار داد اما با وجود اصرار دولت برای ایجاد موازنه معیشت و سلامت شاهد پسرفت در هر ۲ مقوله هستیم، یعنی دولت نه در حوزه اقتصادی و نه در حوزه سلامت عملکرد موفقی نداشته است، در واقع توازن و تناسب مقوله معیشت و سلامت در ماههای اخیر مخدوش شده است. به گونهای که هم جان هموطنان بشدت به خطر افتاده و هم این وضعیت هزینههای هنگفتی در حوزه سلامت به دولت و کشور و مردم تحمیل کرده است که این یک معادله ۲ سر باخت است. جالب اینکه اعضای علمی ستاد ملی مقابله با کرونا مخالف عادیسازیها بوده و تعطیلی تهران به عنوان کانون بحران را ضروری میدانند اما دولت حتی با نظر آنها نیز عملا مخالفت کرد و فقط به تعطیلی مراکز آموزشی، ورزشی و فرهنگی رضایت داد. حالا با رکوردشکنی بیسابقه و افزایش جنونآمیز آمار مرگومیر کرونا مشخص نیست سیاست دولت تغییر میکند یا نه؟
کارشناسان در کنار مقولههای بازگشاییهای غیرهدفمند و نبود فرهنگ عمومی مراعات مسائل پیشگیرانه، علت افزایش آمار قربانیان و ایجاد موج جدید مرگومیر را رسیدن فصل سرما و آلودگی هوا نیز میدانند. با توجه به اینکه سالهای سال است دولت نتوانسته معضل آلودگی هوا را حل کند، به نظر نمیرسد در سال پایانی فعالیت خود نیز بتواند کار خاصی انجام دهد. ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت اعلام کرده بود که اگر پروتکلهای بهداشتی رعایت نشود میزان مرگومیر به بالای 300 نفر در روز میرسد و حالا پیشبینی وی در کمتر از یک هفته محقق شده است. حریرچی حالا خواستار تشدید محدودیتهاست. وی دیروز در رابطه با درصد ابتلا و مرگومیر در بین کادر درمان کشور، اظهار کرد: در همه کشورهای دارای شیوع بالای کرونا، درصد ابتلا و فوتی کادر درمان، پزشکان و پرستاران میزان قابل توجهی بوده است، میزان ابتلا و فوتی در بین جامعه پزشکی ما نیز که فداکارانه و ایثارگرانه ارائه خدمت میکنند، همینگونه است ولی در مقایسه با سایر کشورها عدد و رقم مشخص ندارم. وی با اشاره به درخواست شورای شهر مبنی بر تعطیلی ۲ هفتهای تهران برای کنترل شیوع بیماری، اظهار کرد: این درخواست ابتدا باید در ستاد ملی کرونا مطرح شود تا درباره آن تصمیمگیری شود ولی هنوز چنین موضوعی مطرح نشده است.
معاون وزیر بهداشت در ادامه گفت: همین جا خیلی واضح و شفاف اعلام میکنم با توجه به اطلاعات علمی موجود در دنیا، هنوز هیچ داروی خاص و موثری برای این بیماری وجود ندارد.
همچنین معاون درمان ستاد مقابله با کرونا در استان تهران با بیان اینکه میزان مرگومیر بیماران کرونایی در استان تهران بسیار بالاست، گفت: بیماران غیراورژانسی به مراکز سرپایی مراجعه کنند.
نادر توکلی دیروز در گفتوگو با فارس در پاسخ به این پرسش که «اکنون وضعیت مراکز درمانی استان تهران در درمان بیماران کرونایی چگونه است؟» اظهار داشت: تعداد بیماران بستری مبتلا به کرونا در استان تهران به بیش از 5500 بیمار رسیده است به طوری که در 24 ساعت گذشته نزدیک به 800 بیمار جدید بستری داشتیم.
وی با اشاره به اینکه میزان مرگومیر بیماران کرونایی در استان تهران بسیار بالاست، ادامه داد: تنها کاری که اکنون انجام دادهایم، افزایش تعداد تختهای بیمارستانی در تمام گروههای مختلف در استان تهران است. معاون درمان ستاد مقابله با کرونا در استان تهران با تأکید بر افزایش و تشدید نظارتها بر مراکز درمانی استان تهران، بیان داشت: عمدتا بحث مهم ما اکسیژنرسانی است؛ همچنین اینکه پروتکلها و خطمشی درمانی درست انجام میشود. توکلی در پاسخ به این پرسش که «چرا برخی بیماران مبتلا به کرونا درباره بستری و پذیرش دچار مشکل هستند؟» گفت: متاسفانه این مشکل وجود دارد و در تخت بیمارستانی اندکی با محدودیت روبهرو هستیم؛ البته برنامهریزی میکنیم تا تختها را در سیستم نرمافزاری، یکپارچه و هماهنگ کنیم. وی اضافه کرد: قصد داریم با راهاندازی سامانهای، مردم بتوانند در جریان بیمارستانهایی که ظرفیت پذیرش و تخت خالی دارند، قرار گیرند.
* رکورد عجیب قربانیان
337 بزرگترین و جدیدترین عدد مرگومیر روزانه کرونایی در کشور است؛ عددی که قابل پیشبینی اما در عین حال عجیب بود. 257 قربانی بیشترین عدد مرگومیر روزانه در کشور بود اما به طرز عجیبی این آمار اکنون ناگهان ۸۰ تن افزایش یافته است. سخنگوی وزارت بهداشت دیروز در این باره گفت: متاسفانه از ظهر یکشنبه تا ظهر دوشنبه، ۳۳۷ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند. سیماسادات لاری افزود: بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۴ هزار و ۲۵۱ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که یکهزار و ۹۴۸ نفر از آنها بستری شدند. بر این اساس مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۵۳۴ هزار و ۶۳۱ نفر رسید. طی روز گذشته متاسفانه ۳۳۷ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۳۰ هزار و ۷۱۲ نفر رسید. سخنگوی وزارت بهداشت ادامه داد: خوشبختانه تاکنون ۴۳۱ هزار و ۳۶۰ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۴۷۷۱ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» نیز در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. همچنین تاکنون ۴ میلیون و ۵۴۰ هزار و ۴۵۵ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است.
***
[بی توجهی دولت به وضعیت کرونا را در مجلس مطرح میکنم]
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: بیتوجهی دولت به اجرای سیاستهای بازدارنده برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا در جامعه را امروز در کمیسیون بهداشت مطرح میکنم. سیدمحمد پاکمهر در گفتوگو با «وطن امروز» با بیان اینکه دولت توجه به مسائل اقتصادی را در این شرایط کرونایی بر سلامت ترجیح داده است، گفت: هر چند سیاستگذاریها و برنامهریزیها باید طوری باشد که هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم سلامت جامعه حفظ شود اما دولت حتی نسبت به دورکاری کارکنان خود نیز بیتوجه بوده و طرح ترافیک را اجرا کرده است. وی خاطرنشان کرد: اگر چه اصول بهداشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی باید از سوی مردم رعایت شود اما دولت نیز باید در زمان اوج شیوع این بیماری اقداماتی چون تعطیلی مشاغل پرخطر را اجرا کرده و ملزومات بهداشتی ارزان را در اختیار مردم قرار دهد. عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی به بیبرنامگی دولت در مهار این بیماری مرگبار اشاره کرد و اظهار داشت: دولت ممانعت از ورود به و خروج از 5 کلانشهر کشور را اعلام کرد اما ۲ استان پرتردد مازندران و گیلان را جزو استانهایی که باید محدودیت عبور و مرور در آنها برقرار شود، قرار نداد. پاکمهر با بیان اینکه محدودیت تردد تاثیر بسزایی در جلوگیری از چرخش ویروس کرونا در جامعه دارد، تصریح کرد: دولت نسبت به این مهم کمتوجه است و محدودیتها را در استانهای پرتردد اجرا نمیکند. وی به جریمه افراد خاطی که از ماسک استفاده نمیکنند اشاره کرد و افزود: این طرح اقدامی بیفایده است، چرا که مردم باید خودشان فرهنگ رعایت اصول بهداشتی را داشته باشند. این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: آلودگی هوا نیز در این شرایط کرونایی مزید بر علت شده است، چرا که در مواقع آلودگی هوا دستگاه تنفسی خیلی زود درگیر بیماری میشود.
ارسال به دوستان
رئیس دیوان محاسبات در نامهای به رئیس مجلس، پیشنهادهایی جهت اصلاح ساختار بودجه در ۴ محور «منابع»، «مصارف»، «بودجه شرکتهای دولتی» و «شفافیت هزینهکرد» مطرح کرد
طرحی برای تحول بودجه
رهبر انقلاب سال 97 دستور اصلاحات ساختاری بودجهای را صادر کردند اما این اصلاحات طی سالهای پس از آن محقق نشد و بودجه طبق سنوات قبل تقدیم مجلس شورای اسلامی شد. حالا با توجه به جدیت مجلس یازدهم، بارقههای امیدی برای اصلاح ساختار بودجه به وجود آمده و اینطور که پیداست نمایندگان عزم جدی برای تحقق این مهم دارند. بخشی از این اصلاحات منوط به مسائل محتوایی است و بخش دیگر از نظر فنی محقق میشود. در این میان رئیسکل دیوان محاسبات کشور اخیرا طی نامهای گزارش این دیوان را درباره آسیبشناسی و راهکارهای ارتقای نظام بودجهریزی کشور، مهمترین آسیبهای نظام بودجهریزی کشور در 4 بخش «منابع»، «مصارف»، «شرکتهای دولتی، بانکها و موسسات انتفاعی وابسته به دولت» و همچنین «ثبات رویه، شفافیت و ساختار نهادی و پیشنهادات اصلاحی» در 2 بخش بودجه سال 1400 و قانون برنامه هفتم توسعه مطرح کرد.
اولین بار سال 97 بود که موضوع «اصلاح ساختار بودجه» در ادبیات اقتصادی کشور مطرح شد. علی لاریجانی، رئیس مجلس دهم نخستین کسی بود که از دستور رهبر معظم انقلاب به مسؤولان دولت و مجلس برای اصلاح ساختار بودجه خبر داد. قرار بود این موضوع از بودجه سال 1398 اجرایی شود اما بیتوجهی مجلس دهم و دولت دوازدهم به این موضوع در نهایت باعث شد این مهم تا امروز اجرایی نشود. با این حال پس از آغاز به کار مجلس جدید، موضوع اصلاح ساختار بودجه به طور ویژه در دستور کار مجلس یازدهم قرار گرفت. در همین راستا کمیتهای تحت عنوان کمیته اصلاح ساختار بودجه ذیل کمیسیون برنامه و بودجه با هدف رساندن برخی از مهمترین محورهای اصلاح ساختاری به بودجه سال 1400 تشکیل شد. این کمیته در نهایت طرحی با عنوان «احکام کلی بودجه 1400» تدوین کرد. کلیات این طرح اخیرا در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تصویب شده و در صورت تصویب جزئیات آن در این کمیسیون، متن نهایی طرح برای تصویب به صحن مجلس تقدیم میشود.
علاوه بر این، دیوان محاسبات مجلس یازدهم هم موضوع اصلاح ساختار بودجه را به شکلی جدی در دستور کار خود قرار داد.
در همین راستا روز گذشته رئیس کل دیوان محاسبات با ارسال نامهای به محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، گزارش آسیبشناسی بودجه و پیشنهادهای اصلاح ساختار بودجه کشور را ارائه کرد. در این نامه محورهای اصلاح ساختار بودجه مشخص و به اقدامات لازم برای اجرایی شدن هر یک از آنها اشاره شده است. بذرپاش درباره آسیبشناسی و راهکارهای ارتقای نظام بودجهریزی کشور، مهمترین آسیبهای نظام بودجهریزی کشور در ۴ بخش «منابع»، «مصارف»، «شرکتهای دولتی، بانکها و مؤسسات غیرانتفاعی وابسته به دولت» و همچنین «ثبات رویه، شفافیت و ساختار نهادی و پیشنهادات اصلاحی» را در ۲ بخش بودجه سال ۱۴۰۰ و قانون برنامه هفتم توسعه ارائه کرد.
* مهمترین آسیبهای نظام بودجهریزی
رئیس کل دیوان محاسبات کشور در این گزارش، مهمترین آسیبهای این حوزه را وابستگی بودجه به نفت و عدم شفافیت رابطه مالی نفت و دولت، حجم بالای معافیتهای مالیاتی، فرار مالیاتی، معوقات مالیاتی دولت، رشد فزاینده انتشار اوراق مالی اسلامی برای تأمین کسری بودجه، افزایش تصاعدی بدهی دولت به صندوق توسعه ملی بابت وجوه برداشتی از آن، وجود منابع ناپایدار و غیرقابل اتکا در بودجه، تمرکز بر اعتبارات هزینهای و عدم توجه جدی به اعتبارات بخش توسعهای و طرحهای تملک داراییهای کشور، بیانضباطی مالی و عدم شفافیت، عدم وجود سازوکار مناسب جهت حذف هزینههای غیرضرور دستگاههای اجرایی، عدم تحقق سیاستهای کلی اصل ۴۴ به رغم واگذاریهای انجامشده، عدم اهتمام جدی دولت در تعیینتکلیف و اصلاح ساختار شرکتهای دولتی زیانده، فقدان قانون جامع و واحد درباره فرآیند تهیه، تنظیم و اجرای بودجه در کشور، چسبندگی بودجه به روندهای نادرست گذشته، عدم اجرای صحیح بودجهریزی بر مبنای عملکرد و همچنین عدم درج بودجه تمام دستگاههای اجرایی بخش عمومی در بودجه کل کشور برشمرد که این عوامل میتواند دلایل کافی برای لزوم اصلاح ساختار نظام بودجهریزی کشور باشد. در ادامه نامه بذرپاش به قالیباف، محورهای اصلاح ساختار بودجه تشریح شده که به طور خلاصه به شرح زیر است.
***
محورهای اصلاحی در بخش منابع بودجه
1- مکلف کردن دولت به ارائه لایحه «رابطه مالی دولت و نفت» بر اساس وضعیت موجود با رویکرد قطع وابستگی بودجه به نفت
2- درج سهم سازمان هدفمند کردن یارانهها از دریافتی سال 1400 در ردیف منابع بودجه عمومی و مصارف مرتبط با آن در ردیفهای مستقل
3- تسهیل سازوکار صادرات فرآوردههای نفتی، گاز، برق و محصولات پتروشیمی و اختصاص حداقل 50 درصد از منابع حاصل از صادرات بخشهای فوق به سرمایهگذاریهای جدید
4- مکلف کردن سازمان برنامه و بودجه کشور مبنی بر ارائه فهرستی از معافیتهای مالیاتی و گمرکی به مجلس شورای اسلامی
5- الزام سازمان امور مالیاتی کشور به شناسایی و واحدیابی سیستمی مؤدیان جدید از طریق اطلاعات مربوط به تراکنشهای بانکی
6- تجدیدنظر در شرایط اعطای کارتهای بازرگانی
7- پیشبینی مشوقهای کارآمد به منظور ایجاد انگیزه برای وصول معوقات مالیاتی و کشف فرار مالیاتی در لایحه بودجه سال 1400
8- پیشبینی سازوکار لازم مبنی بر تعیینتکلیف و وصول حداقل 50 درصد از معوقات مالیاتی در سال 1400
9- ایجاد بسترهای قانونی لازم به منظور اخذ مالیات بر عایدی سرمایه
10- حذف اوراق تسویه خزانه و استفاده از اوراق بدهی در لایحه بودجه سال 1400
11- جایگزینی سایر انواع اوراق با اسناد خزانه اسلامی و اختصاص منابع حاصل از فروش اوراق صرفا برای اجرای طرحها و پروژههای تملک داراییهای سرمایهای
12- ایجاد بستر قانونی لازم مبنی بر نحوه تسویه بدهی دولت به صندوق توسعه ملی
13- پیشبینی واقعبینانه ردیفهای منابع عمومی دولت و حذف ردیفهای فاقد عملکرد طی سنوات اخیر
14- اجتناب از درج عدد «یک» در جداول و پیوستهای قانون بودجه
15- اعطای اختیارات مرتبط با مولدسازی داراییهای دولت به شورای برنامهریزی و توسعه استانها
16- پیشبینی برخی ردیفهای درآمدی در قالب درآمد استانی و اختصاص تمام یا قسمتی از آن به استان به منظور ایجاد انگیزه در وصول
***
محورهای اصلاحی در بخش مصارف بودجه
1- ارائه جدولی همراه لایحه بودجه مشتمل بر سهم دولت، صندوق توسعه ملی، بانکها و نهادهای عمومی غیردولتی (برای خدمات عمومی) در توسعه و عمران کشور
2- الزام به درج اطلاعات طرحهای توسعه مشارکت عمومی با بخش خصوصی در سامانه الکترونیک طرحهای عمرانی و سرمایهگذاری زیرساختی
3- ممنوعیت شروع طرحهای جدید استانی به استثنای طرحهایی که با پیشنهاد سازمان برنامه و بودجه به تصویب هیأتوزیران میرسد.
4- اجازه تغییر کاربری طرحهای استانی توسط شورای برنامهریزی و توسعه استان به منظور استفاده بهینه از طرحهای نیمهتمام، راکد و بلااستفاده سایر دستگاههای اجرایی
5- تسریع در بررسی و تصویب لایحه مشارکت عمومی- خصوصی توسط مجلس شورای اسلامی با هدف ساماندهی اجرای پروژهها و طرحهای تملک داراییهای سرمایهای در کشور
6- اختصاص کل منابع حاصل از واگذاری شرکتهای دولتی برای مصارف موضوع ماده 29 قانون اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی، اجرای ماده 2 قانون حمایت از صنعت برق و ماده 5 قانون توسعه و بهینهسازی آب شرب شهری و روستایی
7- اجازه مصرف اموال مازاد، بلااستفاده و راکد طرحهای خاتمهیافته یا نیمهتمام در سایر طرحهای تملک داراییهای سرمایهای همان دستگاه اجرایی با اعمال حساب در ردیفهای درآمدی و هزینهای (جمعی- خرجی) به قیمت روز اموال مذکور
8- الزام دولت به اختصاص کل منابع حاصل از درآمدهای وصولی برای احکام خاص از جمله برنامه ششم توسعه و قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت(2) برای مصارف تعیینشده در همان قانون و ممنوعیت اختصاص منابع تحققیافته برای سایر ردیفهای بودجهای
9- ایجاد سازوکار قانونی مناسب جهت تسریع در تسویه تعهدات و بدهیهای دولت به صندوقهای بازنشستگی از جمله واگذاری سهام شرکتهای دولتی، اموال دولتی یا اوراق تسویه خزانه برای شرکتهای زیرمجموعه آنها
10- اصلاح قانون نحوه اعمال نظارت بر کاهش هزینههای غیرضرور و جلوگیری از تجملگرایی مصوب سال 1370 به منظور رفع خلأهای قانونی
11- اصلاح قانون نحوه هزینه کردن اعتباراتی که به موجب قانون از رعایت قانون محاسبات عمومی و سایر مقررات عمومی مستثنا هستند.
12- تصویب طرح «لغو احکام و مجوزهای ناظر به استثنای وزارتخانهها، مؤسسات و شرکتهای دولتی مستلزم ذکر یا تصریح نام از شمول قوانین و مقررات عمومی»
13- الزام دستگاههای اجرایی به اولویتبندی پروژههای نیمهتمام
14- الحاق کل ردیفهای متفرقه دارای دستگاه متولی مشخص به جدول شماره 7 ماده واحده لایحه بودجه
***
محورهای اصلاحی در بخش شرکتهای دولتی
1- واقعی کردن بودجه شرکتهای دولتی از طریق«افزایش پاسخگویی مجامع عمومی شرکتهای دولتی» و «اصلاح فرآیند ارائه، بررسی و تصویب لایحه بودجه شرکتهای دولتی»
2- در اولویت قرار دادن بازپرداخت وام و تسهیلات دریافتی توسط شرکتهای
3- پیشبینی ضمانت اجرای قانونی
4- ایجاد سازوکار قانونی لازم مبنی بر اولویت پرداخت سهم شرکتهای دولتی از محل منابع داخلی برای اجرای طرحهای تملک داراییهای سرمایهای
5- بازنگری در ماده 2 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت از حیث سازوکار اصلاح بودجه شرکتهای دولتی
6- الزام دولت به درج درآمدها و هزینههای ارزی شرکتهای دولتی
7- شناسایی کل شرکتهایی که سهم دولت یا شرکتهای دولتی در آنها کمتر از 50 درصد است به منظور دریافت بموقع سود سهم دولت
8- شناسایی و احصای شرکتهای دولتی که بودجه آنها در قانون درج نشده و الزام دولت به درج بودجه این شرکتها در پیوست شماره 3 لایحه بودجه سال 1400
9- الزام مجامع شرکتهای دولتی مبنی بر اجرای مصوبات هیأتوزیران در خصوص ادغام، انحلال و واگذاری سهام شرکتهای زیانده
***
محورهای اصلاحی در بخش ایجاد شفافیت، ثبات رویه و ساختار نهادی
1- ایجاد سازوکار لازم به منظور اطمینان از بررسی جداول و پیوستهای لایحه بودجه سالانه توسط کمیسیونهای تخصصی و تلفیق مجلس
2- الزام دولت به تنظیم و ارائه لایحه بودجه سال 1400 به منظور اصلاح ساختار منابع و مصارف بودجه عمومی دولت با تأکید بر موارد زیر:
3- اختصاص تمام منابع حاصل از واگذاری داراییهای سرمایهای، صرفا برای اجرای طرحهای تملک داراییهای سرمایهای، ایجاد اشتغال و طرحهای مطالعاتی
4- درج سهم اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای و هزینهای در لایحه بودجه سال 1400 از محل منابع حاصل از واگذاری داراییهای مالی
5- تکلیف دولت مبنی بر اصلاح ساختار و ایجاد تعادل و توازن منابع و مصارف بودجه و نیز ساماندهی هزینههای جاری و تملک داراییهای سرمایهای
6- تأکید بر ارائه لایحه بودجه سال 1400 به مجلس شورای اسلامی به همراه جدول بدهیهای و مطالبات قطعی شده و تعهدات دولت
7- تکلیف دولت مبنی بر ارائه گزارش تطبیق بودجه سال 1400 با قانون برنامه ششم توسعه به ضمیمه لایحه بودجه به مجلس
8- اصلاح سازوکار تخصیص بودجه بر مبنای پیشرفت فعالیتهای دستگاههای اجرایی
9- ایجاد سازوکار قانونی لازم به منظور پاسخگو کردن بانکها به شورای برنامهریزی و توسعه استان درباره تسهیلات بانکی و...
10- الزام به اختصاص ردیف بودجهای تحت عنوان «منابع پیشبینی نشده»
11- تفکیک اعتبارات مربوط به پیشگیری و پیشآگاهی از حوادث غیرمترقبه با سایر موارد مصرف ناظر بر هزینههای پس از وقوع حادثه
***
پیشنهادهای اصلاح ساختار بودجه با قابلیت اعمال در برنامه هفتم توسعه
1- الزام دولت به ارائه لوایح بودجه سالانه به همراه گزارش تطبیق لایحه با قانون برنامه هفتم
2- استقرار سامانه بهای تمامشده در دستگاههای اجرایی و مرتبط کردن سامانهها و ایجاد زیرساختهای اطلاعات تا پایان سال دوم برنامه هفتم توسعه
3- الزام دولت به شناسایی موانع اجرایی طرح جامع مالیاتی و ارائه گزارش آن به مجلس
4- واریز درآمدهای حاصل از صادرات نفت پس از کسر سهم صندوق توسعه ملی و شرکتهای تابعه وزارت نفت به حساب ذخیره ارزی
5- بازنگری و اصلاح ساختار دستگاههای اجرایی به منظور حذف دستگاهها، واحدها و فعالیتهای موازی تا پایان برنامه هفتم
6- تکلیف دولت به درج بودجه تمام بخش عمومی به منظور ارتقای شفافیت و جامعیت بودجه
7- تدوین قانون واحد و جامع در اجرای اصل 52 قانون اساسی به منظور مشخص کردن اصول، چارچوب و ضوابط چگونگی تهیه و ارائه لوایح بودجه سالانه
8- اصلاح قوانین و مقررات مرتبط با مالیه عمومی کشور همچون «قانون برنامه و بودجه» و «قانون محاسبات عمومی» با توجه به اجرای بودجهریزی بر مبنای عملکرد و حسابداری بخش عمومی
9- اصلاح ساختار سازمان برنامه و بودجه کشور و خزانهداری کل کشور به منظور تمرکز پرداخت اعتبارات هزینهای دستگاههای اجرایی صرفا در خزانهداری کل کشور و طرحهای تملک داراییهای سرمایهای، ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری، توسط سازمان برنامه و بودجه کشور
10- تمرکز دریافتهای دولت (اعم از ارزی و ریالی) در حسابهای خزانهداری کل کشور و حذف موارد استثنا
11- ارائه سازوکار لازم به منظور فروش نفتخام و میعانات گازی به پالایشگاههای داخلی به منظور به حداقل رساندن خامفروشی
12- مکلف کردن بانک مرکزی به ایجاد زیرساختهای لازم برای انجام پرداختهای دستگاههای بخش عمومی از طریق حواله الکترونیکی بانک مرکزی
13- الزام دولت به تهیه، تنظیم و تصویب اسناد آمایش منطقهای و ملی تا پایان سال اول برنامه و تنظیم بودجه سنواتی استانی بر اساس اسناد مصوب از سال دوم برنامه
14- الزام دولت به ارائه برنامه مشخص جهت توانمندسازی و پرداخت بموقع تعهدات صندوقهای بازنشستگی و شرکتهای وابسته و الزام به کاهش سالانه 20 درصد از کمکهای دولت
ارسال به دوستان
سورپرایز اکتبر ایرانی
* خبر وزیر دفاع از توافقنامه مهم با روسیه جهت توسعه سیستم هوایی ایران
گروه سیاسی: لغو محدویتهای تسلیحاتی ایران مندرج در قطعنامه 2231 همچنان با بازتابهای فراوانی در سطح منطقه و جهان روبهرو است. انقضای این تحریمها که بامداد یکشنبه 27 مهرماه اتفاق افتاد و چشمانداز جدیدی که در حوزه تجهیز و نوسازی دفاعی برای کشورمان حاصل شده است، حساسیت و هشدارهای مقامات آمریکایی را در پی داشته است.
به گزارش «وطن امروز»، «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا به انقضای محدودیتهای تسلیحاتی علیه ایران با صدور بیانیهای واکنش نشان داد. در بیانیه پمپئو آمده است: «روز ۱۹ سپتامبر تمام تحریمهای سازمان ملل علیه ایران که بازاعمال ممنوعیتهای تسلیحاتی را هم شامل میشود، بازگردانده شد». در ادامه این بیانیه با تهدید وزیر خارجه آمریکا نسبت به هرگونه همکاری نظامی با کشورمان آمده است: «بر همین اساس، صادرات برخی سلاحهای متعارف به ایران نقض قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت به شمار میرود، ضمن آنکه خریداری هر گونه سلاح یا اقلام مرتبط از ایران، نقض قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت خواهد بود». این بیانیه میافزاید: «ایالاتمتحده آماده استفاده از اختیارات داخلی خود جهت اعمال تحریم علیه افراد یا سازمانهایی است که به ایران در زمینه عرضه، فروش یا انتقال سلاحهای متعارف کمک کنند یا به این کشور آموزشهای فنی، حمایتهای مالی و سایر انواع کمکهای مرتبط با این تسلیحات را ارائه دهند».
وزیر خارجه آمریکا در ادامه با هشدار به دیگر کشورها مدعی شد تمام کشورهایی که از «مبارزه با تروریسم» حمایت میکنند باید از انجام معاملههای تسلیحاتی با ایران خودداری کنند. همچنین در ادامه این بیانیه با درج نگرانیهای مایک پمپئو از به خطر افتادن امنیت رژیم صهیونیستی آمده است: «هر کشوری که طالب صلح و ثبات در خاورمیانه است و از مبارزه با تروریسم حمایت میکند باید از انجام هر گونه معامله تسلیحاتی با ایران خودداری کند. عرضه سلاح به ایران تنها تنشها در منطقه را تشدید کرده و سلاحهای خطرناکتر را در دستان گروههای تروریستی و نایبان آنها قرار خواهد داد و به افزایش تشدید تهدیدها علیه امنیت اسرائیل و سایر ملل صلحدوست منجر خواهد شد».
بیانیه مایک پمپئو در ادامه با خط و نشان کشیدن تأکید کرده: «در ۱۰ سال گذشته کشورها به موجب قطعنامههای متعدد سازمان ملل از فروش سلاح به ایران خودداری کردهاند. اکنون هر کشوری که این ممنوعیت را به چالش بکشد آشکارا مسیر دامن زدن به درگیریها و تنشها را به جای ترویج صلح و امنیت انتخاب کرده است».
پمپئو در پایان بیانیهاش مدعی شده ایالاتمتحده به «صلح با ایران» تمایل دارد: «ایالاتمتحده به صلح با ایران متمایل است و امیدوار به فرارسیدن روزی است که مقامات این کشور هم همین هدف را دنبال کنند».
تهدیدات وزیر خارجه آمریکا در شرایطی اتفاق میافتد که نگرانیهای پمپئو از به هم خوردن توازن تسلیحاتی در منطقه به وضوح قابل مشاهده است. ایالاتمتحده که فروشنده عمده سلاح به عربستان سعودی و تامینکننده تسلیحاتی رژیم صهیونیستی است و از این رهگذر تلاش کرده است به مهار ایران بپردازد، حالا با لغو محدودیتهای تسلیحاتی ایران، همکاریهای نظامی کشورمان با روسیه و چین را با هراس و نگرانی دنبال میکند، بویژه در وضعیتی که دولت ترامپ ۲ هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری این کشور، از آنجا که پروژه فشار حداکثری آمریکا علیه ایران در رسیدن به اهداف اصلیاش ناکام مانده و نتوانسته منجر به تغییر رفتار تهران شود، زیر فشار شدید محافل آمریکایی قرار دارد.
این در حالی است که جیغ بنفش پمپئو از چند ماه قبل از موعد لغو تحریمهای تسلیحاتی آغاز شده بود؛ وزیر خارجه آمریکا که آن روزها در میانه تابستان پیگیر و امیدوار به طرح تمدید تحریم تسلیحاتی ایران بود، با انتشار توئیتی خشم خود را از خرید 2 جنگنده سوخو30 از روسیه و جی10 از چین توسط کشورمان نشان داد و تلاش کرد با ترسیم برد این جنگندهها تا اروپا به پروژه ایرانهراسی خود ادامه دهد.
پمپئو در صفحه شخصیاش نوشته بود: «اگر تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران در اکتبر منقضی شود ایران قادر به خریداری جنگندههایی مانند سوخو۳۰ از روسیه و جی۱۰ از چین خواهد بود. با این هواپیماهای بشدت مرگبار، اروپا و آسیا میتواند در چنگ ایران باشد. آمریکا هرگز اجازه نمیدهد این اتفاق بیفتد».
با همه این تفاسیر، در ایران اما وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح روز گذشته در مصاحبه با شبکه «الجزیره» از توافقهای نظامی ایران با روسیه و چین جهت توسعه نیروی هوایی کشورمان خبر داد. امیر سرتیپ «امیر حاتمی»، در این مصاحبه گفت: «انقضای تحریم تسلیحاتی برای ما فرصتی است تا بتوانیم نیازهای تسلیحاتی خود را وارد و تسلیحات خود را به سایر کشورها صادر کنیم». وزیر دفاع در ادامه ضمن اشاره به توافقهای نظامی ایران با روسیه و چین برای مرحله پس از پایان تحریم تسلیحاتی، اظهار داشت: «ما برای توسعه سیستمهای هوایی خود با روسیه توافقنامههای مهمی داریم».
امیر حاتمی همچنین با تاکید بر مخاطرات جدی عادیسازی روابط بحرین و امارات با رژیم صهیونیستی، گفت: «این اقدام، تهدیدی مستقیم برای امنیت منطقه خلیجفارس است؛ هر تهدیدی که از جانب اسرائیل از منطقه خلیجفارس متوجه ما شود، با واکنشی مستقیم و روشن روبهرو خواهد شد».
وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح همچنین تاکید کرد: «هیچ مذاکرهای با آمریکا درباره سامانههای موشکی خود انجام نمیدهیم و هیچ کس حق ندارد چنین چیزی از ما بخواهد».
نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین هم در واکنش به تهدید آمریکا به اعمال تحریمهای ثانویه علیه دیگر کشورها، افراد و شرکتهایی که در تجارت تسلیحاتی با ایران مشارکت کنند، گفت روسیه به این تهدیدها اهمیت نخواهد داد.
میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین در پی پایان یافتن تاریخ تحریمهای تسلیحاتی ایران در تاریخ 18 اکتبر، در واکنش به نقل قولی که ریچارد گلدبرگ، دستیار مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید از وزیر خارجه آمریکا درباره تهدید کشورها و شرکتهای مشارکتکننده در تجارت تسلیحاتی با ایران به تحریمهای ثانویه انجام داده است، در صفحه توئیترش نوشت: فکر میکنم ما تمام تحریمهای قابل تصور آمریکا علیه بخش دفاعیمان را داریم. آیا واقعا فکر میکنید ما به تصمیمهای آمریکا اهمیت خواهیم داد؟
اولیانوف در ادامه خطاب به آمریکاییها نوشت: سیاست ما توسط عوامل دیگری هدایت خواهند شد، نه توسط تهدیدهای شما.
در پکن هم سخنگوی وزارت خارجه چین روز گذشته در یک کنفرانس خبری، به تهدیدهای «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا علیه کشورهایی که وارد هرگونه معامله تسلیحاتی با ایران شوند، واکنش نشان داد. به گزارش شبکه «اندی تیوی»، «ژائو لیجیان» با متهم کردن ایالاتمتحده به مداخله در امور کشورهای دیگر تصریح کرد تهدیدات پمپئو «کاملا غیرقابل توجیه» است.
سخنگوی وزارت خارجه چین با تأکید بر اینکه ایالاتمتحده خود یکی از فروشندگان سلاح است و در امور داخلی کشورهای دیگر مداخله میکند، ادامه داد: «این آمریکاست که به هر جایی سلاح و مهمات میفروشد و در راستای منافع ژئوپلیتیک خود، تجارت نظامی میکند و حتی آشکارا در امور داخلی کشورهای دیگر مداخله میکند».
همچنین این دیپلمات چینی در پاسخ به سوالی درباره فروش سلاحهای چین به ایران گفت پکن «مطابق با سیاست تسلیحات نظامی و تعهدات بینالمللی خود، تجارت نظامی خود را مدیریت میکند».
ارسال به دوستان
شهید غیرت
* شهادت محمد محمدی بسیجی ناهی از منکر توسط اوباش
گروه سیاسی: پاسدار بسیجی «محمد محمدی» از بسیجیان حوزه 153 عاشورای ناحیه کربلای تهران، شامگاه یکشنبه توسط اراذل و اوباش منطقه تهرانپارس مورد ضرب و جرح با چاقو و قمه قرار گرفت و شهید شد.
به گزارش «وطن امروز»، بر اساس اظهارات شاهدان حادثه، اراذل و اوباش در حین پارک خودرو و خرید نان به اتومبیل خانمی برخورد کردند که پس از اعتراض آن خانم و ورود نانوا به ماجرا، درگیری آغاز شد.
به گفته شاهدان، اراذل و اوباش با الفاظ بسیار رکیک و با صدای بلند، خانم مورد نزاع و نانوا را مورد خطاب قرار داده و فضای رعب و وحشت در محله ایجاد کردند، در همین حین پاسدار بسیجی محمد محمدی وارد صحنه شده و از اراذل و اوباش میخواهد در انظار عمومی، عفت کلام را رعایت کرده و به درگیری خاتمه دهند.
اما اراذل و اوباش که در ابتدا 3-2 نفر بودند به فحاشی ادامه دادند و با وی نیز درگیر شده و سایر دوستان خود را نیز مطلع کردند. در جریان این درگیری، یکی از این اراذل که از قبل چاقویی را با خود به همراه داشت به پهلوی محمد محمدی ضربه وارد کرد که به دلیل عمق زیاد این ضربه و پاره شدن ریه و قلب، تلاشهای پزشکان برای مداوا و احیای او بینتیجه ماند و این بسیجی به شهادت رسید.
گفتنی است ۲ نفر از این اراذل در صحنه جرم دستگیر شدند و 5 نفر دیگر از جمله ضارب متواری هستند. در حالی اراذل و اوباش در سطح شهر تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور همچنان به اعمال مجرمانه خود ادامه میدهند که نیروی انتظامی نیز اقداماتش برای مقابله با مخلان نظم و امنیت عمومی را گسترش داده است. طرحهای ضربتی پلیس برای مقابله با اراذل و اوباش بهرغم اینکه فضای عمومی شهر را بیش از پیش برای اراذل و اوباش ناامن کرده است اما همچنان که شاهد هستیم اقدامات مجرمانه مخلان نظم عمومی ادامه دارد.
برخورد قاطع با اراذل و اوباش و حفظ امنیت خواسته اصلی مردم از پلیس به شمار میآید و اگر امنیت جامعه مخدوش شود امنیت روانی مردم نیز در این اوضاع نابسامان اقتصادی، مورد خدشه قرار میگیرد و میتواند سبب بروز ناآرامیها و ناامنیهای بیشتری در کشور شود.
بنابراین همانگونه که فرماندهان پلیس تاکید کردهاند، برنامههای پلیس در برخورد با اراذل و اوباش باید با جدیتی بیش از گذشته ادامه پیدا کند. از سوی دیگر سایر نهادها نیز باید حمایت لازم را از پلیس در برخورد با ناامنیها انجام دهند. حمایت از اقدامات قانونی پلیس توسط ۳ قوه یکی از وظایف مهم مسؤولان برای تقویت امنیت در سطح جامعه به حساب میآید.
نکته قابل تأمل اما هجمه رسانههای ضدانقلاب به پلیس در هفتههای اخیر و به موازات گسترش اقدامات علیه اراذل و اوباش است. رسانههای ضدانقلاب در هفتههای گذشته به بهانههای مختلف هجمههای سنگینی علیه نیروی انتظامی به راه انداختند؛ از نحوه برخورد پلیس با اراذل و اوباش گرفته تا حضور نیروهای انتظامی در سطح شهر، بهانههایی بوده است که رسانههایی چون منوتو، ایران اینترنشنال، بیبیسی فارسی و... عملکرد پلیس در ایران را زیر سوال میبرند. این گزاره زمانی مهم میشود که رابطه مستقیمی بین هجمه علیه پلیس و ایجاد اقدامات ناامنساز سازماندهی شده در سطح جامعه وجود دارد. به بیان دیگر رسانههای ضدانقلاب با بیاعتبارسازی پلیس، مقدمه لازم را برای ایجاد اقدامات ناامنساز فراهم میآورند.
روی دیگر سکه آنکه اکثر قریب به اتفاق کادر نیروی انتظامی، با نگاه اعتقادی وارد نیروی انتظامی شدهاند و همین امر سبب شده، نسبت به کاستیهای جدی در زمینه حقوق و مزایا و امکانات رفاهی بیتوجه یا کم توجه باشند، البته این دلیل نمیشود که دولت نسبت به ارتقای سطح رفاهی کارکنان نیروهای نظامی و انتظامی بیاهمیت و بیتوجه باشد. حفظ نظم و امنیت در ایران در شرایط فعلی که هجمههای سیاسی و اقتصادی گسترش یافته است، نیازمند تعامل و ایجاد یک ارتباط منطقی بین دولت، مردم و پلیس است. مردم به عنوان شهروندان ایرانی باید خود نسبت به حفظ امنیت در شرایط فعلی اهمیت دهند و با نیروهای امنیتی و انتظامی همکاری لازم را داشته باشند. علاوه بر این، دولت و سایر قوای حکومتی نیز باید به وظایف خود در حمایت از پلیس عمل کنند. این حمایت از وضع بودجه مناسب و قوانین حمایتی متناسب گرفته تا پشتیبانی و حمایت از پلیس در سخنرانیها قابل تعریف است. و ضلع سوم، فرماندهان نیروی انتظامی هستند که اقدامات پیشگیرانه و موثر برای حفظ امنیت را به صورت اصولی و با حفظ جنبههای قانونی به اجرا بگذارند تا بار دیگر شاهد اتفاقاتی چون اتفاق تلخ شامگاه یکشنبه نباشیم.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با تهیهکننده برنامه چهلتیکه که از شبکه نسیم در حال پخش است
چهلتیکه وطنی
گروه فرهنگوهنر: چند سال است چندین شبکه سیما روی تولید و پخش برنامههای سرگرمکنندهای تمرکز کردهاند که اغلبشان کپی محض از برنامههای مشهور خارجی است و تهیهکنندگان و مدیران اینگونه برنامهها برای توجیه اقدامات خود از جمله تکراری «ایرانیزه کردن برنامه» استفاده و بودجههای فراوانی را صرف اینگونه برنامهها میکنند که به غیر از یکی دو برنامه، سایر برنامههای کپیشده به توفیق چندانی دست پیدا نکردند و حتی برخی از آنها بهرغم هزینههای گزاف به علت عدم استقبال مخاطبان نیمهکاره رها شدند.
با توجه به این شرایط، برنامه «چهل تیکه» به کارگردانی و تهیهکنندگی الهام حاتمی که این روزها مخاطبان بسیاری را در شبکه نسیم برای خود دست و پا کرده است، به هیچوجه برنامه کپیشده از خارجیها نیست و به لحاظ ایدهها، «چهل تیکه» یک برنامه ایرانی واقعی است و همانند برنامههای کپیشده ایرانیزه فیک نیست و شاید مهمترین وجه تمایز «چهل تیکه» نسبت به سایر برنامههای ترکیبی و مطرح تلویزیون هم همین موضوع است.
برنامه «چهل تیکه» فصل نخست خود را با یک برنامه ۲۰ دقیقهای در شبکه نسیم شروع کرد و بعد از ۲ سال به یک برنامه با بخشهای مختلف تبدیل شد. مجری برنامه تغییر کرد و آیتمهای متنوعی پخش شد. از طرفی میهمانهای محبوب و سرشناس به برنامه دعوت شدند و حتی در دوران قبل از کرونا تماشاگر هم در استودیو حضور پیدا کرد. همه این موارد در کنار حضور «محمدرضا علیمردانی» به عنوان مجری برنامه «چهل تیکه»، آن را به برنامهای موفق و پرمخاطب بدل کرده است.
علیمردانی، بازیگر و صداپیشه شناختهشده کشورمان که چندی پیش چند تکآهنگ ویژه تیتراژ سریال «ساخت ایران ۲» و فیلم سینمایی«نهنگ عنبر ۲» را منتشر کرد، در ادامه راه نخستین آلبوم رسمی خود را با عنوان «به من فرار کن» روانه بازار موسیقی کشور کرد به طوری که این آلبوم سال گذشته تا مدتها عنوان پرفروشترین اثر موسیقی پاپ را یدک میکشید. علیمردانی که پیش از اینها صدایش در انیمیشن «دیریندیرین» و بسیاری از انیمیشنهای پرطرفدار دیگر بارها شنیده شده است، در نهایت در برنامه «چهل تیکه» نخستین تجربه اجرای خود را پشت سر میگذارد.
محمدرضا علیمردانی این روزها در مسند مجری برنامه «چهل تیکه» در هر قسمت میزبان یکی از چهرههای شناختهشده سینما، تئاتر و تلویزیون است؛ چهرههایی که بسیاری از مخاطبان با آنها خاطرات نوستالژیک دارند و گپوگفت با آنها حس و حال دلنشینی را برای مخاطب به وجود میآورد که در این میان تسلط بالای علیمردانی حین اجرای برنامه مثالزدنی است. این مجری با متانت بالا پای صحبتهای میهمان خود مینشیند و برعکس بسیاری از مجریهای مطرح تلویزیون بیجهت حرف میهمان را قطع نمیکند و از پرگوییهای اعصاب خردکن پرهیز میکند. برنامه «چهل تیکه» با بهرهگیری از آیتمهایی چون استنداپ کمدی محمدرضا علیمردانی و پخش تصاویر ناب آرشیوی در کنار دکور خاص، به برنامهای محبوب در میان مخاطبان شبکه نسیم بدل شده است. شاید بد نباشد درباره موفقیت فعلی برنامه «چهل تیکه» پای صحبتهای الهام حاتمی، ایدهپرداز، کارگردان و تهیهکننده آن بنشینیم.
***
* در ابتدا درباره انتخاب نام برنامه بگویید.
این نام از چهلتیکههایی که مادربزرگها از تیکههای لباسها برای نوههایشان درست میکردند و برای همنسلان ما هر تیکه از آن خاطرههای نوستالژیک را یادآور میشود، گرفته شده است.
* در ایامی که بسیاری از برنامههای ترکیبی سیما کپی محض برنامههای خارجی است، «چهلتیکه» نشان داد میتوان بدون کپیبرداری، برنامه موفق سرگرمکننده تولید کرد.
همانطور که اشاره کردید خوشبختانه برنامه چهلتیکه یک برنامه ناب ایرانی است، البته به نظرم در فضایی که خیلی از برنامههای تلویزیون کپی نمونههای خارجی است، کپی کردن از برنامههای مطرح دنیا فینفسه اتفاق بدی نیست اما من همیشه سعی کردهام در برنامهسازی از کپی کردن فرار کنم، زیرا معتقدم اگر دقیق به جوانان اطراف خود بنگریم کلی جوان فعال و ایدهپرداز میبینیم که همه اینها مترصد کوچکترین فرصتی هستند تا بتوانند ایدههای خود را ارائه کنند.
در واقع باید گفت اگر از سوی برنامهسازان ایدههای ناب به مدیران شبکههای تلویزیون ارائه شود، بدون شک این مدیران هیچ اصراری ندارند که برخی برنامهها کپی شده از برنامههای خارجی باشد.
* یکی از مشکلاتی که بسیاری از تهیهکنندگان تلویزیون با آن مواجه هستند؛ بحث حضور اسپانسر در برنامه است، آیا در این باره از سوی شبکه نسیم اجبار و توصیهای به شما نشد؟
ابتدا باید بگویم شخصا بشدت با حضور اسپانسر در برنامه «چهلتیکه» مخالف هستم، زیرا برنامه «چهلتیکه» که با محوریت تکریم پیشکسوتان عرصه هنر روی آنتن میرود با حضور اسپانسر بشدت آسیب میبیند و به همین خاطر بهرغم تمام سختیهایی که به لحاظ مادی برای تهیه برنامه وجود داشت با مساعدت مدیران شبکه، اسپانسر به «چهلتیکه» اضافه نشد.
از سویی بسیاری از هنرمندان برای حضور در برنامه هدیهای میگیرند اما به دلیل اینکه هنرمندان معتبر هستند، اگر هدیهای میدهم با افتخار این کار را انجام میدهم. حتی من در برنامه برای چند میهمان فقط هدیه بابت اجاره خانه دادم. آبروی میهمان است و من نمیتوانم درباره آن صحبت کنم. برنامه ما جمعوجور و با بودجه محدود است و میهمانان هم این را میدانند. برنامه ما یادآور این است که هنرمندان ما چه مسیری را طی کردند تا به اینجا رسیدند.
* خانم حاتمی! شما به عنوان ایدهپرداز، کارگردان و تهیهکننده برنامه «چهلتیکه» مشغول به فعالیت هستید؛ این حجم از فعالیت برای شما سخت نیست؟
واقعا تولید و پخش برنامه «چهلتیکه» با وجود آیتمهای مختلف و متنوع، کار بسیار دشواری است که مسلما به تنهایی نمیتوان همه امور برنامه را مدیریت کرد اما خوشبختانه یکی از اتفاقهای خوبی که در «چهلتیکه» برایم رقم خورد این موضوع است که تمام اعضای گروه بهترینهای عرصه فعالیت خود هستند؛ از اعضای اتاق فکر گرفته تا تمام عوامل پشت دوربین، همگی در کار خود درجه یک هستند که این موضوع تا حد بسیاری خیال من را بابت تولید برنامه با کیفیت راحت میکند و با آرامش خاطر بیشتری سراغ وظایف محوله به خودم میروم.
* از نظر خود شما مهمترین نقطه قوت برنامه «چهلتیکه» چیست؟
از آنجا که همه بخشهای برنامه از سطح کیفی بالایی برخوردار است، واقعا پاسخ این پرسش دشوار است اما به نظرم دکور برنامه از همان ابتدا به نقطه اوج «چهلتیکه» بدل شد، زیرا بسیاری از مخاطبان که به صورت اتفاقی برنامه را مشاهده میکنند، در همان نگاه اول با تماشای دکور برنامه، بسیاری از خاطرات نوستالژیک برایشان زنده میشود و در نهایت به مخاطبان ثابت برنامه بدل میشوند که در اینجا باید از پیمان قانع، یکی از بهترین طراحان دکور سیما قدردانی کنم.
* آیا واقعا از محمدرضا علیمردانی انتظار چنین اجرای مسلطی را داشتید؟
برای انتخاب مجری گزینههای مختلفی داشتیم و به این فکر کردیم فردی را انتخاب کنیم که تواناییهای چندگانه داشته باشد. من نمیگویم آقای علیمردانی کامل هستند، ایشان حتما ایرادهایی دارند، همانطور که من دارم، هیچ انسانی کامل نیست اما شما این را تست کنید؛ 4 دقیقه روبهروی یک آدم برای گفتوگو بنشینید و با وجود اینکه اطلاعات خوبی دارید اما چیزی نگویید، کار سختی است. آقای علیمردانی صبورانه به حرفهای میهمانان گوش میکنند.
* برنامه «چهلتیکه» در این مدت درگیر برخی حواشی هم شد که میتوان به صحبتهای اکبر عبدی در برنامهتان اشاره کرد.
در ابتدا باید بگویم حضور آقای اکبر عبدی در برنامه برای عوامل برنامه افتخار بزرگی است اما درباره صحبتهای ایشان در برنامه فقط میتوانم بگویم ایشان صحبتهایی در زمان گفتوگو داشتند که بعد از برنامه از آقای عبدی سوال کردیم که همه صحبتها مورد تایید شماست که این هنرمند هم گفتند دوست داشتم این صحبتها را اینجا مطرح کنم.
* اگر موضوعی مانده که به آن اشاره نکردهاید، میشنویم.
از آنجا که نبض «چهلتیکه» بر مبنای دسترسی به آرشیو غنی استوار است باید از زحمات آقای احمدی در آرشیو شبکه ۲ سیما هم تشکر ویژهای کنم که بسیاری از لحظات خوب برنامه را مدیون رساندن آرشیوهای ایشان بودیم، همچنین از مدیران شبکه نسیم یک تشکر ویژه دارم که به یک کارگردان و تهیهکننده خانم در این شبکه اعتماد کردند و امیدوارم توانسته باشم جواب اعتمادشان را بدهم.
ارسال به دوستان
چند سناریو برای انتخابات آمریکا
احسان تقدسی: «رای من کجاست؟» از حالا شعار اصلی هر 2 کاندیدای نهایی انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در حالی 2 هفته دیگر برگزار میشود که هر 2 کاندیدا در 2ماه گذشته بارها در نتیجه نهایی انتخابات تشکیکهای جدی داشتهاند و باخت خود را صرفا در صورت تقلب سیستماتیک، محتمل دانستهاند.
آغاز رایگیریهای پستی اما که به طور سنتی رای دادن به این سبک و سیاق به مذاق دموکراتها خوشتر میآید، صدای ترامپ را به طور کامل درآورد و وی از «گم شدن» آرای خود در جریان رایگیری پستی خبر داد. به گفته او، هزاران رأیی که نام او در آنها نوشته شده است و بر سر بزنگاه هر کدام آنها میتواند به داد وی برسد در «سطل زباله» یافت میشوند!
اگر تا چند هفته پیش کلیدواژه انتخابات آمریکا «تقلب» بود، حالا «رای من کجاست» را هم باید به آن اضافه کرد. انتخابات فعلی آمریکا بدون تردید یکی از پرحرف و حدیثترین انتخاباتهای تاریخ این کشور محسوب میشود. ۳ رئیسجمهور آمریکا، جورج بوش، باراک اوباما و خود ترامپ با حرف و حدیثهای فراوان راه ورود به کاخ سفید را برخود هموار کردند تا جایی که با گذشت سالها این حرف و حدیثها همچنان ادامه دارد و نقل محافل دانشگاهی این کشور است. انتخابات 2020 آمریکا از این جهت پرچالشترین انتخابات تاریخ آمریکاست که به طور قطع از همین حالا میتوان مطمئن بود که هیچ یک از 2 کاندیدا، شکست را به راحتی نخواهند پذیرفت. این موضوع درباره شخص ترامپ از اهمیت بیشتری برخوردار است، چه؛ وی صراحتا بارها گفته شکست وی نتیجه چیزی جز تقلب دموکراتها نیست. از اینها که بگذریم چه بایدن برنده نهایی انتخابات باشد و چه ترامپ، چه ادعای دموکراتها درباره تقلب و دخالت سیستماتیک روسها در انتخابات و چه ادعای ترامپ درباره تقلب سیستماتیک دموکراتها در روند انتخابات بویژه در رایگیری پستی درست باشد، نشان از ضعفهای اساسی در ساختار حقوقی و سیاسی آمریکا دارد که خلاصه آن را میتوان در موارد زیر جمعبندی کرد.
1- ساختار سیاسی: ادعای هر 2 کاندیدا نتیجه یک اتفاق است: ضعفهای ساختار سیاسی ـ انتخاباتی آمریکا که به باور هر 2 کاندیدا امکان تقلب یا تخلف گسترده و تاثیرگذار در انتخابات را فراهم کرده است. این ساختار پرابهام و فاسد در چند دهه گذشته توانسته بود با تبلیغات بسیار مدل خود را به عنوان مدل برتر سیاسی در دنیا القا کند اما لااقل در 4 سال گذشته هواداران سرشناس اجتماعی و دانشگاهی هر 2 کاندیدا بارها به صراحت گفتهاند ساختار سیاسی فعلی آمریکا پاسخگوی انتظارات مردم آمریکا نیست. هر 2 کاندیدای نهایی انتخابات در فرآیندی شبهدموکراتیک از 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه به جامعه آمریکا معرفی میشوند و به عبارت دیگر مردم آمریکا چارهای جز انتخاب فرد انتخاب شده توسط رهبران دموکرات یا جمهوریخواه ندارند. کاندیداهای دیگر احزاب آمریکا هم اگر چه زینتالانتخابات هستند اما گاهی حتی هزینه سفر با هواپیمای اختصاصی به ایالتها را هم ندارند!
2- برهم زدن بازی: سخنان هر 2 کاندیدا که یکی به دنبال رایهای در سطل زبالهاش میگردد و دیگری از تقلب سخن میگوید، زمینه اتفاقات غیرمنتظره در فردای انتخابات آمریکا را فراهم میکند. حجم گسترده خرید سلاح توسط مردم آمریکا در چند هفته اخیر به صورت جدی سبب نگرانی جامعهشناسان آمریکایی شده و در برخی محافل جمهوریخواه و دموکرات از احتمال به راه افتادن حمام خون در آمریکا سخن گفته میشود. هر 2 کاندیدا دارای محافل حمایتی خشن و مسلح هستند که سر بزنگاه میتواند مقدمه اتفاقات پیشبینی نشده و به قول برخی کارشناسان «جنگ داخلی» در آمریکا باشد.
3- تصور اینکه یکی از 2 نفر [بایدن یا ترامپ] از این جنگ تمامعیار بتواند براحتی به عنوان رئیسجمهوری بعدی آمریکا سوگند یاد کند، کمی دور از ذهن است. هر 2 سوی ماجرا خود را برای رویاروییهای حقوقی و غیرحقوقی با رقیب آماده کردهاند. نکته اینجاست که چه بایدن و چه ترامپ رئیسجمهوری بعدی آمریکا باشند، نتیجه در اذهان مردم دنیا یکی است: «بیاعتباری آمریکا». آمریکای 2020 در نظر مردم دنیا حتی به آمریکای سالهای اول بعد از جنگ سرد هم شبیه نیست. امروز حتی بزرگترین متحدان آمریکا در اروپا هم اعتبار چندانی برای آمریکا در برنامهریزیهای آینده خود قائل نیستند.
ایده «دموکراسی آمریکایی» دوران جنگ سرد خود را در روزگاری میبیند که رئیسجمهوری مستقر کشورش فریاد میزند: «رای من کجاست؟».
ارسال به دوستان
صورتحساب اروپاییان را تسویه نکنید!
سارا هوشمندی: این روزها اروپاییان قصد دارند «فاکتور» یا «صورتحساب» دیگری را به دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان ارسال کنند! صورتمساله این است که مطابق قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، تحریمهای تسلیحاتی و البته ظالمانه سازمان ملل متحد علیه ایران بامداد یکشنبه [27 مهر] لغو شد. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران رسما مجاز خواهد بود خرید و فروش تسلیحات و ابزارهای تولید تسلیحات را انجام داده و از مزایای این تجارت نیز بهرهمند شود. طی ماههای گذشته، نهتنها جمهوریخواهان ساکن کاخ سفید، بلکه سناتورهای دموکرات کنگره آمریکا نیز نهایت تلاش خود را جهت جلوگیری از لغو این تحریمها به کار گرفتند اما پایداری و مقاومت نظام اسلامی- برخلاف تلاش رئیسجمهور برای دستاوردتراشی دولت که هیچ نقشی جز تاخیر 5ساله نداشت!- منجر به شکست آمریکا شد.
واشنگتن ابتدا به صورت آشکار و رسمی خواستار «تمدید نامحدود تحریمهای تسلیحاتی ایران» بود. با این حال، پس از ناکامی در این مسیر، واشنگتن به گزینه «تمدید محدود تحریمهای تسلیحاتی ایران» بسنده کرد اما حتی به این نقطه نیز نرسید! قصد ندارم روی ریشهها و ابعاد ناکامی آمریکا در تمدید تحریم تسلیحاتی کشورمان متمرکز شوم، زیرا طرح این موضوع و واکاوی همه ابعاد مربوط به آن مجال مفصلی را میطلبد اما در اینجا دغدغه دیگری وجود دارد که نمیتوان بسادگی از کنار آن گذشت و آن «بازی خاص اروپاییان» در قبال کشورمان است!
صورتمساله این است که در جلسه معروف شورای امنیت در ماه جولای/ تیرماه؛ که با هدف بررسی پیشنهاد آمریکا مبنی بر تمدید تحریم تسلیحاتی ایران برگزار شد، اصرار آمریکا مبنی بر تمدید تحریم تسلیحاتی ایران با استقبال دیگر اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت سازمان ملل متحد مواجه نشد. ۳ کشور انگلیس، آلمان و فرانسه نیز در این نشست، با هر گونه پیشنویس دولت آمریکا مبنی بر «تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران» مخالفت کردند. اکنون طرف اروپایی قصد دارد به بهانه لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران، این «اقدام هدفمند» خود را بهمثابه یک «فداکاری در حق برجام و ملت ایران»(!) به دستگاه دیپلماسی کشورمان تفهیم کرده و پس از «بدهکار کردن ایران»، فاکتور این بدهی را به نام «نظام و ملت ایران» صادر کند. نشانههای طلبکاری اروپاییان از «لغو پیشبینیشده تحریم تسلیحاتی ایران» از اکنون قابل مشاهده است! جایی که اروپاییان در بیانیههای خود وقیحانه مدعی میشوند برای حفظ برجام، بیشتر از حد تعهدات خود نیز تلاش کردهاند!
در این میان واقعیتی وجود دارد که نمیتوان منکر آن شد! بهرغم مخالفت ظاهری اتحادیه اروپایی(بویژه تروئیکای اروپا) با تمدید نامحدود تحریم تسلیحاتی ایران از طریق رایگیری در شورای امنیت، آنها سعی داشتند با استناد به رایزنیهای دیپلماتیک (در قالب دیپلماسی پنهان) کشورمان را درباره پذیرش داوطلبانه این موضوع (تمدید موقت تحریمهای تسلیحاتی) مجاب کنند. حتی «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان در دیدار «گابی اشکنازی» وزیر خارجه رژیم اشغالگر قدس در برلین، صراحتا تاکید کرد کشورهای اروپایی در صدد تمدید تحریم تسلیحاتی ایران از طرق دیگر (اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بر ایران) هستند. به عبارت آشکارتر، مخالفت ظاهری اروپاییان با پیشنهاد تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت، به معنای «ایستادگی اروپا در برابر زیادهخواهی واشنگتن» نبود! حتی سران کشورهای اروپایی طرحهای «تمدید ۳ساله»، «تمدید یکساله» و «تمدید ۶ ماهه» تحریمهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران را در جلسات خود آماده کرده و نسخههایی از آن را نیز به محافل آمریکایی- صهیونیستی ارسال کرده بودند.
در چنین شرایطی مراقب باشیم «لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران» به عنوان سند «دفاع اروپاییان از حقوق حقه و حداقلی کشورمان» از سوی آنها مورد توجه و استناد قرار نگیرد. لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران، صرفا مترادف با شکست آمریکا در مواجهه با «استراتژی مقاومت فعال» و متعلقات این استراتژی پویا نیست، بلکه «اروپاییان» را نیز به عنوان طرف شکستخورده این معادله معرفی میکند. دوباره تاکید میشود هدف آمریکا و تروئیکای اروپا، هر ۲ یکسان و معطوف به «تمدید تحریم تسلیحاتی ایران» بود و تنها اختلاف آنها، مربوط به چگونگی این تمدید و نحوه وادارسازی ایران به عقبنشینی از حقوق خود بود.
تعجب دارد که چرا وزارت امور خارجه کشورمان، ملت ایران را در جریان فشارهای پشتپرده اروپاییان به دیپلماتهای کشورمان درباره «تمدید داوطلبانه تحریمهای تسلیحاتی» قرار نمیدهد! عدم افشای این موارد و پردهپوشی از چهره واقعی دیپلماتهای اروپایی، منجر به طرح ادعاهای وقیح و دروغین بعدی از سوی تروئیکای اروپا و اتحادیه اروپایی خواهد شد. در هر حال، دلسوزان واقعی کشور پذیرای این موضوع نخواهند بود تا اروپاییان بخواهند صورتحساب دروغین دیگری را به نام ملت ایران فاکتور کرده و جمهوری اسلامی را در این معادله بدهکار خود نشان دهند!
از سوی دیگر، تلاش دولت برای فاکتور دستاورد از لغو تحریمهای تسلیحاتی به نام خود نیز به جایی نخواهد رسید، چون مردم بیارزشی برجام را به چشم خود مشاهده کردند و دیگر میدانند از این توافق سوخته، آبی گرم نمیشود!
ارسال به دوستان
شروع فاز عملیاتی اصلاح بودجه با پیشنهادات دیوان محاسبات
محسن زنگنه*: امروز ۲ سال پس از دستور مقام معظم رهبری مبنی بر اصلاح ساختار بودجه، مطالبهای عمومی در تمام قوا برای تحقق این مهم ایجاد شده که اتفاق بسیار مبارکی است. اقدام دیوان محاسبات مبنی بر ارائه گزارش آسیبشناسی بودجه و پیشنهادهای اصلاح ساختار بودجه در قالب نامه رئیس دیوان به رئیس مجلس شورای اسلامی هم در همین راستاست که بررسی آن نشان میدهد کار کارشناسی عمیقی در این رابطه شده است. هماکنون کمیته اصلاح ساختار بودجه در دیوان محاسبات به درخواست نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایجاد شده که پیشنهادات خود را در رابطه با اصلاح ساختار بودجه ارائه میکند. گزارش اخیر دیوان در ۴ حوزه منابع، هزینهها، شرکتهای دولتی و شفافیت تنظیم شده که بررسیها نشان میدهد این موارد قابلیت عملیاتی دارند، این یعنی پیشنهادات ارائهشده حاصل اتاق فکر نخبگان بودجه کشور است و مجلس از آنها بهره خواهد گرفت. دیوان محاسبات بیشترین اشراف را در بین دستگاههای مختلف نسبت به بودجه دارد، از این رو پیشنهاداتی از این دست میتواند راهگشای شرایط کنونی باشد. این نکته را نباید از یاد برد که انتظار اصلاح بودجهریزی ایران در چند ماه بیجاست و اجرایی شدن بخشی از پیشنهادات این گزارش احتیاج به زمان دارد؛کما اینکه برای مثال در بند اول همین گزارش الزاماتی مبنی بر تبیین رابطه بین دولت و شرکت ملی نفت ایران یا به عبارتی رابطه بین دولت و درآمدهای نفتی که موضوع بسیار حساس و مهمی است، وجود دارد و به دولت پیشنهاد میکند لایحهای در این رابطه ارائه کند اما الزاما این لایحه برای بودجه 1400 نیست، بلکه دیوان محاسبات این نارسایی را که به عمق چند دهه است شناسایی کرده و پیشنهاد حل آن را داده است. بخش دیگر این پیشنهادات در رابطه با شیوه تنظیم بودجه است که به صورت تمام و کمال باید در دستورالعملهای دولت برای بودجه سال آینده گنجانده شود و اگر این اتفاق رخ ندهد، نمایندگان به آن اهتمام خواهند ورزید. واقعیت این است که لزوم اصلاح ساختار بودجه یک حقیقت انکارناپذیر است و نمایندگان مجلس شورای اسلامی تمام تلاش خود را برای این موضوع خواهند کرد.
* عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس/ رئیس کمیته اصلاح ساختار بودجه
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|