|
ارسال به دوستان
نگاهی به فیلم «بی همه چیز» ساخته محسن قرایی که بر خلاف پیشبینیها با واکنش منفی اهالی رسانه و منتقدان مواجه شد
ناچیزی علیه مردم
مصطفی پور کیانی: مثل همیشه نباید فریب حرف و هیاهوهای قبل از اکران فیلمها را خورد. «بیهمه چیز» دقیقا همان دُهلی است که شنیدن آوازش از دور خوش است. البته همین که از دور خوش هست یا نیست را هم دقیق نمیشود گفت.
اولین تجربه کارگردانی محسن قرایی در یک همکاری مشترک با افشین هاشمی در «خسته نباشید» اتفاق افتاد و بعد از آن هر چند در «سد معبر» عملا نشان داد که در حال بالا رفتن از پلههای پیشرفت کارگردانی و فیلمسازی است ولی نه فیلم بخوبی دیده شد و نه بازی تماشایی حامد بهداد.
قرایی در سومین فیلم سینمایی خود سراغ برداشتی آزاد از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» رفته و به گفته خودش، پیش از ساخت فیلم اولش دوست داشته که این فیلم را بسازد ولی به دلیل شرایط پیچیده، پر بازیگر و هزینههای بالا از خیر آن گذشته است.
این بار همه چیز برای قرایی مهیا شده تا آرزوی او را برآورده کند؛ از بازیگران پر ستاره تا سرمایهگذار و نمایشنامه معروفی که قرار است شالوده کار باشد. ولی خروجی کار نشان میدهد نه شخصیتهای داستان بدرستی شکل گرفتهاند و نه مساله و دغدغه کارگردان به بار نشسته است.
ترکیب کمنظیری از بازیگران از پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، مهتاب نصیرپور، بابک کریمی، باران کوثری، پدرام شریفی، سید هادی حجازیفر و... در کنار فضاسازی، لوکیشن و هزینهای که به این راحتیها در اختیار هر کارگردانی قرار نمیگیرد، به خروجی بلاتکلیف و درهم برهمی رسیده بود که بشدت ضعیف بود.
فارغ از قصهای که تلاش میکرد کنایههای سیاسی تند و تیز حداقل در لایههای دوم و سوم داشته باشد و نداشت، حتی اجرا هم در نسبت با بازیگران و عوامل و جزئیات دیگر، چنگی به دل نمیزد. نکته قابل تامل آنکه پرویز پرستویی در نشست خبری جشنواره گفته بود: «من شبیه قهرمان فیلم هستم!»، جالب است که پرستویی «امیرخان» (نقشی که «در بیهمه چیز» بازی کرده) را قهرمان فرض کرده است. البته بعید نیست که عوامل هم در جلسه گفتوگو برای قرارداد به او گفته باشند قرار است نقش یک قهرمان را بازی کنی!
اما کدام قهرمان؟ وقتی فیلم در قصه بلاتکلیف است، در شخصیتپردازی بلاتکلیف است، وقتی نمیتواند روابط را درست تعریف کند، رابطه پدر و دختری، زن و شوهری و حتی دیگر روابط انسانی را نمیتواند شکل بدهد، حتی وقتی عشق را نمیتواند به تصویر بکشد، چگونه خواهد توانست قهرمان بیافریند؟ اساسا در قصهای علیه مردم و همزمان در قصهای علیه شخصیت اصلی(و نه قهرمان)، میتواند قهرمان شکل بگیرد؟ «بیهمه چیز» بیش از هر چیز دیگری، اجرای ضعیفی از «ملاقات بانوی سالخورده» بود که نشان میداد اقتضائات تبدیل نمایشنامه به فیلمنامه بدرستی رعایت نشده است.
قرایی سعی کرده فیلمی قهرمانمحور خلق کند اما تا قهرمانی خلق نشود ضدقهرمان تجلی پیدا نمیکند. قهرمان هم در هیچ اثر نمایشی با دیالوگ گفتن خلق نمیشود. هرگز سینما تاکنون قهرمان جذاب اما منفعل نداشته است. «امیر» هیچ فعل قهرمانانهای ندارد. بنابراین گره اصلی داستان که خواست ضدقهرمان قصه برای حذف اوست تنها سوال و گرهی است که مخاطب را دنبال خود میکشد؛ گره بسیار مهمی که پاسخش در مضحکترین شکل ممکن و بدترین جای داستان لو میرود. وقتی گره باز میشود فیلم دیگر دلیلی برای ادامه یافتن ندارد.
ضعف در شخصیتپردازی نقش «امیر» این سوال بزرگ را در ذهن مخاطب باقی میگذارد که چگونه امیر در سکانسهای پایانی به یکباره متحول میشود و آن رفتار دراماتیک را رقم میزند در حالی که در تمام مدت فیلم، شخصیتی پنهانکار و ترسو دارد.
روستایی در برههای از زمان دوران پهلوی، در انتظار میهمانی است که قبلا متعلق به همین روستا بوده و قرار است با ورود او، مشکلات بیکاری و معیشت اهالی روستا حل شود ولی با ورود این میهمان، اتفاقاتی میافتد که حمایت و اعتقاد مردم نسبت به معتمد روستا عوض میشود.
هدیه تهرانی در نقش میهمان روستا و پرویز پرستویی در نقش معتمد روستا نقش اول مرد و زن «بیهمه چیز» هستند و در کنار آنها سیدهادی حجازیفر و مهتاب نصیرپور حضوری مانند نقشهای گذشتهشان دارند. بازی بازیگران کمتر شناختهشده، از بازی بازیگران نامآشنا دیدنیتر است؛ پرویز پرستویی اصلا وارد جهان قصه «بیهمه چیز» نشده بود و همان پرویز پرستویی اینستاگرام بود، هدیه تهرانی هم بازی قابل توجهی نداشت، هادی حجازیفر مثل همه کارهای قبلیاش فقط داد و بیداد میکرد و... .
بدونشک باران کوثری در این فیلم با گریم سنگین خود، متفاوتترین بازی کارنامه خود را به رخ کشیده است؛ نقشی که به گفته قرایی، وجود خارجی در فیلمنامه نداشته و برای تعادل در نقشها، ایجاد شده است.
***
آرای مردمی جشنواره فیلم فجر ۳۹ مختص تهران نیست
آرای مخاطبان جشنواره فیلم فجر امسال در سراسر کشور برای تعیین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شمارش خواهد شد. به گزارش «وطن امروز» به نقل از ستاد اطلاعرسانی سیونهمین جشنواره فیلم فجر، در جشنواره فجر ۳۹، آرای بهترین فیلم تماشاگران برخلاف گذشته فقط از مخاطبان جشنواره در تهران اخذ نمیشود و همه مخاطبان جشنواره در سراسر کشور در این فرآیند نقش دارند. بر اساس تصمیم شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر امسال فیلمهای بخش سودای سیمرغ در سراسر کشور برای مخاطبان سینما بهنمایش درمیآید و هر ۱۶ اثر این بخش در همه استانها نمایش خواهند داشت.
ارسال به دوستان
کاهش ۷۰ درصدی فروش سینماهای اروپا در دوران کرونا
سینماهای اروپا در دوران کرونا با کاهش 6/70درصدی فروش در گیشه مواجه شدند و قرنطینه موجب از بین رفتن 5/7 میلیارد دلار از درآمد سینماها شده است. به گزارش «وطن امروز»، هجوم ویروس کرونا به اروپا، موجب سقوط فروش گیشهها در سراسر قاره شد و در نتیجه میلیاردها دلار درآمد آنها از دست رفت. ارقامی که بتازگی از سوی اتحادیه بینالمللی سینماها منتشر شد، نشان میدهد سال ۲۰۲۰ گیشه سراسر اروپا افتی 6/70 درصدی را تجربه کرده و درآمد سینماها در ۳۸ بازار اروپا 5/7 میلیارد دلار کاهش یافتهاست. این کاهش پس از فروش موفق سال ۲۰۱۹ رخ داد که با رشدی 34/1 میلیارد دلاری و با رسیدن به رقم 65/10 میلیارد دلار، بالاترین رقم فروش در ۱۵ سال اخیر رقم خورده بود. اتحادیه بینالمللی سینماها در گزارش خود تاکید کرده که این بحران به پایان نرسیده و بیشتر سینماهای اروپا هنوز تعطیل هستند. با این حال سیاستگذاران در سطح محلی، ملی و اروپایی باید با استراتژیهای بازیابی قوی وارد عمل شوند تا این اطمینان وجود داشته باشد که سینماهای اروپا میتوانند از این دوره چالشبرانگیز عبورکنند.
ارسال به دوستان
آغاز پخش آنلاین «تئاتر فجر» از امروز
۳ سامانه نمایشی از امروز سهشنبه ۱۴ بهمن فیلم نمایشهای اجرا شده در سیونهمین جشنواره تئاتر فجر را پخش میکنند.
به گزارش «وطن امروز»، فیلمنمایشهای آثار حاضر در سیونهمین جشنواره تئاتر فجر از ۱۴ تا ۲۱ بهمن هر روز از ساعت ۱۸ به مدت ۲۴ ساعت در ۳ سامانه نمایشی تلویزیون تئاتر ایران، نمایش نت و تیوال برای علاقهمندان جشنواره قابل تماشاست. همزمان با برگزاری سیونهمین جشنواره تئاتر فجر ۵ پنل تخصصی با موضوع بررسی امکانات، تمهیدات و زیباییشناسی تئاتر در فضای مجازی در عمارت نوفللوشاتوی تهران برگزار خواهد شد.
همچنین نشستهای پژوهشی سیونهمین جشنواره تئاتر فجر با عنوان «گشایش فضای عمل جدید تئاتری: بررسی امکانات، تمهیدات و زیباییشناسی تئاتر در فضای مجازی» توسط دفتر پژوهش، آموزش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی در عمارت نوفللوشاتوی تهران برگزار میشود. برگزاری سیونهمین جشنواره تئاتر فجر به دبیری حسین مسافرآستانه تا ۲۰ بهمن ادامه دارد. آدرس سایت جشنواره www.fitf.ir است.
ارسال به دوستان
«ستاره بازی» جذاب
مصطفی پور کیانی: «ستاره بازی» به کارگردانی هاتف علیمردانی و تهیهکنندگی علی سرتیپی، در دومین روز سیونهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. در این فیلم فرهاد اصلانی و شبنم مقدمی در کنار بازیگران خارجی چون مارشال منش، ملیسا ذاکری، لیندا جویز، هاوارد رسنزتین و دان لیستر هنرنمایی میکنند. علیمردانی پیش از این فیلم سینمایی «کلمبوس» را جلوی دوربین برده بود که با نگاهی طنزآمیز به مشکلات حقیقی مهاجرت پرداخته بود و در ادامه این مسیر با فیلم «ستاره بازی» نگاه جدیتر به موضوع مهاجرت داشته است و انصافا نگاه واقعبینانهای از رویای مهاجرت به تصویر کشیده است.
اما داستان این فیلم در آمریکا میگذرد و قصه یک خانواده جوان ایرانی را روایت میکند که به قصد زندگی بهتر به این کشور مهاجرت کردهاند ولی در ادامه با مشکلات متعددی مواجه میشوند. سختیهای قابل پیشبینی زندگی در کشوری دیگر، شرایط کاری دشوار، اختلافات فرهنگی و بیماری دختر کوچک این خانواده، در فرمی روایتگونه از زبان دختری که حالا بزرگ شده، به تصویر کشیده میشود.
علیمردانی در این فیلم با نشان دادن مشکلات مهاجرت، محور اصلی قصه خود را اعتیاد قرار داده و با اتکا به مستندها و آمارهای رسمی کشور آمریکا درباره مرگ سالانه افراد بر اثر مصرف مواد مخدر و محرک، روایت یکدست و جذابی ارائه داده است.
بازی خوب و تاثیرگذار نقش اول زن این فیلم به همراهی و باور بیشتر تماشاگر کمک میکند تا تلخی و ترسناکی این اعتیاد بیشتر به چشم مخاطب بیاید. نشان دادن تصویری واقعی از جامعه شهری آمریکا، در دسترس بودن انواع مواد مخدر و بستری که به این امر دامن میزند، همگی مشخصات جامعه هدفی است که علیمردانی در فیلم خود به تصویر کشیده است. بازی روان و خوب فرهاد اصلانی در نقش پدری دلسوز و مراقب خانواده، مقداری تلخی «ستاره بازی» را کم کرده و نمونهای از یک پدر ایرانی را به تصویر کشیده است. در مجموع باید گفت مساله و دغدغه علیمردانی در «ستاره بازی» کاملا مشخص و در یک کلام هدفمند به بار نشسته است.
ارسال به دوستان
شیشلیک؛ فیلم ضدملی کارگردان فیلم روحانی
عباس اسماعیلگل: یکی از ضدایرانیترین و ضدملیترین فیلمهایی که در چند سال اخیر در کل سینما ساخته شده، شیشلیک است. به همین صراحت. شیشلیک را که اساسا از جهات سینمایی واجد مؤلفه قابل توجهی نیست، میتوانست هر کارگردان دستهچندمی هم بسازد اما مهدویان گویا احتیاج جدی به ساختن این فیلم داشت. اعوجاج و تاثیرپذیری او از جریانهای مختلف باعث شده او با همه چیز، حتی «ایران» فاصلهگذاری کند.
نمیدانم اصلا میشود درباره فیلمی که لوکیشنش کارخانه «پشم ایران» است چیزی نوشت یا خیر؟! کمتعصبترین آدم هم از این بیوطنی به درد میآید! ادامه توهین سال گذشته مهدویان به تندیس ایرانی سیمرغ در اختتامیه جشنواره فجر، شده است شیشلیک. توهین مهدویان به مردم شفافتر از این نمیشد. کسانی هم البته پیدا شدهاند که در این چند روز به این فیلم لقب کمدی سیاه دادهاند. شیشلیک فاقد کمدی است ولی سیاه چرا؛ سیاه است.
به نام فیلم ساختن برای فقر و نداری، مهدویان کار عجیب و غریبی کرده است.
بیتردید خیلی از شبهروشنفکران و جشنوارهچیهایی که با پروتکلهای آن سوی آب فیلم سیاه میسازند، انگشت به دهان خواهند ماند از این حجم پردهدری در سینما. خواهند گفت: چرا ما نساختیم؟! چرا ما نتوانستیم بسازیم؟! و...
سوءاستفاده از مشکلات معیشتی مردم برای ساخت فیلمی برای فقر، با پول جایی که هنوز نمیدانیم کجاست، خودش طنز تلخی است. شیشلیک کمدی سیاه نیست. کمدی سیاه فرصتطلبی و فرار به جلوی مهدویان از وضعیت این روزهاست؛ وضعیتی که محصول رئیسجمهور محبوب مهدویان است؛ رئیسجمهوری که برایش فیلم انتخاباتی ساخت.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از متن و حاشیه نخستین روز جشنواره فیلم فجر
از سایه سنگین کرونا تا جای خالی انصاریان
عباس اسماعیلگل: سیونهمین جشنواره فیلم فجر در حالی از عصر روز دوازدهم بهمنماه رسماً کار خود را در برج میلاد و پردیس ملت آغاز کرد که همه چیز تحت تاثیر جو کرونایی جامعه و تمهیدات مسؤولان جشنواره برای اهالی رسانه و مخاطبان قرار گرفته بود. از سوی دیگر 2 فیلم نمایش داده شده در این روز نتوانست نظر مساعد اغلب مخاطبان فجر را به خود جلب کند. در ادامه مروری بر مهمترین اتفاقات رخداده در این روز و متن و حاشیه جشنواره فجر و نشستهای خبری آن خواهیم داشت.
* همه چیز تحت تأثیر کرونا
بدون شک یکی از مهمترین حواشیای که در برپایی روز نخست جشنواره در سالنهای مخصوص اهالی رسانه و هنرمندان به چشم آمد، مساله عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط مخاطبان بود به طوری که تصاویری از ازدحام عکاسان خبری برای ثبت تصاویری از فرش قرمز عوامل فیلمها و شلوغی سالنهای نمایش حسابی در فضای مجازی سروصدا به پا کرد و بسیاری از کاربران فضای مجازی با بازنشر این تصاویر از عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی در سینماهای مخصوص رسانهها ابراز نگرانی کردند. در ادامه هم این مساله منجر به واکنش علیرضا وهابزاده، مشاور رسانهای وزیر بهداشت شد تا مسؤولان برگزاری جشنواره را موظف به پاسخگویی درباره آنچه رخ داده، بداند.
وی در توئیتی عنوان کرد: «تمام ضوابط مثل تمام مشاغل و فضاها به مسؤولان جشنواره ابلاغ شده و متعهد شدند پروتکلها را رعایت کنند. قطعا این تصاویر تخلف از اجرای پروتکلهاست و مسؤولان برگزاری جشنواره باید پاسخگو باشند».
اما در روز نخست جشنواره سیونهم 2 فیلم اقتباسی روی پرده رفت؛ فیلم سینمایی «رمانتیسم عماد و طوبا» به کارگردانی کاوه صباغزاده که یک اقتباس از کتابی نوشته آلن دوباتن است و همچنین فیلم «بیهمه چیز» با اقتباس آزاد از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» به قلم محسن قرایی و محمد داوودی به نمایش درآمد که نشست خبری هر 2 فیلم از نکات قابل تاملی برخوردار بود. بدون شک یکی از مهمترین غایبان جشنواره در روز نخست، علی انصاریان بازیگر نقش نخست فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» محسوب میشود؛ چهرهای که این روزها روی تخت بیمارستان است و با بیماری کرونا دست و پنجه نرم میکند. امیدواریم این فوتبالیست سابق هرچه زودتر سلامتی خود را به دست آورد.
کاوه صباغزاده در نشست خبری فیلمش گفت: به نظرم این فیلم با مخاطب خود تا اینجا ارتباط برقرار کرده، حداقل این است که گفتهاند حال ما بعد از تماشای فیلم خوب است؛ این فیلم درباره تحکیم خانواده است. برای آقای انصاریان هم آرزوی سلامتی میکنم و امیدوارم فیلم در اکران عمومی هم موفق باشد.
اما پرویز پرستویی در نشست خبری فیلم «بیهمه چیز» درباره تأثیر فعالیتهای اجتماعی سالهای اخیرش بر کمکاریهایش در سینما عنوان کرد: فعالیتهای اجتماعی من از زمانی شکل گرفت که معضلات اجتماعی توسط مسؤولان دیده نشد و من وظیفه داشتم کمکی کنم. من نگران کمکاری خودم در سینما نیستم، این موضوع هم برای امروز نیست؛ به من یاد دادند هر چه کمتر کار کنی بهتر است.
ارسال به دوستان
«بیهمه چیز»
بلاتکلیفی
مسعود غزنچایی: «ملاقات بانوی سالخورده» یکی از مهمترین آثار فردریش دورنمات، نمایشنامهنویس سوییسی است. حالا محسن قرایی سراغ ساخت فیلمی با اقتباس از این نمایشنامه رفته است. در چنین اقتباسی، تطبیق قصه اولیه با جغرافیا و زمان مقصد - که قصه فیلم در آن رخ میدهد- مهمترین وظیفه نویسنده و کارگردان است؛ اتفاقی که حداقل نویسندگان نتوانستهاند به طور کامل از پس آن برآیند. در نمایشنامه اولیه، مسائل اساسی همچون قدرت، دموکراسی (با تاکید بر حق رای زنان) و اقتصاد، مهمترین مضامینی است که قصه و روابط شخصیتهای اصلی حول آن میچرخد. قصه نمایشنامه دارای ۳ شخصیت اصلی است: کلارا، آلفرد و شهردار. با اینکه ۳ محور اصلی در فیلم قرایی حفظ شدهاند اما شیوه پرداخت فیلمساز در روایت نهتنها با قصه مبدأ تناقضهایی دارد، بلکه برای مخاطبی که بدون آگاهی از قصه اصلی، شاهد فیلم «بیهمه چیز» خواهد بود، سردرگمکننده است. در «بیهمه چیز»، تکلیف فیلمساز و مخاطب با شخصیت محوری مشخص نیست. فیلمساز خودش هم نمیداند طرف کدام شخصیت است و مخاطب نیز تا پایان فیلم سردرگم میماند. فیلم اساسا قهرمان ندارد و بسیار در روایت بلاتکلیف است. قرایی نتوانسته شرایط باورپذیری از وضعیت اقتصادی مردم روستا به مخاطب معرفی کند و انتخاب زمان فیلم نیز توجیهی برای مخاطب ندارد.
فیلمساز اگرچه با تکیه بر نمایشنامه مبدأ، توانسته اهمیت جایگاه شخصیت زن (لیلی- هدیه تهرانی) را به نمایش بگذارد اما موفق نمیشود در مسیر روایت قصه خود در ادامه حضور زن در روستا، مخاطب را با او همراه کند و به نظر میرسد فیلمساز از همان ابتدا دلش با شخصیت مرد (امیرخان-پرویز پرستویی) است و او را قربانی میداند. اگر چنین رویکردی مخاطب را در یک دوراهی قرار میداد و این دوراهی در تصمیم مردم روستا در پایان فیلم اهمیت پیدا میکرد، باز هم توجیهپذیر بود اما وقتی مردم روستا از همان ابتدا با شنیدن پیشنهاد مالی، طرف زن را تا پایان میگیرند، دیگر چنین رویکردی- حتی اگر عامدانه باشد- فیلم را دچار تناقض میکند.
ارسال به دوستان
«رمانتیسم عماد و طوبی»
داستان کدام ازدواج؟
علی جعفرآبادی: چه در «ایتالیا، ایتالیا» و چه حالا در فیلم دوم «رمانتیسم عماد و طوبی»، کاوه صباغزاده علاقهای به پیروی از جریانهای «مُد روز» و رایج سینمای ایران نداشته و سینمای خود را بیاعتنا به تقاضای کاذب این سینما برای درامهای اجتماعی- اخلاقی سرد و تلخ بنا کرده است. از انتخاب داستانهایی با رگههایی از سانتیمانتالیسم که از واقعگرایی متعارف فاصله میگیرد و به فانتزی نزدیک میشود، تا اجرایی اشباعشده از رنگ و نور و گرما در صحنهپردازی و جاری ساختن فانتزی ویژهاش در دکوپاژ و هدایت بازیگر، همه و همه، صباغزاده را صاحب ارزشی افزوده در مقایسه با همنسلان خود میکند. این تمایز و ارزش افزوده اما منجر به آن نمیشود که کیفیت نهایی آثار او هم ویژه و قابل اعتنا باشد؛ موضوعی که بیش از همه، محصول ضعف در ساختار فیلمنامه آنهاست.
اگر «ایتالیا، ایتالیا» داستان کمرنگی داشت، در «رمانتیسم عماد و طوبی» عملا داستانی وجود ندارد. روایت زندگی یک زوج، از لحظه آشنایی تا طی شدن مراحل مختلف زندگی، بیآنکه فراز و فرود ویژه و دراماتیکی در آن وجود داشته باشد تا این زندگی به «مساله» تماشاگر تبدیل شود، لاجرم به آنجا منتهی میشود که نه خوشیهای این زندگی از سطح و کیفیت «لوسبازی» بالاتر برود، و نه در جریان ناخوشیهایش، تماشاگر به قضاوت آن دو بنشیند و در تقسیم حق میان آنها، مثل آونگی در نوسان باشد و به سیاق درامهای زناشویی مرسوم سینمای جهان، به عمق پدیده پیچیده و چندلایه زندگی مشترک برود و آن را واکاوی کند. کاوه صباغزاده انگار فیلم «داستان ازدواج» نوآ بامبک را دیده و آن را دوست دارد اما ظاهرا آن را خوب ندیده است. داستان ازدواج در دل داستان ظاهرا ساده روتین خود، به سطح و عمقی از مساله زناشویی میرسد که وقتی کاراکتر زن از «حفظ نبودن شمارهاش توسط شوهر» گلایه میکند، چیزی را در ذهن تماشاگر خود به چالش میکشد که گریههای طوبی و جدلهایش با عماد کوچکترین نسبتی با آن عمق و دقت و تمرکز ندارند.
ارسال به دوستان
نسخه جدید «بانگ آزادی» همزمان با دهه فجر منتشر شد
نغمههای جاودان به روایت احمدعلی راغب
نسخه جدید کتاب «بانگ آزادی» خاطرات شفاهی مرحوم استاد احمدعلی راغب، آهنگساز سرودها و ترانههای معروف انقلاب نوشته محسن صفاییفرد، توسط انتشارات «راهیار» منتشر و روانه بازار نشر شد. به گزارش «وطن امروز»، «بانگ آزادی» زندگی و فعالیتهای مرحوم احمدعلی راغب به عنوان یکی از چهرههای اصلی موسیقی انقلاب از دوران کودکی و نوجوانی در بندر انزلی و بعدها حضور در تهران را در 7 فصل روایت کرده است. البته فصل پایانی «بانگ آزادی» به تصاویر و اسناد مرتبط با فعالیتهای احمدعلی راغب اختصاص دارد. همچنین خواننده کتاب، میتواند با اسکن کدهای درج شده، سرودها و ترانههای به یاد ماندنی ساخته شده توسط احمدعلی راغب را بشنود. در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: «هیچ ایرانی نیست که اثری از آثار احمدعلی راغب را نشنیده باشد. دهه شصتیها با آواها و نواهای او بزرگ شدهاند. از سرود «مدرسهها وا شده»، «بابا خون داد» و «همشاگردی سلام» تا قطعات ارکسترال «بانگ آزادی» و «شهید مطهر» و «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» بگیرید تا تصنیف «خجسته باد این پیروزی» و «ظفر مبارک» و بعدها تا نخستین آلبوم موسیقی پاپ بعد از جنگ مثل «رقص گلها» و قطعاتی مثل «گل میروید به باغ» و «بیا به امداد ناتوانان» و... .
میتوان گفت راغب، یکی از اصلیترین آدمهایی است که چیزی به نام «سرود و موسیقی انقلاب» را در سالهای پس از انقلاب بر سر زبانها انداخت. او خالق دستکم 20 اثر محبوب دوران انقلاب و پس از آن است که امروز بخشی از خاطره جمعی مردم ایران از دهه 60 و 70 شدهاند. قطعه «شهید مطهر» که با آهنگسازی او انجام شد، به تأیید امام خمینی(ره) رسید و سرنوشت موسیقی پس از انقلاب را روشن کرد.
براساس این گزارش، گفتوگوهای این کتاب برعهده مهدی چیتساز و مرتضی قاضی بوده و تدوین آن هم توسط محسن صفاییفرد صورت گرفته است. «بانگ آزادی» در 392 صفحه، شمارگان 1500 و با قیمت 50 هزار تومان توسط انتشارات راه یار منتشر شده است. گفتنی است احمدعلی راغب، خالق ترانهها و سرودهای ماندگار انقلاب، آذرماه سال جاری در ۷۶ سالگی، پس از تحمل سالها درد و رنج ناشی از بیماری سرطان درگذشت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|