|
ارسال به دوستان
نگاهی به «ابلق» جدیدترین ساخته نرگس آبیار
ژانر فلاکت
عباس اسماعیلگل: آنچه در ایران به نام سینمای اجتماعی شناخته میشود، ژانری جعلی و فاقد هویت سینمایی مشخص است. این نوع سینما نه ذیل یک عنوان جمع و دستهبندی میشود و نه اساسا میتوان کشکول سینمای اجتماعی را در چارچوب مشخصی گنجاند اما فیلمهایی ذیل عنوان اجتماعی ساخته میشوند، تحلیل میشوند و در جلسات نقد و بررسی نیز اتفاقا با عنوان فیلم اجتماعی تحسین میشوند. اگر کسی میخواهد بگوید کمی متفاوتتر از سینماگران دیگر عمل کرده، میگوید: «فیلم اجتماعی ساختم».
حالا البته ممکن است نداند فیلم اجتماعی ساختن، این روزها سادهترین کاری است که برخی فیلمسازان انجام میدهند و دیگر حتی «ژست» سابق را ندارد.
دقیقا در این بلبشو است که هر سال تعداد زیادی فیلم با این عنوان ساخته میشود. از چند سال قبل و بعد از «ابد و یک روز» ژانر شوخطبعانه دیگری هم به سینمای ایران اضافه شد: ژانر فلاکت. بعد کارگردانانی پیدا شدند که با تکرار میزانسنها، کنایههای سیاسی خود را به اسم فیلم اجتماعی، روی پرده بردند. جز «شنای پروانه» که فیلمی جسور و معمایی بود، در جشنواره گذشته نیز عمده آثاری که پسوند اجتماعی را یدک میکشیدند، بیشتر سیاسی بودند.
با این مقدمه به نظر میرسد «ابلق» نرگس آبیار، با همه اجتماعی بودن، تعلقی به سینمای اجتماعی مرسوم و مصطلح ندارد. و چه بهتر که ندارد. «ابلق» یک فیلم سینمایی است که بهتر است به عنوان اجتماعی نچسبد و تخفیف پیدا نکند به کارهایی که پیش از این زیاد ساخته شدهاند، البته شاید بتوان یکی از معدود برگبرندههای «ابلق» را در بازی بازیگرانش دانست که البته بهرغم بازی ضعیف بهرام رادان، که جز یکی دو فیلم در روزگار جوانیاش هیچ وقت بازیگر خوبی نبوده، بازیهای دیگر تحسین برانگیزند. زوج الناز شاکردوست و هوتن شکیبا که در فیلم قبلی نرگس آبیار (شبی که ماه کامل شد) تجربه همکاری داشتند، هر 2 خوب بازی میکنند. گلاره عباسی از پس ایفای نقشش خوب برآمده و مهران احمدی بهرغم کوتاهی نقش، تاثیرگذار بازی کرده است. استفاده از گیتی معینی نیز بجا و درست است و بازی خوبی را از او میبینیم که همه این موارد تا حدودی جدیدترین ساخته نرگس آبیار را تحملپذیر کرده است.
* مصلحتنشینان «زورآباد»
نرگس آبیار پیش از این با فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت، فیلمی که توانست موفقیتهای بسیاری را در آن دوره جشنواره فیلم فجر کسب کند.
این کارگردان، این بار با فیلم سینمایی «ابلق» در سیونهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد؛ فیلمی که تقریبا با همان ترکیب بازیگران فیلم قبلی خود از جمله الناز شاکردوست و هوتن شکیبا جلوی دوربین رفته است، البته در این فیلم سینمایی بهرام رادان، گلاره عباسی و مهران احمدی نیز حضور دارند.
تهیهکنندگی این فیلم را محمدحسین قاسمی، همسر و تهیهکننده فیلمهای اخیر نرگس آبیار برعهده داشته است.
بدونشک «ابلق»، مهمترین و سرکشترین فیلم آبیار است؛ فیلمی که در ناکجاآبادی به نام «زورآباد» روایت میشود. محلهای حاشیهنشین در اطراف تهران در پشت شهر بازی و برجهای بلندی که خبر از فقر و بدبختی ساکنان این محل میدهد و از آن طرف آرمانشهری که به آنها نزدیک است.
زورآبادی که گرفتار حاکمی فاسد (به نام جلال) است و در این بین، مردم آنجا از زن، مرد و حتی ریش سفید آن، بنا بر ترس و مصلحتاندیشی و با علم بر فساد حاکم، سکوت اختیار میکنند. سکوت برخی به خاطر ترس از بریدن نان و روزیشان است که به دست جلال است و برخی به خاطر آبرو و بعضی مصلحت را بر این میبینند که ظلم جلال را افشا نکنند.
آبیار که کار خود را با نوشتن رمان و قصهگویی شروع کرده و بعد دنیای فیلمسازی را تجربه میکند، مثل اینکه این بار قصهگویی را فراموش کرده و تقریبا نیمی از زمان فیلم بدون هیچ روایت و داستانی به کلیگویی میگذرد. حالا بگذریم از قاببندیهای شلختهواری که اصرار دارد تمام جزئیات را به رخ بکشد؛ نماهایی که شاید کمک چندانی به داستان نگفته ابلق نکنند.
داستان فیلم درباره نظربازی و تعدی مردی به نام جلال با بازی بهرام رادان بر «راحله» است. جلال در ظاهر مردی خیر، معتمد محل در شورا و خانواده دوست است ولی جامعهای که آنقدر درگیر سنتهای غلط و تقدیر و مصلحتگرایی شده، حاضر است در برابر ظلم جلال سکوت اختیار کند؛ سکوتی که کودکان آنها را نیز درگیر خود کرده و سوغاتی برای آینده نامشخص آنهاست.
فیلم آبیار با ناامیدی و سیاهی تمام میشود و به جای اینکه «راحله» در برابر ظلمی که دیده ایستادگی کند، در نهایت کارگردان برای او نسخه مهاجرت را پیشنهاد میکند؛ مهاجرتی که پایههای این ظلم را محکمتر میکند.
***
قصهگوی ضد داستان!
داوود مرادیان: «نرگس آبیار» را به رمان و تعهد به داستانگویی میشناسیم. هر چند کارگردانی بود میاناندازه اما تقیدش به داستانگویی باعث میشد تا انتهای فیلمش را بنشینیم و ببینیم و گاهی لذت ببریم. آبیار اما از «شبی که ماه کامل شد» نشان داد جز داستانگویی قصد رخنمایی در کارگردانی را هم دارد. اینکه یک داستانگو اصرار کند وسط داستان گفتن خودش را هم به رخ بکشد نگرانکننده بود. دوربین روی دست بسیار اشتباه در «شبی که ماه کامل شد» نشان از عطش به رخ کشیدن تکنیک دارد اما بالاخره این هیجان در داستانی قابل تحمل هضم شده بود و مخاطب آزار و اذیت دوربین روی دست بیهویت کار را به جذبه داستان میبخشید. حالا اما همه اینها از بین رفته؛ نه از آن آبیار قصهگو خبری هست و نه کارگردانی ظهور کرده تا ما را با نماهایش به سینهکلوبهای کن ببرد. «ابلق» هیچ نیست جز یک سند تمامعیار از اشتباه بودن فرم بازی به جای داستانگویی.
ابلق از نظر کارگردانی فاجعه است. حتی یک پلان قابل تحمل ندارد. یکسوم اول فیلم اصلا نمیشود پرده را دید. همه چیز تار است. دوربین بدون دلیل در کلوزآپها غوطه میرود و بیدلیلتر از آن همه چیز را از بازنمایی آینهوار میبیند؛ وارونه و گاهی معوج. آبیار احتمالا حتی نداند سنسور دوربینی که اینطور شلخته بسته به فیلمبردارش در نسبت با لنز و دیافراگمی که انتخاب کرده چه بلایی سر چشم آدمی میآورد. چرا؟ آیا فیلم درباره یک تجربه دراگمحور است؟ توهم است؟ باید صبر کرد و دید اما چقدر؟ سهچهارم؟
ابلق سهچهارم ابتداییاش هیچ ندارد. نه کاراکتری درست میشود و نه علت و معلولی باعث خلق یک پیرنگ قابل قبول میشود. مشتی تصاویر شعاری از حلبیآباد با بکگراند شهربازی و برجهای سر به فلک کشیده؛ این ابتداییترین شکل روایت فاصله طبقاتی است که 40 سال پیش در مستند تاثیرگذار «قبلهگاه» دیده بودیم. یعنی آبیار باید بعد از فیلم خوب «شیار143» به چنین پسرفت فاجعهباری مبتلا شود؟ سهچهارم قصه نگوید و حادثه محرک را بگذارد دقیقه 90 نشان مخاطب دهد که چه؟ که بگوید با یک پسرفت ایدئولوژیک هم رسیده به جنبش Me Too؟
کارگردانی کار به طرزی باورنکردنی بد است؛ نماهای ریتمیک کلیپی اما بشدت بیدلیل، کات کلوزآپ به هلیشات! تکانهای مهوع. انگار پشت دوربین یکی فیلمبردار را قلقلک میداده! ابلق عجیب است، عجیب!
ارسال به دوستان
مرور 40 ساله انقلاب؛ ویژه نوجوانان زیر چاپ رفت
کتاب «میدان انقلاب» برای آشنایی رخدادها و افتخارات انقلاب اسلامی از سوی کتاب جمکران زیر چاپ رفت.
به گزارش «وطن امروز»، لزوم معرفی بهروز شده از انقلاب اسلامی، رخدادها و افتخارات آن به نسلهای بعدی، تولید کتب مختلف در این زمینه را تبیین میکند. بر این اساس انتشارات کتاب جمکران جدیدترین اثر خود را با این نگاه زیر چاپ برد.
کتاب از زبان نوجوانی در سال ۵۷ شروع شده که درگیر انقلاب میشود و سال ۹۷ پدر یک خانواده است. وی به خاطر پروژه درسی فرزندش باید ۴۰ سال گذشته را مرور کند. اثر سبک است و ساختار خاص و بدیعی دارد؛ ۲ عنوان و ۲ کتاب در این مجلد جمع شده است. کتاب دوطرفه است، از یک سمت کتاب با عنوان «میدان انقلاب، بهمن ۵۷» به ۵۰ موضوع و وقایع ایام پایانی انقلاب ۵۷ اشاره دارد، از سمت دیگر با اسم «میدان انقلاب، بهمن ۹۷» در قالب ۵۰ مطلب، به رخدادها و دستاوردهای انقلاب تا بهمن ۹۷ اشاره شده است.
«میدان انقلاب» با قلم سیدمحمد مهاجرانی و تصویرگری مجید صابرینژاد مقارن با عید انقلاب اسلامی، از سوی انتشارات «کتاب جمکران» زیر چاپ رفته است.
ارسال به دوستان
هزینه 10 میلیاردی «تکتیرانداز»
تهیهکننده فیلم سینمایی «تکتیرانداز» که در جشنواره فیلم فجر حضور دارد، رقم 10 میلیارد را برای بودجه این فیلم عنوان کرد.
به گزارش «وطن امروز»، ابراهیم اصغری در این باره گفت: افتخار میکنم در چنین شرایطی بودجه فیلم با 10 میلیارد تومان تمام شد. آنهایی که فیلم دفاع مقدسی میسازند و شرایط فیلمسازی در این شرایط را میشناسند، میدانند این بودجه چندانی نیست. تلاش کردیم بودجه زیادی صرف نشود.
اصغری افزود: من خوشبختانه در طول 20 سال گذشته امکانات جنگی زیادی ساختهام، تهیه امکانات فیلم جنگی خیلی سخت است. ما تلاش کردیم فیلم به لحاظ امکانات فقیر نباشد. پیش از این در آثار دفاع مقدسی، عراقیها ضعیف نشان داده میشدند اما لازمه فیلمنامه ما این بود که آنها قوی نشان داده شوند تا تأثیر این تکتیرانداز مشخص شود.
ارسال به دوستان
تدوین «زیرخاکی2» به حسندوست رسید
حسن حسندوست، تدوینگر شناختهشده سینما و تلویزیون به فصل دوم سریال «زیرخاکی» به کارگردانی جلیل سامان و تهیهکنندگی رضانصیرینیا ملحق شد.
به گزارش «وطن امروز»، تدوینگر پیشکسوت سینمای ایران که از دهه ۶۰ در این عرصه فعالیت میکند، پیش از این در سریال «نفس» نیز با جلیل سامان همکاری داشته است.
فصل دوم «زیرخاکی» این روزها در شمال تهران تصویربرداری میشود و ستاره پسیانی و فروغ قجابگلی در کنار پژمان جمشیدی و ژاله صامتی از جمله بازیگرانی هستند که مقابل دوربین قرار گرفتهاند.
عوامل سریال پیش از این در لوکیشنهایی چون شهرک غزالی، محلههای قدیمی کرج، دفتر یکی از روزنامهها و بخشهای مختلف تهران ادامه ماجراجوییهای فریبرز باغبیشه را به تصویر کشیدهاند و کار همچنان به صورت فشرده ادامه دارد.
ارسال به دوستان
درباره «تکتیرانداز»
پرتره قهرمان
محمدصالح سلطانی: سهم فیلمهای قهرمانمحور از سینمای ایران زیاد نیست. روند نزولی قهرمانمحورهای سینمای ایران در سالهای اخیر تشدید شده و سخت میشود یک فیلم خوشساخت را به خاطر بیاوریم که در بعد از «ایستاده در غبار» درباره چهرههای نامدار ملی، ساخته شده باشد. برهوت فیلمهای قهرماندار در سینمای دفاعمقدس هم به چشم میآید و با وجود ظرفیت فراوانی که در 8 سال دفاعمقدس وجود دارد، سینمای ایران نتوانسته تصویر درست و کاملی از فرماندهان و چهرههای درخشان دوران جنگ 8 ساله به نمایش بگذارد. تکوتوک فیلمهای قهرمانمحور دفاعمقدسی هم چیزی در حدواندازه فیلمهای تلویزیونی بودند و نتوانستند انتظارات را برآورده کنند. فیلمهایی مثل «به کبودی یاس» (شهید برونسی)، «زیباتر از زندگی» (شهید علمالهدی) و «شور شیرین» (شهید کاوه) از این جنساند؛ فیلمهایی معمولی که ماندگار نشدهاند. «تکتیرانداز» هم اگرچه واجد جنبههای مثبت غیرقابل انکاری است اما سرجمع چیزی بیشتر از فیلمهای ذکرشده از آب درنیامده است. مشکل فرم و تکنیک در آخرین ساخته «علی غفاری» جدی است و فیلم را با چالشهایی اساسی مواجه کرده است.
* همان همیشگی؛ ضعف فیلمنامه
«تکتیرانداز» بزرگترین ضربه را از فیلمنامهاش میخورد. سناریوی فیلم، در خدمت خلق کاراکتر شهید «عبدالرسول زرین» نیست و تلاشی برای نمایش وجوه مختلف شخصیت این شهید نمیکند. در نگاه کلیتر، فیلمنامه «تکتیرانداز» اساسا شخصیت خلق نمیکند و عبدالرسول زرین را در حد تیپ نگه میدارد. شاید برای همین است که بهرغم تلاش قابل توجه کامبیز دیرباز، کاراکتر شهید زرین در این فیلم تبدیل به شخصیتی ماندگار نمیشود. گذشته از این موضوع، دیالوگهای سردستی و بازیهای ساده سایر بازیگران فیلم، رمق را از صحنههای «تکتیرانداز» گرفته است. دوربین هم در خدمت قهرمان قصه نیست و نمیتواند قابهای ماندگاری از او ثبت کند. نتیجه، اثری است که فقط وامدار سوژه درخشانش و چند غافلگیری در نیمه دوم فیلم است.
* باز هم غافلگیری
علی غفاری در مهمترین فیلم خود یعنی «استرداد» از یک حربه کاری برای درگیر کردن مخاطب بهره برد. او با طراحی قصهای پرپیچوخم بر بستر یک معمای تاریخی، مدام به مخاطبش رودست میزد و با استفاده از اصل «غافلگیری»، یک فیلم تاریخی- معمایی را به یک اثر سرگرمکننده تبدیل کرد. این اصل، در «تکتیرانداز» هم مورد توجه غفاری بوده و در چند نوبت، برای نجات فیلم به کار فیلمساز آمده. «تکتیرانداز» هر چقدر در نیمه اولش یکنواخت است، در نیمه دوم اوج میگیرد و با چند اتفاق غیرمنتظره، هیجان زیادی را به تماشاگر تزریق میکند؛ هیجانی که سالهاست در سینمای ایران ردپایی از آن نمیبینیم.
* شروعی برای خاکبرداری
جشنواره امسال را دستکم تا اینجای کار، با فیلمهای سرد و سیاه و تلخ به یاد خواهیم آورد؛ از «ستارهبازی» ضعیف و «شیشلیک» مثلا طنز تا «بیهمهچیز» کلافهکننده. انگار اکثر فیلمهای امسال قرار است در حالوهوایی ناامیدکننده و تلخ قدم بزنند. در این میان، نگاه غفاری به زندگی یک قهرمان کلاسیک و تلاش محترم او برای تصویر کردن رشادتهای شهید عبدالرسول زرین، ستودنی است. سینمای ما به خاکبرداری از داستان قهرمانهای ملی نیاز دارد و «تکتیرانداز» میتواند شروعی نهچندان خوب اما سرجمع امیدوارکننده، برای روایت قصه قهرمانان جنگ در احوالات این روزهای سینمای ایران باشد.
ارسال به دوستان
«هنر مقاومت» کپیکاری نیست
دبیر بخش عکس ششمین جشنواره «هنر مقاومت» معتقد است در این بخش سعی شده موضوعاتی لحاظ شود که مبتنی بر نیازهای روز جامعه باشد؛ جشنواره هنر مقاومت تکرار قبلیها یا کپیکاری نیست.
به گزارش «وطن امروز»، حسن قائدی درباره رویکردهایی که در بخش عکس این جشنواره با توجه به اتفاقات سال گذشته از جمله کرونا و ترور سردار سلیمانی و شهید فخریزاده مدنظر قرار گرفته است، به مهر گفت: از بین حوادثی که سال گذشته تاکنون اتفاق افتاد، همهگیری کرونا را انتخاب کردیم، چون هم از پتانسیل تصویری بیشتری برخوردار بود و هم ضرورت داشت که اتفاقات دوران کرونا ثبت و ابقا شود و چه ابزاری توانمندتر از عکس؟ برای بخش عکس هم ۲ واژه را به عنوان ۲ موضوع مجزای مسابقه پیشنهاد دادم که مورد موافقت مسؤولان برگزارکننده قرار گرفت. این ۲ واژه نخستینبار توسط مقام معظم رهبری استفاده شده بود: مدافعان سلامت و کمک مومنانه.
ارسال به دوستان
محمدرضا فرجی:
سانسهای فوقالعاده به برنامه «فجر ۳۹» اضافه میشود
مدیر امور سینماهای جشنواره فیلم فجر بیان کرد به دلیل اینکه تعداد سانسها برای فروش بلیت محدود بود، به این نتیجه رسیدیم برنامه سانس فوقالعاده به جشنواره اضافه کنیم.
به گزارش «وطن امروز»، محمدرضا فرجی، مدیر امور سینماهای جشنواره فیلم فجر گفت: به واسطه تذکرات جدی که اداره امور سینماهای جشنواره به مدیران سینماها داده بود، خوشبختانه در همه سینماها پروتکلهای بهداشتی به شکل صحیح رعایت شد و از این جهت هیچ تخلفی از سوی نمایندگان ما در سینماها گزارش نشده است.
او ادامه داد: با تأکید مجدد دبیر جشنواره، مقادیری تبسنج در سینماهای اکران مردمی ذخیره شد تا بتوانیم بعد از این هم به شکل درستی پروتکلها را اجرا کنیم.
مدیر امور سینماهای جشنواره گفت: نمایندگان وزارت بهداشت هم به شکل سرزده به تعدادی از سینماهای مردمی آمدند که از عملکرد مدیران رضایت داشتند و تأکید کردند که مقررات مدنظر وزارت بهداشت در این سینماها بدرستی اعمال شده است.
فرجی گفت: به دلیل اینکه تعداد سانسها برای فروش بلیت محدود بود، به این نتیجه رسیدیم که اگر تعداد درخواستهای اضافه بر گنجایش برای تماشای فیلم به تعداد هزار نفر برسد، برنامه سانس فوقالعاده را هم به برنامه جشنواره اضافه کنیم.
وی با اشاره به اینکه سانسهای فوقالعاده به احتمال زیاد برای روز پنجشنبه و جمعه در نظر گرفته شده است، گفت: به دلیل آنکه ما از ساعت ۲۱ منع تردد داریم، نمیتوانیم در ساعات بعد از ۸ شب اکران فوقالعاده داشته باشیم. به همین منظور سانس فوقالعاده را به ناچار باید در ساعات قبل از سانس اول اکران و وقت صبح در نظر بگیریم.
مدیر امور سینماها عنوان کرد: این سانسها بعد از بررسی و آمادهسازی سالنها به جدول نمایش اضافه خواهد شد و بلیتفروشی آن از طریق سامانههای فروش جشنواره انجام میشود.
ارسال به دوستان
مسعود فراستی در برنامه «هفت»:
شکمسیرها میتوانند به «» بخندند
مسعود فراستی، منتقد برنامه تلویزیونی «هفت» ضمن انتقاد شدید از فیلم سینمایی«شیشلیک» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، این فیلم را «ضدانسان» توصیف کرد. به گزارش «وطن امروز»، مسعود فراستی در میز نقد فیلمهای سیونهمین جشنواره فیلم فجر درباره فیلم سینمایی «شیشلیک» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، گفت: این فیلم به حدی توهینآمیز است که فقط ضد کارگر و کار نیست، بلکه ضدانسان است و برخلاف ظاهر انتقادی فیلم، طرفدار وضع موجود و لمپن بورژواها و دلالان است. من با اجازه دوستان میخواهم بگویم کسانی که به این فیلم میخندند باید فکری برای خودشان کنند، چون وضعشان خیلی خراب است! فقط شکمسیران میتوانند به این فیلم بخندند؛ شکمسیرانی که با پول دلالی و کثیف میتوانند سر پا باشند. فرم در این فیلم جایی ندارد و درباره نیمچه تکنیک سطح پایینش بعدا وارد بحث میشوم.
محمدتقی فهیم، منتقد دیگر برنامه هم درباره این فیلم بیان کرد: در سینمایی که من بودم اصلا خندهای نبود. اگر خندهای در کار بود، حداقل میگفتم کارگردان چیزی بلد است! چون خنداندن هنر است ولی همین هم نبود و نهتنها نبود، بلکه از این خنثی بودن و شارلاتانبازی، تن آدم به لرزه میافتد و افسرده میشود. فهیم ادامه داد: وقتی این فیلم را دیدم به نقد خودم درباره «لاتاری» برگشتم و خواندم و دیدم که آن زمان هم خوب متوجه کار کارگردان شده بودم و به نظر من «لاتاری» در واقع پله سقوط آقای مهدویان به شمار میآید. تا جایی میتوان یک فیلمساز را تحمل کرد و گفت در حال بروز خودش است. اگر نخستین فیلم یک کارگردان خوب باشد، میتوان آن را تصادفی تلقی کرد و اگر دومی و سومی خوب شود، فیلمساز راهش را پیدا کرده اما ما باز هم در فیلمهای دوم و سوم مهدویان در حال تحمل او بودیم. فراستی ادامه داد: من از همان فیلم اول مهدویان، گفتم این جوان سینما را بلد نیست و ادا درمیآورد؛ مطلقا نه دنیایی دارد، نه تعهدی به سوژههایی که انتخاب میکند. تعهد یعنی اینکه کارگردان با سوژه مدنظر در فیلم، مساله داشته باشد. محمدتقی فهیم در بخش دیگری از سخنانش به فرصتطلبی و افتادن روی ریل سود و پول اشاره کرد و گفت: پله سقوط آقای مهدویان در «لاتاری» است اما من امشب برایش گریه کردم، برای فیلمسازی که کارش تمام شده است و از این به بعد فقط زندگی میکند. فیلم خواهد ساخت تا زندگی کند مگر اینکه اتفاق دیگری برایش بیفتد. فیلم برای گرسنگی را کسی میتواند بسازد که یا گرسنگی کشیده باشد یا به لحاظ تفکر، اهل مطالعه باشد و از طبقه خودش بریده باشد و به نفع اجتماعش همدل شود، بنابراین ما نمیتوانیم درباره فرم فیلم صحبت کنیم، چون فرمی ندارد. در واقع فرم این فیلم به نفع خالی کردن جیب مردم است. وقتی فیلمساز گرسنگی را نمیشناسد، کاراکتر اصلی فیلم شعار میدهد «من شیشلیک نخوردهام!» و بعد سینی پر از خرما را جلوی عکس پدرش میگذارد که قیمتش 3 برابر یک سیخ شیشلیک است!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|