|
میتوانید «فایل صوتی» مذاکرات وین را هم لو بدهید؟!
نوید مؤمن: رسانههای غربی و متعاقبا رسانههای دنبالهرو سیاست خارجی غربگرایانه در داخل کشورمان، مملو از اخبار و گمانهزنیهایی است که در وصف مذاکرات وین و احیای برجام نگاشته میشود. این رسانهها، از زحمات(!) طاقتفرسا و شبانهروزی دیپلماتهایی سخن میگویند که قصد دارند «برجام» را به «تنظیم اولیه کارخانه» برگردانند و برای همیشه نام خود را در تاریخ روابط بینالملل جاودان کنند!
در عین حال، تمام این رسانهها پس از این تمجیدها و توصیفهای بیپایان، جملگی تاکید میکنند در پروسه «بازگشت به برجام»، قرار نیست همه تحریمهای ضدایرانی برداشته شود! آنها بارها تصریح کردهاند «ضمانت» و «راستیآزمایی» معنایی در بازگشت به برجام ندارد و رئیسجمهور بعدی آمریکا باید بتواند با یک چرخش قلم (دقیقا مانند آنچه در دوران ریاستجمهوری ترامپ رخ داد)، از توافق شکننده و چندپهلوی برجام عقبنشینی کند! فراتر از همه این موارد، «بازگشت نسیه غرب به برجام» باید با «تعهدات نقد ایران» مصادف و متقارن شود، به گونهای که وقایع تلخ و تعهدات یکطرفه سالهای 2016 میلادی (زمان اجرایی شدن برجام) تا ابتدای سال 2021 میلادی تکرار شود!
در این بزنگاه و آشفتهبازاری که «شفافیت» به حلقه مفقوده آن تبدیل شده، بهتر است وزارت امور خارجه کشورمان و شخص آقای ظریف، لااقل در مقابل انتشار محتوای مذاکرات وین و آنچه پشت میز مذاکرات میگذرد، مقاومت نکنند! اصلا آقای ظریف، همانگونه که بدون کمترین ریسک و دغدغهای و آن هم در دورانی که هنوز وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هستند، مصاحبه جنجالی و وقیح اخیر را با مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری انجام دادند و بدون هیچ ترسی سفره دل خود را برای «شیفتگان دیپلماسی رویاپردازانه» و «منتقدان ایستادگی در مقابل جنایات آمریکا» باز کردند، این بار هم چشم خود را روی اصول حفاظتی بسته و اجازه دهند افکار عمومی در جریان آنچه طی هفتههای اخیر پشت میز مذاکرات احیای برجام گذشته، قرار گیرد!
انصافا آقای ظریف و همراهان ایشان، از سال 1392 تا همین لحظه، به اندازهای به تعهدات خود به غرب درباره «محرمانه ماندن مذاکرات» پایبند بودهاند که حتی آمریکا و تروئیکای اروپا نیز راضی به این همه زحمت ایشان نبودند! از سال 1392 تاکنون، حتی جملهای به صورت تصادفی، اتفاقی یا بر اثر دزدی، از محتوای مذاکرات برجامی منتشر نشده تا مبادا خاطر امثال جان کری، موگرینی، جوزف بورل، شرمن و... مکدر شود.
آرزویمان این بود که کاش آقای ظریف با مذاکرات وین نیز مانند «فایل صوتی» برخورد میکرد، یعنی ضریب «امنیتبخشی محتوایی مذاکرات» را به همان اندازه فایل صوتی محاسبه و اعمال میکرد تا در عرض در نهایت کمتر از ۲ ماه، قضاوت مستند و آگاهانه درباره رفتار طرف آمریکایی- اروپایی در مذاکرات، جایگزین روایاتی مانند «پرتاب خودکار»(!) روی میز گفتوگوها شود!
بگذریم! باید در اینجا وزیر امور خارجه کشورمان و اعضای دولت را درک کرد! بدیهی است اگر حتی دقایقی از محتوای مذاکرات وین برای افکار عمومی کشورمان افشا شود، جایی برای استمرار مذاکرات باقی نخواهد ماند! کافی است شهروندان متوجه شوند واشنگتن و تروئیکای اروپا، چگونه با «تفکیک صوری تحریمهای ضدایرانی» و «عدم ارائه ضمانت اجرایی در پروسه رفع تحریمها»، قصد گرفتن امتیازات بیشتر از ایران را دارند! کافی است شهروندان کشورمان فایل صوتی نمایندگان تروئیکای اروپا در مذاکرات وین را بشنوند که میگویند: باید به دولت بایدن حق داد! دموکراتها بتازگی در کاخ سفید مستقر شدهاند و نباید بازگشت آنها به توافق هستهای، به دستمایهای برای اعمال فشار منتقدان بایدن به او و کاخ سفید تبدیل شود! بنابراین، رفع همه تحریمهای مغایر با برجام امکانپذیر نیست و شما (ایران) باید مواضع خود را در قبال احیای برجام تعدیل کنید!
از زمان مصاحبه «بسیار محرمانه» آقای ظریف با مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری تا زمان انتشار این فایل در شبکه سعودی «اینترنشنال» و رد و بدل شدن این فایل در گروههای تلگرامی و حتی گروههای دوستانه در واتسآپ، تنها ۲ ماه سپری شد! سوال اصلی اینجاست: چه زمانی قرار است محتوای مذاکراتی که در ژنو، وین، مسقط، لوزان و... با طرفهای عهدشکن آمریکایی و اروپایی انجام و منتج به شکلگیری «وضع خسارتبار موجود» شد، میان میلیونها ایرانی رد و بدل شود! البته اگر ایرانیان در جریان محتوای مذاکرات (چه مذاکرات دور جدید و چه مذاکرات اولیه منتهی به برجام) قرار گیرند، اجازه آوردن اسم دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی و گپوگفت با آنها را به وزارت امور خارجه کشورمان نمیدهند. ای کاش فایل صوتی مذاکرات وین هم در اختیار مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بود!
ارسال به دوستان
دنیا سرکوب خشونتبار فلسطینیان ساکن قدس را محکوم کرد
همه علیه صهیونیستها
گروه بینالملل: پس از آنکه بیش از 200 فلسطینی غیرنظامی جمعهشب بر اثر سرکوب خشونتبار نظامیان صهیونیست در مسجدالاقصی و منطقه الشیخ جراح دچار جراحت شدند، فلسطینیان ساکن نوار غزه در حمایت از ساکنان قدس و مسجد مبارک الاقصی با اعلام روز خشم مردمی در نواحی مرزی دست به تظاهرات زدند. این اعلام حمایت و پشتیبانی از ساکنان قدس که بعد از مدتها و با وجود تنشهای سیاسی بین فتح و حماس در شکل حداکثری خود بروز کرده، نشاندهنده دور جدیدی از تحولات در فلسطین اشغالی است که بیشباهت به انتفاضه نیست. سیر تحولات اعتراضآمیز در فلسطین اشغالی و بیتالمقدس در روزهای اخیر نشاندهنده این واقعیت است که خشم و اعتراض فلسطینیان در قدس و دیگر مناطق اشغالی، مربوط به یک جریان خاص سیاسی یا قومیتی نیست. وحدت و همبستگیای که در پی این تحولات اعتراضی و مقابله با خشونت و جنایات نظامیان صهیونیست بین گروههای فلسطینی شکل گرفته است، پشتوانه سهگانه ملی، سیاسی و دینی دارد. در حالی که ساکنان قدس در محله الشیخ جراح درگیر مقابله با تجاوز آشکار صهیونیستها هستند، گروههای مقاومت با اعلام آمادهباش کامل به نیروهای خود و هشدار جدی به صهیونیستها نشان دادند این دور از درگیریها ادامهدار خواهد بود.
به گزارش «وطنامروز» به نقل از الجزیره، «آویخای درعی»، سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی دیروز از دستور رئیس ستاد مشترک ارتش این رژیم جهت بالا بردن سطح آمادگیها برای مقابله با تشدید تنشهای احتمالی در اراضی اشغالی خبر داد. درعی اعلام کرد ژنرال «آویو کوخاوی» رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در دیدار خود با مسؤولان ارشد نظامی و امنیتی اسرائیل از آنها خواستار بالا بردن سطح آمادگی شده است. منابع صهیونیستی اعلام کردند ارتش اسرائیل نگران تکرار عملیات گروههای مقاومت در کرانه باختری است و برآوردهای محافل امنیتی اسرائیلی بر آن است عملیات در ایست بازرسی «زعتره» در نابلس آخرین عملیات ضداسرائیلی نخواهد بود. بر همین اساس، این رژیم اقدام به استقرار شمار بیشتری از نیروهای خود در مناطق مختلف کرانه باختری کرده است. در همین حال ژنرال «آموس یادلین» رئیس پیشین دستگاه اطلاعات رژیم صهیونیستی با بیان اینکه عادیسازی روابط با کشورهای عربی نتوانسته نوار غزه را آرام کند، اوضاع جاری در غزه را همچون بشکه باروت دانست. به نوشته وبگاه عبری «کان حدشوت»، «رئیس پیشین دستگاه اطلاعات اسرائیل اذعان کرد مشکل فلسطین با وجود توافقنامههای عادیسازی روابط با کشورهای عربی همچنان به قوت خود باقی است». وی هشدار داد: «اگر چه جوانان فلسطینی در دوره انتفاضه دوم نبودهاند اما میتوان از طریق صفحات اجتماعی مجازی آنها را تحریک کرد». رئیس پیشین دستگاه اطلاعات اسرائیل، مسجدالاقصی را کانون بحران دانست اما تأکید کرد «غزه بشکه باروت است».
در همین حال، پلیس رژیم صهیونیستی همزمان با نزدیک شدن مراسم احیای شبهای قدر در 27 ماه رمضان، در مناطق مختلفی از فلسطین بویژه در قدس، دستور بالابردن سطح آمادهباش را برای نیروهای خود در اطراف مسجدالاقصی و شهر قدس اشغالی صادر کرد. همچنین پایگاه خبری «عرب۴۸» به نقل از شبکه «کان» گزارش داد پیشبینی میشود تعداد بیسابقهای از نمازگزاران در شب قدر (شنبه و یکشنبه) به سمت مسجدالاقصی حرکت کنند. طبق گزارش این شبکه، پیشبینیها حاکی از آن است در پاسخ به فراخوان کمیته عالی پیگیری شهروندان عرب، تعداد بسیار زیادی از هیأتها از روستاها و شهرهای عربی در مناطق عرب۴۸ وارد مسجدالاقصی شوند. این شبکه همچنین با اشاره به بخشی از بیانیه کمیته مذکور که در آن آمده است «تعرضهای خونین و تروریستی علیه مسجدالاقصی درباره چیزهای خطرناکتر در روزهای آتی هشدار میدهد»، خبر داد پلیس رژیم صهیونیستی خود را برای تعامل با تظاهراتهای احتمالی در حمایت از قدس و مردم آن آماده میکند. کمیته مذکور روز جمعه در فراخوانی از مردم فلسطین خواست فردا «اقدام به تظاهرات در مناطق مختلف کنند و به دنبال تشکیل [و ارسال] هیأت به قدس و محله الشیخ جراح باشند و [از طرفی دیگر] به سوی مسجدالاقصی حرکت کنند، آن هم پس از تعرض نظامی به قدس اشغالی که شامگاه جمعه علیه [مسجد]الاقصی شدت گرفت و دهها تن در پی آن زخمی و بازداشت شدند». منابع فلسطینی شامگاه جمعه همزمان با روز جهانی قدس از تعرض نظامیان صهیونیست به شهروندان فلسطینی در قدس اشغالی خبر دادند.
* جنایات صهیونیستها در مسجدالاقصی و شیخ جراح
صبح جمعه نظامیان رژیم صهیونیستی همزمان با روز جهانی قدس، ۲ جوان فلسطینی را در اردوگاه «سالم» واقع در غرب جنین به شهادت رساندند. دیروز هلالاحمر فلسطین در بیانیهای اعلام کرد در پی حملات روز جمعه نظامیان صهیونیست به مسجدالاقصی و تحصنکنندگان محله شیخ جراح 2 فلسطینی شهید و 205 فلسطینی دیگر زخمی شدند. بر اساس گزارش خبرگزاری رسمی فلسطین (وفا)، در بیانیه جمعیت هلالاحمر فلسطین آمده است به چشم 5 فلسطینی گلوله پلاستیکی اصابت کرده که جراحات آنها شدید است. همچنین سر ۵ نفر نیز با این گلولهها زخمی شده است. مابقی هم از ناحیه دست و پا زخمی شدند. 88 مجروح برای درمان به بیمارستان منتقل شدند و هلالاحمر 20 نفر را به صورت میدانی درمان کرد. درگیریهای شدید در مسجدالاقصی پس از آن رخ داد که تعداد زیادی از نیروهای پلیس رژیم صهیونیستی پس از اتمام نماز مغرب جمعه به مسجدالاقصی یورش بردند و نمازگزاران را مجبور کردند از این مسجد شریف خارج شوند. حضور دهها هزار فلسطینی در نماز جمعه مسجدالاقصی و پس از آن تجمع نمازگزاران در صحنهای مسجدالاقصی به مناسبت روز جهانی قدس موجب خشم و هراس رژیم صهیونیستی شده بود که با وجود همه اعمال محدودیتها و حملات روزهای اخیر علیه اهالی قدس، این رژیم نتوانست مانع حضور آنها در مسجدالاقصی شود. منطقه بابالعامود در قلب قدس طی ۱۰ روز اخیر صحنه درگیری نظامیان صهیونیست با اهالی قدس بوده است. اهالی قدس تاکید دارند اجازه نمیدهند با بسته شدن منطقه بابالعامود (محله همجوار مسجدالاقصی) اسرائیل برنامه یهودیسازی قدس و تقسیم زمانی و مکانی مسجدالاقصی را پیش ببرد. از سوی دیگر، تعدادی از فلسطینیهایی که در محله الشیخ جراح تحصن کرده بودند، در سرکوب نظامیان رژیم صهیونیستی بازداشت شدند. شهرکنشینان صهیونیست دیشب نیز به این محله حمله کردند. این در حالی است که شماری از جوانان فلسطینی با برپایی تجمع در ورودی این محله حمایت خود را از اهالی الشیخ جراح اعلام کردند. این در حالی بود که نظامیان صهیونیست ورودیهای این محله را بسته بودند. محله الشیخ جراح از محلههای قدیمی فلسطینینشین در سرزمینهای اشغالی است که طی هفتههای اخیر موضوع آن در رسانهها مطرح شده است. در حال حاضر به دلیل تداوم فشارهای شهرکنشینان صهیونیست و تبانی آنها با دادگاههای قدس، خطر آوارگی و کوچ اجباری نزدیک به ۵۰۰ فلسطینی را که دارای ۲۸ منزل در محله الشیخ جراح هستند، تهدید میکند. این در شرایطی است که فلسطینیها به موجب توافقنامهای که سال ۱۹۶۵ میان دولت اردن و «آنروا» (آژانس امداد و کاریابی ویژه آوارگان فلسطینی وابسته به سازمان ملل) بسته شد، مالک این زمینها در قدس محسوب میشوند و منازل آنها توسط دولت اردن ساخته شد اما صهیونیستها مدعیاند زمینی که منازل فلسطینیها در آن بنا شده قبلا متعلق به خانوادههای یهودی بوده است. رژیم صهیونیستی اکنون با تبانی در دادگاههای قدس توانسته این ادعای دروغ خود را به کرسی بنشاند و صدها فلسطینی با خطر آوارگی اجباری روبهرو هستند.
* سانسور تحولات مسجدالاقصی در رسانههای اجتماعی
بر اساس گزارشها، فیسبوک، اینستاگرام و توئیتر پستها و هشتگهای مرتبط با حملات اخیر نظامیان صهیونیست به قدس اشغالی را سانسور و حذف کردهاند. وبسایت مستقل «موندوویس» که درباره تحولات سرزمینهای اشغالی، فلسطین و سیاست خارجی آمریکا اطلاعرسانی میکند، در پیامی توئیتری از اقدام اینستاگرام و فیسبوک در سانسور مطالب مرتبط با محله الشیخ جراح خبر داد. این وبسایت همچنین مطلبی را درباره اینکه اینستاگرام پستهایی با هشتگ قدس به انگلیسی و عربی را محدود کرده است، بازنشر کرد. کاربران در توئیتر از شرکتهای رسانه اجتماعی بابت سانسور محتوای مرتبط با درگیریها در الشیخ جراح انتقاد کردهاند. نیوپرس گزارش داد توئیتر در حال مقابله با محتوای مرتبط با فلسطین است که جرائم آواره ساختن فلسطینیها از محله الشیخ جراح در قدس را افشا میکند و حساب کاربری آن به دست توئیتر تعلیق شده است. کاربر دیگری با هشتگ «الشیخ جراح را نجات دهید» در توئیتر نوشت اینستاگرام کل پستهای هایلایت شده درباره آنچه در فلسطین رخ میدهد را حذف کرده است.
***
رژیم آپارتاید صهیونیستی
سرکوب فلسطینیهای ساکن منطقه شیخ جراح در شرایطی رخ میدهد که دیدهبان حقوق بشر هفته گذشته در یک گزارش تاریخی رژیم صهیونیستی را «آپارتاید» خواند و خواستار تحریم مقامهای آن شد. به نوشته رسانههای غربی از قبیل گاردین و رویترز، عنوان گزارش ۲۱۳ صفحهای دیدهبان حقوق بشر «یک آستانه نقض شده؛ مقامهای اسرائیلی و جنایات آپارتاید و آزار و ستمگری» است. طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر با توجه به مفاد اساسنامه رم، رژیم صهیونیستی از نظر قانونی و حقوقی از شرایط اطلاق جنایت آپارتاید برخوردار است. بنا بر گزارش دیدهبان حقوق بشر، مقامهای صهیونیست در درون اسرائیل (فلسطین اشغالی) که بیشتر از یکدهم ساکنانش را فلسطینیان تشکیل میدهند و همچنین در اراضی اشغالشده، در تلاش برای حداکثرسازی اراضی برای یهودیان و استقرار فلسطینیان در مراکز بسیار پرجمعیت و محدود جغرافیایی بودهاند. طبق یافته تحقیقی دیدهبان، مقامهای تلآویو برای کم کردن «تهدید جمعیتی» فلسطینیان در قبال اسرائیل، سیاستهایی را در پیش گرفتهاند تا پیشی گرفتن جمعیت فلسطینیان، آینده «دولت یهودی اسرائیل» را به خطر نیندازد.
ارسال به دوستان
رضا ایرانمنش از سالیان همراهی با شهید سلیمانی گفت
خاطرات همجواری با حاج قاسم
گروه فرهنگ و هنر: «وقت سحر» عنوان ویژهبرنامه سحر شبکه افق سیماست که با اجرای صابر خراسانی روی آنتن میرود. این برنامه با محوریت موضوع مهدویت، سحر بیستوچهارم ماه رمضان با دعوت از یک بازیگر جانباز و کاربلد حوزه دفاعمقدس پخش شد. رضا ایرانمنش در ابتدای گفتوگویش به جهت همشهری بودن با «حاجقاسم» و به عنوان کسی که سالیان سال در جوار حاجقاسم سلیمانی بوده است، تأکید کرد: من سالیان سال، در جوار حاجقاسم سلیمانی بودم. هر بار که در بیمارستان بستری میشدم حاجقاسم به عیادتم میآمد. حتی در وضعیتی که از روی گوشی حاجی را رصد میکردند، به اطرافیانش میگفته من باید بروم!
ایرانمنش در این برنامه به اجرای صبحگاه لشکر 41 ثارالله اشاره کرد و گفت: 4 سال و نیم در لشکر 41 ثارالله در خدمت حاجقاسم بودم؛ سردار میگفتند صبحگاه را رضا باید اجرا کند. بعضی اوقات پیش میآمد که سرما خورده بودم و صدایم درنمیآمد و چه تلاوت قرآن و چه اجرای صبحگاه برایم امکانپذیر نبود اما حاجقاسم میگفت رضا باید باشد و اگر نباشد دلم میگیرد.
او سپس به خاطرهای جالب و قابل تأمل از عملیات کربلای یک اشاره کرد که حاجقاسم 5 روز نخوابیده بود؛ بازیگر نقش اول فیلمهای «دکل» و «سجاده آتش» تصریح کرد: یادم میآید کربلای یک، 5 روز بود حاجقاسم اصلا نخوابیده بود. ما برگشتیم خط را به بچهها سپردیم و آنها پدافند کردند. حاجقاسم گفتند بچهها من خیلی خستهام؛ کسی هست مرا ببرد اهواز، ساعت 6 صبح جلسه دارم؛ میخواهم در ماشین استراحت کنم. گفتم حاجی خودم هستم؛ کنار من نشست با شهید دلیجانی، هر ۲ آنقدر خسته بودند تا اهواز تکان نخوردند.
وی افزود: جالب است بدانید زمانی که در تاریکی شب رانندگی میکردم، دستاندازهایی که خمپاره خورده بود، ماشین به زمین میخورد اما آنها اصلا تکان نمیخوردند. حدود ساعت 5 و نیم صبح بود که آفتاب میخواست طلوع کند حاجی را بیدار کردم، نزدیک بود نماز قضا شود. گفت چرا بیدارم نکردی! سن و سال کمی داشتم و از این واکنش ناراحت شدم. بعد از جلسه سراغم را گرفته بودند که چرا آنقدر زود ناراحت میشوی.
ایرانمنش خاطرنشان کرد: مردم بدانند اقتداری که الان داریم به برکت وجود حاجقاسمها و شهدایی است که کموبیش نامهایشان را در تابلوها به اسم شهدا میبینیم؛ راحت از کنارشان نگذریم. آن مسؤولانی که به این میزهای مدیریت تکیه زده و فکر مردم را نمیکنند، بدانند که شهدا از آنها نمیگذرند. ایرانمنش در ادامه به بازی نکردن در سینما و تلویزیون و کمکاریهایش اشاره کرد و گفت: کار حالم را خوب میکند و باعث میشود سر پا شوم اما نه صداوسیما، نه سینما و نه هیچ کارگردان و تهیهکنندهای به من پیشنهادی نداد. به قول برخی جانبازان عزیز، وقتی به بیمارستان میرفتیم با دوربین و عکاس سراغمان میآمدند و عکسی میگرفتند. بعد از چند سال بیمارستان رفتن، این هم طبیعی شد و دیگر بیمارستان هم نیامدند. از بنیاد جانبازان هم توقعی ندارم، خیلی زحمت کشیدند که یک هفته پیش به من گفتند برو و فلان جا واکسن بزن!
* هیچ وقت نان به نرخ روز نخوردم
رضا ایرانمنش پیشتر درباره وضعیت سینما و تلویزیون به «وطنامروز» گفته بود: در گذشته درس خواندن، دانشگاه رفتن و داشتن تحصیلات مرتبط و آکادمیک خیلی خوب بود ولی من امروز هیچ کسی را بویژه در حوزه هنر و بازیگری به درس خواندن تشویق نمیکنم. در تمام دنیا در حوزه هنر وقتی جوانترها وارد بازی میشوند، اینگونه نیست که دیگر قدیمیها و پیشکسوتان فراموش شوند و هیچ نقشی به آنها داده نشود. در کشور خودمان هم حتی در دهه 70 و اوایل دهه 80 باز به همین شکل بود و کسی جای دیگری را تنگ نمیکرد؛ قدیمیها را کنار نمیگذاشتند و از آن طرف جوانترها نیز بخوبی دیده میشدند ولی در یک مقطع زمانی باند و مافیایی در حوزه تصویر به وجود آمد که اجازه کار کردن به هر کسی را نمیداد؛ برای بازیگران چشمرنگی دستمزدهای نجومی پرداخت میشد و نوبت به امثال ماها که میرسید، هیچ پولی در کار نبود. من در این سالها در کنار کار کردن، درس هم میخواندم و شرایط خیلی سختی را گذراندم. اگر هر حرفه دیگری انتخاب میکردم، حتما موفقتر بودم.
ایرانمنش درباره وجود مافیا و باندها در سینما گفت: من در طول زندگی هیچ وقت نان به نرخ روز نخوردم، مجیزگویی نکردم و اصلا این کارها را بلد نیستم. در یک کلام به شما بگویم که اخلاق در سینما و تلویزیون ما مرده است. تمام این مشکلات و معضلات هم به عدم مدیریت مسؤولانی برمیگردد که در این حوزهها مسؤولیت دارند و اتفاقا هیچ بویی از هنر نبردهاند؛ مسؤولانی که هیچ وقت در موسیقی، سینما، و تلویزیون، در جایگاه واقعی خود نبودهاند و به همین دلیل در سادهترین شکل ممکن، حتی هنرمندان این حوزهها را نمیشناسند، پس چه انتظاری داریم که برای ما هنرمندان بتوانند سیاستگذاری کنند. پیشکسوتان ما در این شرایط بد اقتصادی، از کجا باید امرار معاش کنند و همان مسؤول بیخبر از همه جا، اصلا مشکلات ما برایشان مهم نیست. اگر مسؤول لایقی از جنس خود هنرمندان در این جایگاهها قرار بگیرد، قطعا بسیاری از این مشکلات حلوفصل خواهد شد. واقعا بیمه کردن اهالی هنر چقدر باید طول بکشد؟ تا کی هنرمندان باید غم نان داشته باشند؟! متاسفانه مسؤولان دولتی ما فقط یاد گرفتهاند با هنرمندان در زمان انتخابات عکس یادگاری بگیرند و از آنها سوءاستفاده کنند. وی ادامه داد: علاوه بر مسؤولان، من از برخی همکاران خودمان نیز گلایه دارم. یادم هست در گذشته پیش میآمد مثلا آقای جعفر دهقان برای نقشی انتخاب میشدند و به هر دلیلی انصراف میدادند و بعد از آن برای همان نقش سراغ من میآمدند، من تا از آقای دهقان سوال نمیکردم چه اتفاقی افتاده که انصراف داده و در واقع تا از ایشان کسب تکلیف و اجازه نمیکردم، امکان نداشت به عوامل جواب مثبت دهم ولی حالا همه آن دوران تبدیل به «زیرآب زنی» از یکدیگر شده و اینجاست که میگویم واقعا اخلاق در این روزها از سینما رخت بربسته است. بارها شده که در موقعیتهای مختلف برای همکارانی که در ابتدای راه بودند، بازی کردم و برای کار آنها سنگتمام گذاشتم و پلی برای موفقیت آنها شدم اما همین که به جاهای بالاتر رسیدند براحتی ماها را فراموش کردند. نباید به همین راحتی همدیگر را فراموش کنیم؛ من در این سالها اگر موقعیت کارگردانی و تهیهکنندگی برایم پیش آمده، سعی کردم سراغ دوستان و همکاران قدیمیتر بروم تا آنها نیز مجددا جلوی دوربین بیایند و دوباره بر سر زبانها بیفتند.
این هنرمند در پایان درباره وضعیت جسمانیاش گفت: باور کنید هر وقت سر کار هستم، هم روحیه خوبی دارم و هم وضعیت جسمانیام بهتر است. بارها شده که در بیمارستان بستری شدهام و به من سریال یا فیلمی پیشنهاد شده و با اجازه دکترها سر کار رفتهام. پزشکان میگفتند هر وقت سر کار میروی حال جسمیات هم بهتر میشود تا جایی که داروهایم را کمتر میکردند.
ارسال به دوستان
سازمان هواپیمایی کشوری خبر داد
لغو ممنوعیت پروازهای عتبات
سازمان هواپیمایی کشوری اسامی کشورهایی را که سفر به آنها ممنوع است بهروزرسانی کرد.
حسن خوشخو، مدیر کل نظارت بر فرودگاهها و شرکتهای هواپیمایی سازمان هواپیمایی کشوری در نوتام جدیدی که برای شرکتهای هواپیمایی و فرودگاههای بینالمللی کشور صادر کرده، اسامی کشورهایی را که سفر به آنها ممنوع است بهروزرسانی کرده که بر اساس آن، پروازهای رفت و برگشت به عراق مجاز و ممنوعیت سفر به این کشور برداشته شده است.
همچنین فروش بلیت پرواز رفت به هند، پاکستان، فرانسه، برزیل، آفریقای جنوبی و چند کشور دیگر آفریقایی که به دلیل شیوع کرونای آفریقایی، منع تردد دارند، آزاد است اما پذیرش مسافران بازگشتی از این کشورها از سوی فرودگاههای کشور و همچنین فروش بلیت برگشت از این کشورها از سوی شرکتهای هواپیمایی، ممنوع خواهد بود.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 74524 نفر
283
* طی 24 ساعت 283 نفر از هموطنان بر اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند
واکسینه کردن افراد مسن در برابر ویروس کرونا ضروری است چرا که این گروه بیشتر از دیگر گروهها در معرض ابتلا به این بیماری و مرگ قرار دارند، بنابراین چنانچه سالمندان در اولویت واکسیناسیون قرار گیرند و واکسینه شوند آمار مرگومیر بشدت پایین میآید. معاون درمان وزارت بهداشت گفت: با واکسینه کردن افراد بالای ۶۰ سال در کشور ۷۰ درصد مرگومیرهای ناشی از کرونا کاهش پیدا میکند. قاسم جانبابایی در پاسخ به این پرسش که «چرا در حالی که واکسیناسیون کادر درمان کامل نشده است، دیگر گروههای اجتماعی واکسن دریافت میکنند؟» گفت: کادر درمان همه جا جزو اولویتهای تزریق واکسن هستند و در حال حاضر هم به اندازه کافی واکسن برای کادر درمان توزیع کردهایم. وی در رابطه با توزیع واکسن بین بیماران خاص هم گفت: تعدادی از واکسنها به بیماران خاص داده شده است و البته توزیع واکسن بین آنها روزانه ادامه دارد. جانبابایی درباره نحوه واکسیناسیون تمام گروههای جامعه اظهار کرد: برای اولویتبندی واکسن یک سند کشوری ایجاد شده است. ممکن است از نظر برخیها مثلا سالمندان کهریزک در اولویت نباشند ولی باید بدانند که ۸۰ درصد مرگومیر مربوط به سالمندان است و شیوع بیماری در کهریزک میتواند فاجعهآمیز باشد. وی گفت: با واکسینه کردن افراد بالای ۶۰ سال در کشور ۷۰ درصد از مرگومیر ناشی از کرونا کاهش پیدا میکند.
* ۱۳۵۷۶ بیمار کرونایی طی یک شبانهروز شناسایی شدند
آمار فوتیهای ناشی از بیماری «کووید-19» در کشور کاهشی شد و پس از هفتهها به زیر 300 نفر در یک شبانهروز رسید. بر اساس اعلام وزارت بهداشت، از ظهر روز جمعه تا ظهر روز شنبه ۱۳هزار و ۵۷۶ بیمار جدید «کووید-19» در کشور شناسایی شدند و ۲۸۳ تن نیز جان خود را به دلیل این بیماری از دست دادند. در این شبانهروز بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی ۱۳ هزار و ۵۷۶ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۲۶ نفر از آنها بستری شدند. متاسفانه در طول این مدت ۲۸۳ بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند تا مجموع جانباختگان این بیماری به ۷۴ هزار و ۵۲۴ نفر برسد. همچنین خوشبختانه تاکنون ۲ میلیون و ۹۲ هزار و ۳۸۱ نفر از بیماران بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. این در حالی است که هماکنون ۵ هزار و ۵۴۵ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت نظر قرار دارند. بنا بر اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، تاکنون یک میلیون و ۲۸۶ هزار و ۴ نفر دوز اول واکسن کرونا و ۲۶۲ هزار و ۶۱۱ نفر نیز دوز دوم را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به یک میلیون و ۵۴۸ هزار و ۶۱۵ دوز رسید.
ارسال به دوستان
با پیگیریهای مستمر دیوان محاسبات حکم خلع ید مالک شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه توسط دستگاه قضا صادر شد
حسابکشی از هفتتپه نتیجه داد
هانا چراغی: شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه قدیمیترین تولیدکننده شکر از نیشکر در ایران، سال 1394 به بخش خصوصی واگذار شد. این واگذاری به دلیل اشکالاتی که داشت از همان ابتدا مورد اعتراض کارگران این شرکت قرار گرفت. پس از آن با توجه به تخلفات محرز در نحوه قیمتگذاری و واگذاری این مجموعه استراتژیک، دیوان محاسبات کشور به عنوان نخستین نهاد نظارتی، به پرونده تخلفات رخ داده در واگذاری ورود کرد. پس از آن سایر نهادهای نظارتی نظیر شورای عالی امنیت ملی، سازمان بازرسی کل کشور، مجلس شورای اسلامی، سازمان خصوصیسازی و چندین نهاد و مقام مسؤول دیگر در گزارشات متعددی خواستار خلع ید مالکان این شرکت شدند. در نهایت با پیگیریهای قوه قضائیه و رئیس دستگاه قضا، قرارداد واگذاری این شرکت ابطال شد و هفتتپه به بیتالمال بازگشت.
به گزارش «وطنامروز»، شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه نخستین و قدیمیترین تولیدکننده شکر از نیشکر در ایران است که بیش از نیم قرن سابقه فعالیت در زمینه تولید شکر و صنایع جانبی دارد. روزگاری این شرکت در سطح بینالمللی از اعتبار زیادی برخوردار بود تا اینکه سال 1394 در زمان ریاست علیاشرف عبداللهپوریحسینی بر سازمان خصوصیسازی، هفتتپه به بخش خصوصی واگذار شد. این واگذاری به 2 جوان (امید اسدبیگی و مهرداد رستمی) که هیچ نوع تخصصی در امر کشاورزی و صنعت نیشکر نداشتند، انجام شد!
از زمانی که کشت و صنعت نیشکر هفتتپه به این 2 فرد واگذار شد، روزبهروز شاهد افت شدید میزان تولید و برداشت و فروش و صادرات شکر که محصولی استراتژیک است، در این شرکت بودیم؛ تمام این موارد نشاندهنده عدم اهلیت خریدار شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه است، چرا که قاعدتا خصوصیسازی باید با هدف رونق تولید، اشتغالزایی و... انجام شود اما آنچه در سالهای اخیر در این شرکت شاهد بودیم، خلاف این امر را ثابت کرده است که نشان از اهلیت نداشتن امید اسدبیگی و خصوصیسازی غلطی که از سوی سازمان مربوط انجام شده، دارد.
غیر از عدم اهلیتسنجی برای واگذاری این واحد تولیدی، شائبههایی درباره ارزشگذاری غیراصولی هم وجود داشت، بر این اساس قیمتگذاری هفتتپه یک سال قبل از واگذاری آن به بخش خصوصی (یعنی سال 1393) انجام شده بود و زمانی که قرار بر این شد اسدبیگی مالکیت آن را بر عهده گیرد، برخلاف قوانین، این شرکت به همان قیمت سال 1393 به او واگذار شد و این واگذاری با قیمتی بسیار کمتر از ارزش واقعی شرکت بود. به این نحو که این شرکت سال 1393 به مبلغ 290 میلیارد تومان ارزشگذاری شده بود اما سال 1394 این مبلغ تقسیط شد و در نهایت شرکت به قیمت 6 میلیارد تومان به خریدار واگذار شد و بلافاصله پس از آن، وام بانکی 10 میلیارد تومانی با کمترین سود و بدون بهره، به این کارفرما اعطا شد.
ناگفته نماند هفتتپه 24 هزار هکتار اراضی و بیش از 10 هزار هکتار زمین مرغوب درجه یک دارد که اقتصاد شهرستانهای شوش، اندیمشک، شوشتر، دزفول و روستاهای اطراف این مناطق تا قبل از واگذاری، به آن وابسته بود اما اکنون به دلیل ناکارآمدی کارفرمای هفتتپه، این شرکت در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است. آمارها نشان میدهد میزان تولید سالانه شکر آن از 70 هزار تن به 30 هزار تن رسیده و سطح زیرکشت آن نیز از 8600 هکتار به 7300 هکتار کاهش یافته است. همچنین سطح برداشت نیشکر از متوسط 8400 هکتار به کمتر از متوسط 6700 هکتار در زمان خصوصیسازی رسیده و تناژ نیشکر حملشده به کارخانه هم پیش از خصوصیسازی به طور متوسط 580 هزار تن بوده اما بعد از واگذاری، به کمتر از متوسط 391 هزار تن تقلیل یافته است. علاوه بر این بدهیهای شرکت قبل از واگذاری آن به بخش خصوصی حدود 400 میلیارد تومان بوده اما پس از واگذاری، مجموع بدهیهای شرکت هفتتپه به سازمانها و ارگانهای مختلف (از جمله سازمان تأمیناجتماعی) به بیش از 1000 میلیارد تومان رسیده است. درباره فاز توسعهای شرکت نیز طی 5 سال اخیر هیچگونه کارخانه جدیدی در این شرکت افتتاح و وارد خط تولید نشده است. از سویی، واگذاری شرکت هفتتپه به بخش خصوصی بر روند پرداخت حقوق کارگران و کارکنان این مجموعه نیز تاثیرات منفی داشت و حقوق معوق آنها حتی به 6 ماه هم رسید و هر بار با برگزاری اعتراضات کارگری، حقوق پرداخت شد.
* بیتوجهی مسؤولان دولتی به مطالبات کارگران
در جریان واگذاری هفتتپه، بارها اعتراضات کارگران این شرکت مقابل فرمانداری شوش و حتی در خیابانهای این شهرستان و مقابل اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شوش برگزار شد اما هیچگاه استاندار وقت خوزستان و سایر مسؤولان استانی از فرماندار گرفته تا نمایندگان استان خوزستان صدای این اعتراضات را نشنیدند و اقدامی در جهت تحقق مطالبات صنفی این کارگران مظلوم انجام ندادند. این بیتفاوتی مسؤولان دولتی در حالی بود که صدای کارگران هفتتپه به رغم میل باطنی آنها توسط معاندان ایران هم شنیده شد و حاشیههای زیادی پدید آورد.
* ورود نهادهای نظارتی به تخلفات رخ داده در واگذاری شرکت هفتتپه
در نهایت با مطالبهگریهای بسیاری که به منظور خلع ید کارفرمای هفتتپه انجام شد و با در نظر گرفتن اینکه تخلفات محرزی در نحوه واگذاری و قیمتگذاری این مجموعه انجام شده بود، دیوان کل محاسبات کشور به عنوان نخستین نهاد نظارتی به موضوع تخلفات شرکت ورود کرد و خواهان خلع ید مالک این شرکت و بازگشت آن به دولت شد. پس از آن شورای عالی امنیت ملی، سازمان بازرسی کل کشور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس سابق سازمان خصوصیسازی و چندین نهاد و مقام مسؤول دیگر در گزارشات متعددی خواستار خلع ید مالکان این شرکت شدند. بر این اساس، پس از کشوقوسهای فراوان و با فشارهای دیوان محاسبات و گزارش تحقیق و تفحصی که در این باره تقریر کرد، سازمان خصوصیسازی اواسط آبان 99 درخواست خلع ید مالکان هفتتپه را به هیأت داوری ارسال کرد و سوم دی ماه 99 هم جلسه بررسی فسخ قرارداد واگذاری این شرکت در وزارت دادگستری برگزار شد اما با توجه به اینکه مسؤوولان دولتی به کرات مخالفت خود مبنی بر خلع ید مالکان هفتتپه را اعلام کرده بودند، هیات داوری نیز در این جلسه رأی به ابقای مالکان هفتتپه داد. در این مقطع زمانی، دیوان محاسبات روند احضار اعضای هیات واگذاری هفتتپه و هیات عامل سازمان خصوصیسازی را شروع کرد که این اقدام باعث درک جدیت دیوان برای سازمان خصوصیسازی شد.
* دلایل ورود دیوان محاسبات به پرونده شرکت هفتتپه
میانه مرداد 99 مهرداد بذرپاش، رئیسکل دیوان محاسبات، سعید بیتعفری، معاون فنی و حسابرسی امور اقتصادی و زیربنایی این نهاد را به عنوان مسؤول تحقیق و تفحص از «نحوه عملکرد و روند واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه» انتخاب کرد. پس از استقرار تیم حسابرسی دیوان محاسبات در شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، این تیم گزارش کاملی از تخلفات رخ داده در این شرکت ارائه کرد و در آن از پیگیری تخلفات سازمان خصوصیسازی مبنی بر عدم اجرای فسخ قرارداد واگذاری شرکت خبر داد. در متن این گزارش آمده بود: «در راستای دستور رئیسکل دیوان محاسبات کشور مبنی بر تحقیق و تفحص از عملکرد، روند واگذاری و وضعیت بعد از واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و در راستای صیانت و پاسداری از بیتالمال که رسالت اصلی دیوان محاسبات کشور است و پیرو تخلفات و انحرافات رخ داده در واگذاری شرکت مذکور نظیر ابهام در قیمتگذاری، انقضای اعتبار قیمت پایه واگذاری، عدم احراز و پایش اهلیت مدیریتی خریداران توسط سازمان خصوصیسازی به رغم تأکید در مصوبه شماره 120696/2/63 مورخ 16/8/۸۸ شورای عالی اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و در مغایرت با دستورالعمل روش انتخاب مشتریان استراتژیک و متقاضی خرید سهام کنترلی و مدیریتی مصوب 25/5/۹۳ هیأت واگذاری، عدم تحقق اهداف واگذاری مندرج در سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب موضوع سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی بویژه ارتقای کارایی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری، افزایش رقابتپذیری در اقتصاد، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت و افزایش سطح عمومی اشتغال و با توجه به بدعهدی خریداران در ایفای تعهدات مندرج در قرارداد واگذاری از جمله عدم ایفای تعهدات پرداخت اقساط معوق قرارداد به مبلغ 674 میلیارد ریال، عدم بازپرداخت بدهی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران با احتساب سود به مبلغ 3337 میلیارد ریال، عدم رفع تعهدات ارز دولتی دریافتی به میزان 49 میلیون دلار و 9/9 میلیون یورو و عدم اقدام جهت جانشینی تعهدات و تضامین صادره شرکت مادر تخصصی ایدرو بابت تسهیلات دریافتی و همچنین سوق دادن منابع مالی شرکت به فعالیت خارج از اهداف صنعت نیشکر که منجر به ایجاد بحرانهای کارگری و آسیب به سرمایه اجتماعی شده است، سازمان خصوصیسازی به استناد مقررات موضوعه و مفاد قرارداد منعقده، مکلف به فسخ قرارداد و تعیینتکلیف مجدد آن است. دیوان محاسبات مراتب تخلفات و تکالیف فسخ قرارداد توسط سازمان خصوصیسازی را به وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام و پیگیری لازم را تا استیفای کامل حقوق بیتالمال انجام خواهد داد». با ورود جدی دیوان محاسبات به موضوع تخلفات مالک هفتتپه و ارجاع پرونده امتناع سازمان خصوصیسازی از لغو واگذاری شرکت هفتتپه به دادسرای دیوان، بالاخره این سازمان مجبور به ارسال درخواست لغو واگذاری هفتتپه به هیأت داوری سازمان خصوصیسازی شد و با توجه به اینکه مطابق قانون، طرفین دعوی تا 10 روز فرصت اعتراض به رأی هیأت داوری را داشتند، سازمان خصوصیسازی 21 دی 99 به این رأی اعتراض و دادخواست قانونی خود مبنی بر تقاضای رسیدگی و نقض و ابطال دادنامه صادره هیأت داوری را به دادگاه عمومی حقوقی تهران ارسال کرد. پس از آن جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده ابطال قرارداد واگذاری این شرکت هم 14 بهمن 99 با حضور طرفین دعوی (سازمان خصوصیسازی و کارفرمای شرکت هفتتپه) برگزار شد.
* خروج بیسابقه محصولات شرکت با افزایش احتمال خلع ید
پس از برگزاری جلسه دادگاه بررسی ابطال قرارداد واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، اخباری غیررسمی مبنی بر رأی دادگاه به فسخ این قرارداد رسانهای شد اما قوه قضائیه رسما این رأی را اعلام نکرد. با اینکه این خبر به صورت غیررسمی منتشر شده بود، نگرانیهایی درباره سرنوشت اموال و داراییهای این شرکت ایجاد شده بود و در پی همین مساله، کارگران هفتتپه بر روند خروج شکر و محصولات تولیدی این مجموعه از انبارهای آن نظارت جدی داشتند و تصاویر و فیلمهایی با مضمون افزایش بیسابقه آمارهای خروج شکر از شرکت را در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر کردند. از آنجا که احتمال میرفت هر لحظه، حکم خلع ید کارفرمای کشت و صنعت نیشکر هفتتپه از سوی قوه قضائیه اعلام شود، آمار خروج شکر زرد از انبارهای این مجموعه پس از برگزاری جلسه دادگاه و قویتر شدن احتمال خلع ید کارفرمایان هفتتپه بشدت بالا رفت و شاهد خروج بیرویه محصولات تولیدی این مجموعه از انبارها بودیم.
بررسیهای اسناد خروج محصولات شرکت هفتتپه هم گواهی بر این ادعا بود؛ از 16 بهمن 99 به یکباره میزان خروج شکر زرد از انبارهای این شرکت با افزایشی چشمگیر، در حدود 1104 تن برآورد شد و 17 بهمن 99 هم این رقم به 1508 تن رسید. این در حالی بود که 30 دی 99 میزان خروج شکر از انبارها 106 تن بوده و میزان خروج شکر از انبارها در 6 و 7 بهمن 99 به ترتیب 210 و 285 تن برآورد شد. علاوه بر این میزان و جنس شکرهای خروجی از شرکت نیز از چند نظر حائز اهمیت بود؛ ابتدا اینکه بخش قابل توجهی از شکرها زرد بود و هنوز فرآیند سفیدسازی روی آنها انجام نشده بود که اتفاقی بیسابقه در این شرکت بود. موضوع بعدی درباره حجم خروجی شکر از انبارها بود؛ همواره از ابتدای آبانماه فرآیند خروج شکر آن هم به صورت سفید از شرکت شروع میشود و تا اردیبهشتماه با روند حجمی منظمی که بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ تن شکر سفید به صورت روزانه است، ادامه پیدا میکند اما با اضافه شدن شکر زرد به میزان خروجی شرکت، رقم خروج شکر (مجموع سفید و زرد) ۱۴ برابر شده و به ارقامی بیش از هزار تن رسیده بود که امری غیرمعمول است.
* صدور رأی نهایی خلعید توسط قوه قضائیه
سرانجام پس از گذشت بیش از 90 روز از برگزاری این جلسه، قوه قضائیه دیروز (18 اردیبهشتماه 1400) رأی نهایی و رسمی خود مبنی بر ابطال قرارداد واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه را اعلام کرد. بر اساس رأی صادره، مالکیت این شرکت باید به دولت واگذار شود. طبق اعلام دستگاه قضا، علت تاخیر در اعلام حکم این دادگاه، تمهید شرایط انتقال مالکیت توسط دولت و جلوگیری از به وجود آمدن مشکلات کارگری بوده است. بر این اساس، اکنون باید منتظر برنامههای دولت برای احیای شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه ماند. هر چند مالکان این شرکت در دوران مدیریت بر هفتتپه خسارات بسیاری به این مجموعه وارد کردند و آن را در آستانه نابودی قرار دادند اما هنوز هم میتوان به احیای این مجموعه استراتژیک امید داشت.
***
معاون فنی و حسابرسی امور اقتصادی و زیربنایی دیوان محاسبات در گفتوگو با «وطنامروز»:
فشارهای دیوان محاسبات باعث اعتراض سازمان خصوصیسازی به رأی هیأت داوری شد
معاون فنی و حسابرسی امور اقتصادی و زیربنایی دیوان محاسبات با اشاره به روند ورود دیوان محاسبات به پرونده تخلفات صورتگرفته در واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه به «وطنامروز» گفت: بعد از واگذاری شرکت هفتتپه در سال 94، نخستین ورود را به پرونده تخلفات این واگذاری دیوان محاسبات کشور داشت. عمده تخلفات صورتگرفته هم عبارت بود از عدم قیمتگذاری صحیح و عدم رعایت موازین قانونی در فرآیند واگذاری. پرونده در همان مقطع به دادسرا ارسال شد و فرآیند رسیدگی خودش را طی کرد. مجددا در سال 99 با انتخاب رئیس جدید دیوان محاسبات، رویکرد جدیدی در رسیدگی به پرونده این شرکت در این دستگاه ایجاد شد و آن رویکرد هم این بود که علاوه بر رسیدگی به تخلفات صورتگرفته در زمان واگذاری، به تعهدات مالک شرکت پس از واگذاری هم رسیدگی و میزان عمل به تعهدات سنجیده شود.
سعید بیتعفری افزود: با حکمی که رئیس کل دیوان محاسبات برای تحقیق و تفحص از این شرکت دادند، ما با استقرار تیم تخصصی حسابرسی مربوط در شرکت، این تحقیق و تفحص را انجام دادیم. پس از ارائه گزارش تحقیق و تفحص به ایشان، پرونده در فرآیند رسیدگی در دادسرای دیوان محاسبات قرار گرفت. وی ادامه داد: با محرز شدن تخلفات مالک این شرکت در اجرای تعهدات خود، از لحاظ قانونی سازمان خصوصیسازی باید برای فسخ قرارداد واگذاری اقدام میکرد، به همین خاطر موضوع را از سازمان خصوصیسازی پیگیری کردیم که همین امر موجب شد این سازمان درخواست فسخ قرارداد واگذاری این شرکت را به هیات داوری ارسال کند.
معاون فنی و حسابرسی امور اقتصادی دیوان محاسبات در تشریح سرنوشت پرونده این شرکت بیان کرد: متاسفانه هیات داوری برخلاف ارجاع تمام مدارک و شواهد و مستندات و قرائن مبنی بر وجود اشکالات اساسی در واگذاری این شرکت و عملکرد خلاف تعهدات مالک بعد از واگذاری، رای خود را به نفع مالک شرکت صادر کردند. پس از صدور رای، دیوان محاسبات پیگیریهای خود را برای اعتراض سازمان خصوصیسازی به این رای آغاز کرد که با پیگیریهای انجام شده در نهایت این سازمان اعتراض خود را به رای هیات داوری اعلام کرد. اعتراض سازمان خصوصیسازی به این رای موجب شد پرونده این شرکت به قوه قضائیه ارسال شود که در نهایت رای فسخ قرارداد واگذاری این شرکت در اسفندماه صادر و دیروز در رسانهها اعلام شد.
ارسال به دوستان
بازخوانی کارنامه دولتهای یازدهم و دوازدهم در موضوع فقر و نابرابری
تدبیر زیر خط فقر
گروه اقتصادی: یکی از وعدههای مهم دولتهای یازدهم و دوازدهم در سالهای 92 و 96 ریشهکن کردن کامل فقر در ایران و کاهش نابرابری در جامعه بود اما اکنون که ماههای آخر عمر دولت تدبیر و امید را سپری میکنیم با مشاهده آمارها و گزارشهای مربوط به فقر، نابرابری و توزیع درآمد، متوجه میشویم بنا بر گزارشها، دولت حسن روحانی در کارنامه 8 ساله خود نهتنها در راستای تحقق این اهداف حرکت نکرده است، بلکه با اجرای سیاستهای غلط اقتصادی و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه، نابرابری و فقر را در کشور افزایش داده و با ناکارآمدی در این حوزه سفره مردم را نسبت به گذشته کوچکتر کرده است. به گزارش «وطنامروز»، توزیع عادلانه درآمد همواره از مهمترین مباحث در اقتصاد کشورهای مختلف جهان بوده است. شاخصهای نابرابری معیاری برای ارزیابی عملکرد اقتصادی کشورها درباره توزیع درآمد محسوب میشوند. در جهان امروز بزرگترین عامل ایجاد فقر نه کمبود درآمد، بلکه توزیع ناعادلانه آن است. در تعریف عامیانه توزیع عادلانه و ناعادلانه درآمد میتوان گفت: در صورتی که یک فرد در جامعه تمام درآمد را در اختیار داشته باشد، توزیع درآمد، ناعادلانهترین وضع ممکن است و زمانی که تمام افراد به یک نسبت از کل درآمد جامعه بهرهمند شوند، عادلانهترین حالت ممکن وجود دارد. امروز سخن مطرحشده در جهان یکسان بودن سهم تمام افراد از درآمد کشور نیست، بلکه مساله مهم توزیع عادلانه بر مبنای تواناییهای افراد مختلف است که میتواند به ایجاد توازن و تعادل بهتر در جامعه بینجامد. تقسیم درآمد در یک کشور باید به نحوی انجام شود که سهم بیشتری از مردم در طبقه متوسط جا بگیرند. در یک جامعه متعادل شمار ثروتمندان و فقیران در کشور بسیار کم است، زیرا وجود گروههای بسیار پردرآمد یا بسیار کمدرآمد نشاندهنده توزیع نامتناسب ثروت در آن منطقه است. یکی از شاخصهای سنجش نابرابری درآمد جامعه، ضریب جینی است. ضریب جینی عددی است بین صفر و یک که در آن صفر به معنی توزیع کاملا برابر درآمد یا ثروت و یک به معنای نابرابری مطلق در توزیع درآمد یا ثروت است. ضریب جینی اختلاف درآمدهای یک جامعه را نشان میدهد اما در عین حال به تغییرات درآمدی حساس است، صرفنظر از اینکه این تغییرات در بین خانوادههای ثروتمند، متوسط یا فقیر اتفاق افتاده است. در حوزه توزیع درآمد شاخصهای دیگری همچون پالما نیز برای تبیین بهتر وضعیت پردرآمدها و کمدرآمدها وجود دارد که در این مطلب به آن نیز پرداخته خواهد شد.
***
افزایش ۲ برابری خط فقر
بر اساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، خط فقر خانوارهای ۴ نفره در شهر تهران طی سالهای 92 تا 98، از 7/1 میلیون تومان به 5/4 میلیون تومان رسید، یعنی خط فقر نزدیک به 165 درصد افزایش یافت که با توجه به جهشهای ارزی و شرایط کرونا، پیشبینی میشود در سال 99 خط فقر بالاتر نیز رفته باشد. این آمار روند ۲ برابر شدن خط فقر متوسط کشوری را از سالهای 92 تا 98 نشان میدهد که از حدود 800هزار تومان به حدود 2 میلیون تومان رسیده است. فقر مطلق را میتوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف کرد و در واقع، فقر مطلق عدم دسترسی به حداقلهای معیشت در جامعه است که با توجه به تفاوت هزینههای زندگی در مناطق مختلف کشور متفاوت است.
نرخ تورم بالا در سالهای اخیر منجر به رشد قابل توجه خط فقر در شهر تهران و سایر نقاط کشور شده است. این موضوع در کنار کاهش قابل توجه درآمد سرانه منجر به رشد نرخ فقر در این سالها شده است. طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ فقر کشوری از ابتدای سال 92 از 16درصد به 4/18 درصد افزایش یافته است.
***
کمدرآمدها فقیرتر شدند، پردرآمدها غنیتر
روند تغییرات ضریب جینی در کل کشور نشاندهنده روند افزایشی این شاخص در سالهای 92 تا 97 و کاهش اندک آن در سال 1398 نسبت به سال 97 است. با توجه به اینکه ضریب جینی تغییرات بین دهکها را نشان می دهد افزایش نابرابری در سالهای 92 تا 97 در یکی از ۳ حالت ذکر شده رخ داده است؛ در نخستین حالت ممکن است سهم دهکهای اول کاهش و دهکهای بالا افزایش داشته باشد، به عبارتی کمدرآمدها فقیرتر و پردرآمدها غنیتر شده باشند. در دومین حالت ممکن است سهم دهکهای اول کاهش یابد و دهکهای بالا ثابت باقی مانده باشد، به این معنا که کمدرآمدها فقیرتر شده و پردرآمدها در جایگاه ثابتی باقی ماندهاند. در سومین حالت ممکن است سهم دهکهای اول ثابت ماند اما سهم دهکهای بالا افزایش یابد، به نحوی که کمدرآمدها در جایگاه ثابت مانده و پردرآمدها غنیتر شدهاند.
بر اساس گزارش 2018 شورای جهانی اقتصاد (WEF)، کشورهای ایسلند، نروژ، دانمارک، جمهوری چک و فنلاند به ترتیب با ضریب جینی 224/0، 249/0، 253/0، 256/0 و 2561/0 در رتبههای اول تا پنجم کمترین میزان نابرابری و شکاف طبقاتی در سال 2018 بودهاند. در این ردهبندی، ایران با ضریب جینی 4132/0 (سال 97) بین 136 کشور در رده 75 جهان قرار دارد. بر اساس گزارش توسعه انسانی 2013 سازمان ملل، ایران در سالهای 2013 و 2014 بین 136 کشور جهان، با ضریب جینی 383/0 رتبه 67 جهان را کسب کرده بود و بالاتر از کشورهایی نظیر آمریکا، قطر و ترکیه قرار داشت؛ کشورهایی که حالا با سقوط 7پلهای ایران در ضریب جینی، وضعیت بهتری نسبت به کشورمان دارند. برای مثال ایران در حالی طی چند سال اخیر سقوط 7پلهای در ضریب جینی داشته که ترکیه از رده 98 سال 2013 به رده 70 در سال 2018 صعود کرده است. با نگاهی به «سهم هزینه 20 درصد کمدرآمدترین جمعیت در هزینه کل» درمییابیم طی سالهای 92 تا 97 این شاخص روندی کاهشی داشته است، به نحوی که در کل کشور سهم هزینه 20 درصد کمدرآمدترین افراد جامعه در هزینه کل از 79/6 درصد در سال 92 به 80/5 درصد در سال 97 رسیده است. همچنین «سهم هزینه 20 درصد پردرآمدترین جمعیت در هزینه کل» روند افزایشی را نشان میدهد. در کل کشور سهم هزینه 20 درصد پردرآمدترین جمعیت در هزینه کل از 62/44 درصد در سال 92 به 50/48 درصد در سال 97 افزایش یافته است. بنابراین با بررسی این ۲ شاخص میتوان به ابعاد روشنتری از این نابرابری در سالهای 92 تا 97 دست یافت که نتیجه میگیریم در این سالها کمدرآمدها فقیرتر و پردرآمدها غنیتر شدهاند. همچنین شاخص «پالما» به عنوان یکی دیگر از شاخصهای بررسی وضعیت نابرابری در جامعه از 62/1 درصد در سال 92 به 05/2 درصد در سال 97 افزایش و به 95/1 در سال 98 کاهش یافته است که به عبارت دیگر، هزینه بالاترین دهک در سال 98، 95/1 برابر مجموع هزینه 4 دهک پایین است.
***
افزایش نسبت هزینه پردرآمدها به کمدرآمدهای جامعه
سال 92 «نسبت هزینه 10 درصد پردرآمدترین به 10 درصد کمدرآمدترین» 68/10 بود که سال 97 به 45/14 افزایش یافت و سال 98 به 69/13 رسید که نشاندهنده این است 10 درصد پردرآمد جامعه در سال 98، 69/13 برابر 10 درصد کمدرآمدترین اعضای جامعه هزینه میکنند. این روند در سهم هزینه 20 و 40 درصد پردرآمدترین به 20 و 40 درصد کمدرآمدترین نیز خود را نشان میدهد. «نسبت هزینه 20 درصد پردرآمدترین به 20 درصد کمدرآمدترین» در سال 92، 57/6 و در سال 98 به 97/7 افزایش یافته است. همچنین «نسبت هزینه 40 درصد پردرآمدترین به 40 درصد کمدرآمدترین» در سال 92، 71/3 و در سال 98 به 25/4 افزایش یافته است.
***
سقوط درآمد سرانه
شاخص درآمد ناخالص ملی سرانه یکی از مهمترین مؤلفههایی است که برای نشان دادن وضعیت اقتصادی یک کشور به کار میرود و بهبود این شاخص بیانگر وضعیت مناسب خانوارها، بنگاههای اقتصادی و بخشهای مختلف است.
درآمد سرانه در ایران در ۸ سال اخیر بشدت کاهش یافته است. رکورد بالاترین درآمد سرانه در کشور مربوط به سال ۱۳۹۰ است که سهم هر ایرانی از تولید ناخالص داخلی کشور ۷ میلیون و ۳۷۰ هزار تومان بود اما پس از آن شاهد نزول درآمد سرانه کشور بودیم به طوری که برآورد مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد در سال 98 درآمد سرانه کشور به پایینترین سطح سقوط کرده و به ۴ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان رسیده است.
به طور خلاصه میتوان گفت درآمد سرانه از جمله مهمترین معیارهایی است که برای سنجش وضعیت رفاه اقتصادی یک کشور به کار میرود. این متغیر، از سویی سهم هر یک از افراد جامعه را از تولید ناخالص داخلی کشور نشان میدهد و از سوی دیگر گویای توان تولید ارزش افزوده توسط جمعیت کشورهاست. از طرف دیگر، بسیاری از سازمانهای بینالمللی معتبر از درآمد سرانه کشورها برای ارزیابی رفاه خانوارها و سطح کیفیت استانداردهای زندگی در کشورهای مختلف استفاده میکنند.
برای محاسبه درآمد سرانه یک کشور، درآمد ملی ناخالص آن کشور در یک سال معین را بر جمعیت کشور در همان سال تقسیم میکنند؛ عدد به دست آمده درآمد سرانه کشور است. درآمد سرانه سالیان اخیر بخوبی نشان میدهد دولتهای یازدهم و دوازدهم عملکرد مناسبی در این حوزه نداشتهاند.
***
کاهش نابرابری؛ اولویت مهم
فقر بهمثابه یک پدیده نامطلوب اقتصادی- اجتماعی، یکی از مهمترین پیامدهای توزیع ناعادلانه و نابرابر درآمدهای ایجادشده در بین افراد جامعه است.
وجود این پدیده - با توجه به اعداد و ارقام اشاره شده - مبین عملکرد نادرست سازوکار توزیع درآمد و ثروت در درون ساختار اجتماعی- اقتصادی جامعه است که به نوبه خود، موجب ایجاد آثار نامناسبی در ساختار کشور میشود. تداوم این فرآیند تنشهای اقتصادی- اجتماعی شدیدی را در پی دارد که هر از گاهی، کل جامعه را در بر گرفته و مقابله با آن بسیار مشکل میشود.
با توجه به اهمیت موضوع و کارنامه نامطلوب 8ساله دولت تدبیر و امید در این حوزه، برای دولت آینده کاهش فقر و بهبود توزیع درآمد، امری ضروری و اجتنابناپذیر است و آنچه مهم است نحوه این برنامهریزی و شناسایی فقراست.
در برنامهریزیهای فقرزدایی، دولت باید روشهایی را برای شناسایی فقرا انتخاب کند که دهکهای پایین جامعه در اولویت برنامه فقرزدایی قرار گیرند و چتر حمایتی دولت باید طوری گسترده شود که افراد واجد حمایت از آن بهرهمند شده و افراد غیرمستحق در آن گنجانده نشوند.
بدیهی است اجرای سیاستهای کاهش فقر، بدون تعیین گستره و ابعاد آنها، موفقیت چندانی نخواهد داشت و اصولا یکی از مسائل مهم در تدوین برنامههای کاهش فقر، اطلاع از گستردگی فقر حاکم بر جامعه و عوامل مؤثر بر آن است. پس از تعیین گستره فقر و اطلاع از عوامل تعیینکننده آن، با بصیرت بیشتری میتوان به تصریح اهداف و گزینش روشهای عملی اجرای برنامههای کاهش فقر و بهبود توزیع درآمد اقدام کرد.
شناخت نداشتن صحیح از نابرابری، ابعاد آن و کمتوجهی به عوامل تأثیرگذار آن در برنامههای مختلف، باعث سیاستگذاریهای نامناسب، اتلاف منابع کمیاب اقتصادی، عقیم ماندن تلاشها، برنامهها و تداوم فقر و ممانعت از دستیابی به توسعه پایدار میشود.
بنابراین شناخت صحیح فقر، ابعاد آن و شناسایی عوامل تعیینکننده آن میتواند به عنوان راهنمایی مناسب برای تدوین برنامههای فقرزدایی و استفاده بهینه از منابع در سطح ملی تلقی شود که باید در دستور کار دولت آینده قرار گیرد.
ارسال به دوستان
وندی شرمن : باید با توافق قوی و طولانیتر به نگرانیها درباره رفتار منطقهای و موشکهای بالستیک ایران پرداخته شود
ورود ژن فریبکار
گروه سیاسی: «وندی شرمن» معاون وزیر خارجه آمریکا در دولت بایدن و از اعضای ارشد تیم مذاکراتی دولت اوباما در زمان توافق هستهای بر خلاف روحانی و تیم مذاکرهکننده ایرانی که از شکسته شدن تحریم و آمادگی ایالات متحده برای برداشتن بخش عمدهای از تحریمها صحبت میکنند، میگوید راه درازی تا توافق باقی مانده است.
به گزارش «وطنامروز»، شرمن که ماه گذشته از سنای آمریکا رای اعتماد گرفت، در مصاحبهای با اندیشکده «آتلانتیک» گفت: پیشرفتهایی در مذاکرات جاری در وین برای اجرای کامل برجام توسط همه طرفها حاصل شده اما هنوز راه درازی باقی مانده است.
این مقام آمریکایی که برای ایرانیان معرف موضع توهینآمیزش نسبت به مردم ایران با این جمله است که «فریب و نیرنگ در DNA ایرانیان است»، از تلاش کشورهای اروپایی برای ورود مجدد آمریکا به برجام و مبنا قرار دادن آن برای رسیدن به توافقی «طولانیتر، قویتر و بهتر» تشکر کرد.
شرمن گفت: «میخواهم از شریکان اروپاییمان تشکر کنم که حقیقتا سررشته مذاکرات با هدف بازگشت مجدد آمریکا به برجام و مبنا قرار دادن آن برای رسیدن به توافقی طولانیتر، قویتر و بهتر جهت پرداختن به همه مسائل محل نگرانی از جانب ایران مانند رفتارش در منطقه، موشکهای بالستیک، تجارت تسلیحاتی و سوابق حقوق بشریاش در داخل آن کشور و در سراسر دنیا را در دست دارند».
در حالی که وندی شرمن و همکارانش در دولت بایدن با صراحت بازگشت به برجام را پایه و سکویی برای گستردهتر کردن برجام عنوان میکنند و نه برای بازگشت به تعهد، حسن روحانی 18 فروردین با اشاره به مذاکرات وین در سخنانی عجیب گفت: «امروز آمریکا آماده است بنشیند و به اجرای برجام و به تعهداتش بازگردد. بازگشت به تعهدات به معنای دینی و مصطلح ما توبه است. برای اجرای توبه آماده است. هل لی من توبه میگوید! میگوید من آمدهام توبه کنم، من میخواهم به برجام برگردم».
معاون وزیر خارجه آمریکا در ادامه گفتوگوی خود ابراز امیدواری کرد آمریکا بتواند به تفاهمی در مذاکرات وین دست پیدا کند تا بتوان توافق فنی میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را که در پایان ماه جاری میلادی منقضی میشود تمدید کرد. او گفت: «امیدوارم به تفاهماتی دست پیدا کنیم تا بتوانیم توافق فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران را که اواخر ماه مه منقضی میشود تمدید کنیم».
این گفته وندی شرمن در فضایی است که اگر تا سوم خرداد – موعد پایان تفاهم موقت ۳ ماهه ایران با آژانس- طرفهای متعاهد ایران در برجام به تعهدات خود بازنگردند طبق قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» مصوب مجلس شورای اسلامی، سازمان انرژی اتمی موظف است بازرسیهای فراتر از پادمان از جمله پروتکل الحاقی را کاملا متوقف کند که بر این اساس دوربینهای نظارتی آژانس که در این بازه ۳ ماهه آفلاین بوده به طور کامل خاموش شده و آرشیو این مدت دوربینها پاک خواهد شد.
معاون وزیر خارجه آمریکا در ادامه گفتوگو با آتلانتیک طی اظهاراتی عجیب گفت: «امیدوارم بتوانیم به پیشرفتهای کافی دست یابیم که بتواند تا برگزاری انتخابات ایران در ماه ژوئن پایدار بماند». وندی شرمن در ادامه گفت: «نمیدانم آیا ما میتوانیم تا ضربالاجل انتخابات آنها در ماه ژوئن به توافقی برای پایبندی در برابر پایبندی و توافقی برای ادامه رایزنیهای بعد از آن دست پیدا کنیم یا خیر».
مشخص نیست وندی شرمن و طرف آمریکایی چه پالسی از تیم مذاکرهکننده ایرانی دریافت کردهاند که احیای برجام را به انتخابات داخلی ایران گره میزنند، اگر چه واضح است رویکرد و مواضع غیرملی و خلاف مصالح کشور حسن روحانی و شخص محمدجواد ظریف طی سالهای گذشته با در میان گذاشتن بحثهای داخلی با دشمنان ملت ایران، همچنین گره زدن توافق هستهای به انتخابات ایران و آمریکا، زمینه را برای سوءاستفاده طرف مقابل از فرآیند مذاکرات فراهم کرده است.
مواضع وندی شرمن درباره مذاکرات وین از آنجا حائز اهمیت است که او همان کسی است که در همان آغاز مذاکرات برجامی در کمیته سیاست خارجی سنا طی سخنانی اهانتآمیز گفته بود: ما به دنبال حذف تحریمهای وسیع علیه ایران نخواهیم بود و تنها به ایران فرصت میدهیم برای از بین بردن نگرانیهای ما، مدتی «استراحت» کند.
* تحریمها را حفظ میکنیم!
در شرایطی که عباس عراقچی روز جمعه اظهار کرد اخباری که از سمت آمریکاییها به ما منتقل میشود حاکی از این است که آنها برای بازگشت به برجام جدیت دارند و تا الان اعلام آمادگی کردهاند که بخش بزرگی از تحریمهای خودشان را بردارند، یک مقام آمریکایی پنجشنبهشب گفت، برخی تحریمها که توسط دولت قبلی آمریکا علیه ایران وضع شده و به برجام مرتبط نیست، زیر سوال نخواهد رفت.
به نوشته پایگاه اینترنتی وزارت خارجه آمریکا، این دیپلمات ارشد آمریکایی که از شرکتکنندگان در مذاکرات وین برای احیای برجام است، در یک کنفراس خبری تلفنی گفت اگر ایران تصمیم بگیرد به برجام بازگردد کار بهسرعت پیش خواهد رفت و عملی شدن آن نیز سریع خواهد بود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا توافق با ایران به منزله بازگشت به شرایط سال ۲۰۱۸ خواهد بود، گفت: «میخواهم از این فرصت استفاده میکنم تا نکتهای را روشن کنم. در این راستا، مبنای استنادی برخی تحریمها که توسط دولت ترامپ وضع شدهاند را زیر سوال نمیبریم. چیزی که آن را مورد سوال قرار میدهیم این است که آیا آن تحریمها با بازگشت به برجام سازگار هستند یا خیر».
او در ادامه گفت: «اگر معتقد باشیم حفظ یک تحریم با بازگشت به برجام سازگار نیست آمادهایم آن را برداریم اما اگر تصورمان این باشد که حفظ یک تحریم با برجام سازگار است آن را حفظ میکنیم».
وی در پاسخ به سوالی درباره اظهارات مقامات آمریکایی درباره جدیت ایران در مذاکرات وین گفت: «سوال اینجاست که آیا ایران متوجه این مساله هست که نمیتوانیم در شرایطی قرار بگیریم که آمریکا کاری بیش از آنچه این توافق طلب میکند درباره رفع تحریمها انجام دهد و ایران کار کمتری برای بازگشت به پایبندی انجام دهد».
این مقام آمریکایی در پاسخ به سوالی درباره پیشرفت روند مذاکرات وین اذعان کرد: «آمریکا به طور روشن اعلام کرده آماده است چه گامهایی برای بازگشت به پایبندی به برجام بردارد و ایران میتواند از برداشتن تحریمهایی که در خود برجام قید شده بهرهمند شود و مشخصا باید این را بپذیرد. آنها تقاضاهایی را مطرح کردهاند که از آنچه برای بازگشت به تعهدات لازم است فراتر بوده و ما معتقدیم آنها باید با گامهایی که باید برای بازگشت به تعهدات هستهای بردارند، موافقت کنند».او در ادامه گفت: «تا زمانی که بر سر همه چیز توافق صورت نگیرد، هیچ چیزی مورد توافق نیست و این مساله در اینجا هم صدق میکند. در زمینه توافق بر سر تحریمها، گامهای هستهای و همچنین ترتیببندی و جدول زمانی برای اجرایی شدن این گامها از سوی ۲ طرف، کارهای زیادی باید انجام شود».
وی همچنین در پاسخ به سوالی درباره برنامه موشکی و حضور ایران در منطقه مدعی شد: «جهان حین انجام مذاکرات ما ساکن نیست. آمریکا برای مقابله با فعالیتهای ثباتزدای ایران و همکاری با شرکا و متحدانمان در این باره به اقدامات لازم ادامه میدهد. متذکر میشوم گفتوگوهای مهمی میان ایران و همسایگانش صورت گرفته و این چیزی است که آمریکا از آن استقبال میکند. اما از نظر رسیدن به تفاهمات گستردهتر، دیدگاه رئیسجمهور [بایدن] همواره این بوده که برجام فقط گام اول است. این گامی ضروری است اما از دید ما استفاده از آن به عنوان بستری برای تقویت توافق نیز امری ضروری است».
سخن این مقام آمریکایی دخیل در مذاکرات درباره تحریمها و مذاکرات حاوی تایید بازگشت گامبهگام و متقابل ایران و آمریکا به برجام است که بارها از سوی عراقچی و دولتمردان تکذیب شده است، همچنین درباره تحریمها نیز گفتنی است ترامپ پس از خروج از توافق و آغاز فشار حداکثری علیه ایران اساسا ماهیت تحریمها را تغییر داده است به این گونه که تحریمهای هستهای و تحریمهایی که در برجام هم قرار بود لغو شوند را با برچسب جدید تروریسم شناساسی کرده است و مسالهای که آمریکاییها مبنی بر تعلیق تحریمهای ناسازگار با برجام عنوان میکنند یک فریب آشکار برای حفظ بخش عمده تحریمها و حفظ شاکله آنهاست.
* تحریم همزمان با مذاکره!
وزارت دادگستری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد یک شهروند ایرانی را به دلیل آنچه نقض تحریمها علیه ایران خوانده شده محاکمه کرده است. مطابق این بیانیه هیات منصفه یک دادگاه فدرال یک شهروند ایران به همراه ۲ نفر دیگر را به نقض قانون «ممنوعیت تجارت با ایران» متهم کرده و مدعی شده آنها تلاش کردهاند قطعات دارای کاربریهای دوگانه به ایران ارسال کنند. طبق ادعای وزارت دادگستری آمریکا این شهروند ۳۹ ساله ایران به نام «مهرداد انصاری» با کمک یک ایرانی دیگر و یک شهروند تایوان بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ با انجام بیش از ۱۲۵۰ معامله برای اکتساب بیش از ۱۰۵۰۰۰ قطعه به ارزش ۲۶۳۰۸۰۰ دلار تلاش کردهاند.
قوانین آمریکا صادرات، بازصادرات، فروش یا عرضه مستقیم یا غیرمستقیم فناوریها یا کالاهای آمریکایی به ایران را ممنوع میکند. دادگستری آمریکا مدعی شده متهمان بدون کسب مجوز از دولت آمریکا ۵۹۹ معامله با ۶۳ شرکت آمریکایی انجام دادهاند. حکم این شهروند ایرانی قرار است روز اول سپتامبر صادر شود. دیگر متهم این پرونده که شهروند تایوان است سال ۲۰۱۲ به تحمل ۲ سال حبس محکوم شده است. متهم دیگر که شهروند ایران است دستگیر نشده است.
ارسال به دوستان
یادداشت دکتر سیدمحمد مرندی
مراقب پیوند بازار به مذاکرات باشید
دکتر سید محمد مرندی*: زمانی که مذاکرات برجام در جریان بود، متاسفانه در جامعه ما یک بحث و یک جوی توسط رسانههای فارسیزبان غربی و همچنین یکسری رسانههای داخلی که با طرف غربی همسویی دارند آغاز شد که مقصر چالشهای ایران و آمریکا ماییم و مساله هستهای راهحل سادهای دارد و آن مذاکره است که اگر آن را انجام دهیم مساله حل میشود. این جو به نظر من در روند مذاکرات تاثیرات سوء داشت. از طرفی هم این رسانهها فشار میآوردند که باید زودتر توافق حاصل شود. آقای رئیسجمهور نیز از خالی بودن خزانه کشور گفت و اولویت را توافق دانست. همین امر دست طرف مقابل را در مذاکرات پر میکرد و دست طرف ایرانی را خالی.
بخشهایی از ضعفهای برجام به همین دلیل بوده است؛ به دلیل رفتار رسانهها و سیاستمداران داخل کشور که موضع ما را تضعیف کرد. به هر حال به تحلیل شخصی خودم، رهبر انقلاب برجام را پذیرفتند تا انسجام داخلی حفظ شود و همچنین فرصتی بدهند به کسانی که بیش از حد خوشبین بودند که از جانب آمریکایی چیزی به ما در برجام میرسد. آمریکاییها در زمان اوباما به تعهدات خود عمل نکردند. به طور مثال چند نفر از مسؤولان بانکی ۳ کشور اول اتحادیه اروپایی در سفری که به ایران داشتند، در جلسهای که با هم داشتیم گفتند آمریکاییها پیام دادهاند که اگر با ایران همکاری کنید پشیمانتان خواهیم کرد!
این تجربه باعث شد الان هم مردم و هم برخی مسؤولانی که حسن نیت دارند هوشیارتر شوند. همچنین به این دلیل که توافق برجام را داریم، کسی نمیتواند بگوید جمهوری اسلامی مخالف توافق است. در حالت فعلی فقط ایران میگوید این توافق باید اجرا شود. حتی کسانی که غربگرا هستند به صورت علنی نمیتوانند بگویند که غیرمنطقی رفتار میشود. بنابراین الان منطق ما قوی و برای همه روشن است. همچنین قدرت ما در منطقه افزایش پیدا کرده و در طرف مقابل شرایط داخلی آمریکا، موضع آنها را تضعیف کرده است. بنابراین ما در شرایط بهتری سر میز مذاکره قرار داریم. لیکن اقشاری از جریان غربگرا در داخل کشور (همانهایی که در گذشته سنگ برجام را به سینه میزدند) میخواهند از برجام عبور کنیم و امتیازات بیشتر و باجهای ویژهای علاوه بر برجام دهیم. به نظر میرسد بزرگترین کاسبان تحریم این افرادند؛ با یک بازی روانی دلار را بالا و پایین و امید کاذب در جامعه تزریق میکنند. این در حالی است که حرفهای آمریکاییها با این خوشبینیها در تعارض است. یعنی صحبتهای آمریکاییها در بریکینگها و آن چیزی که در رسانههایشان منتشر میشود با آن چیزی که در داخل توسط عدهای گفته میشود متعارض است. آقای عراقچی به طور خاص باید مراقب باشد اگر حرفهای بیش از حد خوشبینانه بزند، آسیبی جدی میتواند به کار و کاسبی و روح و روان مردم بزند که جبرانناپذیر است، بنابراین باید ایشان بیشتر احتیاط کند و مردم را بیخود امیدوار نکند. اگر آمریکا برجام را به طور کامل اجرا کرد و راستیآزمایی را پذیرفت، همگی خوشحال میشویم اما تا زمانیکه به آن مرحله نرسیدهایم، نباید امید کاذب تزریق کرد.
بنده حرفهای آقای روحانی را جدی نمیگیرم ولی آقای دکتر عراقچی که دیپلمات هستند با توجه به مواضعی که آمریکاییها میگیرند، باید محتاطانهتر صحبت کند. وقتی ایشان نیز حرفهای آقای روحانی را تکرار کند، در بازار اثر دارد و اتفاقا میتواند آمریکاییها را جریتر کند، زیرا وقتی میبینند بازار ایران تاثیرپذیر است، این را یک اهرم فشار برای خود در نظر میگیرند و میتوانند با کارهای مختلف روی بازار تاثیر بگذارند. بنابراین آقای عراقچی باید مسؤولانهتر رفتار کند و حرف بزند و کاری نکند که بازار تحت تاثیر مذاکرات قرار گیرد. این گفتوگوها تا به توافق منجر نشود بر اساس معیارهای رهبرانقلاب، هیچ هستند. پس یک حرف اشتباه یا یک خوشبینی بیجا میتواند تاثیرات منفی در کشور به جا بگذارد و به عدهای از مردم ضربه بزند.
من فکر میکنم شرایط فعلی با زمان برجام تفاوت کرده است، از باب اینکه خیلیها دیدند آمریکاییها در جاهایی سر ما کلاه گذاشتند؛ در کاغذ چیزی نوشتند و در عمل کار دیگری انجام دادند. راستیآزمایی از ما خواستند ولی برای خودشان تعریف نشد. به این ترتیب آمریکا در زمان اوباما از این موقعیت بشدت بهره برد. بنابراین فکر میکنم یک عدهای متوجه شدهاند که باید این بار بر سر اجرای توافق سختگیرانهتر برخورد کرد. از طرف دیگر کسی نیز نمیتواند جمهوری اسلامی را متهم کند به اینکه نمیخواهد توافقی باشد. ایران میگوید توافق برجام با تمام ضعفهایی که دارد، باید به شکل کامل اجرا شود و هیچ کس توانایی ندارد این منطق را زیر سوال ببرد. تنها کاری که میتوانند بکنند این است که بخشی از غربگراها به پشتیبانی رسانههای فارسیزبان غربی و سعودی میخواهند برجام را از بین ببرند. یعنی مردم را متقاعد کنند ما باید بسیار بیش از آنچه در برجام توافق کردیم به آمریکاییها متعهد شویم.
نمیتوان با قطعیت گفت رویکرد دولت همان رویکرد زمان برجام یعنی هر توافقی بهتر از عدم توافق است. اگر آقای عراقچی طبق آن فرمایشات رهبر انقلاب عمل کند (که منطق نیز همین را حکم میکند) خیلی خوب است ولی در سخنانش همیشه مسؤولانه رفتار نمیکند؛ ایشان نباید قبل از قطعی شدن توافق القای خوشبینی کند.
* استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران
ارسال به دوستان
40 شهید و دهها مجروح بر اثر انفجار3 بمب در مقابل مدرسه سیدالشهدا(ع) در کابل
ای قوم در این عزا بگریید
در پی انفجار بمب در نزدیکی مدرسه دخترانهای در غرب کابل 40 نفر جان خود را از دست دادند که اکثر قربانیان آن دانشآموز بودند. به گزارش «وطن امروز» به نقل از رویترز، انفجار در مقابل مدرسه سیدالشهدای غرب کابل در منطقه چهلدختران ساعت ۱۶ و ۳۰ روز شنبه (به وقت محلی) در حالی رخ داد که شاگردان این مدرسه تعطیل و راهی منازل خود بودند. تاکنون اطلاعاتی درباره نوع انفجار و عاملان آن منتشر نشده و هیچ شخص یا گروهی نیز مسؤولیت آن را به عهده نگرفته است. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان دخالت این گروه را انکار و این حادثه را محکوم کرد. منابع محلی به نقل از شاهدان عینی اعلام کردند ۳ انفجار پیاپی در نزدیکی این مدرسه روی داد. یک مقام ارشد وزارت کشور به شرط ناشناس ماندن به رویترز گفت بیشتر تلفات مربوط به دانشآموزان دختری است که از مدرسه سیدالشهدا خارج میشدند. تصاویر موجود در رسانهها صحنههای آشفتهای را در بیرون مدرسه نشان میدهد که کتابها و کیفهای مدرسه در جادهای خونآلود پراکنده شده و اهالی برای کمک به قربانیان میشتابند.
* افطار خونین دانشآموزان افغان
هفته گذشته نیز بر اثر انفجار یک خودروی بمبگذاری شده در مرکز ولایت «لوگر» ۲۷ نفر کشته و بیش از ۱۱۰ تن زخمی شدند. «طارق آرین» سخنگوی وزارت کشور افغانستان در آن زمان اعلام کرد همه تلفات این رویداد غیرنظامی بودند، زیرا انفجار در منطقهای رخ داده که در آن خانههای غیرنظامیان و یک بیمارستان قرار دارد. «حسیبالله استانکزی» رئیس شورای ولایتی لوگر درباره این انفجار گفته بود: انفجار در نزدیکی منزل رئیس سابق شورای ولایتی لوگر رخ داده است. این منزل همچنین به عنوان میهمانخانه به کار میرفت و انفجار زمانی رخ داد که میهمانان در حال افطار بودند. وی افزود: در میان کشتهشدگان دانشآموزان دبیرستانی نیز وجود داشتند که برای شرکت در آزمون ورودی دانشگاه به مرکز ولایت لوگر سفر کرده بودند. مسؤولیت این جنایت خونین نیز از سوی هیچ گروهی پذیرفته نشد.
ارسال به دوستان
دولت رکود
میثم مهرپور: نگاهی به آمارهای اقتصادی کشور طی یک دهه اخیر که مدیریت اقتصادی کشور در عمده این سالها در اختیار دولتهای یازدهم و دوازدهم بوده، نشان میدهد دهه 90 را میتوان به جرأت بدترین دهه اقتصاد ایران در نیم قرن اخیر دانست به نحوی که بر اساس آمارهای موجود، تولید ناخالص داخلی کشور طی 8 سال گذشته نهتنها هیچ افزایشی نداشته بلکه نسبت به روز اول حضور حسن روحانی در ساختمان پاستور، کاهش هم یافته است. به بیان ساده میتوان گفت کیک اقتصاد ایران امروز کوچکتر از سال 91 است. اقتصاد ایران در دهه 90 نهتنها پیشرفتی نداشته بلکه بعد از گذشت قریب به یک دهه در آرزوی رسیدن به آمارهای اقتصادی ابتدای این دهه است. صادرات غیرنفتی ایران که از اواسط دهه 80 روند رو به رشدی به خود گرفته بود و از رقم 4 میلیارد دلار در اوایل دهه 80 به نزدیک 50 میلیارد دلار در اوایل دهه 90 رسیده بود، طی دهه 90 نهتنها افزایشی مشابه دهه 80 نداشت بلکه روندی کاهشی را تجربه کرد. شاید کاهش تولید ناخالص داخلی و صادرات غیرنفتی ایران را بتوان به عنوان ۲ نماد بارز کوچکتر شدن اقتصاد ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم نام برد. با این حال حسن روحانی در روزهای گذشته دهه 90 را دهه پیشرفت و نجات ملی ایران نامیده است.
فارغ از اظهارات رئیسجمهور، سوال اصلی این است: مگر در دهه 90 بویژه از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم چه اتفاقی در اقتصاد ایران رخ داده که اقتصاد ما برخلاف دهههای گذشته نهتنها هیچ پیشرفتی نداشته بلکه در شاخصهای مرتبط با اقتصاد از جمله تولید ناخالص، صادرات غیرنفتی و مجموع رشد اقتصادی طی این سالها روندی معکوس را طی کرده است؟ اگر چه دولتمردان از دلایلی چون کاهش درآمدهای نفتی، تحریمهای شدید آمریکا و... به عنوان عوامل بازدارنده یا کندکننده حرکت اقتصادی ایران نام میبرند اما کاهش درآمدهای نفتی یا تحریمهای آمریکا موضوعاتی بوده که همواره در دهههای گذشته بویژه در اوایل این دهه شاهد آن بودهایم اما هرگز اقتصاد ایران با چنین وضعیتی (کاهش قدرت خرید توأم با کمبود کالا و صفهای طویل و...) مواجه نبوده است؛ وضعیتی که تمام شاخصها و شواهد توأمان نشاندهنده یک نزول و افت قابل توجه و البته غیرطبیعی در اقتصاد ایران است. فارغ از مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، شرایط امروز اقتصادمان چیزی فراتر از تاثیرات تحریم یا حتی سوءمدیریت صرف است. به نظر میرسد برای ریشهیابی دلیل اصلی ایجاد چنین شرایطی در اقتصاد ایران باید سیر تاریخی شرطی شدن اقتصاد ایران در 8 سال گذشته را بررسی کرد؛ 8 سالی که در تمام ایام آن دولت منتظر بوده است. انتظاری که البته عمدتا منشأ این انتظار نیز داخلی نبوده است! انتظار برای توافق با غرب، انتظار برای ورود شرکتهای خارجی به ایران و انتظار برای جذب سرمایهگذاری خارجی، موضوعاتی بوده که از بدو روی کار آمدن دولت یازدهم آغاز شده و تا خود امروز (ماههای پایانی دولت) ادامه دارد.
سوال این است: اگر در اقتصادی، رئیس قوه مجریه از روز اول روی کار آمدن تا ماههای آخر(!) وعده آغاز روزهای خوب را به مردم بدهد اما زمان مشخصی برای این روزهای خوب تعیین نکند آیا در این اقتصاد، مردم به عنوان مصرفکنندگان (طرف تقاضا) و فعالان اقتصادی به عنوان تولیدکنندگان (طرف عرضه) در انتظار روزهای وعده شده، دست از فعالیت اقتصادی نخواهند کشید؟ آیا شهروند ایرانی تحت تاثیر اتفاقات احتمالی آینده و با احتمال ایجاد شرایطی بهتر برای خرید، دست از خرید نخواهد کشید یا تولیدکننده ایرانی با احتمال ایجاد تغییرات در واردات کالاهای اولیه یا نرخ ارز و... تحت تاثیر اتفاقات وعده شده، تولید خود را متوقف نخواهد کرد؟
اتفاقی که در اقتصاد ایران طی 8 سال گذشته به طور بیسابقهای رخ داد، این بود که از سال 92 تا امضا و اجرای توافق برجام هر ۲ طرف بازار (عرضه و تقاضا) منتظر اجرای برجام بودند، از سال 94 تا پایان دولت اوباما همه در انتظار بهبار نشستن عواید توافق برجام و تاثیر آن در اقتصاد ایران بودند، از زمان ورود ترامپ به کاخ سفید تا زمان خروج او از برجام همه در انتظار واکنش برجام به این اقدام و تبعات خروج وی از برجام بودند. این انتظار در تمام این سالها از متن اظهارات و سخنان مسؤولان دولتی ایران به مشام میرسید که ذکر مستندات تاریخی این اظهارات، آنقدر فراوان است که در این مقال نمیگنجد. این انتظار کشنده حتی در ماهها و هفتههای پایانی عمر دولت نیز ادامه دارد. دلیل اصلی وضعیت عجیب اقتصاد ایران در شرایط فعلی، یک انتظار و سکون عجیب در تکتک فعالیتهای اقتصادی مردم ایران- چه در طرف عرضه و چه در طرف تقاضا- است؛ انتظاری که مسبب اصلی آن دولت و عملکرد آن است. همه منتظرند؛ انتظاری که البته گاه هیچ نقشی نیز در آن ندارند. انتظار کشندهای که از سال 92 تا امروز ادامه داشته است. وضعیت یک اقتصاد منتظر، طبعاً نباید بهتر از این باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|