|
بازگشایی سفارت رژیمصهیونیستی در ابوظبی؛ حکام امارات رسما در تنشآفرینی صهیونیستها علیه مسلمانان شریک شدند
روز نکبت امارات
گروه بینالملل: سفارت رژیم صهیونیستی دیروز در امارات در شرایطی افتتاح شد که پیش از این افکار عمومی منطقه و جریانهای سیاسی به همراه گروههای مقاومت بارها نسبت به تبعات ایجاد پایگاه برای اسرائیل در منطقه خلیج فارس، به امارات هشدار داده بودند، از این رو به نظر میرسد این شیخنشین در آینده شاهد تحولاتی خواهد بود که امنیت سرمایهگذاری و تجارت انرژی آن را به مخاطره خواهد انداخت.
برونسپاری امنیت، رویکردی است که در 4 دهه گذشته از سوی شیخنشینها و پادشاهیهای حاشیه جنوبی خلیجفارس در دستور کار قرار گرفته است و در دوره ریاستجمهوری ترامپ با پیادهسازی رویکرد تجاریسازی امنیت، آشکارا این مساله به عنوان کالا مطرح شد. در این میان امارات عربی متحده در اقدامی غیرمنطقی که ناشی از برآوردهای اشتباه آن در محاسبات مربوط به تحولات منطقه و نظام بینالملل بود، طی توافق عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی درصدد برآمد امنیت خود را به این رژیم گره زده و به اصطلاح تضمینی در رابطه با حفظ امنیت خود از ایالات متحده داشته باشد. این در حالی است که نظم امنیتی موجود در منطقه دستکم طی یکی دو دهه گذشته تحت تاثیر قدرت روزافزون مقاومت، ورای سیاستها و دستورکارهای آمریکا و دیگر کشورهای فرامنطقهای برای خلیجفارس رقم خورده و تثبیت شده است.
بر این اساس به نظر میرسد امارات در مسیری گام برداشته که سرانجام آن چیزی جز تثبیت ناامنی برای آن نیست. به عبارت دیگر، تحولات جاری منطقه به سمتوسویی میرود که گفتمان سازش نزد افکار عمومی منطقه در پایینترین میزان محبوبیت قرار دارد و در مقابل آن گزینه مقاومت به عنوان گفتمان مشروع و حداکثری مردم در کشورهای منطقه مدنظر قرار گرفته است.
به گزارش «وطنامروز» به نقل از شبکه الجزیره انگلیسی، یائیر لاپید، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی دیروز در رأس هیاتی دیپلماتیک به منظور افتتاح سفارت این رژیم در امارات عربی متحده عازم شیخنشین ابوظبی شد. لاپید در این سفر 2 روزه علاوه بر سفارت رژیم صهیونیستی در ابوظبی، کنسولگری این رژیم در دوبی را نیز افتتاح خواهد کرد. هر چند منابع خبری پیشتر از سفرهای محرمانه مقامات رژیم صهیونیستی بویژه «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر سابق این رژیم به امارات خبر داده بودند اما این نخستین دیدار رسمی یک وزیر رژیم اسرائیل از کشور امارات پس از امضای توافقنامه سازش است.
توافق سازش بین امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی که با دلالی «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری سابق آمریکا سپتامبر سال گذشته میلادی در واشنگتن امضا شد، به «توافق آبراهام» موسوم شده است. پس از امضای این توافق آبراهام، پروازهای هوایی مستقیم میان سرزمینهای اشغالی و امارات برقرار شد و ۲ طرف به تبادل سفیر پرداختند. بسیاری از کشورهای مستقل جهان و گروههای فلسطینی، اقدام امارات برای سازش با رژیم صهیونیستی را خیانت آشکار ابوظبی به آرمانهای فلسطین و ملتهای منطقه توصیف کردند. در جریان روند سازش برخی کشورهای وابسته عربی، علاوه بر امارات، تاکنون 3 کشور بحرین، مراکش و سودان از سال گذشته برخلاف خواست ملتهایشان، توافق سازش با رژیم صهیونیستی را امضا کردهاند.
* تشریفات حداقلی اماراتیها برای لاپید
از نکات قبال توجه در رابطه با سفر لاپید، عدم حضور بسیاری از شخصیتهای عالیرتبه اماراتی در برنامه سفر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و حتی مراسم استقبال و افتتاح سفارت بود. پایگاه خبری روزنامه یدیعوت آحارانوت دیروز با اشاره به این خبر نوشت: معاون اقتصادی وزارت خارجه امارات عربی متحده از لاپید در فرودگاه استقبال و مراسم افتتاح رسمی سفارت اسرائیل در ابوظبی نیز با حضور نورا الکعبی، وزیر فرهنگ امارات برگزار شد. دیدار ۲ وزیر خارجه هم برای ساعات شب برنامهریزی شد و لاپید شامگاه با عبدالله بنزاید دیدار کرد.
یدیعوت آحارانوت در پایان این گزارش تاکید کرد: لاپید در حالی این سفر را انجام میدهد که ایالات متحده سفر اتباع خود به امارات را به دلیل شیوع ویروس کرونا ممنوع اعلام کرده است. بر این اساس وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در بیانیهای از انجام مراسم میزوزا (میزوزا نماد مذهبی یهودیان که در ورودی اماکن قرار داده میشود) در سفارت این رژیم در ابوظبی با مدیریت لاپید و نورا الکعبی، وزیر فرهنگ و جوانان امارات خبر داد.
وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در مراسم افتتاح سفارت در ابوظبی مدعی شد: «افتتاح سفارت «اسرائیل» در ابوظبی یک لحظه تاریخی است و ما امروز اینجا هستیم چون «صلح و همکاری در مقابل جنگها و خصومت را انتخاب کردیم». لاپید ادامه داد: «اسرائیل به صلح با تمام همسایگان خود اهمیت میدهد، این یک لحظه تاریخی بوده و یادآور این نکته است که مردم تاریخ را میسازند، مردم تاریخ را میفهمند و آماده تغییر آن هستند». او در ادامه گفت: «ما هیچ کجا نمیرویم، خاورمیانه خانه ما است و ما در اینجا میمانیم و از همه کشورهای منطقه میخواهیم این مساله را به رسمیت بشناسند و بیایند و با ما صحبت کنند».
* اظهارات متناقض لاپید درباره ماهیت اسرائیل
اظهارات لاپید در رابطه با صلحطلبی رژیم صهیونیستی، اهمیت دادن به روابط مسالمتآمیز با همسایگان و حمایت مردم منطقه از فرآیند «عادیسازی روابط کشورشان با رژیم اسرائیل» در حالی مطرح میشود که پس از اعلام امضای توافق عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از سوی حکام امارات و بحرین، مردم، علمای دینی، مقامات سیاسی و جریانها و احزاب مختلف در کشورهای عربی و منطقه از شبهقاره تا شمال آفریقا در مقاطع زمانی مختلف از جمله 19 سپتامبر 2020 در تظاهراتی سراسری به مخالفت با این اقدام پرداختند و آن را خیانتی به آرمان فلسطین و جهان اسلام دانستند. این اقدامات حتی در امارات و بحرین نیز رقم خورد و کمپین «میثاق فلسطین» که توسط انجمن اماراتی «مقاومت علیه سازش» برای مقابله با عادیسازی روابط راهاندازی شد، در آن زمان اعلام کرد بیش از 2 میلیون امضا در راستای کمپین مخالفت با عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عرب جمعآوری کرده است. این امر سبب شد حکام اماراتی مجازات 10 سال حبس را برای مخالفان عادیسازی در نظر بگیرند. در بحرین نیز تظاهرات «جمعه خشم» در چند مقطع از سوی مردم برگزار شد که با سرکوب نیروهای امنیتی مواجه شد. از طرف دیگر اظهارات لاپید درباره صلحطلب(!) بودن این رژیم و اولویت داشتن «روابط مسالمتآمیز با همسایگان» کمترین شباهت را به واقعیات تاریخی منطقه دارد. این ادعا در حالی مطرح شده است که این رژیم از بدو تاسیس در 1948 چندین دور جنگ با کشورهای هممرز را تجربه کرده و تاکنون نیز ناامنی در مرزها و مشکلات امنیتی با سوریه، اردن، لبنان و حتی مصر از مهمترین چالشهای آن است. چندی قبل بود که «عمر الرزاز» نخستوزیر اردن در گفتوگو با رادیو «حسنی» گفت: ما با این رژیم «به صلح عادلانه و دائم نخواهیم رسید و نبرد شدت خواهد گرفت، اگر اسرائیل به اقدامات یکجانبه خود ادامه دهد». این اعتراف از سوی نخستوزیر کشوری که ۳دهه است با رژیم صهیونیستی پیمان صلح امضا کرده، نشاندهنده روش و مسلک آشوبطلب و تمامیتخواه صهیونیستهاست.
مساله جالب توجه اینکه حتی در فلسطین اشغالی و کرانه باختری هم در یک ماه گذشته و پس از جنگ 12 روزه غزه، ضدیت با گفتمان سازش در بین مردم فلسطین و اعراب ساکن در سرزمینهای اشغالی بشدت افزایش یافته است تا جایی که فقط 14 درصد مردم در کرانه باختری، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان را شایسته رهبری فلسطین میدانند و 55 درصد طرفدار رهبری حماس هستند.
* نارضایتی نخبگان اماراتی از عادیسازی
حدود 10 ماه پیش فعالان رسانهای عرب، نشستن نخستین هواپیمای تجاری اسرائیلی در خاک امارات عربی متحده را به «نجس شدن» این شیخنشین جنوبی خلیجفارس تعبیر کرده بودند. احمد الشامسی، فعال اماراتی فضای مجازی آن روز گفته بود: «من به عنوان یک اماراتی امروز را روز آغاز نکبت برای امارات میدانم». همچنین احمد الشیبه النعیمی، روزنامهنگار اماراتی در واکنش به پروازی که جرد کوشنر، مشاور و داماد دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا را به همراه تعدادی از شخصیتهای صهیونیست در چارچوب عادیسازی روابط با امارات از فرودگاه بنگوریون تلآویو به فرودگاه بینالمللی ابوظبی برده بود، توئیت زد: «فرود هواپیمای رژیم صهیونیستی در امارات خیانت به قانون اساسی و ملت امارات است. فرود این هواپیما باعث نجس شدن سرزمین امارات شد و دولت امارات مسؤول خسارتهای بزرگی است که در نتیجه این اقدام فریبکارانه ضدآرمان فلسطین ایجاد خواهد شد. خدایا! سازشکاران جنایتکار را به تو واگذار میکنم. ما دستان خود را برای نفرین ضد آنها به آسمان بلند میکنیم، چرا که عادیسازی یک خیانت است».
عبدالله الطویل، فعال حقوقی اماراتی نیز در این رابطه نوشت: «صحنههای دردناکی که در ابوظبی اتفاق میافتد به گونهای است که میتوانم بگویم من از حسرتی که برای میهنم دارم، گریه میکنم. چرا که کشورم در نتیجه یک شکست جدید اشغال شده و بار دیگر باعث ایجاد ناامیدی شده است. آخرین چیزی که من پیشبینیاش را میکردم این بود که کشور من سقوط کند قبل از اینکه کسانی که به دنبال ساقط کردن کشور هستند، سقوط کنند».
* گامهای امارات در مسیر ناامنی
اماراتیها در شرایطی سال گذشته وارد فرآیند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی شدند که منطقه تحت تاثیر طرح ترامپ برای آینده فلسطین تحت عنوان «معامله قرن» در وضعیت متشنجی بود. در حالی که 80 درصد ساکنان فلسطین با این طرح مخالفت کردند، حکام اماراتی با کوتهنگری به دنبال این بودند در پس برقراری رابطه با اسرائیل، امنیت خود را به این رژیم گره زده و تضمین امنیت همیشگی از آمریکا داشته باشند. این در حالی است که تحولات منطقه در 4 دهه گذشته نشان داده است گزاره برونسپاری امنیت از سوی کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس سناریویی شکست خورده است. به عبارت دیگر اشتباه محاسباتی اماراتیها در پیشبینی روندهای سیاسی در منطقه و نظام بینالملل در کنار برخی فشارها از جانب دولت ترامپ سبب شد آنها با وجود همه هشدارهای جریان مقاومت در کشورهای منطقه در مسیر ناامنی خود گام بردارند. اگرچه پیش از این وجود عناصر امنیتی رژیم صهیونیستی در امارات موضوعی آشکار بود اما افتتاح سفارت رژیم صهیونیستی در ابوظبی و تاسیس کنسولگری در دوبی (چه از روی اختیار یا از سر اجبار دولت آمریکا) به منزله این است که امارات رسما به پایگاهی برای ایجاد تنش در خلیجفارس تبدیل شده است. چه اینکه باز کردن پای اسرائیل از سوی امارات در مناطق جنوبی یمن در جزیره سقطری نیز با مخالفت جدی مردم و مقاومت یمن روبهرو شده است و دیر نیست در این منطقه نیز شاهد درگیری نظامی و امنیتی باشیم. با این حساب امارات که از منظر اقتصادی از سویی وابسته به صادرات نفت و از سوی دیگر بشدت وابسته به تهاتر و سرمایهگذاری خارجی است، در این شرایط از وضعیت پایداری به لحاظ امنیتی برخوردار نخواهد بود و این امر به منزله ضربات شدید اقتصادی و امنیتی به امارات خواهد بود.
***
حمله به مقر موساد در اربیل همزمان با سفر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به امارات
همزمان با سفر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به امارات، یک مقر موساد در شمال عراق هدف حمله راکتی قرار گرفت. برخی منابع، دیروز از حمله راکتی به پایگاه سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در اربیل واقع در شمال عراق خبر دادند. پایگاه خبری «قطر عاجل» به نقل از منابع عراقی در این باره گزارش داد یک گروه مسلح، پایگاهی را در شهر اربیل، مرکز منطقه کردستان عراق هدف قرار داده که گفته میشود متعلق به موساد بوده است. این رسانه به نقل از منابع عراقی خبر داد حمله راکتی علیه «مرکز عملیات و رصد موساد» انجام شده و تعدادی از افراد مستقر در این مقر کشته شدهاند. قطر عاجل در ادامه با اشاره به اینکه تلآویو و اربیل هنوز واکنش رسمی به این خبر نشان ندادهاند، خاطرنشان کرد منابعی که این خبر را نقل کردهاند از افراد نزدیک به گروههای مقاومت عراق بودهاند. بنا بر این گزارش، این حمله همزمان با سفر یائیر لاپید، وزیر خارجه کابینه جدید رژیم صهیونیستی و نخستوزیر چرخشی این رژیم به امارات انجام شده است. جمعه این هفته نیز حملات راکتی دقیقی به یکی از مقرهای موساد در اربیل شده بود.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب، سکاندار نهضت علمی کشور
آیتالله محسن فقیهی*: در میان تمام ادیان، شاید هیچ دینی به اندازه اسلام بر مسأله علم و دانش تاکید نورزیده است. از آغازین روزهای جوانه زدن اسلام در جزیره..العرب، پیامبر اکرم(ص) همسو با تبلیغ دین اسلام و دعوت مردم به توحید و یکتاپرستی، به ترویج فرهنگ علمآموزی در جامعه اسلامی و زدودن خرافات و جهالتها در حجاز روی آوردند. به تدریج با گسترش مرزهای سرزمینهای اسلامی و تعامل مردمان جزیره..العرب با اقوام دیگر کشورها، زمینه برای تبادلات علمی و فرهنگی و آغاز تمدن اسلامی فراهم آمد. قرآن کریم در آیات فراوانی به اهمیت علم و دانش اشاره میکند. در احادیث اسلامی نیز «علمآموزی» از جایگاه ویژهای برخوردار است. احادیث باب علم و تشویق اسلام به علمآموزی تا اندازهای است که در کتب حدیثی شیعه، باب مخصوصی برای «علم» ایجاد شده است، بهعنوان نمونه، کتاب گرانسنگ اصول کافی با «کتاب العلم و الجهل» آغاز میشود. در احادیث معصومین علیهمالسلام نیز همواره جوانان به علمآموزی دعوت شدهاند. در حدیثی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «لَستُ اُحِبُّ أن أری الشّابَّ مِنکُم إلاّ غادیا فی حالَین: إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما» (دوست ندارم جوان شما را جز در ۲ حال ببینم: دانشمند یا دانشآموز). توصیه پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام در ترویج فرهنگ علمآموزی در میان مسلمانان، منحصر به توصیههای اخلاقی نیست بلکه امامان معصوم، خود بر تربیت شاگردان همت گماردند. بدیهی است اگر فردی خود زندگی عالمانه نداشته باشد، تشویق به علمآموزی در دیگران موثر نخواهد بود، از این رو است که پیامبر اسلام مدینه علم بوده و حضرت امیرالمومنین علیهالسلام را باب آن معرفی میکنند. حضرت زهرا سلامالله علیها معارف بلند توحیدی را در اوج فصاحت و بلاغت بیان میکنند. امام پنجم شیعیان به «باقرالعلوم» یعنی شکافنده دانشها ملقّب هستند. امام صادق(ع) بیش از 4هزار شاگرد را تربیت کردهاند. امام رضا علیهالسلام به «عالم آلمحمد» مشهور هستند. این شاخصهها نشاندهنده آن است که اگر جامعهای بخواهد اسلامی باشد، باید فرهنگ علم و علمآموزی را در جامعه نهادینه کند. علمای اسلام که خود ورثه و جانشینان انبیا هستند، در طول بیش از هزار سال، سکانداران علم در جهان اسلام بودند و حوزههای علمیه، وظیفه تربیت عالمان دینی را بر عهده داشتهاند، از این رو بیجهت نیست که علمای بزرگی در علوم مختلف اسلامی از فقه، تفسیر، کلام، فلسفه تا طب و ریاضیات و نجوم و... در جهان اسلام به چشم میخورد. اگر فرهنگ «تعلیم و تعلم» که امام خمینی(ره) آن را عبادت برشمردند، در جامعهای رشد یابد، آن جامعه به کمال و سعادت خواهد رسید.
تا پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، نه شاه و درباریان و نه عموم مردم از وضعیت مناسب تحصیلی برخوردار نبودند. شرایط و زمینههای لازم برای تحصیل جوانان و دسترسی آسان آحاد جامعه به تحصیل و فراگیری دانش، چندان میسر نبود. با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی، نهضت علمی در کشور شتاب گرفت، چه آنکه حضرت امام به عنوان بالاترین مسؤول کشوری در علوم مختلف از فقه و اصول تا تفسیر و عرفان و فلسفه، مجتهدی صاحبنظر و عالمی کمنظیر بودند. این نهضت عظیم علمی نیز پس از رحلت امام با سکانداری مقام معظم رهبری ادامه پیدا کرد. مقام معظم رهبری به گواه موافقان و مخالفان، در طول زعامت و رهبری جامعه اسلامی ایران، همواره بر مسأله حمایت از جنبش نرمافزاری و تولید علم تاکید داشتهاند. ایشان به مناسبتهای مختلف، لازمه پیشرفت و توسعه کشور را حمایت از نخبگان و جوانان این مرز و بوم دانسته و اقتدار سیاسی، اقتصادی، نظامی و... را مرهون پیشرفت و اعتلای فرهنگ علم و علمآموزی در کشور میدانند. مقام معظم رهبری حمایت از جوان ایرانی و اعتماد و باور به نخبگان جوان این مرز و بوم را نه در مقام سخن بلکه در عرصه عمل نیز به تصویر کشیدند.
در شرایطی که کشورهای استکباری با انحصارطلبی و تحریم علمی و پزشکی ایران، اجازه واردات تجهیزات پزشکی برای معالجه بیماران کرونایی را ندادند، مجموعه ستاد اجرایی فرمان امام که تحت نظارت مقام معظم رهبری است، توانست واکسن کرونا را تولید کند. مقام معظم رهبری به عنوان شخص اول کشور در برابر دیدگان جهانیان، اقدام به تزریق واکسن ایرانی میکنند تا نه تنها در مقام سخن و حرف بلکه در عمل به همگان نشان دهند به دانش و تجربه جوان ایرانی اعتماد دارند.
مسؤولان جمهوری اسلامی باید بدانند راهکار حمایت از علم و دانش در کشور، تنها محصور به سیاستگذاری نبوده و نیست. حمایت عملی از تولید ملی و اعتماد و تکیه بر تجربه، علم و ایمان جوان ایرانی مهمترین راهکار برای برونرفت از مشکلات کنونی و صعود به قله پیشرفت و توسعه است.
* عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
ارسال به دوستان
کمبود تجهیزات اطفای حریق، چالشی جدی در مهار آتشسوزی جنگلهای زاگرس
بلوطها شروه میخوانند
مصطفیخدابخشی: طی روزهای گذشته جنگلهای کشور روزگار خوشی را نگذراندهاند و آتش نفسشان را بریده است. نخستین جرقههای آتش در دامان زاگرس طی ماههای گذشته زده شد تا بسیاری از درختان و مراتع آن در استانهای فارس و کهگیلویهوبویراحمد به تلی از خاکستر مبدل شود.
آتش در حالی به جان جنگلهای زاگرس افتاد که به دلیل شرایط خاص جغرافیایی حاکم بر منطقه، اطفای حریق با استفاده از وسایل اولیهای همچون بیل و شنکش صورت میگیرد.
در ارتفاعات کوهمره سرخی نیروهای مردمی به همراه نیروهای منابع طبیعی مشغول خاموش کردن آتشی هستند که فعلا قصد خاموش شدن ندارد. این موضوع در کهگیلویهوبویراحمد نیز در جریان است و بخشهایی از جنگلهای این خطه هر روز طعمه حریق میشود.
آتشسوزی بخشی از واقعیت موجود در طبیعت است اما مهم چگونگی مواجهه با آن، نوع مدیریت در مهار آن و پیشگیری از وقوع این حادثه به صورت گسترده در آینده است. متاسفانه در آتشسوزیهای اخیر نیز به مانند سنوات گذشته فقر تجهیزات مانع از حضور موثر نیروهای امدادی شده و باعث شده تا بخشهای مهمی از طبیعت بکر کشور طعمه آتش بیتدبیری شود.
حال سوال این است: چرا با وجود تجربههای متفاوت از آتشسوزی جنگلها در کشور ما، همچنان در مقوله مهار آتش با مشکلات عدیده روبهرو هستیم و وظیفه سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع در این زمینه چیست؟
در این زمینه محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار ایران در گفتوگو با «وطنامروز» با اشاره به اینکه از آغاز سال 1400 حدود ۲۷۰۰ فقره آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور به وقوع پیوسته و تاکنون هزاران هکتار جنگل و مرتع از بین رفته است، گفت: همه ساله بویژه با شروع فصل گرما، مناطق وسیعی از جنگلهای زاگرس دچار حریق میشود و به دلیل طولانی شدن زمان مهار کامل آتش، بخشهای گستردهای از این مناطق نابود میشود.
وی ادامه داد: در روزها و هفتههای اخیر، کشور بیش از اینکه در حال مبارزه با کرونا باشد، گرفتار آتشسوزیهای سریالی در جنگلها و اراضی بوده است؛ آتشسوزیهایی در نقاط مختلف کشور که با فاصله زمانی کوتاه از یکدیگر رخ داده است. مسؤولان دلایل مختلفی برای این رشته آتشسوزیها ذکر کردهاند و برخی به صراحت معتقد هستند عمدی در این آتشسوزیها وجود دارد.
* فقدان نظارت در مدیریت محیطزیست
حال و روز مدیریت در سازمان محیطزیست چندان مناسب نیست و این روزها خبرهای خوبی از این سازمان مخابره نمیشود، لذا میتوان بخش عمدهای از قصور صورت گرفته در زمینه آتشسوزیها را به گردن نوع مدیریت موجود در این سازمان انداخت. محبوبفر، کارشناس محیطزیست و توسعه پایدار در این زمینه خاطرنشان کرد: متاسفانه امنیت غذایی و امنیت نسلی در کشور در معرض تهدید قرار گرفته است و به دلیل عدم نقد و فقدان نظارت در مدیریت محیطزیست، منابع طبیعی کشور در حال محو شدن است.
وی ادامه داد: فعالان محیطزیست و منتقدان وضعیت کنونی مدیریت محیطزیست کشور با انواع بیمهریها و انتقادها مواجه شدهاند و به محض داشتن نقد و انجام نظارت بر فعل مسؤولان درباره مدیریت و حفاظت محیطزیست کشور، اعمال آنان با محدودیت مواجه شده و انتقادها در نطفه خفه میشود.
* سالانه 100 هزار هکتار از جنگلها و مراتع کشور در آتش میسوزد
آمارهای مربوط به آتشسوزی جنگلها و مراتع کشور بسیار حزنانگیز است. متاسفانه سالانه 100 هزار هکتار از جنگلها و مراتع کشور بر اثر آتشسوزی نابود میشود. بخشی از این آتشسوزیها در فصول سرد سال به دلیل تغییر اقلیم، کاهش رطوبت، افزایش درجه حرارت، کاهش بارشها و همچنین کاهش ذخیره برفی اتفاق میافتد و بخشی دیگر در فصول گرم سال یعنی پایان فصل بهار و تابستان و اوایل پاییز اتفاق میافتد که اغلب عمدی است.
در کنار این مسائل، محبوبفر به نقش قاچاقچیان در آتشسوزیها نیز اشاره دارد. وی گفت: قاچاقچیان چوب و شرکتهای مجوزدار سازنده کاغذ، جنگلها را برای قطع درختان به آتش میکشند تا در هیاهو و بلوای این آتشسوزی به اقدامات غیرقانونی خود ادامه دهند. مافیای اقتصادی چوب و کاغذ مسبب وقوع آتشسوزی در جنگلها هستند.
عضو انجمن آمایش سرزمین ایران ادامه داد: بخش دیگر آتشسوزی عمدی جنگلها متوجه اختلافات حقوقی مالکیت اراضی باغی و کشاورزی و زمینهای موقوفی بین ساکنان با یکدیگر و نهادها و سازمانهای دولتی و حکومتی با یکدیگر یا اختلافات این نهادها با ساکنان محلی است که سرانجام دامنه این اختلافات و تنشها به اراضی و مراتع و جنگلهای کشور به صورت آتشسوزیهای عمدی کشیده میشود.
وی در ادامه تاکید کرد: از جمله دلایل آتشسوزی عمدی در جنگلها بروز رفتارهای غیرمسؤولانه در حوزه گردشگری و تفریح و سرگرمی است چرا که گردشگران با ناآگاهی و عدم دریافت آموزشهای لازم درباره حفظ جنگلها و محیطزیست با بیاحتیاطی باعث میشوند جنگلها آتش بگیرند. آنچه مسلم است اینکه گردشگری غیرمسؤولانه امروز بلای جان جنگلهای کشور شده است.
عضو انجمن مخاطرات محیطی و توسعه پایدار ایران بیان داشت: در حال حاضر بخشی از آتشسوزیها در جنگلهای کشور عمدی بوده و پرونده افرادی که به عمد آتشسوزی راه انداختهاند در دادگستریهای شهرستانهای غرب و جنوب غربی و شمال کشور در دست بررسی است. قوهقضائیه نیز باید با آتشزنندگان منابع طبیعی کشور از جمله جنگلها و قاچاقچیان چوب و کاغذ و زغال برخورد جدی کند تا بیش از این چنین مشکلاتی در عرصههای طبیعی کشور پیش نیاید.
* افزایش ۹۶ درصدی بودجه تأمین تجهیزات یگان حفاظت محیطزیست
کمبود تجهیزات مهار آتش موضوعی است که باید به صورت جدی به آن پرداخته شود، این در حالی است که بودجه در نظر گرفته شده در این باره سال جاری رشد چشمگیری داشته است. محبوبفر با بیان اینکه بودجه تأمین تجهیزات یگان حفاظت محیطزیست و اطفای حریق مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست نسبت به سال گذشته ۹۶ درصد بیشتر شده است، ادامه داد: اما گویی این افزایش رقم بودجه به داد جنگلهای زاگرس و البرز نرسیده است. این سازمان باید نسبت به گم شدن اعتبارات مالی یا تعلق نگرفتن اعتبارات مالی دریافتی به حفاظت عرصههای طبیعی کشور در برابر آتشسوزی پاسخگو باشد. وی تاکید کرد: دولت آقای رئیسی بدون نقد و نظارت موفق نخواهد بود و لازمه موفقیت برنامههای رئیسجمهور جدید در مبارزه با فساد و ناکارآمدی، مطبوعات و رسانههای آزاد است. حلقه بسته مدیران باید شکسته شود و نخبگان منزوی در مسند امور قرار گیرند. مدیران شکستخورده 40 سال گذشته باید بازنشسته شوند یا تغییر کنند. کارشناس محیطزیست ادامه داد: محیطزیست ایران همین جنگلها و رودخانهها و دریاچهها و تالابهاست که امروز چیزی از آنها باقی نمانده است. امروز محیطزیست کشور تحت هجوم فعالیت انسانها قرار گرفته است و این عوامل انسانی، تغییر اقلیم و گرمایش داخلی در نقشه جغرافیایی ایران را باعث شدهاند. باید هشدار داد که اکنون کشور ایران از ۲ سمت تغییر اقلیم جهانی و تغییر اقلیم داخلی تحت حمله قرار گرفته است، به طوری که درجه حرارت کشور طی 40 سال گذشته تا 10 درجه افزایش یافته است. این افزایش درجه حرارت کشور، جنگلها و اراضی و مراتع کشور را بلعیده است و تا عمق جنگلها به صورت آتشسوزیهای طبیعی و اقلیمی کشیده شده است. همراه با آتشسوزیهای طبیعی جنگلها، آتشسوزیهای عمدی جنگلهای کشور نیز منجر به انقراض و تلف شدن انواع گونههای جانوری و گیاهی و نابودی جاذبههای بکر و طبیعی گردشگری کشور شده است.
***
کمبود تجهیزات در مبارزه با آتشسوزی جنگلهای زاگرس
در حالی که آتش با شروع فصل گرما بیوقفه در حال حذف بخشی از طبیعت زیبا و بدون جایگزین زاگرس است، رسیدن به راهکاری علمی برای مقابله با این بلا ضروری مینماید. آموزش در این زمینه تاثیر بسزایی دارد و مسؤولان در این باره باید پاسخگو باشن، با این حال «غلامحسین حکمتیان» مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویهوبویراحمد، در حالی که بخشی از آتشسوزیهای اخیر در جنگلهای زاگرس در حوزه استحفاظی وی به وقوع پیوسته است، مصاحبه خبری خود با «وطنامروز» را منوط به هماهنگی با سازمان محیطزیست در تهران دانست. در مقابل اما حمید ظهرابی، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان فارس که این روزها حوزه استحفاظیاش بیشترین میزان درگیری با آتش را دارد، در گفتوگو با «وطنامروز» از ضعف شدید امکانات در اطفای حریق گلایه کرد و گفت: ما برای مقابله با آتش در جنگلها نیازمند آموزش عمومی هستیم تا از این طریق هم نقاط خطرآفرین را به مردم معرفی کنیم و هم آنان را با محلهای ممنوعه برای روشن کردن آتش آشنا سازیم. وی ادامه داد: ما هماکنون در حوزه مقابلهای در حال آموزش مردم محلی و جوانان هستیم تا در صورت بروز حادثه در کنار نیروهای واکنش سریع بتوانند آتش را در ساعات اولیه خاموش کنند. بر همین اساس نیازمند شناسایی، سازماندهی و تجهیز نیرو در این بخش هستیم. این مقام مسؤول بیان داشت: متاسفانه آتشسوزی در جنگلهای زاگرس عموما یا توسط افرادی که ناآگاه نسبت به جنگل هستند یا به صورت عامدانه توسط افرادی که به دنبال زمینخواری، زغالگیری از درختان جنگلی و... هستند به وقوع میپیوندد. وی با بیان اینکه سال گذشته 75 مورد آتشسوزی در جنگلهای استان فارس بویژه جنگلهای زاگرس رخ داده است، گفت: در سال جاری تاکنون 25 مورد آتشسوزی داشتهایم که اگر برای این موضوع تدبیری اندیشیده نشود با مشکلات جدی روبهرو خواهیم شد. ظهرابی خاطرنشان کرد: از نظر تامین منابع مالی هماکنون با مشکل روبهرو هستیم و این یک فاجعه برای محیطزیست است. تاکنون درخواستهای متعددی را به منظور تامین اعتبارات هزینهای و تامین امکانات اطفای حریق دادهایم اما فعلاً مبلغی در این زمینه به دست ما نرسیده است. وی با بیان اینکه برای مبارزه با آتش در جنگلهای زاگرس واقع در استان فارس و کهگیلویهوبویراحمد نیازمند دسترسی به تکنولوژیهای نوین هستیم، گفت: ما نیازمند هواپیما و هلیکوپتر آبپاش هستیم که متاسفانه در این زمینه ضعف جدی داریم. هلیکوپترهایی که هماکنون در اختیار ما است صرفا برای هلیبرد نیرو استفاده میشود و نمیتوانند کاراییای در زمینه آبپاشی داشته باشند. باید توجه داشته باشیم که صرف انتقال نیرو نمیتواند در مهار آتش موثر باشد. از سوی دیگر ما در زمینه اطفای حریق در این ۲ استان نیازمند دمنده هستیم که متاسفانه عموما این وسیله از خارج کشور تامین میشود.
ارسال به دوستان
پلیس بر قصور مسؤولان در سفر حادثهساز خبرنگاران مهر تأیید زد
عذرخواهی ربیعی
۲ حادثه رانندگی یکی در استان آذربایجان غربی و دیگری در استان یزد در هفته گذشته که منجر به مرگ ۲ خبرنگار و ۵ سرباز معلم شد، عواطف عمومی را بشدت جریحهدار کرد و هماکنون افکار عمومی منتظر برخورد شایسته با مسببان بروز چنین حوادث دردناکی هستند. بر همین اساس پلیس راهور ناجا با صدور اطلاعیهای، نتیجه تحقیقات کمیسیون عالی تصادفات پیرامون ۲ حادثه اخیر واژگونی اتوبوس (خبرنگاران و سربازان) را تشریح کرد.
در این اطلاعیه آمده است: پیرو دستور فرمانده نیروی انتظامی به پلیس راهور ناجا در پی ۲ حادثه اخیر واژگونی اتوبوس در استانهای آذربایجان غربی و یزد، کمیسیون عالی تصادفات طی ۲ جلسه در روزهای جمعه و شنبه (چهارم و پنجم تیرماه سال ۱۴۰۰) در ستاد پلیس راهور ناجا تشکیل شد که نتیجه کمیسیونهای فوق برای استحضار مردم اعلام میشود.
با توجه به گزارش کارشناسان تصادفات از صحنه تصادف، گزارش رئیس پلیس راه استان در این باره به مراجع ذیربط استانی و با بهرهگیری از اطلاعات سامانه و سیستمها از قبیل سامانه سپهتن، تردد شمار و... و همچنین نظریه فنی کارشناسان اعزامی از ستاد پلیس راهور ناجا به محل وقوع تصادف که مبین جزئیات و ابعاد دقیقتر از نوع و نحوه شکلگیری تصادفات است و با استفاده از کارشناسان فنی مکانیک در بازدید از بخشهای مختلف فنی و مکانیکی اتوبوسها، نظریه کمیسیون عالی تصادفات در راستای وظایف ذاتی پلیس مبنی بر رسیدگی بر تصادفات به قرار زیر است:
الف- علت تامه حادثه اتوبوس در استان آذربایجان غربی
۱- بیاحتیاطی راننده اتوبوس به علت عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه در پیچ و شیب (نقص ماده ۱۲۹ و ۱۳۰ آییننامه راهور )
۲- بیمبالاتی و قصور مسؤولان هماهنگی سفر به علت عدم تامین وسیله نقلیه مناسب و آشنا نبودن راننده با شرایط راه و جغرافیای منطقه بدون هماهنگی با ادارات مرتبط با ایمنی ترافیک
ب- علت تامه حادثه اتوبوس در استان یزد
۱- بیمبالاتی و عدم مهارت راننده اتوبوس به علت عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه، ناشی از بهکارگیری وسیله نقلیه با عیب و نقص فنی مستمر (نقض ماده ۵۴ و ۹۸ آییننامه راهور)
۲- بیمبالاتی مدیرعامل و مدیر فنی شرکت مسافربری ماهان سفر ایرانیان به علت صدور صورت وضعیت برای وسیله نقلیه دارای نقص فنی
این اطلاعیه میافزاید: شایان ذکر است، بررسیها، جزئیات و مستندات این حوادث به مقامات مسؤول ارسال شده است.
همچنین در پایان اطلاعیه راهور آمده است: پلیس راهور ناجا ضمن ابراز تاسف از حوادث پیش آمده و مشابه و همدردی با خانوادههای جانباختگان، انتظار دارد که مسؤولان عالیرتبه کشور، دستگاهها و متولیان ایمنی در راهها و شهرها، رانندگان و سرنشینان وسایل نقلیه علیالخصوص ناوگان حملونقل عمومی مسافر بر رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی اهتمام بیشتری داشته باشند و با تلاش مضاعف نسبت به پیشگیری و کاهش حوادث رانندگی اقدام عاجلی است.
* گفتند رضایت ندهید، جسد را نمیدهیم
در حالی که گزارش پلیس بیانگر بخشی از حقایق رخ داده در حادثه اتوبوس خبرنگاران است اما تاکنون سازمان حفاظت محیطزیست برای التیام درد خانوادههای داغدار گام موثری برنداشته است.
در حالی که علی ربیعی، سخنگوی دولت برای دلجویی به دیدار خانواده خبرنگار متوفی مهشاد کریمی رفته بود، همسر وی خواستار عذرخواهی رسمی دولت شد.
علی سلطانمحمدی، همسر مهشاد کریمی در دیدار سخنگوی دولت گفت: ما را تحت فشار گذاشتند که تا رضایت ندهید، جسد را تحویل نمیدهیم. وی افزود: ما به تسلیت شما راضی نیستیم و پیگیری میکنیم. باید علنی عذرخواهی کنید.
* عذرخواهی علنی سخنگوی دولت بابت حوادث اخیر جادهای
در حالی که سازمان حفاظت محیطزیست عزمی برای عذرخواهی ندارد و موجی از بایکوت خبری از سوی خبرنگاران را در پیش روی خود میبیند، علی ربیعی، سخنگوی دولت پیشقدم شد و در نشست خبری هفتگی خود به صورت علنی بابت حوادث اخیر جادهای عذرخواهی کرد.
سخنگوی دولت با بیان اینکه با ۲ حادثه پیدرپی جانسوز در هفته گذشته روبهرو بودیم، گفت: مهشاد کریمی و ریحانهالسادات یاسینی ۲ خبرنگاری که با قلم و دوربین خود به دنبال زیست بهتر مردمانمان بودند، در حادثهای خونبار جان خود را حین انجام ماموریت از دست دادند. این حادثه را به خانوادههای داغدیدگان و همکاران رسانهای بویژه ایسناییها و ایرناییها تسلیت میگویم.
ربیعی افزود: همچنین درگذشت 5 سرباز معلم عزیز در مسیر دانشافروزی برای کودکان در مناطق محروم، غم از دست دادن خبرنگاران محیطزیستی را مضاعف کرد. ایران این فرزندان فداکار راه علم و آگاهیبخشی را از یاد نخواهد برد. فقدان این عزیزان را به خانوادههایشان و همه ایرانیان تسلیت میگویم.
وی گفت: ضمن تأسف عمیق خود از حوادث اخیر پیشآمده برای فرزندان سرزمینمان، با تسلیت از جان و دل به خانواده این عزیزان، خاضعانه از هر گونه نقصان متصوری پوزش میطلبم.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از مشکلات کارآفرینان و فعالان اقتصادی با «درگاه ملی مجوزهای کشور»
درگاه توقف کسب و کار!
گروه اقتصادی: درگاه ملی مجوزهای کشور که قرار بود باعث تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار کشور شود، خود حالا تبدیل به سنگی بزرگ در مقابل فعالان اقتصادی شده است.
به گزارش «وطنامروز»، اردیبهشت ۹۹ بود که مجلس شورای اسلامی با اصلاح ماده ۷ قانون سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، کشور را در ریل اصلاح نظام مجوزدهی انداخت. تاسیس هیات مقرراتزدایی و تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار زیر نظر وزارت اقتصاد، مقدمهای بر حرکت لکوموتیو اقتصاد کشور بر ریل تسهیل صدور مجوزها شد تا در راستای فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر جهش تولید، دروازههای تولید به روی متقاضیان باز شود.
پیش از این، صدور مجوز سالها زیر سایه سنگین تعارض منافع و امضاهای طلایی نمیتوانست باعث بالندگی اقتصادی کشور شود. مجوز گرفتن برای متقاضیان آن به امری محال تبدیل شده بود، به نحویکه یک باغدار برای داشتن یک گلخانه در زمین خود، نمیتوانست اقدام کند اما با تلاشهای هیات مقرراتزدایی قدمهای مثبتی در جهت رفع این نواقص و کمبودها برداشته شد.
* درگاه ملی مجوزهای کشور
یکی از وظایف هیات مقرراتزدایی در این مدت ساماندهی مجوزهای کشور با تاسیس درگاه ملی مجوزهای کشور مصطلح به «G4B» است. این سامانه حاصل همکاری وزارت امور اقتصادی و دارایی، سازمان فناوری اطلاعات ایران و وزارت کشور است. بررسیهای «وطن امروز» حاکی از آن است که متاسفانه این درگاه در عملکرد خود بسیار ضعیف بوده و نتوانسته حداقل نیازهای مردم برای رسیدن به مجوز مورد نظرشان را تامین کند. این سامانه نمیتواند شما را از نقطه ابتدا تا نقطه پایانی گرفتن مجوز راهنمایی کند. در واقع این سامانه تبدیل به یک کمد آرشیو بسیار نامنظم از مجموعه اوراق و قوانین و آییننامهها وضوابط و مقررات مختلف از سوی وزارتخانهها و سازمانها و انجمنها و اصناف و اتحادیهها و ادارات و دیگر اماکن مرتبط با حوزه کسبوکار شده است، به نحوی که درباره برخی کسبوکارها با جستوجوی پروانه یا مجوز مورد نظر، انبوهی از اطلاعات نمایان میشود که نمیتوان در میان آنها به تنها هدف وجودی سامانه یعنی راهنمایی مورد نیاز ارباب رجوع ناظر به مراحل گرفتن مجوز پی برد.
به عنوان مثال برای فهم شرایط راهاندازی یک گلخانه ابتدا باید دانست مجوز گلخانه را اصناف صادر میکنند یا دستگاههای اجرایی کشور که دانستن این موضوع از سوی ارباب رجوع فرضی نادرست است. سؤال اینجاست: ارباب رجوع از کجا باید بداند هر کدام از مجوزهایی که به دنبال گرفتن آنهاست از سوی دستگاه اجرایی صادر میشود یا اصناف صدور آن مجوز را در اختیار خود گرفتهاند.
بعد از جستوجوی گلخانه در صفحه جستوجوی اصناف و عدم وجود نتیجه، متقاضی، گلخانه را در صفحه جستوجوی دستگاههای اجرایی وارد میکند که با انبوهی از مجوزها مواجه میشود که بیشتر مایه سردرگمی است. گستردگی نتایج نشان داده شده از پروانه تاسیس، پروانه بهرهبرداری، گواهی تاییدیه فنی سازه و پروانه توسعه گرفته تا اینکه هر کدام از این تاییدیهها و پروانهها ناظر به واحد گلخانهای کوچکمقیاس است یا مجتمع گلخانهای را شامل میشود و حتی با قرار گرفتن کلمه قارچ در کنار واحدهای گلخانهای مجوز دیگری به وجود میآید.
اوضاع زمانی وخیمتر میشود که اگر برای مثال روی لینک مشاهده مجوز «پروانه تاسیس و توسعه واحدهای گلخانهای کوچکمقیاس در اراضی داخل محدوده روستاها، شهرها و شهرکهای مسکونی (تا 300 متر)» کلیک شود، صفحهای باز میشود تا بتوان در این صفحه با مجوز مربوط آشنا شد اما در واقع صفحهای شلوغ و پر از متنهای خشک و گیجکننده اداری باز میشود که برخی کارشناسان نیز ترجیح میدهند به جای استفاده از این صفحه به سایت اصلی مرجع صادرکننده مجوز مراجعه کنند.
در بسیاری مواقع صفحهای که باز میشود، دارای لینکهایی از آییننامهها و ضوابط و دستورالعملهایی است که مستقیما از سایت مرجع مجوز وارد شده است و هیچ گونه پالایش یا سادهسازی برای فهم عمومی روی آنها نشده است.
در عمل سایت درگاه ملی مجوزهای کشور دقیقا مانند انباری بزرگی است که تمام متولیان مجوز در کشور که تعداد آنها به گفته ۳ اتاق بزرگ کشور از ۳۰۰ مورد تجاوز میکند، کاغذهای اداری خود را در آن نگه میدارند.
میتوان گفت این درگاه به جای اینکه راهکاری برای سهولت کسب و کار باشد تبدیل به سدی در راه فعالان اقتصادی شده است.
ارسال به دوستان
ورود مجلس برای حل مشکل کارگران صنعت نفت
قالیباف: حقوق کارگران سکوهای نفتی افزایش مییابد
گروه اقتصادی: حدود یک هفته است کارگران صنعت نفت دست به اعتصاب و اعتراض کاری زدهاند و این اعتصاب هنوز ادامه دارد. دلیل اتفاقات اخیر نارضایتی کارکنان از شرایط کاری و میزان حقوقشان است اما وزارت نفت معتقد است پیگیری این اعتراضات، مربوط به این وزارتخانه نیست. به گزارش «وطن امروز»، شرایط حالا به قدری وخیم شده که مجلس شورای اسلامی به آن ورود کرده است. به دلیل ناکارآمدی دولت در بهبود وضعیت اقتصادی سالهای اخیر و قرار گرفتن مردم در تنگنای اقتصادی، یکی از اساسیترین نیازهای کارکنان و کارگران در بخشهای مختلف، افزایش حقوق آنها متناسب با تورم است؛ اقدامی که برای کارگران صنعت نفت انجام نشده و همین امر موجب اعتراضات اخیر شده است.
* مطالبهگری مجلس
در همین راستا، این مساله در صحن علنی مجلس مطرح شد که رئیس مجلس گفت: مطابق مباحثی که در مجلس و دولت مطرح شده است، حقوق کارگران سکوهای نفتی کاهش پیدا نمیکند و این افراد افزایش حقوق متناسبی را خواهند داشت. در جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی، رئیس فراکسیون کارگری طی تذکری شفاهی گفت: کارگران حوزه نفت از بیژن زنگنه گلایه دارند چرا که پرداخت حقوق مشروع آنها را تضییع کرده است. علی باباییکارنامی تصریح کرد: از طرف دیگر مصوبه مجلس مربوط به ۱۵ برابر شدن حداقل حقوق کارکنان است که باید اجرا شود اما آنها کارگران را به خیابان میفرستند که چرا موضوع ۲۱ برابر شدن حداقل حقوق در مجلس مصوب نشده است. در پاسخ به تذکر این نماینده، محمدباقر قالیباف گفت: درباره این موضوع یک اصلاحی در قانون بودجه بود که در کمیسیون مربوط و دولت پیرامون آن بحث و قرار شد بخشی که مربوط به حقوق کارگران سکوهای نفتی و ماموریتی آنهاست، کاهش پیدا نکند و این افراد افزایش حقوق متناسبی داشته باشند، لذا این کار در حوزه وزارت نفت در حال انجام است.
* خواسته کارگران چیست؟
نخستین خواسته کارگران افزایش فوری سطح دستمزدهاست و توقع دارند به نسبتی که قیمت اجناس افزایش مییابد، سطح مزد آنها نیز بالا رود. به علاوه سایر سطوح مزدی کارگران باید بر اساس توافق با نمایندگان منتخب کارگران تعیین شود. خواسته دیگر این کارگران این است که حقوقها باید بموقع پرداخت شود.
* حقوقهای نجومی برای عدهای خاص
البته شرایط برای همه یکسان نیست. مهرماه ۹۵ عادل آذر، رئیس کل وقت دیوان محاسبات کشور گزارشی تفصیلی از وضعیت حقوقهای نجومی در مجلس قرائت کرد. بر اساس این گزارش، وزارت نفت و شرکتهای زیرمجموعه آن جزو نهادهایی بودند که بیشترین پرداختهای مازاد بر ۲۰۰ میلیون ریال مربوط به خارج از شمول قانون مدیریت خدمات کشوری را داشتند؛ حقوقهای نجومی که به گفته نمایندگان مجلس دهم نصیب عدهای خاص میشود. اما مساله مهم این است که دریافتی برخی کارگران درگیر با پیمانکاران نفت، پایینتر از استانداردهای حداقلی معیشت است. علی گلمرادی، عضو کمیسیون انرژی در مجلس دهم معتقد است آشفتگی شدیدی در پرداخت حقوق و مزایا در صنعت نفت وجود دارد و اظهار میکند: تفاوت حقوق در این صنعت بسیار بالاست و برخی کارگران و کارمندان این صنعت حقوقهای بالایی میگیرند و برخی هم از حداقل حقوق مصوب دولت هم بینصیب هستند.
* تلاش کمیسیون انرژی مجلس برای حل مشکل کارگران نفت و گاز
نماینده مردم بوشهر، گناوه و دیلم در مجلس یازدهم گفت: کمیسیون انرژی مجلس از ابتدای اعلام خواستههای کارگران صنعت نفت و گاز تاکنون از مجاری قانونی و نشست با مسؤولان در تلاش برای برطرف کردن مشکل آنان است و این تلاشها تا رسیدن به نتیجه نهایی ادامه دارد. عبدالکریم جمیری افزود: کارگران و نیروهای زحمتکش این سرزمین در عرصه فعالیتهای صنعتی بویژه حوزه نفت و گاز حق و حقوقی دارند و به پاس خدماتی که متقبل میشوند باید حق و حقوق آنان بموقع و با رعایت عدالت پرداخت شود. وی خطاب به مسؤولان سطوح عالی و منطقهای توصیه کرد اجازه ندهند حقوق کارگران زحمتکش و نیروهای تلاشگر عرصه نفت و گاز در میدانهای مختلف تضییع شود و قبل از اینکه آنها تقاضایی داشته و با نگرانی تقاضای خود را در جاها و مراجع مختلف بیان کنند، مسؤولان به فکر باشند و به خواسته بحق آنان در زمینه حقوق پاسخ مثبت دهند. جمیری تقاضای کارگران صنعت نفت و گاز را تعادل در دریافت حقوق و شرایطی که برای آنها به لحاظ اقماری بودن یا نبودن مطرح شده و همچنین تبدیل وضعیت عنوان کرد و گفت: با توجه به نشست با رئیس شرکت ملی نفت، امید میرود با پیگیری کمیسیون و همه مسؤولان این موضوع حل و به خواسته بحق کارگران بخوبی پاسخ بجا و بهنگام داده شود.
نماینده مردم بوشهر، گناوه و دیلم در مجلس شورای اسلامی افزود: هر چند کارگران و کارکنان صنعت نفت و گاز حق دارند و باید مسؤولان بموقع پاسخگوی آنان باشند و وظیفه نمایندگان مجلس نیز حمایت و احقاق حقوق این فعالان عرصه تولید است اما آنان دقت داشته باشند نوع حرکت، اعتراض و نقدشان به مسؤولان در زمینه پرداخت حقوق و ایجاد شرایط فضای مناسب برای اینکه با اطمینان بهتر کار کنند، نباید موجب سوءاستفاده بدخواهان شود. عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مهمترین موضوع امروز کشور رونق و جهش تولید است، گفت: نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب همواره حامی و هوادار قشرهای آسیبپذیر، کارگر و نیروهای زحمتکش در عرصه تولید هستند. جمیری ادامه داد: به تبع نگاه رهبر معظم انقلاب، دیگر مسؤولان نیز وظیفه دارند برای حمایت از کارگران نقشآفرین باشند و اگر مسؤولان خواسته یا ناخواسته نتوانند یا نتوانسته باشند پاسخگوی آنها باشند، هر چند نقدشان بحق است اما شیوه آن نباید به گونهای باشد که بدخواهان نظام بتوانند از شیوه برخوردشان به نفع خود سوءاستفاده کنند.
ارسال به دوستان
جو بایدن در دیدار رئیس رژیم صهیونیستی: نیروهای مورد حمایت ایران در خاورمیانه را بمباران کردیم؛ نمیگذاریم ایران هستهای شود
خط و نشان دولت ضعیف!
گروه سیاسی: رئیسجمهور دموکرات آمریکا با اتخاذ سیاست تهاجمی در قبال ایران و محور مقاومت، بیش از گذشته تمایل خود برای پیگیری و حرکت در مسیر راهبردهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق و دشمن پیشین انتخاباتی خود را در منطقه غرب آسیا نشان داد. به گزارش «وطنامروز»، پس از حمله هوایی بامداد دوشنبه نظامیان آمریکایی به پایگاههای حشدالشعبی، جو بایدن با استقبال از «روون ریولین» رئیس رژیم صهیونیستی در کاخ سفید، به بیان مواضع و ادعاهای ضد ایرانی پرداخت. رئیسجمهور ایالات متحده در این دیدار که در دفتر کارش برگزار شد، با جملاتی شبیه آنچه پیش از او ترامپ درباره ایران اظهار میکرد، گفت: «ایران هرگز در دوران مسؤولیت من به سلاح هستهای دست پیدا نخواهد کرد». بایدن همچنین درباره حمله بامداد دوشنبه به مواضع گروههای مقاومت در مرز عراق و سوریه نیز اظهارنظر کرد و گفت: «من دستور حملات هوایی شب گذشته برای هدف قرار دادن پایگاههای مورد استفاده شبهنظامیان تحت حمایت ایران را که مسؤول حملات اخیر به پرسنل آمریکایی در عراق بودند صادر کردم». بایدن همچنین گفت مصمم است با آنچه که فعالیتهای بیثباتکننده ایران در خاورمیانه خواند مقابله کند.
حشدالشعبی بامداد دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد هواپیماهای آمریکایی ۳ نقطه از نقاط استقرار نیروهای حشدالشعبی (تیپهای ۱۴ و ۴۶)، واقع در ۱۳ کیلومتری داخل مرزهای عراق در شهرستان القائم واقع در غرب استان الانبار را هدف قرار دادند. پیش از این هم اوایل اسفند سال گذشته ارتش آمریکا طبق اذعان پنتاگون به دستور بایدن مواضع متعلق به گروههای مقاومت را در شرق سوریه بمباران کرده بود. دستور مستقیم بایدن برای حمله نظامی به مقر نیروهای مقاومت در سوریه یک ماه پس از استقرار در اتاق بیضی کاخ سفید بیانگر آن بود که دولت جدید آمریکا نیز همچنان از گزینه نظامی علیه نیروهای مقاومت استفاده میکند. حمله به نیروهای نظامی مقاومت و اذعان بر صدور فرمان حمله از سوی رئیسجمهور آمریکا، سیاستی بود که از زمان ترامپ مرسوم شد و بایدن با تکرار آن نشان داده است به ادامه این رفتار ترامپ علاقهمند است.
* تهاجم بایدن؛ اقتدار یا اضطرار؟
چهلوششمین رئیسجمهور آمریکا که در زمینه سیاست خارجی با شعار «بازگشت به دیپلماسی» با هدف بازسازی و ترمیم آمریکای ترامپ کار خود را در کاخ سفید آغاز کرد، حالا با گذشت 6 ماه از فعالیتهای تیم سیاست خارجی و امنیت ملی خود بیش از آنکه به دیپلماسی بازگردد، به همان استراتژی قدیمی دموکراتها یعنی سیاست فشار همزمان با دیپلماسی بازگشته است. البته میزان بهکارگیری این سیاست در مقطع کنونی به طور کلی محل ابهام و سوال است که در ادامه به دلایل آن اشاره میشود.
رویکرد تهاجمی پیش از آنکه حاصل اقتدار و قدرتنمایی ایالات متحده باشد، در جهت خوشرقصی و دوپینگ روانی برای رژیمهای صهیونیستی و سعودی است که پس از شکستهای سنگینی که از مقاومت در فلسطین و یمن متحمل شدند، گرفتار وضعیت بحرانی هستند تا جایی که پسلرزه شکست سنگین اسرائیل از حماس و جهاد اسلامی در جریان نبرد 12روزه «شمشیر قدس» منجر به سقوط دولت نتانیاهو و تشکیل کابینه جدید رژیم صهیونیستی شد.
اقدام نظامی دولت بایدن در حمله به مقر نیروهای مقاومت عراق پس از آن بود که ۲ روز قبل از آن نخستین رژه رسمی حشدالشعبی از زمان شکلگیری آن با عنوان «عیدالحشد» در حالی برگزار شد که دولت آمریکا تلاش زیادی برای ممانعت از برگزاری این مراسم به عمل آورده بود اما سرانجام نیروهای مقاومت در برابر دیدگان مقامات عالیرتبه کشوری و لشکری از جمله شخص نخستوزیر مصطفی الکاظمی در پادگان اشرف سابق در نزدیکی مرز با ایران در استان دیالی توان رزمی و زرهی خود را به رخ دشمنان عراق کشیدند.
دولت بایدن در راستای برنامه و وعده «خروج از جنگهای بیپایان» در حال خارج کردن نیروهای نظامی خود از افغانستان و منطقه است، بنابراین حرکت محدود نظامی علیه نیروهای حشد برای خروج از اضطرار فعلی و البته در واکنش به تغییر آرایش و موازنه در غرب آسیا به نفع محور مقاومت، با هدف بازیابی روحی متحدان منطقهای ایالات متحده قابل تفسیر است.
برای تخریب برجام؟
خط و نشانهای بایدن برای ایران در حضور رئیس رژیم صهیونیستی در شرایطی بیان شد که مذاکرات وین برای احیای برجام به دور هفتم خود نزدیک میشود. اقدام نظامی بایدن علیه متحدان ایران همزمان با برگزاری نشست کمیسیون برجام، پیام مخربی به تهران ارسال میکند. این در حالی است که از زمان روی کار آمدن بایدن و شروع مذاکرات وین از فروردین امسال، ضربه به برنامه هستهای ایران با حملات خرابکارانه علیه تاسیسات هستهای کشورمان شدت گرفته است که اوج آن عملیات خرابکارانه در تاسیسات نطنز بود که واکنش ایران در آغاز غنیسازی 60 درصد را در پی داشت. همچنین لفاظیهای ضدایرانی رئیسجمهور آمریکا در آستانه دور هفتم مذاکرات وین برای هماهنگیهای بیشتر با دولت جدید اسرائیل است. دولت بایدن در حال حاضر نه تنها ارادهای از خود برای بازگشت موثر به توافق هستهای نشان نمیدهد که با اقداماتی نظیر آنچه 3 شب قبل در عراق مرتکب شد، در مسیر تخریب کامل برجام گام برمیدارد. چه اینکه دولت بایدن هفته گذشته در زنجیره رویکردهای خصمانه خود همزمان با مذاکرات وین، دامنه رسانههای صداوسیما و جریان مقاومت را توقیف کرد. سپس رابرت مالی، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران گستاخانه تأکید کرد واشنگتن قصد ندارد همه تحریمهایی را که ترامپ طی این سالها علیه ایران وضع کرده است لغو کند. بعد از آن نوبت به وزیر خارجه آمریکا رسید تا ایران را تهدید کند. آنتونی بلینکن بعد از دیدارش با «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه در پاریس درباره اینکه چه زمانی ممکن است دولت آمریکا از گفتوگوهای هستهای کنار بکشد، گفت: «نمیتوانم درباره آن تاریخ تعیین کنم ولی آن روز دارد نزدیکتر میشود».با این حال بایدن و همراهانش بخوبی میدانند در تهران کسی به این تهدیدها اعتنایی نمیکند و با توسعه پرشتاب برنامه هستهای و یافتن راهحلهای خنثیسازی تحریمها به عنوان اهرم فشار آمریکا توسط ایران، گذشت زمان به ضرر آنها در حال حرکت است و این دولت دموکرات آمریکا خواهد بود که بزودی تحت فشار قرار خواهد گرفت.
ارسال به دوستان
با منطق کسانیکه مخالفت جبهه انقلاب با مداخله نظامی در افغانستان را مساوی با حمایت از طالبان میدانند دیدار بیسابقه ظریف با هیأت طالبان در تهران سند همکاری اصلاحطلبان با طالبان است
اصلاحطالبان
گروه سیاسی: در جریان تحولات و درگیریهای اخیر در داخل افغانستان، برخی چهرهها و رسانههای اصلاحطلب با حمله به رقبای سیاسی خود و متهم کردن آنان به تطهیر طالبان، عملا سعی دارند با بازی در پازل منطقهای آمریکاییها، باعث به بنبست رسیدن راهحل سیاسی برای حل بحران این کشور شوند.
به گزارش «وطنامروز»، شرایط کنونی افغانستان در وضعیت بسیار بیثباتی قرار دارد. هر روزه اخبار مختلفی از پیشرویهای طالبان در شمال این کشور منتشر میشود که نیروهای نظامی دولت افغانستان و مردم این کشور را دچار چالشهای جدی کرده است. درگیر شدن ولایت بلخ در آتش جنگ و نزدیکی نیروهای شبهنظامی طالبان به شهر مزارشریف، از مهمترین شهرهای افغانستان، باعث شد برخی رهبران سابق جهادی و قومی این کشور اعلام بسیج عمومی کنند و دولت نیز به پشتیبانی از آنان برآمد. طبق اخبار رسیده، با بسیج و مسلح شدن قریب به 30 هزار نفر از مردم عادی به منظور تقابل با طالبان، جدیتر شدن جنگ طی ایام پیش رو دور از انتظار نیست. ابهام درباره آینده افغانستان و به تبع آن تحولات غیرقابل پیشبینی سیاسی- امنیتی در مرزهای شرقی ایران ذهن بسیاری از فعالان و مردم را به خود مشغول کرده است. در چنین شرایطی برخی اصلاحطلبان با استفاده از تریبونهای رسانهای خود و با سوءاستفاده از وضعیت کنونی و برخی نقل قولها در حال تسویه حساب سیاسی با رقیب خود هستند. برای نمونه عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی با عنوان «آیا افغانستان عقبگرد میکند؟» در روزنامه اعتماد نوشت: «برخلاف خوشحالی اصولگرایان که منتظر پیروزی طالبان هستند و برای آن لحظهشماری میکنند، گمان نمیکنم که این امر بهسادگی رخ دهد». وی سپس با اشاره به اینکه اصولگرایان استقلال سیاست خارجی کشور را با محور قرار دادن ضدیت و تقابل با ایالات متحده آمریکا در تعیین جهتگیریهای خود مخدوش کردهاند، ادعا کرد: «همین رویکرد است که آنان را به طالبان نزدیک کرده است»!
روزنامه شرق نیز طی یادداشتی با عنوان «چرا اصولگرایان طالبان را تطهیر میکنند؟» که تیتر یک و عکس صفحه اول این روزنامه را نیز به خود اختصاص داده بود، با اشاره به برخی مواضع پراکنده بعضی افراد، اصولگرایان را دوست و تطهیرکننده طالبان نامید که در جهت منافع این گروه در افغانستان موضعگیری میکنند.
این مسائل و ادعاها در حالی مطرح میشود که با بازخوانی عملکرد دولتهای هفتم و هشتم که متعلق به جریان اصلاحات بوده در قبال طالبان و برخی مواضع متناقض همین جناح در رابطه با موضوعات اینچنینی در باقی کشورهای منطقه، بیاعتباری این صحبتها روشن میشود.
* دولت اصلاحات و به رسمیت شناختن حکومت طالبان
روی کار آمدن دولت اصلاحات به ریاستجمهوری محمد خاتمی در سال 1376 همزمان با نخستین سال حکومت طالبان در افغانستان بود. در آن زمان چند ماهی از تسخیر کابل توسط طالبان و پیشروی این گروه به سمت شهرهای شمالی افغانستان میگذشت. حمایت جمهوری اسلامی ایران از دولت ربانی که تا روز آخر ادامه داشت منجر به حمایت همهجانبه از ائتلاف شمال که اصلیترین مخالفان طالبان در افغانستان به حساب میآمدند شد. در آن زمان شهید برهانالدین ربانی پایتخت دولت خود را از کابل به مزارشریف منتقل کرده بود و تحت حمایت کامل جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. تابستان سال 1377 سرانجام طالبان موفق به اشغال شهر مزارشریف شد و به تلافی شکستهای قبلی این گروه در این شهر، بسیاری از مردم مزارشریف توسط طالبان قتلعام شدند. در این موقعیت اما برخی مسؤولان وقت کشور در حوزه افغانستان مطرح میکنند که دولت دوم خرداد به دنبال به رسمیت شناختن طالبان و پشت کردن به متحدان قدیمی خود در افغانستان بود. علاءالدین بروجردی، نماینده ویژه رئیسجمهور وقت در امور افغانستان در مصاحبه با هفتهنامه پنجره به تاریخ مهرماه 1391 در پاسخ به سوالی درباره موضع دولت خاتمی در قبال طالبان گفت: «آنها به این جمعبندی رسیده بودند که باید طالبان را به رسمیت بشناسیم و روی آنها کار کنیم. در آن مقطع فقط امارات و عربستان (پاکستان هم اساسا به وجود آورنده و بانی طالبان بود) بودند که طالبان را به رسمیت میشناختند. معاون وقت وزیر امور خارجه در مجلس ششم (بنده آن زمان عضو کمیسیون امنیت ملی بودم) همین تحلیل را رسما اعلام کرد. اما هیچگاه سیاست نظام این نبود؛ چون ما این مجموعه (طالبان) را ساخته و پرداخته دشمنان انقلاب اسلامی میدانستیم». وی سپس «محسن امینزاده» معاون «کمال خرازی» وزیر امور خارجه دولت اصلاحات را یکی از اصلیترین افراد این جریان نام برد. بروجردی در ادامه نیز اشاره کرد: «سمت و سوی خواست آنها این بود که طالبان را به رسمیت بشناسیم و واقعیتی به نام طالبان را بپذیریم (حتما میدانید که طالبان در آن زمان حاکم افغانستان بودند)».
درخواست به رسمیت شناختن حکومت طالبان در حالی مطرح میشد که علاوه بر تسلط ائتلاف شمال به عنوان متحد جمهوری اسلامی بر قسمتهایی از خاک افغانستان، تنها ۳ کشور عربستان سعودی، امارات عربی متحده و پاکستان حکومت طالبان را به رسمیت شناخته بودند و کرسی افغانستان در سازمان ملل همچنان در اختیار دولت ربانی قرار داشت.
* تراژدی مزارشریف و تصویب حمله نظامی به افغانستان
یکی از نقاط عطف روابط ایران با همسایه شرقی خود، شهادت دیپلماتهای ایرانی در زمان حمله طالبان به مزارشریف در مردادماه 1377 بود. در این حادثه 8 دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی به شهادت رسیدند. طالبان دست داشتن خود در این حادثه را شدیدا تکذیب کرد و برخی سیستم اطلاعاتی پاکستان را آمر این حادثه دانستند. با این حال ادعاهای مذکور بیشتر در سالهای اخیر مطرح شدهاند و در آن زمان طالبان مقصر اصلی شهادت دیپلماتهای ایرانی دانسته میشد. پس از این اتفاق زمزمههایی از احتمال حمله نظامی جمهوری اسلامی ایران به طالبان مطرح میشد که با وقوع مانورهای نظامی در نزدیکی مرز شرقی کشور این احتمال تقویت شد. برخی از افرادی که در جریان حوادث آن زمان قرار دارند میگویند از مدافعان سرسخت جنگ با طالبان، جناح تندرو اصلاحطلب بود. «عباس سلیمینمین» در بخشی از یادداشت خود به سعید حجاریان نوشته بود: «با وجود آنکه ماهیت عاملان این جنایت در بدو امر در هالهای از ابهام قرار داشت، جناح تندرو دومخردادی در شورای امنیت ملی کشور، جنگ با طالبان را به تصویب رساند که البته رهبری چنین مصوبهای را تأیید و امضا نکردند».
وی همچنین در یادداشت دیگری با اشاره به اتفاقات مزارشریف درباره مصوبه شورای عالی امنیت ملی نوشت: «نشست فوقالعاده شورای عالی امنیت ملی ایران تشکیل و بیشتر اعضای این شورا به ریاست محمد خاتمی رأی به حمله به افغانستان دادند و به عنوان مصوبه برای آیتالله خامنهای رهبر انقلاب ارسال شد. موضوع حمله به طالبان آنقدر جدی بود که همزمان با طی فرآیند در شورای عالی امنیت ملی، دهها هزار نیروی نظامی کشورمان در مرزهای شرقی ایران مستقر و آماده عملیات شده بودند. در همین راستا، مانوری در نزدیکی مرز ایران و افغانستان با حضور بیش از 70 هزار نیروی نظامی ایران برگزار شد که نبرد آمادگی برای تقابل نظامی بود. با وجود مصوبه شورای عالی امنیت ملی در حمله به نیروهای طالبان در خاک افغانستان، آیتالله خامنهای رهبر انقلاب، به صورت مستدل با این مصوبه مخالفت کردند و ایران را یک بار دیگر از ورود به جنگی پرخسارت حفظ کردند».
* مواضع هزینهزا و بازی در پازل آمریکاییها
حوادث داخل افغانستان همواره با پیچیدگیهای بسیاری همراه بوده است که با نگاه ساده نمیتوان آن را تحلیل کرد. جایگاه طالبان در افغانستان با جایگاه داعش و النصره در سوریه و دیگر گروههای تروریستی در دیگر نقاط جهان نظیر القاعده و بوکوحرام متفاوت است. با اینکه پاکستان و عربستان سعودی از حامیان اصلی این گروه بودهاند اما ریشههای طالبان به داخل افغانستان برمیگردد و در بسیاری از مواقع وجهه قومی آن بر وجهه مذهبیاش فائق آمده است. همین امر باعث شده برخلاف گروههای دیگر، حذف کامل طالبان از عرصه سیاسی و جغرافیای افغانستان محال به نظر برسد. بنابراین تقریبا تمام بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی بر ناکام بودن تلاشهای نظامی در برخورد با این گروه به توافق رسیدهاند. در این بین جمهوری اسلامی ایران که موضع اصولیاش فراگیری صلح و ثبات در گستره خاک افغانستان است، بر ارجحیت راهحل سیاسی بر راهحل نظامی برای حل بحرانهای این کشور تاکید دارد. ایران همواره دفاع خود از دولت افغانستان و مردم آن بویژه شیعیان را اعلام کرده و معتقد است هر مذاکرهای که میخواهد صورت بگیرد باید با حضور دولت قانونی افغانستان باشد. این موضع برخلاف توافق دوجانبه آمریکا و طالبان بود که عملا منجر به دور خوردن دولت قانونی افغانستان شد.
سفرهای هیات طالبان به ایران که با حواشی بسیاری همراه شد در همین چارچوب قابل تفسیر است. در زمان حضور این هیات در ایران برای انجام برخی مذاکرات، برخی رسانههای اصلاحطلبان در همنوایی با رسانههای ضدانقلاب که سعی داشتند ایران را حامی طالبان نشان دهند، با این عمل مخالفت ورزیدند. نکتهای که میتوان در این باره به آن اشاره داشت تناقض رفتاری و استاندارد دوگانه جریان غربگرا پیرامون نوع مواجهه با طالبان است، بدین ترتیب در حالی رسانههای اصلاحطلب سعی دارند با طرح گزاره موهوم طرفداری جمهوری اسلامی از طالبان(!) فضای داخلی را تحت تاثیر قرار دهند که بیشترین بازخورد از تعامل با طالبان مربوط به تصاویر دیدار محمدجواد ظریف با نمایندگان هیات طالبانی در سال گذشته است. یقینا این دیدار را به عنوان بخشی از سیاست نظام در راستای ایجاد ثبات در همسایه شرقی میتوان مورد بحث و ارزیابی قرار داد اما سوالی که در حاشیه آن مطرح میشود این است که اگر مخالفت با درگیری مستقیم با طالبان به منزله حمایت از این گروه به حساب میآید، چرا نباید از دیدار وزیر امور خارجه دولت روحانی -که از محبوبترین چهرههای جریان اصلاحات محسوب میشود- با هیات طالبان به عنوان شاهد مثالی از حمایت اصلاحطلبان از طالبان یاد کرد؟
در همین زمینه شاید بد نباشد به بازخوانی بخشی از سرمقاله روزنامه شرق در تاریخ 13بهمن 1399 با عنوان «طالب در تهران» به قلم عباس آخوندی، وزیر سابق راهوشهرسازی پرداخت. در بخشی از سرمقاله مذکور با اشاره به دیدار ظریف با هیات طالبان آمده بود: «درست است که طالب تظاهر به جهتگیری مذهبی میکند اما، در کُنه جهتگیریهایش جنبه قومی میچربد. بنابراین، باید بنیان مذاکره با طالب را با توجه به ماهیت قومیشان، یعنی پشتون بودن گذاشت». بر این اساس باید این سوال را پرسید: چگونه روزنامهای که در حمایت از دولت روحانی چنین حکمی را صادر کرده است حالا تلاش دارد رقبای خود را به تطهیر طالبان متهم سازد؟ آیا در دل این تناقض میتوان رد مؤلفهای به جز کاسبی از سیاست خارجی برای پیشبرد اهداف داخلی را پیدا کرد؟
* دلسوزی برای افغانستان یا تشویق برای سقوط؟
گفتنی است یکی از اهداف ایالات متحده، کشاندن پای رقبای خود از جمله جمهوری اسلامی ایران به افغانستان است؛ هدفی که با تقبیح هر گونه ارتباط ایران با طالبان پیگیری میشود. زیر سوال بردن تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی به منظور برونرفت از بحران فعلی افغانستان، لاجرم تنها گزینهای را که پیش روی ما قرار خواهد داد جنگ است. تجربه اتحاد جماهیر شوروی و بعد از آن آمریکا در افغانستان نشان داده است راهحل نظامی در این کشور باتلاقی است که منجر به تضعیف کشورهای مهاجم میشود. به همین دلیل است که آمریکاییها به دنبال اتخاذ این تصمیم اشتباه توسط ایران هستند؛ هدفی که اصلاحطلبان نیز در داخل در همان خط حرکت میکنند. این امر مسبوق به سابقه بوده است، همانطور که همین گروه اصلیترین منادی حمله به افغانستان در زمان حکومت طالبان بود. در رابطه با سیاست جمهوری اسلامی درباره کشورهای دیگر نیز این امر صادق است. به عنوان مثال در بحبوحه تحولات سوریه و تا قبل از سقوط موصل به وسیله داعش، چهرههای شناختهشده اصلاحطلب علیه حضور مستشاری ایران در سوریه موضع میگرفتند و برای مخالفان بشار اسد رپرتاژ تبلیغاتی میرفتند. موضع تندروهای اصلاحطلب درباره یمن نیز به همین صورت بود به طوری که مصطفی تاجزاده در توئیتی نوشته بود: «یمن در اشغال داعش نیست، حرم هم ندارد و هممرز اسرائیل هم نیست که به اصطلاح آقایان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی محسوب شود. اعلان کمک مستشاری ایران در یمن توسط سردار جعفری (فرمانده سپاه) در شرایطی که ترامپ (رئیسجمهوری آمریکا) در پی اثبات دخالت سپاه در امور کشورهای دیگر است، چه معنا و لزومی دارد؟» مواضع اینچنینی در سالهای اخیر نشان میدهد به طرز عجیبی همواره مواضع اصلاحطلبان در حوزه سیاست خارجی تکمیلکننده پازل آمریکاییها در منطقه بوده است. در اتفاقات اخیر افغانستان نیز این مهم به اثبات رسید و در تکمیل تلاش آمریکاییها برای حضور نظامی ایران در افغانستان، اصلاحطلبان نیز به طرق گوناگون سعی در به بنبست کشاندن تلاشهای سیاسی جمهوری اسلامی برای حل بحران افغانستان دارند.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با وحید چاووش کارگردان مستند «خاطرات خبرنگار جنگ»
فرشته نجات
روایت فداکاری مادری اهل تسنن در نجات 58 جوان شیعه عراقی که در چنگال داعش گرفتار شده بودند
مصطفی پورکیانی: سیوسومین قسمت از فصل چهارم برنامه تلویزیونی «به اضافه مستند» با پخش و بررسی مستند «خاطرات خبرنگار جنگ» به کارگردانی وحید چاووش روی آنتن شبکه مستند رفت.
مستند «خاطرات خبرنگار جنگ»، گزارشی از تلاشهای یک بانوی اهل تسنن برای نجات 58 جوان شیعه از چنگال داعش است. در روزهای بحرانآفرینی داعش در عراق، پایگاه هوایی اسپایکر در کنترل داعشیهاست، پایگاهی که محل آموزش نیروهای عراقی برای مقابله با داعش بوده است اما یک بانوی اهل تسنن به نام عالیه الجبوری (امقصی) با ترفندی 58 جوان شیعه را از مرگ توسط داعشیها نجات میدهد. این مستند این اقدام جسورانه را روایت میکند.
این فیلم مستند 70 دقیقهای تلاش کرده از زاویهای دیگر به جنایتهای هولناک داعش نگاه کند و مخاطبی که این فیلم را میبیند، روایتی صریح و بیپرده از فجایع این گروهک تروریستی را میشنود. مستند «خاطرات خبرنگار جنگ» پیشتر در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد و تحسین بسیاری را برانگیخت و توانست جایزه بخش «شهید آوینی» این جشنواره را از آن خود کند و در نخستین اکران تلویزیونی از شبکه مستند روی آنتن رفت.
وحید چاووش، کارگردان مستند «خاطرات خبرنگار جنگ» در گفتوگو با «وطنامروز» درباره وجه تمایز این مستند با سایر آثاری که با موضوع حضور داعش در سوریه و عراق ساخته و پخش شده است، گفت: البته شاید مستند و فیلمهای بسیاری با این موضوع ساخته شده باشد اما موضوع مهمتر این است که چرا تا به حال آنچنان که باید دیده نشدهاند. شاید در نگاه اول زبان الکن فیلمساز باعث شده تا خروجی کار جذابیتهای اولیه را نداشته باشد ولی به عقیده من بخش مهمتر آن مکانیزم تبلیغاتی خود تلویزیون است که این ماجرا را رقم زده است.
وی ادامه داد: اساسا به این موضوع باید با دید یک بسته فرهنگی نگاه کرد و متاسفانه این پکیج به نحوی ارائه میشود که باعث پس زدن مخاطب میشود. حرف حق و واقعیت را میگویید ولی مخاطب دیگر تحمل ندارد. آنقدر بد تبلیغ و عمل کردهایم که مخاطب بلافاصله در مواجهه با آثار ما کانال تلویزیون را عوض میکند و این موضوع به فرآیند کلی تبلیغی تلویزیون برمیگردد که پخش مستند برای آن از کمترین اهمیت و توجه برخوردار است و معمولا بدترین زمان در کنداکتور شبکهها به پخش مستند میرسد.
چاووش، کارگردان مستند «خاطرات خبرنگار جنگ» در ادامه توضیح داد: وظیفه من با همه تواناییها و کمبودها، تولید این مستند بود؛ حالا چرا مخاطب این را نمیبیند و گاه کانال را هنگام پخش چنین مستندهایی عوض میکند، بخش مهم آن به چینش سیستمی نهادهای فرهنگی ما برمیگردد که متاسفانه افرادی که تعهد و تخصص این کار را ندارند در جایگاههای تصمیمگیرنده قرار دارند.
وحید چاووش درباره سختیها و حمایتهای اندک مدیران فرهنگی برای ساخت این مستند گفت: من این فیلم را بدون پیشنهاد هیچ مدیری ساختم و به جای اینکه سیاستها و تصمیمگیریهای یک نهاد فرهنگی مثل سازمان صداوسیما و اهمیت موضوعی مثل داعش، سوریه و عراق من مستندساز را به این سمت هدایت کند، با دغدغه شخصی خود سراغ موضوعی رفتم که قطعا اگر برای یهودیها و آمریکاییها اتفاق میافتاد، تا حالا فیلمها و سریالهای فراوانی برای آن ساخته بودند؛ کشتن 3-2 هزار شیعه در یکی، دو روز توسط داعش در پایگاه اسپایکر، نهتنها آنچنان رسانهای نشد، بلکه همین کار ما نیز با عدم حمایت در ساخت و پخش همراه بود.
چاووش در ادامه به نامهربانیها و نادیده گرفتنهای این فیلم اشاره کرد و گفت: وقتی زن قهرمان فیلم خود را که توانسته بود جان 58 نفر از جوانان شیعه آن پایگاه را نجات دهد، به ایران آوردم، مورد استقبال هیچ نهادی قرار نگرفت. به عقیده من این فیلم میتوانست پل وحدت بین شیعه و سنی باشد. رویکرد من در این فیلم بیش از آنکه کارکرد داخلی داشته باشد، مخاطب شیعه عراقی و سوری را که درگیر این جنگ بودند نگاه میکرد و من بیش از آنکه نگران اکران داخلی این مستند باشم، آرزومند اکران خارجی آن بوده و هستم چون از این فیلم یک نسخه عربی با زیرنویس انگلیسی هم تولید شده است و من این فیلم را به معاونت برونمرزی صداوسیما هم دادم ولی متاسفانه تا به حال هیچ بازخورد مثبتی برای پخش آن دریافت نکردهام.
***
داستان زندانی داعش در «عبیر»
مستند «عبیر» یکی دیگر از مستندهایی است که با محوریت فداکاری زنان در نبرد با داعش تولید شده است. این مستند با محوریت سرگذشت زنی که ۸۵ روز در اسارت داعش بود ساخته شده است. مستند «عبیر» به کارگردانی و تهیهکنندگی سیدحامد هاشمیجویباری در گروه مستند مرکز بسیج صداوسیما تولید شده است. این مستند شخصیتمحور در مدت زمان ۴۰ دقیقه، با نگاهی اجتماعی به اسارت زنی به نام عبیر از خانوادههای دروزی در جنگ سوریه میپردازد و مشقتهای جانکاه او و کودکانش در اسارت داعش را به تصویر میکشد. در این مستند خبرنگاری به نام الهام عبد بعد از یک سال تصمیم میگیرد عبیر را پیدا و با او گفتوگو کند تا ببیند وی بعد از آزادی در چه شرایطی قرار دارد. الهام راهی سفر میشود تا عبیر را پیدا کند. متن نریشن این مستند بیشتر از نوشتهها و یادداشتهای الهام عبد است، برای روایت این خبرنگار، نریشن به زبان فارسی گفته شده و گفتوگوهای الهام عبد با آدمهای دیگر به زبان اصلی عربی است. گفتنی است متن روایت این مستند بیشتر از نوشتهها و یادداشتهای الهام عبد است.
هاشمیجویباری، تهیهکننده و کارگردان این مستند درباره محتویات این اثر در مراسم رونمایی آن گفته بود: روستای شبکی چهارمین روستایی بود که داعش در آن تاریخ به آن حمله کرد؛ در خانهها را زدند، مردان را از خانهها بیرون کشیدند، آنها را کشتند و زنها را به اسارت بردند. ۳۳ زن و بچه در این شب به مدت ۸۵ روز به اسارت گرفته شدند و در همان یک شب داعش ۴۴ نفر از مردان این ۴ روستا را کشت. در همان شب، تعدادی از روستاییان در شبکی میمانند و از روستا دفاع میکنند تا داعش از منطقه دور شود. در این درگیری دوم هم ۵۵ نفر دیگر کشته میشوند که شامل ساکنان این روستا و برخی روستاهای مجاور میشد. با وجود تمام این جنایتها، در این مستند تنها به زنی به نام عبیر میپردازیم و با توجه به اینکه رازهای مگوی داستان از سوی عبیر گفته نمیشود، بعضی از آنها را از زبان افراد دیگری در مستند میشنویم.
«عبیر» در واقع داستان دختر خبرنگار ۲۸ سالهای به نام «الهام عبد» است که برای شبکه «طلیعه» تلویزیون عراق که در سوریه هم دفتر دارد، کار میکند. الهام در سوریه درس خوانده و از کودکی دوست داشت خبرنگار شود. جنگ زمانی رخ داد که الهام فعالیت رسانهای خود را آغاز کرده بود. او با شنیدن اینکه شبکه «طلیعه» نیاز به خبرنگاری دارد که از مناطق جنگی گزارش بگیرد، از این فرصت استفاده کرده و به این شبکه میپیوندد.
ارسال به دوستان
یکی از نزدیکان وی خبر داد
بهبود نسبی علامه حکیمی
علامه محمدرضا حکیمی، نویسنده و اندیشمند دینی در پی ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری شد. روز دوشنبه صفحه منسوب به استاد محمدرضا حکیمی خبر از بستری شدن این اندیشمند دینی در بیمارستان به علت ابتلا به ویروس کرونا داد و از مردم درخواست کرد برای سلامتی وی دعا کنند. با این حال یکی از نزدیکان علامه حکیمی در گفتوگو با مهر، از بهبود نسبی حال عمومی وی خبر داد و اظهار داشت: استاد حکیمی بعد از دریافت دوز اول واکسن کرونا یک ضعف عمومی داشتند اما ۲ هفته پیش با دریافت دوز دوم واکسن کرونا ضعف جسمانی ایشان بسیار افزایش یافت به گونهای که اشتهایشان به غذا کمتر شد؛ بر همین اساس برای تقویت جسمانی این استاد گرانقدر اقدام به تزریق سرم شد که با تشخیص تیم پزشکی تصمیم گرفته شد استاد محمدرضا حکیمی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شود و حال جسمانی ایشان بیشتر تحت کنترل باشد. ارسال به دوستان
کابینه جدید رژیم صهیونیستی و چالشهای پیش رو
عمـــاد هـلالات: بـعـد از کشوقوسهای فراوان و برگزاری 4 انتخابات ناموفق، سرانجام 23 خرداد سال جاری کابینه جدید اسرائیل توانست از کنست رأی اعتماد بگیرد تا پایان 12 سال نخستوزیری بنیامین نتانیاهو اعلام شود. هرچند جلسه کنست با چالشهایی همراه بود ولی «نفتالی بنت» توانست با 60 رای از 120 رای اعضای کنست، در برابر 59 رای مخالف و یک رای ممتنع از حزب عربی رائم، برای نخستوزیری رژیم صهیونیستی رای اعتماد بگیرد. این شکنندهترین دولت تاریخ جعلی رژیم صهیونیستی خواهد بود. کابینه جدید اسرائیل که متشکل از 8 حزب مخالف نتانیاهو است، به صورت دورهای اداره میشود تا این نحوه مدیریت دولت به عنوان یکی از چالشهای اصلی دولت جدید قلمداد شود و رژیم صهیونیستی وارد کارزار جدید حیات نامشروع خود میشود که وحدت در آن معنی ندارد.
* کابینه جدید اسرائیل و بحران داخلی
شکنندگی کابینه جدید یکی از چالشهای اصلی دولت جدید اسرائیل است؛ دولتی که با توجه به اینکه از 8 حزب مختلف تشکیل شده است، خروج هر کدام آنان از ائتلاف تشکیلشده، به معنای شکست دولت و برگزاری انتخابات مجدد است. اکثر کارشناسان و تحلیلگران صهیونیست وضعیت پیش آمده در اسرائیل را به عنوان زنگ هشداری برای این رژیم میدانند. دولت جدید اسرائیل در حالی زمام امور را در دست گرفت که این رژیم با بحرانهای داخلی مختلفی مواجه شده است؛ تن دادن به آتشبس اجباری با مقاومت فلسطین در غزه، مهاجرت معکوس، ناآرامیهای داخلی در سرزمینهای اشغالی، خسارتهای ناشی از جنگ ۱۲ روزه، ناامیدی شهرکنشینان از عدم تغییر وضع موجود، شکنندگی جبهه داخلی در هر جنگ آینده با مقاومت فلسطین یا حزبالله و وضعیت نابسامان سیاسی در این رژیم، بخشی از چالشهای پیش روی دولت جدید اسرائیل است. موج ناامیدی در سرزمینهای اشغالی بسیار زیاد شده است و بسیاری از جوانان اسرائیلی برای یافتن فرصت زندگی بهتر کشورهای دیگر بویژه اروپا را انتخاب میکنند. اسرائیل دیگر مکانی امن برای شهرکنشینان نیست، جنگ ۱۲ روزه بخوبی نشان داد ساکنان سرزمینهای اشغالی باید در طول جنگ در پناهگاه باشند و ترس و اضطراب همواره در زندگی شهرکنشینان وجود دارد. یکی از مسائل مهم پیش روی دولت جدید اسرائیل چندپاره بودن شهرکنشینان و ساکنان سرزمینهای اشغالی است که وضعیت غیرقابل پیشبینیای را برای این رژیم به ارمغان آورده است. درگیری گروههای مختلف راست افراطی در مقابل چپگرایان و اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی به پدیدهای غیرقابل کنترل برای دولت یهود تبدیل شده است و بخشی از مناطق سرزمینهای اشغالی خارج از کنترل حاکمیت این رژیم قرار دارد و راستگرایان اجازه ورود پلیس به مناطق تحت نفوذ خود را نمیدهند.
* دولت جدید اسرائیل و برنامه هستهای ایران
افزایش تنش بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی یکی از میراثهای به جا مانده از دوران بنیامین نتانیاهو است؛ تنشهایی که حالتهای مختلف به خود دید و سرانجام در جنگ ۱۲ روزه عیار خود را مشخص کرد. اینکه روی کار آمدن دولت جدید در اسرائیل با پیروزی حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری همراه شده است، راهبرد اسرائیل را در برابری جمهوری اسلامی متفاوت میکند. دولت جدید در ایران با نگاهی متفاوت در عرصههای منطقهای و بینالمللی ظاهر خواهد شد و صبر استراتژیک مانند گذشته معنایی ندارد و اسرائیل بخوبی میداند واکنشهای جمهوری اسلامی همانند گذشته نخواهد بود. برنامه هستهای ایران هم از چالشهای بزرگ رژیم صهیونیستی است که طی سالیان گذشته برای از بین بردن آن تلاشهای مختلفی از سوی این رژیم انجام شده است. روی کار آمدن «دیوید برنئا» رئیس جدید موساد که خود مسؤول میز ایران در موساد بوده است، اهمیت برنامه هستهای ایران را برای رژیم صهیونیستی نشان میدهد. در گذشته رژیم صهیونیستی از ابزارهای ترور، خرابکاری، تلاش برای سرقت اطلاعات محرمانه، بمبگذاری و حملات سایبری استفاده کرده است. به نظر میرسد شیوههای گذشته با تاکتیک جدید ادامه خواهد داشت.
از نکات دیگر مورد توجه اسرائیل، برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام است که دولت اسرائیل در دوران نتانیاهو همواره منتقد آن بوده است و توانستند با لابیای که در آمریکا دارند، آمریکا را از این توافق خارج کنند. با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا در بهمنماه سال گذشته و اتخاذ رویکرد دیپلماتیک برای بازگشت به برجام، اسرائیل با این رویکرد آمریکا مخالفت کرده است و همواره از دولت جو بایدن انتقاد میکند. اما حال با اتفاقات جدیدی که در جمهوری اسلامی افتاده است و با روی کار آمدن دولت جدید -که از نگاه رویکردی به منطقه و روابط بینالملل به رهبر معظم انقلاب بسیار نزدیک است- به نظر میرسد برای اسرائیلیها بهترین گزینه مهار برنامه هستهای ایران با مذاکرات و دیپلماسی باشد. هرچند در سیاستهای اعلامی اسرائیل انتقاد از مذاکرات در دستور کار قرار گرفته است ولی در سیاستهای اعمالی خود با غرب همراهی خواهند کرد. اسرائیلیها بخوبی میدانند اثر تحریم بر جمهوری اسلامی کارآیی خود را از دست داده است و تحریم دیگر نمیتواند ابزاری برای مهار جمهوری اسلامی باشد. به همین دلیل دولت جدید اسرائیل به دنبال آن است که سیاست عقب راندن برنامه هستهای ایران در مذاکرات وین و در چارچوب برجام یا هر قرار داد دیگری محقق شود تا از زمان به دست آمده برای اتخاذ راهبرد جدید در برابر ایران نهایت استفاده را بکند. در همین زمینه وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گفته است: این رژیم در حال همکاری با دولت آمریکا برای تشدید نظارتها بر برنامه هستهای ایران است. طبق گزارش روزنامه صهیونیستی «تایمز اسرائیل»، وزیر جنگ این رژیم این اظهارات را در جمع گروهی از مقامهای سابق وزارت دفاع آمریکا که به فلسطین اشغالی سفر کرده بودند مطرح کرده است. وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گفت: در حال همکاری با متحدان آمریکاییمان هستیم تا هم نظارتها را در این برهه افزایش دهیم و هم برای ایران روشن کنیم همه گزینهها روی میز است. در ماههای گذشته، رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا کارگروهی به ریاست مقامهای شورای امنیت داخلی ۲ طرف برای هماهنگی سیاستها در قبال ایران تشکیل داده و جلساتی را در چارچوب آن برگزار کردهاند. یائیر لاپید، وزیر جدید خارجه رژیم صهیونیستی هم مدعی شده است برجام، یک توافق بد است و ما هر کاری بتوانیم برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتم انجام میدهیم. لاپید طی دیداری با «گابی اشکنازی» وزیر سابق خارجه این رژیم در دفتر کارش درباره برجام و برنامه هستهای ایران میگوید: ما باید بهسرعت برای بازگشت [آمریکا] به توافق هستهای ایران آماده شویم. این یک توافق بد بود. من با آن مخالف بودم و هنوز هم هستم. اسرائیل میتواند با تغییر رویکرد خود، بیشتر از اکنون روی برجام اثر بگذارد. ما این کار را با نخستوزیر نفتالی بنت انجام میدهیم. در نهایت میتوان گفت برای رژیم صهیونیستی برجام بهترین روش برای مهار برنامه هستهای ایران است.
* دولت جدید اسرائیل و منطقه غرب آسیا
یکی از مهمترین میراثهایی که برای اسرائیل از دوران ترامپ به یادگار مانده است، معامله قرن (قرارداد آبراهام) است؛ معاهدهای که هرچند کامل محقق نشده است ولی توانست اسرائیل را به صورت رسمی وارد خلیجفارس کند و کشورهای مراکش، سودان، بحرین و امارات به صورت رسمی و عمان و عربستان به صورت غیررسمی وارد این معاهده شدند. وزیر جدید خارجه اسرائیل درباره معامله قرن میگوید: ما باید روند تحولهای ایجادشده طی توافقهای سازش با کشورهای عربی را به قوت قبل ادامه دهیم و سازش با کشورهای حاشیه خلیجفارس، مصر و اردن را تقویت کنیم. ما تلاش میکنیم با کشورهای بیشتری در منطقه و ورای آن توافق امضا کنیم. رویکرد دولت جدید اسرائیل تقریبا همان راهبرد دولت قبلی است که ضمن برقراری روابط با کشورهای سازشگر با این رژیم به دنبال آن است که کشورهای بیشتری به این معاهده روی بیاورند. کشورهایی مثل کویت و عمان در لیست برقراری روابط رسمی با این رژیم قرار دارند. اسرائیل با استفاده از پشتیبانی آمریکا، به دنبال آن است که معامله قرن،کشورهای بیشتری را شامل شود و حتی سایر کشورهای اسلامی را دربر گیرد. یکی از راهبردهای جدید اسرائیل ائتلافسازی و محورسازی است. این رژیم که از انزوای ژئوپلیتیک رنج میبرد به دنبال خروج از این محدودیت است. اسرائیلیها تلاش میکنند با ایجاد یک محور جدید علیه محور مقاومت، توانایی محور مقاومت را خنثی یا کمتر کنند.
حضور جمهوری اسلامی در سوریه هم از معضلات جدی این رژیم است. نفتالی بنت نخستوزیر جدید اسرائیل در تبلیغات خود قول داده بود جمهوری اسلامی و حزبالله را از جنوب سوریه به طور اخص و از بقیه مناطق سوریه به طور اعم خارج خواهد کرد. وی در یکی از صحبتهای خود در جمع همحزبیهایش گفته بود حضور ایران در جنوب سوریه جبهه جولان را فعال نگه داشته است و باید برای جنگ آینده با شمال (حزبالله) جبهه جولان را خنثی کرد. حضور مستشاری ایران در سوریه همواره به عنوان یکی از چالشهای اسرائیل در راستای رئالیسم تدافعی عنوان شده است. دولت قبلی اسرائیل با حملات خود به پایگاههای نظامی سوریه و مراکز استراتژیک آن سعی میکرد حضور ایران را با چالش همراه کند اما همواره این رویکرد با شکست مواجه شده بود. در جبهه شمال هم اسرائیل با چالش حزبالله و زرادخانههای موشکی آن مواجه است که با توجه به جنگ اخیر ۱۲ روزه احتمال جنگ با حزبالله در آینده نزدیک بعید به نظر میرسد. هرچند رژیم صهیونیستی خود را برای جنگ آینده با حزبالله آماده میکند ولی کابینه جدید اسرائیل بعید به نظر میرسد خود را وارد چالشی کند که توانایی مدیریت آن را ندارد. حزبالله لبنان به مراتب از سال 2006 قویتر شده و تجربه جنگ سوریه و ورود حزبالله به آن، باعث شده است قدرت نظامی حزبالله چندبرابر شود و این همان چیزی است که سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان گفته بود که در جنگ آینده با اسرائیل، حزبالله وارد شهر الجلیل خواهد شد. کابینه جدید این رژیم بخوبی از خطرات جنگ آینده با حزبالله آگاه است و نفتالی بنت در سخنرانی خود ضمن اینکه حزبالله را بزرگترین تهدید در همسایگی خود تعریف میکند اما نسبت به راهبرد جنگ با حزبالله تردید دارد.
* فرجام سخن
اسرائیلیها بالاخره بعد از مدتها توانستند با یک ائتلاف بسیار شکننده از کنست رأی اعتماد بگیرند و «نفتالی بنت» و «یائیر لاپید» به صورت دورهای نخستوزیر اسرائیل شوند. فارغ از شکنندگی کابینه که در تاریخ این رژیم بیسابقه است، حضور نتانیاهو به عنوان قویترین رقیب که سعی میکند دولت ائتلافی را از ادامه کار باز دارد، خود میتواند دولت جدید را با چالش سیاسی همراه کند. دولت جدید اسرائیل درحالی قدرت را در دست میگیرد که دیگر ترامپ در آمریکا حکومت نمیکند، در ایران بزودی دولت جدید و همراه با سیاستهای حاکمیت سرکار میآید، بشار اسد با مشارکت 75 درصدی، بیش از 95 درصد آرا را به خود اختصاص داده است، حزبالله لبنان در بهترین زمانهای خود به سر میبرد و مقاومت فلسطین در یک جنگ نابرابر توانست آتشبس را به صهیونیستها تحمیل کند. موج مهاجرت معکوس و بیم شروع انتفاضهای دیگر، زنگ خطر را برای صهیونیستها به صدا درآورده است. سرزمینهای ۱۹۴۸ دیگر مکانی امن برای صهیونیستها نیست. طبق آخرین نظرسنجیها در کرانه باختری، محبوبیت جنبش اسلامی حماس نسبت به گذشته ۲برابر شده است و مسلح کردن کرانه باختری دیگر یک رؤیا نیست، بلکه فقط مساله زمان است. کابینه جدید اسرائیل با بحرانهایی مواجه است که حاصل 12 سال نخستوزیری نتانیاهو به طور اخص و میراث وضعیت شکننده این رژیم از آغاز حیات نامشروع خود است. جایی که کابینه جدید اسرائیل باید به مرمت دیواری همت کند که دیگر پودر شده و به عقیده اندیشمندان اسرائیلی، در صورتی که جلوی بحرانهای به وقوع پیوسته از گذشته تا به حال گرفته نشود، مساله فروپاشی از درون برای این رژیم فقط یک مساله زمانی است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|