|
فغانی داور داربی شد
با اعلام داوران دیدارهای مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی، علیرضا فغانی به عنوان داور داربی معرفی شد. به گزارش سایت رسمی فدراسیون فوتبال، کمیته داوران تیم داوری دیدار مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی بین پرسپولیس و استقلال را اعلام کرد. اسامی داوران این رقابت به شرح زیر است: داور: علیرضا فغانی، کمکها: محمدرضا منصوری – محمدرضا ابوالفضلی.
ارسال به دوستان
استقلال و پرسپولیس امروز در مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی مقابل هم صفآرایی میکنند
بردن یا مردن!
برای دومین سال متوالی باز هم گذر سرخابیها در جام حذفی به هم افتاد. سال قبل بازی ۲ تیم در جام حذفی در طول 120 دقیقه به تساوی ۲ - ۲ رسید و سرانجام استقلال در ضربات پنالتی موفق شد پا به فینال بگذارد، اگر چه در فینال با شکست مقابل تراکتور از رسیدن به جام محروم ماند. از این رو بازی امشب برای هر ۲ مربی تقریبا یک مصاف تکراری است. پرسپولیس که در کورس قهرمانی لیگ بیستم رقابت تنگاتنگی با سپاهان دارد، میداند در صورت شکست در جام حذفی باز هم یک فرصت بزرگ دیگر برای خوشحال کردن هوادارانش وجود دارد اما برای استقلال اوضاع کاملا متفاوت است. آنها برای قهرمانی در لیگ محتاج معجزه هستند، از این رو امیدشان به همین جام حذفی است؛ دیداری که شاید در سرنوشت مجیدی تاثیر بسزایی بگذارد. در این گزارش ابتدا به وضعیت استقلال میپردازیم سپس پرسپولیس.
* هوادار فقط برد میخواهد
استقلال در طول فصل بارها فرصت داشت خود را صدرنشین بیچون و چرای لیگ کند اما از باخت مقابل سایپای قعرنشین گرفته تا از دست دادن امتیازات بسیار در فرآیند تغییر سرمربی، از قهرمانی دور شد و با باخت در داربی تهران (بازی برگشت) عملا تمام امیدش برای قهرمانی را از دست داد. البته آبیهای تهران در هفتههای اخیر درگیر شدیدترین بحران مدیریتی طول تاریخشان هم هستند؛ بازیکنان هیچ پولی دریافت نکردهاند و مدیرعامل باشگاه به نحوی رفتار میکند که انگار همه چیز آرام است و این مشکل از هواداران است که نگرانیهای بیجا دارند و هیچ ایرادی به مدیریت استقلال وارد نیست.
هواداران استقلال اما نسبت به تمام این مشکلات آگاهی دارند و میدانند در حال حاضر خود سرمربی پاداش بازیکنان را میدهد و تیم حتی در رفع نیازهای روزمرهاش مشکل دارد و بازیکنان در شرایط سختی هستند اما هیچ کدام اینها دلیل نمیشود استقلال در داربی حذفی بازنده باشد.
هواداران استقلال به هیچ عنوان تحمل باخت در این بازی را ندارند و استقلال برای اینکه برچسب یک تیم متوسط نخورد باید حداقل در چنین بازیای پیروز از زمین خارج شود. در این بین باید بازیکنان استقلال بدانند نباید با هر ذهنیتی به غیر از ذهنیت برنده وارد زمین شوند. بازیکنی که قبل از بازی به این نکته فکر کند «اگر باختیم هم هیچ اشکالی ندارد و بعد از بازی بهانههایی همچون زمین تمرین، غذا و هزاران چیز دیگر را میآوریم»، بهتر است به زمین نرود و پیراهن باشگاه را در داربی به تن نکند.
استقلال این روزها حال و روز خوبی ندارد و نیازمند ازخودگذشتگی کسانی است که این تیم را دوست دارند. این بازی حکم مرگ و زندگی را برای استقلال ندارد، بلکه چیزی فراتر از مرگ و زندگی است. بازیکنان استقلال را نمیدانیم اما هواداران این بازی برایشان بسیار اهمیت دارد و اصلا نمیتوانند این موضوع را تحمل کنند که تیمشان در داربی حذفی مقابل پرسپولیس ببازد.
بازیکنان استقلال قبل از ورود به زمین باید بدانند آخرین پیروزی این تیم در داربی در طول 90 دقیقه به لیگ هفدهم و چیزی حدود ۳ سال پیش برمیگردد، بازیکنان استقلال میدانند در صورت شکست در این دیدار حسرت آنها برای کسب جام چندینساله میشود و ویترین افتخارات باشگاه استقلال چند سال است خاک میخورد. بازیکن استقلال باید بداند گوش هوادار از توجیهها و بهانهها پر است. تیم زمین تمرین ندارد؛ درست، مدیریت صحیح بالای سر باشگاه نیست؛ درست، پرداختها عقب افتاده؛ درست اما این گناه هوادار نیست. هوادار این یک بازی را واقعا توقع دارد.
* اثبات برای بهترین بودن
پرسپولیس باید بازی با استقلال را ببرد، آقای بازیکن میدانی که اگر برابر استقلال برنده نباشی، چه عواقبی در انتظار پرسپولیس و احساس لطیف هواداران است؟ پرسپولیس در بازی مهم این هفته در جام حذفی کشور باید با تیم استقلال روبهرو شود، پرسپولیسیها در میدانی بازی خواهند کرد که فرکانس حیثیت در آن بسیار بالاست، حیثیت چنان بر حساسیت میچربد که مربیان 2 تیم را به جدال خارج از میدان دعوت کرده است.
پرسپولیس باید ببرد، اگر سرخپوشان در این بازی بازنده باشند آن وقت کسانی که موفقیت و شادکامیهای سالهای گذشته این تیم را زیر سایه حمایتهای معنوی و دولتی تعریف کردهاند، خواهند گفت در پایان عمر دولت، حمایتها از پرسپولیس قطع شد و استقلال برنده شد!
از اساس با حمایت از پرسپولیس در مجموعه سیستمی مخالف هستیم و مجموعه پرسپولیس هم اگر میخواهد این نکته را اثبات کند باید با تمام وجود در میدان حاضر شود و با برنده شدن در این میدان، نشان دهد قهرمانی آنها بر پایه قدرت آنها بوده است، هر چند صدور چنین دعاوی ویژه در ادوار مختلف مرسوم بوده و در سالهای گذشته هم وقتی استقلال در دولتهای گذشته بر پرسپولیس برتری داشت پرسپولیسیها بهانه عقب افتادن خود از رقیب را حمایت دولتی از آن میدانستند و امروز ادعای مشابه از رقیب یک چرخه تاریخی را در دوری باطل تکرار کرده است. با این حال چنان قهرمانیهای پرسپولیس تکراری و بهانههای رقیب برای توجیه ناکامی خود و زیر سوال بردن پرسپولیس زیاد شده که ماجرا چنانکه گفتیم از حساسیت مرسوم به حیثیت غیرمرسوم و البته تا حدودی اغراقشده رسیده است. پرسپولیس برای از بین بردن این موضوع، وقتی حس میکند قدرت این تیم را با خار شمردن موفقیتهایش بیارزش میکنند، باید به تکراری تاریخی اندیشه کند و بگوید این ما و این شرایط برابر و دولتی که در روزهای آخر نفس حمایت خیالی رقیب را ندارد... پرسپولیس اگر حرفهایتر باشد نباید اصلا به چنین دعاوی غیرفنی و غیرمنطقی فکر کند و به خاطر داشته باشد که برای رسیدن به 3 عنوان قهرمانی تنها 6 بازی احتمالی پیش رو دارد. پرسپولیس با 6 برد قابل دسترس ۳ جام خواهد گرفت. بیشک شرایط امروز پرسپولیس را هیچ تیمی حتی تیم سپاهان ندارد، چرا که در جدول لیگ برتر پرسپولیس با 2 امتیاز بیشتر، بازیهای آسانتری نسبت به تیم فوتبال سپاهان اصفهان دارد و در آن سو استقلال در لیگ برای قهرمانی باید منتظر معجزه باشد. بنابراین فتح جام حذفی و قهرمانی در لیگ به صورت خودکار 3 جام را برای قرمزها به ارمغان میآورد.
برای داربی، پرسپولیس بازیکنان تاثیرگذار بیشتری در اختیار دارد. بازیکنی در کلاس فنی مهدی قائدی (بهترین ستاره استقلال)، در پرسپولیس حداقل 2 نفر یعنی مهدی ترابی و وحید امیری هستند، ضمن اینکه مرور خطوط مختلف نشان میدهد پرسپولیس برای رسیدن به سرمنزل مقصود حتی از غنای تکنیکی بیشتری هم نسبت به تیم فوتبال استقلال برخوردار است.
از این رو دستکم روی کاغذ باید شانس قرمزها را بیشتر دانست اما این فوتبال است و غیرقابل پیشبینی. شاید شاگردان مجیدی امشب خوشحالترین پسران روی زمین باشند شاید هم نه. باید منتظر باشیم و ببینیم.
ارسال به دوستان
تیم ملی والیبال در آستانه المپیک از حاشیه نجات پیدا کرد
اقتدار آلکنو
امیررضا امیرینژاد: آلکنو با پاسخگویی در نشست خبری، به ابهامات و حاشیههای پیرامون تیم ملی والیبال خاتمه داد. تیم ملی والیبال ایران با هدایت ولادیمیر آلکنو روس در رقابتهای لیگ ملتهای والیبال ۲۰۲۱ نتایج خوبی نگرفت و در جایگاه دوازدهم ایستاد. پس از این موضوع انتقادات به نحوه بازی تیم آلکنو بالا گرفت. در این بین برخی حرکات اشتباه از سوی فدراسیون والیبال و بازیکنان باتجربه هم باعث شد در فاصله کمتر از ۲۰ روز مانده به المپیک، تیم ملی والیبال ایران درگیر حاشیه عجیبی شود. پس از خط خوردن فرهاد قائمی از تیم ملی، این ملیپوش با حمله به فدراسیون و آلکنو، تیم ملی والیبال را تحت فشار قرار داد به طوری که رسانههای مختلف والیبالی به این موضوع پرداختند. حتی رسانههای روسی از صحبتهای قائمی به عنوان رسوایی بزرگ یاد کردند. پس از این اتفاقات سرمربی والیبال ایران تصمیم گرفت موضوع را برای همگان شفافسازی کند. با توجه به شیوع کرونا، این سرمربی روس اما اصرار داشت که خبرنگاران به صورت چهره به چهره مقابل او حضور پیدا کنند و سوالات و ابهامات خود را مطرح کرده تا جواب آنها را بیابند. با توجه به موضوعات پیشآمده، آلکنو مایل نبود فدراسیون به جای او اظهارنظر کند و از این بابت جرات به خرج داد و مستقیما پاسخگوی سوالات خبرنگاران شد. شاید هر مربی دیگری بود با توجه به نتایج کسبشده و حاشیههای موجود در فاصله کمتر از ۱۴ روز مانده به المپیک، حضور در جمع خبرنگاران را ترجیح نمیداد اما آلکنو تصمیم گرفت برای کمتر کردن حاشیهها این نشست را برگزار کند. سرمربی روس والیبال ایران در این نشست صحبتهای زیادی انجام داد. او درباره حاشیههای ایجادشده و اینکه دخالتی در کار او صورت میگیرد یا خیر، گفت: «قبلا هم گفته بودم و الان هم رسما میگویم از روز اول شروع کارم در ایران، تمام تصمیمات را خودم میگیرم. من دو همکار دارم که با آنها مشورت میکنم، نه رئیس فدراسیون و نه سرپرست یا اشخاص دیگر. من جزو آن دسته از مربیان نیستم که بشود به من فشار وارد کرد، اگر قرار است من پاسخگوی نتایج باشم». با توجه به کارنامه آلکنو این موضوع روشن بود که این مربی اصلا توصیهپذیر نیست، چه برسد کسی بخواهد به او خط دهد! آلکنو با توجه به کارنامه درخشان خود و مدت زمان کمی که قرار است در ایران حضور داشته باشد با هیچ شخصی از جمله رئیس فدراسیون شوخی ندارد و صحبتهای خود را رک و بیپرده میگوید. نترس بودن آلکنو و جدی بودن این سرمربی باعث شده بود هیچ بازیکنی از قبل، از رفتن به توکیو مطمئن نباشد درحالی که این خصوصیات در مربیان گذشته کمتر وجود داشت یا اصلا دیده نمیشد. این کار آلکنو باعث ایجاد رقابت و در عین حال همدلی بین بازیکنان والیبال شد. ولادیمیر آلکنو با اقتدارش مقابل فرهاد قائمی و حاشیهها ایستاد و این باعث شد آرامش بار دیگر به اردوی تیم ملی والیبال بازگردد. شاید اگر آلکنو میخواست بازارگرمی کرده یا به صحبتهای دیگران توجه کند فرهاد قائمی را خط نمیزد. سرمربی روس در زنیتکازان هم همین اخلاق را داشت و اینطور نیست که تنها در تیم ملی والیبال ایران این اخلاقیات را به نمایش بگذارد. او در دیگر صحبتهای خود گفت: «من راز پنهانی ندارم و هر مربیای میتواند در اردو حاضر شود. من مربیای نیستم که فدراسیون یا شخص دیگری بتواند بر من فشار بیاورد». سرمربی تیم ملی والیبال درباره عدم شناخت کافی از تیم ایران و چرایی دعوت از امیر غفور بهرغم مصدومیت گفت: «به اندازه کافی صحبت کردم شاید بلند نگفتم. تمام تصمیمات را من میگیرم. امروز میتوانم بگویم او هیچ مشکلی برای بازی ندارد و با آمادگی کامل به المپیک میرود. در رابطه با رفتن یا نرفتن او خودم تصمیم میگیرم و احتیاجی به مشورت کسی ندارم». آلکنو با این صحبتها نشان داد حاشیههای ایجادشده برای تیم ملی والیبال بیپایه و اساس است. قطعا آلکنو خلاف واقع نمیگوید، چرا که این سرمربی مدت زمان کمی با ایران قرارداد دارد و دوست ندارد کارنامه درخشانش را در اواخر دوران مربیگری خود خراب کند. آلکنو در پایان این نشست خبری گفت: «قطعا انتقادات و راهکارهای کارشناسان و خبرنگاران به والیبال کمک میکند. قطعا اگر انتقاد و حتی تعریف درست و منطقی باشد به پیشرفت تیم ملی کمک خواهد کرد». با این تفاصیل در فاصله چند روز مانده به المپیک باید از تیم ملی حمایت کرد و بعد از این رقابتها میتوان موشکافانه تمام موضوعات را بررسی و نقد کرد.
ارسال به دوستان
کیانوش رحمتی در گفتوگو با «وطنامروز» در آستانه داربی پایتخت:
قائدی میتواند گره بازی را باز کند
زهره فلاحزاده: نودوششمین داربی پایتخت امشب در مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی برگزار خواهد شد؛ دیداری که حکم فینال را برای هر دو تیم دارد و شکست در آن بویژه برای آبیها یعنی تمام کردن یک فصل دیگر بدون جام. پرسپولیسیها که در لیگ برتر درست مثل ۴ فصل گذشته وضعیت خوبی دارند و بر صدر جدول تکیه زدهاند، نیمنگاهی به قهرمانی در جام حذفی هم دارند که بتوانند تعداد کاپهای این فصل را در صورت قهرمانی در لیگ برتر به عدد ۳ برسانند. از طرفی تیم مجیدی تنها راه رسیدن به یک جام در این فصل را در رقابتهای جام حذفی میتواند تصور کند. هر دو تیم با روحیه بالا به این دیدار رسیدهاند و باید دید این تیم مجیدی است که مثل فصل گذشته قرمزها را شکست میدهد یا شاگردان گلمحمدی انتقام فصل گذشته را از آبیها میگیرند. «وطنامروز» درباره این دیدار حساس با کیانوش رحمتی، بازیکن سابق استقلال گفتوگو کرده است. ***
* در آستانه داربی پایتخت شرایط ۲ تیم را چطور میبینید؟
۲ تیم با شرایط خیلی خوبی پا به این مسابقه میگذارند، چرا که هر دو تیم در هفتههای گذشته نتایج خوبی کسب کردهاند و بازیهای باکیفیتی از نظر فنی ارائه دادهاند. این موارد باعث میشود احتمالا امروز یک بازی باکیفیت و تهاجمی را شاهد باشیم.
* استقلال آمار خوبی در جام حذفی مقابل پرسپولیس دارد و فصل گذشته هم تیم مجیدی توانست تیم گلمحمدی را از گردونه رقابتها حذف کند؛ این روند میتواند ادامهدار باشد؟
استقلال در جام حذفی در سالهای گذشته موفقتر از پرسپولیس بوده است و همه خوشبین هستیم استقلال این دیدار را هم با پیروزی پشت سر بگذارد. فکر میکنم تجربه بردهای استقلال مقابل پرسپولیس در جام حذفی بتواند امروز به این تیم کمک کند.
* مهدی قائدی ستاره این روزهای استقلال که در هر بازی مؤثر بودنش را در زمین نشان داده است، فکر میکنید در این دیدار هم گرهگشای تیمش باشد؟
در همه تیمهای دنیا یکسری بازیکن هستند که به اصطلاح به آنها میگویند سوزنی. این بازیکنان سوزنی میتوانند در کمترین زمان و فضا واقعا گره بازی را باز کنند و در لحظه تأثیرگذاری فراوانی داشته باشند. مهدی قائدی هم فکر میکنم بازیکن سوزنی فوتبال کشورمان است که میتواند در هر لحظه تأثیرش را در زمین بگذارد. امیدوارم امروز هم روز خوبی را پشت سر بگذارد.
* سیدحسین حسینی مدتها نیمکتنشین بود و حالا مدتی است جانشین مظاهری در درون دروازه شده است؛ فکر میکنید او بتواند در دیدار امروز هم از دروازه استقلال بخوبی محافظت کند؟
حسین حسینی در 6-5 بازی اخیر استقلال در لیگ برتر عملکرد خیلی خوبی داشته است. هر دو دروازهبان استقلال از بهترین گلرهای فوتبال کشورمان هستند و این رقابت باعث شده به هر دوی آنها کمک و به نفع تیم استقلال شود.
* در صورت حذف استقلال و از دست رفتن یک جام دیگر برای این تیم، کار برای فرهاد مجیدی در ادامه راه سخت نمیشود؟
فرهاد در این مدت با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده است. حتی وقتی شرایط اقتصادی باشگاه را بد دید و صحبتهای بازیکنان را شنید، مجبور شد خود او دست به کار شود. به هر حال در فوتبال این اتفاق جا نیفتاده است اما کار او جواب داد و جای تقدیر هم دارد که به خاطر منافع تیم شخصا دست به رفع مشکلات بازیکنانش زده است. امیدوارم مجیدی امروز هم موفق شود تا بتواند به تجربه دلخواهش دست پیدا کند و خودش را به عنوان سرمایه استقلال و حتی ملی در فوتبال کشورمان به اثبات برساند. البته من فکر نمیکنم حتی شکست در داربی و جام حذفی تأثیری منفی در کار فرهاد بگذارد، چرا که او با این همه مشکلاتی که تیمش داشت، نتایج خوبی کسب کرد. در نهایت همگی ارزیابی خوبی از فرهاد مجیدی دارند.
* مشکلات داوری در لیگ برتر وجود داشته تا جایی که صدای اعتراض اکثر تیمها به گوش میرسد. به نظر میرسد تجهیز استادیومها به سیستم VAR باید هر چه سریعتر انجام شود.
باید سیستم VAR به فوتبال ما بیاید. هر یک از باشگاههای ما سالانه دهها میلیارد تومان هزینه میکنند و آوردن VAR به نفع خود باشگاههاست. گاهی یک سوت، یک پرچم و اشتباه داوری میتواند منجر به سقوط به لیگ پایینتر یا گرفتن قهرمانی از یک تیم شود. بنابراین تجهیز ورزشگاهها به این سیستم میتواند به نفع تیمها شود.
* علیرضا فغانی به عنوان داور داربی انتخاب شد؛ داوری که از لیگ استرالیا به ایران بازگشت. با توجه به اشتباهات فاحش داوران در هفتههای گذشته، حضور فغانی در دیدار امروز را مثبت میبینید؟
به نظر من حضور فغانی با توجه به حواشی و بیانیههایی که ۲ تیم صادر کردند، در این دیدار نعمت است. فکر میکنم حواشی با حضور ایشان 80-70 در صد خنثی شود، چون واقعا یک داور سطح اول جهانی است. توانایی و تصمیمگیریهای او استثنایی است و امیدوارم امروز روز موفقی داشته باشد و در نهایت فوتبالدوستان یک فوتبال زیبا و باکیفیت را شاهد باشند.
ارسال به دوستان
ایران و ظهور و سقوط طالبان در دهه70- قسمت اول
روحالله اژدری: امروز یکی از مسائل مهم در منطقه مرزی شرق کشور ظهور مجدد طالبان بعد از 20 سال است. سال 1380 با حمله آمریکا به افغانستان طالبان سقوط کرد و امروز دقیقا با خروج آمریکا از افغانستان طالبان دوباره در حال ظهور است. تحلیل ظهور مجدد طالبان و نوع مواجهه با آن نیازمند بازخوانی ظهور و سقوط آن در دهه 70 است، لذا مواجهه دیروز با طالبان در قسمت اول و تحلیل نوع مواجهه امروز را در قسمت دوم مورد بررسی قرار میدهیم.
* شکلگیری طالبان
افغانستان همسایه شرقی ایران در 4 دهه گذشته به طور مستمر یکی از کشورهای بحرانخیز بوده است. با توجه به همسایگی این کشور با جمهوری اسلامی، بحران آن بر امنیت ملی ایران موثر بوده است. بعد از خروج شوروی از افغانستان، گروههای جهادی به دلیل منفعتطلبیها و قدرتطلبیها نتوانستند به یک اجماع ملی در تشکیل دولت ملی برسند، لذا منازعات موجود تبدیل به یک جنگ داخلی خونین بین اقوام و مذاهب آن کشور شد. جمهوری اسلامی ایران در طول دوران پس از اشغال تمام تلاش خود را در راستای وحدتبخشی میان مجاهدین افغان صرف کرد اما در این میان گروه دیگری با حمایت مالی و سیاسی آمریکا، پاکستان و عربستان سعودی در منطقه پشتوننشین شکل گرفت که داعیه پایان دادن به ناامنی را داشت. این جریان که طالبان نام داشت، دارای اندیشه سلفی واپسگرا و متحجر است.
آمریکا، عربستان سعودی و پاکستان عوامل اصلی طراحی و پشتیبانی مالی و اجرایی طالبان بودند. آمریکا به خاطر عوامل زیر در پدید آوردن و تقویت طالبان نقش داشت.
۱- طالبان یک گروه ضدایرانی و ضد شیعه بود که میتوانست در برابر نفوذ ایران در افغانستان و آسیایمرکزی بایستد و انقلاب اسلامی را مهار کند.
۲- طالبان با ایجاد ثبات در افغانستان قادر است اردوگاههای آموزشی تروریسم را از بین ببرد.
۳- طالبان میتواند راه را برای بازگشت دوباره ظاهرشاه به عنوان مهره سرسپرده آمریکا و غرب در افغانستان باز کند.
در واقع سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) به آمریکا قبولانده بود طالبان گمشده آمریکا در منطقه است. اسلام طالبان همان اسلام غیرسیاسی و غیرفعال از نوع عربستان سعودی است که هیچ خطری برای آمریکا ندارد. «احمد رشید» نویسنده پاکستانی در این باره میگوید: «سال ۱۳۷۳ پس از ظهور طالبان برای نخستینبار با دیپلماتهای آمریکایی در سفارت آن کشور در اسلامآباد دیدار داشتم و آنها را شیفته طالبان دیدم. اعضای طالبان به دیپلماتهای آمریکایی هنگام دیدار از قندهار گفته بودند با ایران و با حضور خارجیانی که در افغانستان باقی ماندهاند از جمله افغانهای عرب مخالفند. همچنین کشت خشخاش و تولید هروئین را کنترل خواهند کرد». شورای طالبان ۱۶ فروردین ۱۳۷۵ با تشکیل نشستی با شرکت ۱۵۰۰ به اصطلاح روحانی در قندهار، ضمن اعلام ملاعمر به عنوان امیرالمومنین(!) علیه حکومت مجاهدین در کابل اعلام جهاد کرد و در پاییز همان سال کابل را به اشغال خود در آورد. زمانی که نیروهای طالبان وارد کابل شدند، بر خلاف تعهداتی که به آمریکاییها داده بودند، حکومت ملاعمر را اعلام و با بازگشت محمد ظاهرشاه مخالفت کردند. از همان زمان اختلاف آمریکا با این گروه آغاز شد. آنها حکومت طالبان را به رسمیت نشناختند. آمریکاییها پاکستان را متهم کردند واشنگتن را فریب داده است. برخلاف ادعا و قول طالبان به آمریکاییها، گروه القاعده به رهبری اسامه بنلادن که مظنون اصلی بمبگذاری پایگاه نظامی آمریکا در ظهران عربستان بود و در انفجار سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا پرونده داشت، مورد حمایت طالبان قرار گرفت و با احترام در افغانستان استقرار یافت. (شاهد یاران/ ۱۳۹۰)
با پیروزی طالبان با ایدئولوژی وهابی و سلفی واپسگرا در افغانستان، ایران مورد تهدید قرار گرفت و در واقع امنیت ملی ایران در معرض تهدید جدی طالبان بود. در طول حمله طالبان به افغانستان و فتح کابل، جمهوری اسلامی ایران در کنار دولت «برهانالدین ربانی» قرار داشت و واقف به خطر مضاعف طالبان برای ایران بود. اهداف ضدایرانی طالبان در شهر مزارشریف با به شهادت رساندن دیپلماتهای ایران عیان شد. با استقرار طالبان در کابل، گروه تروریستی القاعده با حضور در افغانستان و ایجاد پایگاههای محکم، زمینه لازم را برای عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر فراهم کرد و موجب تشدید بحران در منطقه شد.
* حادثه تروریستی 11 سپتامبر
حملات ۱۱ سپتامبر مجموعهای از عملیاتهای انتحاری بود که ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی، مصادف با ۲۰ شهریور۱۳۸۰ هجری شمسی توسط گروه تروریستی القاعده به رهبری اسامه بنلادن در خاک ایالات متحده انجام شد. در صبح آن روز ۱۹ تن از عناصر القاعده، 4 هواپیمای تجاری - مسافری را ربودند. هواپیماربایان ۲ هواپیما را در فاصلههای زمانی گوناگون تعمدا به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک زدند. در نتیجه این دو برخورد، همه مسافران به همراه عده بسیاری که در ساختمان حضور داشتند، کشته شدند. هر دو ساختمان پس از ۲ ساعت به طور کامل ویران شدند و آسیبهای زیادی به ساختمانهای پیرامون زدند. هواپیماربایان هواپیمای سوم را به پنتاگون واقع در آرلینگتون در ویرجینیا زدند. هواپیمای چهارم اما در زمینی نزدیک شنکسویل در ایالت پنسیلوانیا سرنگون شد. این در حالی بود که شماری از مسافران و خدمه پرواز پیش از سرنگونی هواپیما تلاش کرده بودند کنترل هواپیما را که هواپیماربایان آن را به سمت واشنگتن دیسی هدایت میکردند، به دست بگیرند اما هیچ کدام از مسافران این پرواز و ۳ پرواز دیگر زنده نماندند. کشتهشدگان این حملهها ۲۹۷۴ نفر بودند.
آمریکای غضبناک که از حادثه 11 سپتامبر ضربه شدیدی خورده بود، تصمیم به حمله به افغانستان و اسقاط طالبان و نابودی القاعده گرفت. شکست نیروهای جهادی از طالبان و محصور شدن در دره پنجشیر یا مهاجرت به سایر کشورها آنها را همگی موافق با حمله نظامی آمریکا به افغانستان کرده بود. حسین موسویان، رئیس کمیته روابط خارجی شورای عالی امنیت ملی در دولت اصلاحات در زمان حمله آمریکا به افغانستان در این باره میگوید: «وقتی آمریکا تصمیم به جنگ با طالبان گرفت، جبهه شمال متفقا مایل به همکاری با آمریکا برای سرنگونی طالبان بودند. ایران هم با خواست جبهه شمال مخالفت نکرد». (موسویان، خبرگزاری آناتولی ۲۰۱۷)
حسین موسویان از این همکاری تحت عنوان منافع مشترک ایران و آمریکا نام میبرد و میگوید به هر حال ایران و آمریکا هر دو با اهدافی متفاوت، یک منفعت مشترک درباره ساقط کردن حکومت طالبان داشتند. وی با تایید اظهارات و خاطرات «رایان کراکر» سفیر پیشین آمریکا در افغانستان درباره دیدار با دیپلماتهای ایرانی تاکید میکند شرایطی پیش آمد که بدون هزینه به بخشی از اهدافمان برسیم. (موسویان، خبرگزاری آناتولی/ 2017)
* اهداف آمریکا در حمله به افغانستان
اهداف بلندمدت آمریکا در حمله به افغانستان را میتوان چنین برشمرد: دستیابی این دولت به تضمینهایی قطعی درباره نابودی القاعده در افغانستان و ممانعت از دستیابی دیگر دشمنان بالقوه این دولت به ابزارهای تهدیدزا بویژه سلاحهای کشتار جمعی، زمینهسازی برای تقویت مهار قدرت روسیه، چین، هند، ایران و پاکستان، تقویت حوزه نفوذ در منطقه غنی از انرژی آسیای مرکزی و خلیجفارس و نفوذ در 3 حوزه تمدنی، فرهنگی و دینی که شرایط را برای پیشبرد سیاست مبارزه با اسلامگرایی مساعدتر میکرد. در فضای به وجود آمده پس از ۱۱ سپتامبر، حمله به افغانستان و شکست طالبان و القاعده میتوانست آغاز راهی باشد که آمریکا در صدد پیمودن آن بود. افغانستان عرصه آزمون قدرت آمریکا برای رسیدن به اهداف جهانی در هزاره جدید شد که البته دستاوردی برای آمریکا جز هزینههای سرسامآور مادی و معنوی نداشت و در آخر مجبور شد با فضاحت از افغانستان خارج شود.
* سپاه قدس در افغانستان
حضور و فعالیت سپاه در افغانستان به زمان اشغال افغانستان توسط شوروی بازمیگشت. کمک نظامی، آموزشی و تسلیحاتی به مجاهدین افغان بویژه شیعیان از دهه 60 وجود داشت اما با شکلگیری طالبان حضور سپاه قدس به دلایل راهبردی افزایش چشمگیری یافت. ایدئولوژی ضدشیعی و ضدایرانی طالبان، به شهادت رساندن دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف و حمایت اولیه آمریکا، پاکستان و عربستان از طالبان از جمله دلایل راهبردی ایران برای حضور در افغانستان و کمک به مجاهدین افغان در جنگ با طالبان بود. با ظهور طالبان 2 دیدگاه در جمهوری اسلامی در تقابل با طالبان شکل گرفت؛ دیدگاه مقام معظم رهبری بر ادامه فعالیت سپاه قدس در افغانستان استوار بود، لذا با کسانی که جنگ مستقیم با طالبان را پیشنهاد میدادند مخالفت کردند. حسین موسویان، رئیس کمیته روابط خارجی شورای عالی امنیت ملی در دولت اصلاحات درباره تقابل ۲ دیدگاه در بین مسؤولان جمهوری اسلامی درباره جنگ با طالبان بعد از سقوط کابل میگویند: «چند دیپلمات ما کشته شده بودند و دهها هزار نیروی نظامی ایران در مرز به حالت آمادهباش درآمده و منتظر دستور مرکز برای ورود به خاک افغانستان بودند. در شورای عالی امنیت ملی جلسات زیادی داشتیم. در نهایت ۲ دیدگاه وجود داشت؛ یک دیدگاه معتقد به ورود به خاک افغانستان و جنگ با طالبان بود و دیدگاه دیگر هم مخالف ورود ایران به یک جنگ جدید، آن هم بعد از جنگ ایران و عراق بود. در نهایت گزارش ۲ دیدگاه تقدیم رهبر انقلاب شد و ایشان نیز با ورود نیروهای مسلح به خاک افغانستان مخالفت کردند». (موسویان، خبرگزاری آناتولی ترکیه/ ۲۰۱۷)
* ارائه مشاوره نظامی و امنیتی سردار سلیمانی به دولت مجاهدین
سردار سلیمانی پیش از فرماندهی سپاه قدس، در افغانستان حضوری فعال و موثر داشت و کمکهای زیادی در زمینه تسلیحاتی در اختیار دولت برهانالدین ربانی قرار داد. همچنین وی به عنوان مشاور و راهنما با دولت برهانالدین ربانی همکاری میکرد. برهانالدین ربانی به عنوان چهره اسلامی و ضدکمونیست پس از پیروزی مجاهدین افغان برابر دولت متمایل به شوروی سابق و آغاز فرآیند صلح گروههای قومی معارض در افغانستان در سال ۱۳۷۱ به عنوان نخستین رئیسجمهور رسمی در این کشور انتخاب شد اما با شعلهور شدن آتش اختلافات داخلی و ظهور گروه طالبان، دولت وی با هجوم این گروه در مهر ۱۳۷۵ به کابل مجبور به ترک پایتخت شد ولی تا سال ۱۳۸۰ و سقوط طالبان به دست نیروهای ائتلاف شمال با وجود عدم حاکمیت در افغانستان به عنوان رئیسجمهور رسمی این کشور شناخته میشد. حضور سردار سلیمانی و فعالیت در افغانستان به پیش از انتصاب ایشان به فرماندهی سپاه قدس بازمیگردد. «سیدعیسی حسینیمزاری» از فعالان سیاسی و فرهنگی افغانستان و رئیس مرکز فعالیتهای فرهنگی ـ اجتماعی تبیان، درباره فعالیتها و همکاریهای شهید حاجقاسم سلیمانی با مجاهدین افغان در زمان حمله طالبان میگوید: «این شهید وجب به وجب در کنار مقاومتکنندگان حضوری جدی داشت. زمانی که ما قصد خروج از کابل را داشتیم، برادر سلیمانی در کنار استاد ربانی و دولت وی در کابل در همان زمان یعنی سال ۱۳۷۵ که دولت سقوط کرد حضور داشت. بعید نیست در آن زمان خارج شدن احمدشاه مسعود از حوزه کابل با نظر مساعد و مثبت ایشان اتفاق افتاده باشد، چون اگر احمد شاه مسعود و دولت استاد ربانی در ماه میزان سال ۱۳۷۵ در کابل میماندند، با توجه به فضای ایجادشده پس از سقوط دولت، همه دستگیر شده و توسط طالبان تیرباران میشدند». (حسینی مزاری، ایرنا ۱۳۹۸)
* حمایت نظامی و تسلیحاتی از احمدشاه مسعود
نقش سردار سلیمانی در حفظ دره پنجشیر و کمک به احمدشاه مسعود در مقابل حملات طالبان بسیار مهم و بارز بوده است. در زمان حمله طالبان به افغانستان و فتح ۹۰ درصد این کشور، فقط دره پنجشیر مانده بود که مجاهدین افغان زمان عقبنشینی به آنجا پناه برده بودند. با توجه به اینکه پنجشیر دارای یک موقعیت استراتژیک است، در صورت تصرف توسط طالبان، همه مجاهدین افغانستانی نابود میشدند. پنجشیر در فاصله ۱۲۰ کیلومتری به طرف شمال شرق کابل بین ۲ شاخه جنوبی ارتفاعات هندوکش از شمال شرق به جنوب غرب موازی با امتداد هندوکش واقع است. درههای فرعی آن از شمال به جنوب امتداد داشته و به دره عمومی پنجشیر وصل میشود. اتصال این منطقه به ۷ ولایت افغانستان (تخار، بغلان، پروان، کاپیسا، لغمان، نورستان و بدخشان) اهمیت استراتژیک آن را دوچندان میکند. در دوران اشغال اتحاد جماهیر شوروی منطقه پنجشیر صحنه جنگهای متعددی بین نیروهای ارتش سرخ و ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان با مجاهدین تحت امر احمدشاه مسعود بود. ارتش سرخ شوروی با همکاری ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان جمعا ۹ بار به دره پنجشیر در طول دوران اشغال افغانستان حمله کرد که منجر به خسارت زیادی به منطقه و اهالی پنجشیر و نیروهای شوروی و ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان شد. ۵ بار به خاطر حملات گسترده ارتش سرخ از سکنه خالی شد و مردم به ولایتهای همجوار یا کشورهایی نظیر پاکستان و ایران مهاجرت کردند اما مقاومت مجاهدین تحت امر احمدشاه مسعود در مقابل نیروهای اشغالگر به طور مداوم تا پایان خروج ارتش شوروی ادامه داشت. همین موضوع از احمدشاه مسعود قهرمانی بزرگ و قابل احترام برای افغانستان و دنیای اسلام ساخت.
«حسن پلارک» از دوستان قدیمی و همرزم شهید سلیمانی درباره حمایتهای نظامی سردار شهید قاسم سلیمانی از مجاهدین افغان در مقابل طالبان میگوید: «وقتی خبر رسید طالبان حمله کردند و افغانستان بزودی سقوط میکند، ساعت ۸ صبح به سمت افغانستان به راه افتادند. گفتم یک نفره میتوانی چه کار کنی؟ با این حال رفتند. احمدشاه مسعود هم به دره پنجشیر عقبنشینی کرده بود و طالبان هم میخواست با ورود به دره پنجشیر پیروزی کامل خود را اعلام کند. ساعت ۲ بعدازظهر زنگ زدند و گفتند: «حسن امشب ۲ آتشبار توپخانه به دره پنجشیر بفرست». در حالی که توپخانه در اختیار ما نبود و متعلق به نیروی زمینی بود. ۲ آتشبار توپخانه یعنی ۱۲ قبضه توپ و هر قبضه ۵۰ گلوله، قطعات یدکی، نیرو و... نیاز بود. تهیه سلاح و انتقال آن بسیار سخت و در یک روز غیرممکن بود اما خدا را گواه میگیرم که میدانستم چون حاجقاسم گفته، حتما این توپخانه بموقع به دره پنجشیر که طالبان در نزدیکی دروازههای آن بودند میرسد. با افراد و نهادهای متعددی تماس گرفتم، تا اینکه بالاخره در مشهد سلاحها را تحویل گرفتم. جالب اینکه حتی نمیتوانستم بگویم این توپها را برای کجا میخواهم، چون امنیتی بود.
سپس با یکی از دوستان که در استفاده از توپخانه مهارت داشت، تماس گرفتم. گفتم توپچیهای قدیمی را جمع کنید و توپها را تحویل بگیرید.
۲ نصف شب، هواپیماهای افغان آنها را بردند و ساعت ۲ بامداد توپها در دره پنجشیر بود. صبح آن روز توپخانه، نیروهای طالبان را زیر آتش گرفت. همین موجب ترس و فرارشان شد. افغانستان سقوط نکرد. میتوانم صدها مثال بزنم از چنین دستورهایی که در حالت عادی نشدنی به نظر میآید. همین کارهای نشدنی رمز موفقیت حاجقاسم بود». (پلارک، خبرگزاری ایکنا، 1399)
* شهید سلیمانی و بازسازی سپاه محمد(ص) در جنگ با طالبان
حزب شیعی وحدت اسلامی بعد از سقوط دولت کمونیستی نجیبالله و تشکیل دولت اسلامی مجاهدین، در آن عضو بود و با گروههای اصلی آن مثل حزب جمعیت اسلامی افغانستان به رهبری ربانی و نیز گروه شورای نظار به ریاست احمدشاه مسعود روابط حسنه داشت اما پس از عدم پایبندی آنان به توافقنامهها بویژه عدم واگذاری کامل سهم شیعیان هزاره در دولت، حزب وحدت به رهبری مزاری تصمیم گرفت از دولت خارج شود. پس از آن بود که مناطق شیعهنشین کابل زیر حملات نیروهای ربانی و مسعود و نیروهای حزب اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرسول سیاف با اندیشه وهابی قرار گرفت. در یکی از این حملات در ۲۲ بهمن ۱۳۷۱ در حمله به محله افشار در غرب کابل صدها تن از ساکنان غیرنظامی هزاره و شیعه این محله قتلعام شدند. اختلاف وحدت اسلامی افغانستان تا زمان ظهور طالبان و تصرف کابل ادامه داشت و حزب وحدت با ظهور طالبان مجبور بود در ۲ جبهه بجنگد. در این زمان حزب وحدت دچار انشعاب شد. شهید عبدالعلی مزاری به دلیل خوشبینی به طالبان تصمیم گرفت موافقتنامهای با طالبان امضا کند. بر اساس این توافق حزب وحدت باید مواضع خط مقدم و سلاحهای سنگین خود را به طالبان واگذار میکرد و نیروهای این گروه به عنوان نیروهای حائل بین مواضع حزب وحدت در غرب کابل و نیروهای مسعود مستقر میشدند. مزاری به توافق عمل کرد اما طالبان با ورود به کابل به توافق پشت پا زد و در پی خلع سلاح کامل سربازان حزب وحدت و تصرف همه مناطق تحت کنترل آنان برآمد. عبدالعلی مزاری و برخی یاران نزدیکش را دستگیر کرد و هنگام انتقال به قندهار در داخل هلیکوپتر به شهادت رساند. با تفرقه حزب وحدت به ۲ گروه مزاری و اکبری و شکست از طالبان، شیعیان که سازمان خود را از دست داده بودند، توسط سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در گروهی به نام سپاه محمد(ص) سازماندهی شدند. سابقه شکلگیری سپاه محمد(ص) به زمان جنگ ایران و عراق و حمله شوروی به افغانستان بازمیگشت که البته با تشکیل حزب وحدت دیگر سپاه محمد(ص) وجود نداشت و در حزب ادغام شده بود. سردار سلیمانی بعد از فروپاشی حزب وحدت تلاش داشت شیعیان را دوباره دور هم گرد آورد و متحد کند، لذا دوباره با فراخوان شیعیان سپاه محمد را شکل داد. این گروه تا پایان حکومت طالبان در کنار احمدشاه مسعود به مبارزه با طالبان ادامه داد.
نصرالله صادقزادهنیلی از مجاهدین افغان و فرزند شهید محمدحسین صادقزادهنیلی از مؤسسان پاسداران جهاد اسلامی افغانستان درباره نیروی سپاه محمد(ص) میگوید: «در افغانستان نیرویی به نام سپاه محمد از مجاهدین که سابقه جنگ و جهاد داشتند، تشکیل شده بود. این نیروها تأثیر بسیار زیادی در مقابله با القاعده داشتند و میتوان گفت اگر اینها کنار احمدشاه مسعود و دیگر نیروهایی که داخل افغانستان مقاومت میکردند، حضور نداشتند، پیروزی به این سرعت حاصل نمیشد». (صادقزادهنیلی، تسنیم، ۱۳۹۹)
نصرالله صادقزادهنیلی درباره تاثیر همکاری نیروی قدس با جبهه شمال در مقابل طالبان میگوید: «مجاهدین بزرگی مثل احمدشاه مسعود یا دیگر فرماندهان جهادی مقاومت افغانستان در شرایط سخت، تنها مرجع و پناهگاه خود را نیروهای ایرانی میدانستند. من معتقدم اگر همکاری ایران و نیروی قدس نبود، نه احمدشاه مسعود موفق میشد و نه آقای دوستم و اسماعیل خان و آقای محقق و نه دیگر چهرههای عرصه جهاد افغانستان». (صادقزادهنیلی، تسنیم، ۱۳۹۹)
* شهید سلیمانی و حفظ فاصله راهبردی با آمریکا در نبرد با طالبان
منطقه بحرانزده غرب آسیا از زمان حمله و تصرف افغانستان توسط طالبان تا حملات آمریکا به عراق و افغانستان و سپس ظهور داعش، همیشه محل منازعه گروههای مختلف منطقهای و فرامنطقهای بوده است. در این میان آمریکاییها در همه این تحولات نقشی فعال داشتهاند، لذا پیشبرد اهداف مقاومت در منطقه کاری بس دشوار و طاقتفرسا بوده و نیازمند هوش و ذکاوتی بیمانند است. برنامهریزی برای رسیدن به اهداف و حفظ موقعیتها و پیشبینی آینده لازمه یک راهبرد بلندمدت است، لذا تصمیمگیری و به کارگیری تاکتیکهای مختلف برای تحقق یک راهبرد ضروری محسوب میشود. گاهی سردار سلیمانی بر اساس ضرورت یا فشارهای داخلی برخوردی تاکتیکی داشت که نمونه بارز آن را میتوان حمایت از مجاهدین افغان و جنگ موازی با آمریکاییها با گروه ایدئولوژیک طالبان نام برد. در این جنگ موازی، اگر چه هدف یکی بود اما سردار سلیمانی حضور آمریکا در افغانستان را مشروع نمیدانست و از خطر آنان برای ایران آگاه بود، لذا حفظ فاصله راهبردی از آنها را مدنظر داشت. هرگز حضوری یا مکتوب با آمریکاییها درباره افغانستان مذاکره نکرد، لذا تاکنون هیچ سند مکتوب یا تصویر یا فیلمی از سردار سلیمانی در دیدار با مقامات آمریکایی به دست نیامده است. در جریان مذاکرات دیپلماتهای دولت اصلاحات در ژنو با آمریکاییها درباره مبارزه با طالبان در افغانستان، رایان کراکر خاطرهای را نقل میکند: «من روز جمعه از ژنو پرواز کردم و یکشنبه برگشتم. بنابراین هیچ کس در دفتر نمیدانست من کجا بودهام. ما تمام شب در آن جلسات بیدار بودیم و برای من واضح بود دیپلماتهای ایرانی در حال مذاکره و پاسخ دادن به سلیمانی بودند که از او به عنوان حاجقاسم یاد میکردند». (دکستور فیلکینز، ۲۰۱۳)
رایان کراکر سفیر آمریکا در افغانستان و عراق مدعی است سردارسلیمانی بعضی اوقات پیامهایی را به او منتقل میکرده است اما او از قرار دادن هر چیزی برای نوشتن خودداری کرده و نخواسته ردیابی کاغذی را برای آمریکاییها باقی بگذارد. (دکستور فیلیکینز، ۲۰۱۳)
مذاکره با آمریکاییها درباره حمله به طالبان در افغانستان در دوره اصلاحات صورت پذیرفت که طرفدار نزدیکی روابط با ایالات متحده بودند و سیاست تنشزدایی در روابط بینالملل را دنبال میکردند. با استناد به کتاب خاطرات رایان کراکر ۲ نفر از ۳ مذاکرهکننده ایرانی درباره افغانستان با آمریکاییها در آمریکا تحصیل کرده بودند و در وقت استراحت درباره تیم فوتبال دانشگاه یوسیالای صحبت میکردند. رایان کراکر در کتاب خاطرات خود مدعی میشود هیات ایرانی خواستار اشغال افغانستان از سوی آمریکا میشود و در این رابطه مینویسد: «اما آنچه برایم جالبتر از همه بود، اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا- همان شیطان بزرگ- به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود». (خبرگزاری صدای افغان/ ۱۳۸۸)
ارسال به دوستان
کامرانیفر سرپرست دبیرکلی فدراسیون فوتبال شد
حسن کامرانیفر به عنوان سرپرست جدید دبیرکلی فدراسیون فوتبال از دیروز کار خود را به طور رسمی آغاز کرد.
در نشست شهابالدین عزیزیخادم و حسن کامرانیفر، رئیس فدراسیون با تاکید بر نیاز به حفظ پویایی و انسجام مجموعه فوتبال کشور و فدراسیون فوتبال، برای کامرانیفر در مسؤولیت جدید آرزوی موفقیت کرد.
کامرانیفر نیز ضمن قدردانی از اعتماد رئیس فدراسیون اعلام کرد از هیچ تلاشی برای پیش بردن اهداف فدراسیون فوتبال در مسؤولیت جدید خود دریغ نمیکند.
پس از برگزاری این نشست، مسؤولیت جدید کامرانیفر در سمت سرپرست دبیرکلی فدراسیون فوتبال به طور رسمی آغاز شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|