به اطلاع رانندگان عزیز و ستم‌دیده خودروهای داخلی می‌رسانیم، با توجه به آتش‌زا بودن این خودروها در هنگام تصادف و همچنین از آنجا که پیدا کردن زاویه مناسب برخورد و محاسبه سینوس و تانژانت آن در کسری از ثانیه بدون ماشین حساب و آن هم هنگام دیدن حضرت عزرائیل کار بسیار سخت و دشواری است، از شما عزیزان درخواست داریم برای حفظ جانتان با خرید مقداری آهن‌پاره از ضایعاتی‌ها و ۲ جفت لاستیک و تایر دست دوم، خودتان وسیله‌ای محکم سر‌هم کنید تا در هنگام برخورد نیازی به محاسبه زاویه مناسب نباشد، از بالش‌‌های خانه مادربزرگ هم با تضمین کارکرد همیشگی می‌توانید برای کیسه هوا استفاده کنید.

با تشکر و طلب فاتحه

فاش می‌گویم! از کرده خود ناشادم

حیف پولی که به این خودروی داغان دادم!

 

راه یک روز مرا خواند و دقیقا پس از آن

یکسره در وسط راه پی امدادم!

 

با من افتاده چپ آنقدر که در چپ کردن

ایربگ هم نکند نیت استمدادم

 

یا شود شعله‌ور، آن‌گاه ببینی من را

که چو سیخی خوشه بر منقلی از فولادم!

 

از صداها و تکان‌های عجیبش هر دم

جلوی چشم من آید همه اجدادم

 

هست ایراد اگر، از من و امثال من است

چند وقتی است که در جستن این ایرادم!

 

دوش رفتم به در شرکت خودرو‌سازی

تا که آن پیرِ مدیران بکند ارشادم

 

گفت: «زاویه برخورد مهم است عزیز!»

وای اگر فرمول تانژانت رود از یادم!

 

عیدم آن است که سالم برسم تا مقصد

غالبا حیف که محروم از این اعیادم

 

من به خرداد پر از حادثه عادت دارم!

یازده ماه دگر هم همه‌اش خردادم

 

چاره جز صبر نداریم و به قول سعدی:

«جهد سودی نکند، تن به قضا دردادم»

دهه فجر و کنون وقت چراغانی هاست

وقت آن جمله «ایام مبارک» حالاست

 

چارصد‌و‌سی بنر خوب و هزاران پرچم

زده شد دور ادارات که پرچم بالاست

 

چهل و سه گل زیبا، چهل و سه‌تّا سرو

به‌به از این همه خلاقیتی که در ماست

 

چهل و سه نفر رنگ شده مثل ربات

ثبت گینس‌شدن بیشترین کاسه ماست

 

چهل و سه شب طنز و چهل و سه ریسه

به به از این چهل و سه، چهل و سه زیباست

 

وقت خوبی‌ست که مسؤول سخنران باشد

وقت تیتر یک جنجالی و عکس و غوغاست

 

آری این قصه هر ساله جشنی ملی‌ست

انقلابی‌شدن این بین ولی جاش کجاست؟!

ضمن تبریک به شما خریدار محترم خودروی داخلی، خواهشمند است ‌هنگام تصادف خودرو حتماً نکات زیر را رعایت فرمایید:

1. جهت رعایت زاویه مناسب برای تصادف، همیشه به‌صورت دنده‌عقب حرکت کنید. آزمایشات ما ثابت کرده تصادف ماشین‌ها از طرف صندوق‌عقب تا 75 درصد تلفات را کاهش می‌دهد.

2. قبل از تصادف حتماً کمربند ایمنی را باز کنید. دانشمندان اثبات کرده‌اند اگر هنگام تصادف به بیرون پرتاب شوید احتمال زنده‌ماندن‌تان

50 درصد بیشتر از زمانی است که در داخل ماشین له‌شده بمانید.

3. از فراموش کردن یاد خدا اکیداً خودداری نمایید. حتماً در طول رانندگی از قرآن جیبی و ادعیه‌ای که به‌عنوان آپشن در خودروی شما تعبیه شده است استفاده کنید.

4. اگر زمان کافی برای انجام هیچ‌یک از موارد مذکور را نداشتید، از فندک خودرو برای ایجاد انفجار نهایت بهره را ببرید. دانشمندان ما اثبات کرده‌اند مرگ از طریق انفجار ناگهانی خودرو، تا 80 درصد کمتر از سایر انواع دیگر مرگ درد دارد.

«اسکان مجدد» پدیده‌ای طبیعی و تکراری است و به وضعیتی اشاره دارد که مهاجر ساکن یک کشور، می‌رود به کشور سوم.

شما خودتان را نگاه نکنید که در ۱۲ سالگی تشتک و تیله و سنگ مسطح برای هفت‌سنگ ذخیره می‌کردید. بچه‌های مردم این‌جوری‌اند که مثلا یک‌هو هرچه جوان بالای ۱۲سال ساکن منطقه دولت‌آباد تهران هست، هر چه دارند می‌فروشند و راهی مرزهای غربی می‌شوند و کشور سوم هم در قالب اسکان مجدد، بررسی‌شان می‌کند.

خب! تا اینجا در فرهنگ جهان پذیرفته شده و کسی مشکلی با هیچ‌جایش ندارد و مثلا تلفات مهاجران شرقی در مانش و لیسبون هم عددی نیست که بخواهد خاطر ملت‌ها را اشغال کند.

اما وقتی در جایی با استفاده از نفوذ نهادهای ملل متحد و شاباش کشورهای نخود هر آش اروپایی و آمریکایی، وقت دنیا را گرفته‌اند بعد با کشتار و تبعید میلیون‌ها ساکن یک سرزمین مستقل، داخل خاک کشور مردم برای گلّه‌های متعدد مهاجران صهیونیست «کشور» درست کرده‌اند، قضیه زوردار به‌نظر می‌رسد. این هفته اعلام شد طی یک‌سال گذشته ۱٠٠٠ یهودی ساکن فلسطین، به دوبی مهاجرت کرده و دارند توی رستوران‌ها به نمادهای پیشرفت و اقتصاد و تکنولوژی و بشکه و ارّه، خدمت می‌کنند.

حالا یا اشغالگر‌ها شرطی شده‌اند و هر صد سال یک‌بار باید بروند جای جدید را بگیرند. یا کریستوف کلمب‌های بوق موقع شنا به کشور مبدأ، جی‌پی‌اس‌شان کار نکرده. یا مثل ماجرای فرار بزرگ اسرا با قاشق، موضوع سوراخ‌های پراکنده در اقصی‌نقاط رژیم جعلی، جدی است و دارند می‌ریزند بیرون.

 

صبح‌های جمعه‌مان شد زهر‌مار

از کرملین آمدی کرمان چکار؟

من که بعد از هر سفر تا چند روز

می‌چپیدم در سونا بی‌اختیار

تا کنم ریلکس گاهی می‌زدم

پرسه روی ماسه دریا کنار

سیل آمد، خب به من مربوط نیست

نیستم در زلزله، لرزه‌نگار

بنده در ایام تعطیلات عید

خسته‌ام، پس کم کنم از حجم کار

خب چرا جای لَمیدن توی قشم

چکمه و سیلاب و عکس افتخار؟

رُک بگو، جان حسن لایی نده

نان و گوجه بهتر است از خاویار؟

دائما در دور دوری لااقل

پس بده آن صندلی را بهر کار

یحتمل بعد از اراجیفی چنین

شاعری می‌ماند و اسم مستعار