|
ارسال به دوستان
مدرسهتون دیر نشه!
امر معروف و نهی از منکر
از ازل بوده توی کار بشر
در اروپا و ناف آمریکا
آسیا و تمام آفریقا
گر که قانون کسی بَرد از یاد
هر کجا هست میشود ارشاد
*
باید البته کرد خوب ارشاد
تا گزک دست هر الاغ نداد
اشتباهی اگر که هم رخ داد
نکند که شویم دشمن شاد
*
آن کسی که وطن فروخته است
قبل از این قصه تن فروخته است
آن که توئیت میزند زرزر
توی فوتبال گشته میلیاردر
نفع او چیست در دریده شدن
هیچ الا همیشه دیده شدن
در پی این یکیست عزرائیل
آن عجوزه عروس اسرائیل
*
بگذریم، این نشد طرفداری
این نشد در غمی عزاداری
این نشد اعتراض اصلاً که
خون نباید گرفت حتماً که
چاقو و سنگ را چرا بردی؟
پرچم جنگ را چرا بردی؟
شد منافق دوباره سبز ببین
پس برو توی خانهات بنشین
پسرم دخترم بخواب نَچَت!
صبح فردا برس به مدرسهات
ارسال به دوستان
تعطیلات تابستان
موضوع انشا: تعطیلات تابستان را چگونه گذراندید؟
خانم اجازه؟! تا گفتید تعطیلات تابستان، اشک از چشمانمان جاری شد. هرچه تابستان خوش گذشته بود، این تَهمَههایش خوب نبود.
برادرم که امسال کلاس دهم میرود، همین هفته پیش، به ما کلی کار میداد. ما هم چون بزرگتریکوچکتری حالیمان میشود همهاش را اجرا کردیم.
روی دیوار با زغال مینوشت: «#نه_به_اجبار» بعد از گرفتن عکس و فیلم هم، ما را مجبور میکرد تا پدرمان ندیده، با یک آفتابه و جارو از دیوار پاکش کنیم.
از نبرد فیلمهای هالیوودی یک تکه برمیداشت و خبر میزد که تهران سقوط کرد. آخرش هم از من مصاحبه میگرفت که الان چه حالی دارم! همان فیلمها را به اسم شهرهای دیگر هم میزد.
برای آمدن به مدرسه، باید موهایمان را میزدیم. فیلم موهای من و خودش با چشمان شطرنجی شده، با اسم پنجاه نفر، منتشر شد.
با دوستانش، دستشان را همزمان روی بوق و گاز موتورسیکلتشان نگه میداشتند و تیتر میزدند که همدردی تیمملی موتورسواری با حوادث اخیر! شاید بپرسید که در این آخری من چه نقشی داشتم... خب باید یکی بود تا گوشی را ببرد بالاپشتبام که آنتن بدهد و این فیلم منتشر شود! کلا آخر تابستان خیلی سخت گذشت.
ما از این انشا نتیجه میگیریم که باید شبها زود بخوابیم تا پدرمان همین اول سالی به مدرسه تعهد ندهد.
ارسال به دوستان
روزی روزگاری اغتشاش
روزگار تاپی است این روزهای اغتشاش
یک سری در زیر باتوم، یک سری هم آش و لاش
میشود فرد مغشّش[!] با علاقه ضرب و شتم
تا قلنجش نشکند میگوید: ای حاجی یواش!
یک نفر فریاد زد آتش گرفته پشت من
آب را بردار آن جایی که میسوزد بپاش!
روزیِ «مو قهوهای» این هفته ماء بارِد است
اعترافاتش غذا را کرده بهتر: دوغ و آش
بهترین تیزی که دیده سوزن گوشیش بود...
بعد میگوید: نمیترسم من از کُلت و کلاش
هر چه میخواهد دل تنگت برو هشتگ بزن
پیج ما هم میشود یک روز وا اما بجاش
میزنم هم خشتک و هم هشتگت پرپر شود
تا نفهمی فرق یار و همسر و زید و کراش
فتنه خشک و تر نمیفهمد شدیدا درهم است
ای خدا ما را سوا کن از میان این قماش
ارسال به دوستان
در اهتزاز
پرچم افتخار و عزت ما!
سایهات مستدام بر سر ما
ای که همواره بر بلندایی
نقش الله تو هی العلیا
دور قدت همیشه میگردیم
مگر آسان به دستت آوردیم
دست بیگانه چون رسد به تنت
گر تماشا کنیم نامردیم
چشم مایی تو، چشم دشمن کور
نشود مهرت از وجودم دور
کی به زیرت کشند، مزدوران
مگر از نعش ما کنند عبور
رنگ سبز تو طرح باور ماست
سرخیات اقتدار کشور ماست
عهد بستیم با شهیدانت
تویی آن چادری که بر سر ماست
ای سپیدیت روشنای وطن
آبرو دادهای به مرد و به زن
خاک ایران همه حسینیه است
کفنم باش وقت جان دادن
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
تحلیلی بر اشعار براندازانه
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست / گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
بیت اول اشاره به وضعیت ضایع شاعر دارد که همه چیزش را وسط گذاشته تا به همراه معشوقه خود که لیدر براندازان است، اغتشاش کند اما ظاهرا در صحنه اغتشاشی اتفاق افتاده که معشوقه قصد کات کردن دارد.
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست / که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
اگر بیت دوم را از آخر به اول معنی کنیم انگیزه شاعر که لیدر معشوقه است زبان به ملامت باز کرده و میگوید: زکی! شنیدی اغتشاش است هوا برت داشته که خبریه؟ نخیرم. و با شعاری که معشوقه میدهد: نترسین ما همه با هم هستیم، بالکل شاعر را داغان میکند. تصور اینکه چند عاشق در پشت سر معشوقه باشد، مو به تن شاعر سیخ میکند.
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد / پیش عشاق تو شبها به غرامت برخاست
شمع در اینجا یعنی سطل زبالهای که شاعر آتش زده تا خودی نشان دهد و ثابت کند بلوف نزده و حتی حاضر است بانک و مغازهها را هم به آتش بکشد و چون شب بوده، آتش و کوکتل مولوتف و این چیزها برای رمانتیک کردن فضا جواب بوده است.
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت / به تماشای او آشوب قیامت برخاست
در بیت آخر خلوتیان ملکوت که استعاره از پلیس و نیروهای نظامی است، شاعر را به خلوت کردن خیابان دعوت میکند و میگوید بازی تمام شده و از او میخواهد فیلم هیجانانگیز همراه نریشن احساسی برای معشوقه نفرستد و الکی نگوید نارنجک و موشک بالستیک برای او هوا کرده است.
ارسال به دوستان
مشت و مال
توئیتر گفته وقت انقلاب است!
رژیم این روزها نقش برآب است!
که هر شب سرنگون و روز برپاست!!
گمانم جنس آن از آفتاب است
با بوقهای خود کردم مچالهاش
همرزمم آمده با رقص بالهاش
دیگر رها شدیم، پیروز گشتهایم
شد سرنگون رژیم! سطل زبالهاش!
در محضر ابلیس تَـلَـمُّذ نکنید
با کار بد احساس تمایز نکنید
تا حرف حسابتان بفهمیم که چیست
یک لحظه به یکدیگر تجاوز نکنید!
تلخی ته خیار تقدیم تو باد
یک گونی نونوار تقدیم تو باد
چون خفت شدی مغتشش چاقوکش
یک پاچه پر از چنار تقدیم تو باد!
ارسال به دوستان
کفر پنهان
روسری کندند تا روشن شود
کفر ِ پنهان گشته در دلهایشان
دستها را خوب بالا بردهاند
تا نبینی صد خطا در پایشان
پرچم آزادی انسان به دست
صد صدای قفل اندر نایشان
عاشقان ِدستمالی را ببین
در صف عشرت شده پیدایشان
دور میدان پر ز نوگل میشود
وای نگذاری چنین تنهایشان
روسری دادند و تل را نیز هم
عاشقی کو؟ تا کند شیدایشان
در پی آزادی ما رفتهاند!
گرچه بسته چشم و گوش و رأیشان
دل به کار و بار دشمن بستهاند
ماهواره منزل و مأوایشان
نوکر غرب است و شرق است و عرب
در زمین و مرز دشمن جایشان
ارسال به دوستان
تعبیر خواب برانداز
اگر در خواب دیدید که شب هنگام هیجانزده به وسط خیابان آمدهاید و گروهی نوجوان را رهبری میکنید، تعبیرش این است که به زودی در انتخابات شورای دانشآموزی موفق خواهید شد.
اگر در خواب دیدید که به خیابان آمدهاید و با خود بمب ساعتی آوردهاید ولی نمیدانید ساعتش را به قدیم تنظیم کردهاید یا جدید، به زودی خودتان نیز منفجر میشوید چون بمبی که به شما دادهاند تولید آلبانی است.
و اگر خواب دیدید که امتحان هدیههای آسمانی دارید ولی شب تا دیروقت در خیابان ترقهبازی میکنید تعبیر آن ابتلا به عاق والدین است. سریعتر به خانه برگردید تا اهل محل روح والدینتان را به نیکی یاد کنند.
اگر در خواب همه تهران را گرفتید به جز فیروزکوه و دماوند، به زودی توسط پروفسور سمیعی معاینه خواهید شد ولی او از شما صراحتا قطع امید خواهد کرد.
ارسال به دوستان
فردای انقلاب چه کار کنیم؟
طبق آمار، حدود نیم درصد جمعیت ایران در فضای مجازی به وقایع اخیر واکنش نشان داده و هشتگ زدهاند. این جمعیت قابل توجه نشان میدهد، به سقوط رژیم چیزی نمانده و اگر هر سال همین مقدار پیشرفت کنند دویست سال دیگر قطعا پیروز خواهند شد. لذا باید کمکم به فکر کارهای بعد از انقلاب باشند. ما چندتا از این کارها را لیست کردهایم که به دستشان برسانید:
آهنگ شاد دانلود کنید: همیشه یک فلش حاوی آهنگ شاد در جیب داشته باشید. یکهو دیدید جنبش پیروز شد و صدا و سیما دست شما افتاد، باید بتوانید شرایط را مدیریت کنید و یک فرقی با صدا و سیمای میلی داشته باشید. تصور کنید دارید بیانیه پیروزی جنبش را میخوانید و در پسزمینه آهنگی با ریتم شیشوهشت از جواد یساری پخش میشود. واقعا حماسی و دشمنشکن است.
سند تحول آموزش و پرورش را تنظیم کنید: همه میدانند سیستم آموزشی فعلی نیاز به تغییر جدی دارد. مدارس باید ساعت ۱۰ صبح باز و حداکثر یک بعدازظهر تعطیل شوند و سه روز در هفته بیشتر فعالیت نکنند. اساتید دانشگاه نیز باید همه امتحانات را تستی بگیرند، دوسوم جزوه را برای امتحان حذف کنند و ۹.۵ را ۱۰ بدهند. سر جلسه کنکور نیز به جای کیک و ساندیس، دوبلبرگر با نوشابه توزیع شود.
طرح تاسیس چند وزارتخانه جدید را بریزید: در جامعه معضلاتی جدی وجود دارد که تا به حال کسی به فکر رفع آن نیفتاده و هر کدام از فرط جدیت وزارتخانه خاص خود را میطلبند. وزارت تخصیص اعتبار برای خریدن جان در بازیهای اینترنتی، وزارت توزیع ترقه تنظیم بازار در چهارشنبهسوری و وزارت همگامسازی زیرنویس با فیلمهای دانلودی از آن جمله است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|