|
۲ دیدار دوستانه برای تیم ملی بسکتبال در آستانه انتخابی جامجهانی
تیم ملی بسکتبال کشورمان در آستانه انتخابی جامجهانی به مصاف ۲ تیم باشگاهی میرود. تیم ملی بسکتبال کشورمان در پنجره پنجم انتخابی جامجهانی روزهای بیستم و بیست و سوم آبانماه میزبان چین و استرالیا خواهد بود. بر همین اساس، اردوی ملیپوشان در سالن آزادی در جریان بوده و قرار است تیم ملی ۲ دیدار دوستانه را برای آمادگی هر چه بهتر برگزار کند. طبق تصمیم کادر فنی شهرداری گرگان و مهرام 2 گزینه مدنظر برای بازیهای دوستانه هستند و هنوز زمان و ساعت بازیها مشخص نشده است.
ارسال به دوستان
جزئیات بدهیهای استقلال و مشکلات مالی پیش روی مدیریت جدید
رقیب بزرگی به نام قرض
از طلب آندرهآ استراماچونی گرفته تا بدهیهای سنگین به سازمان لیگ، باشگاه استقلال چندین میلیارد بدهی دارد که بعید است به این راحتیها از پس پرداختش برآید. همه اینها در شرایطی است که تیمهای باشگاهی برای گرفتن مجوز حرفهای آسیا تا بهمنماه فرصت دارند مدارک خود را آماه کنند؛ زمانی بسیار کم برای تیمی که این همه بدهکاری دارد و شفافیت مالی و مسائل مالیاتی گریبانگیرش است. تکتک این موارد استقلال را از گرفتن مجوز حرفهای دور و دورتر میکند.
* بدهی ۵۱ میلیاردی به استراماچونی و قولهای فتحاللهزاده
طبق اعلام علی فتحاللهزاده بدهی باشگاه استقلال به مربی سابق این تیم ۵۱ میلیارد تومان است. این در شرایطی است که با توجه به دریافت حکم استراماچونی علیه باشگاه استقلال و پایان زمان مشخص شده برای پرداخت بدهی، هر روزی که میگذرد، جریمه دیرکرد هم به این رقم اضافه میشود. فتحاللهزاده اما فرصتی ۱۵ روزه خواسته و قول داده این بدهی پرداخت شود. طبق قولی که مدیرعامل باشگاه استقلال داده است، این باشگاه باید تا ۳ روز دیگر بدهی خود را تمام و کمال پرداخت کند و شمارش معکوس برای این پرداختی ۵۱ میلیاردی آغاز شده است. مؤمنی یکی از اعضای هیأتمدیره استقلال هم میگفت هیچ حق اعتراض جدیدی ندارند و اگر بخواهند پول استرا را جور کنند، باید حتما در اسرع وقت اقدام کنند. اگر این بار هم استقلال از پس این بدهی برنیاید، پنجره نقل و انتقالات برایش بسته میماند و دردسرهای تازه سراغ استقلال میآید.
* بدهکاری ۳ میلیاردی به لئاندرو پادوانی
پادوانی که لیگ شانزدهم به خاطر برخورد با آرمین سهرابیان، همتیمیاش، دچار مصدومیت از ناحیه نخاع و ویلچرنشینی شد، پس از این اتفاق و سپری شدن طول درمانش در زادگاهش برزیل، از باشگاه استقلال شکایت کرد. مدافع سابق استقلال بارها این مساله را که باشگاه به تعهداتش نسبت به او عمل نکرده، مطرح کرده است. پادوانی در شکایت خود خواهان دریافت مبلغ ۹ میلیون دلار به عنوان غرامت و مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به عنوان مطالباتش شده بود اما باشگاه استقلال ۲۷ مهر اعلام کرد شکایت ۹ میلیون دلاری پادوانی در دادگاه CAS رد شده است و به این ترتیب استقلال همان مبلغ ۱۰۰ هزار دلار باقیمانده را به عنوان مطالبات این مدافع برزیلی پرداخت میکند.
* رضایتنامه محمد نادری از کورتریک
یکی از بدهیهایی که باشگاه استقلال با فیفا درباره آن درگیر است، مربوط به پرداخت مبلغ رضایتنامه ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی محمد نادری به باشگاه بلژیکی او، کورتریک است. نادری پس از جدایی از استقلال راهی لیگ ترکیه شده است و حالا باشگاه استقلال طی نامهای به محمد نادری خواهان این شده که او با توجه به مفاد قراردادی که با آبیپوشان به امضا رسانده، این بدهی را به حساب باشگاه بلژیکی (کورتریک) واریز کند و ماجرای این پرونده بسته شود، زیرا قرار باشگاه و محمد نادری بر این مبنا بوده است که باشگاه مبلغ رضایتنامه را در مبلغ دریافتی او قرار دهد و سپس خود او مبلغ را به حساب باشگاه بلژیکی واریز کند. باید دید این مدافع مبلغ مدنظر را به باشگاه کورتریک پرداخت میکند و با این کار این پرونده را خواهد بست یا ماجرای طرفین ادامه خواهد داشت.
* بدهی یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومانی همکار ایتالیایی مجیدی
گابریله پین، مربی ایتالیایی فصل گذشته استقلال شاکی جدید آبیهاست. دستیار فرهاد مجیدی بعد از تسویهحساب با استقلال حالا پاداش ۵۰ هزار دلاری قهرمانی خود را طلب کرده و ماجرا را به فیفا کشانده و استقلال فرصت کمی برای پرداخت بدهی یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومانی این مربی و رسیدگی به مطالبات او دارد.
* رضایتنامه ۹۰۰ میلیون تومانی مهدی قائدی از الاهلی
استقلال برای انتقال قرضی مهدی قائدی به باشگاه هزینه زیادی کرده است و مبلغ رضایتنامه این بازیکن برای این جابهجایی حدود ۹۰۰ میلیون تومان است. چند وقت پیش باشگاه الاهلی امارات در نامهای به باشگاه استقلال اخطار داد در صورتی که قسط اول انتقال مهدی قائدی به این تیم پرداخت نشود، به فیفا شکایت خواهد کرد. مدیران قبلی این باشگاه برای انتقال قرضی قائدی به استقلال با شبابالاهلی توافق کرده بودند مبلغ یک میلیون درهم پول رضایتنامه را در 2 قسط ۵۰۰ هزار درهمی به این باشگاه پرداخت کنند. در صورتی که استقلال نتواند مطالبات شبابالاهلی را پرداخت کند، هم با پرونده شکایت جدیدی در فیفا روبهرو میشود و هم احتمال دارد باشگاه اماراتی خواهان بازگشت قائدی شود.
* بدهی۷ میلیاردی آبیها به سانتاکلارا بابت انتقال محمد محبی
استقلال باید مبلغ ۲۳۰ هزار دلار معادل ۷ میلیارد تومان را به باشگاه سانتاکلارا بابت انتقال محبی پرداخت کند. علی فتحاللهزاده، مدیرعامل باشگاه استقلال در یک گفتوگوی تلویزیونی درباره وضعیت قرارداد محبی با استقلال عنوان کرد: «من برای آقای محبی ۴ روز فرصت دارم تا مبلغی حدود ۴۰-۳۰ میلیارد پرداخت کنم؛ اگر پرداخت نکنم قرارداد آقای محبی فسخ میشود و باید ۶۰۰ هزار دلار هم جریمه بدهیم! اینها کابوس است».
این ادعای فتحاللهزاده از اول تا اخر اشتباه است، زیرا نه مبلغ بدهی ۴۰ میلیارد است، نه جریمه در نظر گرفته شده ۶۰۰ هزار دلار.
در ابتدا مشکلاتی برای واریز پول وجود داشت اما از هفته گذشته باشگاه استقلال کار خود را جهت پرداخت این مبلغ آغاز کرده که این پرداخت به صورت چندنوبتی در حال انجام است. در صورتی که این مبلغ کامل به حساب باشگاه پرتغالی بنشیند، هیچ مشکلی استقلال را بابت بازی دادن به محبی تهدید نمیکند.
* بدهیهای سرسامآور به سازمان لیگ برای تبلیغات محیطی
این روزها اختلافات استقلال و سازمان لیگ در اوج است و رقمی که سازمان لیگ از آن به عنوان بدهی استقلال صحبت میکند، سرسامآور است. سازمان لیگ ادعا میکند بدهی استقلال مبلغی حدود ۷۰ میلیارد تومان است. با این حال طبق قانون، خسارت در تأخیر پرداخت هم شامل حال این پرونده شده که مجموع بدهی باشگاه استقلال به سازمان لیگ را به نزدیک ۹۰ میلیارد تومان میرساند. مسؤولان استقلال تا به حال تنها 3 قسط را طبق قرارداد پرداخت کردهاند و چند ماه است پرداختی جدیدی به این سازمان نداشتهاند. اوج اختلافات درباره تبلیغات محیطی در ورزشگاه است. طبق قرارداد منعقد شده بین سازمان لیگ و استقلال، مسؤولان برگزاری مسابقات موظف بودند استادیوم را خالی از تبلیغ در اختیار آبیپوشان قرار دهند تا آنها از فضاهای مربوط برای تبلیغات استفاده کنند. به ازای آن درصدی از تبلیغات به عنوان سهم سازمان لیگ و دیگر تیمهای لیگ برتری به حساب معرفی شده از سازمان لیگ توسط استقلال واریز میشد. بخش حقوقی سازمان لیگ برای ضمانت پرداخت این مبالغ از باشگاه استقلال درخواست ضمانت معتبر مثل ضمانت بانکی یا اسناد ملکی کرده است؛ اسنادی که طبق اعلام آلاسحاق پس از اعتبارسنجی، مورد قبول واقع نشد و جعلی بودن آنها مطرح شده است.
فرشید سمیعی درباره تبلیغات محیطی و بدهی استقلال به سازمان لیگ گفت: «طبق قرارداد قرار بود ۳۹ میلیارد تومان به سازمان خصوصیسازی پرداخت شود. اگر یادتان باشد، زمانی که آقای آجورلو آمد، کل مبلغی که از تبلیغات محیطی به استقلال تعلق میگرفت ۵ میلیارد بود و درآمد سازمان لیگ از آن یک میلیارد تومان؛ حالا چه اتفاقی افتاده که آقایان از یک میلیارد تومان به ۹۰ میلیارد تومان رسیدهاند و مدعی این مبلغ شدهاند؟ من این عدد را قبول ندارم. چرا ۹۰ برابر شد؟ اگر آنها مدعی هستند ۳۰ درصدشان ۹۰ میلیارد میشود، پس ۸۰ درصد ۵ سال گذشته استقلال چقدر میشود؟ چرا این رقم با سالهای گذشته فرق دارد؟»
او در این باره اضافه کرد: «رقم ۳۹ میلیارد تومان بود و باشگاه استقلال این مبلغ را قبول داشت و کل سال را به استقلال واگذار کرده بودند اما سازمان لیگ در نخستین بازی خانگی استقلال مانع از این شد که باشگاه خودش تبلیغات را انجام دهد. استقلال هم به آنها اعلام کرد 2 بازی داخل خانه و 2 بازی خارج از خانه را کم کنید و مابقی را خود باشگاه استقلال پرداخت میکند. تنها اختلاف همین بود. حکم نظرش را در این رابطه اعلام کرد و باشگاه آماده است کل مبلغ را یکجا پرداخت کند و هیچ مشکلی نیست اما درباره آن اظهاراتی که به باشگاه نسبت جعل دادند، در حال اقدامات قضایی هستیم و شکایت کیفری علیه اظهارکننده انجام شده است».
در حال حاضر قرار بر این است با حضور حمید سجادی، مهدی تاج، منصور قنبرزاده و علی فتحاللهزاده، جلسهای در این باره برگزار شود. اگر در این مرحله 2 طرف به توافق دست پیدا نکنند، موضوع به مراجع قضایی فدراسیون کشیده شده و یک پرونده جدید حقوقی برای استقلال باز میشود.
ارسال به دوستان
حمید درخشان از شرط صعود تیم ملی فوتبال از گروهش میگوید
از انگلیس امتیاز بگیریم
کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان اعتقاد دارد اگر این تیم در مصاف با انگلیس امتیاز بگیرد، شانس زیادی برای صعود به مرحله حذفی جامجهانی خواهد داشت. حمید درخشان درباره دعوت رسمیاش به مسابقات جامجهانی از سوی قطریها گفت: دعوتنامه رسمی من به فدراسیون فوتبال رسید و البته قطریها این دعوتنامه را روی ایمیل و واتساپ من هم ارسال کردند. من اوایل دهه نود میلادی در قطر بازی میکردم و خیلی خوشحالم که بعد از سالها آنها مرا فراموش نکردهاند. از قدرشناسی قطریها بسیار خوشحالم. مطمئنا برای تماشای بازیهای تیم ملی به قطر خواهم رفت. وی درباره شانس موفقیت تیم ملی در جامجهانی قطر و آخرین وضعیت شاگردان کارلوس کیروش تصریح کرد: تیم ملی وضعیت خوبی دارد و همبستگی خوبی در این تیم ایجاد شده است. امیدوارم تا شروع جامجهانی بازیکنی مصدوم نشود و همه ما شاهد موفقیت و درخشش تیم ملی باشیم. هافبک پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان خاطرنشان کرد: کیروش شناخت خوبی از بازیکنان تیم ملی دارد و همه ما امیدواریم طوری در جامجهانی نتیجه بگیریم که اعتبار فوتبال ایران در دنیا و آسیا بالاتر برود. فکر میکنم اگر کمی تلاش کنیم و چاشنی شانس هم همراه ما باشد، میتوانیم از گروهمان صعود کنیم. بازی اول بسیار مهم است و اگر از انگلیس امتیاز بگیریم شانس صعود ما بیشتر خواهد شد. سرمربی سابق پرسپولیس راجع به شرایط این تیم و بردهای اقتصادی سرخپوشان در چند بازی گذشته هم اظهار داشت: این خیلی خوب است که وقتی یک تیم روی فرم ایدهآل نباشد بتواند 3 امتیاز را بگیرد. پرسپولیس تا الان از لحاظ امتیازگیری عملکرد خوبی داشته است ولی قطعا برای ادامه لیگ باید شکل فوتبالش را بهتر کند تا بتواند نتایج قاطعانهتری بگیرد و گلهای بیشتری بزند. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
گزینه روی میز در دسترس نیست
شروین طاهری: آخرین باری که نفر اول سیاست آمریکا، لاف موجود بودن همه گزینههای روی میز علیه ایران را زد، اوایل تابستان بود. پیرمرد 79 ساله کاخ سفید، در نخستین سفر خود به منطقه، در دیدار با نفتالی بنت، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی -که در همین مدت کوتاه به تاریخ پیوسته است- هیچ چیز دیگری نداشت که به اسرائیلیهای وحشت کرده از نادیده گرفته شدن به واسطه احیای برجام بگوید. پس پنجه را باز کرد و افاضه کرد که اگر دیپلماسی دولتش شکست بخورد، گزینههای دیگر را در نظر میگیرد. از آن زمان تا امروز بتدریج از لابهلای اظهارنظرهای تیم امنیتی بایدن، مشخص شده منظور پیرمرد هر چیزی بوده، جز حمله نظامی. به عبارت دیگر برخلاف ادوار ریاستجمهوری قبل از بایدن، گزینه حمله نظامی به ایران حتی در حد حرف هم در میان گزینههای کذایی روی میز اتاق بیضی کاخ سفید وجود ندارد. این به منزله گشایش فصلی جدید از خصومت شیطان بزرگ با انقلاب اسلامی ایران است. فصلی که آمریکا حتی برنامهای مدون هم برای ارتکاب هر گونه غلط قهرآمیز علیه کشورمان ندارد. از سهشنبه هفته گذشته با مرگ بیسر و صدای «اشتون کارتر» وزیر جنگ پیشین ایالات متحده طی 2 سال آخر ریاست جمهوری اوباما در ماساچوست، میتوان گفت این فصل جدید به طور رسمی آغاز شد. «اش کارتر»، نومحافظهکار حلقه بازهای شکاری، آخرین نظریهپرداز جنگسالار دولت سایه آمریکا بود که «نقشه راه حمله به ایران» را به ارث برده و به روز کرده بود. البته پروژه «حمله به ایران» با وجود طرفداران متعصب سیاسیای که همچنان در لابی آیپک در کنگره دارد، از همان زمان که کارتر ساختمان پنج ضلعی واشنگتن را برای معارفه گزینه ترامپ ترک کرد، بیسر شده بود. در ساختار بشدت بوروکراتیک DOD (دستگاه نظامی آمریکا) بعید است چهرهای حتی نزدیک به وزن سیاسی و اجرایی کارتر این پرونده را به دست گرفته باشد، بدون آنکه نامی از او به میان آمده باشد. حال با دفن او، احتمالات واشنگتن برای استفاده از قوه نظامی علیه ایران نیز خاک شده است.اگر به مدت ۴ سال هیچیک از نخبگان ینگه دنیا، یاوهگوییهای سلف دهانگشاد جو بایدن با ترجیعبند «بمباران ایران» را جدی نگرفت، دلیلش آن بود که پروژه مفروض «جنگ علیه ایران» در پنتاگون آشفته عصرترامپیسم سر نداشت.
طبیعتا رجزخوانیهای بیسر و ته دونالد ترامپ برای تهران هم بیسر و ته بود و هیچیک از 5 گزینه ثابت یا موقت او برای ریاست دپارتمان دفاعی ایالات متحده- یا همان وزارت جنگ یانکیها- ایدهای جامع را نمایندگی نمیکردند که نقشه راهی واقعی برای عملی کردن ادعای حمله نظامی به قطب قدرت جدید خاورمیانه ارائه دهد.
لاجرم روی میز ژنرال جیم ماتیس (مشهور به سگ دیوانه)، جانشین کوتاهمدت او مارک اسپر و البته ۳ سرپرست یعنی پاتریک شاناهان، ریچارد اسپنسر و سرهنگ کریستف میلر که در حد فاصل ۲ وزیر و بعد از آنها هر یک چند صباحی سکان کشتی بیلنگر دستگاه نظامی ایالات متحده را در اختیار داشتند، گزینه واقعی وجود نداشت. نگاه عاقل اندر سفیه تهران و متحدانش به عربدههای پوچ جنگطلبانه که در آن دوران از واشنگتن به گوش میرسید نیز از همین آگاهی نشأت میگرفت. همانطور که بارها روزنامهنگاران صاحبسبک آمریکایی اشاره کرده بودند، ماهیت قدرت در دوران ریاستجمهوری او کاملا مافیایی بود. دلال املاک ملکی نیویورکی که انگار واقعا اشتباهی سر از کاخ سفید درآورده بود، داماد یهودی کاسبمسلکش و البته باند ایتالیاییهای جامعه اطلاعاتی آمریکا - که ظاهرا از طریق مباشر ایتالیاییتبار پیشین ترامپ و پدرش در ساختوسازهای محله کوئینز نیویورک به او وصل شده بودند - ۳ ضلع مثلثی سخیف را تشکیل میدادند که رویکرد مافیایی، منفعتطلبانه و عمدتا غیرسیاسیشان بیشتر یادآور سکانسهای سهگانه سینمایی «پدرخوانده» بود تا سکانسهای آخرالزمانی فیلم «دکتر استرنج لاو». آنها شعار جنگ را صرفا برای کاسبی با طرحهای آبکی «توافق آبراهام» و «ناتوی عربی» سر میدادند تا از کمیسیون فروش چند صد میلیارد دلاری تسلیحات و خدمات نظامی به اقمارشان در خاورمیانه و کارچاقکنی توافقهای تجاری پرطمطراق روند عادیسازی بهرهمند شوند. به قول یک کارشناس نظامی انگلیسی، عمده سلاحهایی که ترامپ در چارچوب قرارداد نجومی نیم تریلیارد دلاری به بنسلمان قالب کرد، صرفا به درد این میخورد که ولیعهد سعودی آنها را در حیاط قصر مجللش کنار ابرماشینهای لوکس خود ردیف کند. طبعا رویکرد «نه جنگ، نه صلح» اعلام شده توسط رهبر حکیم انقلاب در قبال چنگ و دندان نشان دادنهای کمدی و بیپشتوانه ترامپ، بهترین رویکرد ممکن و به منزله همان مثل قدیمی «جواب ابلهان خاموشی» بود.
جنگسالاران دوحزبی
شاید از منظر افکار عمومی، این موضوع عجیب به نظر برسد که چطور میشود یک دولت جمهوریخواه آمریکا برخلاف دولتهای ریگان و بوش پدر و پسر، عزمی برای جنگافروزی نداشته باشد؟
در پاسخ باید ابتدا به راهاندازی بزرگترین و جنایتکارانهترین کارزار نظامی آمریکا در جریان جنگ دوم جهانی- شامل بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاگی - همزمان با دوران روزولت و ترومن، ۲ رئیسجمهور دموکرات در کاخ سفید اشاره کرد. سپس رفتن تا آستانه نخستین جنگ هستهای جهان در غائله موشکی کوبا در دوره یک دموکرات دیگر یعنی جان اف کندی و بعد راهاندازی جنگ وحشیانه علیه مردم ویتنام در دوره معاون و جانشینش لیندون جانسون.
در مرحله بعد باید به واقعیات سیاسی آمریکا در دوران جدیدتر اشاره داشت؛ دورانی که انحصار نظریههای جنگطلبانه واشنگتن در حلقه نومحافظهکاران اشتراوسی است؛ گروهی صهیونیست آخرالزمانی که دنبالهرو نظریه افراطی لئو اشتراوس، فیلسوف یهودی- آلمانی مبنی بر برتری قوم بنیاسرائیل بر دیگر ملتها هستند و از دهه 1970 با در دست گرفتن اتاقهای فکر رسانهای و اندیشکدههای کلیدی ایالات متحده، بر قدرت نرم واشنگتن سوار شده بودند.
این گروه در دولت جورج بوش پدر، از دهه 1990 رسما قدرت را در آمریکا در دست گرفتند و نخستین جنگ بینالمللی در چارچوب نظریه «برخورد تمدنها» را در خاورمیانه علیه عراق کلید زدند. البته نباید از نظر دور داشت این نظریه از لابهلای جزوههای برنارد لوئیس، فیلسوف یهودی و اسلامستیز انگلیسی بیرون آمده بود که به عنوان تئوریسین اشتراوسیها در جلسات شورای امنیت ملی کاخ سفید شرکت میکرد. منشی جلسات شخصی بود به نام ساموئل هانتینگتون که بعدها دستنوشتههای مرشد صهیونیست خود را به اسم نظریه «برخورد تمدنها» منتشر و برای خود شهرتی دست و پا کرد.
در حقیقت دنبالهروهای این نظریه شیطانی با بنیانهای کاملا آشکار اسلامستیزانه بودند که فارغ از تعلقات حزبی، آنچه را امروز گعده«بازهای شکاری جنگطلب کنگره» نامیده میشود، شکل دادند.
آنها با وجود تعویض دولت جمهوریخواه بوش پدر با دولت دموکرات بیل کلینتون، در کاخ سفید ماندگار شدند.
نکته حیاتی اینجاست که نومحافظهکاران که حالا به «نئوکان»ها مشهور شده بودند، از خیلی قبلتر به عنوان روحی پلید شروع به تناسخ در کالبد دولتهای مختلف واشنگتن کرده بودند. این حلقه به رهبری پال ولفوویتس، شاگرد زرنگ مکتب اشتراوسیها در حقیقت کار خود را بیش از یک دهه قبل از جنگ اول عراق در دفتر برنامههای جدید پنتاگون آغاز کرده بودند. معاون پال ولفوویتس در این دفتر کسی نبود جز دنیس راس، جوان کاتولیکی که از جوانی در اسرائیل جذب یهودیت افراطی صهیونیستی شده بود و در دولت دموکرات جیمی کارتر وارد حلقه قدرت شد. او سپس با مرشدش ولفوویتس وارد مناصب امنیتی دولت جمهوریخواه دونالد ریگان شد و از آنجا نیز به مدیریت برنامهریزی سیاستهای وزارت خارجه آمریکا در دولت جورج بوش پدر رسید؛ جایی که در کنار نئوکانها نقشه جنگ را کشیدند. او سپس به کلید ورود حلقه اشتراوسی به دولت دموکرات بیل کلینتون و حفظ چرخه بقای آنها در قدرت تبدیل شد. در نهایت به عنوان نماینده ویژه کاخ سفید در امور خاورمیانه بویژه در ارتباط با روابط واشنگتن - تلآویو، طرح صلح خاورمیانه را در اردن پایه گذاشت. یکی از چهرههای تحت تاثیر دنیس راس در این دهه اما مایکل روبین بود؛ محقق اشتراوسی که در دولت بوش پدر، از اندیشکده AEI (موسسه امریکن اینترپرایز) به مشاورت پنتاگون در زمینه ایران و عراق رسیده بود. این حقیقت که نقشه حمله اول آمریکا به عراق روی همان میز در ساختمان 5 ضلعی مشهور طراحی شد که در آن درباره نقش انقلاب اسلامی ایران - بویژه پس از فراغت از جنگ تحمیلی صدام و بعثیها- در تحول خاورمیانه جدید بحث میشد، بخوبی مبنای تصمیمگیریهای بعدی نئوکانها درباره ایران برملا میشود.
بدین ترتیب، نخستین نقشه راه حمله آمریکا به ایران، همزمان با حمله بوش پدر به عراق شکل گرفت.
مایکل روبین نیز مانند راس به نوبه خود نوچهپروری کرد. او اشتون کارتر را کشف کرد. جوان نخبه فارغالتحصیل هاروارد و برگزیده بنیاد فورد در زمینه امور بینالملل که مدارج حزب دموکرات را به سرعت پیمود و به واسطه آشنایی با لابی نئوکانها، براحتی وارد اتاقهای تصمیمگیری پنتاگون شد.
کارتر جوان در دولت کلینتون به عنوان مشاور رئیس پنتاگون در امور راهبردی جهانی کار چندان سختی نداشت و فقط باید نظریه مایکل روبین درباره دخالت نظامی در خاورمیانه را ادامه میداد. او پرونده «جنگ علیه ایران» را از بازهای شکاری دریافت کرد و طی ۲ دهه، غالبا بدون سر و صدا به سر این پروژه خصمانه علیه کشورمان در راس ساختار نظامی آمریکا تبدیل شد.
طبیعتا کارتر که میراثدار حلقه اشتراوسیها نیز بود، بدون هیچ وقفهای مدارج ترقی در سازمان پنتاگون را در دولتهای متوالی دموکرات و جمهوریخواه -کلینتون، بوش پسر و باراک اوباما- طی کرد.
او یکی از مهمترین چهرههای دموکرات در کنار جو بایدن - سناتور وقت و رئیسجمهور فعلی- بود که از پروژه جنگافروزانه بوش پسر در سال 2001 برای حمله به افغانستان و عراق به بهانه انتقام واقعه یازدهم سپتامبر حمایت کرد. بدین ترتیب به طور ویژه تحت حمایت پل ولفوویتس، پدرخوانده اشتراوسیها قرار گرفت.
یک رسوایی بزرگ اوباما این بود که با وجود شعارهای مخالف علیه حلقه بازهای شکاری دولت بوش پسر، اشتون کارتر را در وزارت دفاع ارتقا داد. یک باز شکاری قهار که حالا بتدریج پا جای پای مرشدهایش میگذاشت. همزمان با روی کار آمدن نخستین رئیسجمهور رنگینپوست آمریکا، او و همپالکیهایش زیر پوست صلح در حال طراحی نقشه جنگ جدید بودند.
به گزارش تایمز اسرائیل، نقشه راه مزبور طبق مقالهای که کارتر سال 2004 در نشریه «فارن افرز» نوشت، شامل یک راهبرد «چند چماقی» برای متقاعد کردن تهران به پذیرش یک نتیجه دیپلماتیک در مذاکرات تازه آغاز شده هستهای بود.
2 سال بعد، در حالی که حتی دولت بوش پسر نیز با تبعات داخلی و خارجی جنگافروزیهای خود در افغانستان و عراق دست و پنجه میکرد، کارتر تلاش کرد راهبرد اشتراوسی خصمانه ضد ایرانی خود را از سطحی بالاتر به دولت تحمیل کند. او این بار در نشریه مربوط به موقوفه کارنگی یعنی نهاد ظاهرا خیریه و خصوصی راکفلرها که در عین حال شورای روابط خارجی ایالات متحده را در کنترل خود دارد، مقالهای نوشت مبنی بر اینکه باید با یک حمله، اثر تأخیری مهمی در برنامه هستهای ایران گذاشت. در نهایت او سال 2008 در ابتدای کار دولت اول اوباما، نقشه راه جامعی به طور مشترک با «دنیس راس» استاد و کاشف نومحافظهکار خود منتشر کرد که اگر چه درباره ضرورت بازدارندگی نظامی علیه ایران هستهای داد سخن میداد اما در حقیقت بنیان آن بر همان طرح خصومتآمیز پنتاگون در دولت بوش پدر بنا نهاده شده بود.
او در دولت اوباما کارش را به عنوان معاون کارگزینی، فناوری و لجستیک پنتاگون آغاز کرد و بعد از 2 سال به قائممقامی وزارت دفاع ارتقا یافت. در حالی که دولت اول اوباما سرگرم مقدمات توافق صلح هستهای (برجام) با جمهوری اسلامی ایران بود، او در سایه، «گروه ضربت به ایران» را پیش میبرد. او در حال توسعه «نقشه راه حمله به ایران» بود که ایده اولیه آن را سپتامبر 2008 از دیدگاههای استاد سابقش در مؤسسه امریکن اینترپرایز به ارث برده بود.
نکته جالب توجه اینکه مایکل ماکوفسکی، شریک مایکل روبین در این مؤسسه در دهه 1990 که در تهیه نقشه اولیه نقش داشت، همزمان با معاونت کارتر در پنتاگون، مدیریت عامل مؤسسه یهودی «جینسا» یا مؤسسه یهودی برای امنیت ملی آمریکا را بر عهده گرفت که یکی از نهادهای مهم لابی آیپک در دولت دموکراتها محسوب میشد.
کارتر همزمان با پیشرفت مذاکرات برجام، با مطرح کردن «نقشه راه حمله به ایران» به عنوان دستور کار پنهان دولت اوباما، چنین توجیه کرد که آمریکا باید قبل از رسیدن به توافق با دولت حسن روحانی، اقدام به حمله پیشدستانه یا خلع هستهای ایران به زعم بازهای شکاری کند.
کارتر در نهایت سال 2015 متعاقب هدایت یک کارزار سنگین درونسازمانی علیه چاک هیگل، رئیس میانهرو پنتاگون در دولت دوم اوباما، در حساسترین زمان ممکن زیر پای هیگل را درست پس از امضای برجام خالی کرد. نخستین اقدامی که کارتر با رسیدن به ریاست پنتاگون در فوریه 2015 انجام داد، مطرح کردن دوباره نقشه راه ضدایرانی بود.
با این حال برای این کار دیر شده بود و اوباما هیچوقت از لاف «همه گزینههای روی میز» فراتر نرفت، چرا که حالا ایران، محور جبهه مقاومت، بسیار قدرتمندتر از زمانی شده بود که مایکل روبین و ماکوفسکی، سودای برخورد نظامی با آن را در سر میپروراندند. ضمنا در آن مقطع آمریکاییها هنوز امیدوار بودند با سقوط دولتهای سوریه و عراق به دست داعش و گروههای تروریستی- تکفیری همسوی تحت حمایتشان، قدرت ایران تحت تاثیر نقشه تجزیه خاورمیانه به چالش کشیده شود. در عین حال از سال 2014، جو بایدن، معاون وقت اوباما و نسل جدید نئوکانها به رهبری ویکتوریا نولاند، معاون وقت وزارت خارجه درگیر پرونده کودتای اوکراین شده بودند. با واکنش روسیه مبنی بر الحاق کریمه در ماههای بعد، عملا اوکراین به عنوان میدان جنگ نیابتی غرب علیه روسیه شکل گرفت.
به عبارت دیگر آخرین جنگ واقعی را که آمریکا درگیر آن است، دموکراتها در دولت اوباما و دوران ریاست کارتر بر پنتاگون زمینهسازی کردهاند. بدین ترتیب وظیفه سازمانی اصلی اشتون کارتر در راس پنتاگون به مسلحسازی پنهان و آشکار اوکراین برای فشردن گلوی روسها در دونباس اختصاص یافت؛ جنگی که در واقع از همان زمان آغاز شد و حالا پس از 8 سال وارد مراحل جدیدتر و خطرناکتری شده است.
کارتر تا پایان دوران ریاستجمهوری اوباما که جای خود را در وزارت دفاع به «جیم ماتیس» نظامی کارکشته و رئالیست غیرایدئولوگ و محبوب دونالد ترامپ داد، مجبور شد پرونده نقشه راه حمله به ایران را در کشوی میزش نگاه دارد. به نظر نمیرسد دیگر کسی این پرونده کذایی را در دولتهای ترامپ و بایدن از او تحویل گرفته باشد. با مرگ این نومحافظهکار جنگسالار در 68 سالگی به نظر میرسد آخرین گزینه روی میز سران کاخ سفید علیه ایران، برای همیشه از دسترس خارج شده باشد.
ارسال به دوستان
اخبار
احمد نوراللهی به جامجهانی میرسد؟
احمد نوراللهی، هافبک تیم ملی فوتبال ایران تنها چند روز بعد از آنکه فیفا از او به عنوان یکی از بازیکنان کلیدی در جامجهانی ۲۰۲۲ قطر یاد کرده بود، دچار آسیبدیدگی شدید شد. در یکی از دیدارهای هفته هشتم لیگ فوتبال امارات تیم شباب الاهلی به مصاف العین رفت و در نهایت این بازی با نتیجه ۲ بر یک به سود شباب به پایان رسید. احمد نوراللهی، هافبک ایرانی از ابتدا در ترکیب تیم شباب الاهلی حضور داشت اما در اواسط نیمه دوم بعد از تکل شدید بازیکن حریف، دچار آسیبدیدگی شد. مرور تصاویر تلویزیونی نشان میدهد پای راست نوراللهی به شکل عجیبی خم و کادر پزشکی الاهلی به سرعت بالای سر بازیکن ایران حاضر میشود. نوراللهی بعد از این برخورد، تعویض شد تا شک و تردیدها درباره آسیبدیدگی و پارگی رباط صلیبی او آن هم در فاصله ۳ هفته مانده تا شروع جامجهانی بالا بگیرد. نوراللهی یکی از نفرات مدنظر کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی ایران است و در اردوی اتریش هم حضور داشت. هرچند به نظر میرسید آسیبدیدگی نوراللهی شدید است اما بعضی از حسابهای کاربری و هواداری شباب الاهلی به نقل از برادر نوراللهی، پارگی رباط صلیبی او را تکذیب و اعلام کردهاند این بازیکن بعد از یک هفته میتواند دوباره بازی کند. هافبک تیم ملی ایران قرار است آزمایش MRI بدهد تا جزئیات بیشتری از آسیبدیدگی او مشخص شود. این اتفاق در حالی برای نوراللهی رخ داد که فدراسیون جهانی فوتبال هفته گذشته با انتشار گزارشی درباره تیم ملی ایران، از نوراللهی به عنوان یکی از 5 بازیکن کلیدی تیم کارلوس کیروش در جامجهانی نام برد؛ بازیکنی که باید به تماشای مسابقات او در این بازیها نشست.
***
تمجید نایبرئیس باشگاه کلبا و کارشناس اماراتی از فرهاد مجیدی
پیروزی عجیب و هیجانانگیز تیم فوتبال اتحاد کلبا با سرمربیگری فرهاد مجیدی در لیگ امارات، بازتاب زیادی در این کشور داشت. هفته هشتم لیگ امارات شنبه شب در حالی برگزار شد که اتفاق ویژه و هیجانانگیز این هفته، پیروزی عجیب و غیر قابل تصور تیم اتحاد کلبا مقابل النصر بود. اتحاد کلبا با هدایت فرهاد مجیدی، سرمربی ایرانی خود در این بازی با نتیجه ۳ بر یک از حریف خود عقب افتاد و بازنده نیمه اول را به پایان رساند اما از دقیقه ۷۰ به بعد، با به ثمر رساندن ۴ گل، ورق را به سود خود برگرداند و در نهایت ۵ بر ۳ برنده از زمین خارج شد. این بازگشت هیجانانگیز تیم مجیدی، بازتاب زیادی در امارات داشت و توجهات را به تیم اتحاد کلبا و فرهاد مجیدی جلب کرد؛ بویژه اینکه این برد در نیمه مربیان رقم خورد. روزنامههای اماراتی از این برد به عنوان «ریمونتادای» (بازگشت) بزرگ فصل فوتبال این کشور یاد کردهاند. «علی الجسمی» مجری شبکه تلویزیونی «شارجه اسپورت» از فرهاد مجیدی بابت رقم زدن این نتیجه تمجید کرد. این کارشناس فوتبال اماراتی گفت: این کار بسیار بزرگی از فرهاد مجیدی است. یک بار دیگر حرفم را تکرار میکنم که او مربیای است که به بازیکنان جوان فرصت میدهد، از جمله احمد عامر، قهرمان بازی امشب. همچنین محمد الزعابی، نایبرئیس باشگاه اتحاد کلبا در مصاحبهای بعد از این مسابقه گفت: اتحاد کلبا باشگاه بزرگی است. هوش فرهاد مجیدی در نیمه دوم کفه ترازو را به صورت کامل برگرداند.
***
طلای حیدری پایانی بر شکستهای کاراته در قونیه
پرونده تیم ملی کاراته ایران با تنها یک مدال طلا بسته شد و سایر کاراتهکاهای ایران در هر 3 رده سنی نوجوانان، جوانان و زیر ۲۱ سال با شکست برابر رقبای خود از دور مسابقات خارج شدند. این دوره از مسابقات چهارشنبه چهارم آبانماه با حضور بیش از ۱۸۰۰ ورزشکار از ۱۰۴ کشور جهان به میزبانی ترکیه در قونیه ترکیه آغاز شد و در نهایت عصر دیروز با برگزاری دیدارهای ردهبندی و نهایی با شناخت تیمها و نفرات برتر در هر 2 بخش کاتا و کومیته دختران و پسران به پایان رسید که تیم کشورمان تنها موفق به کسب یک نشان طلا شد. علیرضا حیدری در وزن ۷۵- کیلوگرم، پس از استراحت در دور اول، حریفی از ارمنستان را ۲ بر صفر از پیش رو برداشت، سپس در مقابل نماینده اسپانیا پس از تساوی یک - یک با قانون سنشو (امتیاز نخست) برنده شد و در دور چهارم «ماروس جانویج» از اسلواکی را ۷ بر ۳ شکست داد. وی در مرحله نیمه نهایی به مصاف «حسن مسارو» دارنده رنکینگ ۱۵ بزرگسالان جهان که مدال برنز لیگ جهانی امارات ۲۰۲۲ را در کارنامه داشت رفت و موفق شد در حالی که ۵ - ۵ این رقابت به پایان رسید با ۴ رأی در هانتی (رأی داوران) این حریف اردنی را شکست دهد و راهی فینال شود. حیدری در فینال، به مصاف نماینده کشور میزبان، «عمر فاروک» دارنده مدال نقره لیگ جهانی کاراته وان کوجالی، یک طلا و یک برنز قهرمانی اروپا در رده جوانان، یک طلای لیگ جهانی کاراته جوانان، طلای قهرمانی جهان و طلای قهرمانی اروپا در رده سنی نوجوانان، رفت و موفق شد با نتیجه ۳ بر ۲ این حریف را شکست دهد و قهرمان جهان شود. آتوسا گلشادنژاد دیگر شانس ایران برای کسب مدال بود که در دیدار ردهبندی ۳ بر صفر نتیجه را به «جنیفر هیلاری» از فرانسه واگذار کرد و از دستیابی به مدال بازماند.
ارسال به دوستان
دلنوشته نهال قاضیخانی دختر شهید مدافع حرم به آرتین، کودک بازمانده حادثه تروریستی حرم شاهچراغ(ع)
برای داداش آرتین
بشنو از نی چون حکایت میکند، از جداییها شکایت میکند
از نهال به آرتین؛
من کودکی عاشوراییام از نسل شهیدان مدافع حرم، من نهالم. من نهالی کوچک هستم که حسین را دوست دارم، عباس را دوست دارم، عاشق رقیه 3سالهام چون رقیه هم مثل من بابا ندارد.
میخواهم برای آرتین برادر عزیزم بنویسم. آرتین برادرم! با داغ دلت چه کنم که شعلههایش آتش به قلبم میزند. آرتین برادرم! تو را چه بنامم که بتوانم خودم را با آن تسکین دهم و مرهمی برای تو باشم و دلگرمیای برای من.
مینویسم برای آرتین برادرم که چون یاد تو را در ذهنم حک میکنم مرز بین حق و باطل، مرد و نامردی، برایم روشن میشود و هر روز با هر نفسی که میکشم در ذهنم مرور شود.
چه زیبا همراه خانوادهات به مکانی امن رفتی تا فارغ از هیاهوی دنیوی که مردم ناآگاه، نام آن را آزادی گذاشتند، پناه بری و با خدا در کنار امامزاده که شاهچراغ شهر بود، نجوا کنی.
گویی در دشت کربلا بودی و علیاصغرهای بیگناه در کنارت چون لاله پرپر شدند. مادرانی را دیدی که تا آخرین قطره خونشان دلواپس جگرگوشههایشان بودند و پناه فرزندانی را دیدی که جسم سرد مادر پناهگاهشان بود. پدری را دیدی که جان شیرین خود را سپر گلوله کرده بود که نکند گلوله آن ناپاکان زن و بچهاش را نشانه بگیرد و تو آرتین برادرم! دیدی که بر سر و سینه زن و مرد و بچه بیگناه تیرها میخورد. آری! آرتین برادرم تو تیر ندیده بودی، تو ناامنی ندیده بودی، تو پدر و مادر و برادر غرق در خون ندیده بودی چون در سرزمینی زندگی میکردی که در آن آزادی و امنیت بود؛ امنیتی که پدران شهید ما به ارمغان آورده بودند.
اما آزادیای که این ناآگاهان دنبال آن بودند ثمرهاش شد دیدن پدر و مادر و برادر غرق در خونت.
من مطمئنم هر بار که پلکهایت از نامردی و جفای روزگار سنگین شود، از یاد آن خاطره که شیرینی زیارت برایت شد شهد شهادت عزیزانت تکان خواهی خورد. آری برادرم آرتین! این تکانها تو و من و همه را محکمتر خواهد کرد. آرتین برادر عزیزم! استوار باش، تو در هوای استقلال بزرگ خواهی شد، رشد و پیشرفت خواهی کرد چرا که ایران با خون عزیزان تو و هزاران شهید آبیاری شده است. دلگرم باش برادرم که خون شهید هیچ وقت از جوشش نخواهد افتاد، بگذار اغیار هرگز درنیابند قلبهای ما از چه شور و اشتیاقی مالامال است و سر ما در هوای کدامین یار، خود را از پا نمیشناسد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|