|
اخبار
دست کشتی آزاد ایران در روز دوم به طلا نرسید
کشتیگیر وزن ۸۶ کیلوگرم ایران در مسابقات قهرمانی آسیا به مدال نقره رسید. دیدار فینال وزن ۸۶ کیلوگرم کشتی آزاد قهرمانی آسیا روز جمعه بین علیرضا کریمی از ایران و دولتبکوف از قزاقستان برگزار شد که در پایان این رقابت، نماینده قزاقستان ۴ بر یک کریمی را شکست داد. به این ترتیب دست نماینده ایران به مدال طلا نرسید و به مدال نقره بسنده کرد. کریمی در دور اول با نتیجه ۵ بر ۲ گوان اوک کیم از کرهجنوبی را مغلوب کرد. وی در دور دوم و در مرحله یکچهارم نهایی با نتیجه ۱۰ بر صفر زوشن لین از چین را از پیش رو برداشت و به مرحله نیمهنهایی راه یافت. وی در این مرحله با نتیجه ۹ بر ۲ هایاتو ایشیگورو از ژاپن را مغلوب کرد و فینالیست شد. پیش از این در روز دوم مسابقات قهرمانی آسیا که به میزبانی قزاقستان برگزار میشود، یاسین رضایی به مدال برنز رسیده بود.
***
سرمربی سابق ایران با فدراسیون کرواسی قرارداد بست
دراگان اسکوچیچ سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران بهصورت رسمی هدایت تیم فوتبال زیر ۲۱ سال کرواسی را برعهده گرفت. به گزارش مهر، فدراسیون فوتبال کرواسی ظهر روز جمعه بهصورت رسمی خبر داد قرارداد دراگان اسکوچیچ با تیم فوتبال زیر ۲۱ سال این کشور امضا شده است. سایت فدراسیون فوتبال کرواسی با اعلام این خبر نوشت: «آخرین کار اسکوچیچ هدایت تیم ملی ایران بود که با موفقیت این تیم را به جام جهانی۲۰۲۲ قطر رساند و با کسب ۲۵ امتیاز در ۱۰ بازی در دور سوم انتخابی جام جهانی، رکورد جدیدی برای تیمملی ایران به ثبت رساند. اسکوچیچ با وجود نتایج فوقالعاده فرصت هدایت ایران در مسابقات نهایی را نداشت. اسکوچیچ قبل از هدایت ایران مربیگری ریکا، اینتربلوک لیوبلیانا، العربی، النصر، ملوان، فولاد، رایکا بابل و صنعت نفت را برعهده داشت و از موفقیتهای مربیگری او میتوان به قهرمانی در جام حذفی کرواسی با تیم ریکا و قهرمانی جام حذفی اسلوونی و سوپرکاپ با اینتربلاک اشاره کرد. او با العربی به فینال جام ولیعهد رسید و هدایت النصر و فولاد را در لیگ قهرمانان آسیا برعهده داشت. اسکوچیچ در بین مربیان نامزد دریافت جایزه بهترین مربی جهان در سال ۲۰۲۱ از نظر IFFHS بود». اسکوچیچ هم که باید کمتر از ۷۰ روز دیگر با تیم کرواسی در مسابقات قهرمانی اروپا شرکت کند، درباره قبول هدایت تیم زیر ۲۱ سال کرواسی گفت: من این نقش را با غرور، جاهطلبی و خوشبینی فراوان به عهده میگیرم و از کاستیچ رئیس فدراسیون کرواسی به خاطر اعتمادی که داشت تشکر میکنم. وی افزود: ایگور (مربی سابق تیم جوانان کرواسی) کار بسیار خوبی در این تیم انجام داد. آرزوی من این است که با بهترین عملکرد ممکن جام ملتهای اروپا را به پایان برسانیم و سپس شروع به جمعآوری و ساختن نسل جدید کنیم. ما واقعاً بازیکنان با استعداد و باکیفیتی داریم. مشتاقانه منتظر این چالش هستم که با دانش و تجربه خود به آنها کمک کنم تا پتانسیلهای خود را شناسایی کنند.
***
تأیید پیشنهاد الهلال به طارمی در برنامه تلویزیونی عربستان
پیشنهاد باشگاه الهلال عربستان به مهدی طارمی مهاجم ایرانی تیم پورتو در یکی از برنامههای تلویزیونی عربستان بررسی و تایید شد. یکی از بخشهای برنامه SBC عربستان به گفتوگو با «فلیکس دیاز» سردبیر نشریه مارکا اسپانیا اختصاص داشت. دیاز در این برنامه به سوالات متعدد از جمله بحث حضور مورینیو در تیم النصر عربستان و پیشنهاد باشگاه الهلال به مهاجم ایرانی پورتو پاسخ داد. این سردبیر اسپانیایی در واکنش به احتمال انتقال طارمی به تیم الهلال گفت: امروز که با چند مدیر برنامه در مادرید صحبت کردم گفتند فصل بعد بازیکن بزرگی به باشگاه بزرگی در عربستان میرود. صحبت از دی ماریا است. همچنین مهدی طارمی مهاجم ایرانی. ایسکو هم همینطور که عربستان ممکن است مقصد بعدی او باشد. تایید پیشنهاد الهلال به طارمی در حالی صورت میگیرد که این بازیکن تا تابستان ۲۰۲۴ با پورتو قرارداد دارد و قطعاً برای انتقال به یک باشگاه دیگر باید رضایت مدیران پورتو را هم جلب کند.
***
مذاکره با مورینیو و زیدان؛ مأموریت جدید رونالدو در النصر
باشگاه النصر عربستان مأموریت جدیدی را به مهاجم پرتغالیاش سپرده است. باشگاه النصر ریاض پس از فسخ توافقی قرارداد سرمربی فرانسویاش یعنی رودی گارسیا باب مذاکره با سرمربیان سرشناس فوتبال جهان از جمله ژوزه مورینیو و زینالدین زیدان را گشوده است. مدیران النصر در روند انتخاب و مذاکره با سرمربی جدید از ایدههای کریستیانو رونالدو نیز بهره میبرند. این مهاجم پرتغالی دخالت مستقیمی در این پروسه دارد و حتی مدیران تیم عربستانی او را مأمور مذاکره با مورینیو و زیدان کردهاند.
رودی گارسیا پست سرمربیگری النصر و شهر ریاض را ترک کرد. قرارداد این فرانسوی با توافق طرفین فسخ شد. دینکو یلیچیچ کروات که پیش از این با تیم جوانان النصر کار میکرد به عنوان سرمربی موقت النصر منصوب شد.
ارسال به دوستان
قلعهنویی، تماشاگر ویژه استقلال - هوادار
سرمربی تیمملی در ادامه نظارت بر بازیهای لیگ، در هفته بیستوششم دیدار استقلال و هوادار را از نزدیک تماشا خواهد کرد. بر اساس برنامهریزی انجامشده، کادر فنی تیمملی فوتبال در هفتههای گذشته سعی کرده از نزدیک مسابقات لیگ برتر را تماشا کند و این هفته نیز این اتفاق رخ خواهد داد. امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی امروز (شنبه) با حضور در ورزشگاه آزادی دیدار استقلال و هوادار را زیر نظر قرار خواهد داد تا عملکرد بازیکنان 2 تیم را برای دعوت به اردوهای آتی تیم ملی از نزدیک بررسی کند.
ارسال به دوستان
سرانجام علی فتحاللهزاده از باشگاه استقلال رفت
زمین سوخته تحویل داد
زهره فلاحزاده: اواخر مهر پارسال بود که خبر کنار گذاشتن مصطفی آجورلو از مدیرعاملی استقلال و بازگشت دوباره علی فتحاللهزادهخویی که همیشه به صندلی مدیریتی باشگاه چشم دوخته بود، شنیده شد؛ خبری که برای هواداران آبی تعجببرانگیز بود و انتظار کنار گذاشتن مدیرعاملی را که تیمشان را پس از ۹ سال آن هم بدون باخت قهرمان کرده بود، نداشتند. در این میان دلیل کنار گذاشتن یکشبه آجورلو تخلفات مالی او و همکارانش عنوان شد؛ صحبت از ۶۰۰ میلیارد پول حاصل از عرضه بخشی از سهام باشگاه استقلال در بورس است که سازمان خصوصیسازی از عاقبت آن باخبر نیست و به همین دلیل آجورلو و اعضای هیاتمدیره را به دادگاه فراخوانده است. از سویی با آمدن علی فتحاللهزاده هواداران در انتظار پرداخت طلب استراماچونی بودند. فتحاللهزاده از همان روزهای ابتدایی حضور در استقلال به هر برنامه تلویزیونی میرفت، ادعاهای عجیبی را مطرح میکرد: دوستانم به من کمک میکنند، به من ۳ سال فرصت دهید تا ستاره سوم را کسب کنم، تلاش میکنیم بدهیها را پرداخت کنیم و... اما هر چه میگذشت باشگاه استقلال از داشتن درآمد محرومتر و از لحاظ بودجه فقیرتر میشد و خبری از کمک دوستان فتحاللهزاده هم نبود. او به قدری در تهیه منابع مالی ناتوان بود که تنها توانست درآمد باشگاه از فروش اللهیار صیادمنش، بازیکن سابق خود را دریافت کند. این پول هم آذر پارسال به بازیکنان و کادرفنی خارجی تیم پرداخت شد اما خبری که هواداران منتظر شنیدن آن بودند، یعنی پرداخت طلب مربی ایتالیایی، همچنان اولویت باشگاه نبود تا جایی که مدیرعامل استقلال از وزیر درخواست کرد وام ۱۱۸ میلیارد تومانی را که در «بانک شهر» از سهام بورس داشت به او دهد تا وی این مشکل را حل کند. البته این پول هم به استراماچونی پرداخت نشد و فتحاللهزاده آن را به بازیکنان داخلی پرداخت کرد. سرانجام نقطه تاریک مدیریتی فتحاللهزاده زمانی برملا شد که استقلال به دلیل عدم پرداخت بدهی خود در مهلت قانونی، از آسیا حذف شد و نتوانست مدارک لازم را در تاریخ مقرر آپلود کند. او که پس از این اتفاق در یک برنامه تلویزیونی حاضر شده بود با افشاگری حسین قربانزاده، رئیس سازمان خصوصیسازی مواجه شد. طبق گفته قربانزاده و تایید آن توسط هیات مالی سازمان خوصیسازی، مشخص شد علی فتحاللهزاده چکهای شخصی خود را که به ۱۰ سال قبل بازمیگردد، ۲ بار از باشگاه استقلال نقد کرده است؛ آن هم به مبلغ ۵ میلیارد تومان. از طرفی مدیرعامل استقلال به طور شخصی ۲۳۰ هزار دلار از یک صرافی ارز دریافت کرده که ۹۰ هزار دلار به حساب سانتاکلارای پرتغال برای رضایتنامه محمد محبی واریز شده و از ۱۴۰ هزار دلار باقیمانده آن اثری نیست. همین باعث شد محمد پولادگر، معاون وزیر ورزش در برنامه تلویزیونی خبر از تغییر مدیریت استقلال بدهد و حتی اعلام کند فتحاللهزاده هیچگاه به ناتوانی در حل کردن پرونده استراماچونی اقرار نکرد و اگر زودتر از اینها در این باره اطلاع میداد، شاید شرایط آبیها بهتر از حالا میشد.
در هر صورت در جلسه روز سهشنبه هیاتمدیره استقلال با استعفای فتحاللهزاده موافقت شد و سیدحجت کریمی، رئیس هیاتمدیره تا برگزاری مجمع به عنوان سرپرست باشگاه انتخاب شد. قرار است اوایل اردیبهشتماه هیاتمدیره و مدیرعامل استقلال تغییر کنند و سازمان خصوصیسازی از همین حالا به دنبال انتخاب اعضای جدید مدیریت باشگاه استقلال است.
اما سوال مهم این است: چرا امثال مصطفی آجورلو و فتحاللهزاده به عنوان مدیرعامل استقلال انتخاب میشوند و پس از فلاکتی که به بار میآورند، تنها از سمت خود اخراج میشوند و میروند که سایهشان هم دیده نشود؟
چطور امکان دارد مدیری تخلف آشکار مالی انجام دهد و ۶۰۰ میلیارد تومان پولی که یک باشگاه برای ۲ سال میتواند هزینه کند در یک سال نیست و نابود کند اما همچنان پس از ۶ ماه محاکمهای رخ ندهد؟!
چطور میشود یک مدیر چک شخصیاش را ۲ بار از باشگاه طلب و نقد کند و بگیرد و این افتضاح مدیریتی را به بار آورد اما نه تنها برکنار نشود که حتی با استعفای او در ابتدا موافقت هم نشود؟!
نتیجه چنین مدیریت فشلی، حذف استقلال از آسیا بود و پرسش این است: چه کسی پاسخگو است؟
کدامیک از مسؤولان مربوط جمله «عذر میخواهم» را بر زبان آوردند؟
اگر یکبار با چنین مدیرانی که نه آوردهای دارند و نه سواد و تخصص، برخورد میشد و دستشان از رسیدن به صندلی مدیرعاملی کوتاه میماند، دیگر خیال بازگشت به باشگاه به سرشان نمیزد.
این اتفاق باید برای مسؤولان حذف استقلال از آسیا که در تاریخ این باشگاه بیسابقه هم نبوده، درس عبرتی شده باشد که مدیر ناکارآمد و ناکاربلد را در راس کار قرار ندهند.
ارسال به دوستان
مصاحبه بودار عادل فردوسیپور با علیرضا جهانبخش در یک برنامه اینترنتی
انتحار در کدام پروژه؟
مصاحبه عادل فردوسیپور با علیرضا جهانبخش که در آن نقش «بازجو- خبرنگار» را ایفا میکند، حاوی نکاتی است که باید به آنها توجه جدی کرد.
«از آخرین مصاحبهای که من در فوتبال 360 انجام دادم، نزدیک 7 ماه میگذره. در این مدت همهمون ناراحت بودیم و عزادار. دیگه صحبت کردن درباره فوتبال و برنامه فوتبالی ساختن و مصاحبه فوتبالی گرفتن، اولویت هیچکدوممون نبود و حرفهای مهمتری برای شنیده شدن وجود داشت».
این شروع صحبتهای عادل فردوسیپور در گفتوگوی تصویری با علیرضا جهانبخش بود؛ مصاحبهای که بیش از مسائل فنی، مسائل سیاسی در آن خودنمایی میکرد. او نه تنها در دیالوگ آغازین، بلکه در طول مصاحبه تلاش کرد گفتوگو را به سمت سیاسی شدن ببرد. در واقع اگر فردوسیپور در سالیان گذشته با افراد سیاسی مصاحبه انجام میداد اما اینگونه وانمود میکرد که خط و ربط سیاسی ندارد، این بار به صورت علنی وارد سیاست و سیاسیکاری شد.
وی در بین گفتوگو با جهانبخش نیز گفت: «...رسیدیم به جام جهانی، فضای کشور کاملاً ملتهب و پر از تنشهای سیاسی و مردم ناراحت بودند و اعصابشون داغون بود. تیم ملی رفت اردو، تولد بیرانوند گرفته شد و در حالی که مردم انتظار داشتند کنارشون و همراهشون باشید جلوی اروگوئه شادی بعد از گل انجام شد. فضای مجازی شدیداً علیه بازیکنان تیم ملی شد. بازیکنان تیم ملی به دیدار رئیسجمهور رفتند که عکسهایش کرنشطور بود و در اوج التهابات جامعه درخواست مالی مطرح شد. موضوعی که نمک روی زخم مردم پاشید، فتوشوت فیفا بود. درک میکنم که طبق پروتکلهای فیفا مجبورید عکس بگیرید اما اینکه ژست بگیرید و ناز بیارید برای هم؛ مردم را ناراحت کرد».
ذکر چند نکته درباره این گفتوگو ضروری است:
1- فردوسیپور گفته «در 7 ماه گذشته ساختن برنامه فوتبالی اولویت هیچکداممان نبود». این در شرایطی است که او تهیهکننده برنامه فوتبال 120 است که از شبکه ورزش سیما پخش میشود؛ پس فوتبال اولویت او بوده است. اگر فوتبال موضوعیتی برای عادل فردوسیپور نداشت، میتوانست قید برنامهسازی در صداوسیما را بزند. مگر میشود از یک طرف گفت «فوتبال اولویت نیست» و از سوی دیگر همزمان در حوزه فوتبال کار و برنامه تولید کرد؟ اسم این موضوع اگر تناقض و دوگانگی نیست، پس چیست؟
2- او در بخشی از صحبتهای ابتداییاش گفت: «افرادی که در درگیریها کشته شدند، عاشق زندگی بودند». البته کسانی که توسط همان افراد کشته شدند هم عاشق زندگی بودند اما اگر بخواهیم با زبان فوتبال صحبت کنیم، باید بگوییم ذات فوتبال، شادی، نشاط و لذت بردن است. آنهایی که عاشق فوتبال هستند، عاشق زندگی هم هستند اما صحبتهایی نظیر آنچه فردوسیپور انجام داد، دقیقاً مرگ ورزش است؛ درست همان چیزی که امثال تروریستهای اینترنشنال و علینژاد دنبال آن بوده و هستند. دخالت سیاست در ورزش به شکلی که مدنظر مجری سابق برنامه نود است، پایانی است بر لذت بردن از فوتبال. پایان مسیر مدنظر عادل، حتماً مرگ است نه زندگی.
3- «همه انتظار داشتند کیروش شرایط جامعه را درک کند و همراهی لازم را داشته باشد». این بخشی از صحبتهای یک «کیروش فن» است که سرمربی تیم ملی را به دلیل اینکه وارد چنین مسائلی نشده، به باد انتقاد گرفته است. فردوسیپور که چه در 8 سال ابتدایی حضور کیروش و چه در دفعه دوم حضور این مربی، از حامیان جدی او به شمار میرفت، حالا لب به انتقاد از سرمربی پیشین تیمملی گشوده است.
اکنون این سؤال به وجود میآید: چرا فردوسیپور بابت کاری که خودش آن را انجام نداده از دیگران انتقاد میکند. او کارمند رسمی صداوسیماست و به زعم خودش اگر «میخواست با مردم همراهی کند»، میتوانست از مسؤولیتش در برنامهسازی کنارهگیری کند. چرا او خودش چنین کاری را انجام نداد اما از دیگران انتظار همراهی دارد؟! فردوسیپور برای اینکه اثبات کند حرفهایش بوی صداقت میدهد، میتوانست از خودش شروع کند و بعد از دیگران انتظار داشته باشد.
4- مصاحبه با جهانبخش با سؤالات سیاسی آن هم در حالی که کشور از شرایط ماههای گذشته فاصله گرفته، نکته قابل تأملی است. به این موضوع و نحوه پرسش سؤالات باید با دقت بیشتری فکر کرد. فردوسیپور از جمله کسانی بود که در جریان اتفاقات پاییز 1401 موضع چندانی نگرفت اما اینکه حالا پس از چند ماه و فروکش کردن آن اتفاقات، اینگونه به شکل تند و رادیکال مواضع غیرفوتبالی و کاملا سیاسی میگیرد بسیار قابل تأمل است. آیا این مدل حرکتهای انتحاری در راستای پروژههای انتخاباتی اصلاحطلبان است؟ در اینباره بیشتر خواهیم گفت.
ارسال به دوستان
صعود ذوبآهن به مرحله نیمهنهایی سوپرلیگ بسکتبال غرب آسیا
رویارویی تیمهای ایرانی در نیمهنهایی
زهرا اسدی: تیم بسکتبال ذوبآهن ایران برای صعود به مرحله نیمهنهایی سوپر لیگ بسکتبال غرب آسیا به مصاف تیم نفت عراق رفت. ذوبیها در بازی اول به طور معجزهآسایی در کوارتر چهارم از حریف پیش افتادند و در نهایت به پیروزی رسیدند اما در بازی دوم در عراق به این تیم باختند تا تکلیف تیم صعودکننده به بازی سوم در ایران کشیده شود. برای پوشش این دیدار به سالن بسکتبال مجموعه آزادی رفتیم. این دیدار از ساعت ۲۲ آغاز و با پیشتازی عراقیها در امتیازگیری در کوارتر اول همراه شد اما هر چه به پایان این دیدار نزدیکتر میشدیم، ذوبآهن حملات بهتری انجام میداد و نه تنها امتیازات عقب افتاده را جبران میکرد، بلکه با اختلافی که ایجاد میکرد باعث عصبانیت بازیکنان عراقی میشد، تا جایی که یکی از بازیکنان تیم نفت عراق به ارسلان کاظمی، بازیکن ذوبآهن حملهور و همین امر باعث شد داور بازی او را از زمین اخراج کند. این دیدار در نهایت با نتیجه ۹۵ بر ۸۳ به سود ذوبآهن به اتمام رسید و این تیم به مرحله نیمهنهایی سوپرلیگ غرب آسیا صعود کرد.
ذوب آهن در مرحله نیمهنهایی باید به مصاف شهرداری گرگان برود، هر چند اصفهانیها خاطره خوشی از رویارویی با گرگانیها ندارند؛ به این خاطر که در فصل گذشته لیگ برتر بسکتبال ایران با شکست برابر این تیم، جام قهرمانی را از دست دادند. از طرفی در کنفرانس خبری پس از این دیدار، زمانی که خبرنگاری از فرزاد کوهیان، سرمربی و ارسلان کاظمی، بازیکن ذوبآهن پرسیدند نظرتان را درباره دیدار با شهرداری گرگان بگویید، هر دو گفتند تمام تمرکزشان به بازی شنبه مقابل مس کرمان در لیگ برتر است و درباره این دیدار آسیایی فکری نمیکنند و این یعنی کوهیان و شاگردانش امید خیلی زیادی به برتری مقابل شهرداری ندارند و به قهرمانی در لیگ برتر بسکتبال میاندیشند.
باید دید ذوبآهن این فصل برای اصفهانیها یک جام به خانه میآورد یا خیر؟
ارسال به دوستان
به بهانه روز منابع انسانی
پاداش، تشکر یا پول؟!
مالک شیخی: «گری دسلر» نویسنده کتاب ارزنده مدیریت منابع انسانی که پای ثابت مراجع دانشگاهی ما است در مقدمه کتابش آماری از بانک جهانی ارائه میکند که در آن اثبات میکند کشورهای توسعهیافته ۸۰ درصد ثروت خود را نه از ثروتهای فیزیکی و منابع طبیعی، بلکه از منابع انسانی خود به دست میآورند. به دیگر معنا یعنی مهم نیست آن کشور منبع نفت و گاز و معادن باشد، مهم نیست چقدر تکنولوژی داشته باشد؛ مهم این است که نیروی انسانی برایشان جای همه این ثروتها، ارزشآفرینی میکند.
اما به اعتقاد دانشمندان علوم رفتاری، آن محرکی که این انسان را برای رفتاری به حرکت وامیدارد، انگیزه است. مادامی که کوهی از ارزشها، تجارب و علم در این انسان وجود داشته باشد اما انگیزه وجود نداشته باشد مانند انبار باروتی است که بدون جرقه هیچ انرژیای نخواهد داشت. به زبان مهندسی، انگیزه، گرمای احتراق موتور انسان است.
به تعبیر «گرت مورگان» در سازمانها نیز اگر به استعاره، سازمان را به مثابه موجود زنده نگاه کنیم، «انگیزش» گرانیگاه هنر رهبری سازمان است به طوری که اگر تا چند دهه گذشته تئوریهای آدام اسمیت و تیلور، سازمانها را به سمت بهرهوری سوق میداد، در تفوق «پارادایم انگیزش و روابط انسانی» طی سالهای اخیر، سازمانها متوجه شدند در سایه انگیزش است که بهرهوری حاصل میشود و این موضوع محور دیگر ابعاد مدیریت از جمله نوآوری، توسعه، پیشرفت و... در سازمان خواهد بود. تا جایی که نهادی مستقل مانند «بنیاد تحقیقات انگیزشی» (IRF) برای کشف ابعاد ناشناخته این بحث تاسیس شد.
البته آمار نیز مؤید همین موضوع است به طوری که طبق اعلام این بنیاد، سال ۲۰۲۲ در آمریکا صرفا سرانه پاداشهای غیرنقدی (کالا، مواد غذایی و...) برای هر نفر به ۱۰۰۰ دلار رسیده، در حالی که این سرانه در ۲۰۲۰ حدود ۷۰۰ دلار بوده است و این موید حداقل ۲۵ درصد رشد است.در اروپا نیز این مبلغ ۵۲ درصد رشد داشته است.
امروز اگر چه درباره انگیزش پژوهشهای فراوانی انجام شده اما جدیدترین نظریات، ما را به موضوع مهمی به نام «به رسمیت شناختن» (Recognition) هدایت میکند؛ مفهومی مغفول که سررشته بیتوجهی به آن را میشود در تکبعدی شدن پاداشهای نقدی و استیلای مدیریت سنتی در منابع انسانی جستوجو کرد. حال آنکه بخش مهمی از به رسمیت شناختن از پاداشها و مشوقهای غیرنقدی حاصل میشود.
آنچنان که آلف کوهن در کتاب «تنبیه به وسیله پاداش» (Punished by Rewards) اثبات کرد مشوقهای نقدی اثر معکوس بر انگیزه انسانی دارد.
«دیوید وهر» نیز در کتاب «عملکرد انسانی» (Human Performance)، تایید کرد حتی زمانی که کارکنان سازمان تمایل به دریافت پاداشهای نقدی داشتند، پس از دریافت پاداشهای غیرنقدی دارای انگیزه بالاتری نسبت به پاداشهای نقدی بودند (پاداشهای غیرنقدی در این پژوهش شامل سفر، ورزش، کالا و تسهیلات بود).
اما موضوع به رسمیت شناختن به اینجا محدود نشد و مجله فوربس در آماری حیرتانگیز اعلام کرد ۶۶ درصد کارمندان به دلیل به رسمیت شناخته نشدن، سازمانهای خود را ترک کردهاند. این آمار منجر به کتاب «رئیس خوب، رئیس بد» از رابرت ساتون، استاد دانشکده مدیریت در استنفورد شد که ماحصل آن این جمله بود: «قدرت یک «تشکر ساده» از طرف رئیس، میتواند ۵۰ برابر بیشتر باعث افزایش انگیزه شود».
اگرچه مولفهها و متغیرهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری برای اثبات اینگونه استدلال استقرایی و تعمیم جزء به کل لازم است اما فرصت مغتنمی است تا جامعه مدیران و دانشجویان منابع انسانی به همین بهانه بیش از گذشته به این مفهوم در کشورمان بپردازند تا شاید گره انگیزش منابع انسانی که امروز قطعا از چالشهای عمیق در سازمانهای ایرانی است باز شود و ما نیز با ظرفیت انبوه از نیروی جوان، کاردان و متعهد به مدد انگیزه و اشتیاق به سمت توسعه حرکت کنیم.
در پایان لازم است این روز گرانقدر را به همه اساتید، همکاران و دانشجویان عرصه منابع انسانی تبریک عرض کنم.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|