|
شرکت 2 داماد در شب عروسی یک دختر
گروه حوادث: راز پنهان عروس جوان پشت هلهلههای جشن نامزدی فاش شد. در شب مراسم نامزدی مرد جوانی به مجلس جشن آمد و ادعا کرد شوهر عروس خانم است.
چندی پیش مرد جوانی به دادسرای یافتآباد رفت و به دلیل فریب در ازدواج از همسرش شکایت کرد. وی به بازپرس موسیوند از شعبه چهارم گفت: چندی پیش در خیابان با دختر جوانی تصادف کردم، رهگذران وی را به خودروی من آوردند و من هم که دستپاچه شده بودم تصمیم گرفتم وی را به بیمارستان برسانم. در میان راه دختر جوان به من گفت حالش خوب است و از من خواست وی را به خانهاش برسانم. دختر جوان را به خانهاش رساندم و فردای آن روز برای پیگیری احوالش دوباره به خانهاش رفتم. دختر جوان حالش بهتر شده بود. همین رفت و آمدها کافی بود که به دختر جوان علاقهمند شوم و به وی پیشنهاد بدهم تا با یکدیگر بیشتر آشنا شویم. با گذشت چند ماهی از این آشنایی به وی پیشنهاد ازدواج دادم و این دختر پیشنهادم را پذیرفت. پسر جوان در ادامه گفت: سهیلا از من خواست جشن نامزدی مجللی بگیریم و من نیز که به وی علاقهمند بودم تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. برای برگزاری جشن مجبور شدم از خانوادهام پول قرض کنم و با وجود مخالفتهای خانوادهام تصمیم گرفتم با سهیلا ازدواج کنم. روز عروسی وقتی سهیلا در آرایشگاه بود سراغش رفته و وی را به محل برپایی مراسم بردم. هنوز چند دقیقهای از بله گفتن عروس خانم پس از خطبه نگذشته بود که مرد جوانی وارد مراسم عقد شد و با داد و فریاد ادعا کرد که سهیلا همسر وی است و این مرد عصبانی درحالی که با سروصدا قصد داشت مجلس جشن را برهم بزند به من گفت: سهیلا همسرش است و از مدتی پیش بدون اطلاع وی از خانهاش فرار کرده و تا چند ساعت پیش اطلاعی از سرنوشت وی نداشته است. این داماد فریبخورده گفت: زندگیام بهم ریخته است، نزد بستگانم سکه یک پول شدم و میخواهم عروس خانم مجازات شود. با شکایت این مرد، زن جوان به دادسرا احضار شد و وقتی در برابر بازپرس قرار گرفت درحالی که گریه میکرد، گفت: مدتی پیش به عقد پسر جوانی به نام محمد درآمدم و در همان دوران نامزدی متوجه شدم که وی معتاد است و به همین دلیل برخلاف میل وی با بخشیدن مهریهام از وی جدا شدم. اما وقتی با سهیل آشنا شدم تصمیم گرفتم موضوع ازدواج قبلی را پنهان کنم. نمیدانستم که محمد تصمیم دارد مراسم نامزدیام را بهم بریزد. بازپرس موسیوند با اعلام این خبر گفت: تلاشهای ما برای آشتی این زن و شوهر نتیجه نداد و چون تصمیم آنها را برای جدایی جدی دیديم، پرونده آنها را برای رسیدگی به دادگاه خانواده فرستادیم. ارسال به دوستان
چشم و هم چشمی مرگبار برای یک دختر
گروه حوادث: چشم و همچشمی یک دختر در خرید گوشی موبایل پیش از عروسی دوستش، وی را قربانی جنایت ناخواسته کرد.این دختر 30 ساله، پدر و مادرش را تحت فشار قرار داده بود تا آنان پول نیم میلیونی برای خرید گوشی موبایل به وی بدهند.
ساعت 4:35 ششم فروردین ماه سال جاری وقتی دختر جوانی به نام مریم نیمهجان به بیمارستانی در شمالشرق پایتخت انتقال یافت در برابر دیدگان پدر و مادر وحشتزدهاش به کام مرگ فرو رفت.تیم پزشکی پس از معاینه این دختر با شکستگی مرگبار سرش مواجه شد و بهخاطر مرموز بودن حادثه، ماموران کلانتری 164 قائم را در جریان قرار داد.وقتی پلیس ماجرای مرگ دلخراش مریم در ایام عید را به بازپرس شهریاری از شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران اطلاع داد، وی دستور تحقیق ویژه از پدر و مادر قربانی را صادر کرد و خود وارد عمل شد.پدر 67 ساله مریم که اسماعیل نام دارد در بازجویی به پلیس گفت: «ساعت 2 بامداد مریم که از مدتها پیش میخواست موبایلی بخرد و از ما 500هزار تومان پول میخواست با مادرش اختلاف پیدا کرد». وی افزود: «آن دو سر یکدیگر فریاد میزدند که دخترم کنترل خود را از دست داد و به سمت اتاق پذیرایی پرتاب شد و با برخورد سرش به زمین بیهوش روی زمین افتاد، خیلی ترسیده بودیم و سریع مریم را به بیمارستان رساندیم».بازپرس شهریاری در این مرحله با توجه به تناقضها در ادعاهای پدر و مادر قربانی به تیمی از اداره 10 پلیس آگاهی ماموریت داد تا به تحقیقات تخصصی دست زده و پرده از ابهامات مرگ مریم بردارند. وقتی اسماعیل در برابر کارآگاهان جنایی قرار گرفت و پی برد داستانسراییهایشان نمیتواند راز هولناک آنان را پنهان نگه دارد، چارهای جز اعتراف ندید و گفت: «دخترم در خرید موبایل و پوشش، چشم و همچشمی زیادی داشت، مدتها میشد که به بهانه قدیمی شدن موبایلش از ما 500 هزار تومان پول میخواست تا گوشی مدل بالایی بخرد». وی افزود: «دستم خالی بود و خواستم تا آخر فروردین ماه صبر کند، مریم ابتدا پذیرفت تا اینکه به عروسی دوستش دعوت شد، از آن به بعد روزگارمان را سیاه کرد مرتب ناراحتی به وجود میآورد و اصرار داشت سریع موبایلش را عوض کند. شب حادثه بین مریم و مادرش اختلاف به وجود آمد آنها سر یکدیگر داد میزدند من که میخواستم مانع درگیریشان شوم سراغ آنها رفتم و مریم را با دست به عقب هل دادم، دخترم تعادلش را از دست داد و از بالای پله آشپزخانه به پایین پرتاب شد، وقتی سرش به زمین خورد بیهوش درگوشهای افتاد، اصلاً فکر نمیکردیم کشته شده باشد،وی را به بیمارستان انتقال دادیم اما کار از کار گذشته بود». ارسال به دوستان
کیفقاپان با تصادف ساختگی دزدی میکردند
رئیس کلانتری 105 سنایی اعلام کرد: 2 کیفقاپ که در تقاطع جمهوری - ولیعصر با یک تصادف ساختگی از یک دستگاه پژو 206 سرقت کرده بودند، دستگیر شدند.سرهنگ امید بهمنیاری گفت: این سارقان پس از یک تصادف ساختگی با یک دستگاه خودرو 206، لوازم و کیف داخل خودرو را به سرقت برده و متواری شدند.وی افزود: با اجرای طرح مهار در نقاط مختلف شهر تهران، مأموران کلانتری 105 سنایی موفق شدند موتوسیکلت سارقان را در میدان هفتتیر شناسایی کنند.سرهنگ بهمنیاری افزود: سارقان در یک مجتمع تجاری - مسکونی در حال تقسیم اموال سرقتی بودند که توسط پلیس دستگیر و به کلانتری هدایت شدند.رئیس کلانتری 105 سنایی گفت: در بررسیهای نخست از این سارقان 22 و 23 ساله مشخص شد که موتوسیکلت سرقتی است.وی افزود: از این سارقان 500 هزار تومان پول، 500 هزار تومان تراول چک، یک فقره چک 20 میلیون تومانی در وجه حامل، 9 عدد کارت سوخت و 2 قبضه کارد سلاخی به دست آمده است.سرهنگ بهمنیاری به شهروندان توصیه کرد هنگام حمل مدارک و وجه نقد موارد ایمنی را رعایت کرده و حتماً درهای خودرو را قفل کنند. ارسال به دوستان
بازداشت«ذبیحگوشبر» در همدان
با تلاش ماموران پلیس امنیت اخلاقی همدان یک باند فساد و فحشا در همدان متلاشی و در این رابطه 15تن دستگیر شدند. مأموران انتظامی در پی کسب خبر مبنی بر اینکه فردی معروف به «ذبیح گوشبر» به عنوان سرباند فساد و فحشا در نقاط مختلف شهر همدان فعالیت گستردهای دارد و خانه وی مکان فساد و فحشا شده است، تحقیقات ویژهای را در این زمینه آغاز کردند. این گزارش حاکیاست، ماموران پلیس امنیت اخلاقی با هماهنگی مقام قضایی و رعایت جوانب، موفق شدند 12نفر از آنان را دستگیر کنند. بنابراین گزارش، متهمان در بازجوییهای به عمل آمده لب به اعتراف گشوده و مکان تولید موادمخدر روانگردان از نوع «شیشه و آلات استعمال آن» که در شهر همدان دایر کرده بودند را لو دادند. پلیس در بازرسی به عمل آمده از محل ضمن جمعآوری همه آلات و ادوات آزمایشگاهی 3تن دیگر از متهمان را دستگیر کرد. این گزارش میافزاید تلاش ماموران در راستای دستگیری دیگر متهمان همچنان ادامه دارد. ارسال به دوستان
شکارچی بنگاههای باربری
گروه حوادث: کلاهبردار حرفهای با 2 چهره به شکار طعمههایش در باربریهای سرشناس میرفت.
این مرد 35 ساله ابتدا سراغ رانندگان رفته و خود را رئیس بنگاه باربری معرفی میکرد سپس در نقش راننده کامیون و تریلر پای در دفتر باربری میگذاشت.از ابتدای زمستان سال 88 ماموران کلانتری 170 کهریزک در برابر پروندههای مشابهی قرار گرفتند که در آن مردی جوان با پرسه زدن در برابر بنگاههای باربری به اقدامات کلاهبردارانه زنجیرهای دست میزد. تحقیقات نشان داد این مجرم با مراجعه به رانندگان کامیون و تریلرها که بار از شهرهای دیگر به تهران آورده بودند خود را مدیر باربری یا نماینده آن معرفی کرده و با گرفتن مدارک و بارنامه در مرحله دوم نقشه خود با نقش راننده به دفتر باربری مراجعه و هزینه کرایهبار را دریافت کرده و پا به فرار میگذاشت. وقتی با دستور قاضی فلاح از شعبه 103 دادگاه کهریزک، ماموران پایگاه 9 پلیس آگاهی تهران به ردیابیهای فنی دست زدند ابتدا چهره کامپیوتری مرد کلاهبردار به دست آمد سپس به همه باربریها و برخی رانندگان آموزش داده شد تا با دیدن چهره فرضی متهم، پلیس را در جریان قرار دهند.ساعت 11 صبح روز مرد کلاهبردار گفت: «در این اقداماتم گاهی بیش از یک میلیون تومان دستمزد باربری میگرفتم و پول رانندهها را به جیب میزدم». وی افزود: «پیش از این کلاهبرداریها به سرقت و قاچاق مشروبات الکلی میپرداختم و بارها به زندان افتادهام». بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطنامروز»، قاضی فلاح بهخاطر گستردگی اقدامات مرد کلاهبردار با تقاضای انتشار عکس مهدی، از کسانی که در دام وی گرفتار شدهاند خواست به شعبه 103 دادگاه کهریزک مراجعه کنند. ارسال به دوستان
زن جوان سقوط کرد شوهرش بازداشت شد
مرد جوان به واسطه سقوط مرگبار همسرش به اتهام قتل دستگیر و بازداشت شد. ساعت 2 بعد از ظهر روز سهشنبه 10فروردین امسال مأموران مرکز فوریتهای پلیسی110 تهران بزرگ از وقوع یک حادثه باخبر شدند. مأموران در بررسی تماس برقرار شده با این مرکز دریافتند یکی از شهروندان مدعیاست همسایه وی که زن جوانی بوده از طبقه پنجم ساختمان سقوط کرده است. مأموران با حضور در محل حادثه واقع در یکی از خیابانهای فرعی پاسداران دریافتند زن جوان 25 ساله بر اثر سقوط از طبقه پنجم ساختمان به داخل حیاط خانه فوت کرده است. حیدری، بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران درباره این پرونده گفت: تحقیقات آغاز شد تا اینکه چندین نفر از همسایگان زن جوان مدعی شدند صدای درگیری این زن با شوهرش را شنیدهاند. وی ادامه داد: شوهر این زن دستگیر شد اما مدعی شد در لحظه سقوط همسرش داخل خانه نبوده است و به هیچ عنوان از مرگ وی اطلاعی نداشته است. وی افزود: این مرد مدعی شد با همسرش درگیری نداشته است و احتمالاً همسرش به واسطه مشکلات شخصی دست به خودکشی زده است. بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران گفت: در حال حاضر این مرد جوان به اتهام قتل بازداشت شده تا تحقیقات درباره این حادثه انجام شود.
جسد زن جوان در سطل زباله کشف شد جسد زن جوان که بر اثر خفگی به قتل رسیده است داخل سطل زباله پیدا شد.به گزارش فارس ساعت 9 صبح روز 11 فروردین امسال مأموران مرکز فوریتهای پلیسی 110 تهران بزرگ از وقوع یک حادثه باخبر شدند.مأموران با حضور در خیابان گرگان دریافتند یکی از شهروندان جسد یک زن جوان را کشف کرده است.حیدری بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران بزرگ درباره این پرونده گفت: با بررسی اولیه صحنه کشف جسد مشخص شد زنی حدودا 30 ساله مجهولالهویه بر اثر فشار بر رگهای حیاتی گردنش به قتل رسیده است.وی ادامه داد: قاتل یا قاتلان پس از آنکه این زن را به قتل رساندهاند جسد را داخل یک گونی گذاشته و گونی حاوی جسد را به داخل سطل زباله انداختهاند. بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران بزرگ گفت: زن جوانی که ساکن محله کشف جسد بوده است صبح هنگام که برای گذاشتن زباله در داخل سطل زباله از خانه خود خارج شده پای جسد را که از گونی بیرون زده دیده و به این ترتیب مأموران را از وجود این جسد باخبر کرده است. حیدری گفت: در حال حاضر مشخصات این زن در دست نیست اما تحقیقات برای شناسایی وی و همچنین شناسایی قاتل یا قاتلان او آغاز شده است.
گاز گرفتگی 9 میهمان عروسی بر اثر گاز گرفتگی در یک مراسم عروسی در شهرستان مشکین شهر اردبیل، 9 نفر مسموم و راهی بیمارستان شدند. به گزارش پلیس، نهم فروردین ماه خبر انتقال چند نفر که بر اثر گاز گرفتگی دچار مسمومیت شده بودند به مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهرستان مشکین شهر اردبیل اعلام شد که بلافاصله پس از دریافت این خبر ماموران کلانتری 11 این شهرستان جهت بررسی موضوع به محل اعزام شدند. برپایه این گزارش، در بررسیهای بهعمل آمده مشخص شد 9 نفر از میهمانان که در یکی از اتاقها جمع بودند همگی دچار گازگرفتگی شده و راهی بیمارستان شدهاند. تحقیقات پلیس اردبیل در این زمینه ادامه دارد.
محاصره خانه دختران فراری در مراغه فرمانده انتظامی شهرستان مراغه گفت: با تلاش ماموران انتظامی شهرستان مراغه خانهای که تبدیل به مرکز نگهداری دختران فراری و خانه فساد شده بود کشف و در این باره 4 نفر با هویت معلوم دستگیر شدند.بیاضعلی امامپور گفت: در پی تماس تلفنی یکی از شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تبریز مبنی بر رفت و آمد مشکوک عدهای از افراد به خانهای واقع در یکی از محلات شهرستان مراغه، ماموران انتظامی به منظور اطلاع از صحت و سقم موضوع به محل اعزام و با انجام عملیات کنترلی نامحسوس موفق شدند ضمن حصول اطمینان از صحت موضوع فرد دایرکننده این مرکز را شناسایی کنند.وی در دامه افزود: با توجه به اهمیت موضوع و با هماهنگی مقام قضایی و با رعایت موازین شرعی و قانونی، ماموران به محل مذکور وارد شده و دایرکننده این مرکز به هویت «م ـ ل» فرزند عبدالکریم 28 ساله را به همراه 3 نفر به هویتهای «ح ـ ز» فرزند حامد 26 ساله،
شرور و اخاذ سعادتآباد دستگیر شد
رئیس کلانتری 134 شهرک غرب اعلام کرد: فرد شروری که پس از سرقت اموال داخل خودرو قصد اخاذی از مالباخته را داشت، دستگیر شد.سرهنگ عزتالله عزتی گفت: فردی به کلانتری 134 مراجعه و از سرقت 14 مورد اموال و مدارک از خودروی پژو 206 خود خبر داد. وی اظهار داشت: مالباخته اعلام کرد سارق اموالش، با وی تماس گرفته و برای تحویل مدارک یکمیلیون تومان پول درخواست کرده است. با آموزش شگردهای لازم، مالباخته با این شرور اخاذ قرار گذاشت و مأموران این کلانتری موفق شدند در محل قرار، وی را دستگیر کنند. سرهنگ عزتی افزود: سارق دستگیر شده، از عابر بانک این مالباخته بیش از یکمیلیون تومان پول برداشت کرده است. ارسال به دوستان
اعتراف زن 35 ساله به دزدیدن گوشت از فروشگاهها
یک زن که با ترفند خاصی از فروشگاههای زنجیرهای تهران گوشت میدزدید، دستگیر شد.سرهنگ مینایی رئیس کلانتری 128 تهران نو گفت: تحقیقات ادامه داشت تا اینکه هفتم فروردین ماه با اطلاع مسؤول یکی از فروشگاههای زنجیرهای شرق تهران ماموران انتظامی یک زن 35 ساله را حین ارتکاب جرم دستگیر و به کلانتری منتقل کردند.سرهنگ مینایی با اشاره به اینکه این متهم از دزدان سابقهدار است، ادامه داد:وی در بازجوییهای انجام شده اعتراف کرد: با مراجعه به فروشگاههای زنجیرهای و خرید جزئی از آن بستههای گوشت را به داخل کیفی که از قبل به دور کمرم میبستم انداخته و سرقت میکردم.رئیس کلانتری 128 تهران نو در خاتمه افزود: این متهم از 2 سال گذشته تا به حال، یک میلیون و 500 هزار تومان گوشت سرقت کرده است.
راز جاعلان حرفهای در خرید 3 گوسفند گروه حوادث: راز جعل ماهرانه پول و تراول زمانی فاش شد که 2 کلاهبردار به خرید گوسفند دستزدند.20بهمنماه سال 88 مردی به کلانتری 127 حضرت عبدالعظیم(ع) مراجعه کرد و پرده از یک کلاهبرداری 900 هزار تومانی برداشت.این مرد به ماموران گفت: روز گذشته 2مرد جوان با پراید سفید رنگی برای خرید 3 گوسفند به دامداریام در محله قوچحصار شهرری مراجعه کردند.خیلی عجله داشتند بدون هیچ چانهزنی به سرعت گوسفندان را داخل خودروشان انداختند و رفتند. من که به رفتارشان مشکوک شده بودم شماره پلاک خودروشان را برداشتم و پس از اینکه پول و تراولها را بررسی کردم متوجه تقلبی بودن آنها شدم. با ادعاهای مالباخته، پرونده به دستور قاضی فلاح از شعبه 103 دادگاه کهریزک در اختیار کارآگاهان پايگاه نهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.وقتی شماره پلاک خودرو در رایانه پلیس قرار گرفت هویت مالک خودروی پراید شناسایی شد.تحقیقات برای دستگیری جاعلان تراول چکها ادامه داشت تا اینکه خودروی کلاهبرداران در خیابان شهید رجایی شهرری متوقف شد و سرنشین آن به نام حجتخانی به پایگاه 9 پلیس آگاهی منتقل شد.متهم در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد و گفت علی همدستم پولها و تراولهای تقلبی را در مخفیگاهش تهیه میکرد و با یکدیگر نقشههای کلاهبرداریمان را عملی میکردیم.با ادعاهای متهم، علی در مخفیگاهش دستگیر و در بازرسی از خانه وی ماموران به تجهیزات رایانهای مورد استفاده در تهیه اسکناسهای تقلبی و مواد مخدر برخوردند.به گزارش خبرنگار «وطنامروز»، بازپرس پرونده با درخواست چاپ عکس کلاهبرداران باسابقه از کسانی که در دام این 2 متهم گرفتار شدهاند خواست به شعبه 103 دادگاه کهریزک یا پایگاه نهم پلیس آگاهی مراجعه کنند.
جنایت خاموش در پاتوق افیونی گروه حوادث: همپاتوقی میهمانیهای افیونی مرد جوان عامل قتل خاموش وی شناخته شد.نیمه شب 11 شهریور ماه سال 88 ساکنان مجتمع مسکونی در بزرگراه رسالت متوجه بوی مشمئزکنندهای از خانه یکی از همسایهها شدند.وقتی ماموران کلانتری 127 نارمک خود را به مجتمع مسکونی رساندند، ديدند مردی 37 ساله به نام شهرام با ضربات چاقو از پای درآمده است.کارآگاهان در بررسیهای میدانی ردپایی از یک زن بهدست آوردند که با بازداشت وی به عامل جنایت نزدیکتر شدند.این زن در بازجوییها ادعا کرد، شهرام دوستان زیادی داشته که به خانهاش رفت و آمد میکردند و پیش از آنکه شهرام قربانی این جنایت شود یکی از دوستانش به نام فرهاد قرار بود به خانه قربانی برود.وقتی فرهاد در 19 اسفندماه سال 88 دستگیر شد،گفت: مدتی بود با شهرام بهخاطر پول مواد مخدر درگیری داشتم، باید 200 هزار تومان به من میداد روز حادثه که دوباره بر سر پول با شهرام درگیر شدم به خانه رفتم و چاقوی آشپزخانه را برداشتم و به خانه قربانی بازگشتم و وی را با 6 ضربه چاقو از پای درآوردم.
عملیات ویژه برای گروگان کوچولوی 120 هزار یورویی گروه حوادث: کودک 4 ساله که گروگان 120 هزار یورویی ارسال به دوستان
دزدان نقابدار مجتمع تجاري «پرنس» در كمتر از 15 روز بازداشت شدند
محاصره مافيا درمخفيگاه طلايي
گفتوگو با سردسته باند سر دسته باند و برادرش کنار هم ایستادهاند، آرزوهای زیادی داشتند که بر باد رفتند، ابتدا عبدالله پیش رویمان قرار میگیرد: باور میکردید در کمتر از 15 روز بازداشت شوید؟
نمیدانم چرا وقتی در فردیس سرقت کردیم برخلاف دفعات قبلی احساس میکردم سایه پلیس بالای سر ما است، نگران بودم و مدام میترسیدم بازداشت شویم.
قبلا زندان افتادهای؟
بله، بهخاطر سرقت پژو 206، 3 بار زندان افتادم و بعد از آن یک دزد حرفهای شدم.
چرا؟
وقتی از زندان آزاد شدم بیکار بودم و وضع مالی بدی داشتم، بهخاطر همین تصمیم گرفتم وارد دنیای تبهکاران شوم و به کارهای بزرگ دست بزنم.
از اینکه یک دزد ماهر شده بودی، راضی به نظر میرسیدی؟
اصلا راضی نبودم، همیشه پشیمان بودم، ایکاش سراغ این کارها نرفته بودم.
یعنی سازماندهی یک باند و استفاده خونسردانه از اسلحه میتواند با پشیمانیات در یک مسیر باشد؟
چارهای نداشتم بی پولی منرا به این مسیر کشاند بعد حریص شدم، میخواستم به اندازهای پولدار شوم که دیگر نیاز مالی باعث بغضهای تنهاییام نشود.
چند بار سرقت كردهاي؟
7 بار.
همگی مسلحانه؟
بله، من همیشه ترس داشتم بازداشت شوم بهخاطر همین دست به اسلحه بردم، سلاح به ما اعتماد به نفس میداد.
از آخرین سرقت در فردیس بگو؟
طلافروشی را شناسایی کرده بودیم، ساعت شلوغ را انتخاب کردیم تا پلیس بهخاطر مسلح بودن ما برای دستگیریمان ریسک نکند، میدانستیم جان مردم اهمیت دارد میخواستیم وحشت به راه اندازیم و بتوانیم بعد از سرقت فرار کنیم. نقشهمان این بود كه وقتی از خودرو پیاده شدیم تیراندازی کنیم، همین کار را نیز کردیم و در 4 دقیقه توانستیم طلاها را سرقت کنیم.
خیلی خونسرد بودید؟
اتفاقا خودمان ترسیده بودیم اما باید طوری رفتار میکردیم تا کسی جرات نزدیک شدن به ما را نداشته باشد.
نقشه بعدیتان چه بود؟
بعد از سرقت فردیس به اعضای باندم گفتم که دیگر دست به اسلحه نخواهیم برد همگی میخواستیم ایران را ترک کنیم.
پس چرا به شمال رفتید؟
تعطیلات نوروز بود و میدانستیم مرزهای زمینی و هوایی تحت کنترل شدید هستند بهخاطر همین تصمیم گرفتیم در شمال بمانیم تا آبها از آسیاب بیفتد سپس دور از هیاهو ایران را ترک کنیم.
نحوه عضوگیریات چگونه بود؟
خسرو و دانیال بچه محلهایمان بودند و از دوران بچگی با هم دوست بودیم، سعید و برادرش و داوود همباشگاهی محمد بودند که به پیشنهاد وی عضو گروهم شدند.
به این روز که بازداشت شوی، فکر میکردی؟
اصلا، اما بعد از سرقت فردیس بود که شمارههای معکوس را احساس میکردم، هر لحظه فکر میکردم پلیس پشت سرم است. بعد از عبدالله، برادرش آرام پیش رویمان نشست:
تو حرف خاصی داری؟
همان حرفهای برادرم، پیش از سرقت فردیس تصور نمیکردم بتوانیم به این راحتی دزدی کنیم، خودم فیلم را که دیدم حیرتزده شدم در کمتر از 4 دقیقه 16 کیلو طلا سرقت کردیم، برخلاف تصور همه که ما حرفهای بودیم، آماتور رفتار کردیم اما شانس آوردیم.
15 روز بعد از سرقت را چگونه گذراندید؟
میدانستیم پلیس در تعقیب ما است زندگیمان جهنم شده بود، عبدالله قسم خورد تا 2 روز دیگر بازداشت میشویم. بنا به گزارش خبرنگار «وطن امروز»، سردار رادان جانشین رئیس پلیس ایران، دستگیری این مردان خطرناک را بهترین دستاورد پلیس در طرح نوروزی سال 89 اعلام کرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|