|
درباره اظهارنظر مضحک سعید لیلاز که مدعی شده جمهوری اسلامی سطح منازعه را از حجاریان به سلبریتیها رسانده است
سیاست چگونه مبتذل شد؟
حجاریان خرداد 97: باید حرفمان را از زبان سلبریتیها بزنیم
گروه سیاسی: نسبت اصلاحطلبان با سلبریتیها وارد مرحله پرمزاحی شده است. جریانی که روزی با باد کردن سلبریتیها و وزن بخشیدن به هنرپیشهها در فضای سیاسی به دنبال هیجانی کردن فضای انتخاباتی کشور میگشت، امروز به دنبال مقصری برای بزرگ کردن این صنف میگردد و خود را قربانی این فضا میخواند.
به گزارش «وطن امروز»، سعید لیلاز روزنامهنگار و اقتصاددان اصلاحطلب بتازگی در جریان یک گفتوگو با بیان اینکه امروز جمهوری اسلامی روزنامهنگاران و سلبریتیها را با خود ندارد، گفت: نظام خودش این انتخاب را کرده و سطح منازعه را از عبدی و حجاریان به سطح سلبریتیها رسانده، چون میدانست توانایی مقابله با عبدی و حجاریان را ندارد! اما فارغ از این ادعا که کسی توانایی مقابله با چهرههای منقضیشده اصلاحات را دارد یا خیر، این سوال مطرح میشود: چه کسی سلبریتیها را در فضای سیاسی کشور بزرگ کرد. پی گرفتن این سوال از قضا همگان را به همان اردوگاهی میکشاند که امروز صدای مخالفت با سلبریتیها از آن بلند شده است. انتخابات ریاست جمهوری سال 76 نخستین میدان سیاسی کشور بود که در آن هنرمندان و سلبریتیها حضوری در حاشیه رقابتها و در طرفداری از محمد خاتمی یافتند. دهه80 به خصوص انتخابات ریاست جمهوری دهم بود که یکباره سلبریتیها به بخش ثابت میتینگهای سیاسی اصلاحطلبان راه یافتند. برنامه مشهور 2 خرداد در سالن آزادی با حضور هنرمندانی همچون حمید فرخنژاد (که اکنون کنار بدنامترین چهرههای ضدانقلاب و سلطنتطلب ایستاده است) نقطه تثبیت جایگاه سلبریتیها در حیات سیاسی اصلاحطلبان بود. شروع دهه90 و همزمانیاش با بزرگ شدن جایگاه شبکههای اجتماعی در زندگی مردم اما سلبریتیها را به مهمترین سرمایه سیاسی اصلاحطلبان تبدیل کرد که در 3 انتخابات سالهای 92، 94 و 96 عملا بازیگردان سناریوی اصلاحطلبان شدند تا جایی که دیگر این جبهه کمتر روی روشنفکران و روزنامهنگاران و... سرمایهگذاری میکرد و هنرپیشهها جای چنین گروههایی را نیز برای آنها پر کردند.
سعید لیلاز در حالی دوگانه موهوم سلبریتی - حجاریان را مطرح میکند و میگوید جمهوری اسلامی برای فرار از حجاریان، سلبریتیها را بزرگ کرد که شخص حجاریان خود تئوریسین اعطای تریبون به سلبریتیها بود و حیات اصلاحطلبان را به بازیگری شهرتپیشهها در سیاست گره زد. حجاریان خرداد 97 در گفتوگو با روزنامه اعتماد گفت: اصلاحطلبان باید سیاستهای خود را به تعبیر مولانا از دهان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاستهایشان را نخست با گروههای مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاستها توسط همان گروههای مرجع جدید در جامعه منعکس شود.
به همین خاطر اگر بنا باشد متهمی برای بزرگ کردن جایگاه سلبریتیها در نزاع سیاسی پیدا شود نخستین متهمها را باید در بین همقطاران لیلاز، عبدی و حجاریان یافت.
ارسال به دوستان
ردپای خصومت تاریخی ریدلی اسکات با فرانسه در فیلم ناپلئون
تسویه حساب انگلیسی
مهدی طاهرخانی: کدام ناپلئون را دوست دارید ببینید؟ آنچه حقیقتا در متن تاریخ بوده؛ با فتوحات مشخص، تاکتیکهای بکر جنگی که معادلات ابتدای قرن ۱۹ میلادی را از نو تعریف کرد یا یک نسخه دیگر با ضعفهای احتمالی یا به واقع تخیلی از یکی از بزرگترین مردان تاریخ جهان و فرانسه؟
اولی را در تاریخ و متون به جا مانده و مهمتر از همه در اسناد مستند پیدا میکنید اما روایت دیگر را احتمالا تنها در نهانخانه فکر یک انگلیسی کاربلد در امر حماسهسازی.
بیتردید «ریدلی اسکات» بلد است حماسه را بسازد؛ همین ۲۴ سال قبل با «گلادیاتور» ثابت کرد بازی و قواعدش را بهتر از سایرین میداند و بلد است اما یادتان نرود او ضدحماسه را هم میشناسد و توانایی خلقش را دارد.
اسکات در نهمین دهه زندگیاش احتمالا دچار همان احساسات سالهای ابتدایی نوجوانی شده است.
کتاب تاریخ دبستان (نسخه انگلیسیاش) را به یاد میآورد. ناپلئون بناپارت یک فرانسوی جسور بود که در ابتدای قرن نوزدهم، همه اروپا را در چنبره خویشتن داشت و دست آخر انگلیسیها در واترلو نسخهاش را پیچیدند. خب! انتها که مشخص است. او همه توانش را برای همان انتها گذاشته اما باید ابتدا را هم به روش خودش سلاخی میکرد که کرده است!
نیامده از آن همه جنگ و نبرد بزرگ که ناپلئون در آن پیروز شد، درست حرف بزند. در کدام سکانس فیلم شما شاهد یک صحنه ساده از یکی از صدها نبوغ نظامی ناپلئون در جنگها بودید؟
حتی در فتح مسکو هم شکست تداعیگر است تا به آتش کشیدن پایتخت روسیه تزاری!
اسکات دروغ نگفته اما عوض کشیدن یک طرح حماسی و طبیعتا برجستهسازی نقاط قوت شخص، سراغ ترسیم یک کاریکاتور رفته است. هیکل تقریبا چاق، فربه و قد نه چندان بلند ناپلئون را ضریب داده و او را یک مرد تقریبا دست و پاچلفتی و بچهننه در جنگهای تن به تن معرفی کرده؛ نه یک بار که ۲ مرتبه.
ابتدای فیلم در حمله به قلعه تولون اگر یک سرباز فرانسوی به دادش نمیرسید، از قاب دوربین اسکات او میمرد! چه نابغه نظامی و جنگاوری که از یک سو شجاعت رفتن به قلب میدان جنگ را دارد اما از سوی دیگر هنر شمشیرزنی را نمیداند؟!
در صحنه دیگر که مربوط به سکانس کودتاست، خلاف نسخ اصلی یا آنچه شرحش رفته، ناپلئون را یک دست و پاچلفتی ترسو به نمایش میگذارد که در حال فرار کردن در راهپلهها مرتب سکندری میخورد، همچون بزدلها فرار میکند و به پشت چند سرباز برای حفظ جانش میرود.
شاید در نسخ کتب دبستان بریتانیا که ریدلی اسکات در مدرسه آن را میخواند، آنها این چهره کاریکاتوری را از دشمن دیرینهشان کشیدهاند! شاید هم ترشحات ذهن ریدلی در پیری است که خواسته یک اثر به «لولو» تقدیم کند، بیاعتنا به نص صریح تاریخ. حالا به «لولو» میرسیم که کیست و چرا اسکات اصرار داشته فیلمی برایش بسازد.
مورخان اعتقاد دارند بسیاری از اتفاقات فیلم نه به تاریخ ارتباط دارد و نه حتی رخ داده است.
چهره اصلیتر فیلم که همپای ناپلئون به او پرداخته میشود، ملکه ژوزفین است؛ همسر اول ناپلئون. معشوقه واقعی او اما او بیوه یک افسر سلطنتی است که انقلاب با گیوتین به سراغ شوهرش رفته است. ۲ فرزند پسر و دختر هم دارد. ناپلئون عاشق او میشود. ازدواج میکنند، در همه جنگها، در بین کشتار صدها هزار نفر، فقط این ژوزفین است که به ناپلئون آرامش میدهد و در قالب این نامهنگاریها ما متوجه این عشق آتشین یک طرفه میشویم! اما در نسخه اسکات، ژوزفین خیلی بیعلت خیانت میکند! وی برخلاف آنچه در تاریخ آمده، خیانت ژوزفین را عامل ترک سپاه فرانسه در مصر عنوان میکند. در یک اثر تاریخی، به اتفاقات رخ داده مومن نباشی دیگر نامش فیلم تاریخی نیست. ریدلی اسکات ادعا میکند چون کسی آنجا نبوده، همه واقعیت را نمیدانند. از این رو خودش استنباط کرده که بین خیانت ژوزفین و ترک اردوی سپاه مصر باید رابطهای باشد. میآید و این را به تصویر میکشد. اینجاست که باید گفت خواهشا برای فهمیدن تاریخ، سراغ این فیلم نروید که حقیقتی در آن مستتر نیست. اما قسمت بدتر ماجرا آنجاست که ناپلئون با وجود خیانت ژوزفین، قادر به جدایی از او نیست و در ادامه خواهید دید این مرد جنگی که تقریبا بیشتر اروپا را با جنگ و خونریزی گرفته بود، «برده»یک بیوه میشود و در یک سکانس، همچون سگ رفتار میکند آن هم برابر دیدگان دیگران!
نسخهای کاملا انگلیسیپسند در شناخت اسطوره کشور مجاور و سابقا دشمن!
نه اینکه در زندگی واقعی، ناپلئون بناپارت، مردی بیاشتباه و همهچیزدان بوده، نه اینکه او یک فرد ضدجنگ و صلحدوست بوده و نه اینکه صرفا زندگی زناشویی بسیار مستحکم و پاکی هم داشته است، نه! ناپلئون یک قدرتطلب خونریز بود که میلیونها انسان را قربانی میل قدرتطلبی خود کرد. اخلاق حکم میکند نام نیکی از او در تاریخ ذکر نشود اما در تصویر کاریکاتورگونه ریدلی اسکات از ناپلئون ما همه ضعفها را بسیار بزرگ شدهتر و مضحک و غیرقابل بخشش میبینیم؛ از قد و هیکل گرفته تا خلق و خوی زناشویی؛ یک کاریکاتور از ناپلئون.
در این تصویر انگلیسی از ناپلئون، هیچ اثری از تصمیمات بزرگ او در میدان سیاست و جنگ نمیبینیم. خب! پس اگر حقیقتا ناپلئون آن است که اسکات به تصویر کشیده، پس چگونه ممکن است این فرد یکی از معروفترین انسانهای تاریخ جهان باشد؟ یکی دارد این وسط دروغ میگوید؛ یا مورخان و مستندات تاریخی یا...
از لحاظ تکنیک فیلمسازی و تصویرگری و حتی ملودرام، ریدلی اسکات فیلم قابل قبولی را ساخته است. همانطور که گفتم مشکل بزرگ، روایت تاریخ است، شاید اگر عوض نام ناپلئون او یک قصه تخیلی از یک فرد خودساخته در برههای از تاریخ فرانسه را خلق میکرد و در همان ابتدا مینوشت این فیلم واقعی نیست، آن گاه کسی در انتهای اثر وقتی میخواند که ریدلی اسکات این اثر را به «لولو» تقدیم کرده است، متحیر نمیماند!
شاید هم نگاه واقعی و انسانیتر این باشد که باید بپذیریم انگلیسیها آخرین افرادی هستند که حق دارند درباره دشمن بزرگ تاریخیشان، همه حقیقت را بگویند. چه خوشمان بیاید چه نه، ناپلئون از بزرگترین افراد در تاریخ فرانسه است و فرانسه قرنها با انگلیس نه تنها دچار اصطکاک که عملا جنگ بوده است. ریدلی اسکات همه سکانسها را سریع ساخته، از فتوحات ناپلئون فقط تعداد سربازهای کشته شدهاش را شمرده تا برسد به مهمترین قسمت تاریخ از نگاه انگلیسیها؛ جنگ واترلو!
همانجا که بزرگترین و آخرین شکست بناپارت رقم خورد. مدت زمان و جلوههای ویژه سکانسهای واترلو برابری میکند با همه فتوحاتی که ناپلئون در فیلم داشته و کارگردان به سرعت و بیتفاوت از آن میگذرد. یا چهره شکست بر آن میپاشد.
روایت است کسی آمار افراد کشته شده را از فرمانده فاتح نمیپرسد، چون او کار مهمتر یعنی فتح را انجام داده اما ریدلی اسکات حتی این اصل را هم در انتهای فیلم به هیچ میانگارد و درست در همان لحظاتی که فیلم را به «لولو» تقدیم میکند، در حال شمردن افراد کشته شده در جنگهای ناپلئون است!
یک چیزهایی هرگز درست بشو نیست؛ شما برای ساختن یک فیلم حقیقی و واقعی درباره یک شخصیت تاریخی نباید سراغ مردی بروید که درست در آن سوی ماجرا بوده است. وقتی یک انگلیسی بخواهد درباره ناپلئون فیلم بسازد، میشود همین کاریکاتور؛ خردهحسابهایی که روی پرده سینما تسویه میشود.
مثلا از بالیوود و یک کارگردان هندی بخواهید بیاید درباره زندگی نادرشاه افشار فیلم بسازد. احتمالا در فیلم ساخته شده فقط به روزهای پایانی زندگی نادر پرداخته خواهد شد که با درفش داغ پی پسر بزرگش بود تا کورش کند!
یا مثال سادهترش، از یک کاریکاتوریست حاذق بخواهید یک طرح حماسی برای شما بکشد! مسلما او همه نکات ویژه و برجسته را پنهان میکند و عدل سراغ ضعفها میرود تا آنها را برجسته کند! نتیجه هم میشود کاریکاتور که تعریف خاص خودش را دارد. نه اینکه یک کاریکاتور و کارتون صرفا دروغ باشد نه! اما مشخصا طراح تنها سراغ چیزهایی رفته تا با برجستهتر کردنش، شکل خندهدار به اثر بدهد.
و در انتها شاید ما همه اشتباه میکنیم و حقیقتا سلیقه «لولو» چنین شکلی از ناپلئون را میپسندیده و کارگردان شهیر انگلیسی هم بیدغلبازی، اعتراف کرده این اثر را به «لولو» تقدیم میکند! راستی یادم رفت بگویم «لولو» سگ ریدلی اسکات است که در پایان فیلم، وی این اثر را به او تقدیم میکند.
ارسال به دوستان
آمریکا دور دوم حملات خود به یمن را به تنهایی انجام داد که نشان میدهد ائتلاف علیه یمن شکست خورده است
تنهایی جو
* اسکای عربی: طرف آمریکایی قبل از حمله به مواضع یمنیها به انصارالله اطلاع داده بود/ * فارنپالیسی: بایدن در مواجهه با یمنیها گزینه بدتر را انتخاب کرده است/ * گاردین: قدم گذاشتن آمریکا به جنگ یمن یعنی رفتن به ناکجاآباد!
گروه بینالملل: آمریکا و انگلیس بتازگی در قالب ائتلاف اعلامی، ادعایی و خودساخته خود در دریای سرخ که تاکنون گزارشهای مختلفی از شکست و ناکامی آن منتشر شده، دست به انجام حملاتی علیه یمن زدهاند. به گزارش «وطن امروز»، در دور اول حملات که یمنیها گفتهاند 73 حمله انجام شده، 16 هدف در بخشهای مختلف یمن از سوی آمریکاییها و انگلیسیها مورد حمله قرار گرفت. در عین حال، آمریکاییها در دور دوم حملات که خود به تنهایی آن را انجام دادند به اهداف محدودتری در خاک یمن حمله کردند.
بسیاری از ناظران و تحلیلگران، تحلیل و تفسیرهای مختلفی را درباره محرکهای اصلی دولت بایدن در حمله به یمن مطرح میکنند اما تقریبا اغلب تحلیلگران حتی در رسانههای مطرح غربی بر این باورند این دولت از حمله به یمن راه به جایی نخواهد برد و پرونده ماجراجویی آن در یمن از همین حالا نیز در کلکسیون شکستهای دولت بایدن جا گرفته است؛ معادلهای که عملا سیاست بایدن در قبال یمن را به یک شکست عینی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل کرده است.
در این رابطه به طور خاص 3 استدلال عمده و محوری مطرح میشود.
اولا تحلیلگران مختلفی به این نکته اشاره کردهاند که دولت بایدن با ابتکار حمله به یمن، به نوعی سعی داشته فضا و جو غالب در عرصه بینالمللی را که به طور خاص پس از اقدام اخیر آفریقای جنوبی در ثبت شکایت علیه رژیم اشغالگر قدس در دیوان بینالمللی دادگستری به دلیل ارتکاب نسلکشی در نوار غزه که تا حد زیادی به نفع مقاومت و ملت فلسطین تقویت شده، منحرف و یک رویداد انحرافی را با پرداختها و جنجالهای رسانهای گسترده برجستهسازی کند. در واقع، آمریکاییها برای اینکه از ابعاد فشارهای قابل توجه اقدام اخیر دولت آفریقای جنوبی در طرح شکایت علیه صهیونیستها در دیوان بینالمللی دادگستری تا جای ممکن بکاهند، ماجراجویی علیه یمن را آن هم با طرح این شعار زیبا و ادعایی که میخواهند امنیت کشتیرانی بینالمللی را تضمین کنند، در دستور کار قرار دادهاند. این در حالی است که این ادعای آنها نیز از هیچ بنیان منطقی برخوردار نیست و انصارالله یمن تاکنون بارها و بارها اعلام کرده هدف اصلی آن از هدف قرار دادن کشتیهای تجاری اسرائیلی یا کشتیهایی که به سمت اراضی اشغالی حرکت میکنند، صرفا واداشتن صهیونیستها و دولت آمریکا به پایان دادن به جنایت و نسلکشی در نوار غزه است و الا یمن قویا به امنیت کشتیرانی بینالمللی متعهد است و کاری با کشتیهای دیگر کشورها یا دیگر مقاصدی که عازمشان هستند ندارد. از این رو، حمله به یمن، در واقع ابتکار دولت بایدن جهت فرار از شکست سخت و قریبالوقوعی است که در آینده نزدیک احتمالا در چارچوب دیوان بینالمللی دادگستری به صهیونیستها و البته متحد اصلی آنها دولت آمریکا تحمیل خواهد شد.
دوم اینکه دولت بایدن در فضای عدم ابتکار عمل وارد معادله جنگافروزی علیه یمنیها شده است. به بیان سادهتر، آمریکاییها جنگی را علیه انصارالله یمن آغاز کردهاند که نمیتوانند آن را آنگونه که مطلوبشان است اداره کنند یا به پایان برسانند؛ معادلهای که انتقادات زیادی را از دولت بایدن در آمریکا برانگیخته است. اکنون دولت بایدن در پروندههای مهمی نظیر جنگ اوکراین، جنگ غزه یا رقابتهای راهبردی با چین در شرق آسیا، عمیقا گرفتار است و مثلا درباره جنگ اوکراین، پنتاگون به صراحت اعلام کرده دیگر پولی ندارد تا به اوکراینیها تخصیص دهد. حال در این شرایط، حمله به اهداف مختلف در یمن آن هم در شرایطی که انصارالله یمن نشان داده از ظرفیتهای قابل ملاحظهای جهت پاسخ دادن به حملاتی که علیه آن میشود برخوردار است، پالسهای منفی را درباره وارد آمدن ضربات قریبالوقوع به منافع ملی آمریکا در منطقه غرب آسیا مخابره میکند. در این چارچوب، برخی گزارشها به این مساله اشاره داشتهاند که آمریکاییها قبل از حملات اخیر خود به یمن، این مساله را به مقامهای یمنی اطلاع داده بودند یا منابع یمنی گزارش دادهاند آمریکا در جریان حمله به یمن به برخی اهداف حمله کرده که پیشتر متروک شده و از کار افتاده بودند.
نکته جالب و قابل تامل اینکه حتی در درون دولت آمریکا نیز میزان مخالفتها با ماجراجویی اخیر دولت بایدن علیه یمن به نحو قابل توجهی افزایش یافته و مثلا نشریه المانیتور بتازگی در گزارشی از اراده برخی کارکنان دولت آمریکا جهت برگزاری اعتصاب به دلیل نارضایتی از سیاستهای دولت بایدن در رابطه با جنگ غزه یا جنگافروزی علیه یمن خبر داده است. البته جو بایدن رئیسجمهور آمریکا پس از حملات مشترک با انگلیس به یمن در بامداد جمعه، گفت معتقد نیست کشورش در جنگ نیابتی با ایران قرار دارد. بایدن بامداد شنبه که به بازدید یک مرکز کسب و کار کوچک در آلنتاون در ایالت پنسیلوانیا رفته بود، در پاسخ به سوالی درباره اینکه «آیا آمریکا در جنگ نیابتی با ایران قرار دارد» پاسخ داد: «نه! ایران جنگ با ما را نمیخواهد». رئیسجمهور آمریکا همچنین گفت: «من پیام را به ایران رساندهام. آنها میدانند نباید کاری انجام دهند».
در این راستا، نشریه فارن پالیسی نیز بتازگی در گزارشی مبسوط با عنوان «حوثیها را بمباران نکنید» تاکید کرده آنهایی که در آمریکا از حمله به مواضع انصارالله یمن حمایت میکنند، دقیقا توضیح نمیدهند برای بعد از انجام بمبارانها چه برنامهای دارند؟ آیا آنها توجه ندارند که حوثیها 8 سال تحت بمبارانهای شدید ائتلاف سعودی بودند و در پایان نیز شکست نخوردند؟ فارن پالیسی افزوده توانمندیهای قابل ملاحظه حوثیها در حوزههای موشکی و پهپادی میتواند صورتحسابهای سنگینی را روی دست آمریکا بگذارد؛ مسالهای که آمریکا در شرایط کنونی قادر به تحمل تبعات آن نیست.
نشریه فارن پالیسی در مقاله دیگری به قلم کریستینا لو و رابی گرامر تاکید میکند دولت بایدن در مساله یمن گزینه بدتر را انتخاب کرده و اگر قرار باشد همچون وضعیت کنونی بیبرنامه پیش رود، وضعیت برای منافع و امنیت ملی آمریکا میتواند بد و بدتر شود.
سوم اینکه انصارالله یمن از سرمایه اجتماعی قابل توجهی برخوردار است و البته توانمندیها و مقاومت خود را در جریان حملات 8 ساله ائتلاف سعودی به خاک یمن نیز به نمایش گذاشت. در این چارچوب، به طور خاص دولت بایدن علیه یک گروه کوچک وارد عمل نشده، بلکه عملا علیه یک ملت اقدام کرده که میتوانند ضربات راهبردی و کاری را به منافع آمریکا و دیگر قدرتهای غربی در دریای سرخ و تنگه بابالمندب وارد کنند؛ معادلهای که باز هم از قدم گذاشتن آمریکاییها در فضایی ناشناخته خبر میدهد که میتواند تبعات سنگینی برای آنها داشته باشد.
اساسا به همین دلیل هم هست که شاهد بودهایم نشریه گاردین بتازگی در گزارشی به دولت بایدن توصیه کرده قدم در ناکجاآباد جنگ با یمنیها نگذارد و بفهمد صورت مساله اصلی غربیها در وضعیت کنونی در غرب آسیا، جنگ غزه و نه یک جنگ جدید است. اگر هم دولت بایدن بنا داشته باشد بر آتش جنگ با یمن بدمد، باید خود را آماده شرایطی کند که حداقل در وضعیت کنونی کمترین بایستههای آن را هم ندارد؛ مسالهای که از دستهای خالی سیاست خارجی دولت بایدن در رابطه با یمن حکایت دارد. همچنین روزنامه گاردین با اشاره به حملات اخیر آمریکا و انگلیس به مناطقی در یمن که در کنترل انصارالله قرار دارد، نوشت: ایالات متحده و متحدانش باید از اشتباهات گذشته خود در خاورمیانه درس بگیرند و به جای هدف قرار دادن انصارالله، اسرائیل را برای آتشبس در غزه تحت فشار قرار دهند.
***
انصارالله یمن: پایگاهی که آمریکا هدف قرار داد از کار افتاده بود
نصرالدین عامر، نایبرئیس هیات اطلاعرسانی جنبش انصارالله یمن روز گذشته خاطرنشان کرد: پایگاهی که ارتش آمریکا آن را امروز هدف قرار داد، از کار افتاده بود و نیروهای ارتش یمن حضور آمریکاییها در منطقه را غیرقانونی تلقی میکنند.
ارسال به دوستان
روششناسی اشتباه طرح جامع شهرها و توقف افزایش محدوده شهری چگونه باعث افزایش قیمت زمین شد؟
زمین گروگان شهر
مریم طیبی نظری: در شرایطی به پایان زمان قانونی طرح جامع تهران نزدیک میشویم که در نهایت 15 درصد آن عملیاتی شده است. این 15 درصد در محور تعیین محدوده شهری بوده که به نظر کارشناسان نتیجهای جز گرانی، احتکار و قیمت بالای زمین در پی نداشته است.
در حالی قرار است طرح جامع شهری تهران برای بار سوم بازنگری شود که طبق بررسیهای انجام شده در نهایت ۱۵ درصد از طرح قبلی - مصوب سال ۸۶ و با افق ۲۰ ساله - عملیاتی شده است. این مقدار از اجرایی شدن، به معنای عملیاتی نشدن طرح جامع است. طرح جامع شهری، همان سند بالادستیای است که طبق قانون، شهر باید براساس آن اداره شود؛ همان است که چشماندازی واحد و جامع را برای مدیریت کلانشهر به مدیران شهری میدهد.
اما انگار در 2 دهه اخیر مسیر طی شده توسط مدیران شهری و مسیر تصویرشده در طرح جامع خیلی با یکدیگر همپوشانی نداشته و تصمیمات مدیران شهری مطابق این سند بالادستی نبوده است. این موضوع را، هم حال و اوضاع آشفته شهر تهران گواهی میدهد و هم تخمینهای زده شده درباره عملیاتی شدن نهایی این طرح در بدنه شهر. اساسا کارکرد طرح جامع، تعیین 3 خط قرمز مهم برای شهر است: سقف تراکم ساختمانی، کاربری معین و حد جمعیتی مناطق. همچنین این طرح محدوده قانونی شهر و نحوه استفاده از اراضی را معین میکند. با تعیین این محدوده، ارائه خدمات شهری و ایجاد زیرساخت برای اراضی خارجی ممنوع میشود.
یکی از مهمترین محورهای اشاره شد، تعیین محدوده شهری است که مشخصا در 2 محور دیگر، تراکم ساختمانی و حد جمعیتی تاثیرگذار است. آنچه در بازه زمانی طرح جامع اخیر اتفاق افتاد را پیشتر سهراب مشهودی، رئیس گروه شهرسازی جامعه مهندسین کشور، در نشستی با عنوان «شهرسازی روی آب» توضیح داده است. وی در پاسخ به سوال حضار درباره محدوده شهرها گفت: در مرحله اول بررسی طرحهای جامع ما متوجه شدیم ۱۵درصد خارج از محدوده ساخت و ساز شده است. هماکنون این شاخص به ۳۰ درصد رسیده است.
دلیل این موضوع، کوچک بودن شهرها نبود چون در همان زمان ۲۳ درصد ساخته نشده بود، یعنی برخی توانسته بودند با احتکار زمین کاری کنند ۱۵ درصد بیرون شهرها زندگی کنند. البته من نمیگویم محدوده کشیده نشود، بلکه از اول نباید محدوده کشیده شود و بهتدریج که شهر میخواهد توسعه پیدا کند، زمین برای خدمات و... خریداری کنیم، سپس محدوده را توسعه دهیم.
همانطور که مشهودی توضیح میدهد، عملیاتی شدن تنها یک بخش طرح جامع - تعیین محدوده شهری
- در تهران، زمینه احتکار زمین، جهش قیمت مسکن و حاشیهنشینی را به وجود آورده است. آنچه در این مقطع زمانی مهم است آسیبشناسی طرح جامع قبلی و عدم تکرار آن در تدوین طرح بعدی است. محمدصالح شکوهی، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت در گفتوگو با «وطن امروز» به بررسی این موضوع پرداخته است.
* وضعیت بحرانی کلانشهرها نتیجه سپردن کار به غیرمتخصص
شکوهی درباره آسیبشناسی و اشکالات موجود در طرح جامع قبلی توضیح داد: آخرین طرح جامع مصوبی که برای تهران تهیه شده، مربوط به سال 1386 است. مطالعات آن سال 85 انجام شد و سال 86 به تصویب رسید. قرار بر این بود که به صورت دورهای هر 5 سال یکبار طرح جامع بازنگری شود، بنابراین باید در سالهای 90، 95 و 1400 بازنگریها در طرح انجام میشد که این اتفاق نیفتاد.
در حال حاضر ما به افق طرح نزدیک هستیم و سال 1405 از نظر قانونی به افق خودش میرسد و باید طرح جامع جدید تهیه شود.
در حال حاضر، نهاد پایش شهرداری تهران تصمیم گرفته است این بازنگری را انجام دهد که از این جهت یک تکلیف قانونی بر زمین مانده محقق میشود اما یکسری ملاحظاتی در این میان وجود دارد؛ اینکه اشکالات موجود طرح جامع قبلی در بازنگری تکرار نشود، چرا که باید در بازنگری پیشرو، مسیری طی شود که عاری از اشتباهات گذشته باشد.
استاد دانشگاه ادامه داد: اول آنکه باید به تهیهکننده طرح جامع توجه شود. در طرح جامع قبلی، اول قرار بود 22 مشاور برای 22 منطقه طرح تهیه کنند و در مرحله بعد این طرحها تلفیق و به اضافه 7 طرح موضوعی که موضوعاتی مثل آب، محیط زیست و... را شامل میشد، یک طرح یکپارچه شود. یعنی در مجموع 29 مشاور قرار بود کار کنند و مجموع اینها، نسخه نهایی طرح جامع بشود. در طول مسیر قرار شد کمیسیونی متشکل از مشاورهای مختلف شکل گیرد.
برای مثال 5 تن از این 22 مشاور با هم همکاری کنند تا طرح جامع تلفیق تهیه شود. بعد از آن قرار شد شرکتی متشکل از 5 مشاور انتخاب شود و به تدوین طرح بپردازد. اما در نهایت اتفاقی که افتاد این بود که شرکت تازهتاسیس بدون سابقه، با حضور یک نفر مسؤولیت تهیه طرح جامع را برعهده گرفت که نه تخصص لازم، نه توان لازم مدیریتی و نه سابقه مورد نیاز را داشت. در نتیجه فرآیند تهیه طرح جامع از نظر کارشناسی با آسیب جدی مواجه شد. این ایراد اولی است که به طرح قبلی وارد میشود و در حال حاضر باید آن را برای تدوین طرح بعدی برطرف کرد. باید گروهی متشکل از متخصصان این کار را انجام دهند، یعنی بدون هیچ زد و بندی شرکت یا شرکتها یا مراکز علمی که صلاحیت دارند این طرح را بازنگری کنند.
وی افزود: دومین ایراد به موضوع روششناسی طرح جامع قبلی بازمیگردد. اینکه در زمان تهیه طرح قبل هنوز تکلیف مشخص نبود؛ معلوم نبود مدل برنامهریزی جامع که حالت سنتی ایران بود را میخواهیم داشته باشیم یا مدل برنامهریزی راهبردی که مدل آمریکایی است یا اصلا به دنبال مدل برنامهریزی ساختاری که مدل انگلستان است، هستیم. بنابراین خروجی کار تلفیقی از همه موارد منفی شد و روششناسی طرح جامع را با مشکل جدی روبهرو کرد، چون نمیتوانستند تصمیم بگیرند کدام مدل نظری را انتخاب کنند. در نهایت طرحی تهیه کردند با نام طرح ساختاری راهبردی جامع شهر تهران که از نظر روشی متعهد به هیچ کدام از آن الگوهای برنامهریزی قبلی نبود و این باعث شد خروجی کار با انتقاد مواجه شود.
* رویکرد طرح تفصیلی چیست؟
شکوهی نقد بعد بر طرح جامع را اینگونه توضیح میدهد: سومین نقدی که به طرح جامع وارد است ناظر بر همزمانی تدوین طرح تفصیلی با طرح جامع است. از همان ابتدا قرار بود طرح جامع همزمان با طرح تفصیلی تهیه شود و این شدنی نبود، چرا که طرح تفصیلی سند پاییندستی محسوب میشود و باید بعد از تهیه طرح جامع تدوین شود. بنابراین همان زمان هم این نقد وارد بود. در نهایت هم نتوانستند طرح تفصیلی را همزمان با طرح جامع تهیه کنند و طرح تفصیلی تهران 6 سال بعد از طرح جامع، تصویب شد. امروز هم همان مسیر را میرویم، یعنی هنوز طرح جامع تهران بازنگری نشده و معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران قرارداد بازنگری طرح تفصیلی را بسته است. در هر صورت معلوم نیست این طرح تفصیلی براساس کدام طرح جامع و براساس چه رویکردی قرار است بازنگری شود. در شرایطی که ما هنوز به بازنگری طرح جامع ورود نکردهایم، بازنگری طرح تفصیلی خطا است. اگر براساس طرح جامع قبلی قرار است بازنگری را انجام دهیم که زمان زیادی تا پایان آن نمانده است، اگر میخواهیم رویکرد جدیدی را لحاظ کنیم، ابتدا رویکرد جدید باید مصوب و در قالب طرح جامع ارائه شود که هنوز این اتفاق نیفتاده است.
* موازیکاریهای شهرداری؛ مانعی بر سر چشمانداز واحد برای تهران
شکوهی در آخر با اشاره به نقدهای وارده بر روششناسی طرح جامع گفت: نقدهایی که نسبت به روششناسی طرح جامع مطرح میشود، درست است اما هنوز جایگزینی برای آن در ایران نداریم. اگر میخواهیم در روششناسی طرح جامع تجدید نظر کنیم باید به جایگزین آن فکر کنیم و رویکرد آن را مسالهمحور قرار دهیم و طرح جامع را مسالهمحور تهیه کنیم اما تا زمانی که جایگزینی برای طرح جامع نداشته باشیم، تضعیف طرح جامع به صلاح نیست. به عبارت دیگر اگر ما جایگزینی برای طرح جامع ارائه ندهیم و بعد همین طرح مصوب قانونی را تضعیف کنیم نتیجهای جز اداره بیقانون شهر ندارد، چرا که عملا الگوی برنامهریزی جای خود را میدهد به الگوی توافق، یعنی هر کسی بتواند هر چقدر با شهرداری توافق کند، اجازه ساخت پیدا میکند. هر کسی هر جوری که بتواند پروندهاش را در کمیسیون ماده 5 تصویب کند مجوز ساخت میگیرد. این الگو غلط است، یعنی مطمئنا الگوی توافق غلطترین الگو است. در عین حال به طرح جامع هم نقدهای جدی وارد است؛ اگر میشود آن را بهتر کرد، اگر نه تخریب نکنیم.
وی در پایان بیان کرد: شهرداری تهران در حال حاضر چند رویه را پیش گرفته است، یکی آنکه مشغول بازنگری طرح تفصیلی تهران است. دوم آنکه یک الگویی با عنوان توسعه حملونقلمحور در حال تهیه است که انگار این خودش به جای طرح تفصیلی قرار میگیرد، چرا که حدود 50 درصد ضوابط شهر در چارچوب این طرح در حال بازنگری است. سوم اینکه کمیسیون ماده 5 به صورت موردی مصوباتی را برای بخشهایی از شهر تعریف میکند.
این نیز با این نگاه که باید ضوابط کلی شهر تعیین شود و بعد ضوابط جزئی مشخص شود، در تضاد است. باید نگاه و برنامهریزی از کل به جز بیاید. این 3 رویکرد که به صورت موازی در حال انجام است باعث میشود برنامهریزی علمی زیر سوال برود، چرا که باعث میشود دیگر نتوانیم با یک نگاه از بالا به پایین و روشمندی طرح جامع یک چشمانداز واحدی را برای تهران پیگیری کنیم.
ارسال به دوستان
ورود سامانه بارشی جدید به کشور و بارش برف و کولاک در اکثر نقاط کشور
برف روی برف
در پی ورود سامانه بارشی جدید به کشور، بارش برف و باران اغلب استانها بویژه استانهای شمال، شمال غرب و غرب کشور را فرا گرفته است؛ بارشهایی که از پنجشنبه هفته گذشته شروع شده است و طبق پیشبینی سازمان هواشناسی طی روزهای آینده همچنان ادامه دارد. در همین حال رئیس مرکز ملی پیشبینی سازمان هواشناسی کشور از صدور هشدار سطح قرمز برای شمال غرب کشور خبر داد و گفت: پیشبینی میشود در این مناطق برف سنگین ببارد. صادق ضیاییان اظهار کرد: با توجه به فعالیت سامانه بارشی، سازمان هواشناسی برای جنوب غرب آذربایجان غربی، ارتفاعات شمالی آذربایجان شرقی، ارتفاعات و محورهای مواصلاتی اردبیل و شمال غرب کردستان هشدار سطح قرمز صادر کرده است. وی ادامه داد: برای این مناطق بارش برف سنگین پیشبینی شده است و توصیه میکنیم مردم از هرگونه تردد خودداری کنند و سفرها را به زمان دیگری موکول کنند. وی در ادامه با اشاره به احتمال وقوع بهمن، در ارتفاعات افزود: به کوهنوردان توصیه میکنیم به هیچ عنوان فعالیتی نداشته باشند. رئیس مرکز ملی پیشبینی سازمان هواشناسی کشور گفت: دستگاههای اجرایی باید برای برفروبی آمادگی داشته باشند، احتمال بارش برف و انسداد راههای روستایی بویژه در مناطق سردسیر و حتی انسداد راههای شریانی در گردنهها وجود دارد. ضیاییان با تأکید بر اینکه روستاییان باید برای قطع برق و انسداد جادهها آمادگی داشته باشند، اضافه کرد: این احتمال وجود دارد در ارتفاعات بویژه ارتفاعات جنوب غرب استان آذربایجان غربی شاهد بارش برف یک متری باشیم. همچنین سازمان هواشناسی با صدور بالاترین سطح هشدار (قرمز) از بارش سنگین برف و انسداد محورهای مواصلاتی در 4 استان طی امروز یکشنبه خبر داد. در این شرایط جوی اختلال در ناوگان حملونقل، کاهش دید، بهمن، کولاک برف، انسداد محورهای مواصلاتی بویژه در مناطق سردسیر و اختلال در انتقال نهادههای انرژی از جمله برق و گاز دور از انتظار نیست. به توصیه سازمان هواشناسی، اجتناب از سفر بویژه در گردنههای برفگیر، خودداری مطلق از فعالیتهای کوهنوردی و جابهجایی عشایر، پرهیز از فعالیتهای عمرانی، آمادگی کامل دستگاههای اجرایی و امدادی، آمادگی کامل راهداری جهت برفروبی در مسیرها و مدیریت در انتقال نهادههای انرژی باید در دستور کار قرار گیرد. هشدار قرمز بالاترین سطح هشدار است که در آن پیشبینی میشود یک پدیده جوی خسارتهای وسیعی به دنبال داشته باشد. سازمان هواشناسی با صدور هشدار قرمز به دستگاههای مختلف اعلام میکند وارد عمل شوند و اقداماتی را برای کاهش خسارات وقوع پدیدههای جوی انجام دهند.
* آمادهباش هلالاحمر در پی هشدار قرمز هواشناسی
معاون عملیات سازمان امداد و نجات با اشاره به هشدار هواشناسی ناشی از بارش شدید برف، از آمادهباش در ۴ استان کشور خبر داد. حامد سجادی با اشاره به هشدار هواشناسی، گفت: طبق هشدار سطح قرمز سازمان هواشناسی، بارش شدید برف در جنوب غرب آذربایجان غربی، شمال غرب کردستان، ارتفاعات اردبیل و ارتفاعات در شمال شرق آذربایجان شرقی پیشبینی شده است. وی افزود: بر این اساس، با توجه به هشدار وقوع کولاک برف و احتمال رخداد بهمن، امدادگران جمعیت هلالاحمر در 4 استان کشور در حالت آمادهباش قرار گرفتند. سجادی افزود: با توجه به هشدار سازمان هواشناسی، به هموطنان توصیه میشود نکات ایمنی لازم برای تردد در جادهها و صعودهای کوهنوردی را رعایت کنند و قبل از تردد از وضعیت راهها اطلاع یابند. بر اساس گزارش پایگاه اطلاعرسانی جمعیت هلالاحمر، سامانه ۱۱۲ و ندای امداد، در صورت وقوع حوادث آماده کمکرسانی به هموطنان است.
* بارش یک و نیم متر برف در گردنه ژالانه سروآباد
مدیرکل راهداری و حملونقل جادهای استان کردستان از بارش 150 سانتیمتر برف در گردنه ژالانه سروآباد و برفروبی 3 هزار و ۶۸۳ کیلومتر باند در جادههای استان خبر داد. فرزاد حسنی دیروز گفت: عملیات راهداری در محورهای شریانی و غیرشریانی طی شبانهروز گذشته توسط ۱۸۷ نفر از نیروهای این اداره کل با استفاده از ۱۱۱ دستگاه ماشینآلات راهداری انجام شده است. حسنی گفت: طی شبانهروز گذشته در مجموع 3 هزار و ۶۸۳ کیلومتر باند از جادههای استان با تلاش راهداران برفروبی شده است. وی به بارش 150 سانتیمتر برف و سقوط بهمنهای سنگین و کولاک شدید در راههای ارتباطی سروآباد ـ اورامان ـ پاوه اشاره کرد و گفت: گردنه ژالانه همچنان مسدود است.
ارسال به دوستان
یارانه نقدی 160 هزار نفر از دهک دهم حذف شد
نَمی از یَمی
گروه اقتصادی: بررسیها نشان میهد 160هزار نفر از مشمولان یارانه نقدی در موعد یارانه دیماه، پیامک واریز دریافت نکردهاند. دیروز مسؤولان سازمان هدفمندی یارانهها اعلام کردند این اقدام در راستای تکلیف قانونی بودجه سال جاری مبنی بر حذف یارانه ثروتمندان توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام شده است.
به گزارش «وطن امروز»، بررسیها نشان میدهد بعد از سالها وعده، حذف یارانه نقدی ثروتمندان در سال جاری در حال محقق شدن است؛ تکلیفی قانونی که چند سال در بودجه آورده میشد اما به دلیل مسائل مختلف که اصلیترین آن نبود بانک اطلاعات اقتصادی شهروندان بود، انجام نشده بود.
بررسیها نشان میدهد در حذف دیماه که آخرین عملیات مربوط به حذف یارانه سال جاری نیز هست، ۲دهم اول دهک یا به عبارت دیگر ۲ صدک اول اقتصادی کشور دیگر یارانه دریافت نخواهند کرد.
بنا بر این گزارش، ۲ سال است یارانه نقدی خانوارهای ایرانی به شکل منظم، بیستم هر ماه به حساب سرپرست خانوار واریز میشود و ساعت ۲۴ قابل برداشت است. در نیمه دوم امسال ۲ اتفاق، نگرانیهایی را برای خانوارهای مشمول دریافت یارانه نقدی به وجود آورده است؛ یارانه کمک معیشتی مرحله ۱۵۳ مربوط به آبان ۱۴۰۲ بود که برای برخی با تاخیر یک روز واریز شد و در ادامه، پرداخت نشدن یارانه کمک معیشتی مرحله ۱۵۵ مربوط به دی ۱۴۰۲ برای برخی خانوارها که حکایت از حذف برخی افراد دارد. در این مرحله پرداخت یارانه ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی از طریق سیستم بانکی بر اساس فهرست جدید انجام شده است.
طیبه حسینی، سخنگوی سازمان هدفمندی یارانهها گفته است: بر اساس قانون بودجه ۱۴۰۲، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ملزم به بازبینی و شناسایی خانوارهای پردرآمد در ۲ نوبت و حذف آنها از دریافت یارانه نقدی است.
وی افزود: نخستین بازبینی اردیبهشتماه انجام شد و با بازبینی میزان درآمد و سرمایه افراد، برخی خانوارها از فهرست دریافت یارانه نقدی حذف شدند.
دومین بازبینی هم در نیمه دوم سال در دیماه انجام شد و تعدادی دیگر از خانوارهای ایرانی که در دهک نهم قرار داشتند با توجه به درآمدشان به دهک دهم اضافه شدند. از این رو تعدادی که پیش از این و تا آذر سال جاری در صف یارانهبگیران قرار داشتند، بر اساس فهرست جدید اعلامی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از دریافت یارانه نقدی حذف شدند. گفتنی است بازبینی خانوارها با شاخصهای جدید بوده و بر اساس میزان درآمد، حجم سرمایه خانوارها اعم از خانه، ملک، خودرو و... انجام شده، به این ترتیب اطلاعات مربوط به دارایی افراد بهروزرسانی شده است.
شناسایی کودکان دارای سوءتغذیه و اختصاص یارانه ویژه به آنها از اقدامات جدیدی است که در حوزه تخصیص یارانه انجام شده است، همچنین اضافهشدن مشمولان جدید از بین زنان باردار و شیرده ۸ استان کمبرخوردار به جامعه یارانهبگیران از دیگر تغییرات این بخش به شمار میرود تا افراد محق مشمول دریافت یارانه نقدی شوند.
از سوی دیگر سامانه حمایت باید بهروز باشد تا امکان شکایت و درخواست بازبینی دوباره برای افرادی که از دریافت یارانه نقدی حذف شدهاند، فراهم باشد که تا امروز این امکان فراهم نبوده است.
* ۳ سال دستور حذف یارانه ثروتمندان
از سال ۱۳۸۹ با اجرای قانون هدفمندی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی که تا فروردین ۱۴۰۱ ادامه داشت، همواره افراد با تنوع مالی و در ۱۰ دهک در لیست یارانهبگیران قرار داشتند. در آخرین اعلامی که سازمان هدفمندی یارانهها در سال ۱۴۰۰ داشت، 77.1 میلیون نفر یارانه نقدی دریافت میکردند که ۹۵ درصد جمعیت ایران را تشکیل میداد. این روند که از دولت دهم پایهگذاری شده بود همواره به دلیل مغایرت با قانون هدفمندی یارانهها و هزینه سنگین تحمیلشده که موجب کسری منابع نیز در مقاطعی شد، مورد انتقاد کارشناسان و البته مسؤولان بخشهای مختلف قرار داشت.
این در حالی است که با وجود تاکید چند ساله قانون بودجه مبنی بر حذف ۳ دهک پردرآمد، یا اقدام جدی انجام نشد یا زمانی که دولت ورود کرد به نتیجه مطلوبی نرسید و تاکید بر این بود بانکهای اطلاعاتی تکمیل نیست که دولت بتواند حذف را با شناخت دقیق انجام دهد و این میتواند موجب آسیب اقشار ضعیف شود و تبعات اجتماعی داشته باشد.
به هر حال این روال نهتنها اصلاح نشد، بلکه آبان ۱۳۹۸ با افزایش قیمت بنزین، پرداخت یارانه نقدی جدیدی در دستور کار قرار گرفت که از محل مابهالتفاوت نرخ بنزین بود و در قالب یارانه معیشتی به تناسب اعضای خانوار بین ۵۵ تا ۲۰۵ هزار تومان تعیین شد.
مشمولان یارانه معیشتی حدود ۶۰ میلیون نفر تخمین زده شدند که از بین جمعیت ۷۸ میلیون نفری یارانهبگیران نقدی گزینش شده بودند. به عبارتی دولت وقت حدود ۱۸ میلیون را کنار گذاشت و از اعلام مسؤولان اینگونه برمیآمد که ۳ دهک پردرآمد از لیست یارانهبگیران حذف و یارانه معیشتی برای مابقی پرداخت میشود.
در این حالت در لیست ۷۸ میلیون نفری یارانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی از ۱۰ دهک ولی در بین ۶۰ میلیون نفر یارانهبگیران معیشتی تقریبا 7 دهک حضور داشتند و بارها این نقد مطرح شد که چرا دولت همین غربالگری را برای یارانهبگیران نقدی انجام نداده است.
اما اعلام واریز یارانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومانی نشان از پرداخت آن به کمتر از ۷۲ میلیون نفر دارد که برای دهک یک تا ۳ برای هر نفر ۴۰۰ هزار و برای 4 تا ۹ به ازای هر نفر ۳۰۰ هزار تومان پرداخت شده است.
بر این اساس حداقل 5 میلیون نفر از لیست یارانهبگیران کنار رفتهاند که عملا حذف دهک دهم را نشان میدهد، این در حالی است که در قانون بودجه امسال دولت مکلف به حذف ۳ دهک اول پردرآمد است و جهت اجرای قانون باید دهک نهم و هشتم را نیز در سال جاری حذف کند، در نتیجه باید منتظر ادامه اقدامات دولت در غربالگری لیست یارانهبگیران بود.
ارسال به دوستان
تیم ملی فوتبال ایران در نخستین بازی خود امشب به مصاف فلسطین میرود
ماجرای جام شروع شد
آغاز جام آسیایی با نما و نوای غزه
در روز افتتاحیه جام ملتهای آسیا مشخص شد فلسطین با توجه به اتفاقات رخ داده در غزه و نسلکشی بزرگ صهیونیستها در این باریکه، به گونهای میزبان این جام است. اگرچه بازیها در قطر و با امکانات این کشور برگزار میشود اما حال و هوای این روزهای دوحه نشان میدهد قلب همه قاره برای پاره تنش که این روزها زیر توپ و آتش است، جان میدهد و شگفتآور اینکه امشب ایران و فلسطین در تقابلی جذاب، مسیر خود در جام را آغاز میکنند و این رویارویی فرصتی بکر است برای نزدیک شدن قلبها. فارغ از اینکه درون زمین چه میگذرد، مهم این است که 22 بازیکن کنار یکدیگر قرار میگیرند و 2 ملت دوشادوش هم. فوتبال اینجا بهانه است تا جهان ببیند کشور فلسطین هنوز زنده است و نفس میکشد. فوتبال امشب بهانهای است تا آنها که عامدانه روی برگرداندهاند، نام فلسطین را ببینند و بشنوند و یادشان بیفتد امروز قتلگاه بشریت کجاست و در قرن بیستویکم، در کجای این کره خاکی، انسانیت را به مسلخ میبرند.
* نبرد درون زمین
هجدهمین دوره جام ملتهای آسیا قرار بود به میزبانی چین برگزار شود اما به دلیل انتشار ویروس کرونا این کشور از میزبانی انصراف داد تا قطر به عنوان میزبان انتخاب شود. البته کرهجنوبی هم خواهان میزبانی بود که در رقابت با این کشور حوزه خلیج فارس ناکام ماند. همان طور که اشاره شد تیم ملی فوتبال کشورمان امشب در نخستین مسابقه مرحله گروهی به مصاف فلسطین میرود؛ حریفی که از قدرتهای مطرح فوتبال آسیا نیست و خیلیها این تیم را مقابل تیم کشورمان از پیش بازنده میدانند اما فلسطین را به هیچ عنوان نباید دستکم گرفت، بویژه اینکه نخستین مسابقه در هر تورنمنتی مهمترین بازی برای بازیکنان و کادر فنی محسوب میشود و از سویی فلسطین چند روز قبل مقابل عربستان در دیداری تدارکاتی به تساوی رسید. استرالیا و ازبکستان نیز با یک گل و به زحمت مقابل فلسطین پیروز شدند. فلسطین به دلیل تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه، تیمی با احساساتی برانگیخته است و هدفش فقط نمایش در زمین فوتبال نیست؛ آنها با انگیزههای مضاعف وارد مسابقات میشوند تا به نوعی مظلومیت مردم غزه را هم به مردم جهان نشان دهند و میدانند ایران هم مثل خودشان حامی مردم مظلوم و کودکان غزه است. تیم ملی ما با سرمربیگری امیر قلعهنویی در 13 مسابقهای که انجام داده، به 11 برد رسیده و فقط در 2 مسابقه به تساوی رضایت داده است. بسیاری از کارشناسان، تیم ملی فوتبال کشورمان را یکی از شانسهای اصلی قهرمانی این دوره از مسابقات میدانند. دلیلش هم داشتن بازیکنانی توانمند همچون علیرضا بیرانوند، مهدی طارمی، علیرضا جهانبخش، سامان قدوس، علی قلیزاده، مهدی ترابی، مهدی قائدی و... است. مسابقه با فلسطین در عین دشواری میتواند یک بازی تدارکاتی مناسب برای ملیپوشان محسوب شود تا نخستین گام از مسیر دشوار و طلایی را محکم بردارند. نسل کنونی فوتبال ما مستحق گرفتن یک جام قهرمانی برای کشور عزیزمان هستند؛ نسلی که بازیهای درخشان آنها در برخی مسابقات بزرگ مثل ایران - آرژانتین، ایران - اسپانیا و ایران - پرتغال در اذهان باقی مانده اما این نسل برای ماندگار شدن در تاریخ فوتبال کشورمان نیاز به کسب بزرگترین افتخار آسیا دارد؛ امشب منتظر نخستین برد و نخستین گام به سوی این افتخار بزرگ هستیم. فلسطین برای سومین مرتبه در جام ملتهای آسیا حاضر شده و در 2 دوره گذشته حتی یک برد هم به دست نیاورده است. قطعا این تیم مقابل تیم ملی کشورمان به برد فکر نمیکند و تلاش خواهد کرد حداقل امتیاز را از قهرمان 3 دوره جام ملتها بگیرد. امشب چالش بزرگی پیش روی ملیپوشان ما است. بدون اغراق باید گفت ساعت 21 امروز رقابتی جوانمردانه با یک کشور دوست داریم و ملیپوشان میخواهند با یک برد هجدهمین دوره جام ملتها را آغاز کنند تا نخستین گام را محکم و قهرمانانه بردارند؛ تیمی که به عقیده بسیاری از کارشناسان یکی از شانسهای قهرمانی است. دیگر مسابقه این گروه بین امارات و هنگکنگ از ساعت ۱۸ آغاز میشود.
ارسال به دوستان
4 برابر شدن هزینه عبور از دریای سرخ
تبدیل دریای سرخ به منطقه جنگی، بر وضعیت مبادی ورودی این آبراهه مهم بینالمللی نیز تاثیر گذاشته است؛ از جمله 4 برابر شدن تعرفههای کانال سوئز طی 3 ماه اخیر. شبکه انگلیسی اسکاینیوز به نقل از دادههای بینالمللی کشتیرانی ارائه شده توسط شرکت لجستیک DSV، گزارش داد هزینه حملونقل محمولههایی که عمدتا کالاهای ساخت چین و کشورهای شرق آسیا یا بار نفتی خلیجفارس است و از طریق دریای سرخ وارد کانالهای دوگانه سوئز - در غرب شبهجزیره سینای مصر - میشود، 300 درصد افزایش یافته است. انصارالله یمن در بحبوحه جنگ نابرابر رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه به حمایت از مردم مظلوم فلسطین برخاست و اسرائیلیها را تهدید به برخورد مستقیم کرد. به این ترتیب حملات انتقامآمیز ارتش یمن به شناورهای مرتبط با رژیم صهیونیستی در پاسخ به جنایت اسرائیل در نوار غزه، از اواخر مهر آغاز شد و سهشنبه هفته گذشته با انجام بزرگترین عملیات مستقیم موشکی و پهپادی در تاریخ معاصر علیه ناوگان نظامی آمریکا و انگلیس به اوج رسید. در این فاصله انصارالله بازوهای بلندش را با هدف قرار دادن کشتیهای باری و نفتکشهای متعلق به شرکتهای اسرائیلی در 2 سوی تنگه بابالمندب در پهنهای به وسعت شمال اقیانوس هند تا دریای سرخ به رخ کشید. حال تجاوز غیرقانونی هوایی و موشکی روزهای اخیر آمریکا و انگلیس به مواضع انصارالله در شمال و غرب یمن، وضعیت جنگی آبراهه دریای سرخ را تشدید کرده است. این در حالی است که غولهای کشتیرانی دنیا مثل مرسک، اماسسی، هاپاگ لوید، اسامای – سیجیام و اماسسی چند هفتهای میشود بهخاطر بیاعتمادی به ائتلاف دریایی کذایی ایالاتمتحده و بریتانیا در دریای سرخ، از اعزام شناورهای خود به مسیر تاریخی میان تنگه بابالمندب و کانال سوئز خودداری میکنند و ترجیح میدهند کشتیهایشان برای در امان ماندن از هر گونه خطر، با دور زدن قاره آفریقا مسیری 3 تا 4 برابری را بپیمایند. این تغییر مسیر بیش از 10 روز به سفرهای دریایی اضافه میکند و صورتحسابهای بیمه را نیز افزایش میدهد. از سویی علاوه بر افزایش هزینه دستمزد کارکنان شرکتهای کشتیرانی، هزینههای مربوط به سوخت نیز بالا رفته است. شاخص حملونقل کانتینری شانگهای (SCFI) که متداولترین معیار برای چنین هزینههایی است، فقط ظرف یک هفته منتهی به جمعه گذشته از 2871 دلار به 3101 دلار در هر کانتینر 20 فوتی رسیده است. این دادهها نشان میدهد قیمت کلی تعرفههای کانتینری که از شانگهای چین به اروپا حمل میشود، 310 درصد نسبت به قیمتهای ابتدای نوامبر (اواسط آبان) افزایش یافته است.
ارسال به دوستان
آیندهنگاری نبرد غزه
دکتر محمدمهدی ایمانیپور*: «نبرد غزه» بیتردید در آینده منطقه و جهان، تاثیر شگرفی خواهد داشت. از این رو لازم است با مطالعات آیندهپژوهانه، طراحیهای لازم از سوی جریان حق، برای «پساجنگ» و بالاتر از آن، «پساصهیونیزم» انجام شود. جریان مقاومت نباید به دلیل درگیری در میدان، از حوزه تبیین و دیپلماسی عمومی و اقدامات آیندهنگرانه غفلت کند، بویژه اگر بدانیم سازمان «هاسبارا» که مسؤولیت دیپلماسی عمومی رژیم جعلی را بر عهده دارد، با جدیت تمام زیر نظر نخستوزیر رژیم، مشغول تلاش نرم برای تطهیر چهره جهانی این رژیم است. «هاسبارا» که در لغت به معنی «توضیح دادن و تبیین» است، آشکارا در صدد تحریف حقایق صحنه نبرد غزه و وارونه جلوه دادن حقایق و ترسیم آینده مقبول و مطلوب برای رژیم است.
1- پس از انجام عملیات توفان الاقصی، شاهد دروغپردازی آشکار صهیونیستها و رسانههای وابسته به لابی موساد در قبال «چرایی» و «چگونگی» عملیات توفان الاقصی بودیم. رزمندگان مقاومت که از سالها اشغالگری و شکنجه توسط صهیونیستها به ستوه آمده بودند، متهم به «تجاوز» و صهیونیستها ملزم به «دفاع مشروع» دانسته شدند! جایی که دروغ بزرگ سربریدن نوزادان صهیونیست توسط حماس با هدایت صهیونیستها تبدیل به یک روایت موثق و حتی متواتر شد! جایی که بمباران بیمارستان المعمدانی و شهادت ۱۰۰۰ نفر توسط جنگندههای رژیم اشغالگر قدس، به شلیک اشتباه موشکهای جهاد اسلامی نسبت داده شد! این حجم از دروغپردازی آشکار در قبال یک «حادثه جاری» که افکار عمومی دنیا میتوانند با اندک تحقیق و پرسوجویی آن را درک کنند، منبعث از داستانسرایی رژیمی است که «ظرف» و «مظروف» را به سادگی تحریف، کتمان و حتی انکار میکند.
۲- در جریان گفتوگوهای تلویزیونی و یادداشتهایی که در روزنامههای وابسته به رژیم نوشته و مطرح میشود، ناخواسته به مصادیق و برنامههای عملیاتی «دستگاه پروپاگاندا»ی رژیم اشاره میشود. در این چارچوب، شاهد خلق «واژگان هدفمندی» هستیم که مسبوق به سابقه است. اگر در قرن گذشته این کلید واژه «هولوکاست اول» بود، امروز صهیونیستها از عملیات توفان الاقصی به عنوان «هولوکاست دوم»(!) یاد میکنند! آنها هولوکاست واقعی در نوار غزه و شهادت ۳۰ هزار ساکن این منطقه را به سادگی تحریف کرده و حتی اجازه روایتگری آن توسط شبکه رسانهای و تبلیغاتی مورد حمایت خود را نمیدهند و در مقابل، با تکرار و تثبیت کلیدواژههای هدفمند در صدد گمراهی افکار در زمان حال و آینده هستند. علاوه بر این، در اقدامی موازی، با تولید پرتعداد فیلم، سریال و کلیپهای ساختگی که وارونه جلوه دادن حقایق و تخریب چهره مقاومت را در دستور کار قرار دادهاند با محوریت «هاسبارا» و کمکهای بیدریغ آمریکا در صدد شکلدهی به تصویر این رژیم در آینده هستند. حتی لابیهای صهیونیستی در پیشبرد این روند انحرافی و خطرناک، روی شبکههای اجتماعی و منابعی که محل رجوع افکار عمومی هستند نظارت و اعمال نفوذ دقیق دارند. «هاسبارا» آشکارا ویرایش و تدوین مداخل ویکیپدیا را در دستور کار تیم حرفهای خود قرار داده است. در ویکیپدیا، جنگ غزه به گونهای روایت میشود که تمام جنبههای مدنظر صهیونیستها را در بر گیرد و اکثر سایتها و شبکههای اجتماعی نیز ظرفیتهای خود را در این ریلگذاری جعلی به موساد و تلآویو اختصاص میدهند. در این میان آنچه ذبح می شود، حقیقت است و بس!
۳- نکته سوم به تدوین جدید و روزآمد از تاریخ یهود و اسرائیل بر اساس همین مولفههای جعلی مربوط میشود. امروز پذیرش جهان پساصهیونیزم به یک جریان مقبول تبدیل شده است. جریانی که حامیان رژیم را به هراس انداخته و آنها را به فکر مقبولیتسازی تاریخی از رژیم وا داشته است. در تاریخنگاریهای جدید، بیش از هر چیز تلاش میشود یهودستیزی در طول تاریخ امری متداول جلوه داده شد و خطر فروپاشی این رژیم به یهودستیزی نوین نسبت داده شود. باید یک بار برای همیشه این سوال را در جهان مطرح کرد: آیا رژیمی که به راحتی مسلمترین جنایات و وقایع ضدبشری در جنگ غزه را در قرن بیستویکم در مقابل دیدگان میلیاردها انسان در کره خاکی تحریف و قلب میکند، میتواند مولود اصالت، مشروعیت و روایتگری صحیح تاریخی باشد؟! آیا چنین جریانی اساسا میتواند خود را پیرو تعالیم حضرت موسی کلیمالله علی نبینا و آله و علیهالسلام و پیامبران راستین قوم بنیاسرائیل تلقی و با استناد به تحریف علنی تورات و داستانپردازیهای دروغین، خود را صاحب نیل تا فرات و سرزمین مقدس فلسطین معرفی کند؟!
تدوین تاریخ یهود و اسرائیل، بر مبنای همان جعلیاتی شکل گرفته که اکثر آنها مظهر کژتابی و نقلقولهای معکوس و موهوم است. اکنون نیز صهیونیستها در حال بازتولید «اسرائیلیات معاصر» و «تولید تاریخ» برای آیندگان هستند! در قاموس صهیونیستها تاریخ «روایت» نمیشود، بلکه «تولید» میشود!
۴- در نهایت اینکه باید در کنار مواجهه میدانی با رژیم اشغالگر قدس، رویکرد وقیح روایی -تبلیغاتی این رژیم با هدف «روایتگری معکوس از عملیات توفان الاقصی و تبعات آن» را مورد رصد و تحلیل دقیق قرار داد. متعاقبا، پس از رصد مستمر و شناخت مجاری و نقاط کلیدی «داستانسرایی صهیونیستها»، این منظومه را در سایه «روایتگری مستند و صادقانه» برای مخاطبان حال و آینده تشریح کرد. این جزئی از همان مسؤولیت فرازمانی و فرامکانی «جهاد تبیین» است. در اینجا مخاطبان ما تنها ساکنان کره زمین در برهه کنونی نیستند، بلکه آیندگانی هستند که طی دههها و سدههای آتی قصد بازخوانی تاریخ و آشنایی با وقایع گذشته (زمان حال ما) را خواهند داشت.
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی *
ارسال به دوستان
محمدرضا باهنر در گفتوگوی انتخاباتی با «وطن امروز»:
در لیست روحانی نمیروم
محسن رستمی: 7 دوره نمایندگی در مجلس شورای اسلامی او را به یکی از شناختهشدهترین چهرههای پارلمان ایران تبدیل کرده است. محمدرضا باهنر که از مجلس دوم تا نهم را جز یک وقفه در دوره ششم تجربه کرده است، پس از غیبت در انتخاباتهای سال 1394و 1398 حالا برای مجلس دوازدهم و انتخابات 11 اسفند بار دیگر به میدان بازگشته است. مواضع باهنر در 2 دوره آخر نمایندگی مجلس باعث شد برخی او را پل رابطی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان بدانند و حتی حرف از تمایلش برای ائتلاف با اصلاحطلبان همانند تجربه مجلس دهم بزنند. با این حال او در گفتوگو با «وطن امروز» صراحتا گفت حتی اگر اصلاحطلبان یک لیست قدرتمند هم داشته باشند با آنها وارد ائتلاف نمیشود، چرا که عمر مهر اصولگرایی که روی پیشانیاش جا خوش کرده است، به 40 سال میرسد.
***
* آقای باهنر به عنوان اولین سؤال، چون الان بحث نظارت بر انتخابات به عنوان یکی از مؤلفههای ایجاد رقابت مطرح است؛ به نظر شما وظایف نهادهای نظارتی برای برگزاری یک انتخابات پرشور چیست؟
برای برگزاری یک انتخابات پرشور باید یکسری رقابت شکل بگیرد. در متن رقابت است که مشارکت بالا میرود، البته نمیخواهم بگویم عامل اصلی است اما رقابت تا حدی میتواند مشارکت را افزایش دهد. عدم مشارکت به عواملی نظیر وضعیت اقتصادی، سیاسی و میزان امیدواری به آینده ارتباط دارد که مسؤولان باید تلاش کنند این مسائل را حل کنند. برخی از این مسائل در کوتاهمدت قابل حل است و برخی نیز باید یک چشمانداز امیدبخش برای مردم داشته باشد تا برای حضور پای صندوقهای رای تحریک شوند.
ما در عرصه سیاسی کشور ۳ جریان اصولگرایی، اصلاحات و اعتدالیون را در کشور داریم و قاعدتا باید رقابت بین این ۳ گروه باشد. در هر یک از این جریانها رفتارهای افراطی و تفریطی دیده میشود. مثلا برخی اصلاحطلبان بر طبل تحریم انتخابات میکوبند و مدعی هستند انتخابات فایده ندارد و شرکت نخواهیم کرد اما یک عده از اصلاحطلبان نیز اعلام کردهاند اگر نیروی تاییدشدهای داشته باشیم، وارد رقابت میشویم که این قدم مثبتی به شمار میرود. اخیرا خبرهایی شنیدیم که برخی جریانهای تندرو و افراطی اصلاحطلبان گفتهاند اگر موقعیتی پیدا کنیم، در انتخابات شرکت میکنیم که نکته خوبی است.
از این طرف نیز برخی افراطی هستند، یعنی به دنبال بالا رفتن مشارکت هستند اما معتقدند مشارکت باید در حدی بالا برود که به نفع ما باشد و ما رای بیاوریم. میزان مشارکت در انتخابات پیش رو خیلی مهم است. حتی مقام معظم رهبری در ابتدای سال به این موضوع اشاره و در سخنرانی اخیرشان هم بر مشارکت بالا در انتخابات تاکید کردند. پشت این نکته، فلسفه و منطقی قوی وجود دارد و ژرفنگری مقام معظم رهبری را میرساند.
* عملکرد هیاتهای اجرایی و هیاتهای نظارت را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به قانون جدید انتخابات، هیاتهای اجرایی و هیاتهای نظارت فرصتی نسبتا طولانی برای بررسی صلاحیتها داشتند و بررسی کردهاند. یک عده هم از فرصت اعتراض استفاده کردهاند. توقع و خواهش من از نهادهای نظارتی این است که یکسری اشخاص را که صالح نبوده و برانداز و فتنهگر هستند و قانون اساسی را قبول ندارند، تایید نکنند؛ طبیعی است در هیچ جای دنیا چنین افرادی را در مراکز قدرت و تصمیمگیری راه نمیدهند.
یک زمانی در هیاتهای نظارت گفته میشود فلانی تایید صلاحیت شده و زمانی میگویند عدم صلاحیتش احراز شده؛ بالاخره ما نفهمیدیم ایشان صلاحیت دارد یا ندارد. این مورد قبول نیست. هیات نظارت باید مشخص کند داوطلب صلاحیتش احراز شده یا نشده است. اینکه بگویند صلاحیت فلان کس برای ما محرز نشده، باعث میشود خیلیها حذف شوند که خود این مساله منجر به کاهش مشارکت میشود.
نهادهای نظارتی باید وظایف قانونی و حقوقی خودشان را انجام دهند، یعنی اگر کسی صالح نیست نباید صلاحیتش تایید شود اما وقتی میگویند صلاحیت فلانی برای ما احراز نشد، این مقوله را باید رفته رفته حذف کنند. اصلاح این مساله میتواند مشارکت را متحول کند.
* وضعیت اردوگاه اصولگرایان را چگونه میبینید؟ آیا طیفهای مختلف اصولگرایی به فهرست مشترک خواهند رسید؟
تعداد زیادی از اصولگراها ثبتنام کردهاند. ما حدود 190 حوزه انتخابیه داریم که تک نفره هستند، یعنی یک کرسی دارند. هر مقدار که از حوزههای بزرگ مثل اصفهان، تبریز، تهران و... فاصله بگیریم و به حوزههای انتخابیه تکنفره نزدیک شویم، تاثیر جریانات سیاسی کمتر میشود و از آن سو تاثیر اشخاص حقیقی بالا میرود. مثلا در شهری که یک نماینده داشته باشد، اگر 20 نفر هم کاندیدا شوند، مردم به چهرههای مطرح و شناخته شده رای خواهند داد و دنبال حامی شخص مورد نظر نیستند که کدام جریان سیاسی حامی او است. بنابراین اگر هر کدام از داوطلبان شهرهای دارای یک کرسی حذف شوند، یک عده از نزدیکان آنها پای صندوق رای نمیآیند، فلذا جریانات سیاسی بیشتر در حوزههای انتخابیه بزرگ که بیش از 3-2 نماینده دارند، موثرند.
* آقای باهنر درباره موضوع ائتلاف هم بگویید. به صورت خاص برنامه جبهه پیروان خط امام و رهبری برای انتخابات مجلس چیست؟ آیا به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات میشوید یا قائل به ائتلاف با سایر طیفهای اصولگرا هستید؟
ما همواره دنبال وحدت هستیم. شورای ائتلاف، شورای وحدت، جبهه ایستادگی و جبهه پایداری و سایر جبههها برای ورود به انتخابات اعلام آمادگی و فعالیتهای خود را آغاز کردهاند. ما امیدواریم و علاقهمندیم جریانهای اصولگرایی به صورت متراکم به لیست واحد برسند. سابقه نشان داده است اگر کاندیدایی در تهران، خارج از لیست باشد، هر چقدر هم آدم مشهوری باشد، رای نخواهد آورد. ممکن است کسی خارج از لیست، 40 یا 50 هزار رای بیاورد اما در تهران حداقل باید 500 - 400 هزار رای داشته باشد که اگر در لیست نباشد، راه دیگری ندارد، فلذا باید در تهران 2 یا 3 لیست قدرتمند و قوی از طیفها و جناحهای مختلف سیاسی داشته باشیم تا رقابت جدی شکل بگیرد. برخی در اردوگاه اصولگرایان مدعیاند و دلایلی دارند که میگویند باید در لیست باشند. مثلا شخصی وزیر بوده یا سابقه نمایندگی دارد یا حزب قویای دارد و مدعی این است باید در لیست باشد. با توجه به اینکه تهران 30 کرسی دارد، باید افرادی که در تهران ثبتنام کرده و تایید صلاحیت شدهاند، پالایش شوند تا به 30 نفر برسند.
فعلا جریانهای مختلف اصولگرایی با هم کلکل میکنند تا سهمشان در لیست بیشتر شود. جبهه پایداری هم گفته میخواهد لیست جداگانه ارائه کند. تحلیلم این است که اگر اصلاحطلبان به یک لیست واحد برسند، اصولگراها هم سهمیهبندی میکنند و لیست مشترک میدهند.
امیدواریم یک لیست 30 نفره از آن در بیاید. اگر لیستهای اصولگرایان متفرق شود، ممکن است آرا انشقاق یابد و شکست بخورند.
* مناسبات شما با حزب اعتدال و توسعه چگونه است؟ آیا امکان یا احتمال ائتلاف با این حزب وجود دارد؟
ما از حزب اعتدال و توسعه خواستیم در انتخابات شرکت کنند و لیست دهند اما بنده که در لیست روحانی نمیروم، آقای روحانی هم به لیست من نمیآید. اینها رقبای ما هستند. ما رقیبانمان را تشویق کردیم که بیایند و کاندیدا شوند نه اینکه بگوییم بیایید ائتلاف کنیم. اصولگرا با میانهرو و اصلاحطلب که نمیتواند ائتلاف کند. اگر اصلاحطلبان و میانهروها به مجلس بیایند ما ناراحت نمیشویم ولی بالاخره با ایشان رقابت میکنیم. اگر اصلاحطلبان یک لیست قدرتمند داشته باشند، ما و تیپ بنده که 40 سال مهر اصولگرایی به پیشانیمان خورده با اینها ائتلاف نخواهیم کرد. دعوت ما برای رقابت بود نه ائتلاف.
* آقای باهنر، درباره رقابت گفتید. روند انتخابات از سال 88 به بعد تغییر کرد و برخی معتقدند فتنه 88 باعث شد رقابتهای انتخاباتی از تعادل خارج شود، نظر شما نیست؟
فتنه 88 فتنه عظیمی بود. آنهایی که یا خودشان فتنهگر بودند - یا مفتون بودند، یعنی دیگران اینان را تحریک کرده بودند - میخواستند هم جمهوریت نظام و هم اسلامیت نظام را زیر سوال ببرند. بالاخره قبل از سال 88، 30 انتخابات در کشور برگزار شده بود و فتنهگران میخواستند با لشکرکشی در خیابانها بگویند تقلب شده و برای ادعای خود استدلالی هم نداشتند. ممکن است در یک حوزه انتخابیهای هزار نفر هم تقلب کرده باشند اما در فاصله 10 میلیون یا 11 میلیونی رای دیگر تقلب محلی از اعراب ندارد. فتنهگران کمخردی و اشتباه کردند و خواستند کمبود رای خودشان را در خیابانها جبران کنند. 6-5 روز پس از انتخابات 88 با مهندس موسوی جلسهای داشتیم. به او گفتم شما در این انتخابات ۱۳ میلیون رای داشتید، اگر خردورزی کرده و خوب مدیریت کنید، دور بعد میتوانید رئیسجمهور شوید ولی با نظام نباید دربیفتید. هر که با نظام دربیفتد، با هسته سخت نظام درگیر میشود. اگر میخواهید وارد عرصه انتخابات شوید، حزب تشکیل دهید و تبلیغات کنید ولی باید رقابت با دولت باشد نه رقابت با نظام. هیچ حکومتی در دنیا رقیب نظام را تحمل نمیکند و نمیپذیرد. به وی گفتم اگر رقیب نظام شوی، محاکمه و زندان و دادگاه برای شما متصور است. به موسوی گفتم باید با دولت احمدینژاد رقابت کنی، نه نظام اما متاسفانه به توصیههای من گوش نکرد. متاسفانه عده اندکی در نظام وجود دارند که وقتی میفهمند مقداری رای دارند، فکر میکنند میتوانند با نظام درگیر شوند. اگر کسی رای نیاورد باید در چارچوب نظام کار کند؛ رئیسجمهوری هم که انتخاب شده است، با همین چارچوب انتخاب شده و نمیتواند وقتی رئیسجمهور شد بگوید من دیگر قانون اساسی را قبول ندارم. یک زمانی حضرت امام میفرمودند فلانی گفته قانون را قبول ندارم، امام هم گفتند شما غلط کردی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد! کسانی که در کشور رئیسجمهور، نماینده مجلس یا وزیر میشوند، در چارچوب همین قانون اساسی است که این موقعیت را پیدا کردهاند.
* برخی اصلاحطلبان معتقدند نهادهای نظارتی باید عوامل دخیل در فتنه ۸۸ را تایید کنند؛ آیا این مساله عقلانی بهنظر میرسد؟
برخی دوستان تند ما بودند که میگفتند باید برویم و آن ۱۳ میلیون نفری را که به موسوی رای دادند پیدا کنیم و ببینیم چه کسانی هستند اما بنده گفتم اتفاقا اینکه در انتخابات شرکت کردند و رای دادند کار خوبی کردند. بالاخره به یک کاندیدایی رای دادند که توسط شورای نگهبان تایید شده است. هفته بعد از انتخابات مقام معظم رهبری یک خطبهای خواندند و گفتند دیگر فتنه نکنید. بعد از فرمایش رهبری، کسی که به اردوگاه مهندس موسوی رفته، مجرم است، لذا قبل از آن هر کس به موسوی رای داده مجرم نیست. بنده در راهپیمایی ۹ دی حضور داشتم و اتفاقا خیلی از کسانی که در راهپیمایی حضور داشتند، به موسوی رای داده بودند و او را به عنوان کاندیدای نظام قبول داشتند اما به عنوان یک برانداز قبول نداشتند و حتی در مقابل او ایستادند، لذا کسی که در فتنه ۸۸ و بعد از انتخابات دخیل بوده، مجرم است اما کسانی که برای موسوی ستاد انتخاباتی تشکیل دادند و در چارچوب عمل کردند، مجرم نیستند. برخی نفرات تند و تیز که به قول خودشان طرفدار نظام هستند، میگفتند باید برویم کسانی را که برای موسوی ستاد تشکیل دادند و برای او تبلیغ میکردند پیدا کنیم، البته کسانی که بعد از انتخابات و فرمایشات مقام معظم رهبری به اردوگاه فتنهگران رفته و مساجد و حسینیهها و پایگاههای بسیج را به آتش کشیدند و در خیابانها لشکرکشی کردند، مجرم هستند.
* فتنه ۸۸ ضربه مهلکی به مردمسالاری و صندوق رای هم وارد کرد.
اینها اتفاقاتی است که هر از گاهی در انقلاب رخ میدهد و باید جمع شود؛ این مساله هم جمع شد. سال ۸۸ حضور مردم پررنگ بود و ۴۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. فتنهگران واقعا به انقلاب، نظام و مردمسالاری ظلم کردند ولی این مسائل قابل بازسازی است و یک مقدار زیادی از آن بازسازی شده است.
* جریان اصلاحات مدعی است بعد از فتنه ۸۸ حاکمیت به اصلاحطلبان اجازه ظهور و بروز نداد؛ این ادعا تا چه میزان حقیقت دارد؟
ما یکسری اصلاحطلب خوشخیم و یکسری اصلاحطلب بدخیم داریم. یک عده هستند که به دنبال براندازی هستند و بر طبل تحریم انتخابات میکوبند. اینهایی که انتخابات را تحریم میکنند، در ساحت سیاست کشور جایی نخواهند داشت و نمیتوانند به مراکز قدرت ورود کنند. از سوی دیگر باید اصلاحطلبان خوشخیم را جذب کرد تا میزان مشارکت هم بالا برود اما کسی که در مقابل نظام میایستد باید با هسته سخت نظام روبهرو شود، لذا اینکه اصلاحطلبان مدعی هستند افراد دخیل در فتنه باید تایید صلاحیت شوند، عقلانی نیست. افرادی که در فتنه ۸۸ دخیل بودند، «محکوم» شدند و از طرفی طبق قانون انتخابات، داوطلبان نباید سابقه «محکومیت» داشته باشند.آثار اجتماعی برخی جرائم، مدتدار است و برخی جرائم نیز آثار اجتماعی مدتداری ندارد. مثلا شخصی مرتکب یک جرم امنیتی میشود یا با گروهکها ارتباط داشته یا تروری مرتکب شده است که آثار اجتماعی این جرائم پاک نخواهد شد.
* بخشی از اصلاحطلبان هم از ساختار سیاسی کشور خارج شده و به مخالفان نظام تبدیل شدهاند و فردی هم وجود ندارد که اینها را مدیریت کند.
اینها همه شأن رهبر یا لیدر دارند؛ اصلاحطلبان یک شورای عالی سیاستگذاری دارند. اصلاحطلبان خوشخیم نباید از اصلاحطلبان بدخیم ناامید شوند و باید آنها را جذب کنند. هیچ جرمی در کشور وجود ندارد که قابل جبران نباشد. امکان دارد شخصی مرتکب جرمی شده باشد یا خطایی کرده باشد ولی الان از آن جرم برگشته است، خب! اینها قابل جذب هستند.
* و کلام آخر...
باید رسانهها تلاش کنند میزان مشارکت بالا برود و رقابت سالم شکل بگیرد. البته اصلا توقع نداریم هیاتهای نظارت فتنهگران و ضدانقلاب و براندازان را تایید کنند اما اینکه تردید داشته باشند که شخصی صالح است یا نیست، باید بررسی و مشخص شود. ممکن است تعداد زیادی از داوطلبان رای نیاورند که این امری طبیعی است اما حضور آنها باعث میشود در انتخابات شور و هیجان ایجاد شود.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» درباره شکایت آفریقای جنوبی از اسرائیل در دیوان دادگستری بینالمللی به خاطر نسلکشی در غزه
آزادگی علیه نژادپرستی
والاستریت ژورنال: صدور رأی آتشبس موقت از سوی دادگاه لاهه، اسرائیل و متحدانش را در تنگنا قرار خواهد داد
گروه بینالملل: مدت زمان زیادی از اعلام موضع دولت آفریقای جنوبی مبنی بر طرح شکایت از رژیم اشغالگر قدس در دیوان بینالمللی دادگستری لاهه به دلیل اقدامات این رژیم در ارتکاب نسلکشی علیه مردم نوار غزه نمیگذرد، با این حال این موضوع به یکی از مسائل پربحث و داغ با محوریت جنگ غزه تبدیل شده است. جدا از حمایتهای گستردهای که در عرصه بینالمللی از اقدام دولت آفریقای جنوبی شده، به تازگی فرآیند قضایی رسیدگی به شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل، از سوی دیوان بینالمللی دادگستری آغاز شده است. در این راستا، «نیویورکتایمز» در گزارشی، حضور اسرائیل در دیوان بینالمللی دادگستری را که برای نخستین بار اتفاق میافتد، گواهی روشن بر جدی بودن اتهامات و خطرات علیه تلآویو ارزیابی کرده است. نشریه آمریکایی والاستریت ژورنال نیز تاکید کرده اگرچه دیوان بینالمللی دادگستری از توانایی لازم برای صدور احکام لازمالاجرا برخوردار نیست، با این حال، حتی صدور دستور آتشبس موقت از جانب آن نیز اسرائیل و متحدانش نظیر آمریکا را به شدت در تنگنا قرار خواهد داد. یکی از کارشناسان امور بینالملل نیز تاکید کرده است شکایت آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی میتواند یک موج اجتماعی را علیه اسرائیل در محیط بینالمللی به راه بیندازد و انزوای موثری برای اسرائیل رقم بزند؛ مسائلی که همه و همه از اهمیت شکایت دولت آفریقای جنوبی از رژیم صهیونیستی در دیوان بینالمللی دادگستری حکایت دارد. از این رو خبرگزاری الجزیره در گزارشی، به واکاوی 5 محور و بنیان اصلی شکایت دولت آفریقای جنوبی از رژیم اشغالگر قدس به دلیل ارتکاب نسلکشی در نوار غزه پرداخته و در عین حال، آنچه که در ادامه احتمالا پیش خواهد آمد و واکنش اسرائیل به این شکایت را نیز مورد بررسی قرار داده است.
الجزیره در گزارش خود مینویسد: «روند قضایی اقدام تاریخی دولت آفریقای جنوبی در ثبت شکایت علیه رژیم اسرائیل به دیوان بینالمللی دادگستری به دلیل اقدامات آن در جنگ غزه (در قالب اجرای پروژه نسلکشی)، پنجشنبه گذشته در دیوان بینالمللی دادگستری که در شهر لاهه هلند قرار دارد، آغاز شد. آفریقای جنوبی، اسرائیل را متهم به نسلکشی و نقض کنوانسیون نسلکشی 1948 کرده است. تاکنون ۲۴ هزار فلسطینی در نوار غزه در نتیجه حملات سراسری اسرائیل به این منطقه جان خود را از دست دادهاند که در میان آنها چیزی حدود 10 هزار کودک حضور دارند. تیم حقوقی آفریقای جنوبی در ارائه و طرح درخواست ۳ ساعته خود به قضات دیوان بینالمللی دادگستری، وضعیت اسفناک مردم فلسطین در نوار غزه را که تحت بمباران سنگین اسرائیلیها و حملات زمینی ارتش اسرائیل هستند تشریح کرد. ممکن است سالها طول بکشد که دیوان بینالمللی دادگستری تصمیم و رای نهایی خود را اعلام کند اما روند قضاییای که به تازگی در لاهه آغاز شده متمرکز بر درخواست ویژه آفریقایجنوبی برای صدور یک حکم موقت علیه تداوم کشتار و اقدامات ویرانگر اسرائیل در نوار غزه است. کارشناسان و تحلیلگران حقوقی معتقدند یک حکم موقت میتواند ظرف چند هفته آینده صادر شود. «آدیلا حسیم»، یکی از حامیان و عوامل اقدام اخیر آفریقای جنوبی علیه رژیم اسرائیل بر این باور است که لازم نیست دادگاه همین حالا درباره اتهامات مرتبط با نسلکشی اسرائیل به نتیجه نهایی برسد، با این حال، این دادگاه میتواند تایید کند که برخی اقدامات اسرائیلیها در بحبوحه جنگ غزه مشمول آنچه در کنوانسیون نسلکشی تصریح شده، قرار میگیرد. در این چارچوب، آدیلا حسیم به طور خاص به 5 اقدام و جنایت صهیونیستها که در چارچوب آنها ارتکاب نسلکشی معنا و مفهوم پیدا میکند، اشاره کرده است.
1- کشتارهای جمعی فلسطینیها
نخستین اقدام مرتبط با نسلکشی علیه ملت فلسطین در نوار غزه از سوی اسرائیلیها مرتبط با کشتار گسترده آنها در غزه است. در این رابطه، تصاویر گورهای جمعی که فلسطینیها در آنها دفن شدهاند به دیوان بینالمللی دادگستری نشان داده شده است. اغلب این گورستانها نیز بینام و نشان هستند. در این میان، نکته قابل تامل این است که اسرائیلیها اقدام به ریختن بیش از ۲ هزار پوند بمب بر بخشهایی از نوار غزه کردهاند که خودشان آنها را مناطق امن اعلام کرده بودند. بیش از 1800 خانواده فلسطینی ساکن در نوار غزه اعضای خود را از دست دادهاند و متاسفانه برخی از خانوادهها هیچ باقیماندهای ندارند. شواهد و قرائن عینی حاکی از این است که هیچکس، از افراد سالخورده گرفته تا نوزادان، در جریان حملات اسرائیلیها به نوار غزه در امنیت نبوده و نیستند.
2- وارد آمدن آسیبهای روحی و جسمی به فلسطینیها
آدیلا حسیم میگوید دومین اقدام مرتبط با نسلکشی اسرائیلیها در نوار غزه، تحمیل آسیبهای جدی روحی و جسمی به مردم این منطقه است. تاکنون 60 هزار نفر در نوار غزه بر اثر حملات اسرائیلیها به این منطقه مجروح و معلول شدهاند که اغلب آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند. این اتفاق در جایی رخ داده که نظام بهداشت و سلامت آن دچار فروپاشی شده است. در عین حال، گزارشها و شواهد مختلفی دال بر دستگیری شمار زیادی از فلسطینیها از جمله کودکان فلسطینی، برهنه کردنشان و انتقال آنها به مناطق نامعلوم ارائه شده است. در این چارچوب، وارد آمدن آسیبها و خسارتهای روحی و جسمی به فلسطینیها امری انکارناپذیر است.
3- آوارهسازی فلسطینیها و تحریم غذایی آنها
اسرائیل به صورت عامدانه شرایطی را علیه مردم فلسطین در نوار غزه تحمیل کرده که در قالب آن تداوم زندگی عادی برای آنها ممکن نیست و هدف از آن نابودسازی غزه به واسطه جابهجایی اجباری جمعیت این منطقه است. در شرایط کنونی و از ابتدای جنگ غزه، هزاران خانواده فلسطینی ساکن نوار غزه چند مرتبه آواره شدهاند و اکنون نیم میلیون نفر در نوار غزه هیچ خانه و کاشانهای برای بازگشت ندارند. در بحبوحه جنگ غزه، اسرائیل به شمار مختلفی از بیمارستانهای این منطقه دستور داد ظرف 24 ساعت باید این اماکن را تخلیه کنند و البته در این مسیر هیچ کمکی را نیز جهت جابهجایی مجروحان و یا تجهیزات پزشکی انجام ندادند. اسرائیل این اقدامات را در بخشهای قابل توجهی از شمال نوار غزه انجام داده است. جایی که بیش از یکمیلیون فلسطینی زندگی میکردند و اسرائیل آنها را به اجبار و زور به مناطق دیگر کوچ داده است. صرفا همین حرکت اسرائیلیها که انسانها را به اجبار از خانه و کاشانه خود آواره کردهاند، یک اقدام مرتبط با نسلکشی محسوب میشود و ناقض مفاد کنوانسیون نسلکشی است. اسرائیل همچنین جریان آب و غذا به نوار غزه را مسدود کرده است و موجب ایجاد سیلی از گرسنگی تحمیلی در این منطقه و البته چالش برای کارکنان سازمانهای بینالمللی برای کمک به مردم نوار غزه شده است. در این رابطه تاکنون ویدئوهای مختلفی از دویدن صدها فلسطینی در پی کامیونهایی که کمکهای مختلفی را به نوار غزه حمل میکردهاند، منتشر شده است.
در عین حال، اسرائیل اقداماتی را در دستور کار قرار داده که در قالب آنها به صورت عامدانه مردم فلسطین از برخورداری از هرگونه پناهگاه، لباس، پتو و دیگر اقلام حیاتی محروم شدهاند. اکنون آب سالم و بهداشتی در نوار غزه برای آشامیدن، نظافت و بهداشت و آشپزی بسیار محدود است و البته موارد ابتلا به بیماریهای مختلف نیز در حال افزایش است. در این راستا، امکان دارد فلسطینیهای بیشتری بر اثر ابتلا به بیماری یا گرسنگی، جان خود را از دست بدهند؛ معادلهای که در وضعیت تداوم محاصره نوار غزه ابعاد جدیتری را نیز به خود میگیرد.
4- نابودسازی نظام بهداشت و سلامت نوار غزه
چهارمین نمود تحرکات اسرائیلیها در اجرای پروژه نسلکشیشان در نوار غزه، حمله به نظام بهداشت و سلامت این منطقه است که عملا زندگی در نوار غزه را برای مردم آن دشوار کرده است. نظام بهداشت و سلامت نوار غزه پیش از آغاز جنگ اسرائیل علیه این منطقه نیز با چالشهای عدیدهای دست و پنجه نرم میکرد، با این حال، جنگ جدید غزه تا حد زیادی نظام بهداشت و سلامت این منطقه را در یاری رساندن به ساکنانش ضعیفتر کرده است.
5- جلوگیری از تولد نوزادان فلسطینی
در نهایت باید گفت اسرائیل به واسطه اقدامات خود علیه مراکز بهداشت و درمان نوار غزه، عملا مانع تولد نوزادان فلسطینی نیز شده و میشود. این حرکت یکی از نمودهای عینی نسلکشی است. در این راستا، اخیرا نیز «رئیم السالم»، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در زمینه اعمال خشونت علیه زنان و دختران، نسبت به خشونت اسرائیلیها علیه زنان فلسطینی و نوزادان و کودکان آنها هشدار داده و آن را یکی از نمودهای عینی نسلکشی توصیف کرده است.
* ادامه فرآیند شکایت علیه اسرائیل در دیوان بینالمللی دادگستری چه خواهد شد؟
ریاست تیم حقوقی اسرائیل را یک وکیل انگلیسی به نام مالکوم شاو برعهده دارد. کارشناسان حقوقی میگویند تلآویو احتمالا استدلال خواهد کرد که اقداماتش در قالب حق دفاع از خود معنا و مفهوم مییابد و واکنشی به عملیات توفان الاقصی است.
مقامهای ارشد اسرائیلی در مدت اخیر انتقادات فراوانی را از اقدام آفریقای جنوبی در ثبت شکایت علیه تلآویو در دیوان بینالمللی دادگستری مطرح کردهاند. نتانیاهو نخستوزیر رژیم اسرائیل به طور خاص دولت آفریقایجنوبی را به دورویی و طرح دروغ به دیوان بینالمللی دادگستری متهم کرده است. تیم حقوقی آفریقای جنوبی نهتنها باید اثبات کند آنچه اسرائیل در نوار غزه انجام داده و میدهد واقعا نسلکشی است بلکه باید این نکته را نیز اثبات کند که اسرائیلیها در این رابطه حقیقتا از قصد و غرض مشخصی نیز برخوردار بودهاند. اگرچه آنچه در قالب اقدامات پنجگانه اسرائیل در نوار غزه مطرح شد، همگی از ظرفیتهای این مساله برخوردارند که عنوان نسلکشی را به خود بگیرند.
ارسال به دوستان
بازگشت مَکر به دشمن در دریای سرخ
مهدی گرگانی: از ابتدای جنگ غزه، دولت یمن به عنوان بخشی از محور مقاومت در کنار فلسطینیها و مردم غزه ایستاد و قاطعانه از آنها حمایت کرد. نقطه اوج حمایت یمن از مردم غزه حمله به کشتیهای تجاری مرتبط با رژیم صهیونیستی در دریای سرخ برای مجبور کردن رژیم صهیونیستی به باز کردن مسیر ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه بود.
1- در حالی که حملات نیروهای مسلح یمن در دریای سرخ تنها متوجه کشتیهای تجاری اسرائیلی بود و سایر خطوط کشتیرانی و کشتیهای تجاری مشغول عبور و مرور امن از تنگه بابالمندب بودند، حملات اخیر ایالات متحده آمریکا و انگلیس به یمن نه تنها باعث تشدید تنشها در دریای سرخ شده بلکه حملونقل دریایی در این منطقه را با بحران مواجه کرده است. این آمار خود رسانههای غربی از جمله «رویترز» است که با وجود تداوم حملات یمنیها، رفت و آمد کشتیها در این منطقه طی ماه دسامبر کاملا باثبات بود و معدود کشتیهایی که مجبور به تغییر مسیر شدند، کشتیهای اسرائیلی یا به مقصد بندر ایلات در سرزمینهای اشغالی بودند.
2- اما به نظر میرسد حملات بامداد جمعه ائتلاف آمریکایی به یمن، اغلب خطوط کشتیرانی را به دردسر انداخته است. شرکت دانمارکی TORM، شرکت سنگاپوری هافینا، شرکت Stena Bulk، شرکت مرسک و هاپاگ - لوید و تعدادی از دیگر شرکتهای دریایی پس از حملات آمریکا و انگلیس از توقف تردد دریایی در دریای سرخ خبر داده و مسیر کشتیهای خود را تغییر دادهاند. در واقع این حملات نهتنها باعث بازگشت ثبات مدنظر واشنگتن و لندن به دریای سرخ نشده بلکه افزایش حضور نظامی آمریکا و انگلیس و متحدانشان در دریای سرخ از یک سو و پاسخ قطعی ارتش یمن به متجاوزان از سوی دیگر تنشها را در این نقطه شدیدا افزایش داده است. دادهها و آمارهای شرکتهای حملونقل دریایی از جمله موسسه «کپلر» نشان میدهد از روز جمعه دهها کشتی مسیر خود را تغییر دادهاند و احتمالا طی روزهای آینده کشتیهای بیشتری مجبور خواهند شد مسیر طولانیتر را برای رسیدن به مقاصد اروپایی انتخاب
کنند.
اگر حملات ارتش یمن به کشتیهای تجاری اسرائیلی باعث اختلال گسترده در صادرات و واردات اسرائیل و افزایش تورم و بیثباتی اقتصادی در این رژیم شد، حالا حملات آمریکا و انگلیس به یمن باعث اختلال گسترده در تامین زنجیره کالایی و افزایش هزینههای آن برای کشورهای اروپایی خواهد شد. دریای سرخ و کانال سوئز کوتاهترین مسیر بین آسیا و اروپاست و 12 درصد کشتیهای کانتینربر و اغلب کالاهای اولیه که به اروپا صادر میشود وابسته به این آبراه است.
3- اقدام آمریکا و انگلیس در حمله به یمن در وسط زمستان، بازارهای انرژی را هم دستخوش نوسان شدید کرده و از سویی باعث افزایش قیمت طلا و فلزات گرانبها نیز شده است. قیمت نفت در بازارهای جهانی پس از این حملات 4 درصد افزایش یافته است؛ مسالهای که از زمان جنگ اوکراین و تحریم نفتی روسیه تاکنون بیسابقه است. در حالی که آمریکا تابستان گذشته تصمیم «اوپکپلاس» برای کاهش عرضه نفت در بازارهای جهانی را همسویی اوپک با مسکو برای افزایش قیمت نفت خوانده و آن را به باد انتقاد گرفته بود، حالا حماقت خودش و همدستش در دریای سرخ باعث تلاطم بازارهای انرژی شده است؛ آن هم در زمانی که سازمان هواشناسی این کشور درباره وقوع یک توفان بزرگ و شدید زمستانی در بخشهای وسیعی از ایالات متحده هشدار داده است. دسته گل آمریکا و انگلیس در دریای سرخ بیش از هر چیز خود آمریکا و کشورهایی اروپایی را متضرر خواهد کرد.
4- مساله بعدی این است: آیا یمن با چنین حملاتی متوقف شده و پا پس خواهد کشید؟ مهدی المشاط، رئیس شورای عالی سیاسی یمن پس از حملات اخیر ائتلاف آمریکایی علیه این کشور گفت: موضع یمن با حملات آمریکا و انگلیس تغییر نخواهد کرد و یمنیها ثابت خواهند کرد این کشور گورستان مهاجمان است. وزیر دفاع یمن نیز با تاکید بر ادامه راه مقاومت گفت: به برادرانمان در فلسطین و به مردممان در غزه میگوییم خون ما رنگینتر از خون شما نیست و ما از اینکه عملا در کنار شما در این جنگ مشارکت داریم و اینکه فلسطین به تنهایی به دشمن شلیک نمیکند، وجدانمان آسوده است. در کنار مواضع قاطع و محکم مقامات یمنی، مردم یمن نیز طی ۲ روز گذشته حمایت کامل خود را از دولت و رهبرانشان اعلام کردند و با حضور میلیونی در خیابانها حمله آمریکا و انگلیس به کشورشان را محکوم و با شعار «فتح موعود و جهاد مقدس» حمایتشان از مردم فلسطین را اعلام کردند. مردم یمن درباره مسائل مختلف تظاهراتهای بزرگی بر پا میکنند اما حضور آنها در روزهای جمعه و شنبه در اعتراض به حملات آمریکا و انگلیس به این کشور بیسابقه بود و تعجب بسیاری از رسانههای غربی را برانگیخت.
5- علاوه بر این باید به واشنگتن و لندن یادآوری کرد ارتش یمن و مردم این کشور 8 سال در مقابل سعودی و امارات که با تمام قدرت از سوی کشورهای غربی و رژیم تروریستی صهیونیستی حمایت نظامی میشدند، مقاومت و آلسعود را مجبور به پذیرش آتشبس کردند. آیا با چند حمله هوایی میتوان این ارتش و مردمش را شکست داد؟!
وقت آن رسیده حکام آمریکایی و انگلیسی محاسبات خود را در حمایت از رژیم صهیونیستی که مشغول نسلکشی در غزه است عوض کنند و همانطور که سیدعبدالملک الحوثی گفت: «از تجربیات خود در جنگ یمن درس بگیرند و منطقه را به دولتها و ملتهای منطقه واگذار کنند و سریعتر از آن خارج شوند».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|