|
ارسال به دوستان
اخبار
«میخواهم میوسوف را ملاقات کنم» روی صحنه عمارت ارغوان
نمایش «میخواهم میوسوف را ملاقات کنم» به کارگردانی آروشا چلاجور و تهیهکنندگی فرشاد چلاجور از ۱۴ دی ساعت ۲۱ در سالن شماره یک عمارت ارغوان روی صحنه رفته است. در خلاصه این نمایش آمده است: هتلی که افراد معروفی در آن هستند و شخصی معمولی (زائیت شوف) برای ورود به این هتل و دیداری بسیار مهم با آقای میوسوف (یکی از میهمانهای برجسته و دولتی) مجبور میشود خود را به جای شوهر معروفترین چهره زن آن دوران (کلاوا ایگنیاتیوک) جا بزند که این تازه شروع کشمکشهای جذاب و در عین حال کمیک این نمایش است. در این نمایش الناز سعیدبسطامی، سامان شکیبا، فائقه مجیدی، مهدی رجاییبروجنی، مرتضی دلداده، حدیث سرچشمهپور، آروشا چلاجور، آرام محمدخانی، یزدان نیری، علی هیربدیان و محبوبه ستاری به ایفای نقش میپردازند. عوامل دیگری که در این نمایش نقش دارند، عبارتند از مشاور کارگردان: مهدی رجایی، طراح لباس: آرام محمدخانی، طراح صحنه و دکور: سامان شکیبا و مرتضی دلداده، موسیقی: افشین محسنی، گریم: سونیا دهقانی، نور و صدا: فرشاد زارعی و سوگل گردان، عکاس: اشکان زالی ایلیا یعقوبی، عکاس و مشاور رسانه: فهیمه علی بیگی.
نمایش «میخواهم میوسوف را ملاقات کنم» تا 6 بهمن در عمارت ارغوان اجرا میشود.
***
«برمودا» از ۳۰ دی به تلویزیون میآید
«برمودا» به میزبانی کامران نجفزاده پخش خود را از شنبه ۳۰ دی در شبکه نسیم آغاز میکند. این تاکشو برای نخستین بار کامران نجفزاده را به عنوان یک مجری به مخاطب خود معرفی میکند. او همچنین سرپرستی گروه نویسندگان برنامه را هم برعهده دارد. میهمانهای نجفزاده از ناگفتههای زندگی خود میگویند و موازی با صحبتهای عمیق و حتی گاهی غافلگیرکننده، فضایی فانتزی، شاعرانه و حتی طنز را نیز در این برنامه تجربه میکنند. این برنامه با شعار «به وقت پیدا شدن» از شنبه ۳۰ دی پخش خود را آغاز میکند و 3 شب در هفته یعنی شنبه، یکشنبه و دوشنبه ساعت ۲۰ راهی شبکه نسیم میشود. محسن نجفیسولاری و کامران شهریوری تهیهکنندگی و فواد صفاریانپور کارگردانی «برمودا» را برعهده دارند.
***
دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر ۲۸ دی افتتاح میشود
دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر به همراه نمایش آثار برگزیده پنجشنبه ۲۸ دی از ساعت ۱۴ با حضور محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالن کاخ موزه هنرهای زیبای مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد افتتاح میشود. دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر از جمعه ۲۹ دی آغاز میشود و تا چهارشنبه ۴ بهمن ادامه دارد. ساعت بازدید از نمایش آثار این دوره از جشنواره شنبه تا پنجشنبه از ساعت ۹ تا ۱۷ و روز جمعه از ساعت ۹ تا ۱۹ است. از آنجا که محل برگزاری این دوره از جشنواره در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد بوده اما ورود برای محل، رایگان و به واسطه ارائه شماره کد ملی و شماره تلفن همراه امکانپذیر است. همچنین آیین اختتامیه دوازدهمین جشنواره مد و لباس فجر پنجشنبه ۵ بهمن ساعت ۱۹ تا ۲۲ با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و علیآبادی وزیر صمت در تالار وحدت برگزار میشود. بر اساس اعلام دبیرخانه جشنواره، بیش از یکهزار و سیصد اثر ارسال شده است. داوریها از شامگاه دوشنبه ۲۵ دی آغاز شد و شامگاه سهشنبه ۲۶ دی به پایان میرسد.
صاحبان آثار از ۱۰ بهمن تا ۱۰ اسفند فرصت دارند تا آثار ارسالیشان را از دبیرخانه دریافت کنند. در ایام جشنواره یک مستند با موضوع قاچاق پوشاک اکران و سپس نشستی تخصصی با حضور کارگردان آن برگزار میشود.
***
سریال «آسودهباش» آماده پخش شد
سریال «آسودهباش» به کارگردانی حسن حجگزار و تهیهکنندگی امیر رحیمزاده با اتمام مراحل فنی در حال حاضر آماده پخش شده است و سازندگان قصد دارند نخستین قسمت از این سریال را همزمان با سالروز درگذشت زندهیاد شهرام عبدلی از یکی از پلتفرمهای داخلی پخش کنند. «آسودهباش» آخرین نقشآفرینی شهرام عبدلی در عرصه بازیگری محسوب میشود. این بازیگر زمانی که گروه تولید پس از اتمام تصویربرداری برای استراحت به هتل مراجعه کرده بودند، بر اثر سکته مغزی به دیار باقی شتافت. فاطمه گودرزی، میرطاهر مظلومی، پرویز فلاحیپور، نفیسه روشن، آرام جعفری، امیر غفارمنش، حسن اسدی، شهنام شهابی، مجید شهریاری، رضا توکلی، اصغر سمسارزاده، پوراندخت مهیمن، سعیده عرب و تعدادی از هنرمندان تئاتر و سینمای خراسان رضوی و مشهد مقدس دیگر بازیگران این سریال هستند. در خلاصه داستان «آسودهباش» با مضمون اجتماعی آمده است: عمارتی اصیل و ریشهدار، شانه به شانه، نذر زوار حرم میشود ولی حالا این عمارت به دست وراثی افتاده که تصمیم دیگری گرفتهاند.
***
پویش کتابخوانی «ملک سلیمان» آغاز شد
پویش کتابخوانی، داستاننویسی و نمایشنامهنویسی «ملک سلیمان» به مناسبت گرامیداشت شهدای کرمان و شهید حاجقاسم سلیمانی با محوریت کتابهای «من قاسم سلیمانیام» نوشته مصطفی شاهکرم و «آورتین» نوشته بهزاد دانشگر از انتشارات ستارگان درخشان، توسط حوزه هنری کودک و نوجوان با مشارکت مرکز رسانه کتاب «پنج و هفت» و نهاد کتابخانههای عمومی کشور آغاز شد.
ارسال به دوستان
به بهانه پنجمین سالگرد درگذشت حسین محباهری
از رابطه تا گلچهره
گروه فرهنگ و هنر: حسین محباهری بازیگر، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده سینما، تلویزیون و تئاتر بود که نام او با برنامه «مبصر ۴ ساله کلاس» در ذهن مخاطبان تداعی میشود؛ هنرمندی که در کنار کارهای هنری به عنوان خبرنگار تئاتر و تلویزیون نیز فعالیت میکرد. به گفته خودش از نوجوانی بسیاری از کارها را تجربه کرده بود؛ از سیمکشی و لولهکشی گرفته تا خبرنگاری و عکاسی اما آنچه باعث علاقهاش به تئاتر شد پیشنهاد معلم ادبیاتش برای تماشای یک تئاتر در لالهزار بود و همان شد که فهمید باید به دنبال علاقهاش در تئاتر باشد.
شاگرد درسنخوانی که در دانشگاه رشته ادبیات فارسی را انتخاب کرد و خیلی اتفاقی با دیدن یک آگهی کوچک در روزنامه برای فراخوان جذب بازیگران جوان در گروه تئاتر بازیگران شهر، پای او به دنیای حرفهای بازیگری باز شد. سوسن تسلیمی، پرویز پورحسینی، سیاوش طهمورث، فریدون یوسفی و صدرالدین زاهد عضو گروه بودند و با این آگهی بنا داشتند تجربیات خود را به جوانترها منتقل کنند. در میان هنرجویان، علیرضا خمسه، مرتضی ضرابی و آزیتا حاجیان هم بودند.
محباهری درباره آن فراخوان و حضورش در دنیای تئاتر حرفهای گفته بود: «بعد از 6 ماه تمرین، داریوش فرهنگ میخواست نمایش «آدم آدم است» نوشته برشت را در تالار مولوی اجرا کند، به همین خاطر گفته بود ما 7 نفر میخواهیم و من نفر هشتم بودم اما نفر هفتم علیرضا خمسه بود که به دلیل کلاسهایش نتوانست بیاید و بالاخره من در لیست ۷ نفره قرار گرفتم و نمایش را اجرا کردیم و چه اجرای پرشوری شد! هجوم تماشاگران شیشههای تالار را شکست! تماشاگران روی زمین مینشستند. 2-3 روز مانده به عید، اجرایمان تمام شد و 550 تومان گرفتم و آن شد نخستین دستمزد تئاتریام».
اما محباهری بازی در سینما را از سال 1365 با ایفای نقش کوچکی در فیلم «رابطه» به کارگردانی پوران درخشنده آغاز کرد. خارج از محدوده (رخشان بنیاعتماد 1366)، محموله (سیروس الوند 1366)، سالهای خاکستری (مهدی صباغزاده 1367)، سفر جادویی (ابوالحسن داودی 1369)، دو فیلم با یک بلیت (داریوش فرهنگ 1369)، سیرک بزرگ (اکبر خواجویی 1370)، جیببرها به بهشت نمیروند (ابوالحسن داودی 1370)، خوشخیال (مهران تاییدی 1371)، اتل متل توتوله (محمد جعفری 1371)، من زمین را دوست دارم (ابوالحسن داودی 1372)، روز فرشته (بهروز افخمی 1372)، همسر (مهدی فخیمزاده 1372)، کاکادو (تهمینه میلانی 1373)، راه افتخار (داریوش فرهنگ 1373)، آقای شانس (رحمان رضایی 1373)، عروس کاغذی (حجتالله سیفی 1374)، گلچهره (وحید موساییان) و... از جمله فیلمهای این هنرمند فقید بود. ماه پنهان است، سربداران، محله بهداشت، چاق و لاغر، بوعلی سینا، طنزآوران، کوی عاشقان، جنگ کودکان و نوجوانان، هتل پرستاره، هزار برگ هزار رنگ، این خانه دور است، علیالبدل، شاخه طوبی، ق. مثل قلقلک، شمایل، معمای شاه و مختارنامه نیز از جمله آثار و مجموعههایی است که محباهری برای تلویزیون کار کرده بود اما بدون تردید آنچه باعث شد عیار واقعی محباهری در حرفه بازیگری دیده شود حضور در نمایشهایی چون شب بخیر آقای کنت، بازی قتلعام، بر دار شدن حسین بن منصور حلاج، ساعت ششم، شاهزاده و گدا، شب جنایتکاران، پرواز بر فراز آشیانه فاخته، غارت، خسیس، هتل پرومته، ملکه جنیان و بحرالغرایب بود.
محباهری در سالهای پایانی زندگیاش بشدت از وضعیت تئاتر ناراضی بود، تا جایی که به صراحت همه جا میگفت آنچه برایم دردآور است این است که تئاتر ما به سمت جزئیات میرود. نمایشهای ما بروشور، صحنه و در کل متمرکز شده در تبلیغات، درحالی که مهم اتفاقی است که روی صحنه رخ میدهد؛ اینها آفتابه و لگن هستند. الان همه دنبال گول زدن تماشاگر با این چیزها هستند که غلط است. مشکلاتمان یادمان میرود. آمدهایم تئاتر کار کنیم که صحنه جذابی خلق کنیم. مساله اصلی خود متن و اتفاق صحنه است. یکی از چیزهایی که ناراحتم کرده بود، این است که کارگردان جوانی گفته بود میخواهم نقش بازیگر را کمرنگ کنم. این حرف را نمیفهمم. یک کارگردان باید اثری را که کار میکند، مسالهاش باشد، فکرش را پر کرده باشد، شبها نتواند بخوابد، اگر اینگونه بود، نمایش میشود اما اگر نبود نتیجهاش همین است که الان روی صحنه میبینیم. حسین محباهری هنرمندی که بیش از ۲ دهه از زندگی خود را در کنار ایفای نقشهای متفاوت و متعدد در راه مبارزه با سرطان سپری کرد، بامداد چهارشنبه 26 دی 1397 در 67 سالگی در بیمارستان لاله از دنیا رفت.
ارسال به دوستان
برنامههای تلویزیون با محوریت سینما در یک نگاه
برخورد نزدیک از نوع هفتم
شیدا اسلامی: برنامههای تلویزیون با محوریت سینما از آن دست برنامههایی هستند که بیننده تلویزیون را پای جعبه جادویی مینشانند و با جادوی پرده نقرهای، فریفته لحظاتی ناب از کاوش در فیلمهای سینمایی میکنند. ساختار این برنامهها به طور عمومی، ساختاری ترکیبی است و تلاش میشود ضمن گفتوگو با کارشناسان و عوامل فیلمها، قدرت تألیف فیلمساز عیارسنجی شود و مصادیق کمک کارگردان به پیشبرد سینما و افزودن جنبههایی نو از تفسیر مرگ، زندگی و دنیاهای ناشناخته و... با کلمه و تصویر برشمرده شود.
هرچند نقد تکنیکیای که در این برنامهها مدنظر قرار میگیرد، اغلب آن نقدی نیست که باید باشد اما بررسی زوایای تولید اثر از جنبه زیباییشناسی بصری، اصول صحنهآرایی، چهرهپردازی، طراحی لباس، تصویربرداری و نحوه قاببندی تصاویر، کیفیت جلوههای ویژه بصری و تصویری، انتخاب بازیگران و تناسب کنشهای بدنی، میمیک و ویژگیهای فیزیکیشان با نقشها و... و عواملی از این دست نیز در خلال مباحث این برنامهها مرور میشود که در مقاطعی به سمت مباحث تخصصی نیز میرود و از این حیث هم سلیقه اقشار مختلف سینمادوست را تا حدودی محترم میدارد.
اما آنچه - حداقل - در برنامههای اینچنین ایرانی به وفور دیده میشود، نقد محتوایی است و منتقدانی که به دنبال کشف رموز پنهان میان سطور فیلمها هستند و گاه در همان اکتشافات نیز یا تبحر چندانی ندارند یا بیان غیرجذابشان مانع ارتباطگیری مخاطب با برنامه میشود. در نقطه مقابل، گاه در عناوینی از این گونه برنامهها، با نقدهای مضمونی چنان ژرفی روبهرو بودهایم که به وجدمان آورده است.
گذشته از تأثیر و هدفگذاری پیام برنامههای سینمایی، توجه و علاقه بینندگان تلویزیون به سینما و جاذبههای فوقالعادهاش، در چند دهه گذشته، آنان را با انواع مختلفی از این برنامهها روبهرو کرده است؛ برنامههایی که در بخشهای متنوعشان، به تاریخ سینمای ایران و جهان پرداختهاند، هنرمندان نامی سینما را از ابتدای ظهور این هنر اعجابانگیز تاکنون معرفی کردهاند، دست به مرور تازههای روی پرده زدهاند، پیشینه آفرینندگان فیلمها را بررسی کردهاند و وارد دنیای پیچیده و چندلایه ساختار و محتوای فیلمها شدهاند و گاه نقبی زدهاند به حواشی و پشتپردههای هنر - صنعت سینما.
شاید ردپای نخستین برنامه از این زمره را باید در سال 60 جست؛ با «سینما تئاتر» که پخش هفتگی داشت و ۳ سال با اجرای زندهیاد استاد ناصر طهماسب روی آنتن میرفت. همانطور که از نامش پیداست، این برنامه در بخشهایی به تئاتر و تئاتریها هم میدان میداد و در آن سالها منبعی الهامبخش برای علاقهمندان به هنر سینما و فیلمسازی بود.
«سینمای کمدی»، دومین برنامه این قلمرو را شاید خوب که فکر کنید، به یاد بیاورید؛ برنامهای که دهه 60 پخش میشد. جمشید گرگین سال ۶۷ کلید تولید یک مجموعه 26 قسمتی را زد که سینمای کمدی را محل تمرکزش قرار داده بود. تلویزیون در آن ایام فقط ۲ شبکه داشت و البته ساعات پخش برنامههایش هم محدود بود. گرگین در جایی گفته زمانی که تهران زیر موشکباران بود، «سینمای کمدی» را ساخته؛ برنامهای که یکی از محبوبترین برنامههای زمان خودش بود، آن هم در فضای دهه ۶۰ که حتی پیدا کردن یک نسخه بیکیفیت از اثری مطرح چقدر دشوار بود اما او به دلیل علاقهای که به سینما داشت، با دهها دردسر و فقط برای ارتقای بینش سینمایی مخاطبان این برنامه را تولید کرد و روی آنتن فرستاد.
در ادامه، یکی از متفاوتترین برنامههایی که در دهه ۶۰ روی آنتن رفت «جنگ هنر هفته» بود. این برنامه جمعه شبها از شبکه ۲ پخش میشد و از معدود برنامههای هنری آن دوران به شمار میرفت که تصویر رویدادهای سینما و تئاتر را در یک قاب منعکس میکرد و تماشاگران تلویزیون را در حظ بردن از جذابیتهای سینما شریک میکرد.
«سینمای دهه 90» نخستین برنامه تلویزیون بود که نقد را - هرچند نه واجد همه ویژگیهای نقد - وارد تلویزیون و بررسی سینمای دهه 1990 جهان را دستمایه کارش کرد. برنامه 2 هدف را دنبال میکرد؛ نخست پر کردن خلأ کمبود منابع دسترسی به سینمای روز جهان و دوم، نگاه تازهای به مساله نقد فیلم. در این مقطع «سینمای دهه 90» تنها برنامهای بود که نقد و معرفی یک فیلم یا فیلمها را در کنار هم و بر اساس مجموعهای از تحلیلهای سیاسی - اجتماعی مطرح میکرد. این یعنی نقد فیلم در برنامه «سینمای دهه 90» به عنوان صرف نگاه هنری مدنظر نبود. سازندگان این برنامه جایی گفتهاند: ما مجبور بودیم بحث را با مخاطب تلویزیونی هماهنگ کنیم. نمیتوانستیم به فرض، بحث ساختارشناسی سینمایی را در زمان 20 دقیقهای درباره گرایشهای جدید سینما مطرح کنیم یا از نشانهشناسی حرف بزنیم، بنابراین مجبور بودیم به جنبه صنعتی این هنر هم نگاه کنیم.
کامیار محسنین و امیر عزتی سازندگان برنامه بودند و برنامه مجری نداشت. با «هنر هفتم» زندهیاد دکتر اکبر عالمی، بینندگان برنامههای سینمایی در دهه 70 با گونه تخصصیتری از یک برنامه سینمایی روبهرو شدند؛ برنامهای که با یک مجری پرانرژی و متفاوت اجرا میشد که کلمات تخصصی را به زبان انگلیسی به کار میبرد و از ساعت 11 شب پنجشنبهها تا 2 بامداد جمعه که یکسره صرف عشق او - سینما - بود، حرف میزد و فیلم پخش میکرد و از آنجا که مجبور بود کلاسیکهای ناب ۳۰ سال پیش را که حق کپیرایت و حق مؤلف نداشتند، پخش و بررسی کند، گاه پیش میآمد فیلمهایی انتخاب کند که ۷ بار از تلویزیون پخش شده بودند و برای بار هشتم از برنامه «هنر هفتم» پخش میشدند. با این حال، بسیاری تماشاچیان تلویزیون در آن دهه، پیوندشان با هنر هفتم را مدیون اکبر عالمی، برنامهاش و کشف و شهود عاشقانهاش در عالم سینما میدانند.
در فاصله «هنر هفتم» تا «هفت»، برنامههایی چون «سینمای اندیشه» زندهیاد علی معلم با جولانی در آثار روز سینمای ایران و جهان اواسط دهه ۷۰ و برنامه دیگری به نام «از واژه تا تصویر» از همین هنرمند فقید با محوریت پیوستهای سینمایی آثار ماندگار ادبی ایران و جهان روی آنتن رفتند. «سینما و ماورا»، «سینما یک» و «سینما چهار» هم از جمله برنامههای به یادماندنی این فاصله بودند. «سینما دو» نیز که با اجرای محمد حمیدیمقدم در نگاه بینندگان تلویزیون مینشست، از دید بسیاری علاقهمندان برنامههایی از این قبیل، مشابه «هنر هفتم» بود. ویژگی عمده این برنامهها حضور چهرههایی شناختهشده از عرصه بازیگری و تدریس سینما بود؛ کما اینکه اجرای برنامه «سینما چهار» را هم علیرضا شجاعنوری بر عهده داشت.
«سینما اقتباس» و «سینما پنج» نیز کنداکتور تلویزیون را اواخر دهه ۷۰ و اواسط دهه ۸۰ با سینما گره زدند که بعدها با «زندگی روی پرده» و «سینما اکران» و در حال حاضر، «نقد سینما» ادامه یافت.
اما مسیری که با «هنر هفتم» شور و هیجان آفریده بود، پیش رفت و پیش رفت تا به «هفت»، جریانسازترین برنامه سینمایی سیما رسید؛ برنامهای که کمتر قسمتش محل بحث و مناقشه درونی و انعکاس بیرونی نشد و تصویر هنرمندانی از بزرگان و پیشکسوتان سینمای ایران تا استعدادهای جوان و نوپا را در استودیوی خاطرهانگیزش ثبت کرد.
حالا در آستانه جشنواره فیلم فجر که از زمان تولد این برنامه، همواره «هفت» را به عنوان چالشیترین و اثرگذارترین برنامه نقد سینمایی در کنار خودش داشته، ۲ هفته از بازگشت سری جدید «هفت» با اجرای بهروز افخمی به آنتن تلویزیون میگذرد. افخمی در سالهای 94 و 95 هم مجری این برنامه بود و امسال سومین سال همراهی او با «هفت» در ایام جشنواره خواهد بود که از شبکه نمایش به صورت ضبطی پخش میشود.
«هفت» 13 سال پیش در شبکه ۳ متولد شد، با فریدون جیرانی که نامش به عنوان یک روزنامهنگار سینمایی همانقدر شناخته شده بود که عنوان کارگردانی و فیلمنامهنویسیاش. مسعود فراستی نیز که نقدهای تند و تیزش، مجادلات هیجانیاش با هنرمندان مدعو و اغلب سرشناس برنامه و زبان بدن معروفش، با آن استایل پوشش و چهره متفاوت، معروفترش هم کرده بود، کمکم به جزئی جدانشدنی از پیکره «هفت» تبدیل شد. با رفتن جیرانی در سال 91، محمود گبرلو روی صندلی اجرای «هفت» نشست و ترکیب منتقدان را موافقان و مخالفان تشکیل دادند.
۳ سال بعد، نوبت به بهروز افخمی رسید و برنامه زنده و چالشی «هفت»، برای نخستینبار طعم ضبط را چشید و از میانه 94 تا انتهای 95 ادامه یافت. در آن زمان، فراستی هم دوباره به جایگاه پیشینش بازگشت و دوباره جدالهای لفظی گهگاه میان او و بعضی میهمانان و بحث بر سر حاشیههای سینما از سر گرفته شد که با حضور سعید قطبیزاده رنگی از توازن به خودش گرفت و اسفند 95 به پایان رسید. خاموشی چراغ استودیوی «هفت» تا مقطع برگزاری جشنواره فجر 96 ادامهدار بود تا رضا رشیدپور به عنوان مجری جدید در این برنامه حاضر شد؛ مجریای که بیشتر در قالب اجرای گفتوگوهای جنجالی در برنامههای اجتماعی شناخته میشد و انتقاد مخالفان حضورش در «هفت»، معطوف به نداشتن سابقه مطبوعاتی و نقد سینما از جانب او بود. جشنواره آن سال هم سپری شد و با توقفی چند ماهه، دوباره در آستانه فجر 97 با ورود محمدحسین لطیفی، این برنامه رنگ آنتن دید و... سرانجام بعد از اینکه افخمی سال گذشته هم مجری «هفت» بود و این برنامه بر خلاف جریانهای خصمانهای که میخواستند چراغ سینمای ایران خاموش شود، ادامه یافت، اعلام شد افخمی امسال هم در جایگاه اجرای ماندگارترین برنامه سینمایی تلویزیون قرار میگیرد تا نیمهشبهای ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر را با تصاویر و بحثهای موثر و روشنگرانه به یادماندنی کند.
گذشته از مسیری که تلویزیون طی کرده تا به برنامهای در تراز «هفت» برسد، «هفت» هم در این سالها فرازونشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته و بویژه حالا که از خانه اصلیاش به شبکه نمایش رفته، همچنان باید پرقدرت و پویا و اثرگذار ظاهر شود. شکی نیست جشنواره فیلم فجر نه فقط مهمترین در حوزه سینما که بزرگترین و هیجانانگیزترین رویداد فرهنگی - هنری سال است و هرچه رسانه ملی همراهی بهتر و حمایتگرانهتری از آن داشته باشد، سبد وفاق ملی را سنگینتر میکند. در شرایط فعلی سینما و جامعه هنری در روزهایی که منتهی است به بزرگترین رویداد دورهای تعیین سرنوشت مردم، یعنی انتخابات، این برنامه میتواند و باید نقش خودش را در زنده نگه داشتن پیوندهای ملی مردمان این سرزمین، در بزنگاه هنر ایفا کند؛ این خاصیت هنر است.
ارسال به دوستان
در نشست خبری هفتمین دوسالانه خوشنویسی ایران مطرح شد
حذف «نقاشیخط» از دوسالانه خوشنویسی
گروه فرهنگ و هنر: محمد خراسانیزاده، مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی در نشست خبری هفتمین دوسالانه خوشنویسی ایران گفت: در رویدادهای مختلف مناسبتی بخشهای تجسمی را شاهد هستیم اما مساله دوسالانهها متفاوت است. تنها دوسالانهای که به شکل منظم برگزار شده است، دوسالانه خوشنویسی است؛ از تمام کسانی که در این ۶ دوره تلاش کردند تشکر میکنم.
هفتمین دوسالانه ملی خوشنویسی ایران روز گذشته با حضور محمد خراسانیزاده (مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و رئیس شورای سیاستگذاری این رویداد)، حسین براتی (دبیر هفتمین دوسالانه ملی خوشنویسی)، سیداشرف صندوقآبادی (عضو شورای سیاستگذاری و قائممقام انجمن خوشنویسان ایران) و امیر ملاحسنی (معاون هنری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.
محمد خراسانیزاده، مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی در ابتدای این نشست اظهار کرد: در رویدادهای مختلف مناسبتی بخشهای تجسمی را شاهد هستیم اما مساله دوسالانهها متفاوت است. تنها دوسالانهای که به شکل منظم برگزار شده است، دوسالانه خوشنویسی است، از تمام کسانی که در این ۶ دوره تلاش کردند تشکر میکنم. وی افزود: در حوزه سیاستگذاری چند اتفاق برای ما حائز اهمیت بود. توجه ویژه ما بر کیفیت آثار، نخستین تاکید شورای سیاستگذاری است. تاکید شورای سیاستگذاری این بود که تعداد آثار کمتر شود و به نقطهای برسیم که انتخاب آثار تبدیل به آرزوی جدیتری برای هنرمند خوشنویسی شود.
خراسانیزاده ادامه داد: تاکید مهم دیگر مبنی بر قائل شدن تفاوت میان دوسالانه و جشنوارههاست. بر همین اساس نیز سیاستگذاریهایی شکل گرفت و سعی شد سازوکارهای در این رابطه شکل گیرد. دوسالانه باید با جشنواره متفاوت باشد. گاهی پیش آمده دوسالانههای ما جشنوارههایی بودند که ۲ سال یک بار برگزار میشدند.
مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی بیان کرد: تفاوت میان نوع داوری و نوع جریانسازی از دیگر موارد تاکید شورا بود. در این زمینه نحوه پرداختن به خط منجر به توجه ویژه به بحث حضورینویسی شد؛ حضورینویسی بر روح زنده خوشنویسی تاکید دارد. به واسطه هنر خوشنویسی همواره میتوان از بداههنویسی استفاده کرد، چرا که هنرمند میتواند در لحظه خط را خلق کند. حضورینویسی این جریانسازی را تقویت میکند.
وی در رابطه با حذف «نقاشیخط» از دوسالانه خوشنویسی گفت: نقاشیخط یک پدیده نسبتا مستقل از خوشنویسی است. واژگان را در معنای گرافیک بودن خودش استفاده کرده است. ماهیت اصلی نقاشیخط به معنای فاصله گرفتن خط از معناست. این موضوع با روح خوشنویسی متفاوت است. نقاشیخط باید به یک رشته تازه و مستقلی تبدیل شود. زمانی که این آثار در کیفیت نامناسبی ارائه شود، کیفیت دوسالانه را پایین میآورد. به نظر بنده نقاشیخط نباید زیرمجموعه دوسالانه خوشنویسی دستهبندی شود. ماجرای دوسالانه باید در بالاترین سطح خودش پیگیری شود. ما باید رویدادهای خاص نقاشی را بر عهده داشته باشیم و به صورت مستقل به آن بپردازیم. در ادامه این نشست حسین براتی، دبیر هفتمین دوسالانه خوشنویسی خاطرنشان کرد: روز جمعه (۲۹ دی) شاهد برگزاری آیین اهدای جوایز و افتتاحیه نمایشگاه آثار برگزیدگان با حضور مقامات کشوری و استانی خواهیم بود. در این مراسم تجلیل از پیشکسوتان و اساتید بنام کشور همچون استاد علیاکبر پگاه را خواهیم داشت. همچنین همایشی تخصصی برای معرفی استاد علاالدین تبریزی که هفتمین دوره به نام ایشان برگزار شده است، شکل خواهد گرفت. وی ادامه داد: ۷۹۴ اثر باکیفیت به دبیرخانه ارسال شد اما ۲۰ درصد آثاری که ارسال شده است در نمایشگاه به نمایش در میآید. در این دوره با مصوبه جدید شورای سیاستگذاری هر هنرمند اجازه ارسال یک اثر را داشت. بر اساس دیگر تصمیمات بخش نقاشیخط نیز از این دوره از دوسالانه حذف شد. بر همین اساس نگرانی داشتیم تعداد آثار کاهش یابد اما خوشبختانه با استقبال خوبی روبهرو بودیم. بیشترین اثر را به ترتیب استانهای تهران، قزوین و خراسان رضوی به دبیرخانه ارسال کردند.
سیداشرف صندوقآبادی، عضو شورای سیاستگذاری دوسالانه خوشنویسی نیز اظهار کرد: خوشنویسی یکی از هنرهای اصیل و تاریخی است؛ یکی از هویتهای فرهنگی ما خوشنویسی است. هنری که با ادبیات، تاریخ و قرآن مأنوس است. در این دوره از دوسالانه دقیقتر به خوشنویسی توجه شده است. امسال قالبهای مختلف رشتههای مختلف را برای کشف استعداد هنرمندان دقیقتر دیدیم و به آن توجه ویژه شد. امروز یکی از طلاییترین دورههای تاریخ خوشنویسی ایران است. وی با اشاره به حضورینویسی خاطرنشان کرد: آنچه روح خوشنویسی را نشان میدهد، احساس هنرمند است. ما به دنبال هنر اصیل خوشنویسی هستیم. حضورینویسی در جهت فرهنگسازی است که با آن پرداختیم.
قائممقام انجمن خوشنویسان ایران با اشاره به حضور فعال بانوان در دوسالانه خوشنویسی بیان کرد: به بخش بانوان در این دوره توجه ویژهای شد. تا الان به بانوان فرصت رقابت با آقایان داده نشده بود که در این دوره به این موضوع پرداختیم. وی دربار حذف هنر نقاشیخط هم یادآور شد: سعی کردیم در بخش داوری از بهترین و شایستهترین داوران استفاده کنیم؛ داورانی که در شیوههای مختلف خطاطی توانمند هستند. نقاشیخط در انجمن خوشنویسان ایران آمده و این انجمن موظف به ساماندهی دقیق وضعیت نقاشیخط است اما در این دوره، اجراهای خوبی در این بخش به دبیرخانه ارسال نشد و نظر داوران به پایین بودن اجرای این آثار بود که در دوسالانه حذف شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|