|
ارسال به دوستان
اخبار
حسام منظور سراغ دراکولای برام استوکر میرود
حسام منظور، بازیگر با سابقه تئاتر که پیش از این سال ۱۳۹۸ نمایش «الیزابت باتوری» را کارگردانی کرد و با استقبال قابل توجه مخاطبان و منتقدان تئاتر روی صحنه رفت، بعد از ۵ سال در جدیدترین تجربه کارگردانی خود سراغ رمان مطرح برام استوکر رفته است. منظور قصد دارد سال جاری اقتباسی نمایشی از رمان «دراکولا» را که از شاخصترین آثار کلاسیک ادبیات ژانر وحشت است، روی صحنه ببرد. تاکنون در سینما و تئاتر جهان اقتباسهای مختلفی از رمان «دراکولا» شده است که از جمله مطرحترین آنها میتوان به فیلم «دراکولا» به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا و بازی گری اولد من و آنتونی هاپکینز اشاره کرد. حسام منظور در حال حاضر فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی را روی پرده سینماهای کشور دارد.
***
شهرام کرمی «گنجشک مفرغی»
نمایش گنجشک مفرغی به کارگردانی شهرام کرمی از روز سهشنبه 25 اردیبهشت در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه میرود. در این نمایش اصغر همت، مجید رحمتی، یلدا عباسی و ایمان سلگی به ایفای نقش میپردازند. عوامل این نمایش عبارتند از: امیرحسین شفیعی تهیهکننده، سینا ییلاق بیگی طراح صحنه، مژگان عیوضی طراح لباس، بابک کیوانی طراح صدا و آهنگساز، تینا بخشی طراح گریم، رضا خضرایی طراح نور، مازیار تهرانی طراح پوستر و بروشور، محمد حسن درباغیفرد دستیار کارگردان و برنامهریز، مصطفی قاهری طراح گرافیک و ساخت تیزر، امیر قالیچی تبلیغات مجازی، سیامک سقایی عکاس و نیلوفر رازمند منشی صحنه. کرمی پیشتر در سال 95 نمایش «خروس میخواند» را در این مجموعه به روی صحنه برده بود که با استقبال 4 هزار مخاطب در جدول آثار پر مخاطب آن سال این مجموعه قرار گرفته بود.
***
استقبال مردمی در 5 سانس از تمساح خونی در کرج
دومین اکران مردمی فیلم سینمایی «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی و تهیهکنندگی کامران حجازی در جمع پرشور مردم اکومال کرج در ۵ سانس برگزار شد. در این اکران که با استقبال مخاطبان همراه بود، جواد عزتی و کامران حجازی کارگردان و تهیهکننده فیلم و همچنین عباس جمشیدیفر و شبنم قربانی از بازیگران این اثر حضور داشتند. پیش از نمایش فیلم، عباس جمشیدیفر ضمن خوشامدگویی به میهمانان بیان کرد: بسیار خوشحالیم که اینجا حضور داریم و قرار است در کنار شما «تمساح خونی» را تماشا کنیم. ممنون که ما را حمایت و این فیلم را در سینما تماشا میکنید. سپس جواد عزتی در سخنانی کوتاه اظهار کرد: امیدوارم از فیلم خوشتان بیاید و آن را به دوستان خود پیشنهاد دهید که در سینما ببینند. وی یادآور شد: از همه شما و دیگر تماشاگران عزیزی که این فیلم را در سینما میبینند و دیدهاند، تشکر میکنم و باید بگویم اگر در حال حاضر سینما رونق دارد، به برکت حضور شماست. دستتان را میبوسم و از همه شما بسیار ممنونم.
***
نوازنده پیشکسوت موسیقی درگذشت
نصرالله شیرینآبادی، نوازنده پیشکسوت ویولن شامگاه یکشنبه نهم اردیبهشت در ۷۵ سالگی بر اثر ایست قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد. مراسم تشییع پیکر شیرینآبادی فردا چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) برگزار خواهد شد. شیرینآبادیفراهانی از معدود موزیسینهای نابینای کشورمان محسوب میشد و با استعداد فوقالعادهای که داشت چنان نبوغی از خود بروز داده بود که در ۱۷ سالگی حسین تهرانی لقب «صبا کوچولو» را برای او انتخاب کرده بود. مرحوم شیرینآبادی علاوه بر نوازندگی، در زمینه آهنگسازی، تدریس و اجرای موسیقی با بسیاری از هنرمندان نامدار موسیقی ایرانی همکاری داشته است.
***
با بیش از 1000 عنوان کتاب دست پر سوره مهر در نمایشگاه کتاب
انتشارات سوره مهر با هزار و 20 عنوان کتاب در موضوعات مختلف به نمایشگاه کتاب میآید. از عناوین جدید میتوان به «آبنبات لیمویی»، «پری خانه ما»، «پرسه در لوسیل»، «آذرخش و رقص فانتومها»، «تهران جان»، «ریلهای زنگزده»،«کاملا»، «شبیه افسانهها»، «ما غیرممکنیم»، «آواز آن پرنده آتشین» و بسیاری عناوین دیگر اشاره کرد. علاوه بر کتابهایی با موضوع ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، عناوین بسیاری با موضوع رمان، خاطرهنگاری، روایت، شعر نو و کلاسیک، هنرهای نمایشی، زندگینامه، موسیقی و... در نمایشگاه عرضه خواهد شد. در نمایشگاه امسال، انتشارات سورهمهر در کنار عرضه کتاب، فعالیتهای فرهنگی متعددی همچون رونمایی، جلسات نقد و بررسی کتاب و جشن امضا با حضور نویسندگان نامآشنا و چهرههای فرهنگی و هنری را تدارک دیده است.
ارسال به دوستان
در آستانه روز معلم؛ نگاهی به ماندگارترین فیلمها با محوریت معلم در سینمای ایران
معلم در سینما
گروه فرهنگ و هنر: بدون شک شخصیت و نقش معلم را باید یکی از جذابترین نقشها برای نویسندگان و کارگردانان دانست؛ نقشی که یک بازیگر، با تجربه و خاطراتی که از مابهازای آن دارد، میتواند ابتکارات بسیاری را در خلق آن پیاده کند. به همین دلیل است که بسیاری از بازیگران شاخص سینمای ایران، حداقل یک بار در نقش معلم ظاهر شدهاند و برخی از آنها توانستهاند با این نقش، یکی از برترینهای کارنامه خود را رقم بزنند.
در سینمای ایران گاه وجه ازخودگذشتگی، گاه رابطه استاد و شاگردی، گاه حس پدر و پسری یا مادر و دختری و گاه نیز وجه سختگیرانه معلمان تصویر شده است. از معلمانی که در سینمای ایران سروکارشان با کودکان استثنایی بوده گرفته تا آنهایی که با نوجوانان بازیگوش سروکار داشتهاند، همه در فیلمهای سینمایی ما خاطرهساز شدهاند. از طرفی ارزش و جایگاهی که معلم در کشور ما دارد، همواره ایفای این نقش را به نسبت سایر شخصیتها سخت و گاه حساس کرده است، به گونهای که با مرور 4 دهه سینمای ایران و نگاهی به فهرست هنرمندانی که به ایفای نقش معلم پرداختهاند، به وضوح میتوان دید این جایگاه در هنر هفتم نیز بسیار محترم شناخته شده و همواره معلم در سینمای ایران به عنوان یک ناجی با نقش محوری روایت شده است و این تصور به وجود نمیآمد مگر متاثر از جایگاهی که این شخصیت در جامعه ایران دارد.
در این میان اما بهرغم ضعفهایی که سینمای ایران در مواجهه با بسیاری از موضوعات دارد، پیرامون سوژه معلم و پرداختن به این شخصیت نسلساز دست پری داشته است. «جنگ اطهر»، «دبیرستان»، «پرنده کوچک خوشبختی»، «تیک تاک»، «عبور از غبار»، «کتونی سفید»، «پشت پرده مه»، «آوار»، «بچههای طلاق»، «شنا در زمستان»، «رابطه»، «خوابهای دنبالهدار»، «ورود آقایان ممنوع» و «جدایی نادر از سیمین» از جمله آثار سینمای ایران هستند که یا شخصیت محوری یا یکی از پررنگترین شخصیتهای فیلم معلم بوده است.
نکته قبل تامل اینکه سینمای ایران تنها در دهه 60 توانست نقشهایی ماندگار از معلم را در خاطرات ثبت کند و هر چه از این دهه فاصله گرفته شد، شخصیت معلم در فیلمها آنچنان که باید و شاید ماندگار نشد، البته در این میان معدود آثاری هم بودند که در آنها شخصیت معلم، محوری و مورد اقبال بود اما هرگز مانند دهه 60 ماندگار نشدند؛ آثاری چون «خورشید» با بازی جواد عزتی، «بمب؛ یک عاشاقانه» با نقشآفرینی پیمان معادی و حتی «فروشنده» با بازی شهاب حسینی.
مجید مجیدی، فرامز قریبیان و شیرین بینا با حضور در ۳ فیلم رکوردداران ایفای نقش معلم هستند، البته در این فهرست پر و پیمان نامهایی چون خسرو شکیبایی، علی نصیریان، هما روستا و جهانگیر الماسی نیز قرار دارند.
نکته قابل توجه اینکه «جنگ اطهر» به کارگردانی محمدعلی نجفی که نخستین فیلم سینمایی ایران پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی است، شخصیت محوریاش یک معلم با بازی فرامرز قریبیان است و در واقع قریبیان را باید نخستین بازیگری دانست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایفای نقش معلم پرداخت. مسعود جعفریجوزانی سال ۶۴ فیلم «جادههای سرد» را جلوی دوربین برد؛ فیلمی که علی نصیریان، نقش محوری آن را با عنوان آقامدیر بازی کرد. فارغ از سادگی و صمیمیت نقش، آقامدیر در این فیلم، درس زندگی به شاگردانش میداد. نگاه آقامدیر به شاگردانش، برخلاف روال آموزش دهه ۶۰، محدود به کتاب و فرآیند آموزشی کلیشهای نبود، بلکه امیدآفرینی برای بچههای روستایی بود که میخواستند مانند درخت، سرما را به زمین بزنند.
«سایههای بلند باد» به کارگردانی بهمن فرمانآرا و «آوار» به کارگردانی سیروس الوند فیلمهای بعدی بودند که قریبیان در آنها در نقش معلم حضور داشت اما بدون شک «دبیرستان» به کارگردانی اکبر صادقی در سال 65 را میتوان یکی از فیلمهای شاخصی دانست که شخصیت معلم در آن حضور پررنگی داشت. در این فیلم بیژن امکانیان در نقش علی ناصری، دبیر زیستشناسی به دنبال ترک اعتیاد، پس از ۳ سال به زادگاهش بازمیگردد و به لحاظ سوابق خوب پدر مجددا در دبیرستانی مشغول کار میشود.
از سویی مجید مجیدی، کارگردان صاحبنام سینمای ایران هم در سالهایی که به عنوان بازیگر در سینما فعالیت میکرد با بازی در فیلم «شنا در زمستان» به کارگردانی محمد کاسبی ایفاگر کاراکتر معلم شد. مجیدی در این فیلم در قالب آموزگاری ظاهر شد که بتازگی در یکی از مدارس جنوب شهر عهدهدار امر تدریس شده است و سعی دارد برخورد متفاوتی با شاگردان فقیر کلاس داشته باشد. پس از ماجراهایی که در مدرسه رخ میدهد، با توطئه یک خبرچین، آموزگار توسط ماموران ساواک دستگیر میشود و مدرسه بار دیگر به صورت سابق خود بازمیگردد و دیگر کسی به شاگردان فقیر کلاس توجهی ندارد. زندهیاد خسرو شکیبایی هم در ۲ فیلم «عبور از غبار» و «رابطه» در نقش معلم ظاهر شد. شکیبایی در «رابطه» به کارگردانی پوران درخشنده که سال 65 ساخته شد، نقش معلمی را داشت که به کمک نوجوان ناشنوایی میشتابد و وی را از انزوا خارج میکند. در«عبور از غبار» هم که سال 68 توسط درخشنده ساخته شد، او نقش آموزگار جوان و رنجدیدهای را بازی کرد که گرفتار بیماری همسرش میشود و مادر یکی از شاگردان گریزپایش به کمک او میآید.
جهانگیر الماسی هم از دیگر بازیگرانی است که ۲ بار نقش معلم را ایفا کرده است. او در فیلم «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین در سال 71 نقش معلم سختگیری را داشت که باعث میشود یکی از دانشآموزانش سر به کوه و جنگل بگذارد. الماسی در «پشت پرده مه» به کارگردانی پرویز شیخطادی هم در نقش یک معلم خشن ظاهر میشود که توهماتی را در ذهن یکی از شاگردانش که ناشنواست، ایجاد میکند.
هما روستا در «پرنده کوچک خوشبختی» ایفاگر یکی از ماندگارترین نقشهای معلمان بود. او در این فیلم که توسط پوران درخشنده در سال 66 ساخته شد، نقش یک معلم روانشناس را بازی کرد که برای تدریس وارد یک مدرسه دخترانه دانشآموزان استثنایی و ناشنوا میشود و ورودش مصادف با آشنایی با دخترکی ناسازگار و کندذهن که قصد کشتن همشاگردیهایش را سر کلاس داشته، میشود. معلم با تلاش فراوان سعی در اصلاح شخصیت ناسازگار دخترک میکند که تلاش او تا حد ایثار و جنون پیش میرود. تهمینه میلانی سال 68 در فیلم «بچههای طلاق» یکی از شخصیتهای اصلی فیلمش را یک معلم خصوصی با بازی مهشید افشارزاده قرار داد که برای امرار معاش و کسب تجربه به تدریس خصوصی در منازل اشتغال دارد و درگیر زندگی نوجوان 14 سالهای میشود.
«کتونی سفید» ساخته محمدابراهیم معیری نیز حسین یاری را در قالب معلمی نشان میدهد که برای سامان دادن ورزش مدرسهای بزرگ و قدیمی وارد بوشهر میشود و بزودی روحیه بچههای شهر را در جهت خودباوری و اعتماد به نفس جمعی شکل میدهد. از دیگر بازیگرانی که در نقش معلم ظاهر شدهاند، میتوان به نگین صدقگویا در فیلم «تیک تاک»، افسانه بایگان در فیلم «اتل متل توتوله»، پانتهآ بهرام در فیلم «خوابهای دنبالهدار»، بهاره رهنما در فیلم «ورود آقایان ممنوع» و مریلا زارعی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» اشاره کرد.
به هر حال آنچه مشخص است اینکه شخصیت معلم در سینمای ایران هر چه از دهههای 60 و 70 فاصله گرفت، از آن اعتبار و جایگاه دور شد تا جایی که این شخصیت در معدود آثار سینمایی به شخصیتی هجو بدل شده است که نمونه بارز آن را میتوان در فیلم «ورود آقایان ممنوع» دید. در هر صورت و همانطور که در ابتدای این یادداشت به آن پرداخته شد، شخصیت معلم در جامعه ما همواره از جایگاه ویژه و قابل احترامی برخوردار بوده است، بنابراین انتظار میرود هنرمندان و فیلمسازان سینما در پرداخت به چنین شخصیت و نقشی، اهتمام ویژهتری داشته باشند.
ارسال به دوستان
به بهانه بیستمین سالگرد درگذشت کیومرث صابریفومنی
آقای حرف حساب
گروه فرهنگ و هنر: 20 سال پیش در چنین روزی خبر درگذشت کیومرث صابریفومنی پس از یک دوره بیماری، جامعه فرهنگی - رسانهای کشور را در بهت فرو برود؛ ادیب و طنزپردازی که طی 5 دهه فعالیت حرفهای به تراز و معیاری در حوزه طنز نقادانه بدل شده بود و امروز با گذشت 2 دهه از درگذشتش بیش از پیش نبودش حس میشود.
صابریفومنی نویسندهای فرمگرا و در نظیرهسازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوقالعاده توانا بود. شیوه نگارش صابری، سهل، ممتنع و غیرقابل تقلید بود.
صابریفومنی نخستین شعرش را در ۱۴ سالگی هنگامی که کلاس هشتم دبیرستان بود، برای درج در روزنامه دیواری مدرسهشان سرود که یک غزل 8 بیتی با عنوان «یتیم» بود. علت این نامگذاری مشخص بود. او میگفت: «از 14 سالگی تا 16 سالگی جمعاً 9 شعر سرودم که تمام آنها یا عنوان یتیم داشت یا درباره یتیم بود!»
شاید نخستین فعالیت ادبی و سیاسی صابری در نخستین سال تحصیل در دانشکده در سال 1340 زمانی که در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و مضروب و دستگیر شد با سرودن شعری با امضای «گردن شکسته فومنی» بود که برای «توفیق» ارسال و همین شعر و چاپش باعث شد پای صابریفومنی در کنار سرودههای طنز به مباحث و مسائل سیاسی باز شود. او تا سال 1345 خورشیدی گاهی اشعاری طنز با محتوای سیاسی برای توفیق میفرستاد و پس از تعطیلی توفیق به تدریس ادامه داد و در این میان اشعار جدی هم میسرود اما بندرت چاپ میکرد.
صابریفومنی پس از انقلاب در زمان نخستوزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاستجمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیسجمهور رسید و تا زمان شهادت شهید رجایی در این مسؤولیت باقی بود و هنگام ریاستجمهوری آیتالله خامنهای در همان منصب ابقا شد.
مشاغلی که صابریفومنی بعد از انقلاب برعهده داشت، عبارت است از: عضو هیأت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکل دفتر آموزش بازرگانی و حرفهای وزارت آموزشوپرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاسهای حضوری دانشکده مکاتبهای، تدریس در دانشکده روابط بینالملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نامگذاری و عضو هیأت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱).
مشاغل سیاسی نمیتوانست صابریفومنی را راضی کند، به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی کناره گرفت و بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. او که مسوولیت مجله «رشد آموزش زبان و ادب فارسی» را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامه اطلاعات مینوشت. سفرنامه شوروی او که بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت کتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود.
کیومرث صابریفومنی مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. نخستین «دو کلمه حرف حساب» گلآقا، ۲۳ دی ۱۳۶۳ خورشیدی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که از ۱۳۵۹ خورشیدی به این سو تعطیل شده بود، با شکلگیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازهای گرفت. با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهمترین منتقد حکومت در داخل کشور مطرح شد. قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیتهای سیاسی و اجتماعی موجب شده بود او را سوپاپ دولت قلمداد کنند اما صابریفومنی بدون توجه به نظرات دلسردکنندهای که برخی عنوان میکردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانههای داخلی و خارجی را به خود جلب کند.
مرحوم «سید محمدعلی جمالزاده» نخستین افرادی بود که با ارسال چندین نامه، صابریفومنی را به ادامه راه تشویق کرد و طنز صابریفومنی را ستود. صابریفومنی با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختیهای کار به راه خود ادامه داد. پس از گذشت نزدیک به ۶ سال از انتشار نخستین «دو کلمه حرف حساب»، صابریفومنی که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفتهنامه جدی به نام «فصل جدید» را کرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفتهنامه طنز با نام «گلآقا» را کرد و توانست آبان ۶۹ خورشیدی نخستین شماره هفتهنامه «گلآقا» را منتشر کند. استقبال مردم از این مجله غیرقابل تصور بود. تمام نسخههای نخستین شماره هفتهنامه «گلآقا» در سراسر تهران ظرف کمتر از نیمساعت به فروش میرفت (شمارههای سال اول «گلآقا» بعدتر در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد).
صابریفومنی بعد از آن، امتیاز انتشار ۲ نشریه دیگر را هم گرفت. انتشار نخستین شماره ماهنامه «گلآقا» در مرداد ۱۳۷۰ خورشیدی، همچنین انتشار نخستین سالنامه «گلآقا» در اواخر همان سال، نشان داد صابریفومنی با چنتهای پُر، پا به عرصه طنز کشور گذاشته است و مردم ایران نیز با استقبال کمنظیر خود، مشوق او در این راه شدند.
کیومرث صابریفومنی پس از دورهای تحمل بیماری سرطان خون، صبح ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی در بیمارستان مهر تهران درگذشت، در حالی که به اصرار خودش جز چند فرد معدود، شخصی از بیماریاش خبر نداشت؛ گفته میشود به این دلیل که «دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد».
ارسال به دوستان
هفتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه برگزار شد
از فیلمسازی «بدون دیالوگ» تا خندیدن به «قضاوت»
گروه فرهنگی: هفتمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلمکوتاه، با اکران و بررسی فیلمهای «شیوع»، «زخم»، «گرازها» و «قضاوت» در سینما بهمن تهران با حضور علاقهمندان و مخاطبان سینمای کوتاه برگزار شد. در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی، «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور، «گرازها» به کارگردانی غلامرضا جعفری و «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر به نمایش درآمدند و سپس محمد علیزادهفرد، کارگردان سینمای کوتاه بهعنوان کارشناس و محمد صابری به عنوان مجری- کارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.
* فیلمسازی بدون دیالوگ؛ ریسک یا فرصت؟
فیلم «شیوع» به کارگردانی میثم مرادی با حضور این کارگردان جوان بررسی شد و محمد علیزادهفرد درباره ویژگی «بدون دیالوگ بودن» این فیلم، توضیح داد: خیلی وقتها ساخت فیلم بدون دیالوگ میتواند باعث ابهام شود، چون شما با طیف مختلفی از مخاطبان روبهرو هستید، البته در فیلم کوتاه ما با مخاطبان خاص مواجه هستیم؛ افرادی که به شکل خاص سینما را دنبال میکنند. در فیلمهایی که به سمت این نوع روایتها میروند کار سخت میشود. وی ادامه داد: فیلم کوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک هم تقریبا هیچ دیالوگی ندارد. امسال در جشنواره فیلم کوتاه تهران «ضلعی برای خروج» را هم داشتیم که آن هم دیالوگ نداشت، یک وقتهایی روایت این اقتضا را ایجاد میکند که فیلم شما دیالوگ نداشته باشد اما یک وقتهایی اصرار داریم که فیلم هیچ دیالوگی نداشته باشد. در حالت دوم وقتی فیلم را میبینید با خود میگویید باید اینجا دیالوگی را میشنیدیم. این کارگردان ادامه داد: «شیوع» چیزی بین فیلم داستانی و تجربی است. برای تکتک اتفاقات داخل فیلم دلیل دارم، البته میدانم فیلمی موفق است که نیاز به توضیح نداشته باشد، در عین حال به نظرم فیلمی موفق است که بر سرش بحث شود. از این رو معتقدم فیلمی که همه از آن تعریف کنند موفق نیست.
* فیلمی که هم میخنداند، هم حرف دارد
در ادامه نوبت به فیلم کوتاه «قضاوت» به کارگردانی آریا گازر رسید که در ابتدا به صورت مختصر به معرفی خود پرداخت و این فیلم را نخستین تجربه کارگردانیاش معرفی کرد. وی درباره این فیلم گفت: من «قضاوت» را ۲ سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران دیدم که یادم است بسیار مورد استقبال واقع شد. چون «قضاوت» فیلمی بود که موقعیتهای کمیک آن بهخوبی درآمده بود. گازر درباره شکلگیری ایده فیلم «قضاوت» توضیح داد: دغدغه «قضاوت» از دوران تحصیل من در هنرستان میآید. آن زمان همیشه وقتی کلاس داشتیم به دفتر مدیر احضار میشدیم که او هم مدام حرف میزد و ما کلاس را از دست میدادیم. همان موقع فیلمهایی را میدیدیم که یکی بیشتر از دیگری استانداردهای فیلمسازی را نداشتند! زمانی بیشتر متعجب میشدم که میدیدم اغلب به این فیلمها خوب پرداخته میشد و از جشنواره سالانه هنرستان چند جایزه میگرفتند. وی افزود: به این روند فکر میکردم که چگونه میتوانم این موقعیت را به نمایش دربیاورم. وقتی فیلم در پردیس ملت اکران شد عدهای در مواجهه با سکانس اول میگفتند این دیگر چه فیلمی است! اما از جایی به بعد مخاطب به یکباره غافلگیر میشد. البته من خیلی از جشنوارهها را به واسطه همین موضوع از دست دادم چون خیلی از جشنوارهها حوصله ندارند تا انتها فیلم را ببینند و وقتی ابتدای فیلم را میبینند، گمان میکنند یک فیلم کلاسی و آماتور است و آن را پس میزنند. ریسک دومی که انجام دادم نام این فیلم است که دمدستی است و خودم فکر میکنم بدترین اسم را انتخاب کردهایم! در ادامه علیزادهفرد درباره ویژگیهای «قضاوت» گفت: مدل و خلاقیت گاهی در چینش حوادث و گاهی در اجرای فیلم رخ میدهد، خلاقیت در اجرای برخی اتفاقات در «قضاوت» ما را یاد کارهای سروش صحت میاندازد. با آنکه در روایت «قضاوت» ما داریم مدل فیلم در فیلم را میبینیم که یک مدل تکراری است ولی این فیلم در چیدمان حوادث متفاوت است و خلاقیت دارد. خیلیها معتقدند در فیلمهای کمدی آن چیزی که سبب خنده میشود شگفتزدگی مخاطب است که این اتفاق چند بار در «قضاوت» رخ میدهد.
* چالشهای روایت یک «زخم»
در ادامه پاتوق فیلمکوتاه نوبت به «زخم» به کارگردانی سحر نورمنور رسید که کارگردانش در نشست غایب بود. علیزادهفرد درباره «زخم» گفت: در این پکیج از فیلمها، من حس متفاوتتری نسبت به «زخم» داشتم، این فیلم را قبلا هم دیده بودم و باید بگویم پرداختن به برخی موضوعات در فرهنگ و جامعه ما کار سادهای نیست و «زخم» و «دابر» فیلمهایی هستند که موضوعات سختی دارند. کارگردان سینمای کوتاه، در ادامه در پاسخ به اظهارنظر یکی از مخاطبان مبنی بر اینکه «زخم» تنها در پی این بوده است که اشک مخاطب را دربیاورد، گفت: اینکه بگوییم فیلم میخواسته اشک مخاطب را دربیاورد و آن را محل اشکال بدانیم درست نیست، چون ما فیلم میسازیم که موضوعی را برای مخاطب باورپذیر کنیم. اگر منطق اتفاقات درون قاب درست نباشد، میشود پذیرفت که فیلم به دنبال ترحم مخاطب بوده است اما در این فیلم اینچنین نیست، «زخم» به لحاظ منطق روایی به دنبال این نبوده که گریه مخاطب را دربیاورد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|