|
ارسال به دوستان
اخبار
فصل سوم «سرزمین مادری» روی آنتن
سریال «سرزمین مادری» به کارگردانی کمال تبریزی از امروز ۱۷ تیر ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه 3 سیما پخش میشود. در فصل سوم «سرزمین مادری» زمان وقوع اتفاقات سریال به سالهای ۵۶ و ۵۷ میرسد و داستان وارد مرحله میانسالی رهی میشود و به همین جهت آرش مجیدی جایگزین شهاب حسینی که بازیگر نقش دوره جوانی این شخصیت است میشود. شهاب حسینی در فصل دوم جایگزین علی شادمان، بازیگر نقش دوران کودکی رهی شده بود. علاوه بر مجیدی بازیگران دیگری همچون کورش سلیمانی (در نقش سید حشمت)، سعید راد، گلچهره سجادیه، بابک حمیدیان، مهران رجبی، حسین مهری، مجید سعیدی، حسین عابدینی و لیلا برخورداری در این مجموعه به ایفای نقش پرداختهاند.
***
آغاز نشستهای «سینما رو به آینده» از امروز
در آستانه روی کار آمدن دولت جدید، سلسله نشستهای «سینما رو به آینده» با حضور صاحبنظران و سینماگران از جریانهای مختلف با یک هفته تاخیر از امروز ۱۷ تیر به همت سازمان سینمایی سوره برگزار میشود. این نشستها با اجرای امیر قادری منتقد و کارشناس سینما طی 4 شب، از یکشنبه ۱۷ تیر تا چهارشنبه ۲۰ تیرماه از ساعت ۱۷ الی ۱۹ در سالن شهر هنر پردیس سینمایی آزادی تهران برگزار میشود. سلسله نشستهای «سینما رو به آینده» با حضور کمال تبریزی، ابوالحسن داوودی، فرزاد موتمن، سیدضیا هاشمی، منوچهر شاهسواری، بهروز افخمی، محمدحسین فرحبخش، آزیتا موگویی، محمدرضا عباسیان، هادی مقدمدوست، روحالله سهرابی، سیدمهدی جوادی، سیدمحمد حسینی، مهدی سجادهچی، حبیب ایلبیگی، امیررضا مافی، سجاد نوروزی، عباس نادران، بابک خواجهپاشا، سعید رجبیفروتن و محمد ساسان به واکاوی راهکارها و ایدههای تازه برای مدیریت سینما در آینده میپردازد.
***
«داریوش» به کارگردانی حجازیفر از ۲۷ تیر میآید
«داریوش» دومین ساخته هادی حجازیفر به تهیهکنندگی نوید محمودی سریال جدید و اختصاصی فیلمنت است که از چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۸ صبح پخش میشود. این نخستین کارگردانی سریال در شبکه نمایش خانگی توسط هادی حجازیفر است. هادی حجازیفر در نقش داریوش ظاهر شده و سحر دولتشاهی، ژیلا شاهی، مهرداد صدیقیان، عباس جمشیدیفر، رامین راستاد، محسن قصابیان، امیر نوروزی و رایان سرلک برخی دیگر از بازیگران «داریوش» هستند. طراح قصه: نوید محمودی، نویسنده: هادی حجازیفر، کارگردان: هادی حجازیفر، تهیهکننده: نوید محمودی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری، صدابردار: سعید بجنوردی، چهره پرداز: محمود دهقانی، مدیر تولید: وحید مشاری، تدوین: سارا آهنی، آهنگساز: مسعود سخاوتدوست، دستیار یک کارگردان: وحید شیخلر و مدیر برنامهریزی: نوشین شکری برخی از عوامل «داریوش» هستند. با آغاز پخش «داریوش»، فیلمنت ۲ سریال در حال پخش خواهد داشت. «در انتهای شب» ساخته آیدا پناهنده به تهیهکنندگی محمد یمینی که ظهرهای جمعه پخش میشود، دیگر سریال این پلتفرم است.
***
پخش قسمتهای جدید «رخ مادر» از شبکه یک
در آستانه ماه محرم، قسمتهای جدید از فصل دوم مجموعه «رخ مادر» به تهیهکنندگی امیرحسین اکاتی و کارگردانی حمید مشایخی، مهدی انصاری، سیدمصطفی سیدالحسینی و علی علائی از روز گذشته ۱۶ تیر ساعت ۱۸:۳۰ روی آنتن شبکه یک سیما رفت. «رخ مادر» که پرترهای از مادران شهدا ارائه میدهد، قصد دارد با ارائه الگوی مادران طرازی که توانستهاند بزرگمردانی را تربیت کنند، روایتی بکر و شاعرانه از زندگی آنان که در جامعه فعالیت اجتماعی دارند، داشته باشد. این مجموعه مستند که زهرا حسینی سرپرستی پژوهش و سوژهیابی آن را بر عهده داشته و در قالب داکیودرام ساخته شده، در استانهای کرمان، یزد، فارس، لرستان، شهرکرد، گلستان، مازندران، تهران، گیلان، اراک و اصفهان جلوی دوربین رفته است. فصل اول این اثر سال ۱۴۰۱ و ۱۵ قسمت از فصل دوم آن سال ۱۴۰۲ از شبکه یک سیما پخش شد.
***
پرسشهای پرتکرار دانشجویان کتاب شد
کتاب «پرسش دانشجو (پاسخ تفصیلی به ۵۰ پرسش پرتکرار)» با موضوع اسلام؛ پرسشها و پاسخها، تألیف اباذر کافیموسوی منتشر شد. چاپ نخست کتاب «پرسش دانشجو (پاسخ تفصیلی به ۵۰ پرسش پرتکرار)» با شمارگان ۵۰۰ نسخه در ۲۰۷ صفحه و به همت انتشارات جهاد دانشگاهی قم به چاپ رسیده است. در برشی از این اثر میخوانیم: پرسش، یکی از مهمترین راههای یادگیری و کسب دانش است و آغازی است برای ورود به عرصههای جدید دانش و مقدمهای است برای روشن شدن زوایای تاریک ذهن. کسی که نمیداند، باید بپرسد تا از تاریکی نادانی رها شود. هر چه سؤالها بیشتر و متنوعتر باشند، یادگیری فرد عمیقتر خواهد بود. در مدت 20 سال تجربه تدریس با پرسشهایی از سوی دانشجوها مواجه میشدم که برخی از آنها عمیق و ریشهای بود و برای یافتن پاسخ مناسب و روشنگر، مجبور بودم از منابع متعدد استفاده کنم. پس از بیان مطالب مستند، دانشجو قانع میشد و گاه در جستوجوی منابع بیشتر برای تحقیق بود.
***
مدال نقره جشنواره تاجیکستانی برای عکاس ایرانی
مهدی آشنا هنرمند عکاس توانست مدال نقره و تقدیر از جشنواره بینالمللی عکس کوهستان پامیر تاجیکستان را از آن خود کند. این هنرمند که از عکاسان شناختهشده در حوزه سینما، تئاتر و مستند اجتماعی است، توانست از جشنواره بینالمللی عکس کوهستان پامیر تاجیکستان، یک جایزه و یک تقدیر (EHM جشنواره) کسب کند. جشنواره بینالمللی عکس کوهستان پامیر در تاجیکستان برگزار میشود.
ارسال به دوستان
به بهانه پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد مهدی آذریزدی، نویسنده نامدار حوزه کودک و نوجوان
قصهگوی ایران
گروه فرهنگ و هنر: بسیاری از مردم ایران کودکی خود را با خاطرههای مردی گذراندهاند که تمام فکرش نوشتن کتاب برای آنها بود. او «مهدی آذریزدی» نام داشت؛ دوست واقعی کودکان این مرز و بوم که بخشی از خاطرات کودکان دیروز تا امروز را رقم زده است. مهدی آذریزدی قلمی بیآلایش و ساده داشت و هیچ خوانندهای نمیتوانست براحتی از کنار نوشتههای او گذر کند. «قصههای خوب برای بچههای خوب» یادآور خاطرات کودکی نسلی از ایرانیان است.
یکی از نکات قابل توجه درباره این نویسنده بیانات رهبر معظم انقلاب درباره او در دیدار نخبگان استان یزد در سال 86 است.
ایشان در این جلسه وقتی به صورت اتفاقی متوجه حضور آذریزدی میشوند، درباره ایشان میفرمایند:
«...نکته دوم درباره آقای آذریزدی است که الان اطلاع دادند ایشان در این جلسه نشستهاند و ظاهرا بیمار هم بودند و با حال بیماری زحمت کشیدهاند و آمدهاند. من چندی پیش در یک برنامه تلویزیونی دیدم از ایشان تجلیل کرده بودند. من با اینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم از ایشان دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم. ایشان در آنجا میگفتند در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکتهای در ذهنم بود و دلم خواست آن را یک وقتی به ایشان بگویم. فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذریزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفا امشب ایشان اینجا هستند. آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آن وقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم ۲ جلد، ۳ جلد، تا آن وقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» - من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - میرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمراهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب! کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از 3-2 جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم ۲ جلد یا 3 جلد آن وقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست – درآمد. بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم. خواستم این حقشناسی را من به نوبه خود کرده باشم. ایشان یک خلأیی را در یک برهه از زمان برای زنجیره طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما - آقای مهدی آذریزدی! - این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهایی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد».
مهدی آذریزدی اسفند ۱۳۰۰ خورشیدی در شهر یزد چشم به جهان گشود. کودکیاش را به یاری پدر در کشاورزی پرداخت و سپس تا ۲۰ سالگی در پیشه بنایی مشغول به کار بود. این نویسنده یزدی ادبیات کودکان و نوجوانان هیچگاه به مدرسه نرفت اما در ۵۴ سالگی وقتی برای نخستینبار مقابل یک کلاس درس ایستاد، نتوانست جلوی گریهاش را بگیرد. مهدی آذریزدی الفبا را از پدرش یاد گرفته بود، پدری که موافق رفتن او به مدرسه نبود و او را پای منبرهای مذهبی بزرگ کرد.
مدتی در مقطعی رهسپار حرفه جوراببافی شد و این انتخاب سرآغاز آشنایی او با کتاب، قلم و قصه شد. زندگی او به طرف کتاب اینگونه جریان یافت که صاحب کارگاه بافندگی که مهدی در آنجا مشغول شده بود، تصمیم گرفت دومین کتابفروشی یزد را راهاندازی کند و اینگونه مهدی آذریزدی را جهت کار به آنجا معرفی کرد. کار در حوزه کتاب همانا و آشنایی با نویسندگان، شاعران و اهالی ادب همانا؛ اتفاقی که آذریزدی خود در توصیف آن چنین گفت: «دیگر گمان میکردم به بهشت رسیدهام. تولد دوباره و کتاب خواندن من شروع شد».
او پس از مدتی راهی تهران شد و در یک چاپخانه کار تازهای را آغاز کرد، در همین هنگام بود که قصهای از انوار سهیلی توجهش را به خود جلب کرد تا آنجا که تصمیم گرفت آن را برای کودکان سادهنویسی کند و به این ترتیب نخستین جلد از کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» نگاشته شد. او این مجموعه را شبها در یک اتاق 2 در 3 متر زیر شیروانی مینوشت و نگران بود کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. بزرگترین لذت زندگی پیر قصهگوی یزد از همان نوجوانیاش، کتاب خواندن بود و تنها هراسش در زندگی این بود که عمرش به پایان برسد و حسرت کتابهای نخوانده را با خود به همراه داشته باشد. همیشه با لذت کتاب میخواند و میگفت: «سرم را که توی کتاب میکنم، مثل یک آدم مست، دنیا روی سرم خراب میشود. این تنها لذتی است که میشناسم».
او در خاطرات خود میگوید نخستین جلد کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» توسط ناشرانی پس زده شد، حتی آن را به کتابخانه ابن سینا در چهارراه مخبرالدوله برد اما آنها هم پس از مدتی آن را رد کردند. وی تصمیم گرفت تا آخرین تلاشهایش را بکند و کتاب را نزد انتشارات امیرکبیر ببرد تا شاید آنجا مورد قبول واقع شود. او در این باره میگوید: «پس از قبول نکردن کتاب، گریهکنان آن را پیش آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر بردم. ایشان حاضر شد آن را چاپ کند». از آن پس بود که آذریزدی به نگارش دوباره داستانهای کهن ایرانی با قلمی روان و ساده برای کودکان پرداخت و حاصل آن در قالب مجموعه کتابهای «قصههای خوب برای بچههای خوب» به چاپ رسید. او برای «قصههای خوب برای بچههای خوب»
سال ۱۳۴۲ خورشیدی برنده جایزه یونسکو شد و سال ۱۳۴۵ جایزه کتاب سال را از آن خود کرد.
آذریزدی یکی از پیشگامان و برجستهترین نویسندگانی است که با بازنویسی متون کهن برای کودکان و نوجوانان در فاصله سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۶۹ خورشیدی آثار ماندگاری را به یادگار گذاشت. برای نمونه وی در مجموعه 8 جلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» برخی آثار کهن همچون «کلیله و دمنه»، «مرزباننامه» و مثنوی مولوی را بازنویسی کرده است.
استاد مهدی آذریزدی از نگاه بسیاری، پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران شناخته میشود، زیرا نخستین نویسندهای است که به فکر نوشتن کتاب برای کودکان افتاد و به همین دلیل هم روز درگذشت این نویسنده به نام روز ملی ادبیات کودکان و نوجوانان ایران نامگذاری شده است. او نزدیکترین دوست کودکان ایرانی بود که هیچ چیز به اندازه کتاب خواندن و نوشتن برایش لذتبخش نبود. او تا پایان عمر خود در مجردی به سر برد و تنها کتاب را فرزند عزیز خود میدانست که پس از این همه سال برایش نام نیکی را به یادگار گذاشته است. آذریزدی سال ۱۳۸۸ پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با بیماری در ۸۸ سالگی چشم از جهان فرو بست.
ارسال به دوستان
در مراسم تجلیل از بهرام دهقانیار، آهنگساز و هنرمند مطرح حوزه موسیقی مطرح شد
عشق دهقانیار به فرهنگ کشور
گروه فرهنگ و هنر: مراسم بزرگداشت بهرام دهقانیار با حضور هنرمندان مطرح و سرشناس کشور برگزار شد. در این برنامه مجید معارفوند، احسان افشاری، همایون حسینیان، صابر سعدیپور، مریم بذری، داوود رحمتالهی، شروین سلیمانی و علیرضا مرتضیقلی به شعر و ترانهخوانی پرداختند.
در ادامه برنامه حمید غلامعلی و مانی رهنما با اجرای پیانویی بهرام دهقانیار هنرنمایی کردند و آیدین نظمی به همراه فواد امیری و وحید مهراد به اجرای موسیقی پرداختند. همچنین گرشا قباد، خشایار فکی و دانیال شهرتی نیز در اجراهای جداگانه، آثار خود را ارائه کردند. در بخش تقدیر و تجلیل نیز به پاس سالها فعالیت موسیقایی بهرام دهقانیار از ایشان تجلیل به عمل آمد که به ترتیب بهرام شاهمحمدلو، ایرج راد، فرهنگ جولایی، مانی جعفرزاده، محمدرضا چراغعلی، حمید غلامعلی و مانی رهنما درباره او سخن گفتند.
بهرام شاهمحمدلو در این بخش اظهار کرد: بهرام دهقانیار من را شگفتزده کرد وقتی تیتراژ اول و آخر آقای حکایتی را ساخت. در این مجموعه میان ۲ قسمت برنامه، سراغ تعریف قصه میرفتیم و یک دقیقه تعویض صحنه با ریتم تند داشتیم و برای موقعیت جدید آماده میشدیم و بهرام دهقانیار برای این تغییر صحنه یک دقیقه پیانو زد که ماندگار شد. خانه آبی را هم با دهقانیار کار کردم و موسیقی متن و تیتراژ را باز وی آماده و مرا وادار کرد خوانندگی کنم. وی ادامه داد: دهقانیار جز نبوغ و خلاقیت واقعی نیست و همکاری با او باعث افتخار من بوده و هست.
ایرج راد نیز یادآور شد: کار بداهه در موسیقی و تئاتر و هنرهای دیگر جایگاه ویژهای دارد. هر کسی توان بداهه ندارد، باید در جوهر هنرمند وجود داشته باشد تا زمینه خلاقیت واقعی به وجود آید، تکرار شدنی هم نیست و در یک لحظه زاییده میشود و اگر ثبت و ضبط شده باشد اثری جاویدان میشود. وی ادامه داد: زمینههای کودک درون انسان هنوز موسیقی آقای حکایتی را میپسندد و این کار هنوز به یادماندنی است و وجود دهقانیار امیدوارم ماندگار باشد.
مانی جعفرزاده نیز اظهار کرد: تولد عزیزانم را به یاد دارم و میدانستم تولد بهرام دهقانیار است. شکسپیر میگوید شرط پادشاهی این است که خردمند باشی؛ برای پادشاهی در هر چیزی باید خردمند باشی و بهرام ملودیهایی را ساخته که انبوهی باز تکرار شده و کارهای او را ساختهاند و از این نظر او پادشاه است. یادآوری این جایگاه او را مشعوف نمیکند و بیشتر از یک لبخند نمیزند و این لحظه سعادت یک هنرمند است و بابت زحماتی که برای فرهنگ کشیده تشکر میکنم و به او افتخار میکنیم.
محمدرضا چراغعلی، آهنگساز نیز اظهار کرد: خیلی از فعالان عرصه شعر و موسیقی شاید آرزو دارند پیش از ۶۰ سالگی بزرگداشتشان برگزار شود و این اتفاق بزرگی است.
دهقانیار ۳۰ سال پیش اثری ساخته که ما هنوز کیف میکنیم. شاگردان، تالیفات و اینکه آثار هنرمند نیاز به زیرنویس ندارد از ویژگیهای او است. ما آهنگسازان زیادی داریم که مردم آهنگهای آنها را نمیشناسند. بهرام دهقانیار جهات مختلف را دارد. گمشده این روزهای موسیقی ما احترام به پیشکسوت است و این روزها این مهم اتفاق نمیافتد و احترام بزرگتر را حفظ نمیکنند.
حمید غلامعلی نیز با ذکر خاطرهای از بهرام دهقانیار در ۲۰ سالگی در استودیو ۱۰۳ تلویزیون اظهار کرد: دست وی که برای خواندن من روی ساز رفت فهمیدم در عین سادگی، اثری را میسازد که به یاد میماند و شناخت کار آقای حکایتی به خاطر کار بهرام دهقانیار است. سبک وی محدود نیست و من از او کارهایی را از موسیقی سنتی شنیدم که متحیر شدم و به همه فنون مهارت دارد. مانی رهنما نیز اظهار کرد: آنچه مرا با چشم پر از اشک کشاند بهرام دهقانیار است و خوشحالم او را میبینم. در فصل پرواز ساخته بابک بیات، وی گفت مشکل تنظیمات حل شده و باید پیش کسی برویم که دیگر این مشکل را حل میکند و با بهرام در ادامه آشنا شدم. شخصیت بهرام بهگونهای است که دوست دارید پیش او باشید و تاسف میخورم که چرا کارهای بیشتری با دهقانیار انجام ندادم. هر کاری کردیم در حافظه مردمی ماندگار شده است.
سپس بهرام دهقانیار روی صحنه آمد و با تقدیر از همکاران و دوستانش گفت: از برگزاری این مراسم تقدیر میکنم و امیدوارم لیاقت این را داشته باشم عشقی که به موسیقی و فرهنگ کشور داشتم، تاثیر داشته باشد و از خداوند فرصت میخواهم در باقیمانده عمرم بتوانم این وظیفه را انجام دهم. دوست دارم صدای موسیقی و شعر را بشنوم تا صحبت کنم. در پایان تندیس مراسم توسط ایرج راد به بهرام دهقانیار اهدا شد.
ارسال به دوستان
جشنواره بینالمللی فیلم کوثر و تأثیرش برسینمای ملی
رویداد الگوساز
عرفان صادقی: سینمای ملی در تعریف میان صاحبنظران مختلف دچار ابهام بسیاری است و هر یک به گونهای متفاوت آن را تعریف میکنند. برخی وجود سینمای ملی در یک کشور را مستلزم وجود بعد صنعتی هنر هفتم دانسته و عدهای دیگر نمود آن را وابسته به وجود مبادی قدرتمند فرهنگی در یک کشور میدانند. سینمای ایران با قدمت بیش از 100 سال و کسب تجربههای گوناگون، حالا این آمادگی را دارد تا در راستای شکلگیری سینمای ملی گامهای عملی بردارد. وجود پشتوانه غنی فرهنگ ایرانی - اسلامی و ارزشهای اصیل مستتر در آن، از جمله مواردی است که میتواند دستاویزی برای خلق ایده و طرحهای سینمایی باشد.
نکته مهم این است که زمینهسازی برای شکلگیری این اتفاق، تنها با اتکا به قوه خلاقه سینماگران امکانپذیر نیست و به سیاستگذاریهای کلان در دستگاهها و نهادهای متولی سینما در کشور نیاز دارد. به علاوه، امروز برای بسیاری از سازمانها و مراکز دولتی نیز بودجههای فرهنگی تعریف شده و در سالیان اخیر برخی از همین نهادها با اهدافی از پیش تعیین شده به مشارکت در تولید آثار سینمایی دست زدهاند.
همچنین سالانه جشنوارههای موضوعی مختلفی در کشور برگزار میشود که هر یک بنا بر رویکرد خود، سعی در برجستهسازی بٌعد معنایی و محتوایی دارند. این موارد هر یک به عنوان روزنههایی قابل اتکا در عرصه فرهنگ مطرح بوده و شاید بتوان بهترین نقطه شروع برای شکلگیری جریان دائمی و مستمر سینمای ملی را در همکاری میان نهادهای مختلف و توانمندسازی چنین جشنوارههایی دانست. برای نمونه این روزها در آستانه برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم کوثر هستیم؛ رویدادی که بناست به نقش و اهمیت زنان در اجتماع بپردازد و برگزاری نشستهای هماندیشی و جلسات مختلف در خلال آن نیز بیش از هر چیز بر نقش موثر زنان به عنوان بخش اثرگذار جامعه تاکید دارد.
در ابتدای دهه 90 شمسی، رهبر انقلاب برای نخستین بار صحبت از «الگوی زن سوم» را به میان آوردند. معرفی این الگو به واسطه مقابله با تصویر ارائه شده از زن به عنوان یک کالا در جامعه غربی بود. عموم این کشورها به واسطه تاثیر رسانههای قدرتمندی که سالانه میلیونها دلار هزینه صرف آنها میشود، زن مدرن، امروزی و آزاد را با تعاریفی برآمده از سکولاریسم گره زده و در نتیجه هویت فردی و اخلاقی نهفته در وجود و باطن زنان را نادیده میگیرند.
آنها پوشیدگی و رعایت مبادی اخلاقی را که در ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام به آن توجهی ویژه شده است نادیده پنداشته و نمود چنین مفاهیمی را در جامعه، معادل با تحجر میدانند. بدیهی است یکی از مهمترین روشها برای مقابله با این نگاه مادی، استفاده از ظرفیتهای بیانی هنر سینما است. از این رو، باید برگزاری پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کوثر را پس از وقفهای طولانی به فال نیک گرفت و به چشم یک فرصت ویژه برای تبیین و معرفی نگاه والای دین اسلام به مقوله زنان نگریست.
بدیهی است ارزش و قدرت اثرگذاری هر رویداد فرهنگی وابسته به عنصر تداوم است و به همین دلیل نباید توقع داشت که جشنواره فیلم کوثر در دورههای ابتدایی برگزاری خود بتواند در سطحی وسیع قدرت اثرگذاری و بر هم زدن معادلههای شکل گرفته توسط جریان رسانههای غربی را داشته باشد. فرهنگ در آرای فیلسوفان و نظریهپردازان اجتماعی به عنوان جریانی تدریجی مطرح است و باید این نگاه، سرلوحه برگزاری این رویداد ارزشمند باشد.
جشنواره بینالمللی فیلم کوثر میتواند با فراهم آوردن زمینههایی برای تبادل افکار میان فیلمسازان مختلف و اهالی رسانه، آغازگر مسیری روشن در شکلگیری و پیدایش سینمای ملی ایران مبتنی بر ارزشهای اصیل و جاودانه فرهنگ ایرانی - اسلامی باشد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|