|
اخبار
تکلیف یزدانی و بروکس مشخص شد
به نظر میرسد حسن یزدانی مسیر همواری تا رسیدن به فینال وزن 86 کیلوگرم المپیک خواهد داشت. قرعهکشی وزن 86 کیلوگرم کشتی آزاد المپیک برگزار شد و حسن یزدانی باید در دور نخست با کشتیگیری از استرالیا به نام لارنس کشتی بگیرد. نکته مهمی که همه در انتظارش بودند، روبهرو نشدن حسن یزدانی و آرون بروکس تا فینال بود. این در حالی است که قرعه آرون بروکس آمریکایی چندان راحت نیست. او در همان دور اول با یکی از سختترین رقبای خود یعنی عظمت دولتبکوف از قزاقستان مواجه میشود که دارای عناوین جهانی است. در صورتی که بروکس از سد این کشتیگیر قزاق بگذرد، احتمالا باید برخورد او در فینال را با حسن یزدانی متصور بود. حسن یزدانی که با جراحی کتف بعد از مسابقات جهانی 2023 خودش را وارد چالشی جدی در ماههای اخیر کرده بود، در دور دوم باید با برنده کشتیگیران یونان و پورتوریکو کشتی بگیرد. به نظر میرسد حریف احتمالی حسن یزدانی در نیمهنهایی امینه از سنمارینو خواهد بود که قبلا سابقه رویارویی با یزدانی و کسب مدال جهانی را هم دارد. به هر حال چیزی که مشخص است، مسیر برای حضور حسن یزدانی در فینال هموار است و او از امروز ظهر کار خود را در مسابقات مقدماتی وزن 86 کیلوگرم آغاز خواهد کرد. قطعا در غیاب دیوید تیلور میتوان حسن یزدانی را شانس اصلی طلای وزن 86 کیلوگرم کشتی آزاد دانست؛ کشتیگیری که یک طلا و یک نقره از 2 دوره قبلی المپیک در کارنامه دارد و به دنبال کسب عنوان پرافتخارترین ورزشکار ایرانی تاریخ المپیک است.
***
علی آقامیرزایی از کایاک المپیک پاریس حذف شد
ملیپوش قایقرانی ایران از صعود به مرحله نیمهنهایی المپیک ۲۰۲۴ پاریس بازماند و حذف شد. مرحله یکچهارم نهایی قایقرانی کایاک یکنفره ۱۰۰۰ متر مردان المپیک ۲۰۲۴ پاریس برگزار شد و نماینده ایران موفق نشد به دور نیمهنهایی صعود کند و به کارش در المپیک پایان داد. علی آقامیرزایی با زمان ۳ دقیقه و ۳۳ ثانیه و ۷۸ صدم ثانیه با وجود تلاشی که داشت، سوم شد و از صعود به نیمهنهایی بازماند و حذف شد. او در المپیک ۲۰۲۰ توکیو نیز در مرحله یکچهارم نهایی حذف شده بود. در مرحله یکچهارم نهایی قایقرانان فرانسه و اروگوئه به عنوان 2 قایق اول به نیمهنهایی رفتند و بقیه حذف شدند. مرحله یک چهارم نهایی کایاک یکنفره در 3 گروه برگزار شد و ملیپوش ایران در گروه اول با نمایندگان ساموآ، برزیل، فرانسه، آلمان، چین و اروگوئه به رقابت پرداخت.
***
عطیهالله به پرسپولیس پیوست
مدافع مراکشی به طور رسمی به عضویت تیم پرسپولیس درآمد. سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان، باشگاه سوچی روسیه رضایتنامه یحیی عطیهالله برای حضور در پرسپولیس را به طور رسمی صادر کرد تا این بازیکن به صورت قرضی و یک ساله به جمع سرخپوشان اضافه شود. باشگاه پرسپولیس که از مدتها پیش مذاکرات خود برای انتقال این بازیکن را آغاز کرده بود، با پرداخت 250 هزار دلار رضایت این بازیکن برای انتقال یک ساله قرضی را دریافت کرد.
***
اولین میزبانی استقلال و پرسپولیس در مشهد و اراک
مدیران عامل ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس گزینههای خود را برای نخستین میزبانی در لیگ برتر معرفی کردند. به گزارش فارس، رضا درویش در جلسه استانداردسازی ورزشگاههای لیگ برتر فوتبال کشور که با حضور مسؤولان فدراسیون و همچنین رئیس اداره ورزش و جوانان استان تهران برگزار شد، اظهار داشت: ما در انتخاب زمین اختیار نداریم که بگوییم تهران 4 مجموعه ورزشی دارد و یک ورزشگاه را انتخاب کنیم. هیچ انتخابی نداریم. فقط باید مسؤولان سازمان لیگ به ما بگویند کجا بازی کنیم. با اطلاعات و آمار داوود رفعتی برای به روزرسانی استادیومها باید از او تشکر کنم ولی تهران هیچ ورزشگاه آمادهای ندارد. مدیرعامل پرسپولیس افزود: علیالظاهر در تهران امکان استفاده از مجموعهای را نداریم. بهاروند و کشوریفرد باید بگویند کدام ورزشگاه در هفته اول میزبان نیست تا بازی خود را همانجا برگزار کنیم. منتظر فدراسیون میمانیم. در نظر داریم ورزشگاه امامخمینی اراک را برای میزبانی هفته اول لیگ برتر معرفی کنیم. همچنین فرشید سمیعی در این جلسه اظهار داشت: با توجه به محدودیتهای موجود و مسائلی که رخ داده، امکان تصمیمگیری برای ما سلب شده است. یک بازی بیرون از خانه داریم که پیشنهاد دادیم بازیهای استقلال در ورزشگاه امام رضا(ع) برگزار شود. مدیرعامل استقلال گفت: آخرین اطلاعاتی که به ما داده شد، این بود که فقط بازیهای بزرگ و دیدارهای تیم ملی در ورزشگاه آزادی برگزار میشود. استادیوم دوم ما هم تختی است. امیدواریم تکبازی ما در استادیوم امام رضا(ع) برگزار شود تا از هفته چهارم مشکلی نداشته باشیم.
ارسال به دوستان
حسین رضازاده: وطن را با هیچ چیز نمیتوان عوض کرد
حسین رضازاده اخیرا در صحبتهایی درباره رد پیشنهادات تابعیت قطر و ترکیه در دوران اوجش گفت: «وطن را با هیچ چیز نمیتوان عوض کرد. این را خود ورزشکار باید توضیح دهد که چه اتفاقی افتاده که چنین تصمیمی گرفته؛ اذیت شده، چه شده که تصمیم به پناهنده شدن گرفته است. کسی که قهرمان بزرگی است فکر نمیکنم برود. من را هم ترکیه و هم قطر میخواستند و آن زمان رقمی حدود 8 میلیارد تومان به من پیشنهاد دادند. من آن زمان یا ابوالفضل را زده بودم روی سینهام و اصلا به این پیشنهاد فکر نکردم».
ارسال به دوستان
وضعیت نابسامان ورزشگاههای ایران در آستانه آغاز لیگ
چمن سبزم آرزوست
سروش سلماسی: مهمترین چهرههای مدیریتی فوتبال ایران گوش تا گوش یک اتاق را پر کردهاند و از وضعیت چمن استادیومها مینالند. در فاصله یک هفته تا شروع رقابتهای لیگ برتر در فصل آینده، فوتبال ایران با بحرانی تکراری اما جدید در نوع خود مواجه شده است؛ اینکه ورزشگاهی برای برگزاری مسابقات بزرگ، چه در رده ملی و چه در رده باشگاهی، در اختیار ندارد. در همین ابتدای مطلب باید درباره یکی از عجیبترین سویههای این موضوع صحبت کرد؛ ورزشگاه نقش جهان که میزبان نخستین بازی فصل فوتبال ایران در سال جاری بود. دومین استادیوم بزرگ ایران که وضعیت عجیب و غریب چمنش نوید از فصلی در فوتبال ایران میدهد که احتمالا از هر نظر متفاوت خواهد بود. در روزهای گذشته افرادی مثل رئیس اداره کل ورزش تهران و وزیر ورزش نیز به کرات درباره موضوع ورزشگاهها در فوتبال ایران اظهارنظر کردهاند و حالا باید منتظر صحبتهای مسؤول زمین ورزشگاه نقش جهان هم بود.
کیفیت چمن ورزشگاه نقش جهان، دومین ورزشگاه ایران، در این تصویر کاملا قابل مشاهده است؛ ورزشگاهی که قرار بود میزبانی بازی تیم ملی را بر عهده داشته باشد. جالب اینجاست که حالا استقلال، پرسپولیس و تیم ملی ورزشگاه آبرومند برای میزبانی ندارند.
این در شرایطی است که فدراسیون فوتبال با سلب مسؤولیت از خود از باشگاهها میخواهد خودشان ورزشگاههای میزبان بازیهایشان را معرفی کنند؛ فدراسیونی که خود برآمده از دل سیستم اداره دولتی ورزش ایران است و مثل باشگاهها کمتر آنها را در خط مقدم برنامهریزی برای آینده فوتبال ایران مشاهده میکنید.
در یکی دو سال گذشته واژه جدیدی به نام استانداردسازی به دایره لغات فوتبال و ورزش ایران اضافه شده اما بازسازی یا استانداردسازی صرفا شامل برخی تغییرات حداقلی است که آن هم با کمترین سرعت انجام میشود و البته با توجه به عدم شفافیت، کسی درباره دلایل این شکل از مدیریت اماکن ورزشی ایران سوالی نخواهد کرد.
اینکه ورزشگاهی مورد بازسازی قرار بگیرد و باشگاهی به مدت یک فصل یا ۲ فصل خارج از ورزشگاه اصلی خود بازی کند، پدیدهای بسیار مرسوم در فوتبال روز دنیاست و پیشتر شاهد آن بودیم که بارسلونا و رئال هم در مقاطعی در خارج از استادیوم خانگی خود به مدت یکی دو فصل بازی کردهاند اما نتیجه آن چه شده است؟ تغییرات گسترده و شگفتانگیز در راستای منافع فوتبال و هواداران در ورزشگاه خانگی آنها اما آنچه در نسخه وطنی آن متاسفانه شاهد هستیم این است که ورزشگاه آزادی چند بار مورد بازسازیهای اساسی قرار گرفته و در حال حاضر و در آخرین ورژن بازسازی، در یکی از عجیبترین پروژهها به مدت بیش از یک فصل است که این ورزشگاه تحت بازسازی قرار دارد و شواهد حاکی از آن است که قرار نیست تغییرات حداکثری انجام شود. این یعنی معطل کردن فوتبال کشور برای بیش از یک فصل.
در حال حاضر حتی در کشورهای نه چندان قدرتمند فوتبال هم تقویم فوتبال باشگاهی آنها حتی تا ۴ سال آینده مشخص است، یا میدانند تا فلان سال چند استادیوم و با چه کیفیتی در اختیار دارند اما در فوتبال ما، حتی نمیدانیم بازی هفته اول لیگ امسال بین پرسپولیس و ذوبآهن در کدام ورزشگاه قرار است انجام شود.
عجیب است که در کشور عزیزمان ایران که برخی پروژههای عظیم نفتی حتی در بازه زمانی یکساله به اتمام میرسند، چرا بازسازی یک ورزشگاه، دقت کنید بازسازی ورزشگاه را میگوییم نه ساخت یک مجتمع ورزشی کامل، بیش از یک سال به طول انجامیده است.
سوال دیگر اینجاست که ما مفهومی داریم تحت عنوان مدیریت پروژه، مفهومی داریم تحت عنوان کنترل پروژه، آقایان که میدانستند ورزشگاه آزادی در موعد مقرر به لیگ بیستوچهارم نمیرسد چرا به موازات آن و در موعد زودتر پروسه بازسازی ورزشگاه تختی را شروع نکردند تا آن را به موقع به فصل جدید برسانند؟
در حالی که در آن سوی خلیج همیشه فارس کشور عربستان در حال مانور تبلیغاتی با نمایش طرحهای خود برای استادیومهایش برای جامجهانی ۲۰۳۴ است، ما متاسفانه یک سال است درگیر بازسازی یک استادیوم هستیم.
به فرموده رهبر انقلاب، ایران قوی ورزش قوی میخواهد. مسؤولان فدراسیون و وزارت ورزش باید بدانند که ورزش قوی زیرساختهای مناسب را میطلبد. آقایان از مسؤولیت شانه خالی نکنند و نگویند استقلال و پرسپولیس هم بروند استادیوم خود را مثل بارسا و رئال بسازند. این قیاس معالفارق است و یادمان نرفته که تا چند ماه پیش مسؤولیت اداره این 2 باشگاه برعهده دستگاههای دولتی بوده و نه بخش خصوصی.
***
مهدی تاج: آن چمن مایه آبروریزی شد!
رئیس فدراسیون فوتبال گفت برگزاری دیدار تیمهای فوتبال سپاهان و شباب الاهلی امارات در ورزشگاه نقش جهان باعث آبروریزی شده است. مهدی تاج در جلسه کارگروه ستاد استانداردسازی ورزشگاههای لیگ برتری اظهار داشت: از ابتدا نگران بازی سپاهان - شباب الاهلی امارات در پلیآف لیگ نخبگان آسیا بودیم. مشکلات ورزشگاه نقش جهان اصفهان را دیدید که مایه آبروریزی شد و اگر در جلسه ستاد استانداردسازی موضوعات را جدی نگیریم به مشکل میخوریم. وی در ادامه افزود: کار درست این است که فدراسیون فوتبال مثل AFC بگوید 2 ورزشگاه را معرفی کنید و اگر تأیید شد بازی برگزار میشود و اگر نشد در زمین دیگری بازی کنید. الان ما هستیم و این زمینها. البته فدراسیون و سازمان لیگ در کنار باشگاهها هستند. کارهای خوبی انجام شده، ولی قصور از ما و شماست. ما باید از قدیم وضعیت ورزشگاهها را جدیتر میگرفتیم. در حال حاضر کار اصولی در ورزشگاه آزادی انجام میشود و اگر به هفته دوم، سوم برسد، خیلی بهتر است تا اینکه سرسری تمام شود. ما باید این دو سه هفته را طاقت بیاوریم. رئیس فدراسیون فوتبال با اشاره به اینکه قرار است بازی تیم ملی ایران مقابل قرقیزستان در ورزشگاه نقش جهان اصفهان برگزار شود، تصریح کرد: با امیر قلعهنویی که در اصفهان حضور دارد، مفصل صحبت کردم. ظاهراً به این جمعبندی رسیدهاند که بازی در زمین نقش جهان باعث مشکلات جدی برای تیم ملی میشود. ما در بازیهای مقدماتی جامجهانی حتماً برابر قرقیزستان پیروزی میخواهیم و ممکن است در این زمین بازی کردن مشکلاتی به وجود بیاورد.
تاج با بیان این جمله که «خوشبختانه چند ورزشگاه در حال آماده شدن است»، خاطرنشان کرد: ورزشگاه خانگی گلگهر سیرجان و مس رفسنجان خوب هستند و اگر در کرمان 2 هتل پنج ستاره داشتیم تیم ملی را به آنجا میبردیم. هر جایی یکسری مشکلات هست. ورزشگاه خانگی آلومینیوم قابل قبول است. علاوه بر این 8 ورزشگاه شرایط مطلوب دارند. درخواستم از رسانهها این است که کمک کنند.
وی ادامه داد: ورزشگاه تختی به دلایلی که مطرح شده، مورد تأیید دستگاههای امنیتی قرار نگرفته است. در جلسه شورای تأمین گفتم ورزشگاه تختی از منظر ورودی بانوان و... آماده است اما بحث بار ترافیکی دارد و گفتند نمیتوانیم این مشکل را برطرف کنیم. باشگاههای استقلال و پرسپولیس حاضر بودند پول این ورزشگاه را بدهند، ولی به یکباره با مانع روبهرو میشوند. الان ما گیر هستیم و نمیدانیم ورزشگاه پرسپولیس و استقلال کجاست! من گفتم بار ترافیکی برای چه دلیلی قابل حل نیست؟ باید یکسری چشمپوشیها انجام شود تا بتوانیم بازیها را برگزار کنیم و ورزشگاه آزادی نیز آماده شود. اگر ورزشگاه مطلوبی داشته باشیم افتخاری برای همه خواهد بود.
ارسال به دوستان
روز درخشان کاروان ایران در المپیک با طلای ساروی و برنز مبینا
پرچم بالا
بالاخره طلسم شکست و شادی به کاروان ورزش ایران در پاریس آمد. بعد از 10 روز بیمدالی در بازیهای المپیک 2024، بار دیگر این کشتی بود که جور بقیه را کشید؛ ۲ شب قبل یک برنز به دست آمد و دیشب روز درخشش بچههای فرنگی ما بود. دیشب در فینال وزن 97 کیلوگرم کشتی فرنگی محمدهادی ساروی طلسم را شکست و نخستین طلای کاروان ایران در المپیک پاریس را بهدست آورد. قبل از این مسابقه علیرضا مهمدی و سعید اسماعیلی، ۲ فرنگیکار جوان ایران، توفانی در سالن کشتی پاریس به پا کردند. سعید اسماعیلی در وزنی روی تشک رفت که در المپیک توکیو طلای آن به ایران رسیده بود. محمدرضا گرایی در بازیهای 2020 با شکست تمام رقبایش در وزن 67 کیلوگرم صاحب مدال شد و در جهانی 2021 طلایش را تکرار کرد. سعید اسماعیلی در دور نخست با نتیجه ۱۰ بر صفر مقابل اسحاق قایو از الجزایر به پیروزی رسید. وی در دور بعد هم با نتیجه قاطع ۸ بر صفر لوئیس اورتا سانچز، قهرمان جهان و المپیک از کوبا را شکست داد و راهی نیمهنهایی شد. اسماعیلی در این مرحله هم در یک کشتی زیبا و پر افت و خیز با ضربه فنی مقابل اسلاویک گالستیان از ارمنستان به برتری رسید و گام به فینال گذاشت تا امشب برای کسب مدال طلا به مصاف پرویز نصیباف، نایبقهرمان المپیک از اوکراین برود.
* علیرضا مهمدی فینالیست شد
در وزن 87 کیلوگرم علیرضا مهمدی در دور نخست در یک کشتی زیبا و یکطرفه با نتیجه ۹ بر صفر مونوز از کلمبیا را شکست داد و گام به یکچهارم نهایی گذاشت. وی در این مرحله به مصاف کولینیچ از لهستان رفت که موفق به شکست علی چنگیز قهرمان جهان از ترکیه شده بود. وی در این مرحله هم ضمن ارائه نمایشی دلچسب، با برتری ۱۰ بر یک مقابل کولینیچ گام به نیمهنهایی گذاشت. مهمدی در نیمهنهایی با نتیجه ۳ - ۳ از سد ژان بلنیوک، قهرمان جهان و المپیک از اوکراین گذاشت و فینالیست شد.
***
غوغای مبینا نعمتزاده با مدال برنز
دیروز روز مبینا نعمتزاده بود؛ تکواندوکاری که میتوانست نخستین مدال طلای کاروان ایران و همچنین طلای تاریخ ورزش بانوان ما در همه ادوار المپیک را به نام خودش بزند اما با بدشانسی طلایش به برنز تبدیل شد. تکواندوکار وزن ۴۹- کیلوگرم تیم ملی کشورمان برابر «گینگ گو» از چین با رنکینگ ۶ المپیک و نایبقهرمان سال ۲۰۲۳ جهان، بازنده، میدان مبارزه را ترک کرد تا عوض فینال به دیدار ردهبندی برود. وی برای کسب مدال برنز به دیدار «دنیا ابوطالب» از عربستان، دارنده مدال برنز جهان و آسیا رفت و در راند اول ۳ بر صفر به پیروزی رسید. تکواندوکار کشورمان در راند دوم ۴ بر یک به پیروزی رسید و با برتری ۲ بر صفر برابر حریف عربستانی روی سکوی سوم المپیک ایستاد.
ارسال به دوستان
یک بام و دو هوای کمیته المپیک با جریمه روسیه و لبخند به جنایات رژیم صهیونیستی
سلاطین تناقض
مهدی تقوی: متولی ورزش دنیا در حالی در تمام سالهای اخیر مدعی دموکراسی، آزادی و جدایی ورزش از سیاست بوده که بیشترین رفتارها و واکنشهای دوپهلوی سیاسی را داشته و هیچ وقت نیز خود را ملزم به پاسخگویی در این زمینه ندیده است. بسیاری از قهرمانان، ورزشکاران، مربیان و از همه مهمتر مردم دنیا بارها و بارها با وجود تمام محدودیتها به این اقدامات در حد توان خود واکنش نشان دادند اما باز هم سران کمیته بینالمللی المپیک ندیدن و نشنیدن را به هر چیزی ترجیح دادند. در حالی که ورزشکاران روسیه در 2 سال اخیر به دلیل حمله این کشور به اوکراین با تصمیم IOC از حضور در میادین ورزشی محروم شدهاند، هیچ واکنشی به اقدامات جنایتکارانه رژیم غاصب صهیونیستی صورت نگرفته است. کمیته بینالمللی المپیک که در سالهای اخیر همواره تشکیل تیم پناهجویان را افتخاری برای خود دانسته است با رفتارهایش که به طور کامل شعار جدایی ورزش از سیاست را نقض میکند، اجازه هنرنمایی به بسیاری از ستارگان ورزش دنیا از روسیه را نمیدهد؛ تصمیماتی که باعث شد در پاریس نیز علاقهمندان به ورزش تنها به خاطر رفتارهای سیاسی IOC از دیدن رقابت بسیاری از ستارگان بزرگ دنیای ورزش محروم شوند. در طرف مقابل رژیم جنایتکار صهیونیستی با وجود نقض تمام قوانین حقوق بشر، کودککشی و جنایات فراوان هیچگاه حتی در جایگاه متهم نیز از نظر سران کمیته بینالمللی المپیک قرار نگرفته است. نکته جالب اینجاست که اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی حتی در زمان المپیک پاریس نیز ادامه دارد اما نه تنها برخوردی با این رژیم و ورزشکاران آن صورت نمیگیرد، بلکه IOC نقش بادیگارد را برای آنها بازی میکند و به هیچکدام از اعتراضات مدنی ورزشکاران، کشورها و مردم دنیا توجه نشان نمیدهد و به جنایات اسرائیل لبخند میزند؛ موضوعی که در پاریس اعتراض بسیاری از هواداران را در زمان حضور ورزشکاران صهیونیست از زمان حضور روی رودخانه سن در مراسم افتتاحیه تا تمام سالنهایی که نمایندگان اسرائیل حضور دارند به دنبال داشته است. بسیاری از قهرمانان رشتههای مختلف نیز تلاش کردند با نشان دادن پرچم فلسطین ضمن حمایت از این کشور، اعتراض خود را در مهمترین رویداد ورزشی دنیا به گوش سازمانهای جهانی و IOC برسانند. در طرف مقابل رفتار فرانسه به عنوان میزبان مسابقات نیز تفاوتی با IOC ندارد. فرانسویها نه تنها واکنشی به رفتارهای جنایتکارانه نتانیاهو و رژیم غاصب صهیونیستی ندارند، بلکه در خیابانهای خود عکس پوتین را بهعنوان جنایتکار جنگی نصب میکنند و با تحت پیگرد قانونی خواندن او دنبال این هستند که نمایش انساندوستانهای داشته باشند. این اتفاقات و تصمیمات کمیته بینالمللی المپیک و دولت فرانسه در المپیک 2024 پاریس بار دیگر نشان داد جدایی سیاست از ورزش شعاری بیش نیست و تنها کارکرد آن جهت فشار بر بسیاری از کشورها و دفاع از جنایتکاران طردشدهای است که مدتهاست تاریخ، مهر پایان و انقضای آنها را زده است. نکته عجیب ماجرا اما اینجاست که IOC هنوز در حال اجرای سیاستهای یک بام و دو هوای خود است و نمیداند - یا نمیخواهد بداند!- مدتهاست دیگر کشورهای دنیا بهعنوان تنها یک نهاد ورزشی به آن نگاه نمیکنند و هیچ اعتمادی به حرفهای این نهاد ندارند. ارسال به دوستان
گزارش روز
مستندهای یک نسلکشی رسانهای
حالا آمار شهدای غزه به 40 هزار شهید نزدیک شده است. یک قدم مانده تا تعداد انسانهایی که در سکوت رسانهای کشته شدهاند به 40 هزار نفر برسد. شاید همین امروز و یا شاید فردا، آمار شهدا از 40 هزار انسان که براثر بمبها یا شلیک مستقیم سلاحهای صهیونیستها هدف قرار گرفتهاند فراتر رود. مهم نیست که شما جلیقه خبرنگاری به تن داشته باشید، یا روپوش پزشکی، یا کاور امدادی؛ شما هیچ مصونیت بشردوستانهای در برابر بمبهای وارداتی ندارید. همه آنچه درباره «حقوق بشر، لزوم حفظ جان خبرنگاران، حراست از مراکز درمانی در زمان جنگ، منطقه امن، حفظ جان زنان و کودکان» یا هر چیز دیگری سالها در رسانهها به آن اشاره شده است، در غزه بدون اثر است.
فقط 6 آمبولانس فعال در سرزمینهای اشغالی باقی مانده است ولی مگر اهمیتی دارد؟ چند نفر در جهان هستند که از این مساله مطلع باشند؟ اساسا چند نفر در جهان هستند که آمار تعداد کودکان کشتهشده در غزه را بدانند؟ مساله مهم در اینجا این است که در این نسلکشی فقط نظامیها دخیل نیستند و جریان دیگری نیز سهامدار نسلکشی فلسطینیهاست. نظامیهای رژیم صهیونیستی در کنار تامینکنندههای سلاح، شریک اصلی دیگری هم دارند و آن «رسانه» است.
* خبرنگارها حالا یک هدف هستند!
از زمان آغاز عملیات توفان الاقصی تا امروز 165 خبرنگار در غزه به شهادت رسیدهاند. آخرین خبرنگاری که در غزه شهید شد، یک روز پیش بود و «محمد عیسی ابوسعدا» نام داشت. حالا همه ما میدانیم که رژیم صهیونیستی زنان را میکشد و به قتلعام کودکان مشغول است و از خبرنگارها انتقام میگیرد. 165 برای ما نباید یک عدد باشد، شما تصور کنید تعداد روزنامهنگارانی که طی ۳ ماه گذشته در غزه به شهادت رسیدهاند بیشتر از تمام جنگ دوم جهانی و جنگ ویتنام بوده است.
دکتر «رئیسه احمد» فعال اجتماعی درباره وضعیت خبرنگارها در سرزمینهای اشغالی مینویسد: «در غزه پوشیدن جلیقه خبرنگاری، روزنامهنگاران را بیشتر در معرض خطر قرار میدهد، در صورتیکه باید به عنوان محافظ برای آنها عمل کند. اسرائیل روزنامهنگاران را میکشد، زیرا نمیخواهد جهان حقیقت را ببیند. وزارت خارجه آمریکا همچنان به تحمیق روانی مردم ادامه میدهد و اظهار میدارد آنها هیچ مدرکی مبنی بر اینکه اسرائیل عمدا روزنامهنگاران را هدف قرار میدهد، ندیدهاند. گروههای برجسته آزادی مطبوعات و سازمانهای حقوق بشری، ژانویه نامهای به بایدن - رئیسجمهور آمریکا - نوشتند و به گزارشهای موثق مبنی بر اینکه اسرائیل مسؤول مرگ روزنامهنگاران است، استناد کردند».
حالا ما در سرزمینهای اشغالی با ۲ وضعیت مواجهیم: نخست شاهد هدف قرار گرفتن روزنامهنگارها و خبرنگارهایی هستیم که تلاش میکنند صدای «نسلکشی و نقض حقوق بشر» را به گوش جهانیان برسانند. سپس در مقابل این جریان، رسانههایی قرار گرفتهاند که نه تنها در برابر این نسلکشی سکوت کردهاند، بلکه در جهت توجیه «نسلکشی» در حال فعالیت هستند. «زبانی که رسانههای جریان اصلی در غرب برای توصیف وضعیت مردم غزه به کار میبرند، بسیار جنایتآمیز، غیرعاطفی و بیرحمانه است. آنها نهتنها اطلاعات نادرستی درباره جنگ غزه به مردم ارائه میدهند، بلکه به انسانیتزدایی تکاندهنده از فلسطینیها نیز ادامه میدهند».
* انسانیتزدایی توسط رسانههای شرکتی
«احمد النائوق» روزنامهنگار فلسطینی و یکی از بنیانگذاران سازمان «ما عدد نیستیم» از جمله افرادی است که این روزها تلاش میکند صدای مظلومیت مردم فلسطین را به دیگر مردم جهان برساند. او در برابر جریانی قرار گرفته که در 10 ماه گذشته تلاش کرده است تا از مردم فلسطین «انسانزدایی» کند. ۲۱ نفر از اعضای خانواده «النائوق» توسط اسرائیل شهید شدهاند! او بارها توضیح داده است که «رسانههای غربی در مصاحبه با او ابتدا از وی بازجویی میکنند و قبل از اینکه به او اجازه حضور روی آنتن را بدهند، خواستار ارائه مدرک از سوی وی میشوند». این در حالی است که این ادعاهای بیسند و پرتکرار برای دیگر رسانههای غربی برقرار نیست. نیویورکتایمز در پایان دسامبر ۲۰۲۳، مقالهای را تحت عنوان «فریادهای بدون کلام؛ چگونه حماس خشونت جنسی را به سلاح تبدیل کرد» منتشر کرد. در این گزارش ادعا شد به برخی از افراد «تجاوز» شده است. این گزارش آزاردهنده در حالی منتشر شد که خانواده «گل عبدوش» فردی که ادعای تجاوز به او نسبت داده شده بود، ادعاهای نیویورکتایمز را رد کردند. پس از آنکه افکار عمومی خواهان توضیحات بیشتر شد، پلیس رژیم صهیونیستی بیانیهای منتشر کرد و در آن توضیح داد نمیتواند شاهدان عینی تجاوز جنسی در ۷ اکتبر را پیدا کند!
یا شاید شما هم ادعاهای دروغینی مانند «حماس ۴۰ نوزاد را سر برید» را شنیده باشید. ادعاهای بیسندی که هر روز از رسانههای غربی منتشر میشود اما پس از تکذیب یا آن لحظه که اسناد مدعا مطالبه میشود، خیلی زود و ساکت از کنار آن عبور میکنند.
در واقع میتوان گفت سکوت عامدانه و مداوم رسانههای جریان اصلی غرب در گزارش حقیقت، تنها یک قصور ژورنالیستی نیست و آنها باید به دلیل فراهمکردن امکان نسلکشی در غزه پاسخگو باشند.
این شرایط در حالی است که فعالیت بسیاری از رسانهها در سرزمینهای اشغالی ممنوع اعلام شده است. دادگاه عالی اسرائیل دستور داده است دولت همچنان میتواند ورود خبرنگاران خارجی به غزه را ممنوع کند. تعداد بسیار کمی از روزنامهنگاران خارجی اجازه ورود به غزه را پیدا کردهاند اما آنها هم در کنار نیروهای اشغالگر اسرائیل هستند لذا باید در نظر داشت که در این شرایط هیچگونه همبستگیای توسط روزنامهنگاران مستقل در غرب با همکاران خود در غزه شکل نمیگیرد. این در حالی است که روزنامهنگاران جریان اصلی نیز میلی برای ارتباط با روزنامهنگاران مستقر در غزه ندارند.
ما در این رابطه شاهد هستیم که همسو با سیاستهای رژیم صهیونیستی که با رویکرد «انسان متمدن - انسان متوحش» در حال نسلکشی در غزه هستند، رسانههای جریان اصلی غرب نیز با همین نگاه در حال پوشش دادن و ضریب دادن به گزارشهای سرزمینهای اشغالی هستند. گزارشهای بسیاری وجود دارد که رسانهها با نگاهی سوگیرانه وقایع غزه را پوشش میدهند. رفتار رسانههای غربی را دیگر نمیتوان نوعی سوگیری دانست، آنها به صورت عامدانه بدیهیترین اصول روزنامهنگاری را زیر پا میگذارند.
* «قتل وحشیانه» عبارتی که هرگز استفاده نمیشود!
بر اساس مطالعه مبسوطی که توسط وبسایت «openDemocracy» روی بخشهای خبری شبکه «بیبیسی ۱» بین ۷ اکتبر تا ۴ نوامبر انجام شده است، عبارات «قتل»، «جنایت»، «قتل دستهجمعی» و «قتل وحشیانه» در مجموع ۵۲ بار برای مرگ اسرائیلیها استفاده شده است اما هرگز این عبارات برای مرگ فلسطینیها استفاده نشده است. بررسیهای بیشتر نشان میدهد روزنامههای بزرگی مانند «نیویورکتایمز»، «واشنگتنپست» و «لسآنجلس تایمز» نیز یک سوگیری مداوم علیه فلسطینیها در گزارشهای خود نشان میدهند.
همچنین مطالعه مشابه دیگری درباره اخبار مربوط به سیانان، فاکسنیوز و اماسانبیسی بین ۷ اکتبر تا ۷ نوامبر توسط «The Column» انجام شده است که یافتههای این مطالعه نشان میدهد ۳ کانال بزرگ رسانه خبری ایالاتمتحده، سوگیری واضح و قابل سنجشی را به نفع اسرائیل در جنگ علیه غزه نشان دادهاند.
همچنین بررسیها نشان داده است در ۱۴ روز اول نسلکشی، روزنامه پرتیراژ «Daily Mail»، با وجود ذکر آمار تلفات اسرائیلیها، یک بار هم در صفحه اول خود به تلفات مضاعف و تصاعدی فلسطینیها اشاره نکرده است.
بر اساس پایشهای مطالعاتی، نوع روایت رسانههای جریان اصلی غرب سوگیری روشنی نسبت به وضعیت سرزمینهای اشغالی دارد. با وجود آنکه جریانهای رسانهای مستقل مستقر در فلسطین تا حدودی توانستهاند تصویری از شرایط نسلکشی در سرزمینهای اشغالی به مردم ارائه کنند اما باید بدانیم که این روایتها توسط رسانههای جریان اصلی بایکوت میشود. حتی اگر روزنهای باز شود و روزنامهنگاری شرایط را گزارش دهد، باید پیش از آن خود را برای محدودیتهای احتمالی و اخراج آماده کرده باشد.
* هیس! خبرنگار فریاد نمیزند
کمی به گذشته بازگردیم، کمتر از 50 روز از نسلکشی در غزه گذشته است، 19 ماه نوامبر، بیش از ۷۵۰ روزنامهنگار از دهها سازمان خبری نامهای سرگشاده در محکومیت کشتار روزنامهنگاران فلسطینی توسط اسرائیل امضا کردند و از نحوه پوشش اخبار جنگ غزه توسط رسانههای جریان اصلی در غرب انتقاد کردند. از همان زمان بود که محدودیتها در رسانههای جریان اصلی برای روزنامهنگارها و خبرنگارها تشدید شد. روزنامهنگاران در این نامه صریح تأکید کردند: «وظیفه ما حسابکشی از قدرت است، در غیر این صورت، ما در معرض خطر تبدیل شدن به لوازم نسلکشی خواهیم بود».
هشدار روزنامهنگارها به رسانههای جریان اصلی غرب در حالی است که امروز بر کارشناسها و تحلیلگران موضع همراهی با نسلکشی پوشیده نیست. میتوان نامهای بسیاری را ذکر کرد که بر اثر رفتار حرفهای روزنامهنگاری در پوشش جنایتهای رژیم صهیونیستی از حرفه خود برکنار شدهاند و یا با محدودیتهای جدی روبهرو هستند.
پروفسور «مایکل آیزن» سردبیر یهودی مجله دانشگاهی علوم پزشکی و زیستی «eLife» پس از حمایت از یک مقاله کنار گذاشته شد.
«آنتوانت لاتوف» خبرنگار لبنانی - استرالیایی شبکه تلویزیونی استرالیایی «ایبیسی» بخشی از لیست اخراجیهای این شبکه تلویزیونی است.
همچنین «ماشا گسن» روزنامهنگار و فعال برجسته یهودی روس - آمریکایی که مقالهای با عنوان «در سایه هولوکاست» در نشریه «The New Yorker» منتشر کرد.
به این لیست میتوان «مهدی حسن» روزنامهنگار مشهور به همراه ۲ خبرنگار مسلمان دیگر را که توسط شبکه خبری «اماسانبیسی» کنار گذاشته شدند نیز اضافه کرد.
«جازمین هیوز» روزنامهنگار آمریکایی - آفریقاییتبار نیز پس از امضای نامه سرگشاده «ائتلاف موقت نویسندگان علیه جنگ غزه»، مجبور به استعفا از نیویورکتایمز شد.
همه این موارد نشاندهنده این است که نظامیان صهیونیست در نسلکشی تنها نیستند. بخشی از بدنه ثروتمند غرب در حال تامین سلاح برای تروریستهای صهیونیست هستند و بخش دیگری یعنی رسانههای جریان اصلی در حال حمایت از این نسلکشی هستند.
با وجود ادامه نسلکشی در غزه و در شرایطی که این وضعیت از تیتر یک رسانههای جریان اصلی کنار گذاشته شده است اما تلاشهای قهرمانانه روزنامهنگاران شجاع فلسطینی در غزه را شاهد هستیم؛ قهرمانان رسانهای که حالا خود به مستندترین نسلکشی تاریخ تبدیل شدهاند. روزنامهنگاران و خبرنگاران مستقر در غزه با ایستادگی خود توانستند «ورشکستگی اخلاقی غرب از جمله رسانههای جریان اصلی» را افشا کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|