|
ارسال به دوستان
اخبار
تولید «روزهای روشن» با حال و هوای دهه ۷۰
نخستین تصویر از حسن پورشیرازی در سریال «روزهای روشن» به کارگردانی وحید امیرخانی و تهیهکنندگی حسین پاینده منتشر شد. سریال «روزهای روشن» با حال و هوای دهه 70، در ۶۵ قسمت تولید میشود. نویسندگی این سریال را علی رمضان بر عهده دارد. او پیش از این نویسنده آثار مختلفی از جمله انیمیشن سینمایی «فیلشاه» بوده است. «روزهای روشن» محصول سازمان هنری - رسانهای اوج است که در استودیو بادبان در حال تولید است.
***
شهره سلطانی بعد از 8 سال در تئاتر کارگردانی میکند
«من و گربه پری» عنوان یکی از تازهترین نمایشهایی است که شهریور ۱۴۰۳ به نویسندگی سیمین امیریان و کارگردانی شهره سلطانی روی صحنه خواهد رفت. شهره سلطانی طی سالهای گذشته علاوه بر بازی در آثار نمایشی متعدد، به عنوان کارگردان نیز در حوزه تئاتر فعالیتهایی داشته که تازهترین این تجربهها مربوط به کارگردانی نمایش «پینوکیا - سال ۱۳۹۴» در تالار ناظرزادهکرمانی تماشاخانه ایرانشهر و «شعبده و طلسم - ۱۳۷۶» در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر است. نمایش «من و گربه پری» از جمله آثار جدید شهره سلطانی در عرصه کارگردانی تئاتر است که به گفته او قرار است در قالب یک روایت متفاوت و کمتر پرداختهشده در تئاتر پیش روی مخاطبان قرار گیرد.
***
آغاز اکران فیلم «قلب رقه» در سینماها
اکران «قلب رقه» نخستین ساخته سینمایی خیرالله تقیانیپور، از چهارشنبه ۲۴ مرداد در سینماهای سراسر کشور آغاز میشود. این فیلم اکشن و جاسوسی، یک عاشقانه در دل التهاب را روایت میکند. شهرام حقیقتدوست، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، فرهاد قائمیان، هدایت هاشمی، محمدرضا شریفینیا، مصطفی ساسانی، عامر علی، مهدی شیخعیسی و محمدعلی موسوی در این اثر ایفای نقش میکنند. عوامل فیلم سینمایی «قلب رقه» عبارتند از تهیهکننده: سعید پروینی، نویسنده و کارگردان: خیرالله تقیانیپور، مدیر فیلمبرداری: داوود محمدی، تدوین: مهدی سعدی، موسیقی: کارن همایونفر، طراح صحنه: بهنام جعفریطادی، جلوههای بصری: حسن ایزدی، جلوههای ویژه میدانی: ایمان کرمیان، مدیر صدابرداری: امیر عاشقحسینی، طراحی و ترکیب صدا: امین شریفی، مدیر تولید: وحید مرادی، طراح چهرهپردازی: احسان رناسی، طراحان لباس: امیر ملکپور و محمود بیاتی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: امید همتیفراز، مدیر هماهنگی تهیه: امیرحسین جانپناه، دستیار تهیهکننده: پرستو ساداتمهاجرانی، اصلاح رنگ: نوید قناعی، عکاس: مهدی جودی، منشی صحنه: هدیه عباسی، مدیر تدارکات: مهدی نصراللهی، طراح بدلکاری: امیرحسین خنجری و مدیر پستولید: حسامالدین پوراسماعیلی، مجری طرح: موسسه فرهنگی - هنری امام روحالله. این فیلم محصول بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد رسانهای بیان است و پخش آن را دفتر شهر فرهنگ بر عهده دارد.
***
نگارش اثری جدید توسط نویسنده «مجنون آن لیلی»
محمود توسلیان، نویسنده نمایشنامه «مجنون آن لیلی» که چندی پیش روی صحنه رفت و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، در حال نگارش اثری جدید درباره ۲ چهره شاخص ادبیات عرفانی است. قصه نمایشنامه جدید توسلیان در قرون ۶ و ۷ هجری قمری اتفاق افتاده که گویای دیدار و آشنایی ۲ عارف بزرگ است.
وی معتقد است فرهنگ ایران با وجود زبان و ادبیات فارسی نباید در حوزه متن دچار فقر باشد اما هرچه بیشتر درگیر دنیای جدید و ویژگیهای دروغین آن میشویم از اصل انسانی خود فاصله میگیریم و نسبت ما با هنر هم کمتر میشود. توسلیان که هنوز نامی برای اثر جدید خود انتخاب نکرده است، این اثر را که تمی عرفانی دارد و با مقتضیات و نیازهای انسانی معاصر طراحی شده است، برای علاقهمندان به تئاترهای موزیکال بسیار لذتبخش دانست. وی قصد دارد کارگردانی نمایشنامه جدید خود را عهدهدار شود و در نزدیکترین زمان ممکن آن را روی صحنه ببرد.
***
«ورق الخیال» و «ترور» روی صحنه میروند
نمایش «ورق الخیال» نوشته محمدصادق گلچینعارفی، به کارگردانی اساعیلی گرجی و تهیهکنندگی آزاده صمدی از یکشنبه ۲۸ مرداد ساعت ۱۹ در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر و نمایش «ترور» نوشته فردیناند فونشیراخ، به کارگردانی ابراهیم امینی و تهیهکنندگی علیمحمد حسامفر از ۲۸ مرداد ساعت ۲۱:۱۵ در سالن ناظرزادهکرمانی روی صحنه میروند. بازیگران نمایش «ورق الخیال» عبارتند از عبدالحمید گودرزی، علی محمودی، اسماعیل گرجی، محمدصادق گلچینعارفی و ایمان صیادبرهانی. بازیگران نمایش «ترور» (به ترتیب ورود به صحنه) نیز عبارتند: از مهدی پاکدل، وحید رهبانی، مینو شریفی، علیمحمد حسامفر، علی باقری و الهام نامی. علاقهمندان به تهیه اینترنتی بلیتهای نمایش «ورق الخیال» میتوانند به سایت تیوال و برای تهیه اینترنتی بلیتهای نمایش «ترور» به سایت ایران کنسرت (ایران نمایش) مراجعه کنند.
***
«نور» به آمریکا رفت
فیلم کوتاه «نور» به کارگردانی علیرضا سعدی و تهیهکنندگی همایون فرساد در ادامه حضور جهانی خود، در بخش رقابتی بیستویکمین جشنواره بینالمللی فلتلند آمریکا حضور پیدا میکند. در جشنواره بینالمللی فلتلند آمریکا، فیلمها در بخشهای کوتاه، بلند و مستند به رقابت میپردازند و بیستویکمین دوره این جشنواره ۵ تا ۷ مهر برابر با ۲۶ تا ۲۸ سپتامبر در تگزاس آمریکا برگزار میشود. در خلاصه داستان «نور» آمده است: «و شبی که ماه کامل شد...» المیرا دهقانی، پریسا علیزاده، کمال کلانتر، طناز بیده، آرزو مجیدی و با پدرام آذرباد بازیگرانی هستند که در فیلم کوتاه «نور» ایفای نقش داشتهاند.
ارسال به دوستان
نگاهی به نقش روایت در گزارش مسابقات المپیک پاریس
داستان قهرمانان
گروه فرهنگ و هنر: دهه چهل و پنجاهیها یادشان هست که فوتبالیستهای بزرگی مثل عبدالعلی چنگیز، وحید قلیچ و... اگرچه جانانه و غیرتی توپ میزدند و ستاره محبوب نوجوانها و جوانها بودند اما حتی تا حوالی دهه 80 هم ستارهها زندگی معمولی و حتی گاهی فقیرانه داشتند. بعضی کارگر کارخانهای بودند و برخی پشت وانت مینشستند و میوه میفروختند و بعد از کار میرفتند سراغ فوتبال؛ خلاصه اینکه فوتبال برایشان نه هدف بود و نه کار، برای آنها فوتبال فقط یک کار دلی و عاشقانه بود که به زندگیشان رنگ و بویی پر از نشاط میداد.
اما وقتی از اواسط دهه 80 به یکباره نگاهی مبتنی بر ورود جدی اقتصاد به فوتبال شکل گرفت و این دو توانستند فضایی مناسب برای یکدیگر ایجاد کنند، پول آنقدر وارد فوتبال شد که فوتبالیست شدن به یک هدف دور از دست بدل شد که رسیدن به آن میتوانست یک خانواده را تا 7 نسل بعدشان ثروتمند کند. بعد هم مدارس فوتبال راه افتادند و آمدن بازیکنان خارجی و رفتن بازیکنان ایرانی به باشگاههای مطرح دنیا و... .
شاید با نگاه به همین سیر حرکت در فوتبال خیلیها تلاش کردند فرهنگ و هنر را هم با اقتصاد همراه و هممسیر کنند، بیخبر از آنکه اقتصاد مثل یک تاجر خشک و دور از عاطفه، فقط و فقط به میزان سودی نگاه میکند که طرف مقابل برای او فراهم خواهد کرد و اگر قرار باشد او پول بدهد و بازگشت این سرمایه کم باشد، اگر زمین و زمان هم تلاش کنند تا او را وارد این بازی کنند، محال است او وارد این همراهی و هممسیری شود.
در این میان هنرهای تجسمی توانست تا حدودی سرمایه و پول را با برگزاری حراجها و نمایشگاهها و فروش آثار به سایر کشورها و کارهایی از این دست، وارد این بازار هنری کند که البته با آمدن کرونا این حرکت هم در همان ابتدای مسیر نیمهکاره متوقف شد.
سینما هم برای آنکه بتواند بستری برای جولان اقتصاد فراهم کند، ناچار شد پوستاندازی کند و در قالب نمایش خانگی و بسترهای نمایش درخواستی فیلم و سریال، موقعیتی برای منتفع شدن اقتصاد و ورودش به سینما فراهم کند که تا حدود بسیاری هم موفق شد و حالا شاید به نوعی مجللترین مسیر ارتباطی میان سینما و اقتصاد باشد.
در این میان اما اغلب کارشناسان و هنرمندان کمترین شانس را برای داستان قائل بودند. داستان به هیچ شکل نمیتوانست دوست خوبی برای اقتصاد باشد. نه میشد در کتاب تبلیغ فلان برند را کرد و نه در محتوای داستان از فلان موضوع مورد نظر اهالی اقتصاد گفت. اصلا به فرض هم که بشود. مگر مخاطب کتاب چقدر است؟ چند صد کتاب باید نوشته شود تا بینندگان تبلیغ برند در یک کتاب به تعداد بینندگان یک بیلبورد در فلان اتوبان برسند؟
با این همه اما کرونا و گسترش استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موجب شد داستان هم بختش باز شود.
در آن دوران اساسا همه به قدرت روایت پی بردند. این موضوع به عنوان یک اصل پذیرفته شد که هر برندی روایت قدرتمندتری داشته باشد، موفقتر است.
آرام آرام روایت داستانی به عنوان ماده اولیه تبلیغات پذیرفته شد. دیگر همه میدانستند مثلا گفتن پراحساس و قدرتمند جمله «دوغت را بنوش» توسط یک گوینده نمیتواند مخاطب زیادی برای آن برند دست و پا کند اما آنجا که داستانها در بحبوحه جنگ جهانی تعریف میشوند؛ نمایندگان ۳ کشور بزرگ دنیا در تهران جمع شدهاند و دارند برای تکهپاره کردن کشور نقشه میکشند که آبدارچی آن عمارت یک تنگ پر از دوغ برایشان میبرد و آنها وقتی نخستین جرعه را میخورند به یکباره.... میتواند نام آن برند را تا مدتها سر زبانها بیندازد.
نوع و جنس روایت در المپیک اخیر هم دوباره همه نگاهها را به سمت خودش کشاند. خیلیها حاضر بودند از خیر شبکههای خارجی که هزار جور میان برنامه و... را هم چاشنی پخش مسابقات میکردند بگذرند و بروند سراغ صداوسیمایی که حتی بعضی صحنهها را حذف میکرد و شاید جذابیت میان برنامههایش پایینتر بود، چرا؟ چون هادی عامل گزارشگر بود که روایت بلد است. روایت او چیزی بود که مردم دوستش داشتند؛ روایتی پر از صداقت و حس که اگر با عناصر داستانی هم رفاقتی هرچند اندک پیدا کند، دیگر محال است کسی شکستش دهد. روایت داستانی در المپیک و گزارش گزارشگران شاید یکی از حساسترین رقابتهای این دوره از المپیک بود. آنقدر که حتی گزارشگران سایر کشورها هم تلاش میکردند به پیروی از گزارشگران ما برای هر رقابتی داستان و روایت متناسب با ۲ طرف پیدا کنند.
عموزاد وقتی کشتی اولش را آنطور قهرمانانه برد، یک برند اقتصادی دست به دامان داستان شد و سرضرب سراغ داستان زندگی و شخصیت این قهرمان رفت تا مجالی برای منتفع شدن خود دست و پا کند. آنها میدانستند دیگر دوره تبلیغات سنتی چهرهمحور گذشته است. دیگر دورهای که تصویر پژمان جمشیدی که هر روز با یک فیگور و تیپ روی بنر بیاید و جملهای تبلیغاتی کنار آن بنشیند، گذشته است. حالا آنها میدانستند باید بروند سراغ چیزهایی که باعث شده بود عموزاد تا این اندازه جنگنده شود. اینکه او همیشه عاشق تختی بوده و یک روز حتی وقتی او دانشآموز بوده و عکس جهان پهلوان از کیفش میافتد، همه همکلاسیهایش به او میخندند. او آنقدر ناراحت میشود که بعد از مدرسه میرود در جنگلی که نزدیکشان بود. همان جا مینشیند. درختی را نشانه میکند و عکس تختی را میبوسد و میگذارد در حفرهای که روی تنه درخت بود.
حالا دیگر در المپیک همه برندها دریافتهاند بهترین دستمایه و وسیله برای هر شکل از تبلیغ داستان است. حالا همه برندهای بزرگ دنیا در المپیک در به در داستانند. تا نخستین درخشش را از یک ورزشکار میبینند، میروند سراغ داستانی که بتواند شخصیت او را برای مخاطبان جذابتر کند و بستری توسط او فراهم شود که برندها بتوانند روی آن بازی بدون توپی انجام دهند که به اندازه یک برد شیرین ۳ بر صفر برایشان ارزشمند باشد.
حالا دیگر نه لازم است در کتاب، تبلیغات فلان برند چاپ شود و نه در محتوا از آن نام برده شود. حالا دیگر کتاب داستان و نوشتههای داستانی میتوانند حکم معرفینامه هر داستاننویس را داشته باشند؛ داستاننویسهایی که توسط متخصصان برندینگ و تبلیغات انتخاب میشوند و برای هر برند با دستمایههایی که خواهند داشت- از فلان ورزشکار تا بهمان بازیگر، از این مکان تاریخی تا آن رویداد اجتماعی و... - داستانی بنویسند - نه در قالب کتاب داستان و رمان که به عنوان داستانی که در فضای مجازی به گوش همه خواهد رسید - که یاد و خاطره حضور و جلوهگری آن برند، سالهای سال در خاطر مخاطب بماند و هر وقت نامش را دید و شنید، ذهنش او را به سمت داستانی که برایش نوشته شده هدایت کند و بعد از نشستن لبخند روی صورتش، با رضایت خاطر، آن برند را انتخاب کند.
ارسال به دوستان
به بهانه برگزاری مراسم نکوداشت زندهیاد بیتا فرهی، بازیگر پیشکسوت سینما
«بانو»ی سینما
گروه فرهنگ و هنر: بیتا فرهی را باید یکی از بازماندگان نسل بازیگری سینمای ایران که ماندگارترین آثار سینما حاصل حضور و ذوق هنری آنها بود دانست؛ هنرپیشهای که سرانجام در ۶۵ سالگی در سال 1402 بر اثر بیماری قلبی و ریوی درگذشت.
از ویژگیهای شاخص و منحصربهفرد بازیگری فرهی باید به صلابت در صدا و چهره مصمم او اشاره کرد که نشانی از یک بازیگر تمامعیار داشت. فرهی در کارنامه کاری و حرفهای خود با کارگردانهای بزرگی از سینمای ایران همکاری داشته و نقشهای ماندگاری را نیز در حافظه تاریخی سینمای ایران ثبت کرده است. از «مهشید» در فیلم «هامون» تا «مجدی خانوم» در فیلم «اعتراض»، همگی نشان میدهد که فرهی بخشی از بهترین نقشهای زن سینما را بازی کرده است.
بیتا لهارخانیدینبلی با نام هنری بیتا فرهی متولد فروردین 1337، فعالیت حرفهای خود را سال 1368 با بازی در فیلم «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی آغاز کرد. فرهی به همراه «خسرو شکیبایی» یکی از مشهورترین زوجهای هنری دهه ۷۰ را تشکیل دادند. فرهی برای بازی در هامون توسط ناصر چشمآذر به مهرجویی معرفی شد و به سرعت مورد پسند او برای بازی در نقش «مهشید» قرار گرفت و در سالهای بعدی فعالیت خود را با کارگردانهایی مانند احمدرضا درویش، بهمن فرمانآرا، مسعود کیمیایی و رخشان بنیاعتماد ادامه داد.
یکی از آخرین آثاری که فرهی در آن به ایفای نقش پرداخت باید به مجموعه «رقص روی شیشه» بود که پخش آن در شبکه نمایش خانگی انجام شد. وی همچنین در سریال تاریخی «از یادها رفته» که در رمضان ۹۸ از شبکه یک سیما پخش شد به ایفای نقش پرداخته بود که این حضور را باید آخرین بازی او در تلویزیون دانست.
بیتا فرهی در مصاحبهای درباره عدم تمایلش برای دیده شدن، گفته بود: خیلی دنبال دیده شدن نیستم. بعضیها دوست دارند مدام دیده شوند اما من چنین نیستم. اگر صلاح باشد جایی بروم، میروم. اعتقاد ندارم مدام دیده شوم و حضورم حتی شبیه این باشد که پیشبرنده هیچ اتفاقی در داستان نباشم اما قطعا نقشهای کوتاه و موثر در پیشبرد قصه را دوست دارم حتی اگر ۳ سکانس بازی کنم ولی دیده شوم.
وی در پاسخ به اینکه اگر بازیگر نمیشدید، میخواستید چه کاره شوید؟ با خنده گفته بود: همیشه خیلی دوست داشتم سرمایهای داشتم، کتابفروشی کوچکی راه میانداختم که در آن کافه و یک گلفروشی کوچک هم بود. همیشه این ۳ را باهم میخواستم اما هیچ کدام نمیشود. سرمایه ندارم، گلها هم میپلاسند و هیچکس هم کتاب نمیخواند. این بازیگر سینما و تلویزیون، تابستان سال ۱۳۹۲، درست در سالگرد فوت خسرو شکیبایی مادرش را از دست داد. او در این باره در گفتوگویی گفت: این ماجرا تاثیر بسیار زیادی روی من گذاشت. فرانسه بودم که حال مادرم نامساعد شد. بلافاصله خود را رساندم. مرا دید و ۲۴ ساعت بعد فوت کرد.
بیتا فرهی هرچند اندوه درگذشت مادرش را داشت اما (تسا) نوه او که در پاریس زندگی میکند، شوق زیستن را در او زنده نگه میداشت و میگفت: انگیزهام برای زندگی نوهام است. زندگی خیلی کوتاه است. باید قدرش را دانست و از هر لحظهاش استفاده کرد. اگر مرگ را در کنار زندگی ببینیم، میتوانیم انسان باشیم و از هر لحظه آن بهره ببریم. چون زندگی همانقدر که زیباست، کوتاه و ناپایدار است.
از جمله افتخارات و جوایز فرهی باید به جایزه بهترین بازیگر نقش اول سریالهای تلویزیونی برای بازی در سریال طلسمشدگان، جایزه بهترین بازیگری نقش اول فیلم فجر برای فیلم هامون، نامزدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلمهای کیمیا، خانهای روی آب و خونبازی و دریافت سیمرغ بازیگری مکمل برای فیلم در انتظار معجزه اشاره کرد.
هامون، بانو، کیمیا، هتل کارتن، اعتراض، برادرم خسرو، خاک آشنا در حوزه سینما و سرزمین کهن، ولایت عشق، پدر خاک، طلسمشدگان، ایراندخت و خاطره آن شب بارانی نیز در قالب مجموعههای تلویزیونی از جمله فعالیتهای این بازیگر طی ۳ دهه بازیگری است.
بیتا فرهی، بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون سرانجام پس از مدتی درگیری با عوارض بیماری ریوی، شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ دار فانی را وداع گفت.
اکنون و پس از 9 ماه از درگذشت این بازیگر سینما و تلویزیون به همت موزه سینما مراسم نکوداشت این زندهیاد چهارشنبه ۲۴ مرداد ساعت ۱۸ با حضور هنرمندان برگزار خواهد شد و قرار است از تندیس این هنرمند فقید سینما و همچنین گنجینه وی که شامل جوایز، اسناد، یادگاریها و... است نیز رونمایی شود.
ارسال به دوستان
رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر:
پای برخی محتواهای پخششده از سکوها نمینشینیم
گروه فرهنگ و هنر: نشست خبری سومین نمایشگاه ملی «رصتا» با حضور رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویرفراگیر در محل این سازمان برگزار شد.
سعید مقیسه در ابتدای این نشست با اشاره به زمان برگزاری نمایشگاه «رصتا» تصریح کرد: این نمایشگاه از ۲۶ تا ۲۹ شهریور در مصلای امام خمینی(ره) برگزار میشود که روز ۲۶ شهریور ساعت ۱۰ صبح افتتاحیه مراسم خواهد بود.
* اعلام جزئیات نمایشگاه «رصتا»
وی درباره اهداف نمایشگاه عنوان کرد: همافزایی بین سکوها، حمایتهای مادی و معنوی از سکوها، فرصتی برای شناخت سکوها و ایجاد فرصت برای توسعه این سکوها و صنایع کوچک از جمله اهداف برگزاری نمایشگاه «رصتا» است. جلب حمایتهای دولتی، ارتباط با متخصصان رسانه، شناسایی ظرفیتهای بالقوه و بالفعل زنجیره ارزشآفرینی رسانهها و اطلاعرسانی از آخرین دستاوردهای حوزه از دیگر اهداف این نمایشگاه خواهد بود. مقیسه اضافه کرد: جریانسازی و بسترسازی برای محتوای سالم و مفید، فضای رقابتی سالم، تبیین افکار عمومی نسبت به حقوق کاربران و بازاریابی و بازارسازی از دیگر اهدافی است که در نمایشگاه پیگیری میشود. وی با اشاره به حضور نهادها در این نمایشگاه گفت: برخی شرکتهای مرتبط، خود سکوها، بخشهایی از صداوسیما و بخشهایی از سازمان تبلیغات اسلامی در این نمایشگاه حضور خواهند داشت. مقیسه درباره دیگر رویدادهای نمایشگاه عنوان کرد: نشستهای سازمانی صداوسیما، نشستهای کمیسیونهای «رصتا»، نشستهای شورای راهبری هوش مصنوعی صداوسیما و نشستهایی برای مردم در این نمایشگاه برگزار میشود. رئیس ساترا درباره اتفاق ویژه امسال در نمایشگاه بیان کرد: امسال برخی آثار تولیدشده توسط سکوها یا آثاری که هنوز منتشر نشدهاند در نمایشگاه نمایش داده خواهند شد که در این دوره رخ میدهد.
* انتشار محتوای منتشر نشده سکوها در نمایشگاه
وی در توضیح این اکرانها گفت: محتوایی از سکوها که در پلتفرمهایشان منتشر نشده در این اکرانها نمایش داده میشود تا فرصتی باشد به عنوان تبلیغ که اثری دیده شود و بقیه قسمتهای سریال در سکوها دیده شود. در این اکرانها، سکانسها یا نماهای کلی از یک سریال و بخش زیادی از داستان دیده میشود که اکران بلندتری از یک تیزر است. حتی آثار پرمخاطبی که قبلاً منتشر شده است اینجا هم میتوانند نمایش داده شوند تا هم جذب مخاطب شود و هم گزیدهای از آثار همه سکوها به نمایش درآید. مردم اینجا میتوانند متوجه شوند که تولیدات دیگر سکوها چه خواهد بود؟
وی در پاسخ به سوال مهر درباره دستاوردهای نمایشگاههای قبل عنوان کرد: قسمتی از تصمیمگیریها در طول سال نتیجه برگزاری این نمایشگاهها است اما قسمت مهم دستاوردها آشنایی فعالان سکوها با خودشان است. مقیسه درباره نبود برخی سکوها در دورههای قبل عنوان کرد: حضور در نمایشگاه برای برخی نه مزیت است نه تبلیغ چون روشهای تبلیغاتی آنها به گونهای دیگر است و شاید شناختهشده هستند. حضور در نمایشگاه اجباری نیست بلکه یک فرصت است. از طرفی حدود ۵۰ سکو هستند که به هر دلیلی حداقلهای لازم را ندارند و حضور آنها در نمایشگاه کمکی به معرفیشان نمیکند. لیست بلندبالای سکوها همه قابل معرفی به مردم نیستند اما سکوهای پرمخاطب دعوت شدهاند و هر کسی تمایل به حضور داشته باشد این امکان فراهم میشود.
* قبول ندارم ساترا از تنظیمگری درآمده است
وی در پاسخ به انتقادی درباره نبود تنظیمگری روی برخی پلتفرمها از جمله فیلیمو تصریح کرد: اینکه میگویند ساترا از تنظیمگری درآمده است، قبول ندارم. همه عملکرد ساترا نشان میدهد بیش از نظارت، فعالیتهای مربوط به تنظیمگری را دارد.
مقیسه در بخشی دیگر از سخنانش گفت: حرکتهای نمایشی اگر چه ممکن است ابعاد رسانهای داشته باشد اما آنچه برای کشور توسعه پایدار را به ارمغان میآورد این است که تنظیمگری به گونهای باشد که محتوای سالم در سکوها وجود داشته باشد. همه محتوای در حال انتشار در ساترا حتما از ساترا مجوز ندارد و این تفاوت مهم تلویزیون با فضای مجازی است.
رئیس ساترا درباره تنظیمگری عنوان کرد: تنظیمگری به این معنا نیست که ذرهای از ارزشهای خانوادگی و اسلامی کوتاه بیاییم. تنظیمگری ساترا فقط به معنای نظارت نیست و ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حقوقی هم دارد. اینکه فردی را که در فضای مجازی خطایی کرده است از زندگی ساقط کنیم نشاندهنده اقتدار ساترا است؟ مثلاً اگر یک پلتفرم را ببندیم نشاندهنده این اقتدار است؟ حتماً اینطور نیست. اگر کسی بخواهد این نوع نگاه را داشته باشد باید صداوسیما ببیند که حتی آنجا هم محتوای شبکه نمایش با شبکه کودک و دیگر شبکهها به اقتضای هر شبکه است.
* آسیبها بیش از شبکه نمایش خانگی در شبکههای اجتماعی است
مقیسه در ادامه تصریح کرد: آسیبها بیش از شبکه نمایش خانگی در شبکههای اجتماعی است که هم در دسترس است و هم افرادی با یک ایمیل فیک میتوانند محتوایی را قرار دهند.
وی در بخش دیگر درباره برخی محتواهای پخش شده در سکوها تصریح کرد: ما پای این محتواها نمینشینیم و حتما هم پای بسیاری از این محتواها نشستن را مضر میدانیم اما باید سازمان تولید محتوا در کشور هم پای هم اصلاح شوند.
افراسیابی معاون کاربران اجتماعی ساترا هم در پایان بیان کرد: ساترا پای محتوایی که مجوز داده حتما خواهد بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|