|
رئیس سازمان نظام پزشکی در گفتوگو با «وطن امروز»: بیشترین شکایت علیه پزشکان، مربوط به عمل زیبایی است
بکش و خوشگلم کن!
گروه اجتماعی: آمار انجام عملهای زیبایی در کشور در حالی روز به روز افزایش مییابد و غیرمتخصصان نیز به دلیل درآمد قابل توجه آن به این عرصه رو آوردهاند که طبق اظهارات رئیس سازمان نظام پزشکی کشور بیشتر شکایت از پزشکان به دلیل قصور پزشکی، علیه پزشکانی است که عمل جراحی زیبایی انجام میدهند.
فارغ از دیدگاههای روانشناسانه و زیستشناسانه پیوند زیبایی به عنوان یک امر فرهنگی و اجتماعی با ظاهر بدن زیبا به عنوان مظهر تجلی این معنا، موضوعی است که از دیدگاههای مختلف نظر نظریهپردازان را به خود جلب کرده است. صنعت زیبایی و جراحی پلاستیک از جمله مفاهیمیاند که در این موضوع مطرح هستند.
در دهههای اخیر شاهد رشد روزافزون عملهای جراحی هستیم که بیش از آنکه برای رفع یک مشکل باشد، بیشتر برای ایجاد تغییراتی در ظاهر بدن است که به یک استانداردی از زیبایی برسد. این امر را کمابیش در همه جای جهان شاهد هستیم. اگر عوامل فردی و روانشناختی را کنار بگذاریم، موضوع گزارش ما این است که چه عوامل اجتماعیای در این مساله دخیل هستند؟
شاید در ۲ یا ۳ دهه پیش عمده جراحیهای زیبایی مربوط به مشکلاتی نظیر سوختگی، تصادفات و مواردی از این دست بود اما الان حداقل ۲ دهه است جراحیهای زیبایی از آن فضا خارج شده و به شکل یک صنعت درآمده است. این موضوع در پزشکی هم فضای بسیار بزرگی به وجود آورده و در کشور خودمان نیز مشکلاتی در حوزه پزشکی ایجاد کرده است. مثلا یکی از این مشکلات هجوم پزشکان عمومی به عرصه جراحیهای زیبایی بدون کسب تخصص لازم است. این سوال مطرح است که چه پزشکانی میتوانند در حوزه عملهای زیبایی ورود کنند؟ پزشکان عمومی اگر بخواهند وارد حوزه تخصص شوند باید حداقل 3 سال درس بخوانند اما مشاهده میشود که با طی دورههای یک ماهه یا ۲ ماهه وارد این حوزه میشوند.
بر همین اساس، معاونت آموزشی وزارت بهداشت اعلام کرده است درباره انجام اعمال جراحی زیبایی یا اقدامات زیبایی توسط پزشکان عمومی، هیچ مجوزی صادر نشده است. معاونت آموزشی وزارت بهداشت بر این موضوع تاکید دارد که هرگونه اقدامی از سوی پزشکان عمومی و متخصصان باید بر پایه برنامه آموزشی مصوب ایشان اعمال شود و در برنامه آموزشی پزشکی عمومی سرفصلی تحت عنوان جراحیهای زیبایی وجود ندارد.
* آمارها چه میگویند؟
رتبه کشور ما در دنیا از نظر میزان عملهای زیبایی از 2010 تاکنون بین دهم تا بیستم در نوسان بوده است. با اینکه جمعیت ایران از چین و آمریکا - به عنوان کشورهایی که عملهای زیبایی در آنها بسیار شایع است - کمتر است اما حدود 2 درصد جراحیهای زیبایی دنیا در ایران انجام میشود که عدد بالایی است.
فایننشالتایمز به تازگی گزارشی از وضعیت جراحیهای زیبایی در ایران منتشر کرده که بسیار قابل تامل است. در گزارش فایننشالتایمز آمده: «۳۲۰ هزار عمل زیبایی در ایران در سال۲۰۲۲ انجام شده است». بر این اساس ایران از نظر تعداد عملهای جراحی انجامشده در سال ۲۰۲۲ در رتبه دوازدهم جهان قرار گرفت و در سال ۲۰۱۶ در رتبه هجدهم قرار داشت. البته تا امروز در ایران آماری در این زمینه بهصورت رسمی منتشر نشده است و اصلا آمار دقیقی وجود ندارد. دلیل اصلی نداشتن آمار هم هرجومرج در این حوزه بسیار گسترده است. بسیاری از پزشکان در کلینیکهای خصوصی و بیمارستانها اقدام به عملهای جراحی زیبایی میکنند بدون اینکه تخصص اصلیشان در این زمینه باشد یا اینکه انجام این عمل را به جایی گزارش دهند آن را ثبت کنند.
طبق گزارشهای موجود، زنان که بر اساس آمارها ۸۰ درصد متقاضیان جراحیهای پلاستیک در ایران را تشکیل میدهند، دلایل مختلفی از جمله وجود این طرز تلقی که افراد زیباتر مزیتهای (شغلی و...) بیشتری دریافت میکنند و افزایش تعداد دنبالکنندگان در شبکههای اجتماعی را به عنوان انگیزه اصلی تن دادن به این نوع اعمال جراحی عنوان میکنند. این امر چند دلیل دارد و در پژوهشهای انجام شده اول بحث رسانه و تبلیغاتی که در این حوزه در حال انجام است، دوم بحث پزشکی و سوم بحثهای روانشناسانه مانند عدم اعتماد به نفس افراد از دلایل روی آوردن به عملهای زیبایی است. چندی پیش توسط پلیس اعلام شد 6000 صفحه برای تبلیغات جراحی زیبایی و صنعت زیبایی شناسایی شده است و این آمار نشان از تبلیغات گسترده در این زمینه دارد.
به هر حال صنعت زیبایی در شرایط فعلی به صنعت غولپیکری تبدیل شده که فقط خدمات زیبایی و مراقبت شخصی آن در سال 2021 حدود 511 میلیارد دلار ارزش داشت یا در سال 2020 بخش لوازم آرایش بیش از 380 میلیارد دلار از بازار جهانی را به خود اختصاص میداد. اعداد و ارقامی که به راحتی حذف نمیشوند و فقط از حالت استانداردهای زیبایی به وضعیت استانداردهای طبیعی تغییر میکنند.
از طرفی دخترها و پسرها وقتی به سن بلوغ میرسند عوامل زمینهای در آنها رخ میدهد که بیشتر به سمت جراحی زیبایی سوق مییابند.
این در حالی است که در دنیا واکنشهایی به صنعت زیبایی یا جراحیهای زیبایی انجام شده و آن رفتن به سمت طبیعی بودن یا نچرال بودن است. یعنی یک جور مقاومت در مقابل جراحیهای زیبایی شکل گرفته است.
رو آوردن به نچرال بودن هم به این دلیل است که مدت زیادی یک الگوی زیبایی تعریف شده مورد تاکید قرار گرفته و زیبایی به یک استاندارد تبدیل شده، به همین خاطر این الگوی زیبایی به ضد خود تبدیل شده است. تاکنون فرد از طریق عملهای زیبایی میخواست تمایزی با قبل خود ایجاد کند اما اکنون فرد برای اینکه یک تمایز دیگر با آن استانداردهای تعریف شده از زیبایی به وسیله جراحیها، ایجاد کند به سمت نچرال بودن میرود.
اما این گرایش به نچرال بودن آمار جراحی زیبایی را کاهش نداده است و خود این امر باعث دامن زدن به عملهای زیبایی برای نچرال شدن شده، لذا آمار عملها باز هم افزایش پیدا کرده و عدهای به دنبال طبیعی و نچرال بودن از طریق عملهای جراحی هستند. گفتنی است که همه جراحیهای زیبایی دارای عوارض ویژه خود هستند و نمیتوان عنوان کرد یک جراحی بدون عارضه است. از طرفی صنعت زیبایی بشدت رو به افزایش است؛ جراحیهایی که میتوان گفت بعضا سلامت فرد را به خطر میاندازد و چه بسا برخیها به دلیل به هوش نیامدن پس از عمل یا احتمال عفونت جانشان را از دست میدهند یا به جای زیبا شدن بینیشان تخریب میشود.
در این باره رئیس سازمان نظام پزشکی کشور طی گفتوگویی با «وطن امروز» بیشترین شکایت از پزشکان را شکایت علیه پزشکان جراحی پلاستیک عنوان کرد و گفت: سالانه 15 هزار پرونده شکایت از کادر درمان درباره قصور پزشکی باز میشود که 45 درصد آن به صدور کیفرخواست میانجامد و حدود نیمی از آنها نیز حلوفصل میشود. از میزان شکایتها 80 درصد به صدور رای قطعی به نفع مریض میانجامد که بیشتر این شکایات در بخش عملهای زیبایی است. محمد رئیسزاده، در ادامه افزود: خیلیها فریب تبلیغات فضای مجازی برای انجام عملهای جراحی زیبایی را میخورند که نباید سلامت خود را به خطر بیندازند، بنابراین مردم حتما باید به مراکزی مراجعه کنند که معتبر است و مجوز و تخصص لازم دارد، البته باید یک عزم ملی برای کنترل سونامی مطالبه عملهای زیبایی در کشور ایجاد شود.
ارسال به دوستان
درباره «آغوش باز» ششمین فیلم سینمایی بهروز شعیبی
از طلا به مس
محمد محمدی: ششمین ساخته بهروز شعیبی در حالی این روزها آماده اکران پاییزی میشود که این فیلم در نخستین اکران در چهلودومین جشنواره فیلم فجر مورد انتقاد شدید کارشناسان سینما و اهالی رسانه قرار گرفت به گونهای که در نظرسنجی انجام شده در کاخ جشنواره با رای پایین 1.9 یکی از ضعیفترین فیلمهای حاضر در مهمترین رویداد سینمایی کشور لقب گرفت.
شاید این نخستینباری باشد که بهروز شعیبی 45 ساله پس از ساخت فیلمهای تحسینشدهای چون «سیانور»، «دارکوب»، «دهلیز» و «بدون قرار قبلی» اثری به این ضعیفی تولید میکند تا جایی که بسیاری از کارشناسان سینما آن را به نوعی سقوط آزاد در کارنامه کاری شعیبی برشمردند. البته استفاده از المانهای مخاطبپسند در این فیلم حکایت از آن دارد که شعیبی گوشه چشمی به گیشه داشته اما از آنجا که رویه کاری این فیلمساز مشهدی تاکنون چنین نبوده و عملا در تولیدات گیشهمحور بسیار بیتجربه بوده، در این امر نیز بسیار ضعیف حاضر شده است و حتی نمی توان امیدوار بود ششمین ساخته شعیبی در گیشه هم موفق شود.
این مدل تغییر رویه صرفا محدود به شعیبی نبوده و فیلمسازانی را داشتهایم که پس از ساخت فیلمهای با کیفیت، رو به تولیدات مخاطبپسند آوردند؛ به عنوان نمونه رسول ملاقلیپور پس از ساخت فیلمهایی چون «افق»، «مجنون» و «سفر به چزابه»، سال 77 فیلم «کمکم کن» را ساخت و در گفتوگویی رسانهای به صراحت اعلام کرد دلیل روی آوردنش به سینمای گیشه وجود مشکلات مالی بوده است. حال مشخص نیست شعیبی نیز به همین دلیل رو به ساخت چنین فیلمی آورده است یا خیر اما هر چه هست میتوان به جرأت اذعان داشت «آغوش باز» یک وصله نچسب برای کارنامه کاری او به شمار میرود.
علی سرتیپی تهیهکننده فیلم در نشست خبری جشنواره فجر درباره گیشهمحور بودن این اثر گفته بود: «این فیلم صددرصد خصوصی است و یک ریال هم یک ارگان دولتی به آن کمک نکرده و حمایتی هم نشده است. من و محمدمهدی عسگری بودجه فیلم را تأمین کردیم. بهروز شعیبی هم تمایلی نداشت از ارگان دولتی کمک گرفته شود. ما فکر میکردیم خود قصه و شرایط تولید این فیلم طوری است که به امید خدا بازگشت سرمایه خواهد داشت».
«آغوش باز» داستان «پیام» خواننده پاپ است که خود را برای کنسرت آماده میکند اما یک اتفاق سبب شکلگیری حاشیههای برای او و اطرافیانش میشود و شعیبی در پس این اتفاق، روابط آدمهای داستان خود را روایت میکند. شعیبی در کنار معرفی شخصیت اصلی فیلم، بیننده را با پدر و مادر «پیام» نیز آشنا میکند؛ مادری که روزهای اولیه ابتلا به آلزایمر را تجربه میکند و پدری که چون پروانه، با عشق دور او میگردد. وی همچنین با محور قرار دادن شخصیت «پیام» به عنوان خواننده مشهور، به زندگی سلبریتیها سرک کشیده است؛ چهره مشهوری که در حالی که عکسها و بنرهای تبلیغ کنسرت او از در و دیوار شهر آویزان و مورد توجه مردم است، مانند یک سلبریتی زندگی نمیکند و در روزی که قرار است کنسرت برگزار کند، خیلی خونسرد است؛ نمیداند همسرش کجاست و خود به رتق و فتق امور 2 فرزند مانند بردن به استخر و مهد میپردازد!
«هومن» دیگر شخصیت «آغوش باز» است؛ انسان فرصتطلبی که دل در گرو مهاجرت بسته و قصد دارد با آخرین کنسرت «پیام» بار خود را ببندد و با نامزدش که چندان اعتنایی به او ندارد، کشور را ترک کند.
شعیبی در حاشیه نمایش زندگی سلبریتیها، پرده از مافیای کنسرتگذار نیز برمیدارد که بر امور تسلط همهجانبه دارند و «سیاهرنگ» که نقش آن را حسن معجونی بازی میکند، نمونه چنین افرادی است.
«آغوش باز» از گروه بازیگران خوبی برخوردار است. احترام برومند و مهدی هاشمی در نقش پدر و مادر «پیام» بازی قابل قبولی را ارائه میکنند و حامد کمیلی نیز نقش «پیام» را بر عهده دارد و محسن کیایی که طی سالهای اخیر پای ثابت فیلمهای کمدی بوده، نقش «هومن» را بازی میکند.
اما شاید نخستین ضعف آغوش باز فقدان فیلمنامهای منسجم است. قصه از آمادهسازی یک سالن برای اجرای کنسرت یک خواننده محبوب و پرطرفدار آغاز میشود. آشفتگیهایی در برنامه آمادهسازی اتفاق میافتد که در خلال این آشفتگیها، روابط بین شخصیتهای داستان نشانه میرود و مجموعهای از خردهداستانها روایت میشود. از آنجا که فیلمنامه سطحی و کمعمق است، قصه آدمهای داستان سطحی و شخصیتها نیز کلیشهایاند و عمقی در روابط کاراکترها دیده نمیشود. تعلیقات و تمهیدات دراماتیک بیاثر میماند و همانطور که خرابی دکور توسط شادی، با بازی گلاره عباسی، قابل حدس است، پایان خوش فیلم نیز قابل پیشبینی است. ساختههای قبلی شعیبی مورد توجه مخاطبان خاص سینما قرار گرفت اما در گیشه با اقبال روبهرو نشد. شاید به این جهت تابوشکنی کرده و با فاصله گرفتن از فضای فیلمهای قبلیاش و ساخت اثری پرزرق و برق و موسیقایی خواسته نظر مخاطبان بیشتری را جلب کند اما علاوه بر عدم رعایت نکات مهم از جمله فیلمنامهای قابل قبول و شخصیتپردازیهای باورپذیر، با بیتوجهی به برخی عناصر دم دستی، نتوانسته آنچه را مدنظر داشته به ثمر برساند.
دیگر مشکل عمده این فیلم آنجاست که کارگردان تلاش کرده مشکلات چند زوج را مطرح کند اما بازی پر از تصنع حامد کمیلی، گلاره عباسی و محسن کیایی موجب میشود از ابتدای داستان تماشاگر احساس کند در یک آخر هفته از سر بیکاری به تماشای یک فیلم نهچندان نامدار اما سرگرمکننده نشسته است؛ فیلمی که بعد از تماشایش میگوید حتی نمیارزید برایش بلیت تهیه کند و باید میماند تا از یک مسیری به صورت رایگان دانلودش کند!
حتی اگر سوژه شعیبی را موضوع مورد نیاز جوانان امروز بدانیم، بازیهای بازیگران بیشتر این احساس را تداعی میکند که این فیلم برای پر کردن کارنامه یا دریافت دستمزد انجام شده است.
نه داستان، آدمها را به سمت یادگیری سوق میدهد و نه فرم فیلم توانسته ادا و اصول آزاردهنده بازیگران را تقلیل دهد. بازیگر نقش اول قادر به پیادهسازی نقش خود نیست و انگار از یک گوشه بیربط او را برداشتهاند و در جای نقش اول گذاشتهاند؛ نه به بچههایش ربطی دارد و نه به همسر و نه پدر و مادرش؛ گیج و گنگ در صحنههای فیلم حضور مییابد و هیچ اقتداری از خود ندارد. بیشتر مانند کودکان قهر میکند و مانند انسانهای افسرده در کنج عزلت میرود.
از طرفی زنان در این فیلم با توجه به اینکه شعیبی بارها و حتی در نشست خبری نیز اعلام کرده بود تلاش دارد تاثیرگذاری زنان را در آثارش نشان دهد، افرادی زیردست، وابسته یا دروغگو و متظاهر هستند. شخصیتهای زن در فیلم «آغوش باز» نه تنها تأثیری بر پیرامون خود ندارند، بلکه در زمانهای مختلف وابستگی آنها دیده میشود. بر خلاف دغدغه شعیبی، در فیلم «آغوش باز» حضور زنان تنها در ظاهر زیاد است و در عمل و نقش نمیتوان به چهرهای اشاره داشت. برای مثال گلاره عباسی در فیلم «بیبدن» بسیار متفاوتتر از فیلم «آغوش باز» نقش ایفا میکند که این موضوع را تداعی میکند که کارگردان نتوانسته بازیگران را به قابلیتهایشان برساند.
اما نکته قابل تامل اینکه اساسا قرار بوده شعیبی چه پیامی برای جوانان در این فیلم داشته باشد و به مشکلات آنها چه پاسخی بدهد؟ شخصیتهای داستان چه زن و چه مرد، بویژه در گروه سنی جوان، همه معیوب و پر از ایرادهای ریز و درشت رفتاری هستند. حتی آرامترینشان قادر به مهار خشم خود نیست و حتی محجوبترینشان قادر به مدیریت روابط خود نیست.
همه به یکدیگر دروغ میگویند و چنان معصومانه آن را توجیه میکنند که تماشاگر دروغشان را با جان و دل بپذیرد. در عین حال یک نسل کهنسال نیز در داستان جانمایی شده و همچنین نسل کودک. کهنسالان با بازی احترام برومند و مهدی هاشمی کمیجاندارترند که آن هم به دلیل تجربه این ۲ بازیگر است اما منفک شدن داستان آنها با مابقی داستانی که ملغمهای بیربط است، در جای جای داستان دیده میشود. نسل کودک نیز حاضرجواب، بیادب، متوقع و پر سر و صداست. حتی تحمل چند دقیقه گرسنگی یا تأخیر در پاسخ به نیازهای خود را ندارد. بسادگی به بزرگترها جواب میدهد و حرف خود را به کرسی مینشاند.
شعیبی ۳ نسل را بدون اینکه تکلیف مخاطب خود را روشن کند، روایت کرده است؛ گویی مستندی بیارتباط از روزمرگی این آدمها در کنار هم، فیلمی را ساخته باشد.
با توجه به تمام ایرادات بیانشده، شاید بتوان گفت شعیبی در ششمین اثر سینمایی خود به نوعی خواسته مشکلات مالی خود را برطرف کند اما همانطور که پیشتر نیز بیان کردیم، این فیلم قطعا در گیشه با شکست سختی مواجه خواهد شد. به هر حال میتوان امیدوار بود او نیز مانند بسیاری از فیلمسازان سینمای ایران، پس از ساخت یک یا 2 فیلم گیشهپسند، مجدد به سمت سینمای واقعی و حقیقی خود رو آورد، زیرا شعیبی با آغوش باز نشان داد هیچ نسبت و حتی استعدادی در ساخت آثار گیشهپسند ندارد و این خود یکی از مزیتهای این فیلمساز جوان سینمای ایران است. به امید آنکه در هفتمین اثر سینمایی او شاهد یک فیلم باکیفیت مانند سایر آثارش باشیم.
ارسال به دوستان
اصابت موشک مافوق صوت یمن به شرق تلآویو، منطقه را وارد دوران جدیدی کرد
شلیک راهبردی
* صهیونیستها بهت زدهاند؛ دیگر جای امنی در اسرائیل وجود ندارد/ * انصارالله چگونه در کمتر از یک دهه، سایه قدرت تهاجمی خود را بر سر صهیونیستها مستولی کرد
گروه بینالملل: صبح روز یکشنبه راس ساعت 6:21 دقیقه موشک بالستیکی از سوی یمن به عمق سرزمینهای اشغالی شلیک شد و تنها در کمتر از 11 دقیقه به تلآویو رسید. این موشک بالستیک فراصوت که به تیتر یک اخبار دیروز جهان تبدیل شد، صهیونیستها را در شدیدترین وضعیت جنگی طی 5 ماه گذشته یعنی پس از عملیات انتقامی «وعده صادق» توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرو برد. شبکه سیانان در عنوان گزارش خود درباره این عملیات، اشاره کرد یک موشک یمنی به نقطهای از اسرائیل اصابت کرد که تا دیروز امن تصور میشد. صبح یکشنبه رسانههای عبری اعلام کردند موشک بالستیک یمنی مسافت 2 هزار کیلومتری بین جایی در شمال یمن تا شرق تلآویو را در عرض تنها 11 دقیقه طی کرده است. آنها همچنین به ناکامی پدافند هوایی چند لایه ارتش صهیونیستی اذعان کردند که نتوانست این موشک را در تمام این مسیر طولانی ردیابی و رهگیری کند. این موشک احتمالا از خاک عربستان و اردن عبور کرده و بهرغم همکاری ارتش این پادشاهی عربی با آمریکا و اسرائیل برای حراست از حریم هوایی فلسطین اشغالی، سامانههای پاتریوت، ماهوارههای نظامی و گشتهای هوایی نیز نتوانستهاند آن را رصد کنند. همچنین به گزارش رادیو ارتش اسرائیل، چند موشک رهگیری نیز در بدو رصد آن بر فراز آسمان فلسطین اشغالی به سویش پرتاب شدهاند اما نتوانستهاند آن را رهگیری کنند. در نتیجه سامانه سراسری آژیر هشدار حمله هوایی در سراسر فلسطین اشغالی فعال شده و صدها هزار صهیونیست را از وحشت به پناهگاهها کشاند. کانال 12 خبری عبری در ابتدا گزارش داد موشک یمنی بر فراز منطقهای در نزدیکی یک فرودگاه نظامی در شرق تلآویو منفجر شده است اما کمی بعد ارتش اشغالگر مدعی شد آن را با پرتاب بیش از 20 موشک سامانه پدافندی هیتس و فلاخن رهگیری کرده و موشک در منطقه غیرمسکونی، واقع در شرق تلآویو سقوط کرده است. به نظر میرسد موشک در نهایت به منطقه نظامی اللد در نزدیکی فرودگاه بنگوریون اصابت کرده ولی منفجر نشده است. دیروز تصاویری منتشر شد از یک ایستگاه قطار در محدوده مزبور که بخشهایی از آن بر اثر اصابت چند موشک پدافندی یا ترکشهای آنها آتش گرفته و آسیب دیده بود. پلیس رژیم اشغالگر اعلام کرد این رخداد موجب آتشسوزی در مناطق حساسی شده و به ایستگاه اصلی قطار شهرک مودیعین خسارت وارد کرده است. گفته میشود 9 اسرائیلی در ازدحام جمعیت هنگام فرار به سوی پناهگاه مجروح و مصدوم شدهاند. این نخستین بار است که محدوده راهبردی تلآویو که مرکز سیاسی، اقتصادی و ارتباطی رژیم صهیونیستی است با یک موشک سنگین بالستیک هدف قرار میگیرد. حمله 3 هفته پیش حزبالله لبنان به مقر گالیلوت، متعلق به واحد فوق سری 8200 ارتش صهیونیستی با پهپادهای انتحاری و موشکهای سبک انجام شد که در ارتفاع پایین حرکت میکردند، در حالی که موشک بالستیک یمنی، قطعا از ارتفاع بسیار بالا به سمت تلآویو شیرجه زده است و هنوز معلوم نیست به سوی کدام هدف حیاتی رژیم حرکت میکرده است.
* ارتش یمن: با هایپرسونیک یافا را زدیم
سخنگوی مشهور نیروهای مسلح یمن ساعاتی بعد از فرو رفتن صهیونیستها در وحشتی بیسابقه، اعلام کرد ارتش این کشور با موشک بالستیک هایپرسونیک، یافا – نام فلسطینی تلآویو- را هدف قرار داده است. جالب اینکه سرتیپ یحیی سریع، این بار از عنوان عملیات تلافیجویانه استفاده کرد، در حالی که حملات 11 ماه گذشته انصارالله به اهداف اسرائیلی تحت عنوان دفاع از مردم مظلوم غزه انجام میشد. به عبارت دیگر انقلابیون یمن، در مواجهه با صهیونیستها یک گام به جلو نهاده و از موضع حق ملی خود برای دفاع از وطنشان، با اسرائیل میجنگند. یحیی سریع در کنفرانس مطبوعاتی روز یکشنبه خود درباره جزئیات عملیات مزبور صحبت کرد و گفت: «موشک هایپرسونیک جدید ارتش یمن با طی مسافت 2040 کیلومتر در عرض 11 دقیقه به اراضی اشغالی رسیده و سامانههای دفاعی رژیم اسرائیل قادر به رهگیری آن نشدهاند». وی درباره دستاوردهای این عملیات تاکید کرد: «این عملیات موشکی یمن، ترس و هراس را در دل صهیونیستها انداخته است و عملیات منحصر به فرد امروز در چارچوب مرحله پنجم و شاهکار تلاشهای قهرمانان نیروی موشکی یمن است که توانستهاند فناوریها را توسعه دهند. موانع جغرافیایی، حملات آمریکا و انگلیس و سامانههای راداری و جاسوسی و رهگیری هرگز نمیتواند مانع از کمک یمن به مردم فلسطین شود».
طبق وعده سخنگوی نیروهای مسلح یمن، دشمن اسرائیلی باید منتظر عملیاتهای منحصر به فرد آتی بیشتری باشد. او گفت: «ما در آستانه نخستین سالگرد عملیات هفتم اکتبر 2023 مبارک (توفان الاقصی) هستیم. دشمن باید منتظر پاسخ به جنایتهای خود علیه بندر الحُدیده باشد و حمایت و پشتیبانی از مردم مظلوم فلسطین ادامه خواهد داشت. انصارالله یمن پیش از این، در تاریخ پنجم تیرماه از موشکهای هایپرسونیک حاتم2 رونمایی کرده و از آنها علیه اهداف صهیونیستی در آبهای دریای عرب مانند کشتی MSC SARAH استفاده کرده بود. همچنین چندین بار بنادر جنوبی و غربی رژیم صهیونیستی با پهپادهای یمنی هدف قرار گرفته بودند.
* اعتراف اسرائیلیها به سومین موفقیت یمنیها
یک تارنمای محلی عبری به نام عنیان، حمله موشکی دیروز را سومین موفقیت یمنیها علیه اسرائیل بعد از هدف قرار دادن بندر ایلات و حمله پهپادی چندی قبل به تلآویو برشمرد. ضمن اینکه همزمان یمنیها مسیر کشتیرانی جنوبی به سوی فلسطین اشغالی را هم مسدود ساختهاند. در شبکههای اجتماعی عبری نیز حمله دیروز چنان غافلگیرانه توصیف شد که «نیروی هوایی، نه این موشک را دید، نه خبر داشت که چنین موشکی شلیک شده است و نه چیزی درباره آن شنید». برخی رسانهها نیز به رئیس جدید یگان امان (سرویس اطلاعات نظامی رژیم) کنایه زدند که وقتی موشک یمنی وارد حریم هواییشان شده خواب بوده است. به زعم این رسانهها، سخنگوی ارتش صهیونیستی به عنوان یک فرد دروغگو و غیرقابل اعتماد شناخته شده و دیگر کسی حرفهای او را مثلا درباره رهگیری موشک یمنی باور نمیکند. روزنامه معاریو نیز به نوبه خود، این عملیات ارتش یمن را عملیاتی دراماتیک و غیرعادی توصیف و اعلام کرد که موشک یمن در چند کیلومتری فرودگاه بن گوریون سقوط کرد. باراک ساری، مشاور امور راهبردی در شبکه خبری (کانال 12) اسرائیل درباره این عملیات گفت: «بعد از حمله اسرائیل به بندر الحدیده در یمن، مسؤولان یمنی وعده دادند که غافلگیریهایی برای اسرائیل در راه است و صبح امروز نخستین غافلگیری اتفاق افتاد». وبسایت عبری سروگیم هم در این زمینه تحلیل کرد که یمن تبدیل به تهدیدی اضافی علیه اسرائیل شده و بزودی اسرائیل با غافلگیریهای بیشتری از سوی یمن مواجه خواهد شد.
* هیچ جای امنی در فلسطین اشغالی نیست
به دنبال این حمله موشکی بیسابقه، ارتش صهیونیستی دستور انجام تحقیقات در ارتباط با این ناکامی و شکست پدافند هوایی را صادر کرد. گادی آیزنکوت، نماینده کنست و رئیس اسبق ستادکل ارتش رژیم در واکنش به حمله موشکی دیروز یمن به تلآویو اعتراف کرد: «واقعیت به طرز چشمگیری تغییر کرده است. مشکل اصلی اسرائیل، نبود ارتباط میان اهداف جنگی با واقعیتهای راهبردی است. علاوه بر آن اسرائیل استراتژی مناسبی هم ندارد و هنوز در اهداف تعیینشده در هفته ابتدایی جنگ گرفتار شدهایم». تسی ویکا حییموویچ، فرمانده پیشین پدافند هوایی رژیم صهیونیستی و ژنرال ذخیره ارتش هم به نوبه خود در واکنش به عملیات ارتش یمن گفت: «موشکی که از یمن آمد، دوربرد ترین موشکی بود که تاکنون دیده بودیم».
او با اشاره به اینکه یمنیها توانایی کافی برای ادامه این روش در مدتی طولانی دارند، ادامه داد: «یمنیها عرصهای را فعال کردهاند که اسرائیل را به شدت نگران میکند و باید توجه زیادی به این جبهه داشته باشیم». در مقابل عابد الثور، معاون بخش عقیدتی وزارت دفاع یمن نیز اعلام کرد: «دیگر جای امنی در اسرائیل[فلسطین اشغالی] وجود ندارد».
* پیش آگهی از غافلگیری برای اسرائیل
۲ مقام نظامی ارشد یمن در دولت نجات ملی صنعا، تنها چند ساعت پیش از حمله موشکی تاریخی به نزدیکی تلآویو، مژده غافلگیریهای هر چه بیشتر و غیرقابلتصورتری برای رژیم صهیونیستی را داده بودند. محمد العاطفی، وزیر دفاع و محمد الغماری رئیس ستادکل ارتش یمن، شنبه شب در پیامی مشترک به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) به دشمنان امت اسلامی و محور شر آمریکا، انگلیس و اسرائیل اطمینان داده بودند که آنچه در انتظار آنهاست بسیار شدیدتر و سختتر از چیزی است که در گذشته دیدهاند. در این پیام مشترک آمده بود: «نیروهای مسلح یمن با مشت آهنین پاسخ دشمن صهیونیستی را خواهند داد و رژیم اشغالگر را از تجاوزات خود به یمن پشیمان میکنند. غافلگیریهایی برای صهیونیستها داریم که تصورش را هم نمیکنند و آنها را از تجاوز به یمن پشیمان خواهیم کرد. دشمنان ما طعم شکست را در دریاها چشیدند و آنچه را در دریا دیدند، بزودی در زمین خواهند دید. پاسخ یمنیها به جنایت رژیم اشغالگر در هدف قرار دادن بندر الحدیده، کابوسی برای دشمنان خواهد بود که امنیت آنها را تهدید میکند». وزیر دفاع و رئیس ستاد کل ارتش یمن مشخصا در این پیام درباره اینکه غافلگیریهایی را در روزهای آینده برای دشمن تدارک دیدهاند که هرگز تصور آن را نمیکند، صحبت کردند. در ادامه این پیام آمده است: «نیروهای مسلح یمن در آمادگی کامل برای حمایت از وطن و مقدسات ما قرار دارند. یمن با مشت آهنین پاسخ اشغالگران را خواهد داد و دشمن صهیونیستی را از تجاوز خود، پشیمان خواهد کرد».
* تدارکات ویژه ارتش یمن
پیشتر محمد العاطفی، وزیر دفاع یمن تأکید کرده بود که رژیم صهیونیستی بزودی قدرت ارتش این کشور را خواهد دید و به دلیل تجاوز به حاکمیت یمن، بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد. او گفته بود: «تصمیمسازان نهاد نظامی یمن همه عوامل تعیینکننده نظامی را مورد بررسی قرار داده و نقاط ضعف دشمن را به دقت ارزیابی کردهاند. ما همچنین مهمترین نقاط بانک اهداف خود در فلسطین اشغالی را با دقت بالا شناسایی و تعیین کردهایم. نیروی موشکی، نیروی پهپادی و نیروی دریایی یمن تواناییها و امکانات کافی در اختیار دارند که زمینه اجرای دقیق عملیاتها را برای آنها فراهم میکند». گزارشها حاکی است که طی ۲ هفته گذشته، منطقه ششم نظامی نیروهای مسلح یمن، در مراسم فارغالتحصیلی تیپ شهید اسماعیل هنیه، شاهد یک رزمایش نظامی شامل حمله به اهداف فرضی متعلق به دشمن صهیونیستی بود. در این مانور نظامی، حمله به اهداف فرضی وابسته به رژیم اشغالگر و شهرکهای اشغالی از چند مسیر با عملیاتهای تاکتیکی پیشرفته شبیهسازی شد.
* هشدار ابوعبیده به نتانیاهو
سخنگوی گردانهای قسام، شاخه نظامی حماس با تبریک به نیروهای مسلح یمن، به نتانیاهو درباره هرگونه حماقت برای گسترش جنگ در جبهههای جدید هشدار داد. ابوعبیده ماهیت و نوع سلاح به کار رفته در عملیات منحصربهفرد یمن و ماهیت هدف را نقطه عطفی دانست که تاثیرات مهمی بر روند نبرد خواهد گذاشت. وی خاطرنشان کرد: رژیم اشغالگر همچنان در باتلاق غزه غرق است و همزمان به همراه همپیمانانش در رهگیری یک موشک شکست خورده، ناتوانتر از آن است که بخواهد جبهههای جدید را گسترش دهد که در آن صورت هزاران موشک دریافت خواهد کرد. سخنگوی قسام هشدار داد هر گام احمقانه برای گسترش جنگ در جبهههای جدید به این معنا خواهد بود که نتانیاهو رژیم متزلزل و از هم گسسته را به سمت فاجعه واقعی سوق خواهد داد.
همچنین جنبش انقلابی فتح الانتفاضه فلسطین دیروز در واکنش به حمله موشکی یمن به قلب سرزمینهای اشغالی اعلام کرد این حمله، پوشالی بودن سیستم امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل را آشکار کرد. این جنبش فلسطینی، مشارکت برادران یمنی در دفاع از ملت فلسطین را در چارچوب پاسخ به حمایت غرب از رژیم صهیونیستی دانست. کمیتههای مقاومت فلسطین نیز ضمن تبریک این واقعه اعلام کردند: «عملیات موشکی یمن نشان داد ارتش این کشور از اراده و توان اطلاعاتی بالایی برای ضربه زدن به صهیونیستها برخوردار است». کمیتههای مقاومت فلسطین از همه اقشار امت اسلامی خواست به قهرمانان ارتش یمن و رهبری خردمند آن اقتدا کنند و همه امت اسلامی در مقابله با ظلم و استکبار جهانی الگوی یمن را در حمایت و پشتیبانی از ملت مظلوم فلسطین که در سایه سکوت و همدستی کشورهای بزرگ بینالمللی با هولوکاست صهیونیستی - آمریکایی - غربی روبهرو هستند، الهامبخش خود قرار دهند. حزبالله عراق هم با صدور بیانیهای اعلام کرد که عملیات یمن، رعب و وحشت را در دلهای بیش از 2 میلیون صهیونیست انداخت. در بیانیه مزبور آمده است: «به برادرانمان در یمن به خاطر این ایستادگی و شجاعت که مافوق فناوریهای تسلیحاتی دشمنان است، در هدف قرار دادن عمق رژیم صهیونیستی تبریک میگوییم. عملیات امروز یمن، رعب و وحشت را در دلهای بیش از 2 میلیون صهیونیست وارد و شکست مفتضحانه آمریکا را اثبات کرد که نیروها و زرادخانههای خود را برای حمایت از این رژیم به خدمت گرفته است».
***
انصارالله: اسرائیل را مجبور به توقف جنگ میکنیم
نصر الدین عامر، از رهبران جنبش انصارالله یمن در یک گفتوگوی تلویزیونی درباره عملیات دیروز گفت: این تازه آغاز و در چارچوب مسیری است که ادامه خواهد داشت و برای اینکه دشمن را مجبور به توقف جنگ علیه مردم فلسطین کنیم، تنش افزایش خواهد یافت. او گفت موشک به سمت یک هدف مشخصی در تلآویو شلیک شد و نیروهای مسلح جزئیات این عملیات را بزودی اعلام خواهند کرد و ما بانک اهداف مهم و راهبردی داریم.
***
الحوثی: وارد مرحله پنجم مبارزه علیه رژیم صهیونیستی شدهایم
رهبر انصارالله یمن در پیام دیروز خود با اشاره به حمله موشکی ارتش یمن به سرزمینهای اشغالی، اعلام کرد این عملیات همه سامانههای پدافند دفاعی دشمن صهیونیستی را پشت سر گذاشت. سیدعبدالملک الحوثی در این سخنرانی گفت: «نیروهای ما به عملیات خود در دریاها علیه کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس ادامه میدهند، چراکه این عملیاتها موفق و بسیار تاثیرگذار بودهاند». او تاکید کرد که جنبش انصارالله یمن وارد مرحله پنجم تشدید تنش علیه رژیم صهیونیستی با هدف یاری به مردم غزه و مقاومت شده است. سیدعبدالملک درباره عملیات اخیر توضیح داد: «عملیات امروز با استفاده از موشک بسیار دقیق انجام شد و همه سامانههای پدافند دفاعی دشمن صهیونیستی را پشت سر گذاشت. عملیات نظامی جدید امروز (دیروز) با استفاده از موشکی با دقت بسیار بالا انجام شد که توانست ضمن عبور از سامانههای دشمن صهیونیستی، مسافتی بالغ بر 2040 کیلومتر را طی کند. عملیات ما تا زمانی که محاصره و حملات اسرائیل به غزه ادامه دارد، استمرار خواهد داشت و ضربات آتی بسیار سنگینتر خواهد بود». او در ادامه بر مسؤولیت دینی همگان در یاری ملت فلسطین تاکید کرد و با اشاره به حضور گسترده ملت یمن در راهپیمایی میلیونی میلاد پیامبر اکرم(ص) گفت: «چنین حضوری تا به امروز بیسابقه بوده و نشانگر عشق عظیم مردم یمن به رسولالله در روز میلاد او است». رهبر انقلاب یمن ضمن اشاره به استقامت ملت یمن و رویکرد جهادی در مواجهه با دشمنان و استکبار، از تداوم عملیات مقاومت تا زمان پایان تجاوزات و محاصره نوار غزه خبر داد. او بر مسؤولیت دینی همگان در یاری ملت فلسطین اشاره و بر اهمیت وحدت و هماهنگی میان همه گروههای مقاومت تاکید کرد.
ارسال به دوستان
آیا مناظرههای انتخاباتی آمریکا میتواند نتیجه رأی به رئیسجمهور را مشخص کند؟
معادله مرددها
بعد از مناظره دیدنی بین کاملا هریس و دونالد ترامپ، بسیاری از سازمانهایی که نظرسنجیهای انتخاباتی منتشر میکنند، در جدیدترین افکارسنجیهای خود از پیشرفت خوب هریس در عرصه رقابت با ترامپ گفتند. تحلیلگران بسیاری از رسانههای لیبرال در سراسر دنیا نیز از پیروز کاملا هریس بر ترامپ گفتند. با وجود اینکه این رسانهها با صراحت اعلامکردند هریس در نظرسنجیها بالاتر از ترامپ قرار گرفته و احتمال اینکه در انتخابات نهایی نیز پیروز میدان باشد بسیار بالاست، نگاهی به آمارها و برآیندی از مجموع نظرسنجیها نشان میدهد رقابت 2 نامزد دموکرات و جمهوریخواه آنقدر به هم نزدیک است که نمیتوان از هم اینک با قاطعیت کاملا هریس را پیروز نهایی انتخابات 2024 آمریکا دانست. در اکثر نظرسنجیها اختلاف بین یک تا 2 درصد بوده است و آنطور که سایت معروف و معتبر Real Clear Politics در آخرین برآورد نهایی از تمام این نظرسنجیها مطرح کرده، در تمام این افکارسنجیهای مطرح کاملا هریس بین 1.3 تا 1.5 درصد بالاتر از ترامپ قرار داشته که نشان میدهد فاصله چندانی بین 2 نامزد انتخاباتی وجود ندارد و مناظره اخیر نتوانسته چندان تغییر قابل توجهی در وضعیت انتخاباتی هریس به وجود بیاورد. این مساله بویژه در 7 ایالت اصلی که رقابت در آنها شکل میگیرد، به وضوح قابل رؤیت است. بنا بر گزارش این سایت آمریکایی، تا پیش از برگزاری مناظره، هریس در مجموع در نظرسنجیهای پیش از برگزاری مناظره 1.3 درصد بیشتر از ترامپ رأی داشت و بعد از مناظره، این رقم به 1.5 درصد رسید. در ایالت پنسیلوانیا، رأیها به صورت برابر بین دو کاندیدای حزب دموکرات و جمهوریخواه تقسیم شده است. در جورجیا، هریس با 0.3 درصد پیشتاز است، در میشیگان نیز با 0.8 درصد. در نوادا این اختلاف رأی به 0.6 درصد میرسد و ترامپ در ایالت کارولینای شمالی با 0.1 درصد پیشتاز رقابت انتخاباتی است و در ایالت آریزونا نیز با 1.6 درصد اختلاف، بر هریس برتری دارد.
* 2 روایت متناقض از یک مناظره
رسانههای لیبرال انگلیسی زبان با اشاره به پیروزی هریس بر ترامپ در این مناظره، از هم اینک به دنبال اعلام پیروزی او در انتخابات هستند. در این راستا، کار تا جایی پیش رفته که روزنامه والاستریت ژورنال در گزارشی نوشته است: هنوز 8 هفته تا زمان برگزاری انتخابات باقی مانده اما از هماینک 2 روایت درباره رقابتهای انتخاباتی وجود دارد: نخستین روایت که توسط رسانهها مطرح میشود و دومی، روایتی که توسط رأیدهندگان «حس» میشود. «البته از حالا مشخص نیست که کدام روایت درست است». تحلیلگر روزنامه والاستریت ژورنال در این خصوص به روایت رسانهها از پیروزی کاملا هریس اشاره میکند و مینویسد: «مطبوعات شوق زیادی از «پیروزی» هریس در مناظره دارند و از این میگویند که او چگونه «پوست ترامپ را در مناظره کند» یا اینکه از این مناظره با عنوان چشمگیرترین مناظره دهههای اخیر یاد میکنند. رسانههای حامی ترامپ هم همچنان در حال انتقاد از مجریان مناظره هستند که بیشتر به طرفداری از کاملا هریس پرداخته بودند و در عین حال با اکراه اعتراف میکنند که ترامپ فرصت مناظره را از دست داد. در رسانههای اجتماعی نیز دیگر کمتر از برنده و بازنده مناظره صحبتی به میان میآید و نظرات حول این موضوع است که آیا حمایت تیلور سوئیفت از هریس باعث پیروزی او میشود یا خیر. در ادامه این تحلیل آمده است: «البته در دنیای واقعی همه اینها مضحک است. هیچ برندهای در این رقابت تلویزیونی وجود نداشت؛ همه در این برنامه بازنده بودند. میلیونها آمریکایی بعد از یک روز سخت کاری به خانه آمده، تلویزیون خود را روشن کردند و امیدوار بودند به سوالاتشان درباره تورم، مهاجران و مسائل مرتبط با جرم و جنایت در کشور پاسخ داده شود. با این حال آنها شاهد مجریان و مناظرهکنندگانی بودند که همچنان در حال و هوای واشنگتن و فضای سیاسی این شهر صحبت میکردند و درباره بیان اختلافهای قدیمی وسواس داشتند». با وجود اینکه رسانههای حامی حزب دموکرات با انتشار نظرسنجیهایی بیان کردند که او پیروز میدان مناظره با ترامپ بوده است اما رویترز در گفتوگو با 10 نفر از کسانی که هنوز تصمیمی برای رأی دادن به هیچکدام از نامزدهای انتخاباتی نداشتند، نوشت که این 10 نفر با وجود اینکه مناظره را به نفع هریس دیدند اما هنوز قانع نشدهاند که به او رأی دهند. 6 نفر از آنها اعلام کرده بودند بعد از مناظره به این نتیجه رسیدهاند که باید به ترامپ رأی دهند یا تمایلشان به رأی دادن به او بیشتر شده است. یک نفر هنوز مردد بود و تنها 3 نفر باقی مانده به این نتیجه رسیده بودند که به نامزد دموکرات رأی دهند. افکارسنجی روزنامه نیویورکتایمز نیز وضعیت بهتری را برای کمپین انتخاباتی هریس به نمایش نمیگذاشت. این روزنامه نیز بعد از مناظره با 8 نفر از افرادی که نمیدانستند به چه کسی رأی دهند، مصاحبه کرد. 2 نفر از آنها تصمیم گرفته بودند به ترامپ رأی دهند، یک نفر به هریس و باقی افراد نیز همچنان سردرگم بودند. مصاحبه وال استریت ژورنال، سیانان و بیبیسی با رأیدهندگان مردد نیز همین نتایج را نشان میدهد.
دلیل اصلی این عدم قطعیت، پاسخ ندادن 2 نامزد انتخاباتی به سوالاتی درباره اقتصاد و مسائل اجتماعی در ایالات متحده است. در این باره ترامپ البته وضعیت بهتری دارد. مردم آمریکا 4 سال در دولت ترامپ زندگی کردهاند و میدانند عملکرد و کارنامه کاری او در عرصه اقتصادی و اجتماعی چگونه است. آنها در عین حال توقع چندانی هم از شخصیت ترامپ ندارند که در مناظرههای انتخاباتی یا تبلیغات انتخاباتی، برنامه جامع و کاملی برای اقتصاد کشورشان داشته باشد اما درباره کاملا هریس این قطعیت و چشمانداز درباره نحوه عملکرد او وجود ندارد. با وجود اینکه هریس میراثدار ضعفهای عملکرد دولت بایدن است اما سعی دارد نشان دهد شخصیت مستقل و البته برنامههای کاری مستقلی از دولت بایدن دارد. ترامپ از همین مساله نهایت استفاده را در مناظره سهشنبه گذشته برد و بارها اعلامکرد که هریس همان بایدن است. کاملا هریس اما خود را پیشقراول نسل جدید رهبران دموکرات آمریکا دانست و بارها اعلامکرد نه خودش و نه سیاستهایش، مانند بایدن نیستند.
هریس شاید در نوع گفتوگو و سؤال و جوابها و همچنین نوع زبان بدن در مناظره توانست پیروزی خوبی برای خود ثبت کند اما کمپین دموکراتها برای به پیروزی رساندن او هنوز راه زیادی در پیش دارد. اگر چه رسانههای لیبرال به دنبال این هستند که او را از همین حالا پیروز انتخابات بدانند اما رهبران حزب دموکرات در این خصوص تردید زیادی دارند.
برنی سندرز، سناتور دموکرات که خود نیز چند دوره نامزد انتخابات ریاست جمهوری بوده است، در یادداشتی در روزنامه گاردین در همین باره نوشت: «مهم است که کاملا هریس همچنان نوع مواجهه خود با ترامپ و رسواسازی او را حفظ کند اما پیروزی در مناظره ضرورتا بهمعنای تضمین پیروزی در انتخابات نیست. او در یادداشت خود نوشت که هریس کاملا دونالد ترامپ را برای ریاستجمهوری «نامناسب» جلوه داد و ترامپ را همانطور که هست، به مردم آمریکا معرفی کرد: مردی منفور، انتقامجو، دروغگوی بیمار و کسی که در زمینه تفرقهافکنی و بیگانههراسی به شدت فعالیت دارد؛ نامزدی که هیچ چشماندازی از آینده کشورش ندارد اما قبل از اینکه شروع به برنامهریزی برای روز تحلیف هریس کنیم، باید با یک حقیقت روبهرو شویم: اکثریت جامعه آمریکا دونالد ترامپ را بهخوبی میشناسند. آنها او را برای 4 سال به عنوان رئیسجمهور و برای 9 سال به عنوان نامزد انتخابات دیدهاند و تماما میدانند که همیشه دروغ میگوید، از شورشی بزرگ برای از بین بردن دموکراسی آمریکا حمایت کرد و هماکنون نیز برای 34 جرم محاکمه و محکوم شده است و در همین حال هنوز هم نیمی از رأیدهندگان آمریکایی از او حمایت میکنند که بخش بزرگی از آن را آمریکاییهای طبقه کارگر تشکیل میدهند. رسوا کردن ترامپ هنوز هم هدف خوبی برای کاملا هریس است اما غیر از این او باید نشان دهد چگونه میخواهد زندگی مردم را در راستای بهتر شدن، تغییر دهد».
* مناظره دیگری در کار نیست، مرحله بعدی چیست؟
شاید بر اساس همین گفتههای سندرز بود که کمپین انتخاباتی هریس به دنبال برگزاری دومین مناظره انتخاباتی با ترامپ بود اما حالا که ترامپ دعوت به مناظره را نپذیرفته و از هماینک خود را پیروز میدان میداند، در مرحله بعد چه اتفاقی میافتد و نتایج انتخابات را چه چیزهایی مشخص میکند؟ برنی سندرز معتقد است هریس باید شعارهای شفافتر و عملیتری برای اقتصاد کشور داشته باشد اما ترامپ در حال اجرایی کردن این توصیه است. به همین دلیل است که در سخنرانی خود در ایالت آریزونا اعلامکرد مالیات از ساعتهای اضافهکار کارگران را حذف میکند. این مساله شاید برای نامزدی که خود یک سرمایهدار بزرگ و از حامیان سیستم سرمایهداری است، عجیب به نظر برسد اما ترامپ بهخوبی میداند برای حفظ رأی طبقه کارگر به چه مسائلی بپردازد؛ مسالهای که هنوز کمپین انتخاباتی هریس به آن بیتوجه است. به نظر میرسد از این پس هر 2 نامزد انتخابات مجبور باشند برای رسیدن به رأی بیشتر به سمت چنین شعارهایی بروند و کسی در نهایت پیروز خواهد بود که مردم آمریکا بدانند برنامههای عملیتری برای آینده کشورشان دارد.
ارسال به دوستان
نگاه
رمزگشایی از یک فراجنایت
نوید مؤمن: جنایت رژیم کودککش و متوحش صهیونیستی در حمله هوایی به چادرهای پناهندگان فلسطینی در منطقه «المواصی» در خانیونس (واقع در جنوب غزه) یک فراجنایت تمام عیار محسوب میشود. فراجنایت، معنای سهل و ممتنعی دارد: سهل از آن نظر که با نیمنگاهی به ظاهر این واژه میتوان ابعاد عمیق و هولناک یک جنایت را دریافت و ممتنع، به لحاظ ماهیت و هدف ارتکاب آن. در اینجا قصد نداریم از ابعاد تکاندهنده این جنایت سخنی به میان بیاوریم: مشاهده و لمس سکوت مفتضحانه و وقیحانه سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای ظاهرا بینالمللی در قبال محو شدن دهها کودک و زن بیگناه در زیر شنهای المواصی (به دلیل شدت انفجار و گودال ایجاد شده بر اثر آن) به اندازهای گویاست که نیازی به توصیف و حتی بازخوانی ندارد اما در اینجا قصد داریم بر بخش ممتنع ماجرا متمرکز شویم: چرایی ارتکاب جنایت هولناک المواصی توسط صهیونیستها. به راستی چنین جنایتی منبعث از کدام محاسبه فرامتنی بوده است؟ در این باره ۲ نکته اساسی وجود دارد.
1- رژیم اشغالگر قدس در آغاز مرحله سوم جنگ غزه که با هدف تسلط بر محور فیلادلفی صورت گرفت، با شکست مواجه شد و قدرت مدیریت میدان مذاکره و جنگ را به صورت همزمان از دست داد. اکنون نتانیاهو از شاهد اعتراضات بیسابقهای است که سراسر اراضی اشغالی را در اعتراض به هلاکت اسرای صهیونیست علیه وی شورانده و تن دادن به خواسته معترضان نیز در گرو صرفنظر از حضور نظامیان اشغالگر در ۲ محور فیلادلفی و نتزاریم است. هر گزینهای که نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و کابینه جنگ انتخاب کنند، مترادف با شکست میدانی صهیونیستها در جنگ غزه خواهد بود. هزینه استمرار جنگ در میان اعتراضات فراگیر کنونی در تلآویو و حیفا برای نتانیاهو، بن گویر و اسموتریچ بهصورت تصاعدی افزایش یافته و در مقابل، عقبنشینی از محور فیلادلفی نیز معنایی جز انهدام کابینه ائتلافی نتانیاهو و شکست رسمی صهیونیستها در جنگ نخواهد داشت.
در چنین شرایطی نتانیاهو و همراهانش به فکر گزینه سوم تحت عنوان تن دادن حماس و جهاد اسلامی به حضور صهیونیستها در فیلادلفی و نتزاریم هستند و در همین راستا، جنایات خود را علیه کودکان و زنان فلسطینی تشدید کردهاند. هدف تلآویو از این اقدامات وحشیانه، افزایش هزینههای ادامه جنگ برای ساکنان غزه و در نتیجه، ایجاد شکاف «مردم - مقاومت» در این حوزه جغرافیایی محاصره شده است.
با این حال نظرسنجیهای معتبر صورتگرفته در غزه، کرانه غربی و حتی کل کشورهای عرب منطقه به وضوح نشاندهنده شکست صهیونیستها در این سناریوی خونین است. نظرسنجی اخیر «مرکز عربی مطالعات و تحقیقات سیاسی» نشان داد 92 درصد پاسخدهندگان در 16 کشور عرب درگیری احساسی و سیاسی قوی با مساله فلسطین داشتند. این تغییر نسبت به سالهای گذشته قابل توجه بوده و بر مرکزیت موضوع فلسطین در افکار عمومی اعراب تأکید میکند. علاوه بر این، 67 درصد پاسخدهندگان اقدامات نظامی اخیر حماس را مشروع دانستند که انعکاس حمایت گسترده از این گروه و همبستگی با مردم فلسطین است.
۲- نکته دیگر، منبعث از مواجهه ناگهانی صهیونیستها با استراتژی ۱۰۰۰ زخم از سوی گروههای مقاومت است. در حالی که تلآویو استراتژی ۱۰۰۰ زخم ( به معنای وارد آوردن زخمهای متنوع و متکثر با هدف تسلیم ساختن رقیب) را به مثابه یک مدل عملیاتی - انتزاعی در مواجهه با جبهه مقاومت و اضلاع آن طراحی کرده بود اما جنگ غزه فرصتی را خلق کرد که این استراتژی با نوعی مدیریت معکوس مواجه و تبعات آن به جای جبهه مقاومت، دامنگیر تلآویو شود! عملیات استشهادی اخیر در مرز اردن و فلسطین که منجر به هلاکت ۳ نظامی صهیونیست شد یا عملیاتهای استشهادی مبتکرانهای که با خلاقیت مبارزان غیور فلسطینی در عمق استراتژیک اراضی اشغالی صورت میگیرد، نشان میدهد جبهه مقاومت استراتژیها و تاکتیکهای متعددی را در مسیر نابودی رژیم کودککش و متجاوز صهیونیست طراحی کرده و هر یک از اضلاع مقاومت مسؤولیت اجرای بخشی از این عملیات جمعی و موثر را بر عهده گرفتهاند. همین مساله شکست ترکیبی صهیونیستها را رقم زده است تا جایی که این رژیم دیگر با سناریوهای قابل پیشبینی و متعارف در مواجهه با جبهه مقاومت مواجه نیست. در چنین شرایطی کشتار کودکان و زنان بیپناه فلسطینی، مصداق خشم و استیصال ناشی از فقدان توانایی تحلیل و رصد منازعه و تحمل تبعات و هزینههای سخت این سردرگمی میدانی و راهبردی است. قطعا با گذشت زمان، بر عمق و دامنه این استیصال و شکست افزوده خواهد شد. صهیونیستها سرنوشتی جز پذیرش رسمی شکست در جنگ غزه ندارند.
ارسال به دوستان
آیا مناظرههای انتخاباتی آمریکا میتواند نتیجه رأی به رئیسجمهور را مشخص کند؟
معادله مرددها
* مناظرههای انتخاباتی آمریکا و افزایش عدم قطعیت در رأیدهندگان
بعد از مناظره دیدنی بین کاملا هریس و دونالد ترامپ، بسیاری از سازمانهایی که نظرسنجیهای انتخاباتی منتشر میکنند، در جدیدترین افکارسنجیهای خود از پیشرفت خوب هریس در عرصه رقابت با ترامپ گفتند. تحلیلگران بسیاری از رسانههای لیبرال در سراسر دنیا نیز از پیروز کاملا هریس بر ترامپ گفتند. با وجود اینکه این رسانهها با صراحت اعلامکردند هریس در نظرسنجیها بالاتر از ترامپ قرار گرفته و احتمال اینکه در انتخابات نهایی نیز پیروز میدان باشد بسیار بالاست، نگاهی به آمارها و برآیندی از مجموع نظرسنجیها نشان میدهد رقابت 2 نامزد دموکرات و جمهوریخواه آنقدر به هم نزدیک است که نمیتوان از هم اینک با قاطعیت کاملا هریس را پیروز نهایی انتخابات 2024 آمریکا دانست. در اکثر نظرسنجیها اختلاف بین یک تا 2 درصد بوده است و آنطور که سایت معروف و معتبر Real Clear Politics در آخرین برآورد نهایی از تمام این نظرسنجیها مطرح کرده، در تمام این افکارسنجیهای مطرح کاملا هریس بین 1.3 تا 1.5 درصد بالاتر از ترامپ قرار داشته که نشان میدهد فاصله چندانی بین 2 نامزد انتخاباتی وجود ندارد و مناظره اخیر نتوانسته چندان تغییر قابل توجهی در وضعیت انتخاباتی هریس به وجود بیاورد. این مساله بویژه در 7 ایالت اصلی که رقابت در آنها شکل میگیرد، به وضوح قابل رؤیت است. بنا بر گزارش این سایت آمریکایی، تا پیش از برگزاری مناظره، هریس در مجموع در نظرسنجیهای پیش از برگزاری مناظره 1.3 درصد بیشتر از ترامپ رأی داشت و بعد از مناظره، این رقم به 1.5 درصد رسید. در ایالت پنسیلوانیا، رأیها به صورت برابر بین دو کاندیدای حزب دموکرات و جمهوریخواه تقسیم شده است. در جورجیا، هریس با 0.3 درصد پیشتاز است، در میشیگان نیز با 0.8 درصد. در نوادا این اختلاف رأی به 0.6 درصد میرسد و ترامپ در ایالت کارولینای شمالی با 0.1 درصد پیشتاز رقابت انتخاباتی است و در ایالت آریزونا نیز با 1.6 درصد اختلاف، بر هریس برتری دارد.
* 2 روایت متناقض از یک مناظره
رسانههای لیبرال انگلیسی زبان با اشاره به پیروزی هریس بر ترامپ در این مناظره، از هم اینک به دنبال اعلام پیروزی او در انتخابات هستند. در این راستا، کار تا جایی پیش رفته که روزنامه والاستریت ژورنال در گزارشی نوشته است: هنوز 8 هفته تا زمان برگزاری انتخابات باقی مانده اما از هماینک 2 روایت درباره رقابتهای انتخاباتی وجود دارد: نخستین روایت که توسط رسانهها مطرح میشود و دومی، روایتی که توسط رأیدهندگان «حس» میشود. «البته از حالا مشخص نیست که کدام روایت درست است». تحلیلگر روزنامه والاستریت ژورنال در این خصوص به روایت رسانهها از پیروزی کاملا هریس اشاره میکند و مینویسد: «مطبوعات شوق زیادی از «پیروزی» هریس در مناظره دارند و از این میگویند که او چگونه «پوست ترامپ را در مناظره کند» یا اینکه از این مناظره با عنوان چشمگیرترین مناظره دهههای اخیر یاد میکنند. رسانههای حامی ترامپ هم همچنان در حال انتقاد از مجریان مناظره هستند که بیشتر به طرفداری از کاملا هریس پرداخته بودند و در عین حال با اکراه اعتراف میکنند که ترامپ فرصت مناظره را از دست داد. در رسانههای اجتماعی نیز دیگر کمتر از برنده و بازنده مناظره صحبتی به میان میآید و نظرات حول این موضوع است که آیا حمایت تیلور سوئیفت از هریس باعث پیروزی او میشود یا خیر. در ادامه این تحلیل آمده است: «البته در دنیای واقعی همه اینها مضحک است. هیچ برندهای در این رقابت تلویزیونی وجود نداشت؛ همه در این برنامه بازنده بودند. میلیونها آمریکایی بعد از یک روز سخت کاری به خانه آمده، تلویزیون خود را روشن کردند و امیدوار بودند به سوالاتشان درباره تورم، مهاجران و مسائل مرتبط با جرم و جنایت در کشور پاسخ داده شود. با این حال آنها شاهد مجریان و مناظرهکنندگانی بودند که همچنان در حال و هوای واشنگتن و فضای سیاسی این شهر صحبت میکردند و درباره بیان اختلافهای قدیمی وسواس داشتند». با وجود اینکه رسانههای حامی حزب دموکرات با انتشار نظرسنجیهایی بیان کردند که او پیروز میدان مناظره با ترامپ بوده است اما رویترز در گفتوگو با 10 نفر از کسانی که هنوز تصمیمی برای رأی دادن به هیچکدام از نامزدهای انتخاباتی نداشتند، نوشت که این 10 نفر با وجود اینکه مناظره را به نفع هریس دیدند اما هنوز قانع نشدهاند که به او رأی دهند. 6 نفر از آنها اعلام کرده بودند بعد از مناظره به این نتیجه رسیدهاند که باید به ترامپ رأی دهند یا تمایلشان به رأی دادن به او بیشتر شده است. یک نفر هنوز مردد بود و تنها 3 نفر باقی مانده به این نتیجه رسیده بودند که به نامزد دموکرات رأی دهند. افکارسنجی روزنامه نیویورکتایمز نیز وضعیت بهتری را برای کمپین انتخاباتی هریس به نمایش نمیگذاشت. این روزنامه نیز بعد از مناظره با 8 نفر از افرادی که نمیدانستند به چه کسی رأی دهند، مصاحبه کرد. 2 نفر از آنها تصمیم گرفته بودند به ترامپ رأی دهند، یک نفر به هریس و باقی افراد نیز همچنان سردرگم بودند. مصاحبه وال استریت ژورنال، سیانان و بیبیسی با رأیدهندگان مردد نیز همین نتایج را نشان میدهد.
دلیل اصلی این عدم قطعیت، پاسخ ندادن 2 نامزد انتخاباتی به سوالاتی درباره اقتصاد و مسائل اجتماعی در ایالات متحده است. در این باره ترامپ البته وضعیت بهتری دارد. مردم آمریکا 4 سال در دولت ترامپ زندگی کردهاند و میدانند عملکرد و کارنامه کاری او در عرصه اقتصادی و اجتماعی چگونه است. آنها در عین حال توقع چندانی هم از شخصیت ترامپ ندارند که در مناظرههای انتخاباتی یا تبلیغات انتخاباتی، برنامه جامع و کاملی برای اقتصاد کشورشان داشته باشد اما درباره کاملا هریس این قطعیت و چشمانداز درباره نحوه عملکرد او وجود ندارد. با وجود اینکه هریس میراثدار ضعفهای عملکرد دولت بایدن است اما سعی دارد نشان دهد شخصیت مستقل و البته برنامههای کاری مستقلی از دولت بایدن دارد. ترامپ از همین مساله نهایت استفاده را در مناظره سهشنبه گذشته برد و بارها اعلامکرد که هریس همان بایدن است. کاملا هریس اما خود را پیشقراول نسل جدید رهبران دموکرات آمریکا دانست و بارها اعلامکرد نه خودش و نه سیاستهایش، مانند بایدن نیستند.
هریس شاید در نوع گفتوگو و سؤال و جوابها و همچنین نوع زبان بدن در مناظره توانست پیروزی خوبی برای خود ثبت کند اما کمپین دموکراتها برای به پیروزی رساندن او هنوز راه زیادی در پیش دارد. اگر چه رسانههای لیبرال به دنبال این هستند که او را از همین حالا پیروز انتخابات بدانند اما رهبران حزب دموکرات در این خصوص تردید زیادی دارند.
برنی سندرز، سناتور دموکرات که خود نیز چند دوره نامزد انتخابات ریاست جمهوری بوده است، در یادداشتی در روزنامه گاردین در همین باره نوشت: «مهم است که کاملا هریس همچنان نوع مواجهه خود با ترامپ و رسواسازی او را حفظ کند اما پیروزی در مناظره ضرورتا بهمعنای تضمین پیروزی در انتخابات نیست. او در یادداشت خود نوشت که هریس کاملا دونالد ترامپ را برای ریاستجمهوری «نامناسب» جلوه داد و ترامپ را همانطور که هست، به مردم آمریکا معرفی کرد: مردی منفور، انتقامجو، دروغگوی بیمار و کسی که در زمینه تفرقهافکنی و بیگانههراسی به شدت فعالیت دارد؛ نامزدی که هیچ چشماندازی از آینده کشورش ندارد اما قبل از اینکه شروع به برنامهریزی برای روز تحلیف هریس کنیم، باید با یک حقیقت روبهرو شویم: اکثریت جامعه آمریکا دونالد ترامپ را بهخوبی میشناسند. آنها او را برای 4 سال به عنوان رئیسجمهور و برای 9 سال به عنوان نامزد انتخابات دیدهاند و تماما میدانند که همیشه دروغ میگوید، از شورشی بزرگ برای از بین بردن دموکراسی آمریکا حمایت کرد و هماکنون نیز برای 34 جرم محاکمه و محکوم شده است و در همین حال هنوز هم نیمی از رأیدهندگان آمریکایی از او حمایت میکنند که بخش بزرگی از آن را آمریکاییهای طبقه کارگر تشکیل میدهند. رسوا کردن ترامپ هنوز هم هدف خوبی برای کاملا هریس است اما غیر از این او باید نشان دهد چگونه میخواهد زندگی مردم را در راستای بهتر شدن، تغییر دهد».
* مناظره دیگری در کار نیست، مرحله بعدی چیست؟
شاید بر اساس همین گفتههای سندرز بود که کمپین انتخاباتی هریس به دنبال برگزاری دومین مناظره انتخاباتی با ترامپ بود اما حالا که ترامپ دعوت به مناظره را نپذیرفته و از هماینک خود را پیروز میدان میداند، در مرحله بعد چه اتفاقی میافتد و نتایج انتخابات را چه چیزهایی مشخص میکند؟ برنی سندرز معتقد است هریس باید شعارهای شفافتر و عملیتری برای اقتصاد کشور داشته باشد اما ترامپ در حال اجرایی کردن این توصیه است. به همین دلیل است که در سخنرانی خود در ایالت آریزونا اعلامکرد مالیات از ساعتهای اضافهکار کارگران را حذف میکند. این مساله شاید برای نامزدی که خود یک سرمایهدار بزرگ و از حامیان سیستم سرمایهداری است، عجیب به نظر برسد اما ترامپ بهخوبی میداند برای حفظ رأی طبقه کارگر به چه مسائلی بپردازد؛ مسالهای که هنوز کمپین انتخاباتی هریس به آن بیتوجه است. به نظر میرسد از این پس هر 2 نامزد انتخابات مجبور باشند برای رسیدن به رأی بیشتر به سمت چنین شعارهایی بروند و کسی در نهایت پیروز خواهد بود که مردم آمریکا بدانند برنامههای عملیتری برای آینده کشورشان دارد.
ارسال به دوستان
شروع نخستین دوره لیگ نخبگان آسیا با بازی امشب سرخابیها مقابل رقبا
شب آبروداری
عبدالله دارابی: امشب نخستین دوره لیگ نخبگان آسیا آغاز میشود و ۲ تیم پرطرفدار استقلال و پرسپولیس به عنوان نمایندگان ایران در این رقابتها حاضر هستند؛ امروز آبیپوشان در نخستین بازی خود میزبان الغرافه قطر و قرمزپوشان میهمان الاهلی عربستان خواهند بود. سالیانی بود که همواره نمایندگان ما از امیدهای قهرمانی یا کسب عنوان در رقابتهای باشگاهی آسیا بودند و استقلال و پاس به ترتیب 2 و یک بار بر سکوی قهرمانی باشگاههای این قاره ایستادهاند، اما در سالهای اخیر شاهد ایستادن نمایندگان دیگر کشورها روی این سکو هستیم و حتی بعضا نمایندگان ما موفق به صعود از دور گروهی نیز نمیشوند! چرایی این موضوع خود بحث مفصل و ریشهدار و البته قابل و لازم بررسیای است. اما در این دوره از رقابتها حال و احوال نمایندگان ما چطور است و چه سرنوشتی را رقم خواهند زد؟ واضح است که با برنامهریزی و سرمایهگذاری سایرین بویژه کشورهای عربی اطرافمان و فقدان این ۲ عنصر در فوتبال ایران، شانس تصاحب جام برای ما هر روز کمرنگتر از دیروز میشود. امکانات فوقالعاده و سرمایهگذاری رقبا، ما را با فرسنگها فاصله عقب انداخته است؛ زمینهای چمن مخملی، مربیان بهروز و ستارههایی که حضور در این تیمها را بر حضور در تیمها و لیگهای مطرح جهانی (هرچند به خاطر پول) ترجیح دادهاند از جمله تفاوتهای ما و آنها در زمین مسابقه است، باقی تفاوتها که بماند...! در حالی که حضور پرتعداد ستارههای مطرح از تیمهای سرشناس در باشگاههای رقبا، دیگر امری عادی شده است، تیمهای سرشناس ما بابت استخدام بازیکنان سطح پایینتر خارجی خود را کامیاب و موفق میپندارند، هرچند برخی اوقات در استخدام این دسته بازیکنان و پس از کلی مذاکره ناکام هم میمانند!
نگاهی به نفرات رقبا و مقایسه آنها با نفرات استقلال و پرسپولیس، ما را به این نکته میرساند که باید به دنبال نتایج آبرومندی باشیم، اگرنه سودای کسب جام از این تورنمنت و در حضور این رقبا و رقبای قدر شرق آسیا بیشتر به رویا میماند؛ البته نفرات فقط بخشی از فاکتورهای مقایسه است.
با این اوصاف باید کاملا ناامید بود؟ خیر! وقتی وقوع اتفاقات دور از ذهن به مدد تلاش مضاعف (در جبران کاستیهای موجود)، وجود شانس در فوتبال و معجزه امید در تنگنای زندگی ناممکن نیست، تا لحظه آخر نباید ناامید بود اما به شرط تلاش و تلاش و تلاش. سال گذشته چه کسی فکر میکرد در حضور النصر با رونالدو و الهلال کهکشانی و نمایندگان کره و ژاپن، قهرمانی به العین امارات برسد که سرمربیاش در همان رقابتها به خاطر نتایج ضعیف از تیم سابقش اخراج شده بود؟! مضاف بر آن محرکها، امتیاز زمینهای ناهموارمان را هم داریم که بازی در آن برای ما به دلیل عادت، راحتتر و برای رقبا به خاطر غربت با آن، سختتر است؛ این زمینهای آبروبر، شاید اینگونه مزیتی برایمان به ارمغان بیاورد!
به هرحال روی کاغذ و درون زمین (با وجود احتمالات و عوامل مختلف)، سرنوشتها میتواند متفاوت شود پس با همان کورسوی امید نیز باید تا دقیقه آخر تلاش را مضاعف کرد. از یاد نبریم بسیاری اوقات در فوتبال حق به حقدار هم نرسیده...! این میتواند مشوق و محرک نمایندگان ما در مصاف با حریفان تا دندان مسلح و در جبران ناکارآمدی مدیران پرحاشیه و ساختار معیوب فوتبالمان باشد.
* آمار پرسپولیس جلوی الاهلی
پرسپولیس در نخستین دیدار خود در لیگ نخبگان آسیا به مصاف الاهلی عربستان خواهد رفت. پرسپولیس که در 7 سال گذشته موفق شده 2 بار به فینال لیگ قهرمانان آسیا راه پیدا کند و حالا باید به عنوان یکی از 2 نماینده ایران در لیگ نخبگان آسیا ظاهر شود و کارش را از تقابل با الاهلی پرستاره شروع خواهد کرد. پرسپولیس در رقابتهای مختلف آسیایی 35 مرتبه برابر تیمهای عربستانی قرار گرفته که در 12 مسابقه به پیروزی رسیده، 12 بازی هم با نتیجه مساوی همراه شده و البته در 11 تقابل هم شکست خورده است. قرمزها به تیمهای عربستانی 32 گل زدهاند و در عین حال 43 گل هم دریافت کردهاند. پرسپولیس تا قبل از تقابل خود با الاهلی، 4 بار در برابر این تیم پرستاره قرار گرفته که آمار 2 برد، یک تساوی و یک شکست را ثبت کرده است. پرسپولیس تاکنون موفق شده 8 گل به الاهلی بزند؛ 2 گل از این 8 گل توسط علی علیپور، مهاجم فعلی قرمزها به ثمر رسیده است.
* گاریدو خاطرات بد العین را فراموش میکند؟
خوان کارلوس گاریدو قبل از اینکه به پرسپولیس بیاید، سابقه حضور در یک تیم آسیایی دیگر را در کارنامه دارد. او در سال 2019 برای چند ماهی هدایت العین امارات را برعهده داشت. مرد اسپانیایی و العین که با هم به لیگ قهرمانان آسیا 2019 رسیدند عملکرد بسیار ضعیفی در این رقابتها داشتند و از 6 بازی خود در مرحله گروهی تنها به 2 امتیاز دست یافتند.
* آمار الاهلی جلوی تیمهای ایرانی
الاهلی عربستان تا قبل از تقابل خانگی امشب خود مقابل پرسپولیس، 26 مرتبه در برابر تیمهای مختلف ایرانی قرار گرفته است. الاهلی در 11 بازی به برتری رسیده و در 10 مسابقه هم طعم شکست را چشیده است. همچنین 5 تقابل این تیم با ایرانیها با نتیجه تساوی همراه بوده است. نکته دیگر اینکه الاهلی در این 26 بازی، 39 گل زده و 37 گل دریافت کرده است.
* پرسپولیس دوباره در عربستان امتیاز میگیرد؟
آخرین بار که پرسپولیس در عربستان بازی کرد به تقابلش با النصر عربستان بازمیگردد که با ارائه یک نمایش منطقی و البته هوشیارانه، موفق شد رونالدو و یارانش را متوقف کند. هواداران پرسپولیس باز هم امیدوار هستند تیمشان در عربستان نتیجه خوبی کسب کند و در جدال با الاهلی با امتیاز زمین مسابقه را ترک کند.
ستارههای به صف شده برای شکست دادن پرسپولیس
بدون تردید یکی از پرستارهترین و پرمهرهترین تیمهای حال حاضر فوتبال عربستان، الاهلی است؛ تیمی که بازیکنان فوقالعادهای را در اختیار دارد که در هر لحظه توانایی برگرداندن نتیجه را دارند. از ادوارد مندی در قاب دروازه تا حضور مریح دمیرال در خط دفاعی. از مهندسی فرانک کسیه در مرکز میدان تا دلربایی ریاض محرز، فیرمینیو و ایوان تونی در خط آتش.
***
مانع بزرگ مقابل پای استقلال در آسیا
آزمون سخت آبیها
استقلال که با 2 قهرمانی در آسیا یکی از پرافتخارترین باشگاههای فوتبال کشور به شمار میرود، امروز و بعد از یک سال دوری، در ورزشگاه شهدای شهر قدس میزبان الغرافه قطر است و این بار در رقابتهای لیگ نخبگان با تیمهای برتر آسیا به رقابت میپردازد و امیدوار به کسب ستاره سوم است. آبیهای پایتخت در حالی بار دیگر به سطح اول رقابتهای فوتبال در آسیا پا میگذارند که در هفتههای اخیر با حواشی زیادی دستوپنجه نرم کردند اما موقتا همه اتفاقات فروکش کرده است. به هر حال در سالهای قبل هم استقلال ثابت کرده که در روزهای بحرانی هم نتایج خوبی را در آسیا کسب میکند و به همین دلیل طرفداران استقلال و دیگر علاقهمندان فوتبال در انتظار درخشش این تیم و دیگر نمایندگان کشورمان در قاره کهن هستند. در حالی که سال گذشته استقلال به دلیل اختلافات مدیرعامل و سرمربی چالشهای جدیای را سر راه خود دید و پیشبینی میشد امسال با واگذاری این باشگاه به هلدینگ خلیج فارس این تیم به ساحل آرامش برسد ولی حواشی پیرامون این باشگاه در همین زمینه همچنان ادامه دارد. البته در کنار این مهم، موضوع رفتن یا ماندن نکونام حواشی دیگری را نیز برای آن به وجود آورده است.
نبود زمین مناسب و ورزشگاه استاندارد برای تیمهای ایرانی از جمله استقلال و پرسپولیس در رقابتهای آسیایی نیز دیگر مساله مهم پیش روی آبیهای پایتخت است، به گونهای که استقلال باید با حضور حداقلی تماشاگران خود به مصاف رقیبان در لیگ نخبگان آسیا برود که این حضور حداقلی هم قطعا بر روند نتیجهگیری این تیم تاثیرگذار خواهد بود. استقلال به هر طریق باید به مصاف یکی از تیمهای قطری حاضر در لیگ نخبگان برود که با در اختیار داشتن کادر فنی و مدیریتی حرفهای و بازیکنان برجسته خارجی از جمله خوسلو، مهاجم گلزن و سابق رئالمادرید، به دنبال کسب افتخار در آسیاست و به همین دلیل دستکم گرفتن آنها میتواند عواقب بدی برای تیم ایرانی داشته باشد. جدا از حواشی و مشکلات متعدد سر راه استقلال ایران، بازی با الغرافه نیز دارای اهمیت زیادی برای جواد نکونام است، چرا که این مربی ایرانی فرصت اندکی برای جبران بخشی از مشکلات و نحوه بازی این تیم در حوزه فنی دارد و با توجه به 3 بازی نهچندان رضایتبخش اول استقلال در لیگ، نکونام باید از فرصت به وجود آمده هم به یک پیروزی ارزشمند برسد و هم اینکه حضور خود روی نیمکت استقلال را برای ادامه رقابتهای داخلی و خارجی تثبیت کند.
***
نکونام: استقلال قدرت شکست هر تیمی را دارد
رقبا با شیطنت؛ هواداران ما را فریب دادند
سرمربی تیم فوتبال استقلال درباره دیدار تیمش برابر الغرافه قطر گفت: با یکی از بهترین تیمهای آسیا بازی داریم. بازی سختی برای هر 2 تیم است اما ما استقلال هستیم و قدرت شکست هر تیمی را داریم. جواد نکونام، سرمربی تیم فوتبال استقلال در نشست خبری قبل از دیدار تیمش برابر الغرافه قطر در لیگ نخبگان آسیا اظهار کرد: خیلی خوشحالیم که در لیگ نخبگان آسیا حضور داریم. خیلی زحمت کشیدیم تا به این جایگاه برسیم. بهترین تیمها حضور دارند و استقلال هم همیشه بهترین بوده است. بچههای تیمم سال گذشته زحمت کشیدند. بهترین بازیکنان اروپایی در تیمهای مقابلمان حضور دارند. کار سختی داریم اما سعی میکنیم در هر بازی همه توان خود را بگذاریم. بازی فردا (امروز) با یکی از بهترین تیمهای آسیا است. بازی سختی برای هر 2 تیم است اما ما استقلال هستیم و قدرت شکست هر تیمی را داریم. وی درباره شرایط تیمش هم گفت: درباره این مساله صحبت کردن کمی سخت است. طلبی که بازیکنان داشتند پرداخت شده و خوب نیست اکنون صحبت کنیم. نکونام افزود: از پیشکسوتان تشکر میکنم که از استقلال حمایت کردند و از روز اول که آمدم این حمایتها بود. من سرمربی استقلال و جزوی از هواداران هستم. دوست دارم آنها از شرایط ما آگاه باشند. متاسفانه کمی شیطنتهای تیمهای رقیب باعث شد هواداران ما فریب بخورند. ما همیشه هوادار استقلال هستیم و وظیفه ما حمایت از استقلال است و تمام توان خود را میگذاریم بهترین عملکرد را داشته باشیم. انشاءالله که موفق باشیم و باعث سربلندی استقلال شویم. وی همچنین گفت: من با واقعیت جلو میروم و با بازیهایی که از تیم حریف دیدم، تیم الغرافه تنها 2 یا 3 بازیکن دارد که ملیت قطری دارند. تمام بازیکنان آنها باکیفیت و خارجی هستند و فقط برای لیگ نخبگان آسیا روی آنها حساب باز کردهاند. فوقالعاده قوی هستند اما ما هم استقلال هستیم و تمام توان خود را میگذاریم.
ارسال به دوستان
چرا لیبرالها دوباره به ستیز با دکتر شریعتی برخاستهاند؟
این کینه سر دراز دارد
محسن سلگی، دانشآموخته فلسفه: دکتر محمدجواد کاشی طی مطلبی (۱۸شهریور ۱۴۰۳) نوشته است مجله تجارت فردا در پروژه اخیر خود میکوشد مرحوم علی شریعتی را با محوریت امتگرایی و اسلام انقلابی مورد نقد قرار دهد تا راه را برای سهگانه بازار آزاد، اسلام سنتی و بازآفرینی دولت صفوی بگشاید. او بهدرستی اشاره کرده که در دهه 70، اصلاحطلبان به منظور گذار از وضع ایدئولوژیک و راهگشایی برای دموکراسی به نقد شریعتی پرداختند (نقل به مضمون).
واضح است هر ۲ گروه منتقد شریعتی، التفات ندارند که در میان متفکران نزدیک به انقلاب اسلامی و متفکران انقلابی در ایران، شریعتی بیشترین ظرفیت یا ظرفیت حداکثری برای دموکراسی است، آن هم دموکراسی حداکثری. از این حیث، چه دموکراسیخواهان دهه 70 و چه طرفداران بازار آزاد - مانند مجله تجارت فردا - از وجوه رهاییبخش اندیشه شریعتی غافلند یا آن وجوه را مطابق مرام فکری و عملی خود نمیدانند؛ چه گروه اول که دموکراسی را بر لیبرالیسم ترجیح میداد و چه گروه دوم که لیبرالیسم را بر دموکراسی ارجح میداند، از امتگرایی و اسلامگرایی شریعتی و نیز دموکراسی الهی مورد نظر او به مردمسالاری دینی قرابت دارد، نالانند.
در نهایت هر ۲ گروه در زمان حاضر به سبب اسلام فعال و اسلام سیاسی شریعتی و تأکید او بر مبارزه و مقاومت با او ستیز دارند و در تمایل به بازار آزاد و اسلام منفعل سنتی به یکدیگر نزدیک شدهاند.
بهراستی هیچ متفکری غیر از رهبران انقلاب اسلامی، به اندازه شریعتی انعکاسدهنده انتظار فعال شیعی، مبارزه و منطق تاریخی پیروزی خیر بر شر نبوده است.
شریعتی با به دست دادن معادله تغییر برای پیروزی خیر و ترسیم یک فلسفه تاریخ مدون، به انتظار شیعی، مقاومت و رهاییبخشی، به حاکمیت مردم و نفی استضعاف در انواع آن (استحمار، استکبار و استعمار) معنا و هدفداری خاصی داده است.
شریعتی فلسفه تاریخ خود را به فلسفه زمان/ فلسفه امام زمان(عج) گره زد و برنامهای منتظم برای رهاییبخشی، عدالت و آزادی ارائه کرده است که نظیر آن دستکم نزد متفکران لیبرال وطنی هرگز یافت نشده است.
طبیعی است طرفداران اسلام سنتی (اسلام بیتفاوت و منفعل) با او ستیز کنند یا طرفداران دموکراسی غربی - که در واقع، دموکراسی منهای حقیقت است - با شریعتی دشمنی کنند.
این شریعتی است که بیش از سایر دانشگاهیهای تاریخ معاصر ایران، سوژه و فرد قاطع آزادیخواه را ممکن کرده است، به او منطق، استدلال، پشتوانه فلسفی و تاریخی میدهد.
او نشان داد انقلاب و رهایی و غلبه بر شر امری اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه امری محتوم و قطعی است. او این قطعیت را ذیل مفهوم انتظار و فلسفه تاریخ شیعی مطرح و مدلل ساخت. همچنین تحت مفهوم امامت و ولایت نشان داد که تاریخ هرگز از غایتمندی و ایمان به پیروزی خیر، خالی و عاری نمیشود.
با این وصف، قابل انتظار است که غربگرایان و طرفداران اسلام سنتی - بخوانید اسلام غربگرا یا حتی اسلام غربی - با شریعتی در ستیز باشند.
ارسال به دوستان
اعتراف اپوزیسیون به شکست در دومین سالگرد اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱
شکست ابتذال
گروه سیاسی: دومین سالمرگ مهسا امینی دیروز در حالی پشتسر گذاشته شد که تنها صدای شنیدهشده از اپوزیسیون و ضدانقلاب خارجنشین، اعتراف آنها به شکستشان در پروژه «زن، زندگی، آزادی» بود. ۲ سال پیش که خبر مرگ مهسا امینی بهانه آشوبهای چند ماهه را در ایران فراهم آورد، گروهها و رسانههای معاند درصدد القای توهم شکست سریع نظام اسلامی بودند اما حالا متوهمان براندازی خود در منجلاب فروپاشی از درون قرار گرفتهاند!
حسین باستانی، تحلیلگر بیبیسی فارسی ضمن اعتراف به شکست پروژه براندازی اپوزیسیون، در این باره میگوید: «سال 1401 ظاهرا بخشهای مختلفی از اپوزیسیون گرد هم جمع شده بودند اما رفتهرفته که مشخص شد هدف براندازی دیگر پیش نمیرود، در ادامه دیدیم که چطور برخی از همین گروههای اپوزیسیون به مقابله با یکدیگر پرداختند و به جای مقابله با نظام اسلامی کار سادهتر یعنی مبارزه با هم را در پیش گرفتند. این مبارزه رفتهرفته پررنگتر هم شد. خطر این بخش از اپوزیسیون آنقدر زیاد است که حتی از خطر خود حکومت هم بالاتر است. پس اگر ما روی مبارزات داخلی اپوزیسیون متمرکز بشویم انگار حتی از مبارزه با خود حکومت هم اهمیت بیشتری دارد».
در روزهای منتهی به دومین سالمرگ مهسا امینی، رسانههای معاند سعی کردند با تبلیغات و جوسازی، فضای داخل کشور بویژه مناطق کردنشین را متشنج جلوه دهند. بیبیسی فارسی در این باره روز 24 شهریورماه نوشت: «در آستانه دومین سالگرد مهسا (ژینا) امینی، رسانههای حقوق بشری و فعالان از تشدید فشارهای امنیتی، بویژه در کردستان و در سقز، زادگاه مهسا امینی خبر میدهند. مسیرهای اطراف گورستان آیچی تحت کنترل شدید است و یکی از مسیرها هم با باز کردن آب از دسترسی خارج شده است. یک فایل صوتی به بیبیسی فارسی رسیده است که حاکی از تجمع اعتراضی در بند زنان زندان اوین است...».
در حالی که بیبیسی به دنبال کشف وقایع رخداده و احتمالا بروز اعتراض در داخل زندان اوین بود، بیرون از دیوارهای این زندان و در خیابانهای تهران، کردستان و دیگر شهرهای کشورمان خبری از هیچ تجمعی نبود. در واقع همین جریان عادی زندگی روزمره مردم بود که بیبیسی را بر آن داشت تا به دنبال کشف اعتراضات در داخل محیط حفاظتشدهای چون یک زندان باشد.
آنچه از تجمعات بیرون از مرزهای جغرافیایی کشورمان مخابره شد نیز چیزی نبود که بتواند حتی خوشبینترین اعضای گروهکهای اپوزیسیون را دلخوش کند. در برخی از شهرهای کشورهای غربی نظیر لندن، بروکسل و تورنتو که معمولا پاتوق ضدانقلاب و گروههای اپوزیسیون است، تجمعهای کمرمقی برگزار شد که تعداد معترضان اجارهای حاضر در آنها به قدری کم بود که حتی دوربین شبکه معاندی چون اینترنشنال نیز نتوانست با دستکاری در زاویه لنز دوربینهایش، سرپوشی بر تعداد اندک تجمعکنندگان بگذارد.
جالب آنکه همین رسانه اینترنشنال که معمولا تندترین حملات را به نظام اسلامی دارد، در میزگرد تلویزیونی با جمعی از فعالان اپوزیسیون خارجنشین، به جمعبندی رسیده بود که پروژه «زن، زندگی، آزادی» توان خود را از دست داده و موضوع براندازی اگر همچنان در کار باشد، از این پروژه دیگر در این باره کاری ساخته نیست.
اما مروری به روندی که پروژه «زن، زندگی، آزادی» طی کرد تا به نقطه فروپاشی برسد، نشان میدهد این پروژه حتی در نخستین ماههای تولد خود نیز علائم متعددی از شکست را بروز داده بود. پس از گذشت چند ماه از آغاز ماجرا، ائتلاف اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی به رونمایی از منشور همبستگی منجر شد. ائتلافی که خیلی زود با بروز اختلافات گسترده در میان اعضای آن از هم پاشید.
در عرصه بینالمللی نیز کشورهای اروپایی و آمریکا که در زمان وقوع فتنه نیمه دوم سال 1401 به پشتیبانی از اغتشاشاگران پرداخته بودند، با مشاهده وضعیت عادی در ایران، مجددا برقراری ارتباط با جمهوری اسلامی را از سر گرفتند و با تماسهای مکرر و مذاکرات فراوان به امضای تفاهمنامههای متعددی با ایران رسیدند که از جمله این تفاهمنامهها میتوان به ازسرگیری ارتباط عربستان با ایران و آزادسازی آمریکاییهای زندانی اشاره کرد.
عضویت ایران در سازمان شانگهای و بریکس و سفر چند باره رئیسجمهور شهید سیدابراهیم رئیسی به کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا نیز رویای اپوزیسیون برای منزوی شدن ایران را نقش بر آب کرد و هیچ چارهای برای این جماعت جز وعده دادن به شروع دوباره خیزش به اصطلاح انقلابی در سالمرگ مهسا امینی باقی نگذاشت.
در پایان سال 1401 مشخص شده بود پروژه «زن، زندگی، آزادی» در عرصه عمل از بین رفته و وعده شروع مجدد اعتراضات در سالمرگ مهسا امینی، حربهای است که رسانههای معاند فارسیزبان از آن برای دمیدن روح به کالبد مرده این پروژه شکستخورده از آن بهره میبردند اما بهرغم تبلیغات وسیعی که در این باره انجام شده بود، نخستین سالمرگ مهسا امینی نیز هیچ دستاوردی برای آنها نداشت.
شهریور سال گذشته (1402) اپوزیسیون سعی کرد تا با فراخوانهای متعدد، فضای داخلی کشور را متشنج کند اما وقتی روزهای گرم تابستان 1402 جای خود را به خنکای پاییز آن سال داد، حسین باستانی که پیشتر نقل قولی از او آوردیم، در همین باره اعتراف کرد اپوزیسیون حالا در نقطهای عقبتر از آشوبهای سال گذشته قرار دارد.
به هر روی پشتسر گذاشتن آرام و بیسر و صدای دومین سالمرگ مهسا امینی به خوبی نشان میدهد اسم رمز «زن، زندگی، آزادی» دیگر وجود خارجی ندارد و همانطور که چهرههای متعدد اپوزیسیون نیز اقرار کردهاند، گویی باید وقایع سال 1401 رخ میداد تا میزان توهم برخی گروههای اپوزیسیون و همینطور عیار و توان آنها در مواجهه با نظام اسلامی مشخص شود.
بهترین تعریف از حال و اوضاع این روزهای اپوزیسیونی که آخرین امیدهای خود به پروژه براندازانه «زن، زندگی، آزادی» را بر باد میبینند اعترافهای ایرج مصداقی عضو گروهک تروریست منافقین و از فعالان سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور است که اخیرا در این رابطه گفته است: عدهای میخواستند از این نمد برای خودشان کلاهی بدوزند ولی اساسا به هیچ وجه این جنبش «زن، زندگی، آزادی» بهاندازهای نیست که بخواهد رژیم را سرنگون یا با بحران سرنگونی مواجه کند. یا کسی مثل گلشیفته فراهانی که هیچ موقع مسالهاش ایران نبود، حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد در جامعه ایران جایی ندارند. شما فکر کنید این وسط یکهو آقای عبدالله مهتدی از کجا پیدا میشود؟ اصلا سازمانی که او آن را نمایندگی میکرد محلی در جامعه ایران دارد؟ اصلا در جامعه کرد دارد لزوما؟ او به دنبال اهداف تجزیهطلبی خود بود. آدمهای بیریشهای آمده بودند... من به هیچ وجه شانسی برای این جنبش قائل نبودم...».
******
تحلیلی بر هویت و ماهیت غائله پاییز ۱۴۰۱
شورش ضد زن
عباس ادباری، پژوهشگر: یکی از دریچههای مهم برای تحلیل ماهیت شورشها و حرکتهای اعتراضی در جامعه، از یک سو شناخت کنشگران و بدنه اجتماعی آن حرکت و از سوی دیگر فهم «شعارها» و مطالباتی است که در پیشانی این حرکتها نقش بسته است. نوشتار حاضر قصد دارد از این 2 منظر به تحلیل هویت و ماهیت غائله اعتراضی سال 1401 در جامعه ایران بپردازد.
الف - نازدانههای معترض
براساس آمارها و شواهد، بدنه اصلی کنشگران فعال در آشوبهای خیابانی ۱۴۰۱، در بازه سنی 20 تا 25 سال بودند. به عبارتی اینها نسل بعد از سیاستهای کنترلی جمعیت هستند. یعنی در زمانهای متولد شدهاند که ما ترمز باروری و رشد جمعیت در کشور را کشیدهایم و از نرخ باروری 6 در دهه 60 به نرخ جانشینی در دهه 80 رسیدهایم. به موازات این تغییرات جمعیتی و تحت تاثیر کاهش بعد خانوار، شاهد تحولات گفتمانی در نظام خانواده از «پدرسالاری» به «فرزندسالاری» هستیم. اگر در دهه 60 هنوز به عنوان پدر محور خانواده در راس هرم قدرت قرار داشت، با گسترش پدیده تکفرزندی یا نهایتا 2 فرزندی، این فرزندان هستند که کمکم به محور خانواده تبدیل شده و در جایگاه رئیس و سالار قرار میگیرند، لذا نسلی که ۲ سال پیش در خیابانها حضور داشتند، در محیطی تربیت و جامعهپذیر شدهاند که منویات آنها تعیینکننده مناسبات خانواده بوده و به اصطلاح «نازپرورده» بزرگ شدهاند. بارزترین ویژگی توصیفکننده این نسل از زبان والدینشان، «بیمسؤولیتی» است.
از سوی دیگر، زیستجهان این نسل دارای مختصات کاملا متفاوتی با نسلهای قبل از خودشان است. درک این نسل از جهان اجتماعی حقیقی، توسط فضای مجازی و شبکههای اجتماعی ساخته شده و آنها نظام ارزشها و چارچوبهای رفتاری خود را از رسانه دریافت کردهاند. لازم به توضیح نیست که روایت غالب در رسانه و فضای مجازی – که این نسل آن را مصرف میکند- با محوریت «آزادیهای اجتماعی» و مفاهیم و ارزشهای سازگار با آن قوام یافته است.
همچنین به لحاظ تکوین انسانی، شور جنسی از اختصاصات دوران نوجوانی و ابتدای جوانی است. انسان در این بازه سنی در اوج غریزه و تاثیرپذیری از امور جنسی است. غریزه جنسی نیز از قدرتمندترین نیروهای تعیینکننده مناسبات انسانی و اجتماعی به شمار میرود و عدم پاسخ صحیح و بهنگام به آن موجب «عصیان» و عبور از تمام نظامات اخلاقی و هنجاری محدودکننده خواهد شد؛ پاسخی که «سکشوالیته ایرانی» فاقد آن بوده و برای این نسل جز «حرمان» گزینهای نداشته است. آنچه در پی این روندها ضرورتا اتفاق خواهد افتاد، تولد نسلی است که کمترین مرزهای هویتی مشترک را با اسلاف خود دارد. لحظه گسست از خانواده و ورود به عرصه جامعه برای او همراه با مشقتهای فراوان ناشی از پذیرش نُرمها و چارچوبهای محدودکننده آزادیهای فردی و اجتماعی است، لذا طبیعی است که او یک «شهروند معترض» باشد، اعتراض به نظم هنجارینی که هیچگاه برای او و همنسلهایش، مشروع و موجه جلوه نشد؛ نه در مدرسه و نه در رسانه. از سوی دیگر، او از «تکرار» گریزان است و به تنوع میاندیشد. به همین دلیل است که در ساحت زیست جنسی بهشدت «تعهدگریز» و «کثرتگرا» است. برای او «رل»های متنوع و نیوفیس واجد عقلانیت بالاتری از ازدواج است. زیستجهان مجازی او نیز همین عقلانیت را روایت و تقویت میکند. طبیعی است که این نسل اگر اعتراضی هم داشته باشد(که دارد) ناظر به نفی حریمها و قواعد اخلاقی محدودکننده تمنیات جنسی اوست. او در این سن نه دغدغه نان دارد و نه رویای ملی!
ب - شعارها و واقعیتها
غائله ژینا دارای شعارهایی بود که مهمترین و فراگیرترین آنها «زن، زندگی، آزادی» بود که البته قبلا در تحرکات تجزیهطلبانه غرب کشور نیز مطرح شده بود اما واقعیتی داشت که عمیقا ضد همه این مفاهیم سهگانه زن، زندگی و آزادی بود. در ادامه به تناقض میان شعارها و واقعیت اشاره خواهم کرد.
زندگی یک دوره همراه با فراز و نشیب است که در بازههای مختلف آن، اولویتهایی برای افراد موضوعیت مییابد که نظم زندگی و چارچوب کنش و رفتار آنها را تعیین میکند. مثلا در بازه سنی میانسالی، برای افراد رفاه خود و فرزندان، آرامش، امنیت و... موضوعیت دارد یا در بازه سنی نوجوانی و ابتدای جوانی برای افراد «شورانگیزی جنسی» تعیینکننده است. چیزی که مسلّم و غیرقابل انکار است، تحقق تمام این اولویتها بهمثابه یک پکیج در بستر «خانواده» است. خانواده است که قادر است برای اعضای خود هم نشاط و شورانگیزی جنسی را محقق کند و هم رفاه، امنیت و آرامش و حمایت عاطفی اعضا از یکدیگر را فراهم کند.
همانطور که عرض شد، براساس آمارها و مشاهدات میدانی، کنشگران اصلی غائله اجتماعی 1401 در جامعه ایران، نوجوانان و تازهجوانان بودند. همچنین براساس تحلیل محتوای شعارها و مضامین انتشاری این جریان در شبکههای اجتماعی، قرار گرفتن مفهوم «آزادیهای اجتماعی» در پیشانی این حرکت اعتراضی واضح بود. عناصر و دالهای توضیحدهنده این مفهوم نیز در همین فضا به صورت شفاف طرح شدهاند. «بوس در خیابان»، «استخر مختلط»، «رقص بیوقفه از شادی»، «آزادی پوشش» و... یعنی همان «شورانگیزی جنسی» که تعیینکننده نظم هنجارین و چارچوبهای کنشی این نسل نوجوان و تازهجوان است. بر این اساس دلالت صریح و تام مفهوم «آزادی» در شعار «زن، زندگی، آزادی» بر نفی حریمها و قواعد اخلاقی حاکم بر مناسبات زن و مرد در جامعه کاملا روشن است. خوانشی که از آزادی در غائله 1401 در کشور مطرح شد، کاملا رنگ و بوی لیبرالیستی داشت و ناظر به انکار چارچوبها و استانداردهای عرفی- مذهبی حاکم بر رفتار اجتماعی افراد در جامعه ایرانی بود.
حال بگذارید مدعای اصلی این نوشتار را طرح و توضیح دهم. ادعای من این است که شعار «زن، زندگی، آزادی» در تحقق تاریخی خود، کاملا ضدزن، ضدزندگی و ضدآزادی است. چرا؟ توضیح میدهم.
غریزه جنسی یکی از قدرتمندترین سوائق و غرایز وجودی بشر است که قابلیت تنظیمگری در مقیاس رفتار فردی و نهادهای اجتماعی را دارد. اساسا «سکس» در کنار «پول» از مهمترین نیروهای سازنده تمدن مدرن غرب است. این غریزه هم میتواند به عنوان نیرویی سازنده در مسیر ایجاد و تقویت نهاد «خانواده» قرار گیرد و هم به عنوان نیرویی ویرانگر، امکان حرکت در جهت تخریب خانواده را دارد. این موضوع کاملا به نحوه مواجهه ما با امر جنسی بستگی دارد. مواجهه ما نیز در یک صورتبندی کلان از ۲ حالت خارج نیست؛ «کنترل و هدایت» یا «تحریک و رهاسازی».
مابهازای این 2 نحوه مواجهه، 2 پارادایم سیاستگذاری امر جنسی در جامعه داریم. پارادایم اول معتقد است با وضع حریمها و قواعد حاکم بر مناسبات زن و مرد در بستر جامعه، درصدد هدایت غریزه جنسی از فضای عمومی جامعه به سوی «اتاق خواب» و تضمین نشاط و شورانگیزی جنسی در بستر حریم خصوصی است. در سمت مقابل این گفتمان، ایده رهاسازی – که غائله 1401 به لحاظ پارادایمی به این ایده نزدیک است- بر نفی قیود، هنجارها، قوانین و چارچوبهای اخلاقی مسلط و تحدیدکننده آزادیهای فردی در ساحت رفتار جنسی تاکید دارد. نهاد ازدواج و خانواده به عنوان الگوی هنجارین رفتار جنسی بشر، صرفا در امتداد پارادایم اول است که تحقق و تثبیت خواهد شد و در وضعیت هژمونی گفتمان دوم، امکانهای ایجاد و بازتولید نهاد خانواده بهشدت مضیق و محدود هستند.
عرض شد که خانواده تنها بستر تحقق تمام اولویتهای افراد در بازههای مختلف زندگیشان است، لذا خانواده دامنهای به گستردگی اکنون تا آینده دارد. خانواده شور جنسی جوانی را بهمثابه سرمایهای برای تضمین آینده و اولویتهایش از جمله نسل، رفاه، آرامش و امنیت خرج میکند. اما شعار «زن، زندگی، آزادی» با ماهیتی که توصیف شد، فاقد آینده است، زیرا تمام سرمایهاش را در لحظه زیست میکند و شور جنسی را نه در خدمت نهادسازی برای تضمین آینده، بلکه در مسیر نهادسوزی خرج میکند، لذا از این منظر، شعاری به غایت ضدزندگی محسوب میشود.
این شعار ماهیتی «نرینه» هم دارد و از یک منظر به شدت ضدزن به حساب میآید، زیرا با مختصات تکوینی میل جنسی زنانه سازگار نیست و اتفاقا با محوریت تمایلات جنسی مردانه قوام یافته است. رابطه جنسی موفق و مطلوب نزد زنان، یک پروسه پیچیده و دارای عناصر متعدد در کنار «سکس» است. عناصری چون عشق پایدار و منحصر، حمایت و پشتیبانی، امنیت و آسایش، شبکه روابط عاطفی خانواده و... برای زنان تعیینکننده میزان و کیفیت روابط زناشویی است. به عبارت دیگر، اتاق خواب برای زنان، بخش کوچکی از خانه است که اتفاقا وضعیت کلان مناسبات خانه بر وضعیت اتاق خواب اثر میگذارد. در نقطه مقابل اما برای مرد در ساحت لذت جنسی، هیچکدام از این مقدمات و تشریفات اثرگذاری ویژه ندارد، زیرا اساسا میل جنسی در مردان – برخلاف زنان- موقعیتمند نیست، لذا «بوس در خیابان» با ساخت تکوینی میل جنسی در مردان سازگارتر از زنان است.
جالب است که شعار «زن، زندگی، آزادی» حتی به مهمترین دلالت خود که «آزادی» بود هم ملتزم نبود. آزادی به عنوان مهمترین مَعرّف غائله ۱۴۰۱، به عنصری زوالیافته و تهی از معنا تبدیل شد. هجمههای توهینآمیز و تهدیدکننده به افراد مشهور و چهرهها و سلبریتیها جهت شکستن سکوت خود و اعلام موضع در قبال «مرگ طبیعی» مهسا امینی به نفع سناریوهای آشوبگران، گواهی روشن برای عدم التزام آشوبگران غائله اخیر به شعار محوری خود یعنی «زن، زندگی، آزادی» بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|