|
ارسال به دوستان
اخبار
معرفی بازیگران پروژه «سیصد»
نوید محمدزاده، بهرام رادان و بهرام افشاری به کنسرت نمایش «سیصد» به کارگردانی سهراب پورناظری پیوستند. «سیصد» با داستان جدید گات که از نهم تیر روی صحنه میرود، همچون پروژههای پیشین سهراب پورناظری، به دنبال برکشیدن مفاهیم کهن و انسانساز ایرانی روی صحنه موسیقی و نمایش است. گفتنی است تهمورس پورناظری، تهیهکننده پروژه «سیصد» و محمد قدس، مجری طرح این پروژه هستند که توسط موسسه بارانا در مجموعه فرهنگی - تاریخی سعدآباد روی صحنه میرود.
***
ثریا قاسمی با «حبس مجرد» به سینماها میآید
در آستانه اکران فیلم سینمایی «حبس مجرد» به کارگردانی محمدحسام حدادیان در گروه سینمایی هنروتجربه، از پوستر این فیلم رونمایی شد. این فیلم پیش از این در جشنواره لیفتآف لندن و لیفتآف توکیو حضور داشت و حالا در آستانه اکران در گروه سینمایی هنروتجربه از پوستر این فیلم سینمایی رونمایی شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «وحید برای فرار از پرداخت مهریه و فعالیت در یکی از سایتهای شرطبندی تصمیم به فرار و خروج غیرقانونی از کشور را دارد که در این مسیر با مشکلاتی روبهرو میشود». بازیگران این فیلم عبارتند از مهدی کوشکی، سیاوش چراغیپور، وحید نیکراد، پیمان مقدمی، مهرداد ضیایی، یلدا عباسی، زهرا نامور، علیرضا مویدی، وحید میرزابیگی، زینب شعبانی، سیدجواد یحیوی با هنرمندی ثریا قاسمی به همراه مرسانا حدادیان و ایلانا حدادیان.
***
نوجوانان در جشن بزرگ غدیر میزبان شهروندان هستند
همزمان با روز عید سعید غدیر خم، جشن بزرگ غدیر با عنوان «مهمانی ۱۰ کیلومتری» از میدان آزادی تا بزرگراه امام علی(ع) با برپایی مواکب پذیرایی توسط نوجوانان برگزار میشود. در این جشن، نوجوانان حلقههای هویتی فرهنگسراها و اعضای فعال «بچههای فرهنگسرا» از مناطق مختلف شهر، در مواکبی که در مناطق مختلف شهر برپا میشود، میزبان شهروندان خواهند بود. حلقه «بچههای فرهنگسرا» از ابتدا با هدف نقشآفرینی نوجوانان در راستای ساخت هویت اجتماعی و تربیت نوجوانان کنشگر فرهنگی و در نهایت، واسپاری کامل برنامهها از ایده تا اجرا به نوجوانان راهاندازی شد و در حال حاضر خوشبختانه این حلقههای هویتی در فرهنگسراها شکل گرفته است و در برنامههای مختلف از جمله «جشن امام رضاییها» میزبان مردم شریف پایتخت بودهاند.
***
انتشار ۲ رمان از خبرنگار حوادث
۲ رمان با عنوانهای «دختر تنها» و «دزد خوششانس» نوشته زهرا آخوندی، روزنامهنگار حوادث به بیان داستانهای واقعی از زندگی افراد میپردازد. کتاب «دختر تنها» برگرفته از داستان واقعی زندگی زنی مسن است که دختر خان بود. پدر این دختر یعنی خان بزرگ بعد از چند فرزند پسر، عاشق فرزند دختر بود و بعد از به دنیا آمدن شخصیت داستان، چند شبانهروز در روستا جشن میگیرد. این در حالی است که در آن سالها همه آرزوی فرزند پسر داشتند. کتاب «دزد خوششانس» نیز بر اساس داستان واقعی یکی از خبرها نوشته است. این کتاب داستان دزدی است که عضو گروه بزرگی بود و اتومبیلهای خارجی و گرانقیمت را میدزدیدند. او مطلع میشود که همایشی برای پزشکان در تهران برگزار میشود. به همین دلیل به تهران سفر میکند و اتومبیل مدل بالای یکی از پزشکان نظر او را جلب میکند.
***
انتصاب دبیر سیویکمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان
محمد خراسانیزاده، مدیرکل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره سیویکم با صدور حکمی مینا صدری، هنرمند عرصه نگارگری و مجسمهسازی را برای دومین سال متوالی به عنوان دبیر این رویداد هنری منصوب کرد. در بخشی از حکم صدری آمده است: «آینده درخشان ایران اسلامی، نیازمند نقشآفرینی هنرمندانی چیرهدست، خلاق، پرانگیزه و آشنا به آداب و فنون است که با تولید هنرمندانه آثار هنری مبتنی بر حقیقت، پیشران حرکت عمومی مردم به سوی آرمانهای والای انقلاب اسلامی باشند و نور ایمان و امید را برای مردمان سرزمین پرافتخارشان و برای تمام حقیقتجویان جهان به ارمغان آورند. از این منظر، جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران، بستری بیبدیل در تعامل چهره به چهره و آموزش استاد - شاگردی به نسل آینده هنرمندان عرصههای تجسمی کشور است که با نگاه راهبردی درست، سیاستگذاری دقیق و جهتدهی مناسب، میتواند برای آینده جمهوری اسلامی ایران بسیار موثرتر از قبل باشد». سیویکمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران از سوی اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با مشارکت موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر و ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانها، ۱۹ تا ۲۳ شهریورماه سال جاری در استان خراسان شمالی برگزار خواهد شد.
***
عرضه «زیر خط جنگ با دیگری» در بازار نشر
کتاب «زیر خط جنگ با دیگری» نوشته تینا محمدحسینی به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده خاطرات خودنوشت مهری فلاحی، پرستار اهل آبادان است که پس از جنگ و بازنشستگی یادداشتهای خود را به صورت پراکنده به نگارش درآورده است. کتاب «زیر خط جنگ با دیگری» روایتی متفاوت از بمباران شهر آبادان، ایام محاصره، حضور عراقیها آن سمت رودخانه اروند، مواجهه با منافقان، رخدادهایی که بر پرستاران بیمارستان شرکت نفت آبادان گذشته و وقایعی از این دست است که هیچکدام باعث نمیشود فلاحی از زیر بار مسؤولیت شانه خالی کند. این کتاب با ۲۳۵ صفحه و قیمت ۲۰۰ هزار تومان عرضه شده است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از تولیدات فرهنگی درباره سردار علی هاشمی همزمان با سالگرد شهادتش
از گمشده من تا سردار هور
چهارم تیر سالروز شهادت سردار پاسدار سرلشکر علی هاشمی، فرمانده «قرارگاه سری نصرت» است؛ فرماندهای که به گفته غلامرضا گرجیزاده، نویسنده کتاب «زندان الرشید» و از جمله فرماندهان دفاعمقدس نباید تا زمان زنده بودن صدام حرفی از او زده میشد، چرا که هاشمی با توجه به ارزشی که برای صدام داشت در صورتی که زنده بود یک برگ برنده برای او به شمار میآمد. برای همین عراقیها حتی در اردوگاه موصل عکسی از علی هاشمی را به اسرا نشان میدادند اما هرگز اثری از او پیدا نکردند. وی در زمان جنگ هیچگاه جلوی دوربین نرفت و مصاحبهای انجام نداد و حتی در جلسات نیز به گونهای صحبت نمیکرد که مطرح شود.
هاشمی در ۱۷ سالگی وارد مبارزات انقلاب و در ۱۹ سالگی فرمانده شد. در ۲۱ سالگی فرماندهی چند تیپ را برعهده گرفت و در ۲۷ سالگی به شهادت رسید و ۲۲ سال بعد در حالی پیکرش پیدا شد که بر اساس صحبت محسن رضایی، فرماندهی قرارگاه فوقسری نصرت را برعهده داشت و به همین علت نباید درباره او تا زمانی که صدام زنده بود سخنی گفته میشد زیرا تصور میشد این فرمانده اسیر شده باشد و این احتمال میرفت تا در زندان مورد شکنجه قرار گیرد. شاید اسیر شده باشد و در زندان مورد شکنجه قرار بگیرد.
شهید علی هاشمی را باید یکی از گنجینهها و نخبگان جوان دفاعمقدس دانست؛ فرماندهای که از زاویه نگاه هنری ظرفیتی تمامعیار برای تولید آثار متعدد و مختلف در حوزههای سینما، نشر و حتی هنرهای نمایشی و تجسمی دارد.
اما با نگاهی به وضعیت موجود متاسفانه در حوزه سینما چندان اثر قابل توجهی درباره او به چشم نمیخورد ولی به همان میزان در حوزه کتاب و نشر شاهد عناوین مختلف و متعددی از این فرمانده زبردست دفاعمقدس آن هم با محوریت خاطرهنگاری، روایتگری از دوران کودکی و نوجوانی و حتی گفتوگومحور با اطرافیان و همرزمانش هستیم که وارد بازار نشر شده است.
شخصیتی چون علی هاشمی اگر در کشورهای دیگر بود شک نداشته باشید تاکنون فیلمها و آثار متعددی درباره او تولید کرده بودند اما در کشور ما جز چند خبر، از تولید فیلم خبری نیست و این یک ضعف به شمار میرود.
در واقع مساله اصلی اینجاست که چرا در حوزه سینما دچار چنین ضعفی هستیم؟ خللی که نهتنها درباره تولیدات فرهنگی پیرامون این فرمانده جوان بلکه درباره اغلب فرماندهان نیز صدق میکند، آن هم در شرایطی که طی چند سال اخیر شاهد فعال شدن نهادها و دستگاههای فرهنگی در زمینه تولید فیلمهای قهرمانمحور با رویکرد شناخت فرماندهان دفاعمقدس هستیم و در واقع جای خالی سردار علی هاشمی شدیدا به چشم میآید.
البته سال گذشته خبری مبنی بر رسیدن فیلمی با محوریت شهید هاشمی توسط سازمان هنری – رسانهای اوج برای حضور در فیلم فجر منتشر و در ماههای منتهی به جشنواره اعلام شد این فیلم به فجر امسال نمیرسد و دیگر نیز هیچ خبری از آن منتشر نشد.
اما یکی دیگر از وعدههای تولید فیلم یا بهتر بگوییم قدیمیترین خبر از ساخت اثر سینمایی درباره این فرمانده مربوط به سال 90 و فیلمی با عنوان «مرغابی دشت سرخ» بود که هرگز رنگ اکران را به خود ندیده است.
البته درباره چرایی آن نظرات متفاوتی بیان شده که به گفته یکی از فیلمسازان عدم اکران آن مربوط به کیفیت پایین اثر است؛ معضلی که در بسیاری از این دست آثار بویژه آثار معروف به ارگانی فراوان است. صد البته که نمیتوان براساس یک نظر حکم قطعی داد اما همانطور که بیان شد کیفیت پایین همواره در این دست آثار به چشم میخورد.
اما سردار هور با نام قبلی اسفند فیلمی به کارگردانی دانش اقباشاوی را که قرار بود به فجر گذشته برسد شاید بتوان جزو آثار با کیفیت دانست که پس از چند دهه درباره این شهید بزرگوار ساخته شد.
اما در کنار سینما وضعیت تئاتر و تجسمی هم چندان تعریفی ندارد و جز یکی، دو نمایشگاه نقاشی چیز دیگری نمیتوان یافت. صد البته که میتوان امیدوار بود در آینده شاهد تولید اثرهایی در این حوزهها هم باشیم.
اما هر چقدر در حوزه سینما، تئاتر تجسمی شاهد یک کمکاری محض پیرامون این ظرفیت مهم و دراماتیک هستیم، در حوزه کتاب دست پری داریم که در ادامه به تعدادی از آثار شاخص حوزه نشر در این زمینه میپردازیم.
«گمشده من» به قلم محمدمهدی بهداروند را باید یکی از شاخصترین آثار پیرامون علی هاشمی دانست؛ کتابی که با محوریت خاطرات برخی همرزمان شهید علی هاشمی شامل علیاصغر گرجیزاده، احمد سوداگر، عباس هواشمی، بهنام شهبازی، سعید خزائلی و علی ناصری را دربر گرفته و در قالب 10 ساعت گفتوگو از هر یک از همرزمان به عنوان یکی از منابع و مراجع پیرامون شهید هاشمی است.
محمدمهدی بهداروند درباره چگونگی تدوین کتاب «گمشده من» گفت: سال 1381 مصاحبهای 3 ساعته با محسن رضایی درباره علی هاشمی با تمرکز بر عملیاتهای خیبر و بدر، انجام شد که مطالب حاصل از این گفتوگو، همچنین گفتوگو با سردار احمد سوداگر که بخشی از شناسایی منطقه هورالهویزه را برعهده داشته و استفاده از اطلاعات سردار علی ناصری، از معاونان علی هاشمی، در کتاب «پنهان زیر باران» و کتاب «گمشده من» جمعآوری شده است.
وی با اشاره به چگونگی شهادت علی هاشمی گفت: وی در قرارگاه نصرت بوده که 2 بالگرد عراقی حمله شدیدی را آغاز میکنند. دستور عقبنشینی داده میشود اما هاشمی قبول نکرده و در نیزارهای جزیره مجنون مقاومت میکند. از آن پس هیچ خبری از وی به دست نیامد.
این نویسنده ادامه داد: با تصور اسیر بودن هاشمی، برای جلوگیری از شناسایی وی توسط ارتش بعث مدت 22 سال نامی از علی هاشمی برده نشد. تا اینکه رژیم بعث عراق سقوط کرد و با جست و جوی نیروهای تفحص، باقیمانده پیکر این شهید شناسایی و اردیبهشت 89 به خاک سپرده شد.
بهداروند همچنین از ویژگی مثبت این کتاب سخن گفت و افزود: ویژگی دیگر اثر در مقایسه با دیگر کتابها زبان بیان آن است. آثار زیادی وجود دارد که از سادگی گفتار برای دلنشین شدن و یافتن مخاطبان گسترده کوشیدهاند اما آنچه زبانی ساده را جذاب میکند فاکتورهایی است که در اغلب آثار مشاهده نمیشود و خوشبختانه در این اثر میتوان تا حدود زیادی وجود آنها را حس کرد.
«راز گمشده مجنون» دیگر کتابی است که به قلم «مرضیه نظرلو» در قالب مستندنگاری با محوریت زندگی شهید علی هاشمی نوشته شده است.
این کتاب روایتی است داستانی که به استناد مصاحبهها، تحقیقات و اسناد مرتبط با شهید به نگارش درآمده است.
نظرلو در مقدمه کتاب نوشته است: «کتاب راز گمشده مجنون برشی داستانگونه اما کاملا مستند است از زندگی، جنگ، قرارگاه نصرت و راز و رمزهای هور که بنا دارد با تصویرهای واقعی به قدر بضاعت به مخاطب نزدیک شود و گوشهای هر چند کوتاه از ابعاد وجودی سردار جنگ ـ علی هاشمی ـ را به تصویر بکشد».
سعی نویسنده آن بوده است که حقیقت خاطرات و وقایع با پردازش ذهنی و تصویرسازی خیالی آمیخته نگردد و روال داستانی صرفا در جهت ارتباط گرفتن با مخاطب و تاثیرپذیری از خاطرات است.
در قسمتی از متن کتاب آمده است: «یادت هست شبی که برای آخرین بار همه دور هم نشسته بودیم، زینب روی کولت سوار شده بود و دانههای برنج را میریخت روی سرت و قمر حرص میخورد. حالا زینب بزرگ شده و پریشان نشسته کنار دستم و از لحظههایی که بدون تو قد کشید برایت حرف دارد. رفتی، آمدی اینقدر سبک شده بودی که دخترت میتوانست تو را روی دست بلند کند و به تمام دوستانش نشان بدهد. گلهایی را هم که نقشه میکشید تا دور گردنت بیندازد، حالا پرپر کرده و ریخته روی چادرش، حال و هوای 7 سال پیش را هم ندارد. دیگر نمیخواهد سر دوستانت داد بکشد، نشسته روی خاک و دانههای اشک پهن شده روی صورتش...»
«مردی که شبیه هیچکس نیست» به قلم علی پاک، «پنهان زیرباران» به قلم سیدقاسم یاحسینی، «مردان هور» به قلم عبدالصاحب رومزیپور، «بستر آرام هور» به قلم نصرتالله محمودزاده و «هور و همیشه» به قلم عبدالصاحب رومزیپور نیز از جمله کتابهای شاخص و مطرحی هستند که درباره سردار هور به نگارش درآمده است.
اما آنطور که بیان شد هر چقدر در حوزه نشر و کتاب دست پری پیرامون شهید علی هاشمی وجود دارد، در حوزه سینما، تئاتر و تجسمی وضعیت بسیار اسفناک است اما میتوان امیدوار بود در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر شاهد حضور فیلم با کیفیت سردار هور باشیم تا بلکه کمکاری و ضعف تولیدات پیرامون این شهید بزرگوار جبران شود.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با کارگردان نمایش «گربه روی شیروانی داغ» که این روزها روی صحنه است
جهان موازی در ۲ نمایشنامه
گروه فرهنگ و هنر: نمایش «گربه روی شیروانی داغ» از آثار شاخص و فاخر تنسی ویلیامز است که بارها در سراسر دنیا در قالب فیلم و تئاتر روی پرده و صحنه رفته است و هر بار نیز با استقبال مخاطبان و علاقهمندان روبهرو شده است. در ایران نیز بارها سالنهای تئاتر میزبان این نمایش شدهاند. از ایوب آقاخانی تا کیومرث مرادی، هنرمندانی بودهاند که با این نمایشنامه اثری را روی صحنه بردهاند. اکنون در آخرین دور از اجرای این نمایشنامه، محمد اصغریان در خانه موزه استاد انتظامی، با همین عنوان نمایشی را روی صحنه برده است. به بهانه اجرای نمایش «گربه روی شیروانی داغ» با مهدی اصغریان، کارگردان این نمایش به گفتوگو نشستیم.
***
* ابتدا درباره شکلگیری ایده این اثر و اینکه چه شد سراغ این نمایشنامه رفتید، بگویید.
شکلگیری ایده این نمایش به علاقهام به آثار تنسی ویلیامز بازمیگردد. از این جهت که هم به سبک رئالیسم بسیار علاقهمندم و هم مشکلات و معضلات اجتماعیای که در این متون میتوانیم بیابیم به وفور در بطن خود جامعه نیز دیده میشود.
از طرفی بنده سال ١٣٩٨ و ١٤٠٠ در 2 مرحله با 2 گروه متفاوت، نمایشی به نام «اتوبوسی به نام هوس» را روی صحنه بردم و علاوه بر آن نمایش «باغوحش شیشهای» را هم کار کردم. درباره این متن باید بگویم رگههایی از نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس» را در «گربه روی شیروانی داغ» پیاده کردم. شاید برایتان جالب باشد، در نمایش «اتوبوسی به نام هوس» یکی از چالشهایی که شخصیت بلانش دوبوا با آن درگیر است، وجود اتفاقی در گذشته خودش و ناکامیدر ازدواج اولش با آلن و سوءتفاهماتی است که احتمالا وجود داشته که این را به عنوان یک تلاقی در متن «گربه روی شیروانی داغ» قرار دادم و در دنیای مجازی و در جهان موازی، آلن و بلانش دوبوا را در قالب مگی وبریک دوباره زنده کردم.
* یعنی تصور بر این است که بلانش دوبوا در دنیا و جهان موازی با آلن ازدواج میکند و اگر ازدواج میکرد، چه اتفاقی برای بلانش دوبوا و «اتوبوسی به نام هوس» رخ میداد؟
نکته هیجانانگیزش آنجا بود که در جهان موازی آن نمایشنامه و جهان واقعی نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ»، مساله قضاوت و ناگفتهها از جهان خاکستری افراد خیلی روشن دیده میشود؛ اینکه نه لزوما آدمها خیلی سیاه و نه لزوما آدمها خیلی روشن هستند و شرایط تعیین میکند که واقعا آدمها چه تصمیمی میگیرند و در آن تصمیم احتمالا سوءتفاهماتی برای دیگران به وجود میآید. از این جهت که بقیه، خیلی از دلایل آن تصمیم آگاهی ندارند و از دریچه ذهنشان به آن تصمیم نگاه، ترجمه، برداشت و در نهایت قضاوت میکنند.
از این جهت خدمتتان عرض کردم ایده این نمایش و سبک اجرایی آن در واقع جهان موازی نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس» است که اگر بلانش دوبوا و آلن با هم میماندند و ازدواجشان به مشکل نمیخورد و آلن خودکشی نمیکرد و این رابطه ادامه پیدا میکرد، چه اتفاقی در مسیر سرنوشت بلانش دوبوا رخ میداد؟ ما این را درمارگارت (مگی) نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» میبینیم. به نظر بنده بسیار هیجانانگیز است اتفاقی را که میتواند در تلاقی ۲ داستان کاملا متفاوت باشد، ببینیم.
* آیا در نمایش از شیوه اجرای نمایشهای ایرانی استفاده شده است؟
معتقدم یکی از ویژگیهای نمایشنامههای غربی و تفاوتهایی که با متنهای ایرانی دارند، خلق موقعیتهای دراماتیکتر است. قصد ندارم ایرادی از متنها و نمایشنامههای ایرانی بگیرم. یکی از جذابیتهای آثار تنسی ویلیامز و آثاری از این قبیل، در نمایشهای غربی، بویژه نمایشنامههای آمریکایی، همین موقعیتهای عجیب و غریبی است که انسان را دچار یک سکوت مرگباری میکند که نمیتوان بیان کرد در آنجا به واقع چه اتفاقی دارد میافتد و ترجیح میدهید واقعا در آنجا چیزی نگویید و اجازه دهید جریان سیال زندگی، خودش به جلو برود، زیرا همین که در آن موقعیتها بخواهید انتخاب کنید و تصمیم بگیرید، شما را در یک حالت پشیمانی قرار میدهد.
* ویژگیهای این نمایش به لحاظ اجرا، بازیها و طراحی صحنه و نور از دیدگاه کارگردان چیست که میتواند برای مخاطب جذاب باشد؟
از نظر نور که کاملا ساده است و دکور و موسیقی نیز خیلی پیچیده نیست. بر این باورم بزرگترین ویژگی و جذابیتی که در نمایش «گربه روی شیروانی داغ» وجود دارد، سکوت است و وجود موقعیتهای پیچیده و عجیب و غریبی که انسان گاهی ترجیح میدهد هیچ زمان در آن موقعیت قرار نگیرد. وقتی شما در یک موقعیت دشوار قرار میگیرید و آرزو میکنید هیچگاه دچار آن نشوید، مخاطب را در یک سکوتی قرار میدهد که این سکوت بیانگر بسیاری از حرفهای ناگفته است. وقتی مخاطب با این سکوت مواجه میشود، درگیریهای بشدت زیاد ذهنی، او را به سمت یک قضاوت ناعادلانه سوق میدهد. از این جهت به قضاوت ناعادلانه اشاره کردم، چون هر نوع قضاوتی در این موقعیتها، بر آمده است از اطلاعات و دیتاهایی که از زندگی شخصی افراد ناشی میشود. به همین خاطر ما نمیتوانیم آن کاراکترها را در آن شرایط و در آن فضا قضاوت کنیم و قاعدتا این قضاوت، ناعادلانه خواهد بود و همین ویژگی باعث جذابیت آن میشود.
* در شرایط اقتصادی فعلی، برای تولید این اثر با چه چالشهایی مواجه بودید؟
در مورد شرایط اقتصادی و تولید آثار نمایشی، خیلی حرفها میشود بیان کرد ولی کافی است به پروداکت رجوع و پیگیری کنیم که در کشورهای دیگر، بویژه کشورهای پیشرفته به چه صورت برای تئاتر و برای این به واقع خوراک روح اهمیت قائل میشوند و تولید میکنند و پروداکتشان توسط دولت حمایت میشود ولی متاسفانه در کشور ما این اتفاق شکل نمیگیرد. ما حتی نه برای تولید، بلکه برای اجرا هم در سالنهای دولتی دچار مشکل هستیم. در صورتی که آثار فاخری از این نویسنده بزرگ قابلیت اجرا و پرداخت دارد که میتواند جامعه را از نظر دیتا و اطلاعات تحتالشعاع قرار دهد. از سویی گروههای تئاتری هم به لحاظ تولید در طول ماهها تمرین و هم به لحاظ فضا و امکانات دچار مشکل هستند و هیچگونه حمایتی از این دوستان به عمل نمیآید و همه افراد تلاش میکنند بر اساس علایق شخصی خود و بر اساس عشقی که به تئاتر و هنرهای نمایشی دارند، این مسیر را ادامه دهند و این چراغ را روشن نگه دارند ولی باور کنید علاقه و عشق تا یک جایی میتواند موجب ادامه این راه و تولید آثار نمایشی شود و از جایی به بعد واقعا به لحاظ معیشت بازیگران و عوامل تولید میطلبد که از طریق مسؤولان مربوط حمایت شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|