|
بررسی دلایل افت والیبال ایران
پشتوانهسازی را فراموش کردیم
عبدالله دارابی: تیم ملی والیبال کشورمان که همین چند سال قبل جزو پدیدههای رقابتهای جهانی آن هم در حضور غولهای والیبال دنیا بود با قرار گرفتن در مکان پانزدهم لیگ ملتها به کار خود پایان داد و تیم والیبال ژاپن که درعصر طلایی والیبال ایران، غالبا مغلوب ما بود اکنون در نیمهنهایی این رقابتهاست! ژاپنیها با شکست اسلوونی راهی فینال شدند تا از همین حالا نایب قهرمانیشان مسجل باشد و درصورت شکست دیگر فینالیست لیگ ملتها یعنی فرانسه مدعی، تاریخسازی شگفتانگیزی میکنند.
جستوجوی علل افت فاحش تیم ملی والیبال بزرگسالان ما در سالهای اخیر و پیشرفت چشمگیر ژاپن، نه چندان کار شاقی است و نهچندان زحمتی دارد. فرمول همیشگی ناکامیها و پسرفتهای ما در عرصه ورزش این بار هم نقش اول را دارد که بازگویی آنها تکرار مکررات بدیهی است و لاغیر، فقط شاید در جزئیات تفاوتهایی داشته باشد.
ژاپن با شناخت دلایل افت والیبالش و برنامهریزی درست به جایی رسیده که حتی در ایران نیز به تیم ما ستی نمیدهد و مهمتر از آن، اکنون در فینال رقابت معتبر جهانی است و ما هم با خواب در باد افتخارات گذشته، از برنامهریزی درست و تلاش بایسته قصور ورزیدیم؛ همین قدر ساده و ملموس!
چندان نیاز به زحمت و تلاش برای پیدا کردن دلایل افتمان نیست. فکر کردیم معروف، مهدوی، محمودی، غفور، موسوی و... تا نسلها هستند و ما بینیاز از پشتوانهسازی درست! والیبال جوانانمان در جهان صاحب عنوان شد و در بزرگسالان، ملتمس حضور قدیمیترها هستیم، دیگر مانند گذشته بازیکنان خلاق و آیندهدار که بتوان نام ستاره کارساز رویشان گذاشت از دل والیبالمان بیرون نیامده! پس از ولاسکو، مربیای در تراز وی نتوانسته یا نخواستهایم جذب کنیم؛ مربیای که تحول در فرم تیم و بازیکنان و والیبال ما ایجاد کند. رئیس فدراسیونمان با چه پشتوانه کاری چشمگیر، سکاندار این رشته جهانی شده است؟ اختلافهای درون تیمی از کجا نشأت گرفته و اصلا چرا؟
اکنون نیز گفتن مکرر مشکلات، هیچ ثمری ندارد؛ راه معلوم است و چاه نیز. شیوه رسیدن والیبالمان از تیم چهارم و پنجم آسیا به قهرمان این قاره و نیز به جمع تیمهای مطرح جهان و کسب عناوین برتر جهانی در نوجوانان و جوانان، خود بهترین الگو و روش برای بازیابی مجدد والیبال ایران است که متاسفانه به ورطه فراموشی سپرده شده است. ما که اینگونه پیشرفت کردیم و به افتخارات آسیایی و جهانی رسیدیم نیاز چندانی به الگوبرداری نداریم، کافی است الگوی صعود و ترقی خود را مرور و بازآفرینی کنیم. باید در پایه باز سراغ بوگانیکفها برویم تا والیبالمان را بسازند، هم اویی که قبل از شروع به آموزش مدعوین در تیمهای پایه و بدون تست، بازیکنان زیر 190 سانتیمتر را خط زد و وقتی مورد اعتراض واقع شد که برخی از اینان بازیکنان بسیار خوب والیبال پایه کشورند، گفت: «در والیبال روز دنیا، فاکتور قد امری اجتنابناپذیر و مهم شده، هنرآموز بالای یک و نود از شما و ساختن او از من». در بزرگسالان امثال ولاسکویی را بیاوریم که در کنار خط و هنگام مسابقهای جهانی، با استفاده از یک تایماوت تیم را متحول میکرد؛ نگارنده خوب به یاد میآورد که در لیگ جهانی و در دیداری حساس (اگر اشتباه نکنم بازی با آلمان) که در زمین حریف هم بود وقتی مدافعان حریف براحتی آبشارهای بازیکنان ما را دفاع میکردند و کار را برای تیم ما سخت کرده بودند، ولاسکو با گرفتن تایماوت و گوشزد کردن مسالهای فنی که حاصل تجربه، ریزبینی، دقتنظر و دانش وی بود گره بسته را برای تیم ما باز کرد تا به رغم عقب بودن، برنده آن بازی شویم. ولاسکو در آن تایماوت از اسپکزنهای تیم خواست اسپکهایشان را فقط به خط بزنند (از کنار دست دفاع و فضای اندک بین آنتن و دست مدافع و به سمت خط طولی مماس خودشان) و با همین نکته به ظاهر ساده اما فنی، باعث شد دفاع حریف در مهار آبشارهای بازیکنان ما موفق نشود و اکثر قریب به اتفاق اسپکهای تیم ما منجر به امتیاز و در نهایت کسب پیروزی شد. بهراستی چرا از قبل حضور ولاسکو، نتوانستیم مربیان کارآمدی تربیت کنیم؟ دلایل افت والیبال ما، واضح است و بینیاز از کارگروه تحقیق و تفحص. فقط کافی است ارادهای برای اعتلای مجدد والیبال ما وجود داشته باشد.
ارسال به دوستان
خبر
توصیه به یامگا: با یک چشم بازی نکن!
طبق قوانین پزشکی، به بازیکنان فوتبال توصیه میشود با یک چشم بازی نکنند تا میزبان آسیبدیدگیشان بیشتر نشود. کوین یامگا، مدافع - هافبک فرانسوی تیم فوتبال استقلال در تمرینات تعطیلات نیمفصل سال گذشته در برخورد با امید حامدیفر از ناحیه چشم آسیب دید و مجبور شد چندین جراحی روی چشم مصدومش انجام دهد. آسیبدیدگی یامگا به حدی بود که تا پایان فصل خانهنشین شد و تمریناتش را بیشتر به صورت انفرادی دنبال میکرد. برای فصل پیش رو، صحبتهایی مطرح شد که شاید یامگا بخواهد با یک چشم به فوتبالش ادامه دهد. محمدعلی زارع، پزشک استقلال در گفتوگو با تسنیم عنوان کرده بود: «وضعیت چشم یامگا رو به بهبود است ولی دید آن به اندازه چشم دیگر نیست. ایفمارک و کمیته پزشکی باید مجوز بازی با یک چشم را بدهند». این در حالی است که پیگیریهای خبرنگار تسنیم نشان میدهد در قانون کلی پزشکی - ورزشی، در ورزشهایی که تماس وجود دارد، به بازیکنان توصیه میشود با یک چشم بازی نکنند تا چشم دیگر دچار آسیبدیدگی نشود. در ورزش فوتبال، هم تماس بدنی وجود دارد و هم اینکه ممکن است توپ به چشم برخورد کند، به همین دلیل این توصیه به بازیکن میشود. بر همین اساس، در صورتی که گزارش وضعیت چشم یامگا به ایفمارک ارائه شود، طبق قوانین شاید الزامی نباشد ولی حتماً توصیه میشود این بازیکن تا زمانی که چشمش بهبود نیافته است، با یک چشم بازی نکند. از باشگاه استقلال نیز خبر میرسد که یامگا از لیست خارج میشود تا وضعیت او در پایان نیمفصل مشخص شود.
ارسال به دوستان
«اسپالتی» در تیمملی فوتبال ایتالیا خواهد ماند
تیم ملی فوتبال ایتالیا در مرحله یکهشتم نهایی رقابتهای جام ملتهای اروپا برابر سوییس با نتیجه 2 بر صفر شکست خورد و از دور رقابتها کنار رفت. این شکست موجب شد انتقادات زیادی نسبت به «لوچانو اسپالتی» سرمربی لاجوردیها در میان طرفداران ایتالیا شکل بگیرد با این حال، «فابریزیو رومانو» خبرنگار ایتالیایی اعلام کرده است فدراسیون فوتبال ایتالیا تصمیم دارد اسپالتی را به عنوان سرمربی این تیم حفظ کند. اسپالتی حداقل تا جامجهانی ۲۰۲۶ سرمربی ایتالیا خواهد ماند و ماموریت او جوانگرایی در تیم است.
ارسال به دوستان
چگونه بازیکنان ایرانی با گنجاندن بند فسخ، دست بالاتر را نسبت به باشگاهها دارند؟
گروگانگیری مالی
ایمان گودرزی: شرایط فسخ قرارداد توسط بازیکنان و مربیان همیشه باشگاهها را با دردسر زیادی روبهرو کرده است. «علیرضا بیرانوند فسخ کرد!» جملهای آشنا که در ۲ سال اخیر در خبرگزاریها دیدهاید. نه فقط بیرانوند، بلکه بازیکنان و مربیان زیادی را در فوتبال ایران داشتیم که با توجه به قراردادی که با باشگاه بستهاند، خیلی راحت و بدون هیچ غرامتی قراردادشان را یکطرفه فسخ میکنند و باشگاه را با چالش جدیدی روبهرو میکنند. این مساله طی سالهای گذشته بیشتر از سوی بازیکنان و مربیان خارجی دیده میشد و جالب اینکه در اغلب موارد هم قانون به آنها حق میداد و باشگاهها محکوم به پرداخت جریمه هم میشدند. فوتبال ایران 23 سال است ظاهرا نام حرفهای به خود گرفته اما در باطن هنوز بسیاری از اتفاقات فوتبال ایران با فوتبال روز دنیا فاصله زیادی دارد و تلاشی هم برای کم کردن این فاصله وجود ندارد. یکی از مسائل مهم فوتبال ایران موضوع قراردادهاست که باعث شده هر سال در فصل نقل و انتقالات تیمها و هوادارانشان روزهای سختی را برای حفظ بازیکنان خود بگذرانند و مشاهده شده که ستارگان لیگ برتری خیلی راحت از تیمهای خود جدا میشوند.
چند فصل است بازیکنان و مربیان ایرانی هم در قراردادهای خود بندی را لحاظ میکنند که بتوانند بر اساس آن قراردادشان را به صورت یکطرفه فسخ کنند. البته امکان فسخ یکطرفه هم به این آسانیها نیست و مراحلی دارد که باید طی شود اما از آنجا که اغلب باشگاههای ایرانی در ایفای تعهدات مالی دچار مشکل هستند امکان فسخ یکطرفه قرارداد وجود دارد. این اتفاق معمولا باعث ایجاد اختلاف بین باشگاهها با بازیکنان و مربیانشان میشود، چرا که در برخی موارد قانون فاقد صراحت است و هر کدام از طرفین تفسیر خودشان را از قانون دارند. البته این اختلافات از شفاف نبودن رقم قراردادها هم ناشی میشود اما سازمان لیگ در تلاش است با تصریح قانون، بتواند این مشکلات را به حداقل برساند. اتفاقی که اکنون بین علیرضا بیرانوند و باشگاه پرسپولیس افتاده از همین نوع است؛ بیرانوند معتقد است باشگاه پرسپولیس به قرارداد عمل نکرده است و به همین دلیل او حق داشته قراردادش را فسخ کند اما باشگاه پرسپولیس ادعای بیرانوند را رد و از این بازیکن شکایت کرده است.
سالها قبل قرارداد اغلب بازیکنان یکساله بسته میشد و آنها ترجیح میدادند در پایان هر فصل درباره مبلغ قرارداد خود گفتوگو کنند تا مبادا از حیث مبلغ قرارداد متضرر شوند. در سالهای اخیر اما قراردادهای یکساله کمتر از قبل بسته میشود ولی همچنان دست بازیکنان برای جدایی از باشگاهها باز است. در واقع قراردادهای کوتاهمدت جای خود را به قراردادهای مشروط و همراه با بند فسخ داده و بازیکنان در پایان فصل با پرداخت مبلغی میتوانند از تیم خود جدا شوند. وجود بندهای فسخ در فوتبال روز دنیا هم موضوع چندان عجیبی نیست، مثلا در فوتبال اسپانیا بر اساس قوانین، قرارداد تمام بازیکنان باید دارای بند فسخ باشد؛ وجود بند فسخ بود که در سال 2017 باعث شد نیمار با مبلغ سرسامآور 222 میلیون یورو از بارسلونا به پاریس برود. در این بین یک تفاوت عمده میان بند فسخ قرارداد بازیکنان تیمهای اروپایی و تیمهای ایرانی وجود دارد و آن هم مبلغ تعیین شده است. در فوتبال اروپا مبالغ بندهای فسخ معمولا به گونهای تعیین میشود که تیمهای دیگر به آسانی نتوانند آن را پرداخت کنند و در صورت پرداخت هم باشگاه چندان ضرر نمیکند و با سود به دست آمده میتواند چند بازیکن جایگزین جذب کند اما در فوتبال ایران گاهی مبلغ بند فسخ حتی از دستمزد یک فصل بازیکن هم کمتر است و او به آسانی میتواند با پرداخت آن جدا شود.
به طور مثال امید نورافکن که سالها در تیمهای پایه استقلال حضور داشت و در این باشگاه رشد کرده بود، سال 97 با مبلغ 50 هزار دلار از این باشگاه جدا شد و به شارلروا پیوست. این در حالی است که در همان تابستان، لیونل مسی با وجود تمایل شدید به جدایی به خاطر بند فسخ 700 میلیون یورویی نتوانست از بارسلونا جدا شود؛ مبلغی که 10 برابر دستمزد یک فصل ستاره آرژانتینی بود و هیچ تیمی توان پرداخت آن را نداشت. در واقع مشکل اصلی فوتبال ایران در حوزه قراردادها عمل نکردن به تعهدات و عدم اشراف مدیران به قوانین و مقررات و همچنین عدم حضور افراد حقوقی در بستن قراردادهاست که به همراه زرنگی بعضی مدیربرنامهها باعث امضای قراردادهای یکطرفه به سود بازیکنان و وجود بندهای جدایی عجیب میشود و ضرر و زیان بسیاری به تیمها وارد میکند. در کنار این موضوع مدیران فوتبال ایران بدون توجه به منابع در دسترس خود اقدام به امضای قراردادهای سنگین میکنند و وقتی زمان عمل به این تعهدات میرسد اغلب آنها در باشگاه حضور ندارند و مدیر بعدی است که باید به این تعهدات عمل کند که او هم معمولا نمیتواند این کار را انجام دهد و این دور باطل ادامه پیدا میکند!
ارسال به دوستان
استقلال در کدام پستها نیاز به جذب بازیکن دارد؟
خرید هوشمندانه
استقلال تهران در فصل نقل و انتقالات در چند پست نیاز به جذب بازیکن دارد. استقلالیها هنوز فعالیت جدی خود در فصل نقل و انتقالات را آغاز نکردهاند و بازیکن جدیدی نگرفتهاند. به همین دلیل هم برای بسیاری از هواداران این تیم جای سوال است که این باشگاه برای چه پستهایی نیاز به خرید جدید دارد؟
* حالت اول؛ ثبات در سیستم
در صورتی که استقلال بخواهد با سیستم 2-5-3 فصل گذشته به کار ادامه دهد، در خط دفاعی، این تیم نیاز به مدافع جدید برای ترکیب ثابت ندارد، مگر آنکه یکی از نفرات قبلی جدا شود یا نکونام تصمیم به اضافه کردن چشمی به خط هافبک بگیرد. در خط هافبک اما این تیم نیاز مبرمی به بازیکنان جدید دارد. در سمت چپ اوضاع خوب است اما با توجه به اتمام قرارداد سلمانی، یک ذخیره برای جلالی باید جذب شود. در صورتی که خود این بازیکن هم جدا شود باید آبیها سراغ ۲ بازیکن بروند. در سمت راست یامگا دیگر حضور ندارد که حردانی میتواند گزینه اول ترکیب اصلی باشد و تورانیان دوم. در قلب خط هافبک استقلالیها نیاز به حداقل ۲ بازیکن درجه یک دارند چون هم مهدیپور مصدوم است و هم رضاوند فصل گذشته کیفیت لازم را نداشت. اگر ماشاریپوف را هم یک هافبک لحاظ کنیم، او اصلا جانشین ندارد و آبیها باید به فکر یار ذخیره وی باشند. در خط حمله، استقلالیها بلانکو و محمدی را به عنوان یار ثابت در اختیار دارند اما با توجه به اخباری مبنی بر جدایی رمضانی و بابایی، این تیم نیاز به خرید یار جدید برای نیمکت ذخیره دارد.
* حالت دوم؛ تغییر سیستم به 1-3-2-4
نکونام در فولاد از سیستم ۴ دفاعه بهره میبرد و پیشتر اعلام کرده علاقه دارد از این سیستم در فصل آینده استفاده کند. در این صورت استقلال باز هم در خط دفاعی مشکلی ندارد و مهرههایش کافی است. در جناحین هم اوضاع به همان ترتیب است و در صورت جدایی جلالی، این تیم یک مدافع چپ نیاز دارد. در خط هافبک این تیم نیاز به حداقل یک هافبک (در سیستم 1-3-2-4) دارد. مهمتر از آن اما در پست وینگر است که استقلال به شدت نیازمند بازیکن جدید است. آبیها در این سیستم میتوانند از بلانکو به عنوان مهاجم نوک استفاده کنند که در این صورت نیاز به جذب یک ذخیره برای وی احساس میشود. محمدی در این سیستم در سمت راست بازی خواهد کرد و ماشاریپوف در سمت چپ یا پشت مهاجم. این تمام بضاعت آبیهاست. به همین دلیل هم در صورت تغییر سیستم به 1-3-2-4، استقلالیها نیاز به جذب حداقل ۳ بازیکن در فاز تهاجمی دارند؛ هم برای پست هافبک پشت مهاجم (در صورت حضور ماشاریپوف در سمت چپ) و هم به عنوان یار ذخیره در طرفین خط حمله. گفتنی است در هر دو صورت استقلال در دروازه حسینی، خالدآبادی و محمدجواد کیا را در اختیار دارد که حتی در صورت جدایی خالدآبادی به دلیل سربازی، هیچ مشکلی گریبان استقلال را نخواهد گرفت و نیازی به خرید بازیکن در این پست وجود ندارد.
* پیشنهاد استقلال برای هایجک آقاییپور
استقلالیها برای جذب جواد آقاییپور حاضر به پرداخت مبلغ عجیبی شدهاند. به گزارش برنا، در حالی که شنیده میشد جواد آقاییپور با تیم اورنبورگ روسیه به توافق رسیده و بزودی با این تیم قرارداد امضا میکند، این بازیکن در آستانه توافق با استقلال است. آقاییپور که پیشتر هم مورد توجه استقلال قرار گرفته بود به دلیل مشکل رضایتنامه و علاقه به بازی خارج از ایران، از لیست بازیکنان مدنظر استقلال خارج شده بود اما پیگیریها نشان میدهد این بازیکن در حالی که قصد پرواز به خارج از ایران را داشت در آخرین لحظات حاضر به توافق با استقلال شد. یک منبع آگاه به برنا گفت رضایتنامه این بازیکن هزینهای ۲۰ میلیاردی برای استقلال داشته و خود این مهاجم هم برای امضای قرارداد در سال اول ۳۶ میلیارد و سال دوم ۴۵ میلیارد تومان دستمزد خواهد گرفت که جمع این مبالغ بالای ۱۰۰ میلیارد تومان میشود! گفتنی است آقاییپور یکی از بهترین بازیکنان استقلال خوزستان بود که نقش مهمی در بقای این تیم در لیگ برتر داشت اما پرداخت چنین مبلغی برای مهاجمی که فقط در یک فصل ۹ گل به ثمر رسانده و یک فصل سابقه بازی در لیگ برتر را دارد بسیار عجیب است.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
انتخاب رئیسجمهور برپایه بهروزترین تحولات جهانی
علی بهادریجهرمی*: اگر تا دهه گذشته جنبش عدم تعهد، به عنوان یک سازمان فرامنطقهای با نهادهای غربی مرزبندی مشخص داشت، اکنون نهادهای متعدد دیگری هم مانند بریکس و شانگهای در عین مرزبندی پررنگ با سازمانهای غربی، در معادلات منطقهای و جهانی، فعالانه ایفای نقش میکنند. توجه به این تحولات سازمانی و نهادی در عرصه بینالملل، برای انتخاب رئیسجمهور در ایران هم پراهمیت است.
1- ساختارهای قدیمی که در عرصه بینالمللی پس از جنگ دوم جهانی و ذیل سازمان ملل متحد تشکیل شدهاند، نیازمند بازنگری و اصلاح متناسب با شرایط کنونی جهان هستند. نسلکشی 9 ماه اخیر در غزه و ناتوانی نهادهای قضایی و سیاسی بینالمللی در توقف این نسلکشی، از آخرین شواهدی است که ناکارآمدی نهادهای بینالمللی را عیان کرده است. اکنون دیگر بخش عمدهای از حامیان قبلی نهادهای بینالمللی هم به این مسأله اذعان میکنند. علاوه بر این، بسیاری از سیاستمداران غربی هم با روشنتر شدن ابهاماتی پیرامون اجرای تصمیم نهادهای بینالمللی و استمرار سیاستهای غیرقانونی و بیاعتنایی به نهادهای بینالمللی، ناگزیر شدهاند اقلاً در بیان، به این تناقضات اعتراف کنند.
2- روابط پیچیده اقتصادی کشورها با یکدیگر، ملاحظات سیاسی آنها را هم تحتالشعاع قرار داده است. از آن طرف، تحدیدها و فشارهای متعدد اقتصادی برخی کشورها علیه سایرین و تبدیل آن به یک اهرم سیاسی در عرصه روابط بینالملل منجر به گسترش مخالفت با این اقدامات خلاف حقوق و حرکت به سمت نوعی اجماعسازی علیه این قبیل سوءاستفادهها شده است. در چنین فضایی، معاهدات دو و چندجانبه نقش بسزایی یافته است. به بیان دیگر، در فضایی که ساختارهای سابق قدرت و بازیگران دهههای 50 تا 70 میلادی در عرصه نهادهای بینالمللی، نحیفتر از همیشه شدهاند و نمیتوانند تصمیمات خود را عملیاتی کنند، معاهدات دو و چندجانبه در کنار سازمانهای نوظهور منطقهای و فرامنطقهای، نقش بسیار فعالتری را در معادلات فراملی ایفا میکنند.
3- با در نظر داشتن این 2 مقدمه، این ادعا به تایید کارشناسان زیادی رسیده که جهان در حال حرکت به سمت چندجانبهگرایی است. در چنین فضایی، بنا نهادن سیاست خارجی بر پایههای قدیمی قدرت و تاکید بیش از اندازه بر نهادهایی که کارکرد سابق خود را ندارند، عقبگرد به حساب میآید.
به بیان دیگر، تحولات جدید در عرصه منطقهای و بینالمللی، ایجاب میکند برای تنظیم سیاست و روابط خارجی، بهجای عطف 100 درصدی توجه به چند کشور خاص که سابق بر این اصلیترین کنشگران فعال بینالمللی به حساب میآمدهاند، سایر کشورها، نهادهای نوظهور و پیمانهای چندجانبه مورد توجه جدی قرار گیرند.
درک ناصحیح از فضای حاکم بر تحولات منطقهای و جهانی، موجب تصمیمگیری و تصمیمسازی غلط در داخل کشور هم میشود. علاوه بر این، تکیه بر نظمهای سابق قدرت و برنامهچینی برای پیشبرد سیاست خارجی بر پایه این نظمِ نحیفشده، خسارتهای چندنسلی هم برای ایران و ایرانیان در پی خواهد داشت: سرگرم شدن در زمینی که عملا مهلت بهرهبرداری از آن تمام شده است، فرصت بازیگری در زمینهای بکر و مناسبی را که اکنون در حال پا گرفتن است، سلب میکند؛ از این فرصت سلبشده، سایرینی که مترصد ایفای نقش فعال در نظم آینده جهان هستند، کمال بهرهبرداری را خواهند کرد. آن زمان دیگر در نظم شکلگرفته جدید در جهان، جایی برای ایفای نقش فعال ایران باقی نخواهد ماند. این همان خسارت محض و عقبماندگی چندنسلی است.
البته که میتوان و باید از همین حالا و با انتخاب درست رئیسجمهوری که درک صحیحی از تحولات منطقهای و جهان داشته باشد و سیاست خارجی خود را بر پایه بهروزترین فعل و انفعالات فراملی بنا نهاده باشد، جلوی تحمیل این خسارت محض را بر ایران گرفت.
سخنگوی دولت *
ارسال به دوستان
دیدگاه
مدارا جایز نیست
نوید مؤمن: روز جمعه لندن، استکهلم، کپنهاگ و دیگر شهرهای اروپا جملگی به مکان تبلور غیرت ایرانیانی تبدیل شدند که بهرغم وقاحت و شقاوت مزدوران ضدانقلاب در سفارت جمهوری اسلامی ایران حاضر شده و رای خود را در مسیر عزت و اعتلای ایرانزمین به صندوق انداختند. نباید در تشریح انتخابات ریاستجمهوری اخیر، به اندازهای غرق در اعداد، ارقام و رفتار نامزدها شویم که حماسه حضور ایرانیان خارجنشین، بویژه در کشورهای اروپایی و آمریکا را پای صندوقهای رای نادیده انگاریم. تصاویر و فیلمهای منتشرشده، کاملا گویای ایجاد زنجیره متوحشان تروریست منافق و سلطنتطلب در مقابل حوزههای رایگیری در کشورهای اروپایی بود. این انساننمایان بیریشه، کسانی که غیرتمندانه پای صندوق رای حضور پیدا میکردند، اعم از مرد و زن و پیر و جوان را با رکیکترین الفاظ و پرتاب اشیای مختلف مورد اهانت قرار میدادند و پلیس و نیروهای امنیتی انگلیس، سوئد و دانمارک نیز در کمال خونسردی مجوز هرگونه تعدی و جسارتی را به جیرهخواران ضدایرانی اعطا کردند! در اینجا 2 نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه رای دادن ایرانیان طرفدار گفتمان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در دل غرب، بار دیگر از ظرفیت بیبدیل هموطنان آگاه و غیور کشورمان در اقصی نقاط جهان پرده برمیدارد. بارها عنوان شده است بسیاری از ایرانیان خارجنشین که برای تحصیل، مهاجرت و زندگی عادی به کشورهای گوناگون سفر کردهاند، سفرای فرهنگی کشورمان محسوب میشوند و باید نسبت به آنها، نگاهی فرصتمحور و افتخارآمیز داشت. در جریان بروز اغتشاشات گسترده سال 1401، جریان ضدانقلاب نهایت تلاش خود را جهت تبدیل دیاسپورای ایرانی به یک کلونی ضداسلامی و ضدارزشی به کار بست. با این حال حتی در نقطه اوج اغتشاشات و زمانی که ربع پهلوی و مصی علینژاد و چندین مطرب و بازیگر فیلمهای مستهجن با یکدیگر در راستای تیشه زدن به ریشه ستبر ایران اسلامی همپیمان شده بودند، بسیاری از ایرانیان خارجنشین فریب آنها را نخوردند. کار به جایی رسید که در سالگرد اغتشاشات سال 1401، بسیاری از میتینگها و سیرکهای تبلیغاتی ضدانقلاب به دلیل کمرمقی و بیرونقی از سوی برگزارکنندگان آنها لغو شد. به جرات میتوان گفت میلیونها ایرانی خارجنشین، از رفتار و رویکرد گروههای ضدانقلاب تنفر دارند و حضور آنها در کشورهای اروپایی و آمریکا را در تزاحم با سبک زندگی عادی و روزمره خود به عنوان یک ایرانی معتقد به بسیاری از ثوابت و ارزشهای اجتماعی و هنجارهای اخلاقی قلمداد میکنند.
دوم اینکه وزارت امور خارجه کشورمان به عنوان دستگاه دیپلماسی، باید از لحاظ حقوقی دستگاههای امنیتی و دولتهای غربی را وادار به پاسخگویی نسبت به اهانت به شهروندان ایرانی غیورمان کند. از مهرههای ذلیل و پلید جریان ضدانقلاب انتظار دیگری جز این وقاحت و بیشرمی نیست اما بدون شک بستر این ماجرا را نهادهای رسمی قدرت و دستگاههای اطلاعاتی غرب مهیا میسازند. شواهد و مستندات موجود نشان میدهد پلیس انگلیس و سوئد، نه تنها در مقابل توهین گروههای ضدانقلاب (از فحاشی و پرتاب اشیا گرفته تا ضرب و جرح برخی رایدهندگان ایرانی توسط مهرههای ضد انقلاب) ممانعت به عمل نیاوردهاند، بلکه هر گونه پاسخ و واکنشی از سوی هموطنان غیورمان را مصداق اهانت به دموکراسی و آزادی قلمداد میکردند! انفعال دستگاه دیپلماسی ما در دفاع از حقوق این شهروندان باغیرت به هیچ عنوان قابل قبول نیست. طی سالهای گذشته و اخیر بارها به سفارتخانههای ما در خاک کشورهای اروپایی تعرض شده و حتی برخی دیپلماتها و کارمندان محلی ما مورد ضرب و جرح یا هتک حرمت کلامی قرار گرفتهاند اما واکنش پلیس و نیروهای امنیتی غرب در قبال این رفتارها، چیزی جز سکوت و همراهی نبوده است. براستی اگر چنین اتفاقی در مقابل یکی از سفارتخانههای اروپایی در شمال تهران میافتاد، آیا سیاستمداران دولتی و رسانههای غربی اعم از یورونیوز، دویچهوله، خبرگزاری فرانسه و بیبیسی در قبال آن سکوت میکردند؟! صیانت از حقوق ایرانیان وطنپرست واقعی در سرتاسر جهان، بویژه ایرانیانی که قلب آنها برای صلابت و اقتدار کشورمان میتپد، وظیفه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان است. در این مسیر باید از همه ظرفیتها و ابزارهای اقناعی و حتی تنبیهی خود استفاده کرده و عواقب عدم پایبندی دستگاههای رسمی و غیررسمی قدرت در غرب نسبت به امنیت و عزت شهروندانمان در آن سوی مرزها را به دولتهای اروپایی یادآوری کنیم. تجربه نشان داده است مدارا با دولتهای اروپایی در این باره، آنها را نسبت به تکرار رفتارها و پر و بال دادن بیشتر به منافقین کوردل و سلطنتطلبان متوهم و بیاصالت جریتر میسازد. مصالحه و مدارا در اینجا تحت هیچ عنوانی جایز نیست.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|