|
گفتوگوی «وطن امروز» با ابوالفضل اقبالی درباره تحولات دینداری در جامعه ایران
جامعه ما سکولار نیست
چندی پیش انتشار کلیپی در فضای مجازی مبنی بر زنجیر زدن چند دختر نوجوان بیحجاب در یک دسته عزاداری، واکنشهای زیادی را برانگیخت. اگرچه خیلی زود مشخص شد اصل ماجرا ساختگی بوده و یک اقدام برنامهریزیشده و هدفمند در کار بوده است اما انتشار این کلیپ بهانهای شد تا بحثهایی در باب تحولات دینداری در جامعه امروز ایران شکل گیرد. سوال این است: بحث از تحولات دینداری چقدر جدی است و آیا صورتهای تازه از دینداری را باید در تقابل با قرائت رسمی از دینداری دانست و به طور کلی باید چه مواجههای با این وضعیت داشت. برای این منظور گفتوگویی با دکتر ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده انجام دادیم.
* * *
* حضور بیحجاب برخی بانوان در مراسمهای عزاداری را چگونه باید صورتبندی مفهومی کرد؟ آیا این پدیده را باید در چارچوب تحولات دینداری فهم کرد؟ به طور کلی تحولات دینداری در ایران چقدر جدی است؟
باید حضور بانوان بیحجاب در عزاداریها را تعریف کرد و ببینیم منظورمان چیست. ما پدیدهای تحت عنوان بانوان تماشاگر عزاداریها داریم که در میان اینها همهجور پوششی قابل رویت است. از بانوان کشف حجاب کرده و با وضعیت حجاب زننده در میان این تماشاچیان حضور دارند تا افراد به اصطلاح شلحجاب و محجبه و... اینها کسانی هستند که مشارکتکننده در عزاداری نیستند، بلکه تماشاگرند. حضور آنها به مثابه تفریح یا تجربه است و آمدهاند فضا را ببینند. این پدیده مخصوص امروز نیست و از گذشته بوده و عدهای به عنوان مشارکتکننده در دستهها بودند و عدهای به صورت تماشاچی؛ این افراد واقعیت جامعه هستند. در جامعه ما بخشی کشف حجاب کرده و بخشی شلحجاب و افرادی باحجاب وجود دارند.
اما سطح دیگری به عنوان مشارکتکننده در عزاداری وجود دارد. یعنی کسانی که خودشان اقامه عزا کردهاند و وارد دسته و هیات و تکایا شدهاند. من در بین این افراد پدیده کشف حجاب ندیدهام. جز چند کلیپ که به نظر میرسد ساختگی و طراحیشده است. در شهر و کلانشهری مثل تهران که تنوع و تکثر پوشش و سبکهای زندگی وجود دارد، کسی را ندیدهام که با کشف حجاب وارد هیات شود و در عزا شرکت کند. دلیل این است که در جامعه ایران تمام اقشار و طیفهای مختلف و سبکهای مختلف زندگی، نسبت به مقوله عزای سیدالشهدا تحفظ و التزاماتی دارند و میدانند باید شأن و شئونات این فضا را رعایت کرد. از سویی از طرف جامعه متدین و عزاداران هم مقاومتی فرهنگی در اینباره اعمال میشود و این خود تنظیمکننده است و مانع از این میشود که افرادی با پوششهای زننده وارد هیات شوند.
لذا تحولات دینداری در جامعه ما وجود دارد و واقعیت است اما به این معنا نیست که جامعه ما به نقطهای رسیده که بین عزاداری سیدالشهدا و کشف حجاب و برهنگی جمع کرده باشد. نه! ما چنین پدیدهای را در حال حاضر نداریم. کسانی که آن کلیپ را دال بر این و تعبیر بر این میکنند که تغییرات دینداری در ایران به این نقطه رسیده است، مبتنی بر میدان حرف نمیزنند و آرزوهای خودشان را میگویند. جامعه ما هنوز فرسنگها با این نقطه فاصله دارد.
* اگر به صورت عرفی از این خانمهای کشفحجاب کرده بپرسیم چه عملی انجام میدهید؟ نمیگویند ما آمدهایم عزاداری را تماشا کنیم، بلکه میگویند ما عزاداری کردیم، آیا این برداشت نشاندهنده تغییر در تعریف عزاداری است؟
اینکه آنها چه معنایی به کنش خود میدهند مهم نیست. ممکن است فردی بگوید من به عشق امام حسین در ایام محرم 2 مدرسه تاسیس کردهام، این میتواند هر چیزی باشد ولی عزاداری نیست. معنایی که آن آدم به کنش خود میدهد مهم نیست، معنایی که در فضای اجتماعی و فرهنگی ما از عزاداری وجود دارد، معیار است. عزاداری در تعریف ما روشن است. یعنی کسی که هیات و تکیه میرود، یا در دسته عزاداری شرکت کرده است. کسی که آرایش کرده و برای تماشا میرود از قدیم هم اسمش عزاداری نبود و به نوعی تماشا بود و عزاداری نیست. عزاداری یعنی برای سیدالشهدا سوگواری میکنی و این سوگواری را در قالب عرفهای پذیرفتهشده جامعه اعمال میکنی. حالا ممکن است قمهزنی در جامعهای عرف شود یا دسته سینهزنی و زنجیرزنی عرف باشد یا در جامعهای گریه کردن عرف عزاداری باشد. در ایران تعریفی غیر از این درباره عزاداری سراغ نداریم. کسانی که کنار خیابان ایستاده باشند و دسته را تماشا کنند، ما به آن عزاداری نمیگوییم، این کار تماشای عزاداری است. طبیعی است که نمیتوان مانع از تماشای عزاداری شد ولی وقتی فرد میخواهد وارد هیات شود، مسؤول هیات اعمال کنترل و تنظیمگری میکند. در جامعه امروز ایران، پدیده عزاداران مکشوفه و بدون حجاب را نداشتیم و نداریم و حداقل تا سالهای آینده نخواهیم داشت.
* در سالهای اخیر بر اساس پایشها با توجه به اینکه تغییر محسوسی در اعتقادات و باورها نداشتهایم اما گویا شکل عمل به دینداری تغییر کرده، به طوری که تقید به شرعیات و فرایض کمرنگ شده و به جای آن مناسک برجسته و به متن آمده است. به طور کلی جستوجو برای امر معنوی در دنیا نیز افزایش یافته است و در ایران نیز این بُعد همیشه برجسته بوده که در قالب عواطف دینی یا تجربههای دینی مانند زیارت و... بروز و ظهور مییابد. این تغییر رویکرد از چه حیثی است و چه دلایل اجتماعی و فرهنگی دارد؟
بله! تحولات دینداری مثل تمام پدیدههای اجتماعی در جامعه ما یک واقعیت است. کدام نهاد اجتماعی را سراغ داریم که تغییرات و تحولات را تجربه نکرده باشد. خانواده، نظام آموزش، رسانه و... تغییر کرده است. همه نهادهای اجتماعی در ایران به واسطه مدرن شدن تغییراتی را تجربه کردهاند. دینداری هم به همین منوال و به تبع همین تغییرات، تغییراتی را دیده و تجربه کرده است. مهم این است که ما به این تغییرات چه معنایی میبخشیم و چگونه تحلیل میکنیم؟ زمانی آن را تحت عنوان تضعیف دینداری در جامعه ایران تحلیل میکنیم و میگوییم مردم از دین فاصله گرفتهاند یا دینداری آنها تضعیف شده و یا دینستیز و سکولار شدهاند که این امر در ایران رخ نداده است. گاهی میگوییم مردم زندگی روزمره خود را با دین جمع کردهاند و فکر میکنند دینداری به آن معنایی که خودشان شناختهاند، با زندگی روزمره آنها قابل جمع است و تعریفی را که خودشان از دین فهمیدهاند اعمال میکنند. من این را به معنی تضعیف دینداری نمیدانم، این را حاصل ضعف دستگاههای فرهنگی و تبیینی جامعه میدانم که باعث شدهاند آنچه از دین نزد جامعه تثبیت شود، دینی متحولشده و تغییر معنایافتهای باشد.
* در واقع دینداری شکل صرفا مناسکی به خود گرفته است.
بعضی جاها مناسکی شده و در برخی جاها جنبه مناسکیاش تضعیف شده و جنبه معنوی و روحانیاش پررنگتر شده است. به طور مثال شاید فرد نماز نخواند ولی کمک به همنوع را در اولویت قرار بدهد. چون مناسک تعریف دارد، مناسک چیزی است که خدا به شما گفته انجام بدهید. نماز بخوانید، روزه بگیرید، حج بروید و زکات بدهید و... در برخی جاها این موارد ممکن است کمرنگ شده باشد و جنبههای انسانی و اخلاقی دین پررنگتر شده است. اینها نشانگر تضعیف دینداری در جامعه ایران نیست، نشانگر تغییرات اجتماعی است که دامنهاش گریبان دینداری را هم گرفته و در فضای زیست دینی و معنوی جامعه ما سرریز شده است. من این تغییرات را به رسمیت میشناسم و عقیده دارم این چیزی است که دنیای مدرن به ما تحمیل کرده است.
* پس شما این تغییر را ناشی از مدرنیته میدانید؟
بله! ناشی از اقتضائاتی است که مدرنیته به جامعه ما تحمیل کرده است. وقتی خانمی حجاب ندارد ولی تسبیح به دست گرفته و ذکر میگوید یا قرآن میخواند، این ناشی از تغییرات سبک زندگی مدرن و دینی است. مدرنیته بین این ۲ به نفع خود تلفیقی ایجاد کرده است. میگوید بخشی از امور فردی و شخصی است و تو میتوانی اینها را داشته باشی و زندگی روزمره خود را با استانداردهای خودت داشته باشی ولی معنویت اسلامی و دینی نیز داشته باشی، اینها قابل جمع است و اشکالی ندارد که قرآن بخوانی و روزه بگیری ولی لباست مد روز باشد و حجابت را رعایت نکنی و... اینها سبک زندگی جدیدی است که ما درگیرش هستیم.
* به نظر میرسد بویژه بعد از حوادث سال 1401، نزاعی الهیاتی میان بخشی از جامعه و سازمان دینی و قرائت رسمی از دین درگرفت که در واقع صورت تازهای از دینداری مطالبه میشود نه بیدینی. یعنی فرد خود را دیندار میداند اما قرائت رسمی را نمیپذیرد و با آن مرزبندی دارد. اگر این را قبول کنیم، این وضع مثبت است یا منفی و آیا باید نگران این وضع بود یا نه؟! چرا که ما زمانی این نگرانی را داشتیم که جامعه به سمت بیدینی برود ولی امروز بیدینی مطرح نیست بلکه صورتی از دینداری آن هم به اقتضای تجدد، مطرح شده است. با این اوصاف حاکمیت باید چه کند؟
من به تفکیک قرائت رسمی و غیررسمی از دین باور ندارم و این تقسیمبندیهای دوستان در جامعهشناسی دین را نمیفهمم. نهاد دین در جامعه، نهادی مردمپایه است و اگر حاکمیت دینی شده است به اعتبار حمایت مردم بوده، این قرائت یک دولت و یک سیاست از دین نبوده که بخواهد به مردم تحمیل شود، بلکه انتخاب است و جانمایه مردمی و مردمپایه از دین بود که حاکمیت بر اساس آن قوام پیدا کرده و روی آن قرائت نشسته است. شاید به دلایل مختلف این قرائت هواداران مردمیاش را از دست داده است و مخالفان مردمیاش افزایش پیدا کرده است. البته من مخالفان مردمی را 2 دسته میدانم. مخالفانی که به معنای واقعی کلمه مردمی نیستند و سازمانی و جریانی هستند و دوم کسانی هستند که به دلیل ضعفهای تربیتی و وضعیت کارآمدی، از این رویکرد و قرائت فاصله گرفتهاند. بله! باید احساس خطر کرد و حتما باید نگران بود و باید برای این وضعیت چارهاندیشی کرد اما اینطور نیست که ما قرائتی رسمی از دین داشته باشیم که به جامعه تحمیل میشود و قرائتی اجتماعی و غیررسمی و مردمی نیز داریم که این ۲ در تعارض با هم هستند! نه اینطور نیست، درک از دین در جامعه ایرانی به صورت پررنگی همانی است که حاکمیت نمایندگیاش میکند. اربعین، عاشورا و غدیر بشدت مردمی هستند. به طور مثال حمایت شهرداری از جشن غدیر به معنی این نیست که دین رسمی و دین مردمی داریم، لذا این تحلیلها اشتباه است.
این نزاع الهیاتی که شما از آن حرف میزنید باید توسط خود مردم حل و فصل شود و حاکمیت نباید نسبت به فضاها حساست نشان دهد و مداخله کند، چون شاید مداخله حاکمیت صفبندیها را پررنگ میکند. موضوع هیات و حجاب و مسائلی از این دست، چیزی است که باید به مردم واگذار شود و مردم میدانداری و تنظیمگری کنند. نهادهای مردمی و گروههای مردمی و رویدادهای مردمی و... میتوانند فضا را به نفع دینداری و ارزشهای دینی تغییر دهند. البته چیزهایی در اختیار حاکمیت است از جمله رسانه ملی که سهم عمده و موثری در این فضا دارد. نظام آموزشوپرورش که در اختیار حاکمیت است و میتواند با سازوکارهایش دینداری را تثبیت و تقویت کند ولی در این فضاها قدری ناکارآمدی به خرج میدهد.
* جامعه ایران در تماس با مدرنیته، صورتهای تازهای از دینداری یا صورتهای الهیاتی تازهای پیدا کرده است. با توجه به اینکه ما ادعا داریم گرایش به دینداری در بعد از انقلاب بیشتر شده است، اگر صورتهای تازه را به عنوان صورتی از دینداری به رسمیت نشناسیم و اگر تکثر را در نظر نیاوریم حاکمیت با این چالش چه خواهد کرد؟ آیا میتوان اقتضائات را نادیده گرفت و به یک ساختار متصلب از دینداری با صورتهای مشخص قائل شد در حالی که صورتهای دینداری درحال تکثر هستند و درحال تفاوت است.
ما نه اعتقادی و نه امکانی برای حذف صورتهای متکثر دینداری نداریم اما به رسمیت شناختن چه معنایی دارد؟ زمانی به رسمیت شناختن، به معنای ترویج و تایید به کار برده میشود ولی زمانی به رسمیت شناختن به معنای همزیستی است. زمانی با به رسمیت شناختن به سمت هدایت و اصلاحشان میرویم. اینکه کسی در روضه امام حسین(ع) گریه میکند و عزادار است اما با سگ خود آمده است را در نظر بگیرید، من این فرد را از هیات بیرون نمیکنم، من قائل به حذف اینها نیستم اما قائل به تاییدش هم نیستم، بلکه قائل به اصلاحش هستم. باید به سمتی برویم که نشان دهیم این وضعیت یک تعارض است. باید این رفتار اصلاح شود. برخی مصداق «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ» هستند. مثال اگزجره حضور با سگ در مراسم عزاداری است. نمیتوان سگبازی را با هیات آمدن، با هم جمع کرد و مورد تایید قرار داد. باید به سمتی برویم که مدلهای مطلوب را اشاعه بدهیم و مدلهای نامطلوب را اصلاح کنیم. چگونگی این کار باید در ایام دیگری بحث شود. به رسمیت شناختن نباید به معنی تایید دادن و پذیرفتن باشد. بحث این دو جدا است.
* آیا اصلا امکان و ظرفیتی برای اصلاح صورتهای متکثر دینداری وجود دارد؟ یا ما به طور کلی این فضا را به مدرنیته تحویل دادهایم؟
در کوتاهمدت نه! چون این فرآیند در بلندمدت اتفاق افتاده است و باید آن را در بلند مدت تغییر بدهیم. نسل نوجوان و جوان ما 20 سال به این شکل زندگی کرده، رشد کرده و بزرگ شده است. باید نسلهای بعدی را دریابیم که به 10 تا 15 سال سرمایهگذاری ویژه نیاز داریم تا بتوانیم فضا را برگردانیم. در میانمدت امکانی برای تغییر نداریم ولی در بلندمدت حتما امکانهایی وجود دارد.
* چه روند و سازوکاری باید طی شود؟
به نظر من باید نقش رسانه را بیشتر فهم کرد. ما نسبت به رسانه یا بیاعتنا هستیم یا اگر اعتنا داریم بیعرضهایم و ایده، روش و تکنیک نداریم. باید روی این فضا سرمایهگذاری بیشتری انجام داد. بسیاری از کارهایی که اخیرا در فضای تلویزیونی ایجاد شده مانند حسینیه معلی، ترکیب خوبی از رسانه و سرگرمی و امر معنوی و امر قدسی بوده و توانسته بدنه خاکستری جامعه را با امام حسین، معنویت و... آشتی دهد. باید این مدلها را تکثیر کنیم.
نظام آموزشوپرورش نیز باید تحول جدی داشته باشد تا فرآیند جامعهپذیری نوجوانان اصلاح شود و بهبود پیدا کند. نکته مهمتر هیات و اقامه عزای سیدالشهداست که در فرهنگ ایرانی ظرفیتی بیبدیل است به این شرط که با تبیین و بیان جوانب و ابعاد دینداری مطلوب و درست همراه باشد. باید در این بستر دینداری مطلوب را معرفی کرد. باید این فضاها را دست بگیریم. متاسفانه در این فضاها عقب هستیم و نتوانستهایم کنشگری مطلوبی داشته باشیم.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از میزبانی ضعیف پاریس از اهانت به ادیان تا ترویج همجنسگرایی
افتضاحیه المپیک
کمتر کسی تصور میکرد فرانسویها تا این حد در برگزاری المپیک با مشکلات کوچک و بزرگ مواجه شوند. اگر از خرابکاری در خطوط راهآهن قبل از افتتاحیه بگذریم و حتی بارش باران در رژه تیمها را به حساب وضعیت پیشبینینشده جوی بگذاریم، در موارد دیگر هیچ مقصری را نمیتوان پیدا کرد جز مسؤولان فرانسوی.
آنهایی که وعده داده بودند یکی از خاصترین المپیکهای تاریخ را برگزار خواهند کرد اما تنها بعد از گذشت ۲ روز صدای اعتراض همه ورزشکاران درآمد. از وضع تغذیه تا جای خواب و موارد دیگری که کمتر کسی تصور میکرد دستکم در المپیک شاهدش باشیم. برخی ورزشکاران از کمبود غذا در دهکده المپیک پاریس شکایت کردند. شرکتکنندگان در بازیها به میزان کم ذخیره تعدادی از محصولات و تعداد محدود تخممرغ برای صبحانه در رستوران اصلی اشاره کردند. شرکت مسؤول تغذیه ورزشکاران در حال تلاش برای رفع این مشکل است. اعضای تیم بریتانیا در بازیهای المپیک پاریس اعلام کردند دیگر از رستورانهای دهکده المپیک استفاده نخواهند کرد. شکایتهای زیاد ورزشکاران درباره فقدان مواد غذایی و ارائه گوشت خام باعث شده اعضای تیم بریتانیا تصمیم به استفاده نکردن از رستوران دهکده بگیرند. یکی از اعضای کاروان بریتانیا گفت: ورزشکاران ما تصمیم گرفتهاند در جای دیگری غذا بخورند، بنابراین باید سرآشپز دیگری بیاوریم، چرا که تقاضاها بسیار زیاد است. برخی غذاها کم هستند. تخممرغ، مرغ و کربوهیدراتهای خاص خیلی کم است. کیفیت غذا نیز مهم است. اینجا برای ورزشکاران گوشت خام سرو میشود!
* هو کردن نمایندگان رژیم غاصب
طبق ویدئویی که در شبکههای ارتباط اجتماعی منتشر شده است کاروان ورزشی رژیم صهیونیستی حین عبور از رود سن در جریان افتتاحیه المپیک پاریس ۲۰۲۴ توسط حاضران در مراسم هو شد. هنگام پخش سرود
«رژیم صهیونیستی» تعدادی از پرچمهای فلسطین در سکوها به اهتزاز درآمد و حاضران به نشانه اعتراض به جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه، کاروان ورزشی این رژیم را هو کردند.
* از لغو سخنرانی باخ تا دزدی از ورزشکاران
نشست خبری کمیته برگزاری بازیهای المپیک 2024 با حضور توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک (IOC) که قرار بود پیش از مراسم افتتاحیه برگزار شود، به طور ناگهانی لغو شد. کمیته سازماندهی المپیک 2024 پاریس توضیحی در این باره نداده است؛ اگرچه به نظر میرسد این موضوع بیارتباط با خرابکاری در خطوط راهآهن پاریس نباشد.
در جلسه تمرینی پیش از بازی با مراکش، ساعت، جواهرات و انگشتر تیاگو آلمادا، هافبک تیم ملی المپیک آرژانتین به ارزش ۵۰ هزار یورو دزدیده شد. همچنین زیکو، ستاره سابق تیم ملی برزیل هنگام ورود به پاریس برای حضور در افتتاحیه المپیک ۲۰۲۴ مورد دستبرد سارقان قرار گرفت و چمدان نیم میلیون یورویی خود را از دست داد. سرقت از اسطوره فوتبال برزیل در حالی رخ داد که پاریس برای تامین امنیت مراسم افتتاحیه بیش از ۵۰ هزار پلیس را به کار گرفته است. زیکو در این چمدان چند ساعت رولکس و جواهرات و همچنین ۲۰۰۰ یورو و ۲۰۰۰ دلار داشت. پیگیریهای پلیس نشان میدهد سرنخی از این سارقان در دست نیست.
از سویی بر اساس ویدئویی که منتشر شده، تخت اختصاص یافته به لاشا تالاخادزه، قهرمان دسته فوقسنگین وزنهبرداری المپیک ۲۰۲۰ توکیو اصلا مناسب شرایط وی نیست و میزبان به جای شخصیسازی تخت و امکانات شخصی به ورزشکارانی با شرایط خاص، ترجیح داده امکانات بلااستفاده و ضعیف برای همه به کار ببرد!
در این بین بارش باران باعث بروز بینظمی زیادی در برگزاری مراسم افتتاحیه شد، تا جایی که اکثر میهمانان زودتر از زمان تعیینشده مجبور به ترک مراسم شدند و آنهایی هم که ماندند، چارهای جز خیس شدن نداشتند. تیمهای رسانهای نیز مجبور شدند کار خود را تعطیل کنند تا به لوازم الکترونیکیشان آسیبی نرسد.
* غذاهای رژیمی و قاشق نشسته
عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک از شرایط میزبانی فرانسویها از المپیک بشدت انتفاد کرد و گفت: وجود غذاهای رژیمی و نداشتن نظافت گویای این موضوع است. علیرضا سهرابیان، رئیس فدراسیون قایقرانی و عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک درباره وضعیت میزبانی پاریس گفت: از نظر غذایی برای رژیم عالی است و اصلا تنوع غذایی وجود ندارد و همه غذایی میخورند که برای این است که سیر شوند. از لحاظ غذایی تنوع زیادی وجود ندارد، بلکه غذاهای دهکده به گونهای است که برای کاهش وزن بسیار مناسب است. با این غذا ما برای اوزان روئینگ ۲ نفره مشکلی نداشتیم اما کار ما برای وزن فاطمه مجلل بسیار سخت بود. وی افزود: همه کشورها نسبت به این موضوع انتقاد کردند یا تحریم کردند یا حتی غذا از بیرون آوردند. در کل پاریس نسبت به دورههای قبل بسیار ضعیف است. حتی به نظرم در برگزاری مراسم افتتاحیه هم بسیار بد بودند به طوری که بلیت ۹۰ یورویی برای افتتاحیه فروختند اما تدابیر لازم را برای اجرای آن نداشتند. سهرابیان با کنایه به وضعیت رستوران هم خاطرنشان کرد: از همه بدتر هم نظافت است. بدترین چیزی که در رستوران دهکده هست، نبود نظافت است. حتی بارها قاشق نشسته به من دادند و ما خودمان آن را در آب جوش گذاشته و تمیز کردیم. میشود گفت از این نظر میزبان نمره صفر میگیرد!
***
تحریم المپیک به خاطر «شام آخر»
یکی از بزرگترین شرکتهای فناوری آمریکایی در اعتراض به مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، تبلیغات خود را از این بازیها حذف کرد. یکی از بزرگترین شرکتهای مخابراتی آمریکا با نام «C Spire» اعلام کرد پس از «ابتذالی که از تابلوی شام آخر مسیح» در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک تابستانی پاریس مشاهده کرد، تصمیم گرفت تبلیغات خود را از این بازیها حذف کند. این شرکت بیان کرده است کارکنانش از این اجرا شوکه شدهاند. در بیانیهای که این شرکت از طریق شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است، اعلام کرد: ما از تمسخر «شام آخر» در مراسم افتتاحیه المپیک پاریس شوکه شدیم.
«C Spire» تبلیغات خود را از المپیک حذف میکند. مراسم افتتاحیه این بازیها روز جمعه برگزار شد و بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی از تمسخر «شام آخر» ابراز نارضایتی کردند. ایلان ماسک، کارآفرین میلیاردر آمریکایی نیز در حساب کاربری خود اظهار داشت این صحنه بشدت به مسیحیان بیاحترامی کرده است. یکی از جنجالیترین بخشهای مراسم افتتاحیه المپیک که شامگاه جمعه برگزار شد، اجرای نمایش «شام آخر مسیح» با حضور دگرباشان جنسی بود. این صحنه شامل مدلها، رقصندهها و هنرپیشههای ووک بود که با انتقادات بسیار شدیدی مواجه شد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
تنفیذ تضمین جمهوریت
جعفر علیاننژادی: در کنار جنبههای شرعی، فقهی و قانونی تنفیذ حکم ریاستجمهوری توسط ولی فقیه، یکی از ابعاد بسیار مهم و کمتر پرداخته شده این آیین، تعمیق جمهوریت نظام و تضمین سالاربودگی مردم است. بر این مبنا تنفیذ، گره زدن رای و خواست مردم به بنیانی محکم و مرصوص است؛ بنیانی که حافظ مردمی ماندن نظام بوده و آرا و خواستههای مردم را با آرامش و امنیت منتقل و تثبیت میکند. خلأ چنین بنیانی در طول تاریخ معاصر ایران از مشروطه تا وقوع انقلاب اسلامی، کشور را آبستن ۲ بلیه استبداد و هرجومرج کرد. بیان مقام معظم رهبری درباره 15 سال پربحران بعد از امضای فرمان مشروطیت که به دیکتاتوری رضاخان انجامید، اشاره به این مساله دارد.
انقلاب مشروطه که به نحوی حاصل اراده مردم بود، به دلیل عدم چنین بنیانی، دستخوش هرجومرج و ناامنی و سپس طلب نوعی نظم تحمیلی یا دیکتاتوری رضاخانی شد. آن تجربه نشان داد تداوم و تثبیت دخالت مردم در سرنوشت خود، بدون وجود تضمینی پایدار، ممکن نیست. ناامنی و امنیت تحمیلی یا هرجومرج و دیکتاتوری، ۲ روی سکه چنین وضعیتهایی است. در وضعیت دهشتناک هرجومرج، این کامطلبیهای فردی و منفعتجوییهای گروهی است که فضا را مستعد اصطکاک، خشونت و میل به قدرت رسیدن میکند، بازنده این وضعیت، جان و مال به خطر افتاده مردم است. در وضعیت استبداد نیز، احساس نیاز شدید و اورژانسی مردم به امنیت، آنان را مجبور به پذیرش نوعی نظم تحمیلی میکند.
استبداد پاسخی عاجل به چنین ترس غریزیای بود اما تداوم وضعیت استبدادی، آن هم از نوع وابسته و متکی به قدرتهای بیرونی، به بیاثر شدن نقش مردم در امور سیاسی و اجتماعی خود انجامید. قاعده چنین وضعیتهایی، ایجاد نارضایتیهای متراکم، شورش و ناآرامیهای بیهدفی است که یا سرکوب میشود یا مجددا منجر به تسلسل آشوب و رسیدن به نقطه هرجومرج میشود. گویی یک چرخه جبری از استبداد و هرجومرج وجود دارد که جامعه را در برابر خود منفعل کرده و یکی پس از دیگری این وضعیت بغرنج را تداوم میبخشد. در برابر این سیکل بسته و چرخه محتوم اما این حضرت امام خمینی(ره) بود که منفذ و راه برونرفت را به مردم نشان داد؛ انقلاب آن هم از نوع اسلامی خود، نقطه مقابل استبداد و هرجومرج بود. مهم آن بود که امام، انقلاب را قیامالله تعریف کرد که لازمه آن نوعی تحول باطنی یا انقلاب درونی در مردم و سپس انقلاب بیرونی در برابر استبداد بود.
چنین پدیدههای تحمیلیای، از انفعال و استضعاف مردم تغذیه میکردند. امام بهدرستی راه مبارزه را در ایجاد صفوف فشرده و مبارزه فعالانه با چنین واقعیتهای تحمیلیای تعریف کرد. حس احترام به خود و عزت نفس، انقلاب اول امام و مبارزه با استبداد و طاغوت توسط همین مردم متحول شده، انقلاب دوم امام بود. ثمره طبیعی انقلاب اسلامی، با هدایت امام(ره) و همت مردم، برقراری نوعی نظم ارادی و فاعلانه بود که در قالب مردمسالاری دینی یا جمهوری اسلامی متبلور شد. امام در دوران طاغوت با چنین آگاهیبخشیای، زمینه ظهور اراده مردم در مبارزه با استبداد را فراهم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تعیین مدل نظم جدید (جمهوری اسلامی)، زمینه تداوم، شکوفایی این اراده عمومی و دخالت حداکثری مردم در سرنوشت خود را فراهم کرد. بر این مبنا، انتخابات در چنین نظم جدید، فاعلانه و ارادیای، معنای مضاعفی مییافت. مردمی که با دخالت مستقیم و اراده نافذ خود چنین نظامی را سرپا کردهاند، مقاطع انتخاباتی را فرصتهایی حداکثری برای دخالت نظر و تثبیت نقش خود مییافتند و در میان فرصتهای انتخاباتی هم، در انتخابات ریاستجمهوری احساس تاثیرگذاری بیشتری میکردند. حضور مردم در هر انتخابات فارغ از نتیجه، تثبیت چنین اراده و نظم فاعلانه و دوریگزینی از آن چرخه محتوم تاریخی بود. پس از روشن شدن نتیجه انتخابات و مشخص شدن فرد پیروز، هم تداوم چنین نظمی یعنی مردمی ماندن نظام سیاسی و هم مسؤولیتپذیری بیشتر فرد منتخب در قبال مردم، نیاز به یک تضمین جدی داشت. معنای تنفیذ در این لحظه خود را نمایان میکند؛ اینکه مردم با تنفیذ حکم ریاستجمهوری توسط رهبری، رای خود را به چنین تضمین یا بنیانی گره میزنند. حالا فرد منتخب، فقط نامزد پیروز بخشی از مردم نیست، بلکه رئیسجمهور همه مردم ایران است؛ چه آنان که رای ندادند، چه آنان که نامزدشان در انتخابات پیروز نشد و چه آنان که نامزدشان پیروز شد؛ با تنفیذ رهبری، وی رئیسجمهور مشروع و قانونی کشور شد. ولی فقیه ضامن بقا و دوام مردمسالاری و حافظ رای مردم در انتقال آرام قدرت از دولت قبل به دولت جدید است.
ارسال به دوستان
اتهامزنی صهیونیستها به حزبالله در حالی است که شاهدان عینی و حتی مقامات آمریکایی سامانه ضد موشکی اسرائیل را عامل حمله به جولان میدانند
سناریوی مجدل شمس
حزبالله: به هر حماقتی پاسخ ویرانگر میدهیم
گروه بینالملل: بعد از حمله موشکی به یک زمین فوتبال در شهرک مجدل شمس واقع در جولان اشغالی، پایگاه خبری آکسیوس آمریکا به نقل از یک مقام آمریکایی تاکید کرد حزبالله اعلام کرده علت حادثه منطقه مجدل شمس در جولان اشغالی سوریه، موشک ضدهوایی اسرائیل بوده است. منابع عبری گزارش دادند در این حمله، 12 نفر کشته شده و حداقل ۳۰ نفر زخمی شدند که حال برخی از آنها وخیم است. طبق اعلام وزارت بهداشت اسرائیل حال 17 نفر از این افراد وخیم است. برخی منابع عبری مدعی شدند در این عملیات، از پهپاد انتحاری هم استفاده شده است. این در حالی است که یک مسؤول حزبالله به رویترز گفته حمله مجدل شمس کار مقاومت اسلامی لبنان نبود. از نکات قابل تامل درباره این منطقه آنکه تمام نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد، مجدل شمس و دیگر روستاهای واقع در جولان را در زمره مناطق تحت اشغال قلمداد کرده و تا امروز از شناسایی ادعای حاکمیت رژیم صهیونیستی بر این مناطق خودداری کردهاند و تنها آمریکا مارس 2019 در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا حاضر به شناسایی ادعای حاکمیت تلآویو بر این منطقه اشغالی شد. از مجموع 11458 فرد ساکن در مجدل شمس، بیش از 90 درصد ساکنان آن به رغم فشارهای تلآویو از پذیرش تابعیت رژیم صهیونیستی خودداری کردهاند و بر هویت اصیل سوری خود تاکید دارند. مجدل شمس در حقیقت بزرگترین روستا از مجموع 5 روستای اصلی منطقه جولان اشغالی است که عمده ساکنان آن را شهروندان اصالتا سوریتبار و دروزی که تحت اشغال ارتش اسرائیل زندگی میکنند، تشکیل میدهند.
در این ارتباط محمد عنیف، مسؤول روابط عمومی حزبالله لبنان به شبکه خبری المیادین گفت: ما به طور قاطعانه، ادعاهای برخی رسانههای دشمن درباره هدف قرار دادن مجدل شمس در جولان اشغالی سوریه را تکذیب میکنیم. حزبالله همچنین در بیانیهای ضمن تکذیب حمله موشکی به مجدل شمس اعلام کرد مقاومت اسلامی لبنان هیچگونه ارتباطی با این حادثه نداشته و قاطعانه ادعاهای دروغین در این باره را رد میکند. شاهدان عینی و منابع رسانهای میگویند احتمالا موشک رهگیر سامانه «گنبد آهنین» در جولان فرود آمده و باعث کشته و زخمیشدن صهیونیستها شده است.
حزبالله این گزارش را به سازمان ملل داده و بار دیگر تأکید کرده است علت حادثه مجدل شمس در جولان اشغالی، موشک ضدهوایی ارتش رژیم صهیونیستی بوده که به یک ورزشگاه فوتبال اصابت کرده است. این در حالی است که ارتش رژیم صهیونیستی مدعی شد تجزیه و تحلیل دادههای موجود نشان میدهد موشک از شمال روستای شبعا در جنوب لبنان به سمت مجدل شمس در جولان شلیک شده است.
خبرنگار شبکه العربی هم گزارش داد تعدادی از شاهدان عینی در محل انفجار در شهرک مجدل شمس به او گفتهاند پدافند هوایی اسرائیل عامل انفجار شدید بوده است. آنها گفتند با چشمان خود دیدهاند سامانه گنبد آهنین از سمت بلندیهای «جبل شیخ» شلیک کرد و موشک پدافندی درست در زمین فوتبال فرود آمد. خبرنگار العربی تأکید کرد ساکنان مجدل شمس روایت اسرائیل درباره واقعه عصر روز شنبه (که حزبالله عامل حمله بوده است) را باور نکردهاند. یک نیروی امدادی صهیونیست به خبرنگار العربی گفته چند نفر از شاهدان عینی معتقدند موشک پدافندی اسرائیل و سامانه گنبد آهنین عامل انفجار بوده است. پیش از این، «دانیل هاگاری» سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی با بیان اینکه وزیر جنگ و روسای ستاد ارتش و موساد در حال ارزیابی وضعیت در مجدل شمس هستند، مدعی شده بود: «حزبالله موشکی به سمت ورزشگاه فوتبال در مجدل شمس شلیک کرد و این رخدادی دشوار است». وزیر خارجه ایالات متحده نیز به تبعیت از مقامات صهیونیست، حزبالله را به حمله به جولان متهم کرد. آنتونی بلینکن ادعا کرد همه نشانهها حاکی از آن است که حزبالله پشت موشک شلیک شده روز شنبه به بلندیهای جولان است.
از سویی نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان شنبهشب در تماس تلفنی با هماهنگکننده ویژه سازمان ملل در لبنان گفت: لبنان و مقاومت به قوانین جنگ و درگیری پایبند هستند و غیرنظامیان را هدف قرار نمیدهند. رئیس پارلمان لبنان تأکید کرد، حزبالله در حمله به مجدل شمس دست نداشته و مسؤولیت اتفاقی که افتاده را رد میکند. ولید جنبلاط، رئیس سابق حزب سوسیالیست ترقیخواه لبنان نیز به حادثه مجدلالشمس واکنش نشان داد و تصریح کرد: ما در گذشته پروژه اسرائیل را نابود کردیم و اگر دوباره از سر بگیرد، در کنار مقاومت و اهالی مقاومت میایستیم. وی افزود: ما صمیمانه تسلیت و همدردی خود را به خانواده جانباختگان و به همه مردم جولان اشغالی سوریه ابراز میکنیم. جنبلاط تصریح کرد: تاریخ گذشته و حال دشمن، مملو از کشتارها و جنایتهایی است که بیوقفه علیه غیرنظامیان مرتکب شده و میشود. رئیس سابق حزب سوسیالیست ترقیخواه لبنان ادامه داد: من از همه در لبنان، فلسطین و جولان میخواهم مراقب هر گونه لغزش یا تحریک در چارچوب سناریوی ویرانگر دشمن باشند. وی خاطرنشان کرد: با توجه به تکذیبیه حزبالله مبنی بر عدم ارتباط مقاومت اسلامی لبنان با آنچه رخ داده است، ما درباره فتنههایی که دشمن روی آن کار میکند، هشدار میدهیم. وی تصریح کرد: بهتر است جنگ گسترش نیابد و حملات دشمن متوقف و آتشبس اجرا شود. دفتر نجیب میقاتی، نخستوزیر دولت پیشبرد امور لبنان نیز در این باره اعلام کرد بیروت اقدامات خشونتآمیز علیه غیرنظامیان را محکوم میکند. دفتر میقاتی همچنین اعلام کرد خواستار توقف فوری اقدامات خصمانه در همه جبههها است.
این در حالی است که نخستوزیر رژیم صهیونیستی که در واشنگتن به سر میبرد، با متهم کردن حزبالله مدعی شد از این حادثه شوکه شده است و تهدید کرد حزبالله تاوان سنگینی بابت این حمله خواهد داد. بنیامین نتانیاهو گفت مذاکرات امنیتی را به محض وقوع حادثه انجام داده و از این حادثه چشمپوشی نخواهد کرد. وی همچنین ادعا کرد حزبالله بهایی را خواهد پرداخت که پیش از این پرداخت نکرده است. همچنین ایهود باراک، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی در واکنش به حمله مجدل شمس اظهار داشت: اسرائیل باید به شکل دردناکی و بدون اینکه منجر به جنگ شود، به حزبالله پاسخ دهد. به نفع اسرائیل نیست که وارد درگیری فراگیر با حزبالله شود. «بنیگانتس» عضو مستعفی کابینه جنگ رژیم صهیونیستی نیز در واکنش به این حمله خواستار پاسخ گسترده به حزبالله و لبنان شده و گفته چنین وضعی نمیتواند ادامه یابد. وی افزود کابینه نتانیاهو متاسفانه به خاطر برخی ملاحظات سیاسی آنطور که لازم است برخورد نمیکند. وی مدعی شد: اسرائیل قویتر از لبنان و حزبالله است و میتواند با این موضوع برخورد کند. «یوآو گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی هم با تهدید حزبالله گفت حزبالله مسؤول این حمله است و بهای آن را خواهد پرداخت.
«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی نیز سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله را مسؤول حمله مجدل شمس دانست و گفت: زمان آن رسیده حزبالله بهای سنگینی بپردازد. از سویی «یائیر لاپید» رهبر اپوزیسیون رژیم صهیونیستی کابینه نتانیاهو را بیمسؤولیت دانست و گفت: «وظیفه کابینه این است که کاری انجام دهد، نه اینکه توضیح دهد چه کاری لازم است انجام داده شود. اظهارات مقامات اسرائیلی اهانت به ساکنان جبهه شمالی است». در این میان ارتش رژیم صهیونیستی از تشکیل اتاق عملیات مشترک میان نیروهای امنیتی، پلیس و نیروهای امداد و نجات برای حفظ امنیت در مجدل شمس واقع در جولان اشغالی خبر داد. پژوهشکده امنیت داخلی رژیم صهیونیستی هم اعلام کرد هرگونه پاسخ شدید از سوی اسرائیل، حزبالله را به واکنش و شکستن قواعد درگیری در شمال وادار خواهد کرد.
همچنین روزنامه عبری اسرائیل الیوم نوشت ارتش رژیم صهیونیستی بتازگی رزمایشهای شبیهسازی انتقال مجروحان جنگ در جبهه شمالی را آغاز کرده است. به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در ماجرای کشته شدن 12 کودک در خلال حادثه مجدل شمس و متهم کردن حزبالله به نقشآفرینی در این رخداد در تلاش است پس از به شهادت رساندن دهها هزار زن و کودک فلسطینی در تجاوز 10 ماهه اخیر خود به نوار غزه ضمن تبرئه خویش از جنایات غزه مدعی شود نه تنها اسرائیل، بلکه حتی نیروهای محور مقاومت نیز در جریان جنگ مرتکب جنایت میشوند و بدین صورت اجماع حاصل از فشار افکار عمومی بینالمللی علیه خود را تعدیل و پیکان فشارها را متوجه حزبالله و دیگر گروههای مقاومت کند. در نهایت آنکه صهیونیستها حتی در سناریوی خود در مجدل شمس به منظور طراحی بهانه لازم جهت تشدید تنش در منطقه و بهانهجویی برای حمله به لبنان تلاش کردند منطقهای را هدف حمله قرار دهند که در آن اقلیتها و دیگر طایفهها و نه صهیونیستها در آن سکونت داشته باشند تا از عدم آسیب به شهرکنشینان صهیونیست در جریان اجرای این سناریو نیز اطمینان داشته باشند.
***
حزبالله: به هر حماقتی پاسخ ویرانگر میدهیم
پایگاه عبریزبان واینت در خبری اعلام کرد حزبالله به سازمان ملل متحد خبر داد حماقت اسرائیل را با واکنش ویرانگری پاسخ خواهد داد. این رسانه عبریزبان به نقل منابع لبنانی خبر داد حزبالله به یونیفل، نیروی حافظ صلح بینالمللی مامور حفظ صلح در جنوب لبنان اطلاع داده است به هر اقدام اسرائیل واکنش ویرانگری خواهد داد، حتی اگر این اقدام به بهای آغاز جنگ فراگیر باشد، پس سزاوار است همگان مسؤولیتپذیر باشند. گفتنی است بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی که تا چند ساعت بعد از وقوع حادثه مجدل شمس حتی حاضر نبود تعطیلات خود را در ایالات متحده قطع کند، در لفاظیهای جدیدی ادعا کرده بود حزبالله بهای سنگینی را بابت حمله به مجدل شمس خواهد پرداخت.
ارسال به دوستان
فلسطینیها چگونه سیاست قحطی اسرائیل را با چالش مواجه کردند
غزه زنده است
بشار عوض، مرد جوان 34 ساله اهل اردوگاه جبالیا، در تلاش برای به چالش کشیدن سیاست قحطی تحمیل شده توسط اشغالگران، پس از نابودی بیشتر زمینهای کشاورزی در شمال غزه، شروع به کاشت برخی محصولات از قبیل گوجه فرنگی، خیار و بادمجان در پشت بام خانه خود کرد. عوض به این منظور بسترهایی را برای کشاورزی آماده کرد و روی پشتبام خانهاش گذاشت و بذر سبزیجاتی را که از مارس گذشته در اختیار داشت در این بسترها کاشت. این جوان در گفتوگو با الاخبار گفت: «پس از چندین ماه مراقبت از نهال، توانستم نخستین برداشت گوجه فرنگی، بادمجان و خیار را از باغچه خانگیام داشته باشم و مایحتاج خانوادهام را در این باره با گلخانه خانگی خود فراهم آورم. وی اشاره میکند که تجربه زراعت شخصی در بین فلسطینیان به سرعت گسترش یافته است و از این رو آنها شروع به ذخیره بذر برخی سبزیجات کردند تا آنها را روی پشت بام خانههای خود یا در فضاهای خالی بین خانههای ویرانشدهشان بکارند.
رژیم اشغالگر سیاست قحطی را به صورت عمدی، علیه ساکنان شمال نوار غزه تحمیل میکند و در نتیجه اعمال سیاست قحطی توسط رژیم، سبزیجات در این منطقه به سختی یافت میشود و خانوادهها مجبورند یک گوجه را به تعداد اعضای خود تقسیم کنند اما درباره جنوب نوار غزه، اسرائیل اجازه ورود محصولات کشاورزی را تنها در مقادیر کم میدهد که این کار باعث میشود این محصولات کشاورزی با قیمتهای بسیار بالا به آوارگانی که اتفاقا بیکار هم هستند فروخته شود. این امر مفیدالمقاید را که در چادری در غرب شهر دیرالبلح زندگی میکند، مجبور کرد از زمین خالیای که مساحت آن بین چادرش و چادر کناری آن است که از چند متر بیشتر تجاوز نمیکند، برای کشاورزی بهرهبرداری کند. المقاید در گفتوگو با الاخبار گفت: بازارهای جنوب دارای مواد غذایی متنوعی هستند اما گرانند، به همین خاطر من به دنبال زراعت خصوصی رفتم. وی ادامه میدهد: «من جعفری، شاهی و گشنیز میکارم که دائما برای تهیه غذا به آن نیاز دارم و گاه آنها را با سبزیجات دیگری که همسایگانم جلوی چادرشان میرویانند مبادله میکنم».
در واقع کشاورزی در نوار غزه برای صدها هزار نفر از ساکنان آن که به عنوان منبع اصلی غذا و درآمد به آن وابسته هستند، شریان حیاتی به شمار میرود، چرا که سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی این منطقه در سال 2022 به گزارش اداره مرکزی آمار فلسطین به حدود 11 درصد رسید. زمینهای کشاورزی نیز 151 کیلومتر مربع از غزه را تشکیل میدهد که معادل 41 درصد مساحت آن است. با این حال، رژیم اشغالگر در جنگ جاری خود در نوار غزه، از تخریب زیرساختهای کشاورزی به عنوان سلاحی برای حمله به منابع حیات فلسطینیان استفاده کرد که بر اساس گزارش منتشر شده توسط مرکز اروپایی- مدیترانهای حقوق بشر، نیروهای اسرائیلی بیش از 75 درصد از زمینهای کشاورزی را تخریب کردهاند و این در حالی است که مناطق مستعد کشاورزی باقیمانده بسیار محدودند، زیرا اکثر آنها در منطقه ماواسی در غرب خانیونس در جنوب نوار غزه واقع هستند که این روزها به پناهگاه صدها هزار آواره تبدیل شدهاند. سابق بر این نیز سازمان جهانی بهداشت هشدار داده بود بسیاری از ساکنان نوار غزه در معرض «سطح فاجعهبار گرسنگی و شرایط شبیه به قحطی» هستند.
* دور زدن سیاست قحطی توسط فلسطینیان با احیای سنتی قدیمی
استواری مردم غزه و دور زدن سیاست قحطی توسط آنان، از طریق کشاورزی خانگی، شگفتی تکاندهندهای برای اسرائیل بود که انتظار داشت این سیاست منجر به آواره شدن تعداد بیشتری از ساکنان شمال غزه به جنوب آن شود. از این رو ارتش اشغالگر تصمیم گرفت با جلوگیری کامل از ورود گازهای پخت و پز به شمال و سهمیهبندی دسترسی آوارگان جنوب غزه به آن، با پدیده کشاورزی خانگی مقابله کند. در نتیجه، این اقدامات فلسطینیها را برای پخت محصولات کشاورزی خود مجبور به انتخابهای دشوار، از جمله ریشه زدن و قطع درختان کهنسال کرد. محمد عبدالکریم، جوان 32 ساله، اهل شهر دیرالبلح در مرکز نوار غزه، در همین راستا مجبور به قطع درخت اکالیپتوسی شد که پدربزرگش 60 سال پیش در مقابل خانه آنها کاشته بود. مرد جوان در گفتوگو با الاخبار با بیان اینکه قیمت هر کیلو هیزم 5 شکل، معادل یک دلار و نیم افزایش یافته در حالی که قیمت آن قبل از جنگ تنها یک شکل معادل 0.36 دلار بود، گفت: این درخت برای ما سایه ایجاد میکرد، بنابراین من و خانوادهام ساعتهای طولانی زیر آن مینشستیم و گپ میزدیم اما متأسفانه مجبور شدیم برای تهیه هیزم برای پخت غذا، آن را قطع کنیم. بنابراین، فلسطینیان برای پخت غذای خود به جایگزینهای اجاق گاز، مثل تنور تابون که با استفاده از خاک رس ساخته میشود و برای روشن کردن آتش به چوب متکی است، رو آوردند. زنی سالخورده به نام سعدیه البوحیسی اهل دیرالبلح، روزانه حدود 10 تنور تابون میسازد و به مهاجران فلسطینی میفروشد. البوحیسی میگوید: «فقدان گاز برای پخت و پز، سنت استفاده از اجاقهای تابون را احیا کرده است» و توضیح میدهد که این اجاقها کمک زیادی به رفع مشکل قطع گاز کرده اما در عین حال توجه مردم به قطع درختان کهنسال را نیز برای به دست آوردن هیزم، افزایش داده است. اما نکته حائز اهمیت درباره رویکرد فلسطینیان این است که میتوان اشکال مختلف مقاومت و استواری را در جای جای زندگی این عزیزمردمان مشاهده کرد. کسانی که نقشههای دقیق و مهندسی شده توسط رژیم صهیونیستی و سیاستهای اعمال شده از جانب آنان را دور میزنند و از هر روزنهای برای بقا و مبارزه استفاده میکنند.
ارسال به دوستان
دمای هوا از امروز در سراسر کشور 1 تا 5 درجه کاهش مییابد
عبور از آتش
گروه اجتماعی: با سپری شدن روزهای بسیار گرم و نزدیک شدن دمای هوا در برخی مناطق به 50 درجه سانتیگراد طی ۲ روز گذشته، سازمان هواشناسی دیروز از افت دمای هوا در اغلب استانهای کشور طی امروز و روزهای آینده خبر داد. گرمای شدید و کمسابقه هوا که در چند روز اخیر کشور را فرا گرفت، طی 2 روز گذشته به اوج رسید. شدت دمای هوا تا جایی بود که ساعات کاری ادارات کاهش و دیروز نیز تعطیلی سراسری اعلام شد. کارشناسان نیز هشدار دادند در این روزهای بسیار گرم مردم حتیالامکان از منزل خارج نشوند و در مقابل تابش خورشید قرار نگیرند؛ افزایش دمای هوایی که سازمان مدیریت بحران کشور، علل آن در سالهای اخیر را تغییرات اقلیمی، النینو و افزایش گازهای گلخانهای دانست و به مردم توصیه کرد هشدارهای هواشناسی درباره افزایش دمای هوا و گرمازدگی را جدی بگیرند. پایتختنشینان نیز روز گذشته روز بسیار گرمی را تجربه کردند، چرا که مطابق اعلام سازمان هواشناسی، دمای هوا در اوج گرما به 43 درجه رسید. همچنین شهر طبس دیروز یکشنبه ۷ مرداد با دمای 48.7 درجه سانتیگراد گرمترین شهر جهان معرفی شد. ایستگاه صفیآباد دزفول در استان خوزستان نیز در فهرست سایت eldoradoweather در جایگاه دومین شهر جهان با دمای بسیار بالا قرار گرفت. همچنین بعد از شهرهایی از کشورهای عمان و امارات، جایگاه ششمین شهر گرم جهان هم به بندر دیر در استان بوشهر با دمای 47.9 درجه سانتیگراد رسید. همچنین خور در استان خراسان جنوبی با دمای 47.8 نیز جایگاه هفتم را به خود اختصاص داد. زابل در استان سیستانوبلوچستان با دمای 47.6 در جایگاه یازدهم و اهواز با دمای 47.4 در جایگاه سیزدهم گرمترین شهرهای جهان در این روز ثبت شدند. رئیس اورژانس استان تهران نیز عصر روز گذشته گفت: تاکنون بیش از ۲۲۵ مورد گرمازدگی به اورژانس کشور گزارش شده است که از این تعداد ۳۲ تهرانی به مراکز درمانی مراجعه کردند و ۵ نفر بستری شدند. محمداسماعیل توکلی با اشاره به موج گرمای چند روزه در تهران، درباره افزایش عملیات اورژانس تهران به دنبال افزایش دما و گرمازدگی شهروندان افزود: با توجه به افزایش دما و گرمازدگی، تعداد ماموریتهای همکاران ما در اورژانس بیشتر شده و به صورت شبانهروزی اورژانس تهران در حال خدمترسانی است. دیروز یکشنبه طبس، اهواز و شهداد جزو گرمترین نقاط ایران بودند که بارها در میان گرمترین شهرهای جهان قرار گرفتهاند. همین چند روز پیش یعنی ۳۱ تیر بود که اهواز با ثبت دمای ۵۱ درجه گرمترین شهر بزرگ جهان لقب گرفت. با افول تدریجی دمای هوا در عصر روز گذشته، رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا سازمان هواشناسی از آغاز کاهش دمای هوای در برخی مناطق کشور خبر داد. صادق ضیاییان، با بیان اینکه پس از سپری شدن روزهای بسیار گرم در هفته گذشته دوشنبه (۸ مرداد) در نیمه شمالی کشور کاهش دما داریم، گفت: در اغلب نقاط دما یک تا ۵ درجه سلسیوس کاهش مییابد. دما در بخش جنوبی استانهای بوشهر، هرمزگان و فارس یک تا ۲ درجه سلسیوس کاهش مییابد و در سایر مناطق بدون تغییر خواهد بود. وی ادامه داد: روز سهشنبه (۹ مرداد) در استانهای واقع در شمال غرب کشور شامل آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و زنجان افزایش دما پیشبینی میشود و در سایر استانها کاهش دما داریم یا بدون تغییر باقی خواهد ماند. به گفته رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوای سازمان هواشناسی ، چهارشنبه (۱۰ مرداد) در برخی نقاط کشور یک تا ۲ درجه سلسیوس دما افزایش مییابد. ضیاییان در پایان با اشاره به وضعیت دمای استان تهران اظهار کرد: از دوشنبه 8 مرداد (امروز) کاهش دما برای استان تهران پیشبینی میشود و خنکترین روز در این استان سهشنبه (۹ مرداد) با ۳۸ درجه سلسیوس خواهد بود و از چهارشنبه دما اندکی افزایش مییابد ولی به دمای هفته گذشته نمیرسد، چرا که هفته گرمی بود.
* مصرف برق کشور از ۸۰ هزار مگاوات هم گذشت
افزایش دمای هوا و گرمای شدید باعث مصرف بالای برق در کشور طی روزهای اخیر شده است. بنا بر اعلام مدیرعامل شرکت توانیر، مصرف برق کشور با رشد نزدیک 8 درصدی از ۸۰ هزار مگاوات هم عبور کرد. مصطفی رجبیمشهدی با اشاره به افزایش بیسابقه دما در کشور و افزایش نابهنجار مصرف برق که موجب فشار مضاعف به شبکه برق کشور شده است، گفت: همکاران صنعت برق برای تابستان امسال ۳ سناریو با درصد رشد متفاوت پیشبینی کرده بودند و برای تامین هر ۳ سناریو آمادگی و پیشبینی لازم را انجام داده بودند. مدیرعامل شرکت توانیر با بیان اینکه سناریوی اول سناریوی خوشبینانه و با رشد 3 درصد در نظر گرفته شد، گفت: سناریوی دوم واقعبینانه و با رشد 5.4 درصد و سناریوی سوم بدبینانه و با رشد 6درصدی و تقاضای مصرف 77 هزار مگاوات در نظر گرفته شده بود. رجبیمشهدی تصریح کرد: اکنون در این روزها با افزایش بیسابقه دما از بدبینانهترین سناریوی پیشبینیشده صنعت برق با نزدیک شدن به مرز تقاضای 80 هزار مگاواتی هم عبور کردیم. وی ادامه داد: بهرغم گذر از رشد نزدیک به 8 درصدی مصرف برق نسبت به سال گذشته و وقوع گرمای بیسابقه و فشار به تجهیزات برق و حوادثی که به طور مقطعی پیش میآید اما همه همکاران عملیاتی و فنی و تخصصی صنعت برق در آمادهباش کامل هستند و در 24 ساعت شبانهروز و حتی در زمانهای خواب و استراحت مردم، مشغول فعالیت برای رفع مشکلات احتمالی هستند تا هموطنان لحظهای دچار عدم آسودگی نشوند. سخنگوی صنعت برق از مردم درخواست کرد با چند راهکار ساده از جمله تنظیم دمای وسایل سرمایشی روی 24 درجه یا استفاده از دور کند کولر آبی، همکاران پرتلاش صنعت برق را برای برقرسانی مستمر یاری کنند.
* وضعیت هوای تهران قرمز شد
با افزایش انتشار آلاینده ازن، هوای تهران دیروز در شرایط هوای بسیار گرم در وضعیت قرمز قرار گرفت. روز گذشته کیفیت هوای تهران با شاخص 198 در وضعیت قرمز یعنی ناسالم برای همه گروههای جامعه قرار گرفت که دلیل آن افزایش غلظت آلاینده ازن اعلام شد. در این شرایط توصیه میشود افراد دارای بیماری قلبی و ریوی، سالمندان و کودکان فعالیتهای طولانی یا سنگین خارج از منزل را کاهش دهند. همچنین بسیاری از نقاط تهران نیز در وضعیت بنفش یعنی بسیار ناسالم قرار گرفت و بیشترین آلودگی مربوط به ایستگاه ستاد بحران در منطقه 7 با شاخص 247 بود. ایستگاه سوهانک در منطقه یک نیز با شاخص 231، ایستگاه دانشگاه شهید بهشتی در منطقه یک با شاخص 223، ایستگاه گلبرگ در منطقه 8 با شاخص 221، ایستگاه ژئوفیزیک در منطقه 6 با شاخص 214، ایستگاه شهرک چشمه در منطقه 22 با شاخص 207 و ایستگاه شهرداری در منطقه 21 با شاخص 205 آلودهترین نقاط تهران بودند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» اولویتهای اقتصادی دولت چهاردهم را بر اساس بیانات رهبر انقلاب بررسی کرد
پزشکیان و نسخه اقتصادی
* رشد سرمایهگذاری و تولید، افزایش صادرات، کنترل تورم و بهبود فضای کسب وکار منجر به ارتقای ارزش پول ملی
و بهبود معیشت مردم میشود
گروه اقتصادی: دولت چهاردهم در حالی کشور را تحویل گرفت که میزان نقدینگی و تورم روند نزولی دارد، همچنین برای نخستینبار کشور نرخ بیکاری 8 درصدی را تجربه کرده است. با این حال رهبر معظم انقلاب بر ادامه بهبود شاخصهای اقتصادی بویژه ارزش پول ملی و معیشت مردم تاکید دارند.
به گزارش «وطن امروز»، در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری مسعود پزشکیان از سوی رهبر معظم انقلاب، ایشان با تاکید بر«تعامل ارکان کشور» و اینکه «بدون این نمیشود کار کرد، مجلس باید به دولت کمک کند؛ دولت باید روی حساسیتهای مجلس حساب کند؛ قوهقضائیه در هر نقطهای که مورد نیاز است باید حضور فعال داشته باشد؛ نیروهای مسلح در هر جایی که دولت نیاز دارد و مردم نیاز دارند، طبق وظایفشان حضور داشته باشند؛ همه باید نقشآفرینی کنند»، افزودند: «همه میدانند بنده نسبت به مسائل فرهنگی خیلی حساسم؛ مسائل فرهنگی و مسائل اجتماعی مسائل بسیار مهمی است، شاید بیش از همه چیز اهمیت دارد؛ لکن امروز از لحاظ زمانی، اولویت با مسائل اقتصادی است. یک تحرک اقتصادی حسابشده قوی پیگیر مورد نیاز است. البته کارهایی در دولت قبل انجام گرفته که کارهای باارزشی است و باید ادامه پیدا کند، کارهای دیگری هم باید اضافه شود».
در حال حاضر اقتصاد ایران در یک موقعیت حساس قرار گرفته است. به همین دلیل رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری بر اولویت اقتصاد تاکید کردند. نکته قابل توجه در شرایط کنونی چینش کابینه کارآمد برای مدیریت اقتصاد است. در شرایط کنونی هر چند کارگروههای تعیینشده توسط شورای سیاستگذاری دولت چهاردهم در فضای جامعه سروصدای زیادی به پا کرده است اما فعلا خروجی آن مشخص نیست. از طرف دیگر انتخاب محمدرضا عارف به عنوان معاون اول رئیسجمهور نشان داد گمانهزنیها الزاما به واقعیت نمیپیوندد. بنابراین افرادی ممکن است به عنوان وزیر در کابینه دولت چهاردهم قرار بگیرند که تاکنون به عنوان گزینه، چندان مطرح نبودهاند.
از سویی در بیانات رهبر معظم انقلاب علاوه بر اولویت بودن اقتصاد، بر هماهنگی و یکپارچگی بین دستگاهها نیز تاکید شده است. به عبارت دیگر وزارتخانههای اقتصادی مانند صنعت، جهاد کشاورزی، اقتصاد، نفت، کار و... که به نوعی در قیمتگذاری و تامین کالاهای مورد نیاز مردم نقش دارند، باید از هماهنگی لازم برخوردار باشند، در غیر این صورت شاهد نوسانات قیمتی خواهیم بود.
* تأثیر افزایش ارزش پول ملی بر اقتصاد
بهبود ارزش پول ملی در دولت چهاردهم به این دلیل باید مورد توجه قرار گیرد که با عرضه و تقاضای دلار و سایر ارزها در کشور ارتباط دارد. در سالهای گذشته همواره ذخایر ارزی کشور با مشکل مواجه بوده و به همین دلیل ارزش پول ملی ایران افت کرده است. اگر در کشور درآمد ارزی افزایش یابد، به همان نسبت ارزش پول ملی رشد میکند. حفظ ارزش پول ملی از این جهت مهم است که بر قیمت داراییها و بهای کالاها و خدمات تأثیر دارد، بنابراین اگر دولت به دنبال بهبود معیشت مردم است، باید این مقوله را در اولویت قرار دهد.
ارزش پول ملی متاثر از عوامل متعددی است. مبادله پول با کالاها و خدماتی که در داخل تولید و عرضه میشود، ارزش پول ملی را تعیین میکند. در واقع ارزش پول ملی یک کشور به توان تولید داخل بازمیگردد. ارزش پول ملی در کشوری که تولیدات زیادی داشته باشد، بالاتر است. به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب بر تقویت تولید داخلی تاکید دارند.
در حال حاضر واردات ایران محدود به مواد اولیه و کالاهای واسطهای شده است، زیرا افزایش واردات میتواند به ذخیره ارزی کشور آسیب وارد کند. این مساله باعث شده تا حدودی برای عرضه برخی کالاها انحصار به وجود بیاید. از این رو اگر دولت چهاردهم به دنبال جلب رضایت مردم است، باید بازار را به گونهای مدیریت کند که کالاهای باکیفیت عرضه شود.
تولید داخل در راستای تأمین نیازهای کشور در صورتی که با کیفیت همراه بوده و بیش از نیاز داخل باشد، میتواند منجر به صادرات و مثبت شدن تراز تجاری شود. از سویی قیمت کالاها در بازار داخلی نیز تثبیت خواهد شد. همچنین در پی افزایش درآمدهای ارزی، واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای تقویت خواهد شد. این مساله باعث میشود کالاهای بیشتری به بازار داخلی عرضه شود و در نتیجه مردم میتوانند در خرید کالا قدرت انتخاب داشته باشند. از این رو تولیدکنندگان برای فروش محصولات مجبور به رقابت خواهند بود. این موضوع کیفیت تولیدات داخل را بالا میبرد و در نتیجه صادرات نیز تقویت خواهد شد. نتیجه این چرخه، افزایش تولید، اشتغال و درآمد ارزی است. پیامد آن برای اقتصاد کشور نیز چیزی جز رفاه بیشتر نیست.
یکی از عوامل بسیار مهم در هزینههای تولید، فضای کسب و کار است. در کشور وقتی دسترسی به تکنولوژی پیشرفته زیاد باشد، بهرهوری بالا میرود. به همین دلیل در سالهای اخیر روی فعالیت شرکتهای دانشبنیان تاکید شده است. در حال حاضر بسیاری از بنگاههای اقتصادی با تکنولوژی قدیمی کار میکنند، به همین دلیل کالاهای آنها کیفیت پایین و قیمت بالایی دارند. عبور از این مساله نیازمند حمایت از شرکتهای دانشبنیان برای توسعه فناوری است.
یکی دیگر از عوامل موثر در کاهش ارزش پول ملی در ایران تورم است. نرخ تورم در اقتصاد ایران در یک دهه گذشته بالای 30 درصد بوده و در برخی سالها تورم بیش از 45 درصد را تجربه کردهایم. به همین دلیل ارزش پول ملی در یک روند نزولی قرار داشته است.
جریان تورمی کشور نیز متأثر از ۲ کانال متفاوت است؛ یک کانال مربوط به هزینههاست و کانال دیگر مرتبط به تقاضای کل کالاها و خدمات زمانی که ما دچار افزایش بیرویه تقاضای خدمات و کالاها میشویم، طبیعی است که این افزایش جریان تقاضا برای کالاها و خدمات، فشار تقاضا ایجاد میکند و این فشار تقاضا افزایش سطح عمومی قیمتها را به دنبال خواهد داشت. در واقع هرچه بهتر بتوانیم جریان تورمی را کنترل کنیم، این امر میتواند در تقویت ارزش پول ملی در بخش داخلی مثمرثمر باشد.
عامل تهدیدکننده دیگر در حفظ ارزش پول ملی، تجارت بینالملل و کسری تراز تجاری کشور است. در دولت قبل حجم واردات در کشور بیشتر از حجم صادرات در کالاهای غیرنفتی بود و اقتصاد ایران همواره با کسری تراز تجاری غیرنفتی روبهرو بود که عمدتا با درآمدهای ارزی نفتی خنثی میشد اما با تشدید تحریمها و عدم امکان دریافت درآمدهای نفتی، کسری تراز تجاری بیشتر شد. در نتیجه به دلیل کاهش عرضه ارز در کشور، نرخ ارز افزایش و ارزش پول ملی کاهش یافت. جریان دیگری که میتواند منجر به افزایش قیمتها شود و ارزش پول ملی را در داخل کاهش دهد، موضوع هزینههای تولید است.
* رشد اقتصادی در سالهای اخیر
رشد اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصاد کلان، نشانگر میزان افزایش کل تولید کالا و خدمات کشور در یک دوره زمانی مشخص است و تأثیر مستقیم بر سطح رفاه خانوار دارد. به طور متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در طول سالهای دولت سیزدهم (۱۴۰۲-۱۴۰0) برابر با 5.5 درصد بوده است. همچنین طبق آمارهای فصلی مرکز آمار ایران، اقتصاد ایران بر خلاف سالهای ۹۷ و ۹۸ که گرفتار رشدهای منفی پیاپی بود، از فصل دوم سال ۱۳۹۹ تا فصل چهارم سال ۱۴۰۲ دارای رشد مثبت بوده است.
نکته حائز اهمیت آنکه رشد اقتصادی سالهای مذکور صرفاً وابسته به صادرات نفت نبوده، بلکه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت در طول سالهای دولت سیزدهم (۱۴۰۲-۱۴۰0) به طور متوسط برابر با 4.4 درصد بوده است. همچنین طی ۳ سال دولت سیزدهم، بخش صنایع و معادن رشد متوسط 6.9 درصدی و بخش خدمات رشد 5.4 درصدی را تجربه کرده است.
رشد میانگین 5.5 درصدی کل اقتصاد در دولت سیزدهم، در مقایسه با رشد منفی 0.4 درصد دولت قبل، همچنین میانگین رشد 4.4 درصدی بخش غیرنفتی اقتصاد در دولت سیزدهم که ۲ برابر میانگین رشد دولت دوازدهم بوده، به وضوح نشان میدهد در شرایط تحریمی کمابیش یکسان، رفتار فعال و پیگیر دولت میتواند آثار روشنی داشته باشد.
در بخش خارجی و در حوزه سرمایهگذاری، دولت سیزدهم توانست رشدهای منفی دولت دوازدهم را کاملا معکوس کند. همچنین رشد مصرف نهایی بخش دولتی و همچنین رشد مصرف نهایی بخش خصوصی در دولت سیزدهم تفاوت جدی با میانگین دولت دوازدهم داشت.
نرخ تورم 12 ماهه با آغاز به کار دولت سیزدهم تا اردیبهشت ۱۴۰۱ روند کاهشی را تجربه کرد و بعد از آن متعاقب حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و پرداخت یارانه نقدی و سپس بروز شوک ارزی ناشی از ناآرامیهای سیاسی، با افزایش روبهرو شد و در اردیبهشت ۱۴۰۲ به بالاترین میزان خود در ۳ سال اخیر رسید. با اقدامات انجام شده در مدیریت بازار ارز و نیز کنترل رشد نقدینگی، طی یک سال اخیر، روند نرخ تورم 12 ماهه به صورت پیوسته کاهشی بود و به 36.1 درصد در خرداد ۱۴۰۳ رسید. دولت سیزدهم در شرایطی اقتصاد را تحویل میدهد که مطابق پیشبینیهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، چشمانداز نرخ تورم در ایران برای سالهای آتی نزولی است.
* سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی در ۳ سال گذشته
عامل دیگری که در اقتصاد ملی تأثیر دارد، توانایی یک کشور برای جذب سرمایه خارجی است. وقتی اقتصاد کشور در یک روند مثبت قرار میگیرد، انتظارات نسبت به آینده اقتصادی کشور مثبت میشود. به همین دلیل سرمایهگذاری داخلی و خارجی بهبود مییابد. در سالهای گذشته اغتشاشات در کشور موجب کاهش ارزش پول ملی و فرار سرمایه شد. تبعات آن برای اقتصاد کشور، رکود و تورم بود. این مساله زمینه جذب سرمایهگذاری را نیز از بین برد. به عبارت دیگر زمانی که نوسانات اقتصادی زیاد شود، سرمایهگذاران تمایل چندانی برای حضور در اقتصاد نخواهند داشت. نباید اهمیت سرمایهگذاری در فرآیند رشد و توسعه اقتصادی را نادیده گرفت. در اکثر نظریات اقتصادی، رشد و توسعه مورد تأکید قرار گرفته است. سرمایهگذاری شرط لازم برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی است و عملکرد نامناسب در حوزه سرمایهگذاری، سقف رشد اقتصادی سالهای آتی را بشدت محدود میکند. تشکیل سرمایه ثابت ناخالص (سرمایهگذاری) در هر ۳ سال دولت سیزدهم، مثبت بوده است، دقیقا بر خلاف عملکرد رشد اقتصادی ۳ سال آخر دولت دوازدهم که شاهد ارقام شدیدا منفی در رشد سرمایهگذاری بودیم.
میانگین رشد سرمایهگذاری در ساختمان و ماشینآلات در دوره ۳ ساله دولت سیزدهم به ترتیب 13 و 7 درصد بود. این در حالی است که ارقام فوق در ۳ سال پایانی دولت دوازدهم به ترتیب منفی 13 و کمتر از یک درصد بود! تفاوت این ارقام، در واقع تفاوت میان «رهاشدگی اقتصاد» با «مدیریت اقتصاد» در شرایط بینالمللی نسبتا مشابه است.
نکته حائز اهمیت اینکه رشد سرمایهگذاری در دولت سیزدهم، حتی بیش از رشد اقتصادی بوده است، به گونهای که بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، سهم تشکیل سرمایه از تولید ناخالص داخلی از 19.6 درصد در سال ۱۴۰۰ به 22.2 درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است. این موضوع نویددهنده ظرفیت بالاتر رشد اقتصادی برای سالهای آتی است.
ارسال به دوستان
حاشیهنگاری «وطن امروز» از مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری منتخب ملت
رسم جمهوریت
از خیابان جمهوری به خیابان فلسطین و در انتها به حسینیه امام خمینی(ره)؛ این مسیر آشنایی برای آغاز مسیر 4 ساله دولتها به حساب میآید. دیروز اما چند روز مانده تا سومین سالگرد آغاز به کار دولت سیزدهم، یک بار دیگر این مسیر را طی کردیم. زیر بار عناوینی که چندان با هم جفت و جور درنمیآمدند؛ دولت ناتمام و شهید جمهور. ابدیت نهفته در پس عنوان شهید اجازه نمیدهد براحتی دولت سیزدهم را دولتی ناتمام فرض کنیم. گویی میراث خدمت این دولت تا ابد الگویی را برای تمام مسافران بعدی قطار دولت خواهد ساخت. هر دولتی به هر میزان که بر خدمت و رشادت پافشاری کند، سهمی در امتداد دولتی خواهد داشت که رئیسش با پیشوند شهید خوانده میشد. عقربههای ساعت روی 9 و 6 جا خوش کرده بود و حکایت از یک فاصله نیم ساعته تا آغاز مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری رئیس دولت چهاردهم داشت. صندلیهای چیده شده روی جایگاه جملگی خالی بودند الا یک صندلی؛ همان صندلیای که تصویری از شهید سیدابراهیم رئیسی روی آن گذاشته شده بود. این بار به جای کلمات، صحنه چیدهشده چندان جفت و جور به نظر نمیآمد. از سویی صندلیهای خالی و از سوی دیگر نشانی از یک غایب حاضر در جمع. جایی در میان بودن و نبودن. تصویر شهید در این قاب و صحنه چیدهشده میدان تقابل میان نشان بود و فقدان. عقربهها روی 9 و 58 که تنظیم میشود تمام حسینیه به پا میخیزد. صندلیهای کناری دقایقی است پر شده و تنها مانده صندلی مرکزی که جایگاه رهبر است. حالا باز با چشمانی بازتر به قاب چیده شده در مقابلم خیره میشوم. حالا در 2 سوی رهبر 7 نفر به علاوه یک قاب عکس را میشود دید. کمی از آشفتگی ذهنم فروکش میکند. این تصویر واقعیتری است. تصویری میان گذشته و حال و آینده. شهیدی در میان جمعی حاضر است تا در تقدیر آینده شریک باشد.
رهبری که امروز در مرکز ایستاده آخرین رئیسجمهوری بوده که جلسه تنفیذ را بدون حضور رئیس سابق جمهور تجربه کرد. تابستان گرم 60 در میانه روزهایی که جنگ و ترور آرزوی امنیت و ثبات را دور و دیر نشان میداد او حکم ریاستجمهوریاش را از دستان امام(ره) دریافت کرد. او رئیسجمهور شد و کمکم آرزوهای دور و دیر ملتی را به واقعیت موجود تبدیل کرد. حالا 43 سال گذشته است و جلسه تنفیذ دیگری بدون رئیسجمهور مستقر در حال برگزاری است. کلام و سیمای رهبر، نشان از امید دارد؛ امیدی که خود ریشه در یک تجربه دارد.
برخاسته از یک مسیر سخت. تجربهای که ممزوج با ایمان شده و حالا ایران را به نقطهای از ثبات رسانده که در کمتر از 50 روز رئیس جدید جمهور را به جانشینی رئیس شهیدش برساند.
عقربههای ساعت روی عدد 11 و کمی جلوتر از 12 جا خوش کردهاند که جلسه با برخاستن دوباره جمعیت به پایان میرسد. غریو تکبیر و مشتهای گرده کرده. از حسینیه خارج میشویم. مسیر کمی تا خیابان جمهوری باقی مانده است. مثل همیشه به این خیابان میرسیم و دور میشویم از پروسه آرام جابهجایی قدرت. در این فاصله احوال خیابان جمهوری تغییری نکرده و شاید «جمهوریت» هم همین باشد؛ تغییر و آمد و رفت رؤسا بیآنکه آبی در دل شهر تکان بخورد. دیگر به ساعت قدیمی روی دیوار و دنیای معنادار عقربههایش نگاه نمیکنم. ساعت دیجیتالی موبایل عدد 12 را کنار ۲ صفر جا داده. نیمروز 7 مرداد گذشته و به دوران رئیس جدید جمهور سلام میکنیم.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری مسعود پزشکیان 7 توصیه مهم خطاب به رئیسجمهور، دولت و مسؤولان بخشهای مختلف بیان کردند
اولویت اقتصاد
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در مراسمی با حضور مقامات کشوری و لشکری، نمایندگان قشرها و صنوف مختلف، جمعی از خانوادههای معظم شهدا و سفیران مقیم، بر اساس بند ۹ اصل ۱۱۰ قانون اساسی، رای ملت ایران به آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به عنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این مراسم رهبر انقلاب پس از اعطای حکم تنفیذ به آقای پزشکیان، در بیاناتی برگزاری انتخابات چهاردهم را موفقیت ملت در آزمونی مهم خواندند و با ابراز امیدواری درباره اینکه نتیجه شیرین انتخابات در کام ملت احساس شود، توصیههای مهمی خطاب به رئیسجمهور، دولت آینده، مردم و هواداران نامزدها بیان کردند.
حضرت آیتالله خامنهای با سپاس به درگاه الهی، مراسم تنفیذ را آخرین برگ کتاب پرمضمونی خواندند که ملت ایران و دستاندرکاران انتخابات چهاردهم، در مجموعه افتخارات ملت، ماندگار کردند.
ایشان با اشاره به فضای اندوه عمومی ناشی از فقدان رئیسجمهور شهید گفتند: با وجود این، انتخابات با آرامش، سلامت، رقابت و برخورد تحسینبرانگیز نامزدها با رئیسجمهور منتخب انجام شد که از زحمات 2 ماهه آقای مخبر سرپرست محترم ریاستجمهوری و هیات دولت در این زمینه تشکر میکنم.
رهبر انقلاب مردمسالاری توأم با رقابت و سلامت در کشور را نتیجه قیام و انقلاب ملت در قبال وضع مصیبتبار گذشته دانستند و افزودند: امام راحل بزرگوار از همان روز اول پیروزی، با قاطعیت تمام، دخالت و حضور و تأثیر مردم در اداره کشور را به عنوان امری بیسابقه تثبیت کرد و یکی از مهمترین حوادث تاریخساز کشور را رقم زد.
ایشان با اشاره به تجربه ناکام مشروطیت گفتند: با وجود مجاهدت مردم، آن تجربه به علت نبود یک رهبری قدرتمند، متنفذ و مردمی، بینتیجه ماند و آشفتگی اوضاع داخلی و دخالت بیگانگان، حدود ۱۵ سال بعد منجر به روی کارآمدن یک دیکتاتور بیرحم و خشن به نام رضاشاه شد و همه زحمات ملت به باد رفت.
حضرت آیتالله خامنهای «دیکتاتوری»، «مظلومکشی و فشار به ملت» و«ذلت و اطاعت در مقابل بیگانگان» را مهمترین خصوصیت حکومت پهلوی اول خواندند و افزودند: انگلیسیها با روی کار آوردن آن شخص، ضمن غارت منابع ملی ایران هرکاری خواستند در زمینه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اداره ایران و دینستیزی و روحانیتستیزی، انجام دادند و سرانجام هم دستنشانده خود را به علت گرایش به آلمان هیتلری از ایران تبعید و اخراج کردند و پسر نالایق او را برای ادامه همان سیاستها، به قدرت نشاندند.
ایشان اختناق شدید داخلی، ذلت در مقابل سیاستهای بیگانه و اجازه غارت منابع کشور از جمله نفت را از ویژگیهای اصلی محمدرضا پهلوی برشمردند و گفتند: کار دستنشانده دوم به جایی رسید که برای سرنگون کردن یک دولت ملی که استثنائاً با رای مردم روی کار آمده بود، به کودتای آمریکایی - انگلیسی متوسل شد که جنایتی بالاتر از این کار قابل تصور نیست.
رهبر انقلاب مردمسالاری جاری در کشور را هدیه انقلاب به ملت نامیدند و گفتند: در چهل و چند سال اخیر، دهها انتخابات همراه با رقابت، سلامت و حضور پرانگیزه مردم برگزار شده که البته گاهی مشارکت بالا و گاهی کمتر بوده اما در درجه اول اهمیت، انگیزهدار بودن مردم است که همیشه وجود داشته است.
حضرت آیتالله خامنهای سخنان رئیسجمهور در مراسم دیروز را متقن، عمیق و حاکی از پایبندی به مبانی حقیقی مردمسالاری دینی خواندند و افزودند: امیدواریم با عنایت پروردگار و کمک همه، رئیسجمهور شایسته کشور و دولتی که تشکیل میشود بتوانند کارهای بزرگی برای ملت و کشور انجام دهند.
رهبر انقلاب در ادامه ۷ توصیه مهم خطاب به رئیسجمهور، دولت و مسؤولان بخشهای مختلف بیان کردند.
ایشان در توصیه اول با اشاره به ثروتها و ظرفیتهای پرشمار طبیعی و انسانی ایران بزرگ، دولت جدید را به بهرهگیری از این ظرفیتها فراخواندند و گفتند: در کشور، افراد صاحب فکر و ابتکار فراوانی وجود دارند که سخنان پیشنهادی یا اعتراضی آنها خوب، راهگشا و شگفتانگیز است و دولت و رئیسجمهور محترم باید با استفاده از خط مشی «برای مردم، با مردم و در میان مردم»، از این ظرفیت عظیم برای رسیدن به اهداف استفاده کنند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: علاوه بر ظرفیتهای انسانی، کشور از فرصتها و ثروتهای مادی و طبیعی فراوانی نیز برخوردار است که تاکنون از بسیاری از آنها استفاده نشده است و میتوان با اتکا به مجموعه این فرصتها کارهای بزرگی انجام داد که شرط آن داشتن همت بلند، دنبال کردن جدی کارها و انتخاب همکاران خوب است.
رهبر انقلاب توصیه دوم را به اهمیت کار جهادی اختصاص دادند و با تأکید بر اینکه با روحیه جهادی میتوان کوههای مشکلات را جابهجا کرد، افزودند: کار جهادی یعنی «خستگیناپذیر و بیمزد و منت کار کردن و با هدف انجام وظیفه انسانی و خدایی، پیش رفتن».
ایشان رعایت چارچوبهای قانونی و اداری را نافی کار جهادی ندانستند و گفتند: خیلیها در ظاهر قانون را رعایت میکنند اما نتیجه لازم محقق نمیشود اما کار جهادی معطوف به کیفیت است، همچنان که کارهای بزرگ همچون پیروزی در دفاع 8 ساله مقدس و مقابله با توطئههای پیچیده و رنگارنگ دشمنان، با کار جهادی ممکن شد.
حضرت آیتالله خامنهای، شهید رئیسی را اهل کار جهادی خواندند و خاطرنشان کردند: او واقعا برای کار و تلاش شب و روز نمیشناخت و برای انبوه کارهای خود، دنبال احسنت و آفرین دیگران هم نبود.
ایشان لازمه کار جهادی را حضور مسؤولان در میدان و اجتناب از کنترل از راه دور دانستند و گفتند: اینکه مدیری بخواهد از راه دور کارها را کنترل کند، ممکن نیست و باید به دل کارها برود.
رهبر انقلاب در توصیه بعدی، «تعامل ارکان کشور» را ضروری خواندند و گفتند: هم مجلس باید به دولت کمک کند و هم دولت باید به حساسیتهای مجلس توجه کند. قوهقضائیه نیز در هر نقطه مورد نیاز حضور فعال داشته باشد.
ایشان با اشاره به توصیه خود به رؤسای قوا مبنی بر تشکیل جلسات مشترک گفتند: جلسات رؤسای قوا و تبادل نظر در مسائل گوناگون، فرصت بسیار خوبی است که باید جدی گرفته شود. رعایت اولویتها، توصیه چهارمی بود که حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر آن گفتند: به مسائل فرهنگی و اجتماعی حساسیت زیادی دارم اما امروز از لحاظ زمانی، اولویت با مسائل اقتصادی است و تحرک اقتصادیِ قوی، پیگیر و حسابشدهای مورد نیاز است. البته کارهای باارزشی در دولت قبل انجام گرفته که باید ادامه یابد و کارهای دیگری هم باید اضافه شود.
ایشان اقدامات اقتصادی در مسائل کلان مانند ارزش پول ملی، تولید، سرمایهگذاری، بهبود محیط کسبوکار، همچنین اقدامات فوری و کوتاهمدت برای بهبود معیشت مردم را ضروری دانستند و گفتند: میتوان کارهایی در این زمینه انجام داد.
رهبر انقلاب در توصیهای دیگر که مخاطب آن آحاد مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی بودند، با اشاره به فضای انتخابات و احساسات عمومی ناشی از چالشها و رقابتهای انتخاباتی تأکید کردند: پس از انتخابات، نباید به وسوسههای دوقطبیسازی اعتنا کرد و ترتیب اثر داد؛ این توصیه مؤکد بنده است.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه نباید احساساتی که در دوره انتخابات افراد را وادار به مجادله با یکدیگر میکرد ادامه یابد، افزودند: خاصیت انتخابات، رای آوردن یکی و رای نیاوردن دیگری است اما این نباید موجب نقار، اختلاف، شکاف و جدایی شود.
ایشان رفت و آمد سلایق و گرایشهای گوناگون در مدیریت کشور از ابتدای انقلاب تاکنون را نوعی امتحان خواندند و گفتند: در همه انتخاباتی که برگزار شده، همه کسانی که وارد میدان شدهاند چه نامزد آنها رای آورده باشد چه رای نیاورده باشد، پیروز هستند؛ چون ملت ایران پیروز شده و ما در این انتخابات شکستخورده نداریم.
رهبر انقلاب خطاب به همه فعالان سیاسی و اجتماعی و انتخاباتی افزودند: نه آن کسی که نامزدش رای آورده احساس اعتلا کند و نه آن کسی که نامزد مورد علاقه او رای نیاورده احساس شکست کند.
ایشان در توصیه بعدی، مسؤولان و مجریان کشور را به قدرشناسی توان داخلی و تکیه به آن سفارش کردند و گفتند: به توان داخلی اهمیت بدهید تا «ما میتوانیم» یک شعار همیشگی باقی بماند.
حضرت آیتالله خامنهای توصیه به اتکا به توان داخلی را به معنای استفاده نکردن از ظرفیتهای خارجی ندانستند و افزودند: هیچ عاقلی نمیگوید از توان و امکانات خارجی استفاده نشود، بلکه باید از همه ظرفیتهای داخلی و خارجی استفاده کرد، حتی گاهی دشمنان ما کاری میکنند که به نفع ما است و از آن هم باید استفاده کرد اما توان داخلی را نباید نادیده گرفت و هیچ مساله داخلی را نباید متوقف و آویزان یک موضوع خارجی کرد.
ایشان به مسؤولان تأکید کردند: هر کار خوب و شرافتمندانهای که در سطح دنیا میتوانید، انجام دهید اما از توان قدرت و ابتکارات داخلی غافل نشوید.
توصیه پایانی رهبر انقلاب مربوط به مسائل سیاست خارجی بود. ایشان در این زمینه گفتند: در مقابل امواج و حوادث جهانی بویژه منطقهای و مسائل سیاسی و حتی علمی مانند هوش مصنوعی، فعال و اثرگذار برخورد کنید نه منفعل.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه غفلت و تغافل از اتفاقات دنیا و منطقه جایز نیست، افزودند: در قبال هر حادثهای موضع کشور را صریح، روشن و با متانت ابراز کنید تا دنیا موضع ایران اسلامی را بشناسد. ایشان با گرامیداشت یاد شهید خدمت حسین امیرعبداللهیان که در کسوت یک دیپلمات و مذاکرهکننده خوب، تحرک و فعالیت و تلاش مفیدی داشت، گفتند: این فعالیتها و تلاشها باید ادامه پیدا کند.
رهبر انقلاب در بیان اولویتهای سیاست خارجی کشور، با اشاره به امتیاز ایران در برخورداری از همسایگان متعدد، کار و تلاش جدی برای تقویت ارتباط با همسایگان را ضروری خواندند و گفتند: یکی دیگر از اولویتهای سیاست خارجی، ارتباط با کشورهایی مانند کشورهای آفریقایی و آسیایی است که میتوانند میدان دیپلماسی ایران را گسترش دهند.
ایشان اولویت دیگر سیاست خارجی را قدرشناسی و مستحکم کردن ارتباط با کشورهایی دانستند که در این سالها در مقابل فشارها از ایران حمایت و در میدان دیپلماسی و اقتصادی کمک کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در این باره افزودند: اینکه در میان اولویتهای سیاست خارجی، اسمی از کشورهای اروپایی نیاوردیم، به معنی مخالفت و دشمنی نیست، بلکه به این علت است که آنها با ایران رفتار و برخورد خوبی در قضایایی همچون تحریمها، نفت و موارد جعلی مانند حقوق بشر نداشتهاند که اگر این رفتار بد را نداشته باشند ارتباط با آنها هم جزو اولویتهای ما است، البته چند کشور هستند که ما اذیتهای آنها و رفتار عنادآمیزشان را فراموش نمیکنیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخش پایانی بیاناتشان مساله غزه را یک مساله جهانی برشمردند و افزودند: فلسطین یک روز صرفا مساله کشورهای جهان اسلام بود اما امروز یک مساله عمومی و جهانی است و به داخل کنگره آمریکا، سازمان ملل، المپیک و همه عرصهها کشیده شده است.
ایشان با استناد به اقدامات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی، آن را یک باند جنایتکار، قاتل و تروریست خواندند و افزودند: این رژیم یک دولت نیست، بلکه زشتترین چهره یک باند جنایتکار را به جهانیان نشان داده و نصاب جدیدی در تاریخ جنایتهای بشری به وجود آورده است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شهادت شمار زیادی از نوزادان، کودکان، بیماران در بیمارستانها و زنان در غزه، افزودند: بمبهای سنگین صهیونیستها بر سر کسانی ریخته میشود که حتی یک گلوله هم شلیک نکردهاند.
رهبر انقلاب با اشاره به افزایش مستمر قدرت مقاومت افزودند: صهیونیستها با همه کمکهای آمریکا و برخی دولتهای خائن نتوانستهاند نیروی مقاومت را زمینگیر کنند و هدف اعلام شده آنها برای ریشهکن کردن حماس ناکام مانده و حماس، جهاد و مقاومت با قدرت کامل ایستادگی کردهاند.
ایشان اقدام ۲ روز قبل کنگره آمریکا را در نشستن پای صحبتهای یک جنایتکار صهیونیست، لکه ننگی بزرگ خواندند و تاکید کردند: دنیا باید درباره حادثه غزه تصمیم جدی بگیرد و دولتها، ملتها و شخصیتهای سیاسی و فکری، در عرصههای مختلف کاری انجام دهند.
رهبر معظم انقلاب در پایان بیاناتشان در مراسم تنفیذ حکم رئیسجمهور، بار دیگر از خداوند متعال مسألت کردند به رئیسجمهور عزیزمان و دولت جدید توفیق دهد تا بتوانند با انجام دادن کارهای بزرگ، ملت و ایران عزیز را سرافراز کنند.
پیش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، دکتر مسعود پزشکیان با گرامیداشت یاد معمار فقید انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، شهیدان سرافراز ایران اسلامی، سپهبد حاج قاسم سلیمانی، شهیدان رجایی، باهنر و آیتالله رئیسی، از رهبر انقلاب برای زمینهسازی بستر مشارکت و رقابت تفکرهای مختلف در انتخابات قدردانی کرد.
رئیسجمهور بار دیگر خود را خاک پای ملت شریف ایران خواند و گفت: ما مخاطب انتظارات تحولی همه ملت ایران و مکلف به اجرای قانون اساسی هستیم.
آقای پزشکیان افزود: مسیر تحقق سند چشمانداز در داخل، منطقه و جهان، تنها با اجرای سیاستهای کلی ابلاغشده رهبر انقلاب و قانون برنامه توسعه طی خواهد شد و این مهم، رسالت دولت چهاردهم خواهد بود. رئیسجمهور با اشاره به هدفهای مهم سند چشمانداز از جمله «جایگاه اول اقتصادی، فرهنگی و علمی ایران در منطقه»، «الهامبخشی در دنیای اسلام» و «تعامل سازنده با جهان»، ضمن تأکید بر ارزشهای اسلامی از جمله عدالت و آزادیهای مشروع و ایجاد ایرانی امن، مستقل و مقتدر افزود: تحقق این اهداف بسیار مهم، نیازمند دولتی توانا و اجماع در حکمرانی برای پیشرفت و توسعه است.
آقای پزشکیان همچنین با بیان اینکه هوای نفس عامل اصلی اختلافات سیاسی است، به آموزههایی از امیر مومنان(ع) اشاره کرد و خطاب به ملت ایران متعهد شد ادامه راه شهیدان، خدمت و محبت به مردم و رعایت انصاف و عدالت و جلب حمایت و رضایتمندی مردم سرلوحه رفتار دولت آینده باشد.
رئیسجمهور در ادامه، «وحدت»، «انسجام»، «همگرایی» و «قانونگرایی» آحاد مردم، نخبگان و مسؤولان را لازمه عبور از بحرانها و تنگناها و پاسخ دادن به انتظارات برشمرد و از همگان خواست برای «اجرای سیاست همگرایی تشکیل دولت وفاق ملی» او را کمک کنند. دکتر پزشکیان در پایان سخنانش ضمن تشکر از زحمات سرپرست ریاستجمهوری، شورای نگهبان و وزارت کشور برای برگزاری مطلوب انتخابات، از حضور آحاد مردم، نخبگان و شخصیتهای جناحهای مختلف سیاسی به منظور تبلور جمهوریت نظام در انتخابات قدردانی کرد.
در مراسم تنفیذ، پیش از رئیسجمهور، وزیر کشور دولت سیزدهم به بیان گزارشی از فرآیند برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری پرداخت.
برگزاری ۲ مرحله انتخابات رقابتی با بازه زمانی ۳۵ روزه، ایجاد بستر آرامش سیاسی و سلامت و رقابت، تامین امنیت میدانی و سایبری انتخابات در حدود ۶۰ هزار شعبه اخد رای در ایران و ۹۸ کشور جهان، زمینهسازی برای استفاده عادلانه نامزدها از امکانات تبلیغاتی و صیانت از بیطرفی دولت، دقت و صحت فرآیند انتخابات و سرعت در اعلام نتایج از جمله محورهای گزارش آقای وحیدی درباره اجرای مطلوب انتخابات بود.
***
تنفیذ حکم رئیسجمهور نهم
متن حکم تنفیذ ریاستجمهوری آقای دکتر مسعود پزشکیان از جانب رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدُاللهِ ربِ العالمینَ و صلیالله علی محمدٍ و آلِه الطّاهرین سیّما بقیهاللهِ فی العالمین
سپاس پروردگار دانا و توانا را که بار دیگر ایران اسلامی را سرافراز و چهره ملت عظیمالشأن را درخشان ساخت؛ آزمون سرنوشتساز انتخابات ریاست جمهوری به همت مردم و مسؤولان، در شرایطی دشوار، با آرامش و متانت به سرانجام رسید و شخصیت برگزیده ملت برای ادای مسؤولیتی بزرگ آماده گشت.
چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری، پس از دوره ناتمام مانده رئیسجمهور فقید شهید، یکی از افتخارات ملت ایران، و نشانه استقرار نظام پایدار اسلامی، و حاکی از عقلانیت و متانت فضای سیاسی کشور است. نگاه به برخی پدیدههای ناپسند در برخی از آزمونهای مشابه در برخی از مناطق جهان، نشاندهنده برجستگی ایران و ایرانی است.
اکنون اینجانب با تشکر از همه کسانی که در خلق این افتخار نقش آفریدهاند، به پیروی از ملت بزرگ، رأی آنان به شخصیت فرزانه و صادق و مردمی و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاستجمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم و با دعا و آرزوی صمیمانه برای موفقیت ایشان، یادآوری میکنم که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هر زمان که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب برقرار باشد، ادامه خواهد داشت.
والسلامُ علی عبادِاللهِ الصّالحین
سیدعلی خامنهای
۷ مرداد ۱۴۰۳
ارسال به دوستان
یادداشت
پزشکیان و راه پیش رو
حمید ملکزاده*: آنچه در ادامه میخوانید حاوی پیشنهادهای بنیادینی است که فکر میکنم دولت پزشکیان برای اینکه بتواند در مسیر «پیروزی همه ما» حرکت کند باید آنها را در نظر بگیرد.
* آنچه دولت در مقابل دارد
با به پایان رسیدن رقابتهای انتخاباتی و برگزاری تشریفات مربوط به استقرار دولت چهاردهم، آنچه بعد از این برای نهمین رئیسجمهور ایران باقی میماند، مجموعهای از مسؤولیتهاست؛ مسؤولیتهایی که هر روز، هر قدر بیشتر از شب پیروزی در انتخابات فاصله میگیریم، بیش از گذشته خود را در مقام چیزهایی واقعی و گرههایی سردرگم و گاه بازنشدنی نشان میدهد و زمختی واقعیت جاری در زندگی و دشواری مسؤولیتهایی که بر دوش آقای رئیسجمهور و همراهان ایشان در کابینه گذاشته شده نیز بیشتر خود را نشان میدهد. درست در این مرحله است که هیجان ناشی از رقابتهای انتخاباتی و سازوکارهای حاکم بر آن باید کمکم با شکلی از مراقبه، مراقبه نسبت به رابطه میان مردم و دولت جایگزین شود. ما مسائل بنیادینی داریم که باید برای حلکردن آنها اقدام کنیم. اگر این موضوع را در نظر بگیریم که ما در ایران معاصر، تا جایی که به دولت مربوط میشود با مسائل حلنشده زیادی دست به گریبان هستیم، آنگاه تصدیق خواهیم کرد اولویتبندی میان مسائلی که دولت چهاردهم با آنها سروکار دارد کار بسیار مشکلی خواهد بود؛ کار بسیار مشکلی که ممکن است دولت چهاردهم را در میانه گردابی از موضوعات حلنشده در حوزههای مختلف گرفتار کرده و براحتی آن را به تله ناکارآمدی دچار کند.
* تله ناکارآمدی؛ اژدهای هفتسر و تک پیکر
تله ناکارآمدی، عنوانی است که من برای وضعیتی بهکار میبرم که در آن هر اقدامی که دولت برای پاسخ دادن به یک موضوع یا چالش خاص انجام میدهد، به ناکامی بیشتر او منتهی میشود. در چنین وضعیتی، برخلاف آنچه ممکن است به نظر بیاید، هراندازه برنامه پیشبینیشده در دولت دقیقتر، روشنتر و علمیتر تنظیم شده باشد، مشکلات ناشی از اقدام آن را بیشتر و عمیقتر میکند. تا جایی که ناکارآمدی هرچه بیشتر برنامههای علمی، شفاف و مبتنی بر ساعتهای زیادی از کار کارشناسانه بدنه دولت و نظام عاقله تصمیمگیر آن را دچار سردرگمی میکند و به آستانه فروپاشی سوق میدهد. تاریخ دولت در ایران معاصر به نمونههای زیادی از این تله ناکارآمدی گواهی میدهد.
تله ناکارآمدی معمولا وقتی ایجاد میشود که دولت با مجموعه متنوعی از مسائل و چالشهای اضطراری سروکار داشته باشد. در این وضعیت احتمالا تلاش بدنه کارشناسی دولت بیش و پیش از هر چیز بر اولویتبندی چالشها و در عین حال طبقهبندی آنها متمرکز خواهد شد. میتوانیم انتظار داشته باشیم آنها این کار را بر اساس درجه اضطرار چالشهای مختلف، همچنین بر پایه فهمی که از بنیادین بودن هر کدام از مسائل دارند انجام دهند. در چنین وضعیتی هر اقدامی که دولت برای پاسخ دادن به هر کدام از چالشهای موردنظر انجام میدهد، به ناکارآمدی بیشتر سیاستها و عمیقتر شدن مسائل مربوط به چالشهای دیگر منتهی خواهد شد. یعنی در وضعیتی که از آن صحبت میکنیم، هر اقدام دولت، خود به زمینه ظهور چالشهای جدیدی که بعضا عمیقتر از مساله اصلی هستند منجر میشود. در چنین وضعی مجموعه دولت به شناگری تبدیل میشود که در آبهای خروشانی گرفتار آمده است. او اگرچه ممکن است استعداد و توانایی بالایی در شنا کردن و دانش زیادی درباره تکنیکهای مربوط به آن داشته باشد، هر بار بیشتر برای نجات از دام جریان خروشان که دچار آن شده تلاش میکند، کمتر موفق میشود. این ناکارآمدی تلاشها، نهایتا به خستگی جسمانی و ناامیدی از نجات منتهی خواهد شد. در حالی که ممکن است شناگری ماهر برای جبرانکردن نیروی از دست رفته جسمانی خود راهحلی بیندیشد، هیچ شناگری نمیتواند بر ناامیدی ناشی از بینتیجه ماندن تلاشهایی که در چنین وضعی داشته به سادگی فائق آید.
* سعی بیحاصل؛ کدام وعدهها اولویت دارند
در این بخش تلاش میکنم همه آن چیزی را که تا اینجا آوردم، درباره وضعیتی که دولت دکتر مسعود پزشکیان در آن قرار دارد به کار برم. سعی خواهم کرد نشان بدهم چه جور اقدامی میتواند دولت چهاردهم را از افتادن به تله ناکارآمدی نجات دهد. اهمیت این موضوع بیشتر در اینجا قرار دارد که از مجموعه صحبتهای رئیس دولت چهاردهم و اعضای برجسته کمپین انتخاباتی او اینطور برمیآید که دولت پزشکیان بنا دارد برای رفع مشکلات ناشی از ناترازیهای اساسی موجود در اقتصاد ایران و حل کردن چالشهای اساسی موجود در سیاست خارجی، آنطور که ایشان روایت کرده و مجموعهای از مشکلاتی که سیاست داخلی ما با آن دست به گریبان است، تصمیمات سختی را اتخاذ کند. تصمیماتی که هر کدام مانند یکی از سرهای اژدهای غولپیکری هستند که حیات سیاسی ایرانیان را به طور جدی تهدید کرده و به مخاطره انداخته است.
برای ارائه تصویر روشنی از ایران، تحتتأثیر مفهوم تله ناکارآمدی، باید این موضوع را در نظر بگیریم که دولت در ایران سازمانی جدید است. اگرچه ایران ایدهای قدیم و سابقه «اداره» در ایران به قدمت این نام است اما سازمان جدیدی که از آن به عنوان دولت یاد میکنیم در ایران معاصر، هنوز بیش از صدسال سابقه ندارد. حتی میتوانیم اینطور بگوییم که تنها در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 بوده که شکل و شمایل و سازمان مادی معناداری پیدا کرده است. از این جهت اینطور به نظر میرسد که حلکردن بخش زیادی از مشکلاتی که درباره سیاست در ایران امروز از آن صحبت میکنیم، مخصوصا مشکلات بنیادینی که باید برای رفع آنها به تصمیماتی سخت دست بزنیم، تحتتأثیر مسائل ناشی از این جدید بودن هنوز مورد توجه قرار نگرفته باشند. تجربه سیاستهای اجراشده از دولت اول محمد خاتمی تا دولت شهید سیدابراهیم رئیسی به خوبی میزان اثرگذاری این مسائل را به ما نشان میدهد. درونی شدن نزاع وجودشناختی دولت -که در یادداشت قبلی به عنون بیماری خودایمنی دولت از آن یاد کردم- مهمترین درد - نشان مسائل ناشی از این جدید بودن است. این بیماری احتمالا مهمترین ریشه تله ناکارآمدی در دولتهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مخصوصا از دولت محمد خاتمی به بعد است. برای روشن شدن چیزی که در سر دارم، تنها به یک مساله اساسی اشاره خواهم کرد.
ساختار مادی قدرت در جمهوری اسلامی ایران از 2 بخش تشکیل شده است: الف - نهادهای دولت؛ ب - نهادهای مردم. اگرچه این نامگذاری ممکن است از چند جهت متکافی نباشد، بر اساس ضرورت تحلیل، ناگزیر از استفاده کردن از آن هستیم. نهادهای دولت مجموعهای از نهادها هستند که وضع مستقر را نمایندگی میکنند و نهادهای مردم، نهادهایی هستند که قدرت تأسیس مردم، در یک وضع مستقر را ممکن و جاری میکنند. نهادهای دولت عبارتند از نهاد ولایتفقیه، قوه قضائیه، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجموعه نیروهای مصلح و انتظامی کشور، مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان قانون اساسی. در حالی که مجلس شورای اسلامی، شوراهای اسلامی شهر و روستا و نهاد ریاستجمهوری ذیل عنوان نهادهای مردم قرار میگیرند.
در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مخصوصا از دولت اول اصلاحات به اینطرف، تحت تأثیر درونی شدن نزاع وجودشناختی دولت، نزاعها و رقابتهای سیاسی رابطه میان نهادهای دولت و نهادهای مردم را به مخاطره انداخته است. من فکر میکنم ناتوانی سیاستمداران در وساطت کردن رابطه این نهادها، به نام قانون و با عنایت به مساله خیر جمعی، قلب پیکر اژدهای هفتسر ناکارآمدی در ایران جدید باشد. از این جهت اینطور فکر میکنم که تحقق همه وعدههای انتخاباتی آقای رئیسجمهور و به بار نشستن تصمیمهای سختی که کابینه ایشان بنا دارد اتخاذ کند، تنها بعد از حمله کردن به قلب این اژدهای هفتسر و تکپیکر ممکن میشود. از این جهت دولت پزشکیان باید از فرصت پیشآمده برای مشخص کردن جایگاه هرکدام از این نهادها، حذف کردن رقابتهای جناحی و سیاسی از رابطه میان این دو و ایجاد نوعی تعامل سازنده میان آنها برای دنبال کردن تحقق خیر جمعی با عنایت به امکانات موجود در روندهای قانونی استفاده کند. ما در ایران امروز بیش از هر چیز به ایجاد یکجور روندهای رسمی، شفاف و آیینی میان این دو دسته از نهاد نیاز داریم. موضوعی که به آشتی دولت با خودش و دولت با مردم منتهی خواهد شد. من اینطور فکر میکنم تنها در صورتی که این آشتی ایجاد شود، دولت پزشکیان در تله ناکارآمدی گرفتار نمیشود. در عین حال امیدوارم این موضوع مسیری نهادمند را برای خنثی کردن مسائل ناشی از این تله مرگبار در دولت جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند.
پژوهشگر اندیشههای سیاسی *
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|