|
گفتوگو با محمدصادق ابوالحسنی درباره شیخفضلالله نوری به بهانه سالروز صدور فرمان مشروطیت
افترا به شیخ شهید
اخیرا ادعاهایی توسط برخی افراد درباره شیخ فضلالله نوری و انقلاب اسلامی بیان شده که عجیب و برخلاف مستندات صریح تاریخی است. یکی از این ادعاها در باب تقابل حضرت امام خمینی با شیخ شهید یا تقابل شیخ فضلالله نوری با رویه انقلاب اسلامی است. در این مجال به بهانه سالروز صدور فرمان مشروطیت، یک بازخوانی از شخصیت شیخ فضلالله ارائه خواهیم داد و تلاش خواهیم کرد به شبهات جدید پاسخ دهیم. در گفتوگو با حجتالاسلام محمدصادق ابوالحسنیمنذر نگاهی به مباحث مطرح شده درباره شیخ شهید خواهیم داشت.
* * *
* جناب ابوالحسنی!روزهایی که بر ما میگذرد سالروز جنبش مشروطیت و همچنین سالگرد اعدام آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری(ره) است. به همین مناسبت مشتاقیم تا یک گفتوگوی صریح با شما داشته باشیم. همانطور که میدانید امروز اظهارنظرهای متفاوت و عجیبی درباره شیخ فضلالله نوری میشود که شاید درباره هیچ یک از شخصیتهای تاریخی معاصر، سابقه نداشته باشد. برخی چهرههای شاخص جریان غربگرا، به گونهای شیخ فضلالله را قضاوت میکنند که جامع همه خصلتهای منفی بوده و مستحق هرگونه توهین است. آنها با این نوع برخورد، عملا واقعه اعدام ایشان را توجیه میکنند و حتی در صدد تأیید آن هستند. برخی دیگر بیشتر از زاویه سیاسی و گاه جناحی به مساله نگاه میکنند و در مواجههای که با جریان انقلاب اسلامی ایران دارند، شیخ شهید را برای انگیزههای سیاسی خود خرج میکنند. مثلا آقای صادق زیباکلام میگوید: اگر شیخ فضلالله در عصر انقلاب اسلامی زنده بود، به جای اینکه در تهران بزرگراه شاخصی به نامش بزنند، او را میگرفتند و به زندان اوین میبردند! نظر شما درباره این سخن چیست؟
راستش را بخواهید این نوع اظهارنظرها هر چند در فضای ژورنالیستی رنگ و لعاب زیادی دارد ولی وزن علمی ندارد. متاسفانه حقایق مشروطه، تا حد زیادی، به پای اغراض سیاسی پایمال شده و در این گیر و دار عبرتها و دستاوردهای مشروطه، پوشیده مانده است. اجازه دهید قبل از پاسخ به سوال شما و نقد سخنان آقای زیباکلام، به نکتهای در مقام جریانشناسی فکری – سیاسی اشاره کنم. بنده به جد معتقدم اتفاقا امام خمینی(ره) متعلق به جریانی است که امتداد تاریخی شیخ شهید است. در بخش بعدی به موضعگیری امام خمینی نسبت به شیخ فضلالله نوری میپردازم ولی دوست دارم در ابتدای بحث، نکته مهمی را اشاره کنم. به نظر من، از نظر جریانشناختی، امثال آقای زیباکلام و افراد دیگری که گاه تندروتر از ایشان هستند، در امتداد جناح سکولار و غربگرای مشروطه قدم میزنند. اینها خواسته یا ناخواسته، در کسوت تقیزادهها، حسینقلیخان نوابها و تا حدودی وثوقالدولههای امروز قرار گرفتهاند. حتی توصیه امروز آنها برای بهبود اوضاع، همان است که تقیزادههای صدر مشروطه تجویز میکردند: «تحصن در باغ سفارت انگلیس»! و تحویل منافع مادی و معنوی کشور به «قدرتهای فزونخواه خارجی»! این جریان، تنها پایان معضلات ایران را نه در اتکای پخته به ظرفیتهای داخلی و تعامل پایاپای با دنیا، بلکه در «واگذاری کشور به قدرتهای سلطهجو و گوش بهزنگ» میدانند و در تئوریزهکردن تقلید از فرهنگ غرب، ید طولایی دارند!
* اگر موافق باشید، بحث را از حالت کلی به مسائل ریز و ملموس ببریم. لطفا برای رویه و طرز تفکر غربگرایان در مشروطه، یک نمونه تاریخی روشن ارائه کنید.
«سیدحسن تقىزاده» نمونه بارزی از رهبران عمده مشروطه سکولار و از همین خودباختگان وطنى بود که با چنین رویکردی، در صف مخالفان جدی شیخ فضلالله نورى قرار داشت. او در سرمقاله مجله کاوه نوشت: «ایران باید ظاهرا و باطنا و جسما و روحا، فرنگىمآب شود و بس!» (مجله کاوه، دوره جدید، غره جمادی الآخره 1338 قمری، برابر با 22 ژانویه 1920م، ص2).
اصولا سیاست «تحقیرسازی» و «تحقیرشدگی» در راستای همین رویکرد، رخ داد و نمونههای تاریخی جالبی از مشروطهخواهان سکولار در دست داریم. در اینجا نمونهوار به «میرزا محمدعلى فروغى» [ذکاء الملک ثانى] اشاره میکنم. او از مشروطهخواهان سکولار است و در جناح مقابل شیخ فضلالله نوری قرار دارد. ضمنا وکیل و وزیر مکرر مشروطه دوم است که حتى (به اشاره و تایید لژ بیدارى) به مقام ریاست مجلس شورا و دیوان عالى تمیز نیز در همان دوران رسید. جناب فروغی بعدا تئوریسین استبداد رضاخانی شد و در روی کار آوردن پهلوی پسر و پدر نقش ویژهای داشت. در ماجرای قرارداد 1919 هم حاضر شد به اسم پرداخت خسارت، میلیونها تومان به انگلیسیهای متجاوز داده شود. (ر.ک: اظهارات دکتر مصدق، ر.ک، زندگانى سیاسى سلطان احمدشاه، حسین مکى، ص 149-152 و 194) «خان ملک ساسانى» که خود زمانى از شاگردان درس فروغی بوده، خاطره جالبى را نقل میکند.
او مىگوید: «خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم و گفتوگو از مستعمرههاى انگلیس بود که آیا خود اهالى قادر به اداره کردن ممالک خود هستند یا نه؟ میرزا محمدعلى [فروغى] ذکاء الملک [ثانى] گفت: آقایان شما هیچ وقت سردارى براى دوختن به خیاط دادهاید؟ همه گفتند البته. گفت: وقتى سردارى را از مغازه خیاطى به منزل آوردید آستینهایش تکان مىخورد؟ همه گفتند نه. گفت پس چه چیز لازم بود که آستینها را به حرکت درآورد؟ شاگردها گفتند لازم بود دستى توى آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغى فرمودند مقصود من هم همین بود که بدانید ایران شما، مثل آن آستین بىحرکت است که تا دست دولت انگلیس در آن نباشد ممکن نیست تکان بخورد»! (اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج یک، ص453 - 454).
این خط فکری متاسفانه در تقیزادههای امروز هم دیده میشود. مثلا آقای زیباکلام در آثار و سخنرانیهای خود با صراحت، همین نسخه را تجویز میکند! از جمله در یکی از نشستها – که برای معرفی کتاب ایشان (غرب چگونه غرب شد)، برگزار شد - ایشان از کسانی که معتقدند نباید همه نگاه ما به غرب باشد، انتقاد کرد و گفت: «یکی از مشکلات ما کلیکردن و نظریهپردازیهای این دستی است که چرا به سمت ژاپن نرویم؟ [چون] غرب خودش با مشکل روبهرو است و... ما باید مقداری از این طرز فکر فاصله بگیریم... همه حرف من این است که چند مسیر وجود ندارد، فقط یک مسیر وجود دارد و آن هم همان مسیری است که غرب رفته است»! (نشست دیدار و گفتوگو با صادق زیباکلام، برگزارشده در کتابفروشی آینده، تهران؛ 1/7/1395، مندرج در پایگاه مجله بخارا، به تاریخ: 11/7/1395)
ریشه اختلاف شیخ فضلالله نوری با جریان غربگرا دقیقا همین جا است. به قول جلال آلاحمد در آن کلام مشهور و ماندگار خود: «... شیخ شهید نورى نه به عنوان مخالف «مشروطه» که خود در اوایل امر مدافعش بود ـ بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالاى دار برود. و من مىافزایم ـ و به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى...
و به هر صورت، از آن روز بود که نقش غربزدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مىدانم که به علامت استیلاى غربزدگى پس از 200 سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناکتر از همه در فرهنگمان، فرنگىمآب مىپروریم و فرنگى مآب راهحل هر مشکل را مىجوییم» (جلال آلاحمد، غربزدگى، ص 78).
امروز هم میبینید که طیف غربگرا، در عرصههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی – اجتماعی، هویت ایران و ایرانی را تحقیر میکنند و همه چیز را به سازش با قدرتهای استکباری پیوند میزنند. حتی اگر این رویه را انکار کنند، در مقام عمل راهی جز این نمیبینند و متاسفانه ندیدیم مقابل غربزدگی و وادادگی، بایستند و انتقاد کنند. جریان غربگرای امروز طبق همین طرز تفکر، سند ضد فرهنگی و ضدهویتی 2030 را مخفیانه امضا میکند و آن را به اجرا در میآورد. سالها در برنامهریزیهای کلان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نقشآفرینی میکند و بعد حاضر نیست آثار خسارتبار آن را بپذیرد. البته انصاف این است که یک تفاوت مهم بین تقیزادههای عصر ما با تقیزاده مشروطه هست و آن اینکه حداقل سیدحسن تقیزاده به بخشی از اشتباهات خودش پی برد (تأکید میکنم بخشی از آن خطاها، نه همه) و شهامت اعتراف به اشتباه را داشت ولی جریان غربگرای امروز، گویا چنین نیست و از اینکه پخته و معتدل شود و در رویه قبلی خود تجدیدنظر کند، گریزان است.
اگر مواضع تقیزاده را در دوران ندامت دنبال کنید، میبینید ایشان در نطقی که در باشگاه مهرگان انجام داد اعتراف بزرگی کرد (در شب 17 آذر 1339 ش). یکی به افراطی بودن خودش در بحبوحه مشروطه اعتراف کرد و دیگر اینکه فتواى ایام جوانى خود را (مبنی بر لزوم فرنگىمآبى کامل ایرانیان) قابل دفاع ندانست. این اعتراف از تقیزاده خیلی مهم است، حتی اگر بخشی از گذشته خود را زیر سوال برده، باز مهم است.
ایشان صریحا میگوید: «اینجانب در تحریص و تشویق به اخذ تمدن مغربى در ایران (اگر هم قدرى به خطا و افراط) پیشقدم بودهام و چنانکه اغلب مىدانند، اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگى را 40 سال قبل، بى پروا انداختم که با مقتضیات و اوضاع آن زمان، شاید تندروى شمرده مىشد و به جاى «اخذ تمدن غربى»، پوستکنده، فرنگىمآب شدن مطلق ظاهرى و باطنى و جسمانى و روحانى را واجب شمردم و چون این عقیده که قدرى افراطى دانسته شد، در تاریخ زندگانى من مانده، اگر تفسیر و تصحیحى لازم داشته باشد، البته بهتر است خودم قبل از خاتمه حیات خود، نتیجه تفکر و تجربه بعدى این مدت را روزى بیان و توضیح کنم... من باید اقرار کنم که فتواى تند و انقلابى من در این امر، در 40 سال قبل در روزنامه «کاوه» و بعضى مقالات بعدى مبنى بر تغییرات کلى انقلابى نیز، متضمن مقدارى از این نوع افراط بوده... » (ر.ک، اخذ تمدن خارجى، خطابه آقاى سیدحسن تقىزاده، مندرج در: مجله یغما، سال 1339 ش، ش 9 و 10، ص 419 و 568 به بعد / از صبا تا نیما، یحیى آرینپور، ج2، پاورقى ص 232 و 233).
عجیبتر اینکه نامههاى تقى زاده در دوران سفارت لندن (دهه 20 شمسى) موجود است. ایشان در خلال آن نامهها، از فرنگىمآبى انتقاد میکند و حتی نسبت به خطر صهیونیسم ( و آمریکاى صهیونزده) و خیالات صهیونیستها در ایران هشدار میدهد! (نامههاى لندن از دوران سفارت تقىزاده در انگلستان، به کوشش ایرج افشار، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران: 1375 ش، ص 65 و همچنین: 11ـ12 و 101).
این نمونه و نمونههای دیگری که از روشنفکرمآبان غربگرای قدیم موجود است، نشان میدهد نگرانی از خطر صهیونیسم نه تنها در سطح منطقه، بلکه در ایران بسیار قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است. اما تقیزادههای امروز و امثال آقای زیباکلام – چنانکه خودم سخنان آنان را مشاهده کردم - رسما ژن برتر و رسمیت قانونی را برای یهود صهیونیستی ثابت میکنند.
مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر)، در کتاب «آخرین آواز قو» (137 -151) بحث جذابی را درباره تحول تقیزاده در اواخر عمرش دارد که خوانندگان عزیز میتوانند به همان کتاب مراجعه و با غربگراهای امروز مقایسه کنند.
به سوال اول بازگردیم. شما در خلال بحث، دیدگاه افرادی را که قائل بودند اگر شیخ فضلالله در انقلاب اسلامی زنده بود، به تقابل با امام برمیخاست رد کردید و گفتید امام خمینی(ره)، به نوعی امتداد جریان شیخ فضلالله نوری(ره) است. مستندات دیدگاه شما چیست و چرا ادعای قائلان به تقابل را قبول ندارید؟
من معتقدم اگر شیخ در عصر انقلاب اسلامی بود و در دوران ما زندگی میکرد، نه تنها از سوی رهبران انقلاب اسلامی مورد تعرض قرار نمیگرفت، بلکه آماج حملات جریان غربگرا میشد و حتی شاید از سوی دشمنان انقلاب اسلامی، همان اول به سرنوشت شهید مطهری مبتلا میگشت!
انتقاد من از برخی گویندگان این است که چرا مستند حرف نمیزنند. افرادی مثل آقای زیباکلام اگر با شیخ فضلالله نوری یا امام خمینی زاویه دارند، روشن و شفاف اعلام کنند اما اینکه بدون مستندات لازم، به جای انقلاب اسلامی یا امام خمینی نظر بدهند و موضعگیری کنند و از پیش خود بین مقولهها تقابل ایجاد کنند، قابل قبول نیست. اگر دنبال نوع نسبت رهبران انقلاب اسلامی با شیخ فضلالله نوری هستیم، شیوه علمی این است که به جای قصهپردازی و جناحبازی، موضعگیری رهبران انقلاب را ببینیم و به طور مستند بررسی کنیم. وقتی امام خمینی آن تجلیل بلند را از شیخ فضلالله نوری دارد و انتقادی کوبندهای از شیخ ابراهیم زنجانی (دادستان محکمه شیخ فضلالله) میکند، یا وقتی امام در دیدار با دانشجویان در بیان فلسفه انقلاب میگوید: «ما انقلاب کردیم که تقیزادهها بر فرهنگمان مسلط نباشند»؛ نشان میدهد امام خمینی خودش را به نوعی ادامهدهنده راه شیخ فضلالله نوری میبیند. اتفاقا امام خمینی جزو احیاگران شیخ شهید است و به همین جهت، چه تاریخنگاران سکولار و چه تاریخنگاران انقلابی، امام و شیخ شهید را در یک خط میبینند.
* معمولا از امام خمینی، یکی دو فراز درباره شیخ، بیشتر نقل نمیشود. اگر مجموع موضعگیریهای امام را یکجا مورد بحث قرار دهید، برای خوانندگان و پژوهشگران سودمند است و نگاهی کلان به ما میدهد، بویژه اینکه یکی از نویسندگان در مصاحبه با هفتهنامه حریم امام (شماره 187، ص13) گفته بود: امام خمینی، خیلی درباره شیخ فضلالله صحبت نکرده است، چون اگر همه صحیفه امام را بگردید، بیش از ۴ مورد اظهارنظر نمیبینید!
اتفاقا قضاوتهای تاریخی امام خمینی درباره شیخ فضلالله بسیار حساس است و روی سخنان غیر مستند آقای زیباکلام و برخی دیگر خط بطلان میکشد. ببینید! ما در خط امام، با یک منظومه فکری، اندیشهای و سیاسی روبهرو هستیم که ایشان درباره شیخ شهید ارائه میکند. صحبت از یک جریان است. اینجا دیگر بحث حمایت از یک شخص یا یک اقدام مقطعی و موضعی نیست. البته تاکنون ندیدم تک تک مواضع امام، یکجا بیان شود، لذا در اینجا مهمترین سخنان و مواضع ایشان را درباره شیخ عرض میکنم:
1- امام خمینی(ره) در تحلیل مشروطه و رمز ایستادگی شیخ میگوید: «مرحوم شیخ فضلالله نوری رحمهالله ایستاد که مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود... خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت میدیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضلالله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را دادگاهی درست کردند و یک نفر منحرف روحانینما [شیخ ابراهیم زنجانی] او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه، شیخ فضلالله را در حضور جمعیت به دار کشیدند» (صحیفه امام، چ1، سال1378، ج 13، ص 358؛ سخنرانی ایشان در تاریخ: 26/8/59).
2- امام در مسیر دفاع از اسلام و ستیز با عناصر سکولار، بین خود و استاد مطهرى، شباهتهایى آشکار با شهید نورى مىدید و دشمنان نظام جمهورى اسلامى را از سنخِ کسانى مىشمرد که در مشروطه، به منظور انزواى روحانیت در اجتماع و سیاست ایران، دست به قتل علما گشودند. ایشان با تأکید بر اینکه «مقصد ما اسلام است»، هشدار مىداد: «ببینید چه جمعیتهایى هستند که روحانیون را مىخواهند کنار بگذارند؟ همانطورى که در صدر مشروطه با روحانى این کار را کردند و اینها را زدند و کشتند... همان نقشه است. آن وقت ترور کردند سیدعبدالله بهبهانى را، کشتند مرحوم نورى را، و مسیر ملت را از آن راهى که بود برگرداندند به یک مسیر دیگر و همان نقشه الان است که مطهرى را مىکشند، فردا هم شاید من و پسفردا هم یکى دیگر را. مسیر، غیر مسیر ما است» (صحیفه امام: ج 7، ص 459 - به تاریخ: 2/3/58).
3- حضرت امام، حتی برای آسیبشناسی روحانینمایان فاسد، سراغ عوامل شهادت شیخ میرود و به اهل علم تذکر میدهد که عبرت بگیرید. از نظر امام شیخ ابراهیم زنجانى (دادستان(!) محکمهاى که رای به اعدام شیخ فضلالله داد) نه یک روحانى اصولگرا و آزادى خواه، بلکه روحانىنمایى فاسد و نامهذَّب قلمداد میشود. چنانکه در جمع طلاب حوزههاى علمیه و مدرسین و دانشجویان تحکیم وحدت دانشگاهها و مدارس عالى کشور گفت: شما مىدانید که مرحوم شیخ فضلالله را کى محاکمه کرد؟! یک معمم زنجانى، یک ملاى زنجانى محاکمه و حکم قتل او را صادر کرد. وقتى معمم و ملا، مهذَّب نباشد، فسادش از همه کس بیشتر است. در بعضى از روایات است که در جهنم، اهل جهنم از تعفن بعضى روحانیون در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضى از اینها در عذاب... عالم فاسد، یک شهر را، یک مملکت را به فساد مىکشد؛ چه عالم دانشگاه باشد چه عالم فیضیه فرقى نمىکند (صحیفه امام، ج 13، ص 420- 27/9/59).
4- امام در تبیین حرکت شیخ و واکنش جریان سکولار مشروطه میگوید: «...مثل مرحوم حاج شیخ فضلالله نورى [را] در ایران - برای خاطر اینکه مىگفت باید «مشروطه، مشروعه» باشد و آن مشروطهاى که از غرب و شرق برسد قبول نداریم - در همین تهران به دار زدند و مردم هم پاى او رقصیدند یا کف زدند» (همان، ج 18، ص171، به تاریخ: 13/7/62).
5- امام در تبیین چیستی و چرایی اعدام آیتالله شیخ فضلالله نوری، به اهداف ضداسلامی دشمنان ایشان اشاره کرده و میگوید: «در دوران مشروطه... یک عدهاى که نمىخواستند در این کشور اسلام قوه داشته باشد... جوسازى کردند، به طورى که مثل مرحوم آقا شیخ فضلالله که آنوقت آدم شاخصى در ایران بود و مورد قبول، همچو جوسازى کردند که در میدان، علنى ایشان را به دار زدند و پایش هم کف زدند و این نقشهاى بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند...» (همان، ج 18، ص 247 - تاریخ: 26/9/62).
6- علاوه بر این، از جمله تاثیرات شیخ شهید از زبان امام خمینی این است: «قانون سابق که در صدر مشروطیت تصویب شده بود توسط ملت، و متمم قانون را، با جدیت مرحوم شیخ فضلالله نوری، به آن ضم کردند و ملت به او رای دادند...». (همان، ج 14، ص 457 - به تاریخ: 25/3/1360).
7- حضرت امام، نسبت به بدگویی و اتهامزنی به شیخ شهید حساس بود و میفرمود: «از میرزای شیرازی که قضیه تنباکو را درست کرده، تا آقای کاشانی، تمام علمایی که در خلال مشروطیت برای اسلام کار کردند، میرزای شیرازی برای اسلام کار کرده است، آقای کاشانی برای اسلام کار کرده، شیخ فضلالله برای اسلام کار کرده، تمام اینها را بد گفتند! آن روزنامه جبهه ملی را پیدا بکنید: شیخ فضلالله را اینقدر فحش داده! جرم شیخ فضلالله بیچاره چه بود؟ جرم شیخ فضلالله این بود که قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضلالله این بود که احکام قصاص، غیرانسانی نیست، انسانی است... جرم اینها همین است که اینها عقیدهشان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود و شما میگویید احکام غرب مترقی است...» (همان، ج 14، ص 46۵ – 46۴).
8- جوسازی علیه شیخ، حتی در نجف اشرف امر عبرتانگیزی است که امام خمینی(ره) بر آن انگشت تأکید مینهد: «حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضلالله را در نجف یک جور بدی منعکس کردند که آنجا هم صدایی از آن درنیامد. این جوی که ساختند در ایران و سایر جاها، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضلالله را به دست بعضی از روحانیون [روحانینمای فراماسون: شیخ ابراهیم زنجانی] خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و به دار کشیدند». (همان، ج 18، ص 248).
9- مرحوم امام گاهی مستقیما به تاریخنگاران توصیه میکرد از روشنگری درباره شیخ شهید غافل نباشند. ایشان به حسین مکی تاکید کرد: «چرا برای شیخ فضلالله کار نمیکنید؟ چرا در رابطه با ایشان نمینویسید؟» (ر.ک، گفتوگو با حسین مکى، مندرج در: تاریخ معاصر ایران، سال 1، ش 1، بهار 76، ص 185، سخن امام در 2/2/58 به ایشان).
10- امام برای اینکه عمق کینه دشمنان را نشان دهد، هشدار میداد اگر جریان استعمار و هواداران آن، دوباره بر شرایط و مقدرات کشور مسلط شوند، این بار از زمان اعدام شیخ فضلالله نوری خشنتر عمل میکنند، چرا که بعد از پیروزی انقلاب، بیش از پیش احساس خطر کردهاند: «این دفعه اگر اینها تسلط پیدا بکنند بر ما هیچی نمیگذارند. مثل زمان آقای کاشانی نیست حالا! مثل زمان مرحوم - عرض میکنم که - آقا شیخ فضلالله نیست حالا یک زمانی است که اینها ادراک کردند که اگر این جمهوری رشد پیدا بکند نخواهد گذاشت که اینها منافع خودشان را ببرند» (همان، ج 18، ص 252).
11- امام خمینى علاوه بر این، سراغ جریان انحرافی و مخالف شیخ فضلالله میرود و به افکار آنها اعتراض میکند. این خودش یک نوع حمایت و پشتیبانی از خط شیخ است. ایشان ماهیت «تقیزاده» و «غربگرایان» را در سخنرانیهای مختلف افشا کرده و روی اندیشههای وابسته آنان خط بطلان میکشد: «آن دردى که برای ملت ما پیش آمده و الان به حال... یک مرض مزمن تقریبا هست، این است که کوشش کردهاند غربىها، که ما را از خودمان «بىخود» کنند، ما را «میانتهى» کنند، به ما اینطور بفهمانند و فهماندند که خودتان هیچ نیستید و هرچه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید! ... یکى از اشخاصى که زمان رضاشاه، و بعد از رضا شاه هم، او بود و معروف هم بود - حالا من میل ندارم اسمش را ببرم - اولش هم معمم بود، و بعد هم مُکَلاّ و بعد هم [مجلس]سنا و اینها راه داشت، او هم گفته بود که: همه چیز ما باید انگلیسى شود! اینطور نقشه بوده است که ما را از خودمان بیخبر کنند و تهى کنند و به جاى او، یک موجود غربى درست کنند». (صحیفه امام، ج 9، ص 25؛ سخنرانی به تاریخ: 12/6/58).
12- امام خمینی، سوگیری فرهنگی انقلاب اسلامی را مستقیما در برابر تقیزادهها تحلیل میکرد: «ما مىخواهیم یک دانشگاهى داشته باشیم و یک کشورى که این وابستگى مغزى ما را - که مقدم بر همه وابستگىها و خطرناکتر از همه آنهاست - نجات بدهد. ما اساتید دانشگاهى را مىخواهیم که آن اساتید بتوانند مغزهاى جوانان ما را مستقل بار بیاورند، غربى نباشند، شرقى نباشند، رو به غرب نایستند، آتاتورک نباشند و تقىزاده هم نباشند» (پیامها و سخنرانیهاى امام خمینى در ۶ ماهه اول سال 1360. ص 134)
غبارروبی عظیمی که از چهره شیخ در ۴ دهه اخیر صورت گرفت، از برکت امام(ره) بود. امام توطئه استعمار را عامل اصلی شهادت شیخ فضلالله میدانست. مقام معظم رهبری هم با امام هم افق هستند و چقدر از شیخ فضلالله نوری تجلیل کردند. اتفاقا دشمنان نظام هم انقلاب را در امتداد اندیشه شیخ میبینند و هر سال مردادماه در قالب حمله به شیخ، به نظام اسلامی حملهور میشوند. اگر روزی شیخ فضلالله مقابل «تقیزادهها» ایستاد، امروز «تقیزادهها» مقابل انقلاب اسلامی ایستادهاند. همین نکته برای ما راهگشا و کلیدی است.
بنابراین با این همه مستندات، همسویی امام با شیخ شهید قابل انکار نیست، حتی افرادی مثل دکتر سروش در این زمینه مبالغه میکنند و میگویند: پیروزی انقلاب اسلامی، به نوعی پیروزی شیخ فضلالله نوری بود. البته من به بیان دیگری هم میتوانم به قائلان به تقابل پاسخ دهم و آن اینکه: آن شیخ فضلاللهی که در ذهنیت و ایدئولوژی شماست، با شیخ فضلالله واقعی فرسنگها فاصله دارد و خود من از منکرین و مخالفین آن ذهنیت برساخته هستم.
به هر حال، آنچه عرض کردم به معنای این نیست که معتقدان به شیخ فضلالله نوری فقط انقلابیون هستند؛ خیر! من همین امروز طیف وسیعی را میشناسم که اینها حتی منتقد یا مخالف جمهوری اسلامی هستند ولی باز هم شیخ شهید را قبول دارند و به جریان مشروطه سکولار نقدهای جدی میکنند. ضمنا دفاع از شیخ شهید از امام خمینی آغاز نمیشود. ما علما، محققان و دانشمندان زیادی داریم که قبل و بعد از امام خمینی، بر اتهامات غیرمنصفانهای که به شیخ شهید زده شده، به اجمال یا تفصیل خط بطلان کشیدند. مثل آیات عظام: آقا نجفی اصفهانی، علامه امینی، شهید مطهری، علامه اردوبادی، ملا محمدهاشم خراسانی، شیخ محمدتقی آملی، شیخ مرتضی زاهد، شیخ عباس قمی، میرزا ابوالحسن رفیعیقزوینی، شیخ محمدعلی اراکی، ادیب پیشاوری، سیدمحمدتقی خوانساری، شیخ محمدتقیبهجت، صدرالافاضل، میرزا حسن جابریاصفهانی، عینالسلطنه، دکتر ناصرالدین صاحبالزمانی، دکتر تندر کیا و... قضاوت همه بزرگان امروز موجود بوده و در اوراق تاریخ ثبت شده است.
***
جلال آلاحمد: «... شیخ شهید نورى نه به عنوان مخالف «مشروطه» که خود در اوایل امر مدافعش بود ـ بلکه به عنوان مدافع «مشروعه» باید بالاى دار برود. و من مىافزایم ـ و به عنوان مدافع کلیت تشیعاسلامى... و به هر صورت، از آن روز بود که نقش غربزدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مىدانم که به علامت استیلاى غربزدگى پس از 200 سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم».
***
همسویی امام با شیخ شهید قابل انکار نیست، حتی افرادی مثل دکتر سروش در این زمینه مبالغه میکنند و میگویند: پیروزی انقلاب اسلامی، به نوعی پیروزی شیخ فضلالله نوری بود. البته من به بیان دیگری هم میتوانم به قائلان به تقابل پاسخ دهم و آن اینکه: آن شیخ فضلاللهی که در ذهنیت و ایدئولوژی شماست، با شیخ فضلالله واقعی فرسنگها فاصله دارد و خود من از منکرین و مخالفین آن ذهنیت برساخته هستم.
ارسال به دوستان
از امروز افتخارآفرینان کشتی فرنگی برای بالا بردن پرچم ایران وارد گود میشوند
ایران حامی این ۶ نفر
تیم ملی کشتی فرنگی با ۶ نماینده به پاریس رفته تا در المپیک ۲۰۲۴ به رقابت با حریفان خود بپردازد و به دنبال افتخارآفرینی باشد. رقابتهای کشتی فرنگی المپیک 2024 پاریس از امروز دوشنبه 15 مرداد در پاریس آغاز میشود و تیم ملی کشتی فرنگی ایران با 6 نماینده و ترکیب کامل در این رقابتها شرکت خواهد کرد. در المپیک 2020 کشتی فرنگی بود که کشتی ایران را با محمدرضا گرایی صاحب نشان طلا کرد، هر چند در این دوره به دلیل شکست در مسابقه انتخابی، نتوانست خودش را به المپیک پاریس برساند. گرایی اولین کشتیگیر ترکیب تیم ملی فرنگی ایران بود که سهمیه المپیک را به دست آورد اما در حال حاضر به جای او سعید اسماعیلی عازم المپیک شده است. سایر نفرات خودشان بعد از کسب سهمیه توانستند طبق چرخه انتخابی تیم ملی، صاحب دوبنده شوند. در المپیک توکیو هدایت تیم را محمد بنا بر عهده داشت و این تیم یک طلا و یک برنز در 5 وزن به دست آورد. در آن دوره، فرنگیکاران در وزن 87 کیلوگرم نتوانستند سهمیه المپیک کسب کنند اما هدایت تیمی که عازم پاریس شده را حسن رنگرز، دارنده ۲ نشان طلا و برنز سالهای 2001 و 2002 بر عهده دارد.
* وزن 60 کیلوگرم
مهدی محسننژاد در وزن 60 کیلوگرم تا پای مدال رفته اما قهرمان نشد. او توانمندیهای خاص خود را دارد. اگر باورِ قهرمان شدن در ذهن محسننژاد شکل گرفته بود، از همین ۲ سال رسیدن به دوبنده تیم ملی، بهره لازم را برده و صاحب نشان جهانی میشد؛ مثل همان باوری که او را صاحب دوبنده وزن 60 کیلوگرم کرد، چرا که این را در ذهن خود ساخت و سپس با عبور از علیرضا نجاتی مدعی و عنواندار جهان، به چیزی که میخواست، رسید. هرچند همچنان مدعیان اصلی مدال طلای این وزن را کنیچیرو فومیتای ژاپنی و ژولمان شارشنبکوف قرقیز تشکیل میدهند و در پی این ۲ نفر، مدعیانی چون مراد ممدوف آذربایجانی، سلطانگالی قزاق، ویکتور سیوبانو از مولداوی، گئورگی تیبیلوف صربستانی و... تشکیل میدهند اما محسننژاد هم کشتیگیر قابلی است و میتواند در این وزن خودی نشان دهد. محسننژادبهبهانی در مسابقات جهانی بلگراد با کسب عنوان پنجم حقیقی، سهمیه المپیک گرفت و در انتخابی رودررو با امیررضا دهبزرگی در تورنمنت مجارستان، صاحب دوبنده تیم ملی در المپیک شد. گربه سیاه ترکها هم به پاریس نمیآید و به جای کرم کمال، انس باشار نماینده 60 کیلوگرم ترکیه است.
* وزن 67 کیلوگرم
شاید همه نگاهها به وزن 67 باشد، به سعید اسماعیلی. اگر تا بوداپست هنوز کشتیدوستانی بودند که اسماعیلی را نمیشناختند، از تورنمنت مجارستان که دست به کارهای بزرگ زد و ۲ قهرمان المپیک را مغلوب جسارت و جنگندگی و قابلیتهای فنی خود کرد، همه نگاهها به او جلب شد. سعید اسماعیلی در تورنمنت مجارستان که مصاف انتخابی او و محمدرضا گرایی بود، قهرمان وزن 60 کیلوگرم المپیک 2020 توکیو که سال 2023 قهرمان 67 کیلوگرم شده بود را برد اما به خاطر اشتباه بچگانهای که داشت و پشت به حریف کرده و ثانیهای پیش از سوت پایان اقدام به شادی کرد، اسیر کمرگیری «لوئیس اورتا سانچز» کوبایی شد و کشتی برده را به باورناپذیرترین شکل ممکن باخت.
بعد از آن مقابل سوگابه ژاپنی کامبک زد؛ کشتیگیری که در مسابقات جهانی 2023 نفس قهرمان المپیک را بریده بود و اگر پرتاب بطری از سوی برادر بزرگتر به کمک محمدرضا گرایی نمیآمد، چهبسا کیوتارو سوگابه به جای گرایی مدال برنز میگرفت. اسماعیلی بعد از ماراتن نفسگیر نیمهنهایی و ردهبندی و کسب نشان برنز، در حالی که مشخصا در مقایسه با گرایی گروه سختتری داشت و مبارزههای سنگینتری را برگزار کرده بود، باید ۲ بار گرایی را میبرد که صاحب دوبنده تیم ملی شود اما گرایی با یک برد ملیپوش میشد.
اسماعیلی کار را بخوبی تمام کرد و با ۲ برد قاطعانه دوبنده المپیک را از آن خود کرد، در وزنی که مدعیان زیادی دارد. از خود لوئیس اورتا سانچز کوبایی و کیوتارو سوگابه ژاپنی گرفته تا حسرت جعفروف آذربایجانی، پرویز نصیبوف اوکراینی، ماته نمس صربستانی، راماز زوئیدزه گرجستانی، اسلاویک گالستیان ارمنی و... اما سعید اسماعیلی را هم نباید در وزن ۶۷ کیلوگرم دستکم گرفت.
* وزن 77 کیلوگرم
در شرایطی که محمدعلی گرایی نتوانست در مسابقات جهانی بلگراد سهمیه المپیک را در این وزن بگیرد، امین کاویانینژاد کشتیگیر خوزستانی در گزینشی بیشکک به سهمیه المپیک رسید. بعد از آنکه کادر فنی تیم ملی به شرط قهرمانی در تورنمنت بوداپست، فرصت رویارویی محمدعلی گرایی و محمدرضا مختاری با کاویانینژاد را داد، هیچکدام از ۲ کشتیگیر شیرازی نتوانستند شرط کادر فنی را اجابت کنند و در نهایت کاویانینژاد ملیپوش شد.
وزن او، یکی از سختترین اوزان کشتی فرنگی است و شاید پرترافیکترین. مدعیترین کشتیگیر برای کسب نشان طلا همچنان آکژول محموداف قرقیزستانی است که سال گذشته مدال طلای 77 کیلوگرم را از آن خود کرد. او البته در ماههای گذشته ۲ باخت بد را تجربه کرده؛ اولی در تورنمنت وهبیامره ترکیه، مقابل همان کشتیگیر میزبان که در نیمهنهایی نیز مبارزهای جنجالی با محمدرضا مختاری داشت و در نهایت با حکم رئیس فدراسیون کشتی ترکیه هر ۲ نفر دیسکالیفه شدند.
شکست دوم آکژول هم در فینال قهرمانی آسیا مقابل حریف ژاپنی اتفاق افتاد، به نظر کیلوهای اضافه و سر وزن رسیدن کار دست محموداف داده است.
نائو کوزاکای ژاپنی برنده قهرمان قرقیز را هم باید از جمله مدعیان اصلی طلای این وزن در کنار مالخاز آمویان ارمنی دانست. سنان سلیمانوف آذربایجانی، زولتان لوای مجار و برهان آکبوداک از ترکیه هم از دیگر مدعیان مدال در این وزن هستند.
* وزن 87 کیلوگرم
علیرضا مهمدی برای ایران سهمیه المپیک گرفت، در حالی که ناصر علیزاده نماینده 87 کیلوگرم ایران در مسابقات جهانی 2023 بود که نتوانست سهمیه بگیرد. کشتیگیر ایذهای سال گذشته همراه با علیزاده عضو تیم ملی بود اما در وزن پایینتر و مدال نقره وزن 82 کیلوگرم را در نخستین سال ملیپوش شدنش به دست آورد و قطعا یکی از مدعیان وزن 87 کیلوگرم هم محسوب میشود.
او با توجه به تغییر وزنش، از نقطه اول وارد چرخه المپیک شد و با شکست حریف مستقیم خود ناصر علیزاده در فینال قهرمانی کشور، گزینه حضور در مسابقات کسب سهمیه آسیایی و در بیشکک المپیکی شد.
دیوید لوسونچی از مجارستان و علی چنگیز از ترکیه سال گذشته طلای اشتراکی این وزن را گرفتند و قطعا از مدعیان عنواندار این وزن برای مدال المپیک محسوب میشوند. رفیق حسیناف آذربایجانی، نورسلطان تورسینوف قزاق، تورپال بیسلطانوف دانمارکی، لاشا گبادزه گرجستانی، الکساندر کوماروف صربستانی و ژان بلنیوک اوکراینی هم برای مدال وزن ۸۷ کیلوگرم خواهند جنگید.
* وزن 97 کیلوگرم
محمدهادی ساروی حالا در اوج پختگی است. او دومین المپیک خود را تجربه خواهد کرد، در حالی که مدال برنز المپیک قبلی را در کارنامه دارد و پس از آن یک طلا و 2 برنز از مسابقات جهانی هم به دست آورد. ساروی سال گذشته در نیمهنهایی مغلوب گابریئل روسیلو شد. کشتیگیر کوبایی در فینال هم آرتور الکسانیان ارمنی را برد و صاحب نشان طلا شد. طبق سیدبندی، الکسانیان و روسیلو در نیمهنهایی با هم رودررو خواهند شد و در صورت فینالیست شدن ساروی در گروه مقابل، برنده آنها با ملیپوش ایران کشتی خواهد گرفت. این یک موقعیت خوب برای ساروی محسوب میشود. در کنار آنها ابوبکر خاسلاخانو بلاروس و آرتور عمروف از جمهوری چک هم برای مدال خواهند جنگید، ضمن اینکه رستم آساکالوف باتجربه هم درنهایت به المپیک پاریس رسید ولی بعید به نظر میرسد با این سن و سال حرفی برای گفتن داشته باشد.
* وزن 130 کیلوگرم
امین میرزازاده که در المپیک 2020 با لوپز کشتی گرفته، حالا با شرایط کاملا متفاوت و بدنی ساخته و پرداخته برای رقابت با سنگینوزنهای خوب جهان؛ با تجربه چند سال حضور در مسابقات سطح بالا، به عنوان قهرمان سال 2023 جهان در المپیک حضور خواهد داشت. رضا کایالپ بعد از دوپینگ، نتوانست مجوز شرکت در المپیک را بگیرد و ترکها کشتیگیر دیگری را جایگزینش کردهاند. سرگی سیمینوف روس هم در پی تحریم المپیک از سوی روسها، در پاریس غایب است. مدعی اصلی طلای این وزن، میخایین لوپز کوبایی است که در 42 سالگی، به دنبال کسب پنجمین طلای المپیک خود خواهد بود، آن هم در حالی که در ۳ سال گذشته روی تشک نیامده است. او از المپیک 2008 پکن تا 2020 توکیو، چهار نشان طلای المپیک را در سنگینوزن کشتی فرنگی به خود اختصاص داده و طبیعتا با این کارنامه و با توجه به قدرت بدنی فوقالعادهاش، شانس اول طلاست. با این وجود میرزازاده نیز برای بهترین نتیجه میجنگد. صباح شریعتی که برای آذربایجان سهمیه المپیک گرفت، در پاریس حضور خواهد داشت. میلوف بلغاری، لینگ ژ منگ از چین و آگوستا فرناندز از شیلی هرچند شانس مدال طلا نیستند اما گوشه چشمی به کسب مدال المپیک دارند.
ارسال به دوستان
گزارش معاون اطلاعات نیروی قدس درباره ترور شهید هنیه
نفوذ منتفی است
گروه سیاسی: دومین جلسه بررسی ترور شهید اسماعیل هنیه دیروز در کمیسیون امنیت ملی مجلس با حضور معاون اطلاعات نیروی قدس، معاون امنیت وزیر اطلاعات، معاون امور مجلس سپاه پاسداران و معاون حقوقی وزارت اطلاعات برگزار شد. اغلب خبرگزاریها خروجی این جلسه را با تیتر «ترور شهید هنیه ناشی از نفوذ نیست» مخابره کردند. این خبر را ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس از قول معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه بیان کرده است. پس از شهادت رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران که با ترور رژیم صهیونیستی انجام شد، گمانهزنیهای بسیاری در این باره انجام شد. در همین راستا اخباری ناشی از شرارت عوامل نفوذی منتشر شده بود که توسط مسؤولان امر رد شد. حالا معاون اطلاعات نیروی قدس به صراحت گفته است موضوع نفوذ در این حادثه مطرح نبوده است.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به برگزاری دومین جلسه بررسی ابعاد ترور شهید هنیه گفت: معاون اطلاعات نیروی قدس در این جلسه گفت ترور شهید هنیه ناشی از نفوذ نبوده و موضوع نفوذ مطرح نیست.
ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در گفتوگو با فارس، پیرامون جزئیات دومین جلسه بررسی ترور شهید اسماعیل هنیه گفت: این جلسه با حضور معاون اطلاعات نیروی قدس، معاون امنیت وزیر اطلاعات، معاون امور مجلس سپاه پاسداران و معاون حقوقی وزارت اطلاعات برگزار شد.
وی افزود: معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه در این جلسه تحلیلی از موقعیت منطقه از بعد عملیات توفان الاقصی تا به امروز ارائه کرد. همچنین جزئیاتی از حادثه تروریستی که منجر به شهادت اسماعیل هنیه شد به اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس ارائه شد.
وی ادامه داد: معاون اطلاعات سپاه قدس همچنین گفت عملیات توفان الاقصی جهش راهبردی در مبارزات جبهه مقاومت بود و این عملیات سرعت نابودی رژیم صهیونیستی را تسریع کرده است.
* ترور شهید هنیه حاصل نفوذ نیست
رضایی در ادامه بیان کرد: معاون اطلاعات نیروی قدس همچنین گفت برای اولین بار در تاریخ رژیم صهیونیستی موجودیت و هویت این رژیم تهدید شد. ایشان اشارهای به عملیات توفان الاقصی کرد که عملیاتی بسیار بزرگ و پیچیده بوده است. رژیم صهیونیستی به فروپاشی نزدیک شده است و صهیونیستها چارهای جز پذیرش شکست ندارند، چرا که به هیچ یک از اهداف خود طی ماههای اخیر نرسیدند. ۱۰ ماه جنگ ارتش رژیم صهیونیستی را دچار فرسایش کرده است.
رضایی اظهار کرد: معاون اطلاعات سپاه قدس همچنین گفت رژیم صهیونیستی در جنگ غزه به دنبال بازگشت اسرا، انهدام حماس و بازگشت نوار غزه به کرانه باختری بود که به هیچ یک از اهداف خود نرسید.
وی افزود: معاون اطلاعات نیروی قدس ادامه داد در نتیجه عملیات توفان الاقصی ۲۰۰ هزار صهیونیست آواره شدهاند و رژیم صهیونیستی بعد از شکست در غزه به دنبال تغییر صحنه است، لذا به ترور دست میزند.
رضایی تاکید کرد: معاون اطلاعات نیروی قدس در این جلسه تاکید کرد آقای هنیه میهمان رسمی جمهوری اسلامی بوده و به صورت رسمی به تهران سفر کرده بود. وی همچنین گفت ترور شهید هنیه حاصل نفوذ نبوده است و در این حادثه موضوع نفوذ مطرح نیست. اقدامات لازم جهت بررسی موضوع ترور و تکمیل اطلاعات آن در حال انجام است.
* اقدامات آفندی بزرگ علیه رژیم صهیونیستی
رضایی گفت: معاون امنیت وزارت اطلاعات هم گزارشی از ابعاد حادثه ترور اخیر ارائه داد. از جمله مطالبی که ایشان گفت اینکه اشراف اطلاعاتی مناسبی داریم، از همه امکانات برای بررسی موضوع ترور شهید هنیه استفاده کردهایم و اقدامات میدانی وسیعی انجام شده است و اقدامات بزرگی نیز در حوزه آفندی علیه رژیم صهیونیستی در حال انجام است. رژیم صهیونیستی در شرایط سختی به سر میبرد. شبکه جاسوسان موساد را در داخل و خارج درگذشته تا به امروز شناسایی و منهدم کردهایم.
رضایی ادامه داد: معاون امنیت وزارت اطلاعات همچنین گفت روحیه ارتش و سردمداران رژیم صهیونیستی بسیار ضعیف است.
رضایی تصریح کرد: در بخش دیگری از این جلسه اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس و تعداد دیگری از نمایندگان مجلس که در جلسه حضور داشتند نظرات و دیدگاههای خود را بیان کردند.
ارسال به دوستان
همزمان با سیوهفتمین سالگرد شهادت عباس بابایی مروری داشتهایم بر آثار هنریای که درباره این شهید تولید شده است
پرواز تا بینهایت
گروه فرهنگ و هنر: سرلشکر شهید عباس بابایی، معاون نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی 15 مرداد 1366 به فیض شهادت نائل آمد. وی از خلبانان ماهر و تاثیرگذار جنگ تحمیلی بود که توانست ماموریتهایی حساس و استراتژیک را در تاریخ جنگ به ثبت برساند.
شهید بابایی در طول خدمت صادقانه خود سمتهای مختلفی را بر عهده داشت، از جمله مرداد 1360 به فرماندهی پایگاه هشتم شکاری اصفهان منصوب شد و پس از آن آذر 1362 سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی به وی محول شد.
عباس بابایی از جمله افسران متعهد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که همواره وفاداری خود را به جمهوری اسلامی با انجام پروازهای متعدد در جبهههای جنگ به اثبات رساند. وی در طول مدت خدمت شجاعانه خود بیش از ۳ هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای شکاری داشت و تنها طی یک سال و نیم بیش از 60 ماموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رساند.
در طول جنگ تحمیلی سرلشکر بابایی در چندین عملیات مختلف نظامی شرکت داشت و در شرایط دشوار عملیات همواره پشتیبان رزمندگان اسلام بود. شهید بابایی در قرارگاههای عملیاتی شخصا حضور مییافت و همپای رزمندگان اسلام به بررسی طرحها و نقشههای عملیات هوایی میپرداخت. شهید بابایی به کمک همکارانش در مدت ایام حج سال 1366 طرحی را برای عبور سالم کشتیهای تجاری در خلیجفارس به اجرا درآورد که ماحصل آن عبور امن 40 فروند کشتی غولپیکر تجاری از تنگه خورموسی بود.
وی برای پیشرفت سریع عملیات به نظارت بر کارها اکتفا نمیکرد و به رغم ممانعتهایی که برای جلوگیری از پرواز وی به دلیل سمتی که داشت به وجود میآوردند، خود شخصا در پروازهای عملیاتی شرکت میکرد و با مهارت و شجاعتی خاص به مقابله با دشمنان اسلام میپرداخت. او با اینکه معاون عملیات نیروی هوایی بود، هیچگاه خود را از صحنه نبرد جدا نمیکرد و همیشه در میدانهای جنگ حضور داشت.
حالا 37 سال از شهادت این رزمنده شجاع و دلیر سپاه اسلام میگذرد. طی این مدت برای معرفی دلاوریها و جانفشانیهای او کتابها و آثار تصویری قابل توجهی منتشر و تولید شده است. همزمان با سالگرد شهادت این شهید سرافراز مروری بر بخشی از شاخصترین آثار فرهنگی و هنری تولید شده درباره این رزمنده شجاع نیروی هوایی داشتهایم.
* آثار مکتوب
بابایی به روایت همسر شهید: این کتاب به گواه همسر شهید یکی از زیباترین آثاری است که شهید بابایی را به تصویر کشیده است، کتابی به روایت صدیقه حکمت، همسر شهید که در آن از رابطه خود با شهید بابایی از دلبستگیهایشان میگوید. نثر این کتاب بسیار روان و صمیمی است و علاقه شهید بابایی و همسرش بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است. اولین ماجرایی که در کتاب روایت میشود، ماجرای سفر حج است که در ابتدا قرار بوده هر دو راهی شوند ولی در آخر شهید بابایی منصرف میشود و همسرش به تنهایی راهی خانه خدا میشود. پس از بیان این ماجرا، خانم حکمت از سابقه آشنایی خود با عباس بابایی سخن به میان میآورد.
عباس بابایی پسر عمه او بوده که ۷ سال از او بزرگتر بوده و با خانواده ایشان رابطه نزدیکی داشته است. عباس دانشجوی رشته خلبانی بود که برای آموزش خلبانی، ۲ سال به آمریکا اعزام شد. صدیقه، وقتی فهمید عباس برای خواستگاریاش آمده، خیلی ناراحت شد و به مادرش شکایت کرد که در 16 سالگی از او خسته شدهاند ولی با گذشت چند ساعت با صحبتهای مادر، آرام شد و رضایت خودش را اعلام کرد. در بخشی از کتاب میخوانیم: «زن میدانست مرد دوباره مجابش میکند. برایش منطق و استدلال میکند. قربان صدقهاش میرود و میخنداندش. این بار اما خنده به لبهایش نمیآمد. مرد داشت میگفت او که این مدت این همه زجر کشیده، قدرت تحملش برای پذیرفتن این یکی هم زیاد شده. میگفت وقتی تابوتش را دید گریه و زاری نکند. از خدا خواسته بود اول صبر به زن بدهد و بعد شهادت به خودش. به زن میگفت میرود حج و صبر از خدا میگیرد و بعد... قبولش مشکل بود. همه عمر 11 ساله زندگی مشترکشان از این ترسیده بود و حالا مرد داشت دقیقا راجع به همین صحبت میکرد. هر چقدر هم مرد برایش حرف میزد، این یکی را نمیتوانست بپذیرد». (صفحه 40)
روی جلد کتاب نام نویسنده «علی مروج» درج شده اما این نام اصلی نویسنده نیست. فارسینژاد، نویسنده کتاب در گفتوگویی عنوان کرده بود: «کتاب «بابایی به روایت همسر شهید» با نام مستعارم (علی مروج) چاپ شد و مایل بودم در چاپهای بعدی نام اصلی نویسنده روی کتاب چاپ شود». این اثر نخستینبار سال 1380 به عنوان جلد پنجم مجموعه «نیمه پنهان ماه» از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شد و چاپهای بعد آن در قالب کتابی از مجموعه «آسمان» از سوی همین ناشر به بازار آمد.
فارسینژاد بهترین اتفاق در طول نگارش کتاب را آشنایی با فرزندان شهید بابایی میداند: «انتشار این نوع کتابها و ساخته شدن سریال تلویزیونی «شوق پرواز» بهترین فرصتهای معرفی این شهید به جامعه بوده است». کتاب «بابایی به روایت همسر شهید» تاکنون بیش از 60 هزار نسخه فروش داشته و برنده جایزه دهمین دوره جشنواره کتاب سال دفاعمقدس شده است.
«آسمان مال من بود»: این کتاب، خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازاده به قلم ساسان ناطق است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
این کتاب در ۱۳ فصل به روایت خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازاده میپردازد؛ خاطراتی که از فرودگاه مهرآباد و سفر به آمریکا آغاز شده و در نهایت به روزهای بازنشستگی در اردبیل ختم میشود. بالازاده که پس از اتمام دورههای تکمیلی پرواز با جنگندههای«اف۵» به ایران بازمیگردد، طی سالهای دفاع مقدس با ۱۳۵۶ ساعت و ۲۰ دقیقه پرواز به یکی از فعالترین خلبانان جمهوری اسلامی ایران بدل شد و حتی به باور برخی کارشناسان نظامی نام او در کنار بزرگانی چون شهید عباس بابایی قرار میگیرد. خاطرات بالازاده به بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران در طول 8 سال دفاع مقدس میپردازد و طی آن میتوان از فضای موجود در نیروی هوایی ایران بویژه در سالهای ابتدایی جنگ شناخت بیشتری پیدا کرد. این سرهنگ خلبان طی خاطرات خود به ماجرای کودتای نوژه پرداخته و از دید یکی از افسران نیروی هوایی ارتش این دسیسه را تحلیل میکند. بخش زیادی از خاطرات بالازاده نیز به شهید عباس بابایی بازمیگردد که از این حیث نیز «آسمان مال من بود» از ارزش تاریخی زیادی برخوردار است. بالازاده در این کتاب عملیاتهای هوایی مختلفی را با جزئیات شرح میدهد و لحظات نفسگیری را پیش روی مخاطب به نمایش میگذارد. یکی از نکات قابل توجه «آسمان مال من بود» شخصیت جذاب و سرکش خود راوی است که در چارچوبهای نظامی نمیگنجد و به شکلی بر اساس باور و اعتقاد خودش عمل میکند اما در کنار این ویژگی باید اذعان داشت خاطرهنگار نیز تبحر خاصی در ثبت و چینش خاطرات داشته است، چنانچه در این کتاب دیالوگها سهم بسزایی در روایت خاطرات دارند که این به ملموستر شدن فضای خاطرهها کمک شایانی کرده است. از طرفی هم به نزدیکی بیشتر مخاطب با شخصیتهای کتاب منجر شده است که جنبه روایی اثر را تقویت میکند. «آسمان مال من بود» با چند تصویر به پایان میرسد که بر سندیت و اعتبار آن میافزاید و فضای متن را هم برای مخاطب، شفافتر و ملموستر میکند.
«پرواز سفید»: این کتاب نوشته مرحوم داوود بختیاریدانشور، داستانى از مقاطع مختلف زندگى سرتیپ خلبان شهیدعباس بابایى، فرمانده پایگاههاى هوایى اصفهان و تهران در ایام جنگ ایران و عراق است که براى گروه سنى نوجوان نوشته شده است.
مرحوم بختیاریدانشور در ابتداى کتاب در فصلى با عنوان «طلوع یک ستاره» به شکلی کوتاه به زندگی فرمانده شهید و خاطراتى از دانشکده خلبانى نیروى هوایى و اعزام به آمریکا برای تکمیل تحصیلات، ایمان و اخلاص وى و شایستگى او در کسب درجات سرهنگى و سرتیپى پرداخته است.
10 بخش کتاب داستانهایى از ایام دوران نوجوانى و جوانى این شهید است که عناوین آنها عبارت است از «باباى مدرسه، باغبان، آمپولزن کوچک، نامه، کاپیتان، طناب مرزى، ذرت فروش، فرشته نجات، هواپیماى سى 130 و پرواز سفید».
«پرواز سفید» از مجموعه داستانهای قصه فرماندهان انتشارات سوره مهر است که زندگی 25 فرمانده دفاع مقدس در آن آمده است. این اثر جزو کتابهای نقرهای سوره مهر محسوب میشود. کتابهای نقرهای به آثار پرفروش در سوره مهر اطلاق میشود.
«پرواز تا بینهایت»: این کتاب با تحقیق و نگارش علیاکبر حکمتقاضی میرسعید، محمد طاهریآذر و رحمتالله سلمانماهینی، از دیگر آثاری است که درباره شهید عباس بابایی نوشته شده است.
این کتاب در 3 فصل «کودکی تا انقلاب»، «انقلاب تا رشادت» و «رشادت تا شهادت» به زندگانی، رشادتها و محسنات اخلاقی شهید بابایی، مانند تواضع، دینداری، بیریایی و... از زبان همسر، مادر، نزدیکان و همکاران نظامی و غیرنظامی میپردازد.
از ویژگیهای برجسته کتاب یادشده، موجز و مفید بودن حکایتهای متن است که مخاطب را با تنوع روبهرو میکند و حاصل گفتوگو با بیش از 200 نفر از همکاران، دوستان، آشنایان و اعضای خانواده شهید بابایی در سراسر ایران است.
«همسفر ملائک»، «روزها و رویدادها»، «پرواز تا دیدار با خدا»، «پرواز سفید»، «علمدار آسمان» از دیگر آثاری است که در حوزه نشر درباره شهید بابایی به رشته تحریر در آمده است.
* آثار تصویری
سریال «شوق پرواز» به کارگردانی مرحوم یدالله صمدی مجموعه نمایشیای بود که سال ۱۳۹۰ با هدف پرداختن به زندگی شخصی و حرفهای شهید عباس بابایی روی آنتن شبکه یک سیما رفت و با استقبال بسیار خوب مخاطبان تلویزیون روبهرو شد.
از جمله ویژگیهای پسندیده و درخور توجه در مورد سریال «شوق پرواز» این بود که در روند پیشتولید و سپس تولید این مجموعه تلویزیونی، کارگردان و مشاور فیلمنامه همواره از نظرات و راهنماییهای همسر و فرزندان شهید بابایی بهرهمند میشدند.
مرحوم یدالله صمدی، کارگردان سینما در آخرین گفتوگوی خود درباره سریال تلویزیونی «شوق پرواز» گفته بود: تصور میکنم هر فردی با هر سلیقهای باید سریال «شوق پرواز» را تماشا کند، حال چه اخلاقگرا و چه میهنپرست باشد و چه ویژگیهای دیگری داشته باشد.
کارگردان سریال «شوق پرواز» تصریح کرده بود: از دیگر عواملی که باعث جذب جوانها به سریال «شوق پرواز» شد، این بود که ما در این مجموعه به دوره جوانی ، زندگی و همسر شهید بابایی نیز پرداختیم و در این راستا زندگی جوانان خلبانی را که با همدیگر دوست بودند و رفت و آمد داشتند، به تصویر کشیدیم.
ارسال به دوستان
یمن یازدهمین فروند شکارچی راهبردی آمریکایی را هم منهدم کرد
شکار یانکیها
نیروهای مسلح یمن موفق شدند یازدهمین فروند از پهپاد راهبردی آمریکایی «ام کیو 9» را شکار کنند. دیروز شبکه المسیره، ارگان انصارالله یمن به نقل از رسانههای نظامی این کشور تصاویری از لاشه این پهپاد پیشرفته، بزرگ و گرانقیمت آمریکایی را که در حریم هوایی صعده سرنگون شده، منتشر کرد.
بر اساس این گزارش، روز یکشنبه یک فروند جنرال اتمیکس «ام کیو 9» ری اپر ملقب به «شکارچی» در حالی که در حال انجام عملیات خصمانه بر فراز حریم هوایی استان شمالی یمن بود، هدف قرار گرفته و پس از سرنگونی، لاشهاش در اختیار ارتش یمن قرار گرفت. به این ترتیب یمنیها تعداد پهپادهای سرنگونشده از این مدل پرنده راهبردی جاسوسی و جنگنده را که جز پنتاگون فقط در اختیار نیروهای هوایی بریتانیا و ایتالیاست، به 11 فروند رساندند؛ ارزش هر فروند از این پرندههای بدون سرنشین معادل یک فروند «اف 35» با تجهیزات کامل یعنی 150 میلیون دلار است.
بنا به گزارش المسیره، از 11 فروند «ام کیو 9» شکارچی آمریکایی که تاکنون توسط نیروهای مسلح یمن شکار شده، 7 فروند آن مربوط به 10 ماه اخیر یعنی پس از آغاز نبرد توفان الاقصی و در قالب کارزار فتح موعود و جهاد مقدس یمنیها در حمایت از مردم فلسطین علیه جنایات اسرائیل در غزه بوده و 4 فروند دیگر نیز پیش از سال 2023 در جریان تجاوز سعودی - آمریکایی به یمن سرنگون شدهاند.
یک ماه پس از آغاز توفان الاقصی، 8 نوامبر 2023 طی عملیاتی منحصربهفرد برای نخستین بار ارتش یمن یک هواگرد آمریکایی را در خارج از حریم هوایی سرزمین اصلی خود شکار کرد. هدف یک «ام کیو 9» بود که بلافاصله لاشهاش به طور تقریبا سالم توسط یمنیها ضبط شد. این نخستین مورد از ۷ مورد شکار اخیر این پهپاد پس از آغاز جنگ غزه
بود.
29 بهمن، دومین «ام کیو 9» در حریم هوایی استان حدیده هدف قرار گرفت. سومین مورد 26 آوریل (اردیبهشتماه) بود که نیروی پدافند هوایی انصارالله موفق شد یک فروند از این پهپاد را در حال انجام ماموریت خصمانه در حریم هوایی استان صعده سرنگون کند. موارد بعد به ترتیب 17 مه در حریم هوایی استان مأرب، سپس ۴ روز بعد در حریم هوایی استان البیضا - که با یک موشک رونمایی شده ساخت داخل هدف قرار گرفت - و 8 روز بعد در 29 مه در آسمان استان مأرب بود. رشد قابل توجه شکار این پهپادها توسط یگانهای پدافندی ارتش یمن نشاندهنده تحولی کلیدی در توازن هوایی در منطقه جنوب غرب آسیا بویژه شبهجزیره عرب، دریای سرخ، تنگه بابالمندب و اقیانوس هند است.
به چالش کشیده شدن برتری هوایی آمریکا در عملیات نظارتی، جاسوسی و بمباران پیرامون یمن آن هم در حالی که مسیرهای کشتیرانی شرکتهای اسرائیلی و شرکایشان زیر سیطره حملات ارتش یمن به خونخواهی مظلومان غزه است، کلید این تحولات است.
دیروز خبرگزاری رویترز با تایید خبر مزبور اعلام کرد انصارالله مسؤولیت سرنگونی پرنده آمریکایی را برعهده گرفته است. بنا به این گزارش، پس از حمله هوایی رژیم صهیونیستی به تاسیسات غیرنظامی بندر حدیده، این نخستین حملهای است که ارتش یمن علیه آمریکاییها انجام میدهد. البته این خبرگزاری آمریکایی به این واقعیت اشاره نکرد که بنا به شواهد بسیار، هواگردهای آمریکایی هم در کنار اسرائیلیها در حمله مزبور به حدیده نقش داشتهاند.
سرنگون شدن این پهپاد راهبردی از آن جهت در مقطع فعلی معنادار است که آمریکا و متحدانش همه توان هوایی خود در منطقه را برای حمایت از رژیم صهیونیستی در مقابل عملیات منتقمانه قریبالوقوع ایران و حزبالله و محور مقاومت بسیج کردهاند که به احتمال زیاد انصارالله یمن نیز در آن نقش خواهد داشت. جمعه گذشته، یکی از مقامات آمریکایی در گفتوگو با شبکه سیانان پیشبینی کرد عملیات انتقامی موشکی و پهپادی ایران به فلسطین اشغالی بزرگتر از عملیات «وعده صادق» خواهد بود. در چنین شرایطی موجی در شبکههای اجتماعی به راه افتاده که صهیونیستها تردیدشان را نسبت به کارآیی سد حفاظت هوایی آمریکا نشان میدهند.
ارسال به دوستان
مرزهای مهران، شلمچه، چذابه، خسروی، تمرچین و باشماق از فردا پذیرای زائران اربعین هستند
در مسیر عاشقی
گروه اجتماعی: این روزها که افزایش بیسابقه دمای هوا همه را خانهنشین کرده است، عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) از شهرهای مختلف عراق با پای پیاده راهی کربلا شدهاند تا در مراسم راهپیمایی اربعین حسینی شرکت کنند. زوار ایرانی نیز که از روزهای گذشته خود را برای سفر اربعین آماده کردهاند، از فردا در دمای بیش از 40 درجه راهی عراق میشوند. بر این اساس طبق برنامهریزیهای به عمل آمده، زوار اباعبدالله(ع) طی روزهای آینده برای شرکت در مراسم پرشور و میلیونی اربعین راهی 6 مرز مهران، شلمچه، چذابه، خسروی، تمرچین و باشماق میشوند؛ مرزهایی که از ۱۶مرداد پذیرای زائران اربعین هستند. این گذرگاهها در 5 استان آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و خوزستان قرار دارند و تمهیدات لازم بری تسهیل تردد زائران در این مسیرها بخوبی اندیشیده شده است. هر چند مسیر پیادهروی نجف تا کربلا به دلیل گرمای شدید به سایهبان مجهز شده ولی افزایش دما نگرانیهایی را ایجاد کرده است، چرا که تابستان امسال گرمترین تابستان طی 50 سال اخیر اعلام شده است. در این میان مسؤولان توصیههای لازم را به زوار امام حسین(ع) برای جلوگیری از گرمازدگی کردهاند.
مرزهای ایران به سمت عراق در مراسم اربعین ۱۴۰۲ شاهد خروج بیش از ۴ میلیون زائر بود، از این رو فرآیند رفت و برگشت این تعداد مسافر، با توجه به اینکه سال جاری قطعا با افزایش همراه خواهد شد، عملیاتی بسیار گسترده به شمار میرود. با آغاز سفرهای اربعین، ۶ مرز کشور از فردا پذیرای زائران اربعین خواهد بود. پایانه مرزی مهران و خسروی 2 مرز شلوغ برای تردد زائران است. مرز مهران که به عنوان شلوغترین مرز ترددی برای زائران اربعین شناخته میشود، در استان ایلام، شهرستان مهران واقع شده است و تا کربلا ۲۷۹ کیلومتر و تا نجف ۳۰۳ کیلومتر است. تردد از مرز مهران در اربعین حسینی به صورت شبانهروزی است و زائران پس از گذر از مرز مهران باید از شهرهای بدره، کوت، نعمانیه، شوملی و دیوانیه عبور کنند تا به شهر نجف برسند. پیشبینی میشود حدود ۶۰ درصد زوار از مرز مهران تردد کنند، از این رو تمهیدات قابلتوجهی در مهران و پارکینگهای اربعین (یک و ۲) و پایانه مسافری برکت فراهم شده و بر اساس برآورد انجامشده ظرفیت پارک بیش از ۲۸۰ هزار خودرو در مهران فراهم شده است. علاوه بر این بیش از ۵۲ هزار متر مربع سایهبان برای تسهیل و آرامش زوار در مرز مهران ایجاد شده و به گفته مقامات مسؤول بیش از ۱۵ میلیون بطری آب معدنی و بستهبندی در سولهها و سردخانههای مهران دپو و بیش از ۱۲۰ هزار قالب یخ برای استفاده زائران حسینی با توجه به گرمای هوا انبار شده است. مهپاشها، جتفنها و همه امکانات خنککننده در مرز مهران برای زائران مهیا شده است، همچنین بیش از ۹۰ گیت و دروازه ورود و خروج زوار اربعین به سمت مرز عراق پیشبینی شده و زمانی که جمعیت زوار در مرز به ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر در روز برسد، تعداد این گیتهای خروجی به ۱۲۰ گیت افزایش خواهد یافت. مرز خسروی نیز در استان کرمانشاه، شهرستان قصرشیرین واقع شده و فاصله آن تا کربلا ۳۱۵ کیلومتر و تا نجف ۳۸۰ کیلومتر است. گیتهای عبوری مرز هم برای اربعین ۱۴۰۳ افزایش یافته تا زوار با سرعت بیشتر و بدون معطلی از مرز عبور کنند. در حال حاضر ۹۲ گیت در مرز خسروی مستقر است و در هر دقیقه حدود ۱۰۰ نفر میتوانند از این مرز عبور کنند. در سایر مرزها نیز تمهیدات لازم برای تردد آسان زوار و تامین امکانات اندیشده شده است.
* ثبتنام میلیونی برای مراسم اربعین
پیادهروی اربعین صرفا یک پیادهروی و مراسم مذهبی ساده نیست بلکه همایشی بینالمللی محسوب میشود که قدرت عاشقان اباعبدالله حسین(ع) را به رخ جهانیان میکشد. امروز عشق امام حسین(ع) مردم را به یک زبان مشترک نزدیک میکند؛ در ایام پیادهروی اربعین میبینیم مردم از گویشها، نژادها و کشورهای مختلف در کشور عراق حاضر میشوند و برای مظلومیت سیدسالار شهیدان عزاداری میکنند. تاکنون بیش از یک میلیون نفر برای شرکت در مراسم اربعین حسینی ثبتنام کردهاند. از 17 تیرماه که ثبتنام برای شرکت در مراسم اربعین حسینی آغاز شده، تاکنون یک میلیون و 153 هزار و 406 نفر نسبت به ثبتنام در سامانه سماح اقدام کردهاند که یک میلیون و 81 هزار و 178 نفر از آنها با پرداخت هزینه بیمه، ثبتنام خود را قطعی کردهاند. حدود 62 درصد ثبتنامکنندگان معادل 724 هزار و 463 نفر، مرد و حدود 37 درصد ثبتنامکنندگان معادل 428 هزار و 943 نفر زن هستند، همچنین 48 درصد ثبتنامکنندگان بسته اول بیمه، 47 درصد بسته سوم و حدود 4 درصد بسته دوم بیمه را انتخاب کردهاند. بسته اول به مبلغ 80 هزار تومان، بسته دوم 90 هزار تومان و بسته سوم 100 هزار تومان است. وزیر بهداشت در همین باره گفت: افراد دارای بیماریهای زمینهای و بالای ۶۵ سال که دچار نقص ایمنی هستند، باید در پایانههای مرزی اربعین واکسن سرخک دریافت کنند. بهرام عیناللهی با بیان اینکه افراد دارای بیماریهای زمینهای و بالای 65 سال که دچار نقص ایمنی هستند، باید در پایانههای مرزی اربعین واکسن سرخک دریافت کنند، اظهار کرد: در تمام پایانههای مرزی گروهها و نیروهای بهداشتی و درمانی حضور دارند تا زائران را در زمان رفت و برگشت مورد پایش قرار دهند و خدمات بهداشتی را عرضه کنند. وی افزود: واکسیناسیون سرخک و سرخجه در پایانههای مرزی برای افرادی که بالای 65 سال دارند یا دچار نقص ایمنی هستند الزامی است. عیناللهی با اشاره به فعالیت پشه آئدس در کشور عراق، ضمن ابراز نگرانی درباره مبتلا شدن زائران ایرانی بیان کرد: با توجه به اینکه پشه آئدس در این کشور گزارش شده، امکان انتقال بیماری وجود دارد و در صورتی که فعالیت جوی تغییر کند امکان رشد و تکثیر پشه است. وزیر بهداشت ادامه داد: اکنون با توجه به گرمایی که پایدار است، امکان رشد تخم پشهها وجود ندارد، چون این تخمها در صورت بارندگی و رطوبت باز میشوند و در کشور هم در یک هفته اخیر پیشرفتی از این بیماری گزارش نشده است. عیناللهی با بیان اینکه در ۳ پایانه مرزی خسروی، شلمچه و مهران بیمارستانهای مجهز برای خدمت درمانی به مردم دایر شده گفت: برای جلوگیری از گرمازدگی مردم با امکانات سرمایشی خوب بیمارستانهای مجهز احداث شده است و مشغول خدمترسانی هستند.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور خطاب به وزیر خارجه اردن: ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه در تهران اشتباه بزرگ صهیونیستها بود
بیپاسخ نمیماند
گروه سیاسی: رئیسجمهور دیروز در دیدار «ایمن الصفدی» وزیر خارجه اردن با اشاره به ترور ناجوانمردانه شهید هنیه در تهران، ترور میهمان جمهوری اسلامی ایران را اقدامی برخلاف تمام قوانین بینالمللی و اشتباه بزرگ صهیونیستها دانست و با بیان اینکه انتظار جمهوری اسلامی ایران از همه کشورهای اسلامی و آزادگان جهان این است که چنین جنایاتی را با قوت محکوم کنند، تاکید کرد این گستاخی صهیونیستها بیپاسخ نخواهد ماند.
پزشکیان همچنین با بیان اینکه امروز برخی تلاش میکنند جای حق و باطل را عوض کنند، افزود: بزرگترین دشمنان و ناقضان آزادی و دموکراسی و حقوق انسان، در حالی که تمام توان علمی و عملیاتی خود را در جهان برای ترور به کار گرفتهاند و جنایتهای فجیعی مرتکب میشوند، ادعای دفاع از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سر داده و هر کس را که از آنها تبعیت نکند، دشمن این اصول و ارزشها معرفی میکنند. رئیسجمهور در بخش دیگری از دیدار ابراز امیدواری کرد مذاکرات هیاتهای دیپلماتیک درباره از سرگیری روابط ایران و اردن سریعتر به سرانجام رسیده تا علاوه بر بهرهمندی ۲ کشور اسلامی از ظرفیتهای یکدیگر، ملتهای منطقه نیز از این دوستی و همکاریهای سازنده بیش از پیش بهره بگیرند.
ایمن الصفدی، وزیر خارجه اردن نیز در این دیدار اظهار داشت: اردن تجاوز وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه را از همان ابتدا قویا محکوم کرده است.
وی همچنین با اشاره به محکومیت ترور شهید هنیه از سوی کشورش، این اقدام را در جهت تلاش نتانیاهو برای گسترش دامنه درگیریها در منطقه دانست.
ایمن الصفدی همچنین با بیان تمایل کشورش برای گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران از بررسی راههای گسترش روابط 2 کشور در این سفر خبر داد.
* هدف سفر وزیر خارجه اردن
گویا ۲ بار گفتوگوی تلفنی ایمن الصفدی، معاون نخستوزیر و وزیر خارجه اردن با علی باقری، سرپرست وزارت امور خارجه کشورمان که در روزهای اخیر انجام شده بود، برای منظوری که الصفدی در نظر داشت، کافی نبود! چرا که او روز گذشته به تهران آمد تا این بار به صورت رودررو با باقری و همچنین رئیسجمهور کشورمان گفتوگو کند.
پیشتر سرپرست وزارت امور خارجه از گفتوگوی تلفنی خود با وزیران خارجه اردن و مصر سخن گفته و در صفحه ایکس خود نوشته بود: «در پاسخ تماس تلفنی وزرای خارجه اردن و مصر که دومین گفتوگوی تلفنی ما طی ۴۸ ساعت گذشته بود، درباره روند تحولات منطقه تبادل نظر شد و هر سه بر استمرار رایزنی میان کشورهای منطقه تاکید داشتیم».
باقری در ادامه افزوده بود: «وضعیت منطقه غرب آسیا به جهت تداوم جنایات و ماجراجوییهای خطرناک باند جنایتکار حاکم بر تلآویو از حساسیت خاصی برخوردار است». سرپرست وزارت امور خارجه همچنین با بیان اینکه کشورهای مسلمان منطقه باید با اتخاذ موضعی واحد و قاطع و اقداماتی هماهنگ، مانع تداوم نسلکشی در غزه و گسترش تجاوزگری رژیم صهیونیستی در منطقه شوند، تاکید کرده بود: «عزم ایران برای پاسخگو کردن رژیم جدی است».
ظاهرا جمله آخری که باقری در گفتوگوی تلفنی با وزیر خارجه اردن بیان کرده است، آب پاکی را روی دست صفدی ریخته است! کشور اردن که در آن سوی عراق همسایه دیوار به دیوار رژیم صهیونیستی است، در حمله تاریخی «وعده صادق» که بامداد 26 فروردین رخ داد، نقش مخربی ایفا کرد. این کشور عربی - اسلامی(!) در ائتلاف با کشورهایی چون آمریکا، انگلستان، فرانسه و البته خود رژیم صهیونیستی، با به پرواز درآوردن جنگندههای خود، تعدادی از پهپادهای ایرانی را رهگیری کرد. همچنین آسمان خود را در اختیار سنتکام گذاشت؛ اقدامی که واکنش منفی و البته گستردهای را در سراسر جهان اسلام بویژه در میان ملتهای عربی در پی داشت.
در حالی که رژیم اشغالگر قدس نیز اذعان کرد اردن در کنار انگلستان و ایالات متحده، در رهگیری پهپادهای ایرانی مشارکت داشته است، دولت اردن با اعلام اینکه «صرفا اشیای خارجی را در حریم هوایی این کشور، برای حفاظت از شهروندان و مناطق مسکونی رهگیری کردیم... برخی ترکشها نیز سقوط کرد اما هیچ خسارت یا آسیب قابل توجهی گزارش نشده است»، سعی کرد موضع بیطرفانهای اتخاذ کرده و خود را تبرئه کند اما در همان زمان برخی مقامات و مسؤولان کشورمان به اردن هشدار دادند نباید در زمین اسرائیل و حامیانش بازی کند واکنش شدید ایران به اردن تا به آنجا پیش رفت که عنوان شد نیروهای مسلح ایران تهدید کردهاند اگر دولت اردن در عملیات نظامی آینده ایران علیه اسرائیل مداخله کند، اردن میتواند هدف آینده باشد.
در همین باره مهدی سعادتی، عضو وقت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفته بود: «ما به همه کشورهای منطقه از قبل پیام داده و گفته بودیم هر نوع همکاری با رژیم صهیونیستی برای آنان عواقبی را به دنبال خواهد داشت. متأسفانه اردن با رژیم صهیونیستی همراهی داشت و حتما پشیمان خواهد شد».
وحید جلالزاده، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز گفته بود: «اردن میزبان ستاد فرماندهی سنتکام و پدافند هوایی علیه پهپادها و موشکهایی شد که در چارچوب عملیات «وعده صادق» ایران پرتاب شدند و آنها تلاش کردند با آن مقابله کنند و ما پیام روشنی به اردن دادیم و از آنها خواستیم درباره آن توضیحات شفافی بدهند».
هشدار ایران باعث شد چند روز پس از انجام عملیات «وعده صادق»، ایمن الصفدی، وزیر خارجه اردن در تماس تلفنی با شهید حسین امیرعبداللهیان، وزیر وقت امور خارجه کشورمان بگوید «اسرائیل هم در پاسخ احتمالی خود به ایران نخواهد توانست از حریم هوایی اردن استفاده کند». این تماس الصفدی در همان زمان توانست تا حدی از تنشهای به وجود آمده بین ۲ کشور بکاهد.
* هشدار جدی ایران به کشورهای منطقه
با گذشت 3.5 ماه از عملیات «وعده صادق»، روز بعد از مراسم تحلیف دکتر مسعود پزشکیان که اردن نیز نمایندهای به این مراسم فرستاده بود، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران ترور شد و به شهادت رسید. این بار برخلاف حمله اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق، به سرعت حدس و گمانها به سمت انتقام حتمی ایران پیش رفت اما با تجربهای که از همراهی برخی کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی در مقابله با عملیات «وعده صادق» کسب شده بود، ایران به شکلی کاملا جدی به کشورهای منطقه هشدار داد از هرگونه همکاری با این رژیم جعلی خودداری کنند. آنطور که برخی فعالان رسانهای در فضای مجازی نوشتهاند، ایران به کشورهای عرب منطقه هشدار داده اگر آسمان خود را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهند، هدف مشروع خواهند بود.
پس از پیام مقام معظم رهبری در همان روز شهادت اسماعیل هنیه با این مضمون که «خونخواهی» میهمان عزیز را وظیفه خود میدانیم، بسیاری از مقامات کشورمان نیز در یک موضعگیری واحد، از انتقام سخت از اسرائیل سخن گفتند. چنانکه رئیسجمهور هم در پیامی با تاکید بر خونخواهی شهید هنیه گفت: «این جنایت در تهران و هنگامی انجام شد که برادر عزیزمان شهید اسماعیل هنیه، میهمان رسمی رئیسجمهور و دولت جمهوری اسلامی بود و برای شرکت در مراسم سوگند ریاستجمهوری به ایران سفر کرده بود. جمهوری اسلامی ایران در پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و عزت و اعتبار خود کوتاهی نخواهد کرد و رژیم صهیونیستی بزودی نتایج اقدام بزدلانه و تروریستی خود را خواهد دید».
با بروز نشانههای حتمی انتقام ایران، رایزنیها در منطقه شروع شد و به سرعت افزایش یافت. وزرای خارجه مصر و اردن که هر دو پس از شهادت اسماعیل هنیه، بیانیهای مشترک در «محکومیت ترورهای سیاسی» صادر کرده بودند، نخستین نفراتی بودند که طی 48 ساعت ۲ بار با علی باقری، سرپرست وزارت امور خارجه تماس تلفنی برقرار کردند و چون این تماسها کافی نبود، وزیر خارجه اردن شخصا به تهران آمد تا با مقامات کشورمان رایزنی کند.
* الصفدی در ایران دنبال چه بود؟
بعد از نقش مخربی که اردن در عملیات «وعده صادق» ایفا کرد، سفر ایمن الصفدی، معاون نخست وزیر و وزیرخارجه این کشور به ایران آن هم در شرایطی که منطقه و حتی سراسر جهان در انتظار انتقام سخت ایران به سر میبرند، باعث ایجاد حدس و گمانهای بسیاری شد. الصفدی وزیر خارجه کشوری است که در 10 سال گذشته، رابطه آن با ایران تقریبا قطع شده بود. اما او ناگهان دیروز به ایران آمد تا هم ابلاغکننده پیام پادشاه این کشور باشد و هم با مرور روابط دوجانبه، درباره برخی مسائل منطقهای با طرف ایرانی رایزنی کند؛ مسائلی که گویا در ۲ بار تماس تلفنی الصفدی با باقری حل نشده و او اصرار دارد برای بار سوم آن هم طی حدود ۲ روز، تلاش دیگری را برای حل آنها به کار بندد.
آنچه مسلم است، اردن به عنوان یکی از متحدان منطقهای آمریکا، سعی دارد پیام این کشور برای درخواست انصراف ایران از خونخواهی شهید هنیه و حمله به اسرائیل را به مقامات کشورمان برساند یا حتیالمقدور از شدت آن بکاهد. علی باقری، سرپرست وزارت امور خارجه نیز بعد از ۲ بار گفتوگوی تلفنی با الصفدی به این نکته اشاره کرده و گفته بود: «عزم ایران برای پاسخگو کردن رژیم جدی است».
از سوی دیگر اردن هشدار ایران مبنی بر عدم دخالت در حمله ایران به اسرائیل را از پیش دریافت کرده و بخوبی میداند هرگونه بازی در زمین آمریکا و اسرائیل میتواند عواقب خطرناکی برای این کشور داشته باشد. چه بعد از عملیات «وعده صادق» و چه پس از شهادت اسماعیل هنیه و مسلم شدن پاسخ ایران به این ترور، اردن هشدارهایی را دریافت کرده است که باعث شده وزیر خارجهاش تلاشهای خستگیناپذیری برای گفتوگو با مقامات ایرانی از خود نشان دهد.
در همین باره «سمیر شوهانی» سردبیر بخشهای خبری العالم که کارشناس مسائل ایران نیز هست، گفته است: این سفر پس از آن انجام میشود که جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد ترور شهید هنیه را حتما پاسخ خواهد داد. اردن در عملیات «وعده صادق» با باز گذاشتن حریم هوایی خود برای آمریکا و رژیم صهیونیستی، امکان رهگیری موشکهای ایرانی را قبل از ورود به اراضی اشغالی برای آنها فراهم کرد.
همچنین شوهانی به نقل از منابع اردنی گفته وزیر خارجه این کشور در این سفر تأکید خواهد کرد امان به هیچ کشوری اجازه استفاده از خاک اردن برای حمله به کشورهای دیگر را نخواهد داد، سپس با مقامات ایرانی درباره ماهیت پاسخ ایران یا آرامسازی تنشهای موجود گفتوگو خواهد کرد، نکته سوم هم مربوط به عملکرد اردن در صورت استفاده ایران از موشک و پهپاد برای حمله به رژیم صهیونیستی است و اینکه آیا اردن این بار هم در ائتلاف با آمریکا و انگلیس و فرانسه رو در روی ایران خواهد ایستاد؟ این سوال بسیار مهم است.
شبکه خبری الجزیره نیز در گفتوگو با یک مقام ایرانی که نامش فاش نشد، در پی پاسخ به سوال چرایی سفر الصفدی به ایران برآمد. این مقام کشورمان در پاسخ گفت: در سفر روز یکشنبه ایمن الصفدی، وزیر خارجه اردن به ایران، ۲ پیام تحویل خواهد شد که یکی از سوی پادشاه این کشور است و دیگری از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی. این مقام ایرانی همچنین بیان کرد: اینکه تهران عدم واکنش یا واکنش نمادین را بپذیرد مطرح نیست و هر واکنشی شدید و دردناک خواهد بود. اسرائیل حاکمیت ما را به شکل گسترده نقض کرده و هماکنون میانجی میفرستد و این موضوع منتفی است. اسرائیل تلاش میکند تهران را به سمت عدم واکنش سوق دهد و هدفش این است که ما را به شکل یک کشور ضعیف و بدون بازدارندگی نشان دهد. وی تصریح کرد: اسرائیل همه تابوها را زیر پا گذاشته است و باید بهای آن را بپردازد و ما شک نداریم این بها برای آن سنگین خواهد بود.
در یک نگاه کلی الصفدی در مرحله اول قصد دارد طبق خواسته آمریکا و رژیم صهیونیستی، اوضاع را آرام کند اما اگر موفق نشد، روی تمامیت ارضی و حریم هوایی خود تاکید خواهد کرد. در حالی که مسلما این کشور با در اختیار گذاشتن حریم هوایی خود به سنتکام در عملیات «وعده صادق»، چندان در این باره صادق نیست. در نهایت اردن که سعی دارد نقش بیطرفانهای در این منازعه بازی کند، بخوبی میداند احتمالا بزودی آسمان این کشور دوباره مثل بامداد 26 فروردین شاهد غرش موشکها و پهپادهای ایرانی خواهد بود، لذا این بار نمیتواند براحتی و با عنوان اینکه قصد داشته از حریم هوایی خود دفاع کند، از مسؤولیت کمک به رژیم اسرائیل شانه خالی کند.
به نظر میرسد وزیر خارجه اردن و دیگر مقامات این کشور باید به جای اینکه مصرانه در پی رایزنی با طرف ایرانی باشند، به پاسخ این سوال بیندیشند: این بار هم قصد دارند در ائتلاف با آمریکا و متحدانش باشند یا هشدارهای ایران را جدی گرفته و خود را به معنای واقعی کلمه در حمله ایران به رژیم صهیونیستی کنار بکشند؟
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد: عدم روایت به موقع، منظم و روان از حادثه ترور اسماعیل هنیه چه تبعات اجتماعیای در پی دارد؟
میدان روایت میخواهد
«با توجه به تحقیقات و بررسیهای به عمل آمده، این عملیات تروریستی با شلیک پرتابه کوتاهبرد با سرجنگی حدود ۷ کیلوگرمی، همراه با انفجار شدید، از خارج محدوده استقراری اقامت میهمانان صورتگرفته است»؛ این تقریبا همه آن جزئیاتی است که توسط سپاه پاسداران در یک بیانیه مختصر اعلام شده است. حالا بیش از 96 ساعت از شهادت اسماعیل هنیه میگذرد و به جز جزئیات فوق که 2 روز پیش اعلام شد، تقریبا هیچ جزئیات روشنگرانه بیشتری به دست رسانهها نرسیده است. سردرگمی این روزهای رسانهها را میتوان به طور عیان دید. آنچه دیده میشود یا استناد رسانههای داخلی به رسانههای برونمرزی است یا مجموعهای از تحلیلها که بر لزوم عمل متقابل ایران تاکید دارد.
میتوان لیستی از تحولات میدانی و رویدادهای سرنوشتساز اعلام کرد که هیچ روایت رسمی یا جزئیات غیررسمی متقن از آن در اختیار نداریم. البته این عدم اطلاع نشان از بیخبری نیست، بلکه حاکی از شرایطی است که رسانههای ایرانی، روایت رویدادها و رخدادها را از رسانههای خارجی دریافت میکنند یا نهایتا روایتهای کذب را تکذیب میکنند. این مساله از آنجا مهم است که هر چند مسؤولان امر به این مساله اقرار دارند که ما در یک جنگ ترکیبی قرار گرفتهایم اما باید لوازم آن اجرا شود. تکثر روایتهای موجود در شرایطی که نوعی مرجعیتزدایی از رسانههای رسمی رخ داده است، موجب میشود جامعه با انبوه اطلاعات غلط مواجه شده و تشویش، افکار عمومی را دربر گیرد. در دنیای شبکهای امروز که جامعه برای هر رویدادی یک «تحلیل سطحی و آنی» میسازد، شما فرصت چندانی برای در دستگرفتن روایت جریانساز نخواهید داشت، چرا که توسط دشمن در محاصره قرار گرفتهاید و او با استفاده از موقعیت برتر خود در تکنیک و دسترسی به ابزار تکنولوژی، اقدام به تولید معنا برای جامعه خواهد کرد. هر چند رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب تصویری از توطئه «محاصره تبلیغاتی» را پیش روی همگان قرار دادند و بر لزوم غلبه بر این توطئه «یأسآفرینی» دشمن تأکید کردند اما گویی این موضوع چندان جدی گرفته نشده است. البته همواره جنس رویدادها غافلگیر شدن نبوده و نیست، بلکه در رویدادهایی که ما نیز دشمن را توانستهایم غافلگیر کنیم یا توطئهای را خنثی کردهایم، روایت چندان دقیقی وجود ندارد.
شاید تأکید بر این نکته ضروری باشد که در شرایط سکوت مجموعهها و سازمانهای متصدی، قرار نیست جامعه نیز پذیرای این سکوت باشد و لزوما با گزارههای القایی رسانههایی که التزامی به قوانین جمهوری اسلامی ایران ندارند، مخالفت کند. جامعه پرسشهایی دارد که این پرسشها را با پاسخهایی که در رسانهها تولید میشود، دریافت میکند.
البته این وضعیتی نوپدید در ایران نیست اما گویی هیچ میلی نیز در بین مسؤولان برای حل و رفع آن وجود ندارد. چنانکه در کتاب «تماشاگه راز» شهید مرتضی آوینی نقل شده است: «اواخر سال 1366 چنان سایهای بر همه چیز سنگینی میکرد که ادامه همین وضع، اگر هم دشمن هیچ اقدام دیگری انجام نمیداد، به قبول قطعنامه میانجامید. جبههها خالی بود؛ با این همه تبلیغات رادیو و تلویزیون و روزنامهها حکایت از آن داشت که پادگانها دیگر جایی برای پذیرش داوطلبان جدید ندارد. در همان شرایط اگر تلویزیون حقایق را با مردم در میان میگذاشت، همه به جبهه هجوم میبردند اما تلویزیون خلاف این عمل میکرد. ما اجازه دادیم دشمن حربه صداقت را از کف ما بگیرد. درست در هنگامی که تهران و قم زیر باران موشکهای اسکاد - بی قرار داشتند، اعتماد مردم جلب رادیوی بیبیسی شده بود». این مساله نشان میدهد حتی در حساسترین برهه دفاعمقدس، ما روایت را به رسانههای بیگانه باخته بودیم، هر چند در میدان نبرد در حال پیشروی بودیم. این روایتها تا جایی بر اذهان اثر میگذارد که حتی اگر در تهران موشک را بالای سرخود ببینند، پیگیر روایت ماجرا در رسانهای چون بیبیسی هستند تا سازمان صداوسیما! این مساله به ظاهر کماهمیت (یعنی نسبت پیشروی در میدان و پسروی در اذهان) یک نتیجه سرنوشتساز در پی خواهد داشت: «اگر هم دشمن هیچ اقدام دیگری انجام نمیداد، به قبول قطعنامه میانجامید».
عملیات تروریستی چند روز پیش که توسط رژیم صهیونیستی در تهران انجام شد، از آن دست رویدادهایی است که سؤالات بسیاری در ذهن جامعه خلق کرد و جامعه سرگردان و بازمانده از پاسخ را راهی شبکههای اجتماعی و روایتسازیهای دیگر رسانهها کرده است. سؤالات مرتبط با این موضوع نیز لزوما و حتما از جنس «خبر» نیست که گروهی عازم نشستها شوند و پشت سر هم خبرهای جدید مخابره کنند خیر! اینگونه نیست، جامعه پرسشهای جدی دارد و از شما «روایت» میخواهد. اگر شما نتوانید در این انحصار تبلیغاتی دست به تولید روایت معناساز بزنید و «حقیقت» را افشا کنید، بدون شک دشمن این کار را خواهد کرد، با این تفاوت که او از «واقعیت» بهره میبرد، لذا شما نخست مساله روایت را در پیش دارید و سپس باید بتوانید مبتنی بر حقایق کار تبلیغی خود را آغاز کنید و میدان تبلیغات را در دست بگیرید. «کار تبلیغ ما با جلوهگر ساختن حقایق به انجام میرسد و کار تبلیغ آنها با پوشاندن و کتمان حقایق؛ آنها میخواهند مخاطب خویش را بفریبند و مطلوب ما در کار تبلیغ این است که پردههای وهم و فریب را کنار بزنیم».
احتمالا نخستین سؤالی که پس از شهادت اسماعیل هنیه در ذهن جامعه به وجود میآید این است: «این ترور با چه ابزاری، از چه طریقی و در کجا رخ داده است؟» پاسخ به این سؤال یک روایت بموقع، منظم و روان را طلب میکند که تا به امروز از شنیدن آن محروم بودهایم. البته لزومی ندارد در ساعتهای نخست جزئیات کامل و قطعی نشده را مطرح کرد اما اینکه از لحظه رویداد تا حدود 72 ساعت پس از آن مردم صرفا «یک پرتابه» آن هم از جنس اطلاعیه از مجموعههای رسمی دریافت کنند، نوعی ضعف رسانهای و نوعی سردرگمی نهادی تلقی میشود. به سؤال فوق میتوان سؤالهای کلیدی دیگری نیز افزود؛ اینکه «پیش از این نیز سوءقصدی به وی شده است و سطح حفاظتی وی به چه صورت بوده است؟»، «نسبت وی با کشور قطر به چه صورت بوده است؟»، «چطور بعد از ترور شهید فخریزاده مجددا با همان روش علیه یک فرد کلیدی اقدام میشود؟»، «چرا ما دست به ترور نمیزنیم؟»، «دشمن از چه طریقی میتواند در ایران اسلحه سنگین وارد و استفاده کند؟»، «چرا محل اقامت شخصیتها دارای بدنه مستحکم ضد نفوذ نبوده است؟» و موج سؤالات مهم دیگری که پاسخ آن معمولا توسط دیگر رسانههای غیررسمی و بیگانه تولید میشود یا پاسخهایی که توسط صفحات مجازی و کانالها در شبکههای اجتماعی توزیع میشود.
انتشار اطلاعات از صفحات مجازی نیز پدیدهای بس عجیب است! گویی نوعی تعامل بین دستگاههای رسمی با صفحات مجازی غیررسمی در بستر شبکههای مجازی شکل گرفته است که دسترسی فرارسانهای را برای اشخاص ایجاد کرده است، یعنی پیش از آنکه رسانه اقدام به تحلیل موضوعی کند، رویدادها در بستر شبکههای اجتماعی توسط کانالها و صفحات ترویج میشوند. در این ایام کانالها بهگونهای اطلاعرسانی میکنند که نشاندهنده در اختیار داشتن جزئیاتی بیشتر است که حتی در اختیار رسانههای رسمی نیز قرار ندارد! برای نمونه این گزاره که «فقط در یک مورد عملیات ترور از نزدیک هنیه در لحظات پایانی شکست خورد» را اغلب جامعه شنیده است. روایتی که نه تأیید شده و نه کسی آن را تکذیب کرده اما پرتکرار در صفحات مجازی منتشر و دیده شده است و مشخص نیست چه کسی آن را روایت کرده است. این دست روایتها آسیبی بزرگ دارند که نخست از رسانههای رسمی مرجعیتزدایی میکنند و سپس زمینهساز ساخت روایتهای غیرواقعی ولی مؤثر میشوند؛ کانالها و صفحاتی که کوچکترین صداها را به بمب تبدیل میکنند و بدون پذیرش هیچگونه مسؤولیت آن را برای افکار عمومی منتشر میکنند. نمونه این وضعیت را سال 1401 پس از مرگ خانم مهسا امینی شاهد بودیم که روایتهای غیررسمی و کذب چطور کشور را دچار التهاب چندماهه کرد و چه نتایج سوئی را در ادامه بر کشور تحمیل کرد. شاید این شبهه برای شما مسؤول محترم ایجاد شده باشد که پاسخ به سؤالهای جامعه چه اهمیتی دارد! باید دانست اساسا معنای جنگ «شناختی» همین است. در صورتی که شما نتوانید برای پرسشهای جامعه پاسخی در خور و بهنگام داشته باشید، دیگران علیه شما دست به تهاجم زده و با درگیر کردن «ذهنها» اقدام به تولید معنا میکنند. معنای شکلگرفته در ذهن جامعه چنان قدرتی دارد که هنجارهای جدید میسازد و ارزشهای پیشین را دچار خدشه میکند. جابهجایی ارزشها بهراحتی میتواند ظرفیتهای قدرت مستقر را تضعیف کند. برای درک این گزاره باید بهخاطر داشت ضدقدرت را «ظرفیت کنشگران اجتماعی برای به چالش کشیدن قدرت جای گرفته در نهادهای جامعه» تعریف کردهاند و باید دانست «ساخت معنا در ذهن انسان، منبع قدرتی قطعیتر و پایدارتر است. این طرز تفکر مردم است که سرنوشت نهادها و هنجارها و ارزشهایی را که جوامع بر مبنای آنها سازماندهی میشوند تعیین میکند»؛ آنگاه باید طرح پرسش کرد اگر اکثریت مردم به طریقی متضاد با ارزشها و هنجارهای نهادینه شده در قواعد و قوانین وضع شده توسط دولت تفکر کنند، چه روی خواهد داد؟ شاید به همین دلیل است که مانوئل کاستلز در کتاب «شبکههای خشم و امید» مینویسد: «جنگ قدرت بنیادین عبارت است از نبرد برای ساخت معنا در ذهن مردم».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|