|
درباره هوشنگ حریرچیان بازیگر تئاتر و تلویزیون که دیروز درگذشت
طعم طنز تئاتر سپاهان
گروه فرهنگ و هنر: تئاتر اصفهان از دیرباز با ۲ شاخه تئاتر جدی و کمدی همواره حضوری کاملا فعال و پررنگ بر صحنه تئاتر کشور داشته است. تئاتر جدی اصفهان به سرپرستی مرحوم ناصر فرهمند و تئاتر کمدی به سرپرستی مرحوم رضا ارحام صدر در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی جوانان و علاقهمندان بسیاری را در خود پرورش داد و به تئاتر حرفهای کشور معرفی کرد.
هرچند با فوت ناصر فرهمند در سال 1350 عملا تئاتر جدی اصفهان آنچنان که باید و شاید پیگیری نشد و به نوعی رو به افول رفت اما از طرفی با ممارست ارحام صدر شاخه کمدی تئاتر اصفهان بدون رقیب به کار خود ادامه داد، از همین رو است که امروز اصفهان به معدنی از بازیگران و کارگردانهای کمدی بدل شده است.
اما در این میان گروه تئاتر سپاهان به سرپرستی ارحام صدر یکی از مهمترین گروههای نمایشی در این استان بود که عشاق بازیگری در دهه 40 و 50 را به خود جذب میکرد. همچنین علاقه مردم و خانوادهها به تماشای آثار کمدی مزید بر علت شده بود تا این گروه تئاتری روز به روز موفقتر شود و به نوعی در دهه 50 در اصفهان گروه تئاتر سپاهان یکهتازی کند.
هنرمندان بسیاری از این گروه به سطح حرفهای راه پیدا کردند که از معاصرترین آنها میتوان به هنرمندانی چون حسن اکلیلی، قدرتالله ایزدی و سید هوشنگ حریرچیان اشاره کرد.
روز گذشته سیدهوشنگ حریرچیان که یکی از بازماندههای تئاتر سپاهان به شمار میرفت در ۹۲ سالگی دار فانی را وداع گفت؛ بازیگری که ابتدای کار خود را با تئاتر جدی در کنار مرحوم ناصر فرهمند آغاز کرد. پس از فوت فرهمند، حضور حریرچیان در رادیو اصفهان باعث شد او نیز به گروه تئاتر سپاهان بپیوندد و در نهایت نیز بدل به بازیگر کمدی شود؛ بازیگری که 9 روز بعد از 92 سالگیاش صبح روز گذشته دار فانی را وداع گفت تا یکی از قدیمیترین اعضای گروه تئاتر سپاهان هم رخت سفر ببندد.
حریرچیان طی 8 دهه فعالیت در سریالهایی چون «عکاس باشی»، «هشت بهشت»، «تفنگ سرپر»، «آشپزباشی»، «ساختمان پزشکان»، «یکی بود یکی نبود»، «سایه سلطان»، «خاتون» و «پژمان» به ایفای نقش پرداخت. اما شاید باورکردنی نباشد که نخستین تجربه حضور مرحوم حریرچیان در سینما و سطح حرفهای هنرهای نمایشی با فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته» به کارگردانی علی حاتمی بود؛ فیلمی معروف و مشهور در تاریخ سینمای ایران که اقتباسی از نمایشنامهای به قلم حسن مقدم در سال ۱۳۰۱ است.
نمایشنامه درباره جوانی است که پس از سالها از فرنگ به ایران بازگشته و حالا با خانوادهاش دچار تضادهای فرهنگی شده است. این نمایشنامه در واقع نقد ایرانیان است. چه آنها که به «فرنگ» میروند و چه آنها که در رسوم قدیمی و خرافات غرق شدهاند.
در فیلم حاتمی البته شخصیتهای مثبت و منفی عوض شدهاند. بعضی منتقدان معتقدند «جعفرخان» فیلم ضعیفی است و حاتمی حتی موفق به تکمیل آن هم نشده و محمد متوسلانی این کار را انجام داده است. هوشنگ حریرچیان در این فیلم نقش مهمی ندارد اما فیلم برای او فرصتی میشود تا راهش را برای فیلمهای بعدی پیدا کند.
مرحوم حریرچیان در 80 سال فعالیت حرفهایاش آثار زیاد و ماندگاری را کار کرده است؛ فیلمها و تئاترهایی که امروز تنها در کتب درسی و دانشگاهی از آنها سخن گفته میشود و بسیاری از هنرجویان و دانشجویان رشتههای هنری بویژه هنرهای نمایشی تئاتر و سینما در حسرت یک فریم عکس یا بروشور از آنها هستند؛ آثاری که مرحوم حریرچیان در آنها به ایفای نقش پرداخته است و به اصطلاح اگر برای نسل امروزی به نوعی اسناد و منابع مهم هستند برای همنسلان مرحوم حریرچیان خاطره بهیادماندنی به شمار میروند.
با توجه به حضور مرحوم حریرچیان در آثار بسیار مهم و تاثیرگذار تئاتر و سینمای کشور اما آنچه باعث شناخته شدن و به نوعی چهره شدنش شد حضور در برخی سریالهای معاصر و کمدی است که طی چند سال گذشته ساخته و پخش شده است.
از این بین میتوان به مجموعه «ساختمان پزشکان» اشاره کرد؛ سریال موفق و پربینندهای که باعث شد هوشنگ حریرچیان بین مردم شناخته شود. او در سریال سروش صحت نقش پدر دکتر نیما افشار را داشت که برادر خلافکارش را از او بیشتر دوست داشت. تکیهکلامها و تکه انداختنهایش به نیما و بقیه برای تماشاگر جالب بود و لهجه اصفهانیاش هم به شیرینی نقش اضافه کرده بود.
بعد از ساختمان پزشکان و بازی پژمان جمشیدی در نقش خودش در یک سکانس بسیار کوتاه، سروش صحت و گروه ساختمان پزشکان سریال بعدیشان را درباره پژمان جمشیدی، یک فوتبالیست بازنده و با بازی خودش ساختند. سریال شاید حتی از ساختمان پزشکان هم بیشتر دیده شد و باعث شد پژمان جمشیدی به پولسازترین بازیگر سینمای ایران و پرکارترینشان تبدیل شود.
هوشنگ حریرچیان در این سریال نقش پدر پژمان جمشیدی را داشت و باز هم بین او و برادر دیگرش که در خارج از ایران زندگی میکرد، تفاوت قائل میشد.
مرحوم حریرچیان ۲سال پایانی عمر خود را به سبب کهولت سن در خانه گذراند تا جایی که در گفتوگویی اظهار کرده بود با توجه به علاقه قلبی برای حضور در آثار اما به سبب عدم توانایی به کارگردانها پاسخ منفی داده است. او حتی با توجه به علاقهای که به سروش صحت و کارهایش داشت، گفته بود: اخیرا آقای سروش صحت تماس تلفنی با من داشت و گویا یک کاری قرار بود در اصفهان داشته باشد که از من هم دعوت کرد گفت اگر شرایطش را دارم مقابل دوربین بروم ولی در عین حال گفت اگر نمیتوانی اصرار نمیکنم، سلامتی شما از همه چیز مهمتر است که متاسفانه نتوانستم با ایشان همکاری کنم اما خیلی خوشحال شدم که صدایش را شنیدم و اینکه هنوز به یاد من هستند. دوستان زیادی به من لطف دارند و تماس میگیرند و جویای حالم میشوند.
از همه ممنونم و آرزو میکنم ۱۰۰سال دیگر زنده باشم و عمـر کنم (باخنده). بزرگترین آرزویم زندگی در کنار عزیزانم است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» به بهانه روز جهانی مسجد، شرایط اجتماعی نهاد مسجد را آسیبشناسی میکند
مسجد و انسان مدرن ایرانی
عباد محمدی: به نظر میرسد همه ما ایرانیها حداقل یک بار چنین سوالهایی را با خود مرور کردهایم: «چرا در مساجد را قفل میزنند؟» یا اینکه «چرا مساجد و دیگر بناهای عبادی، محلی برای پناه مسافران و بازماندهها نیست؟» شاید هم در صفهای نماز جماعت تعداد اندک جوانها و نوجوانها را با تعداد پیرمردهای پا به سن گذاشته مقایسه کرده باشیم. حتی ممکن است اگر تعداد دفعات حضورمان را در مسجد آن هم در 6 ماه گذشته بشماریم، نتایج دردآوری داشته باشد. براستی چرا جامعه دیگر وقت خود را در مسجد نمیگذراند؟
این بلاتکلیفی ابهامانگیز در حالی است که «مسجد» همواره به عنوان یکی از برجستهترین نهادها بین جوامع اسلامی فعالیت کرده و سازماندهنده جامعه پیرامونی خود بوده است. بررسی تاریخی جایگاه مسجد در ایران نشان میدهد «محیط مسجد» به خودی خود از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. همچنین میتوان دریافت پیش از تشکیل سازمان به معنای مدرن امروزی آن، یکی از اصلیترین نقاط سازماندهنده جامعه، مسجد بوده است اما به نظر میرسد در سالهای اخیر نسبت جامعه ایرانی با نهاد مسجد رو به سردی رفته است تا حدی که نوعی مرجعیتزدایی از مسجد رخ داده است. حال در این مجال باید طرح موضوع کرد که در شرایط زیست جامعه مدرن شده ایران، آیا باید توجه سیاستگذار به مساجد به عنوان محیطی اجتماعی باشد که میتواند توجه بخش عمدهای از جامعه را به سمت خود جلب کند یا باید بپذیریم مسجد در شرایط امروز یک محیط صرفا عبادی است که ایرانیها گاهبهگاه به آن رجوع میکنند؟
* مسجد، نهاد اجتماعی یا محلی برای عبادت
نخستین گزارهای که درباره مسجد وجود دارد و این نگرش، شیوه سیاستگذاری را جهت میدهد، این است که اساسا کارکرد مساجد چیست؟ برخی تحلیلگران معتقدند مساجد از همان نخست صرفا محل عبادت بوده و سایر ساختارها و کارکردها بعدا به آن اضافه شده است. بر اساس این دیدگاه نباید هدف دیگری برای مسجد جز عبادت قائل شد، چرا که پیوست برخی کارکردها مسجد را از حالت قدسی خود دور میکند. در این نوع نگاه، مساله این میشود که چرا مسجد از معنویت تهی شده است اما طرف دیگر، جایگاههای سازماندهنده برای مسجد قائل است و آن را نهاد اجتماعی میداند که در کنار محیط معنوی و عبادی دارای ظرفیتهای مختلف جامعهسازی است. برای حامیان این باور سوال این است: چرا فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مسجد به نسبت گذشته دچار کاهش شده است؟
در رابطه با این ۲ دیدگاه باید تأکید کرد حتی نخستین مسجد جهان نیز با هدف اجتماعی و سازماندهی جامعه آن زمان ساخته شد، لذا مهمترین کارکرد مسجد «محل اجتماع مومنان» است که این گویای کارکرد اجتماعی مسجد است، لذا این باور که مسجد کارکردی صرفا عبادی دارد و بنا به شرایط، برخی وظایف به عهده مسجد گذاشته شده است و این وظایف موضوعیت خود را به مرور زمان از دست میدهد، چندان مورد پذیرش نیست، چرا که اجتماع مومنان یک شبکه پیچیده و تعاملی را شکل میدهد.
* آمارها چه روایتی دارد؟
به لحاظ آماری، تعداد مساجد کشور توسط سازمانهای ستاد هماهنگی کانونهای مساجد، ستاد اقامه نماز و سازمانهای تبلیغات اسلامی و اوقاف با اعداد متفاوتی اعلام شده است که بین 70 تا 85 هزار باب متغیر است. در بررسی آماری باید دانست تعداد مساجد کشور اگر چه مهم است اما کیفیت کارکرد مساجد و جایگاه اجتماعی آنها در بین مردم حائز اهمیت بیشتری است. بر اساس گزارشها بیش از نیمی از مساجد کشور دارای امام جماعت نیستند. یعنی 50 درصد مساجد کشور از ظرفیت امام جماعت برخوردار نیستند و به نوعی هیچ فعالیت اجتماعی مستمری در آنها انجام نمیشود. حال اینکه تنها در 30 درصد مساجدی که دارای امام جماعت هستند، همهروزه ۳ نوبت نماز جماعت برگزار میشود. آمارها تصریح میکند از حدود نیمی از مساجدی که دارای امام جماعت هستند، حدود 65 درصد مساجد امام جماعت دائم دارند و در 35 درصد دیگر امامان جماعت همواره در مساجد حضور ندارند. تحلیل آمارها نشان میدهد وضعیت مساجد فعال در کشور بحرانی است. شاید مساجد به طور موقت و برای برگزاری مناسک مورد بهرهبرداری قرار گیرند اما میدانیم این موضوع یکی از کارکردهای مساجد است. به طور کلی کارکردهای مسجد را میتوان در دستههای «عبادی»، «آموزشی و تربیتی»، «فرهنگی و ارتباطی»، «اجتماعی»، «سیاسی»، «معماری» و «حقوقی و قضایی» دستهبندی کرد که توسط مداخلهگرهایی مانند «امام جماعت»، «چهرههای سرشناس محل»، «مدیر فرهنگی و اجرایی»، «نمازگزاران» و «فعالان فرهنگی» سازمان مییابد.
عدم حضور روحانیان در مساجد به عنوان امام جماعت در حالی است که بر اساس آمار اعلامی حوزه علمیه، در حال حاضر 160 هزار دانشآموخته حوزههای علمیه داریم که ۲ برابر تعداد بناهای مسجد است. یعنی به ازای هر مسجد در کشور 2 طلبه حوزه علمیه وجود دارد. البته میتوان به این آمار گزارههای دیگری نیز مانند تعداد کانونها و تعداد پایگاههای بسیج را نیز افزود اما مساله مهم در این باره این است که مسجد از مرکز کانونی جامعه خارج شده است.
* جامعه امور خود را با چه سازوکاری سامان میدهد؟
«تقسیم کار اجتماعی» و «تخصصی شدن مشاغل» شاید یکی از مهمترین عواملی است که کارکردهای مسجد را دچار تحول کرده است. برای نمونه اگر در گذشته حفظ اموال بیتالمال از طریق مسجد انجام میشد، امروز نهادهای تخصصی و نظارتهای پیچیده برای این امر شکل گرفته است. یا اینکه اگر در گذشته مسجد محلی برای کمک مالی به افراد فرودست جامعه بود، در حال حاضر سازمانهای مختلفی به صورت تخصصی برای حمایت از مساجد شکل گرفته است. همین مساله برای قضاوت نیز وجود دارد و اگر در گذشته قاضی شرع در مسجد به قضاوت مشغول بود، امروز قوهقضائیه به صورت خاص این وظیفه را به عهده گرفته است. طرح این مساله از این جهت نیست که وظایف نهادهای تخصصی را به مساجد واگذار کنیم، بلکه باید توجه کرد اگر بخشی از وظایف از نهاد مسجد خارج شد، باید توانست کارکردها و نیازهای جدید را به آن اضافه کرد. رهبر انقلاب نیز در این رابطه تذکر میدهند «من نمیگویم مثل بعضی از تندروها باشیم که میگویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم، نه! در مسجد نمیشود وزارت کرد» اما این گزاره به این معنا نیست که مسجد را باید رها کرد تا در یک شرایط انفعالی ادامه مسیر دهد. «اوقات فراغت»، «آموزش فراتحصیلی»، «شبکه ارتباطی» و... میتواند بخشی از کارکردهایی باشد که در مسجد سازماندهی میشود، لذا برای تحقق این منظور پرسش مهم این است که جامعه کدام امور خود را با مسجد سازمان میدهد و چه میزان مسجد را در مرکزیت میداند؟ دستگاه سیاستگذار باید بتواند برای این پرسش پاسخ پیدا کند. متأسفانه برخی بدون توجه به این پرسش ایده «احیای محله سنتی» را مطرح میکنند.
ما نیز به این مساله آگاهیم که ساختار شهر در گذشته به صورت محلهای سازمان یافته بود و مسجد به عنوان قلب محله عمل میکرد اما نباید بیتوجه به تغییرات اجتماعی و سبک زندگی در گذشته ماند. باید دانست در شرایط شکلگیری کلانشهرها و میل جامعه برای شکستن معیارهای محلهای، کارکرد سنتی مسجد نیز ماهیت خود را از دست داده است، لذا بخش عمدهای از این مساله که اکثر مساجد ما فاقد جایگاه سازماندهنده هستند، به این موضوع بازمیگردد که جامعه مدرن شده نسبتی بین خود و مسجد در تنظیم امور اجتماعی پیدا نمیکند. این موضوع بیش از آنکه ریشه در «تقسیم کار اجتماعی» و «تخصصی شدن مشاغل» داشته باشد، به این دلیل است که در ادامه فروپاشی محله، مسجد نیز نتوانست جایگاه خود را بازیابی کند. یعنی دیگر جامعه این شرایط را پیش روی خود نمیبیند که میتواند چند ساعت از وقت خود را در مساجد سپری کرده و با افراد ارتباط برقرار کند، چرا که در کلانشهرها دیگر روابط انسانی مبتنی بر حمایت، همبستگی، رابطه دوستی، اعتماد و... پیش نمیرود و جامعه به دنبال تخفیف، سود بیشتر و بهرهوری است اما این رویکرد امری مطلق نیست و قراردادی بین کلانشهر و انسان مدرن است؛ اگر انسان وارد یک شرایط اجتماعی دیگری شود، معیارهای اجتماعی برای او مجددا تغییر میکند، لذا باید دانست مسؤول بخشی از تنظیم زیست اجتماعی جامعه ایرانی حوزه علمیه است.
* محلههای آرمانی و ایدههای فانتزی
همانطور که عنوان شد، با بر هم خوردن نظم شهرها و با شکلگیری انسان جهانی، کارکردهای محله تا حدود بسیاری از دسترفته احساس میشود. برخی سیاستگذاران به دنبال احیای محلهها برآمده و ایدههایی را برای بازگرداندن اعتبار به محلهها طرح میکنند و مبتنی بر همین سازوکار برای مساجد نقش تعیین میکنند. باید دانست اغلب ایدههای احیای محله بویژه با نگاههای سنتی یک نوع نگاه فانتزی است و در این نوع سیاستگذاری مساجد نیز بیش از پیش دچار انفعال میشوند. نگاه نوستالژیک به محلهها نوعی کنش بینتیجه است، لذا نباید تلاش کرد به گذشته بازگشت و باید جهان اجتماعی جدید را خلق کرد که بتوان در آن برای نهادهای اجتماعی مانند مساجد نقش قائل شد. در این جهان اجتماعی جدید احیای مساجد با «امام جماعت» رخ میدهد. متأسفانه در دهههای اخیر برخی سیاستها شرایطی را ایجاد کرد که روحانی مسجد، فقط برای اقامه نماز در مسجد حضور داشته باشد؛ در حالی که امام جماعت، یک کنشگر اجتماعی تماموقت و یک مصلح اجتماعی است که بر محور مسجد و پیرامون آن کنش میکند.
به نظر میرسد مهمترین علل این پدیده نیز این است که حوزه برای «اجتهاد و تبلیغ» اهمیت بیشتری قائل است. در این نوع نگاه حوزه، افراد یا شخصیتها علمی میشوند یا سخنرانهای خوب! در حالی که امام جماعت یک نقش مداوم و پیوسته اجتماعی را بر عهده دارد.
* حوزه علمیه درباره تعداد مساجد بدون امام جماعت تغییر نظر دهد!
همانطور که عنوان شد، در شرایط امروز ایده احیای محله نوعی نگاه نوستالژیک است. از سوی دیگر عدم پشتیبانی و نقشآفرینی صحیح نهاد حوزه در زمینه حفظ، احیا و توسعه جایگاه مساجد در بین جامعه ایرانی، عاملی بسیار تأثیرگذار در منفعلشدن مسجد است. البته در فهم این مساله، نوع نگاه به مسجد نیز دارای اهمیت است؛ اینکه جایگاه اجتماعی و شأن اجتماعی امامان جماعت چطور دیده شده و چگونه بازنمایی میشود؟ زمانی که یک طلبه در مسجد خود را بازمانده از مرکز علمی و تخصصی احساس کند، همواره این بحران وجود دارد که دانشآموختههای حوزه تمایل داشته باشند آیتالله شوند تا امام جماعت یک مسجد. لذا نخستین مساله این است که از نگاههای فانتزی احیای محله فاصله گرفته و سپس جایگاه مسجد توسط حوزه علمیه با محوریت امام جماعت احیا شود. البته مسجدمحوری لوازم مهمی دارد که نخستین آن، نگاه به مساجد به عنوان «فعالیتی تماموقت» است. باید توجه داشت افراد فعال در مساجد مانند سایر نهادهای فرهنگی مانند یک فعال تماموقت در نظر گرفته شده و تأمین مالی شوند. بر این اساس مهمترین زیرساخت در زمینه مسجدمحوری، لزوم تحول در نهاد حوزه است. رهبر انقلاب نیز به تحول در حوزه توجه دارند و یکی از موضوعات مهم در این زمینه را لزوم انطباق حوزه با نیازهای مردم مطرح میکنند. در واقع نکته مهم در اینجا این است که حوزه و روحانیت نیاز به پیوند جدی با نیازهای اساسی مردم دارند.
ارسال به دوستان
حماس پیشنهاد بایدن برای آتشبس در غزه را فریبکارانه و در راستای خواست اسرائیل خواند
بازی آتشبس
حماس: آمریکا به صهیونیستها برای ارتکاب جنایات بیشتر چراغ سبز نشان داده است
جنبش حماس دیروز به طور رسمی دولت آمریکا را متهم به جانبداری از جنایات رژیم صهیونیستی و اقدامات کذایی دیپلماتیک برای از بین بردن توافقات حداقلی قبلی با رژیم صهیونیستی بر اساس قطعنامه ۲۷۳۵ سازمان ملل - موسوم به توافق دوم ژوئیه - کرد.
پیشتر مقاومت اسلامی فلسطین در آستانه سفر آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا به تلآویو، پیشنهاد کاخ سفید برای دور جدید مذاکرات آتشبس را رد کرده و آن را حربه دولت بایدن برای زمان خریدن به نفع اسرائیل خوانده بود.
بویژه در روزهای پس از نشست دوحه درباره آتشبس و آزادی زندانیان اسرائیلی که به ابتکار آمریکا، مصر و قطر و با حضور هیات اعزامی رژیم صهیونیستی برگزار شد، آشکار شد کل داعیه مذاکرات جدید بین اسرائیل و حماس، چیزی جز یک بازی فریبکارانه آمریکایی با اهداف معطوف به حفظ آبروی بر باد رفته سیاست خارجی واشنگتن به خاطر همدستی با جنایات اسرائیل در غزه و همچنین ایجاد یک فضای دیپلماتیک کاذب در منطقه به منظور به تعویق انداختن پاسخ سخت ایران و حزبالله به رفتار تروریستی رژیم صهیونیستی نبوده است.
حماس تکلیف خود را با مذاکرات نمایشی طبق طرح آمریکا و میانجیهای عربی خیلی زود مشخص کرده بود. نه تنها هیات این جنبش در نشست پنجشنبه گذشته دوحه شرکت نکرد، بلکه جنبش ابتدای این هفته نیز در بیانیهای مخالفت خود را با طرح پیشنهادی آمریکا ابراز و اعلام کرد: «پیشنهاد جدید با شرایط نتانیاهو سازگار است و با خواستههای وی، بویژه امتناع او از آتشبس دائم، عقبنشینی کامل از نوار غزه، اصرار او بر ادامه اشغال تقاطع نتزاریم، گذرگاه رفح و کریدور فیلادلفی همسو میشود. وی همچنین شرایط جدیدی را درباره معامله تبادل اسرا مطرح و از سایر موارد توافق شده عقبنشینی کرده و مانع از انعقاد معامله مبادله شده است».
حماس همچنین نتانیاهو را به خاطر تحمیل خواستههای نامشروع و مغایر با ذات آتشبس به مذاکرات دوحه متهم کرد و او را عامل نابودی توافق دانست: «ما نتانیاهو را مسؤول کامل شکست تلاشهای میانجیها، مانعتراشی در حصول توافق و مسؤولیت کامل جان زندانیانش میدانیم که به دلیل تجاوزات مستمر و هدفگیری سیستماتیک او، در معرض خطری مشابه مردم ما قرار دارند». در نهایت با انتشار مفاد پیشنهاد آمریکاییها توسط یک شبکه قطری، برحق بودن مخالفت حماس با آن بر همه روشن شد.
یک عضو ارشد دفتر سیاسی حماس در قطر به شبکه الشرق در این باره توضیح داد: «پیشنهاد آمریکا در مذاکرات آتشبس شامل کاهش حضور ارتش اشغالگر اسرائیل در محور فیلادلفی و نه عقبنشینی کامل از آن است. همچنین اداره گذرگاه مرزی رفح به تشکیلات خودگردان فلسطین سپرده خواهد شد».
بر اساس پیشنهاد منافقانه آمریکاییها مذاکرات فعلی صرفا برای آتشبس موقت بوده و فقط در مرحله دوم در چارچوب سقفی مشخص و آن هم در صورت موافقت حماس با خواستههای اسرائیل، مذاکره برای آتشبس دائم در غزه آغاز میشود و در غیر این صورت ارتش اسرائیل به جنگ بازگشته و عملیات نظامی را از سرخواهد گرفت!
بر این اساس اسرائیل حق داشت شمار زیادی از اسرای فلسطینی را که در قالب توافق آزاد میشوند به خارج از فلسطین تبعید کند، در کنار آن میتواند با آزادسازی حداقل 100 اسیر مخالفت کند.
امدادرسانی به مردم غزه نیز مشروط به موافقت با بندهای ذکر شده خواهد بود. همچنین برخلاف نظر فلسطینیان، مذاکرات درباره غزه بعد از جنگ و بازسازی و رفع محاصره آن نیز همگی در صورت محقق شدن شروط اولیه نتانیاهو قابل انجام بود.
طبیعی بود حماس با این شروط مخالفت کرده و این پیشنهاد کاخ سفید را همسو با شروط اشغالگران بداند.
جالب اینکه بلافاصله پس از مخالفت حماس با این پیشنهاد کذایی، دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی موضع جنگطلبانه جدیدی در قبال غزه حتی در صورت پیشرفت دور دوم مذاکرات فعلی در قاهره اتخاذ کرد.
به گزارش شبکه العربی، حتی ایجاد مکانیزم نظارتی درباره بازگشت آوارگان به نوار غزه همان خواسته نتانیاهو است.
این رسانه به نقل از منابع قطری اعلام کرد در مسیر مذاکرات برای دستیابی به توافق آتشبس و تبادل اسرا، حماس تنها به مفاد مذاکرات دوم جولای موسوم به چارچوب بایدن پایبند است که نیاز به مکانیزم اجرایی دارد.
با این حال هرگاه مذاکرات آتشبس و پایان جنگ در نوار غزه نزدیک میشود، نخستوزیر اسرائیل آنها را به نقطه اول بازمیگرداند و موانع زیادی در مسیر دستیابی به آتشبس اضافه میکند.
روز دوشنبه نیز منابعی در وزارت جنگ رژیم صهیونیستی به یدیعوت آحارانوت گفتند محور فیلادلفی بیش از آنکه مساله امنیتی باشد، یک موضوع سیاسی است و توافقی که اکنون برای حصول آن تلاش میشود، برای بازگرداندن اسراست و نه پایان جنگ.
این روزنامه نوشت: «هیچ نشانهای از احتمال دستیابی به توافق با حماس درباره آتشبس در غزه یا انعقاد توافق تبادل اسرا وجود ندارد».
سرانجام رسوایی انگیزههای آمریکا برای انداختن توپ به زمین مقاومت فلسطین، حماس را واداشت بیانیه شدیداللحن دیروز را صادر کند که در آن اظهارات بایدن و بلینکن در راستای جانبداری از رژیم اشغالگر و مشارکت در قتلعام ساکنان بیگناه نوار غزه و محو موضوع فلسطین قلمداد شده است. بلینکن در سفر اخیر به تلآویو ادعا کرده بود نتانیاهو طرح پیشنهادی آمریکا برای رفع اختلاف در مذاکرات آتشبس در غزه را پذیرفته اما حماس این اظهارات را منعکسکننده ریاکاری آمریکاییها دانست و اعلام کرد:«چراغ سبز جدید آمریکا به کابینه تندرو صهیونیستها را به منظور ارتکاب جنایتهای بیشتر در حق غیرنظامیان بیدفاع برای کوچاندن اجباری ملت فلسطین میدانیم. آنچه اخیرا به حماس اعلام شده، کودتایی علیه توافقات دوم ژوئیه است که بر اساس طرح پیشنهادی جو بایدن و قطعنامه ۲۷۳۵ به آن دست یافتیم اما آنچه اکنون به حماس ارائه شده است، نشانه تسلیم کامل و همراهی آمریکا با شرطهای جدید نتانیاهو و نقشههای جنایتکارانه او برای نوار غزه است».
این بیانیه همچنین از دولت آمریکا میخواهد سیاست جانبداری کورکورانه از جنایتکاران جنگی را کنار گذاشته و از سرپوش گذاشتن بر جنایتها و قتلعام ملت بیگناه فلسطین و ساکنان نوار غزه دست بردارد.
***
شهادت 34 فلسطینی در جنایت جدید اسرائیل
ارتش کودککش صهیونیستی دیروز در جنایت دیگری در ادامه حمله به مدارس و پناهگاه آوارگان غزه دستکم 20 شهروند فلسطینی را به شهادت رساند. به گزارش شبکه المیادین، در حمله جنگندههای رژیم به مدرسه مصطفی حافظ در غرب شهر غزه که دهها آواره در آن اسکان یافته بودند 20 نفر شهید و دهها نفر زخمی شدند؛ بیشتر آنها زن و کودک هستند. همچنین هنوز دهها نفر زیر آوار این ساختمان قرار دارند.
همچنین طبق اعلام وزارت بهداشت فلسطین طی 24 ساعت منتهی به ظهر سهشنبه، رژیم صهیونیستی مرتکب ۳ مورد کشتار در نوار غزه شد که در نتیجه آن ۳۴ نفر شهید و ۱۱۴ نفر مجروح شدند. با احتساب این شهدا، شمار شهدای غزه از آغاز عملیات توفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) به ۴۰ هزار و ۱۷۳ نفر و شمار مجروحان هم به ۹۲ هزار و ۸۵۷ نفر رسید.
******
سخنگوی سپاه: آمریکاییها یک طرف جنگ هستند
شاید پاسخ ایران تکرار عملیاتهای گذشته نباشد
سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه عزم جدی در پاسخ به تعرضهای مختلف رژیم صهیونیستی وجود دارد، گفت: ما آمریکاییها را به دنبال صلح و آتشبس نمیبینیم و رفتارهای آنها عمدتا بازی سیاسی است.
سردار علیمحمد نائینی عصر دیروز در نشست خبری اعلام فعالیتهای سپاه در ایام اربعین گفت: اربعین نمایش قدرت جبهه حق و پایهریزی تمدن اسلامی و ظهور است.
سخنگوی سپاه در این نشست در پاسخ به سوالی درباره نحوه پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی گفت: رژیم صهیونیستی برای عملیات تروریستی شهید هنیه اهداف و دستاوردهایی تعریف کرده بود که به هیچکدام نرسید. دشمن فکر میکرد با ترور میتواند ناکامی در دستیابی به اهداف را جبران کند اما برعکس جبهه مقاومت مقتدرتر شد. سردار نائینی افزود: عزم جدی در پاسخ به تعرضهای مختلف رژیم صهیونیستی وجود دارد و در حال حاضر هم شهروندانی که در سرزمینهای اشغالی هستند در حال پرداخت هزینههای نتانیاهو در ترور شهید هنیه هستند.
وی تاکید کرد: امروز رژیم صهیونیستی شکست را پذیرفته و حتی سیاستمداران آمریکایی به این موضوع اذعان دارند و تاکنون به هیچکدام از اهداف خود نرسیدهاند. مردم ایران هوشمند هستند و میدانند فرماندهان نیروهای مسلح در سطوح عالی تصمیمگیری درباره پاسخ، همه شرایط را میسنجند و تصمیم دقیق و حسابشده میگیرند و با اقدامات موثر محاسبات دشمن را تغییر میدهند.
سردار نائینی گفت: زمان در اختیار ما است و ممکن است دوره انتظار این پاسخ طولانی شود. فعلا صهیونیستها باید در بیتعادلی به سر ببرند و ممکن است پاسخ ایران هم تکرار عملیاتهای گذشته نباشد و سناریوهای پاسخ یکسان نیست و فرماندهان ما تجربه و هنر تنبیه موثر دشمن را دارند و اهل اقدام شتابزده نیستند.
وی افزود: هیچ تعرضی به اهداف ایران بدون پاسخ گذاشته نشده است و دشمن باید منتظر ضربات حسابشده و دقیق در زمان خودش باشد.
سخنگوی سپاه در پایان اظهار داشت: ما آمریکاییها را به دنبال صلح و آتشبس نمیبینیم و رفتارهای آنها عمدتا بازی سیاسی است و آمریکاییها را یک طرف جنگ میدانیم. در عین حال جمهوری اسلامی از اقدامات صادقانه برای آتشبس استقبال میکند. زمان در اختیار ما است و باید مجموع شرایط بررسی شود و تصمیم درباره زمان و نحوه پاسخ به شرایط و تدبیر فرماندهان مربوط است. کار هوشمندانه آن است که با بررسی تمام شرایط ببینید کدام پاسخ موثر و بازدارنده است.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» به بهانه روز جهانی مسجد، شرایط اجتماعی نهاد مسجد را آسیبشناسی میکند
مسجد و انسان مدرن ایرانی
عباد محمدی: به نظر میرسد همه ما ایرانیها حداقل یک بار چنین سوالهایی را با خود مرور کردهایم: «چرا در مساجد را قفل میزنند؟» یا اینکه «چرا مساجد و دیگر بناهای عبادی، محلی برای پناه مسافران و بازماندهها نیست؟» شاید هم در صفهای نماز جماعت تعداد اندک جوانها و نوجوانها را با تعداد پیرمردهای پا به سن گذاشته مقایسه کرده باشیم. حتی ممکن است اگر تعداد دفعات حضورمان را در مسجد آن هم در 6 ماه گذشته بشماریم، نتایج دردآوری داشته باشد. براستی چرا جامعه دیگر وقت خود را در مسجد نمیگذراند؟
این بلاتکلیفی ابهامانگیز در حالی است که «مسجد» همواره به عنوان یکی از برجستهترین نهادها بین جوامع اسلامی فعالیت کرده و سازماندهنده جامعه پیرامونی خود بوده است. بررسی تاریخی جایگاه مسجد در ایران نشان میدهد «محیط مسجد» به خودی خود از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. همچنین میتوان دریافت پیش از تشکیل سازمان به معنای مدرن امروزی آن، یکی از اصلیترین نقاط سازماندهنده جامعه، مسجد بوده است اما به نظر میرسد در سالهای اخیر نسبت جامعه ایرانی با نهاد مسجد رو به سردی رفته است تا حدی که نوعی مرجعیتزدایی از مسجد رخ داده است. حال در این مجال باید طرح موضوع کرد که در شرایط زیست جامعه مدرن شده ایران، آیا باید توجه سیاستگذار به مساجد به عنوان محیطی اجتماعی باشد که میتواند توجه بخش عمدهای از جامعه را به سمت خود جلب کند یا باید بپذیریم مسجد در شرایط امروز یک محیط صرفا عبادی است که ایرانیها گاهبهگاه به آن رجوع میکنند؟
* مسجد، نهاد اجتماعی یا محلی برای عبادت
نخستین گزارهای که درباره مسجد وجود دارد و این نگرش، شیوه سیاستگذاری را جهت میدهد، این است که اساسا کارکرد مساجد چیست؟ برخی تحلیلگران معتقدند مساجد از همان نخست صرفا محل عبادت بوده و سایر ساختارها و کارکردها بعدا به آن اضافه شده است. بر اساس این دیدگاه نباید هدف دیگری برای مسجد جز عبادت قائل شد، چرا که پیوست برخی کارکردها مسجد را از حالت قدسی خود دور میکند. در این نوع نگاه، مساله این میشود که چرا مسجد از معنویت تهی شده است اما طرف دیگر، جایگاههای سازماندهنده برای مسجد قائل است و آن را نهاد اجتماعی میداند که در کنار محیط معنوی و عبادی دارای ظرفیتهای مختلف جامعهسازی است. برای حامیان این باور سوال این است: چرا فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مسجد به نسبت گذشته دچار کاهش شده است؟
در رابطه با این ۲ دیدگاه باید تأکید کرد حتی نخستین مسجد جهان نیز با هدف اجتماعی و سازماندهی جامعه آن زمان ساخته شد، لذا مهمترین کارکرد مسجد «محل اجتماع مومنان» است که این گویای کارکرد اجتماعی مسجد است، لذا این باور که مسجد کارکردی صرفا عبادی دارد و بنا به شرایط، برخی وظایف به عهده مسجد گذاشته شده است و این وظایف موضوعیت خود را به مرور زمان از دست میدهد، چندان مورد پذیرش نیست، چرا که اجتماع مومنان یک شبکه پیچیده و تعاملی را شکل میدهد.
* آمارها چه روایتی دارد؟
به لحاظ آماری، تعداد مساجد کشور توسط سازمانهای ستاد هماهنگی کانونهای مساجد، ستاد اقامه نماز و سازمانهای تبلیغات اسلامی و اوقاف با اعداد متفاوتی اعلام شده است که بین 70 تا 85 هزار باب متغیر است. در بررسی آماری باید دانست تعداد مساجد کشور اگر چه مهم است اما کیفیت کارکرد مساجد و جایگاه اجتماعی آنها در بین مردم حائز اهمیت بیشتری است. بر اساس گزارشها بیش از نیمی از مساجد کشور دارای امام جماعت نیستند. یعنی 50 درصد مساجد کشور از ظرفیت امام جماعت برخوردار نیستند و به نوعی هیچ فعالیت اجتماعی مستمری در آنها انجام نمیشود. حال اینکه تنها در 30 درصد مساجدی که دارای امام جماعت هستند، همهروزه ۳ نوبت نماز جماعت برگزار میشود. آمارها تصریح میکند از حدود نیمی از مساجدی که دارای امام جماعت هستند، حدود 65 درصد مساجد امام جماعت دائم دارند و در 35 درصد دیگر امامان جماعت همواره در مساجد حضور ندارند. تحلیل آمارها نشان میدهد وضعیت مساجد فعال در کشور بحرانی است. شاید مساجد به طور موقت و برای برگزاری مناسک مورد بهرهبرداری قرار گیرند اما میدانیم این موضوع یکی از کارکردهای مساجد است. به طور کلی کارکردهای مسجد را میتوان در دستههای «عبادی»، «آموزشی و تربیتی»، «فرهنگی و ارتباطی»، «اجتماعی»، «سیاسی»، «معماری» و «حقوقی و قضایی» دستهبندی کرد که توسط مداخلهگرهایی مانند «امام جماعت»، «چهرههای سرشناس محل»، «مدیر فرهنگی و اجرایی»، «نمازگزاران» و «فعالان فرهنگی» سازمان مییابد.
عدم حضور روحانیان در مساجد به عنوان امام جماعت در حالی است که بر اساس آمار اعلامی حوزه علمیه، در حال حاضر 160 هزار دانشآموخته حوزههای علمیه داریم که ۲ برابر تعداد بناهای مسجد است. یعنی به ازای هر مسجد در کشور 2 طلبه حوزه علمیه وجود دارد. البته میتوان به این آمار گزارههای دیگری نیز مانند تعداد کانونها و تعداد پایگاههای بسیج را نیز افزود اما مساله مهم در این باره این است که مسجد از مرکز کانونی جامعه خارج شده است.
* جامعه امور خود را با چه سازوکاری سامان میدهد؟
«تقسیم کار اجتماعی» و «تخصصی شدن مشاغل» شاید یکی از مهمترین عواملی است که کارکردهای مسجد را دچار تحول کرده است. برای نمونه اگر در گذشته حفظ اموال بیتالمال از طریق مسجد انجام میشد، امروز نهادهای تخصصی و نظارتهای پیچیده برای این امر شکل گرفته است. یا اینکه اگر در گذشته مسجد محلی برای کمک مالی به افراد فرودست جامعه بود، در حال حاضر سازمانهای مختلفی به صورت تخصصی برای حمایت از مساجد شکل گرفته است. همین مساله برای قضاوت نیز وجود دارد و اگر در گذشته قاضی شرع در مسجد به قضاوت مشغول بود، امروز قوهقضائیه به صورت خاص این وظیفه را به عهده گرفته است. طرح این مساله از این جهت نیست که وظایف نهادهای تخصصی را به مساجد واگذار کنیم، بلکه باید توجه کرد اگر بخشی از وظایف از نهاد مسجد خارج شد، باید توانست کارکردها و نیازهای جدید را به آن اضافه کرد. رهبر انقلاب نیز در این رابطه تذکر میدهند «من نمیگویم مثل بعضی از تندروها باشیم که میگویند در مسجد بنشینیم و وزارت کنیم، نه! در مسجد نمیشود وزارت کرد» اما این گزاره به این معنا نیست که مسجد را باید رها کرد تا در یک شرایط انفعالی ادامه مسیر دهد. «اوقات فراغت»، «آموزش فراتحصیلی»، «شبکه ارتباطی» و... میتواند بخشی از کارکردهایی باشد که در مسجد سازماندهی میشود، لذا برای تحقق این منظور پرسش مهم این است که جامعه کدام امور خود را با مسجد سازمان میدهد و چه میزان مسجد را در مرکزیت میداند؟ دستگاه سیاستگذار باید بتواند برای این پرسش پاسخ پیدا کند. متأسفانه برخی بدون توجه به این پرسش ایده «احیای محله سنتی» را مطرح میکنند.
ما نیز به این مساله آگاهیم که ساختار شهر در گذشته به صورت محلهای سازمان یافته بود و مسجد به عنوان قلب محله عمل میکرد اما نباید بیتوجه به تغییرات اجتماعی و سبک زندگی در گذشته ماند. باید دانست در شرایط شکلگیری کلانشهرها و میل جامعه برای شکستن معیارهای محلهای، کارکرد سنتی مسجد نیز ماهیت خود را از دست داده است، لذا بخش عمدهای از این مساله که اکثر مساجد ما فاقد جایگاه سازماندهنده هستند، به این موضوع بازمیگردد که جامعه مدرن شده نسبتی بین خود و مسجد در تنظیم امور اجتماعی پیدا نمیکند. این موضوع بیش از آنکه ریشه در «تقسیم کار اجتماعی» و «تخصصی شدن مشاغل» داشته باشد، به این دلیل است که در ادامه فروپاشی محله، مسجد نیز نتوانست جایگاه خود را بازیابی کند. یعنی دیگر جامعه این شرایط را پیش روی خود نمیبیند که میتواند چند ساعت از وقت خود را در مساجد سپری کرده و با افراد ارتباط برقرار کند، چرا که در کلانشهرها دیگر روابط انسانی مبتنی بر حمایت، همبستگی، رابطه دوستی، اعتماد و... پیش نمیرود و جامعه به دنبال تخفیف، سود بیشتر و بهرهوری است اما این رویکرد امری مطلق نیست و قراردادی بین کلانشهر و انسان مدرن است؛ اگر انسان وارد یک شرایط اجتماعی دیگری شود، معیارهای اجتماعی برای او مجددا تغییر میکند، لذا باید دانست مسؤول بخشی از تنظیم زیست اجتماعی جامعه ایرانی حوزه علمیه است.
* محلههای آرمانی و ایدههای فانتزی
همانطور که عنوان شد، با بر هم خوردن نظم شهرها و با شکلگیری انسان جهانی، کارکردهای محله تا حدود بسیاری از دسترفته احساس میشود. برخی سیاستگذاران به دنبال احیای محلهها برآمده و ایدههایی را برای بازگرداندن اعتبار به محلهها طرح میکنند و مبتنی بر همین سازوکار برای مساجد نقش تعیین میکنند. باید دانست اغلب ایدههای احیای محله بویژه با نگاههای سنتی یک نوع نگاه فانتزی است و در این نوع سیاستگذاری مساجد نیز بیش از پیش دچار انفعال میشوند. نگاه نوستالژیک به محلهها نوعی کنش بینتیجه است، لذا نباید تلاش کرد به گذشته بازگشت و باید جهان اجتماعی جدید را خلق کرد که بتوان در آن برای نهادهای اجتماعی مانند مساجد نقش قائل شد. در این جهان اجتماعی جدید احیای مساجد با «امام جماعت» رخ میدهد. متأسفانه در دهههای اخیر برخی سیاستها شرایطی را ایجاد کرد که روحانی مسجد، فقط برای اقامه نماز در مسجد حضور داشته باشد؛ در حالی که امام جماعت، یک کنشگر اجتماعی تماموقت و یک مصلح اجتماعی است که بر محور مسجد و پیرامون آن کنش میکند.
به نظر میرسد مهمترین علل این پدیده نیز این است که حوزه برای «اجتهاد و تبلیغ» اهمیت بیشتری قائل است. در این نوع نگاه حوزه، افراد یا شخصیتها علمی میشوند یا سخنرانهای خوب! در حالی که امام جماعت یک نقش مداوم و پیوسته اجتماعی را بر عهده دارد.
* حوزه علمیه درباره تعداد مساجد بدون امام جماعت تغییر نظر دهد!
همانطور که عنوان شد، در شرایط امروز ایده احیای محله نوعی نگاه نوستالژیک است. از سوی دیگر عدم پشتیبانی و نقشآفرینی صحیح نهاد حوزه در زمینه حفظ، احیا و توسعه جایگاه مساجد در بین جامعه ایرانی، عاملی بسیار تأثیرگذار در منفعلشدن مسجد است. البته در فهم این مساله، نوع نگاه به مسجد نیز دارای اهمیت است؛ اینکه جایگاه اجتماعی و شأن اجتماعی امامان جماعت چطور دیده شده و چگونه بازنمایی میشود؟ زمانی که یک طلبه در مسجد خود را بازمانده از مرکز علمی و تخصصی احساس کند، همواره این بحران وجود دارد که دانشآموختههای حوزه تمایل داشته باشند آیتالله شوند تا امام جماعت یک مسجد. لذا نخستین مساله این است که از نگاههای فانتزی احیای محله فاصله گرفته و سپس جایگاه مسجد توسط حوزه علمیه با محوریت امام جماعت احیا شود. البته مسجدمحوری لوازم مهمی دارد که نخستین آن، نگاه به مساجد به عنوان «فعالیتی تماموقت» است. باید توجه داشت افراد فعال در مساجد مانند سایر نهادهای فرهنگی مانند یک فعال تماموقت در نظر گرفته شده و تأمین مالی شوند. بر این اساس مهمترین زیرساخت در زمینه مسجدمحوری، لزوم تحول در نهاد حوزه است. رهبر انقلاب نیز به تحول در حوزه توجه دارند و یکی از موضوعات مهم در این زمینه را لزوم انطباق حوزه با نیازهای مردم مطرح میکنند. در واقع نکته مهم در اینجا این است که حوزه و روحانیت نیاز به پیوند جدی با نیازهای اساسی مردم دارند.
ارسال به دوستان
نگاه
۲ قمار و یک نتیجه!
حنیف غفاری: ارتش اوکراین اخیرا در یک حمله غافلگیرانه از مرز روسیه گذشت و در بزرگترین عملیات خود از زمان آغاز جنگ، وارد منطقه کورسک شد. در مقابل، نیروهای روس نه تنها عملیات بازپسگیری مناطق ازدسترفته در کورسک را تشدید کردهاند، بلکه در صدد طراحی تاکتیکهای تهاجمی و غیرقابل پیشبینی جدیدی در مناطق شرق و مرکز اوکراین هستند. اکثر تحلیلگران غرب متفقالقول هستند زلنسکی دست به قماری دوسر باخت زده که نتیجه و خروجی آن میتواند نسبت به قمار سال گذشته (ضدحمله اوکراین به روسیه در سال 2023 میلادی) نیز برای کییف اسفبارتر باشد. سال گذشته اوکراینیها تلاش کردند با ضدحمله علیه مواضع روسیه در شرق اوکراین (منطقه دونباس)، معادلات نبرد را به سود خود تغییر دهند. این ضدحمله، اگرچه انجام شد اما تبدیل به پاشنه آشیل اوکراین در میدان نبرد شد. پس از آن ضدحمله شهرهای باخموت و آودیوکا به تصرف ارتش روسیه درآمد و حتی روسها تا چند قدمی تسخیر خارکیف نیز پیش رفتند.
اکنون اوکراینیها قمار دیگری را با حمایت پشت پرده آتلانتیکیها آغاز کردهاند. آمریکا و اعضای اروپایی ناتو مدعی هستند در جریان چنین اقدام و نقشهای از سوی ارتش اوکراین نبوده و حتی آن را تایید نمیکنند! با این حال بر همگان مسجل است زلنسکی اساسا در موقعیت و جایگاهی قرار ندارد که دست به چنین قمار و ریسکی بدون اطلاعرسانی قبلی به کاخ سفید و ناتو بزند. با توجه به شواهد و مستندات موجود، ارسال گسترده تسلیحات پیشرفته و جنگندههای جدید از سوی آمریکا به اوکراین، پیشدرآمد و مقدمهای برای عملیات ارتش این کشور در شرق روسیه بوده و این تهاجم بر مبنای یک نقشه از پیش تعیینشده انجام شده است. از این رو باید مراقب صحنهسازی غرب در جریان حمله اوکراین به کورسک بود؛ جایی که آمریکا و اعضای اروپایی پیمان آتلانتیک شمالی میگویند در جریان عملیات اوکراین نبوده و نسبت به آن نیز خوشبین نیستند! دلیل ابراز عدم خوشبینی دستگاههای نظامی و امنیتی غرب از عملیات ارتش اوکراین در خاک روسیه، سرنوشت قطعی آن است: پاسخ قدرتمندانه روسیه و از دست رفتن بخشهای جدیدی از خاک اوکراین. روسها اکنون یکپنجم خاک اوکراین را تصرف کردهاند اما دامنه این تصرفات میتواند طی هفتهها و حتی روزهای آتی افزایش یابد.
اما هدف پنهان و غیراعلامی غرب از تشدید منازعه در خاک روسیه چیست؟ ارتباط میدان مذاکره و جنگ بر هیچ کس پوشیده نیست. این قاعده درباره جنگ اوکراین نیز صادق است. واقعیت این است که توان هضم و پذیرش جنگ اوکراین (بویژه با توجه به فرسایشی شدن آن) از سوی شهروندان آمریکایی و اروپایی کاهش یافته و زمزمههای چینش میز مذاکرات آتشبس و سپس صلح بیش از هر زمان دیگری از بطن تحلیلهای محرمانه و رسمی غرب به گوش میرسد. در چنین شرایطی مفاد توافقنامه آتشبس تابعی از حقایق میدانی و میزان تسلط طرفین بر مواضع یکدیگر خواهد بود. آمریکا و بازیگران اروپایی قصد دارند بر اساس همین نسبت و تناسب، قدرت مطالبهگری کییف را در مذاکرات آتشبس افزایش دهند و در مقابل، مانع طرح خطوط قرمز و مطالبات قطعی مسکو در سند توافق نهایی شوند. اوکراین در متن نبرد، چیزی برای به دست آوردن یا از دست دادن ندارد اما حمله به خاک روسیه و تصرف قسمتی از منطقه کورسک، مترادف با تشدید جنگ روانی کییف و ناتو علیه کاخ کرملین و تاثیرگذاری فرامتنی بر مذاکرات احتمالی خواهد بود.
با این حال به نظر میرسد ناتو و اوکراین در محاسبه ابعاد و دامنه مواجهه روسیه با عملیات اخیر ارتش اوکراین در کورسک کمی عجولانه و سادهانگارانه برخورد کردهاند. دستور بهکارگیری موشکهای اتمی در مواجهه با گسترش دامنه نبرد اوکراین در خاک روسیه و فراتر از آن، اعلام توقف مذاکرات غیرمستقیم آتشبس از سوی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، بیانگر عزم مسکو بر پاسخگویی به آخرین قمار میدانی کییف و ناتو است. به عبارت گویاتر، زلنسکی و ناتو بار دیگر بحرانی را خلق کردهاند که قدرت کنترل و مدیریت آن را ندارند. فراموش نکنیم اصل وقوع جنگ اوکراین، منبعث از ناتوانی غرب در پیشبرد نقشه محاصره راهبردی روسیه از طریق گسترش مرزهای شرقی ناتو بود. در آن زمان نیز ناتو بحرانی را خلق کرد که ابتدا نسبت به آن راضی به نظر میرسید اما در ادامه قدرت تسلط و مدیریت راهبردی، میدانی، فرامتنی و نظامی بر آن را از دست داد. اکنون روسیه بر دفع حملات همهجانبه ارتش اوکراین به کورسک متمرکز است. بر همین اساس، روسیه سربازان و تسلیحات سنگین را وارد منطقه کرده و بسیاری از حملات اوکراین را دفع کرده است اما واکنش روسیه محدود به مواضع و شرایط کنونی نخواهد ماند. این بدترین خبر برای زلنسکی و ناتو محسوب میشود!
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از روز پرکار مجلس در بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت چهاردهم
تأکید مجلس بر اصول
گروه سیاسی: طبق اعلام قبلی رئیس مجلس شورای اسلامی، امروز قرار است رایگیری وزرای پیشنهادی کابینه چهاردهم توسط نمایندگان مجلس انجام شود. مجلس از روز شنبه در ۲ نوبت صبح و عصر برنامههای کلی دولت و همینطور صلاحیت 19 وزیر پیشنهادی را مورد بررسی قرار داد و دیروز نیز صلاحیت ۶ وزیر دیگر مورد بررسی قرار گرفت.
اما دیروز، روزی پرکار برای نمایندگان مجلس بود. گذشته از آنکه صحبتهای سیدمحمد اتابک، وزیر پیشنهادی صمت، در دفاع از برنامههایش از روز قبل (29 مرداد) جا مانده و به روز گذشته موکول شده بود، نمایندگان باید صلاحیت ۶ وزیر پیشنهادی علوم، ارشاد، کشور، میراث فرهنگی، نفت و نیرو را هم در ۲ نوبت صبح و عصر بررسی میکردند. روز گذشته همچنین صحن مجلس شاهد حاشیههایی هم بود که یکی از آنها مربوط به توزیع برگههایی در بین نمایندگان مجلس بدون داشتن مجوز از هیاترئیسه مجلس بود که مورد انتقاد رئیس مجلس نیز قرار گرفت. گویا محتوای این برگهها مطالبی را درباره صالحیامیری، وزیر پیشنهادی گردشگری و میراث فرهنگی در برداشت. همچنین بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی نفت دیروز انجام شد که از جمله گزینههای کمشانس رایآوری در مجلس است.
* وزارت علوم و پیشرفت علمی کشور
در ابتدای جلسه دیروز مجلس، سیدمحمد اتابک وزیر پیشنهادی صمت که روز قبل از آن (29 مرداد) فرصت نشد برنامههایش را بیان کند، دقایقی به سخنرانی پرداخت و پاسخهایی را به منتقدانش داد. سپس نوبت به بررسی صلاحیت حسین سیماییصراف وزیر پیشنهادی علوم رسید که در مخالفت با او، علیرضا عباسی گفت: وزیر پیشنهادی در برنامههای خود و اسناد بالادستی به برنامه هفتم اشارات زیادی داشته منتها اینقدر موارد زیاد است که انگار اولویت و برنامه مشخصی ندارد؛ ایشان چند مورد را مشخصا اعلام کنند که چگونه میخواهند آنها را عملیاتی کنند؟
حجتالاسلام سیدمحمد موحد از جمله نمایندگان موافق بود که با تاکید بر اینکه همیشه انتخاب وزیر علوم در ادوار مختلف از طرف دولت و مجلس دارای اهمیت بوده است، گفت: وزیر پیشنهادی علوم از ویژگیهای منحصربهفردی در بعضی ابعاد برخوردار است؛ تحصیلات حوزوی، دانشگاهی و سوابق اجرایی از این موارد است.
در ادامه این جلسه حسین سیماییصراف، وزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری ضمن دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه، تاکید کرد: گفتمان این دوره آموزش عالی، گفتمان مسؤولیت اجتماعی است و دانشگاهها نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور بیتفاوت و بیطرف نخواهند بود. گسست بیننسلی و فرهنگی رو به گسترش است؛ مهم است حرف یکدیگر و حرف نسل Z را بفهمیم که این یک واقعیت است.
وی افزود: زیرساختها اعم از ساختمان، آزمایشگاه، کتابخانه و کارگاه و ابزار تحقیق بسیار فرسوده و مستهلک هستند. تحریمهای نظام سلطه و محاصره و انزوای علمی، فشار سنگینی را بر آموزش عالی تحمیل کرده است. در این بین سهم نشاط در دانشگاهها رضایتبخش نیست، البته سرزندگی دانشگاهها بدون آرامش و امید در تصمیمسازیها ممکن نیست.
* وزیر پیشنهادی ارشاد بدون مخالف
با توجه به موافقت کمیسیون فرهنگی مجلس با برنامههای وزیر پیشنهادی ارشاد و اینکه نمایندهای به عنوان مخالف برنامههای سیدعباس صالحی صحبت نکرد، طبق آییننامه مجلس چون او مخالفی نداشت، موافقی هم صحبت نکرد و بلافاصله بعد از قرائت گزارش کمیسیون، وزیر پیشنهادی به دفاع از برنامههای خود پرداخت.
در ادامه این جلسه، سیدعباس صالحی، وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه، با تاکید بر اینکه بیتردید یکی از وزارتخانههای پیشران برای اینکه بتواند وفاق دولت و ملت را تجدید و تحکیم کند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، گفت: اینجانب در پرتو عنایت و نگرشهای جامع و راهبردی مقام معظم رهبری و با استفاده از راهنماییها و دلسوزیهای مراجع عظام تقلید و با اتکا به ظرفیت نخبگان و اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه تلاش خواهم کرد در دولت چهاردهم در این حوزه مهم و کانونی یعنی وفاق ملی در سطح دولت و ملت موثر و سهیم باشم.
* مومنی چهره آشنای رسانهها
اسکندر مومنی، وزیر پیشنهادی کشور با سالها سابقه حضور در نیروی انتظامی از چهرههای شناختهشده کابینه پیشنهادی پزشکیان است. او که برنامههایش در کمیسیون شوراها و امور داخلی و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی تایید شده است، نظر مساعد کمیسیون عمران را نیز کسب کرد.
دیروز به نظر میرسید او کار سختی در پیش ندارد و از ۳ نماینده مخالف، ۲ نماینده به صورت نمادین به بیان نظراتشان پرداختند. مصطفی پوردهقان و حمیدرضا گودرزی 2 نمایندهای بودند که توصیههایی را به مومنی در زمینه معیشت کارکنان وزارت کشور و همینطور انتخاب استانداران و فرمانداران ارائه دادند.
اما محمد باقری که سومین نماینده مخالف بود، با بیان اینکه آقای مومنی در حوزههای تخصصی مورد نیاز وزارت کشور نه تجربه و نه علم دارد، گفت: وزیر کشور باید تجربه و علم کافی داشته باشد و اگر کسی نه علم و نه تجربه آن را دارد نباید در وزارتخانهای بگذاریم که باید مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را درک کند. او همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت: آقای مومنی باید پاسخگو باشد که آیا میخواهد اتوبوسی نیرو بیاورد یا خیر؟ آیا وضعیت ۳ سال گذشته وزارت کشور برای نمایندگان مجلس قابل قبول بود؟ نمایندگان دقت کنند که یک بار دیگر کلاه سرشان نرود.
عباس صوفی، محمد میرزایی، نصرالله پژمانفر و حسن هاشمی نیز در موافقت با مومنی سخنرانی کردند. حسن هاشمی با اشاره به اینکه وزیر پیشنهادی کشور رویکردی تعاملی، اقناعی و مشارکتی به مسائل دارد که میتواند بسیار کمککننده باشد، افزود: آقای مومنی تمام ویژگیهایی را که رهبری به عنوان ملاک و شاخص برای رای اعتماد فرمودند، دارد.
در ادامه این جلسه، اسکندر مومنی، وزیر پیشنهادی کشور ضمن دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه، با بیان اینکه قانون اساسی، سیاستهای کلی نظام، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، قانون برنامه ۵ ساله هفتم و دیگر قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی مبنای تمام هدفگذاریها، تصمیمات و اقدامات ما خواهد بود، افزود: میخواهیم با نظارت و کمک شما، الگویی از وفاق ملی که شعار محوری رئیسجمهور محترم نیز بوده برای سربلندی ایران عزیز باشیم. وزارت کشور دولت چهاردهم مصمم است از همه امکانات و منابع انسانی موجود بهره ببرد و در گامی بلندتر با تسهیلگری مشارکتجویی و استمداد از همه نخبگان و مجامع علمی و تحقیقاتی فرصتسازی کند تا به خواست خدا افقهای جدیدی برای تحلیل و تقلیل مشکلات کشور بگشاید.
* حاشیههای بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی میراث فرهنگی
سیدرضا صالحیامیری، وزیر پیشنهادی میراث فرهنگی از جمله وزرای پیشنهادی بود که بررسی صلاحیت او توجهات را به خود جلب کرد. او که کمیسیون فرهنگی مجلس نیز با برنامههایش موافقت نکرده است، از سوی علی خضریان، از نمایندگان مخالف، به فعالیت در فتنه 88 متهم شد. خضریان در این باره گفت: صالحیامیری، وزیر پیشنهادی گردشگری بر اساس فعالیتهایش در زمان فتنه ۸۸ پرونده دارد و حتی محکوم شده اما به دلایلی حکم او اجرا نشده است و باید دستگاههای امنیتی پاسخ دهند. حجتالاسلام اسماعیل سیاوشی دیگر نماینده مخالف با بیان اینکه وزیر پیشنهادی گردشگری برنامه مشخصی در حوزه عشایر و استفاده از ظرفیت گردشگری و صنایع دستی ندارد، گفت: ما میخواهیم امانت حاصل از خون شهدا را به وزرا بدهیم و قطعا باید صلاحیت افراد را مشخص کرده و به کسانی رای بدهیم که برنامه عملیاتی دارند.
حمیدرضا کاظمی به عنوان نماینده موافق با بیان اینکه آقای صالحیامیری به مرز پختگی و بالندگی رسیده است، به سوابق وی اشاره کرد و گفت: او از حیث دانش، تجربه و علم در جایگاه خطیری قرار دارد و همواره در متن انقلاب و ولایت بوده است و تجربه علمی ایشان در کمیته ملی المپیک در کنار تالیفات ایشان در حوزه دیپلماسی فرهنگی میتواند گره کور این حوزه را باز کند و گردشگران خارجی را مورد توجه قرار دهد.
زهرا خدادادی هم به عنوان نماینده موافق گفت: دکتر صالحیامیری ریشه تمام تنشهای موجود در جامعه را امتداد فرهنگی میداند و اعتقاد قلبی دارد که ایرانی بودن نهتنها با انقلابی و اسلامی بودن تعارضی ندارد، بلکه در طراحی نقشه جامع کشور ضروری است این اضلاع در تعامل با یکدیگر ترسیم شوند. او در هر مقامی که بوده تلاش کرده با ایجاد وحدت، وفاق ملی و همگرایی در داخل کشور و گسترش دیپلماسی منطقهای و جهانی با ایرانهراسی و اسلامهراسی مقابله کند.
در ادامه این جلسه سیدرضا صالحیامیری، وزیر پیشنهادی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ضمن دفاع از برنامههای خود برای این وزارتخانه عنوان کرد ۱۰ راهبرد و ۵۰ برنامه سیاستهای کلی برای این وزارتخانه تعریف کرده است.
وی افزود: من مفتخرم که ۴۳ سال از عمر خود را در محیط جبهه و جنگ و مدیریت اجرایی در حوزه فرهنگ و هنر و آموزش و تدریس و پژوهش و امنیت سپری کردهام و از این بابت خدای بزرگ را شاکرم؛ با آگاهی و شناخت این سازمان و با انگیزه حفظ تاریخ و تمدن کهن و پرافتخار ایران عزیز برای صیانت و حفاظت و پاسداشت مفاخر و نیاکان، پیشنهاد این مسؤولیت را پذیرفتم.
* تذکر قالیباف به مالک شریعتی
با توجه به توزیع برگههایی درباره وزیر پیشنهادی میراث فرهنگی که بدون اطلاع هیات رئیسه مجلس انجام شده بود، قالیباف در همین باره گفت: برگهای در بین نمایندگان مجلس توزیع شده است. نمایندهای این برگه را توزیع کرده که خودش هم میدانست باید از مسؤول این کار در هیاترئیسه مجوز بگیرد، توزیع این برگه خلاف آییننامه بوده و نباید این کار انجام میشد.
وی بیان کرد: طبق آییننامه داخلی مجلس، توزیع هرگونه برگه، نامه، بروشور و گزارش در صحن علنی باید بر اساس دستورالعملی باشد که هیاترئیسه آن را مقرر کرده و این کار باید با مجوز هیاترئیسه انجام شود، لذا باز هم میگویم کار درستی انجام نشده است. قالیباف اظهار کرد: البته یکی از عزیزان گفت آن نماینده از این دستورالعمل مطلع نبوده است که در پاسخ گفتم پس چرا آن نماینده به محمد رشیدی، عضو هیاترئیسه مجلس شورای اسلامی مراجعه کرده بود؟
در این هنگام مالک شریعتی، نماینده مردم تهران از صندلی خود بلند شد و با در دست داشتن آییننامه داخلی مجلس خواستار بیان تذکر شد. قالیباف در واکنش به شریعتی گفت: شما مطلع بودید و قانون را میدانستید. حتی به شما گفته شد این برگه را توزیع نکنید. از سوی دیگر، آقای شریعتی! من نمیخواستم نام شما را بگویم اما وقتی بلند شدید این را گفتم.
* وزیر دولت باشید، نه خارج از آن!
اسماعیل حسینی در جلسه علنی نوبت عصر دیروز در ادامه بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی کابینه چهاردهم به عنوان مخالف محسن پاکنژاد، وزیر پیشنهادی نفت گفت: «انشاءالله دولت وفاق ملی شکل گیرد و ما هم خود را موظف به حمایت از دولت میدانیم. عضو کمیسیون انرژی مجلس با طرح دغدغهها و نگرانیهای مربوط به حوزه نفت گفت: آقای پاکنژاد! انتظار میرود شما در صورت اخذ رای اعتماد از مجلس، وزیر دولت آقای پزشکیان باشید، نه گوش به فرمان افرادی از بیرون.
هادی محمدپور، نماینده مردم گناباد در مجلس شورای اسلامی هم در مخالفت با وزیر پیشنهادی نفت گفت: وزیر پیشنهادی نفت به گونهای برنامه ارائه داد که گویا وزارت نفت تنها متولی استخراج و فروش منابع نفتی است. متنوع نبودن سبد سوختی کشور و به تبع آن سهم کم انرژیهای پاک و تجدیدپذیر موجب آن شده است امروز کشور با ناترازی عمده انرژی در بخشهای مختلف خانگی و صنعتی روبهرو شود. جناب آقای پاکنژاد! هیچ سویه امیدی در این باره پیش پای کشور نمیگذارید. برنامه ارائه شده توسط شما هیچ پاسخی به موضوع هدررفت چند میلیارد دلاری منابع ناشی از قطع گاز و برق در فصول مختلف ندارد.
از سویی، غلامرضا توکلشوریجه، نماینده مردم سروستان به عنوان نماینده موافق با تاکید بر اهمیت وزارت نفت در کابینه گفت: نفت وزارتخانهای کلیدی و حساسترین وزارتخانه ایران عزیز محسوب میشود. وزارتخانهای که نبض ضربان اقتصاد ایران وابسته به آن است. مهندس پاکنژاد فردی مومن و مقید است و به عمل ثابت کرده است. او در طول ۲۷ ساله عمر مدیریتی خود در تمام سلسله مراتب صنعت نفت، توانمندی و اجرایی بودن خود را نشان داده است.
امید نصیبی، نماینده ممسنی هم به عنوان موافق محسن پاکنژاد گفت: امروز ۷۰ درصد اقتصاد کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم به نفت مربوط است و صنعت نفت به عنوان پشتیبان اقتصاد محسوب میشود، لذا باید فردی با شناخت کامل برای صنعت نفت انتخاب شود.
نماینده ممسنی در مجلس پاکنژاد را فردی با شناخت کامل از صنعت نفت دانست و گفت: پاکنژاد میتواند با مدیریتش ظرفیت تولید را ارتقا دهد و خسارات را جبران کند. در ادامه محسن پاکنژاد، وزیر پیشنهادی نفت در دفاع از برنامههای خود گفت: تحقق اهداف عالیه انقلاب اسلامی جز با همراهی و همدلی و استفاده از ظرفیت ارکان نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر نمیشود. وی با اشاره به وظایف وزارت نفت گفت: بخش قابل توجهی از درآمدها از طریق صنعت نفت و محصولات پتروشیمی فراهم میشود. اهمیت راهبردی صنعت نفت باعث شده این صنعت هدف توطئههای دشمنان و تحریمها باشد ولی با وجود توطئهها و تحریمها، صنعت نفت ما بالنده و استوار است.
* بررسی صلاحیت وزیر نیرو در وقت اضافه
همچنین دیروز بررسی صلاحیت عباس علیآبادی وزیر پیشنهادی نیرو در آخرین ساعات نوبت عصر بررسی شد.
ارسال به دوستان
مراکز غیرقانونی وابسته به دولت آلمان در تهران تعطیل شدند
درسی به زبان فارسی
گروه سیاسی: دیروز مهدی کشتدار، مدیرعامل خبرگزاری میزان در صفحه ایکس خود از تعطیلی 2 شعبه از مراکز غیرقانونی وابسته به دولت آلمان در تهران خبر داد. طبق گفته وی، این ۲ شعبه با نقض قوانین کشور، مرتکب اعمال غیرقانونی شده بودند که با دستور مقام قضایی تعطیل شدند. کشتدار همچنین نوشت: «گزارشهایی از تخلفات سایر مراکز وابسته به آلمان در کشور دریافت شده که تحقیقات در این مورد در جریان است». طبق تصاویری که رسانهها از تعطیلی این 2 شعبه غیرقانونی منتشر کردند، یکی از آنها موسسهای زیر نظر «سفارت جمهوری فدرال آلمان» است که ظاهرا برای آموزش زبان آلمانی راهاندازی شده بود. برخی صاحبنظران معتقدند این ۲ شعبه اصلا مجوزی دریافت نکردهاند و سفارت آلمان مستقیما آنها را راهاندازی کرده است. آلمان که در کنار انگلستان و فرانسه تروئیکای اروپا را شامل میشوند، در بیان مواضع اتحادیه اروپایی پیشگام هستند و درباره کشورمان نیز معمولا تروئیکای اروپا بیانیههای مشترکی صادر میکند. به این ترتیب آلمان به عنوان یک کشور تاثیرگذار در اتحادیه اروپایی شناخته میشود که ظاهرا در بررسی حقوقی شعبات وابسته به سفارتش در ایران دچار اشتباه شده است!
پیشتر پلیس آلمان اقدام به تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ به بهانه ارتباط با حزبالله لبنان کرده بود. متعاقبا این کشور ۴ مسجد را نیز به بهانههای مشابه تعطیل کرد. اقدام پلیس آلمان در بستن تعدادی از مراکز اسلامی در این کشور با واکنش ایران مواجه شد و در همین ارتباط سفیر آلمان در تهران به وزارت امور خارجه احضار و ضمن محکوم کردن این اقدام خصمانه، درباره پیامدهای اینگونه اقدامات مخرب به دولت آلمان هشدار داده شد. در همین باره علی باقری، سرپرست وزارت امور خارجه نیز در تماس تلفنی با وزیر خارجه آلمان ضمن ابراز نارضایتی از اقدام اخیر انجام شده و همچنین محکومیت شدید آن، تصریح کرده بود: تعطیلی مراکز اسلامی در آلمان یک اقدام کاملا سیاسی و در راستای اسلامستیزی و نیز تامین منافع رژیم صهیونیستی است.
دیروز همچنین خبر رسید آلمان سفیر ایران را به دلیل تعطیلی مراکز مرتبط با سفارتش احضار کرد.
ارسال به دوستان
چرا در المپیک 2024 پاریس مسأله ترنسجندرها برجسته شد
بهرهکشی سیاسی از ترنسها
حامد سرلکی: وقتی بینندگان شوی افتتاحیه سیوسومین دوره بازیهای المپیک مشغول تماشای صحنههای بارانی افتتاحیه این مسابقات در پاریس بودند، شاید لحظاتی را دیدند که پیش از آن حتی در تصوراتشان نیز جایی نداشت؛ حضور شخصیتهایی که حقیقتا در وضعیت جنسیتی و هویت جنسی آنان، صورتی نامشخص و ناهمگون وجود داشت و به نوعی المپیک را از ساحت صلحآفرین و نمایشی آن (در مراسم افتتاحیه) به مناسکی تمامعیار و یا یک «مانیفست به اصطلاح حقوق بشری» تبدیل کرد؛ مانیفستی که بیشتر تداعیکننده رنگ باختن بسیاری از تعاریف پیرامون هویت «زن» و «مرد» بود. این در حالی است که به زعم کارشناسان، دورههای متوالی است که مراسم المپیک از صلاحیت هدایت افکار عمومی خارج شده و در مراسم افتتاحیه و اختتامیه بسیاری از شئون انسانی و ایمانی (در میان تمام ادیان ابراهیمی) را نقض کرده است، تا حدی که المپیک پاریس را به یک جشنواره سازماندهیشده از حضور تراجنسیتیها یا همان «ترنسجندرها» بدل کرد.
برای درک بهتر این مفهوم حاصل از جهان جدید باید عنوان کرد اساسا تراجنسیتی به افرادی اطلاق میشود که هویت جنسیتی آنها با جنسیتی که در زمان تولد به آنها اختصاص داده شده مطابقت ندارد. به عبارت دیگر، جنسیتی که فرد احساس میکند و به آن تعریف میشود، با جنسیتی که بر اساس ویژگیهای جسمانی (جنس) در هنگام تولد تعیین شده، متفاوت است. تعریفی دستساخت از نهادهای حقوق بشری و آزادیهای اجتماعی؛ این در حالی است که سابق بر این هویتهای تراجنسیتی در برخی متون پزشکی و روانشناختی به عنوان اختلالات یا بیماریهای روانی طبقهبندی میشدند. به عنوان مثال، در نسخههای قبلی از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) که توسط انجمن روان پزشکی آمریکا منتشر شده است، هویتهای تراجنسیتی تحت عنوان اختلال هویت جنسیتی طبقهبندی میشدند.
حتی در یکی از تحقیقات علمی اثبات شده که در بطلان ادعای «ژن دگرباشی جنسیتی / دگرشدگی جنسی» در سال 1398 به چاپ رسید، صراحتا اعلام شد نتایج مطالعه یک تیم پژوهشی روی افرادی که به گفته خودشان رفتارهای جنسی همجنسگرایانه را تجربه کردهاند، نشان میدهد رفتارهای جنسی افراد تحت تاثیر آمیزهای از عوامل محیطی است. آنها تاکنون نتوانستهاند به الگویی ژنتیکی برسند که بتوان آن را به شیوهای معنادار در پیشبینی گرایش جنسی افراد مدنظر قرار داد. این گروه پژوهشی موفق به کشف 5 متغیر ژنتیکی شدهاند که در بروز رفتار جنسی همجنسگرایانه دخیل هستند. بر اساس یافتههای این پژوهش، که در ژورنال ساینس (Science) منتشر شده است،1 این متغیرها فقط تا حدودی بین زنان و مردان مشترکند و امکان پیشبینی معنادار رفتار جنسی افراد را فراهم نمیسازند. اما با وجود رد علمی بسیاری از استدلالهای مطرحشده در اثبات هویت دگرباشی جنسیتی (یا دگرشدگی جنسیتی) باید خاطرنشان کرد که بسیاری از موارد ادعایی بیشتر جنبه روانی داشته است. برای مثال، جای نشدن جسم در کالبد جنسیتی زمان تولد، از آن دست استدلالهای روانی بوده که در بسیاری از کشورها به قانون تبدیل شده است. اما با این وجود تقابل این موضوع با هویت فطری انسان آن هم در آوردگاههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و... نشان میدهد بسیاری از نظمهای چیده شده طی صدها سال (در عصر معاصر)، با وجود چنین رویکردی با خطرات بسیار جدی روبهرو است. در نمونه عینی و البته نزدیک به انتشار این نوشته، حضور بوکسور تراجنسیتی الجزایری در مسابقات بوکس زنان المپیک و قدرت مافوق یک زن او در برابر بوکسور ایتالیایی از این دست بوده است. «ایمان خلیف»، مشتزن الجزایری بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، پس از نخستین مبارزه خود با آنجلا کارینی ایتالیایی حواشی زیادی را به وجود آورد. جنجال از آنجا شروع شد که آنجلا کارینی، بوکسور زن ایتالیایی تنها ۴۶ ثانیه پس از مبارزه با اشاره به درد شدید بینی ناشی از مشتهای سخت رقیبش از مبارزه کنار رفت و پس از اعلام پیروزی، خلیف با او دست نداد. این اتفاق، حواشی زیادی را به وجود آورد و البته در بسیاری از کشورهای حامی ترنسجندرها نیز اعتراضاتی را در پی داشت. با وجود ادعای هویت زنانه «ایمان خلیف»، آیا قدرت مشتهای او نیز مانند یک زن تقلیل یافته و اساسا در برابر حریفان زن خود در یک وضعیت فیزیکی بوده است؟ حقیقت تلخی که به نوعی هدیه جهان مدرن بوده و این بار مستقیما گریبان شهروندان غربی را فشرده است. شاید بوکسور ایتالیایی در ماههای پش از ورود به رینگ مبارزه با خلیفه، برای حقوق این تغییرخواهان جنسی حتی حمایتهایی از خود نشان داده (مانند اغلب شهروندان اروپایی) اما حالا باید از او پرسید: «آیا بر سر همان پیمان حقوق بشریاش(!) قرار دارد؟ و آیا در حین احقاق حقوق به ظاهر ازدسترفته یک ترنسجندر، حقوق خود او تضعیف نشده است؟». این موضوع تنها در حوزه ورزش بوکس تکرار نشده، بلکه در ورزشهای کاملا فیزیکی چون شنا و وزنهبرداری هم نمونههای تاریخی به خود دیده که حقیقتا جهان مبهوت این آشفته بازار شده است. این حقیقت که اساسا با تغییر هورمونها و برخی اعضای بدن در عملهای جراحی و دورههای درمانی هورمونی، نمیتوان به شکل کامل هویت با او متولد شده هر انسان را تغییر داد؛ موضوعی است که بسیاری از ترنسها به آن واقف بوده اما با مصلحتهایی سعی داشته به آن ورود نکنند. در بسیاری از موارد خبری شاهد آن بودهایم که مساله بارداری در میان ترنسها به وضعیت معکوسی تبدیل شده، یعنی زن تغییر هویتداده به مرد در هیبت همان هویت اصلی (زن) باردار شده اما در صورت ظاهری، شما شاهد یک مرد هستید و البته برعکس این موضوع نیز صادق بوده است. این نوع «دگرشدگی» براساس بسیاری از آمارهای جهانی به نوعی از «طردشدگی» بدل میشود، لذا فارغ از اینکه کدام کشورها قوانینی برای تغییر جنسیت افراد داشته، افراد تغییریافته در یک بلاتکلیفی جنسیتی و هویتی قرار دارند و حتی اگر در کنار خانواده خود زندگی کنند اما در حقیقت از منظر مفهومی و زیست اجتماعی، در حالت «طردشدگی» قرار دارند که هم موضوع ازدواج آنان و هم فرزندآوری و هم شغل و ارتباط با جامعه و مردم - به تدریح به حاشیه رفته و به نوعی بزرگترین ضربه را از این «دگرشدگی جنسیتی» خواهند پذیرفت، حتی اگر قائل بر این مساله باشیم که تزریق دارو و هورمونها منجر به بیماریهای سخن و حتی مرگ آنی نشود. اما در ابعاد حقوقی، موضوع حق حیات ترنسها در بسیاری از کشورها بویژه ایران به رسمیت شناخته شده است اما موضوعی که بیشتر نگرانکننده بوده موج شکل گرفته در تمام نقاط دنیاست که آن را به مرور زمان و گذشت دهها سال دیگر به یک بحران اجتماعی تبدیل خواهد کرد. به نوعی تقابل «حقوق ترنسجندرها» و «زیست اجتماعی آنان» وضعیت نابسامانی را محقق خواهد کرد. فارغ از حق حیات، کار، تشکیل خانواده یا هر مساله دیگری، بهرهکشی سیاسی از ترنسجندرها در کنار دستاویز قرار دادن آنان در بسیاری از کنشهای جهانی (مانند المپیک) این گزاره را بیشتر تقویت کرده که سیاستهای کلان فرهنگی و اجتماعی جهان با بهرهکشی از حقوق ترنسجندرها آنان را در سمت ریل فروپاشی «رکن خانواده» بدون آنکه خود فرد به این موضوع آگاهی داشته باشد، گسیل میکند.
____________________________________
پی نوشت
1- شبکه خبری اسکاینیوز، نتایج مطالعه یک تیم پژوهشی روی افرادی که به گفته خودشان رفتارهای جنسی همجنسگرایانه را تجربه کردهاند، نشان میدهد رفتارهای جنسی افراد تحت تاثیر آمیزهای از عوامل ژنتیکی و محیطی است. آنها تاکنون نتوانستهاند به الگویی ژنتیکی برسند که بتوان آن را به شیوهای معنادار در پیشبینی گرایش جنسی افراد مدنظر قرار داد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که رفتار انسان، مانند شخصیت و سایر صفتهای پیچیده انسانی، تحت تاثیر ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی بروز میکند. آنها با تجزیه و تحلیل پاسخهای پرسشنامهها، همچنین «مطالعات گسترده ژنومی» (GWAS) روی دادههای مربوط به بیش از ۴۷۷,۵۲۲ نفر در 2 بانک اطلاعاتی «بیوبانک بریتانیا (UK Biobank) به جمعبندی اخیر رسیدهاند.
پژوهشگران در توضیح نتایج بهدستآمده میگویند: «ما ثابت کردیم معماری زیربنای ژنتیکی فوقالعاده پیچیده است و بیتردید یک عامل ژنتیکی خاص برای همجنسگرایی وجود ندارد.» به گفته آنها، «ژن همجنسگرایی» عبارتی است که گاهی در رسانهها به کار میرود و مبنای علمی ندارد. نویسندههای این مقاله پژوهشی در ادامه نوشتهاند: «مجموع تمام متغیرهای مشترک ارزیابیشده فقط بخشی از وراثتپذیری ژنتیکی را در سطح جمعیتی توضیح میدهد و پیشبینی معنادار گرایش جنسی فردی را ممکن نمیسازد».
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از بازار داغ فروش حواله خودروی طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت گزارش میدهد
به کام دلالان
گروه اقتصادی: ایران خودرو طرح فروش ویژه و پیشفروش محصولات خود را ارائه کرده است. در این طرح متقاضیان باید 230 میلیون تومان سپرده در حساب وکالتی خود بلوکه کنند. نابسامانی بازار خودرو و اختلاف قیمت کارخانه و بازار آزاد باعث شده مشمولان به هر قیمتی که شده پول اولیه را جور کنند اما آنها برنامهای برای تامین مالی بعد از برنده شدن در قرعهکشی ندارند، چرا که فروش حواله خودرو مسیر راحتتری است، بویژه اینکه متقاضیانی که مشمول طرح حمایت از فرزندآوری هستند به دلیل اینکه شرطهای فروش خودرو مشمول آنها نمیشود خیلی راحت میتوانند حواله را بفروشند، هرچند ایران خودرو اعلام کرده تنها خودرو را به متقاضی واقعی میدهد. آیا این تخلفات در نتیجه خلأ مقررات است یا ضعف دستگاهی که حمایتها بهگونهای ارائه میشود که همیشه به کام دلالان است.
نگاهی به سایتهای ثبت آگهی در فضای مجازی و البته کانالهای تلگرامی نشان میدهد که از روز دوشنبه آگهیهای فروش حواله خودرو در این فضا مانند گذشته رواج یافته است. در این بین نکته جالب توجه افزایش آگهی برای فروش حواله خودروی «ریرا» بویژه مربوط به طرح جوانی جمعیت با سهم ۵۰ درصدی در تحویل خودرو و بدون نیاز به مسدود کردن ۲۳۰ میلیون تومان است. یعنی متقاضیان طرح حمایت از خانواده و جوانی جمعیت مشمول هیچیک از شروط مربوط به ثبتنام در قرعهکشی نبوده و صرفا باید فرزند دوم یا مابعد آنها متولد تاریخ 24/8/1400 به بعد باشد.
این میزان از حوالهفروشی در حالی است که ایران خودرو نیز رسما در اطلاعیه خود اعلام کرده فقط در صورت تخصیص خودرو به فرد موظف است محصول مورد نظر را تحویل دهد در غیر این صورت هیچ تعهدی نخواهد داشت، با این حال شاهد رونق حوالهفروشی در سایتهای اینترنتی و کانالهای تلگرامی هستیم.
* قیمت نجومی حواله فروش خودرو
باز هم حوالهفروشی خودرو در فضای مجازی رونق گرفته است. جستوجو در فضای مجازی نشان میدهد قیمت حوالههای خودروی ریرا حتی تا ۴۵۰ میلیون تومان نیز معامله میشود که قطعا مشتریان زیادی را نیز از سوی دلالان به خود جذب خواهد کرد اما نکته جالب توجه مربوط به افزایش آگهیهای ثبتشده برای طرح جوانی جمعیت آن هم برای خودروی جدید «ریرا» است. بنابراین بیشترین میزان حوالهفروشی نیز مربوط به این گروه میشود آن هم برای خودرویی که یک محصول جدید شناخته میشود. هنوز حتی میزان تولید این خودرو به صورت دقیق از سوی تولیدکننده اعلام نشده است.
حالا سوال این است: موضوع حواله فروشی خودرو که چند سالی است در بازار خودروی ایران باب شده همچنان ادامه دارد و راهکاری برای جلوگیری از آن پیدا نمیشود؟
بررسیها از وضعیت عرضه خودرو از طریق طرح فروش شرکتهای داخلی نشان میدهد حدود 30 درصد از کسانی که خودرو میخرند در یک سال نخست بعد از خرید به نمایندگی خدمات پس از فروش مراجعه نمیکنند، زیرا این افراد عمدتا خودرو را برای فروش خریدهاند و مصرفکننده واقعی نیستند. چه بسا همین 30 درصد متقاضی که خودرو خریدهاند اما استفاده نمیکنند همان دلالانی هستند که خودرو را در پارکینگها پارک میکنند و منتظر موج جدید گرانی خودرو میمانند.
* فروش حواله خودرو از چه زمانی آغاز شد؟
بازار خودرو از اواسط سال ۹۷ دچار نابسامانی شد و قیمت آن در بازار آزاد به نسبت قیمتهای مصوب کارخانه بشدت افزایش یافت. این افزایش قیمت خودرو به حدی بود که برخی خودروها با ۲ برابر قیمت مصوب کارخانه در بازار آزاد به فروش میرسیدند. در نتیجه افزایش شکاف بین قیمت مصوب و آزاد خودرو، بسیاری از افراد با انگیزه نوسانگیری و حفظ داراییهای سرمایهای خود به خیل متقاضیان دریافت خودرو از کارخانه پیوستند و از همان زمان فروش حواله خودرو در بازار آغاز شد.
این اتفاقات در بازار خودرو باعث شد متقاضیان واقعی خودرو در تنگنا قرار بگیرند. برخی از آنها برای تامین خودروی مورد نیاز خود مجبور به رجوع به بازار آزاد و خرید خودرو به قیمتهای بالا شدند. این امر در کنار اثر روانی افزایش قیمتها، موجب افزایش نارضایتی مردم از بازار خودرو شد.
پس از افزایش شکاف قیمت خودرو در کارخانه و بازار، دولت و شورای رقابت برای مدیریت بازار خودرو و رساندن تعداد محدودی خودرو به متقاضیان پرتعداد، روش قرعهکشی را در دستور کار قرار دادند تا به این روش مشکل عدم تناسب بین عرضه و تقاضا بازار خودرو را حل کنند.
* چرا واردات خودرو بازار را بسامان نکرد؟
بر این اساس ۲ خودروساز بزرگ کشور شروع به ثبتنام جداگانه قرعهکشی خودرو در بازههای زمانی مختلف کردند و محدودیتهایی هم برای ثبتنامکنندگان قرار دادند. اقدامات وزارت صنعت برای بازار خودرو در عمل نتوانست تقاضای سرمایهای در بازار خودرو را مدیریت کند. برای همین هم فردی که برنده یک خودرو میشد، میتوانست همان زمان خودروی خود را به صورت وکالتی به فروش برساند و از رانت و سود چند ده میلیون تومانی آن استفاده کند.
در آن زمان با توجه به سودهایی که در این مسیر وجود داشت، خرید و فروش حواله تبدیل به یک بازار غیررسمی شد و افراد متعددی در آن ایفای نقش میکردند. بازار فروش حواله 2 طرف داشت؛ افرادی که پول نقد داشتند اما نمیتوانستند برای خرید خودرو ثبتنام کنند و گروهی دیگر که ثبتنام کرده بودند اما پول کافی برای تکمیل وجه نداشتند. اینجا بود که معامله حوالههای خودرو در بازار آزاد داغ شد؛ بازاری که در آن «ظاهرا» هم فروشنده حواله خودرو سود میبرد و هم خریدار حواله خودرو به هدفش میرسید.
در چند سال اخیر وزارت صنعت، معدن و تجارت وعده داده است از طریق واردات خودرو بازار را متعادل میکند اما با توجه به اینکه خودروهای برقی واردشده مشتری چندانی نداشتند و از طرف دیگر سایر خودروهای وارداتی نیز به بازار حوالهفروشی کشیده شدند، عملا دست مصرفکننده واقعی به این خودروها نرسید، بنابراین در مقطع کنونی تا زمانی که مصرفکنندگان خودرو نتوانند نیاز خود را تامین کنند عملا بازار خودرو آرام نمیگیرد.
* دلایل دلالان در بازار غیررسمی خودرو
حضور دلالان در بازار غیررسمی خودرو را زمانی مشاهده میکنیم که آنها سودی را در بازار شناسایی کردهاند. دلالانی که به دلیل وضعیت نامساعد تولید و عرضه خودرو، بازار خودرو را بازاری پرسود یافته بودند از همه راهها برای کسب ثروت بیشتر استفاده میکردند و به لطف قرعهکشیها، بیش از پیش نسبت به سودجویی در بازار خودرو اقدام کردند.
حتی در ادامه و با برچیده شدن سیستم قرعهکشی خودرو در اسفندماه ۱۴۰۱ و راهاندازی سیستم نوبتدهی برای فروش خودرو، انتظار میرفت بساط خرید و فروش حواله خودروهای عرضهشده جمع شود اما با این وجود بازار خرید و فروش حواله همچون دوره قرعهکشی، داغ بود و با یک سرچ ساده در اینترنت به راحتی انواع و اقسام حوالههای خودرو قابل مشاهده بود. این در حالی است که وزارت صمت و سازمان حمایت بارها اعلام کرده بودند خرید و فروش حواله و حق ثبتنام در سامانه یکپارچه غیرقانونی است.
در مجموع میتوان با نگاهی به ۷ سال گذشته گفت سیاستگذار در این سالها به جای حل مشکلات آشفته بازار خودرو با اعطای سهمیهها و رانتهای خودرویی نه تنها بازار را کنترل نکرده است، بلکه بازار غیررسمی فروش حواله و کد ملی را رونق بخشیده و بیش از پیش خودرو را از یک کالای مصرفی به کالایی سرمایهای تبدیل کرده است.
در حال حاضر گزینه وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز اعلام کرده است طبق قانون بازار خودرو را از طریق واردات رقابتی میکنیم اما از آنجا که سیاست واردات خودرو در ماههای گذشته نتوانسته بازار را اصلاح کند و از طرف دیگر واردات خودرو با چالش تامین ارز مواجه است، به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت به یکباره مشکل بازار خودروی کشور حل شود. در مقطع کنونی دولت باید درباره خریداران خودرو همچنان محدودیتها را حفظ کند، حتی موضوع حذف گواهینامه برای ثبتنامکنندگان نیز خطای فنی محسوب میشود، چرا که افرادی که گواهینامه ندارند و ثبتنام میکنند عمدتا قصد دارند حواله خود را بفروشند. از طرف دیگر چه لزومی دارد افرادی که گواهینامه ندارند مشمول ثبتنام خودرو باشند، در حالی که بسیاری از مصرفکنندگان واقعی خودرو همچنان پشت صفهای خرید خودرو در انتظار هستند.
در طرح فروش ایران خودرو که قرار شده حدود 120 هزار خودرو عرضه شود نزدیک به ۲ میلیون نفر ثبتنام کردهاند. به طور قطع بخش عمده این جمعیت همان افرادی هستند که گواهینامه ندارند و در این لاتاری شرکت کردهاند تا در صورتی که برنده خودرو شدند حواله آن را بفروشند. در شرایط کنونی بسیاری از خانوادهها به طرحهای فروش خودرو به عنوان بازاری برای خرید و فروش نگاه میکنند، در حالی که طبق قانونی که دولت به عنوان عایدی بر سرمایه مصوب کرده است فروش خودرو در ۳ سال نخست بعد از خرید مشمول مالیات بر عایدی میشود. آیا مردم به قوانین بیتوجه هستند یا اینکه قوانین در کشور تنها مصوب میشوند و در مرحله اجرا فقط روی میز مدیران باقی میمانند؟
ارسال به دوستان
به بهانه حواشی این روزهای استقلال و چیزی که آبیها را از قهرمانی دور میکند
خودزنی آبی
زهره فلاحزاده: استقلالیها برای اینکه تیمشان از قهرمانی دور بماند، نیازی به حاشیه ساختن توسط تیمهای حریف ندارند؛ آنها آنقدر در «خودزنی» استادند که هر روز میتوانند یک بحران برای تیم خودشان درست کنند.
به گذشته نهچندان دور میرویم، جایی که وینفرد شفر، سرمربی آلمانی آبیها با یک تیم فوقالعاده در آستانه قهرمانی بود اما معاون وقت استقلال مدام با او درگیر بود و علاقهای به همکاری با وی نداشت که در نهایت هم منجر به اخراج شفر شد. تیمی که میتوانست به قهرمانی برسد با حواشی درونتیمی از هم پاشید و باشگاه فدای یک شخص شد.
جلوتر میرویم، جایی که آندرآ استراماچونی یکی از بهترین تیمهای سالهای اخیر را در اختیار داشت که بازیهای تماشاگرپسند و امیدوارکنندهای را به نمایش میگذاشت اما با پرداخت نکردن مطالبات و بهانه دست این مربی دادن، کاری کردند که مرد ایتالیایی هنوز به نیمفصل نرسیده تیم را رها کند و برود و فصلی که همگان شانس اول قهرمانی را برای تیم استراماچونی قائل بودند، دود و در آسمان محو شود!
فصلی دیگر محمود فکری، بازیکن سالهای دور این تیم به عنوان سرمربی انتخاب شد اما او آنقدر رقیب داخلی داشت که هرگز نتوانست با وجود صدرنشینی آرامش داشته باشد. هر چند صحبتها و بهانههای او هم خستهکننده شده بود اما آنقدر مورد حمله خود استقلالیها قرار گرفت که حتی یکی از مدافعان آن فصل استقلال هم طی یک مصاحبه اعلام کرد از عمد مقابل تیم سپاهان بد بازی کردیم تا فکری اخراج شود! استقلال آن بازی را باخت و فکری هم رفتنی شد! یک قهرمانی دیگر هم با کارشکنی و اختلاف بینتیمی از دست استقلال پر زد و رفت.
فرهاد مجیدی که جانشین استراماچونی در نیمفصل دوم شده بود، به دلیل اختلافی که بین او و احمد سعادتمند، مدیرعامل وقت تیم به وجود آمده بود - این اختلاف در آستانه فینال جام حذفی به اوج رسید - تیم درست تمرین نکرد و در فینال جام حذفی در مشهد به مصاف تراکتور رفت؛ استقلال جام حذفی را از دست داد تا باز هم یک کاپ قهرمانی که در مشت آنها بود به راحتی هر چه تمامتر از دست برود.
به فصل گذشته میرویم، جایی که علی خطیر به یکباره به عنوان مدیرعامل استقلال انتخاب میشود؛ درست موقعی که تیم سرمربی دارد و تمام هماهنگیها از بین رفته است و باید از نو در کنار مدیرعامل جدید به فکر پیاده کردن برنامههای خود باشد. فوتبالیها از اختلاف بین خطیر و جواد نکونام بخوبی اطلاع دارند و میدانند درگیریهای بین این ۲ چه بحرانهایی برای تیم ساخت؛ از لجبازی گرفته تا نخریدن بازیکنانی که میتوانستند دست سرمربی را برای بازسازی یک تیم معمولی باز کنند؛ اختلاف شدیدی که حتی به رسانهها هم کشیده شد و اخبار کذب علیه سرمربی منتشر شد که نشان از تنها یک اختلافنظر نبود، بلکه بیشتر خبر از دشمنی میداد. علی خطیر هرگز نتوانست در نقل و انتقالات اتفاق مهمی را رقم بزند. از قرارداد عجیب بلانکو که تا همین حالا هم مشکل ثبت در سال دوم را دارد و این بازیکن پس از یک ماه آمدن به ایران در فصل گذشته توانست بالاخره قراردادش را ثبت کند تا تلاش خود نکونام برای جذب جلالالدین ماشاریپوف، ستاره ازبکستان. خطیر شاید مصاحبه علیه نکونام نکرد اما اطرافیان او مدام در رادیو و تلویزیون مصاحبه میکردند و حتی رسانههای نزدیک به آنها هم به طرز عجیبی اخبار حاشیهای درون باشگاه را منتشر میکردند و به سرمربی میتاختند. اختلاف و درگیری به قدری بود که باید یکی از این ۲ نفر (مدیر یا سرمربی) از استقلال میرفت و ماندن هر ۲ امکانپذیر نبود. با روی کار آمدن مالک جدید، مدیر وقت به دلایلی از استقلال اخراج شد تا شاید تیم در هفتههای پایانی یک نفس راحت بکشد اما تیمی که خوب بسته نشده و خسته از بحرانهای داخلی بود، در 3 هفته پایانی کم آورد و قهرمانی را به رقیب واگذار کرد. استقلال اگر فصل گذشته درگیر اختلاف و جنگ نبود، شاید به راحتی میتوانست در میان مدعیانی که رخ قهرمان را هم نشان نداده بودند، جام لیگ را بالای سر ببرد.
به حال بازگردیم. استقلال فصل بیستوچهارم را برخلاف سالهای اخیر خوب شروع کرد؛ از نقل و انتقالاتی که با جمعی از بازیکنان موثر بسته شد تا همدلی و اتحاد بین مدیر و سرمربی که شکل گرفته است اما در حالی که همگان گمان میکردند شرایط این فصل بسیار خوب پیش میرود، مصاحبههای عجیبی از خود استقلالیها انجام شد، آن هم از طرف اشخاصی که سرمربی خواستار حضور آنها در تیم بود و برای آمدنشان مدتها حوصله به خرج داده بود. یکی از افرادی که خیلی زود رنگش را عوض کرد و علیه جواد نکونام حرفهای عجیبی زد، آتیلا حجازی، فرزند مرحوم ناصر حجازی بود. او که اواخر فصل گذشته با تصمیم نکونام به عنوان سرپرست استقلال انتخاب شد، به دلیل نداشتن مجوز لازم نتوانست روی نیمکت بنشیند اما نکونام اصرار داشت او همچنان کنار تیم بماند. با وجود تلاشهای فراوان اما مجوز حجازی صادر نشد و با وجود اینکه او اصرار داشت کنار استقلال بماند ولی ایمان عالمی، پیشکسوت این تیم به عنوان سرپرست جدید انتخاب شد. درست زمانی که استقلال در دیدار سخت اول خود به پیروزی رسید، آتیلا حجازی مصاحبهای با یک رسانه که سردبیرش فصل گذشته معاون علی خطیر در استقلال بود، انجام داد. او نکونام را به رمالی متهم کرد و از نحوه مربیگری او ایراداتی گرفت. همین مصاحبه کافی بود تا آرامش استقلال از بین برود. البته سوالی که پیش میآید این است که حل نشدن مشکل حضور او روی نیمکت چه ارتباطی با نکونام داشته که اینچنین مقابل سرمربی گارد گرفته است؟ فردی که خیلی زود سرمربی تیم را فروخته، چگونه میتوانسته فردی امین نزد او بماند؟ آتیلا حجازی تا پیش از اینکه توسط نکونام پایش به باشگاه باز شود، کجای فوتبال در سالهای اخیر بوده است؟
اما این تنها حجازی نبود که برای تیم نکونام حاشیه ساخت. مهدی هاشمینسب هم که نتوانست با استقلال قراردادش را امضا کند، نکونام را تهدید کرده است اگر حرفی نزند ناگفتههایش را بازگو میکند. مربی فصل گذشته استقلال که به گفته خودش قصد نداشته مصاحبه کند، درست پس از این مصاحبه در شبکه اجتماعی (کلاب هاوس) حاضر میشود و ابتدا میگوید نکونام اصرار داشته که وی در تیم بماند و امسال هم در خدمت استقلال باشد اما خود او علاقهای به ماندن نداشته است. با اصرار سرمربی، او به باشگاه میرود و به گفته خودش قصد داشته رقم بالایی بگوید که مدیران نتوانند با وی قرارداد ببندند. به گفته هاشمینسب، او به باشگاه پیشنهاد ۶ میلیارد تومان میدهد. باشگاه ابتدا پاسخ مربی استقلال را نمیدهد که موجب ناراحتی او میشود و سپس روی 4.5 میلیارد تومان توافق میکنند اما باز خبری از انعقاد قرارداد نمیشود، ولی نکته عجیب این است که هاشمینسب این مشکل را از نکونام میبیند. این در حالی است که سرمربی استقلال بارها با وی تماس گرفته و خواستار حضور او بوده است اما سوالی که پیش میآید این است: اگر مهدی هاشمینسب قصد ادامه دادن با استقلال را نداشته، چرا به باشگاه رفته است؟ اگر او رقم بالا پیشنهاد داده که مدیران نپذیرند، چرا ناراحت از تماس نگرفتن آنها شده است؟ آن چیزی که از گفتههای هاشمینسب مشخص شد این بود که نکونام اصرار داشته او در تیم بماند اما بر سر رقم قرارداد با مدیران هنوز تکلیفش مشخص نیست. حالا اینکه چرا این مربی نکونام را درگیر اختلافات خود با مدیران کرده، سوالی است که خود او باید پاسخ دهد.
اما استقلالیها اگر بخواهند این فصل هم درگیر چنین اختلافاتی باشند و با مصاحبههای جنجالی خود حاشیه ایجاد کنند، باید در انتظار از دست رفتن یک قهرمانی دیگر باشند.
آبیها برای اینکه رقیبشان را به قهرمانی برسانند، کافی است بین خودشان جنگی راه بیندازند و کودتا کنند، آنگاه رقیب با خیالی آسوده و دور از حاشیه به جامی دیگر میرسد. چند قهرمانی در این سالها با خودزنی آبیها تقدیم پرسپولیس شد؟!
کاش درس عبرتی باشد و سهمخواهی از این تیم دور شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|