|
ارسال به دوستان
اخبار
موج دوم اکران سیار «بچهزرنگ»
حامد جعفری، تهیهکننده «بچهزرنگ» درباره شروع دوباره اکرانهای سیار این انیمیشن سینمایی گفت: با توجه به درخواستهای مکرر در شهرهای بدون سینما و مدارس در استانها، ما تصمیم گرفتیم اکران سیار انیمیشن «بچه زرنگ» را بویژه در خود مدارس راهاندازی کنیم تا علاقهمندان این انیمیشن، راهی برای تماشای این اثر داشته باشند.
مدیر گروه «هنر پویا» افزود: این اکرانهای سیار با همکاری انجمن سینمای جوانان ایران برگزار میشود و تا شروع اکران آنلاین انیمیشن ادامه دارد.
تهیهکننده «بچه زرنگ» درباره از سرگیری اکران سیار این انیمیشن عنوان کرد: اکرانهای جهانی فیلم همچنان ادامه دارد و تلاش ما این است که بتوانیم همزمان اکران آنلاین را هم شروع کنیم و اکنون با توجه به تقاضای مخاطبان اکران سیار از سر گرفته شده است.
این انیمیشن سال گذشته نخستین دور اکران سیار خود را برگزار کرد. انیمیشن سینمایی «بچهرنگ» سال ۱۴۰۲ عنوان سومین اثر پرمخاطب سال را در رقابت با آثار کمدی به دست آورد.
***
«خط همدلی» به موزه امام علی(ع) رسید
نمایشگاه آثار خوشنویسی «خط همدلی» با حضور و مشارکت ۴۲ استاد و هنرمند خوشنویس جمعه دوم آذر ساعت ۱۵ تا ۱۸ در موزه هنرهای دینی امام علی(ع) افتتاح میشود.
۱۰۰ اثر خوشنویسی در این نمایشگاه به منظور حمایت از بیماران اماس روی دیوار میرود که برخی از این آثار از استادان بنام برای نخستین بار به نمایش درمیآید.
علاقهمندان برای بازدید میتوانند تا ۹ آذر از ساعت ۹ تا ۱۷ به موزه هنرهای دینی امام علی واقع در خیابان ولیعصر (عج)، بلوار اسفندیار، پلاک ۳۵ مراجعه کنند.
***
ثبت ملی ایستگاه «ماشین دودی»
بنا بر اعلام وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، ایستگاه ماشین دودی («گارماشین» که ترجمه فرانسوی ایستگاه است) در تهران، واقع در پارک کوثر (حدفاصل خیابانهای خراسان و یزدی) ثبت ملی شد.
در توضیحات ثبتی این اثر که به شماره ۳۴۲۶۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده، آمده است: «با توجه به اینکه بنای مذکور نشاندهنده بخشی از تاریخ توسعه و تحول حملونقل درونشهری و توسعه ریلی داخل شهری و نخستین راهآهن در ایران محسوب میشود و همچنین بخشی از تاریخ گذار حملونقل از شکل سنتی کاروان به شکل مدرن است، همچنین بنای مذکور یکی از 5 ایستگاه ماشین دودی (ایستگاه شماره ۴) در تهران قدیم بوده و نقطه آغاز تاریخ صنعت ریلی در ایران محسوب میشود، لذا بر اساس معیارهای درجشده، واجد ارزش ثبت در فهرست آثار ملی شناخته میشود».
خط ریلی ماشین دودی - که به دلیل دودی که تولید میکرد به این نام مشهور شد - فاصله ۸ کیلومتری میان تهران و ری را شامل میشد و از سال ۱۲۶۱ شروع به فعالیت کرده بود. این وسیله نقلیه عمومی تا اواسط پهلوی دوم یعنی اوایل دهه ۱۳۴۰ دوام آورد، سپس با توجه به افزایش وسایل نقلیه، به کار خود خاتمه داد.
***
فیلم ایرانی در شانزلیزه پاریس
فیلم «درب» به کارگردانی و نویسندگی سیدهادی محقق و تهیهکنندگی سیدرضا محقق توسط باشگاه سینمایی «جاده ابریشم» مرکز ایران و فرانسه (CFI) در پاریس به نمایش درخواهد آمد. این اکران ویژه یکشنبه اول دسامبر ۲۰۲۴ برابر با ۱۱ آذرماه ۱۴۰۳ در سینما بالزاک خیابان شانزهلیزه پاریس همراه با زیرنویس زبان فرانسه انجام میشود و علاقهمندان فرانسویِ سینمای ایران به تماشای آن خواهند نشست.
پس از نمایش فیلم هم هادی محقق که هم کارگردانی اثر را برعهده دارد و هم در آن ایفای نقش کرده به همراه ژان کلودووآزن نویسنده، مورخ و متخصص ایران سخنرانی و با حاضران در سالن گفتوگو میکنند. «درب» تاکنون در جشنوارههای معتبر بینالمللی مثل جشنواره بینالمللی فیلم بوسان، جشنواره فیلم کاتولیک (کاف در شهر سئول کرهجنوبی) و جشنواره بینالمللی ۳ قاره نانت فرانسه حضور موفق داشته است.
این فیلم همچنین در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و موفق به دریافت دیپلم افتخار جایزه ویژه هیات داوران شد.
***
«باز ایرانشناسی» روانه بازار شد
کتاب «باز ایرانشناسی؛ گفتارهایی میانرشتهای» اثر سیدهراضیه یاسینی و مجید بهستانی بهتازگی توسط انتشارات بنیاد ایرانشناسی منتشر و راهی بازار نشر شده است.
مؤلفان و گردآورندگان این اثر میگویند کتاب «باز ایرانشناسی؛ گفتارهایی میانرشتهای» در 13 گفتار، پنجرههایی را به موضوع بازاندیشی در ایرانشناسی میگشاید که هر یک، راه را برای پژوهشهای بعدی هموار کرده و امکان تحقیق و تأمل در مفاهیم «ایران»، «ایرانی» و «ایرانشناسی» از منظر نگاهی درونی و ایرانی را فراهم کردهاند. «ایران» کدام گستره است؟ «ایرانی» کیست؟ «ایرانشناس» که ایران و ایرانی را شناسایی میکند، از کدام نظرگاه بدانها مینگرد؟ و سرانجام آیا مطالعات ایرانشناسانه مستشرقان، در پی انکشاف ماهیت حقیقی ایران و ایرانی بوده یا تصویر «دیگریِ غربیان» را برساخته است؟ این گفتارها برآمده از مطالعات مردمشناسانه، جامعهشناسانه، ارتباطات، علوم سیاسی، تاریخ، ادبیات، فرهنگ و هنر بوده و گذری بر هر یک از مداخل علمی ممکن، برای کنکاش در موضوع داشتهاند.
ارسال به دوستان
مروری بر شخصیتهای قهرمان در فیلمهای سینمایی همزمان با روز قهرمان ملی
روایت قهرمانی
محمد محمدی: به پیشنهاد کمیسیون فرهنگ عمومی و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و ابلاغ رئیس جمهور، از سال گذشته 30 آبان به عنوان روز قهرمان ملی در تقویم رسمی کشور ثبت شد؛ روزی که سال 1396 سردار پرافتخار ایرانزمین سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی طی نامهای به رهبر انقلاب پایان داعش را اعلام کرد.
ایران همواره در دورانهای مختلف قهرمانان زیادی را در دامن خود پرورش داده است؛ فرزندان پرشماری که برای سربلندی و افتخار این سرزمین جانشان را در طبق اخلاص قرار دادند تا روز به روز نام ایران بر بلندای جهان طنیناندازتر شود. در این بین فرهنگ و هنر وظیفهای دوچندان دارد و آن به تصویر کشیدن و ماندگار کردن این قهرمانان است، آن هم در جغرافیایی که قهرمانانش نه بر آمده و زاییده تخیل، بلکه عین واقعیت هستند؛ قهرمانانی که به میدان رفتند و اسطورهوار در مقابل دشمن ایستادند و ققنوسوار به آسمان پرکشیدند. در این میان سینما و کتاب از سایر رشتهها و گرایشهای هنری از ظرفیت بیشتری برای بیان و به تصویر کشیدن قهرمانی قهرمانان برخوردارند؛ 2 رشتهای که انصافا طی چند سال اخیر حق مطلب را ادا کرده و روایتگرانی شدند تا داستانهای قهرمانان را در قاب چشمان مخاطبانشان به تصویر بکشند و آنان را برای آیندگان و نسلهای بعدی ماندگار کنند. از سویی بین کتاب و سینما به جرأت میتوان نقش سینما را به دلیل ماهیت مردمیتر و اجتماعیاش در این راه نهچندان ساده، مهمتر و قابل توجهتر دانست؛ هنری که در بدنه جامعه امروزی از نفوذ غیرقابل انکاری برخوردار است و میتواند به زیباترین حالت ممکن قهرمانان واقعی این کشور را به تصور بکشد. از همین رو همزمان با فرارسیدن روز قهرمان ملی نگاهی کوتاه به قهرمانان سینمای ایران انداختیم تا از این رهگذر بدانیم و متوجه شویم قهرمانان ایرانزمین در دوران معاصر نه برآمده از جا و مکانی غیرقابل تصور، بلکه سرکشیده از درون جامعه و از میان همین مردم بودند.
از جمله فیلمهایی که در سالهای اول انقلاب اسلامی درباره یکی از قهرمانان ملی کشور در سینمای ایران ساخته شد، فیلم سینمایی «سردار جنگل» به کارگردانی امیر قویدل بود که سال ۱۳۶۲ ساخته شد. این فیلم درباره رشادتهای میرزاکوچکخان جنگلی از جمله شخصیتهای ملی تاریخ ایران بعد از جنگ اول جهانی بود.
از دیگر شخصیتهای مبارز مذهبی - سیاسی در دوره حکومت پهلوی شهید سیدعلی اندرزگو بود. فیلم سینمایی «تیرباران» به کارگردانی علیاصغر شادروان سال ۱۳۶۵ درباره بخشی از زندگی و چگونگی شهادت سیدعلی اندرزگو ساخته شد.
از اواسط دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۷۰ سینما به فراخور نیاز روز به سوی تولید فیلمهایی با موضوع دفاع مقدس رفت که این فیلمها بیشتر روایتگر داستانهای 8 سال جنگ به شمار میرفت و کمتر فیلمی با موضوع قهرمان ملی دفاع مقدس ساخته شد.
«بوی پیراهن یوسف» را باید یکی از جدیدترین مدلهای بازتعریف شخصیت قهرمان در سینمای ایران در دهه 70 دانست؛ فیلمی به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا با بازی درخشان علی نصیریان در نقش «دایی غفور»؛ یک راننده تاکسی که با وجود مدارکی که ثابت میکند فرزندش در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده، انتظار او را میکشد و شهادتش را باور ندارد. او همه زندگی خود را به پای این انتظار گذاشته و لبه مرز نوعی جنون قرار گرفته است.
یکی از بارزترین فیلمهای ساخته شده در اواسط دهه 70 فیلم «آژانس شیشهای» بود که سال ۷۶ ساخته شد؛ فیلمی به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا؛ روایت یک جانباز دفاعمقدس که برای عمل جراحی قرار است به خارج از کشور برود. در این فیلم عباس، بسیجی خراسانی است که از سالهای حضورش در جنگ ایران و عراق، ترکش خمپارهای در کنار شاهرگ گردنش باقی مانده است. او به اصرار همسرش، نرگس، برای معاینه به تهران میآید و در خیابان، به شکل اتفاقی با همرزم سابقش، حاج کاظم روبهرو میشود. شخصیت حاج کاظم با بازی پرویز پرستویی تا سالها نماد و شخصیتی ماندگار در سینمای دفاعمقدس بود.
سال ۱۳۸۷ جواد اردکانی فیلمی درباره شهید عبدالحسین برونسی با نام «به کبودی یاس» جلوی دوربین برد. شهید برونسی از جمله مبارزان دوره پهلوی بود که مدتی نیز در زندانهای ساواک به سر برده بود و بعد از انقلاب نیز برای مبارزه با نیروهای متجاوز بعثی به جبهه رفت و در نهایت به شهادت رسید.
یک سال بعد هم همین کارگردان دست به ساخت یک فیلم پرتره دیگر درباره یکی دیگر از قهرمانان جنگ زد و این بار بخشی از زندگی شهید محمود کاوه را به تصویر کشید که سال ۱۳۶۵ در جریان عملیات کربلای ۲ به شهادت رسید. فیلم سینمایی «شور شیرین» سال ۱۳۸۸ ساخته شد اما این فیلم نیز همانند دیگر فیلم اردکانی (به کبودی یاس) اثری چندان باکیفیت نبود که بتواند در جذب مخاطب در سینما موفق باشد.
«فرزند صبح» ساخته بهروز افخمی که سال ۱۳۸۹ به صورت محدود آن هم در جشنواره فیلم فجر برای مخاطبان اکران شد، فیلمی درباره رهبر بزرگ انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) بود که تنها بخشهایی از زندگی ایشان را به تصویر کشیده بود. هر چند هزینه زیادی برای ساخت این اثر سینمایی شد و داستان فیلم روایتی از زندگی امام(ره) از بدو تولد تا ۷ سالگی ایشان و بخشهایی نیز درباره دستگیری ایشان در تاریخ 15 خرداد بود اما این اثر نیز ابتدا به دلیل اختلاف میان تهیهکننده و کارگردان دچار حاشیه شد و بعدها که بهروز افخمی در مقام کارگردان نسخه مطلوب خود را تدوین و آماده نمایش کرد، حاشیههای دیگری مانند اعتراض خانواده فرهاد مهراد به استفاده از قطعات این خواننده در فیلم، تبدیل به دستاندازهایی در مسیر نمایش عمومی آن شد.
سال ۱۳۹۲ فیلم سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا ۲ روز از زندگی شهید چمران آن هم در ماجرای پاوه را به تصویر کشید. در این فیلم علاوه بر شهید مصطفی چمران شاهد کاراکتر شهید اصغر وصالی (با بازی بابک حمیدیان) از دیگر قهرمانان ملی دوران دفاع مقدس بودیم.
فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدویان که سال ۱۳۹۴ ساخته شد، درباره جاویدالاثر احمد متوسلیان از فرماندهان جنگ تحمیلی بود که سال ۱۳۶۱ در لبنان ربوده شد.
بهرام توکلی سال ۱۳۹۷ با فیلم سینمایی «غلامرضا تختی» داستان زندگی جهان پهلوان تختی از دوران کودکی تا آخرین لحظات زندگی غلامرضا تختی را به تصویر کشید. مهدی جعفری سال ۱۳۹۷ فیلم سینمایی «بیستوسه نفر» را ساخت که داستان اسارت 23 رزمنده ایرانی در زندانهای رژیم بعث بود که از سوی مخاطبان با استقبال خوبی روبهرو شود. سال ۱۳۹۹ فیلم سینمایی «تکتیرانداز» به کارگردانی علی غفاری بخشی از زندگی شهید عبدالرسول زرین، معروفترین تکتیرانداز ایرانی را به تصویر کشید؛ تکتیراندازی که در طول جنگ توانست بیش از ۲ هزار نفر از نیروهای نظامی دشمن بعثی را بکشد.
نکته جالب این است که سینمای هالیوود سال ۲۰۱۴ فیلمی با نام «تکتیرانداز آمریکایی» را تولید کرد که داستان کریس کایل، معروفترین تکتیرانداز آمریکایی بود که ۱۶۰ مورد کشتن در جریان حضور در عراق را به ثبت رسانده بود؛ فیلمی که در جهان مورد استقبال قرار گرفت و در شناخت این شخصیت جنایتکار به جهانیان بسیار تأثیرگذار بود.
فیلمهای سینمایی «منصور»، «موقعیت مهدی»، «هناس» و «غریب» هر یک روایتگر بخشی از زندگی قهرمانان ملی در عرصه جنگ و علم بودند که در 2 سال گذشته تولید شدند و توانستند بازخورد خوبی میان مخاطبان داشته باشند. از همین رو انتظار میرود با پرداخت به زندگی قهرمانانی همچون شهید حاجقاسم سلیمانی گامی جدی در مسیر رشد و پرورش سینمای قهرمانمحور برداشته شود.
ارسال به دوستان
به بهانه پخش فصل تازه «خانه ما» از تلویزیون
«زندگی» فقط زنده بودن نیست
گروه فرهنگ و هنر: حتی معمولیترین و گذریترین مخاطبان تلویزیون هم اسم «خانه ما» حداقل یک بار به گوششان خورده است؛ مجموعه مستندی که شاید طراحی اولیه سادهای داشت و به نسبت قالب رئالیتیشو تجربه چندان متمایزی به نظر نمیرسید اما در همان گامهای اولیه چنان موفق ظاهر شد که حالا تبدیل به یکی از برندهای میانسال در تولیدات تلویزیونی شده است. مستندی که هر فصل تازه آن همچنان مخاطبان بسیاری را با خود همراه میکند و به نظر میرسد چارچوب اولیه آن چنان به درستی بنا نهاده شده که هنوز میتوان محتواهای متنوعی را در آن ریخت و پیش روی مخاطب قرار داد. «خانه ما» بر مبنای یک ایده ساده متولد شد و حالا همان ایده تبدیل به مهمترین و کلیدیترین پشتوانه استمرار حیات آن شده است.
فارغ از همه برداشتهای کلیشهای درباره پیوندهای خانوادگی و شعارهای مرتبط با فرزندآوری که در سالهای اخیر، در میان مدیران فرهنگی مشتری دستبهنقد بسیار دارد، ایده مرکزی «خانه ما» نقطهای متمایز را نشانه گرفته است و بیش از هر شعار و کلیشهای تلاش دارد از مفهومی ارزشمند به نام «زندگی» کلیشهزدایی کند. همه ما در مواجهه با مشکلات روزمره، غالبا انگشت اتهام را به سمت آنچه «واقعیت زندگی» میپنداریم میگیریم و جالب اینکه آنچه ما را از همین مشکلات میرهاند، سیال بودن همین «واقعیت زندگی» است.
به تعبیر دقیقتر، زندگی بدون توجه به فراز و فرودهایی که گاهی آرامش ما را به تلاطم میاندازد و برای مقابله با آنها نفسهایمان بهشماره میافتد، جریان دارد و هیچ صفتی، اصیلتر از این جاری بودن نمیتواند «واقعیت زندگی» را نمایندگی کند. طراحی و تولید مجموعه مستند «خانه ما» بدون هیچ شعارزدگی و اغراق، انطباق کامل بر همین وجه از زندگی دارد. مخاطب در مواجهه با این مجموعه، فرارتر از سرگرمشدن، گویی در جریان زندگی کاراکترهایی قرار میگیرد که قصههای خود را سپری میکنند. ما تنها نظارهگریم و به وضوح هیچ سهمی از آرامشها و نگرانیهای این خانوادهها نمیتوانیم داشته باشیم اما وقتی پای مستند در میان است، گویی همه مرزها و دیوارها از بین میرود و مخاطب میتواند ارتباطی بیواسطه با شرکتکنندگان برقرار کند. توفیق بزرگ سازندگان این مجموعه هم، تلاش برای مزاحم نبودن در فرآیند برقراری این ارتباط است.
کارگردانی، موسیقی، روایت راوی و مهمتر از همه دوربین «خانه ما» هیچ مزاحمتی برای مخاطب ایجاد نمیکند و از منظر فنی، همه این اجزا در خدمت شکل گرفتن همین رابطه بازتعریف میشوند. این همان واقعیتی است که در تحلیل چرایی توفیق «خانه ما» در همراه کردن طیفهای مختلف مخاطبان میتوان روی آن انگشت تأکید گذاشت. نه فقط در قالب مستند یا رئالیتیشو که اساسا در منطق کاربردی رسانهای از جنس «تلویزیون» هر گاه مخاطب احساس کند در «جریان واقعی زندگی» قرار گرفته است، این یک برد برای برنامهساز محسوب میشود و حالا تجربه استمرار تولید «خانه ما» و عدم ریزش مخاطبان آن در فصلهای مستمر، بهترین گواه برای موفقیت تیم این برنامه در القای این احساس به مخاطب خود است؛ مخاطبی که حالا سالهاست نگرانیهای زندگی روزمره و دغدغههای معیشتی او را به مرز استیصال رسانده و کافی است هر از گاهی «جاری بودن زندگی» را به او متذکر شویم.
چه دستاوردی مبارکتتر از این برای یک برنامه موفق تلویزیونی میتوان متصور بود؟ هنر زندگی کردن، در تعامل و درک متقابلی است که گویی شرکتکنندگان «خانه ما» آن را در مقابل دوربین مشق میکنند؛ تعامل و درکی که شاید سالها در قالب کلیشهها و شعارها، به سمت مخاطب پرتاب شده باشند اما تبدیل آنها به یک تجربه درونی و امری مقبول، کار چندان سادهای نبوده است.
«خانه ما» یکی از موفقترین تولیدات «خانوادهمحور» در قاب تلویزیون در سالهای اخیر محسوب میشود که بابت طراحی و تولید آن باید به سازندگان این برنامه و اتاق فکر سازمان اوج، دستمریزاد گفت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|