|
اخبار
مرتضی فنونیزاده:
پرسپولیس با این نوع بازی به جایی نمیرسد
پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس گفت: در فوتبال همه مربیان تلاش میکنند از تمام مهرههای خود نهایت استفاده را ببرند اما در پرسپولیس شرایط متفاوت است و گاریدو دائما در حال لج با بازیکنان است.
مرتضی فنونیزاده در گفتوگو با ایرنا، درباره تساوی پرسپولیس مقابل الریان قطر در هفته پنجم لیگ نخبگان آسیا اظهار کرد: ما همیشه دقایق ابتدایی بازی را توفانی شروع میکنیم و بعد به گل میرسیم اما نمیدانم چرا بعد از گل شیرازه تیم به هم میخورد. نمیدانم چه اتفاقی بین ۲ نیمه رخ میدهد که بازیکنان اشتباهات فردی انجام میدهند. درباره بازی با الریان هم به نظر من فقط ۲۰ دقیقه آخر بازی جذاب بود، چون ۲ تیم هر لحظه به دنبال گل زدن بودند.
وی افزود: متاسفانه پرسپولیس در خط هافبک مشکل دارد و هافبکها توان تغذیه مهاجمان را ندارند. اگر این مشکل حل نشود برای قهرمانی در لیگ برتر و موفقیت در آسیا شانسی نخواهیم داشت.
پیشکسوت پرسپولیس یادآور شد: همه تیمهای لیگ برتری آرزو دارند هافبکهای ما را داشته باشند ولی من نمیدانم چرا در آسیا بازیکنان ما نمیتوانند بازی خودشان را به نمایش بگذارند. در حال حاضر هم بازیکنانی که در اختیار داریم خوب هستند ولی بازیکنانی که در اول فصل از دست دادیم و از تیم رفتند، ستاره بودند و از لحاظ فنی هم از همه بازیکنان بهتر بودند.
فنونیزاده درباره عملکرد خوان کارلوس گاریدو هم گفت: در این بازی گاریدو ۳ اشتباه اساسی انجام داد. یک اینکه نمیدانم چرا از مهاجم باید در پست وینگر استفاده شود. دوم، نمیدانم با یک گل در جام حذفی چرا باید لوکاس ژوائو از دقیقه اول بازی کند و این موضوع برایم جای سوال دارد. نکته سوم هم اینکه در دفاع از گئورگی گولسیانی در ترکیب استفاده شد و فرصت به مرتضی پورعلیگنجی نرسید. به نظر من این مدافع گرجی کند شده است، زیرا سن او بالای ۳۰ است. قرار نیست یک بازیکن وقتی در اروپا بازی میکند، در ترکیب اصلی هم قرار بگیرد. در حال حاضر تیم ملی گرجستان تیمی درجه یک در اروپا نیست.
وی ادامه داد: اگر هواداران پرسپولیس دقت کرده باشند، سرمربی تیم از بعضی بازیکنان، دیگر استفاده نمیکند؛ برای مثال میلاد سرلک و سروش رفیعی. هر مربیای قطعا از تمام مهرههای خود نهایت استفاده را میبرد نه اینکه با بازیکنان لج کند. گاریدو تبحر استفاده از بازیکنان را ندارد.
***
بنسلمان عربستان را زمین زد!
اسطوره فوتبال عراق دلیل اصلی افت شدید تیم ملی فوتبال عربستان را «جذب پرشمار بازیکنان خارجی در لیگ این کشور» دانست.
«افزایش لژیونرها در لیگ عربستان تیم ملی این کشور را ضعیف کرد»؛ این اظهارات نشاط اکرم، ستاره سابق تیم ملی عراق و کارشناس شبکه الکاس قطر است.
تیم ملی عربستان به دلیل کسب نتایج ضعیف، روبرتو مانچینی، قهرمان یورو 2020 را برکنار و هروه رنار را برگرداند ولی همچنان در بحران قرار دارد.
سیر نزولی تیم ملی فوتبال عربستان بعد از جامجهانی 2022 قطر دقیقا همزمان با حضور 30 فوتبالیست سرشناس در لیگ فوتبال این کشور با ریختوپاش تاریخی آغاز شد.
محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی با صدور حکمی به صندوق سرمایهگذاری سعودی دستور داد کمک مالی چندصد میلیون دلاری به 5 باشگاه فوتبال این کشور کنند تا ستارگان بزرگ فوتبال را به خدمت بگیرند ولی این اقدامات روی تیم ملی عربستان نتیجه بدی گذاشته است. به گزارش فارس، اسطوره فوتبال عراق میگوید اگر لیگ فوتبال کشوری قدرتمند باشد، تیم ملی هم قوی میشود اما «عربستان با افزایش تعداد لژیونرها به ۳۰ عملا تیم ملی را ضعیف کرد».
کارشناس شبکه الکاس میگوید عربستان برای خروج از بحران کنونی در سطح تیم ملی تنها راهش «محدودیت مجدد تعداد لژیونرهاست تا بازیکنان جوان و بااستعداد بتوانند فرصت بازی در باشگاهها را پیدا کنند و به تیم ملی کشورشان کمک کنند».
***
عموزاد تنها صدرنشین ایران در رنکینگ کشتی آزاد جهان
آخرین ردهبندی کشتیگیران آزاد جهان در سال جاری میلادی اعلام شد که نام رحمان عموزاد به عنوان تنها ایرانی صدرنشین در آن دیده میشود.
به گزارش ایسنا، اتحادیه جهانی کشتی آخرین ردهبندی کشتیگیران برتر سال ۲۰۲۴ را منتشر کرد. نتایج بازیهای المپیک، مسابقات قهرمانی جهان و قاره و همچنین مسابقات رنکینگ در این ردهبندی مورد بررسی قرار گرفته است. رحمان عموزاد در وزن ۶۵ کیلوگرم تنها ایرانی صدرنشین در این ردهبندی است و نکته جالب اینکه هیچ کشتیگیری از آمریکا در صدر اوزان مختلف کشتی آزاد قرار ندارد!
ارسال به دوستان
نگاهی به نمایش ضعیف پرسپولیس مقابل الریان و آینده نامشخص در لیگ
سلام سرخها به بحران
مهدی طاهرخانی، دوحه: نتایج پرسپولیس نشان از بحرانی عمیق دارد که ریشههای آن در مشکلات فنی نهفته است. بازی مقابل الریان، به عنوان یکی از نمایشهای ضعیف این تیم، نگرانیها را در میان هواداران پرسپولیس و کارشناسان فوتبال دوچندان کرد. نیمه دوم این بازی بهمثابه کابوسی تلخ بود که بسیاری را به این فکر واداشت آیا این تیم شایسته حضور در لیگ نخبگان آسیا یا حتی رقابتهای داخلی هست؟
* گاریدو؛ فرماندهای که کنترل را از دست داده است
نمایش پرسپولیس در بازیهای اخیر بهوضوح نشان میدهد کنترل تیم از دست سرمربی خارج شده است؛ تصمیمات او به جای ایجاد ثبات و پیشرفت، به لجاجتی عجیب و اصرار بر روشهای اشتباه منجر شده است. این رفتار، یادآور قیام نادر افشار علیه خودش است؛ جایی که بدبینی و تصمیمات نادرست به فروپاشی انجامید.
اگر در ورزشگاه خانگی الریان بودید، متوجه میشدید که گاریدو، به علت محرومیت (2 اخطاره)، حق نشستن روی نیمکت را نداشت اما در طول 90 دقیقه آرام و قرار نداشت. او مرتب دستیار اسپانیایی خود را فرامیخواند و با حرارت بسیار زیادی مطالبی را توضیح میداد. سپس دستیار او نزد سیدجلال حسینی میآمد تا آن دستورات را منتقل کند اما مشخص نبود این پیامها چگونه و با چه زبانی به سیدجلال میرسد و از آنجا به بازیکنان منتقل میشود. نگاه به این جریانات نشان میدهد مشکل پرسپولیس چیست: ایدهها و خواستههای گاریدو برای تیم روشن است اما او قادر نیست آنها را عملی کند.
* مصدومیتهای سریالی؛ نتیجه برنامهریزی نادرست
یکی از مشکلات بزرگ پرسپولیس، مصدومیتهای پیاپی بازیکنان است. گاریدو با تمرینات پرفشار بدنسازی تلاش دارد بازیکنان ایرانی را به یک سطح بسیار بالا برساند اما نتیجه آن چیزی جز مصدومیتهای مکرر نبوده است. این مصدومیتها نفس تیم را بریده است. برای مثال، فصل گذشته اوسمار نشان داد چگونه باید ارونوف را حفظ و نگهداری کرد اما گاریدو اصرار بر روشهای دیگری دارد که نتیجهای جز ضعف جسمانی بازیکنان را به همراه نداشته است.
* پرسپولیــس، دیگـــر پرسپولیس نیست
فوتبال پرسپولیس دیگر شباهتی به سبک گذشتهاش ندارد. خبری از فوتبال مبتنی بر پاسکاریهای متوالی و هماهنگی تاکتیکی نیست. به جای آن، تیم به تاکتیکهای ساده و غیرخلاقانهای رو آورده است؛ یک مدافع میخواهد توپ را برای نفر جلویی ارسال کند. این سبک، نه پرسپولیسی است و نه شایسته تیمی با این سابقه. همین امروز باید این تیم را نجات داد، پیش از آنکه دیگر چیزی برای نجات باقی نماند.
* نگرانی برای لیگ؛ فراتر از شکستهای آسیا
اگرچه حــذف زودهنگــام از رقابـــتهای آسیایی میتواند ضربـهای به اعتبار تیم باشد اما نگرانی اصلی هواداران به عملکرد پرسپولیس در لیگ داخلی بازمیگردد. با این روند، این تیم نهتنها شانس قهرمانی را از دست میدهد، بلکه اعتبار خود را نیز خدشهدار میکند. نمایش ضعیف مقابل الریان تنها یک زنگ خطر است؛ اگر تغییرات اساسی در رویکرد تیم ایجاد نشود، وضعیت لیگ بهمراتب خطرناکتر خواهد بود.
* گاریدو و تغییراتی که باید سریع ایجاد شود
گاریدو با حرارت زیادی از کنار زمین هدایت تیم را دنبال میکند اما به نظر میرسد نتوانسته است آنچه در ذهنش دارد را به زمین مسابقه منتقل کند. این مربی باید درک کند روشهای فعلیاش برای بازیکنان ایرانی مناسب نیست. سبک بدنسازی و فشارهای تمرینی او در نهایت موجب کاهش بهرهوری تیم و آسیبدیدگی بازیکنان شده است.
* راهحل چیست؟
شاید بزرگترین پرسش این باشد: راهحل خروج از این بحران چیست؟ پاسخ ساده نیست اما به نظر میرسد بازنگری در تمرینات، تغییر رویکرد تاکتیکی و شاید حتی تغییر در کادر فنی ضروری باشد. پرسپولیس برای بازگشت به مسیر موفقیت، نیازمند شجاعت در تصمیمگیری و برنامهریزی دقیق است. در پایان باید گفت پرسپولیس با تاریخ و افتخاراتش شایسته این وضعیت نیست. هواداران خستهاند اما همچنان امیدوارند تیم محبوبشان بار دیگر به روزهای اوج بازگردد. آیا گاریدو و مدیران باشگاه قادر به تحقق این امید هستند؟ تنها زمان پاسخ این پرسش را خواهد داد.
ارسال به دوستان
توقف بدهنگام اما گویای واقعیت فوتبال ما
عبدالله دارابی: پنجمین بازی استقلال در لیگ نخبگان، برابر پاختاکوری بود که مثل نماینده کشورمان حال و روز مساعدی ندارد. با توجه به نیاز مبرم آبیپوشان، انتظار کسب پیروزی از آنها میرفت تا با روحیه و انگیزهای مضاعف به مصاف الاهلی عربستان در هفته آتی بروند ولی استقلالیها بدموقع متوقف شدند تا کارشان سختتر از قبل شود، هر چند با این بضاعت و وضعیتی که شاهدیم، بدون تعارف باید گفت بر فرض صعود نیز هر دو نماینده ما دوام چندانی در دور حذفی رقابتها نخواهند داشت، مگر اینکه اتفاق عجیبی رخ دهد. الاهلی عربستان با ۱۵ امتیاز از ۵ بازی صعودش را قطعی کرده ولی هر دو نماینده ما به تعداد بازیهایشان در لیگ الیت هم امتیاز کسب نکردهاند و جمع امتیازات هر 2 تیم نیز تا اینجای کار از نصف امتیازات تیمهای عربستانی کمتر است!
بازی استقلال در نیمه نخست که چنگی به دل نزد و این نماینده ازبکستان بود که در چرخش توپ موفقتر بود و ۲ فرصت خوب نیز داشت؛ اولی دقیقه ۱۵ بازی بود که با بازیسازی خوب از خط دفاعشان و چند پاس زمینی در جناح چپ و در کناره خط طولی زمین، موقعیتی را ایجاد کردند که دخالت بموقع زکیپور توپ را روانه کرنر کرد و دومی هم بر اثر 2 پاس اشتباه سنگربان و خط میانی استقلال ناشی از پرس خوب ازبکها ایجاد شد که توپشان به تور بغل دروازه حسینی خورد.
از دقیقه ۶۰ نیمه دوم بویژه پس از ۴ تعویض موسیمانه آبیپوشان خودی نشان دادند که حملات آنها با ارسالهایی در دقایق ۶۰، ۶۲، ۶۸، ۸۳ و ۹۰ پایهریزی شد ولی توسط دفاع و دروازهبان پاختاکور بدون نتیجه ماند. ۳ تای آخری که فرصتهای خطرناکتری بودند با سایش سر اسلامی ناشی از کوتاهی قد و قامتش و دفع ضربات سر سلیمی و صادقی توسط نظرف (دروازه بان حریف) به بار ننشست؛ یعنی بود و نبود بلانکو و رمضانی در این ارسالها فرقی نداشت! البته مهمترین تاثیر بلانکو در بازی پاس عمقی او به رامین رضاییان در دقیقه ۶۰ بود که پس از فعل و انفعالاتی به سانتر زکیپور و دفع با سینه دفاع حریف در نزدیکی خط دروازه پاختاکور ختم شد. جالب اینکه بلانکو درست پس از تکصحنه تاثیرگذارش در بازی تعویض شد ولی ماشاریپف که هیچ حرکت قابل ذکری از او ندیدیم و گویا محو بازی تیم سابقش شده بود، تا سوت پایان در میدان حضوری بیاثر داشت!
هر چند بازی استقلال از دقیقه ۶۰ روند هجومیتر همراه با گردش بهتر توپ به خود گرفت و به خلق فرصتهایی نیز منجر شد اما این فرصتها فقط با تکیه بر یک روش (سانتر کردن) حاصل شد و همچنان کمتوجهی به روشهای دیگر نظیر استفاده از عمق و شوتزنی در بازی این تیم مشهود است (البته منظور شوتهایی که سقف آسمان را بشکافد، نیست). استقلال حتی به تعداد پاسکاریهای بعضا خطرناک مرادمند و حسینی (که ۲ بار دروازه استقلال را تا مرز فروپاشی نیز پیش برد) به این روشها در طول ۹۰ دقیقه وقعی ننهاد!
استقلال در شبی که بشدت محتاج پیروزی بود، به نتیجهای بهتر از تساوی دست نیافت چون:
۱- در این بازی مقداری دیر به فکر آنچه نیاز داشت، افتاد و آنگاه نیز ضرب و زور لازم برای تحقق خواستهاش را نداشت.
۲- بضاعت موجود این تیم و ایضا واقعیت فوتبال ما، چندان بیگانه و بیربط با نتیجه کسب شده نیست که البته درباره تساوی دیگر نماینده کشورمان نیز صادق است.
موسیمانه برای احیا و ساختن این تیم استقلال در مختصات منحصربهفرد فوتبال ایران کار دشواری دارد که به تنهایی و بدون ابزار هم قادر به انجامش نخواهد بود؛ البته او و گاریدو (سرمربی پرسپولیس) برای توفیق در آسیا به همت، سختکوشی و ابزار خاصتری نیاز دارند.
ارسال به دوستان
مسیری پر از اما و اگر برای صعود نمایندگان ایران در لیگ نخبگان
قرعه آتش برای سرخابیها
باربد بهراد: چشمانداز نمایندگان ایران در لیگ نخبگان آسیا، با تساویهای هفته پنجم، پیچیدهتر از همیشه شد. استقلال و پرسپولیس که در امارات و قطر برای پیروزی به میدان رفتند، به رغم انگیزه بالا، نتوانستند از این ۲ دیدار نتیجه مطلوبی کسب کنند. حالا هر ۲ تیم در موقعیتی مبهم برای صعود به مرحله حذفی قرار گرفتهاند. آیا مسیر سخت پیش رو آنها را به سرنوشت مطلوب میرساند یا به کابوسی برای هوادارانشان تبدیل میشود؟
* صعود دشوار، سرخابیها در مسیر تنگ و تاریک
در حالی که ۲ نماینده عربستان، النصر و الهلال، صعود خود را قطعی کردهاند، استقلال و پرسپولیس در میانههای جدول دست و پا میزنند. استقلال با 4 امتیاز و پرسپولیس با 3 امتیاز، همچنان در تلاشند از مرحله گروهی عبور کنند اما آیا شرایط برای تحقق این هدف فراهم است؟
صدرنشینی الاهلی با 15 امتیاز، جایگاه اول را از دسترس نمایندگان ایران خارج کرده است. حتی صعود از گروه نیز برای سرخابیها به یک عملیات پیچیده تبدیل شده است. اگر هم این اتفاق رخ دهد، به نظر میرسد مرحله بعد چیزی جز کابوسی از قرعههای سخت برای آنها نخواهد بود.
* استقلال، فرصتی با چالشهای بزرگ
استقلال، با 4 امتیاز، ۳ بازی حساس پیش رو دارد:
1- الاهلی (15 امتیاز): جدالی که بیش از یک مسابقه عادی است. الاهلی تاکنون تمام بازیهای خود را برده و توقف این تیم در این مرحله از لیگ نخبگان مأموریتی دشوار است. شکست یا حتی تساوی در این بازی، استقلال را به لبه حذف میکشاند.
2- الشرطه (2 امتیاز): اگرچه در نگاه اول حریفی ساده به نظر میرسد اما الشرطه پیشتر تیم بزرگی همچون النصر را متوقف کرده است.
3- الریان (4 امتیاز): تیمی که همین هفته در بازی با پرسپولیس نشان داد میتواند به سادگی از شکست فرار کند.
برای استقلال، کسب 9 امتیاز از این 3 بازی معادل صعود قطعی است اما هر لغزش میتواند بهای سنگینی داشته باشد. حتی 6 امتیاز نیز ممکن است به دلیل شرایط گروه و برنامه دیگر تیمها، کافی باشد اما این شرایط برای تیمی که با نوسان فراوان بازی کرده، کار آسانی نخواهد بود.
* پرسپولیس، روی لبه تیغ
پرسپولیس، با ۳ امتیاز از ۵ بازی، در شرایطی بحرانیتر از استقلال قرار دارد. ۲ بازی کلیدی مقابل الغرافه و الریان که میتوانستند این تیم را در بالای جدول قرار دهند، بدون برد به پایان رسیدند. حالا ۳ بازی پیش رو تعیینکننده سرنوشت سرخهاست:
1- الشرطه (2 امتیاز): کلید صعود پرسپولیس. این بازی اگر به سود شاگردان گاریدو تمام نشود، عملاً پرونده لیگ قهرمانان برای پرسپولیس بسته خواهد شد.
2- الهلال (12 امتیاز): جدالی که به لحاظ کیفیت بازیکنان و تجربه حریف، شانس پیروزی پرسپولیس را بسیار محدود میکند.
3- النصر (13 امتیاز): تقابل با تیمی که در تمام فصل نمایش خیرهکنندهای داشته و یکی از مدعیان قهرمانی است.
حتی در صورت کسب هر ۳ برد، صعود پرسپولیس به جمع ۳ تیم بالای جدول بعید است اما کسب 7 امتیاز و رسیدن به عدد 10 میتواند امیدی برای صعود در میان ۴ تیم برتر گروه باشد.
* قرعه کابوس، آتش مرحله حذفی
حتی اگر استقلال و پرسپولیس بتوانند از این مسیر دشوار عبور کنند، مرحله حذفی برای آنها چیزی جز قرعههای کابوسوار نخواهد بود. بر اساس فرمت AFC، تیمهای برتر جدول با تیمهای انتهایی روبهرو خواهند شد. با شرایط فعلی، نمایندگان ایران در صورت صعود، به احتمال فراوان در رتبه ششم، هفتم یا هشتم قرار میگیرند و این یعنی دیدار با یکی از تیمهای عربستانی: النصر، الهلال یا الاهلی. این ۳ تیم که به غولهای آسیا تبدیل شدهاند، نمایندگان ایران را در مرحله گروهی بهسادگی شکست دادهاند. تکرار این مسابقات در مرحله حذفی نیز چیزی جز تکرار همین شکستها به نظر نمیرسد. بنابراین، حتی صعود از مرحله گروهی نیز تضمینی برای آرامش هواداران نخواهد بود.
* گاریدو و چالش تاکتیکهای نافرجام
نمایش پرسپولیس در این دوره از لیگ قهرمانان، نشاندهنده سردرگمی تاکتیکی است. گاریدو که هنوز نتوانسته فلسفه فوتبالی خود را در تیم نهادینه کند، با مشکلاتی همچون ناتوانی در انتقال ایدههایش به بازیکنان و فشار تمرینات مواجه است. بازیکنان کلیدی مانند ارونوف یا مصدومند یا دور از فرم ایدهآل. تیمی که روزگاری به پاسکاریهای متوالی و فوتبال جذاب مشهور بود، اکنون به یک تیم محتاط و بیبرنامه تبدیل شده است.
* استقلال و پرسپولیس؛ وقت تصمیمات سرنوشتساز
زمان تصمیمات بزرگ برای ۲ نماینده ایران فرارسیده است. استقلال و پرسپولیس اگر بخواهند از این بحران عبور کنند، نیازمند تغییرات جدی در سطح تاکتیکی و مدیریتی هستند. هواداران خستهاند اما هنوز امیدوارند تیمهایشان بتوانند معجزهای خلق کنند. با این حال، حقیقت این است که سرخابیها اگرچه میتوانند صعود کنند اما آیا آمادگی تقابل با غولهای آسیا را دارند؟ پاسخ به این پرسش، آینده فوتبال ایران در آسیا را رقم خواهد زد.
ارسال به دوستان
نگاه
شکست معرفتی و استبداد فرهادپور در برابر حقیقت
محسن سلگی: مراد فرهادپور به مناسب روز جهانی فلسفه (۲۱ نوامبر)، آذر امسال یک سخنرانی داشته که روزنامه هممیهن آن را تحت عنوان «گفتاری از مراد فرهادپور درباره فلسفه خارج از دانشگاه و فلسفه درون دانشگاه؛ امر نو در عصر تورم معانی بیمعنا» بازنشر کرده است. او در این سخنرانی، نظام جمهوری اسلامی را استبدادی و بدتر از استبداد پهلوی خوانده است، همچنین از وقایع شهریور ۱۴۰۱ تجلیل کرده است.
فرهادپور در اظهارات خود به طور مشخص به آلن بدیو استناد و اتکا کرده است؛ استناد و اتکایی که قابل نقد است. لازم به توضیح است فرهادپور طی اتکای مذکور، میگوید بدیو فلسفه را از چنبره نسبیگرایی و تقلیل به سلیقه و احوال شخصی خارج میکند و بر ایده «حقیقت حقیقت» مبتنی میسازد. اما اقدام بدیو، خودشکن و متناقض است، چراکه او به حقیقت رخدادی اتکا میکند نه حقیقت کشفی. یعنی حقیقت نزد او یک امر ثابت و از پیش موجود یا ذاتی نیست که بتوان آن را کشف کرد، بلکه حقیقت همواره یک امر رخدادی یا به زبان سادهتر، رویدادی و حتی تصادفی است. این نوعی درافتادن در نسبیگرایی منتها از در پشتی یا جهت معکوس نسبیگراییهای رایج است. تناقض دیگر بدیو آن است که میگوید فلسفه باید بر حقیقت مبتنی باشد و همزمان حقیقت را ملازم و همراه با خلاقیت میداند. اما در سوی مقابل، فلسفه را عرصه خلاقیت نمیداند. به بدیو باید گفت اگر فلسفه نمیتواند عرصه خلاقیت و امر نو باشد، چگونه میتواند مبتنی بر حقیقت و منادی آن باشد؟
قابل اشاره است بدیو عرصه خلاقیت را سیاست، هنر و علم میداند. در این تلقی، فلسفه نمیتواند امر نو و چیز جدیدی خلق کند بنابراین برخلاف ۳ عرصه سیاست، هنر و علم، قادر نیست عرصه حقیقت باشد.
فرهادپور در بخشهای دیگری از گفتار خود، خلاقیت و حقیقت را مربوط به بیرون از فضای رسمی و دانشگاهی میداند. یعنی حتی علم و هنر در چارچوب آکادمیک، از خلاقیت، امر نو و نیز حقیقت محرومند. او در اینجا نیز دچار اغراق شده و با اتکا به مثالهایی محدود از فیلسوفان خلاق، سعی میکند ادعای خود را عینی نشان دهد. به طور مشخص او بر نیچه، فروید و مارکس تأکید میکند. او اشاره میکند نیچه مدت کوتاهی استاد دانشگاه بازل بوده و فروید هم نظریه روانکاوی خود یعنی کار اصلیاش را بیرون از دانشگاه و جایگاه رسمیاش پیگیری کرده است.
همچنین اشاره میکند مارکس، هرگز در کسوت استادی ظاهر نشده است. مثال دیگر او در حاشیه این سهگانه، کییر کگور، فیلسوف دانمارکی است.
تقلیل و محدود کردن خلاقیت و حقیقت به بیرون از دانشگاه، فروکوبیدن امر نو و نیز سرکوب حقیقت و تنزل آن و تحمیل خطکشی مکانی و جغرافیایی (الزاما مکانی بیرون از دانشگاه) مبنای آن است. اتفاقا این مواجهه، حقیقت را متعین و محبوس و محصور میکند، در حالی که حقیقت فراتر از تعیّن و تعیین است. همچنانکه در سازمانی به نام زندان، یک زندانی میتواند رخداد حقیقت را تجربه کند (مثل یحیی سنوار) یا یک دانشجو در جنبشی اعتراضی نظیر جنبش مه ۶۸ که فرهادپور و بدیو دلداده آن هستند یا در حرکت دانشجویی در آمریکا علیه جنایات رژیم صهیونیستی.
وانگهی! موارد نقض ادعای فرهادپور کثیر است. شاخصترین آنها مارتین هایدگر است که حتی مدتی رئیس دانشگاه فرایبورگ بوده و نیز مهمترین اثر خود یعنی «هستی و زمان» را در اثر اجبار دانشگاه نوشت. او با اینکه در ساختار نازیها سمت ریاست گرفته بود اما از خلاقیت دور نشد. او جهان معانی جدیدی آفرید که جهانی را تحت تأثیر خود قرار داد. چنانکه نیچه، فروید و مارکس حتی بیش از او، جهان را تکان دادند، بنابراین نمیتوان به شیوه بدیویی، فلسفه را از امر نو و حقیقت محروم کرد. پدر جهان جدید غرب، دکارت است. روسو، کانت و هگل و دیگران هم هر کدام در ساختن جهان نقش مهمی داشتهاند. با این حال، میپذیریم بخش بزرگی از رخدادهای مهم علمی و خلاقیتهای دوران ساز در بیرون از دانشگاه اتفاق افتاده است.
بخش دیگر سخنرانی فرهادپور مخالفت با نظام سیاسی ایران و نیز نکوهش صهیونیسم است اما او که بارها علیه نظم نمادین و نظم بینالملل داد سخن سر داده، هرگز از مقاومت ایران برای ادغام نشدن در این نظم چیزی نگفته یا تقدیری نکرده است. آیا او به این فکر کرده که اگر جمهوری اسلامی نبود، چه کسی در برابر جنایتکارترین رژیم تاریخ میایستاد؟ فرض کنیم جمهوری اسلامی، استبدادی است - که چنین نیست - اما آیا اینکه فرهادپور حتی به آن مزیت جمهوری اسلامی اشارهای نمیکند، دلالت بر استبدادی بودن و سازمانی بودن او ندارد؟ ۲ چیزی که مدام علیه آنها موضع گرفته است!
در آخر باید گفت کدام استبداد آقای فرهادپور؟! شما آزادانه علیه نظام سخن میگویید و یک روزنامه مطرح به اسم هممیهن آن را بازنشر میکند و کسی هم مزاحمتان نمیشود.
اما نکته بنیادینتر آن است که جمهوری اسلامی مبتنی بر حقیقت کشفی و الهی که ازلی و ابدی و همهمکانی است، رخدادهای بزرگی خلق کرده که امروز به طور خاص در شکست معرفتی صهیونیسم میبینیم. خود جمهوری اسلامی مبتنی بر بزرگترین رخداد مردمی تاریخ، یعنی انقلاب اسلامی است.
به نظر میرسد فرهادپور که حقیقت کشفی و یقینی را استبدادی میداند، درست به سبب ابتنای جمهوری اسلامی بر حقایق تغییرناپذیر، آن را استبدادی میداند. او نمیتواند از امر ثابت تجلیل کند، بنا بر این گرفتار همان راهی است که لیبرالها در ضدیت با حقیقت میپیمایند. قابل یادآوری است کسی چون ریچارد رورتی فیلسوف پراگماتیست، حقیقت را ضدآزادی میدانست. حتی هانا آرنت یهودیتبار و منتقد پراگماتیسم هم در این عقیده با رورتی اشتراک داشت. بنابراین پروژه حقیقت رخدادی فرهادپور مانند پروژه مرداش ـ بدیو یک پروژه شکستخورده و متناقض است که توان مبارزه هم ندارد. بیحالی و انفعال جریان بدیو و فرهادپور (رادیکال ـ دموکراسی) و اینکه حتی به اندازه کمونیستهای سابق توان مبارزه ندارند، از همین ضدیت با حقیقت کشفی و یقینی بر میخیزد. آنها به این سان نقش بازتولید سرمایهداری را بازی کردهاند یا در نهایت سوپاپ اطمینان آن بودهاند.
ارسال به دوستان
یادداشت
هوش مصنوعی و تحولات حکمرانی
دکتر مهرداد بذرپاش: هوش مصنوعی به عنوان یکی از پیشروترین تحولات فناوری در دهههای اخیر، تاثیرات شگرفی بر ابعاد مختلف جوامع بشری و حکمرانی داشته و با سرعت در حال تغییر روشهای سنتی و ایجاد فرصتهای جدید است. طبق گزارش گارتنر، هوش مصنوعی و پلتفرمهای حکمرانی هوش مصنوعی به عنوان مهمترین ترندهای فناوری در سال ۲۰۲۵ مورد توجهند. این در شرایطی است که طی سالهای گذشته همواره هوش مصنوعی یکی از مهمترین ترندهای فناوری بوده است. اهمیت فناوری به حدی رسیده است که امروز لزوما ساختارهای رسمی و حاکمیتی وضع مقررات نمیکنند، بلکه ساختارهای فناورانه غیررسمی مقررات را به محیطهای کسبوکار و جوامع تحمیل میکنند. از این رو صورتبندی جدیدی از فناوری در حال شکلگیری است که ابعاد مختلف آن را باید مورد بررسی قرار داد.
* هوش مصنوعی در ایران و منطقه
کشورهای منطقه توجه ویژهای به این فناوری داشتهاند و با تخصیص سرمایه قابل توجه به دنبال تبدیل شدن به قطب هوش مصنوعی، جذب نخبگان عرصه فناوری، نظاممندسازی و بهرهگیری حداکثری از فرصتهای آن هستند. تشکیل وزارت هوش مصنوعی از سال ۲۰۱۷ در امارات و تشکیل صندوق ۱۰۰ میلیارد دلاری هوش مصنوعی در عربستان از جمله این موارد است.
* تأسیس سازمان ملی هوش مصنوعی در دولت سیزدهم
در دولت سیزدهم، آیتالله شهید رئیسی ضمن دستور تدوین نقشه توسعه فناوری کشور، اهتمام ویژهای به پیشرفت در هوش مصنوعی داشتند و در آخرین ماههای دولت سیزدهم، سازمان ملی هوش مصنوعی با هدف راهبری این فناوری نوین و شتابدهی به حرکت آن در کشور تاسیس شد و امروز سرعت تحولات این فناوری، موید این نکته است که این سازمان بهعنوان دارایی ارزشمند کشور در دولت چهاردهم باید عملکرد چابک و اثربخشی داشته باشد.
* لزوم استقرار حکمرانی فناورانه مردمپایه
یکی از مسائل حیاتی در زمینه فناوری وجود نگاه پیشدستانه، بهروز و کنشگر است، چرا که سرعت تغییرات بسیار بالاست و باید نگاه کشور آیندهنگرانه و فعالانه باشد. هنر حکمرانی، هنر اداره فناورانهتر کشور است و مردمپایه کردن اداره کشور از این رهگذر میسر خواهد بود. نقشآفرینی مردم در امور کشور باید در بستر پلتفرمهای هدفمند و فناورانه باشد، در غیر این صورت حضور مردم جنبه شعاری و سطحی خواهد داشت. عدم توجه به جوانب مختلف هوش مصنوعی و آثار آن بر حوزههایی از جمله حکمرانی نهتنها موجب از دست رفتن فرصت بهرهبرداری از مزایای آن میشود، بلکه به ناچار ما را در موقعیتی از پیش تعیینشده و منفعل قرار میدهد. راهحل این موضوع در ۲ سطح داخلی و خارجی قابل بررسی است.
* بومیسازی هوش مصنوعی
انحصار گسترده کشورهای غربی بر دادهها و مدلهای هوش مصنوعی لزوم توجه به بومیسازی این فناوری را ضروری میکند. اغلب مدلها، ابزارها، همچنین دادههایی که مورد استفاده قرار گرفتهاند مبتنی بر ویژگیها و نیازهای آن جوامع است. این مساله چالشهایی را در رابطه با عملکرد این فناوری در کشور به همراه خواهد داشت. در نتیجه، بومیسازی فناوریها و زیرساختهای این حوزه مبتنی بر مدلها و دادههای داخلی میتواند راهکاری برای مقابله با این چالش باشد و امکان استفاده از این فناوریها به عنوان سیستمهای پشتیبان تصمیمگیری با دقت و اثرگذاری بالاتری ایجاد خواهد شد.
از طرف دیگر طرح ایجاد آژانس هوش مصنوعی که توسط کشورهای پیشرو در این حوزه دنبال میشود به دنبال ایجاد سازوکاری نظیر آژانس انرژی هستهای و مهار کشورهای در حال توسعه در این فناوری است. از این رو شایسته است همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، تسلط بر لایههای عمیق این فناوری نوین در اولویت قرار گیرد.
* لزوم ایجاد دستیار هوش مصنوعی در موضوعات مختلف
سرعت سیر تحولات فناوری نشان میدهد دولت و مجلس باید مجدانه این موضوع را در اولویت قرار دهند و از پرداختن به موضوعات حاشیهای و اتلاف وقت دوری کنند. لایه مدیریتی کشور باید از نگاه سطحی و شعاری به مقوله هوش مصنوعی پرهیز کند و با تعریف پروژه در این حوزه و ایجاد دستیار هوش مصنوعی در سازمانها و حوزههای موضوعی مرتبط به صورت عملیاتی از این فناوری بهره ببرد.
وجود نیروی جوان و نخبه کشور در حوزه فناوری، تحقق این اقدامات را میسر و عملیاتی میکند. پیشرو بودن و نگاه به آینده ویژگی بارز جوانان و نخبگان کشور است که باید برای این ویژگی ساختارسازی کرد. مهمترین اقدام در این راستا توجه به این فناوری جهتساز در حوزههای مختلف است.
* توسعه روابط فناورانه بینالمللی
در بعد خارجی نیز همکاری با کشورهای پیشرو در عرصه هوش مصنوعی اهمیت فزایندهای دارد. به بیان دیگر، تعریف کلانپروژههای فناورانه با کشورهایی که جایگاه قابل توجهی در زمینه هوش مصنوعی دارند میتواند به کشور کمک کند روند جایابی خود در نظام فناورانه مبتنی بر هوش مصنوعی را سرعت بخشد و همزمان فرآیند انتقال فناوری را نیز دنبال کند، از این رو بخشی از عملیات دیپلماتیک باید معطوف به انتقال فناوری لایههای مختلف هوش مصنوعی باشد و سفارتخانههای خارج از کشور باید ماموریت ویژهای در این باره تعریف کنند.
* جمعبندی
پیشرفت فناوری و هوش مصنوعی بر ابعاد مختلف زندگی و حکمرانی اثرگذار است. غفلت در توجه و تصمیمگیری درباره این فناوری موجب تبدیل فرصتهای آن به تهدید جدی خواهد شد، از این رو باید با طرح ابتکار و توجه به هر ۲ سطح داخلی و خارجی نسبت به سرمایهگذاری و بومیسازی این فناوری و همزمان تعریف پروژه مشترک با کشورهای پیشرو در این عرصه اقدام عملیاتی شود و نقش فعالانهای برای مدیریت و استفاده از این فناوری ایفا شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|