|
روزهای سرنوشتساز چند استقلالی
بپا خط نخوری!
مهدی مرسلی: به پایان نیمفصل اول لیگ برتر ایران ۲ هفته باقی است و استقلال در حالی آماده 2 رویارویی سرنوشتساز مقابل چادرملو و سپاهان میشود که نه فقط برای جایگاه تیم در جدول، بلکه برای آینده برخی بازیکنان هم این بازیها اهمیتی دوچندان یافته است. این روزها در اردوگاه آبیپوشان، نام ۷ بازیکن بیشتر از دیگران شنیده میشود؛ بازیکنانی که هر کدام به دلایل متفاوت در آستانه جدایی از تیم قرار گرفتهاند. شاید این ۲ هفته، آخرین فرصتی باشد که آنها برای حفظ جایگاهشان در استقلال دارند.
* مدافعان در آستانه سقوط
در خط دفاع، سامان فلاح و ایمان سلیمی بیش از همه زیر ذرهبین هستند. در حالی که روزبه چشمی، رافائل داسیلوا و محمدحسین مرادمند به مهرههای مورد اعتماد پیتسو موسیمانه تبدیل شدهاند، فلاح و سلیمی خود را در حاشیه میبینند.
سامان فلاح، مدافعی که با قیمت بالا به استقلال پیوست، هنوز نتوانسته انتظارات را برآورده کند. مصدومیتهای پیدرپی او را از ترکیب اصلی دور کرده و نمایش موفق سایر مدافعان کار را برای بازگشتش سخت کرده است. آیا او میتواند از آخرین فرصتهایش برای بازگشت به ترکیب استفاده کند یا باید زودتر از انتظار، لباس آبی را از تن دربیاورد؟
ایمان سلیمی هم که در بازیهای اخیر تنها دقایقی فرصت بازی پیدا کرده، در موقعیتی مشابه قرار دارد و اگر نتواند در این ۲ هفته نمایش قابل قبولی ارائه دهد، ممکن است مجبور به ترک استقلال شود؛ چیزی که تا همین چند ماه پیش به نظر نمیرسید.
* هافبکهای در مرز خروج
در میانه میدان هم، اوضاع برای آرش رضاوند و زبیر نیکنفس چندان بهتر نیست. رضاوند که در دورههای گذشته هم بارها مورد انتقاد شدید هواداران قرار گرفته بود، حالا دوباره همان مسیر را طی میکند. او با وجود حضور ثابت در ترکیب، نتوانسته تأثیرگذاری لازم را داشته باشد و این احتمال وجود دارد که نیمفصل دوم را در تیمی دیگر به پایان برساند.
از سوی دیگر، زبیر نیکنفس مدتهاست نتوانسته کیفیت گذشته خود را نشان دهد. سبک بازی او که شباهت زیادی به دیدیه اندونگ، هافبک گابنی استقلال دارد، باعث شده حضورش در زمین به کاهش خلاقیت تیم منجر شود. در شرایطی که موسیمانه بهوضوح به اندونگ اعتماد بیشتری دارد، آینده نیکنفس در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
* وینگری که در تاریکی گم شد
علیرضا کوشکی، خریدی که ابتدای فصل با امیدهای زیادی به استقلال پیوست، هنوز نتوانسته جایگاهی در ترکیب تیم پیدا کند. حضور در ۱۳ دیدار و تنها ۳۴۰ دقیقه بازی بدون حتی یک گل یا پاس گل، آمار ضعیفی است که کوشکی را به یکی از گزینههای جدی خروج در زمستان تبدیل کرده است. او در هفتههای اخیر فرصتهایی برای اثبات تواناییهایش داشت اما نتوانست نظر مساعد کادر فنی را جلب کند.
* ۲ مهاجم، یک سرنوشت مبهم
در خط حمله، ماجرای گوستاوو بلانکو و آرمان رمضانی پیچیدگی بیشتری دارد. استقلال اخیرا مسعود جمعه و جوئل کوجو را به خدمت گرفته و حالا باید یکی از مهاجمان فعلی را از لیست خارج کند.
بلانکو، مهاجم آرژانتینی، که فصل گذشته نمایشهای درخشانی داشت، این فصل از دوران اوج خود فاصله زیادی گرفته است. اما اگر سهمیه بازیکنان خارجی افزایش یابد، شاید همچنان شانس ماندن داشته باشد. در این صورت، آرمان رمضانی که هفتههاست از ترکیب دور است، نخستین گزینه خروج خواهد بود. حتی اگر بلانکو هم از تیم جدا شود، احتمال جدایی رمضانی همچنان بالاست.
* پایانی که دست خودشان است
۲ هفته آینده، سرنوشت این ۷ بازیکن را تعیین میکند. آنها یا باید با نمایشهایی قانعکننده، جایگاه خود را در تیم تثبیت کنند یا در همین زمستان راه خروج از استقلال را در پیش بگیرند. در این روزهای پرتنش، موسیمانه و کادر فنی تصمیمهای دشواری پیش رو دارند؛ تصمیمهایی که میتواند شکل جدیدی به استقلال بدهد و مسیر این باشگاه را در نیمفصل دوم دگرگون کند. برای این ۷ نفر، هر دقیقهای که در زمین میگذرانند، فرصتی است که نباید از دست برود. شاید این آخرین شانس آنها برای حفظ پیراهن استقلال باشد.
ارسال به دوستان
باشگاه استقلال بابت ۶ تعویض از آلومینیوم شکایت کرد
نتیجه تغییر نمیکند
زهره فلاحراده: باشگاه استقلال این روزها درگیر پروندهای است که مربوط به تخلف تیم آلومینیوم اراک بابت ۶ تعویض در دیدار هفته گذشته با آنهاست.
استقلالیها که در این بازی عملکرد چندان موفقی هم نداشتند و نتوانستند هواداران خود راضی نگه دارند، حالا به فکر تغییر نتیجه بازی به دلیل ۶ تعویض تیم آلومینیوم هستند. هر چند بسیار عجیب است که چگونه مسؤولان این باشگاه از قوانین فوتبال بیخبرند و طوری القا میکنند که نتیجه باید تغییر کند!
سمیعی، مدیرعامل استقلال روز دوشنبه به طور رسمی با حضور در کمیته انضباطی شکایت رسمی خود را در رابطه با این تخلف احتمالی به ثبت رساند و مدارک لازم را هم ارجاع داد.
از طرفی کمیته انضباطی هم قرار است استعلامات لازم را بگیرد و هفته آینده رای نهایی را اعلام کند.
طبق پیگیریهای خبرنگار «وطن امروز»، رای پرونده نمیتواند به ۳ بر صفر شدن نتیجه بازی به سود آبیها منجر شود، چرا که طبق ماده ۶۱ قوانین فوتبال ایران، تنها زمانی نتیجه بازی تغییر میکند که از بازیکن غیرمجاز استفاده شده باشد.
در قوانین فوتبال بازیکن غیرمجاز چند تعریف دارد. ۱- بازیکنی که کارت بازی ندارد. ۲- بازیکنی که مدارکش جعلی باشد. ۳- بازیکن محروم باشد. ۴- بازیکنی که نامش در ردهای ثبتنام شده که سنش بالاتر است.
در این صورت این بازیکن اگر به بازی گرفته شود، نتیجه بازی ۳ بر صفر به سود حریف خواهد شد.
از طرفی این تعویض زمانی انجام شده است که بازی متوقف بوده و تاثیری در روند بازی یا به ثمر رساندن گلی نداشته است.
بنابراین برخلاف شایعاتی که به راه افتاده؛ باشگاه استقلال نمیتواند به دلیل ۶ تعویض تیم آلومینیوم نتیجه را تغییر دهد و تنها باشگاه اراکی با جریمه مالی روبهرو خواهد شد.
اتفاق مشابهی چند سال پیش در بازی پیکان - سایپا رخ داد و کمیته انضباطی نتیجه بازی را ۳ بر صفر کرد اما باشگاه بازنده شکایت خود را به دادگاه بینالمللی ورزش (CAS) برد و توانست نتیجه را برگرداند. بنابراین برخلاف نظر غیرکارشناسی برخی افراد، امکان ۳ بر صفر شدن بازی به نفع استقلال وجود ندارد.
ارسال به دوستان
بررسی لیست مربیان خارجیای که شاید یکی از آنها جانشین گاریدو شود
انتخاب سخت
مهدی طاهرخانی: جدایی خوان کارلوس گاریدو از پرسپولیس پس از شکست تلخ مقابل مس رفسنجان، زنگ تغییر را در این باشگاه به صدا درآورد. حالا مدیران باشگاه در تلاشند با انتخاب یک سرمربی خارجی باتجربه و معتبر، مسیر تازهای برای موفقیت در لیگ برتر و رقابتهای آسیایی پیدا کنند. این در حالی است که هنوز هیچ گزینه قطعیای مشخص نشده و گمانهزنیهای رسانهها درباره اسامی مطرحشده، چیزی جز شایعه نیست. اما لیستی بلند از مربیان برجسته پیش روی مدیران پرسپولیس قرار دارد که هر یک میتوانند فصل جدیدی برای این باشگاه پرهوادار رقم بزنند.
یکی از گزینههای برجسته والتر ماتزاری، مربی ایتالیایی، است که با کارنامهای درخشان از جمله قهرمانی کوپا ایتالیا در سال ۲۰۱۲ با ناپولی، شهرت زیادی کسب کرده است. سبک بازی او با تاکتیکهای دفاعی مستحکم و سیستم ۲-۵-۳ شناخته میشود. او پیشتر به توافقاتی با پرسپولیس نزدیک شده بود اما مذاکرات به نتیجه نهایی نرسید.
از سوی دیگر، هرنان کرسپو، ستاره سابق آرژانتین، بهعنوان یکی از مربیان موفق غرب آسیا مطرح است. او توانسته با الدحیل قطر به ۳ جام داخلی دست یابد و مهمترین افتخار او، قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا با العین امارات است. اگرچه او اخیراً از این تیم جدا شده اما تجربه و تواناییهایش او را به یکی از گزینههای جدی تبدیل کرده است.
خاوی گارسیا، مربی اسپانیایی نیز به خاطر تواناییاش در بهبود تیمهای میانرده و انعطافپذیری تاکتیکی شناخته میشود. او سابقه هدایت واتفورد و رساندن این تیم متوسط به فینال جام حذفی انگلیس را دارد. قهرمانی لیگ قطر با السد نیز از دیگر افتخارات او است.
نیکو کواچ، مربی کروات که دوران موفقی را در بایرن مونیخ و آینتراخت فرانکفورت سپری کرد، یکی دیگر از نامهای مطرح شده است. او با بایرن به قهرمانی بوندسلیگا و جام حذفی دست یافت و به خاطر دفاع مستحکم و بازیهای سریع انتقالی مشهور است. حضور او در لیگ ایران میتواند سبک جدیدی از فوتبال را به پرسپولیس بیاورد.
کیکه سانچز فلورس، سرمربی اسپانیایی نیز با قهرمانی در لیگ اروپا و سوپرکاپ اروپا با اتلتیکو مادرید، از نامهای برجسته این لیست محسوب میشود. او همچنین تجربه کار در آسیا و موفقیت در رقابتهای منطقهای را دارد که میتواند گزینهای ایدهآل برای پرسپولیس باشد.
از دیگر گزینهها، ژوزه مورایس پرتغالی است که تجربه کار با ژوزه مورینیو به عنوان دستیار و قهرمانی با الهلال در عربستان را دارد. حضور ۲ ساله او در سپاهان و شناخت نسبیاش از فوتبال ایران، شانس او را برای این سمت افزایش داده است.
ریکاردو ساپینتو، مربی پرانرژی پرتغالی که پیشتر در استقلال کار کرده، از دیگر گزینههای موجود است. او فصل گذشته با آپوئل قبرس قهرمان لیگ آن کشور شد و تجربه حضور در تیمهای مختلف اروپایی و آسیایی را دارد.
در کنار این گزینههای برجسته، نامهایی مانند ژوزه پسیرو، پل لوگوئن و فابیو کاناوارو نیز به چشم میخورد. پسیرو با سابقه دستیاری در رئالمادرید و قهرمانی در لیگهای مختلف و لوگوئن با قهرمانیهای متعدد در فرانسه از گزینههای جدی هستند. کاناوارو نیز بهعنوان یکی از مربیان موفق غرب و شرق آسیا (چین)، میتواند انتخابی جذاب باشد.
انتخاب نهایی پرسپولیس به عوامل متعددی از جمله توانایی تاکتیکی، تجربه در لیگهای آسیایی و شناخت از فوتبال ایران بستگی دارد. هواداران پرسپولیس با نگرانی و امید، چشمانتظار تصمیمی هستند که نهتنها وضعیت تیمشان را در لیگ برتر ایران بهبود بخشد، بلکه شانس موفقیت در لیگ نخبگان آسیا را نیز افزایش دهد. این تصمیم، مسیری جدید برای باشگاهی خواهد بود که سالهاست هوادارانش به دنبال یک فصل رؤیایی میگردند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
تمرکز موشکهای یمن بر تلآویو
مهدی بختیاری: حملات مداوم و دقیق نیروهای مقاومت یمن به سرزمینهای اشغالی -بویژه تلآویو - به یکی از دردسرهای بزرگ صهیونیستها تبدیل شده است، خصوصا که فاصله زیاد یمن با سرزمینهای اشغالی (بیش از 2 هزار کیلومتر)، این امکان را هم از اسرائیل میگیرد که هر وقت دلش خواست بتواند براحتی به آنجا حمله کند (برخلاف آن چیزی که در غزه، لبنان و سوریه دیدیم).
انصارالله یمن به عنوان بخشی مهم از جبهه مقاومت، ۲۰ روز پس از شروع عملیات توفان الاقصی وارد میدان مقابله با رژیم صهیونیستی شد و طی این ۱۴ ماه نقشی اساسی در این مبارزه ایفا کرده است که مهمترین آن در دریای سرخ بوده که حملات زیادی با هدف مختل کردن توان اقتصادی رژیم صهیونیستی انجام داده است.
بندر ایلات به عنوان یکی از ۲ بندر مهم این رژیم (در کنار حیفا) در جنوبیترین نقطه سرزمینهای اشغالی در جوار دریای سرخ قرار دارد و بیشترین نقلوانتقالات اسرائیل از همین بندر انجام میشود و تمرکز یمنیها بر این نقطه، یکی از اصلیترین خطوط مواصلاتی و یکی از شریانهای اصلی حیات اقتصادی رژیم را تقریباً قطع کرده است. هیچ کشتی اسرائیلی یا متعلق به متحدان آن (نظیر آمریکا و کشورهای اروپایی) از کمند آتش یمنیها در این منطقه در امان نبوده و این موضوع اثر زیادی بر اقتصاد اسرائیل در حال جنگ گذاشته است. رژیم اشغالگر برای دور زدن بندر ایلات و انتقال این خط تجاری به بندر حیفا در شمال فلسطین اشغالی هم کار بسیار سختی دارد. طولانیتر شدن مسیر دریایی و انتقال از دریای سرخ به دریای مدیترانه کار آسانی نیست اما همین ایده هم با عملیات اخیر یمنیها در تلآویو از سمت مدیترانه با چالشهای بزرگی مواجه خواهد شد. مبارزه یمنیها با اشغالگران قدس البته تنها محدود به این مساله نبود. در ماههای گذشته، ارسال پهپاد انتحاری به سمت تلآویو و اصابت آن به هدف، صفحه جدیدی از مبارزات یمنیها را ورق زد و اسرائیل فهمید حالا با یک تهدید جدی، این بار از هوا و علیه نقاط بسیار حساس غصبی خود در روی زمین نیز مواجه است. این اقدام نشان داد یمنیها نه فقط در دریای سرخ، بلکه در دریای مدیترانه نیز توان مختل کردن اقتصاد اسرائیل را دارند.
در حالی که اسرائیل به دنبال پیدا کردن راهکاری برای متوقف کردن پهپادهای یمنی بود، انصارالله برگ برنده دیگری رو کرد: موشکهای بالستیک هایپرسونیک «فلسطین 2».
گروههای مقاومت یمنی طی چند روز گذشته چند حمله موفق موشکی به تلآویو داشتند و این عملیاتها آنقدر مهم بود که آمریکاییها این بار به نیابت از فرزند نامشروع خود وارد عمل شدند و اقدام به بمباران سنگین صنعا، پایتخت یمن کردند؛ اقدامی که البته برای آنها بسیار پرهزینه هم بود و یکی از جنگندههای «اف ۱۸» ارتش تروریست آمریکا (تحت فرماندهی سنتکام) حین برگشت هدف قرار گرفت و ساقط شد. اینکه این هواپیما چطور مورد اصابت قرار گرفته، چندان روشن نیست. یمنیها اعلام کردند آتش پدافند هوایی آنها این جنگنده را ساقط کرده و آمریکاییها (شاید برای فرار از ننگ این شکست بزرگ) مدعی شدند پدافند هوایی خودشان به این جنگنده شلیک کرده است (در واقع بین بد و بدتر، بد را عنوان کردند).
فارغ از این موضوع، حملات موشکی یمن به سرزمینهای اشغالی از چند جهت قابل توجه است. اول اینکه این موشکها در حالی به تلآویو اصابت میکنند که حملات به شکل شلیک انبوه (یکی از مهمترین راهکارهای مقابله با پدافند هوایی) صورت نگرفته است و در مواردی تنها با یک تیر موشک انجام شده و همان موشک هم توانسته از پدافند چندلایه اسرائیل عبور کرده و به هدف اصابت کند.
این در حالی است که رژیم صهیونیستی یکی از مدرنترین و در عین حال گرانترین سامانههای موشکی پدافند هوایی در دنیا را در اختیار دارد. گنبد آهنین، فلاخن داوود و پیکان مهمترین سامانههایی هستند که در سیستم پدافند هوایی اسرائیل هر کدام برای یک مامورت خاص تعریف شدهاند و علاوه بر این، پس از عملیات «وعده صادق 2» که ایران در آن با 200 فروند موشک به سرزمینهای اشغالی حمله کرد و عمده این موشکها نیز توانستند از کمند پدافند هوایی اسرائیل عبور کنند، صهیونیستها اقدام به خرید سامانه موشکی جدید «تاد» از ایالات متحده کردند و تحویل سریع آن به رژیم نیز بازخوردهای زیادی در رسانهها پیدا کرد. حالا موشک تنهای یمنیها از همه این سامانهها عبور میکند و این بزرگترین چالش ارتش صهیونیستی است و آنها بخوبی میدانند تداوم چنین وضعی، خصوصا اگر با حملات پرتعداد موشکی همراه شود، قطعاً آنها را دچار خسارات فراوانی خواهد کرد که تبعات آن میتواند تا مدتها دامنگیر صهیونیستها باشد.
این درحالی است که رژیم صهیونیستی سال 2022 حدود 23 میلیارد دلار هزینه ارتش خود کرده اما در مقابل، یمنیها با هزینه بسیار پایینتر توانستهاند علاوه بر غلبه بر پدافند اسرائیل از سد پدافند ضدموشکی تاد آمریکا هم بگذرند.
در حقیقت این عملیاتها که به صورت کمحجم اما مداوم، آن هم از فاصله بیش از 2 هزار کیلومتری انجام میشود، نشان میدهد ساختار پدافند هوایی رژیم صهیونیستی با ضعفهای جدی مواجه است و کمک گرفتن از کشورهای عضو ناتو، همپیمانان منطقهای و حتی استقرار سامانههای آمریکایی هم نتوانسته به آنها کمکی کند.
ارسال به دوستان
یادداشت
رئیس دولت و همچنان مسأله سخنوری
حمید ملکزاده: در دموکراسیهای مختلف، موضوع رقابتهای انتخاباتی، کسب قدرت برای پیشبردن سیاستهایی خاص است، یا آنطور که در ادبیات جمهوری اسلامی ایران مرسوم است موضوع رقابتهای انتخاباتی به دست آوردن فرصتی برای خدمت به مردم است. خدمت کردن در این معنا مستلزم عمل کردن است. درباره قوه مجریه برخی مسائل است که به امور جاری کشور مربوط است. در موضوعاتی مانند این معمولا رویههای ثابتی وجود دارد که توسط سازمان بروکراتیک دولت انجام میشود؛ موضوعاتی که حتی ممکن است تصور کنیم میشود روزی آنها را به یکجور هوش مصنوعی سپرد. این دسته از امور بیشتر به اجرای مقررات معلوم و از پیشنوشتهشده، نظارت بر اجرای دقیق این قوانین در سازمانهای دولتی و مسائلی مانند این مربوط میشود. از این جهت نمیتوانیم بگوییم موضوع اصلی رقابتهای انتخاباتی برای رسیدن به کرسی ریاست قوه مجریه صرفا قرار گرفتن در رأس چنین سازمان اداری و اجرایی باشد. در این یادداشت تلاش خواهم کرد درباره چیزی که فکر میکنم رؤسای جمهور مختلف باید به سازمان بروکراتیک اداره کشور اضافه کنند، صحبت کرده و نکاتی را درباره آنچه تا امروز در دولت چهاردهم جریان دارد یادآور شوم.
* ریاستجمهوری و مسأله سخنوری
بحث درباره توانایی سیاستمداران به طور عام و رؤسای جمهور به طور خاص در امر سخنوری همواره مورد تأکید و توجه کسانی بوده است که به نحوی درباره سیاست اندیشیده یا صحبت کردهاند. با وجود این نباید فراموش کرد سخنوری برای سیاستمداران ارزشی درخور نیست، یعنی سخنوری را نباید به عنوان اصل اساسی سیاست فهمید. سخنوری تنها یکی از مجموعه متنوعی از ابزار است که سیاستمداران در اختیار دارند، هر چند در برخی دورههای تاریخی خاص ممکن است ضعف در سخنوری به عنوان عاملی برای استقبال توده مردم از یک رهبر سیاسی پوپولیست عمل کرده باشد. مساله دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که هر سخنوری ضرورتا نباید مدام در حال سخنرانی باشد. درباره سیاستمداران به طور عام و درباره رؤسای دولت به طور خاص سخنرانی باید دلیلی سیاسی و مخصوصاً دلیلی ملی داشته باشد، یعنی هم آن بهانهای که رؤسای دولت را برای صحبتکردن به یک جلسه یا برنامه خاص میکشاند و هم آن چیزی که در آن برنامه یا جلسه خاص گفته میشود باید سیاسی و از جنس مسائل ملی باشد. موضوع مهمی که باید در اینجا متذکر شوم این است که رئیس دولت نه عالم دینی و نه مبلغ اخلاقی است، یعنی در میانه مستمعان او کمتر کسی انتظار دارد با گزارشی درباره حقایق دینی یا اصول اخلاقی خاص روبهرو شود. در عین حال رؤسای دولت در سخنرانیهای خود نباید در مقام کارشناس مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ظاهر شوند. کار تبیین مشکلات و مسائل جاری در کشور برعهده روزنامهنگاران، احزاب، کارشناسان و متخصصان بیرون از دولت است. چیزی که از رئیسجمهور انتظار میرود این است که پاسخ درخوری به مسائل ایرادشده در سطح جامعه عمومی را با مخاطبان خود در میان بگذارد؛ پاسخی که نشان دهد تیم کارشناسی دولت دغدغههای موجود در جامعه مدنی و مسائلی که کشور با آنها دستبهگریبان است را شنیده، درباره آن صحبت کرده و برنامه خاصی برای پاسخ دادن به آنها را تنظیم کرده است، لذا انتظار میرود سخنرانیهای محدود، هدفمند و خاص رؤسای دولت بهجای اینکه با جملاتی مثل «باید انجام شود»، «نباید اینطور باشد» و مانند اینها با جملاتی مثل «در حال انجام دادن هستیم»، «در حال برنامهریزیکردن هستیم» و «انجام دادیم» تنظیم شده باشد. یعنی مخاطبان بیشتر از اینکه علاقهمند باشند نظر دولت درباره مشکلات موجود در کشور را بدانند، اطلاعاتی درباره آنچه دولت برای رفع این مسائل انجام داده یا به طور قطع بنا دارد انجام دهد بشنوند. موضوع اول را میشود از طریق سخنگوی دولت، یا از مجرای ابزارهای دیگری که در اختیار دولت هست مطرح کرده و با جامعه در میان گذاشت.
* آنچه در سخنرانیها به زبان نمیآید
در سخنرانیهای مختلفی که رؤسای دولت ارائه میکنند چیزهای زیادی وجود دارد که بعضاً به زبان نمیآید. باوجود این میشود آنها را از لابهلای کلمات، مکثها، تأکیدات و سکوتها فهمید. به هر تقدیر چه وقتی صحبت از پیامهای آشکار بیان شده در متون سخنرانی باشد و چه وقتی درباره پیامهای پنهان نهفته در آنها صحبت میکنیم، مساله مهمی که باید در هر متن سخنرانی وجود داشته باشد مسالهای سیاستی و ملی است. من در این بخش با عنایت به همین مساله به روشن کردن تصویری از متن سخنرانیهای اخیر رئیس دولت چهاردهم در جمهوری اسلامی ایران میپردازم. موضوع مهمی که قبل از هر چیز باید آن را متذکر شوم این است که تصدی هر پست یا مقامی مستلزم رعایت آدابی است که با شئون ویژه آن جایگاه و نه شخص کسی که کرسی مربوط به آن را تصاحب کرده است متناسب باشد. از این جهت برای رئیس دولت لازم است بتواند بخوبی میان خود، به عنوان یک شخص حقیقی و نقشی که به عنوان رئیس دولت بر عهده گرفته تمایز قائل شده و مسائل مربوط به این دو را در خطابهایی که نسبت به مردم دارد خلط نکند. سیاستمداران حرفهای که در سازمان آموزشی و ترتیبات نهادمند دموکراسیهای ریشهدار تربیت شده باشند بخوبی برای انجام دادن این امر آموزش دیدهاند، لذا مراجعه به خودشان در مقام شخص حقیقی در گفتارهای سیاسی و عمومیشان یا به ندرت اتفاق میافتد یا تنها برای روشن کردن موضوعی که به سیاست و امر ملی مربوط میشود میتوانیم آن را مشاهده کنیم. از این جهت من اینطور فکر میکنم که در عباراتی و تظاهراتی که در سخنرانیهای اخیر دکتر مسعود پزشکیان میبینیم با یکجور سردرگمی و کلافگی ناشی از تداخل میان این دو ساحت از زندگی آقای رئیسجمهور مواجه هستیم.
مساله دیگری که در این مجموعه از سخنرانیها وجود دارد را میتوان در قالب فقدان یکجور دورنمای سیاستی واحد در دولت نشان داد. اینطور به نظر میرسد که آقای رئیسجمهور در میانه کثرت قابلتوجهی از نظرات کارشناسانه و راهحلهای پیشنهادی برای فهمیدن و صورتبندی کردن موضوعات اساسی کشور هنوز نتوانستهاند به جمعبندی نهایی دست پیدا کنند؛ مساله مهمی که تصمیم سیاسی برای مواجه شدن با مشکلات کشور را به تأخیر انداخته و از این جهت خسارات قابلتوجهی را به دولت و میراث ایشان وارد خواهد کرد. این نکته بنیادین را نباید از خاطر دور داشت که کار اصلی سیاستمداران دست پیدا کردن به تصمیم سیاسی مناسب است. دولتهای مختلف را نه بر اساس صحبتهایی که رؤسای آنها ایراد کردهاند، بلکه به اعتبار تصمیماتی که اتخاذ میکنند میشناسند.
ارسال به دوستان
نگاه
چرا اظهارات وزیر اقتصاد نادرست است؟
میثم مهرپور: وزیر اقتصاد این هفته در نشست ارزی کمیسیون اقتصادی مجلس اظهاراتی را مطرح کرد که هم منجر به تشدید انتظارات تورمی در کشور شد و بازار ارز و طلا را با افزایش قیمت مواجه کرد و هم پالس ضعف و ناتوانی را به دشمنان مخابره کرد.
محور کلیدی صحبتهای وزیر اقتصاد را میتوان در ۲ بخش لزوم افزایش نرخ ارز به دلیل وجود تورم و رشد شاخص قیمتها و تاثیرپذیری نرخ ارز از اتفاقات سیاسی و امنیتی دانست؛ ۲ موضوعی که در این نوشته به اختصار به دلایل برداشت اشتباه آقای وزیر از این موضوعات پرداختهام.
1- عبدالناصر همتی در نشست ارزی کمیسیون اقتصادی مجلس افزایش 2.7 برابری شاخص قیمتها از ابتدای سال 1401 تا آذر 1403 را دلیلی بر افزایش نرخ ارز دانست و بر اساس این محاسبه مدعی شد از آنجا که بدون توجه به سایر مسائل اقتصادی و سیاسی - امنیتی شاخص قیمتها طی این مدت 2.7 برابر شده است، لذا نرخ ارز که در ابتدای سال 1401 حدود 27 هزار تومان بوده نیز باید 2.7 برابر شود و با این استدلال نتیجه گرفت طبق یک حساب سرانگشتی نرخ ارز در حال حاضر و صرفا بر اساس این شاخص و بدون در نظر گرفتن سایر مسائل اقتصادی ـ سیاسی باید حداقل 73 هزار تومان باشد. در رد این ادعای آقای وزیر باید به ۲ موضوع مهم توجه کرد.
الف- افزایش یا کاهش نرخ ارز موضوعی تکبعدی و تکوجهی نیست که به صرف پارامتر رشد شاخص قیمتها، دقیقا و لزوما باید به همان میزان رشد داشته باشد! طبیعتا تعیین نرخ ارز ولو به صورت دستوری متاثر از عوامل مختلف است و نمیتوان اینچنین ساده و به صرف افزایش 2.7 برابری شاخص قیمتها، حکم به افزایش متناسب نرخ ارز با شاخص قیمتها داد.
ب- مساله بعد و مهمتر آن است که متاسفانه نرخ ارز در اقتصاد ایران بر تمام بازارها و قیمت کالاها تاثیرگذار است. به عبارتی، افزایش شاخص قیمتها را باید معلول رشد نرخ ارز و نه علت آن دانست.
در واقع بخش قابل توجهی از رشد 2.7 برابری شاخص قیمتها طی سالهای 1401 تا آذر 1403 به دلیل افزایش نرخ ارز از 27 هزار تومان تا بیش از 60 هزار تومان است، لذا این استدلال که چون شاخص قیمتها 2.7 برابر شده پس نرخ ارز هم حداقل باید چنین رشدی داشته باشد، استدلالی مطلقا اشتباه و سطحی است.
2- وزیر اقتصاد هم در آن جلسه و هم قبلتر بر کنترل انتظارات تورمی تاکید داشته و موضوعاتی چون حوادث سوریه، آمدن و تهدیدهای ترامپ، تهدیدات تروئیکای اروپا و فعال شدن اسنپ بک، تهدیدات رژیم صهیونیستی، انتظارات تورمی و محدودیتهای بانک مرکزی را دلیل اصلی افزایش قیمت ارز معرفی کرده است. حال ۲ ابهام و سوال وجود دارد؛ اگر نگاه آقای وزیر کنترل انتظارات تورمی است، چرا در این نشست عملا تهدیدات رژیم صهیونیستی و حتی تهدید برآمدن ترامپ را دلیلی برای بیثباتی بازار ارز و عامل افزایش نرخ ارز معرفی کرد. آیا طرح این موضوع ارسال پالس ضعف به دشمنان نیست؟ نکته بعد اینکه اگرچه منطقه آبستن حوادثی است که میتواند انتظارات تورمی را تشدید کند اما آیا این اتفاقات صرفا مربوط به ماههای اخیر است که همه مشکلات کشور را مربوط به آن بدانیم؟
از اسفند 1401 تا قبل از وزارت همتی و اعمال سیاستهای دستوری درباره افزایش نرخ ارز نیما، اتفاقاتی چون توفان الاقصی، حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق، «وعده صادق یک»، شهادت اسماعیل هنیه در تهران و از همه مهمتر شهادت آیتالله رئیسی رئیسجمهور و اداره کشور به مدت ۲ ماه با کفیل ریاستجمهوری را شاهد بودیم اما عملا مشاهده کردیم نرخ ارز در محدوده 60 هزار تومان نوسان داشت و خبری از رشد 17 هزار تومانی ارز طی کمتر از ۲ ماه نبود، لذا منصفانه نیست دلیل افزایش نرخ ارز را اتفاقات سیاسی و منطقهای بدانیم، بلکه بهتر است به دلیل اصلی آن یعنی سیاستهای وزارت اقتصاد مبنی بر محاسبه نرخ ارز بر اساس شاخص قیمتها و افزایش دستوری نرخ ارز نیما معترف باشیم.
ارسال به دوستان
یادداشت
چرا روش سیمئونه را نمیپسندید؟
عبدالله دارابی: اتلتیکو مادرید با دیگو سیمئونه، صدرنشین جدول لالیگاست. این تیم همین چند روز قبل بارسای هانسی فلیک را در نوکمپ شکست داد و بر صدر نشست.
اسم ۲ سرمربی یادآور شیوه مربیگری آنها در فوتبال است. فلیک به خاطر ارائه فوتبال زیبا، هجومی و مالکانه، مقبولیت بیشتری نزد اهالی فوتبال دارد و سیمئونه برای فوتبال دفاعی مبتنی بر ضدحملهاش، چندان محبوبیتی ندارد اما این سرمربی آرژانتینی اتلتیکو است که در بازی با بارسلونا به هدفش میرسد و پیروز میشود. در مصاف اخیر ۲ تیم، آمارها نشان از برتری فاحش شاگردان هانسی فلیک میداد؛ بارسلونا ۱۴ شوت از داخل محوطه جریمه اتلتیکو مادرید به سمت دروازه این تیم شلیک کرد و اتلتیها فقط ۲ شوت، بارساییها ۷ موقعیت گل و اتلتیها فقط ۲ فرصت ایجاد کردند. جالب اینکه شاگردان سیمئونه تنها ۳ لمس توپ در ۱۸ قدم آبیو اناریها داشتند که ۲ تا را به گل تبدیل کردند؛ یعنی ۶۷ درصد از لمس توپشان در محوطه جریمه حریف را.
اینکه بارسلونا از برتری فاحش خود در تصاحب توپ و میدان و فرصتسازی به پیروزی دست نمییابد و اتلتیکوی میهمان کمترین شانسهای خود را به ثمر میرساند و در کنترل حریف نیز موفق میشود پیروز میدان لقب گیرد، دلیلی بر تواناییهای سیمئونه نامحبوب نیست؟ درست است طرفداران فوتبال در دنیا شیوه بازی بارسلونا را میپسندند ولی در فوتبال نتیجه، تعیینکننده برتری است و پیروزی، هدف نهایی. پس این سیمئونه است که در نبرد با فلیک برای رسیدن به هدف، بهتر و موفقتر عمل کرده است و به آنچه میخواسته، رسیده است. اینجا تفاوت ۲ دیدگاه فنی و ۲ روش مربیگری مطرح است؛ یکی فوتبال هجومی و مالکانه و دیگری فوتبال نتیجهگرا که گاهی به ضدفوتبال نیز تفسیر میشود و جذابیت شیوه اول را هم ندارد. سرمربی اتلتیکو سالهاست بر اساس علاقه یا توانایی شخصی و یا داشتههای تیمش این روش را دنبال میکند و با آن هم به قدرتی در اسپانیا بدل شده؛ هم قهرمانی آورده و هم ۲ بار به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسیده است، آن هم در حالی که تیمش چون رئال و بارسا، کهکشانی یا دارای برترین بازیکنان جهانی نبوده و نیست.
فوتبال تیم او اگرچه زیبا و چشمنواز نیست ولی از منظر توفیق در اجرای تاکتیک تیمی مورد نظرش ولو مغایر با علاقه دوستداران فوتبال، شایسته توجه و دارای اهمیت است. سیمئونه فوتبال تماشاگرپسند را دنبال نمیکند ولی در کسب نتیجه و مهار تیمی فوقالعاده هجومی چون بارسلونا موفق است و این برای نخستین بار نیز نبوده و بارها تیمهای بزرگ را چنین مغلوب کرده است.
فقط کافی است مجسم کنیم چگونه تیم او ۹۰ دقیقه حملات متعدد و پردامنه بارسا را در بارسلون بخوبی خنثی کرد، اسیر اشتباه نشد و بهرغم موصوف بودن به فوتبال تدافعی، از معدود حملاتش هم نهایت بهره را برد و پیروز از زمین خارج شد تا آنگاه اهمیت کارش را بفهمیم.
شیوه بازی سالهای اخیر اتلتیکو مادرید هم یک روش و تاکتیک در فوتبال جهان است که سیمئونه بخوبی آن را به شاگردانش آموخته است و با اتکا بر آن در همین سالها به توفیقاتی نیز دست یافته است.
ارسال به دوستان
خبر
عزیزیخادم منعی برای کاندیدا شدن ندارد
در حالی که گمان میرفت شهابالدین عزیزیخادم به دلیل حکم کمیته اخلاق با محرومیت ۲ ساله روبهرو است و به همین دلیل در دوره ریاست مهدی تاج نتوانست کاندیدا شود و گمان میشد این دوره هم که اسفندماه مجمع انتخابات فدراسیون است، وی نمیتواند کاندیدا شود اما طبق شنیدههای خبرنگار «وطن امروز»، کمیته اخلاق که تنها مرجع مورد تایید فیفا برای عزل و کنار گذاشتن رئیس فدراسیون است، رای محرومیت ۲ ساله عزیزیخادم را به ۶ ماه کاهش داده است. یعنی محرومیت او شهریورماه به پایان رسیده و این موضوع را خود فدراسیون هم به تازگی متوجه شده است. البته این سوال هم وجود دارد: چگونه این رای جنجالی کاهش یافته و چرا کمیته اخلاق تصمیم به تغییر رای آن هم بیسر و صدا گرفته است؟
عزیزیخادم و نزدیکانش خیلی محکم و رسا از کاندیدا شدن رئیس سابق فدراسیون صحبت میکنند و میدانند که وی منعی برای کاندیدا شدن برای ریاست فدراسیون ندارد.
به نظر میرسد با این شرایط مهدی تاج یک رقیب جدی برای آینده انتخابات مجمع فدراسیون فوتبال خواهد داشت.
ارسال به دوستان
دیدگاه
از پیشبینیهای عادی تا بصیرت الهی
سلمان مالکی: رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان در دوم دیماه جاری جمله کمسابقه و چه بسا بیسابقهای داشتند و فرمودند: «..و من پیشبینی میکنم این حادثه، [یعنی] سر برآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی در سوریه هم اتفاق خواهد افتاد». لذا در ادامه به نکاتی درباره این جنس بیان ایشان اشاره میشود.
در نگاه انسان، همیشه میل و نیازی عمیق به دانستن آینده وجود داشته است. از پیشبینی وضع هوا گرفته تا پیشبینی تحولات سیاسی یا اقتصادی، مردم تلاش میکنند عدم قطعیت آینده را مدیریت کنند. در کنار این قبیل پیشبینیهای عادی و رایج، ۲ گروه دیگر از پیشبینان یا به تعبیر درستتر، آگاهان به آینده وجود دارند که به دلایل و شیوههایی متفاوت سخن از آینده میگویند: عارفان و حکمای بزرگی که در سنت اسلامی، بویژه در مکتب تشیع، با بصیرت الهی و عقل برهانی، پرده از بعضی حقایق آینده برمیدارند. این دست پیشبینیها نهتنها در محدوده محدودیتهای مادی رایج قرار نمیگیرد، بلکه عمق و گسترهای متفاوت داشته و به دلیل اتصال با حقیقت قدسی، حاوی پیامهای اخلاقی و تربیتی برای انسانند.
انواع پیشبینیهای علمی و متعارف اغلب مبتنی بر دادههای قابل اندازهگیری و آزمونپذیر است. به عنوان نمونه در سیاست کارشناسان، آمارهای نظرسنجی و تحولات اخیر و روندها را کنار هم میگذارند تا احتمال پیروزی فلان جناح یا سیاستمدار را برآورد کنند، بنابراین جوهره این نوع پیشبینیهای عادی و رایج تکیه بر تجربه، اندازهگیری و استخراج الگوهای تکرارشونده است. اگر چه چنین پیشبینیهایی برای زندگی روزمره، برنامهریزی و اتخاذ راهبرد مناسب ضروری است اما محدودیتشان در این است که تنها به لایههای ظاهری و فرآیندهای کمیشده میپردازند و درکی متافیزیکی یا روحانی از وقایع آینده ارائه نمیدهند. علما و عرفا در مکتب تشیع، جهان را فراتر از پدیدههای حسی دیده، به لایههای باطنی هستی توجه میکنند. از دیدگاه آنها، راز اصلی شناخت آینده در پیوند با منبع وحی و فیض الهی نهفته است. این پیوند از طریق تزکیه درونی، تهذیب نفس و اتصال قلب به عالم بالا حاصل میشود.
در سلوک عرفانی، انسان مرحله به مرحله از محدودیتهای عالم مادی فراتر میرود و به مقام کشف و شهود میرسد. در چنین حالتی، گاه رخدادهایی از آینده در آیینه دل عارف منعکس میشود. این انعکاس البته همیشه شکل یک پیشبینی خام و صریح ندارد، بلکه ممکن است در قالب اشارات یا رموز عرفانی آشکار شود و نیاز به تأویل و تعبیر داشته باشد. مهمتر از همه، این مشاهدهها یا اخبار از آینده، در صورت اصالت، همراستا با سنتهای الهی و قوانین کلی حاکم بر هستی است، چرا که در عرفان اصیل، هیچ پدیدهای از مسیر حکمت خداوند خارج نیست. بدینترتیب، آنچه عارف بیان میکند، انعکاسی از قابلیتهای معنوی و معرفتی است که به اذن الهی در جان او نهاده شده است.
بنابراین وقتی حکیم از آینده رویدادی مانند فروپاشی تمدنی سخن میگوید، سخنش ریشه در فهم قوانین کلان دارد که فراتر از تجربههای زودگذر بشری است. البته باید در نظر داشت که بینش عقلی حکیم، اگر با اشراق معنوی نیز همراه شود، دریچهای به بصیرتی گشوده میشود که میتواند رنگی عرفانی به این نوع پیشبینی ببخشد. از منظر تاریخی، بنیانگذار کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) یکی از چهرههای برجستهای هستند که به دلیل صفای باطن، ارتباط معنوی قوی و در عین حال فهم عمیق از تحولات زمانه، توانستند حقایقی را پیش از وقوع آنها بیان کنند. رهبر معظم انقلاب درباره این خصوصیت امام(ره) در 6 آذر 1393 میفرمایند: «رحمت خدا و رضوان خدا بر امام بزرگوار که همه این چیزها را فکر کرد؛ آن چشم تیزبین و روشنبین، آن بصیرت الهى، بدون اینکه درس سیاست در جایى خوانده باشد یا از کسى فراگرفته باشد، همه آن چیزهایى را که در این زمینه لازم بود، از خداى متعال الهام گرفت؛ به آن قلب پاکیزه الهام شد». این بیان، گواهی است بر اینکه امام خمینی(ره)، فراتر از محاسبات مرسوم سیاسی یا آموزشهای آکادمیک، از دریچه قلبی پاک و الهامیافته از فیض الهی، آینده را میدیدند. در حقیقت، نگاه ایشان صرفا یک نگرش عرفانی شخصی نبود، بلکه با تحولات اجتماعی و سیاسی روز نیز منطبق و درگیر بود و توانست مسیر تاریخی ملتی را دگرگون کند.
یکی از نمونههای بارز پیشبینی الهامشده از قلب پاک امام(ره)، نامه تاریخی ایشان به میخائیل گورباچف در سال ۱۳۶۷ است. در آن نامه، امام با صراحت و به شکلی شگفتانگیز به رهبر اتحاد جماهیر شوروی هشدار دادند مکتب مارکسیسم دیگر جوابی برای نیازهای انسان ندارد و دیر یا زود، این نظام از هم فرو خواهد پاشید. ایشان همچنین دعوت کردند سران شوروی به حقیقت معنوی اسلام توجه کنند. کمتر از ۳ سال پس از این نامه، اتحاد جماهیر شوروی که اغلب اندیشمندان سیاسی آن را یکی از ابرقدرتهای شکستناپذیر میدانستند، فروپاشید و جهان شاهد تحقق دقیق پیشبینی امام شد. آنچه در نگاه عرفی، امری محال یا دور از ذهن بهنظر میآمد، برای آن قلب متصل به سرچشمه وحی، کاملا آشکار بود. از این رو، وقتی رهبر انقلاب از «بصیرت الهی» امام سخن میگویند، اشاره به همین واقعه و موارد مشابه دارد که خارج از الگوهای رایج سیاسی و اجتماعی، پیشبینی شد. آنچه در پیشبینیهای عارفان و حکمای تشیع اهمیت ویژه دارد، جنبه اخلاقی و تربیتی آن است. آنان صرفا قصد ندارند خبری عجیب از آینده بدهند، بلکه میخواهند انسان را به مسیر درست هدایت کنند. بسیاری از آیات قرآن نیز جنبه پیشگویی تاریخی دارند اما هدفشان عبرتآموزی و هدایت مردم است. عارف در خلال پیشبینی خود، انسانها را به اخلاق نیک و پیراستگی از رذایل فرا میخواند؛ حکیم هم با تحلیل عقلانی و برهانی، نشان میدهد کدام مسیر به صلاح بشر منتهی میشود.
در مقابل، پیشبینیهای رایج عموما فاقد چنین بار معنوی هستند و بیشترین دغدغهشان تعیین احتمالات است؛ در حالی که عرفا و حکما برآنند تا از طریق تبیین قانونمندیهای هستی، نقش انسان در تحولات آینده را تبیین و مسؤولیت فردی و جمعی را گوشزد کنند. به همین دلیل، سخن آنان اغلب پیامی در خود دارد که فرد یا جامعه باید در جهت بهتر شدن گام بردارد.
مروری بر نوع نگاه و شیوه پیشبینی عارفان و حکمای تشیع نشان میدهد این فرآیند، تنها خبر دادن از رخدادی در آینده نیست. در اینجا، پیشبینی با بصیرت الهی و عقل برهانی گره میخورد؛ بصیرتی که در بعد اجتماعی نیز نقشآفرین است. چنین پیشبینیای افزون بر اطلاع از رخدادهای احتمالی آینده، انسان را متذکر میشود که از دل تهدیدها، فرصتها سر برمیآورند. در نهایت، میتوان گفت پیشبینی عرفانی و حکمی، امتدادی از شناخت حضوری و عقلانی در سایه فیض الهی است. همین ویژگی است که باعث میشود کلام عارف و حکیم، آنگاه که از آینده سخن میگوید از مرز پیشبینیهای رایج فراتر رود و به انسان، امید، هشدار و هدایتی ژرف عرضه کند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|