|
نگاهی به فیلم «گلادیاتور ۲»؛ ساخته جدید اسکات را با «گلادیاتور ۱» مقایسه نکنید
نصف گلادیوس!
بهراد رشوند، خبرنگار: پس از مدتها انتظار، سرانجام ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴ مصادف با 4 دی سال ۱۴۰۳ نسخه دیجیتال فیلم «گلادیاتور ۲» منتشر شد؛ اثری که نه ادعا میکند قرار است بهتر و کاملتر از فیلم قبلی باشد و نه همانند اکثر دنبالههای اخیر هالیوود، آنقدر ضعیف و بیمحتوا به شمار میرود که قصد تخریب یا به استهزا کشیدن نسخه پیشین خود را داشته باشد. جدیدترین ساخته ریدلی اسکات، نمایشی است مستقل و محترم با رگههایی از عطری آشنا که مخاطب را همچون تورق یک آلبوم قدیمی، با خاطرات گذشته همراه میسازد و به چالش کشیدن آن با هدف تقابل با فیلم اول، آغازگر حملات پرفشار و انتقادات بعضا متعصبانهای است که ناخواسته از موارد استاندارد قسمت دوم چشمپوشی میکند و صرفا جهت روبهروسازی با قسمت اول، قربانی یک مقایسه بیپایه میشود.
داستان در ۱۶ سال پس از اتفاقات «گلادیاتور ۱» جریان دارد؛ دورهای که بعد از مرگ مارکوس آئورلیوس، پادشاه بزرگ امپراتوری روم، فساد گسترده و عظیمی تحت فرمانروایی دوقلوهای گتا و کاراکالا در مملکت ریشه دوانده و در این حین با پیشروی ارتش روم تا سرزمین نومیدیا، شخصیت هانو (با بازی پل مسکال) قصه خود را آغاز میکند. فیلم از همان ابتدا با گوشه چشمی به اثر قبلی آغاز میشود، آنجا که هانو نوعی غلات را در دست گرفته و آن را به آرامی ورز میدهد؛ بخوبی با همین یک عنصر کلیدی، یاد و خاطره سردار ماکسیمیوس (با بازی راسل کرو) را زنده میکند. کارگردان در جنگ ابتدایی میان ارتش روم و به اصطلاح بربرهای نومیدیا با توجه به پیشرفت جلوههای بصری در صنعت سینما با گذشت ۲۴ سال از «گلادیاتور ۱» همچنین ارتقای ادوات جنگی در تاریخ داستان، سعی کرده است با بهکارگیری بازیگران بیشتر و استفاده از میزانسنهای شلوغ در سکانس افتتاحیه، بار دیگر از هنر بیبدیل خود در ساخت صحنههای پرطمطراق جنگی پرده بردارد که باید گفت تا حدودی در این امر نیز موفق عمل میکند اما در برخی پلانها تصنعی بودن شعله آتش، غیرطبیعی بودن حرکت آب اقیانوس و کشتیهای شناور روی آن، به چشم میخورد که از جمله نقاط ضعف تیم VFX به حساب میآید. مضاف بر آن با وجود تمام تلاشهای مضاعف و بودجه بیشتر، فیلم دوم از حیث شروع و آغاز ماجرا با یک نبرد کوتاه، بدون تردید در قیاس با فیلم اول در سطح پایینتری قرار دارد. به ترازو بردن این 2 اثر و وزن کردن هر کدام به جهت مقایسه اما اساسا امری اشتباه و نوع داوری و طرز قضاوتی غلط است، چراکه همانطور که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد، ساخته جدید اسکات با تمام احترام و ادای دین به فیلم اول، ابدا ادعای برتری نمیکند. درست همچون دیالوگی که مسکال در بخشهای انتهایی فیلم میگوید او هرگز نمیتواند مانند ماکسیمیوس باشد، باید گفت «گلادیاتور ۲» نیز هیچگاه به عظمت «گلادیاتور1» نمیرسد و آگاه به این مساله، بهوضوح با طریقه پیرنگ و روایتی که در پیش گرفته است، عملا تلاش میکند از آن تحت عنوان یک پرفورمنس مستقل با سطح و درجه کیفی پایینتری یاد شود. به همین منظور نویسندگان به نحوی جالب و زیرکانه، جزئیاتی را در فیلمنامه کاشتهاند که علاوه بر یک استقلال روایی، دم از یک اشتراک لاینفک ماهیتی با کلیت اثر قبلی میزند. به عنوان مثال، ماکسیمیوس در فیلم اول برای روم میجنگد و هانو در ابتدا علیه روم. مسؤول ارباب گلادیاتورهایی که در نسخه یک نمایش داده میشود، سرجمع با وجود تمام خصایص اخلاقی غلط، انسان خوب و پرسوناژی مثبت به شمار میرود اما در نسخه 2، ماکرینوس (با بازی دنزل واشنگتن) کاراکتری است بهغایت بدذات و خبیث که دست آخر به دشمن شماره یک قهرمان فیلم مبدل میشود. همچنین کشته شدن همسر هانو به فرمان آکاسیوس (با بازی پدرو پاسکال)، این انگاره را به ذهن مخاطب متبادر میکند که حتما تیم نویسنده همانند نسخه یک، از عنصر کمککننده انتقام بهره برده است با این تفاوت که این انگیزه از طرف ماکسیمیوس با روحیه ناسیونالیستی نیز همراه بوده و برای هانو به ظاهر این اقدام با جوهره خشم دنبال میشود اما در ادامه برخلاف این تصور، میبینیم که هانو در واقع همان لوسیوس قسمت نخست است و حال با همان روحیه میهنپرستی ماکسیمیوس به جنگ با حکومت میرود. بخش انتهایی ۶۰ دقیقه اول، سمپاتیکترین نقطه فیلم محسوب میشود؛ مقابله با لوسیلا از قسمت نخست (با بازی کانی نیلسن) و تجدید خاطره با اعضای سنا. شعرخوانی مرموزانه شخصیتی که مشخصا میدانیم تنها یک بربر یاغی و بیهویت نیست و نهایتا مادری که میفهمد او همان لوسیوس قصه است و بینندهای که با پسر ماکسیمیوس فقید مواجه میشود.
صحنه نبردهای تن به تن و مبارزات گلادیاتوری در آوردگاه کاملا آشنا با دیدگان تماشاچی، بینقصترین لحظات فیلم را به مدد مهارت تمامنشدنی اسکات در خلق اکشنهای تماشایی رقم میزند. صحنه جنگ گلادیاتورها با کرگدن از نقاط طلایی فیلم و وداع با آکاسیوس در آن صحن مشهور یک تراژدی مختصر و جذاب است و در صدر جدول، بازسازی جنگ دریایی جنونآمیز سالامیس، برگ برنده و هدیه غافلگیرکننده اسکات است که گویی حسرت ساخته نشدنش در نسخه اول را به تصویر میکشد. ضرباهنگ فیلم از اواسط کار تا سکانس اختتامیه، به مرور کندتر و خستهکننده میشود. مرگ لوسیلا، آن گیرایی و کشش لازم را ندارد، چراکه ابدا شیمی مشخص و ملموسی بین او و لوسیوس شکل نمیگیرد تا حدی که حتی لحظه کشته شدن آکاسیوس حماسیتر است. بازی پل مسکال در ایفای نقش لوسیوس خوب است و شخصیت آکاسیوس با اجرای روان پدرو پاسکال بهدرستی با بیننده ارتباط میگیرد و در راس کار دنزل واشنگتن با یک هنرنمایی هرچه تمام، یک ابرآنتاگونیست شرور را به حرفهایترین نحو ممکن به تصویر میکشد. میمونهای وحشی در ابتدای فیلم و کوسههای کامپیوتری که در نبرد دریایی دیده میشوند، غیرطبیعی و مصنوعی به چشم میآیند تا طبق آنچه گفته شد، تیم جلوههای ویژه از منظر پر ایرادترین عوامل فیلم، در رتبه یک قرار بگیرد.
«گلادیاتور ۲» با تمام اشکالات متعددی که بهدرستی بر آن وارد است، به لطف قصهسرایی مصور ریدلی اسکات، توانسته یک اکشن خوب و سرگرمکننده را به نمایش بگذارد، البته مادامی که با شاهکاری چون «گلادیاتور یک» مقایسه نشود، چرا که نصف قدرت گلادیوس (شمشیر مختص گلادیاتورها) را یدک میکشد و فراموش نکنید همه اینها را به حساب پیرمرد ۸۷ سالهای بگذارید که در چند سال اخیر، با فاجعه «خاندان گوچی»، افتضاحی چون «ناپلئون» را پیشکش سگش کرده است!
ارسال به دوستان
مروری بر روایتهای ملی شدن صنعت نفت در سینما و تلویزیون ایران به بهانه اکران «خائنکشی»
مصدقی که نمیشناسیم!
میلاد جلیلزاده، خبرنگار: در سال ۱۳۳۰ هستیم و یک باند سرقت به سرکردگی مهدی بلیغ و دوست دوران بچگیاش، به بانک ملی ایران حمله میکنند تا خزانهاش را برای کمک به دولت دکتر مصدق خالی کنند. مصدق که دولتش به دلیل تحریم نفت از طرف انگلیسیها بشدت مشکل پیدا کرده و بودجهاش را نمیتواند تامین کند، طرح اوراق قرضه را راه انداخته و از همه مردم خواسته پولهایشان را بیاورند و این سهام را بخرند. سرقت با موفقیت انجام میشود اما بعضی اعضای باند از جمله مهدی بلیغ و رفیقش زخمی میشوند. مهدی بلیغ با بخشی از پولها به جایی پناه میبرد و بقیه، زخمی و گرسنه به جایی دیگر. این خلاصهای از داستان «خائنکشی» است؛ سیامین فیلم بلند مسعود کیمیایی در سینما که از آن یک نسخه مینیسریال هم به عنوان نخستین سریال این کارگردان کهنهکار تدوین شده است. نسخه سریالی کار از شهریور 1402 در شبکه نمایش خانگی منتشر شد و نسخه سینمایی از ۱۶ آذر 1403، همزمان با روز دانشجو در ۷۴ سالن سینما روی پرده رفت؛ هرچند به رغم نام پرآوازه کارگردانش و هنرپیشههای مشهوری که در آن حضور داشتند، به فروش بالایی نرسید.
«خائنکشی» یکی از پرستارهترین فیلمهای سینمای ایران است که غیر از مهران مدیری، امیر آقایی، پولاد کیمیایی، پانتهآ بهرام، سارا بهرامی، سام درخشانی، نرگس محمدی، پردیس پورعابدینی، فریبا نادری، فرهاد آئیش، علی اوجی، اکبر معززی، الهام حمیدی، حمیدرضا آذرنگ، نسیم ادبی، کیانوش گرامی، سعید پیردوست، سپند امیرسلیمانی، ایوب آقاخانی، اندیشه فولادوند و امیررضا دلاوری، کارگردانهایی مثل سامان سالور و بهرام بهرامیان و حتی منتقد پیشکسوتی مثل جواد طوسی هم در آن بازی دارند. از این فیلم نخستین بار در جشنواره فجر چهلم رونمایی شد؛ جایی که در ۶ رشته فنی نامزدش کردند و نهایتا سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس، برای این فیلم به مارال جیرانی رسید.
تا به حال در سینمای ایران سابقه نداشته یک فیلم کاملا طرف دزدهای بانک باشد؛ در حالی که این قضیه در باقی نقاط دنیا بارها دیده شده است. البته فرجام آدمهای این قصه هم به فرجام قهرمانهای سینمای کیمیایی شباهت دارد؛ سینمایی با بنمایهای قهرمانپرور، آن هم قهرمانی غیرتی، یاغی و اهل معرفت و رفاقت که هنوز هواداران زیادی دارد و هر از چند گاهی فیلمسازی امروزی را در حال گرتهبرداری از آن میبینیم؛ در حالی که به نظر میرسد زبان خود کیمیایی دیگر در روزگار فعلی فهمیده یا پسندیده نمیشود و او هم قابلیت بهروزرسانیاش را ندارد. به عبارتی کیمیایی با وجود خرق عادتی که با فیلم «خائنکشی» در سوژهیابیاش کرده، به دلیل مغلق و گنگ و غریب بودن زبانش برای مخاطب امروز، چندان نتوانسته تاثیر این خرق عادت را در برق چشم مخاطبانش ببیند اما باید گفت خرق عادت او فقط هواداری از سارقان بانک نیست، بلکه موضوع مهمتر، سرک کشیدن این فیلمساز به بخشی از تاریخ معاصر ایران است که اگرچه اهمیت بسیاری دارد و تقریبا همه دربارهاش چیزهایی شنیدهاند اما سینمای ما نخواسته یا نتوانسته تا به حال چندان سراغ آن برود. این موضوع مهجور مانده، ماجرای مصدق و ملی شدن صنعت نفت است. آنچه بر مصدق گذشت، اتفاقا به قدری پر از جزئیات آموزنده و ماجراهای دراماتیک است که باید سینما را بشدت تشنه بازخوانیاش کند اما چنین چیزی تا به حال چندان رخ نداده است. بخشی از این قضیه به کمکاری و تنبلی و عافیتطلبی فیلمسازان ما برمیگردد و بخشی دیگر به فرار از افتادن در دام هر قضاوتی راجع به این شخصیت و اطرافیان او.
* تاریخ معاصر چه ربطی به اوضاع امروز ما دارد؟
مصدق نه قدیس بود نه دیوانه و به طور همزمان هم از موضع یک حق مربوط به ملت ایران دفاع میکرد و هم ناحقیهایی در قبال بعضی دوستان و خطاهایی محاسباتی در برابر بعضی شخصیتها و جریانها داشت و خیلی از فیلمسازان ممکن است بترسند که هر روایتی از این شخصیت یا به آنهایی که او را قدیس میدانند بربخورد، یا به مذاق کسانی که او را دیوانه یا حتی خائن میدانند خوش نیاید. فرو رفتن در هزار و یک شب داستان نفت و مصدق، کسی را میخواهد که اصطلاحا سرش برای این ماجرا درد بکند اما به نظر میرسد خیلی از فیلمسازان ما دنبال چیزهایی کمدردسرتر و زودبازدهتر هستند. خود کیمیایی چند سال پیش در مصاحبهای گفته بود: «من مسعود کیمیایی، اگر در سالهایی به دنیا نیامده بودم که در کودکی و نوجوانیام، در کوچه و خیابان، دور و برم پر از حرف رفاقت و حزب و سیاست و ملی شدن صنعت نفت و نواب صفوی و حزب توده و ملی - مذهبیها و مصدق باشد، آدم دیگری میشدم، با نگاهی دیگر و البته فیلمها و رمانها و شعرهای دیگر».
با این حال به نظر نمیرسد خیلی از فیلمسازان دیگر ایرانی اساسا چنین مسائلی برایشان موضوعیت داشته باشد، چه رسد به اینکه با زیست آنها عجین باشند. در این میان فقط باید افسوس خورد بابت اینکه کیمیایی در این سن و سال و در این مقطع از تاریخ فیلمسازیاش سراغ موضوع مصدق و نفت رفته؛ یعنی مقطعی که هم زبان سینمایی او با زبان زمانه ناهمخوان است و هم به دلیل کیفیت چند فیلم اخیرش، بدبینیهایی نسبت به او وجود دارد و اینها باعث میشود فیلمی که به موضوعی تا این حد مهم پرداخته، چندان دیده نشود. این فیلم اما بهانهای فراهم میکند که ضمن مروری مختصر و چندخطی بر زندگی سیاسی مصدق - در حدی که نشان بدهد چه فرازهای متعددی در حیات او قابلیت سینمایی شدن را دارد - نسبت به تصویر این شخصیت تاریخی در سینما و تلویزیون ایران هم مروری انجام شود. ذکر این نکته هم در اینجا بیمورد به نظر نمیرسد که مرور ماجراهای ملی شدن صنعت نفت، فقط از سر تفنن و میل به قصه شنیدن نیست، بلکه با روزگار فعلی ما هم ارتباطی وثیق دارد. هم تلاش قدرتهای غربی برای عدم کنترل ایران بر نفت خودش و بالتبع تحریمهای مربوط به ملی شدن صنایع آن برای ما در رابطه با صنعت هستهای معادل امروزی پیدا میکند و هم فصل افول امپراتوری بریتانیا در آن مقطع که آنها را حریصتر و جریتر کرده بود، برای امروز ما که پنجه در پنجه قدرتهای در حال افول هستیم و احتمال آسیبدیدنمان از این ناحیه را میدهیم، آموزنده و راهگشاست.
* مبارز پارلمانی پیروز و دولتمرد شکستخورده
امروز اگر از عموم مردم ایران در هر نسلی و از هر گروه اجتماعی و با هر ردهای از تحصیلات پرسیده شود صنعت نفت ایران در دوره نخستوزیری چه کسی ملی شد، احتمالا ۹۹ درصدشان اسم دکتر محمد مصدق را بیاورند؛ در حالی که اینطور نیست و امضای سند ملی شدن نفت ایران در دوران نخستوزیری حسین علاء اتفاق افتاد؛ هرچند محمد مصدق به عنوان لیدر فراکسیون اقلیت مجلس، از عوامل اصلی این قضیه و لیدر کمیسیون نفت در رخ دادن این اتفاق بود. همین نکته به وضوح نشان میدهد هر چند مردم ایران اکثرا چیزهایی درباره ماجرای ملی شدن صنعت نفت شنیدهاند اما تصویر واضحی از آن ماجرای هزارتو و نقشی که هر کدام از افراد و گروههای مختلف در آن داشتند، ندارند. محمد مصدق یک مبارز پارلمانی جدی بود که در دورههای ابتدایی مجلس ملی، همنوا با شهید مدرس، مخالف روی کار آمدن رضاخان بود. بعد هم به همراه مدرس با تاسیس خطآهن جنوب - شمال مخالفت کرد و گفت ما به راهآهن غربی - شرقی نیاز داریم. آنها مخالف همان راهآهنی بودند که بعدها ارتش متفقین به طمع عبور از آن، ایران بیطرف در جنگ را اشغال کرد و خود رضاخان از سلطنت عزل و از کشور تبعید شد. بعدها مصدق اینبار با یک روحانی سیاسی دیگر یعنی آیتالله کاشانی همداستان شد تا مساله ملی شدن صنعت نفت را پیش ببرد. بیرون از پارلمان هم گروههای دیگری مثل فداییان اسلام، قسمتهایی از پروژه را جلو میبردند که مصدق و کاشانی در مجلس نمیتوانستند جلو ببرند. حذف رزمآرا و هژیر، مهمترین بخش از این فعالیتها بود. در این دوره حزب توده هم بشدت با محمد مصدق مشکل داشت.
در حقیقت هر کاری که مصدق برای نفت ایران کرد، به دوران نمایندگیاش بازمیگردد و از وقتی این شخصیت به نخستوزیری رسید، به نوعی میشود گفت کارها قفل شد. فیلم «خائنکشی» مسعود کیمیایی به بخشی از همین دوره زندگی مصدق اشاره دارد که در کار اداره دولت به مشکل خورده بود و برای تأمین بودجه، از مردم میخواست اوراق قرضه نفتی بخرند. اینکه کار مصدق به این وضعیت بغرنج رسید هم خودش داستان مفصل و پیچیدهای دارد. مصدق تا حکم نخستوزیری گرفت، در مجلس تحصن کرد تا فداییان اسلام زندانی شوند. بعد به مرور با بعضی متحدان قبلی دیگر هم زاویه پیدا کرد و در عوض از میانههای راه به حزب توده نزدیک شد؛ هرچند برخی تحلیلگران همچنان در صادقانه بودن همراهی حزب توده با او تردید دارند. او میخواست استعمار پیر انگلستان را با قدرت نوظهوری مثل آمریکا بالانس کند اما این پروژه شکست خورد و پسرعموها علیه او متحد شدند و با کودتایی به اسم آژاکس، در ۲۸ مرداد 1332 دولتش را سرنگون کردند.
* تصویر مصدق و ماجراهای نفتیاش در سینما و تلویزیون ایران
بخشی از اینکه اکثر مردم ایران اسم محمد مصدق را شنیدهاند و حتی تصویرش را براحتی تشخیص میدهند اما بعضی از اصلیترین و تعیینکنندهترین چیزها را درباره جریان نفت نمیدانند، به کمکاری سینمای ایران در این زمینه برمیگردد. تا قبل از اینکه مسعود کیمیایی در سال ۱۴۰۰ با فیلم «خائنکشی» سراغ روایت بخشی از این قضیه برود، فقط یک فیلم در سینمای ایران راجع به حواشی این داستان ساخته شده بود که آن هم خیلی وارد متن ماجرا نمیشد. حسن هدایت در سال ۶۵ فیلمی ساخت به اسم «میهمانی خصوصی». ماجرا این بود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳ محکوم سیاسی حزب توده، به اضافه یک زندانی سیاسی دیگر که اصطلاحا جزو بچهمسلمانهاست، موقع انتقال به زندان فرار میکنند و به خانه کسی میروند که به مناسبت انتصابش به سفارت ایران در مسکو، میهمانی گرفته. اینجا الگوریتم روابطی که بین گروههای هوادار مصدق یا منتقداش با هم وجود داشت بخوبی رعایت شده اما اشارهای به پسزمینه این ارتباطات و تنشها نشده است. بعد از چند دهه نوبت به «خائنکشی» رسید که به ماجرای کسری بودجه دولت مصدق و فراخوان عمومیاش برای خرید اوراق قرضه نفتی میپردازد. اینجا تصویر خود مصدق هم نمایش داده میشود که فرهاد آئیش نقش آن را بازی کرده است. سال ۱۴۰۲ از مسعود جعفری جوزانی فیلمی در جشنواره فجر نمایش داده شد به نام «بهشت تبهکاران» که به ماجرای محاکمه جنجالی یکی از کارگران شرکت نفت به نام حسن جعفری به جرم قتل احمد دهقان پرداخته بود و نسبت جریانهای چپ با ملی شدن نفت و البته بعضی مسائل دیگر را در حاشیه خودش روایت میکرد.
غیر از سینما، محمدرضا ورزی هم ۳ بار با سریالهای مختلف تلویزیونی، سراغ شخصیت محمد مصدق و ماجراهای حول و حوش آن رفت. نخستینبار سال ۷۹ با سریال «سقوط» و بار بعد سال ۸۴ با «پدرخوانده». مورد بعد که مقداری مفصلتر بود، به سریال «معمای شاه» مربوط میشد و در هر ۳ مورد، مرحوم اصغر معینیصالح نقش مصدق را بازی کرده بود. گاهی در بعضی فیلمها یا سریالهای دیگر هم به آن بخش از تاریخ ایران که با مساله نفت ارتباط دارد اشارههایی شده که فیلم «پالایشگاه» با نام قبلی «گلهای باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت، یکی از آنهاست اما به نظر نمیرسد تماشای همه اینها روی هم بتواند یک روایت نسبتا جامع و کلی از آن چیزی ارائه بدهد که اتفاق افتاد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
تبعات ناواقعنمایی از «مذاکره»
محمدحسین نظری: کارنامه دولت به عنوان بالاترین رکن اجرایی کشور، طبیعتا مجموعه خدمات و صدماتی است که نقد و تامل در آنها چه در زمان استقرار هر دولت و چه پس از آن همواره میتواند مایه تذکر باشد. مشترکات دولتهای یازدهم و دوازدهم با دولت چهاردهم و برخی اظهارات و فضاسازیهای رسانهای مشابه در ماههای گذشته، راقم این سطور را بر آن داشت که با اشاره به برخی حوادث آن دوره، مواردی را از باب مشورت به دولت محترم متذکر شود. پیداست که رفع تحریم به عنوان عامل جدی و مهم اخلال در معیشت مردم، مستلزم تدابیری است که یکی از راههای آن، مذاکره با تحریمکنندگان است؛ مسیری که در 2 دهه گذشته و در دولتهای مختلف بارها طی شده و ابعاد سیاسی و اقتصادی آن نیز مکرر مورد بحث قرار گرفته و همچنان قابل بررسی است اما جنبههای اجتماعی آن مغفول مانده است؛ موضوعی که پرداختن به آن با توجه به وعدهها و شعارهای دولت چهاردهم و خط پررنگ مذاکره که از سوی رجال سیاسی و حامیان حزبی و رسانهای دولت پیگیری میشود، ضروری به نظر میرسد تا شاید از این طریق از آثار و نتایج مخرب آن که پیش از این قریب به یک دهه گریبانگیر جامعه ایران بود، کاسته شود. اما این آثار و نتایج مخرب کدامند و چگونه به وجود میآیند؟ اگر بگوییم مذاکره بزرگترین پروژه سیاسی و پرتکرارترین کلیدواژه در دولتهای یازدهم و دوازدهم بود، کمتر کسی با آن مخالفت میکند و تقریبا گزارهای مقبول است. بحث از مذاکره در دولتی که با گفتمان مذاکره مستقر شده بود و قصد داشت از طریق گفتوگو با تحریمکنندگان معیشت مردم را بهبود ببخشد و بستر رشد و توسعه اقتصادی را تمهید کند، آنچنان جدی و پررنگ بود که به سرعت از محافل سیاسی و نخبگانی به سطوح مختلف اجتماعی سرازیر و نقل محافل دوستانه و خانوادگی شد. این اقبال عمومی که با امید به گشایش اقتصادی شکل گرفت، پشتوانه خوبی برای دولت شد تا اهداف خود را با قدرت دنبال کند و از این باب اهرمی مثبت و موثر بود اما آثار و نتایج منفی آن زمانی از راه رسید که ابرپروژه دولت شکست خورد. به این ترتیب سرمایه اجتماعی که باید به نحوی حسابشده پشتوانه اهداف و برنامههای اساسی کشور قرار میگرفت، با غفلت دولت وقت و فضاسازی برخی جریانها و رسانهها صرف پروژهای سیاسی شد که نهتنها اهداف کوتاهمدت دولت در بهبود اوضاع معیشتی مردم را تامین نکرد، بلکه با رقم زدن یک دهه رکود اقتصادی، افق آینده را برای بخشی از جامعه تیره و تار کرد. طبیعتا هر دولتی ایدهها و طرح و برنامههایی دارد که جهت کلی حرکت خود را بر آن اساس تنظیم میکند اما شناخت اقتضائات و لوازم اجرا و پیشبینی آثار و نتایج آنها را نمیتوان آسان گرفت. از طرفی در همان دوره بسیاری از اهالی فکر و نظر تذکر دادند که سرمایهگذاری قطعی روی طرحی که یک سوی آن دشمنان و بدخواهان ملت ایران قرار دارند، عاقلانه نیست و نباید انتظار عمومی را بالا برد و اصطلاحا «نباید همه تخممرغها را در سبد مذاکره گذاشت» اما استمرار فضاسازیها و کشاندن گمانهها و بحثهای فنی به پایینترین سطوح افکار عمومی و ناواقعنمایی1 از مذاکره به عنوان شاهکلید بهبود معیشت و رشد و توسعه اقتصادی، موجی از نارضایتی در جامعه ایجاد کرد که البته خاموش باقی نماند و دستکم در 2 برهه در سالهای 1398 و 1401 به صورت ناآرامیهای اجتماعی پدیدار شد. رفتار کلی دولت چهاردهم و برخی جریانها و رسانههای نزدیک به آن و روزشماری برای مذاکره با آمریکا و البته برخی کنشهای پرسشبرانگیز دولت در جریان تحولات منطقه نشان میدهد احتمال بازگشت به 10 سال پیش منتفی نیست. در این میان علاوه بر عامل غفلت و بیتوجهی به تجربههای گذشته باید نقش عناصری که آگاهانه تلاش میکنند مسیر دولت را در این جهت منحرف کنند و از قضا در تجربه قبلی نیز نقش پررنگی داشتند جدی گرفت. درواقع حرکت در این مسیر تنها نتیجه سادهانگاری برخی رجال سیاسی نیست، بلکه منافع برخی گروهها و جریانها با حرکت در این مسیر و افزایش نارضایتی و ایجاد تنشهای اجتماعی تامین میشود. روشن است که طرح این مساله را نباید مخالفت با مذاکره تلقی کرد؛ چنان که در تمام دولتهای پس از انقلاب به اقتضای شرایط، باب مذاکرات خارجی در سطوح مختلف باز بوده و در موارد متعدد آثار بسیار مثبتی برای کشور داشته است. از طرفی مذاکره یک ابزار قطعی در سیاست خارجی است که از قضا در شرایط سخت اقتصادی بسیار کارآمد و راهگشا است اما تجربههای گذشته نشان میدهد اولا تقلیل آن به مذاکره با یک یا چند دولت خاص که خود عامل تحریمند و ثانیا القای آن به عنوان تنها راه گشایش اقتصادی و شاهکلید بهبود وضع معیشتی و توسعه این نظر به پایینترین سطوح اجتماعی و پافشاری بر آن، نتیجهای جز قطبیکردن جامعه و تشدید تنشهای اجتماعی و در نهایت کاهش سرمایه اجتماعی ندارد.
-------------------------
پینوشت
1- ناواقعنمایی در مقابل واقعنمایی به معنای واقع نشان دادن چیزی است که وجود خارجی ندارد و واقعی نیست.
ارسال به دوستان
اعتراضات مردمی در حمص، حماه، لاذقیه، طرطوس و دمشق علیه جنایات شورشیان جولانی شدت گرفت
درگیریهای خونین در سوریه
* در این درگیریها تاکنون ۳ نفر کشته شدهاند/ * بیاعتنایی مردم به اعلام آتشبس از سوی شورشیان
تنها 3 هفته پس از قدرتگیری تکفیریها در سوریه و شدت گرفتن رفتارهای غیرانسانی با اقلیتهای قومی و مذهبی، کاسه صبر مردم سوریه لبریز شد و آتش اعتراضات در بسیاری از شهرهای سوریه که مدتها در آرامش قرار داشت، شعلهور شد؛ اعتراضاتی که پس از ترورهای متعدد، تعرض به کلیساها و نمادهای سال نو میلادی و قبرستانهای مسیحیان و بدرفتاری با شیعیان در اقصی نقاط سوریه آغاز شده بود و اکنون نوبت به علویان سوریه رسیده که در واکنش به آتش زدن و نبش قبر بارگاه «حسین بن حمدان الخصیبی» از علمای برجسته علوی، دست به اعتراض در شهرهای مختلف سوریه بزنند؛ اعتراضاتی سراسری و پرجمعیت که در آنها شعارهایی علیه مسلحان تکفیری و اقدامات آنها سر داده شد و واکنشی بود به بدرفتاری ماموران حکومت جدید دمشق که در روزهای گذشته هیچکدام از اقلیتهای دینی و قومی سوریه از دست آنها در امان نبودهاند. معترضان علوی و مسیحی روز چهارشنبه در شهرهای لاذقیه، طرطوس، حمص، حماه و دمشق به خیابانها آمده و با سر دادن شعارهایی در حمایت از اعتقادات خود و فریاد زدن نام امام علی(ع) و همچنین حسین بن حمدان الخصیبی به اقدامات نیروهای تکفیری و اموی جولانی واکنش نشان دادند. تصاویر تجمعات و راهپیمایی هزاران نفر از علویان سوریه در حمص و لاذقیه طی ساعات گذشته در رسانههای سوری و جهان عرب در حال دست به دست شدن است و در بسیاری از تصاویر، سرکوب اعتراضات و شلیک مستقیم به سوی معترضان به وضوح قابل مشاهده است. در یکی از تصاویر منتشر شده علویان با تجمع مقابل استانداری طرطوس با سر دادن شعارهایی از مقدسات خود دفاع کرده و علیه اقدامات توهینآمیز و سرکوبگرانه تکفیریها شعار سر دادند. در بسیاری از تصاویر منتشر شده در فضای مجازی، تصاویر برخورد خشن و سرکوب تظاهرات توسط نیروهای حکومت جولانی که همچنان به نیروهای شبهنظامی و تکفیری شباهت دارند، مشاهده میشود و تصاویر متعددی از شلیک مستقیم این نیروها به معترضان مخابره شده است؛ تصاویری که در برخی از آنها معترضان زخمی روی زمین افتادهاند و صدای تیراندازی همچنان به گوش میرسد. طبق برخی اخبار تاکنون در اعتراضات استانهای حمص و لاذقیه ۳ تن کشته و 7 نفر با شلیک مستقیم نیروهای حکومت جولانی زخمی شدهاند. به دلیل افزایش درگیریها در شهر حمص، فرماندهی پلیس حکومت جولانی در حمص از برقراری حکومت نظامی در این شهر از ساعت 18 تا 8 صبح و مقررات منع آمد و شد خبر داد. معترضان اما در استانهای لاذقیه، حمص، طرطوس و منطقه المزه دمشق حکومت نظامی را شکسته و در خیابانها ماندند. چند روز قبل نیز مسیحیان دمشق اعتراضاتی را با همراه صلیب در این شهر داشتند که در آن شعارهایی تهدیدآمیز در واکنش به اقدامات خصمانه نیروهای طرفدار جولانی و مسلحان تحریرالشام سر دادند. این اعتراضات در واکنش به قتل مسیحیان دمشق و توهین و تخریب قبرستانها و مقدسات مسیحیان توسط تکفیریهای تحت کنترل حکومت سوریه شکل گرفته بود و تهدیداتی مبنی بر مسلح شدن مسیحیان سوریه در واکنش به اقدامات نیروهای تکفیری حکومت دمشق در این تظاهرات مطرح شد.
رسانههای وابسته به تحریرالشام که تا چند هفته پیش در نقش اپوزیسیون دولت سوریه قرار داشتند، هماکنون مشغول توجیه و انتشار اخبار جعلی در واکنش به اعتراضات سوریه هستند و ویدئوی مربوط به نبش قبر و آتش زدن مقام حسین بن حمدان الخصیبی را قدیمی خوانده و اعتراضات را به نیروهای حزب بعث و عوامل حکومت سابق سوریه منتسب میکنند. محمد العمر، وزیر اطلاعرسانی سوریه در واکنش به اعتراضات گفت: «دوران تنشهای فرقهای که توسط رژیم سقوطکرده اسد دامن زده میشد، به پایان رسیده است. سوریه صدها سال با فرقهها و قومیتهای متنوع خود زندگی کرده و امروز قدرتمندتر و آماده تحکیم صلح و عشق است. فیلم در حال پخش درباره آتش زدن زیارتگاه مذهبی در حلب یک کلیپ قدیمی است و از زمان آزادسازی هیچ حادثه مشابهی ثبت نشده است». وی افزود: «دولت بر تعهد کامل خود در حفاظت از تمام اماکن مذهبی و تاریخی و حفاظت از آنها در برابر هرگونه حمله تأکید میکند، زیرا آنها میراثی ملی و بشردوستانه هستند که مردم سوریه را از همه اقشار دور هم جمع میکنند». با همه این اوصاف، تلاشهای مقامات تحریرالشام برای کاستن از خشم مردم بیتاثیر بوده و حتی عصبانیت علویها را افزایش داده و منجر به افزایش اعتراضات شده است؛ اعتراضاتی که توسط نیروهای سوری و غیرسوری حکومت سوریه سرکوب شده و چندین کشته و زخمی برجا گذاشته. این تلفات در کنار قتلها، ترورها و آزار و اذیتهای فراوان این روزها علیه اقلیتهای دینی و قومی سوریه نشان داد نیروهای تحریرالشام و سایر گروههای تکفیری بر خلاف وعدههای رهبر خود چندان به حفظ ظاهر حقوق بشری پایبند نیستند و ترک عادت نکردهاند و این نشان از ورود سوریه به دالان تاریک ناامنی دارد. آزادسازی بدون حساب و کتاب زندانیهای سارق و جانی و قدرتگیری مسلحان تکفیری و تروریستهای بینالمللی نیز عامل اصلی این ناامنیهاست. افزایش سرقتها و غارتها، سرکوب و کشتار و هتک حرمت مقدسات اقلیتهای دینی و سرکوب مسلحانه و تیراندازی مستقیم به معترضان نشان داد کت و شلوار و کراوات جولانی و وزرای وی درست مانند وعدههای آنها تاثیری بر رفتار مسلحان تکفیری ندارد و به رغم تمام وعدههایی که در دیدارهای دیپلماتیک و قبیلهای این روزهای دمشق مطرح میشود، تضمینی برای رعایت حقوق اقلیتهای دینی و قومی در این کشور وجود نخواهد داشت.
ارسال به دوستان
یادداشت
سندروم گلام و سوریهسازی از ایران امروز
محمد رستمپور: دهه 70، تلویزیون ایران انیمیشنی پخش میکرد به نام «ماجراهای گالیور» که براساس یک رمان ایرلندی ساخته شده بود. گالیور در سفرهای پرشماری که به نقاط مختلف جهان داشت، با حوادث ریز و درشت متعددی روبهرو میشد و همین حوادث دستمایه قصههای جذابی از رویارویی او و همراهانش میشد با روزگار، زندگی و سرنوشت. در میان اطرافیان گالیور، شخصیتی به نام «گلام»، در تمام حوادث، بدون استثنا، با جمله «من میدونم» منفیبافی میکرد و به همه یأس و ناامیدی میداد. تأثیر گلام تا اندازهای بود که همیشه یکی از ارکان و وجوه درام قصه را تشکیل میداد و هیجانی به مخاطب منتقل میکرد که او را بر سر دوراهی شدن یا نشدن، موفقیت یا شکست معلق میکرد. گلامهای سیاسی در هر اتفاق و رویدادی حتی اگر در میانه دریای کارائیب در غرب اقیانوس اطلس هم باشد، زبان به سرزنش جمهوری اسلامی ایران باز میکنند و مرتبا نسبت به واقعه هشدار میدهند و پس از هر واقعهای هم با قیافهای حقبهجانب، ماجرا را به صورتی روایت میکنند که با حرف آنها پیش از رخداد تناسب داشته باشد. پس از سقوط نظام سیاسی اسد در سوریه، سندروم گلام در تحلیلها و تفسیرهای سیاسیون و رسانهایها فزونی گرفته است. گلامهای سیاسی در 2 هفته اخیر در 2 دسته کاملا مجزا شروع کردهاند به منفیبافی و یأسآفرینی و القای ناامیدی و برخی به تصریح و برخی به تلویح و کنایه، سرنوشت سوریه را برای جمهوری اسلامی ایران ترسیم و تصویر کردهاند. دسته اول، اصلاحطلبانی هستند که بیاعتنا به آنچه در مذاکرات برجام و پس از آن در سالهای ۹۴ و ۹۵ رخ داد، روی کار آمدن دولت پزشکیان را فرصت و زمینهای میبینند که مجدداً با یک آرایش رسانهای، علتالعلل تمام مصایب و مسائل ایران امروز از جمله ناترازی انرژی که زندگی این روزهای مردم را مختل کرده است، «تحریم» بدانند و با مقایسه بیوجه تورم ۳۴ درصدی ایران با تورم ۱۲۰ درصدی سوریه و غفلت تعمدی از همه تمایزها و تفاوتهای اجتماعی و سیاسی این 2 کشور، مقاومت را بیفایده و پرهزینه نشان دهند. همین عناصر و افراد و رسانهها با گزینش تصاویری از دختران و زنان بیحجاب سوری و لبنانی در جشنهای محلی و ملی 2 کشور و انتشار فراگیر آن در رسانههای اجتماعی ایران کوشش داشتند توازن رابطه ایران و کشورهای مقاومت را به نفع و کفه کشورهای عربی سنگین کنند. دسته دوم، برخی تحلیلگران دلسوز وابسته به جریان انقلابند که در نقش مطالبهگری خود عمیقاً غرق شدهاند و گمان میبرند آنچه به ذهن آنها میرسد، به فکر مدیران و سیاستگذاران و فرماندهان نظامی و سیاسی ایران خطور نمیکند. در جهان آنها، همه وابسته یا بیبصیرتند و رهبر انقلاب، تنها هستند و خون شهدای مدافع حرم پایمال شده و بعد از 13 دی ۹۸ و شهادت سردار پرافتخار ایرانزمین، حاج قاسم سلیمانی، ایران از حیث توانمندی، راهبرد و طراحی و ابتکار رو به افول است و ایشان وظیفه و تکلیف تاریخی دارند که با «من میدونم»، «من میدونم» گفتن جامعه به خواب رفته را بیدار کنند. روزی به شورای نگهبان، ساعتی به سپاه، دیروز به دولت و امروز به بیت رهبری نهیب میزنند و گمان میکنند ابوذرگونگی فقط به فریاد زدن است. صد البته خوشبینی مفرط، غفلت غلیظ و چه بسا نفوذ موردی و جریانی برای انحراف از مقاصد بلند و وجوه ممتاز جمهوری اسلامی ایران قابل انکار نیست و پروژه عادیسازی و سازش و کنار گذاشتن مقاومت و استقلال به شکل قدرتمند و پرشدتی در حال اجراست اما راه مواجهه با آن منفیبافی، یأسآفرینی، اتهامزنی و اختلافافکنی نیست. تبیین، روشنگری و افشای دروغ اگر با امیدآفرینی، التفات به ظرفیتها و امکانها، مرور تاریخ پرفراز و نشیب ایران در حوادث و دگرگونیها و توجه دادن به چشماندازها نباشد، لاجرم به سیاهنمایی و تلخکامی منتهی میشود. اولویت دادن مسائل فرعی، کمارزش کردن اقدامات بویژه آنها که معیشت مردم را سامان میدهد، برچسبزنی به مدیران، شخصیتهای اجتماعی و تقلیل دادن مجموعه اقدامات به یکیدو رفتار قابل نقد، سرزنشگری، متهمسازی مردم، همه و همه با هر عنوان و بیانی انجام شود، شکلی از پدیده گلام است و اتفاقا همان چیزی است که دشمن خونریز و سفاک ایران اسلامی یعنی اسرائیل کودککش میخواهد. از آغاز توفانالاقصی، نخستوزیر فریبکار رژیم صهیونی 2 پیام ویدئویی خطاب به مردم ایران داشته که در هر 2 پیام در تلاش بوده پشتیبانی اجتماعی ایده مقاومت را هدف بگیرد. حسابهای کاربری رژیم صهیونی به زبان فارسی در سکوهای مختلف هم همین هدف را دنبال میکنند، یعنی سعی در تکهتکهسازی پیکره واحد جامعه ایران با همه تنوع و چندگونگی دارند برای آنکه بتوانند بر کلیت آن راحتتر غلبه کنند. گلامهای سیاسی بیآنکه بخواهند و بدانند نقشه دشمن را کامل میکنند.
نظام سیاسی در بالا و پایین مسیری که به سوی اهدافش طی میکند، شکست و پیروزی دارد و از دست رفتن سوریه برای جبهه مقاومت، شکست به شمار میآید اما فراموش نکنیم تاریخ، بازی تکحذفی نیست، لیگ قهرمانی است که مسابقات رفت و برگشت بسیاری دارد. به تعبیر شهید سرافراز حاجقاسم سلیمانی؛ «نترسیم، نترسید و نترسانیم».
ارسال به دوستان
مسیحیان آواره غزه کریسمس را غرق در رنج و ماتم گذراندند
اسرائیل ضد مسیح
گروه بینالملل: دیشب برای دومین سال پیاپی، همزمان با جشن مسیحی کریسمس، زادگاه حضرت عیسی مسیح(ع) در فلسطین سوت و کور بود و حدود 700 مسیحی ساکن غزه نیز همانند دیگر فلسطینیهای این باریکه جنگزده، در پی 15 ماه نسلکشی آشکار توسط صهیونیستها، شب کریسمس را در میان آوار و گرسنگی و غرق در ماتم سپری کردند.
خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز در آستانه کریسمس که توسط 2 میلیارد مسیحی در سراسر جهان بویژه در اروپا و آمریکا جشن گرفته میشود، سراغ مسیحیان غزه رفت.
یکی از آنان به نام «رامز سوری» میگوید امسال چیزی برای جشن گرفتن کریسمس ندارد. او همچنان در بنای نیمهمخروبه همان کلیسای باستانی سنت پورفیریوس، واقع در شهر غزه زندگی میکند؛ مهمترین بنای مسیحی این باریکه که پارسال در آغاز جنگ نسلکشی اسرائیل علیه فلسطینیان بمباران هوایی شد.
او میگوید این کلیسا محل امنی بود که تحت حفاظت قوانین بینالمللی قرار داشت. با این حال، به طور مستقیم هدف قرار گرفت.
3 فرزند رامز در زمره 15 نفر از بستگان او بودهاند که به شهادت رسیدهاند و او که هنوز عزادار آنهاست، میگوید: «امسال فقط مراسم مذهبی خود را برگزار میکنیم و دیگر هیچ. ما همچنان عزادار هستیم و برای جشن گرفتن یا هر کار دیگری، جز دعا برای صلح، انگیزهای نداریم».
این روزنامه آمریکایی به نقل از مقامات محلی و اعضای جامعه کوچک مسیحیان غزه، به روایت شرایط دشوار و ناامن آنها برای بقا با پناه جستن به کلیساهای تاریخی شهر و برگزاری بیفروغ مناسک میلاد مسیح در شرایط جنگی پرداخت.
مسیحیان غزه سالها تحت تأثیر جنگهای مداوم با اسرائیل و محاصره شدید اسرائیلی- مصری قرار داشتهاند که محدودیتهای شدیدی بر سفر، تجارت و زندگی روزمرهشان اعمال کرده است. در این میان به گفته «خالد صایغ» تحلیلگر سیاسی و مسیحی اهل غزه، حکومت حماس دست کم با اقدامات نمادینی مانند استقبال عمومی از تعطیلات مسیحی به آنها توجه میکرد.
نیویورکتایمز نوشت: «جامعه کوچک مسیحیان در نوار غزه، کریسمس دیگری را در جنگی نابرابر تجربه کرد. تعطیلات کریسمس که پیشتر با میهمانیهای خانوادگی، آذینبندی و آیین شکرگزاری همراه بود، این بار، با سر کردن در پناهگاههای موقتی در کلیساهای تخریبشدهای میگذرد که در ویرانههای شهری در محاصره واقع شدهاند».
اگرچه نیویورکتایمز در شرایطی که حدود 2 میلیون فلسطینی در باریکه غزه در شرایطی وخیم و غیرانسانی زیر آتش جنگ نسلکشی رژیم صهیونیستی آواره و درمانده شدهاند، فقط به سرنوشت اقلیتی کوچک از مسیحیان توجه نشان میدهد اما پرداختن به همین بخش کوچک از واقعیت تلخی که زاییده توحش اسرائیل است توسط معتبرترین روزنامه سیاسی آمریکا، اهمیتی تاریخی دارد.
در ادامه این گزارش آمده است: «اسرائیل بعد از هفتم اکتبر حملات هوایی و زمینی گستردهای انجام داد که بیش از ۴۵ هزار نفر را کشته، بخش اعظم غزه را ویران و 2 میلیون نفر را آواره کرده است. یک هفته پس از آغاز جنگ، ارتش اسرائیل دستور تخلیه جمعی شمال غزه را صادر کرد. با این حال، بسیاری از مسیحیان ساکن محلههای مرفه مانند ریمال، به دلیل نگرانی از شرایط جنوب، از سفر به آن منطقه خودداری کردند. در عوض، صدها نفر در 2 کلیسا، یعنی کلیسای سنت پورفیریوس و کلیسای خانواده مقدس پناه گرفتند. جورج آنتون، یکی از پناهجویان کلیسای خانواده مقدس میگوید این جامعه برای مدیریت نیازهای ضروری مانند غذا، سرپناه و خدمات بهداشتی، کمیتههایی تشکیل داده است. او اضافه میکند: «ما خیلی زود متوجه شدیم این جنگ مانند جنگهای قبلی نیست که جامعه بینالملل پس از یک یا 2 هفته مداخله کند».
کامیل ایاد، از مسؤولان این کلیسا که از پاییز پارسال به مصر گریخته، میگوید: «آینده حضور مسیحیان در غزه در معرض خطر قرار دارد. من وطنم را دوست دارم - همه ما دوست داریم - اما قبل از بازگشت، ابتدا باید وضعیت سیاسی و اقتصادی را ارزیابی کنم».
جمعیت مسیحیان غزه به طور تقریبی بین ۸۰۰ تا 1000 نفر تخمین زده میشود اما از زمان آغاز جنگ، صدها نفر از آنها به کشورهایی مانند مصر، کانادا و استرالیا مهاجرت کردهاند.
در چنین شرایطی منتر عیسی، کشیش فلسطینی در بیتلحم، زادگاه حضرت عیسی (ع) واقع در کرانه باختری، میگوید بسیاری از مسیحیانی که پیشتر به ماندن در غزه متعهد بودند، پس از تخریب خانههایشان اکنون تنها به دنبال حفظ امنیت فرزندان خود هستند. او میگوید: «امیدوارم اشتباه کنم اما جای تعجب ندارد اگر پس از جنگ، مسیحیان کمتری در غزه باقی بمانند. آنها به ما میگویند فقط میخواهیم این جهنم را ترک کنیم».
با آنکه یکشنبه این هفته ارتش جنایتکار اسرائیل برای خارج کردن مسیحیان از غزه با هدف جلوگیری از توجه بیشتر جامعه جهانی بویژه غربیها به واقعیات وحشتناک این منطقه اعلام آمادگی کرده اما رهبران کلیسای غزه که یکی از قدیمیترین کلیساهای جهان به شمار میرود و همچنین جامعه مسیحیان آن که مرفهترین اقلیت باریکه پیش از جنگ اخیر بودند، حاضر به ترک غزه نیستند.
روزنامه واشنگتنپست، دیگر روزنامه سیاسی معتبر آمریکایی نیز در گزارشی مشابه به فراموششدگی مسیحیان غزه توسط غرب به عنوان پایگاه اصلی مسیحیت در جهان اشاره کرده است. این گزارش نشان میدهد از نظر اسرائیلیها، مسیحیان غزه نیز مثل اکثریت مسلمان چیزی جز مردمی نیستند که باید پاکسازی قومی شوند.
پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان شنبه گذشته با اشاره به بمباران کودکان در غزه توسط اسرائیل گفت: «دیروز کودکان بمباران شدند. این بیرحمی است. این جنگ نیست. میخواهم این را بگویم چون قلب را به درد میآورد».
اظهارات پاپ برای رژیم صهیونیستی خوشایند نبود و وزارت خارجه آن دیدگاه او را دلسردکننده و بیارتباط با «زمینه اصلی مبارزه اسرائیل» خواند.
طبیعتا حملات وحشیانه صهیونیستها به اهالی غزه اعم از نظامی و غیرنظامی یا مسلمان و مسیحی همچنان ادامه دارد.
خلیل سایق، جوان فلسطینی که مدیریت طرح آگورا، یک نهاد غیردولتی آمریکایی را بر عهده دارد که دموکراسی در غرب آسیا را تبلیغ میکند(!) به واشنگتنپست گفته است: بیش از ۷۵ درصد مسیحیان غزه، از جمله خانواده خودش، خانههای خود را از دست دادهاند که وادارشان کرده به محوطه کلیساها مهاجرت کنند.
به گزارش این روزنامه، مسیحیان کرانه باختری بویژه بیتلحم، زادگاه حضرت عیسی(ع) و قطب زیارتی مسیحیان نیز امسال همانند کریسمس 2022 عزادارند و چراغانی نمیکنند. او گفت: «جشن گرفتن در حالی که هنوز در نوار غزه کشتار میشود و دهها نفر هر روز کشته میشوند، غیرممکن است. روسای کلیساها تصمیم گرفتهاند امسال، عید کریسمس را جشن نگیرند. آنها فقط مراسم نماز را برگزار کردند. ما از تزئینات و درخت کریسمس استفاده نکردهایم. برخی خانوادهها درختهایشان را در خانههایشان میگذارند اما بسیاری دیگر این کار را نمیکنند».
ارسال به دوستان
رزمایش مهم دفاعی - تهاجمی ایران در روزهای آینده برگزار میشود
پیام اقتدار و آمادگی
گروه سیاسی: فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) از برگزاری رزمایش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در روزهای آینده خبر داد. ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هر سال بویژه در ماههای پایانی سال برای حفظ و بالا بردن آمادگی نیروهای مسلح، رزمایشهایی برگزار میکنند اما امسال با توجه به تحولات منطقه و جنگافروزیهای رژیم صهیونیستی، اعلام خبر برگزاری رزمایش «پرقدرت» نیروهای مسلح میتواند پیامهای مهمی را به بازیگران منطقهای و فرامنطقهای صادر کند.
سردار سرلشکر غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) در بیان کیفیت برگزاری رزمایش پیش رو، آن را «رزمایشی پرقدرت با استفاده از ابزار و تسلیحات دفاعی و تهاجمی» معرفی کرد. وی که در جلسه فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سخن میگفت، در این رابطه اظهار داشت: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در روزها و هفتههای آینده رزمایشهای دفاعی و تهاجمی پرقدرتی را به اجرا میگذارند.
سردار رشید با بیان اینکه همواره در نیمه دوم سال بویژه ۳ ماه پایانی، این رزمایشها به صورت عملیات مشترک توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمین، هوا و دریا انجام میشود، اضافه کرد: در روزهای آینده رزمایشهای پرقدرتی با استفاده از ابزار و تسلیحات دفاعی و تهاجمی برای مقابله با تهدیدهای دشمنان ملت ایران طرحریزی و اجرا میشود.
* نمایش قدرت دفاعی و تهاجمی ایران
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با توجه به ۲ عملیات تاریخی «وعده صادق 1 و 2» و همینطور دفاع موثر در برابر تهاجم هوایی اسرائیل به نقاطی از کشورمان، قدرت دفاعی و تهاجمی خود را در صحنه عمل به همگان نشان دادهاند. پیش از رویارویی با رژیم صهیونیستی نیز ایران در حمله به پایگاه عینالاسد آمریکا که 18 دیماه 1398 در پی شهادت حاجقاسم سلیمانی انجام شد، نشان داد هم توان و هم اراده دفاع از خطوط قرمز خود را دارد.
با توجه به درخشش بارقههای قدرت نظامی ایران در عرصههای بینالمللی، همواره برگزاری رزمایشهای نظامی در ایران مورد توجه کارشناسان و رسانههای خارجی قرار گرفته است. این بار اما رزمایش دفاعی - تهاجمی نیروهای مسلح کشورمان در شرایطی برگزار میشود که منطقه خاورمیانه با التهابات بیسابقهای مواجه است. وقایع سوریه در کنار تداوم جنگافروزی اسرائیل، نگاهها را به سوی ایران معطوف کرده است؛ کشوری که ۲ بار با صدها موشک و پهپاد، قدرت پدافندی اسرائیل و ناتو را به چالش کشیده، قرار است در اوج التهابات غرب آسیا، قدرت نظامی خود را در قالب یک رزمایش به رخ دشمنان بکشد.
از همین رو سرلشکر غلامعلی رشید در سخنانش به این نکته نیز اشاره کرد که اجرای رزمایشها به معنای آزمون نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در برابر تهدیدها و با هدف آمادگی دفاعی و تهاجمی برای کوبیدن دشمن است. او گفت: این رزمایشها با دقت و خلاقیت در هدفگذاری و طرحریزی برای غافلگیر کردن دشمن با جدیت اجرا میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش افزود: هر سال به طور متوسط 30 رزمایش بزرگ هدفگذاری و انجام میشود که قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) ضمن هدایت و راهبری رزمایشها بر حسن اجرای آنها نیز نظارت میکند.
* آسمان اسرائیل باز و بیدفاع است
فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) با بیان این نکته که دشمن صهیونیست دچار توهم و خطای محاسباتی شده است، تصریح کرد: عملیاتهای پرقــــدرت تهاجمی علیه رژیم صهیونیستی بویژه «وعده صادق 2» که بخش کوچکی از توان تهاجمی نیروهای مسلح ایران را به نمایش گذاشت و موشکهای بالستیک شلیکشده به مراکز نظامی و اهداف از پیش تعیینشده اصابت کرد، به فرماندهان ما و دنیا ثابت کرد آسمان رژیم اشغالگر قدس برخلاف تبلیغات رسانهای آنها، در مقابل تهاجم ما باز و بیدفاع است.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران بر اساس دکترین دفاعی خود آغازگر هیچ جنگی در منطقه نخواهد بود، لیکن رزمایشهای پیش رو در راستای آمادگی و اقتدار دفاعی و هجومی برای مقابله با هر نوع تهدید انجام میشود.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، هرچند هر ساله کشورمان شاهد اجرای رزمایشهای نیروهای مسلح است اما امسال تحولات منطقه باعث شده رزمایش پیش رو پیامهای صریح و قاطعانهای در خود داشته باشد؛ نیروهای مسلح ایران همواره آماده هستند از کیان ایران اسلامی با قدرت دفاع کنند. ایران آماده است، چه برای دفاع از خود و چه برای تهاجم به دشمن. آمریکا، اسرائیل و متحدانشان چه بخواهند چه نخواهند، ایران اکنون خود را به عنوان یک ابرقدرت فرامنطقهای معرفی کرده و تاکنون نیز هر گونه تعدی به خطوط قرمز خود را با قدرت پاسخ داده است. از سوی دیگر ایران هر بار در رزمایشهای بزرگ خود، شگفتانههایی را به معرض نمایش گذاشته است. این بار نیز باید منتظر باشیم و ببینیم در رزمایش پیش رو، نیروهای مسلح کشورمان چه غافلگیریهایی چه در سطح تاکتیکی، تکنیکی یا تسلیحاتی خواهند داشت.
***
فدوی: تا چند سال آینده رژیمی به نام اسرائیل وجود ندارد
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: با توجه به روندی که آغاز شده، تا چند سال آینده قطعا حکومتی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت.
سردار علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حاشیه بازدید از نمایشگاه دستاوردهای علمی سپاه در سال 1403، در جمع خبرنگاران با اشاره به تحولات منطقه اظهار داشت: ما به صدق وعده خدا اعتقاد داریم و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید فرمودند.
سردار فدوی ادامه داد: ظلم به هیچ وجه پایدار نیست و همه عالم در 15 ماه گذشته فهمیدند ظالمترین حکومت فعلی دنیا رژیم صهیونیستی است و هیچکسی درباره آن شک ندارد؛ همچنین بیش از 92 درصد کشورهای دنیا علیه صهیونیستها تظاهرات کردند.
جانشین فرمانده کل سپاه در پایان سخنان خود افزود: تاکنون بیش از 20 هزار کودک در غزه به شهادت رسیدهاند. ما به وعده الهی ایمان داریم و با توجه به روندی که آغاز شده، تا چند سال آینده قطعا حکومتی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت.
***
سردار رادان: رزمایش امنیت در تمام کویرهای ایران انجام میشود
فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران گفت: تمام کویرهای ایران که زیبا، وسیع، پیچیده و دارای مسائل مختلف هستند تا پایان سال جاری زیر پوشش مانور و عملیاتهای پی در پی قرار میگیرند.
به گزارش «وطن امروز»، عملیات تروریستی منطقه تفتان استان سیستانوبلوچستان که منجر به شهادت 10 نفر از نیروهای انتظامی شد، اعلام هشداری بود تا نیروهای مسلح کشورمان با جدیت بیشتری به انجام رزمایشهای امنیتی در اقصی نقاط کشورمان بپردازند. رزمایش شهدای امنیت در جنوب شرق کشور که توسط سپاه و با همکاری فرماندهی انتظامی انجام شد، هر چند پاسخی مستقیم به شرارت گروهک جیشالظلم در عملیات تروریستی تفتان بود اما این رزمایش آنچنان دستاورد درخشانی در انهدام گروهکهای تروریستی جنوب شرق کشور داشت که باعث شد جدیت در رزمایشهای امنیتی بازتعریف دوبارهای شود.
در همین باره سردار احمدرضا رادان دیروز در اختتامیه رزمایش عملیات «نصرالله 1» در منطقه عمومی «دیگ رستم» طبس اعلام کرد ستاد کل نیروهای مسلح ماموریت کویر را به فرماندهی انتظامی کل کشور محول کرده است تا این نیرو بتواند امنیت کویرهای کشور را تامین کند.
سردار رادان گفت: بعد از واگذاری امنیت کویر به فرماندهی انتظامی کل کشور، مسیر حرکت برای شناسایی و پیدایش نقاط اتکا به منظور حضور عملیاتی و پاکسازی بهتر در دستور کار قرار گرفت. وی افزود: این کویرها شامل بخشیهایی از خراسان جنوبی، سیستانوبلوچستان، اصفهان، تهران، یزد، کرمان، سمنان و خراسان رضوی است که بسیار حساس بوده و مورد حمایت در عملیاتهای پی در پی خواهد بود، زیرا این موضوع برای منطقه هم مهم تلقی میشود.
فرمانده کل انتظامی کل کشور با اشاره به اختتامیه نخستین مرحله از رزمایش کویر در منطقه دیگ رستم یادآور شد: این مرحله امروز (دیروز چهارشنبه) به پایان میرسد، در حالی که نقاط و مسیرهای مشخصشده همه به درستی و با تمام دقت رصد شد. وی با تاکید بر اینکه نگاه فرماندهی انتظامی کشور به یگانهای تکاوری رو به جلو است، گفت: امروز یگانهای تکاوری در کنار یگانهای ویژه، جزو عمل کلی انتظامی کشور قرار گرفتهاند و روز به روز مجهزتر و آمادهتر خواهند شد.
سردار رادان افزود: اقداماتی که در راستای تقویت یگانهای تکاوری انجام شده، جای تشکر دارد، اکنون در حوزههای مختلف یگانهای سختکوشی داریم.
وی ادامه داد: در همه ماموریتهای سخت یکی از پشتیبانیهای موثر توسط یگانهای تکاوری انجام میشود، زیرا آمادگی کافی دارند، آموزشهای لازم را دیدهاند و از تجهیزات کافی برخوردار هستند و آمادگی حضور در مناطق عملیاتی را دارند.
فرمانده کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران گفت: این رزمایش هم از همین لحاظ مهم بود که بیش از ۶۲ هزار کیلومتر مربع را به خود اختصاص داد، لذا در فاصله زمانی کوتاه از حرکت در نقطه الحاق تا رسیدن به منطقه تجمع، اتفاق بسیار خوبی بود که با انضباط کامل انجام گرفت.
وی افزود: برای نخستین مرحله از عملیات، این پیوستگی و اتفاق خوب، نشان از هوش بالای فرماندهان در یگانهای تکاوری، یگان ویژه و قرارگاههای عملیاتی دارد.
فرمانده کل انتظامی کشور بیان کرد: امروز در هر منطقه اگر بخواهیم از یگانهای تکاوری و ویژه استفاده کنیم اطمینان داریم این یگانها قادر و خوداتکا هستند و میتوانند ماموریت را به صورت یگانی دریافت کنند و به همان صورت انجام دهند.
وی با اشاره به اینکه یگانهای ویژه و تکاوری میتوانند حضور طولانیمدت در مناطق عملیاتی داشته باشند، ادامه داد: از همه تلاشهای انجامشده برای این رزمایش تشکر میکنم.
سردار رادان ضمن خداقوت به فرماندهان، تکاوران و متخصصان سلاحهای گوناگون یادآور شد: روحانیانی که در این رزمایش لباس رزم به تن کردند یادآور روزهای دفاعمقدس هستند، لذا به نیروها، روحیه انقلابی میدهند که امید است این اقدام ذخیره آخرتشان باشد.
رزمایش ۳ روزه یگانهای تکاوری در منطقه دشت لوت (منطقه عمومی دیگ رستم) و محورهای دیهوک، شهداد، خوسف، دهسلم و راور که با رمز یا زهرا(س) از سوم دی آغاز شده بود، دیروز (چهارشنبه) به پایان رسید.
ارسال به دوستان
سانحه هوایی برای هواپیمای جمهوری باکو در قزاقستان 45 کشته بر جا گذاشت
ناگهان سقوط
طبق گزارشات رسانههای قزاقستان هواپیمای متعلق به خطوط هواپیمایی جمهوری آذربایجان روز چهارشنبه در نزدیکی بندر قتاو در قزاقستان، سقوط کرد. رسانههای قزاقستان و روسیه علت اصلی سقوط این هواپیما را برخورد با دستهای از پرندگان و از کار افتادن موتور این هواپیما بر اثر این برخورد عنوان کردهاند. این هواپیمای مسافری از مبدأ باکو در جنوب غربی دریای خزر به سوی شمال غربی دریای خزر و شهر گروژنی در حال پرواز بود که به دلیل مهگرفتگی از مسیر خود منحرف و با دسته پرندگان برخورد کرده و به همین دلیل نیز در قزاقستان، در شمال شرقی دریای خزر سقوط کرد. طبق گزارش رسانههای روسی و قزاقستانی، هواپیمای سقوطکرده از مدل امبرائر ۱۹۰ ساخت کشور برزیل بوده است. همچنین طبق گزارشات، برخی سرنشینان این هواپیما از این سقوط مرگبار جان سالم به در برده و دچار جراحات مشهود شدهاند. این هواپیمای مسافری 70 سرنشین داشت که بسیاری از آنها جان باختهاند و تنها 25 نفر از این حادثه نجات یافتهاند که 22 تن از آنها به بیمارستان منتقل شدهاند. طبق گزارشات، اکثر سرنشینان این هواپیما تبعه جمهوری آذربایجان بودهاند اما در بین آنها اتباع قزاقستان، قرقیزستان و روسیه نیز وجود داشتهاند. طبق برخی گزارشات، خلبانان این پرواز موفق به فرود اضطراری شدهاند اما تصاویر منتشرشده در فضای مجازی نشاندهنده سقوط پرسرعت و با زاویه پروازی شدید این هواپیماست. ارسال به دوستان
«وطن امروز» از مصائب واگذاری خودروسازان دولتی گزارش میدهد
بازی خودروسازان با تودلی
گروه اقتصادی: موضوع واگذاری سهام دولت در ۲ خودروساز دولتی اخیراً جدی شده است اما از آنجا که این موضوع قبلا بارها تکرار ولی اجرایی نشده است، احتمال دارد که این بار نیز از آن به عنوان یک موج خبری برای نوسانگیری شرکتهای خودرویی در بورس استفاده کرده باشند. از طرف دیگر این ۲ شرکت حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارند که هنوز تعیینتکلیف نشده است، چرا که پیش از این قرار بود سازمان خصوصیسازی ابتدا شرکتهای زیرمجموعه ۲ خودروساز را قیمتگذاری و تعیینتکلیف کند و بعد موضوع واگذاری این ۲ خودروساز اجرایی شود.
زهره عالیپور، رئیس سازمان خصوصیسازی در این باره اعلام کرد: «ارزشگذاری بلوکهای سهام خودروسازان در جریان است اما هنوز قیمت مشخص نشده است. سازمان ایدرو در حال بررسی نحوه واگذاری مانده سهام دولت در ایرانخودرو و سایپا است، هنوز قیمتگذاری بلوکهای سهام خودروسازها نهایی نشده است».
احمدی، رئیس قبلی سازمان ایدرو نیز پیش از این گفته بود: «موضوع تودلی ۲ خودروساز بسیار پیچیده است و باید در گذشته اتفاق نمیافتاد و در مقطع کنونی نیز حل آن بسیار پیچیده است. در همین راستا یک بسته پیشنهادی برای واگذاری سهام ۲ خودروساز به سران قوا ارائه کردهایم و منتظر تعیینتکلیف از بالا هستیم».
پیش از این بسیاری از فعالان اقتصاد معتقد بودند که واگذاری ۲ خودروساز غیرممکن است، چرا که هیچ هلدینگ و شرکت خصوصیای تمایل ندارد ۲ شرکت زیانده را خریداری کند. به همین دلیل باید ابتدا این مشکل برطرف شود و بعد موضوع واگذاری ۲ خودروساز اجرایی شود.
در همین راستا دولت در سالهای اخیر مجوز افزایش قیمت را به خودروسازان متناسب با تورم ارائه کرد به طوری که در مقطع کنونی فاصله قیمت خودرو در بازار آزاد و کارخانه به حداقل ممکن رسیده است اما این مساله هم به رونق خودروسازان منجر نشد، چرا که مردم تقاضایی برای خرید خودرو با کیفیت پایین و با قیمت مشابه نمونه خارجی ندارند. به همین دلیل چالش خودروسازان همچنان پابرجا مانده است.
* چالشهای واگذاری سهام
1- برخلاف رویههای معمول، دولت و نهادهای عمومی زیرمجموعه دولت بیش از ۵۰ درصد سهام ایرانخودرو و سایپا را در اختیار دارند. این نهادها به دلیل منافعی که از این سهام دارند، تمایلی به از دست دادن آن ندارند.
2- ساختار سهامداری پیچیده خودروسازان؛ خودروسازان با تشکیل تعداد زیادی از شرکتهای اقماری، ساختار سهامداری پیچیده و چندلایهای ایجاد کردهاند. این ساختار ماتریسی و چندلایه به واسطه موانع حقوقیای که ایجاد کرده، عملا رها شدن از دست آن را دشوار میسازد.
قطعهسازان نیز بخشی از سهام ۲ خودروساز را در دست دارند. بر این اساس واگذاری سهام خودروسازان برای قطعهسازان به معنای از دست رفتن موقعیت تعارض منافع است، که این موضوع باعث مقاومت آنها در برابر واگذاری میشود.
بخشی از سهام خودروسازان نیز مربوط به افراد عادی است که عملا تأثیری در تصمیمات خودروسازان ندارند.
* راهحلها و پیشنهادات برای واگذاری موفق
- اجرای قوانین سفت و سخت برای رفع موقعیت تعارض منافع، هم در سمت سهامداری دولت و هم در سمت سهامداری خودروسازان از طریق شرکتهای زیرمجموعه، ضروری است.
- اصلاح ساختار مالی خودروسازان به منظور افزایش ارزش سهام و انجام واگذاری به قیمت مناسب؛ این اصلاحات باید به گونهای باشد که جذابیت سهام برای سرمایهگذاران افزایش یابد.
- افزایش شفافیت در فرآیند واگذاری سهام و ارائه اطلاعات دقیق و شفاف به سهامداران و سرمایهگذاران؛ این اقدام میتواند به افزایش اعتماد و کاهش مقاومت در برابر واگذاری کمک کند.
- به کارگیری مدیران حرفهای و باتجربه در راس شرکتهای خودروسازی که توانایی اجرای اصلاحات لازم و مدیریت بهینه سهامداری را داشته باشند.
* تحلیل جامع واگذاری سهام ۲ غول خودروسازی ایران
واگذاری سهام ۲ غول خودروسازی ایران - ایرانخودرو و سایپا - بار دیگر توجه محافل بازار سرمایه را به خود جلب کرده است. حالا دولت به عنوان سهامدار عمده، نقش بسیار مهمی در تصمیمگیری درباره واگذاری این سهام دارد اما رئیس سازمان ایدرو اعلام کرده که فعلا خبری نیست، چرا که بخشی قابل توجهی از سهام این ۲ شرکت به صورت «سهام تودلی» در اختیار شرکتهای زیرمجموعه آنها قرار دارد. این موضوع چالشها متعددی را به همراه دارد که نیازمند تحلیل و بررسی دقیق است. شاید عمدهترین دلیل واگذار نشدن سهام این ۲ خودروساز در سالهای اخیر همین موضوع بوده است.
امیرحسین قناتی، معاون توسعه صنایع حملونقل سازمان گسترش و نوسازی، یکی از چالشهای اصلی در واگذاری سهام تودلی را ارزش پایین این سهام عنوان و تاکید کرد: «قیمت سهام خودروسازان جذابیت کمی برای سهامداران دارد. برای افزایش ارزش سهام و انجام واگذاری به قیمت مناسب، اصلاح ساختار مالی شرکتهای خودروسازی ضروری است».
معاون توسعه صنایع حملونقل سازمان گسترش و نوسازی (ایدرو) همچنین به این موضوع هم اشاره کرد که این سازمان مانند سایر سهامداران، تنها 5.7 درصد سهام ایرانخودرو و 16.8 درصد سهام سایپا را در اختیار دارد، بنابراین هرگونه تصمیمگیری درباره واگذاری این سهام، منوط به تصمیم دولت است.
چند وقت پیش در زمان صدور مجوز افزایش قیمت 35 درصدی برای محصولات خودروسازان، مسائلی جدی درباره عملکرد این شرکتها منتشر شد. مدیران خودروسازان بقای خود را به افزایش قیمت گره زدهاند و این موضوع با توجه به تورمی بودن اقتصاد ایران کاملا منطقی به نظر میرسد. با این حال این شرکتها هیچ تلاشی برای توسعه بعد کیفی محصولات خود نکردهاند، حتی با سازمان استاندارد در زمینه توسعه استاندارد محصولات خود مشکلاتی دارند و شاید اگر از مقررات استاندارد هشتادوپنج گانه کاسته نمیشد، آنها توان تولید خیلی از محصولات خود را نداشتند.
مشکلی که این روزها صنعت خودرو در ایران با آن دست و پنجه نرم میکند، موضوع واردات خودرو است. در واقع شرکتهای خودروساز نتوانستند از نظر تولید به سطحی برسند که بتوانند امروز با خودروهای وارداتی که عمدتاً با تعرفه ۶۰ درصد به بالا وارد میشوند رقابت کنند. برای همین همواره با لابیهایی تلاش کردهاند مانع واردات خودروهای دست دوم شوند یا خود به عنوان واردکننده خودروهای نو عمل کنند. بنابراین همچنان خودروسازان داخلی درگیر بازار انحصاری هستند و این مساله حکایت از این دارد که عمدتا قیمتگذاری نیز نمیتواند مشکلات ساختاری آنها را جبران کند.
مسألهای که در حال حاضر وجود دارد این است که صنعت خودروی جهان به سمت تولید خودروهای برقی رفته است. سازمان ایدرو تقریباً ۵ سال پیش مدعی تشکیل تیمی برای طراحی خودروی برقی شد و حتی در نمایشگاههای صنعت خودرو نیز نمونه داخلیسازی خودرو برقی را به نمایش گذاشت اما بعد از گذشت سالها هنوز هیچ خبری از تولید خودروی برقی نیست. خودروسازان حتی نتوانستهاند مدلهای بنزینی خود را با ظاهری جدید به بازار ارائه کنند. اگر صنعت خودرو در ایران با همین روال پیش برود آیندهای نخواهد داشت، چرا که هیچ طرح توسعهای و چشماندازی برای آینده این صنعت پیشبینی نشده است.
پس میتوان نتیجه گرفت موضوع حذف قیمتگذاری دستوری در صنعت خودرو بهانهای برای حفظ انحصار در بازار خودرو است و از طرف دیگر توقعات مردم پایین نگه داشته شود، چرا که ارزیابی قیمت خودرو از سال ۹۷ تاکنون حکایت از این دارد که بیش از قیمت دلار رشد داشته، در حالی که دلار در ماههای اخیر حدود ۳۰ درصد رشد قیمت داشته است.
* تعریف و اهمیت سهام تودلی
حال سوال این است: آیا واگذاری سهام 2 خودروساز میتواند مشکل صنعت خودروی ایران را پایان بخشد؟ به طور قطع یکی از چالشهای این بخش، واگذاری سهام تودلی این 2 خودروساز است. سهام تودلی به سهامی گفته میشود که شرکتهای خودروساز در شرکتهای زیرمجموعه خود نگهداری میکنند که طبق تصمیم هیاتمدیره خرید و فروش میشود. قانون برنامه هفتم توسعه نیز بر واگذاری سهام دولتی تاکید کرده و برای شرکتهایی که به این تکلیف عمل نکنند، جریمه در نظر گرفته است.
بر اساس ماده ۱۴۱ قانون، دولت میتواند در شرایط خاصی سهام را با قیمتی بالاتر از ارزش روز آن واگذار کند. این اقدام مستلزم انجام اصلاحات ساختاری در شرکتهای خودروسازی و افزایش شفافیت در فرآیند واگذاری است. ایرانخودرو و سایپا باید تلاش کنند با اصلاح ساختار مالی خود، ارزش سهام را افزایش دهند و سپس اقدام به واگذاری آنها کنند. این استراتژی توسط هیاتمدیره این شرکتها تصویب شده و در حال اجراست اما از نظر عملکردی اتفاق نیفتاده است.
دولت به دنبال افزایش ارزش سهام با اصلاح ساختار مالی ایرانخودرو و سایپا است تا آنها را به قیمت مناسب واگذار کند. این امر بویژه درباره سهام تودلی خودروها اهمیت دارد، زیرا هماکنون 2 خودروساز دارایی زیادی دارند اما بهروز قیمتگذاری نشدهاند. با توجه به سابقه واگذاری برخی شرکتها به بخش خصوصی که شائبه تضییع اموال عمومی مطرح میشد، موضوع واگذاری سهام این 2 خودروساز مطرح شده است تا بر مبنای یک جریان روانی در بازار سهام، قیمت سهام این 2 خودروساز افزایش یابد. به طور قطع بهروز شدن ارزشگذاری سهام میتواند به دولت کمک کند تا از طریق معاملات سهام درآمدزایی کند.
اما تصمیمگیری درباره نحوه واگذاری سهام تودلی و زمانبندی آن به شرایط بازار، میزان پیشرفت اصلاحات ساختاری در شرکتهای خودروسازی و تصمیمات دولت بستگی دارد.
واگذاری موفق سهام ایرانخودرو و سایپا نیازمند برنامهریزی دقیق و همکاری مناسب دولت، سازمان گسترش و نوسازی و هیاتمدیره این شرکتها است. با توجه به اهمیت این موضوع، دولت باید از تمام ظرفیتها و منابع موجود برای تحقق اهداف واگذاری و حفظ منافع ملی استفاده کند. یعنی سهام این شرکتها باید به قیمت واقعی واگذار شد. در این مسیر با اصلاح ساختار و افزایش شفافیت، میتوان ارزش سهام را افزایش داد و آن را به قیمت مناسب واگذار کرد، بدون اینکه شائبه تضییع اموال عمومی مطرح شود.
واگذاری سهام 2 غول خودروسازی، ایرانخودرو و سایپا با چالشهای بسیاری مواجه است که یکی از موانع اصلی این واگذاری، وضعیت پیچیده و پرابهام سهامداری آنهاست. در حال حاضر ۲۵ درصد سهام ایرانخودرو و ۳۹ درصد سهام سایپا متعلق به زیرمجموعههای خودشان است.
ارسال به دوستان
نگاهی به تبعات تغییر نرخ ارز و تأثیر آن بر حوزه سلامت و خدمات درمان
ارز و لرز
گروه اجتماعی: تخصیص ۱۲ میلیارد دلار با نرخ ۳۸۵۰۰ تومان برای واردات کالاهای اساسی و دارو در بودجه سال آینده در حالی است که هماکنون با حذف ارز ترجیحی 4200 تومانی برخی کالاهای اساسی چون تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی، دولت پس از ماهها هنوز مابهالتفاوت افزایش نرخ ارز را که حدودا 5 برابر شده، نپرداخته است، آن هم در شرایطی که قرار است سال آینده نرخ ارز دولتی برای تامین کالاهای اساسی افزایش یابد؛ وضعیتی که بیتردید موجب خواهد شد مشکلات فراوانی دامنگیر مردم و فعالان بخش سلامت نظیر مراکز آزمایشگاهی شود. در این باره نمایندگان جامعه آزمایشگاههای تشخیص طبی کشور، با اشاره به احتمال حذف ارز تجهیزات پزشکی، نگرانی خود را درباره فعالیت آزمایشگاههای تشخیص طبی در صورت اتخاذ چنین تصمیمی تشریح و اعلام کردند.
به گزارش «وطن امروز»، دولت با حذف ارز ترجیحی 4200 تومانی و رساندن آن به ارز نیمایی 28 هزار و 500 تومانی مابهالتفاوت آن را به مراکز آزمایشگاهی نداده است؛ موضوعی که چنانچه ادامه یابد، نه فقط فعالیت آزمایشگاهها، بلکه سلامت جامعه را نیز به دلیل هزینه بالای انجام آزمایشها بشدت تهدید خواهد کرد، به همین دلیل دولت باید ابتدا در اسرع وقت بدهی خود را در این بخش بپردازد و چنانچه میخواهد سیاستی چون تغییر نرخ ارز را اجرا کند، ابتدا باید به تبعات آن بیندیشد، چرا که بیتوجهی به ایجاد زیرساختها در اجرای هر طرحی بیتردید مشکلات عدیدهای را به دنبال دارد.
اعضای مجمع انجمنهای علوم آزمایشگاهی دیروز در نشستی خبری، تبعات تغییر نرخ ارز بر فعالیت آزمایشگاههای طبی و سلامت مردم را تشریح کردند.
محمد صاحبالزمانی دبیر مجمع انجمنهای علوم آزمایشگاهی کشور در این نشست اظهار کرد: آزمایشگاه یک مجموعهای است که فعالیتهای پزشکی، درمان، آموزشی و اقتصادی دارد.
وزارت بهداشت و سازمانهای بیمه از جمله بیمه تکمیلی، مسلح و دولت و سازمان برنامه و بودجه کشور باید آزمایشگاهها را حمایت کنند، در غیر این صورت آزمایشگاه تکطبی به مشکل برمیخورد.
وی با اشاره به مشکلات اقتصادی در کشور گفت: دولت باید مابهالتفاوت نرخ ارز مورد نیاز آزمایشگاهها را پرداخت کند، چرا که آزمایشگاهها دارای نقدینگی کافی نیستند، همچنین باید سازمانهای بیمه، شرکتهای صادراتی و وارداتی و دولت در کنار فعالیتهای بیمارستانی و آزمایشگاهی قرار بگیرند تا آزمایشگاهها بتوانند خدمات خود را بخوبی ارائه دهند، این موضوع در حالی است که هم اکنون بسیاری از سازمانها در قبال آزمایشگاهها ترک فعل کردهاند. دبیر مجمع انجمنهای علوم آزمایشگاهی کشور خاطرنشان کرد: بیمهها نیز در پرداخت مطالبات آزمایشگاههای تشخیص طبی کمکاری کرده و در حال حاضر، ۹ ماه بدهی به آزمایشگاهها دارند. طبق قانون ۲۸ الحاقی بیمهها باید ۶۰ درصد تعهدات خود را طی یک ماه به آزمایشگاهها و مراکز درمانی پرداخت کنند و میتوانند مابقی آن را طی 3 ماه آینده پرداخت کنند.
صاحبالزمانی با بیان اینکه آزمایشگاهها با بیمه قرارداد دارند، عنوان کرد: آزمایشگاههای خصوصی هم به نوعی دولتی هستند، چرا که دستورالعملهای آن را دولت مشخص و به این آزمایشگاهها ابلاغ میکند که در این راستا وزارت بهداشت بخوبی عمل نمیکند و باید در تدوین دستورالعملها از انجمنها کمک بگیرد.
وی افزود: دولت باید این تعهدات را به آزمایشگاه پرداخت کند، قیمت کیتهای آزمایشگاهی به نرخ ارز وابسته است و در صورت افزایش نرخ ارز قیمت کیتهای آزمایشگاهی افزایش مییابد، دولت باید مابهالتفاوت نرخ ارز را پرداخت کند. قیمت کیتهای آزمایشگاهی با ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی ۵ تا ۶ برابر شده است.
صاحبالزمانی گفت: دولت در این ارتباط، ترک فعل کرده و باعث شده آزمایشگاهها دچار مشکل شوند.
در ادامه این نشست سیدحسین فاطمی، رئیس انجمن متخصصین علوم آزمایشگاهی بالینی ایران اظهار کرد: ۷۰ درصد تشخیصها باید از طریق آزمایشگاهها انجام شود و دولت اگر بتواند در آزمایشگاهها هزینه کند، در واقع سرمایهگذاری کرده است.
وی افزود: آزمایشگاه جایی است که مردم از بیمه استفاده میکنند و حدود ۹۰ درصد از بیماران، آزمایشگاههای خصوصی را انتخاب میکنند، چون انواع آزمایش را انجام و پاسخ آن را زود به مراجعهکننده میدهند. فاطمی با اشاره به اینکه تشخیص درست برای درمان مهم است، بیان کرد: در تعرفه آزمایشگاه 2 بخش حرفهای و فنی داریم که بخش فنی مرتبط با خرید ملزومات مواد مصرفی و بخش حرفهای مربوط به پرسنل است. وی تاکید کرد: تشخیص درست برای ما و مردم بسیار اهمیت دارد. برای تجهیزات یک بار سرمایهگذاری میشود اما کیت مصرفی روزانه است و باید در این راستا به آزمایشگاهها کمک شود.
وی در پاسخ به «وطن امروز» درباره آینده فعالیت این صنف با توجه به رشد نرخ ارز و خلف وعدههای دولت در تامین مابهالتفاوت ارز ترجیحی به فعالان حوزه آزمایشگاههای تشخیص طبی گفت: اگر دولت نسبت به این مساله بیتفاوت باشد، بیشک آزمایشگاهها در آستانه فروپاشی قرار میگیرند و عواقب آن چرخه درمان بیماران را بسیار سخت خواهد کرد.
وی با بیان اینکه ۷ هزار آزمایشگاه در کشور فعالیت دارند، عنوان کرد: وقتی ارز قطع میشود، باید تعرفه هم اعلام شود تا آزمایشگاهها بتوانند فعالیتهای خود را بخوبی انجام دهند. در ادامه نشست این غلامرضا حمزهلو، دبیر انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی اظهار کرد: بیشترین خدمات حوزه سلامت در حوزه پاراکلینیک و تصویربرداری انجام میشود. سالانه در آزمایشگاههای کشور بیش از ۵۰۰ میلیون تست انجام میشود که به این تعداد سالانه ۱۰ تا ۲۰ درصد اضافه میشود. وی افزود: با توجه به افزایش ابتلا به بیماریهای غیرواگیر از جمله دیابت و سرطان در جامعه، نیاز به خدمات آزمایشگاه بیش از پیش احساس میشود و جایگاه آزمایشگاه اهمیت بیشتری یافته است.
حمزهلو بیان کرد: آزمایشگاهها نسبت به سایر بخشهای پزشکی به ارز بیشتری نیاز دارند. ۸۰ درصد خدمات سرپایی در بخش خصوصی و بیش از ۷۰ درصد خدمات تخصصی آزمایشگاهی در بخش خصوصی انجام میشود.
کیتها و مواد اولیه آزمایشگاهی از سهمیه ارزی برخوردارند، به همین دلیل هرگونه تغییر در حوزه ارز بر خدمات درمانی و آزمایشگاهی تاثیر میگذارد.
دبیر انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی ایران عنوان کرد: در حال حاضر با حذف ارز ترجیحی، چرخه اقتصادی آزمایشگاهها دچار اختلال شده که این اختلال در مناطق کمبرخوردار بیشتر نمایان است.
دبیر انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی ایران گفت: اکنون با سیاست جدید وزارت بهداشت در حذف ارز ترجیحی کیتها، چرخه اقتصادی آزمایشگاهها مختل شده و ادامه این فرآیند مشکلات زیادی را برای آزمایشگاهها به وجود میآورد که ادامه این امر سلامت مردم را به خطر میاندازد.
وی درباره کیفیت کیتهای تشخیصی گفت: تمام کیتها از فیلتر سازمان غذا و دارو عبور میکند و مشکلی از این بابت وجود ندارد. وی درباره استفاده از کیتهای قاچاق در آزمایشگاهها افزود: ممکن است بعضی کیتها از مجاری غیرقانونی و قاچاق، وارد آزمایشگاهها شود که اگر اقدام عاجلی نشود، وضعیت وخیمتر خواهد شد. حمزهلو ادامه داد: ارز ۴۲۰۰ تومانی آزمایشگاهها از اول آذر ۱۴۰۳ حذف شده و دولت به واردکنندگان ملزومات آزمایشگاهی اعلام کرده باید با ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی خرید کنند.
در ادامه این نشست، محمدهادی صادقی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی اظهار کرد: تشخیص مناسب، بسیار مهم است؛ اگر این امر ضربه بخورد، مردم و سلامت آنها دچار مشکل میشود. حذف ارز ترجیحی فعالیت آزمایشگاهها را دچار مشکل میکند و دولت باید در این باره چاره اندیشی کند. وی افزود: مابهالتفاوت نرخ ارز باید هرچه سریعتر به آزمایشگاهها تزریق شود تا بتوان از بروز شرایط سخت در مسیر خدمت به مردم جلوگیری کرد.
ارسال به دوستان
ویژگیهای فرد قابل اعتماد از نگاه بعضیها
آنکادر ریش جولانی تضمین است!
تحریریه روزنامه وطن امروز: کی میشه جولانی بره جولان، تیتر بزنیم: جولان جولانی در جولان
اعتماد: صبح بدون ریش
آفتاب یزد: رفع بالمره همه خشونتها
وزارت کشاورزی اسرائیل: شیر جولانی خوشمزهتره
آرمان ملی: سلام به دنیای بدون سلفیگری
بیبیسی : جولانی تحت تعقیب نیست تحت تشویق است!
رضاپهلوی: آماده پر کردن خلأ قدرت در سوریه هستم
عمروعاص در پیامی خطاب به جولانی: دمت گرم پسرعمو
زیباکلام: بشار اسد فرار کرد! مثل شاه ما نبود که مملکت را ترک کند
مگس: عه عرصه سیمرغ!
نمکیهای سوریه: بابت ایجاد اشتغال توسط اسرائیل ممنونیم
رشیدپور: جولان جولانی نگر!
وزارت دفاع سوریه: مواضع نظامی ما در تله تنش با اسرائیل نیفتاد
ارسال به دوستان
نگاه
سکوت مرگبار
شهاب خادم: در حالی که تمرکز جامعه بینالمللی و رسانهای طی ۳ هفته اخیر بر تحولات سوریه بوده، رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از این فرصت همچنان مشغول جنایت و نسلکشی در غزه است. آمارهای تلفات غیرنظامیان در جنگ غزه نهتنها کاهش نیافته بلکه حملات رژیم صهیونیستی به مناطق مختلف غزه روزانه دهها نفر را قتلعام میکند و تعداد شهدا از ۴۵ هزار نفر گذشته است.
در کنار حملات روزانه و شبانه اشغالگران به نوار غزه، رژیم جنگ غیرعلنی خود علیه غیرنظامیان، یعنی محاصره غزه را هم تشدید کرده است؛ محاصرهای که طی ۱۵ ماه اخیر تبعات ویرانگری برای کودکان، زنان و غیرنظامیان برجا گذاشته است.
سازمان امدادرسان آکسفام که یک خیریه بینالمللی است هفته گذشته رژیم صهیونیستی را به مانعتراشیهای سیستماتیک در مسیر ارسال کمکهای بشردوستانه به نوار غزه بویژه به استانهای شمال این منطقه متهم کرد و گفت: طی ۲ ماه و نیم گذشته تنها 12 کامیون آب و غذا به شمال غزه ارسال شده است. این در حالی است که مجوز ورود 34 کامیون آب و غذا صادر شده بود که حتی همین 34 کامیون نیز ناچیز بود.
آکسفام تاکید کرده ارتش صهیونیستی با «تاخیرهای عمدی و موانع سیستماتیک در مسیر ورود کمکهای بشردوستانه به غزه مانعتراشی میکند».
1- اگر چه رژیم صهیونیستی همواره بدون توجه به جهان خارج به جنایت و وحشیگری علیه فلسطینیان دست زده اما سکوت جامعه بینالمللی طی ماههای اخیر باعث تشدید نسلکشی علیه فلسطینیان شده است.
پیش از این طی ماههای اول جنگ تا میانههای سال جاری میلادی شاهد اعتراضات گسترده افکار عمومی بینالمللی علیه اقدامات اسرائیل در نوار غزه بودیم اما طی ۳-۲ ماه گذشته شدت و حدت این اعتراضات در کشورهای جهان به طرز مشکوکی کاهش یافته است که به نظر میرسد صهیونیستها آن را یک چک سفید برای تداوم وحشیگری در نوار غزه یافتهاند. رسانههای غربی حامی رژیم اشغالگر با تغییر تمرکز از نوار غزه به مسائل دست چندم دیگر، متهم اصلی در این زمینه محسوب میشوند و با عادیسازی جنایات اسرائیل و مسائلی نظیر مذاکرات آتشبس تلاش کردهاند افکار عمومی جهان را نسبت به موضوع غزه بیحس کنند؛ درست برعکس کاری که در قبال اوکراین میکنند.
2- از سوی دیگر شاهد کاهش تحرکات دولتها علیه جنگ غزه در مجامع بینالمللی و تریبونهای عمومی نیز هستیم که جسارت صهیونیستها در تداوم نسلکشی در نوار غزه را دوچندان کرده است. پیش از این حداقل در حد حرف و در ظاهر شاهد اقدامات گسترده دولتها در قبال اقدامات ضدانسانی و ضدحقوق بشری این رژیم در غزه بودیم که آن هم بهشدت کاهش یافته است. کشورهای عرب که پیش از این نیز در قبال غزه دچار انفعال بودند، اکنون به بهانه سوریه تمرکز خود را از نوار غزه دور کردهاند. شورای امنیت سازمان ملل هم با وتوهای مکرر آمریکا در حمایت از رژیم اشغالگر همچنان در بیتحرکی محض به سر میبرد. با این حال دیگر حتی شاهد ارائه یک پیشنویس ساده هم درباره غزه در این شورا نیستیم که آمریکا بخواهد آن را وتو کند. دیگر حتی از ابراز نگرانیهای(!) آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل هم خبری نیست. ریاست انگلیس بر شورای امنیت در آبان و سپس ریاست آمریکا بر این شورا در آذر و خارج کردن دستور کار غزه از نشستهای این شورا یکی از عوامل این انفعال است که میتوان آن را در چارچوب طرح بزرگتر غرب برای به حاشیه راندن موضوع غزه در مجامع بینالمللی ارزیابی کرد.
جنبش حماس اخیرا در بیانیهای این سکوت جامعه بینالمللی را شرمآور و عامل تشدید دامنه حملات رژیم خواند. حماس از جامعه بینالمللی و نهادهای سازمان ملل خواست چرخه سکوت و تسلیم شرمآور در برابر این جنایات وحشیانه را بشکنند و اقدامات فوری برای توقف تجاوزات مداوم اشغالگران علیه ملت و سرزمین فلسطین انجام دهند.
3- رژیم صهیونیستی با پوشش سیاسی و نظامی ایالات متحده و بدون توجه به قوانین و هنجارهای بینالمللی و ارزشهای بشردوستانه و با دهنکجی به تصمیمات نهادهای قضایی بینالمللی از جمله احکام الزامآور دیوان بینالمللی دادگستری لاهه مبنی بر لزوم فوری توقف جنگ در غزه در حال ادامه نسلکشی سیستماتیک در این باریکه تحت محاصره است. اگر یک دهم چنین اقداماتی علیه یک کشور متحد آمریکا رخ میداد تا به حال تمام مجامع بینالمللی را برای توقف آن شخم زده بود! به عنوان مثال به مساله اوکراین نگاه کنید. در حالی که شمار تلفات غیرنظامیان اوکراینی بویژه زنان و کودکان در عملیات ویژه نظامی ارتش روسیه بسیار پایین و چیزی در حد صفر است، آمریکا و اروپا تمام پتانسیل سیاسی، نظامی و مالی خود را در حمایت از اوکراین به کار گرفتهاند و با بزرگنمایی پیامدهای ناشی از این جنگ تلاش میکنند روسیه را در مجامع بینالمللی منزوی کرده و افکار عمومی را علیه این کشور تهییج کنند.
کشورهای مسلمان و رسانههای منطقه باید هر چه سریعتر با برجسته کردن دوباره موضوع غزه و جنایات رژیم تروریست صهیونیستی، نهادهای بینالمللی بویژه سازمان ملل را ملزم به افزایش فشارها بر اسرائیل برای باز کردن مسیر انتقال کمکهای بشردوستانه مثل آب و غذا، چادر، لباس گرم و پتو به غزه و ایجاد امکان دسترسی کمیتههای حقیقتیاب مستقل و رسانههای بینالمللی به غزه کنند، چرا که ادامه وضع موجود صهیونیستها را در ارتکاب جنایات خود وقیحتر از قبل خواهد کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|