06/اسفند/1403
|
04:08
۰۰:۱۷
۱۴۰۳/۱۲/۰۶
یادداشت

نامیرا

کد خبر: ۴۰۲۰۳۱

زهرا محسنی‌فر: غبار غم، از سر و روی مدینه می‌بارید. رحلت رحمه‌للعالمین در باور قاطبه مسلمانان نمی‌گنجید. آن که تار عنکبوتی و آشیانه کبوتری جان‌پناهش شده بود، چگونه در پناه خدا جان داده بود؟! وقتی عیسی روح‌الله، زنده و پاینده تا کنگره آسمان چهارم عروج کرده، چگونه خواجه معراج، محمد حبیب‌الله‌(ص) بدرود حیات گفته؟! پیامبر مزمل، رخت کالبد را از قامت روح درآورده و جسم بی‌جانش در پیشگاه همگان بود اما مکتب‌نشناسان، اسلام را به حیات پیامبر وابسته می‌دیدند، نه به صراط او. کوته‌نظران را کجا این بصیرت بود که از شخص محمد(ص) به شخصیت طریقت برسند؟! چه می‌فهمیدند شناسنامه اسلام منقضی نمی‌شود؟!
فرشته وحی 20 سال پیش از فرشته مرگ این روزها را دیده و نشانه‌گذاری کرده بود. حافظه تاریخی بیش از محفوظات قرآنی به کار مسلمین می‌آمد اما انگار شیطان گرد نسیان بر حوادث دوران پاشیده بود و جز مؤمنان، کسی آن روز را به خاطر نمی‌آورد. همان روز که صدای چکاچاک شمشیرها با ناله زخمی‌ها درآمیخته و در دامنه اُحد می‌پیچید و چیزی نمانده بود به غفلت مسلمین، تومار اسلام در هم پیچیده شود. دندان و لب پیامبر(ص) شکست و شکافت و کمر لشکر مدینه از هم گسست. شایعه قتل رهبر امت، تیر خلاصی بود که از حلقوم جنود شیطان بیرون آمد و بر قلب سست‌عنصران نشست. پایان محمد(ص)، پایان اسلام نبود اما ابوسفیان‌ها چون سراب به آن دل بستند و مسلمان‌نماها از هول آن گریختند. کلام وحی، چون شلاق بر تن تنگه‌گریزان نشست: «و محمد(ص) جز فرستاده‏‌اى نیست كه پيش از او [هم] پيامبرانى [آمده و] رفته‌اند.
آيا اگر او بميرد يا كشته شود، از عقيده خود برمى‏‌گرديد؟» شایعه جعلی شهادت و خبر قطعی رحلت به فاصله 2 دهه در مدینه پیچید اما برخی در آزمون انکار اولی و باور دومی مردود شدند. اگر یادواره آیات اُحد نبود، عده‌ای خلود نبی را در دنیا، لازمه خاتمیت رسالت و امتداد شریعت می‌دانستند. وقتی به جبر آیات و مشاهده بینات بر وفات پیمبر اتفاق نظر شد، اختلاف نظرها تازه شروع شد. دیدگان پرتردید امت ذوقبلتین، در تشخیص سره و ناسره دودو می‌زد و دل‌های هرزه‌گرد در تمییز حق و باطل، دَوَران می‌کرد. سوره توحید، در پس «تبت یدا» آمده بود تا بولهب‌ها و حماله‌الحطب‌ها جای خود را به ابن‌ابیطالب‌ها و خیرالنساها بدهند اما موریانه‌‌ تفرقه، شروع به جویدن حبل‌الله کرد و مسلمانان را دوباره به لبه گودال آتش کشاند. هر چه بود، جهان چرخید و قرن‌ها گذشت و دفتر روزگار ورق خورد تا اسلام به عصر مقاومت رسید. سیدی از سلاله‌ نبوی، از دل تاریخ سر برآورد تا در میانه جنگ حق و باطل، پرچم مقاومت را بلند کند و نهضت خمینی(ره) و شعاع ولایت خامنه‌ای را امتداد دهد. سیدالمقاومه، وارث ملاحت مصطفوی و بلاغت علوی و درایت حسنی و شجاعت حسینی بود. کوهی بود که به برکت تفکر مقاومت، هیچ‌گاه پشت باریکه‌ غزه را خالی نکرد، تا در شمار تنگه‌گریزان نباشد. سیدحسن، سنگری بود که با بمب سنگرشکن به مصافش آمدند. امروز عزت و اقتدار از سر و روی لبنان می‌بارد. آمیزه‌ای از شور و حرکت و بهت و ماتم در خیابان‌های بیروت دیده می‌شود. شهادت نصرالله، در باور قاطبه مردم نمی‌گنجد. آن که هیمنه و  هیبت صهیون را چون تار عنکبوتی سست و بی‌بنیاد کرد، چگونه ممکن بود در جان‌پناهی عمیق جان دهد؟! شهادت، تقدیر حتمی او بود اما سنگینی سوگ، گاهی بدیهیات را از دایره باورپذیری خارج می‌کند. کودک‌کشان، حزب‌الله را به حیات نصرالله وابسته می‌دیدند، نه به صراط او، غافل از آنکه بصیرت امت از شخص سیدحسن به شخصیت مقاومت رسیده است. کودکانی که در خرابه‌های ‌غزه قرآن می‌خوانند، محفوظات آیات الهی را ضمیمه حافظه تاریخی می‌کنند. تشییع میلیونی نصرالله نشان می‌دهد شیطان بزرگ را یارای آن نیست گرد نسیان بر حادثه بزرگ دوران بپاشد. مظلومان عالم هرگز آن روز تاریخی را از خاطر نمی‌برند. نصرالله، شناسنامه لبنان است و سرزمین مقاومت از او شخصیت گرفته. محبوبیتش مرزهای قومیت و مذهب و ملیت را درنوردیده و سیدالمقاومه بر تارک تاریخ لبنان نشسته. امضای شرافتش پای عهدنامه شهادتش می‌درخشد. قهرمان ملی مردمان نجیب خطه عالمان بزرگ جبل عامل است. بگذار بوق‌های شایعه از حلقوم رسانه‌های شیطان بیرون بیاید، تنها احمق‌ها پایان نصرالله را پایان حزب‌الله می‌دانند و این حماقت تاریخی اهل باطل است که سران اهل حق را حذف فیزیکی می‌‌کند. خیابان‌های بیروت شاهدند که سنگ، آیینه را هزار آیینه کرده و ققنوس از خاکستر خویش تکثیر شده. مرد و زن، کوچک و بزرگ و مسلمان و مسیحی به لبه گودال شهادت می‌روند تا به عروه‌الوثقای مقاومت چنگ بزنند. دیدگان مصمم امت، به قبله اول دوخته شده و اتفاق نظرها بر مسأله فلسطین تازه شروع شده. بلی! این بلوغ نهضت رسول‌الله‌(ص) است که پیروان آخرالزمانی مکتب اسلام رقم زده‌اند. استیلا، از آنِ حزب‌الله است و نصرالله، همین نزدیکی‌هاست...

ارسال نظر
پربیننده