13/اسفند/1403
|
22:51
۲۱:۲۹
۱۴۰۳/۱۲/۱۲
«وطن‌امروز» گزارش می‌دهد؛ روایت وارونه‌ رسانه‌های معاند از واقعیات استادیوم یادگار امام

سناریوی رادیکال‌سازی تبریز

کد خبر: ۴۰۲۵۴۷

سناریوی رادیکال‌سازی تبریز

مهرداد احمدی: جریان‌های اصلاح‌طلب تندرو و براندازان مدعی ایران‌شهری، به‌خوبی می‌دانند که آذربایجان در هیچ‌ یک از بزنگاه‌های حساس ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ با آنان همراه نشد. این سرزمین همواره پایگاه وفاداری به انقلاب اسلامی بوده است و حالا این جریان‌ها در صدد انتقام‌گیری از این خطه برآمده‌اند. پروژه آنان نه از جنس تقابل فکری، بلکه عملیاتی برای تحریف واقعیت، القای توهم تجزیه‌طلبی و مصادره هویت انقلابی آذربایجان است. ورزشگاه یادگار امام تبریز، یکی از مهم‌ترین نمادهای مردمی وفادار به انقلاب است؛ استادیومی که در آن، شعارهای مذهبی و ملی سر داده می‌شود و چهره‌های شاخصی همچون آیت‌الله شهید آل‌هاشم، امام‌ جمعه محبوب تبریز، جایگاهی فراتر از یک مقام رسمی یافته‌اند. بااین‌حال، آنچه در رسانه‌های وابسته به جریان‌های غربگرا برجسته می‌شود، چیزی جز تلاش برای القای بحران نیست. در همین چارچوب، جاسوس‌های وابسته به علی‌اف و عناصر غربگرا، با بهره‌گیری از تاکتیک‌های ادراک‌سازی، تلاش دارند تصویری وارونه از آذربایجان ارائه دهند. هدف آنان، قرار دادن نظام در موقعیتی است که به‌ناچار برخوردهای امنیتی را تشدید کند و از این رهگذر یکی از پایگاه‌های اصلی انقلاب را از حاکمیت بگیرند. اما سؤال اساسی این است: چرا رسانه‌های معاند، تصاویری از شعارهای مذهبی در استادیوم و محبوبیت بی‌نظیر شهید آل‌هاشم یا شعارهای «حیدر حیدر» را منتشر نمی‌کنند؟ چرا صرفاً بر لحظاتی انگشت‌شمار که طی ۱۵ سال گذشته رخ داده و آن هم بلافاصله توسط خود مردم اصلاح شده است، تأکید می‌کنند؟ اگر همین رسانه‌ها می‌توانستند برای چند ثانیه پرچمی از علی‌اف را در ورزشگاه به نمایش بگذارند، با یک عملیات رسانه‌ای گسترده، فضای کشور را ملتهب می‌کردند و ادعای تجزیه را به اوج می‌رساندند. 
تاریخ گواهی می‌دهد که تبریز، همواره پیشگام تحولات اساسی ایران بوده است. دولت مدرن ایران، محصول انقلاب مشروطه‌ای است که در محله مقصودیه تبریز آغاز شد. تغییر مذهب ایران به تشیع، از مسجد صاحب‌الامر تبریز کلید خورد و قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در این شهر، موتور محرک انقلاب اسلامی شد. حالا، همان جریان‌هایی که به‌دنبال سکولاریزاسیون جامعه ایران هستند، تاب مقاومت مردم آذربایجان را ندارند و آنان را با برچسب تجزیه‌طلبی مورد هجمه قرار می‌دهند. آنان فراموش کرده‌اند که نخستین سوگواری خودجوش برای حاج‌قاسم سلیمانی، بامداد ۱۳ دی ۱۳۹۸ در میدان ساعت تبریز برگزار شد. آنان از یاد برده‌اند که همین مردم، در ۷ دی ۱۳۸۸، بساط فتنه‌گران را درهم پیچیدند. همان مردمی که از دورافتاده‌ترین روستاهای آذربایجان به ورزشگاه می‌آیند و «حیدر حیدر» را نه به‌ عنوان یک شعار، بلکه به‌مثابه یک عقیده سر می‌دهند. آنچه اما خار چشم جریان‌های غربگرا شده، نه‌فقط این شعارها و حضور مردمی است، بلکه تصاویر خودجوشی است که در استادیوم یادگار امام تبریز به نمایش درمی‌آید؛ تصاویری از آیت‌الله آل‌هاشم، مهدی باکری و ستارخان. این تصاویر، بیش از هر چیز، گواه آن است که مردم آذربایجان، پیش از آنکه درگیر بازی‌های تبلیغاتی جریان‌های معاند شوند، مسیر خود را یافته‌اند و قهرمانان حقیقی خود را می‌شناسند. 
باکری، نماد ایثار و فداکاری ملتی است که در سخت‌ترین سال‌های دفاع‌ مقدس، جان خود را برای ایران فدا کرد. ستارخان، نماد غیرتی است که اجازه نداد استعمار، ریشه‌های استقلال این سرزمین را بخشکاند و آل‌هاشم، نماد روحانیتی است که همواره در کنار مردم ایستاده و در سخت‌ترین شرایط، از آنان حمایت کرده است. این تصاویر، خود یک پیام روشن دارد: آذربایجان، از انقلاب اسلامی جداشدنی نیست و هرگونه تلاش برای ایجاد شکاف، محکوم به شکست است اما جریان‌های معاند که تاب دیدن این صحنه‌ها را ندارند، مسیر تحریف و دروغ را در پیش گرفته‌اند. آنان تلاش می‌کنند شعارهای مطرح‌شده درباره اصل ۱۵ قانون اساسی را وارونه جلوه دهند و از آن، ابزاری برای القای توهم تجزیه‌طلبی بسازند. در حالی‌که همین مطالبه، خود گواهی بر عمق پیوند مردم تبریز با نظام جمهوری اسلامی است. مردمی که حتی در بیان مطالبات و اعتراضات خود، به قانونی استناد می‌کنند که از بطن جمهوری اسلامی برآمده است، نشان می‌دهند که مسیرشان، نه مسیر جدایی، بلکه مسیر اصلاح و پیشرفت در چارچوب نظام است. این حقیقت برای مدعیان ایران‌شهری که در عمل چیزی جز پروژه غربگرایی و سکولاریزاسیون ایران نیست، دردناک است. آنان که در خیال خود پروژه عبور از نظام را دنبال می‌کنند، حالا باید ببینند مردم آذربایجان، حتی در نقدهای خود، به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی استناد می‌کنند و هیچ مطالبه‌ای را خارج از چارچوب‌های مشروع قانونی مطرح نمی‌سازند. این واقعیت، برای آنانی که تمام امید خود را به گسست‌های هویتی دوخته‌اند، شکست بزرگی است. پروژه آنان، بر مبنای القای این توهم شکل گرفته بود که مردم، از انقلاب اسلامی روی گردانده‌اند و خواهان جدایی از آن هستند اما هر بار که استادیوم یادگار امام پر می‌شود، هر بار که تصاویر آل‌هاشم، باکری و ستارخان در آن برافراشته می‌شود، هر بار که «حیدر حیدر» طنین‌انداز می‌شود و هر بار که مطالبه مردمی در چارچوب قانون اساسی مطرح می‌شود، این پروژه رسواتر از گذشته می‌شود. 
تبریز، همان دژی است که دشمنان ایران از پس آن برنیامده‌اند و نخواهند آمد. اگر جریان اصلی رسانه‌های مدعی ایران‌شهری واقعاً دغدغه حقیقت داشت، چگونه می‌توانست از کنار این حجم از شعارهای مذهبی، تصاویر قهرمانان ملی و وفاداری آشکار مردم آذربایجان به انقلاب عبور کند؟ چرا هرگز تصویری از هزاران نفری که در استادیوم یادگار امام، در حمایت از ارزش‌های اسلامی و ملی شعار سر داده‌اند، منتشر نمی‌شود؟ چرا از محبوبیت بی‌نظیر آل‌هاشم، که نماد پیوند روحانیت انقلابی با مردم است، هیچ اثری در رسانه‌های آنان نیست؟
آیا جز این است که آنان، پس از سال‌ها تلاش برای همراه کردن آذربایجان با پروژه‌های خود، حالا که شکست ‌خورده‌اند، می‌خواهند انتقام این عدم همراهی را بگیرند؟ وقتی در سال‌های ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱، این مردم حاضر نشدند در زمین آنها بازی کنند، بهترین راه برای مجازات‌شان چیست؟ ایجاد فضای رادیکال، وارونه‌نمایی شعارها، وادار کردن سیستم به برخورد و درنهایت تلاش برای تغییر محاسبات امنیتی درباره این منطقه. اگر هدف، نمایش واقعیت بود، کدام منطق رسانه‌ای می‌پذیرد که به‌جای پرداختن به ۹۹ درصد یک پدیده، صرفاً یک درصد آن را برجسته کند، آن هم به‌گونه‌ای که تصویری کاملاً خلاف واقع بسازد؟ اما حقیقت این است که آنان نه در پی حقیقت‌اند و نه نگران وحدت ملی. پروژه آنان چیزی جز یک انتقام‌گیری سیاسی نیست؛ انتقام از مردمی که در حساس‌ترین لحظات، پشت انقلاب را خالی نکردند و فریب وعده‌های توخالی براندازان را نخوردند. پس، چاره‌ای جز تحریف ندارند. ناچارند وجه بسیار ناچیز را ضریب دهند، چون اگر به وجه اصلی بپردازند، شکست استراتژیک خود را پذیرفته‌اند. این برای کسانی که سال‌ها سرمایه‌گذاری رسانه‌ای و سیاسی روی آذربایجان کرده‌اند، یک شکست حیثیتی است. 

ارسال نظر
پربیننده