نامه دلشکسته عاشق
آه ترامپ!
تو با من چه کردی؟ هنوز از فرط غم در رختخوابم ماندهام، رختخوابی خیس از اشک و....
من بی تو هیچم، و هیچ من پوچ است، و پوچ من دستهای خالی از کمکهای تو.
امروز و دیروز و فردا را بی تو نمیخواهم. چگونه توانستی دل کوچک مرا که در سینهام ضعیفانه میتپید، بشکنی؟ بایدن پیر هافهافی باوفاتر از تو بود. گرچه از دستهای زمختو لرزانش بدم میآمد ولی گاهی دستی به سرم میکشید. اما آه از دستان مردانه و مغرور تو.
ای موزرد و زیبا! چرا نیامده دست رد به سینهام زدی، و مرا از خود راندی. چه کسی جای من را گرفته؟ نکند آن پوتین پر زرق و برق واکسکشیده، در گوش تو سخنچینی من را کرده است؟
نرو! قول میدهم برایت بهترین کت و شلوارهایم را بپوشم و بهترین رقصهایم را اجرا کنم، ترجیحا عربی؛
تا تو را یاد گاوهای شیرده عربستان بیندازم. و به یادت بیندازم که من هم معدن دارم و همه را برای تو کنار گذاشتهام. میدانم چقدر سخت است زیبای پولداری مثل تو را طلب کردن. مرا رها نکن که من بیوام و کمکهایت تو نابود میشوم و تو بیمعدن و منابع ما!
افسوس و پشیمانی مرا بپذیر، نگذار بیتو همانند شمع شب تنهایی، آب شوم، دور شوم پودر شوم و دیگر نباشم.
زلنسکی عاشق همیشگی تو ترامپ زیبای من